به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید محمدحسن عادل

  • حسین عسکری نژاد، عبدالحمید حبیبی*، روح الله رنجبر، سید محمدحسن عادل
    زمینه

    برنامه های ورزشی بازتوانی قلبی (CR) باعث افزایش عملکرد فیزیولوژیکی می شوند. با این حال هنوز مشخص نیست کدام ویژگی فعالیت ورزشی برای بهبود شاخص های مهم عملکردی فیزیولوژیک بیماران قلبی موثرتر است. بنابراین هدف این مطالعه مقایسه تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MCT) بر معادل سوخت وسازی (METs)، تقاضای اکسیژن میوکارد زیربیشینه (MVO2submax) و ضربان قلب بازیافت (HRR) بیماران قلبی بعداز جراحی پیوند بای پس شریان کرونری (CABG) بود.

    روش ها

    بیست وچهار بیمار post-CABG (15مرد و 9زن) با میانگین سنی 3.16±60.75 سال و میانگین شاخص توده بدن (BMI) 28.40±1.09 کیلوگرم بر مترمربع بطور تصادفی به سه گروه HIT، MCT و گروه کنترل (CG) تقسیم شدند. گروه های تمرین (HIT وMCT) بمدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه، و جلسه ای 45 دقیقه ورزش کردند. متغیرهای تحقیق (METs، MVO2submax وHRR) در دو مرحله قبل و بعداز هشت هفته برنامه های CR اندازه گیری و مقایسه شدند.

    یافته ها

    بعداز هشت هفته برنامه های CR بیماران دو گروه تمرین بهبود معنی داری در METs، MVO2submax وHRR نشان دادند (P<0.05)، و گروه HIT درمقایسه با گروه MCT بطور قابل توجهی بهبود بیشتری در METs (P=0.001) و HRR (P=0.001) نشان داد، بعلاوه گروه MCT درمقایسه با گروه HIT بطور قابل توجهی بهبود بیشتری در MVO2submax (P=0.001) نشان داد. همچنین طی انجام مطالعه هیچ حوادث ناگوار قلبی عروقی مرتبط با HIT یا MCT رخ نداد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه حاضر بنظر می رسد HIT نسبت به MCT برای بهبود METs وHRR بیماران post-CABG موثرتر و همچنین ایمن است.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی, تمرین تداومی, بیماری شریان کرونری, انفارکتوس میوکارد, بازتوانی قلبی
    Hosein Askarinzhad, Abdolhamid Habibi *, Rouhollah Ranjbar, Seyed MohamadHasan Adel
    Background

    Exercise-based cardiac rehabilitation(CR) programs increase physiological function. However, it’s not yet clear which feature of exercise is most effective in improving important physiological performance indicators in heart patients. Therefore, the aim of this study was to compare the effects of high-intensity interval training(HIT) and moderate-intensity continuous training(MCT) on metabolic equivalent of tasks(METs), submaximal myocardial oxygen consumption(MVO2submax), and heart rate recovery(HRR) of heart patients after coronary artery bypass graft(CABG) surgery.

    Methods

    Twenty-four post-CABG patients (15 males and 9 females) with a mean age of 60.75±3.16 years and a mean body mass index (BMI) of 28.40±1.09 kg/m2 were randomly divided into three groups of HIT, MCT and control group (CG). The training groups (HIT and MCT) trained for eight-weeks, three-sessions per week, and 45minutes per session. The research variables (METs, MVO2submax and HRR) were measured and compared in two stages before and after eight-weeks of CR programs.

    Results

    After eight-weeks of CR programs, patients in both training groups showed a significant improvement in METs, MVO2submax and HRR (P<0.05), and the HIT group showed significantly greater improvement in METs (P=0.001) and HRR (P=0.001) compared to the MCT group, as well the MCT group showed a significantly more improvement in MVO2submax (P=0.001) than the HIT group. Also, no cardiovascular adverse events related to HIT or MCT occurred during the implementation of the study.

    Conclusion

    According to the results of the present study, HIT seems to be more effective than MCT in improving METs and HRR of post-CABG patients, and is safe as well.

    Keywords: Cardiac Rehabilitation, continuous training, Coronary Artery Disease, interval training, Myocardial Infarction
  • سید محمدحسن عادل، علی کردونی، احمدرضا عصاره، محمدجواد محمد تقی زاده *
    زمینه و مقدمه

    مداخله عروق کرونر از راه پوست(PCI) یک راهبرد خونرسانی مجدد برای افزایش طول عمر و کسر جهشی در بیماران انفارکتوس میوکارد با بالا رفتن قطعهST (STEMI) است، لذا هدف از این مطالعه تعیین و ارزیابی کسر جهشی در بیماران با سکته حاد قلبی تحت مداخله عروق کرونر از راه پوست بود.

    روش بررسی

    این یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی می باشد که در سال 1401 در بیمارستان های گلستان و امام خمینی اهواز بر روی 176 بیمار انجام شد. بیمارانی که در 12ساعت اول تحت عمل آنژیوپلاستی قرار گرفتند(بدون دریافت داروی فیبرینولیتیک) و بیمارانی که طی 2412 ساعت پس از مراجعه تحت آنژیوپلاستی قرار گرفتند(بعد از دریافت داروی فیبرینولیتیک)، 40 روز پس از درمان، تمامی بیماران مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. بیماران بر اساس نوع ضایعه، تعداد رگ درگیر، نوع رگ درگیر و محل ضایعه از نظر میزان افزایش کسر جهشی با هم مقایسه شدند. از آمار توصیفی جهت ارایه نمایش داده های کمی به صورت میانگین ± انحراف معیار و برای متغیر های کیفی به صورت درصد، جداول و نمودار ها استفاده شد. از تست کای اسکویر جهت مقایسه فراوانی در دو گروه استفاده گردید. جهت مقایسه میانگین در دو گروه از آزمون تی تست استفاده شد. برای مقایسه دو گروه مورد و کنترل از نظر فراوانی هر کدام از ژنوتیپ ها نسبت شانس محاسبه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، تی تست تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بیشترین نوع ضایعه تشخیص داده شده در بیماران از نوع B (4/61 درصد) بود و شایع ترین رگ درگیر در بیماران، شریان کرونری نزولی قدامی چپ(2/60 درصد) بود. شایع ترین ناحیه درگیر در بیماران مورد مطالعه، قدامی(8/56 درصد) تشخیص داده شد. تفاوت معنی داری در افزایش کسر جهشی بین دو گروه دیده نشد(2/0=p). تفاوت قابل ملاحظه ای میان کسر جهشی، 40 روز پس از درمان بر اساس ناحیه درگیر دیده شده(001/0>p)، به طوری که در ابتدای سکته قلبی و قبل از آنژیوپلاستی بیشترین و کمترین میزان سر جهشی، به ترتیب در بیماران با درگیری در ناحیه خلفی(9/5±2/46) و قدامی(4/6±2/32) بود، پس از آنژیوپلاستی بدون توجه به زمان بیشتریتن افزایش در کسر جهشی دوم(40 روز بعد از سکته قلبی) در بیماران بادارای انسداد شریان قدامی مشاهده شد. هم چنین بیشترین میزان کسر جهشی در بیماران با درگیری رگ شریان کرورنری راست(7±7/45) و کمترین میزان کسر جهشی در درگیری رگ کرونر نزولی قدامی چپ(4/6±4/32) دیده شد (001/0>p)، تفاوتی بین بیماران از نظر نوع ضایعه دیده نشد(2/0=p). تعداد رگ های درگیر تاثیری بر میزان EF پس از درمان نداشت(9/0=p) و هیچ ارتباط معنی داری بین اثر ریسک فاکتورها و میزان EF مشاهده نگردید(05/0<p).

    نتیجه گیری

    بر پایه نتایج حاصله از این مطالعه، شریان کرونری نزولی قدامی چپ و ناحیه قدامی بیشترین نواحی درگیر در بیماران انفارکتوس میوکارد با بالا رفتن قطعه ST می باشند که منجر به کاهش بیشتر کسر جهشی می شوند و هم چنین بعد از آنژیوپلاستی، افزایش بیشتری در کسر جهشی دوم(40 روز بعد از سکته قلبی) را تجربه می کنند.

    کلید واژگان: آنژیوپلاستی, کسر جهشی, انفارکتوس میوکارد
    SMH Adel, A Kardooni, A Assareh, MJ Mohammad Taghizadeh *
    Background & aim

    Percutaneous coronary intervention (PCI) is a reperfusion strategy to increase survival and ejection fraction in patients with ST-elevation myocardial infarction (STEMI). Therefore, the aim of the present study was to determine and evaluate the ejection fraction in patients with acute myocardial infarction undergoing percutaneous coronary intervention.

    Methods

    This is a cross-sectional descriptive study that was conducted on 176 patients in Golestan and Imam Khomeini hospitals in Ahvaz in 2022. Patients who underwent angioplasty in the first 12 hours (without receiving fibrinolytic drug) and patients who underwent angioplasty within 12-24 hours after referral (after receiving fibrinolytic drug), 40 days after treatment, all Patients were reevaluated. Patients were compared based on the type of lesion, the number of involved vessels, the type of involved vessel and the location of the lesion in terms of the increase in ejection fraction. Descriptive statistics were used to present quantitative data in the form of mean ± standard deviation and for qualitative variables in the form of percentages, tables and graphs. Chi-square test was used to compare frequency in two groups. T-test was used to compare the mean in two groups. Odds ratio was calculated to compare two groups of case and control in terms of the frequency of each genotype. The collected data were analyzed using Chi-square and t-test.

    Results

    The most frequent type of lesion diagnosed in patients was type B (61.4%) and the most common vessel involved in patients was the left anterior descending coronary artery (60.2%). The most frequent area involved in the studied patients was diagnosed as anterior (56.8%). There was no significant difference in the increase of jump fraction between the two groups (p=0.2). A marked difference was seen between the ejection fraction, 40 days after treatment based on the involved area (p<0.001), so that at the beginning of the heart attack and before angioplasty, the highest and lowest amount of ejection fraction was observed in patients with involvement, respectively. It was in the posterior region (46.2±5.9) and anterior region (32.2±6.4), after angioplasty regardless of the time, the increase in the second ejection fraction (40 days after myocardial infarction) in patients with obstruction The anterior artery was observed. Correspondingly, the highest rate of ejection fraction was seen in patients with involvement of the right coronary artery (45.7±7) and the lowest amount of ejection fraction was seen in the involvement of the left anterior descending coronary artery (32.4±6.4) (p<0.001). No difference was seen between patients in terms of lesion type (p=0.2). The number of involved vessels had no effect on EF level after treatment (p=0.9) and no significant relationship was observed between the effect of risk factors and EF level (p<0.05).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, the left anterior descending coronary artery and the anterior region were the most involved areas in ST-segment elevation myocardial infarction patients, which led to a further decrease in the ejection fraction. Furthermore, after angioplasty, a greater increase in the second ejection fraction was observed (40 days after a heart attack).

    Keywords: angioplasty, ejection fraction, Percutaneous coronary intervention
  • سید محمدحسن عادل*، سعاد فاضلی، فاطمه جرفی، هدا ممبینی، حمیرا رشیدی
    زمینه و هدف

    اثرات اضافه کردن مهارکننده های انتخابی انتقال دهنده سدیم-گلوکز (SGLT2) به درمان استاندارد استاتین ها در بیماران با سندرم کرونری حاد (ACS) متناقض می باشد. همچنین تاکنون اثرات درمان ایمپاگلیفلوزین پس از مداخله زیر جلدی کرونری (PCI) بر پروفایل لیپیدی بیماران دیابتی تیپ دو بررسی نشده است.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی کنترل شده دوسویه کور بر روی 93 بیمار (56 مرد و 37 زن، میانگین سنی 55/56 سال) انجام شد. بیماران از بین مراجعه کنندگان دیابتی تیپ دو تحت PCI در بازه زمانی فروردین 1399 تا دی 1399 انتخاب شدند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه دریافت کننده ایمپاگلیفلوزین (mg 10 یک بار در روز) یا پلاسبو با دوز مشابه در کنار درمان های استاندارد برای مدت شش ماه قرار گرفتند. تغییرات پارامترهای متابولیک از جمله پروفایل لیپیدی پیش و شش ماه پس از مداخله بررسی شد.

    یافته ها

     در گروه پلاسبو پس از درمان سطوح LDL-C (متوسط mg/dl 0/90 به 0/82، 008/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/40 به 0/35، 090/0=P) کاهش یافت، در حالی که در گروه ایمپاگلیفلوزین سطح LDL-C (متوسط mg/dl 0/87 به 0/96، 875/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/38 به 0/48، 007/0=P) افزایش یافت. درمان با ایمپاگلیفلوزین و پلاسبو تاثیر معناداری در تغییر سطوح توتال کلسترول، تری گلیسیرید و eGFR نداشت (05/0<P). میزان کاهش وزن و کاهش FBS در بیماران گروه ایمپاگلیفلوزین به طور معناداری بیشتر از پلاسبو بود (به ترتیب 001/0=P و 048/0=P).

    نتیجه گیری

     ایمپاگلیفلوزین در بهبود پارامترهای متابولیک بیماران دیابتی پس از PCI در مقایسه با پلاسبو اثربخشی بهتری ندارد، بنابراین تجویز این دارو در بیماران دیابتی پس از PCI مقرون به صرفه نمی باشد.

    کلید واژگان: سندرم کرونری حاد, دیابت ملیتوس, ایمپاگلیفلوزین, لیپید
    Seyed MohammadHassan Adel*, Saad Fazeli, Fatemeh Jorfi, Hoda Mombeini, Homeira Rashidi
    Background

    Diabetes mellitus is associated with an increased risk of cardiovascular disease. The effects of add-in Sodium-glucose cotransporter 2 (SGLT2) inhibitors to standard statin treatments in acute coronary syndrome (ACS) patients remains controversial. The effects of the empagliflozin treatment after percutaneous coronary intervention (PCI) on the lipid profile of patients with type 2 diabetes mellitus (T2DM) have not been investigated yet. This study aimed to evaluate the efficacy of empagliflozin administration on lipid profile in diabetic patients with ACS after PCI.

    Methods

    This randomized, double-blind, placebo-controlled trial study was conducted from March until December 2020 on type 2 diabetes patients who underwent PCI and were referred to the Golestan and Imam Khomeini Hospitals. 93 patients (56 males and 37 females, mean age of 56.55 years old) were included. The patients were randomly assigned into two groups of receiving empagliflozin (10 mg, once daily) or a matching placebo, in addition to standard therapies for 6 months. The changes in metabolic parameters including lipid profile before and 6 months after interventions were assessed.

    Results

    After treatment in placebo group the level of LDL-C (median 0.90 mg/dl to 0.82, P=0.008) and HDL-C (median 0.40 mg/dl to 0.35, P=0.090) were decreased, while in the empagliflozin group the levels of LDL-C (median 0.87 mg/dl to 0.96, P=0.875) and HDL-C (median 0.38 mg/dl to 0.48), P=0.007) increased. Treatment with Empagliflozin and placebo had no significant effect on changing the levels of total cholesterol, TG and eGFR (P>0.05). The weight loss and FBS reduction in the empagliflozin group were significantly higher than placebo (P=0.001 and P=0.048, respectively).

    Conclusion

    Our results showed that adding Empagliflozin to standard treatment compared with a placebo for 6 months significantly increased LDL-C and significantly increased HDL-C. Also, except for weight loss and FBS, Empagliflozin was not more effective in improving the metabolic parameters of diabetic patients after PCI compared with placebo, so it seems that the use of this drug in diabetic patients with ACS after PCI is not very cost-effective.

    Keywords: acute coronary syndrome, diabetes mellitus, empagliflozin, lipids
  • سید مسعود سیدیان، اکرم جلیلی*، محمدعلی شیخی، سید محمدحسن عادل
    سابقه و هدف

    گزارشات محدودی در مورد نقش پروگنوستیک سطوح آلبومین سرمی قبل از عمل با پیامدهای بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر (CABG) وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی هیپوآلبومینمی قبل از عمل به عنوان پیش بینی کننده عوارض بعد از عمل CABG انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

     این مطالعه مشاهده ای آینده نگر، بر روی 200 بیمار تحت CABG در بیمارستان گلستان اهواز در سال 1399 انجام گردید. بیماران بر اساس هیپوآلبومینمی (<3/5 g/dL) قبل از عمل CABG به دو گروه تقسیم شدند. ارتباط هیپوآلبومینمی با مشخصات بالینی و پیامدهای بیمار شامل عوارض بعد از عمل، مدت زمان ونتیلاتور، طول مدت اقامت در بیمارستان مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

     هیپوآلبومینمی قبل از عمل در 38 بیمار (19 درصد) مشاهده شد و فراوانی عوارض بعد از عمل از جمله خونریزی، عفونت، سکته قلبی، AKI و مورتالیتی داخل بیمارستانی در بیماران هیپوآلبومینمی به طور معنی داری بیش تر از افراد با سطح آلبومین نرمال بوده است (84/2 درصد در مقابل 13درصد، (0/0001>P). مدت ونتیلاتور، مدت زمان بستری در بیمارستان، مدت زمان ICU در بیماران هیپوآلبومینمی به طور معنی داری بیش تر از گروه آلبومین نرمال بود (0/0001>P). هیپوآلبومینمی قبل ازعمل (0/0001>P)، مدت ونتیلاتور (0/025=P) و مدت بستری در بیمارستان (0/002=P) پیش بینی کننده های مستقل عوارض بعد از عمل CABG بودند.

    استنتاج

    هیپوآلبومینمی قبل از عمل با مورتالیتی و عوارض بعد از عمل از جمله خونریزی، عفونت، سکته مغزی و بروز AKI در بیماران تحت عمل CABG همراه بود. بنابراین اندازه گیری آلبومین سرمی قبل از عمل CABG می تواند یک روش آسان و در دسترس برای مدیریت و جلوگیری از عوارض بعد از عمل باشد.

    کلید واژگان: بای پس عروق کرونر, هیپوآلبومینمی, پیامد ها
    Masoud Seyedian, Akram Jalili*, MohammadAli Sheikhi, Seyed MohammadHassan Adel
    Background and purpose

    There is little information about the prognostic role of preoperative serum albumin levels in postoperative outcomes following coronary artery bypass grafting (CABG). The aim of this study was to evaluate preoperative hypoalbuminemia as a predictor for complications after CABG.

    Materials and methods

    This prospective observational study was conducted in 200 patients undergoing CABG in Ahvaz Golestan Hospital, 2020. The patients were classified into two groups based on pre-operative hypoalbuminemia (serum Alb <3.5 g/dL). The association between hypoalbuminemia and clinical characteristics and outcomes including postoperative complications, ventilator duration, and length of hospital stay was assessed.

    Results

    Preoperative hypoalbuminemia was observed in 38 (19%) patients. Patients with hypoalbuminemia had higher postoperative complications including hemorrhage, infection, cardiac arrest, AKI, and in-hospital mortality than patients with normal albumin levels (84.2% vs. 13%, P<0.0001). Ventilator duration, length of hospital stay and ICU were significantly longer in hypoalbuminemia patients than normal albumin group (P<0.0001). Preoperative hypoalbuminemia (P<0.0001), ventilator duration (P=0.025), and length of hospital stay (P=0.002) were independent predictors of CABG postoperative complications.

    Conclusion

    Preoperative hypoalbuminemia was associated with postoperative mortality and complications, including hemorrhage, infection, stroke, and AKI development in patients undergoing CABG procedure. Thus, serum albumin measurement before CABG as a clinically implementable and easy method could be used for management and prevention of postoperative complications.

    Keywords: coronary artery bypass grafting, hypoalbuminemia, outcomes
  • سید محمدرضا افشانی، حدیثه اقتداری سلیمی*، سید محمدحسن عادل، محمد مومن غریبوند
    زمینه و هدف

    روش دسترسی معمول شریان رادیال به عنوان یکی از تکنیک های اصلی دسترسی در آنژیوگرافی در نظر گرفته می شود. رگ گیری شریان رادیال از سطح پشتی دست در ناحیه انفیه دان به عنوان یک راه حل مناسب برای غلبه بر برخی معایب روش استاندارد شریان رادیال معرفی شده است. از آنجایی که مطالعات در زمینه مقایسه این دو روش محدود می باشند از این رو این مطالعه با هدف مقایسه بررسی عوارض در دو روش مذکور انجام گرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه بر روی 100 نفر از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام اهواز از مهر تا اسفند 1399 اجرا شد. 50 نفر از بیماران تحت آنژیوگرافی با دسترسی معمول شریان رادیال و 50 نفر از بیماران با روش دسترسی انفیه دان،آنژیوگرافی شدند. تمام افراد مورد بررسی در دو گروه، 24 ساعت پس از آنژیوگرافی تحت سونوگرافی شریان رادیال قرار گرفتند. همچنین عوارض آنژیوگرافی شامل انسداد شریان رادیال (ترومبوز)، درد، هماتوم و بی حسی ثبت شدند.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر میانگین سنی در دو گروه مشابه و در حدود 60-50 سال بود. توزیع زنان و مردان، دیابت، فشارخون، وزن و قد در این مطالعه در هر دو گروه همگن بود. تنها یک نفر (2%) از افراد مورد مطالعه در گروه انفیه دان تشریحی دچار عارضه ترومبوز، هماتوم و تورم شدند که این متغیرها در گروه رادیال در تعداد افراد بیشتری رخ داده بود که از نظر آماری تفاوت معناداری از نظر بروز عوارض ترومبوز و درد در دو گروه وجود دارد.

    نتیجه گیری

    آنژیوگرافی از انفیه دان تشریحی درمقایسه با روش رادیال معمول عوارض کمتری داشته و از طرفی منجر به راحتی بیشتر بیماران نیز می شود، از این رو می تواند به عنوان یک روش امن و مناسب جهت آنژیوگرافی به کار برده شود.

    کلید واژگان: آنژیوگرافی کرونر, شریان رادیال, ترومبوز
    Seyed Mohamadreza Afshani, Hadise Eghtedari Salimi*, Seyed Mohamadhasan Adel, Mohamad Momen Ghribvand
    Background

    Transradial access is one of the main access techniques in angiography. This method is technically more difficult as it is associated with radial artery occlusion. Radial artery cannulation from the dorsal surface of the hand in the snuffbox area has been introduced as a suitable solution to overcome some of the disadvantages of the standard radial artery method. This study was conducted to compare the incidence of radial artery occlusion and other complications in the two methods.

    Methods

    This study was conducted on 100 patients Who were referred to the Imam Hospital in Ahvaz from 22 September 2020 to 19 Mach 2021. 50 patients underwent angiography with normal radial artery access and 50 patients underwent snuffbox angiography. Basic characteristics including age, sex, underlying disease (diabetes mellitus, hypertension, and dyslipidemia), family history of coronary artery disease, medical history including chronic coronary artery disease, stable ischemic heart disease, smoking, and LVEF, and also the length of hospital stay was also collected and recorded. All subjects in the two groups underwent radial artery ultrasound in the forearm and snuffbox 24 hours after angiography. Also, angiographic complications including radial artery occlusion (thrombosis), pain, hematoma and anesthesia were recorded.

    Results

    In the present study, the mean age in the two groups was similar (about 50-60 years). The distribution of sex, diabetes, weight, height and blood pressure was homogeneous in both groups. There was a statistically significant difference in the incidence of thrombosis and pain between the two groups. The results of this study showed that in the snuffbox angiography group, the number of uncomplicated cases was significantly more than the radial angiography group and in the snuffbox angiography group, the number of postoperative pain and thrombosis cases was significantly lower. The length of hospital stay in the Snuffbox group was shorter than the radial group, but there was no statistically significant difference.

    Conclusion

    Snuffbox angiography has fewer complications compared to the usual transradial method, so it can be used as a safe method for angiography.

    Keywords: coronary angiography, radial artery, thrombosis
  • عبدالحمید حبیبی*، حسین عسکری نژاد، روح الله رنجبر، سید محمدحسن عادل
    زمینه وهدف

    اوج اکسیژن مصرفی (VO2 peak) یک پیشگویی کننده قوی بقاء دربیماران قلبی است. همچنین کسرتزریقی بطن چپ (LVEF) منعکس کننده ظرفیت عملکردی قلب است. هدف از این تحقیق، مقایسه اثرتمرین تناوبی باشدت بالا (HIIT) وتمرین تداومی باشدت متوسط(MICT) برVO2 peak وLVEF بیماران قلبی بعداز جراحی پیوند بای پس شریان کرونر (POST CABG) بود.

    روش بررسی

    24 بیمارPOST CABG (15مرد و 9زن) بامیانگین سنی 3.16±60.75 سال ومیانگین شاخص توده بدن(BMI) 28.40±1.09 کیلوگرم برمترمربع بصورت تصادفی به سه گروهHIIT، MICT، وکنترل (CG) تقسیم شدند. گروه های تمرین (HIIT وMICT) بمدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه، وجلسه ای 45 دقیقه ورزش کردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی درسطح معنی داری 0.05 بررسی شدند.

    یافته ها

    هردو گروهHIIT وMICT بعداز هشت هفته برنامه CR بهبودمعنی داری درVO2 peak نشان دادند (P < 0.05)، وگروهHIIT درمقایسه باگروهMICT بطورقابل توجهی بهبود بیشتری درVO2 peak نشان داد(P = 0.011). LVEF بیماران بعداز هشت هفته برنامهCR درهیچ یک از دوگروهHIIT وMICT تغییرمعنی داری نکرد(P > 0.05)، و بین دوگروه نیز تفاوت قابل توجهی مشاهده نشد (P = 1.000). بعلاوه طی اجرای فرآیندتحقیق هیچ حوادث ناگوار قلبی عروقی مرتبط باHIIT و یاMICT رخ نداد.

    نتیجه گیری

    باتوجه به نتایج تحقیق حاضر، بنظر می رسدHIIT نسبت بهMICT برای بهبودVO2 peak بیماران POST CABG موثرتر است، وعلیرغم شدت بالایHIIT، استفاده از آن دربرنامهCR بیمارانPOST CABG می تواند ایمن باشد. این نتایج می تواند به متخصصین طب ورزش جهت انتخاب سبک مناسب وشدت مطلوب تمرینات ورزشیCR و درنتیجه بهبود ظرفیت ورزشی وکیفیت زندگی بیماران قلبی کمک کند.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی, تمرین تداومی, بیماری شریان کرونر, انفارکتوس میوکارد, بازتوانی قلبی
    Abdolhamid Habibi *, Hossein Askari Nejad, Rouhollah Ranjbar, Seyed MohammadHassan Adel
    Background and Objective

    Peak oxygen uptake(VO2peak) is a strong predictor of survival in cardiac patients. LVEF is reflection of the functional capacity of the heart. The aims of this study were to compare the effects of high intensity interval training(HIIT) to moderate intensity continuous training(MICT) on VO2peak and LVEF of heart patients after coronary artery bypass graft surgery(POST CABG).

    Subjects and Methods

    Twenty-four POST CABG patients(15men and 9women) with an average age of 60.75±3.16 years and average body mass index(BMI) of 28.40±1.09 kg/m2 were randomly divided into three groups, HIIT, MICT and control group(CG). The training groups, Exercised for 8weeks, 3sessions per week and 45min per session. One-way ANOVA and post-hoc bonferroni test were used for statistical analysis.

    Results

    Both HIIT and MICT groups showed significant improvement in VO2peak after eight weeks of CR program(p < 0.05), and improvement in VO2peak in the HIIT group was significantly greater than the improvement in the MICT group(P=0.011). Patients' LVEF did not significant change after eight weeks of CR program in either groups HIIT and MICT(P>0.05), also was not observed significant difference between the two groups(P=1.000).

    Conclusion

    According to the results of this study, HIIT is more effective than MICT for improving VO2peak in POST CABG patients, and despite the high intensity of HIIT, its use in the CR programs of these patients can be safe. These results can help sports medicine professionals choose the optimal style and intensity of CR exercise and thus improve the exercise capacity and quality of life of heart patients.

    Keywords: interval training, continuous training, Coronary Artery Disease, Myocardial Infarction, Cardiac Rehabilitation
  • عبدالعظیم شهرویی*، مهناز مهرابی زاده هنرمند، سید محمدحسن عادل، مهران شهرویی، شهریار شهرویی
    زمینه و هدف
    استرس یکی از عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی است و همچنین باعث کاهش سلامت عمومی بیماران قلبی-عروقی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر سلامت عمومی بیماران قلبی-عروقی شهر اهواز بود.
    روش بررسی
    در این پژوهش از روش پژوهش تجربی میدانی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. برای انتخاب آزمودنی ها از نمونه در دسترس استفاده گردید. بدین صورت که 30 نفر از بیماران قلبی-عروقی جهت شرکت در پژوهش، انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. همه شرکت کنندگان به پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری قرار گرفت. سپس در مرحله پس آزمون هر دو گروه به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند.
    یافته ها
    نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری به گونه معنی داری سلامت عمومی افراد گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه، بهبود بخشیده است (0/001≥ p).
    نتیجه گیری
    این یافته ها نشان میدهد مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری میتواند به عنوان یک روش روان درمانی انتخابی و همچنین مکمل درمانهای پزشکی در بیماران قلبی-عروقی باشد و در بهبود سلامت عمومی بیماران فلبی- عروقی سودمند باشد. بنابر این، در نظرگرفتن این نوع درمان به عنوان بخشی از برنامه درمانی بیماران قلبی-عروقی می تواند سودمند باشد.
    کلید واژگان: مدیریت استرس, شیوه شناختی, رفتاری, سلامت عمومی, قلبی-عروقی
    Abdolazim Shahroie, Mahnaz Mehrabizadeh Honarmand, Seyed Mohammad Hassan Adel, Mehran Shahroie, Shahriar Shahroey
    Background And Objective
    Stress is a risk factor for cardiovascular disease and also reduced general health in patients with cardiovascular diseases. The purpose of the present research was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral stress management intervention on dimensions of general health in the patients with cardiovascular diseases in Ahvaz city, Iran.
    Subjects and
    Methods
    In this study, the research method was experimental test-retest type with controls group. The available sampling method was used for selecting the subjects, so that 30 individuals from the cardiovascular patients were selected to participate in the survey and divided randomly into two groups: experimental and control (each 15 persons). All the participants responded to the 28-material General Health Questionnaire (GHQ-28). The experimental group were subjected to 10 sessions of the stress management training by the cognitive-behavioral method. Then, in the post-test stage, both group responded to research’s questionnaires.
    Results
    The results of covariance analysis showed that the cognitive-behavioral stress management intervention had a positive significant effect on the general health of the treatment group (P
    Conclusion
    The findings show that the cognitive-behavioral stress management intervention can be effective as a selective psychotherapy method and also as a supplement in the medical treatments of the cardiovascular patients and the improvement of general health in patients with cardiovascular diseases. So, it is benefit to consider this kind of option as a part of the treatment plan for the patients with cardiovascular diseases.
    Keywords: Cognitive-behavioral, Stess management, General health, Cardiovascular
  • سعید یزدانخواه، احمدرضا عصاره، محمدرضا دادفر، سید محمدحسن عادل، شهلا مجیدی، فرزانه احمدی، زهرا امیرعجم، مرضیه جعفرپور، راضیه حاجی زاده
    زمینه و هدف
    اختلال نعوظ (Erectile Dysfunction) یک مشکل شایع پزشکی بوده و شیوع آن در جمعیت بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری بیشتر است. بسیاری از ریسک فاکتورهای ED با بیماری عروق کرونر مشترک بوده و لذا ED به عنوان Risk equivalent Coronary Artery (CAD)Disease پذیرفته شده است. از این رو هدف از این مطالعه بررسی یافته های آنژیوگرافیک شریان پودندال داخلی در بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونری مبتلا به ایمپوتنسی می باشد.
    روش بررسی
    چهل بیمار مرد که کاندید آنژیوگرافی عروق کرونری بوده و از ED شاکی بودند وارد مطالعه شدند. ED در این بیماران با استفاده از نسخه 5 سوالی پرسش نامه IIEF (International Index of Erectile Function) که SHIM (Sexual Health Inventory for Men) نامیده می شود، ارزیابی شد. بیماران بعد از آنژیوگرافی عروق کرونری در همان جلسه تحت آنژیوگرافی عروق لگنی قرار گرفتند.
    یافته ها
    شدت ED با تعداد عروق کرونر مبتلا به آترواسکلروز ارتباط داشت (0.028 =P). همچنین احتمال وجود آترواسکلروز در عروق لگنی با شدت ED ارتباط داشت (0.017 =P). آترواسکلروز عروق لگنی در بیمارانی که 2،3VD بودند (0.03 =P) و نیز در بیماران دیابتی شایع تر بود (0.023 =P).
    نتیجه گیری
    علی رغم شیوع بالای ED در بیماران مبتلا به CAD آترواسکلروز عروق لگنی در آن ها شایع نیست و اکثر پلاک های آترواسکلروزی در عروق لگنی این بیماران در سطح شریان پودندال داخلی است. وجود ED شدید، احتمال درگیری شدید عروق کرونر را مطرح می کند و از میان ریسک فاکتورهای استاندارد تنها دیابت با آترواسکلروز عروق لگنی ارتباط دارد.
    کلید واژگان: شریان پودندال داخلی, بیماری عروق کرونر, ایمپوتنسی
    Yazdankhah S., Assareh Ar, Dadfar M., Adel Smh, Majidi Sh, Ahmadi F., Amir Ajam Z., Jafarpour M., Hajizadeh R
    Background And Objective
    Erectile dysfunction (ED) is a common medical disorder which is more prevalent in patients with coronary artery disease (CAD). Several mutual risk factors exist between ED and CAD; therefore ED has been recognized as CAD risk equivalent. The purpose of this study was to assess internal pudendal artery angiographic findings in patients with CAD and ED.
    Subjects and
    Methods
    Forty male candidate for coronary artery angiography who suffered from ED were included in this study. The participant's ED was evaluated by Sexual Health Inventory for Men (SHIM), a five question version of the International Index of Erectile Function (IIEF) questionnaire. After coronary artery angiography, in the same session patients underwent selective pelvic artery angiography.
    Results
    A relationship was seen between the severity of ED and the number of coronary arteries with atherosclerosis (P=0.028). Furthermore, a direct relationship was also seen between the probability of atherosclerosis in pelvic arteries and severity of ED (P=0.017). Atherosclerosis of pelvic arteries was more prevalent in patients with 2 and 3VD (P=0.03) and also in patients with diabetes (P=0.023).
    Conclusions
    Although the prevalence of ED is high in patients with CAD, atherosclerosis of pelvic arteries is not common in these patients; and most lesions in their pelvic arteries were seen in internal pudendal arteries. Severe ED suggests severe coronary artery involvement and of all standard risk factors only diabetes had a direct relationship with atherosclerosis of pelvic arteries.
    Keywords: Internal pudendal artery, Coronary artery disease, Impotency
  • سعید یزدانخواه، شهلا مجیدی، سید محمدحسن عادل*، طناز نیکجوفر، خالد حمید، علی کردونی
    زمینه و هدف
    به دلیل وجود تفاوت های مورفولوژیک و فیزیولوژیک شناخته شده در سیستم قلبی - عروقی زنان نسبت به مردان احتمال متفاوت بودن پاسخ های تطابقی نسبت به ورزش وجود دارد و بررسی در این زمینه می تواند به افتراق فرایندهای پاتولوژیک از پاسخ های ناشی از ورزش در زنان و مردان ورزشکار کمک کند.
    روش بررسی
    در این مطالعه 49 ورزشکار حرفه ای مرد و 40 ورزشکار حرفه ای زن در رشته های ورزشی دو، دوچرخه سواری، بسکتبال و فوتسال با یکدیگر و نیز هر کدام با 30 نفر فرد غیر ورزشکار به عنوان گروه کنترل بررسی شده و پارامترهای اکوکاردیوگرافیک در آنها مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین اندازه ی دهلیز چپ در زنان ورزشکارcm/m2 0/2± 2 و در مردان cm/m2 0/2± 1/9بدست آمد که از نظر آماری فاقد تفاوت معنی دار بودند. میانگین اندازه ی بطن چپ در زنان ورزشکار cm 0/5 ± 4/8 و در مردان ورزشکار cm 0/5± 5/6 بدست آمد که میزان افزایش اندازه در بین زنان و مردان پس از اصلاح بر اساس BSA از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    ورزش باعث افزایش اندازه ی دهلیز چپ به صورت چشمگیر و بارز نمی شود ولی باعث افزایش اندازه ی بطن چپ و نیز افزایش ضخامت دیواره های بطن چپ می شود ولی میزان افزایش اندازه بطن چپ در زنان و مردان ورزشکار مشابه است.
    کلید واژگان: ورزش حرفه ای, اندازه دهلیز چپ, اندازه بطن چپ, اکوکاردیوگرافی
    Saeid Yazdankhah, Shahla Majidi, Seyed Mohammad Hasan Adel *, Tanaz Nikjoofar, Khaled Hamid, Ali Kardoni
    Background And Objectives
    Morphological and physiological differences recognized in the cardiovascular system of women compared to men, adaptive responses to exercise are likely to be different. Research about pathological processes in these areas can help in distinguishing the relation of gender and physiological processes of left ventricular hypertrophy and dilation due to exercise. Subjects and
    Methods
    49 professional male athletes and 40 professional female athletes in running, cycling, basketball and futsal were compared with each other and then each group was compared to 30 non-athletes as a control group and echocardiographic and parameters were studied.
    Results
    Mean ages of male and female were 22 and 23 year old. Minimum duration of exercise was 5 year for 4 hours 5 days in week. Mean left atrial dimension did not statistically differ between male and female athletes (1.9±0.2cm/m2 vs. 2±0.2cm/m2) and with control groups. The mean left ventricular dimension was 4.8±0.5 cm and 3±0.3 cm/m2 in female athletes and 5.6±0.5 cm and 3±0.3 cm/m2 in male athletes.
    Conclusion
    Left atrial dimension did not statistically differ between both athletes group and non-athletes. Increased left ventricular wall thickness and left ventricular mass after intensive exercise was more evident in men than women, but the rate of increase in left ventricular internal diameter is same in both gender. ►Please cite this paper as: Yazdankhah S, Majidi S, Adel S.M.H, Nikjoofar T, Hamid kh, Kardoni A. Comparison of the Exercise Training on the Echocardiographic Finding between Elite Female and Male Professional Athletes. Jundishapur Sci Med J 2016;14(6):613-621
    Keywords: Exercise training, LA diameter, LV diameter, Echocardiography
  • سید محمدحسن عادل*، بابک پیامی، سید مسعود سیدیان، محمد ثقه الاسلامی، مرجان جعفرصالحی، شهرام ذاکرین
    زمینه و هدف
    بیماری عروق کرونر، شایع ترین بیماری قلبی و شایع ترین علت منجر به مرگ در سراسر دنیا است. به نظر می رسد واکنش پذیری بیش از حد پلاکت ها و فعال شدن آنها در حوادث حاد کرونری نقش علت گونه داشته باشد. با استفاده از شمارشگرهای اتوماتیک، تعداد پلاکت ها و اندکس های حجمی پلاکتی به طور روتین در آزمایشگاه ها در دسترس می باشد و مقادیر آنها منعکس کننده میزان تحرک و تولید پلاکت ها می باشد. لذا هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات اندکس-های پلاکتی در شدت های مختلف درگیری عروق کرونر و تلاش برای یافتن یک ارتباط بالینی و پاتولوژیک است.
    روش بررسی
    مطالعه بر روی 201 بیمار با تشخیص بیماری عروق کرونرکه تحت آنژیوگرافی قرار گرفتند انجام شد. بیماران به سه گروه آنژین پایدار، آنژین ناپایدار و انفارکتوس حاد تقسیم و سپس اندکس های پلاکتی شامل تعداد پلاکت(PC)، میانگین حجمی پلاکت(MPV)، توزیع پلاکتی (PDW) و پلاتوکریت(PCT)، درآنها براساس وسعت بیماری کرونربادو روش نمره دهی مشاهده ای و SYNTAX بررسی شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 57 سال بود و 65 درصد مرد بودند. میانگین MPV وPDW درگروه های مورد مطالعه نسبت به گروه کنترل بالاتر بود(04/ 0= P و03/ 0=P). در گروه انفارکتوس، PDW در بیماران با درگیری سه رگ به طور معناداری بالاتر از بیماران با درگیری یک رگ بود(04/ 0=P).البته دیابت هم در بروز این تفاوت تاثیر معناداری داشت(01/ 0= P).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه PDW با شدت بیماری عروق کرونر در ارتباط بود، ولیبین سایر اندکس ها و شدت بیماری ارتباطی یافت نشد.
    کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, اندکس های پلاکتی, SYNTAX Score
    Seyyed Mohammad Hasan Adel, Babak Payami, Seyyed Masoud Seyyedian, Mohammad Seghatoleslami, Marjan Jafarsalehi, Shahram Zakerin
    Background And Objectives
    Coronary artery disease is the most common form of heart disease and is the leading cause of death worldwide. Platelet hyperactivity and activation has been suggested to play a causal role in acute coronary events. Automated cell counters have made the platelet count and platelet volume indices routinely available in most clinical laboratories and can reflect changes in either the level of platelet stimulation or the rate of platelet production.So, our aim was to evaluate platelet parameters in ischemic heart disease spectrum and to attempt a clinicopathological correlation. Subjects and
    Methods
    A hospital based study was carried out on 201 patients who had nderwent coronary angiography. Three groups were studied: stable angina, unstable angina and myocardial infarction. Platelet indices were measured in each group and analyzed based on CAD extension with two method(eye ball and syntax score) in subgroups.
    Results
    Average age of precipitants was 57 years. Sixty five percent of them were male. Average MPV and PDW were higher in study groups than control(p=0.04, p=0.03). PDW had positive correlation with CAD extension in infarction group(p=0.04);also, diabetes had significant confounding effect on PDW(p=0.01).
    Conclusion
    In our study, PDW was correlated to CAD extension. But there was no relationship between CAD and other indices.
    Keywords: coronary artery disease, platelet indices, syntax score
  • مسعود سیدیان، فرزانه احمدی، سید محمدحسن عادل، مصطفی آریافر، لیدا اصغری نژاد، مرجان جعفرصالحی*، ملوک سالم زاده
    زمینه و هدف
    بیماری عروق کرونر یکی از علل مهم مرگ و میر و صدمات ناشی از آن در جهان و از جمله ایران می باشد و درصد بالاتری از مرگ و میر در افراد جوان رخ می دهد. هدف از این مطالعه، ارزیابی فراوانی بیماری عروق کرونر در افراد جوان مراجعه کننده طی دهه گذشته بوده است.
    روش بررسی
    این مطالعه اپیدمیولوژیک به صورت توصیفی و مقطعی بر اساس اطلاعات پرونده بیماران مراجعه کننده جهت انژیوگرافی الکتیو به بیمارستان گلستان اهواز طی سال های 1380 و 1390 جمع آوری شده است. بر اساس این مطالعه، سن بیماران به پنج گروه و هر گروه بر مبنای تعداد و شدت درگیری عروق کرونر به 5 زیرگروه بدون درگیری، درگیری زیر 50 درصد، درگیری یک رگ، درگیری دو رگ و درگیری سه رگ تقسیم شدند و شدت درگیری عروق کرونر در هر گروه سنی با ده سال بعد مقایسه شد.
    یافته ها
    درگیری عروق کرونر در سال1380، 67/6 درصد؛ و در سال1390، 65/3 درصد بود (0/54=P). در سال1380، فراوانی بیماری عروق کرونر در پنج گروه)کمتر و مساوی 45، 46-50، 51-55، 56-60 و بیشتر از60 سال) به ترتیب 52/45 درصد، 68/1 درصد، 66/6 درصد، 71/1درصد، 83/3 درصد، و در سال 1390، 42/2 درصد، 56/25 درصد، 60 درصد، 69/5 درصد و 79/4 درصد بود (P به ترتیب: 0/29، 0/19، 0/48، 0/85 و 0/57).
    نتیجه گیری
    فراوانی کلی درگیری عروق کرونر و نیز فراوانی در زیرگروه های سنی مختلف در گذر زمان تغییر معناداری نداشته است. به نظر می رسد در سال 1390 نسبت به سال 1380 تغییر قابل ملاحظه ای در فراوانی بیماری عروق کرونری در این مطالعه به وجود نیامده است.
    کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, شدت درگیری, سن
    Masoud Seyedian, Farzaneh Ahmadi, Seyed Mohammad Hassan Adel, Mostafa Aryafar, Lida Asgharinejad, Marjan Jafarsalehi, Molook Salemzadeh*
    Background And Objective
    Coronary artery disease (CAD) is the major cause of deaths and injuries in the world, including Iran and higher percentage of deaths occur in young people. The purpose of this study was to evaluate the prevalence of coronary artery disease in the past decade among young people referring to angiography department of Golestan hospital, Ahvaz. Subjects and
    Methods
    This cross-sectional epidemiological study was based on data collected from patients records admitted for elective angiography Ahvaz Golestan Hospital from 2001 to 2011. The patients were divided into 5 age groups. Each group was allocated according to CAD severity, normal, minimal, one, two and three stenosised vessels. Severity of coronary artery disease in each age group were compared ten years later.
    Results
    The overall CAD prevalence in all age groups was 65.3% in 2011 and 67.6% in 2001 (P<0.54). Prevlance of CAD in patients equal and younger than 45 yr was 52.45% in 2001 and 42.2% in 2011 (P< 0.29). In 2001, the % of CAD in patients aged 45-50, 50-55, 55-60 and > 60 yr patients who had CAD was 68.1, 66.6, 71.1, and 79.4 % respectively. While, the prevalence among the same age group in 2011 was 56.25, 60, 69.5 and 83.3.respectivley (all P>0.05).
    Conclusion
    The overall prevalence of coronary artery disease among different age groups did not change significantly over time. It seems that there is no significant change in frequency of CAD between 2001 and 2011 years
    Keywords: Coronary artery disease, Severity, Age
  • سید محمدحسن عادل، شهلا مجیدی، فرزانه احمدی، محمد داودی، مهدی عیسی پور مقدم، صفرعلی طهماسبی، حبیب حی بر، محمد نوری زاده
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه یافتن دقت تشخیصی سی تی آنژیوگرافی مولتی اسلایس 64 در مقایسه با آنژیوگرافی مرسوم در انسداد و تنگی عروق پیوندی پس از عمل پیوند عروق کرونری می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت گذشته نگر و آینده نگر انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران در سالهای1387-1390 از پرونده آنان در بیمارستان های دانشگاهی و غیر دانشگاهی اهواز، به دست آمد و اطلاعات سال های1390-1391 از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی با علایم درد قفسه سینه و یا ایسکمی در تست غیر تهاجمی به دست آمد. در این مطالعه،143 گرافت شریانی و وریدی از 53 بیمار که تحت CABG قرار گرفته بودند، مورد بررسی با سی تی آنژیوگرافی قرار گرفته و با آنژیوگرافی مقایسه شدند و نتایج بانسخه 17 نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین سنی مردان 10+4/59 و زنان 8+9/59سال بود. 34% بیماران زن و 66% مرد بودند. حساسیت، ویژگی، ارزش مثبت، ارزش منفی و دقت تشخیصی به دست آمده توسط سی تی آنژیوگرافی مولتی اسلایس در مقایسه با آنژیوگرافی مرسوم از قسمت های پروگزیمال،میدل و دیستالگرافت هایوریدی و شریانی به ترتیب: 95%، 100%،100%، 86%، 96% و100%، 100%،100%، 100%، 100% و 71%، 96%،93%، 83%، 86% بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از سی تی آنژیوگرافی در تشخیص انسداد و تنگی گرافت های وریدی و شریانی موثر بوده و می تواند میزان آنژیوگرافی مرسوم را در بیماران پس ازCABG کاهش دهد.
    کلید واژگان: CABG, گرافت وریدی و شریانی, سی تی آنژیوگرافی, آنژیوگرافی مرسوم
    Seyed Mohammad Hassan Adel, Shahla Majidi, Farzaneh Ahmadi, Mohammad Davoodi, Mehdi Isa Pour Moghaddam, Safar Ali Tahmasebi, Habib Hybar, Mohammad Noorizadeh
    Background And Objective
    Conventional coronary angiography is the gold standard technique for evaluation of coronary bypass grafts stenosis. This study was carried out to find diagnostic accuracy of multisclice 64 CT angiography in diagnosis of bypass graft stenosis rather than conventional coronary angiography. Subjects and
    Methods
    This prospective and retrospective study was performed in university and private hospitals in Ahvaz، Iran from 2007 to 2012. All data were collected from patients with past history of coronary artery bypass surgery (CABG) who presented with chest pain or ischemia according to noninvasive test had indication for conventional coronary angiography. Arterial and venous grafts from 143 patients were assessed by CT angiography and conventional angiography was takenfrom 53 patients with history of CABG. All data was collected and analyzed bySPSS version 17.
    Results
    The mean age of men was 59. 4±10 and women 59. 9±8 years (34% were females and 66% were males). Sensitivity، specificity، positive and negative predictive value and diagnostic accuracy in CT angiography were respectively 95، 100، 100، 86 and96% in proximal and 100،100،100،100،and 100% in middle part; and 71، 96،93،83 and 86% in distal part of arterial and vein graft bypass in comparison with invasive conventional coronary angiography.
    Conclusion
    Diagnosis of occlusion and stenosis of arterial and venous bypass grafts by CTangiography is accurate and effectiveand may be decrease conventional coronary angiography among patients with CABG
    Keywords: CABG, Arterial, Venous Graft, CT angiography, Conventional Coronary Angiography
  • سید محمدحسن عادل، محمد الستی، ماندانا اشرفی
    زمینه و هدف
    عملکرد بطن چپ، شدت ضایعات عروق کرونری و وجود آریتمی های بطنی به عنوان عوامل اصلی تاثیر گذار در بقاء بیماران بعد از سکته حاد قلبی شناخته شده اند. در این مطالعه فراوانی مرگ ومیر کوتاه مدت یک ماهه در میان بیماران با بروز زودرس (کمتر از 72 ساعت) آریتمی فوق بطنی (عارضه شایع سکته حاد قلبی) مورد ارزیابی قرار می گیرد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی آینده نگر 315 بیمار با حمله حاد سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST برای بار اول مورد ارزیابی قرار گرفته اند. سن، جنس، فاکتورهای خطر و نوع آریتمی فوق بطنی در 72 ساعت اول از پرونده های پزشکی جمع آوری شد. بیماران به مدت یک ماه کامل پی گیری شدند. بروز موارد مرگ ناگهانی قلبی و یا حملات قلبی منجر به فوت استخراج شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.
    یافته ها
    از 300 بیمار، 208 نفر (3/69 درصد) دارای یک تاکی آریتمی با 1/8 درصد مرگ و میر و 78 نفر (26 درصد) دارای دو تاکی آریتمی با 8/12 درصد مرگ ومیر و 11 نفر (7/3 درصد) دارای سه تاکی آریتمی با 45 درصد مرگ و میر یک ماهه بودند. مرگ ومیر در بین بیماران با و بدون تاکی کاردی دهلیزی به ترتیب 36 درصد و 4/9 درصد بود)05/0(P مرگ ومیر در بین بیماران با و بدون ضربان زودرس دهلیزی به ترتیب 8 درصد و 14 درصد بود)05/0.(P> مرگ ومیر در بین بیماران با و بدون تاکی کاردی سینوسی به ترتیب 15 درصد و 5 درصد بود)05/0(P
    کلید واژگان: تاکی آریتمی های فوق بطنی, مرگ و میر کوتاه مدت, سکته حاد
  • سیدمحمدحسن عادل، صدیقه فیاضی، محمدحسین حقیقی، حاجی آرمند
    هدف
    فوریت های فشار خونی یکی از موارد شایع اورژانس های داخلی بوده که در صورت عدم درمان به موقع با مرگ و میر بالا همراه می باشد. استفاده از داروی نیفیدیپین زیر زبانی برای کاهش و کنترل فوریت های فشار خون رایج است. نیفیدپین داروئی با شروع اثر سریع بوده که در روش تجویز زیر زبانی آن سرعت نزول فشار خون سریع می باشد و لذا می تواند با عوارض احتمالی ایسکمی میوکارد و مرگ ناگهانی قلبی همراه باشد. در نتیجه جهت یافتن روشی مطمئن تر و بی خطر تر در تجویز این دارو به مقایسه اثر آن در روش زیر زبانی با روش جویدن- قورت دادن پرداخته شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی 160 بیمار مبتلا به فوریت فشار خون از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف و با آرایش تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از تطبیق دو گروه با هم، در یک گروه از شکل کپسول 10 میلی گرمی زیر زبانی و در گروه دوم از شکل جویدنی- قورت دادن با همان دوز استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل یک فرم اطلاعاتی و یک دستگاه فشار سنج نیمه اتوماتیک جیوه ای بود. فرم اطلاعاتی از دو بخش تشکیل شده بود، بخش اول مربوط به اطلاعات مورد نیاز پژوهش در دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم مربوط به لیست ثبت مقادیر فشار خون (سیستولیک، دیاستولیک، متوسط و ضربان قلب) در دقایق 5 الی120 بعد از مصرف نیفیدیپین به دو روش بوده است. بیمارانی به مطالعه وارد می شدند که فشار خون مساوی و یا بالاتر از 210 روی 125 میلی متر جیوه بدون علائم صدمه حاد اعضاء حیاتی داشتند. فشار خون و ضربان قلب در مرحله اول قبل از دارو یک مرتبه و در مرحله دوم شش مرتبه در دقایق 5،10،20،30،60و120 بعد از مصرف دارو کنترل گردید. اطلاعات جمع آوری شده به صورت کمی و کیفی بودند که به وسیله آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. آزمونهای مورد استفاده شامل آزمون تی زوج و کای دو بودند.
    یافته ها
    سرعت کاهش فشار خون سیستولیک در بیماران در گروه زیر زبانی و جویدن - قورت دادن در دقایق 5،10،20 بعد از نیفیدیپین به ترتیب در سطح(04/0 P =)،)01/0 (P =و)06/0P= (اختلاف معنا داری را نشان داده از طرفی سرعت کاهش فشار خون دیاستولیک در این مدت اختلاف معنا داری نشان نداده در دو گروه تقریبا یکسان بود. از دقیقه 30 به بعد سرعت کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در دو روش به هم نزدیک شده بود(05/0 > p). تغییرات در تعداد ضربان قلب در دو روش تفاوت عمده ای نداشته ولی میانگین آن رو به افزایش بوده است. مصرف کپسول نیفیدیپین در دو روش مصرفی زیر زبانی و جویدن- قورت دادن در طی مدت درمان به میزان 23درصد متوسط فشار خون پایه را کاهش داده بود. میان بین فشار خون متوسط شریانی قبل و بعد از درمان اختلاف معنا داری وجود داشت.(0001/0 P =). همچنین ارتباط معنا داری میان سرعت کاهش فشار خون در دو روش زیر زبانی و جویدن- قورت دادن به عنوان متغیر وابسته با سن، جنس، سابقه وجود بیماری، ریسک فاکتورها و داروهای مصرفی ضد فشار خون به عنوان متغیر مستقل دیده نشد.
    بحث: با توجه به سرعت بالای کاهش فشارخون سیستولیک در روش زیر زبانی در 20 دقیقه اول می توان از روش جویدن- قورت دادن با نتایج مشابه از نظر تاثیر دارو پس از این زمان استفاده نمود.روش جویدن- قورت دادن می تواند ایمن تر و مناسب تر در درمان فوریتهای فشارخونی باشد.
    Adel Smh, Fayazei S., Haghighi Mh, Armand H
    Objective
    Hypertensive emergency is one of the most important conditions in the emergency department with high mortality and morbidity if not treated effectively. Hypertensive emergency is commonly treated with sublingual nifedipine. This drug is very short acting and it may decrease blood pressure suddenly, resulting in dangerous side effects such as myocardial ischemia and sudden cardiac death. We intended to find of a safer route of administration. Therefore, we compared the rate of blood pressure decline following sublingual and chewing-swallowing routes of administration.Subjects and
    Methods
    A quasi-experimental clinical study was performed on 160 patients with hypertensive emergency. All patients with blood pressure ≥210/125 mmHg and without sign of end organ damage were selected randomly into those receiving sublingual or chewing-swallowing 10 mg nifedipine capsules. The data collection tools consisted of an information sheet and a semi-automatic sphygmomanometer. Information sheet had two parts, the first was related to demographic data and the second part was the check list of blood pressure (systolic, diastolic, mean) and heart rate at 5, 10, 20, 30, 60 and 120 minutes after administration. All data include quantitative and qualitative were analyzed with paired comparison, t-test and Chi-square.
    Results
    The results of this study showed that there was significantly greater fall in the rate of blood pressure in the sublingually-treated group compared with chewing-swallowing group at 5, 10 and 20 minutes after taking 10 mg nifedipine (P = 0.04, 0.01, 0.06 respectively). There was no significant difference in diastolic blood pressure between both groups during the time of study. After 30 minutes the fall in systolic and diastolic blood pressures in both groups was similar. There was no significant difference in heart rate among both groups but there is some trend to the increase the rate. There was 23% decrease in mean basic blood pressure among the patients before and after treatment in sublingual and chewing-swallowing groups (P=0.0001). There was no significant correlation of blood pressure abatement rate in both groups as dependent variables of age, sex, positive history of risk factors and current drugs as independent variable.
    Discussion
    The chewing-swallowing route may be safer than sublingual route since it reduces pressure less rapidly during the first 20 minutes of administration.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال