سید علیرضا سیفی
-
دغدغه اصلی والدین مسلمان تربیت فرزندان با الگویی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن الگوی فرزند پروری اسلامی با بررسی منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است که از طریق روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای به دست آوری داده ها استفاده شد. از نظر هدف، این پژوهش ازجمله تحقیقات بنیادی است. با توجه به آموزه های اسلامی، الگویی اسلامی، متشکل از سه مولفه اصلی برای فرزندپروری به دست آمد: 1. تکریم به عنوان بعد عاطفی معنوی؛ 2. تادیب به عنوان بعد رفتاری؛ 3. تعلیم به عنوان بعد شناختی. این الگوی تربیتی هدفمند بوده و با توجه به موضوع بحث (تربیت فرزند صالح) به دست آمده است. این نوع طراحی، مبتنی بر الگوی زمینه ای فرزند پروری دارلینگ استینبرگ است. علاوه بر این الگو، زیرشاخه هایی نیز برای هریک از این مولفه ها به دست آمد.
کلید واژگان: الگوی فرزندپروری اسلامی, سبک فرزندپروری, تکریم, کرامت, تادیب, تعلیم, فرزند صالحThe primary concern of Muslim parents is raising their children according to Islamic guidelines. In their paper, the authors have aimed to find an Islamic parenting model by examining Islamic sources. The method adopted is a descriptive-analytical one, utilizing documentary methods and qualitative content analysis to collect data. In terms of purpose, this research is considered a fundamental study. As per the Islamic teachings, an Islamic parenting model consisting of three main components is identified: 1. Respect as an emotional-spiritual dimension; 2. Discipline as a behavioral dimension; 3. Education as a cognitive dimension. This purposive parenting model is derived considering the topic under discussion (raising righteous children). This type of design is based on the Darling-Stienberg contextual parenting model. In addition to this model, subcategories were also identified for each of these components.
Keywords: Islamic parenting model, parenting style, respect, dignity, discipline, education, righteous child -
هدف
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مقایسه اثربخشی کارتهای ذهنیت طرحوارهای و اثربخشی مشاوره مبتنی بر توانمندی بر تابآوری در زوجهای متعارض بود.
روش پژوهش:
طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه 3 تهران در نیمه دوم سال 1400 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 10 زوج) و یک گروه کنترل (10 زوج) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی MCQ، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، بسته آموزشی کارتهای ذهنیت طرحوارهای تدوین شده توسط طباطبایی فر و همکاران (1401) و مشاوره مبتنی بر توانمندی تدوین شده توسط دربانی و پارساکیا (1401) بود.
یافتهها:
یافتهها حاکی از آن است که آموزش کارتهای ذهنیت طرحوارهای بر تاب آوری موثر بود. همچنین مشاوره مبتنی بر توانمندی نیز بر تاب آوری با موثر بود و اثربخشی هر دو رویکرد در مرحله پیگیری طبق آزمون تعقیبی بنفرونی پایدار بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد میان اثربخشی آموزش کارتهای ذهنیت طرحوارهای و مشاوره مبتنی بر توانمندی بر تاب آوری تفاوت معنادار وجود ندارد و هر دو به یک میزان اثربخش هستند (05/0>p).
نتیجهگیری:
بر اساس یافتههای موجود میتوان نتیجه گرفت که برای افزایش تابآوری در زوجهای متعارض میتوان از هر دو شیوه آموزش کارتهای ذهنیت طرحوارهای و مشاوره مبتنی بر توانمندی استفاده نمود و میان این دو در تاثیر بر تاب آوری زوجهای متعارض تفاوت معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: کار های ذهنیت طرح واره ای, مشاوره مبتنی بر توانمندی, تاب آوری, تعارض زناشوییBackground and AimCouple therapists believe that marital conflict is caused by inconsistency between husband and wife in the type of needs and how to satisfy them, self-centeredness, differences in desires, behavioral schemas and irresponsible behavior towards marital relationship and marriage.The purpose of this research was to compare the effectiveness of comparing the effectiveness of schema mode cards and the effectiveness of strength-based counseling on resilience in conflicted couples.
MethodsThe purpose of the present research was applied and its method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design with two experimental groups and a control group and a two-month follow-up period. The statistical population of the research included all the couples who referred to the counseling centers of the 3rd district of Tehran in the second half of the year 2021, and 30 couples were selected randomly in two experimental groups (10 couples each) and a control group (10 couples) ) were assigned. The research tools included Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Connor and Davidson's (2003) Resilience Scale, Tabataeifar et al's. (2022) Schema Mode Cards training package, and strength-based counseling method conducted by Darbani and Parsakia (2022).
ResultsThe findings indicate that the training of schema mode cards was effective on resilience. Also, the strength-based counseling was also effective on resilience, and the effectiveness of both approaches was stable in the follow-up phase according to Bonferroni's follow-up test. The results of the data analysis show that there is no significant difference between the effectiveness of teaching schema mode cards and strength-based counseling on resilience, and both are equally effective (p<0.05).
ConclusionBased on the available findings, it can be concluded that to increase resilience in conflicted couples, both methods of teaching schema mode cards and strength-based counseling can be used, and there is no significant difference between the two in the impact on the resilience of conflicted couples.
Keywords: The works of schema mentality, strength-based counseling, resilience, marital conflict
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.