به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید علیرضا ازغندی

  • حبیب الله زمان نژاد، کرم الله دانش فرد*، سید علیرضا ازغندی، مجید توسلی رکن آبادی

    آموزش و پرورش در نهادینه کردن توسعه پایدار نقش اساسی ایفا می کند. این تحقیق که توصیفی - پیمایشی است به دنبال شناسایی عوامل موجود در تصمیم گیری توسعه پایدار و میزان انحراف و وضع مطلوب در سیاستگذاری آموزشی است. برای"سنجش روایی" پرسشنامه ای طراحی شده که در مرحله اول با بهره گیری از نظرات صاحب نظران ابهامات برطرف گردید و در مرحله دوم با بهره از SPSS و نتایج تحلیل عاملی تاییدی، سوال هایی که مقدار بار عاملی آنها بر برازش مدل تاثیر داشته اند در مدل اندازه گیری باقی ماندند. همچنین در روایی همگرا با استفاده از SMART PLS معلوم شد مقدار عوامل از 0/4 بیشتر است که روایی قابل قبول را نشان می دهد. در "سنجش پایایی" هم از آلفای کرونباخ استفاده شده و هم از سنجش پایایی ترکیبی (CR) که در هر دو، مقدار از 0/7 بالاتر بوده و نشان از وجود پایایی دارد. تلفیقی از روش های نمونه گیری: در دسترس، هدفمند، گلوله برفی و نظری به کار گرفته شد. جامعه آماری را کلیه خبرگان و سیاستگذاران آموزشی تشکیل می دهند و حجم نمونه 70 نفر می باشند که 10 نفر به عنوان نمونه کیفی جهت مصاحبه عمیق و 60 نفر به عنوان نمونه کمی انتخاب شده اند. نهایتا مطابق خروجی PLS به ترتیب رتبه بندی مسوولیت پذیری، جهت گیری آتی، جهت گیری سیستمی، مهارت های عملی و مشارکت فردی به عنوان عوامل تصمیم گیری توسعه پایدار در سیاستگذاری آموزشی شناخته شده که مشخص گردید بین وضع موجود و مطلوب شکافی به میزان حدود یک واحد وجود دارد.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, تصمیم گیری, سیاست گذاری آموزشی, مسئولیت پذیری, بهره وری
    Habibullah Zaman Nejad, Karamallah Daneshfard *, Seyed Alireza Azghandi, Majid Tavasoli Roknabadi

    Education plays a fundamental role in institutionalizing sustainable development. This research, which is a descriptive survey, seeks to identify the factors involved in sustainable development decision-making and the degree of deviation and the optimal situation in education policy. To ensure the validity of the questionnaire, in the first stage, the ambiguous points were clarified consulting the experts and in the second stage, using SPSS and the results of confirmatory factor analysis, those questions whose factor loadings had an effect on the fit of the model, were keep in the measurement model. Also, regarding convergent validity, Smart PLS was performed and the value of factors was greater than 0.4 which indicates acceptable validity. To measure reliability, both Cronbach's alpha and combined reliability test (CR) were used and in both cases, the value was higher than 0.7, indicating acceptable reliability. A combination of sampling methods, including available, purposive, snowball, and theoretical samplings was used. The statistical population consisted of all education experts and policymakers and the sample size was 70. Ten of the participants were selected as a qualitative sample for in-depth interviews and 60 people were selected as a quantitative sample. Finally, based on the output of PLS, the ranking of responsibility, future orientation, system orientation, practical skills, and individual participation, respectively, were identified as the decision-making factors of sustainable development in education policy, and it was found that there is a gap about one unit between the current and the desired situation in this regard.

    Keywords: Sustainable Development, decision-making, Education policy, responsibility, scientific skills, Participation
  • امیر محمدی، کمال پولادی، مجید توسلی رکن آبادی، سید علیرضا ازغندی

    نوشتار پیش رو درپی پاسخ بدین پرسش اساسی است که چگونه گسترش بنیادهای مادی دولت مدرن در ایران سبب شدند که برای نخستین ‎بار سیاست و دولت ایران در مسیر عقلانیت قرار گیرند. برای پاسخ بدین پرسش از نظریه عقلانی شدن ماکس وبر و روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. این نظریه به چهار مولفه اساسی برای عقلانی شدن سیاست و دولت اشاره می کند. این مولفه ها عبارت اند از اقتصاد سرمایه داری، دولت مدرن مطلقه، بوروکراسی مدرن و نظام حقوقی صوری. با کاربست این مولفه ها درمی ‎یابیم که نظام دولت ها در ایران تا آستانه تجدد غیر عقلانی بوده و قدرت در آن ها به‏ وسیله اشخاص اعمال می گردیده و مقید به هیچ قرارداد، سازمان و سلسله ‏مراتب نبوده است. درواقع قدرت براساس مصلحت شخصی و معیارهای احساسی و منفعتی تحقق می یافته است. نکته مهم این است که ضرورت عقلانی ‎شدن سیاست و دولت ایران از هنگامی پدیدار شد که روند نوسازی در ایران برای اخذ تمدن جدید و هماهنگی با سیر تحولات دنیای مدرن به‎ وسیله نخبگانی از درون دستگاه حکومتی آغاز گردید تا از این راه انتظامی در کشور شکل گیرد که در راستای جبران عقب ماندگی آن نسبت به غرب باشد. بر این اساس است که می توان گفت نتایج تمدن غرب، الگوهای معقول ساز سیاست و دولت ایران بوده اند که خود نیز بخشی از فرایند کلی تجدد هستند. با توجه به مطالب مورد اشاره می‎توان مطرح ساخت که سیاست و دولت ایران هنگامی می‎تواند عقلانی شود که مولفه‎های عقلانی‎شدن صورت بندی حقیقی خود را در سپهر سیاست ایران یافته و زمینه گذار سیاست و دولت ایران از صورت بندی استبدادی و خودکامه را فراهم سازد.

    کلید واژگان: اقتصاد سرمایه ‎داری, دولت مدرن مطلقه, بوروکراسی مدرن, نظام حقوقی جدید
    Amir Mohammadi, Kamal Puladi, Majid TavassoliRoknabadi, Seyed Alireza Azgandi

    This article seeks to answer the basic question of how the expansion of the material foundations of the modern state in Iran caused Iran's politics and government to be on the path of rationality for the first time. To answer this question, Max Weber's rationalization theory and descriptive-analytical method have been used. This theory indicated four basic components for the rationalization of politics and government. These components include capitalist economy, modern absolutist government, modern bureaucracy and formal legal system. By applying these components, we found that the government system in Iran was irrational until the renewal, and power was exercised by individuals and was not bound by any contract, organization, or hierarchy. In fact, the power was formed based on personal expediency and profitability and emotional norms. The salient point here is that the necessity of rationalizing Iran's politics and government emerged when the process of modernization in Iran was started by elites from within the government system to obtain a new civilization and harmonize with the evolution of the modern world to establish order in the country which was in line with compensating its backwardness compared to the west. According to this fact it can be said the patterns of the rationalization of Iran's politics and government which are also part of the overall process of modernization. According to the mentioned materials, it can be suggested that Iran's politics and government can become rational when it finds the rationalization components of its real formulation in the sphere of Iranian politics and provides the basis for the transition of Iran's politics and government from autocratic and despotic formulation.

    Keywords: capitalist economy, modern absolute government, modern bureaucracy, new legal system
  • صفر ولدبیگی*، صادق زیباکلام، سید علیرضا ازغندی، علی اشرف نظریان

    شکلگیری سیستم خودمختار و بعدها فدرال در کردستان عراق محصول تعاملات سیاسی بین المللی ومبارزات ناسیونالیستی کردها در قالب احزاب سیاسی بوده ست؛بنابراین، شکلگیری توسعه سیاسی در این منطقه نیز محصول ایندو بعدست.تجربه سه دهه احزاب این اقلیم از حکمرانی،خودمدیریتی،توسعه نهادهای دموکراتیک جدید و تولید چالش هایی برای رشد دموکراسی،بدین معناست که منطقه کردستان مکان پرغنایی برای به آزمون کشیدن رابطه بین احزاب و توسعه سیاسی می باشد.توسعه سیاسی حداقلی در کردستان عراق محصول مبارزات ملی گرایانه این احزاب بوده،اما مسئله بنیادی نیز اینست که فساد سیاسی و اقتصادی هم دستاورد این احزاب بوده است.سوال اصلی پژوهش اینست که در روند توسعه سیاسی اقلیم کردستان،احزاب اصلی چه نقشی در کشاکش موانع و منابع موجود داشته اند؟روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده، و به منابع معتبر کتابخانه ای در اقلیم کردستان و ایران رجوع و از تکنیک مصاحبه نیز بهره گرفته و با ده نفر از صاحبنظران حوزه احزاب و توسعه سیاسی در دانشگاه های ایران و اقلیم کردستان مصاحبه صورت گرفته است.یافته-های پژوهش نیز بیانگر این واقعیتست که گرچه روند توسعه سیاسی در این اقلیم مستمر، پویا و روزافزون نبوده ولی این اقلیم با حاکمیت همین احزابش در طول سه دهه اخیر در حال حرکت به سمت نوعی دموکراسی حداقلیست.

    کلید واژگان: احزاب سیاسی, توسعه سیاسی, اقلیم کردستان عراق, حزب دموکرات کردستان عراق, اتحادیه میهنی کردستان
    Safar Valadbaigi *, Sadegh Zibakalam Monfared, Sayed Alireza Azghandi, Aliashraf Nazarian

    The formation of an autonomous and later federal system in Iraqi Kurdistan has been the product of international political interactions and Kurdish nationalist struggles in the form of political parties. The experience of three decades of Iraqi Kurdish parties in governing, self-governing, developing new democratic institutions, and generating challenges to the growth of democracy means that the Kurdistan Region is a rich place to test the relationship between political parties and political development. The main question is: In the process of political development of the Kurdistan region, what role did the main parties play in the conflict of existing obstacles and resources? The research method is documentary method. Data included library resources, and interviews with ten experts in the field of political development at universities in Iran and Iraqi Kurdistan. Findings show that although the process of political development in this region has not been continuous, dynamic and increasing, but this region with the rule of its parties over the last three decades is moving towards a kind of minimal democracy.

    Keywords: Iraqi Kurdistan Democratic, Party Iraqi Kurdistan Region, Political Development, Political Parties Patriotic Union of Kurdistan
  • سعید قدیانی، سید مصطفی ابطحی*، سید علیرضا ازغندی

    انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به علت پیروی و تبعیت از اصول و مبانی مکتب تشیع و اهل بیت (ع) با تشکل ها و احزاب رقیب وارد چالشی تمام عیار و راهبردی گردید. یکی از این تشکل ها سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با اصول و مبانی التقاطی است که در دهه ی 1340 توسط سه تن از اعضا شاخه ی دانشجویی «نهضت آزادی» تاسیس شد. این تشکل از همان بدو تاسیس مدعی نجات ایران از زیر یوغ امپریالیسم آمریکا و ایادی داخلی اش (رژیم پهلوی) با توسل به نبرد مسلحانه بود.این تشکل تروریستی به رغم تمام فراز و فرودهای فعالیت هایش در طول تقریبا پنج دهه، لیکن در یک موضع و رویکرد ثابت بوده است و آن عناد با انقلاب اسلامی و اصل ولایت فقیه بوده است (بهرامی،1391، 22). اختلاف و تعارض دیرینه ی سازمان مجاهدین خلق (سازمان منافقین) با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در زمینه های اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در حوزه ی اعتقادی عدم اعتقاد به جهان شمول بودن اصول و مبانی اسلام و التقاط با اصول و مبانی مارکسیستی و «مصادره به مطلوب» مفاهیم و ارزش های اسلامی به منظور پوشاندن و استتار کفر و الحاد مارکسیستی. در حوزه ی سیاسی وابستگی به الگوهای بیگانه و وارداتی مارکسیستی. در زمینه ی فرهنگی و اجتماعی، عدم اعتقاد به نقش واقعی توده های مردم در روند تحولات انقلابی.

    کلید واژگان: التقاط, مارکسیسم, مصادره ی به مطلوب, انقلاب اسلامی
    Saeed Ghadiyani, Sayed mostafa Abtahi *, Seyyed AliReza Azghandi

    The Islamic Revolution of Iran under the leadership of Imam Khomeini (RA) entered into a full-fledged and strategic challenge with rival organizations and parties due to following the principles and foundations of the Shiite and Ahl al-Bayt (AS) schools. One of these organizations is the People's Mojahedin Organization (MKO) with eclectic principles and foundations, which was established in the 1340s by three members of the student branch of the 'Freedom Movement'. From the very beginning, this organization claimed to save Iran from the yoke of American imperialism and its internal allies (the Pahlavi regime) by resorting to armed struggle. This terrorist organization has been an enemy of the Islamic revolution and principle of velayet- faqih for five decades despite all the ups and downs of its activities. The long-standing conflict between the Mojahedin Khalq Organization (MKO) and the Islamic Revolution led by Imam Khomeini is in the religious, political, social and cultural fields. In the field of belief, non-belief in the universality of the principles and foundations of Islam and eclecticism with Marxist principles and foundations and 'confiscation of the desirable' Islamic concepts and values in order to cover and camouflage Marxist infidelity and atheism. In the political sphere, dependence on foreign and imported Marxist models. In the cultural and social context, disbelief in the real role of the masses in the process of revolutionary change.

    Keywords: Eclecticism, Marxism, Desired Expropriation, Islamic Revolution
  • مجید شمس الدین نژاد، ابوالقاسم طاهری*، سید علیرضا ازغندی
    نوشتار حاضر با هدف تشریح نقش طبقه متوسط جدید در توسعه سیاسی ایران پس از انقلاب به رشته تحریر درآمده است. اینکه طبقه متوسط جدید، چگونه بر توسعه سیاسی در ایران تاثیر گذاشته است؟ و نیز دانشجویان، اساتید و معلمان به عنوان اعضای اصلی این طبقه در فرایند مشارکت سیاسی به عنوان مولفه اصلی توسعه سیاسی در ایران چه نقشی ایفا کرده اند؟ مهم ترین سوالات تحقیقی حاضر را تشکیل می دهند. در پاسخ به سوالات تحقیقی این فرضیه مطرح می شود که رشد کمی و کیفی طبقه متوسط جدید و تاکید این طبقه بر مولفه هایی چون حقوق و نهادهای مدرن، قانون و پارلمان، مشارکت سیاسی بیشترین نقش را در توسعه سیاسی داشته است. نتایج تحقیق حاضر که با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر رویکرد جامعه شناسی تاریخی به رشته تحریر درآمده است نشان می دهد که این طبقه در روند توسعه سیاسی نقش عمده و تاثیرگذاری را ایفا کرده اند، و در این میان دانشجویان نسبت به معلمان و اساتید دانشگاه بیشترین تاثیر را در فرایند مشارکت سیاسی داشته اند.
    کلید واژگان: طبقه متوسط جدید, توسعه سیاسی, مشارکت سیاسی
  • امیر محمدی*، کمال پولادی، مجید توسلی رکن آبادی، سید علیرضا ازغندی
    این تحقیق در صدد آنست که دریابد فرآیند عقلانی شدن دولت در ایران عصر مشروطه چگونه رخ داده است. یکی از مهم ترین شروط در دسترسی به جامعه معقول در فلسفه سیاسی، عقلی شدن دولت و سیاست و یا فرآیند عقلانی شدن دولت در سه معناست. عقلی شدن جوهری، عقلی شدن ارادی و عقلی شدن بوروکراتیک و قانونی. دولت در ایران از هنگامی اهمیت عقلانی شدن را دریافت که جنبش مشروطه شکل گرفت، جنبشی که گسست در تاریخ ایران را رقم زد و فصل نوینی برای آن خلق کرد. اساسا سه مولفه اقتصاد سیاسی مدرن، بوروکراسی قانونی و حقوق مدرن تحول عقلانی دولت را در ایران پدید آورده است. با آغاز این تحول است که دولت نخست در شکل لیبرال و ارادی پدیدار شد و سپس صورت های بوروکراتیک- قانونی و جوهری به خود گرفت. آنچه این مقاله می کوشد تا آن را دریابد این است که این تحول عقلانی شدن چگونه با وجود دولت استبدادی و حاکمیت مناسبات اجتماعی- اقتصادی ایران پیشاسرمایه داری رخ داده است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و بر آنست تا مبتنی بر آن به این پرسش پاسخ داده شود که مدرنیزه شدن دولت در ایران چگونه آغاز و امتداد یافته است.
    کلید واژگان: اقتصاد سیاسی سرمایه داری, عقل, عقلانیت, فرآیند عقلانی شدن, دولت مدرن
    Amir Mohammadi *, Kamal Puladi, Majid Tavasoli, Seyed Alireza Azgandi
    The present study aims to understand how the process of rationalization had taken place in the Iran of the constitutional era. In the political philosophy, one of the most important conditions for a country to access to a rational society is the rationalization of its government and politics or the process of rationalization of government in three concepts. Substantial rationalization, voluntary rationalization, and bureaucratic and legal rationalization. The government in Iran only realized the importance of rationalization when the constitutional movement was formed. A movement that led to a break in the Iranian history and created a new chapter for it. Essentially, the three components of modern political economy, legal bureaucracy, and modern law have brought about a rational transformation of government in Iran. It is with this development that the government first emerged in a liberal and voluntary form and then took on bureaucratic, legal and substantive forms. What this study seeks to understand is how this rationalization took place despite the despotic government and rule of the social and economic relationships of pre-capitalist Iran. The method of this research is descriptive-analytical and it aims to answer the question of how the modernization of government in Iran started and continued.
    Keywords: capitalist political economy, ration, rationality, rationalization process, modern government
  • حمید ملک پور، مسعود مطلبی، سید علیرضا ازغندی
    این مقاله به بررسی رابطه دولت و طبقه متوسط در جمهوری اسلامی ایران در میانه سال های 84-1376 می پردازد. سئوال اصلی این مقاله است که رابطه دولت های هفتم و هشتم با طبقه متوسط جدید در ایران عصر جمهوری اسلامی چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی مقاله این است که وضعیت طبقه متوسط در این دوره شاهد رشد در برخی مولفه های مهم همچون آزادی های سیاسی، وضعیت زنان، پاسخگویی و… بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دولت مذکور تلاش کرده تا با اتخاذ سیاست های معطوف به توسعه سیاسی از جمله در حوزه آزادی های مدنی، آزادی مطبوعات، مبارزه با فساد، کاهش اندازه دولت و پاسخگویی در راستای ارزش های مورد نظر طبقه متوسط حرکت کند. مطالعه داده های میدانی و گزارش های نهادهای بین المللی در این زمینه نیز تایید می کند که وضعیت طبقه متوسط در این دوره بهبود یافته است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است. بدین ترتیب که داده های مختلف از منابع کتابخانه ای و به شیوه فیش برداری گردآوری شده و مرود تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
    کلید واژگان: دولت رانتیر, دولت اصلاحات, طبقه متوسط, آزادی های مدنی, پاسخگویی
    Hamid Malekpour, Masoud Motalebi, Seyed Alireza Azghandi
    This article examines the relationship between the Rentier state and the middle class in the middle of the years of 1997-2005. The main question of this article is what is the relationship between the Rentier state in the current and the middle class in Iran? The main hypothesis of the paper is that the relationship between the state and the middle class in this period was a relationship based on mutual reinforcement, and government policies in this period, despite the Rentierism, were based on the strengthening of the middle class. The results of the research show that the reform government has tried to adopt policies aimed at political development, including in the area of civil liberties, Press freedom, anticorruption, government size reduction and accountability in line with the values of the middle class. The study of field data and reports from international institutions in this area also confirms that the status of the middle class has improved in this period.
    Keywords: Rentier state, Middle-class, Government reform, Civil liberties, Accountability
  • سید علیرضا ازغندی، سعید جهانگیری *
    هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ایالات متحده با محوریت دولت تازه کار دونالد ترامپ است و سعی در بازخوانی حضور ایالات متحده و منافع این کشور در منطقه پر اهمیت خاورمیانه دارد. همچنین در این نوشتار سیاست های اعلامی و اعمالی ترامپ در قبال خاورمیانه و چالش های پیش روی آن بررسی خواهد شد. سوال اصلی مقاله این است که سیاست خارجی ترامپ در قبال خاورمیانه بر اساس چه مولفه هایی است؟ در پاسخ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود: عوامل گوناگونی در تصمیم گیری ها و سیاست خارجی ایالات متحده دخیل است، و دولت دونالد ترامپ به منظور پیشبرد اهداف ایالات متحده و دولت خود و بر خلاف شعارهای تبلیغاتی اش و مخالفت وی با سیاست های رئیس جمهور پیشین و همچنین بر اثر عوامل تعیین کننده ای چون؛ فشار لابی های صهیونیستی، دلارهای عربستان سعودی و عوامل دیگر، از مواضع اعلامی خود عقب نشینی نموده و لاجرم خود را مجبور به دنباله روی از سیاست های اعصار گذشته (در مورد خاورمیانه) و حتی تلاش جهت افزایش تنش ها در این منطقه می بیند.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, ایالات متحده, دونالد ترامپ, خاورمیانه, صهیونیست, عربستان سعودی
    Seyyed Alireza Azgandi, Saeed jahangiri *
    The main objective of this article is to examine US foreign policy with the pioneering government of Donald Tramp and seek to rethink the presence of the United States and its interests in a region of major importance for the Middle East. The paper also examines Tramp's declared policy on the Middle East and the challenges it faces. The main question of the article is that what is the foreign policy of Tramp in the Middle East based on? In response to the hypothesis of the article, there are several factors involved in US decision-making and foreign policy, and Donald Trump's government, in pursuit of the goals of the United States and its government, contrary to its propaganda slogans and its opposition to policies The former president, as well as the decisive factors such as the pressure of the Zionist lobbies, Saudi Arabia dollars and other factors, have withdrawn from their declarations and inevitably forced them to follow the policies of the past (in the Middle East) And even seeks to increase tensions in the region.
    Keywords: foreign policy, United States, Donald Trump, Middle East, Zionist, Saudi Arabia
  • نسرین قنواتی*، مجید وحید، احمد ساعی، سید علیرضا ازغندی
    مجموعه ای از ناکارآمدی های نهادی مانند مانعی بر سر راه حکومت های محلی در ایران قرار گرفته که یکی از آن ها ساختار رانتی حاکم بر کشور است. این نوشتار نشان می دهد ساخت رانتی در جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه وابسته به درآمدهای نفتی، به طور مستمر، در حال تکثیر خود است. تاثیر تاریخ، باورها و ایدئولوژی های ایجادشده در طول زمان بر این امر اهمیت فراوانی دارد. در نتیجه، حتی در شرایط کاهش درآمدهای نفتی و حرکت به سوی ایجاد نهادهای دموکراتیک و حضور پرشور مردم در پای صندوق های رای، شاهد خواهیم بود که نهادهای مذکور به ابزاری برای تکثیر رانت مبدل خواهند شد. برای فهم و بسط این موضوع از ادبیات نهادگرایی جدید بهره خواهیم برد. پیشنهاد نهایی نویسنده ارجاع به دو الگوی رانت مولد و رانت غیرمولد برای توسعه در شرایط ساختار رانتی است.
    کلید واژگان: حکومت محلی, رانت, نهادگرایی
    Nasrin Ghanavati*, Majid Vahid, Ahmad Saei, Seyed Alireza Azghandi
    Collection of institutional inefficiencies and inconveniences are an obstacle to local governments in Iran, one of which is the ruling rentier structure of the country. This paper seeks to demonstrate that the construction of a rentier system in non-developed or developing countries dependent on oil revenues is continually modifying itself. It is crucial to realize the influence of history, beliefs and ideologies created over time on this matter. Consequently, even in the face of the decline in oil revenues and the movement towards the creation of democratic institutions and the significant presence of people at the polls, it can be observed that these institutions become a tool in which expand rentier structure. To understand this, new institutionalism literature is to be used.
    Keywords: local government, rent, institutionalism
  • سید علیرضا ازغندی، علی جان مرادی جو
  • شهرام فتاحی، سید علیرضا ازغندی*، ابوالقاسم طاهری
    تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین گرایش های هویتی اجتماعی در عراق جدید و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران با روش کتابخانه ای و استفاده از اسناد و مدارک معتبر به عنوان ابزار به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که وضعیت گرایش های هویتی اجتماعی در ابعاد ملی، دینی و قومی در عراق جدید گونه است و پیامدهای امنیتی آن بر کشور ایران چیست؟ نتایج پژوهش در پاسخ به این سوال اصلی که آیا گرایش های هویتی در عراق جدید بر امنیت ملی ایران تاثیرگذار است؟ نشان می دهد که در بین ابعاد مختلف هویت اجتماعی هویت قومی و هویت دینی در عراق غالب تر از سایر ابعاد به ویژه هویت ملی است و همین باعث شده است که یکی از مهم ترین شاخص های هویت که باعث وحدت جامعه می شود یعنی هویت ملی تا حدودی نادیده گرفته شود. این وضعیت به خصوص در بین کردها و اعراب اهل سنت بیشتر دیده می شود و همین وضعیت باعث گرایش های استقلال طلبانه به ویژه در بین کردها شده است. زیرا که کمترین گرایش به سوی هویت ملی و بیشترین گرایش به سوی هویت قومی از جانب کردها وجود دارد. بنابراین ضعف هویتی در عراق جدید باعث شده است که این کشور به سوی گرایش های فدرالیستی کشیده شود و فدرالیزم در عراق به یک برنامه مهم برای گروه های سیاسی و مذهبی به ویژه کردها تبدیل شود. مساله ای که بر امنیت ملی همسایگان به ویژه ایران نیز تاثیرگذار است و پیامدهای منفی را به دنبال دارد.
    کلید واژگان: هویت اجتماعی, امنیت ملی, عراق جدید, جمهوری اسلامی ایران
    This study aimed to investigate the relationship between the trends of social identity in the new Iraq and its impact on Iran's national security with library research and use of the documents and certificates as a means to seek an answer to this question is that the trends of social identity the dimensions of national, religious and ethnic varieties in the new Iraq and its security implications for the country Iran?
    The results in answering the question whether the new Iraqi identity trends affect the national security of Iran? Shows that the different dimensions of social identity, ethnic identity and religious identity in Iraq is more dominant than the other dimensions, especially national identity, and this has caused one of the most important indicators of identity that unity is the national identity Somewhat overlooked. This especially among Sunni Kurds and Arabs is more common, and this causes a tendency, especially among the Kurds is independence. Because least tendency towards national identity and ethnic identity of the Kurds is most inclined towards. So identifying weaknesses in the new Iraq has caused the country's federalist tendencies to be drawnand federalism in Iraq, a major religious and political groups, especially the Kurds turn. National security issue that affects neighbors, especially Iran and negative consequences to follow.
    Keywords: Social Identity, national security, Iraq, the Islamic Republic of Iran
  • سید علیرضا ازغندی
    سیاست خارجی هرکشوری جهت تامین موفقیت آمیز منافع ملی از ابزارهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی و دیپلماسی بهره می گیرد. البته برای نیل به اهداف سیاست خارجی ضرورتی ندارد که تمام این ابزارها با هم و تواما مورد استفاده قرار گیرند. بلکه هرکشوری در ارتباط با نرخ نظام سیاسی، ساختار اقتصادی، میزان توانایی نظامی و تبلیغاتی و نقش تاثیرگذار آنها بر فرایند تصمیم گیری و اجرایی سیاست خارجی می تواند یکی و یا تواما چند ابزار را به کارگیرد. دراین مقاله به رغم قبول نقش اقتصاد و فرهنگ و تحقق اهداف سیاست خارجی، سعی می شود، تنها دیپلماسی به مثابه مهم ترین ابزار دستیابی موفقیت آمیز اهداف سیاست خارجی مورد بررسی قرار گیرد. دیپلماسی در تمام وضعیت ها و حالت های ممکن در روابط خارجی می تواند با کمترین هزینه ابزارهای دیگر را هماهنگ و مدیریت کند و مشکلات احتمالی موجود بر سر راه سیاست خارجی را به شیوه نرم ابزاری حل وفصل نماید. در همین راستا نباید از نقش دیپلمات ها در پیشبرد امر دیپلماسی غافل بود.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, دیپلماسی, دیپلمات نخبه, وابستگی طبقاتی, خانوادگی, نخبگان فرهنگ و زبان دیپلماسی
    Prof. Alireza Azghandi
    In order to the successful fulfillment of the national interests, the foreign policy benefits from the economic, cultural, and the propagandistic instruments as well as the diplomacy. Being aware of the fact that there is no need to utilize the instruments altogether, every state uses one or some simultaneously according to its political system, economic structure, military and propadandistic capabilities, and its impact on the decision procedure of the foreign policy. Accepting the influence of the economy and the culture, this article argues the impact of diplomacy as the most sophisticated instrument of foreign policy. It is only the diplomacy, in every circumstance, that can supervise the other instruments of conducting foreign policy and consequently is capable of removing the stumbling blocks of the foreign policy with its software power.
    Keywords: foreign policy, diplomacy, elite diplomat, class, tribal dependency, cultural elite, the language of diplomacy
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال