به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید سعید سید احمدی زاویه

  • نجمه امینی*، سید سعید سید احمدی زاویه، ایرج داداشی
    گمانه زنی درباره دین تولیدکنندگان مفرغ های عصر آهن لرستان همواره با نظرات متناقضی همراه بوده است. تحلیل نقوش سماوی روی مفرغ های لرستان می تواند بخشی از ابهامات موجود در این باره روشن سازد. در میان مفرغ های لرستان کاسه اختری مملو از نقوش سماوی وجود دارد. در مقاله حاضر برای نخستین بار نقوش سماوی دو بخش 4 و 8 این کاسه براساس مفاهیم میتولوژیک ادیان هندوآریایی و منابع متنی ایران باستان تفسیر شدند. روش پژوهش «توصیفی-تحلیلی» است و داده های پژوهش از منابع موزه ای و کتابخانه ای گردآوری شدند. طبق یافته های پژوهش دو بخش (الف)4 و 8 رمزی از دو کفه ترازوی کیهانی هستند و دو بخش (ب)4 و 8 کاسه بر دروازه های کیهانی «پدران» و «دیوان» دلالت دارند. مرکز کاسه رمزی از قطب آسمان و «دروازه خدایان» است. کسی که به واسطه تشرف به اسرار کبیر به مرکز وجود خویش و به مرکز هستی بازگشته بود، با عبور از «دروازه خدایان» با ذات خدا یگانه می گشت. از «دروازه پدران» اما دوباره به گیتی بازمی گشتند. در سنت ایرانی به ترتیب دو خدای «میترا» و «کیوان» نگاهبانی از دو دروازه «خدایان» و «پدران» را برعهده داشتند. چنین می نماید که بر کاسه برخلاف سنت هندی «دروازه خدایان» با سمبولیسم قطبی ارتباط دارد، نه با سمبولیسم خورشیدی.
    کلید واژگان: مفرغ لرستان, دروازه خدایان, دروازه پدران, میترا, کیوان
    Najme Amini *, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh, Iraj Dadashi
    This article discusses the mythological interpretation of celestial patterns found on a starry bowl from the Iron Age Lorestan culture. Due to the abstract designs of Lorestan Iron Age bronzes and the lack of written sources, the interpretation of mythological patterns on these bronzes has been based on personal interpretations of researchers. The hypothesis of this research is that the religion and rituals of the Lorestan culture are connected to astronomy and celestial phenomena, and interpreting the celestial patterns on Lorestan bronzes can provide insights into their religion and rituals. The article focuses on a starry bowl with celestial patterns and Aramaic inscriptions, previously interpreted within the context of ancient Semitic cultures, but now being interpreted based on Indo-Aryan religions and ancient Iranian textual sources. The study is descriptive-analytical and relies on data collected from museum and library sources. According to the research findings, two sections, 4(a) and 8, have been identified with Ursa minor and Ursa major constellations and are symbolic of the cosmic balance pans, resembling a cosmic scale. Section 4(b), which embodies the ring and staff symbols representing the “pater” grade in the Mithraic ritual, has been identified with the celestial forms of 'Tishtrya/ Mirzam'. This section is considered as a symbol of the 'Gate of the ancestors' (= Pitri-yāna). In contrast, section 8 of the bowl is identified with the celestial form of ' Ursa major' and is considered as a symbol of the 'Gate of the Demons' or Hell. However, the most significant part of the bowl, the celestial pole at the center of bowl, is a symbol of the 'Gate of the Gods' (= Dēva-yāna). Those who, through their connection to the great secrets, return to their centers and the center of existence can pass through the 'Gate of the Gods', and attain eternity and become one with the unique essence of God. From the 'Gate of the Ancestors', they either return to the material world or experience gradual liberation through the levels of the heavens. Those who pass through the 'Gate of the Demons' or Hell are the ones who have returned to the material world more than three times. We have identified the two four-winged stars of sections 4(a) and 8 with the stars Tishtrya (= alpha Canis Major) and 'Spica'. They are considered as symbols of the two guardian dogs of the Chinvat Bridge and the cosmic scale. It appears that in Iranian tradition, the responsibilities of guarding the 'Gate of the Gods' and the 'Gate of the Ancestors' were assigned to the two deities ‘Mithra’ and ‘keyvân’ (Saturn). Based on some evidence, The Lorestan bowl is engraved with symbols related to pre-Zoroastrian tradition. On this bowl, the concepts related to gates are associated with "polar symbolism", unlike the Indian tradition in which the "Gate of the Gods" were related to solar symbolism and the winter solstice.
    Keywords: Lorestan Bronzes, Gate Of The Gods, Gate Of The Ancestors, Mithra, Keyvân, Cosmic Balance
  • فرزانه قاسمی*، سید سعید سید احمدی زاویه، آرزو منشی زاده

    بیان مسئله:

     آستانگی، مرحله میانی از فرایند گذار، شامل جدایی، انتقالی/ آستانه ای و پیوستن، نزد صاحب نظران انسان شناسی است. این مفهوم، در امر سکونت نزد نوربرگ شولتز ناظر بر رابطه متقابل «سرگردانی» و «ماندن» در فرایند جدایی تا رسیدن میان مراکز و راه‎ها، جهت ایجاد رابطه ای صمیمانه با مکان جایگاهی اساسی دارد؛ دراین راستا، مجموعه ویژگی های آستانگی فضاها، حاصل از تبیین جایگاه آستانگی در سکونت برمبنای سلسله مراتب، تحت عنوان ماهیت انفصالی- اتصالی، گشودگی و نفوذپذیری، انعطاف پذیری و گوناگونی و پویایی قابل شناخت هستند.

    هدف پژوهش: 

    هدف این پژوهش، بررسی جایگاه آستانگی بر اساس ویژگی های فضایی حاصل از تبیین آستانگی در سکونت، در عرصه های سه گانه گذار نمونه هایی از خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی است. دراین راستا، این پژوهش با ارائه نتایج خود، شناختی از کیفیات آستانگی فضاهای مذکور با توجه به تغییرات آستانگی در دوره پهلوی در تهران  به عنوان پایتخت، به وجود می آورد. نتایج پژوهش،  به عنوان پاسخی به چیستی جایگاه آستانگی در فضاهای مذکور، می تواند گامی در حوزه بررسی و طراحی فضاهای قابل سکونت، به عنوان هدف معماری، به ویژه مسکن، قلمداد شود.

    روش پژوهش:

     این پژوهش توصیفی- تحلیلی، ازطریق موردپژوهشی متکی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مستندنگاری و تحلیل و مقایسه تطبیقی یافته ها انجام شده است.

    نتیجه گیری

    ماحصل تحقیق بیان می کند، بیشترین تغییرات در «سلسله مراتب»، «انفصال- اتصال» و «گشودگی» در «محدوده ورودی بنا»، «ورودی اتاق ها» و «فضاهای خارجی» است. این تغییرات، به ترتیب موجب غلبه گشودگی بر بستگی و انفصال بر اتصال؛ غلبه یکبارگی، ضعیف شدن حریم داخل اتاق - و در مواردی تقلیل خوانایی هال ورودی- و اشراف شده اند. علاوه بر این، «هال ورودی در ترکیب با راه پله» و «فضاهای نیمه باز» در نمونه های مطالعه شده دوره دوم پهلوی، نسبت به دوره اول، به لحاظ «ماهیت انفصالی- اتصالی» قوی تر عمل کرده اند. از سوی دیگر، همواره به شاخص های «انعطاف پذیری»، «گوناگونی» و «پویایی»، علی رغم اشراف، توجه شده و به خصوص در بخش «فضاهای نیمه باز»، در بناهای دوره دوم نسبت به دوره اول، در تقویت جایگاه آستانگی تاثیرگذارتر بوده اند.

    کلید واژگان: آستانگی, گذار, سلسله مراتب, انفصال- اتصال, مسکن, دوره پهلوی
    Farzaneh Ghasemi *, Seyyed Saeed Seyyed Ahmadi Zavieh, Arezou Monshizadeh

    Problem statement:

     Liminality as the middle state of the phase of rites of passage, including separation, transition, and incorporation of the viewpoint of pundit anthropologists, has a basic position in dwelling whose essence is the dialectic of settling and wandering in Norberg-Schulz’s viewpoint; Therefore investigation of the position of liminality in spaces based on the result of explicating liminality in dwelling including hierarchy, articulation, openness and permeability, robustness, variety and dynamism is an essential matter in the field of creating spaces especially residential architecture as private mode of dwelling.

    Research objective

    The goals of this article are to investigate the position of liminality in villa houses of the Pahlavi era in the North of the central part of Tehran and the differences of liminality’s position in different areas of those buildings in the first and second parts of Pahlavi era. Pahlavi era is chosen as the period of research according to fields and samples of changing liminality in residential buildings and Tehran is chosen as a place of research because it was directly exposed to these changes as a capital and model of other cities.

    Research method

    This descriptive-analytical research has been done through investigation cases based on inscriptive studying, field observation, documentation, and comparative analyzing findings.

    Conclusion

    The results of the research show that the position of hierarchy, articulation, and openness has been changed; In this way, inattention to these characters in the outer area of building’s entrances, room entrances, and exterior spaces and surfaces leads to dominance of openness and separation; obscurity and sudden entry; and domination of other buildings; while the entrance of interior spaces in connection with stairs had more impressive role progressively and made transitional center in the whole of space. Moreover, robustness, variety, and dynamism have been figured agreeable especially in semi-opened spaces of the second part of the Pahlavi era, despite domination.

    Keywords: Liminality, Passage, Hierarchy, Articulation, House, Pahlavi Era
  • علیرضا سلیمانی*، غلامعلی حاتم، سید سعید سید احمدی زاویه

    موضوع نوشتار حاضر، جدی گرفتن جریان عامه پسند و هنر عامه به عنوان منبعی مهم در جنبه های ناپیدای حیات اجتماعی و تصمیم گیری های حوزه سیاست فرهنگی در دوره پهلوی اول است. موضوعی که از همان آغاز در اجرای جریان عظیم سیاسی موسوم به نوسازی یکی از دغدغه های اصلی عاملان سیاست گذاران فرهنگی بود و در سال های بعد، رفته رفته به ایجاد وفاق فکری میان روشنفکران و هنرمندان با دولتمردان انجامید. این پژوهش قصد دارد تا در حوزه «مطالعات فرهنگی» و با تمرکز بر «سیاست هنر» به بررسی مواجهه فرهنگ عامه پسند با فرهنگ سیاسی آن دوره بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که «احساسات عامه» چگونه و تا چه اندازه دستخوش خط مشی سیاست گذاران فرهنگی پهلوی اول قرار گرفته است؟ تحلیل نشانه های معنایی و مضمونی دو «کارت پستال شاهی»، مصداق های آشکاری را از بحث این پژوهش به ما می دهد. این دو کارت پستال-جدای از ساختار بصری مشابه نقاشی های قهوه خانه ای(خیالی نگاری) و کیفیت های زیبایی شناسانه آنها- به این دلیل انتخاب شده اند که آمیزه ای از ارزش های فرهنگی مسلط و مخالف را به معرض نمایش گذارده و دارای مضامینی ملی- میهنی آمیخته با مذهب اند. شیوه پژوهش کیفی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که عاملان سیاست گذاران فرهنگی پهلوی اول، تحت لوای یک نظام متمرکز و اقتدارگرا، در جهت رسمیت بخشیدن به نظام قدرت، موفق به ایجاد یک سلیقه مشروع در عامه شده و قدرت حاکمه با استفاده از ایده همگانی سازی فرهنگ یا همان ایدئولوژی «تربیت حس عامه» توانسته تا حد زیادی نظام قدرت را محبوب و معقول نشان دهد، همانگونه که تصاویر دو کارت پستال به ما می گویند.

    کلید واژگان: پهلوی اول, هنر عامه, مطالعات فرهنگی, سیاست هنر, کارت پستال شاهی
    Alireza Soleimani *, Gholamali Hatam, Seyyd Said Seyyedahmadi Zavieh

     The subject of the present article is to take seriously the popular and folk art as an important source in the invisible aspects of social life and cultural policy decisions in the first Pahlavi period. This issue has been one of the main concerns of cultural policymakers from the very beginning in the implementation of the great political stream called modernization, and in the following years, it gradually led to the establishment of an intellectual consensus between intellectuals and artists with the government. In the field of "cultural studies" focusing on "art politics", this study intends to examine the confrontation of popular culture with the political culture of that period and to answer the question that how and to what extent the "public feelings" had been subjected to the policy of cultural policy makers in the first Pahlavi era? The analysis of the semantic and thematic signs of the two "royal postcards" gives us clear examples from the discussion of this research. These two postcards - apart from the visual structure similar to coffee house paintings (fantasy) and their aesthetic qualities - have been chosen because they exhibit a mixture of dominant and opposing cultural values and have national-patriotic themes mixed with religion. Due to the nature of the under studied data which is based on cultural studies and sociological perspective, this research is in the category of basic and interdisciplinary research. The research method is descriptive-analytical in a qualitative way. The data collection is also done in a documentary-library manner. The findings of this study show that the actors of the first Pahlavi cultural policy making, under the banner of a centralized and authoritarian system, in order to formalize the system of power, succeeded in creating a legitimate taste in the public. Using the idea of popularization of culture or the ideology of " the common sense training" , the ruling power has been able to make the system of power more popular and reasonable than ever, as the pictures of the two postcards tell us. this research is in the category of basic and interdisciplinary research. The research method is descriptive-analytical in a qualitative way. The data collection is also done in a documentary-library manner. The findings of this study show that the actors of the first Pahlavi cultural policy making, under the banner of a centralized and authoritarian system, in order to formalize the system of power, succeeded in creating a legitimate taste in the public. Using the idea of popularization of culture or the ideology of " the common sense training" , the ruling power has been able to make the system of power more popular and reasonable than ever, as the pictures of the two postcards tell us..

    Keywords: First Pahlavi, Popular Art, Cultural Studies, Art Policy, Royal Postcard
  • سید سعید سید احمدی زاویه*، مریم رحیمی پاشاکلائی

    در راهنمای عمومی اخلاق حرفه ای شاغلین حرف پزشکی و وابسته ی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران که در وبگاه نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران نمایه شده، در سیزده فصل، مسایل و پیچیدگی های اخلاقی، حرفه ای و الزامات عمومی اخلاق حرفه ای شرح داده شده است و در نظام نامه اخلاقی روان شناسان و مشاوران سازمان نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران در دو بخش؛ اصول عمومی اخلاق حرفه ای و استاندارد و ضوابط اخلاق حرفه ای به انتشار قوانینی پرداخته شده است که رعایت آن برای روان شناسان و مشاوران ضروری و اجتناب ناپذیر است. اما علی رغم ظهور هنردرمانی از قرن 19 میلادی که رشته ای تلفیقی از هنر و روان است و ورود جریان هنردرمانی از دهه ی 80 شمسی به ایران با ترجمه متون، وجود روان شناسان و هنرمندان داخلی از آن دهه تاکنون که به پژوهش و فعالیت های هنردرمانی می پردازند؛ منشور اخلاقی یا نظاممان اخلاقی قابل اتکایی برای آن در داخل کشور در دسترس نیست؛ هنر درمانگران، مشاوران و شاغلین حرف سلامت روان (در داخل کشور) که از روش ها یا مداخلات هنر محور در جلسات درمان بهره می برند به علت وجود فرایند فعالیت هنری درمان جو در هنردرمانی، با مسایلی روبه رو هستند که لزوم تدوین منشور اخلاقی برای هنردرمانی را نشان می دهد: مالکیت اثر هنری، ارزیابی و تشخیص به وسیله ی ابزار یا آزمون های هنرمحور و تفسیر اثر هنری مسایلی از این دست است. ضرورت توجه و گفت وگو در مورد مسایل اخلاقی هنردرمانی که از دهه ها قبل در غرب مفاد اخلاق حرفه ای آن حل وفصل شده است، نگارندگان را بر آن داشت که چندین حوزه اخلاقی در کاربرد هنردرمانی را با خوانش منشور انجمن هنردرمانی آمریکا و منشور انجمن هنردرمانی بریتانیا نیز مراجعه با منشورهای نظام سلامت ایران، نظام نامه اخلاق روان شناسان و مشاوران و راهنمای عمومی اخلاق حرفه ای شاغلین حرف پزشکی و وابسته ی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، با در نظر داشتن ویژگی های فرهنگی جامعه ی ایرانی-اسلامی مطرح سازند که این موارد اخلاقی در حوزه ی کاربرد هنر در هنردرمانی و مسایل برآمده از آن است. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان داد: نظام نامه های اخلاق حرف مشابه (روان شناسان و مشاوران، پزشکی) علی رغم کارآمد بودن در مورد مسایل عمومی حقوق بیمار و اخلاق حرفه ای در هنردرمانی از قبیل: حفظ محرمانگی تلاش در جهت ارتقا سلامت و رفاه جامعه برای آن دسته از مسایل یا تصمیم گیری های اخلاقی مخصوص حرفه ی هنردرمانی (چگونگی انتشار فعالیت هنری درمان جو، حفظ محرمانگی در انتشار فعالیت هنری، مالکیت اثر هنری) راهگشا نیست و ضرورتی جهت تدوین منشور هنردرمانی در تناسب بافرهنگ خودی وجود دارد.

    کلید واژگان: هنردرمانی, اخلاق هنردرمانی, هنر درمانگر, هنر درمان جو
    Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh*, Maryam Rahimipashakolaii

    Ethical, professional complexities and issues, general requirements of professional ethics reflected in three chapters have been indexed in the Islamic Republic of Iran Medical Council website under title of "general guide on professional ethics for medical professions and affiliated ones. In addition, in "ethical charter of psychologists and counselors of the psychology and counseling organization of the Islamic Republic of Iran", some rules have been presented under the following categories and observation of them is necessary for psychologists and counselors: a- general principles of professional ethics; b- professional ethical standards and regulations. But despite emergence of art therapy in the 19th century as a combination of art and mind and entrance of art therapy to Iran in the eighties (in solar calendar) through translation of books, having Iranian psychologists and artists in Iran that worked on art therapy and performed research on that since its emergence in Iran, yet there is no ethical charter or code that can be relied upon in Iran and mental health professionals, art therapists and counselors in Iran who apply art-centered methods or interventions in therapeutic sessions, encounter issues that indicate necessity of developing an ethical charter for art therapy, as receivers of such therapies have artistic activities during therapy: ownership of works of art created, evaluation and diagnosis by art-centered tools or tests and interpretation of art works are among such issues. Necessity of considering and negotiating about ethical issues of art therapy that its professional ethical provisions have been settled in the west, decades ago,  made authors to bring on several ethical areas in application of art therapy, upon reading charter of the American Art Therapy Association, charter of the British Association of Art Therapists, charter of the Canadian Art Therapy Association, referring to the Iranian health system charters, ethical charter of psychologists and counselors, general guide on professional ethics of medical professions and the related ones of the I.R. IRAN Medical Council, considering cultural qualities of the Iranian-Islamic Society. These ethical areas are in the field of applying art in art therapy and issues arising from that.Findings of this research illustrate that ethical codes of similar professions(psychologists, counselors and medical professions), while being useful in general issues of patients' rights and professional ethics in art therapy including confidentiality and making an effort to enhance health and welfare of society, do not make any assistance on ethical issues or decision-making for art therapy (how to publish art work of clients, considering confidentiality in publishing works of art, ownership of works of art). This dictates necessity of developing an art therapy charter in proportion to local culture.

    Keywords: Art Therapy, Art Therapy Ethics, Art Therapist, Art Therapy Client
  • فرزانه قاسمی *، سید سعید سید احمدی زاویه، آرزو منشی زاده

    مسیله پژوهش حاضر تغییر مفهوم آستانگی در معماری دوره پهلوی است. آستانگی به عنوان مفهومی ناظر بر مرحله میانی فرایند گذار از موقعیتی به دیگری با دربرداشتن مفهوم انتقال، بنا به اصل برقراری سلسله مراتب عرصه ها میان درون بیرون در شکل گیری محدوده ها/مکان ها و کنش سکنی گزینی در آن ها به عنوان هدف اصلی معماری جایگاه اساسی دارد و بررسی عوامل و زمینه های آن در مطالعات انواع فضاها به خصوص فضاهای مسکونی که جایگاه سکونت خصوصی و درونی ترین عوالم بشری است، از ضروریات مطالعات فضا در هر دوره است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی زمینه ها و عوامل موثر بر تغییر آستانگی با توجه به مفهوم سکونت در معماری دوره پهلوی با تمرکز بر بناهای مسکونی تهران تعیین شده است. همچنین روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل یافته ها بوده است. مهم ترین یافته های پژوهش شامل مجموعه زمینه های اجتماعی و عوامل کالبدی و غیر کالبدی موثر بر تغییر آستانگی و نمودهای آن در معماری دوره پهلوی بوده است. نتایج حاصل از بررسی یافته ها نشان می دهد به دنبال آغاز تغییرات ساختاری در جامعه به ظهور نهادهای جدید، رشد و توسعه شهر، تغییر تلقی از سکونت، افزایش مهاجرت ها، تغییر طبقات اجتماعی، گرانی و کمبود زمین و مسکن همراه با گسترش بدون مدیریت شهر؛ زمینه هایی چون تاسیس شهرداری با اقداماتی چون تخریب دروازه ها، تعریض خیابان های قدیمی و خیابان کشی های جدید، تغییر شکل زمین و مرزبندی کاربری ها، صدور قوانین و تخصصی شدن معماری و تغییر شیوه آموزش آن، موجب تغییر رابطه درون و بیرون و بنا به آن تغییر سلسله مراتب تقرب به بنا و جانمایی آن، تغییر مفهوم فضای باز و نیمه باز، تغییر کاربری بام، بازشوها و نماها شدند که ابعاد و نمودهای آن در مواردی چون ظهور بناهای برون گرا در جداره خیابان ها، کاسته شدن از مراتب دسترسی و ورود به بنا و تقلیل آن به درگاه، کاهش تنوع در جانمایی بنا، ظهور پدیده اشراف و تاثیر آن در کاربرد انواع فضاها، تغییر روابط فضاهای داخلی با تعریف دسترسی-های مستقیم و کم توجهی به عناصر و فضاهای واسط، کاستن از کیفیات بام به عنوان فضای میانی برای ماندن، بارز شدن نقش درها، پنجره ها و بالکن ها و نماها و کم توجهی به آن ها به مرورزمان قابل بررسی است.

    کلید واژگان: آستانگی, سکونت, دوره پهلوی, مسکن
  • فاطمه مهرابی*، سید سعید سید احمدی زاویه
    نگارگری به عنوان هنری که در دوره پیشامدرن همواره در خدمت شاهان و حامیان قدرتمند بوده، رسانه ای برای بازنمایی پدیده ها تحت تاثیر گفتمان های غالب است. در این پژوهش که با هدف واکاوی تاثیر گفتمان های مسلط بر تصویرگری شخصیت مولوی در نسخه ثواقب المناقب به منظور رسیدن به درکی بهتر از سازوکار های نقاشانه و تاثیر و تاثر آنها در مواجهه با جریان های فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت، کلیت پژوهش حول پاسخگویی به این سوالات شکل گرفت که: 1. نگاره های نسخه ثواقب المناقب تهیه شده در مکتب بغداد عثمانی، از چه موضوعی و از چه موضعی سخن می گویند؟ و 2. آرایش عناصر بصری در این تصاویر چگونه شکل گرفته و پیام ایدیولوژیک در این آثار چگونه بیان تصویری پیدا کرده است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز آن با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از منابع دست اول تهیه شد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درنهایت بدین نتیجه رهنمون شد که موضع حامیان نسخه ثواقب المناقب و به تبع آن تولیدکنندگان و تصویرگران این نسخه، میانجیگری بین دو گفتمان تشیع و تسنن بوده و موضوعی که کتاب سعی دارد بدان پرداخته و آن را برجسته کند، نقش شگرف و انکارناپذیر مولوی در برقراری تعامل بین دو گفتمان مذکور است. در این راه ترکیب بندی استعلایی نگاره ها، جایگاه مولوی در هر نگاره، نسبت اندازه های او به سایر افراد، کل تصویر و حتی نسبت سر به تن او، بهره گیری از رنگ های نمادین ازجمله عناصر بصری ای بودند که هنرمندان به کار گرفته تا بر علو درجه مولوی، نقش موثر وی در گفتمان های تصوف، تشیع و تسنن، جایگاه او نزد همگان تاکید کنند که همه این ها حامل پیام ایدیولوژیک سیادت مولویه و به حق بودن ایشان هستند.
    کلید واژگان: نگارگری, مکتب بغداد عثمانی, تحلیل گفتمان, فرکلاف, ثواقب المناقب, مولوی
    Fatemeh Mehrabi *, Sayed Saeed Sayed Ahmadi Zavieh
    As an art that has always served powerful kings and patrons in the pre-modern period, painting is a medium for representing phenomena influenced by dominant discourses. This art, which was popular in art workshops in different parts of the Ottoman Empire in the tenth century AH, such as Istanbul and Baghdad, was a platform for producing various literary and artistic texts with ideological functions. One of the texts created during this period in the city of Baghdad was the book "Thawāqib-i Manāqib" by Abdul Wahab Hamedani. This article considered a unique feature, which is presenting a particular image of Rumi, which is not evident in other illustrated texts. This book produced in a city that was not the capital and therefore not under the direct supervision of the court; on the other hand, it was religiously opposed to the central government; But inside it, a manuscript produced that has no royal patron and at the same time was given as a gift to the court and the king himself. These whole events bring an idea to mind that a work produced on such an occasion is about a particular subject. Probably in a confrontational or interactive action with the government and a particular discourse that should explore. For this purpose, this study analyzed the effect of dominant discourses on the depiction of Rumi's character in Thawāqib-i Manāqib. The whole study based on answering this question: 1. What is the subject of the paintings of the Thawāqib-i Manāqib manuscript, prepared in the Ottoman Baghdad school, and from what position Do they speak? And 2. how is the arrangement of visual elements, and how is the ideological message expressed in these works? The present study conducted by descriptive-analytical method, and the method of data collection was library studies. The statistical population of this research is the paintings of the Morgan Library of New York version of the book Thawāqib-i Manāqib. The paintings of this book were 29, of which 15 drawings were selected non-randomly and judiciously as study samples of the study; the criterion for selecting these samples was the active presence of Rumi in them. The information obtained in this study was analyzed based on Fairclough's theory of discourse analysis. Finally, it concluded that the position of the book's supporters and its producers and illustrators are a mediation between Shiite and Sunni discourses and the subject that the book tried to address. Rarely, Rumi's extraordinary and undeniable role in establishing interaction between the two discourses, and in this way, several visual or thematic effects are used, each of which emphasizes this mediation and its qualities somehow. In this book, the Prophet (PBUH), the Sultan, and the Caliph represent the Sunnis, and the Imams (AS) represent the Shiites, and they are depicted in different spaces next to each other artists have formed intertextual and inter-discourse spaces with different audiences. By looking at it, they find themselves in it. In these paintings, Rumi is sitting and standing with the Prophet (PBUH) as well as with the sultans and nobles; He deals with saints, he has an everyday life with ordinary people, humans and animals resort to him, he deals with natural animals and supernatural beings, he both dies and can bring the dead back to life. Slowly These mediating features have given Rumi's life and, consequently, this book an intertextual and interdisciplinary quality that is in line with a higher goal. The lofty goal of this mode of representation, as noted, is the link between the Shiite and Sunni discourses in those historical contexts. At this historical juncture, Rumi sees, as an institution that does not have enough power for absolute domination, the only way to remove division and find an ally. In the context in which Rumi is trying to establish himself, two poles have no common point other than a single origin (the Qur'an and the Prophet (PBUH)), and only by introducing a third and neutral character can one remain between them. In order to bring in a third party, no choice can be better than Rumi because in addition to establishing this relationship, it will have a more significant function, and that was to legitimize him. Finally, it can be concluded that all of these, along with the mentioned visual features, somehow carry the ideological message of Rumi's sovereignty and his rightness. The transcendental composition of the paintings, Rumi's position in each painting, the ratio of his dimensions to other people, the whole image and even the ratio of his head to the body, the use of symbolic colors such as azure, the use of special coatings appropriate to each person's social status, including visual elements some artists created clever works to emphasize Rumi's degree, his influential role in the Sufi, Shiite, and Sunni discourses, and his place with everyone.
    Keywords: Painting, Ottoman Baghdad School, discourse analysis, Fairclough, Sawaqib Al-Manaqib, Rumi
  • سیده مریم پورصالح امیری*، سید سعید سید احمدی زاویه
    ظروف زرین فام عصر صفوی جزیی از آخرین شاهکارهای زرین فام ایرانی است که با عرصه ای متفاوت در تصویرگری تظاهر یافت. نقوش گیاهی و بخصوص تلازم نقش دو گیاه خشخاش و زنبق در ظروف زرین فام این دوران به وفور قابل مشاهده است. تکرار نقش گیاه خشخاش را می توان مرتبط با وضعیت جامعه ی عصر صفوی در مصرف آرام بخش هایی از جنس مخدرات دانست. تداول استعمال انواع افیون ها در این عصر سبب شد تا اطبا و عطاران آن دوره برای کاهش مضرات مخدرات به فکر چاره ای دارویی باشند. نقش گیاه زنبق نیز از پربسامدترین نقوش این دوران است که در آثار هنری متفاوت مشاهده می شود. هدف این جستار دست یابی به دلالت های مفهومی نقش خشخاش و زنبق با توجه به اوضاع اجتماعی و تبیین علت همراهی نقش این دو گیاه بر ظروف زرین فام است. بر این اساس تحقیق به سوالات ذیل پاسخ می دهد؛ 1. کدام جریان اجتماعی مرتبط با تصویرگری این دو نقش بر ظروف زرین فام صفوی بوده است؟ 2. جایگاه نقش دو گیاه زنبق و خشخاش در تاریخ پزشکی دوران صفوی چگونه تبیین می گردد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات بر پایه مطالعات کتابخانه ای، با استناد به منابع دست اول صورت یافته است. نتایج کلی پژوهش حاکی از انتساب دو نقش خشخاش و زنبق پیوسته با رفتارهای اجتماعی چون رواج مخدرات عصر صفوی است. از سوی دیگر التزام این دو نقش را می توان تبلوری از تاریخ پزشکی دانست زیرا با استناد به منابع موثق طبی کهن در دوره اسلامی و منابع پیش از اسلام، گیاه زنبق به جهت ویژگی زایل کنندگی افیون کاربرد داشته است. درنتیجه هم جواری این دو نقش نه به لحاظ زیبایی بلکه در تظاهر ارتباطات پزشکی است که از ساختاری اجتماعی منبعث گشته است.
    کلید واژگان: گیاه خشخاش, گیاه زنبق, ظروف زرین فام, طب اسلامی, دوره صفوی
    Seyyedeh Maryam Poursaleh Amiri *, Seyyed Saeed Seyyed Ahmadi Zavieh
    Safavid art can be recognized from the magnificence of architectural works and decorative arts and paintings. Zarrinfam dishes of this era are part of the latest masterpieces of Zarrinfam of Iran, which were manifested in different fields in illustration. Unlike Safavid blue and white porcelain, Zarrinfams are designed without elements from the Far East. From about this period until the thirteenth century AH, the Zarrinfams were decorated with plant and animal motifs. Among the countless Zarrinfam pottery of the Safavid era, adorned with plant motifs, the image of the poppy flower increased. Plant motifs and especially the accompanying image of two plants, poppy and iris, can be seen in abundance in the Zarrinfam of this period. Iris or Irsa is one of the most frequently used designs on works or often with poppies on dishes. The iris was previously a symbol of Amesha Spenta Ameretat in ancient Iran. Ameretat was a symbol of immortality and protection of plants, guardian angel of foods and medicines to eliminate harm and diseases of plant origin. However, the repetition of the image of the poppy plant can be related to the situation of the Safavid society in the consumption of various sedatives that were widespread in the daily lives of ordinary people and of the court. These motifs are an allusion to the typical consumption of Kooknar and poppy, which was used with motives other than medicine, such as pleasure and euphoria. Widespread beliefs, such as the encouragement or increase of sexual potency among the upper class, seem to have been among the causes of drug overdoses in this period. However, religious rites and religious rulings could not prevent the overuse of drugs, because there was no definite ruling on the prohibition of drugs in Islamic jurisprudential discussions, and therefore they had become very popular among the rules of the Safavid Shiite rulers.On the other hand, the ban on the consumption of wine among religious people led them to resort to other entertainments, such as various drinks and delightful snacks in coffee houses and poppy houses. The prevalence of opium use in this era caused physicians and perfumers to think of a medicinal solution to reduce the harm. Therefore, treatment strategies such as remedies or antidotes were used to reduce its side effects based on medical sources.The purpose of this article is to obtain the conceptual references of the image of poppy and iris concerning social phenomena and to explain the reason for the accompanying image of these two plants on Zarrinfam dishes. With the aim of a different approach to reading medical history, this study re-reads the works and explores the causes and effects of medical history behind social currents. Accordingly, the research answers the following questions; which social event has been related to the illustration of these two paintings on Safavid Zarrinfam dishes? How is the image of two irises and poppies in the medical history of the Safavid era explained?The present study was performed in a descriptive-analytical manner on the image of two irises and poppies on Safavid Zarrinfam dishes. Collecting information has been done through library studies and observation. The study's statistical population includes Zarrinfam vessels preserved in the British Museum and the Victoria and Albert Museum, and ten samples presented in a selective manner of Safavid Zarrinfam vessels have images of poppies and irises.In this research, we have first tried to compare the images of poppies and irises in nature with the reference images of medicinal plants and the images painted on Zarrinfam pottery to prove the validity of the designs. Then, by introducing sample images and describing the physical and therapeutic properties of ancient medical sources, each in the history of medicine is discussed. Finally, using the contents of encyclopedic medical sources and the impact of social phenomena, the relationship between the image of these two plants and the reason for the association of these two images is explained. The method of analyzing research data is based on qualitative studies.The general results of the study indicate the dependence of two images of poppy and iris related to social behaviors such as the prevalence of Safavid drugs. Due to the widespread prevalence of Safavid narcotics, therapeutic strategies to eliminate their harms and toxins were considered logical and rational. Therefore, the connection between these two images can be considered a crystallization of medical history. According to reliable ancient medical sources in the Islamic period and pre-Islamic sources, the iris plant has been used for its opium-repellent properties. As a result, the proximity of these two images is not in terms of aesthetics, but in the manifestation of medical communication that has arisen from a social structure.
    Keywords: Iris Plant, Poppy Plant, Zarrinfam Dishes, Islamic medicine, Safavid era
  • علیرضا سلیمانی، غلامعلی حاتم*، سید سعید سید احمدی زاویه

    ساختارهای سیاسی و رویکردهایی که اتخاذ می کنند نقش مهمی در کیفیت ساحت هنر و ادبیات دارند. دوران پهلوی اول را باید یک گذر بزرگ و دوران ساز در تاریخ معاصر ایران دانست. چراکه در این دوران، ظهور جریان عظیم فکری و سیاسی موسوم به نوسازی، از آغاز ساخت ایرانی مدرن سخن می گفت. بدین جهت شاه و دولتمردانش، به عنوان رهبران سیاسی و فرهنگی این جریان، متعهد شده بودند تا خط مشی نویسندگان، شاعران و هنرمندان را ترسیم کنند. مفصل بندی این اندیشه که در قالب یک هژمونی ریخته شده بود، دو ایده ایرانی گری و تجدد خواهی را هم زمان باهم و در یک مسیر دیکته می کرد. این دو ایده، اگرچه از تبار مشروطه و قاجار و بعضا قبل تر از آن آمده بود، اما در عصر پهلوی اول به سبب دگرگونی ها و رخدادهای بزرگ منطقه ای و جهانی، در چرخشی گفتمانی ایده ای کاملا نوظهور محسوب می شد. تغییر شیوه بیانی هنرمندان نشان از این دگرگونی می داد. درنتیجه، جو فرهنگ سیاسی اقتدارگرا، فضای مطلوبی را برای هنرمندان و خصوصا نویسندگان و شاعران ایجاد نمی کرد. ایجاد آزادی های نسبی در فرهنگ و تولید هنر، ایجاد اصالت سلیقه و ارتقاء ذوق در هنر و معماری بر مبنای ارزش های زیباشناختی هنر باستان و مدرنیسم و تولد و تحقق آثاری باارزش فرا تاریخی و هنری را می توان از آن جمله دانست. یافته های این پژوهش که با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تاریخی-تحلیلی نگارش یافته است، نشان می دهدکه ایرانی گری در رویکرد باستان گرایی اش و دولت نیرومند مرکزی با رویکرد تجدد محوری اش، دو عامل وثیق در ساخت آمرانه هنر و ادبیات پهلوی اول بوده است.

    اهداف پژوهش

    1.بررسی سیاست گذاری های فرهنگی در هنر و ادبیات پهلوی اول.2.نقش سیاست های فرهنگی در تبیین ارزش های زیبایی شناختی هنر و ادبیات پهلوی اول.

    سوالات پژوهش

     1.خط مشی عاملان سیاست گذاری فرهنگ برای ایجاد ارزش های زیبایی شناختی هنر و ادبیات پهلوی اول چه بود؟2.ایدیولوژی «ایرانیگری و تجدد خواهی» نزد عاملان قدرت، چگونه و تا چه اندازه موفق شد در ساخت آمرانه هنر و ادبیات پهلوی اول تاثیر بگذارد؟

    کلید واژگان: پهلوی اول, هنر و ادبیات, سیاست فرهنگی, تجددطلبی, زیبایی شناختی
    Alireza Soleimani, Gholamali Hatam *, Seyed Saeed Seyedahmadi Zavieh
  • حمیدرضا روحانی راوری*، سید سعید سید احمدی زاویه، حسن سلاجقه

    در عصر صفوی که فصل درخشان سفالگری درکرمان است، بسیاری گونه ها به ویژه آبی و سفید و گونه تحول یافته ای از آن که سفال چند رنگ معرفی شده، در مقیاس وسیع در این شهر تولید شدند. سفال چند رنگ کرمان با نقوشی متنوع و در تلفیق با عناصری از نقاشی چین و دیگر فرهنگ ها آراسته شده است. هدف این مقاله معرفی و شناخت سفال گونه چند رنگ کرمان و کشف ویژگی های ممتاز و قابل تشخیص آن است. این مقاله که با گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و از طریق اسناد مکتوب و تاریخی حاصل شده، به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که: این سفال نگاره ها دارای چه ویژگی های بصری و وجوه قابل تشخیصی در نسبت با آبی و سفیدها هستند؟ نتایج نشان می دهد سفال نگاره های چند رنگ کرمان با رویکردی ابتکاری در سه مرحله از گونه آبی و سفید تحول یافته و به لحاظ قلم پردازی تلفیقی از نقاشی چین و ایرانی است؛ و جلوه هایی از محیط و برخی نقوش کهن را بازآفرینی می کند. رنگ قرمز و سبز و سیاه در تلفیق با آبی و سفید و نیز نقشمایه قرنفل و زنجیره برگ تاک مولفه غالب این نقاشی ها است.

    کلید واژگان: سفال کرمان, عصر صفوی, سفال چند رنگ, نقاشی زیرلعابی
    Hamidreza Rohani Ravari *, Saeed Zavieh, Hassan Salajeghe

    The history of Kerman pottery is as old and ancient as the history of this land; The productions of Kerman's pottery workshops have played a revitalizing and continuing role in Iran's cultural and artistic life, especially at a time when Iran is embroiled in political and historical damage. However, the brightest pottery season in Kerman is in the Safavid era; At this time, many species, especially blue and white pottery, have been produced on a large scale in the workshops of this city and the surrounding areas. One of the reasons why Kerman has been considered as a pottery center during the Safavid period is the geographical location of this city and its proximity to Bandar Abbas for the export of these works between china and the Europe. From within the blue and white species, new and creative varieties emerged in terms of decorations which are called Kerman polychrome ceramics. However, the exact location of its production is not definite in the vast Kerman province. Indeed, the multi-colored pottery of Kerman is a significant part of the history of Safavid painting. Kerman polychrome ware is often made with the underglaze painted technique in the frit body. Our goals in this study are Introducing Kerman's polychrome ceramics as well as the discovery of the distinctive and recognizable features of these paintings. To do this, we have collected many examples from the most popular museums in the world; And by the study and interpretation of forms and symbols and adapting it to the previous researches, we presented a new classification of this paintings. Methods of gathering data for this research is a combination of historical documents and some field evidence (library and field). We respond to a main question: What are the specific formal features in Kerman polychrome ceramics?  In these paintings, a range of floral, animal, human, written and geometric motifs and literary narratives have been combined with elements of Chinese paintings of the Ming and Yuan dynasties. The motifs of Dianthus flowers and ivy-like leaves are the hallmarks of Kerman's under-glazed paintings. The results of the research indicate that the Kerman's polychrome ceramics has evolved from the blue and white species with an innovative step-by-step approach. step one: Application of black color and its expand to the motifs and borders of the image; It should be noted that the use of black was due to the dominance of the azure color. Step 2: Painting with limited colors on monochrome and celadon bodies; In some cases, the motifs have been scratched. Step 3: Application of green, red and black colors in combination with blue and white. The design and brushstrokes of these works are different. In some works, Chinese and Iranian motifs are combined; two styles of drawing are so obvious that it was probably produced by two separate people. In other works, the painting is completely filled with Iranian motifs; These works, in addition to showing the background of ancient Iranian motifs, in some cases have focused on aspects of objectivity and natural landscapes of Kerman.

    Keywords: Kerman pottery, underglaze painting, polychrome ceramic, the Safavid Era
  • نگین رستمی*، سید سعید سید احمدی زاویه

    خزاین سرزمین ایران، هرگاه استقلال و دولتی قوی داشته، مالامال از جواهر، نفایس و سکه بوده است. حتی در دوره های ضعف و حاکمان بی کفایت نیز آن قدر از این قبیل داشته اند که چشم ناظران و سیاحان خارجی را خیره کند و ایشان را به تحسین و اعجاب وادارد. این ثروت و دارایی دربارهای ایران، همواره به منزله قدرت و پشتوانه ای برای کشور محسوب می شده است، از این رو در حفظ و صیانت آن کوشش می کرده اند. خزانه جواهرات ملی ایران، نمایشگاهی از جواهرات درخشانی است که در طول ادوار مختلف تاریخ به خصوص دوره قاجار، جمع آوری شده اند و هر بیننده ای را مجذوب شکوه و زیبایی خود می کند. از نفیس ترین اشیایی که در این خزانه به چشم می خورند، شمشیرهای مرصع به جواهراتی هستند که هر کدام، جذابیت شگفت آوری دارند. مقاله حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و مشاهده مستقیم آثار خزانه جواهرات ملی ایران انجام گرفته است، به بررسی 6 نمونه از این شمشیرها پرداخته است. این تحقیق در تلاش است ویژگی های هنری و نمادین این شمشیرها را بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهد که آیا این شمشیرهای آراسته و تجملی، جنبه کاربرد در میدان جنگ داشته اند یا تنها سمبلی برای نشان دادن قدرت و شکوه شاهان و قدرتمندان بوده اند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که شمشیرهای این دوره گذشته از نفاست و ارزش های فوق العاده مادی که به دست صنعتگران ساخته و پرداخته می شد، برخوردار از نشانه های رمزی و آیینی و نیز مرتبط با اعداد و ادعیه ای می باشند که از باورها و اعتقادات مذهبی و به خصوص اعتقادات شیعی برگرفته شده اند.

    کلید واژگان: جواهرات سلطنتی ایران, موزه جواهرات ملی, شمشیرهای قاجار, ویژگی های هنری
    Negin Rostami*, S. Sa’Id Seyed-Ahmadi Zāvieh

    Autonomy and authority are two factors in Iran that has brought wealth and prosperity to the governmental treasury with a great amount of jewels, precious stones and coins in different periods. Even at the time of weak and incompetent rulers, such jewels and coins were to such an extent that they amazed viewers and travelers having them admire and feel astonished. Such wealth and property in the Iranian courts have always accounted for authority, power and financial backing of the state. Hence, the Iranian have attempted to preserve and protect their treasures. The Treasury of National Jewels of Iran is an exhibition of priceless, sparkling jewels collected during different eras, particularly the Qajar dynasty, attracting any viewer’s eyes by its glory and beauty.  The most exquisite objects in this treasury include swords studded with jewels each with surprising attractiveness. The present research is carried out by using library sources and through observing the real objects. It aims to examine six swords and attempts to study their artistic and symbolic features as well as to answer the following question: Were these swords with such decorated and aristocratic features been used in battles or they have just been a symbol of power and glory of rulers and their kingship? The results indicate that the swords of this era are of extraordinary value and preciousness made by the craftsmen as well as enjoying ritual symbols relating invocations and prayers all derived from the religious beliefs, particularly those of the Shiites.

    Keywords: Treasury of National Jewels of Iran, Qajar Swords, Artistic, Historical Features
  • نسرین سیدرضوی، سید سعید سید احمدی زاویه*

    شاهنامه فردوسی، نمونه برجسته ادبیات پهلوانی و پربسامدترین متن در بین کتابهای مصور ایران است. قدرت و روابط تولید آن در داستانهای این رزمنامه و به ویژه در روایت زایش و مرگ پهلوانانی همچون رستم به شیوه های گوناگون نمود پیدا کرده است. مفهوم قدرت که در قرن بیستم و به خصوص از پی اندیشه های میشل فوکو، به شکل متفاوتی صورت بندی شد، موضوعی است که نه تنها در شاهنامه، بلکه در نگارگری ایرانی هم حضوری چشمگیر دارد. ازاین رو پژوهش حاضر بر این تاش است تا مناسبات بصری سوگ نگاره »شستشوی و عطرآگین کردن پیکر رستم« مکتب شیراز، سبک اینجو  را با رجوع به نظریات فوکو پیرامون روابط تولید قدرت تحلیل و بررسی نماید. برای انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی، داده ها به روش کتابخانه ای جمع آوری شدند. نتایج نشان میدهد سوگ نگاره موردنظر، به مثابه ابژه و موضوع معرفتی است که نظیر بسیاری دیگر از سوگنگاره های حماسی ایران، مرگ را کنشی نمادین میداند و قصد دارد وجه حماسی متن را در برابر وجوه دیگر مثا وجه تغزلی تقویت کند. عناصر تصویری که کمابیش مطابق الگوی ثابتی بر این نگاره نقش بسته اند، از گسسته ای روایی، معنایی و شکلی خبر میدهند؛ اینچنین تصویر از بازنمایی صرف متن فراتر رفته و واقعیات جامعه، همچون قدرت و نحوه عمل و توزیع آن در اجتماع را به نیت پندآموزی در ابعاد آرمانی نشان میدهد.

    کلید واژگان: نگارگری, سوگ نگاره, شاهنامه 733, گفتمان قدرت, میشل فوکو
  • فاطمه حکاک خادم*، سید سعید سید احمدی زاویه
    هنردرمانی به عنوان یکی از شیوه های روان درمانگری می تواند در تشخیص و درمان بسیاری از اختلالات راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی هنردرمانی (هنرهای بصری)، بر روی علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرکز اعصاب و روان احبا انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مرکز روزانه اعصاب و روان احبا بود که از این جامعه، 14 بیمار مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. درمانجویان به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، در جلسات هنردرمانی شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از آزمون ترسیمی شخصی در حال کندن سیب از درخت PPAT)) و مقیاس عناصر صوری در هنردرمانی (FEATS) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنردرمانی در کاهش علایم منفی (مانند اضطراب، بی توجهی، کمبود اعتماد به نفس و افسردگی) در این بیماران موثر است (05/0>p). این تحقیق نشان می دهد که از هنردرمانی می توان به عنوان راهکار درمانی موثر برای علایم منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی سود جست.
    کلید واژگان: هنردرمانی, علایم منفی, بیماری اسکیزوفرنی
    Fatemeh Hakak Khadem *, Seyed Saeid Seyed Ahmadi Zavieh
    Art therapy as a psychotherapy method can be helpful in diagnosis and treatment of many disorders. The aim of this study was to determine the effectiveness of art therapy (visual arts) on the negative symptoms of a number of patients with schizophrenia in the psychiatric center (Ahebba). The method of this study is descriptive as kind of semi experimental with a pre-test/ post-test. Statistical population consisted of all schizophrenic patients in the psychiatric center (Ahebba), among them fourteen patients have been selected through available statistical sampling. The group participated in art therapy sessions for 10 serial 90-minute sessions in four (4) consecutive weeks. To assess the effectiveness of art therapy, the PPAT’s illustrative test and FEATS’s scale of formal element in art therapy have been used. The results from this research shows that art therapy is effective in reducing the negative symptoms (such as anxiety, inattention, depression, low self-steam) in patients with schizophrenia.
    Keywords: words: art therapy, Visual Arts, psychology of art, Schizophrenia, Mental disorders
  • فرشاد عسگری کیا*، سید سعید سید احمدی زاویه

    تاریخ تحلیلی از انواع دانش تاریخ است. یکی از مهم ترین نظریه پردازان تاریخ که بر رویکرد تاریخ تحلیلی متمرکز بوده، رابین جرج کالینگوود، فیلسوف و مورخ سرشناس بریتانیایی و از اصحاب فلسفه تحلیلی است. در این مقاله سعی شده است آراء نظریه پردازان مهم تاریخ تحلیلی مورد طرح و نقد قرار گیرد تا زمینه لازم برای ورود به نظریه تاریخ تحلیلی کالینگوود فراهم شود. این مقاله در پی بررسی و پاسخ به این پرسش بوده است که نظریه تاریخ تحلیلی کالینگوود تا چه حد برای تدوین تاریخ وقایع و رخدادهای گذشته کارآمد است و ارکان این نظریه کدامند. نتیجه گیری حاصل از این جستار نشان می دهد که نظریه تاریخ تحلیلی کالینگوود به منظور تدوین تاریخ، همچنان معاصریت دارد و دارای ارکان و مولفه های روشن و قابل فهمی است که امکان به کارگیری آن در تدوین تاریخ تحلیلی و نقد هر نوع تاریخ دیگر فراهم است. به علاوه در ارزیابی تمام ویژگی ها و جزئیات این نظریه، نقاط ضعف و کور آن ناچیزند اما از نقاط قوت کافی برخوردار است که البته در پرتو «کنش گری دوباره»، تمسک به تخیل سازنده، پرهیز از پیشداوری، رعایت اصل بی طرفی و تلاش و مجاهدت مورخ تحلیل گر، محقق می شود و همین نقاط قوت بوده است که الهام بخش برخی از نظریه پردازان و محققان پس از کالینگوود شده است.

    کلید واژگان: تاریخ تحلیلی, کالینگوود, مورخ تحلیل گر, افعال انسانی, ذهن
    Farshad Asgarikia *, Seyyed Saeed Seyyed Ahmadi Zavieh

    Analytic History is a type of history knowledge. One of the most important theorists of history, which focuses on the analytic history approach, is Robin George Collingwood, a well-known British philosopher and historian, and an associate of analytic philosophy. This paper has attempted to criticize the views of important theorists of analytic history in order to provide the necessary ground for entering Collingwood's analytic history theory. This article seeks to investigate and answer the question of how far Collinwood's analytic history theory is working to compile the history of past events, and what are the elements of this theory. The conclusion from this research shows that Collingwood's analytic history theory for compiling history is still contemporary, and has clear and comprehensible components that can be used to compile analytic history and is provided for critique of any other kind of history. In addition, in assessing all of the features and details of this theory, its weaknesses and blindness are insignificant, but has strong strengths, which in the light of "re-enactment", the tendency toward constructive imagination, the avoidance of prejudices, observance of the principle of neutrality and effort and endeavor of analyst historian, will be done and these strengths have inspired some of the theorists and researchers following Collingwood.

    Keywords: Analytic History, Collingwood, Analyst historian, Human Acts, Mind
  • سید سعید سید احمدی زاویه، مهران گلستان

    تاریخ ایران دوره سلجوقی را می توان عصر احیاء یا بازتولید ایران باستان به خصوص امپراتوری ساسانی دانست. دیوان سالاران و دبیران با فرهنگ ایرانی در این دوره با توجه به علقه ها و خاستگاه ها همچون خواجه نظام الملک، محمد بن عبدالخالق میهنی، منتخب الدین جوینی، ابوطاهر الطرطوسی و دیگران، که از حافظان فرهنگ و تمدن کهن ایران به شمار می رفتند تمام سعی خویش را به کار بستند تا عظمت ایران باستان و افتخارات آن را در ابعاد و زمینه های مختلف احیا کنند و در این راستا مدل ساسانی، یکی از موفق ترین این مدل ها محسوب می شد که بازتولید نظام و ساختار ساسانی در بستر سلجوقی مجالی برای ظهور دوباره پیدا کرد.
    پرسش اصلی این پژوهش متکی بر این است که: بهره گیری سلاجقه از نظام ساختاری معماری ساسانی مبتنی بر چه دلایلی بوده است؟
    این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزارهای کتابخانه ای اسنادی به انجام رسیده، و نتایج حاصل آن ناظر بر این دست آوردها می باشد که در این مرحله به صورت فرضیه های ذیل مطرح می شود.
    الف: به واسطه هماهنگی و همبستگی نظام حکومتی ساسانی با زیرساخت های فرهنگی و آرمان های توسعه ای ایران و قوت و درستی ای که در این شبکه ارتباطی وجود داشته، سلاجقه با درک و شناخت درستی و صحت آن تلاش خود را معطوف به بازنمایش همان نظام نمودند.
    ب: سلاجقه بواسطه باوری که به نظام خطی در تاریخ داشته، رویکرد توسعه ای خود را بر تجارب و مطالعات نظری نظام ساسانی قرار داده و با بهره گیری از تحولات دینی، اقتصادی و اجتماعی عهد خود ضمن احیاء ساختار ساسانی به عنوان الگویی کارآمد، پوسته و محتوای اسلامی به آن الگوی اولیه افزوده شد.
    یافته های تحقیق نشان می دهد که با روی کارآمدن سلجوقیان در ایران بود که مرزهای ایران به عظمت و گستردگی عصر ساسانی نزدیک شد، علاوه بر آن سلطان سلجوقی، هم چون شاهنشاهی ساسانی، فرمانده کل قوا گردیده، و تاجی هم چون تاج خسرو انوشیروان بر سر او جای گرفت و القابی چون "شاه" و " شاهنشاه" به وی داده شد، و سلطان ترک سلجوقی، صاحب فره ایزدی (شاهی، کیانی) و "ظل اله" خوانده شد؛ در این دوران نظام اداری ایران و ساختار دیوانسالار، وزن و اعتبار خیره کننده ای یافت و از حد ساسانی و البته با گرته برداری هایی از آن فراتر رفت. این گرته برداری ها به عرصه هنر نیز راه یافته، و هنر و معماری از این بازتولید بی نصیب نماند و چنانچه در عرصه های مختلف، شاهد احیای جلوه های هنری عصر ساسانی هستیم.
    در مقایسه ساختمان هایی از در دوران باستان با ریشه خالص ایرانی مانند کاخ فیروزآباد یا کاخ سروستان، با مسجد جامع اصفهان و مسجد زواره و... در دوره اسلامی عصر سلجوقی، این نکته را آشکار می سازد که در این ابنیه ما با نظامی ترکیبی مواجهیم، نظامی متشکل از ایوان ها و گنبدهایی بر قاعده مربع، و چهارطاقی ها، که در همه آنها تفاوت بیشتر در منظره و لباس است که اسلام بر ساختمان های ساسانی پوشانده و تلاش کرده است تا مفهومی به آنها بدهد که معماری ایرانی نسبت به قبل متمایزتر گردد. اقدامی که امتداد آن، تبدیل به فرایند شده است، تا آنجا که امروزه، شاهکار مساجد ایرانی را مساجد چهارایوانی می دانند، پدیده ای که ریشه در دوره اشکانی و ساسانی، و بازتولیدش در دوره سلجوقی دارد.

    کلید واژگان: دیوانسالاری سلاجقه, دیوان سالاری ساسانیان, معماری ساسانی, معماری سلجوقی, اندیشه ایرانشهری
  • منظر محمدی، سید سعید سید احمدی زاویه
    از میانه ی سده ی سیزدهم ق. ، تماس فکری با غرب از طریق نهادهای نوین نظامی، بوروکراتیک، و آموزشی، زمینه ی شکل گیری طبقه ی تحصیل کرده و حرفه ای تجددگرایی را در ایران فراهم ساخت که عامل رواج سبک های پوشاک اروپایی مردانه در ایران بودند. این پژوهش با روش تحلیل متون تاریخی، جریان اقتباس پوشاک اروپایی و دلالت های اجتماعی آن را بررسی کرده، و درصدد پاسخ به این پرسش است که چه رابطه ای میان ظهور طبقات نوین متوسط شهری، و پیدایی نهادهای اداری و آموزشی مدرن، با مدرن شدن لباس مردان ایرانی وجود داشت؟ لباس اروپایی نزد تجددگرایان ایرانی، تجسم نوعی ادراک اجتماعی مدرن، مظهر اقتداء به جهان پیشرفته تر غرب، و نیز تمایز از اشرافیت و سنت بود. هدف این نوشتار این است که نشان دهد فرآیند مدرن شدن پوشاک مردان در ایران، پیش از تغییرات آمرانه ی عصر پهلوی، مبنایی اجتماعی در تحولات عصر مشروطه داشته است.
    کلید واژگان: لباس مردان, کت وشلوار, طبقه ی متوسط, نهادهای مدرن, قاجار
    Manzar Mohammadi, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh
    From the mid-nineteenth century, ideological contacts with the western world, through modern educational, bureaucratic, and military institutions, laid the basis of a new professional middle-class in Iran, who has been the main trendsetter of modern European clothing styles among Iranian men. With examining historical texts from late Qajar period, the process of appropriation and popularity of European-style men’s suit, and its social implications in Iran, is studied here, to answer the question that what is the connection between new middle class, new civil institutions, and modernization of men’s dress. European dress for Iranian modernists, represented a modern social and organizational perception, and was a symbolic manifestation of equality to the advanced western world, and also distinction from not only aristocracy, but also traditionalists. The aim of this study is to show that modernization of men’s dress in Iran has had a social basis in constitutional era, prior to political changes of dress in Pahlavi era.
    Keywords: men’s dress, suit, middle class, modern institutions, Qajar
  • شقایق زمانی طهرانی*، سید سعید سید احمدی زاویه
    جواهرات و زینت آلات در بین شاهان ایرانی، جایگاهی ویژه داشتند و هر پادشاهی تمام سعی خود را معطوف به آن می کرد که بهترین زیورآلات و جواهرات را جمع آوری کرده یا به دست سازندگان حرفه ای بسپارد تا از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، به شکوه و عظمت سلطنت خویش بیفزاید. همچنین داشتن زیورآلات زیاد دلیلی بر داشتن پادشاهی ای عظیم و باشکوه بود. بنابراین شاهان مختلف ایران در طول تاریخ، گنجینه ای عظیم را گردآوری کردند. بخشی از این جواهرات در حال حاضر در خزانه جواهرات ملی نگهداری می شود. یک نمونه از آثار ارزشمند آن مجموعه، جقه ها هستند؛ زیوری سلطنتی که برای تزیین کلاه و تاج شاهان مورد استفاده بوده است. هدف از نگارش این مقاله، شناخت ویژگی های نمادین و هنری جقه های این مجموعه است که به روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها با استفاده از مشاهده مستقیم آثار خزانه جواهرات ملی ایران، مشاهده تصاویر جقه ها و بهره گیری از منابع و اسناد معتبر و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که شاهان و برگزیدگان، بدین منظور از جقه استفاده می کرده اند که از نیروهای ماورایی و خدایی بهره مند شوند. با بررسی نمادهای موجود در جقه ها فهمیده می شود که ساختار و فرم اولیه آنها، همگی از طبیعت نباتی و نمادهای فر شاهی نشئت گرفته است.
    کلید واژگان: جقه, خزانه جواهرات ملی, فر شاهی, طبیعت نباتی
    Shaghayegh Zamani Tehrani*, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh
    The Iranian kings have valued jewels and ornaments greatly and any king has attempted to collect the best ornaments and jewels entrusting them to professional craftsmen to enable kings by this way to increase their imperial glory socially and economically. It was also thought that more ornaments mean a great and glorious kingdom. Therefore, different Iranian kings have collected a tremendous treasury some part of which is kept in the National Treasury of Iran. Of the invaluable works preserved in this collection are the aigrettes that are considered imperial ornaments having been used for decorating the hats and crowns of the kings.
    This article aims at realizing the artistic and symbolic features of this collection and is performed through a descriptive- analytic method. The process of collecting data was fulfilled by way of directly observing the pieces in the mentioned treasury, observing pictures taken from the aigrettes and using credible resources, documents and library studies. Results indicate that the kings used the aigrettes for the purpose of enjoying supernatural and divine powers. Studying the extant symbols on the aigrettes, we find out that the initial form and structure of them have been derived from the plant nature and the king's symbols of glory.
    Keywords: Aigrette, National Treasury of Iran, King's Glory, Plant Nature
  • منظر محمدی *، سید سعید سید احمدی زاویه
    هدف
    دولت پهلوی اول، به موازات تاسیس نهادهای نظامی، اداری، و آموزشی مدرن، نظام پوشاک متحدالشکل (یونیفرم) را در ابعاد گسترده برای مردان و تا حدودی زنان، در ایران اعمال کرد. این نظام پوشاک بازنمود سلطه ی ساختار قدرت بر متن زندگی مردم بوده است، و از ابزارهای مهم دولت برای کنترل ملت، و ساخت جامعه ای مدرن، منضبط، و مطیع. هدف این نوشتار روشن شدن کارکرد این گونه قواعد دستوری پوشاک، و اقبال آن ها در پذیرش از جانب جامعه است؛ قواعدی که امروز نیز، از ابزارهای اعمال سیاست های ایدئولوژیک، و مبنای مناقشات عمده ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران است.
    روش تحقیق
    این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که کارکردهای نظام پوشاک متحدالشکل برای دولت پهلوی اول چه بود؟ بدین منظور، با روش تحلیل محتوای کیفی متون تاریخی این دوران، و پس از مرور پیشینه ی لباس متحدالشکل در دوران قاجار، به جریان اعمال این سیاست پوشاک در دوران پهلوی اول می پردازد، و رابطه ی آن را با اندیشه ی ناسیونالیسم این دوران و فرآیند ساخت دولت-ملت نوین ایرانی بررسی می کند.
    یافته ها و دستاوردها
     یونیفرم مظهر نظم و پویایی مدرن، زیباشناسی مدرن، و بازتاب جامعه ای منضبط، آموزش دیده، و متعهد به ساختار قدرت بوده است. پژوهش حاضر ابعاد سیاسی-اجتماعی و زیباشناختی نظام پوشاک متحدالشکل را به تصویر می کشد.
    کلید واژگان: لباس متحدالشکل, نهادهای مدرن, زیباشناسی نظم, ناسیونالیسم, جامعه ی انضباطی
    Manzar Mohammadi *, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh
    Along with establishing modern military and bureaucratic and educational institutions, the First Pahlavi government exerted uniformed clothing system for men and women. Implemented in the 1920’s, the uniformed clothing system represented the hegemony of power structure over people’s lives. It was also regarded as a significant means of national control that led to construction of a modern, ordered, and disciplined society. Through studying the historical context, the present article asks the following research question: How did the First Pahlavi utilize the uniformed clothing system to construct a modern Iranian national identity? After reviewing the history of uniformed clothing system in Qajar’s time through the article’s descriptive-analytical methodology, it reviews the significance of implementation of uniformed clothing system in the First Pahlavi’s reign. Such a review will investigate the relationship of such an implementation with nationalism and modernization of the Iranian society. Alongside these two scholarly objectives, the article identifies the political, social and aesthetic qualities of implementation of uniformed clothing system in the First Pahlavi’s period. The uniformed clothing system was a means for enforcing power and discipline, overturning plural preexisting identities, and instilling uniformed behavioral codes in people. Being loyal to the structure of power, the uniformed clothing system also represented the ordered and dynamic world and was a reflection of a disciplined and educated society.
    Keywords: Uniform, Modern Institutions, Discipline Anesthetization, Nationalism, DisciplinedSociety
  • فاطمه غلامی هوجقان *، سید سعید سید احمدی زاویه، آذرتاش آذرنوش
    چوگان ورزش و بازی ای است باستانی و منسوب به سرزمین ایران، که باوجود پیشینه ای دیرین، اطلاعات مکتوب اندکی پیرامون قوانین و ابزار و ادوات آن وجود دارد. چنین به نظر می رسد که استقبال حکمرانان تیموری از چوگان کم شده و بیشتر معطوف به بازسازی کشور باشد که با توجه به قرابت زمانی دوره تیموری با چپاول مغول در دوره ایلخانی امری منطقی است و توجه روزافزون دربار تیموری را به معماری و هنرهای وابسته به آن در تعدد آثار به جامانده شاهد هستیم. بنابراین فضای مناسبی برای رونق و توسعه چوگان از سوی دربار تیموری وجود نداشته و مجال پرداختن به تفریحات و یا ورزش های جمعی نظیر چوگان در میان درباریان تیموری (همانند آنچه در دوره صفوی شاهد هستیم) مهیا نبوده است. بااین وجود، به دلیل شعردوستی و ادب پروری شاهزادگان تیموری در این عهد با تعدد و تنوع آثار شعرا با محوریت چوگان روبرو هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش در بین آثار شعرای این عهد 264 مورد چوگان و 27 مورد صولجان (معرب چوگان) یافت شد و در نگاره های موردپژوهش شاهد سه شکل سر چوب چوگان به شکل های «ل» ، «L» و «V» با زاویه باز هستیم. این مقاله با طرح این پرسش که؛ سیر تحول و تطور چوب چوگان در نگاره های تیموری و دلایل آنچه بوده، با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی ازجمله منابع اینترنتی، پیشینه و سابقه پژوهش های مربوط را گردآوری کرده و در مرحلهٔ بعد، با جمع آوری متون کهن و نگاره های چوگانی و سپس پالایش مجموعه به لحاظ اعتبار اسناد و داشتن تاریخ، موارد موردمطالعه را گزینش کرده است. در نهایت پس از گردآوری داده های حاصل، موارد مشابه و متفاوت را مورد تحلیل قرار داده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از تکنیک های کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه انجام پذیرفته است.
    کلید واژگان: چوگان بازی, چوب چوگان, نگاره های چوگانی, نسخ خطی تیموری
    Fatemeh Gholami Houjeghan *, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh, Azartash Azarnoush
    The Polo is an ancient game and sport belonging to Iran, and despite its long history, there is little recorded information about its principles, rules, equipment and clothes. It seems that Timurid rulers did not appreciate čawgān (game of polo) as before, and that concentrated their focus on reconstruction of the country, and this seems logical regarding the fact that Timurid dynasty is contemporary to Mongol's invasion during Ilkhan era. As a result we can witness the growing interest of Timurid court to architecture and its related arts in great number of remaining works. Thus there were not proper conditions for growing and development of čawgān in Timurid dynasty, and Timurid court did not have enough time and interest for team sports such as čawgān (similar to Safavid period). Nevertheless, due to the great interest of Teimurid princes to literature, we can witness a great variety and numerous poems with the subject matter of čawgān in this period. According to the results of present research, there are 264 cases of ''čawgān'' and 27cases of ''sawlajān'' (cognate of ''čawgān'') were found in poems of this era and based on the finding of the studied Timurid miniatures, there are three forms of polo mallet looking like curved cane =“á” ,similar to “L” form and “V” form(with an open angle). Present paper has selected study cases by asking this question that: what was the changing procedure of the polo stick and ball in the Timurid miniatures and the reason why, this paper has gathered the previous related research works using the library, documental and internet resources and in the next stage, gathered the old texts and illustrated pages related to the polo game and refining them in terms of the validity of documents and containing the date. Finally, after collecting data, the differences and similarities between them have been analyzed. Present paper is a descriptive-analytical one, using the library, observation and interview techniques.
    Keywords: Polo Game (?awg?n), Polo Stick, Miniatures Containing Polo (Motifs), Timurid Manuscripts Containing Polo (word)
  • منظر محمدی*، سید سعید سید احمدی زاویه
    در دهه های آغازین سده ی حاضر، معیارهای زیبایی فردی ایرانیان دستخوش تحولاتی آشکار شد. الگوهای زیباشناسی ویژه ی میانه ی قاجار الگوهایی غریب و مشخصا مغایر غالب هنجارهای ایرانی و جهانی بود. این بررسی می خواهد با روش تحلیل محتوای متون تاریخی اواخر قاجار و اوایل پهلوی، به عبارتی تحلیل مضمونی و ساختاری متون تصویری و نوشتاری این دوران، به این پرسش بپردازد که طی چه فرآیندهایی این الگوها به طرز چشمگیری تغییر کرده، و تحت تاثیر نظام ظاهرآرایی مدرن غربی، به الگوهای هنجار پیشینی رجعت می نماید. در این دهه ها، ایرانیان به واسطه ی نظام تصویری غرب (تصویرسازی مطبوعات، عکاسی، و سینما)، با اسطوره ی زیبایی غربی آشنا شدند و رسانه های تصویری نقش گسترده ای در غربی سازی ظاهرآرایی و ریختار زندگی ایرانیان ایفا کردند. فرهنگ تصویری غرب، نظام اسطوره ساز کلان و قدرتمندی بوده است، که الگوهای زیبایی فردی در ایران را در سطحی ناآگاهانه و وسیع تغییر داد. هدف تحقیق حاضر این است که نشان دهد تصویر در رسانه های جمعی، اعم از تبلیغات پوشاک و محصولات بهداشتی و آرایشی یا محصولات اوقات فراغت مثل فیلم، تا چه اندازه عامل تغییر شکل زندگی و هنجارهای زیبایی فردی در ایران بوده است. نتیجه آن که تحولات نظام های پوشاک و ظاهر آرایی، تا حد زیادی معلول سیاست های فرهنگی جهانی و عملکرد رسانه های جمعی بوده است.
    کلید واژگان: الگوهای زیبایی, اسطوره, نظام تصویر, رسانه
    Manzar Mohammadi *
    During the first decades of last century, the standards of beauty among Iranians witnessed a significant change. A survey of late nineteenth and early twenties century photographs, and comparing them with countless remaining photographs of 1930s and 1940s, namely at the time of passing through the Qajar times and succession of Pahlavi dynasty, demonstrates a move to new beauty models, which replaced the old typical Qajar beauty standards. This essay, with studying the -visual and verbal- historical texts of this time, intends to study the processes by which the modern Western aesthetic models in personal appearance became the normal Iranian models.
    A survey through visual history of Iran, from the ancient civilizations to the very beginning of Qajar dynasty, clearly embodies a general way of image-making for the physical appearance and gestures of men and women, which rarely seems odd or detestable to the contemporary viewer. But, in the mid-Qajar dynasty’s visual resources, and specifically Naser al-Din Shah’s rein, appears particular standards of feminine beauty thoroughly different from its former and latter standards. The photographs of royal women and courtesans of “Naseri” and “Mozaffari” periods cannot be considered indisputable proof of feminine beauty model of Qajar era. Notwithstanding, this model, itself ambiguous in origins and precedence, saw a fundamental alteration in a brief time; round face, plump belly and thighs and buttocks, and the delicate line of moustache above the upper lip, became inelegant signs in a woman’s appearance.
    In this period, Iranians encountered a new western beauty model, through visual communication system of western world (I. e. illustrated publications, photography, and cinema), via postcards, magazines, memento photographs, and movies. These visual media played a key role in westernization of outward appearance and features of Iranians lives. This process of replacing western model was so radical and rapid, that Qajar-type beauty standards seems quite unbelievable today. Western-type personal beauty acquired a mythical aspect; a predominant myth, which manifested itself as natural, postulate, and eternal; although a construction of dominant orders, like visual communication system, in reality.
    The most recent European fashion journals were available for Iranian citizens from the 1930s onward; Likewise, Iranian magazines and newspapers promoted the same discourse about beauty as western media, in which image of modern Iranian femininity, and masculinity as well, increasingly relied on adaptation of last western fashions and modes of appearance and gestures. With popularity of cinema in Iran, as a medium which addressed a mass audience from different social classes, the process of adaptation of western beauty culture amplified. Not surprisingly, a great number of religious and non-religious traditionalists severely challenged this new visual medium. However, despite all oppositions, and in spite of obvious contradictions between western film productions and traditional Iranian culture, cinema enjoyed a great popularity in Iran, and had a massive impact on Iranian’s way of life.
    Transformations in clothing systems and personal beauty models was not always a result of imperative politics of Iranian governments, but a consequence of worldwide cultural policies, as enormous myth-making systems.
    Keywords: Beauty Models, Myth, Image System, Media
  • معصومه حریری زاده، سیدسعید سیداحمدی زاویه، رضا گودرزی
    هدف
    تعیین تاثیر فرهنگ سازمانی بر توانمندسازی کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.
    روش شناسی: این پیمایش در بین 285 نفر از کارکنان سازمان با استفاده از پرسشنامه اجرا شد. برای شناخت فرهنگ سازمانی از مدل رابینز و برای شناسایی عوامل مرتبط با توانمندسازی کارکنان از مدل توماس و ولت هاوس استفاده شد.
    یافته ها
    مولفه های فرهنگ سازمانی (ریسک پذیری، حمایت مدیریت، کنترل رسمی، خودکنترلی، نظام پاداش، مشارکت در تصمیم گیری، و هویت سازمانی) با توانمندی های کارکنان رابطه مثبت و معناداری دارد.
    نتیجه گیری
    هرگاه فرهنگ سازمانی در راستای توانمندسازی کارکنان باشد افراد با انگیزه و اشتیاق بیشتری وظایف شغلی خود را انجام می دهند و خلاقیت و ابتکار عمل بیشتری در انجام کارها دیده می شود.
    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, توانمندسازی, سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
    M. Haririzadeh, S.S. Ahmadi, R. Godarzi
    Purpose
    To identify the effect of organizational culture on the empowerment of National Library and Archives of Iran (NLAI) staff.
    Methodology
    This survey is conducted on 285 staffs of NLAI using a questionnaire. Robins model is used to recognize organizational culture and Thomas and Velthouse models to identify empowerment factors.
    Results
    There is a direct and significant correlation between organizational culture factors (risk taking, management support, formal control, self-control, reward system, participation in decision-making and organizational identity) and staff empowerment.
    Conclusion
    The organizational culture which empowers staffs causes more motivation and enthiusiasm among staff to fullfil their jobs with increased creativity and innovation.
    Keywords: Organizational culture, Empowerment, National Library, Archives of Iran
  • سید سعید سید احمدی زاویه، افرا خاکزاد *

    یکی از مهم ترین مضامین به کار رفته در آثار هنری ایرانی -اسلامی معراج پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص)، است. بسیاری از هنرمندان نگارگر ایرانی، روایت های تصویری متنوعی را در قالب «معراج نامه ها» خلق کرده اند که از برجسته ترین آن ها می توان به معراج نامه میرحیدر اشاره کرد. روشن است که نگارگران به جنبه های بصری معراج توجه کرده اند و برای به تصویر کشیدن این واقعه، صورتی تجسمی از عناصر مختلف داستان را شکل داده اند. از جمله اینکه، فرشتگانی همچون جبرییل را با شکل، اندازه و رنگ ها و ویژگی های خاصی به تصویر کشیده اند. از سوی دیگر، فیلسوفان و متالهان ایرانی نیز در آثار خود به بررسی و تحلیل نظری واقعه معراج پرداخته اند که از آن جمله می توان به رساله معراج نامه ابن سینا اشاره کرد. مقاله حاضر، در پی پاسخ به این مساله است که «تصویری که از جبرییل در صحنه های مختلف معراج در معراج نامه میرحیدر مشاهده می شود، با توصیفات نظری ابن سینا درباره جبرییل در رساله معراج نامه چه نسبتی دارد؟». در این مقاله نشان داده می شود که باوجود تفاوت زمانی خلق این دو اثر و نیز تفاوت اساسی رویکرد خالقان این دو اثر (رویکرد تجسمی و رویکرد فلسفی) می توان این دو اثر را دو روایت مختلف اما قابل انطباق از تصویر جبرییل در معراج دانست.

    کلید واژگان: جبرییل, محمد(ص), معراج, ابن سینا, معراج نامه, میرحیدر
    Seyyed Saeed Seyed Ahmadizavieh, Afra Khakzad *

    One of the most important subjects used in the works of the Iranian- Islamic artists is the Merajnameh of Prophet Mohammed. Many of the Iranian artists of miniature painters have created various pictures in the form of Merajnameh, the most distinguished of which can be mentioned is the Merajnameh of Mir Heydar. It is obvious that the painters have paid attention to the visual aspects of Meraj (Ascension to Heaven). In order to illustrate this event, they have shaped visual forms of different elements of the story, including the angels such as Gabriel with different sizes, colors, and special aspects. On the other hand, the Iranian philosophers and theologians, too, analyzed and examined the real theorical ascension.The present article tends to give an answer to this question that “what relationship is there between the picture of Gabriel in various scenes of Meraj, which can be seen in the Merajnameh of Mir Heydar, and Avicenna’s theoretical descriptions of Gabriel in his treatise of Merajnameh? It is illustrated in this article that in spite of time difference, and the different approaches of the creators of these two works (the visual approach and the philosophical approach) we can consider these two works as two different narrations but adaptable from the Gabriel illustration in Meraj.

    Keywords: Gabriel, Mohammad, Meraj, Avicenna, Merajname, Mir Heydar
  • فاطمه غلامی هوجقان*، سید سعید سید احمدی زاویه، آذرتاش آذرنوش
    چوگان، یک ورزش و بازی باستانی و منسوب به سرزمین ایران است که علیرغم پیشینه ای دیرین، اطلاعات مکتوب اندکی پیرامون قوانین، ابزار، ادوات و پوشاک آن وجود دارد. این مقاله با طرح این پرسش که سیر تحول و تطور چوب چوگان در نگاره های سلجوقی و صفوی و دلایل آن چه بوده، با استفاده از منابع کتابخانه ای واسنادی از جمله منابع اینترنتی، پیشینه وسابقه پژوهش های مربوط را گردآوری کرده ودر مرحله بعد، با جمع آوری متون کهن و نگاره های چوگانی و سپس پالایش مجموعه به لحاظ اعتبار اسناد و داشتن تاریخ، موارد مورد مطالعه را گزینش کرده است. در نهایت، پس از گردآوری داده های حاصل، موارد مشابه و متفاوت را مورد تحلیل قرار داده است. بر اساس یافته های این پژوهش، در بین آثار شعرای سلجوقی وصفوی موردپژوهش 456 مورد چوگان،30 مورد صولجان (معرب چوگان) و 3 مورد طبطاب(چوگان با پای پیاده) یافت شد و در نگاره های مورد پژوهش، چهار شکل چوب چوگان شبیه «ل»، شبیه«L» ، «T» منحنی و «V»(با زاویه باز) به دست آمد. در نهایت چنین به نظر می رسد که در دوره صفوی در مقایسه با دوره سلجوقی به جهت ارتباط با دنیای غرب و پیشرفت علوم و فنون، شاهد تغییر و بهبود کیفیت شکل چوب چوگان در طی زمان بوده ایم. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای انجام پذیرفته است .
    کلید واژگان: چوب چوگان, نگاره های چوگانی و نسخ خطی سلجوقی و صفوی
    Fatemeh Gholami Houjeghan *, Seyed Saeed Seyed Ahmadi Zavieh, Azartash Azarnoush
    The Polo is an ancient game and sport belonging to Iran and despite its long history, there is only little written and recorded information about its principles, rules, equipment and clothes. Based on this question that how to be changed the polo stick in the Safavid and Seljuk miniatures and what is the basis of these evolutions, this paper has gathered the previous related research works using the library, documental and internet resources and in the next stage, it has selected the case studies gathering the old texts and illustrated pages related to the polo game and refining them in terms of the validity of documents and containing the date .Finally, after collecting data, the differences and similarities between them have been analyzed. According to the results of this research, based on the findings of the Safavid and Seljuk poets that have been studied ,456 cases of ''čawgān'' , 30 cases of ''sawlajān'' and 3 cases of "tabtāb"(Polo without horses) found and based on the finding of the Safavid and Seljuk miniatures that have been studied, four forms of polo mallet has been similar to curved cane= “á” ,“L”, curved “T” ,“V”form (with an open angle) found. Finally, it seems that In the Safavid era compared with the Seljuk era, there is an evolution in the quality of polo stick in the passage of time, based on the relationship with the west and developments of science and technology. Based on this research in terms of purpose is functional and in terms of method is descriptive-analytical using the library technique has been carried out.
    Keywords: Polo Stick, Miniatures Containing Polo (Motives), Safavid, Seljuk Manuscripts Containing Polo (word)
  • صمد سامانیان*، سید سعید سید احمدی زاویه، نگار کفیلی
    مینگی جنبش پیشه های هنرمندانی است که به ساخت اشیاء معمولی(دست ساز- بومی) می پردازند. این جنبش توسط یاناگی سوئتسو و همکارانش، در فواصل سال های 1920-1930، جهت حفظ آثار دستی در جریان مدرنیزاسیون ژاپن پایه گذاری شد. جنبش مینگی، درهنر- صنعت سفال و سرامیک در دنیا بسیار شناخته شده است، اما در ایران، ناشناخته مانده است. این مقاله ضمن شرح جنبش مینگی و نحوه ی شکل گیری آن، درصدد است معیارهای زیبایی آن را معرفی، و ضمن تحلیل سرامیک های مینگی، به ریشه یابی دلایل پیدایش آنها بپردازد. این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی جهت تحلیل مطالب بهره برده است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که، سفالینه های مینگی از زیبایی های ناب برخوردارند و به «نیروی سنت جمعی» تکیه دارد. قدرتی که برمبنای اعتقادات بومی، مذهبی و ملی گرایانه ای چون شینتوئیزم، تائوئیزم و بودیسم استوار است. پیشه ور ناشناس نیز نه آگاهانه، بلکه با کمک طبیعت و سنت، فارغ از هرگونه ادعا و با نهایت خلوص، با مواد طبیعی و با هدف کاربرد، به تولید آثاری ناب و زیبا و در عین حال ارزان و فراوان دست می یازد. فهم این نوع زیبایی، مستلزم درک فلسفه ی زیبایی شناسی جنبش مینگی است. جنبشی که در دوره ی می جی هم زمان با تحولات بنیادی در عرصه های مختلف، زمینه ساز حفظ فرهنگ اصیل ژاپنی و معرفی آن به دنیا شد.
    کلید واژگان: هنر بومی ژاپن, مینگی, سفال ژاپن, یاناگی سوئتسو, معیارهای سنتی زیبایی ژاپن
    Samad Samanian *, Saeed Zavieh, Negar Kafili
    Mingei Japanese folk craft movement involved in making (folk - handi) crafts by unknown craftman. Although these crafts are prepared for ordinary people in large quantities and cheap prices, possess the purest beauty and privileged specifically. The Japanese movement had its ideological antecedent’s in the larger arts and craft movement at the end of the 19th and early 20th century, so it was global in scope. This movement is founded by Yanagi Soetsu and his attendants. After the mid- 19th century, when Japan was forced to establish more open trade relations with the west, the conceptual separation of art from craft was introduced. During this period of Japanese history, the Meiji Restoration government undertook a policy of rapid industrialization and westernization. Industrialization resulted in the mechanized mass production of formerly hand-made objects and artisans were finding it very difficult to survive in the changing economy. Yanagi soaked up these ideas and after visiting Korea and returning to notice the quick disappearance of traditional crafts in quickly modernizing Tokyo, he launched the movement in 1926 to protect the Japanese handicrafts from the new modernization from 1920-1930. According to Yanagi, utilitarian objects made by the common people are “beyond beauty and ugliness”. In recent decades,scholars such as Yuko Kikuchi and Brian Moeran have uncovered power relations and ultra-nationalism that lie at the core of the formation of Mingei theory. In 1927, Yanagi put forward the “criterion of beauty in Japan. Those scholars argue that Mingei theory, far from being an oriental theory, is a “hybridization” and “appropriation” of occidental ideas such as that of William Morris, which Bernard Leach introduced during his stay in Japan in 1909. The movement developed nationwide campaign for the revival of folk crafts and nourished a cultural ethnic nationalism in new modern Japan. Although the Mingei movement is well known in ceramic art and its educational system in the world, unfortunately as a result of leakage adequate references and researches, it’s not familiar in Iran, so this article is based on describing the Mingei movement and its origins, then explains the criterion of beauty and analyzes the aesthetic aspects of Japanese Mingei ceramics for understanding the existence background. This article uses the library techniques and analyzing the descriptions and study the Japanese folk ceramics under the Mingei Criterion of Beauty. In this way, the conclusions yield, were: the Mingei ceramics possess the purest beauty, for they are supported by tradition power, which based on the native, religious and nationalist beliefs, like Shintoism, Taoism and Buddhism. The unknown craftsman makes his work unawareness, selflessness and honestly, with the nature and divine power and uses natural materials under the functional intention, which results inexpensiveness and plurality. Although Mingei ceramics has simplicity and irregularity in form and design, they have intimacy that provides kind of beauty which surpasses any other kinds and understanding them, needs realizing the aesthetics of Mingei movement. The movement which developed nationwide campaign for the revival of folk crafts and nourished a cultural ethnic nationalism in new modern Japan during Meiji period.
    Keywords: Japanese folk Arts, Mingei, Japanese Ceramics, Yanagi Soetsu, Criterion of Beauty
  • سیما ساعدی*، سید سعید سید احمدی زاویه
    منطقه ی یزد محل شکل گیری هنرهای متفاوتی بوده که با تاثیرپذیری از اوضاع خاص حاکم بر منطقه، شکل گرفته است. هنر فرش بافی در این استان به عنوان یک پدیده ی فرهنگی هویت خاص خود را مرهون محیط و بستر فرهنگی جامعه است. با توجه به این که رنگ در بین عوامل نقش، بافت و عوامل فرعی اندازه و ماده ی اولیه، اصلی ترین و مهم ترین نقش را در جذب بیننده دارد، این فرضیه که ترکیب بندی رنگی منطقه با هویت اقلیمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن ها ارتباط مستقیم دارد مطرح می شود. هدف از این پژوهش، شناخت تفصیلی ویژگی های رنگ در فرش استان یزد است تا به توان به این مساله پاسخ داد که عوامل موثر بر کاربرد رنگ در فرش یزد چیست. بدین منظور عواملی نظیر رنگ در فرش یزد و عوامل تاثیرگذار در رنگ فرش یزد که به اوضاع اقلیمی و جغرافیایی، اوضاع اجتماعی و سیاسی و عوامل فرهنگی طبقه بندی شد، مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت، ویژگی های اقلیمی آن، که منطقه ای است گرم و کویری، کم باران و خشک با انواع گیاهان رنگ زا و کیفیت آب های این استان که از عوامل تاثیرگذار در رنگ فرش این استان می باشند مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگی های فرهنگی نیز که شامل تاثیر از فرهنگ پیشین و شهرهای هم جوار، حفظ ساختار سنتی، نوع معماری، تاثیرات حسی و عوامل تحمیل شونده است و همچنین ویژگی های اقتصادی و صنعتی، وجود صنایع گوناگون، نساجی استان، عبور جاده ابریشم از منطقه، رویکردهای معیشتی و ویژگی های اجتماعی نظیر درون گرایی، تولید در راستای فرهنگ بومی، تناسب با طبقه اجتماعی، ویژگی های رنگی فرش یزد به شمار می آیند که بر هنر و صنعت و رنگ فرش آن تاثیر گذاشته و عوامل موثر بر کاربرد رنگ در فرش این استان می باشند. پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی است که با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه به انجام رسیده است.
    کلید واژگان: فرش یزد, فرش, رنگ
    Sima Saedi*, Syed Saeid Syed Ahmadi Zavieh
    Yazd province is the place of formation of various arts that are formed under the effect of the particular condition ruling the region. Carpet weaving art in this province, as a cultural phenomenon, has owed its especial identity due to the cultural environment of the society. Taking into account the fact that among factors like design, texture, size and basic material, color plays the most significant role in absorbing the viewer; hereby, an assumption will be that color synthesis of the area has a direct relationship with climatic, cultural, economic and social identity of the area. The aim of the present study is descriptive recognition of color features in Yazd province carpet Accordingly, the question of the study concerned the effective factors on color application in Yazd carpet. such, factors as color in Yazd carpet and the effactive factors on it that are classified as climatic and geographical condition, social and political situation and cultural factors will be assessed. Finally, the climatic features, i.e., a warm desert area with low precipitation and a dry region with variety of color-producing plants and also quality of water in this province, will be investigated. Cultural features including effect of previous cultures and communities in vicinity, the traditional structure, type of architecture, emotional effects and imposed factors: will be of the concern of this study moreover, existence of various industries, textile of the province, the passing of Silk Road in the area, living methods and social traits such as introversion, production in line with local culture and suitability with social rank are among color features of Yazd carpet that affect carpet color art and industry and are effective factors of color application in carpet in this province. The present study is qualitative using library resources and interview.
    Keywords: Yazd carpet, carpet, color
  • مقداد جاوید صباغیان، سید سعید سید احمدی زاویه
    اگر بپذیریم که تاریخ رسمی هنر، طبق کتب و منابع مرجع، متشکل است از مجموعه ای از دسته بندی های تاریخی من جمله مکاتب، سبک ها، و شیوه های هنری، که مورخان هنر در باب هنر ملل گوناگون ارائه کرده اند، می توان رابطه و بستگی های مطالعات تطبیقی هنر و تاریخ هنر را بر حسب چگونگی بهره گیری تطبیق گران از این طبقه بندی ها و استفاده های متقابل تاریخ هنر از دست یافته های مطالعات تطبیقی توضیح داد. در این مقاله، ضمن بررسی این روابط، نقشی که مطالعات تطبیقی هنر در بازبینی مبانی و مبادی تاریخ هنر داشته است، و همین طور چیستی و انواع تواریخ تطبیقی هنر را، جداگانه توضیح خواهیم داد.
    کلید واژگان: مطالعات تطبیقی هنر, تاریخ هنر, مکاتب و سبک های هنری, تاریخ تطبیقی هنر
    Meghdad Javid Sabaghian, Seyyed Said Seyyed Ahmadi Zavieh
    According to books and references on the official history of art، it is generally accepted that this discipline is composed of a collection of historical classifications about international art، namely schools، styles، and artistic manners set forth by art historians. The mutual connections and relations between art history and comparative study of art can be elucidated by explaining the way practitioners of both disciplines make use of each other’s findings. While trying to shed a light on these mutual relations، this article would study the role of comparative art study in revisions made to the basics of art history. Meanwhile، the essence of comparative art study and different histories of comparative history of art would be discussed.
    Keywords: comparative study of art, art history, artistic schools, styles, comparative history of art
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال