به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید مسعود داوودی

  • مینا عبدی زناب *، محمدعلی بشارت، سیدمسعود داوودی
    زمینه و هدف
    بیماری های پوستی با مجموعه ای از مشکلات و آسیب های روانی در ارتباط هستند که می توانند بیمار، خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار دهند. هدف اصلی این پژوهش مقایسه دو گروه بیماران پوستی و افراد عادی برحسب شدت نشانه های روان شناختی بود.
    روش اجرا: در این پژوهش، 305 نفر از افراد 16 تا 85 ساله (153 مورد و 152 شاهد) شهر تهران انتخاب شدند. علاوه بر اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS)، مقیاس وسواس فکری عملی مادزلی (MOCI) و پرسش نامه شخصیت آیسنک (EPQ-RS) توسط شرکت کنندگان پاسخ داده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد.
    یافته ها
    افراد مبتلا به بیماری های پوستی و افراد سالم در متغیرهای افسردگی، اضطراب، وسواس شست وشو و نوروزگرایی تفاوت آماری معنادار نداشتند، اما در وسواس چک کردن، برونگرایی و خوب نمایی تفاوت مشاهده شده بین دو گروه معنادار بود. بین سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل و سابقه ی بیماری روانی با نشانه های روان شناختی بیماران رابطه ی معنادار مشاهده نشد. بین سابقه ی خودکشی و سابقه ی بیماری روانی در خانواده ی بیماران با برون گرایی رابطه ی معنادار مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    همبستگی و تعامل بین بیماری های پوستی و نشانه های اختلال های روانی یک رابطه ی ساده نیست و هم چنان نیازمند برررسی های بیشتر است.
    کلید واژگان: نشانه های روان شناختی, بیماری پوستی, افراد سالم
    Mina Abdi Zenab *, Mohammadali Besharat, Seyed Masoud Davoudi
    Background And Aim
    Skin diseases are associated with a set of psychological disorders that not only affects the patient, but also has a huge burden on the patient’s family and the wider society. The main purpose of the present study was to compare the severity of psychologic symptoms in patients with skin diseases and healthy participants.
    Methods
    In this study, 305 participants aged from 16-85 years (153 cases and 152 controls) were enrolled. Data including demographic variables, in addition to psychiatric variables such as Depression, Anxiety, Stress Scale (DASS), Maudsley Obsessive Compulsive Inventory (MOCI), Eysenck Personality Questionnaire (EPQ) were collected by asking participants to complete questionnaires. The data were analyzed with t test and variance analysis.
    Results
    There was no significant difference between case and control groups regarding the prevalence of depression, anxiety, compulsive washing and neuroticism. However, there was a significant difference in checking, extroversion and lie. No significant relation was found between age, sex, education, marital status, occupation and history of mental illness with psychological symptoms of patients. A significant relation was observed between the history of suicide and the history of mental illness in the family of patients with extraversion.
    Conclusion
    Correlation and interaction between skin disease and symptoms of mental disorders is complicated and needs further investigations.
    Keywords: psychological signs, skin disease, healthy participants
  • حمیده مولایی، سید مسعود داوودی، غلامحسین علیشیری *
    مقدمه
    طبق نتایج مطالعات گذشته شیوع ضایعات دهانی در بیماران پسوریازیس رو به افزایش است. اما اطلاعات دقیقی از میزان شیوع در بین بیماران ایرانی در دسترس نیست. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی شیوع ضایعات دهانی در بیماران پسوریازیس و مقایسه آن با نتایج گذشته بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بر روی بیماران دچار پسوریازیس به عنوان گروه آزمایش و نیز بیماران دچار آرتریت روماتویید به عنوان گروه کنترل انجام گرفت. پس از جمع آوری اطلاعات دموگرافیک؛ تمام بیماران از لحاظ آسیب دهانی و نیز درگیری های مفصلی و ناخنی ارزیابی شدند و ارتباط بین فاکتورهای دموگرافیک با بروز ضایعات مخاطی و مفصلی بررسی شد. اطلاعات به دست آمده از طریق آزمون های کای-دو و رگرسیون لجستیک و نیز آزمون one way Anova ارزیابی و تحلیل شدند.
    نتایج
    تعداد 100 نفر در گروه پسوریازیس و 165 نفر در گروه روماتوئید آرتریت بررسی شدند. در بین افراد مبتلا به پسوریازیس 53% از افراد زبان شیاردار و %5 زبان جغرافیایی داشتند و از بین افراد مبتلا به روماتویید آرتریت 7/49 % از افراد زبان شیاردار و 7/9 % زبان جغرافیایی داشتند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد بررسی بیماران دچار بیماری های اتوایمیون نظیر پسوریازیس و روماتوئید آرتریت از لحاظ درگیری های دهانی و مفصلی ضروری باشد.
    کلید واژگان: پسوریازیس, آرتریت روماتوئید, ضایعات زبانی, درگیری مفصلی
    Hamideh Molaei, Seyed Masuod Davoodi, Gholamhossien Alishiri *
    Introduction
    According to previous studies, the prevalence of oral lesions in patients with psoriasis is on the rise. But precise knowledge of the prevalence among Iranian patients is not available. The aim of this study was to evaluate of oral lesions between psoriatic patients and comparing by past results.
    Materials And Methods
    Present descriptive-analytic study is done on psoriatic patient and also rheumatoid arthritis as control. After collecting demographic data; all subjects were evaluated about oral and joint and nail complications. Finally data were analyzed via one way Anova, chi-2 and logistic regression methods.
    Results
    100 cases of psoriasis and 165 of rheumatoid arthritis were assessed. Significant correlation between smoking and incidence of fissured tongue was seen in patients with psoriasis. Among the people with psoriasis 53% have fissured tongue; 5% have geographic tongue and among subjects with rheumatoid arthritis, 49.7% have fissured tongue and 9.7% have geographic tongue.
    Conclusion
    It seems that the evaluation of patients with autoimmune disease such as Psoriasis and Rheumatoid arthritis is essential.
    Keywords: Psoriasis, Rheumatoid Arthritis, Oral Complication, Joint Involvement
  • نیره عسکری، طوبی غضنفری*، شهره جلایی، سید مسعود داوودی، محمدرضا سروش
    اهداف
    یکی از مهم ترین مشکلات پوستی ناشی از مواجهه با گاز خردل در جانبازان شیمیایی اختلالات پیگمنتاسیون است. هدف این مطالعه به عنوان بخشی از مطالعه هم گروهی سردشت بررسی ارتباط بین اینترلوکین 6 و اینترلوکین 4 و بروز اختلال های رنگدانه ای در جانبازان شیمیایی مواجه با گاز خردل بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش 500 نفر شامل 372 نفر افراد مواجه با گاز خردل و 128 نفر به عنوان گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه گیری به صورت تصادفی سیستماتیک انجام شد. از هر فرد، 2سی سی از خون محیطی گرفته و اجازه داده شد که خون در دمای محیط (°C37) لخته شود. لوله های حاوی خون لخته شده به مدت 5دقیقه، سانتریفوژ و سرم از خون جدا شد. سطوح سرمی اینترلوکین 4 و اینترلوکین 6 با استفاده از روش ساندویچ الایزا و با استفاده از کیت اندازه گیری شد و با دستگاه خوانش الایزا مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه تفاوت سطوح سرمی سایتوکاین ها در گروه های مورد مطالعه با آزمون من ویتنی صورت گرفت.
    یافته ها
    سطوح سرمی اینترلوکین 6 در جانبازان با و بدون اختلالات کاهش و افزایش رنگدانه ها تفاوت معنی داری نداشت. اما در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی داری در جانبازان بدون اختلال هایپوپیگمنتاسیون وجود داشت در حالی که جانبازان با اختلال هایپوپیگمنتاسیون با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان ندادند. سطوح سرمی اینترلوکین 4 در جانبازان با اختلال هایپوپیگمنتاسیون افزایش معنی داری نسبت به جانبازان بدون این اختلال داشت.
    نتیجه گیری
    احتمالا تغییرات سرمی اینترلوکین های 4 و 6 در بروز هایپوپیگمنتاسیون نقش دارند.
    کلید واژگان: گاز خردل, هایپرپیگمنتاسیون, هایپوپیگمنتاسیون, اینترلوکین 4, اینترلوکین 6
    Askari N., Ghazanfari T. *, Jalaie Sh., Davoudi S.M., Soroush M.R.
    Aims
    Pigmentation disorders are one of the main skin problems due to mustard gas exposure in chemically-injured veterans. The aim of this study as part of the Sardasht cohort study was to investigate the association between IL-6 and IL-4 and pigment disorders in chemically-injured veterans exposed to mustard gas.
    Materials and Methods
    In this study، 500 subjects including 372 people exposed to mustard gas and 128 people as control group were studied. Systematic random sampling was done. 2cc of peripheral blood of each subject was taken and the blood was allowed to be clotted at the room temperature (37°C). Tubes containing the clotted blood centrifuged for 5min and the serum was separated. Serum levels of IL-4 and IL-6 were measured using the ELISA sandwich and kit was determined using ELISA reading apparatus. Mann-Whitney test was used to compare the serum levels of cytokines in the studied groups.
    Findings
    Serum levels of IL-6 in veterans with and without reduction or increase in pigmentation disorders showed no significant difference. But compared with control group، there was a significant reduction in veterans without hypopigmentation disorder، while there was no significant difference between control group veterans with hypopigmentation disorder. Serum levels of IL-4 significantly increased in veterans with hypopigmentation disorder compared with veterans without the disorder.
    Conclusion
    Changes in serum levels of Il-4 and Il-6 may be involved in hypopigmentation.
    Keywords: Mustard gas, Hyperpigmentation, Hypopigmentation, Interleukin, 4, Interleukin, 6
  • نیره عسکری، طوبی غضنفری*، شهره جلایی، محمدرضا سروش، سید مسعود داوودی
    اهداف
    مواجهه با گاز خردل موجب ایجاد اثرات سمی حاد و مزمن در پوست می شود. نتایج حاصل از مطالعات متعدد نقشی برای واسطه های ایمنی، از جمله اینترلوکین 18، در پاتوژنز برخی بیماری های همراه با تظاهر کهیر پیشنهاد کرده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین اینترلوکین 18 و پروتئین اتصالی آن و بروز کهیر مزمن در جانبازان شیمیایی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه هم گروهی تاریخی، 372 فرد مواجه با گاز خردل (جانبازان شیمیایی شهرستان سردشت) و 128 فرد سالم (ساکنان شهرستان ربط) مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های دو گروه «مواجهه» و «کنترل» از نظر جنسیت، سن، شاخص توده بدنی و وضعیت تاهل همگن شدند. تمامی نمونه ها توسط متخصص مجرب پوست از نظر وجود اختلال های پوستی، از جمله کهیر، مورد بررسی قرار گرفته و تقسیم بندی شدند. سطوح سرمی اینترلوکین 18 و پروتئین اتصالی نمونه ها به روش ساندویچ الایزا مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه تفاوت سطوح سرمی سایتوکاین ها در گروه های مورد مطالعه با آزمون من ویتنی انجام شد.
    یافته ها
    8 نفر (2/1%) از افراد گروه مواجهه و 1 نفر (0/8%) از افراد گروه کنترل اختلال کهیر مزمن داشتند. مقایسه میانگین سطح اینترلوکین 18 در نمونه های مبتلا به کهیر گروه مواجهه با نمونه های بدون کهیر گروه کنترل اختلاف معنی داری نشان نداد (0/17=p). اختلاف سطح اینترلوکین 18 بین افراد دارا و بدون کهیر گروه مواجهه معنی دار (0/025=p) و در گروه دارای کهیر بیشتر بود. مقایسه میانگین سطح پروتئین اتصالی به اینترلوکین 18 در مبتلایان به کهیر گروه مواجهه با میانگین سطح نمونه های بدون کهیر گروه کنترل اختلاف معنی داری نشان نداد (0/784=p).
    نتیجه گیری
    اینترلوکین 18 ممکن است در بروز کهیر ناشی از گاز خردل نقش داشته باشد.
    کلید واژگان: گاز خردل, کهیر, اینترلوکین 18, پروتئین اتصالی اینترلوکین 18
    Nayere Askari, Tooba Ghazanfari *, Jalaie Shohreh, Mohammad Reza Soroush, Seyyed, Masoud Davoudi
    Aims
    Exposure to mustard gas leads to acute and chronic toxic effects on the skin. Results from several studies have been suggested the role of immune mediators, including Interleukin-18, in the pathogenesis of diseases associated with the urticaria appearance. The aim of present study was to investigate the association between Interleukin-18 and its binding protein and chronic urticaria in veterans.
    Materials and Methods
    In this historical cohort study, 372 Sardasht veterans exposed to mustard gas and 128 healthy people (residents of the Rabat City, Iran) were studied. The both "exposed" and "control" groups were homogeneous in terms of gender, age, body mass index, and marital status. All subjects were studied and divided by an experienced skin specialist for skin disorders such as urticaria. Interleukin-18 serum levels and its binding protein were measured by sandwich ELISA methods. Mann-Whitney test was performed to compare cytokines serum levels of in the studied groups.
    Findings
    8 (2.1%) of exposed group and 1 (0.8%) of control group had chronic urticaria. There was no significant difference in Interleukin-18 level mean in exposed group with urticaria compared to control group mean without urticaria (p=0.17). The difference of Interleukin-18 level between the samples with and without urticaria of the exposed group was significant (p=0.025) and higher in the persons with urticaria. No significant difference was observed in Il-18bp level mean in exposed group with urticaria compared to control group without urticaria (p=0.784).
    Conclusion
    IL-18 may be involved in the occurrence of urticaria induced by mustard gas.
    Keywords: Mustard Gas, Urticaria, Interleukin, 18, Interleukin, 18 Binding Protein
  • جواد نصر*، فرشید خیری، سید مسعود داوودی

    به منظور تعیین اثرات نوع جیره نویسی بر عملکرد مرغ مادر گوشتی، از تعداد 168 قطعه مرغ مادر و 24 قطعه خروس نژاد آرین (50 تا 64 هفتگی) و در مجموع 4 تیمار آزمایشی با 6 تکرار (7 قطعه مرغ مادر و یک قطعه خروس) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به روش آزمایش فاکتوریل 2×2 استفاده شد. در این آزمایش، فاکتور اول شامل 2 سطح انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی تصحیح شده برای ازت و فاکتور دوم شامل 2 سطح اسید آمینه کل و قابل هضم خوراک مصرفی بود. نتایج نشان داد که درصد تولید و وزن توده ی تخم مرغ و ضریب تبدیل خوراک در اثرات اصلی انرژی دارای اختلاف معنی دار است (05/0P<). اثرات اصلی انرژی بر درصد تخم مرغ های قابل جوجه کشی و جوجه درآوری و اثر اسید آمینه خوراک بر جوجه درآوری و تعداد جوجه درجه یک و همچنین اثرات متقابل انرژی با اسید آمینه خوراک بر درصد تخم مرغ های قابل جوجه کشی نیز معنی دار بود (05/0P<). در بررسی صفت اقتصادی تعداد جوجه و هزینه خوراک لازم برای تولید هر قطعه جوجه، در اثرات اصلی اسیدآمینه خوراک، تیمار دریافت کننده جیره ی تنظیم شده براساس اسید آمینه کل، عملکرد بهتر و معنی دار داشته است (05/0P<). بر اساس نتایج، تنظیم جیره های غذایی مرغان مادر گوشتی بر اساس انرژی قابل متابولیسم حقیقی تصحیح شده برای ازت و اسید آمینه کل سبب بهبود عملکرد خواهد شد.

    کلید واژگان: مرغ مادر گوشتی, عملکرد, جیره نویسی, اسید آمینه
    Nasr J., Kheiri F., Davoudi S.M

    A study was conducted to determine the effects of diet formulation on Arian broiler breeder performance in 50 to 64 wk of age. The numbers of 168 female and 24 male breeders in 4 treatments with 6 replicates (7 females with a male) were used in the form of a randomized trial design 2 × 2 factorial. Four experimental diets were formulated base on two factors, first factor was included, two levels of Apparent and True Metabolisable Energy corrected for nitrogen (AMEn and TMEn), the second factor was included, two levels of Total Amino Acids (TAAF) and Digestible Amino Acids (DAAF) of Feed. The results showed that egg production, egg mass and feed conversion rate were significant difference on the main effect of energy (P<0.05). Broiler breeder fed TMEn was better and significant in egg production, egg mass and feed conversion rate (P<0.05). Percentage of eggs can incubate and hatchability was significant in the main effects of energy. Percentage of eggs can incubate was significant in interaction between energy and amino acids (P<0.05). Hatchability and number of chicks per hen was significant in the main effects of amino acids of feed (P<0.05). This experiment showed that the type of formulation of diets was significant effect on broiler breeder performance and diet formulation base on AMEN and DAAF for broiler breeder was better and significant performance.

    Keywords: Broiler Breeders, Performance, Diet Formulation, Amino Acids
  • اطهر معین، سید مسعود داوودی
    سولفور موستارد یا گاز خردل برای اولین بار در جنگ جهانی اول به عنوان سلاح شیمیایی استفاده شد. مدت ها بعد، ارتش عراق نیز بر علیه رزمندگان و مردم شهرهای ایران از آن استفاده کرد (67-1359). این ماده بیشتر از 000/100 نفر از ایرانیان را آسیب زد و یک سوم آنها هنوز هم از عوارض آن در رنج هستند. سولفور موستارد یک ماده ی آلکیله کننده با خواص سیتوتوکسیک، موتاژنیک و تاول زا می باشد که روی پوست، چشم و ریه اثر می کند. هدف ما از این مطالعه، مروری بر اثرات حاد و مزمن سولفور موستارد روی پوست می باشد. اطلاعات این مقاله از طریق جستجوی بانک های اطلاعاتی PubMed، Google، Iran Medex، Irandoc و SID تا ابتدای سال 2011 به دست آمد. شایع ترین اثرات حاد سولفور موستارد بر پوست عبارتند از: خارش و سوزش (8/96% - 26%)، درد (4/77% - 25%)، قرمزی (9/83%-6/20%)، هایپرپیگمانتاسیون (9/83%-20%) و وزیکول و تاول (6/80%-4/15%) و شایع ترین عوارض مزمن عبارتند از: خارش (7/94%-7/24%)، سوزش (52%-9/9%)، اسکار (70%-4/5%)، هایپرپیگمانتاسیون (55%-5/9%)، هیپوپیگمانتاسیون (40-3/2%)، خشکی پوست (7/43%-2/1%) و آنژیوم گیلاسی (5/37%-12/2%). علی رغم گذشت بیش از 20 سال از اتمام جنگ جانبازان شیمیایی هنوز از بسیاری از عوارض پوستی سولفور موستارد در رنج هستند. بعضی از عوارض مانند خارش وخشکی پوست اثرات منفی روی کارآیی و کیفیت زندگی آنها دارد. عوارض پوستی جدی تر مانند تومورهای بدخیم پوستی تا امروز نادر بوده و برای ایجاد نیاز به زمان طولانی تری دارد. بنابراین این جانبازان نیاز به پیگیری بیشتری دارند تا در صورتی که سرطان پوستی ایجاد شد سریعا مشخص و درمان شوند.
    کلید واژگان: عوارض, سولفور موستارد, گاز خردل
    Moin Athar, Davoodi Seyyed Masoud
    Sulfur mustard (SM) or mustard gas is a chemical weapon which for the first time was employed during world war I; later on it was used by Iraqi military forces against Iranian army and civilians (1980-88). This agent injured over 100000 Iranians and one-third of them are still suffering from its complications. SM is an alkylating agent with cytotoxic, mutagenic and vesicating properties, which targets the skin, eyes and respiratory systems. In this study we review the acute and chronic effects of SM on the skin. We obtained information of this paper from a search of PubMed. Google, Iran Medex, Irandoc and SID until beginning of 2011. The most common acute effects of SM on skin were: pruritus and burning (26%-96.8%), pain (25%-77.4%), erythema (20.6%-83.9%), hyperpigmentation (20%-83.9%), and vesicle and bulla (15.4%-80.6%). The most common chronic effects were: pruritus (24.7%-94.7%), burning (9.9%-52.1%), scar (4.5%-70%), hyperpigmentation (5.9%-55%), hypopigmentation (3.2%-40%), xerosis (2.1%-43.7%) and cherry angioma (12.2%-70.5%). After passing more than 20 years of the end of the Iraq-Iran war, the victims still suffer from many skin complications of SM and some of them such as itching and dry skin have negative effects on the performance and quality of their life. Up to now, serious skin complications like malignant skin tumors have been rare and a longer time may be required to establish. Therefore further follow-up is needed to detect and treat any kind of skin cancers promptly.
  • سید مسعود داوودی، علی اکبر کریمی زارچی*، سعید ظفریان
    اهداف

    در مراکز نظامی به دلیل وجود عوامل مساعدکننده، الگوی بیماری های پوستی با جامعه متفاوت است. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان شیوع بیماری های جلدی و عوامل مرتبط با آن در یک مرکز نظامی غیرآموزشی بود.

    روش ها

    در این مطالعه مقطعی که در سال 1387 انجام شد، 809 نفر در یک مرکز نظامی به صورت سرشماری انتخاب شده و مورد معاینه قرار گرفتند. افراد دارای ضایعات مشکوک به آزمایشگاه معرفی شدند. داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS 15 با استفاده از شاخص ها و آزمون های آماری مجذور کای و رگرسیون لجیستیک مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میزان شیوع بیماری های پوستی 2/26% تعیین شد. توزیع بیماری ها به ترتیب اولویت شیوع شامل آکنه 8.9%، درماتیت 8.8%، پیتریازیس 3.1%، زگیل 1.9%، پسوریازیس 0.7%، تینه آورسیکالر 0.7%، ریزش مو 0.5%، خال 0.4%، کهیر 0.4%، سالک 0.4%، اسکار سوختگی 0.4% و سل پوستی 0.1% بود. میزان شیوع بیماری های پوستی از نظر دفعات استحمام در هفته و محل اقامت دارای تفاوت آماری معنی دار بود (0.05>p).

    نتیجه گیری

    با توجه به سهم بالای بیماری های واگیر جلدی در بین بیماری های مشاهده شده و نسبت بالای بیماری در بین سربازان وظیفه، توصیه می شود معاینات اولیه در بدو ورود سربازان به مراکز نظامی انجام گیرد. معاینات ادواری به منظور کنترل بیماری های واگیردار جلدی نیز ضروری است.

    کلید واژگان: مرکز نظامی, بیماری جلدی, میزان شیوع
    Davoudi S. M., Karimi Zarchi A. A., Zafarian S
    Aims

    Pattern of cutaneous diseases in military centers is different from the society due to presence of predisposing factors in these centers. The aim of this study was to determine the prevalence rate and related factors of common cutaneous diseases in a non-educational military center.

    Methods

    In this cross-sectional study a sample of 809 persons were selected by census sampling method and examined in year 2008. Subjects with suspicious lesions were referred to laboratory. Data was analyzed using SPSS 15 by descriptive and analytical statistical methods including Chi square and logistic regression.

    Results

    26.2% of the study subjects suffered from skin diseases. The disease distribution pattern was as follows: acne (8.9%), dermatitis (8.8%), pityriasis (3.1%), warts (1.9%), psoriasis (0.7%) tinea versicolor (0.7%), hair loss (0.5%), urticaria (0.4%) leishmaniosis (0.4%) burning scar (0.4%) and cutaneous tuberculosis (0.1%). The prevalence rate of cutaneous diseases was significantly different regarding the bathing frequency and residence place (p<0.05)

    Conclusion

    According to the high proportion of contagious cutaneous diseases among the observed diseases, it is strongly recommended to examine soldiers at their first entry to military centers. Periodic physical examinations in order to control the contagious cutaneous diseases are also necessary.

  • یونس پناهی، سید مسعود داوودی، محمد مهدی نقی زاده، سید بردیا صدر، مصطفی محمدی منفرد، سعید صفرنژاد
    مقدمه
    گاز خردل، یک عامل شیمیایی، تاثیرات دراز مدتی بر پوست باقی می گذارد که این ضایعات پوستی با ایجاد مشکلات زیادی از جمله اختلالات خواب، ناهنجاری های روانی و حتی مشکلات جنسی مستقیما کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش بررسی رابطه مشکلات پوستی و کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی مواجهه یافته با گاز خردل می باشد.
    روش
    در این مطالعه 125 جانباز شیمیایی مرد که با شکایت مشکلات پوستی به درمانگاه بیمارستان بقیه الله در تابستان 1385 مراجعه کرده بودند توسط متخصصین پوست معاینه شدند. شدت خارش در این افراد با پرسشنامه شدت خارش و کیفیت زندگی با پرسشنامه Dermatology Life Quality Index مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سن جانبازان شیمیایی مورد بررسی 8/0± 3/44 سال بود. علاوه بر خارش، خشکی پوست (64%)، سوزش (63%)، پوسته ریزی (59%) و هایپرپیگمانتاسیون (51%) مهم ترین مشکلات پوستی جانبازان شیمیایی بود. میانگین نمره کیفیت زندگی در افراد فوق 96/5 ± 42/19 بود. در این بیماران شدت خارش رابطه معنی داری با نمره کل کیفیت زندگی (001/0 >p و 325/0 = r) و تمام زیرمقیاس های آن به جز کار و تحصیل داشت. به جز خارش احساس سوزش نیز در کیفیت زندگی جانبازان تاثیر گذار بود.
    نتیجه گیری
    مشکلات پوستی به جای مانده از مواجهه با گاز خردل مانند خارش و سوزش کیفیت زندگی جانبازان را تحت تاثیر قرار داده است که با کنترل این مشکلات کیفیت زندگی این افراد ارتقا خواهد یافت.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, گاز خردل, مشکلات پوستی, خارش
    ??C?? *, IC??I?, ??? ?CI?, ?I?, ???I? ????I, ?????CI
    Introduction
    Sulfur mustard -a chemical agent- has proven chronic effects on skin which make many problems such as sleep psychological and also sexual disorders and can reduce their quality of life. The aim of this study is to assess the association of quality of life and skin lesions in sulfur mustard exposed veterans.
    Method
    At current study 125 consecutive male chemical veterans suffering from skin lesion were being visited by dermatologists in the clinic of the Baqiyatallah hospital during 2007 summer. Pruritus severity in these patients was assessed with pruritus score questionnaire and their quality of life was assessed with Dermatology Life Quality Index.
    Results
    All subjects were men with mean age 44.3±8.0 years. More than pruritus, skin dryness (64%), burn sensation (63%), scaling (59%) and hyper pigmentation (51%) were more common skin lesions in chemical veterans. Mean of DLQI score in these patients were 19.42 ± 5.96. Pruritus severity was correlated with quality of life (r = 0.325, p < 0.001) and also correlated with other quality of life subscales expected work and school subscale. Allover pruritus, Burn sensation also related with Quality of life.
    Discussion
    Sulfur mustard exposed chemical veterans suffering from chronic skin complication such as pruritus and burn sensation witch affected their quality of life. Relieving this skin lesion could improve chemical veterans’ quality of life.
  • مجید شهرتی، سیدمسعود داوودی، بردیا صدر، سعید کشاورز، وحید الماسی، سمیرا رحیمیان
    هدف
    مقایسه میزان اریتم و ملانین پوست در جانبازان شیمیایی با سابقه تماس با سولفورموستارد و افراد سالم، به منظور دستیابی به یک معیار عینی (Objective) جهت تشخیص و درمان عوارض جلدی بیماران مواجه شده با سولفورموستارد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی تحلیلی جامعه مورد بررسی شامل چهار گروه (گروه اول: بیماران شیمیایی با ضایعه پوستی] 87 نفر [، گروه دوم: بیماران شیمیایی بدون ضایعه پوستی] 71 نفر [، گروه سوم: بیماران غیر شیمیایی که از خارش و خشکی پوست شاکی هستند] 77 نفر [و گروه چهارم: 74 نفر از افراد سالم) بود. مقادیر اریتم و ملانین پوست در نواحی کف هر دو دست، پشت هر دو دست، پیشانی و ناحیه سوپرا استرنال، به وسیله ردیاب Mexameter MX18 طبق دستورالعمل دستگاه، اندازه گیری و ثبت شدند و با استفاده از آزمون های T، ANOVA، Mann-Whitney و Kruskal wallis و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در گروه اول، مقادیر اریتم پشت دست چپ، اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف دست راست به صورت معنی داری از گروه دوم پایین تر بود. همچنین در گروه اول مقادیر اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری از گروه 3 پایین تر بود و مقادیر ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه چهارم بالاتر بود. گروه های 2 و 3 در هیچ یک از معیارهای اندازه گیری شده با هم اختلاف معنی داری نداشتند. در گروه 2 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه 3 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست، ملانین پیشانی و ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه های مورد مطالعه با افزایش سن، میزان ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری کاهش می یافت. در گروه 2 و 3 با افزایش سن میزان ملانین سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری افزایش می یافت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه در حال حاضر نمی توان یک معیار عینی (Objective) قطعی جهت تعیین ارتباط علائم پوستی بیمار با سابقه مواجهه با سولفورموستارد تعریف کرد. در نواحی مورد بررسی، مواجهه با خردل موجب افزایش مقادیر مورد اندازه گیری شده است که این افزایش نسبت به افراد نرمال (گروه4) معنی دار است ولی نسبت به افراد غیر شیمیایی (گروه3) معنی دار نمی باشد. در مجموع انجام مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن سایر عوامل تاثیرگذار مانند شغل مورد نیاز است.
    کلید واژگان: ملانین پوست, اریتم پوست, خشکی پوست
  • یونس پناهی، طوبی غضنفری، سید مسعود داوودی، محمدرضا سروش، محمد مهدی نقی زاده، بهروز اسدی
    هدف
    سولفورموستارد (خردل گوگردی) از عوامل شیمیایی است که باعث مشکلات پوستی دراز مدت و ضایعات خارش دار در مجروحین مواجه یافته می شود. این عامل شیمیایی همچنین می تواند دستگاه ایمنی افراد مواجه یافته را درگیر کرده و باعث تضعیف آن گردد. این مطالعه جهت ارزیابی تاثیرات دراز مدت این سولفورموستارد (عامل) را بر روی درصد سلول های T-helper و T-cytotoxic افراد مواجه یافته و نیز ارتباط خارش آنان با مقدار درصد سلول های فوق طراحی شد.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه کوهورت 36 نفر از افراد مذکر مواجه یافته با گاز سولفور موستارد پس از 20 سال مواجه و 26 نفر از افراد مذکر با ضایعات خارش دار پوستی بدون مواجه با عامل شیمیایی بعنوان شاهد در هر گروه بصورت تصادفی وارد مطالعه شدند.. ارزیابی شدت خارش توسط Pruritus score انجام گردید. جهت بررسی مقدار درصد های سلول های T-helper و T-cytotoxic از فلوسایتومتری بوسیله آنتی بادی های مونوکلونال آنتی CD3، آنتی CD4 و آنتی CD8 بهره گرفته شد.
    یافته ها
    بین میانگین درصد سلول های T-helper و T-cytotoxic در گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معنی داری ملاحظه نگردید (به ترتیب 925/0 = p و 816/0 = p) و بین شدت خارش و نسبت CD4/CD8 در هر دو گروه مورد و شاهد رابطه آماری معنی داری یافت نگردید (به ترتیب920/0 = p و 977/0 = p).
    نتیجه گیری
    میزان CD مارکرهای مرتبط با لنفوسیت های T-helper و T-cytotoxic در جانبازان شیمیایی مواجه یافته با گاز سولفور موستارد که مشکل پوستی مزمن دارند پس ار 20 سال از گذشت مواجه، مشابه با بیماران خارش دار غیرشیمیایی است و درصد و نسبت CD4 و CD8 تاثیری دراین خارش و شدت آن ندارد
    کلید واژگان: مصدومین شیمیایی, سولفور موستارد, سلول های T, helper, سلول های T
  • سید مسعود داوودی، پژمان بختیاری، مهدی خوبدل *
    مقدمه

    بیماری درماتیت پدروس یک عارضه تاولی با بثورات قرمز و خود التیام یابنده پوست می باشد که بواسطه حشره ای کوچک متعلق به جنس پدروس (Paederus) از خانواده استافیلینیده (Staphylinidae) ایجاد می شود. این بیماری در نقاط مختلف جهان انتشار دارد و در ایران نیز در مناطق گرم و مرطوب، بویژه در استانهای گیلان و مازندران و خوزستان انتشار دارد.
    تشخیص این بیماری در برخی موارد بدلیل تنوع موجود در علامت و نشانه های بیماری، نوع، شکل، اندازه و محل ضایعه در اندام های مختلف بیماران مشکل می باشد. این مطالعه در نظر دارد علائم و نشانه های بارز بیماری و سایر ویژگی های این نوع درماتیت را در بیماران مورد بررسی قرار دهد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی است و در سال 1379 از ابتدای شهریور ماه تا اخر مهر ماه بمدت 2 ماه برروی 94 نفر از بیماران درماتیت پدروس انجام شد. جمعیت مورد مطالعه از بین افراد بیمار مبتلا به درماتیت پدروس است که برای درمان به درمانگاه ها و بیمارستان شهرستان بهشهر مراجعه نموده بودند، انتخاب شد.
    افراد مورد مطالعه تحت معاینه پزشک متخصص پوست قرار گرفته و اطلاعات حاصل از بیماران از قبیل علامت و نشانه های بیماری، نوع، شکل، اندازه و محل ضایعه در اندام های مختلف بیماران به همراه اطلاعات دموگرافیک آنها در داخل پرسشنامه جمع آوری شد و مورد آنالیز آماری قرار گرفت.

    نتایج

    بر طبق نتایج این مطالعه درماتیت پدروس یک بیماری چند علامتی بوده و بیشترین علامت بیماری و شکایات بیماران در محل ضایعه درماتیت بصورت خارش و سوزش توام با درد گزارش شده است همچنین شایع ترین نشانه بالینی بیماری درماتیت پدروس در این مطالعه وجود اریتم و وزیکول بصورت توام در محل ضایعه بود (51%) که در برخی از آنها با پوسچول نیز همراه بود. بیشتر ضایعات ناشی از این بیماری در این بررسی در گردن و صورت (31%) و همچنین دست (30%) بیماران مشاهده شد. شکل بیشتر ضایعات درماتیت پدروس مشاهده شده در این مطالعه بصورت خطی (35%) و یک کانونی (38%) و در اندازه 6-2 سانتیمتری می باشد.

    نتیجه گیری

    بر طبق یافته های این مطالعه شایعترین علامت درماتیت پدروس در مناط شمال ایران سوزش و خارش توام با درد در محل ضایعه می باشد. از بارزترین نشانه های بالینی این بیماری وجود توام اریتم و وزیکول و در برخی مواقع همراه با پوسچول در محل درماتیت می باشد.ضایعات درماتیت پدروس بصورت خطی بوده و در اندازه 6-2 سانتیمتر می باشد. این بیماری در ماه های شهریور و مهر و در سنین 30-12 سال بدلیل مواجه بیشتر از شیوع بالاتری برخوردار است که در تشخیص بیماری می توان به پزشکان کمک نماید.

    کلید واژگان: درماتیت پدروس, درماتیت خطی, درماتیت تاولی, علامت و نشانه های بیماری, سوسک هاس تاول زا
    Davoodi S. M., Bakhtiyari P., Khoobdel M

    Introduction. The paederus dermatitis is a dermatitis with vesicle and erithma that heals spontaneously. Its causes is a small insect of the rove beetles family with the name of pederasts in staphylinide.this disease is in the scattered of the word and in Iran we see in wet and warm area, specially in Gilan and Mazandaran and Khuzestan. We have problem in diagnosis of this disease because of variety in signs and symptoms, kinds of figure and area. In this study we want to show the signs and symptoms and the other specifications of this type of dermatitis.Material and Methods. This investigation is a cross sectional study. This study accomplished in 2000-2001 from the last month of summer till next two month. Sample study was 94 patients with paedrus dermatitis. The samples were chosen from the patients how they are coming for treatment the paedrus dermatitis to the clinics or hospitals of behshahr city. the patients visited by the dermatologist and the patients information including signs and symptoms, types, sizes, shapes and the location of the rash in different organs with dermographic information collected and analyzed. Results. According to this study the paedrus dermatitis is a multiple signs and symptoms diseases. The most common sign and symptom of this disease was the itching and burning twin pain. The most common clinical sign of this disease in this study was erithma and vesicle in location of rash (51%)that in some patients with postula.the most common location of rash was the neck and face(31%)and so hand(30%). The most common shape of the rash in paedrus dermatitis was linear (35%) and in single area (38%) with 2-6 cm in size.Conclusion. According to the finding of this study the most common sign in paedrus dermatitis in a northern city in Iran was burning and itching twin pain. The most common finding in patients is erithma and vesicle and in some patients with pustule. The rash of paedrus dermatitis was linear 2-6cm in size. This dermatitis in reason of the more contacts in Mehr and Sahrivar were the more prevalence that this clue can help the physicians to the diagnosis.

  • آتروفی و پویکیلودرما به دنبال تماس پوستی با گاز خردل: گزارش یک مورد
    سیدناصر عمادی، محمدرضا سروش، فاطمه معین الدین، سیدمسعود داوودی، حمیدرضا جلالیان، محمدرضا خدایی اردکانی
  • مجید شهرتی، سیدمسعود داوودی، حمیدرضا سعیدی فر، سعید کشاورز، محمد مهدی نقی زاده جهرمی
    سابقه و هدف
    خارش مقاوم به درمان، به عنوان یکی از عوارض شایع پوستی در جانبازان شیمیایی مواجهه یافته با گاز خردل، از اصلی ترین شکایات این بیماران به شمار می رود که موجب صدمات روحی روانی فراوانی برای آن ها می شود. هدف از مطالعه ما بررسی مقایسه ای اثر درمانی داکسپین و هیدروکسی زین در درمان این بیماران می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بر روی 50 نفر مصدوم شیمیایی با گاز خردل که از خارش مزمن رنج می بردند در پلی کلینیک تخصصی جانبازان شیمیایی در دانشگاه علوم پزشکی بقیه اله (عج) در مدت چهار هفته صورت گرفت. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که گروه اول (متوسط سن بیماران 42.3±5.4 سال) 10 میلی گرم داکسپین و گروه دوم (متوسط سن بیماران 41.1±6.2 سال) 25 میلی گرم هیدروکسی زین به صورت روزانه دریافت کردند. شدت خارش بیماران بر اساس پرسشنامه استاندارد و بررسی VAS تعیین گردید.
    یافته ها
    نمره متوسط خارش در گروه دریافت کننده هیدروکسی زین قبل و پس از مصرف دارو به ترتیب 34.6±3.4 و 25.9±3.1 ارزیابی شد (P<0.001) و در گروه داکسپین به ترتیب 33.8±4.4 و 24.5±4.1 تعیین شد (P<0.001). روند بهبود خارش در دو دارو مشابه بود (P=0.245). در خصوص عوارض جانبی داروها، 18 نفر از بیماران گروه هیدروکسی زین و 11 نفر از بیماران گروه گیرنده داکسپین از عارضه خواب آلودگی شکایت داشتند (P=0.035).
    نتیجه گیری
    هر دو دارو به میزان قابل توجهی در کاهش خارش موثر بوده اند، هر چند با توجه به عوارض جانبی کمتر، داکسپین داروی مناسب تری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: گاز خردل, هیدروکسی زین, داکسپین, خارش
  • مجید شهرتی، سیدمسعود داوودی، سیدبردیا صدر، حسام جهاندیده، شقایق صبوری یزدی
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر تعیین فرمولاسیون کرم موضعی اسپیرونولاکتون و ارزیابی مقایسه ای تاثیر قرص و کرم اسپیرونولاکتون در درمان بیماران مبتلا به هیرسوتیسم است.
    روش بررسی
    جهت بررسی میزان تاثیر داروی اسپیرونولاکتون، تعداد 77 بیمار مبتلا به هیرسوتیسم به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و 39 نفر کرم اسپیرونولاکتون و 38 نفر قرص اسپیرونولاکتون دریافت کردند. پیش از شروع درمان، م توسط نمره هیرسوتیسم در بیماران دو گروه اندازه گیری شد که اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. درمان بیماران به مدت 7 ماه ادامه یافت و هر ماه بیمار ا ن توسط یک متخصص پوست معاینه شدند. پس از 7 ماه مجددا نمره هیرسوتیسم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با نمره پیش از شروع درمان مقایسه گردید.
    یافته ها
    در 8/15 % بیماران مصرف کننده قرص اسپیرونولاکتون، کاهش معنی داری در نمره هیرسوتیسم پس از دوره درمان ایجاد شد (05/0 P<). در 7/44 % کاهش غیرمعنی دار و در 5/39 % نیز هیچگونه تغییری در نمره هیرسوتیسم مشاهده نگردید. در 8/55 % مصرف کنندگان کرم اسپیرونولاکتون کاهش معنی دار در نمره هیرسوتیسم به وجود آمد و در 2/44 % باقی مانده بیماران نیز کاهش ایجاد شده معنی دار نبود. در بین بیمارانی که در طول دوره درمان کرم اسپیرونولاکتون استفاده کرده بودند، در هیچ یک از بیماران عوارض جانبی ایجاد نشد، در حالی که در 40 % بیماران مصرف کننده قرص اسپیرونولاکتون عوارض جانبی شامل اختلال قاعدگی، سردرد و تهوع مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    مصرف کرم در مقایسه با مصرف قرص، با کاهش بیشتر در نمره هیرسوتیسم و عوارض جانبی کمتر همراه بود. این موارد در کنار نیاز به درمان دارویی طولانی مدت در بیماران مبتلا به هیرسوتیسم، مطرح کننده مزیت استفاده از کرم اسپیرونولاکتون می باشد.
    کلید واژگان: هیرسوتیسم, اسپیرونولاکتون, عوارض جانبی, کرم, قرص
  • مقایسه اثر دستگاه لیزر Nd: YAG و آلکساندریت با زمان تابش طولانی به تنهایی و توام در موهای ناخواسته
    سید مسعود داوودی، فریدون بهنیا، فرزام گروهی، سعید کشاورزی، منصور نصیری کاشانی، علیرضا فیروز
    زمینه و هدف
    لیزر از تکنیک های جدیدی است که در درمان بسیاری از بیماری های پوستی از جمله هیرسوتیسم برای کاهش موهای ناخواسته موفق بوده است. هدف از این مطالعه مقایسه میزان تاثیر و عوارض جانبی دو سیستم لیزر آلکساندریت با طول موج 755 نانومتر و Nd-YAG با طول موج 1064 نانومتر به تنهایی و با هم در از بین بردن دایمی موها بود.
    روش اجرا: در یک کارآزمایی بالینی اتفاقی و یک سو بی خبر 25 فرد داوطلب واجد شرایط مطالعه 4 نوبت به فاصله 8 هفته با لیزر آلکساندریت یا Nd-Yag یا هر دو با هم بر اساس پارامترهای پیشنهادی کارخانه سازنده دستگاه در نیمه های لاترال و مدیال ساق پا تحت درمان قرار گرفتند و پس از 1 و 8 ماه بعد از آخرین جلسه درمان، پی گیری شدند. تعداد موها در هر جلسه ویزیت با بررسی تصویرهای تهیه شده وسیله دوربین دیجیتال و نیز با دستگاه Visiomed شمرده شد و میزان کاهش مو به درصد از تفاضل تعداد مو در یک سانتی متر مربع در جلسه اول و آخر، تقسیم بر تعداد مو در یک سانتی متر مربع در جلسه اول محاسبه شد. شدت درد با اندکس VAS و میزان عوارض جانبی (تاول، اسکار، تغییرهای پیگمانتاسیون) در هر ویزیت ثبت و یافته ها با آزمون ANOVA و post hoc توکی و مربع کای تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    15 نفر مطالعه را به پایان رساندند و 10 نفر دیگر به دلایل مختلف (عوارض جانبی شامل بروز تاول در 2 بیمار و نداشتن تمایل به ادامه در 8 نفر) از مطالعه خارج شدند. میانگین کاهش تعداد موها در نواحی درمان شده 8 ماه پس از آخرین جلسه با لیزر آلکساندریت، Nd-YAG و آلکساندریت + Nd-YAG با معیار Visiomed به ترتیب 21.09 61.96، 23.40 6.0.3 و 21.23 68.05 درصد و با دوربین دیجیتال به ترتیب 11.62 85.99، 16.57 73.60 و 18.08 79.61 درصد بود. اختلاف بین دستگاه ها در هیچ مورد از نظر آماری معنی دار نبود (ANOVA, P>0.05). مقایسه دو به دوی دستگاه ها (Tukey test) نیز بین آن ها هیچ اختلاف معنی داری را نشان نداد. میزان بروز عوارض جانبی (هیپرپیگمانتاسیون) و درد به صورت معنی دار در گروهی که به صورت توام با هر دو لیزر درمان شده بودند بیش تر بود.
    نتیجه گیری
    هر دو سیستم لیزر آلکساندریت و Nd-YAG در از بین بردن دایمی موها بسیار موثر و کم عارضه هستند ولی استفاده توام هر دو لیزر به افزایش کارآیی منجر نمی شود ولی خطر عوارض جانبی را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: هیرسوتیسم, لیزر, کارآزمایی بالینی
  • مجید شهرتی، محمود الماسی، سید مسعود داوودی، سید بردیا صدر، سعید کشاورز، محمد مهدی نقی زاده، مهدی رفعتی
    مقدمه
    خارش به عنوان یک عارضه مزمن ناشی از اثر سولفور موستارد بر پوست بدن، معضل عمده ای در بسیاری از جانبازان شیمیایی محسوب می شود. تاکنون درمانهای علامتی مختلفی نظیر آنتی هیستامینها، بی حس کننده های موضعی و کورتیکواستروئیدها برای کنترل این ضایعه استفاده شده اند که هر کدام بنا به دلایلی، محدودیت مصرف گسترده و طولانی مدت دارند. فراورده Unna`s Boot به عنوان یک ترکیب موثر و کم عارضه برای التیام خارش مطرح است که ما در این مطالعه بر آن شدیم تا اثر بخشی این دارو را با کورتیکواستروئید موضعی و پلاسبو مقایسه کنیم.
    مواد و روش کار
    در این کارآزمایی بالینی دو سویه کور تصادفی که در بیمارستان بقیه الله (عج) انجام شد، تعداد 90 بیمار با احراز شرایط مورد نظر وارد مطالعه شده، به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. هر گروه از بیماران یکی از سه داروی کرم بتامتازون 1%، کرم Unna`s Boot و کرم پلاسبو را به مدت سه هفته، هر شب یک واحد بند انگشت در یک محل ثابت و مشخص خارش دار استفاده کردند. برای ارزیابی اثرات داروها از دو معیار امتیاز خارش و VAS (Visual Analysis Score) پیش از مداخله دارویی و بلافاصله پس از اتمام دوره درمان استفاده کردیم.
    نتایج
    از تعداد 90 بیمار وارد مطالعه شده، 75 بیمار درمان را به انتها رساندند و 15 بیمار دیگر به علت عدم مصرف مرتب دارو از مطالعه خارج شدند. هر سه دارو باعث کاهش معنی دار امتیاز خارش بر اساس VAS شدند (001/0 P<). دو داروی بتامتازون و Unna`s Boot با اختلاف معنی داری موثرتر از کرم پلاسبو بود ولی علیرغم موثرتر بودن کرم بتامتازون نسبت به Unna`s Boot، این دو دارو تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند (05/0 P<).
    بحث: خارش در جانبازان شیمیایی یک عارضه مزمن است که نیاز به درمان طولانی مدت علامتی دارد. با توجه به عوارض جانبی قطعی مصرف طولانی مدت کورتیکواستروئیدهای موضعی، به همراه اثر بخشی تقریبا یکسان کرم بتامتازون و Unna`s Boot، به نظر می رسد Unna`s Boot انتخاب مناسبتری برای کنترل خارش این بیماران باشد.
    کلید واژگان: خارش, سولفور موستارد, بتامتازون, Unna`s Boot
    Shohrati M., Almasi M., Davoudi S. M., Sadr S. B., Keshavarz S., Naghizadeh M. MÝ, Rafati M
    Introduction
    Pruritus, a chronic symptom caused by Sulfur Mustard, is a common problem among veterans. Numerous treatments like anti-histamines, local anesthetics and corticosteroids have been prescribed in order to control pruritus in these patients, while long term and widespread use of each one has its own restrictions. Nowadays different mixtures including Unna`s Boot, are being used. They are effective and have limited adverse effects. So in this study we compared this product with corticosteroids.
    Materials And Methods
    In this double-blind randomized clinical trial in Baqiyatallah (a.s.) hospital, 90 veterans were included and randomly divided into three groups. Subjects of each group received one of the Betamethasone 1%, Unna`s Boot or placebo creams for three weeks. They used their medication on an itching area of body, one finger tip unit every night. To evaluate the drugs` efficacy we used pruritus score and (Visual Analysis Score) VAS indecies. Results. From 90 patients, 75 patients completely used the medication and the rest 15 subjects, excluded from the study. All three drugs caused significant decrease in both pruritus and visual analysis score indecies (P<0.001). Betamethasone and Unna`s Boot were significantly more effective than placebo and despite more efficacy of betamethasone rather than Unna`s Boot, they did not have any significant difference (P>0.05).
    Discussion
    Pruritus is a chronic symptom in veterans which needs long time symptomatic treatment. Regarding definite side effects of local long term therapy with corticosteroids and nearly equal efficacy of Unna`s Boot and betamethasone, Unna`s Boot seems to be a better choice in controlling Sulfur Mustard-related pruritus.
    Keywords: Pruritus, Sulfur Mustard, Betamethasone, Unna's Boot
  • یونس پناهی، سیدمسعود داوودی، سعید کشاورز، رضا سرهنگ نژاد، علی تاجیک، محمد مهدی نقی زاده
    زمینه و هدف
    ضایعه های پوستی مزمن از عوارض نسبتا شایع و دیررس مسمومیت با سولفور موستارد (خردل) هستند که در جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی سبب علایم فراوانی از جمله خارش، سوزش و خشکی پوست می شوند. خارش، شایع ترین شکایت پوستی در مرحله مزمن است که بود یا نبود آن تاثیر فراوانی در کیفیت زندگی مصدومان ایجاد می کند. در این پژوهش به بررسی میزان اثربخشی ترکیب موضعی فنول %1 و منتول %1 در جانبازان شیمیایی (به خصوص روی خارش) و مقایسه اثر آن با پلاسبو پرداخته شد.
    روش اجرا: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور بود که روی مصدومان شیمیایی ای صورت گرفت که دچار خارش پوستی ناشی از سولفور موستارد شده بودند. 80 نفر از این جانبازان به صورت تصادفی به دو گروه 40 نفری تقسیم شدند که یک گروه با ترکیب موضعی فنول %1 و منتول %1 و گروه دیگر تحت درمان با دارونما به مدت 6 هفته تحت درمان قرار گرفتند و نتایج حاصل از درمان بر اساس سیستم درجه بندی خارش ارزیابی شد.
    یافته ها
    میزان خارش در گروه دارو بعد از درمان با میزان خارش در گروه دارونما کاهش معنی داری داشت (P=0.026).
    نتیجه گیری
    استفاده موضعی از ترکیب فنول %1 و منتول %1 در درمان خارش ناشی از سولفور موستارد در جانبازان شیمیایی دارای تاثیر قابل توجهی است.
    کلید واژگان: فنول, منتول, ضایعه های مزمن پوستی, سولفور موستارد, خارش
  • مجید شهرتی، سید مسعود داوودی، سید بردیا صدر، سعید کشاورز، مهدی سیفی، محمد مهدی نقی زاده
    مقدمه
    خارش مزمن، به عنوان یکی از شایعترین عوارض پوستی در بسیاری از جانبازان شیمیایی دیده شده، می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی بیمار گردد. با توجه به عوارض درمان طولانی مدت با برخی از داروها از جمله کورتیکواستروئیدها، همچنین کم اثر و عارضه دار بودن اغلب آنتی هیستامینهای نسل اول و کاربردهای جدیدی که داروی داکسپین در درمان خارش دارد، بر آن شدیم تا میزان اثربخشی و ایجاد عوارض جانبی سه داروی ستریزین، هیدروکسی زین و داکسپین را بررسی کرده، با یکدیگر مقایسه نماییم.
    مواد و روش کار
    این مطالعه به صورت دو سویه کور و تصادفی بر روی 75 بیمار در بیمارستان بقیه الله (عج) در طی سال 1384 انجام شد (25 بیمار در هر گروه). پیش از شروع درمان، امتیاز خارش بر اساس جدول استاندارد و نیز با استفاده از آنالیز چشمی یا Visual Analysis Score (VAS) برای کلیه ی بیماران اندازه گیری شد. سپس بیماران به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول کپسول داکسپین با دوز 10 میلی گرم روزانه، گروه دوم هیدروکسی زین با دوز 25 میلی گرم روزانه و گروه سوم کپسول ستریزین با دوز 10 میلی گرم روزانه به مدت یک ماه مصرف کردند. پس از پایان مداخله ی دارویی و همچنین در پایان یک ماه دوره ی پیگیری، مجددا معیارهای خارش در بیماران ارزیابی شد.
    نتایج
    امتیاز خارش و VAS در بیماران هر سه گروه، پس از یک ماه درمان کاهش معنی داری پیدا کرد (05/0> p) ولی در پایان یک ماه دوره ی پیگیری مجددا وضعیت خارش به حالت اولیه بازگشت. 18 بیمار در گروه هیدروکسی زین، 14 بیمار در گروه داکسپین و 6 بیمار در گروه ستریزین دچار خواب آلودگی ناشی از درمان شدند. در نهایت، هیدروکسی زین در مقایسه با داکسپین تاثیر تقریبا مساوی داشته (05/0< p)، هر دو کاهش معنی داری در نمره ی خارش و VAS بیماران ایجاد کردند (05/0> p)، در حالی که ستریزین نیز علیرغم کاهش قابل ملاحظه در معیار فوق (05/0 >p) نسبت به دو داروی قبل تاثیر کمتری داشت.
    بحث: با توجه به اثر بخشی بهتر هیدروکسی زین و داکسپین در درمان خارش بیماران در این مطالعه و با توجه به عوارض جانبی بیشتری که در گروه مصرف کنندگان هیدروکسی زین دیده شد، به نظر می رسد در بین سه داروی فوق، داکسپین تاثیر بهتری در کاهش خارش مزمن داشته باشد.
    کلید واژگان: خارش, سولفورموستارد, ستریزین, داکسپین, هیدروکسی زین
    Shohrati M., Davoudi S. M., Sadr S. B., Keshavarz S., Saifi S., Naghizadeh M. MÝ
    Aims
    This randomized double-blind study was done on 75 veterans in Baqiyatallah (a.s.) hospital during 2005. Pruritus Score (PS) and Visual Analysis Score (VAS) were measured for all patients before initiating the treatment. Patients were randomly divided into three 25 groups: group one received Doxepin capsule, 10 mg/day group two received tablet of Hydroxyzine 25 mg/day and the third group received Cetirizine tablet 10 mg/day for one month. After one month treatment and also one month follow up, pruritus indecies were measured again and compared with the first day scores.
    Results
    Discussion
    Materials And Methods
    Both Doxepin and Hydroxyzine had nearly the same efficacy, but considering that Doxepin had lower adverse effects than Hydroxyzine, we think that it is a better choice to treat pruritus of veterans. Patients in all three groups had significant decreases in their PS and VAS after one month therapy (P<0.05), but in most of them, the indecies returned to the base score after one month follow up. 18 veterans in Hydroxyzine group, 14 in Doxepin, and 6 patients in Cetirizine group suffered from sedation, as drug side effects. In conclusion, Hydoxyzine and Doxepin had nearly the same efficacy (P>0.05) in decreasing of pruritus scores, while Cetirizine, although caused a significant (P<0.05) decline, but it was not as much as the formers. Chronic pruritus, as one of the most prevalent complications in enormous Sulfur Mustard victims, can lead to long term disability. Due to side effects and low efficacy of long term therapy with some drugs, like corticosteroids, or low efficacy of some others like first generation anti-histamines, we decided to compare the efficacy and side effects of Cetirizine, Hydroxizine and Doxepin.
    Keywords: Pruritus, Sulfur Mustard, Hydoxyzine, Cetirizine, Doxepin
  • سیدمسعود داوودی، مجید شهرتی، سیدبردیا صدر
    سابقه و هدف
    سولفورموستارد به عنوان یک عامل شیمیایی بکار رفته در جنگ ایران و عراق دارای اثرات آلکیلان بر روی سلولهای بدن است. این عامل باعث ایجاد جهش ژنی در سطح سلولی و ایجاد انواع کارسینوم در بدن می شود. این مطالعه با هدف بررسی شیوع تومورهای پوستی با توجه به گزارشهای موجود در ارتباط با افزایش ریسک ابتلا به سرطانهای ریه و بدخیمی های خونی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و گذشته نگر با مراجعه تصادفی به پرونده 9605 جانباز شیمیایی در 17 استان کشور انجام شد که از زمان مجروحیت این جانبازان بین 15-10 سال سپری شده بود. در پرونده های این بیماران برگه مراجعه به متخصص پوست شامل شکایات اصلی، شرح حال مختصر و تشخیص نهایی بیماران وجود داشت که اطلاعات مورد نیاز از آنها جمع آوری شد.
    یافته ها
    در بین بیماران مورد مطالعه 62 مورد تومور پوستی مشاهده شد که 4 مورد آنها مبتلا به BCC بودند و بدخیمی دیگری در بین مصدومین شیمیایی وجود نداشت. در 58 بیمار دیگر مبتلا به ضایعات خوش خیم پوستی، 16 مورد لیپوم و 14 مورد خال بکر بعنوان شایعترین یافته ها مطرح بودند. سایر موارد تومورهای خوش خیم پوستی به ندرت در بین جانبازان مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    میزان شیوع BCC در این تحقیق نسبت به شیوع گزارش شده در منابع معتبر اختلاف معنی داری نداشت.(P>0/05). در مورد شیوع تومورهای خوش خیم پوستی نیز اختلاف معنی داری با آنچه در منابع مختلف ذکر شده است دیده نشد (P>0/05). میانگین سنی پائینتر رزمندگان نسبت به سنین افزایش شیوع بدخیمی های پوستی(بالای 50 سال) بعلاوه گذشت تنها 15-10 سال از مواجهه این عزیزان با عامل خردل می تواند دلیل قانع کننده ای برای عدم وجود تفاوت باشدو از طرف دیگر مدت زمان تماس مداوم با عامل شیمیایی نیز در میزان بروز ضایعات پوستی موثر است که در مطالعات مشابه، حداقل مدت تماس برای بروز عوارض کارسینوژن 6 ماه بوده است که در خصوص بررسی این عوارض پس از یکبار مواجهه با عامل خردل نیاز به بررسی بیشتر در سالهای آتی وجود دارد.
    کلید واژگان: سولفور موستارد, شیوع, تومور پوستی
  • یونس پناهی، سید مسعود داوودی، حسین خلیلی، غلام رضا پورحیدری، مهدی بیگدلی، محمد مهدی نقی زاده، علی تاجیک
    مقدمه

    برای درمان عوارض مزمن خارش دهنده پوستی معمولا از آنتی هیستامین ها و کورتیکواستروئیدهای موضعی استفاده می شود که با برخی عوارض جانبی همراه است. ترکیبات فنل و منتول به عنوان جایگزین درمان های رایج مطرح شده اند و اثرات درمانی آن در بهبود ضایعات خارش دهنده پوستی ثابت شده است. این پژوهش به بررسی کارآیی ترکیب فنل و منتول در درمان ضایعات مزمن پوستی خارش دار ناشی از سولفور موستارد در مصدومین شیمیایی و مقایسه آن با بیماران عادی می پردازد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه ب

    ه صورت یک پژوهش تجربی مداخله ای از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور می باشد. ماده دارویی در این پژوهش ترکیبی شامل یک درصد فنل و یک درصد منتول بود که

    در حلال روغن بادام مخلوط شده و با پایه اوسرین به حجم رسانده شد و به صورت پماد موضعی مورد استفاده قرار گرفت. جامعه مورد بررسی، 40 نفر از مصدومین شیمیایی با سولفور موستارد در مقابل 40 نفر از بیماران عادی که ضایعات پوستی مزمن خارش دهنده داشتند تشکیل شده بود. شرکت کنندگان به مدت شش هفته مورد درمان قرار گرفتند و تا 5/1 ماه پس از آن پیگیری شدند.

    نتایج

    استفاده از دارو باعث بهبود خارش 15 درصد بیماران شیمیایی و 20 درصد از بیماران غیرشیمیایی شده است. سوزش در گروه بیماران شیمیایی از 30 درصد قبل از درمان به 5/17 درصد کاهش یافته و در گروه بیماران غیرشیمیایی تغییر محسوسی نداشته است. خشکی پوست در گروه بیماران شیمیایی از 5/77 درصد به 5/37 درصد و در گروه بیماران غیرشیمیایی از 95 درصد به 20 درصد کاهش یافته است.
    بحث استفاده از ترکیب یک درصد فنل و منتول به همان اندازه که در بهبود خارش بیماران عادی موثر بود موجب بهبود خارش جانبازان شیمیایی نیز شده و همچنین به میزان بسیار زیادی در مرطوب نمودن پوست موثر واقع شد. اما نقش این دارو در بهبود سوزش و پوسته ریزی در دو گروه تفاوت داشت. پوسته ریزی با استفاده از این دارو در گروه بیماران غیرشیمیایی و سوزش با استفاده از این دارو در بیماران شیمیایی کاهش یافت.

    کلید واژگان: فنل, منتول, سولفور موستارد, خارش, جانبازان شیمیایی
    Panahi YÝ., Davoodi S. M., Khalili H., Pourheidari Gh. R., Bigdeli M., Naghizadeh M. MÝ, Tajik A
    Introduction

    Treatment of chronic skin lesions associated with pruritus is usually performed by oral antihistamines and topical corticosteroids, which may have some side effects. Phenol and menthol are drugs suggested for treatment of pruritus with established therapeutic effects in other disorders. Our objective was to evaluate the efficacy of a phenol menthol preparation in treatment of pruritus resulting from chronic skin lesions due to sulfur mustard in chemical veterans and to compare with that in non-chemical patients.

    Material And Methods

    Current study is a double blind clinical trial. The mediation used was a 1% phenol and 1% menthol preparation, with base of eucerine and solvent of almond oil applied as a topical ointment. Our subjects consisted of 40 sulfur mustard chemical veterans and 40 non- chemical patients with itching chronic skin lesions who were treated for 6 weeks and followed up to 6 weeks.

    Results

    The preparation resulted in 15% cure in chemical patients in comparison with 20% in non-chemical cases. Burn sensation in chemical veteran group decreased from 30% to 17.5%, while it had no effect on non-chemical group.

    Discussion

    The 1% phenol and 1% menthol preparation was effective in treatment of pruritus in chemical veterans as well as non-chemical patients and also was effective as a moisturizer. However, its role in treatment of burn sensation and desquamation was different in two groups the first problem was improved in chemical veteran group and the latter in non-chemical patients.

    Keywords: Phenol, Menthol, Sulfur mustard, Chronic skin lesions, Pruritus
  • اگزمای سرشتی
    سید مسعود داوودی
    همه ما اگر فرد مبتلا به یکی از انواع حساسیت ها نباشیم، به کرات به افرادی که به نوعی حساسیت مبتلا هستند برخورد کرده ایم. حساسیت پوستی یکی از انواع شایع حساسیت است که گروه های سنی کودک و بزرگسال را مبتلا می کند. این بیماری اگرچه خوش خیم است اما به دلیل ماهیت مزمن از یک طرف و ایجاد خارش و تغییرت ظاهری پوست از سوی دیگر می تواند مشکلات بسیاری را در زندگی فرد مبتلا به وجود آورد و جوانب مختلف زندگی فردی - اجتماعی و شغلی وی را تحت تاثیر قرار دهد. نظر به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا برای روشن شدن ذهن خوانندگان گرامی و پاسخ به بعضی سوالاتی که ممکن است برای ایشان مطرح باشد، مصاحبه ای را با یکی از متخصصان پوست انجام دهیم که از نظرتان می گذرد.
  • از بیماری پوستی ام رنج می برم
    سید مسعود داوودی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال