سید علی کاظمی رضایی
-
مقدمه
هدف پژوهش حاضر روایی، پایایی و ساختارعاملی مقیاس 16 آیتمی خیال پردازی ناسازگارانه در جامعه ایرانی بود.
روشپژوهش در زمره پژوهش های توصیفی و همبستگی بود. نمونه شامل 300 نفر از دانشجویان بود که به شیوه نمونه گیری آنلاین گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور بررسی روایی واگرا و همگرا از مقیاس تجارب تجزیه ای و پرسشنامه پذیرش و عمل - نسخه دوم استفاده شد. برای استخراج نتایج، ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و همبستگی استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل عاملی اکتشافی در این پرسشنامه سه عامل شامل خیال بافی مداخله گر، خیال بافی پایدار، خیال بافی وابسته را در جمعیت دانشجویان ایرانی آشکار کرد. تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که الگوی سه عاملی از برازش قابل قبولی برخوردار است. میزان آلفای کرونباخ برای عامل اول برابر با 90/0، عامل دوم برابر با 86/0، عامل سوم برابر با 79/0 و کل پرسشنامه برابر با 93/0 به دست آمد. بین سه عامل پرسشنامه و نمره ی کل خیالبافی ناسازگارانه با پذیرش و عمل رابطه ی معکوس و معنی دار وجود دارد که این حاکی از روایی واگرای این ابزار است. همچنین بین سه عامل پرسشنامه و نمره ی کل خیالبافی ناسازگارانه با مولفه های فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت و جذب و تخیل رابطه ی مستقیم و معنی دار وجود دارد که این حاکی از روایی همگرای ابزار پژوهش حاضر است.
نتیجه گیرینسخه فارسی پرسشنامه خیال بافی ناسازگارانه از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی در جامعه دانشجویان ایرانی برخوردار است و می تواند ابزار مفیدی برای ارزیابی خیال بافی ناسازگار باشد.
کلید واژگان: خیال بافی ناسازگار, ساختار عاملی, روایی و پایاییIntroductionThe purpose of this study was to examine the reliability, validity, and factor structure of the Maladaptive Daydreaming Scale (MDS–16) in an Iranian Sample.
MethodIn a descriptive-correlational study a sample of 300 students was selected by an online snowball sampling method. In order to assess the divergent and convergent validity, the Dissociative Experiences Scale II (DES-II) and Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-II) were used. Cronbach's alpha coefficient, exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, and Pearson's correlation were used.
ResultsThe results of exploratory factor analysis in this questionnaire revealed three factors including Interferer daydreaming, Stubborn daydreaming, and Dependent daydreaming in the Iranian student population. Confirmatory factor analysis also showed that the three-factor model has an acceptable fitness. Cronbach's alpha for the first factor was 0.90, the second factor was 0.86, the third factor was 0.79 and the whole questionnaire was 0.93. A significant negative relationship was found between the three factors of the questionnaire and the total score of daydreaming with acceptance and practice, which indicates the divergent validity of this scale. A direct and significant relationship was also evident between the three factors of the questionnaire and the total score of Maladaptive Daydreaming with the components of Dissociative amnesia, Depersonalization/ Derealization, and Absorption/Imaginative Involvement which indicates the convergent validity of the tool.
Conclusionthe Persian version of the Maladaptive Daydreaming Scale has acceptable psychometric properties in the Iranian student community and could be a useful questionnaire in evaluating Maladaptive Daydreaming.
Keywords: Maladaptive Daydreaming, Factor structure, Reliability, Validity -
مقدمه
بدتنظیمی هیجانی به عنوان یک عامل مهم فراتشخیصی برای علت شناسی و درمان مشکلات روانشناختی مختلف و رفتارهای پرخطر شناسایی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان های مثبت (DERS-P) در دانشجویان انجام شد.
روشجامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی و دانشگاه رازی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آن ها تعداد 313 دانشجو (195زن، 118 مرد) به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند و به مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، مقیاس بدتنظیمی هیجانی (DERS) و فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (PWQ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-22 تحلیل شد.
یافته هاشاخص های تحلیل عاملی تاییدی دلالت بر برازش مطلوب مدل سه عاملی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت داشت. روایی همگرا و واگرا نیز از طریق محاسبه ی همبستگی مقیاس به ترتیب با مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و بهزیستی روانشناختی تایید شد (05/0>P). میزان آلفای کرونباخ برای پذیرش برابر با 72/0، اهداف برابر با 84/0، تکانه برابر با 86/0 و کل مقیاس برابر با 90/0 به دست آمد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس دشواری در تنظیم هیجان مثبت (DERS-P)، در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
کلید واژگان: ویژگی های روان سنجی, دشواری در تنظیم هیجان مثبت, دشواری در تنظیم هیجان, بهزیستی روانشناختیIntroductionEmotional dysregulation has been identified as an important meta-diagnostic factor for the etiology and treatment of various psychological problems and high-risk behaviors. The aim of this study was to investigate the psychometric properties of Persian version of the Difficulty in emotion regulation scale positive (DERS-P) in students.
MethodThe statistical population of this study consisted of all students of Kharazmi University and Razi University in the academic year 1399-1400, of which 313 students (195 females, 118 males) They participated as a sample available through virtual networks and answered the Difficulty in Positive Emotion Regulation Scale (DERS-P), the Emotional Disorder Scale (DERS) and the Short Form of Psychological Well-Being Questionnaire (PWQ). The collected data were analyzed using confirmatory factor analysis, Cronbach's alpha and Pearson correlation coefficient in SPSS-25 and AMOS-22 software.
ResultsConfirmatory factor analysis indices indicated that the three-factor model fits the scale of difficulty in positive emotion regulation. Convergent and divergent validity were also confirmed by calculating the scale correlation with the scale of difficulty in emotion regulation and psychological well-being, respectively (P<0.05). The internal consistency method was used to determine the reliability of the questionnaireCronbach's alpha for accept was 0.72, goals were 0.84, impulse was 0.86 and total scale was 0.90.
ConclusionAccording to the findings, it can be said that Persian Version of the Difficulties in Emotion Regulation Scale‐Positive (DERS-P) in Iran has good psychometric properties and can be a reliable tool in clinical and research situations.
Keywords: psychometric properties, Difficulty in regulating positive emotion, Difficulty in emotion regulating, psychological Well-being -
پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای غیرمنطقی و اختلال اضطراب بیماری (خود بیمارانگاری) در زنان مبتلا و غیر مبتلابه بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن مبتلابه لوپوس اریتماتوز سیستمیک شهر کرمانشاه در سال 1397 بود که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 50 زن مبتلابه بیمار لوپوس و 50 زن غیر مبتلا انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) و پرسشنامه خود بیمارانگاری ایوانز (EHQ) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار 22SPSS_ استفاده شد. نتایج یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین زنان مبتلا و غیر مبتلابه لوپوس اریتماتوز و در چگونگی باورهای غیرمنطقی و علایم اختلال اضطراب بیماری و برخورداری از تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). بنابراین می توان گفت که اختلال اضطراب بیماری و برخورداری از باورهای غیرمنطقی، به عنوان یک ریسک فاکتور در تشدید بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک در زنان مبتلا است.
کلید واژگان: لوپوس اریتماتوز, باورهای غیرمنطقی, اضطراب بیماریThe aim of this study was to compare irrational beliefs and anxiety disorder (self-morbidity) in women with and without systemic lupus erythematosus. This was a descriptive causal-comparative study. The statistical population of the study included all female patients with systemic lupus erythematosus in Kermanshah in 2018. By random sampling method, 50 women with lupus and 50 non-lupus were selected. Research tools include; Jones Irrational Beliefs Questionnaire (IBT) and Evans Self-Pathology Questionnaire (EHQ). To analyze the research data, the statistical method of multivariate analysis of variance was used using SPSS 22 software. The results of the present study showed that there is a significant difference between women with and without lupus erythematosus and in how irrational beliefs and symptoms of anxiety disorder and having the disease (P <0.001). Therefore, it can be said that anxiety disorder and having irrational beliefs are considered risk factors in the exacerbation of systemic lupus erythematosus in women.
Keywords: Lupus erythematosus, irrational belief, diseases Anxiety -
مقدمه
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP) در زمینه تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تاخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد بود.
روشطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش 30 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد در کلینیک های ترک اعتیاد شهر مریوان بودند که توسط روان پزشک مرکز و مصاحبه ساختار یافته انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل(15) گمارده شدند و مقیاس تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و پرسشنامه انتخاب پاداش را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه آزمایش تحت 15 جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی درمان پویشی فشرده کوتاه مدت قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته هایافته های این پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، پس از 15 جلسه مداخله، اثر معنی داری در کاهش خرده مقیاس های تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تاخیری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشت.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان پویشی فشرده کوتاه مدت به شیوه گروهی، راهبردی موثر در بهبود علایم تجارب تجزیه ای، روابط موضوعی و نادیده انگاری پاداش تاخیری درافراد مبتلا به اختلالات اعتیادی و مصرف مواد می باشد و می توان از آن به عنوان روش درمانی موثر بهره برد.
کلید واژگان: مصرف مواد, تجارب تجزیه ای, روابط موضوعی, نادیده انگاری پاداش تاخیری, روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدتIntroductionThe aim of this study was to investigate the Effectiveness of Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy (ISTDP) in the domain of dissociative experiences, object relations and delayed reward discounting in patients with substance use disorders and addiction.
MethodThis study was a semi-experimental research conducted in the form of pretest-posttest with control group. The sample of this study included 30 males with substance abuse disorder in the addiction treatment clinics in Marivan city of Iran. Patients were selected by an experienced psychiatrist and Structured Clinical Interview. Patients were randomly assigned either experimental (n=15) or control groups (n=15). Participants completed the Dissociative Experiences Scale-II (DES-II), Bell's object relation inventory (BORI) and the Monetary-Choice Questionnaire (MCQ) in the pretest and posttest. The experimental group received the Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy (ISTDP) for fifteen 90-minute sessions. Data were analyzed by multivariate covariance.
ResultsThe findings of this study showed that Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy (ISTDP) after 15 sessions had significant effects on dissociative experiences, object relations and delayed reward discounting of the experimental group compared to the control group.
ConclusionThe results of the current study showed that Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy (ISTDP) was an effective strategy to improve the symptoms of dissociative experiences, object relations and delayed reward discounting in patients with substance use disorders and addiction and can be used as an effective therapeutic approach.
Keywords: Substance Use, Dissociative experiences, Object relations, delayed reward discounting, intensive short-term dynamic psychotherapy -
سابقه و هدف
با توجه به شیوع اعتیاد، تلاش جهت شناسایی عوامل خطر بروز این مشکل در جمعیت های مختلف ضروری است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به اعتیاد براساس میزان ناگویی خلقی و ابراز وجود در دانشجویان پرستاری انجام شد.
مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی بود. نمونه پژوهش شامل 160 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه آزاد کرمانشاه بود که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند و به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو و پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده گردید. داده ها نیز با نرم افزار SPSS ویرایش 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجنتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین ناگویی هیجانی با آمادگی به اعتیاد دانشجویان پرستاری رابطه مثبت و بین ابراز وجود با آمادگی به اعتیاد رابطه منفی معناداری وجود دارد (0/01<P). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 23 درصد واریانس آمادگی به اعتیاد فعال (0/230R2=) و همچنین 7/67 درصد واریانس آمادگی به اعتیاد منفعل (0/677R2=) به وسیله ناگویی هیجانی و ابراز وجود تبیین می شود.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که دو مولفه ناگویی هیجانی و ابراز وجود با اعتیاد رابطه دارند و باعث می شوند که دانشجویان پرستاری، گرایش به اعتیاد داشته باشند و لزوم توجه نظام آموزشی به منظور کاهش ناگویی هیجانی و بهبود ابراز وجود از طریق برگزاری کارگاه ها ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: ناگویی هیجانی, ابراز وجود, اعتیاد, پرستاریFeyz, Volume:24 Issue: 2, 2020, PP 227 -235BackgroundIn the contemporary world most people's lives have been affected by modern communication technologies such as mobile phones and computers. The entrance of mobile phones into daily communication and usage has led to new changes in medical and health perspectives. In fact, “Text Neck Syndrome" is a worrying situation and has the potential to affect millions of people around the world.
Materials and MethodsThe search articles was done in databases PubMed, Science Direct, Google Scholar and due to the widespread use and prevalence of Smartphone use in the past decade, articles about the years 2010 up to 2019 were extracted. To extract the articles, was used from the related keyword. Then, considering the main subject of the present study and criteria inclusion and exclusion, 10 articles were selected for final investigation.
ResultsAfter reviewing the full text of 10 articles related to the study subject that were chosen for the final review, the results of those articles are described briefly in Table 1 and completely in the discussion section. There is a direct relationship between the duration of phone calls, playing with mobile phones, browsing and the number of texting during the day and musculoskeletal disorders.
ConclusionThe text neck syndrome can cause forward head and rounded shoulder postures, as well as chronic pain in the neck, shoulders, hands, and fingers.
Keywords: Alexithymia, Assertiveness, Addiction, Nursing -
مقدمه
دیابت یکی از مسایل مهم بهداشت درمانی محسوب می شود. این بیماری از اساسی ترین بیماری های مزمن و از عوامل تهدید کننده جامعه به شمار می رود. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سیستم های مغزی رفتاری و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بیماری دیابت انجام شد.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه پس رویدادی (علی مقایسه ای) است و جامعه آماری پژوهش متشکل از دو گروه بیماران دیابتی مراجعه کننده به یک کلینیک تخصصی در تهران و افراد بهنجار درسال 1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 40 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در متغیرهای جنسیت، تحصیلات و وضعیت تاهل با 40 نفر از افراد بهنجار همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان، کیفیت زندگی و سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که بین دو گروه در متغیرهای راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی سازگارانه (0/001 >P)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگارانه (0/001 >P)، کیفیت زندگی (0/001 >P) و سیستم های مغزی-رفتاری (0/001 >P) تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیریاستفاده از برخی راهبردهای منفی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان، مانند نشخوار فکر و فاجعه پنداری و همچنین فعالیت زیاد سیستم بازداری رفتاری که موجب فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و تجربه ی هیجان های منفی می شود و کیفیت زندگی پایین، می تواند سلامت روانشناختی افراد مبتلا به دیابت را کاهش دهد. بنابراین برای ارتقاء سلامت روانشناختی بیماران دیابتی می توان از آموزش تنظیم هیجان، آگاهی از کنش های مغزی رفتاری و بهبود کیفیت زندگی بهره برد.
کلید واژگان: دیابت, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, سیستمهای مغزی رفتاری, کیفیت زندگیIntroductionDiabetes is one of the major health issues. This disease is one of the most chronic diseases and threatening the community. The aim of this study was to compare the strategies of cognitive emotion regulation, behavioral brain systems and quality of life in people with diabetes.
MethodsThe present study was a post-event (comparative study). the statistical population consisted of two groups of diabetic patients referring to a specialized clinic in Tehran and normal people in 1397. The sample of patients (40 diabetes patients) were matched with 40 normal subjects on gender, education, and marital status using the placement method. The research instruments included cognitive emotion regulation, quality of life and inhibition / behavioral activation systems. Data were analyzed by multivariate analysis of variance analysis.
ResultsThe results showed that between two groups in adaptive emotional cognitive (P <0.001), maladaptive cognitive-emotional regulation strategies (P <0.001), quality of life (P <0.001), and Brain-behavioral systems (P <0.001) difference is significant.
ConclusionsUsing some of the negative and improper strategies of emotional cognitive regulation, such as rumination and catastrophic thinking, as well as the large activity of the inhibition system that triggers emotional state of anxiety and experiences of negative emotions and low quality of life It can reduce the psychological health of people with diabetes. So, to improve the psychological well-being of diabetic patients, you can use excitement training, awareness of behavioral brain behavior and quality of life.
Keywords: Emotional cognitive regulation strategies, behavioral brain systems, quality of life, diabetes -
با توجه به این که در بین دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام برخی رفتارهای ناسالم بیشتر از افراد عادی است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثر تمرینات توان بخشی شناختی بر کاهش رفتارها و نگرش خوردن ناسالم نوجوانان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان نوجوانان 14 تا 18 ساله که توسط کارشناسان مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 24 نفر از آنها انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه مداخله توان بخشی شناختی و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش در 12جلسه 60 دقیقه ای 2 بار در هفته تمرینات توان بخشی شناختی دریافت و گروه کنترل همان مداخلات معمول خود را دریافت کردند. برای سنجش سطح رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از مقیاس بازخورد خوردن ویلیامسون استفاده شد. نهایتا داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و به کمک تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که آموزش درمانی توان بخشی شناختی در پس آزمون نسبت به گروه کنترل اثر بخشی معناداری بر کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بر جای گذاشت (P< 0/001). بنابراین با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش درمانی توانبخشی شناختی اثربخش است و برای کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان نوجوانان می توان از آن بهره برد.
کلید واژگان: توانبخشی شناختی, رفتارها و نگرش ها خوردن, اختلال نقص توجه, بیش فعالیSince individuals students with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder are more likely to perform some unhealthy behaviors than normal people, this study Done aimed to Effect Exercises Cognitive Rehabilitation on Reduction of Unhealthy Eating Behaviors and Attitudes in Adolescents with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder. The research design was semi-experimental with pre-test and post-test. The study population consisted of students adolescents 14 to 18 years old diagnosed with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder by Kermanshah education counseling experts. That 24 people were selected by Available sampling method and were randomly divided into two groups: cognitive rehabilitation therapy and control group. The experimental group received 12 sessions of 60 minutes twice a week cognitive rehabilitation exercises and the control group Received the same interventions as usual. Williamson Eating Scale was used to measure the level of unhealthy eating behaviors and attitudes in two pre-test and post-test stages. Finally, the data were analyzed by SPSS-23 software using covariance analysis. The results showed that the cognitive rehabilitation training in post-test Compared to the control group had a significant effect on reducing unhealthy eating behaviors and attitudes in students with attention deficit/ hyperactivity disorder. (P <0/001). According to the findings, it can be concluded that cognitive rehabilitation training is effective and can be used to reduce adolescents' unhealthy eating behaviors and attitudes. It is also suggested that professionals working with adolescents with Attention Deficit /Hyperactivity Disorder should use the results presented to help these people.
Keywords: Cognitive rehabilitation, eating behaviors, attitudes, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder -
مقدمه
با توجه به شیوع نسبتا بالای اختلال وسواس و مزمن و هزینه بر بودن آن، لزوم تشخیص و درمان به موقع آن امری ضروری است که طی چند دهه اخیر مطالعات زیادی جهت شناسایی عوامل روانشناختی دخیل در شروع و تداوم این اختلال انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمال گرایی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار صورت گرفت.
روش کارروش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1396 بودند که 30 نفر (19 زن و 11 مرد) مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی با 30 نفر از افراد بهنجار براساس نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن همتاسازی از نظر سن، جنسیت، تحصیلات و تاهل انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی تهران و پرسشنامه کنترل فکر (ولز و دیویس، 1994) استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل تحلیل واریانس چند متغیره در نرم افزاز SPSS نسخه 20 در سطح معناداری (05/0 > P) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار در متغیرکمال گرایی و راهبردهای کنترل فکر تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین نمرات افراد دارای اختلال وسواس فکری- عملی در مولفه های کمالگرایی خودمدار، دیگرمدار و جامعه مدار، بیشتر از گروه بهنجار بود (001/0 > P). همچنین در راهبردهای کنترل فکر در خرده مقیاس های توجه برگردانی، نگرانی، کنترل اجتماعی، تنبیه و ارزیابی مجدد، به طور معناداری بالاتر از گروه بهنجار بود (001/0 > P).
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که کمال گرایی و راهبردهای کنترل فکر دو سازه شناختی هستند که ممکن است بر علائم اختلال وسواس فکری- عملی تاثیر گذاشته و موجب تشدید و تداوم این اختلال شوند و از این رو در مداخلات درمانی، تمرکز بر تعدیل کمال گرایی و جایگزین کردن راهبردهای مقابله ای سازگارانه به جای راهبردهای ناسازگارانه می تواند به کنترل علائم وسواسی کمک کند.
کلید واژگان: اختلال وسواس فکری- عملی, کمال گرایی, راهبردهای کنترل فکرIntroductionRegarding the relatively high prevalence of obsessive-compulsive disorder and its cost-effectiveness, it is imperative that diagnosis and timely treatment are urgently needed. Over the past few decades, many studies have been conducted to identify psychological factors involved in the onset and continuation of this disorder. The current study aimed at comparing perfectionism and thought control strategies in patients with obsessive-compulsive disorder and normal individuals.
MethodsThe research method was causal-comparative. The statistical population of the study included all obsessive-compulsive disorder patients referring to Tehran's health centers, during year 2017. Thirty patients (19 females and 11 males) with obsessive-compulsive disorder and 30 normal subjects were selected based on available sampling and matched according to age, gender, education, and marital status. To collect data, Tehran multi-dimensional perfectionism questionnaire and thought control questionnaire (Wells and Davis, 1994) were used. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods, including multivariate analysis of variance analysis of the SPSS software version 20 at significance level of P < 0.05.
ResultsThe results of multivariate analysis of variance showed that there was a significant difference between people with obsessive-compulsive disorder and normal individuals in the variables of perfectionism and thought control strategies, so that the mean scores of people with obsessive-compulsive disorder in self-centered perfectionism components, other and community-orientation was more than the normal group (P < 0.001). Also, in thought control strategies, attention deficit, attention, social control, punishment, and re-evaluation were significantly higher than the normal group (P < 0.001).
ConclusionsBased on the findings of this study, perfectionism and thought control strategies are two cognitive factors that may affect the symptoms of obsessive-compulsive disorder and exacerbate and persist the disorder, and therefore should be the focus of therapeutic interventions. Adjusting perfectionism and replacing adaptive coping strategies instead of maladaptive strategies can help control obsessive symptoms
Keywords: Obsessive-compulsive Disorder, Perfectionism, Thought Control Strategies -
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری میان مکانیزم های دفاعی و تصور از خود در دانشجویان بود. تعداد 154 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه خوارزمیبه شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب و اطلاعات حاصل از پرسشنامه سبک های دفاعی و آزمون تصور از خود بکدر مورد آنها تجزیه و تحلیل شد. مدل مفهومی پژوهش با داده ها برازش داشت. اندازه شاخص های مطلق (76/0)، نسبی (89/0)، بیرونی (87/0) و درونی (91/0)، برازندگی کیفیت مدل ارائه شده را نشان دادند. ضرایب مسیر نشان دادند مکانیزم های دفاعی روان رنجور و رشد نیافته با ابعاد مختلف خودپنداره ارتباط دارند. کلیه مسیرهای مورد بررسی به جز مسیر مکانیسم دفاعی رشد یافته به سه حیطه از تصور از خود (ذهنی، جسمی و شغلی) معنادار هستند. همچنین ارتباط مثبت و معنادار مکانیزم های دفاعی رشد نیافته و روان رنجور با خودپنداره تبیین شد. نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت رابطه دفاع ها که در مدیریت عواطف نقش دارند، در شکل گیری تصور از خود تاکید دارد.کلید واژگان: مکانیزم های دفاعی, خود پنداره, سلامت روانThe purpose of this study was to investigate the structural equation model between defense styles and self-image in university students. Among the students who studied at the Kharazmi University 154 students were randomly selected and information from the defense style questionnaire and the Beck Self Concept Test were analyzed. The conceptual model of research was fitted with data. The size of the absolute (0.76), relative (0.89), external (0.87) and internal (0.91) indexes showed the fitness of the presented model. The path coefficients indicated that neurotic and immature mechanisms are related to different dimensions of self-concept. All of the studied paths, except for the path of mature defense mechanisms in three domains of self-concept (mental, physical and occupational), are significant. Also, the positive and significant correlation between the immature and neurotic defense mechanisms with self-concept determined. The results of this study emphasize the importance of the relationship between defenders with self-concept.Keywords: Defense mechanism, Self, concept, Mental health
-
مقدمهخانواده، واحدی اجتماعی است که در برگیرنده عمیق ترین مناسبات انسانی می باشد و در همه مراحل تکوین آن، زوجین خرده نظام اصلی بوده و عوامل متعددی مانند سبک های دلبستگی، مکانیزم های دفاعی و کیفیت زندگی در رضایت زناشویی آن ها نقش دارند. با توجه به رویارویی پرستاران با عوامل تنش زای مختلف اثرگذار بر رضایت زناشویی، این پژوهش با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی، مکانیزم های دفاعی و کیفیت زندگی در پرستاران متاهل شهر تهران صورت گرفته است.روش کاراین پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی بود که در چهارچوب یک طرح همبستگی پیش بین انجام گردید. بدین منظور از جامعه پرستاران متاهل شهر تهران، تعداد 250 نفر (125 نفر مرد و 125 نفر زن) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1989)، سبک دلبستگی کولینز و رید (1990)، سبک دفاعی (1993) و کیفیت زندگی (1992) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری رگرسیون خطی چندگانه به روش گام به گام و نرم افزار آماری SPSS ویرایش 22 استفاده گردید.یافته هانتایج آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سبک دلبستگی ایمن، 29/0 درصد واریانس متغیر رضایت زناشویی، متغیر مکانیسم های دفاعی سازگارانه، 39/0 درصد و متغیرهای سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان، با هم 48/0 درصد واریانس متغیر رضایت زناشویی را پیش بینی کرده است.نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد که رضایت زناشویی مقوله ای است چندبعدی و وابسته به عواملی چون کیفیت زندگی، سطح پختگی مکانیسم دفاعی و سبک های دلبستگی می باشد و این عوامل بر روابط بین فردی زوجین در بزرگسالی تاثیر مستقیم می گذارد.کلید واژگان: خانواده, سبک های دلبستگی, مکانیزم های دفاعی, رضایت زناشویی, پرستارانIntroductionFamily is a social unit that includes the deepest human relationships. In all stages of its development, the couples are the main sub-system and the role of various factors such as attachment styles, defense mechanisms and quality of life are involved in their marital satisfaction. Have Considering the confrontation of nurses with various stressors affecting marital satisfaction, this study aimed to predict marital satisfaction based on attachment styles, defense mechanisms and quality of life in married nurses in Tehran.MethodsThis research was a fundamental and descriptive research that was done in the shape of a predictive correlative design. For this purpose, From married nurses community in Tehran, 250 male and female nurses (125 males and 125 females) were selected through available sampling and had them answer the questionnaires of ENRICH Marital Satisfaction (1989), Adults Attachments (1990), Defense Styles (1993) and the quality of life (1992). The collected data were analyzed using multiple linear regression stepwise and SPSS 22 software.ResultsThe results showed that the variable of safety attachment style has 29% variation with marriage satisfaction, adoptable defense mechanisms has 39% variation with marriage satisfaction and variables of general health, happiness, social function, psychological problems and psychological health all together show 48% variation with marriage satisfaction.ConclusionThe results of this study support the belief that marital satisfaction is a multi-dimensional category which depends on factors such as quality of life, the level of defense mechanism and attachment styles, and these factors have a direct effect on the interpersonal relationships of couples in adulthood.Keywords: Family, Attachment Styles, Defense Mechanisms, Marital Satisfaction, Nurses
-
مقدمهنوجوانان مهاجر به علت ماهیت فرایند مهاجرت و تغییراتی که در دوره نوجوانی رخ می دهد، از میزان بالای ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه رنج می برند. با توجه به نقش همدلی در ابتلا، ماندگاری و درمان این اختلال، کاهش میزان همدلی و عدم تغییر در واکنش نسبت به محرک های خنثی در این افراد، ضرورت بررسی همدلی با موقعیت های خنثی در این افراد را نشان می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد همدلی با موقعیت های خنثی در نوجوانان مهاجر مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود.روش کاردر این مطالعه ی پس رویدادی، 15 نفر برای هر گروه مورد مطالعه (گروه مبتلا به اختلال استرس پس سانحه، بدون علائم اختلال و کنترل) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ی بالینی (SCID-1)، مقیاس تجدیدنظر شده ی رویداد (IES-R)، پرسشنامه های اضطراب بک (BAI) و افسردگی کواکس (CDI) و تکلیف چندوجهی همدلی (MET) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی و به وسیله نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که بین ابعاد همدلی با موقعیت های خنثی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با دیگر گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد (574/0=P، 799/0F= ). تفاوت نمرات اضطراب (001/0P=) و افسردگی (001/0P=) گروه مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نسبت به گروه کنترل معنادار بود. تفاوت نمرات اضطراب گروه بدون اختلال با گروه کنترل نیز معنادار گردید (017/0P=).نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که نقص گزارش شده توسط محققان در میزان پایین همدلی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، شامل موقعیت های خنثی نمی باشد و این افراد در هنگام همدلی با افراد بدون بار هیجانی نقصی نشان نمی دهند و از بازشناسی، برپایی و سرایت هیجانی مناسبی در این موقعیت ها برخوردارند.کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, همدلی, موقعیت های خنثی, تکلیف چندوجهی همدلیIntroductionMigrant adolescents suffer from a high incidence of PTSD due to the nature of the migration process and changes occurring during adolescence. Regarding the role of empathy in the onset, survival and treatment of this disorder, reducing the level of empathy and not changing the response to neutral stimuli in these individuals, it is necessary to examine empathy with neutral situations in these individuals. The purpose of this study was to investigate dimensions of empathy with neutral situations in migrant adolescents with Post-Traumatic Stress Disorder.MethodsFor this purpose, in this Ex post-facto research, 15 subjects were selected through the convenience sampling method for each group (group suffering from PTSD, without symptoms of PTSD and control). The five applied assessment tools were the Structural Clinical Interview for DSM Axis I Disorders (SCID-1), the Impact of Event ScaleRevised questionnaire (IES-R), Becks anxiety Inventory (BAI), Childrens depression Inventory (CDI), and The Multifaceted Empathy Test (MET). Data were analyzed using Statistical analysis and post hoc test and analyzed by SPSS 22 software.ResultsThe results showed that there was no significant difference between dimensions of empathy with neutral situations of people with PTSD in comparison with other groups (F= 0.799, P= 0.574). There was a significant difference between anxiety (P= 0.001) and depression (P= 0.001) scores in the PTSD group than control group. Also, compared to the control group, the differences of anxiety scores in adolescents without PTSD were significant (P= 0.017).ConclusionsAccording to the results it can be concluded that the previous reports about deficit in low level of empathy of individuals with PTSD does not include neutral situations, and this group of individuals do not show any deficit in empathy when they face individuals without emotion and they have a recognizable, constructive, and emotional excitement in these situations.Keywords: Post, Traumatic Stress Disorder, Empathy, Neutral Situations, Multifaceted Empathy Test
-
مقدمهبیماری قلبی- عروقی و دیابت نوع 2 اختلال های روانی- فیزیولوژیک هستند که علاوه بر مشکلات جسمی، عوامل روانشناختی در بروز و تشدید آن نقش بسزایی دارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تنظیم هیجان، خودکنترلی و مکانیزم های دفاعی بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب، دیابت نوع 2 و افراد بهنجار انجام شد.روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه پس رویدادی(علی مقایسه ای) و جامعه آماری پژوهش متشکل از سه گروه بیماران قلبی عروقی، بیماران دیابتی و افراد بهنجار بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس40 بیمار مبتلا به عروق کرونر قلب، 40 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انتخاب و در متغیر های سن، جنسیت، تحصیلات و وضعیت تاهل با 40 نفر از افراد بهنجار همتا شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی Defense Styles Questionnaire (DSQ-40) پرسشنامه تنظیم هیجان emotional regulation questionnaire (CERQ-10) و پرسشنامه خود کنترلی self-control questionnaire (SC-13)بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته ها نشان داد که بین سه گروه در متغیر های ارزیابی مجدد (001/0>P)، فرونشانی (001/0>P)، خود کنترلی(001/0>P)، مکانیزم های دفاعی رشدیافته (001/0>P)، مکانیزم های دفاعی روان آزرده (001/0>P) و مکانیزم های دفاعی رشدنا یافته (001/0>P)،تفاوت معنی داری وجود دارد.نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش، برای ارتقاء روان پرستاری بیماران قلبی عروقی و بیماران دیابتی می توان از آموزش تنظیم هیجان، مدیریت استرس و خودکنترلی سود جست.کلید واژگان: دیابت نوع 2, عروق کرونر, خودکنترلی, تنظیم هیجان, مکانیسم های دفاعیIntroductionCardiovascular disease and type 2 diabetes are psycho-physiological disorders. In addition to physical problems, psychosocial factors play an important role in its development and intensification. The purpose of this study was to compare the emotion regulation, self-control and defense mechanisms in patients with coronary heart disease, type 2 diabetes, and normal subjects.MethodsThe present study was a post-event causal-comparative study and the statistical population of the study consisted of three groups of cardiovascular patients, diabetic patients and normal people. 40 patients with Coronary Heart Disease, 40 patients with type 2 diabetes, were matched with 40 normal subjects in the variables such as age, gender, education, and marital status. The research instrument was a questionnaire of Defense Styles Questionnaire (DSQ-40), emotional regulation questionnaire (CERQ-10) and self-control questionnaire (SC-13). Data were analyzed by multivariate analysis of variance.ResultsThe findings showed that there was a significant difference between the three groups in the variables reappraisal (PConclusionConsidering the findings of this research, emotional regulation training, stress management and self-control can be used to promote the Psychiatric Nursing of cardiovascular patients and diabetic patients.Keywords: Type 2 diabetes_Coronary heart_self_control_Emotion regulation_defense mechanisms
-
مقدمهغریزه جنسی از مهم ترین ابعاد وجودی انسان است و شخصیت فردی افراد، عمدتا تحت تاثیر همین غریزه شکل می گیرد. بر مبنای غریزه جنسی است که نسل بشر حفظ شده و افراد پیوند نسبی و خویشاوندی پیدا می کنند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خویشتن داری جنسی بر رضایت از زندگی و شادکامی در دانشجویان پسر انجام گرفت.روش کاراین پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل در سال تحصیلی 93-92 انجام شد. جامعهآماری کلیه دانشجویان پسر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بودند که با نمونه گیری داوطلبانه 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تخصیص یافتند و گروه آزمایش براساس برنامه آموزشی خویشتن داری جنسی 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خویشتن داری جنسی با پایایی 93/0 و روایی 63/0، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر با پایایی 87/0 و روایی 82/0 و پرسشنامه شادکامی آکسفورد با پایایی 90/0 استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها آزمون های تحلیل کوواریانس و کولموگروف اسمیرنف به کار گرفته شد. از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. همچنین سطح معنی داری (05/0 < P) در نظر گرفته شد.یافته هانتایج مطالعه نشان می دهد میانگین نمرات شادکامی در طول زمان به طور معنی داری تغییر کرده است (001/0 > P) و تآثیر مداخله بر رضایت از زناشویی نیز معنی دار شده است (001/0 > P). به عبارتی میانگین نمرات شادکامی و رضایت از زناشویی در گروه آزمایش پس از آموزش بالاتر از گروه کنترل بود.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، توصیه می شود مشاوران و روان درمانگران برای ارتقای رضایت از زندگی و شادکامی مراجعه کنندگان از آموزش خویشتن داری جنسی استفاده کنند. که آموزش خویشتن داری جنسی می تواند در افزایش میانگین نمرات رضایت از زندگی و شادکامی دانشجویان موثر باشد.کلید واژگان: رضایت از زندگی, شادکامی, آموزش خویشتن داری جنسیIntroductionSexual instinct is one of the most important aspects of human existence and the character of an individual is largely influenced by this instinct. Sexual instinct protects the human race and relative and kinship ties. This study aimed at evaluating the effect of sexual self-efficacy training on life satisfaction and happiness.MethodsThis quasi-experimental study was conducted with pretest-posttest design with a control group during the academic year of 2013 to 2014. The study population was all male students of Allameh Tabatabai University School of Psychology and Educational Sciences. Thirty volunteers were selected as the sample and assigned to two groups of 15 experimental and control groups. The experimental group was trained during eight 90-minute sessions based on a self-directed sexual education program. For data collection, the sexual restraint questionnaire with a reliability of 0.93 and a reliability of 0.86, the life satisfaction questionnaire with a reliability of 0.87 and a validity of 0.82, and Oxford Happiness Questionnaire with a reliability of 90% were used. Data were analyzed by covariance analysis and Kolmogorov-Smirnov tests. The SPSS version 16 software was used to analyze the data. Also, P values ofResultsThe results of the study show that the average happiness scores changed significantly over time (PConclusionsBased on the results, it is recommended for counselors and psychotherapists to use sexual self-esteem education to improve their satisfaction with life and happiness.Keywords: life satisfaction, happiness, teaching sexual abstinence
-
پژوهش حاضر باهدف مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کوتاه مدت در افراد وسواس فکری-عملی و افراد عادی صورت گرفت. تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از بیماران وسواسی به صورت در دسترس از مراکز و کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (16 زن و 14 مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات جمعیت شناختی همتا سازی شده بودند، با استفاده از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی باهر و داگاس (2002) و آزمون خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و با نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در سطح (01/0p ) تفاوت معناداری بین گروه های مورد مقایسه، به نفع گروه بالینی وجود دارد؛ و همچنین در متغیر ظرفیت حافظه کوتاه مدت در سطح(01/0p ) تفاوت به نفع گروه عادی است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بیماران مبتلابه OCD نسبت به افراد عادی توانایی تحمل بلاتکلیفی کمتری رادارند و ظرفیت حافظه کوتاه مدت در این افراد پایین تر از افراد عادی است و اینکه عدم تحمل بلاتکلیفی و ظرفیت حافظه کاری پایین دو مولفه هستند که ممکن است بر علائم OCD تاثیر گذاشته و موجب تشدید و تداوم این اختلال شوند.کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, عدم تحمل بلاتکلیفی, ظرفیت حافظه کوتاه مدتthe present study aimed to the comparison of the intolerance of uncertainty (IU) and short-term memory capacity in patients with obsessive-compulsive disorder and normal individuals. a total of 30 patients (16 female, 14 male) with obsessive-compulsive were selected using convenience sampling from the psychiatric clinics and centers of Tabriz were matched with 30 patients (16 females and 14 males) of normal individuals by demographic information, and all of them were assessed through Baher & Dougass intolerance of uncertainty scale and the Wechsler Digit span test subscales .Data were analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA) and as well as SPSS version 19. The results showed that there is a significant difference between the two groups in terms of IU (PKeywords: Obsessive-compulsive disorder, intolerance of uncertainty, short-term memory capacity
-
مقدمههدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود.روشطرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی-اجباری ییل- براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد.نتیجه گیریمی توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقبا فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.کلید واژگان: اختلال وسواسی, اجباری, راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, همجوشی شناختی, راهبردهای کنترل فکرIntroductionThis study aimed at comparing the discriminative role of the cognitive emotion regulation strategies, cognitive fusion and thought control strategies in Obsessive-Compulsive disorder and normal groups.MethodThe study was benefit of a causal-comparative research design. The target population included all patients with Obsessive-Compulsive disorder that referred to medical centers in Tehran in October to March 2016. A group of 50 persons that diagnosed with Obsessive-Compulsive disorder were selected by purposive sampling method. Then Data were gathered with the Obsessive-Compulsive Scale Yale-Brown, Short form of Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire,Thought Control Questionnaire and Cognitive Fusion Questionnaire. Data analyzed with the diagnostic function analysis.ResultsResult showed that mean scores of normal group significantly was more than obsession group in all dimensions except adaptive Emotion Regulation Strategies (except acceptance and reappraisal) as well as thought control strategies (worry, punishment, social control and reappraisal). The mean scores of obsessive group significantly was more than normal group in other variables. Result of diagnostic analysis showed that, according to the cognitive emotion regulation strategies, cognitive fusion and thought control strategies could be predicted membership in group and make a discrimination among two groups.ConclusionWe can conclude that the activated cognitive fusion beliefs, disposes assessments that based on increased the thought control and maladaptive emotion regulation strategies, consequently obsession is considered dangerous. These assessments lead to feelings of fear, anxiety, guilt and upset.It used inspection or mental disorder strategies, if these assessments indicates that the obsessive thought is dangerous and happening already. These Strategiescauses that person cannot be tested reality of beliefs and refused them.Keywords: Obsessive-Compulsive disorder, cognitive emotion regulation strategies, cognitive fusion, thought control strategies
-
زمینه و هدفبا توجه به نقش مهم اضطراب امتحان در بروز برخی از رفتارهای پرخطر، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اضطراب امتحان در ارتباط بین اهمال کاری با رفتارهای پرخطر بود.روشطرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرج در سال تحصیلی 96-1395 بود که تعداد 320 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. از مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، 1375) و مقیاس رفتارهای پرخطر برنر، کان و مک مانوس (2002)، برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل رگرسیون به شیوه ی متوالی همزمان و با به کارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی نشان داد که اضطراب امتحان می تواند به صورت معناداری نقش واسطه ای در ارتباط بین اهمال کاری با رفتارهای پرخطر ایفا نماید (0/01> p).نتیجه گیریاضطراب امتحان می تواند در کنار اهمال کاری، زمینه ای برای بروز رفتارهای پرخطر فراهم کند؛ بنابراین پیشنهاد می شود در بررسی رفتارهای پرخطر به نقش پیش بین این عوامل توجه ویژه ای گردد.کلید واژگان: اضطراب امتحان, اهمال کاری و رفتارهای پرخطرBackground andPurposeRegarding the important role of test anxiety in the emergence of some high-risk behaviors, the purpose of this study was to investigate the mediating role of the test anxiety in relation between procrastination and high risk behaviors in students.MethodThe research design was descriptive and correlational. The statistical population of this study included all the high school students in Karaj during the academic year of 2011-2012 that 320 of them were selected through a purposeful sampling method. Data collected by Academic procrastination scale (Solomon and Ruth Bloom, 1984), Test Anxiety Inventory (Abolghasemi, 1996) and high risk behaviors scale (Brenner, Kan and McManus, 2002). Regression and path analysis were used to analyze of data.ResultsThe results of regression analysis in a simultaneous way and using the proposed steps of Baron and Kenny showed that test anxiety can play a significant role as a mediator in the relationship between procrastination and high risk behaviors (PConclusionTest anxiety can provide conditions for high risk behaviors along with procrastination; therefore, it is suggested that special attention should be paid to the predictive role of these factors in the study of high risk behaviors.Keywords: Test anxiety, procrastination, risky behaviors
-
زمینه و هدف
سبک های دلبستگی و هویت به عنوان دو مولفه بسیار مهم شخصیت و عوامل مرتبط با آن همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد شخصیت با سبک های دلبستگی و سبک های هویت در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود.
روشروش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر ناشنوا (زیر 14 سال) بود که در موسسه آموزشی امام صادق در استان مازندران در سال تحصیلی 94 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها 62 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند و به پرسشنامه های شخصیت (آیزنک، 1975)، سبک دلبستگی کولینز و رید (کولینز و رید،1990)، و سبک هویت (برزونسکی، 1989) پاسخ دادند.
یافته هانتایج آزمون همبستگی و رگرسیون نشان داد که فقط سبک دلبستگی اضطرابی با سبک های هویت سردرگم در دانش آموزان با آسیب شنوایی دارای همبستگی معنادار (412/0) است. سبک های دلبستگی اجتنابی و ایمن با سبک های هویت همبستگی معنا دار ندارند (0/05 < p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که هیچ یک از ابعاد شخصیت قادر به پیش بینی سبک های دلبستگی و سبک های هویت دانش آموزان با آسیب شنوایی نیستند (0/05 < p).
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر فقط با توجه به سبک دلبستگی و سبک هویت نمی توان ویژگی های روانی افراد با آسیب شنوایی مانند مشکوک بودن به اطرافیان را پیش بینی و برای رفع مشکلات ارتباطی شان برنامه های مطلوب در نظر گرفت.
کلید واژگان: شخصیت, سبک دلبستگی, سبک هویت, آسیب شنواییBackground and
PurposeAttachment style and identity style as two important components of personality have always been considered by researchers.Therefore, the purpose of this study was to examine the relationship between personality dimensions with attachment styles and identity styles in students with hearing impairment. For data analysis, correlation and multiple regression were used.
MethodThe method of this study was descriptive and correlational. The statistical population consisted of all deaf male students (under 14 years old) who were studying at Imam Sadegh Educational Institute in Mazandaran province in the 2015-2016 academic year that 62 students were selected by sampling method as sample. For collecting data, Eysenck personality questionnaire (Eyesenck,1975), attachment style (Collins & Reid,1990), and identity style questionnaire (Berzoneski,1989) were used.
ResultsThe results of correlation and regression analysis showed that only anxiety attachment style with confused identity styles in students with hearing impairment has a significant correlation (0.412). There is no significant correlation between avoidant and secure attachment styles with identity styles. Also, the results showed that none of the dimensions of personality were able to predict attachment styles and identity styles of students with hearing impairment (P > 0.05).
ConclusionBased on the results of this study, only with regard to the attachment style and identity style, it is not possible to predict the mental attributes of people with hearing impairment such as suspicion of the surrounding people. Therefore, other variables should also be studied.
Keywords: Personality, attachment styles, identity styles, hearing impairment -
وجود نارسایی های عملکرد حافظه در اختلال استرس پس از سانحه و ارتباط این نارسایی ها با شدت علائم اختلال، لزوم به کارگیری راهکارهای نوین بهبود حافظه را در این بیماران می طلبد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی در حافظه نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بود. برای این هدف، 4 نوجوان (2 دختر و2 پسر) با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از 2 ابزار تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختاریافته و پرسشنامه تاثیر حوادث) انتخاب گردیدند. سپس نمونه موردنظر به صورت انفرادی به مدت 20 جلسه تحت برنامه آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفت. همه آزمودنی ها در سه مرحله (پیش از آموزش، پس از آموزش و 2 ماه پیگیری) با استفاده از پاره تست فراخنای ارقام مستقیم و معکوس آزمون هوش وکسلر کودکان مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به افزایش توانایی حافظه افراد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه از مرحله پیش از آموزش تا پیگیری شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان ادعا نمود که آموزش حافظه کاری هیجانی می تواند گزینه مناسبی برای بهبود حافظه نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه باشد.کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, حافظه, آموزش حافظه کاری هیجانیThe failures of memory function in post-traumatic stress disorder and its relationship with severity of symptoms need to take new approaches to improve the memory performance in patients. The aim of this study was to investigate the Effectiveness of emotional working memory Training on improvement memory in adolescents with Post- Traumatic Stress Disorder (PTSD). For this purpose, 4 adolescents (M: 2 F: 2) were selected available sampling by using 2 instruments (SCID-I) & (IES-R) The selected people one by one were under emotional working memory training during 20 sessions. All people were assessed during three stages (pre-training, post- training and 2 month follow up) by children' Wechsler Digit Span Test (direct and reverse). Data were analyzed using the indices for trend changes, slope and the visual inspection of the charts; recovery percent index and effect size were used to determine the clinical significance. The results showed that emotional working memory training lead to increase in ability of participants in memory from pretest to follow up who suffering from Post- Traumatic Stress Disorders. Regarding the current study, it can be said that emotional working memory training is an appropriate choice for increase in memory in adolescents suffering from Post- Traumatic Stress DisorderKeywords: Post- Traumatic Stress Disorder, memory, Emotional Working Memory training
-
رضایت زناشویی،خود کارآمدی و خوش بینی نقش برجسته ای در تجربه رضایت زندگی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خود کارآمدی و خوش بینی در رابطه میان رضایت زناشویی و رضایت از زندگی آموزگاران زن شهرستان نهاوند است. روش پژوهش از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری را همه آموزگاران زن متاهل شهرستان نهاوند که دربرگیرنده 612 نفر بودند و در سال تحصیلی 94- 93 مشغول به تدریس بودند، تشکیل می دهد. اندازه نمونه پژوهش بر پایه به کارگیری جدول مرگان 240 نفر بوده است. روش نمونه گیری، خوشه ایچندمرحله ای است. گردآوری داده ها با به کارگیری ابزارهای رضایت از زندگی، رضایت مندی زناشویی هادسون، خود کارآمدی عمومی شوارتزر و خوش بینی انجام شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده از طریق رگرسیون، همبستگی پیرسان و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.نتایج همبستگی پیرسان نشان داد که میان همه متغیرهای پژوهش همبستگی معنی داری (05/0> P) وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام روشنگر آن بود که دو متغیر خود کارآمدی و خوش بینی در رابطه میان رضایت زناشویی با رضایت از زندگی نقش واسطه ای دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز برای اثر مستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی برابر با 221/0 برآورد شد. بررسی اثر غیرمستقیم رضایت زناشویی بر رضایت از زندگی از طریق نقش واسطه ای دو متغیر خود کارآمدی و خوش بینی نیز رویهمرفته 287/0 برآورد شد که سهم خود کارآمدی در این اثر 17/0 و سهم خوش بینی 11/0 است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، روانشناسان و مشاوران خانواده می توانند با آموزش خوش بینی و خود کارآمدی و بالا بردن آن ها در زوجین، منجر به افزایش رضایت زندگی و رضایت زناشویی آنان شوند. همچنین بالا بردن رضایت زناشویی در بالا بردن رضایت از زندگی زوجین نیز کارساز است.کلید واژگان: رضایت زناشویی, خود کارآمدی, خوش بینی, رضایت از زندگیMarital satisfaction, self-efficacy, and optimism play an important role on life satisfaction. Therefore, present study aimed to investigate the mediating role of self-efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction among female teachers in Nahavand.This research study has done through the path analysis. The statistical population of this study included all female teachers in Nahavand city, 612 married women, who were all active teachers in the 93-94 academic years. The sample size in the study, based on the population size and according to Morgan table, was 240. Sampling method in this study was multistage cluster. The collected data used Life Satisfaction Questionnaire (TSWLS), Hudsons marital satisfaction questionnaire (IMS), Schwartzbergs general self-efficacy questionnaire (GSE) and optimism questionnaire (R -LOT). The Data analyzed by statistical softwares: SPSS and Amos. The Obtained information through the statistical methods of regression, Pearsons correlation, and path analysis analyzed. The results from Pearson correlation showed that there are significant correlations between all variables. The regression results also showed that two variables of self- efficacy and optimism in the relation between marital satisfaction and life satisfaction play a mediating role. A path analysis results as well, for direct effect of marital satisfaction on life satisfaction, was equal to 0/221. Examining the indirect effect of marital satisfaction on life satisfaction through the mediating role of the two variables, self-efficacy and optimism, was estimated 0/287, of which self-efficacy in this work has a0/17 share and optimism 0/11. Marital satisfaction variable has the ability to direct predictive teachers life satisfaction. In addition, the two variables, self-efficacy, and optimism, indirectly play a mediating role, between the two variables of marital satisfaction and life satisfaction for the teachers.Keywords: marital satisfaction, self, efficacy, optimism, life satisfaction
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.