به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب سیدعلی حائری روحانی

  • سعیده پیشقدم، افسانه مافی*، عباس مقدم، سید علی حائری روحانی
    سابقه و هدف

    آلژینات، پلی ساکاریدی با منشاء طبیعی است که می تواند با یون های کلسیم کراسلینک برقرار کند و به حالت ژل دربیاید. پلاسمای غنی از پلاکت به عنوان منبع غنی از فاکتورهای رشد، افق های نوینی را برای استفاده در پزشکی بازساختی و رژنراسیون بافت های آسیب دیده گشوده است. هدف بررسی حاضر، سنتز هیدروژل آلژینات کلسیم بارگذاری شده با پلاسمای غنی از پلاکت و  بررسی موفولوژی آن با میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM) بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه 5 عدد موش صحرایی در محدوده وزنی 200 تا 300 گرم استفاده شد. جهت تهیه پلاسمای غنی از پلاکت، خونگیری از قلب تحت بیهوشی عمیق انجام گرفت. پس از دو بار سانتریفیوژ خون، پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) به دست آمد. PRP و محلول کلرید کلسیم 6% هریک به طور جداگانه با استفاده از سوزن سرنگ انسولین، به صورت قطره قطره به صورت همزمان، در محلول آلژینات 1% (داخل همزن مکانیکی) ریخته شدند. پس از ژل شدن و خشکاندن انجمادی، توسط FESEM مرفولوژی آن بررسی شد. 

    یافته ها

    در بررسی میکروسکوپی، پلاکت های موجود در پلاسمای غنی از پلاکت که داخل هیدروژل آلژینات کلسیم به دام افتاده بودند به صورت تجمع پلاکتی قابل مشاهده بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده قابلیت هیدروژل آلژینات کلسیم بارگذاری شده با پلاسمای غنی از پلاکت به عنوان بستری مناسب برای نگه داری و انتقال فاکتورهای رشد جهت ترمیم و بازسازی بافت های آسیب دیده است.

    کلید واژگان: پلاسمای غنی از پلاکت, هیدروژل, آلژینات کلسیم, میکروسکوپ الکترونی روبشی, پزشکی بازساختی}
    Saeede Pishghadam, Afsaneh Mafi*, Abbas Moghadam, Ali Haeri Rohani
    Background

    Alginate is a natural polysaccharide that can cross-link with calcium ions and form a gel. Platelet-rich plasma, as a source of growth factors, has opened new horizons for use in regenerative medicine and regeneration of damaged tissues. The aim of this study was to synthesize calcium alginate hydrogel loaded with platelet-rich plasma and examine its morphology with a field emission scanning electron microscope (FESEM).  

    Materials and methods

    5 Wistar rats (200-300 g) were used in this study. The animals were anesthetized and their blood was collected via cardiac puncture and centrifuged twice to obtain platelet-rich plasma (PRP). PRP and 6% calcium chloride solution were poured into 1% alginate solution (within a mechanical stirrer) separately using an insulin syringe needle, drop by drop at the same time. After gelation and freeze-drying, its morphology was examined by field emission scanning electron microscope.

    Results

    In microscopic examination, the platelets of platelet-rich plasma trapped inside the calcium alginate hydrogel were visible as platelet aggregation.

    Conclusion

    The results of the present study showed the ability of calcium alginate hydrogel loaded with platelet-rich plasma as a suitable substrate for the storage and transfer of platelets rich in growth factors for the repair and regeneration of damaged tissues.

    Keywords: Platelet-Rich Plasma, Hydrogel, Calcium Alginate, Electron Microscope, Regenerative Medicine}
  • فرخنده پرویزی، سید علی مرد*، پریچهره یغمایی، سید علی حائری روحانی
    آسیب ایسکمی-رپرفیوژن کبد یک عارضه اصلی در بسیاری از مشکلات بالینی مانند برداشتن کبد، پیوند کبد و تروما است. پیکوماریک اسید از گروه پلی فنلی که از مشتقات سینامیک اسید حاصل شده، به دنبال ایسکمی-رپرفیوژن می تواند موجب کاهش اکسیداتیواسترس، انفارکتوس و آسیب عصبی در مغز می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر محافظتی پیکوماریک اسید بر میزان TNF-α و بیلی روبین در اثر ضایعات ناشی از آسیب ایسکمی-رپرفیوژن کبدی در موش صحرایی انجام شد. در این مطالعه از 40 موش در 5 گروه 8 تایی (گروه شم، گروه کنترل (NC)، گروه القای ایسکمی-رپرفیوژن (IR-CO)، گروه پیش درمان با پیکوماریک اسید (PC) و گروه پیکوماریک اسید با القای ایسکمی-رپرفیوژن (PC-IR) استفاده شد. گروه های شم و القای ایسکمی-رپرفیوژن،DMSO  7 درصد (2 میلی لیتر بر کیلوگرم) دریافت کردند، گروه کنترل 2 میلی لیتر/کیلوگرم نرمال سالین دربافت کرد، گروه پیش درمان با پیکوماریک اسید و پیکوماریک اسید با القای ایسکمی-رپرفیوژن، پیکوماریک اسید (100 میلی گرم/ کیلوگرم) را بصورت صفاقی و به مدت 7 روز متوالی دریافت کردند. سپس گروه های شم،  NCو  PCلاپاراتومی شدند. گروه های PC-IR و IR-CO علاوه بر لاپاراتومی تحت 45 دقیقه ایسکمی و 60 دقیقه رپرفیوژن قرار گرفتند. نمونه خون برای آنالیز بیوشیمیایی آنزیم کبدی بیلی روبین و TNF-α برداشته شد. نتایج نشان داد که آسیب ایسکمی رپرفیوژن موجب اخلال در عملکرد کبد از طریق افزایش سطح بیلی روبین و  TNF-αمی شود. همچنین پیکوماریک اسید موجب کاهش سطح سرمی آنزیم کبدی بیلی روبین و TNF-α در بافت کبد شده است. پیکوماریک اسید سبب کاهش سطح آنزیم کبدی بیلی روبین و فاکتور التهابی TNF-α می شود. پیکوماریک اسید با خاصیت ضدالتهابی یک عامل بسیار قوی در برابر آسیب اکسیداتیو ناشی از ایسکمی-رپرفیوژن در بافت کبد می باشد.
    کلید واژگان: پیکوماریک اسید, ایسکمی-ریپرفیوژن, کبد, بیلی روبین, TNF-α}
    Farkhondeh Parvizi, Seyed Ali Mard *, Paiichehreh Yaghmaei, Seyed Ali Haeri Rohani
    Liver ischemia-reperfusion injury is a major complication in many clinical problems such as liver resection, liver transplantation, and trauma. p-coumaric acid from the polyphenol group obtained from cinnamic acid derivatives can reduce oxidative stress, infarction and nerve damage in the brain after ischemia-reperfusion. The present study was conducted with the aim of evaluating the protective effect of p-coumaric acid on the level of TNF-α and bilirubin due to lesions caused by liver ischemia-reperfusion injury in rats. In this study, out of 40 rats in 5 groups of 8 (sham group, control group (NC), induction of ischemia-reperfusion (IR-CO), pretreatment group with p-coumaric acid (PC) and group of p-coumaric acid with induction of ischemia-reperfusion. (PC-IR) was used. The sham and ischemia-reperfusion induction groups received 7% DMSO (2 ml/kg), the control group received 2 ml/kg of normal saline, and the pretreatment group with p-coumaric acid. and p-coumaric acid by inducing ischemia-reperfusion, they received p-coumaric acid (100 mg/kg) intraperitoneally for 7 consecutive days. Then sham, NC and PC groups underwent laparotomy. PC-IR and IR-CO groups in addition to laparotomy They were subjected to 45 minutes of ischemia and 60 minutes of reperfusion. Blood samples were taken for the biochemical analysis of liver enzymes, bilirubin and TNF-α. The results showed that ischemia-reperfusion injury causes liver function disorders by increasing the level of bilirubin and TNF-α. Also, p-coumaric acid has decreased the serum level of bilirubin and TNF-α in the liver tissue. Picoumaric acid has decreased the level of bilirubin and inflammatory factor TNF-α. p-coumaric acid with anti-inflammatory properties is a very strong agent against oxidative damage caused by ischemia-reperfusion in liver tissue.
    Keywords: P-Coumaric Acid, Ischemia-reperfusion, liver, Bilirubin, TNF-α}
  • آزاده حکمت*، زینب فهیمی، سیدعلی حائری روحانی

    آلودگی صوتی یکی از عوامل خطرزا در محیط زیست است. یکی از منابع مهم این آلودگی، صدای ناشی از حمل و نقل شهری به ویژه سیستم راه آهن شهری (مترو) و مراکز تجاری است. در این مطالعه تاثیر آلودگی صوتی بر سطح پروتئین های سرم خون در رت های نر نژاد ویستار بررسی شد. ر ت های نر به طور تصادفی به سه گروه تقسیم بندی شدند. رت های شاهد در شرایط استاندارد آزمایشگاه و دو گروه تجربی در محدوده بازار بزرگ تهران و حوالی ایستگاه مترو صادقیه (خیابان رز غربی) نگهداری شدند. پس از اتمام هشت هفته نمونه های خون همه گروه ها جمع آوری شد و سطح پروتئین های سرم خونی توسط آزمون الکتروفورز بررسی شد. پس از آن نمونه های سرم خون توسط دستگاه مرئی -فرابفش بررسی شد و سپس مطالعات کمومتریکس توسط تحلیلMCR-ALS انجام پذیرفت. سنجش درصد پروتئین های سرم خون نشان داد که در بین پنج پروتئین شاخص خون، درصد آلفاگلوبین و بتاگلوبین در گروه تجربی نسبت به گروه شاهد اختلاف معناداری دارد (P < 0.05). این در حالی است که در میزان پروتئین گاماگلوبولین تغییری معنادار مشاهده نمی شود. نتایج طیف جذبی مرئی-فرابنفش سرم خون و تحلیل کمومتریکس بیانگر وجود گونه های متفاوت پروتئینی در هر دو گروه تجربی نسبت به گروه شاهد بود. نتایج این مطالعه نشان داد که آلودگی صوتی در دو منطقه بازار بزرگ تهران و مترو صادقیه موجب تغییر در میزان پروتئین های سرم خون می شود. لذا اقدامات کنترلی و اصلاحی برای کاهش صدا در این مناطق ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: آلفاگلوبین, بتاگلوبین, تحلیل کمومتریکس, طیف جذبی مرئی-فرابنفش, گاماگلوبولین}
    Azadeh Hekmat*, Zeinab Fahimi, SeyedAli Haeri Rohani

    Noise pollution is one of the hazardous factors in the environment. One of the major sources of noise pollution is urban transportation, mostly the subway system and transportation in business centers. In this study, the effects of noise pollution on blood serum proteins level of Wistar male rats were investigated. Rats were divided into 3 groups (1 control and 2 experimental, n=6). The control group was kept in standard conditions and the experimental groups were kept in Tehran Grand Bazaar and the vicinity of Sadeghiyeh metro-station (West Rose Street). After eight weeks, the blood serum proteins of each group were analyzed by electrophoresis assay. Then, the blood serum samples were investigated by Ultraviolet-Visible spectroscopy and chemometrics method (MCR-ALS). Assessment of serum proteins indicated that among 5 essential proteins in the blood, the percentage of alpha-globulins and beta-globulins displayed significant difference (p<0.05) in experimental groups. The UV-Visible spectra and chemometrics method showed that there were different species in both experimental groups as compared with the control group. Thus, the noise pollution of the areas studied led to alterations in blood proteins. Consequently, it seems crucial to take control and prevention measures for noise reduction in these areas.

    Keywords: alpha-globulins, beta-globulins, gamma-globulins, chemometrics analysis, ultraviolet-visible spectra}
  • مریم شریفی سلطانی، اکرم عیدی *، سیدعلی حائری روحانی
    شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra L.) گیاه چند ساله مدیترانه ای است. عصاره ریشه گیاه دارای گلوکز، سوکروز، آسپاراژین، مواد آلبومین، فلاونوئیدها، آنتی اکسیدان ها و رزین ها بوده و برای درمان انواع مختلف بیماری استفاده می شود. داروهای گلوکوکورتیکوئید و غیر استروئیدی معمولا برای از بین بردن التهاب استفاده می شود، اما این داروها عوارض جانبی فراوانی داشته و بنابراین استفاده از گیاهان دارویی برای کاهش التهاب مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات ضد التهابی عصاره الکلی ریشه شیرین بیان در موش های نر بالغ نژاد NMRI با استفاده از آزمون های زایلن و کاراکینان است.
    موش ها به صورت تصادفی به گروه های مختلف تقسیم شدند (6 سر در هر گروه). حیوانات سرم فیزیولوژی، عصاره شیرین بیان (50، 100، 150 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم) و دگزامتازون (10 میلی گرم بر کیلو گرم وزن بدن) را به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. سپس با استفاده از آزمون های زایلن و کاراگینان، مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی شیرین بیان، ادم گوش ناشی از زایلن را کاهش می دهد. علاوه بر این، عصاره اتانولی شیرین بیان، به صورت معنی داری ادم پای القا شده توسط کاراگینان را کاهش داده است.
    کلید واژگان: شیرین بیان, التهاب, آزمون زایلن, آزمون کاراگینان, موش}
    M. Sharifi Soltani, A. Eidi *, S. A. Haeri Rouhani
    Inroduction &
    Objective
    The licorice (Glycyrrhiza glabra L.) is a perennial herb of the Mediterranean. The root of the plant is used as a food sweetener. The root extract of the plant contains glucose, sucrose, asparagine, albuminous materials, flavonoids, antioxidants and resins, which are used to treat various types of diseases including kidney damage, arthritis, inflammation of the large intestine, gastric and duodenal ulcer and cancer has been used. Glucocorticoid and non-steroidal drugs are commonly used to relieve inflammation, but these drugs have a lot of side effects, so the use of medicinal herbs to reduce inflammation is of interest to everyone. The purpose of this study was to investigate the anti-inflammatory effect of licorice ethanolic extract root on NMRI adult male mice by using xylene and carrageenan tests.
    Material and
    Method
    Mice were divided randomly into different groups (n = 6 per group). The animal administrated with saline, licorice extract (50, 100, 150 and 200 mg/kg) intraperitoneally. Dexamethasone (10 mg/kg) was used as positive controls.
    Results
    The results of this study showed that the licorice ethanolic extract significantly reduced the ear edema induced by xylene. In addition, licorice ethanolic extract significantly reduced the foot edema induced by carrageenan.
    Conclusion
    Therefore, our studies support the use of licorice extract against inflammation caused by various disorders, although further research is needed to clarify the mechanism of anti-inflammatory effect of the extract of the plant.
    Keywords: Glycyrrhiza glabra, Inflammation, Xylene Test, Carrageenan Test, Mice}
  • لیلا جعفری نیا، سیدعلی حائری روحانی، پریچهره یغمایی *
    کبد چرب غیرالکلی در حال شیوع بین افراد دارای سبک زندگی شهری می باشد که می تواند به استئاتوز کبدی پیشرفت کند. تیموکینون، یک آنتی اکسیدان قوی و مورد توجه طب سنتی، بر روی کبد چرب القا شده در موش های آزمایشگاهی کوچک مورد بررسی قرار گرفت. 40 موش به چهار گروه ( کنترل سالم، حلال، گروه تجربی 1 و 2 به ترتیب تحت تیمار با دوزهای 5 و mg/kg10 تیموکینون به مدت 28 روز و تزریق داخل صفاقی) تقسیم شدند، همگی به جز گروه کنترل سالم طی مدت 4 هفته تحت رژیم پرچرب قرار گرفتند. در انتهای آزمایش نمونه های بافتی و سرمی موش ها برای انجام آنالیزهای بیوشیمیایی و بافت شناسی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که میزان تری گلیسیرید، VLDL، بیلی روبین، فسفولیپید، کلسترول، HOMA و آلانین آمینوتانسفراز در گروه تجربی 2 نسبت به گروه حلال (0.001>P)، انسولین، آسپارتات آمینوترانسفراز و LDL (0.01>P) و گلوکز (0.05>P) کاهش داشت. البته میزان آلکالین فسفاتاز و لپتین کاهش معنی داری نداشت. میزان آدیپونکتین افزایش معنی داری را (0.001>P) نشان داد. HDL نیز افزایش غیر معنی داری داشت. در بررسی های هیستولوژیکی، آسیب های بافتی به میزان قابل توجهی بهبود یافته بود. طبق آزمایش ها، تیموکینون می تواند مقاومت انسولینی، پروفایل لیپیدی و آنزیم های کبدی را در موش های مبتلا به کبد چرب بهبود ببخشد.
    کلید واژگان: تیموکینون, رژیم پرچرب, کبد چرب غیرالکلی, کلسترول}
    L. Jafari Nia, A. Haeri Rouhani, P. Yaghmaei *
    Nonalcoholic fatty liver disease (NAFLD) is an increasing disease in people with urban lifestyle and this disease may progress to NASH. Thymoquinone, as a powerful antioxidant and a traditional drug, was assessed in male NMRI mice with fatty liver. In this study, 40 NMRI mice were divided into four groups: healthy control, solvent, treatment 1 and 2, treating with 5 and 10 mg/ kg of thymoquinone by i.p. for 28 days, respectively. All groups were on high fat diet for four weeks except the healthy control group. At the end of the trial, the mice tissue and serum samples were collected and then biochemical and histological parameters were assessed. Our results showed that thymoquinone significantly decreased the triglyceride, VLDL, bilirubin, phospholipid, cholesterol, HOMA, and ALT levels in treatment 2 group compared to sham group (P
    Keywords: Thymoquinone, high fat diet, nonalcoholic fatty liver disease (NAFLD), cholesterol}
  • طرلان ورزندی، سجاد جدی، سیدعلی حائری روحانی، اصغر قاسمی *
    مقدمه
    بافت چربی نقش مهمی در هومئوستاز انرژی دارد. دو نوع بافت چربی سفید و قهوه ای، حاوی سه نوع آدیپوسیت )سفید، قهوه ای و بژ( هستند. آدیپوسیت های بژ در بافت چربی سفید حضور دارند و فنوتیپی مانند سلول های چربی سفید دارند که با تحریک مناسب، فنوتیپ سلول های چربی قهوه ای را به خود می گیرند که منجر به افزایش گرمازایی می شود. این پدیده، فرآیند قهوه ای شدن بافت چربی سفید نام دارد. از طرفی شیوع چاقی به عنوان یک عامل خطر برای گسترش دیابت، در سراسر جهان در حال افزایش است. بروز چاقی نه تنها به تعادل بین دریافت و مصرف کالری بستگی دارد، بلکه به تعادل بین بافت چربی سفید و قهوه ای نیز بستگی دارد. قهوه ای شدن بافت چربی سفید در انسان، با اثرات متابولیک مفید همراه است. کمبود اکسید نیتریک در پاتوژنز چاقی و دیابت نقش دارد. اکسید نیتریک از L-آرژینین به وسیله آنزیم های اکسید نیتریک سنتاز (مسیر کلاسیک) و هم چنین مستقل از آنزیم های اکسید نیتریک سنتاز، از مسیر نیترات-نیتریت تولید می شود. تولید اکسید نیتریک از مسیر نیترات-نیتریت می تواند درمان بالقوه ای با پایه ی تغذیه ای در چاقی و دیابت باشد. هدف این مطالعه ی مروری، بررسی خواص بافت چربی، قهوه ای شدن بافت چربی سفید و به ویژه بررسی اثرات مسیر نیترات-نیتریت-اکسید نیتریک بر قهوه ای شدن بافت چربی سفید در چاقی و دیابت است. براساس داده های موجود، تجویز نیترات و نیتریت می تواند به عنوان یک درمان جدید برای چاقی و دیابت مطرح باشد. نیترات و نیتریت از طریق افزایش اکسید نیتریک، قهوه ای شدن چربی سفید را افزایش می دهند که به بهبود متابولیسم کمک می کند.
    کلید واژگان: اکسید نیتریک, چاقی, دیابت, بافت چربی سفید, بافت چربی قهوه ای, آدیپوسیت بژ}
    Tarlan Varzandi, Sajad Jeddi Dr, Seyyed Ali Haeri Rohani Dr, Asghar Ghasemi Dr *
    Introduction
    Adipose tissue, both white and brown, play an important role in energy homoeostasis. These tissues contain three types of adipocytes, white, brown, and beige (brown-in-white) adipocytes. The beige adipocytes of white adipose tissue, have a white fat-like phenotype and upon stimulation change to a brown fat-like phenotype, leading to increased thermogenesis, a phenomenon called browning. Obesity, a risk factor for the development of diabetes, with an increasing prevalence worldwide, depends not only on the intake-consumption ratio of calories, but also on the ratio of white-to-brown adipose tissue. Browning of white adipose tissue in humans is associated with beneficial metabolic effects. Nitric oxide deficiency contributes to the pathogenesis of obesity and diabetes. Nitric oxide is synthesized from L-arginine by nitric oxide synthase enzymes (classic pathway) and also independently from nitric oxide synthase- (nitrate-nitrite pathway). Nitric oxide production from the nitrate-nitrite pathway could potentially be used as a nutrition-based therapy in obesity and diabetes. The aims of this review is to summarize the properties of adipose tissue browning, and also, the browning effects of the nitrate-nitrite-nitric oxide. Based on literature available, administration of nitrate and nitrite can be considered to be a new treatment for obesity and diabetes. Nitrate and nitrite increase browning of white adipocytes by increasing nitric oxide and can improve metabolism.
    Keywords: Nitric oxide, Obesity, Diabetes, White adipose tissues, Brown adipose tissues, Beige Adipocyte}
  • پگاه برادران خلخالی، سیدعلی حائری روحانی، پریچهره یغمایی
    مشکلات قلبی عروقی بویژه آترواسکلروزیس یکی از بیماری های شایع در جهان است. پروتئین فاز حاد (hs-CRP) حساس ترین شاخص التهابی است که در تحقیقات جدید نشان داده شده مقادیر سرمی آن می تواند خطر معضلات قلبی را پیش بینی نماید. سیر (Allium sativum) و لیمو ترش (Citrus limon) هر دو از گیاهانی هستند که در درمان های سنتی مشکلات قلبی عروقی کاربرد دارند ولی ترکیب آن دو با یکدیگر تاکنون بررسی نشده است. مطالعه حاضر، یک پژوهش تجربی مداخله ای است که تاثیرات ضدالتهابی و هیپولیپیدمیک عصاره ترکیبی سیر و لیمو ترش را در موش صحرایی نژاد ویستار که به مدت 9 هفته تحت تغذیه با رژیم پرچرب قرار گرفته اند، بررسی می کند. 42 سر رت نر بالغ با وزن 200 تا 250 گرم به شش گروه هفت تایی تقسیم شدند. گروه کنترل و گروه تجربی 3 با غذای عادی جوندگان و گروه کنترل چاقی، شم، تجربی 1و تجربی 2 با رژیم پر چرب تغذیه شدند. پس از رسیدن به وزن مطلوب، عصاره ترکیبی سیر و لیمو در دوز 220 میلی گرم ماده خشک محلول در آب مقطر به گروه های تجربی 1 و 3 و در دوز 440 میلی گرم به گروه تجربی 2، برای مدت چهار هفته خورانده شد. سرم حاصل از نمونه گیری خون برای سنجش CRP و کلسترول تام مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج با آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) و روش مقایسه های چندگانه توکی مورد آزمون قرار گرفت. عصاره ترکیبی سیر و لیمو کاهش معنی داری را در کلسترول تام سرم گروه های تجربی 1 و 2 نشان داد (001/0> p). همچنین یک کاهش معنی دار CRP در گروه تجربی 2 که با دوز دو برابر تیمار شده بودند دیده شد (05/0 > p). هیچ تغییر معنی داری از تاثیر عصاره ترکیبی بر روی گروه تجربی 3 که با رژیم غذایی عادی تغذیه شده بودند، مشاهده نگردید. به نظر می رسد عصاره ترکیبی سیر و لیمو ترش در مبتلایان به هایپرکلسترولمی تاثیرات ضدالتهابی و محافظتی بر عروق دارد.
    کلید واژگان: آترواسکلروزیس, پروتئین فاز حاد, سیر, لیموترش, هایپرلیپیدمی, رت ویستار}
    P. Baradaran Khalkhali, S.A. Haeri Rouhani, P. Yaghmaee
    Cardiovascular disease, which includes atherosclerosis, is one of the major diseases in the world. High sensitive C-reactive protein is the most sensitive inflammatory marker that recently its serum level predicts risk of cardiovascular disease is suggested. Both garlic (Allium sativum) and lemon (citrus limon) are used in the traditional management of CVD without a scientific evidence of the benefit of their combination. This study designed to investigate the hypolipidemic and anti-inflammatory effects of combined extracts of A. sativum and C. limon in male Wistar rats after high-fat diet for eight weeks. For this purpose, 42 adult male rats of Wistar strain, with weights between 200 and 250 gr, were divided into six groups (n=7). Group control and Exp3 was fed on normal pellet diet while group control fat, Sham, Exp1 and Exp2 fed on high-fat diet for up to 8 wk. The combined extract was administered to rats in graded doses for 4 wk and blood serum was analyzed for C-reactive protein and total cholesterol.Results are expressed as means ± SE. Significance differences of biochemical measurements were analyzed by using repeated measure and ANOVA tests to identify differences in phases and among groups. When appropriate, a Tukey posthoc was applied. Statistical significance was accepted at PA. sativum and C. limon was recognizable. However, future long-term well-designed investigations would provide valuable information to establish public health recommendations on the combined extract, taking into account both the nature of the compounds and the optimal dose, for cardiovascular health protection
    Keywords: Atherosclerosis, C-reactive protein, Allium sativum, Citrus limon, Wistar rat, hyperlipidemia}
  • جمال شمسی، پریچهره یغمایی*، میرحسین سید محمدزاده، سید علی حائری روحانی
    انفارکتوس میوکارد (MI) به علت نرسیدن خون و اکسیژن کافی به یک منطقه از قلب است. نشانه های MIممکن است متفاوت باشد و اکتروکاردیوگرافی نیز در حدود 50 درصد از موارد غیرتشخیصی است و احتمال خطر تشخیص اشتباه وجود دارد. از این رو سنجش بیومارکرهای قلبی ضرورت دارد. در این پژوهش سطح تروپونین ITnI) سرم در تشخیص وقوع انفارکتوس قلبی با CK-MBسرم، در 40 بیمار MIو 40 بیمار قلبی فاقد MIمراجعه کننده به بیمارستان قلب سیدالشهدا ارومیه بررسی و مقایسه شده است. تروپونین Iبا روش ایمونوآنزیمومتریک و با استفاده از کیت AccuBindو CK-MBبه روش DGKC(استاندارد انجمن بیوشیمیایی آلمان) و IFCC(فدراسیون بین المللی شیمی بالینی و طب آزمایشگاهی) با استفاده از کیت شرکت پارس آزمون با روش فتومتریک اندازه گیری شد. سپس تحلیل آماری نتایج با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 21 و آزمون tمستقل انجام گرفت. نتایج حاصل از مقایسه TnIو CK-MB بیماران دارای MIو فاقد MIنشان داد که بین TnIو CK-MBبیماران فاقد MIو دارای MIتفاوت معنی داری در سطح (P<0/001) وجود دارد. بنابراین در تشخیص و درمان به موقع انفارکتوس میوکارد استفاده از آنها ضروری می باشد. در این پژوهش TnIو CK-MBاز لحاظ حساسیت و اختصاصیت با هم مقایسه شدند که با توجه به نتایج حساسیت و اختصاصیت TnIبه ترتیب با 100 و 5 /97 درصد بیشتر از حساسیت و اختصاصیت CK-MBبا 91 و 75 درصد بود.
    کلید واژگان: انفارکتوس میوکارد, تروپونین cTnI) I, CK, MB)}
    The Myocardial infarction (MI) is the fail in reaching blood flow and sufficient oxygen to part of the heart. Te outbreak of MI symptoms might be various and the electrocardiography is not diagnostic in about 50% of the cases that is a potential danger for wrong diagnosis, therefore we need to test the cardiac biomarkers. In this survey the level of Troponin I serum in the diagnosis of the cardiac infarction with CK-MB serum, in 40 MI patients and 40 cardiac patients without MI of Seyyed Al Shohada Heart Hospital in Urmia has been evaluated and compared. the Troponin I through Immunoenzymometric method using AccuBind Kit and CK-MB through DGKC (German Society of Clinical Chemistry) method and IFCC (International Federation of Clinical Chemistry) using Pars Azmun Company kit through photometric method, measurement. and then Conducted the result's statistical analysis using SPSS 21 software and an independent T-test The results achieved from the comparison between the cTnI and CK-MB of MI patients and patients without MI showed that there was a significant difference between the cTnI of patients without MI and MI patients and also the CK-MB of patients without MI and MI patients at the level of (P) and the cTnI and CK-MB of MI patients is more than patients without MI. therefore their use is necessary for on time diagnosis and treatment of Myocardial infarction. In this survey the cTnI and CK-MB was compared from the viewpoint of sensitivity and specification that regarding the results the cTnI sensitivity and specification with 100% and 97.5% respectively was more than the CK-MB sensitivity and specification with 91% and 75% respectively.
    Keywords: Myocardial infarction, ECG, Troponin I, CK, MB}
  • زینب اختری، جلال زرین قلم*، اکرم عیدی، سیدعلی حائری روحانی، هما مناهجی، الهه تکیه
    زمینه
    با توجه به نقش ضدالتهابی اینترلوکین10 که به عنوان یک سیگنال مهاری کلیدی طی روند القا التهاب عمل می کند، همچنین تغییرات هیپرآلژزی و ادم در مراحل مختلف التهاب و افزایش بیان گیرنده های اوپیوئیدی «مو» طی التهاب آرتریتی، محققین در این مطالعه به بررسی ارتباط سلولی- مولکولی میزان سرمی سایتوکاین اینترلوکین10 با تغییرات هیپرآلژزی در مدل التهابی آرتریتی ناشی از ادجوانت در موش های صحرایی نر نژاد ویستار پرداخته اند.
    مواد و روش ها
    التهاب به وسیله تزریق complete freund''s adjuvant) CFA) به کف پای موش ها، القا شد و علائم التهابی (هایپرآلژریا و ادم) در روزهای 3، 7، 14 و 21 ارزیابی شد. آنتی بادی اینترلوکین 10 به صورت روزانه به مدت 21 روز به گروه های مختلف مورد مطالعه تزریق گردید. بیان گیرنده های مو اوپیوئیدی به وسیله تکنیک وسترن بلات در روزهای صفر، 3، 7، 14 و 21 مطالعه شد. آنالیز نتایج مرتبط با متغیرها توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش 19 با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تزریق آنتی بادی اینترلوکین 10 در گروه آرتریتی موجب افزایش معنی دار ادم و هیپرآلژزی طی 21 روز مطالعه شد. تزریق آنتی بادی اینترلوکین 10 تغییر معنی داری در بیان گیرنده های مو اوپیوئیدی نخاعی در رت های آرتریتی را نسبت به گروه کنترل ایجاد نکرد.
    نتیجه گیری
    مطالعات اخیر نشان داد که استفاده از آنتی بادی اینترلوکین 10 موجب القاء هیپرآلژزی و ادم طی مراحل مختلف التهاب القاء شده با CFA می گردد. همچنین این یافته ها پیشنهاد می کنند که افزایش بیان گیرنده های مو اوپیوئیدی نخاعی در فاز مزمن التهاب احتمالا از طریق تاثیر مستقیم اینترلوکین 10 میانجی گری نمی شود.
    کلید واژگان: التهاب, هیپرآلژزی, ادم, CFA, اینترلوکین 10, گیرنده های مو}
    Zenab Akhtari, Jalal Zaringhalam *, Akram Eidi, Seyd Ali Haeriruhani, Homa Manaheji, Elahe Tekieh
    Background
    Regarding to the important anti-inflammatory role of IL10 during inflammation process and hyperalgesia and edema variation during CFA-induced arthritis and also the increase of Spinal mu opioid receptor (mOR) expression, in this study researchers investigate the role of serum IL10 level on mOR expression and edema and hyperalgesia variation during different stages of Complete Freund`s Adjuvant (CFA) - induced arthritis in male Wistar rats.
    Materials And Methods
    Mono-arthritis was induced by CFA and inflammatory symptoms (hyperalgesia and edema) were assessed on 0, 3, 7, 14th and 21st days of study. Anti-IL10 was administered during the 21 days of study in different experimental groups. mOR expression were detected by western blotting on 0, 3,7, 14th and 21st days of study. Data was analyzed by SPSS statistical software version 19 with using one way ANOVA (post hoc Tokeys).
    Results
    Our results showed that anti-IL10 administration in AA group (Adjuvant Arthritis) caused an increase in the paw volume and hyperalgesia until 21st of study. Our study stated that there were no significant differences in spinal mOR expression between AA and AA+anti-IL10rats.
    Conclusion
    Our study confirmed that anti-IL10administration caused to hyperalgesia and edema during AA inflammation. Also these findings suggested that mOR expression increased in chronic phase of AA inflammation, however an increase in the level of spinal mu opioid receptor (mOR) expression during AA inflammation is not mediated directly via the effect of serum IL-10.
    Keywords: Inflammation, Hyperalgesia, Edema, CFA, IL, 10, mOR expression}
  • فرهاد مرادی*، اکرم عیدی، پژمان مرتضوی، سیدعلی حائری روحانی، شهاب الدین صافی
    مقدمه و هدف
    منیزیم نقش مهمی در ساختار و متابولیسم سلولی دارد. در این تحقیق اثرات آنتی اکسیدانی سولفات منیزیم در مقابل استرس اکسیداتیو کبدی ناشی از تتراکلریدکربن مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی نر بالغ به 4 گروه 9 تایی شامل؛ کنترل، مسموم با تتراکلرید کربن، حیوانات سالم دریافت کننده سولفات منیزیم و حیوانات تیمار شده با دوز0/15 گرم بر کیلوگرم سولفات منیزیم که با تزریق درون صفاقی تتراکلرید کربن مسموم شده بودند، تقسیم شدند. در پایان دوره آزمایش، حیوانات با دی اتیل اتر بی هوش و خون گیری از سیاهرگ ژگولار انجام گرفت. سپس پارامتر های بیو شیمیایی از قبیل؛ آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاماگلوتامیل ترانسفراز و هم چنین آنزیم سوپراکسید دیسموتاز حاصل از هموژنایز بافتی مورد سنجش آنزیمی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و تست توکی تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    نتایج نشان داد در گروه مسموم شده با تتراکلریدکربن، میزان آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز افزایش معنی دار و میزان آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل سالم را نشان داده است(p<0.05). در گروه تیمار باسولفات منیزیم و با دوز 0/15 گرم بر کیلوگرم وزن بدن میزان آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، گاما گلوتامیل ترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز کاهش معنی دار و میزان آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز افزایش معنی داری را نسبت به گروه کنترل مسموم نشان داده است(p<0.05).
    نتیجه گیری
    سولفات منیزیم با دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی اثرات اکسیداتیو کبدی ناشی از تتراکلرید کربن را بهبود بخشیده است.
    کلید واژگان: سولفات منیزیم, آنتی اکسیدانی, استرس اکسیداتیو, کبد, موش صحرایی}
    Moradi F.*, Eidi A., Mortazavi P., Haeri Rohani A., Safi Sh
    introdaction &
    Aim
    Magnesium playes an important role in the structure and cell metabolism. In this research, anti oxidant effects of magnesium sulfate against oxidative stress effects of was investigated.
    Methods
    In this experimewtal study 36 male adults rats were placed into4 groups, with nine rats in each group. Treatment was then carried out as follows. Group I received olive oil (intraperitoneally) and distilled water (intragastrically), and served as the untreated control animal group. Group II was the hepatotoxicity group that was given a suspension of (i.p., 0.5 mL/kg b.wt, 50% in olive oil), twice a week. Groups III received dissolved in distilled water daily via an intragastric tube(.0.15M g/kg b.wt.)Groups IV were the treatment group that received dissolved in distilled water daily, via an intragastric tube 0.15 g/kg b.wt.),with (i.p., 0.5 mL/kg b.wt., 50% in olive oil) twice a week. After a 28-day treatment period, the animals were deprived of food overnight, anesthetized by exposure to diethyl ether, and then sacrificed by decapitation. Blood ws collected from the jugular vein, and serum was separated and used for liver marker assays. Levels of ALT, AST ALP and GGT were estimated using commercial kits. The liver homogenates were used for the assay of SOD. All data were expressed as means S.E.M. Statistical analysis was carried out using one-way ANOVA followed by a Tukey post hoc test. The criterion for statistical significance was p<0.05.
    Results
    In the -treated control group, serum ALT, AST, ALP and GGT were significantly increased as compared with the untreated control group. In contrast, the group that also received mgso4 Showed signifi cantlyless elevated levels of ALT, AST, ALP and GGT. compared to normal levels. Liver SOD activity in -treated rats was decreased significantly when compared with the the control group. Treatment with protected this enzyme activity.
    Conclusion
    The results of this study showed that magnesium sulfate has improved oxidative effect of in the liver rats because of its antioxidant properties.
    Keywords: Magnesium, Anti oxidant, Oxidative stress, Liver, Rats}
  • احمد تقوی رفسنجانی، سیدعلی حائری روحانی، علی اصغر پورشانظری، علی شمسی زاده *، محمد الله توکلی
    زمینه و هدف
    اعتیاد به مورفین و سندرم ترک ناشی از آن، از معضلات اصلی جوامع بشری است. در این مطالعه اثر نیکوتین بر شدت وابستگی فیزیکی و روانی ایجاد شده با تک دوز و دوزهای مکرر مورفین مطالعه شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه رتهای نر نژاد ویستار به دو روش تک دوز و دوزهای مکرر به مورفین وابسته شدند. در روش تک دوز، رتها تنها یک دوز مورفین دریافت کرده و 24 ساعت بعد از آن نالوکسان دریافت کردند و در روش دوزهای مکرر، رتها دوزهای افزایشی مورفین را به مدت 7 روز دریافت کردند و 24 ساعت بعد از آخرین دوز (روز هشتم)، نالوکسان دریافت کردند. در روش تک دوز رتها 30 دقیقه قبل از دریافت نالوکسان یک دوز نیکوتین دریافت کردند اما در دوزهای مکرر از روز چهارم تا هفتم به مدت چهار روز، 15 دقیقه قبل از دریافت مورفین نیکوتین دریافت کردند. 5 دقیقه بعد از دریافت نالوکسان، رفتارهای مربوط به سندرم ترک، از رتها به مدت سی دقیقه فیلم برداری شد. سپس علائم فیزیکی و روانی سندرم ترک مورفین ثبت گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد تزریق دوزهای مکرر مورفین و حتی تنها یک دوز مورفین می تواند وابستگی ایجاد نماید. مصرف نیکوتین شدت علائم سندرم ترک خصوصا وزن مدفوع و امتیاز کل ترک را در روش تک دوز و افزایش وزن مدفوع، کاهش وزن، تنفر مکانی و امتیاز کل ترک را در دوزهای مکرر کم کرد.
    نتیجه گیری
    بر پایه داده های ما، حتی یک دوز مورفین می تواند در رتها وابستگی ایجاد نماید. از طرفی، مصرف نیکوتین می تواند شدت علائم سندرم ترک را تضعیف نماید.
    کلید واژگان: مورفین, نیکوتین, سندرم ترک}
    Ahmad Taghavi Rafsanjani, Seyyedali Haeri Rohani, Aliasghar Porshanazari, Ali Shamsizadeh *, Mohammad Allah Tavakkoli
    Background and
    Purpose
    Morphine addiction and morphine withdrawal syndrome are of main problems in human societies. In the present study، effect of nicotine on the strength of physical and psychological dependency، produced by single and repeated doses of morphine، was investigated.
    Material And Method
    Male wistar rats were dependent to morphine with single and repeated dose protocols. In the single dose protocol، rats received only one dose of morphine and 24h later were given Naloxone. In the repeated dose protocol، rats received incremental doses of morphine for 7 days and 24h after the last dose (8th day) were given Naloxone. In the single dose protocol، rats were given one dose of nicotine 30 min before Naloxone. However in the repeated doses they received nicotine 15 min before morphine for 4 days from 4th day to 7th day. 5 min after Naloxone each rat′s behavior was captured for 30 min. then physical and psychological signs of withdrawal syndrome were recorded.
    Results
    Results showed that injection of repeated and even single dose of morphine can produce dependency. Nicotine consumption attenuated strength of withdrawal syndrome signs، specially increasing weight excrement and total withdrawal score in single dose protocol and weight excrement increasing، weight decreasing، place aversion، and total withdrawal score in repeated dose treatment.
    Conclusion
    Based on our data، even a single dose of morphine can produce dependency in rats. Conversely، Nicotine consumption attenuates strength of withdrawal syndrome signs.
    Keywords: Morphine, Nicotine, withdrawal syndrome}
  • حمیدرضا صادقی پور رودسری، سیدعلی حائری روحانی، رحمت الله پرندین، محسن وثوقی، حوری سپهری، عباس حاجی آخوندی، مهناز خانوی
    مقدمه
    روش های آسان و موثر جلوگیری، در خلال پنجاه سال گذشته موضوع تحقیقات گسترده و متنوعی بوده است. در این رابطه، استفاده از اجزای فعال گیاهی، یکی از عناوین مورد استفاده در این زمینه تحقیق و جستجو بوده است.
    هدف
    در این مطالعه فعالیت ضدباروری عصاره روغنی دانه گونه ایرانی درخت سنجد تلخ (Melia azedarach L.) موجود در نواحی شمالی کشور بر روی موش های صحرایی در دو مرحله پیاپی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    عصاره روغنی دانه بر اساس روش های متداول تهیه گردید و به صورت دوزهای خوراکی و روزانه 50 و 100 میلی گرم به ازای وزن بدن حیوان برای مدت 60 روز تجویز گردید. در مرحله اول اثرات مهار بر شاخص باروری، درصد اسپرم های زنده، درصد تحرک اسپرم ها، ذخیره اپیدیدیمی اسپرم، تولید روزانه اسپرم، نسبت وزن بیضه به کل وزن حیوان، میزان باروری، تغییرات غلظت سرمی تستوسترون مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله بعدی، سه ماه پس از آخرین روز تجویز عصاره برگشت پذیری شاخص های پیش گفته مجددا بررسی شد.
    یافته ها
    در مرحله اول، کاهش معنی دار شاخص های باروری نسبت به کنترل، به ویژه در گروه دوز بالاتر (100 میلی گرم) مشاهده گردید. در خلال مرحله بعدی افزایش معنی دار شاخص های باروری، دلیلی منطقی بر بازگشت پذیری اثرات ضدباروری عصاره می باشد.
    نتیجه گیری
    به طور اختصار آنکه نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره روغنی دانه سنجد (Melia azadarach L.) دارای فعالیت ضدباروری در موش صحرایی نر بوده و این اثرات برگشت پذیر می باشند.
    کلید واژگان: ضد باروری مردانه, موش صحرایی نر, زیتون تلخ, Melia azadarach L}
  • پریوش حافظ امینی، جمال شمس، علی شباهنگ صابرتهرانی، سیدعلی حائری روحانی، کاظم پریور، وهاب باباپور، هدایت حرایی
    مقدمه
    مطالعات متعدد نشان دهنده تاثیر گیرنده های دوپامینی بر خواص سرخوشی آور مورفین است. تاثیر اولانزاپین (یک آنتاگونیست گیرنده های دوپامینی) بر ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر و ماده در مطالعه حاضر بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق با استفاده از روش ترجیح مکان شرطی شده غیر-طرفدار، تاثیر اولانزاپین بر کسب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر و ماده نژاد N-MRI با میانگین وزنی 25-20 گرم مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    تزریق زیرجلدی مورفین (mg/kg10-1) ترجیح مکانی را در موش نر و ماده القا نمود. تجویز داخل صفاقی (i.p.) اولانزاپین (mg/kg5-1) توانست تنفر مکانی را در موشهای ماده القا نماید. این اثر در موشهای نر دیده نشد. تجویز داخل صفاقی اولانزاپین (mg/kg 5 و 5/2 و 1) هم القا و هم بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین را موشهای نر و ماده کاهش داد. تجویز اولانزاپین (i.p.، mg/kg5) سبب مرگ بیش از 80% موش های ماده شد اما در موشهای نر این اثر دیده نشد. این پدیده با پیش تجویزی ال-آرژینین (پیشساز نیتریک اکساید) (i.p.، mg/kg20) مهار شد.
    نتیجه گیری
    بنظر می رسد که اولانزاپین اثرات سرخوشی آور مورفین را در موشهای نر و ماده بخوبی مهار می کند اما در موشهای ماده اثرات جانبی آن شدیدتر است.
    کلید واژگان: مورفین, اولانزاپین, ترجیح مکانی, نیتریک اکساید, موش کوچک آزمایشگاهی نر و ماده}
  • جعفر وطن پرست، مهیار جان احمدی، حوری سپهری، سیدعلی حائری روحانی، علیرضا عسگری
    مقدمه
    ترکیبات سمی ارگانوفسفره (OP) جهت کنترل آفات بویژه حشرات تولید و مصرف می شوند که آلودگی های محیطی و مسمومیت افراد را نیز به دنبال دارند. اگرچه آنزیم استیل کولین استراز(AChE) مهمترین ناحیه اثر این ترکیبات است بااینحال شواهد روز افزونی حاکی از تاثیر آنها بر روندهای مختلف سلولی است. در این تحقیق اثرات غلظت های پایین پاراکسان(Paraoxon) و برهمکنش آن با فورسکولین (forskolin)، یک فعال کننده پروتئین کینازA (PKA)، بر روی ویژگی های کمی اسپایک های کلسیمی و فرکانس آنها در نورون های حلزون مورد مطالعه قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    با استفاده از تکنیک Current clamp نورون های گانگلیون تحت مری در رینگری فاقد سدیم و حاوی مهارکننده های کانال های پتاسیمی وابسته به ولتاژ 4-AP) و (TEA مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    پاراکسان (μM 6/0-3/0) مدت اسپایک های کلسیمی را کاهش داد. این اثر با کاهش مدت AHP متعاقب اسپایک های واحد همراه بود که افزایش فرکانس اسپایک ها را به دنبال داشت. بنظر می رسد کاهش ورود کلسیم در طی اسپایک های کلسیمی، که با فعال کردن کانال های پتاسیمی وابسته به کلسیم تعیین کننده مدت AHP است، افزایش فعالیت نورون ها در حضور پاراکسان را باعث می-شود. فورسکولین (μM25) بدون تغییر معنی دار در مدت اسپایک ها، مدت AHP را کاهش و فرکانس آنها را افزایش داد. در حضور فورسکولین، پاراکسان مدت اسپایک های کلسیمی و AHP متعاقب را کاهش و فرکانس اسپایک ها را افزایش داد ولی این اثرات بویژه بر مدت اسپایک ها کمتر از اثرات پاراکسان در غیاب فورسکولین بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند اگرچه فورسکولین، همانند پاراکسان، مدت AHP را کاهش داده و فرکانس را افزایش می دهد ولی مکانیسم (های) متفاوتی از اثر پاراکسان بکار می گیرد که تا حدودی با اثرات پاراکسان بر ویژگی های اسپایک های کلسیمی و فرکانس آنها مقابله می کند.
    کلید واژگان: پاراکسان, فورسکولین, اسپایک کلسیمی, فعالیت نورونی, حلزون}
  • حسین ایمانی، فاطمه حسنی، سیدعلی حائری روحانی، محمدحسین نصر اصفهانی، اعظم دالمن، مجتبی رضازاده ولوجردی، سعید کاظمی آشتیانی، عبدالحسین شاهوردی، حسین بهاروند، پوپک افتخاری یزدی، رضا عمانی سامانی
    هدف
    بررسی تاثیر بتامرکاپتواتانول بر از سرگیری میوز، بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش و تکوین جنین های حاصل از این تخمک ها با BSO و بدون BSO
    مواد و روش ها
    تخمک های نارس برهنه (DO) از موش های 6-4 هفته ای جدا شده و در محیط کشت MEM? حاوی 7.5lU/ml hCG، FCS100 mlU/ml rhfSH 5 درصد (گروه کنترل)، 100 میکرومتر بتامرکاپتواتانول (گروه یک)، 100 میکرومتر بتامرکاپتواتانول و 5 میلی مولار BSO (گروه دو) برای مدت 24 ساعت قرار داده شدند. سپس تخمک های بالغ لقاح داده شده و برای 5 روز تکوین آنها بررسی شد. لقاح و تکوین جنین در محیط T6 انجام شد.
    یافته ها
    درصد تخمک هایی که به مرحله متافاز (GVBD)I رسیدند در گروه کنترل، گروه یک و گروه دو به ترتیب 86، 85 و 78 درصد بود که اختلاف شاخصی بین گروه های آزمایشی دیده نشد. نسبت تخمک هایی که در گروه 2 به مرحله متافاز II رسیدند در مقایسه با گروه کنترل و گروه یک به طور شاخصی (36.3، 70.2 و 60 درصد) کاهش یافت (P?0.05).
    درصد متافاز II در حضور بتاکاپتواتانول در مقایسه با گروه کنترل و گروه دو به طور چشم گیری افزایش یافت (P?0.05).
    درصد جنین هایی که در حضور بتامرکاپتواتانول به مرحله مورولا رسیدند به طور شاخصی بالاتر از گروه کنترل و گروه یک بود. در تیمار با BSO هیچ کدام از جنین ها از مرحله 8 سلولی عبور نکردند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که بتامرکاپتواتانول IVM را افزایش و تکوین جنینی را بهبود می بخشد؛ در حالی که اضافه کردن BSO به محیط کشت IVM را کاهش داده و مهارکننده تاثیرات مثبت بر تکوین جنین است.
    کلید واژگان: IVM, موش, تخمک, BSO, بتامر کاپتواتانول}
  • حسین ایمانی، فاطمه حسنی، سیدعلی حائری روحانی، محمدحسین نصراصفهانی، مجتبی رضازاده، اعظم دالمن، سعید کاظمی آشتیانی، عبدالحسین شاهوردی
    سابقه و هدف
    هدف از این مطالعه بررسی مطالعه تاثیر گلوتاتیون بر از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش و تکوین جنین های حاصل از آن است.
    مواد و روش ها
    تخمک های نارس از تخمدان موش های سوری نژاد NMRI (6-4 هفته ای) در شرایط استریل جدا شدند و در 3 گروه آزمایشی و یک گروه شاهد دسته بندی شدند. تخمک های گروه شاهد در محیط MEM-a حاوی FCS 5 درصد گروه اول (minimum essential medium eagle(Alpha) در محیط MEM-a حاوی FCS درصد 1 mM گلوتاتیون، گروه دوم در محیط MEM-a حاوی FCS 5 درصدIUhCG/mI 7.5 mIUrFSH، 100 و تخمک های گروه سوم در محیط MEM-a حاوی FCS 5 درصد درصدIUhCG/mI 7.5 mIUrFSH، 100و mM 1 گلوتاتیون قرار داده شدند. تخمک های نارس جهت بلوغ به مدت 24 ساعت داخل انکوباتور 37 با CO2 پنج درصد قرار گرفتند. لقاح و تکوین در محیط T6 انجام شد.
    یافته ها
    میزان از سرگیری میوز در گروه های آزمایشی یک (p=0.0001) و سه (p=0.0001) از نظر آماری نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد که در گروه شاهد اول، دوم و سوم به ترتیب 74.20، 92.88، 84.49، 86.20 درصد بوده است. همچنین میزان بلوغ آزمایشگاهی در گروه های آزمایشی یک (p=0.0001) و سه (p=0.0001) از نظر آماری نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد که در گروه های آزمایشی به ترتیب 59.77، 79.28، 52.74 و 70 درصد بود. در این مطالعه نرخ تشکیل جنین در روز اول در گروه های آزمایشی یک ((p=0.001و سه (p=0.007) نسبت به گروه 2 اختلاف معنی داری را نشان داد و این میزان از گروه شاهد و گروه 2 که فاقد این ماده بودند، بیش تر بود.
    استنتاج
    نتایج این مطالعه نشان داد گلوتاتیون با غلظت mM 1 دراز سرگیری میوز، شکسته شدن هسته و آزاد شدن اولین جسمک قطبی، بلوغ آزمایشگاهی، لقاح، شکل گیری جنین و تکوین آن تاثیر دارد.
    کلید واژگان: بلوغ آزمایشاهی, تخمک نارس, موش, گلوتاتیون}
    H. Eimani, F. Hasani, S.A. Haeri, M.H. Esfahani, M. Rezazadeh, A. Dalman, S. Kazemiashtiani, A.H. Shahverdi
    Background and
    Purpose
    In this study the effects of glutathion on resumption of meiosis, in-vitro maturation and development of immature mouse oocytes was evaluated.
    Materials And Methods
    Immature oocytes recoverd from NMRI mouse strain (4-6 weeks) in four different experimental groups. Group 1 (control group): 345 immature oocytes were matured in MEM-α medium containing FCS 5%, group 1: 338 immature oocytes were cultured in MEM-α medium containing FCS 5% and 1mM glutathione, group 2: 237 immature oocytes curtured in MEM-α medium containing FCS 5%, 7.5 IuhCG, 100mIUrFSH and group 3: 327 immature oocytes were growed in MEM-α medium FCS5%, 7.5 IUhCG, 100mIUrFSH, 1mM glutathione. Fertilization and embryo development were done in T6 medium.
    Results
    There were significant differences between in-vitro maturation rates (group 1: 59.71%, group 2: 79.28%, group 3: 52.74 and group 4: 70.22%) and resumpsion of meiosis (group 1: 74.20%, group 2: 92.88%, group 3: 74.26%, group 4: 86.20%) in different groups.
    Conclusion
    The results of this study showed that glutathione (1mM) enhanced resumpsion of meiosis and in-vitro maturation and development of embryoes.
    Keywords: Glutathion, Immature oocytes, Mouse}
  • حسین ایمانی، فاطمه حسنی، سیدعلی حائری روحانی، محمدحسین نصراصفهانی، مجتبی رضازاده، اعظم دالمن، سعید کاظمی آشتیانی، عبدالحسین شاهوردی
    هدف
    مطالعه تاثیر سیستئامین بر ازسرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمکهای نارس موش و تکوین جنینهای حاصل از آن
    مواد و روش ها
    تخمکهای نارس از موشهای سوری نژاد NMRIو (6-4 هفته ای) در شرایط استریل جدا شدند. تخمکهای حاصل در 3 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل دسته بندی شدند. تخمکهای گروه کنترل در محیط MEM? حاوی FCS 5 درصد، گروه یک در محیط MEM? حاوی FCS 5درصد و 100 میکرومولار سیستئامین، گروه دو در محیط MEM? حاوی FCS 5درصد، 5/7 واحد بین المللی در میلی لیتر hCG، 100میلی واحد بین المللی در میلی لینر rFSH و تخمکهای گروه 3 در محیط MEM? حاوی FCS 5 درصد، 5/7 واحد بین المللی در میلی لیتر hCG، 100میلی واحد بین المللی در میلی لیتر rFSH و 100 میکرومولار سیستئامین قرار داده شدند. تخمکها جهت بلوغ به مدت 24 ساعت داخل انکوباتور 37درجه سانتی گراد با CO2 5 درصد قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان از سرگیری میوز در گروه کنترل و گروه های آزمایشی یک، دو و سه به ترتیب 20/74، 5/94، 24/74 و 2/96 درصد است که بین گروه کنترل و گروه آزمایشی یک (0001/0=p) و گروه آزمایشی 3 (0001/0=p) اختلاف معنی داری را نشان داد. همچنین در بلوغ آزمایشگاهی اختلاف معنی داری بین گروه کنترل نسبت به گروه های آزمایشی یک (0001/0=p) و سه (0001/0=p) وجود داشت که میزان تخمکهای بالغ یافته آزمایشگاهی (MII: Metaphase II) در گروه کنترل و گروه های آزمایشی یک، دو و سه به ترتیب 71/59، 2/81، 74/52، 6/85 درصد بود. نرخ تشکیل جنین در گروه یک و سه که سیستئامین به محیط کشت اضافه شد در طی روزهای اول تا چهارم نسبت به 2 گروه فاقد این ماده، بیشتر بود. به طوری که در روز اول نرخ تشکیل جنین در گروه یک 69 درصد بود (0001/0=p) و در گروه سه 63 درصد بود (01/0=p) که نسبت به گروه 2 (45 درصد) اختلاف معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سیستئامین (100 میکرومولار) بر از سرگیری میوز، شکسته شدن هسته، آزاد شدن اولین جسمک قطبی و تخمکهای بالغ یافته آزمایشگاهی تاثیر دارد ولی بر تکوین جنینهای حاصله تاثیر چندانی ندارد.
    کلید واژگان: بلوغ آزمایشگاهی, تخمک نارس, موش, سیستئامین}
  • تاثیر عصاره گیاه بومادران Achillea millefolium L بر روند اسپرماتوژنز و...
    پریسا کریشچی، کاظم پریور، سیدعلی حائری روحانی، عبدالحسین روستاییان
    مقدمه
    با توجه به مشکلات بی شمار ناشی از روند افزایش جمعیت، مطالعه روش هایی که بتواند با پایین آوردن نرخ رشد جمعیت این روند را دچار وقفه سازد، حایز اهمیت است. هدف از این تحقیق بررسی اثر عصاره گیاه بومادران بر روی باروری موشهای بالغ نر نژاد Balb/c بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که از نوع بنیادی - عملی است، عصاره به صورت الکلی (اتانولی) از گلهای گیاه تهیه گردید و پس از تعیین دوز کشنده (LD50) به میزان 1.2g/kg/bw تعیین شد. تزریقات به روش درون صفاقی به مدت 5 روز متوالی بر روی 20 موش بالغ نر نژاد Balb/c با وزنی معادل 28-32g انجام گرفت. در این تجربیات علاوه بر گروه تجربی از دو گروه کنترل و Sham (تزریق حلال) نیز استفاده گردید. دو هفته پس از آخرین تزریق، موشها به وسیله اتر بیهوش و سپس تشریح شدند. ابتدا خونگیری انجام گرفت و سپس بیضه و اپیدیدیم حیوانات جداسازی شده و پس از اندازه گیری قطر و وزن بیضه ها نمونه ها در محلول بوئن تثبیت و برای مطالعات بافت شناسی آماده شدند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از این تحقیق هیچ گونه تغییر معنی داری در وزن حیوانات، وزن، حجم و قطر بیضه ها بین گروه های مختلف نشان نداد. مطالعه ساختار بافتی لوله های اسپرم نشانگر از بین رفتن نظم سلولی، کاهش تعداد سلولهای زاینده و مرگ سلولی بود. مطالعه اپیدیدیم حیوانات مورد آزمون نشانگر وجود اسپرماتیدهای نابالغ در این ناحیه بود. مطالعات سنجش هورمونی نشانگر کاهش میزان LH و تستوسترون می باشد؛ اما تغییری در میزان FSH مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج این کار تحقیقاتی نشان می دهد که عصاره گیاه بومادران را می توان به عنوان یک ترکیب ضد باروری در جنس نر مطرح کرد که اثرات آن برگشت پذیر است.
    کلید واژگان: گیاه بومادران, اسپرماتوژنز, ناباروری, موشهای نژاد Ball, C}
  • تاثیر بتامرکاپتواتانل بر از سرگیری میوز، بلوغ وتکوین آزمایشگاهی تخمکهای نارس موش
    حسین ایمانی، فاطمه حسنی، سیدعلی حائری روحانی، محمدحسین نصر اصفهانی، اعظم دالمن، مجتبی رضازاده، سعید کاظمی آشتیانی، عبدالحسین شاهوردی، حسین بهاروند
    هدف
    مطالعه تاثیر بتامرکاپتواتانل بر از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمکهای نارس موش و تکوین جنینهای حاصل از آن
    مواد و روش ها
    تخمکهای نارس از موشهای سوری نژاد NMRI 4-6) هفته ای(در شرایط استریل جدا شدند. تخمکهای حاصل در چهار گروه دسته بندی شدند. تخمکهای گروه کنترل در محیط (Minimum Essential Medium Eagle) MEM-? حاوی 5FCS درصد، گروه یک در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد و بتامرکاپتواتانل 100) میکرومولار(، گروه دو در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد، 7.5 IU hCG، 100mIU rFSH و تخمکهای گروه سه در محیط MEM-? حاوی FCS 5 درصد hCG، 7.5IU، 100mIU rFSH و 100 میکرومولار بتامرکاپتواتانل قرار داده شدند. تخمکها برای بلوغ به مدت 24 ساعت داخل انکوباتور 37 درجه سانتی گراد با Co2 5 درصد قرار گرفتند. تخمکهای بالغ شده (Metaphase II;MII) در کنار اسپرم موشهای نر همان نژاد قرار گرفتند.
    یافته ها
    از سرگیری میوز در گروه های آزمون یک و سه نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان داد p=0.009) و (p=0.001. میزان از سرگیری میوز در گروه کنترل و گروه های آزمون یک و دو و سه به ترتیب 74.20، 82.71، 84.49 و 85.49 درصد بود. همچنین در بلوغ آزمایشگاهی گروه های آزمون یک و سه نسبت به گروه کنترل p=0.01) و (p=0.007 اختلاف معنی داری وجود داشت که به ترتیب 59.77، 69.49، 52.74، 70.22 درصد در گروه های کنترل و آزمون مشاهده شد. نرخ تشکیل جنین در روز چهارم درگروه آزمون یک نسبت به گروه های دیگر در همین روز بیشترین اختلاف را داشت و در گروه ها به ترتیب 54.16، 74، 41 و 43 درصد بود و گروه آزمون یک نسبت به گروه کنترل (p=0.001)، گروه دو (p=0.000) و گروه سه (p=0.000) اختلاف معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بتامرکاپتواتانل 100) میکرومولار(در از سرگیری میوز، شکسته شدن هسته و آزاد شدن اولین جسمک قطبی، بلوغ آزمایشگاهی، لقاح و تکوین جنینها تاثیر دارد.
    کلید واژگان: بلوغ آزمایشگاهی, تخمک نارس, موش, بتامرکاپتواتانل}
  • شیما چهریی، علیرضا جمشیدی فرد، سید علی حائری روحانی
    مقدمه

    پاسخ سمپاتیکی پوست فرایند مرکزی و چند سیناپسی است که مسیر وابران سیستم عصبی سمپاتیک را از نخاع به سیستم سودوموتور غدد عرق کف دست یا پا انتقال می دهد. در بیماری دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی فعالیت غدد عرق اندام های در گیر در بیماری تغییر می یابند. لذا در این تحقیق تغییرات SSR که پتانسیلی مرتبط با فیبرهای سمپاتیکی غدد عرق پوست است در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم مقایسه شد .

    روش کار

    ثبت های SSR از دست افراد تحت آزمایش (62 نفر سالم و 12 نفر مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی) در اطاقی آرام با درجه حرارت معمول و در حالت خوابیده با دستگاه فیزیوگراف نارکو آمریکایی به کمک دو الکترود نقره ای به مساحت 1 سانتی متر مربع به عمل آمد. حداقل 5 پاسخ سمپاتیکی پوست ثبت شد. شدت پاسخ و مدت پاسخ و زمان پاسخ دهی و شکل منحنی ها محاسبه و مقایسه شدند .

    نتایج

    بین مدت پاسخ و شدت پاسخ SSR از مبتلایان به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم، اختلاف معنی داری مشاهده شد P=0/0001) و (P=0/0007 ولی بین میزان زمان نهفته پاسخ ثبت شده از دو گروه، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. شکل منحنی های ثبت شده درهر دو گروه اکثرا به صورت دو فازی بودند .

    نتیجه گیری

    فعالیت زیاد سیستم سمپاتیک در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی مربوط به تغییرات مقاومت پوست از طریق اثر بر فیبرهای سودوموتور می باشد. همچنین SSR جهت ارزیابی شدت آسیب و خرابی و پیامد بعضی ضایعات بالینی سیستم عصبی ارزشمند می با شد .

    کلید واژگان: پاسخ سمپاتیکی پوست, سیستم عصبی خودمختار, سندرم دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی}
    Shima Chehreie *, Ali Reza Jamshidi-Fard, Ali Haeri Rouhani
    Introduction

    Sympathetic skin response (SSR) is a central, polysynaptic process which is attributed to sympathetic sudomotor activity. The descinding pathway presents spinal sympathetic system to sweat glands of hands and feets skin. The glands which are affected in reflex sympathetic dystrophy (RSD).

    Materials and Methods

    In present study, SSRs were recorded from left hands of 62 adult healthy subjects and 12 affected hands of RSD patients in relaxed, supine position at room temperature. Recording were performed by a pair of silver cup electrodes (1cm2) after stimulation of contralateral median nerve at volar aspect of wrist, all connected to a polygraph (physiograph, Narco, USA) to record at least five stimulation recording prosedure in each subject.

    Results

    Comparison of mean latency, amplitude, duraion and shape of responses in RSD 'patients with normal control group showed significant differences between duration and amplitudes (P=0.0007 and P=0.0001) while the latencies were not different and the shape of responses were mostly biphasic in both RSD and normal group.

    Conclusion

    Hyperactivities of SSRs in RSD patients are due to sudomotor changes of skin resistance, the SSR may also play a role in the quantitive evaluation of patients with suspected RSD.

    Keywords: Autonomic Nervous System, Reflex Sympathetic Dystrophy, Sympathetic Skin Response}
  • تاثیر هیپرویتامینوز A بر حافظه موش سوری در زمان حاد
    جمشید محمدی، حمیدرضا صادقی پور، سیدعلی حائری روحانی
    مقدمه و هدف
    از آنجا که ویتامین A اثرات مختلفی بر روی بدن دارد، این اثرات بر روی قسمتهای مختلف بدن مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بسیار مهمی در این زمینه به دست آمده است. اما اثر این ویتامین بر روی حافظه کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، اثر ویتامین A روی حافظه موش سوری در زمان حاد است.
    مواد و روش کار
    در این تحقیق تجربی ویتامین A و روغن کنجد با مقادیر 10000، 25000 و 50000 واحد تجویز گردید و پس از آن اثر آنها بوسیله دستگاه تست حافظه روی حافظه موش ها مورد بررسی قرار گرفت. گروه های مورد بررسی شامل سه گروه، آموزش دیده، آموزش ندیده و کنترل بودند که در زمانهای 18، 6 و 24 ساعت در دو حالت آموزش دیده و آموزش ندیده تست شدند و با گروه کنترل که در زمانی همانند گروه های آموزش دیده و یا آموزش ندیده تست شده بودند، مقایسه انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصله نشان داد که آموزش دیده ها با کنترلها در بعضی از موارد دارای اختلاف معنی داری بوده و آموزش ندیده ها با کنترلها نیز در مواردی اختلاف معنی دار داشتند (p<0.05). با توجه به تجربیات انجام شده و نتایج آنها می توان گفت که ویتامین A با مقادیر تجویز شده پایین سبب افزایش حافظه می گردد و مقایسه بین آموزش دیده ها و آموزش ندیده ها نیز نشان می دهد که در مواردی اختلاف معنی دار وجود دارد (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به مطالعات انجام شده قبلی و یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش سبب افزایش سنترپروتیین و در نهایت سبب ایجاد حافظه می گردد و مقایسه بین آموزش دیده ها و آموزش ندیده ها نیز نشان می دهد که اختلاف معنی دار وجود دارد. طبق تجربیات حاصله احتمالا تجویز ویتامین A در مقادیر پایین حافظه را افزایش می دهد و حافظه کوتاه مدت تشکیل می گردد.
    کلید واژگان: هیپرویتامینوز, حافظه, موش کوچک آزمایشگاهی (سوری), آموزش}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال