سیدمؤید علویان
-
سابقه و هدف
حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری کیت های شناسایی عفونت های منتقله از راه خون، از شاخص های مهم ارزیابی و کاربری کیت است. با توجه به استفاده وسیع از کیت الایزا در شناسایی عفونت ها، هدف این مطالعه بررسی کیت های فوق بود.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، حساسیت کیت ها با استفاده از پانل های معتبر کمپانی بوستون بیومدیکا و نمونه های مثبت قطعی بیماران ایرانی و ویژگی و ارزش اخباری مثبت کیت ها در دو گروه کم خطر(1646371) و پرخطر (2525) محاسبه گردید. نتایج با آزمون های آماری توصیفی26 SPSS وOR تحلیل شده و 05/0 <p معنادار در نظرگرفته شد.
یافته ها:
در ارزیابی کیت های Monalisa HBsAg ULTRA بیوراد و Genscreen ULTRA HIV Ag/Ab بیوراد حساسیت حتی بیش از کیت های مرجع (Siemens ، 6/0 Enzygnost HBsAg و HIV Ag/Ab بیومریوکس) و در مورد کیت Monalisa Anti-HCV PLUS Version 3 بیوراد حساسیت معادل 6/98% کیت مرجع(Ortho HCV 3.0 Enhanced SAVE) گزارش گردید. نتایج ارزیابی ویژگی در گروه پرخطر در سه کیت HBs Ag ، Anti HCV و HIV Ag/Ab به ترتیب 56/99% ، 100% و 80/99% و ارزش اخباری مثبت در گروه کم خطر به ترتیب 04/41% ، 30/31% و 07/6% و در گروه پر خطر به ترتیب 5/72%، 100% و 5/37% گزارش شد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر علاوه بر مناسب بودن حساسیت و ویژگی کیت های مورد بررسی، تفاوت چشمگیر ارزش اخباری مثبت در جوامع با شیوع کم خطر و پرخطر ویروسی را نشان داد و بر اهمیت توجه به شیوع به منظور انتخاب کیت و روش مورد استفاده جهت غربالگری ویروسی هر چه بیشتر تاکید نمود.
کلید واژگان: ارزش اخباری تست, حساسیت, ویژگیBackground and ObjectivesAssessing the sensitivity, specificity and positive predictive value (PPV) of blood-borne infections detection kits are important indicators in the evaluation and use of the kit.
Materials and MethodsThe present study is a descriptive study. The sensitivity of the kit was calculated using the panels of Boston Biomedica Company, definite positive samples of Iranian patients, and the specificity and PPV of the kits in two groups of low-risk )1646371) and high-risk (2525). The results were analyzed with descriptive statistics, SPSS 26, and OR statistical test. (p < 0.05)
ResultsIn evaluating Monalisa HBs Ag ULTRA, Bio-Rad, and Genscreen ULTRA HIV Ag/Ab kits, Bio-Rad is even more sensitive than reference kits (Enzygnost HBsAg 6.0, Siemens, HIV Ag/Ab Biomerieux) and in the case of Monalisa Anti-HCV kit PLUS Version 3, Bio-Rad sensitivity was equal to 98.6% of the reference kit (Ortho HCV 3.0 Enhanced SAVE). The results of the specificity evaluation in the high-risk group by three kits of HBs Ag, Anti HCV, and HIV Ag/Ab were 99.56%, 100%, and 99.80%, respectively. The results of the evaluation of PPV in the same three kits in the low-risk group were 41.4%, 31.30%, and 6.07% and in the high-risk group they were reported to be 72.5%, 100% and 37.5%, respectively.
Conclusions :
The results of the present study, in addition to the appropriateness of sensitivity and specificity of the studied kits, showed a significant difference in PPV in communities with different viral prevalence and emphasized the importance of paying attention to prevalence in order to select kits and methods used for viral screening or diagnosis.
Keywords: Predictive Value of Tests, Sensitivity, Specificity -
سابقه و هدف
از دیدگاه طب سنتی ایران، بدن انسان سیستمی یکپارچه با اعضای مرتبط با هم است که بیماری یا سلامت هرکدام از آنها برهم اثر میگذارد. ممکن است عامل ایجاد بیماری یک عضو، در عضو دیگری باشد که به آن، عضو مشارک و بیماری را مشارکتی گویند؛ ازطرفی درمان عضو مشارک موجب بهبودی عضو بیمار میشود. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط آناتومیک بین کبد و معده میباشد.
مواد و روشها:
در این مطالعه مروری کتابخانهای، فصل تشریح کبد و معده از کتابهای معتبر طب سنتی ایران مانند «قانون در طب» و «تشریح الابدان منصوری» بررسی و با مطالب کتابهای آناتومی طب نوین مثل «آناتومی گری» و اطلسهای آناتومی مقایسه شد. مقالات موجود در پایگاههای دادهای الکترونیک نیز بررسی شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات، وجوه مشترک و تفاوتها بین دو دیدگاه طب سنتی ایران و نوین مشخص شد.
یافته ها:
ارتباط آناتومیک کبد و معده در دو دیدگاه طبی، در چهار محور ارتباط عصبی (غشاء، عصب حسی، تاندون)، عروقی (شریان کبدی، وریدهای ماساریقا و باب)، مجاورتی (مجاورت کبد با معده) و ارتباط بهواسطه عضو سوم (کیسه صفرا) مشاهده و تطبیق داده شد.
نتیجه گیری:
تطابق واضح ارتباط آناتومیک کبد و معده در دو دیدگاه بیانگر دانش حکیمان طب سنتی ایران از علم تشریح است، همچنین بررسی منابع عظیم علمی طب سنتی ایران نشان میدهد مبنای کتابهای آناتومی نوین، مطالبی است که از هزاران سال قبل بهدست دانشمندان امروز رسیده است.
کلید واژگان: کبد, معده, طب سنتی, طب ایرانیBackground and Purpose:
According to Traditional Persian Medicine (TPM), the human body is an integrated system in which health, or disease of organs affects each other since they are interconnected. Therefore, the cause of a disease in an organ may be in another organ, which is called participant organ, and the disease is called participatory. Hence, treatment of the participant organ will result in healing of the diseased organ. In this research, the anatomical connection between liver and stomach is studied.
Materials and MethodsIn this literature review, the chapters of liver and stomach anatomy in TPM textbooks such as “Tashrih al-Abdan-e Mansouri” and “Al-Qanun fi al-Tibb” were studied and compared with modern medicine anatomy atlases and textbooks like Gray’s Anatomy. Moreover, articles in electronic databases were searched. Similarities and differences of perspectives between these two types of medicine, namely TPM vs. modern medicine, were identified through analyzing outcome of the literature review.
ResultsThe anatomical connection between the liver and stomach in the two medical systems was observed and compared in four categories of the neural connection (membrane, a sensory nerve, and tendon), vascular (hepatic artery, mesenteric and portal veins), adjacency (proximity of liver and stomach), and connection by a third organ (gallbladder).
ConclusionThe significant anatomical connection between the liver and stomach in the two medical systems indicates knowledge of TPM scholars about the science of anatomy. Correspondingly, study of the enormous scientific resources of the TPM reveals that modern anatomy textbooks have been founded on ancient knowledge.
Keywords: : Liver, Stomach, Traditional Medicine, Persian Medicine -
بررسی تغییرات ریوی افراد سیگاری و غیر سیگاری مبتلا به هپاتیت C مزمن با تصویربرداری و اسپیرومتری
ویروس هپاتیت C عامل عفونی شایعی است که تخمین زده می شود حدود % 3 جمعیت جهان به آن آلوده باشند. هپاتیت C مزمن همراه با چندین تظاهر خارج کبدی از جمله درگیری بافت بینابینی ریه می باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان عوارض ریوی در بیماران مبتلا به هپاتیت C مزمن در دو گروه سیگاری و غیر سیگاری انجام شد. 73 بیمار مبتلا به هپاتیت C مزمن مراجعه کننده به مرکز تحقیقات گوارش وکبد و مرکز هپاتیت، وارد مطالعه شدند و برای تمامی بیماران تست عملکردی ریوی-اسپیرومتری (PFT) و CT اسکن با وضوح بالا (HRCT) انجام شد. از 73 بیمار وارد مطالعه شده، % 2/56 بیماران سیگاری و% 8/43 نفر غیر سیگاری بودند. از 34 بیمار با HRCT غیرطبیعی، 22 نفر (% 7/64) آنها سیگاری بودند. نتایج PFT در % 6/94 از بیماران شواهدی از بیماری انسدادی و یا بیماری تحدیدی ریه نشان نداد. نتایج اسپیرومتری از نظر FEV1 و FVC و% 75-25FEF به ترتیب در %5/5، %5/5 و 9%/32 از بیماران کاهش یافته بود. تغییرات ریوی مشاهده شده در HRCT، با آنزیم های کبدی مختل و Viral load ارتباط معنی داری داشت (02/0P=). تغییرات ریوی مشاهده شده در HRCT و نتایج اسپیرومتری با جنس، مصرف سیگار، مرحله درمان ارتباط آماری معنی داری نداشت (05/0P>). هپاتیت C مزمن می تواند موجب ایجاد تغییرات فیبروتیک در ریه شود و HRCT دقت بیشتری نسبت به PFT در ارزیابی تغییرات ریوی در بیماران مبتلا به هپاتیت C مزمن دارد. شدت درگیری ریه در بیماران مبتلا به هپاتیت c مزمن با مرحله و شدت پیشرفت بیماری مرتبط نیست. مصرف دخانیات تاثیر دردرگیری ریوی ندارد. HRCT در مراحل ابتدای شروع درگیری ریوی نسبت به اسپیرومتری حساس تر است. به نظر می رسد تغییرات بافتی مقدم بر تغییرات عملکرد ریه باشد.
کلید واژگان: هپاتیت C مزمن, بیماری بافت بینابینی ریه, CT اسکن با قدرت تفکیک بالا(HR CT), اسپیرومتری سیگار -
سابقه و هدف
کبد چرب غیرالکلی از بیماریهای شایع در جهان است که شیوع آن در ایران از 5/21 تا 5/31 درصد گزارش شده و هنوز درمان قطعی برای آن مشخص نشده است. بذر زنیان یا اجواین در طب سنتی ایران به عنوان هضم کننده و مقوی کبد کاربرد داشته است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر عصاره آبی بذر زنیان در مقایسه با دارونما در بهبود هضم معده و درمان بیماری کبد چرب غیرالکلی انجام شده است.
مواد و روش ها:
در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 55 فرد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی به طور تصادفی (تخصیص بلوک تصادفی) به دو گروه دریافت کننده دارو (27نفر) و دارونما (28نفر) تقسیم شدند. تمامی افراد دو گروه علاوه بر آموزش سبک زندگی و تغذیه، روزانه سه عدد کپسول 500 میلی گرمی (زنیان یا دارونما) به مدت 8 هفته دریافت کردند. سطوح آنزیم های کبدی، میزان استیاتوز کبد، سوءهاضمه و شدت آن و شاخص های تن سنجی در ابتدا و انتهای مطالعه تعیین شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
یافته ها:
بیشتر بیماران (7/72درصد) در گروه سنی 30 تا 50 سال قرار داشتند. هر دو گروه از نظر ویژگی های دموگرافیک با یکدیگر یکسان بودند. در انتهای 8 هفته مداخله، سطح ALT (p<0.001)، میزان استیاتوز کبدی (RR=2.49, p=0.033) و شدت سوءهاضمه (p=0.025) در گروه دارو نسبت به دارونما بهبود معنی داری نشان داد. ولی علیرغم کاهش معنی دار سطح آنزیم AST در هر دو گروه، در بین دو گروه معنی دار نبود (p=0.098). وزن و شاخص توده بدنی (BMI) در انتهای مطالعه در هر دو گروه، دارو (p=0.016)و دارونما (p=0.007) کاهش معنی دار یافت اما نسبت دور کمر به باسن (WHR) فقط در گروه دارو کاهش معنی دار پیدا کرد (p=0.011).
نتیجه گیری:
با توجه به اینکه مصرف کپسول زنیان در بهبود نسبی بیماری کبد چرب غیرالکلی موثر است، می توان استفاده از آن را در درمان بیماران مبتلا توصیه کرد.
کلید واژگان: زنیان, سوءهاضمه, آنزیم های کبد, کبد چرب غیرالکلی, طب سنتی ایرانBackground and Purpose:
Non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD) is one of the most common diseases in the world with prevalence of 21.5% to 31.5% in Iran. No definitive treatment has yet been determined. Trachyspermum ammi (Carum copticum) commonly known as ‘Ajwain’ have long been used in traditional Persian medicine (TPM) as a digestive and liver tonic. The purpose of this study was to compare the effect of aqueous extract of C. copticum seeds with placebo in improving dyspepsia and treatment of NAFLD.
Methods and Materials:
Fifty-five patients with NAFLD were randomly divided into two groups: drug (n = 27) and placebo (n = 28). All subjects in both groups received three 500 mg capsules (Drug or placebo) daily for 8 weeks in addition to lifestyle modification education.
Liver enzyme levels, liver steatosis, dyspepsia and its severity and anthropometric indices were determined at the beginning and end of the study. Statistical analysis was performed by SPSS 21 software.ResultsThe majority of patients (72.7%) were in the age group of 30-50 years. Both groups were similar in demographic characteristics. At the end of 8 weeks of intervention, ALT level (p <0.001), hepatic steatosis (RR = 2.49, p = 0.033) and dyspepsia severity (p = 0.025) were significantly improved in the drug group. However, despite a significant decrease in AST enzyme levels in both groups, it was not significant between the two groups (p = 0.098). Weight and body mass index (BMI) were significantly decreased at the end of the study in drug (p = 0.016) and placebo (p = 0.007) groups, but waist-hip ratio )WHR( decreased only in the drug group (p = 0.011).
ConclusionSince the use of Carum copticum capsules is effective in the relative improvement of non-alcoholic fatty liver disease, its use in the treatment of patients can be recommended.
Keywords: Trachyspermum ammi, Dyspepsia, Liver Enzymes, Non-Alcoholic Fatty Liver, Persian Medicine -
-
مقدمهکبد چرب غیرالکلی یکی از بیماری های مزمن شایع می باشد که به دلیل عواملی مانند چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، دیابت نوع دو و دیسلیپیدمیا ایجاد می شود. در مطالعات پیشین اثرات سودمند زنجبیل بر روی شاخص های مرتبط با سندروم متابولیک نشان داده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر مکمل زنجبیل بر شاخص های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.مواد و روش هادر این مطالعه که به شکل کارازمائی بالینی دو سوکور انجام شد، 50 بیمار مبتلا به کبد چرب غیرالکلی در دو گروه مداخله و شاهد برای مدت 12 هفته روزانه 2 گرم مکمل زنجبیل یا دارونما دریافت کردند. هر دو گروه توصیه به تعدیل رژیم غذایی و انجام فعالیت فیزیکی شدند. سطوح شاخص های التهابی، پروفایل لیپیدی، قند خون ناشتا و انسولین در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد.
یافته های پژوهش: مکمل یاری با زنجبیل سبب کاهش معنی داری در سطوح شاخص های التهابی، قند خون ناشتا، مقاومت به انسولین و تری گلیسرید شد، با این وجود سطوح توتال کلسترول، HDL کلسترول و LDL کلسترول بین دو گروه تفاوت معنی داری نکرد.بحث و نتیجه گیریمکمل یاری زنجبیل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی سبب بهبود برخی ریسک فاکتور های مرتبط با بیماری های قلبی عروقی شد.کلید واژگان: کبد چرب غیرالکلی, بیماری های قلبی عروقی, زنجبیل, شاخص های التهابی, مقاومت به انسولینIntroductionNonalcoholic fatty liver is a very common chronic liver disease that is caused by some factors such as insulin resistance, central obesity, type 2 diabetes mellitus and dyslipidemia. The beneficial effects of ginger on metabolic disorders have been shown previously. The aim of this study was to investigate the effect of ginger supplementation on cardiovascular risk factors in patients with non-alcoholic fatty liver disease.Materials and MethodsIn this randomized controlled clinical trial study, 50 patients with non-alcoholic fatty liver disease participated in the intervention and placebo groups. For 12 weeks the intervention and placebo groups received 2 gram of ginger or placebo, respectively. Both groups were advised to follow a balanced diet and physical activity recommendations. Levels of inflammatory biomarkers, lipid profile, fasting blood glucose, insulin and insulin resistance were measured at the beginning and end of the study.
Findings: Ginger supplementation reduced inflammatory biomarkers, fasting blood glucose, insulin resistance and triglyceride levels more than placebo, but there were no significant changes in total cholesterol, HDL and LDL in each group.
Discussion &ConclusionsGinger supplementation reduced levels of some cardiovascular risk factors in patients with non-alcoholic fatty liver disease.Keywords: Non-alcoholic fatty liver, Cardiovascular diseases, Ginger, Inflammatory biomarkers, Insulin resistance -
مقدمهاختلال عملکرد جنسی به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی مهم تلقی می شود. بیماری های مزمن از جمله هپاتیت مزمن و درمان آن می تواند تاثیر منفی بر روی خلق و عملکرد جنسی داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط اختلال عملکرد جنسی با سطح افسردگی در بیماران مرد مبتلا به هپاتیت مزمن صورت گرفته است.روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بر روی 70 بیمار مبتلا به هپاتیت مزمن که ویژگی های ورود به مطالعه از قبیل: متاهل بودن، عدم ابتلا به اختلال عملکرد جنسی قبل از تشخیص هپاتیت، عدم استفاده از داروهای موثر بر اختلال عملکرد جنسی، عدم ابتلا به بیماری های تاثیرگذار بر اختلال عملکرد جنسی را داشتند، انجام شد. روش نمونه گیری ساده و در دسترس بود. برای بررسی وضعیت عملکرد جنسی بیماران از پرسشنامه بین المللی استاندارد اختلال عملکرد جنسی(international index of erectile function) استفاده شد. جهت تعیین روایی از روایی محتوا و برای پایایی آن از آزمون مجدد استفاده شد. جهت ارزیابی سطح افسردگی، از پرسشنامه استاندارد بک(Beck) استفاده گردید. داده ها، توسط نرم افزارSPSS16 تجزیه و تحلیل شد.یافته هامتوسط سن بیماران 56/45 سال و میانگین مدت زمان ابتلا به بیماری 81/6 سال بود. 7/65% مبتلا به هپاتیت مزمن B و3/34% مبتلا به هپاتیت مزمنC بودند. بیشترین درصد بیماران (3/74%) اختلال نعوظ متوسط و 6/8% دارای اختلال نعوظ ضعیف بودند. شدت افسردگی در40% از بیماران خفیف بود. بین سطوح مختلف افسردگی از نظر اختلال نعوظ اختلاف معنی داری وجود نداشت (449/0=P). بین اختلال نعوظ و مشخصات دموگرافیک نیز ارتیاطی یافت نشد.نتیجه گیریبین اختلال نعوظ وسطوح افسردگی در بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن ارتباطی وجود ندارد.
کلید واژگان: اختلال عملکرد جنسی, افسردگی, هپاتیت مزمنBackgroundErectile dysfunction (ED) is recognized as a major health problem. Chronic diseases such as chronic hepatitis، and its treatment can have negative effect on erectile function. The aim of This study was assessment the correlations of Erectile Dysfunction with Depression in Patients with Chronic HepatitisMethodsIn this descriptive and analytical study، 70 male patients with chronic hepatitis evaluated by IIEF standard questionnaire for assessing Sexual dysfunction. Also the Beck depression scale used for assessing the depression level. data were analyzed by using of spss 16 software.FindingsThe mean of patients age was 45. 56 year; the mean of chronic hepatitis infection duration was 6. 81 year; 46 (65. 7%) and 24 (34. 3%) patients were HBV and HCV recpectivly. In the most of the patientS (74. 3%) ED was observed moderate and severity of depression in the most of the patient (40%) was mild. depression levels could not still significantly predict the ED (P=0. 449) and between biological variables and ED didn’t found significantly correlations.ConclusionOur results indicate that there is no significantly correlations between ED، depression level and demographic.Keywords: Erectile Dysfunction, Depression, Chronic Hepatitis -
زمینه و هدفامروزه انتقال ویروس هپاتیت B در بین اعضاء خانواده، یکی از مشکلات مهم بهداشتی است و به صورتهای مختلفی رخ میدهد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت حالت ناقلی هپاتیت B و عوامل مرتبط با آن در بین اعضای خانواده ناقلین HBsAg در زاهدان انجام گردیده است.روش هادر این مطالعه که به روش توصیفی مقطعی و تحلیلی انجام شده است، اطلاعات مربوط به تعداد 454 نفر ناقل HBsAg مثبت و 1817 نفر از اعضای خانواده آنان بوسیله پرسشنامه و به روش مصاحبه جمع آوری شده و در پرسشنامه مورد اشاره اطلاعات دموگرافیک، آزمایشگاهی، بالینی و سوالات اختصاصی درباره اعضای خانواده ناقلین هپاتیت B طراحی گردیده و به علاوه در اعضای خانواده ناقلین، شاخصهای هپاتیت B ازجمله Anti-HBc، HBsAg و Anti-HBs در پرسشنامه درج و مورد بررسی قرار گرفته است. بعلاوه نمونه های خون از افراد گرفته شده و برای تعیین شاخص های هپاتیت B مورد آنالیز قرار گرفت و سرانجام یافته های توصیفی (همچون فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) برای آنالیز داده ها مورد استفاده گرفته است.یافته هادر این مطالعه تعداد 454 ناقل مزمن (66% مذکر و 34% مونث) با سن متوسط 10 ± 36 سال و 1817 نفر اعضای خانواده آنان شرکت داشتند. فراوانی HBsAg و HBcAb در اعضای خانواده به ترتیب 3/19% (351 نفر) و 1/51% (576 نفر) بود و بالغ بر 3 درصد آنان فقط HBcAb مثبت بودند. فراوانی شاخصهای هپاتیت در گروه های سنی مختلف متفاوت بود. بالاترین فراوانی HBsAg (35%) و HBcAb (32%) در گروه سنی 30-21 ساله بود. بالاترین درصد HBsAg مثبت در مادران ناقل هپاتیت B و کمترین میزان در همسران آنان یافت شد (2/53% در مقابل 4/8% p<0.001).نتیجه گیریدر این مطالعه مشخص شد که در اعضای خانواده ناقلین ویروس هپاتیت B اختلاف معنی داری بین شاخصهای سرولوژیک وجود دارد و فراوانی آن نسبت به جامعه بسیار بالاتر است. بنابراین پزشکان باید سعی کنند تمام اعضای خانواده بیماران مبتلا به هپاتیت B از جمله همسر، فرزندان، خواهر و برادر و والدین آنها غربالگری گردند و سپس کلیه افراد واجد شرایط، واکسینه شوند. علاوه بر این مشاوره قبل از ازدواج، غربالگری مادران باردار و آموزش بهداشت به اعضای خانواده ناقلین هپاتیت B مخصوصا مادران آلوده و باردار میتواند یکی از مهمترین راهکارهای پیشگیری باشد. سرانجام پیگیری مادران آلوده و پروفیلاکسی نوزادان آنها در پیشگیری از انتشار بیماری در جامعه نقش بسزایی خواهد داشت.
کلید واژگان: هپاتیت B, انتقال خانوادگی, پیشگیری, زاهدانBackground And AimsThe household transmission of hepatitis B virus (HBV) is a major health problem. The prevalence rate of this infection is reported about 11% to 57% among family members of HBsAg carriers. This study conducted to evaluate serological determinants of chronic hepatitis B infection, especially HBsAg positivity among family members of asymptomatic HBsAg positive carriers in Zahedan city (Southeastern Iran).Materials And MethodsIn a cross-sectional study, data were collected for a total of 454 HBsAg – positive cases and 1817 members of their family by trained interviewers and a validated questionnaire. Additionally blood samples were obtained and tittered to detect serologic markers of hepatitis B.ResultsIn this study totaly, 454 chronic HBsAg carriers (66% male and 34% female) with an average age of 36 ± 10 years and 1817 of their family members were included. The prevalence rate of HBsAg and HBc-Ab positivity among household members were 19.3% (n = 351) and 51% (n = 573), respectively. The frequency of HBV markers was different by age groups. The highest prevalence rate of HBsAg (35%) and HBc-Ab (32%) positivity were found in the age group of 21-30 years old. Importantly, the mothers of index cases had the highest prevalence of HBsAg positivity compared with their spouses who had the lowest proportion (53.2% vs. 8.4%, p<0.001).ConclusionIn family members, HBsAg-positivity was greater than the general indigenous population. Suggesting the importance of close contacts for transmission. It was more prevalent in mothers of index cases than their spouses. Suggesting the more efficient mother to child transmission than sexually transmission of HBV. And in those having a history of hepatitis B in maternal family in comparison with the paternal one, which may be due to more efficient transmission from infected mothers to children.Keywords: Hepatitis B, Transmission, Intra, familial, Prevention, Zahedan -
سابقه و هدفکمبود روشی برای تخمین میزان بروز HCV و HIV در اهداکنندگان بار اول، توانایی در اندازه گیری میزان بروز و خطر باقی مانده در این گروه از اهداکنندگان را محدود ساخته است. مطالعه حاضر سعی در تخمین میزان بروز از طریق مدل پیشنهاد شده توسط شیمیان ژو در اهداکنندگان باراول دارد.مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی گذشته نگر، کلیه اهداکنندگان بار اول(98810 نفر) از گروه های سنی 20-17 سال و33-26 سال که در سال های 1388 و 1389 موفق به اهدای خون گردیده بودند، وارد مطالعه شدند. شیوع عفونت های HCV و HIV در گروه مورد بررسی، از طریق تقسیم تعداد موارد مثبت اثبات شده به کل اهداکنندگان بار اول در هر گروه سنی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار 5/19 SPSS انجام و از آمار توصیفی و فاصله اطمینان 95% برای محاسبه P1-P2 استفاده شد.
یافته هامیزان بروز HCV در دو سال پیاپی 88 و 89 به ترتیب 65/15 و 83/11 در 100000 نفر به دست آمد. میزان بروز کل دوره 2 ساله نیز 26/13در100000 نفر محاسبه شد. میزان بروز HIV در 2سال پیاپی 1388 و 1389 به ترتیب 47/1 و 21/1 در 100000 نفر به دست آمد. میزان بروز کل دوره 2 ساله 37/1 در 100000 نفر محاسبه شد.
نتیجه گیریقابل مقایسه بودن میزان بروز HIV محاسبه شده با کشورهای توسعه یافته، می تواند بر ایمنی مناسب خون از این نظر دلالت داشته باشد. در عین حال بالاتر بودن میزان بروز HCV، نیاز به تمهیدات دیگری برای ارتقای سلامت خون(مانند استفاده از آزمایش NAT) را گوشزد می کند.
کلید واژگان: اهداکنندگان خون, ویروس هپاتیت C, HIV -
زمینه و هدفآنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی از جمله لامیوودین و آدفویر داروهای موثر برای درمان بیماران هپاتیت B به شمار می روند ولی استفاده طولانی مدت این دسته از داروها منجر به پیدایش واریته های مقاوم به درمان میشود. از آنجائی که اثر آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی بر پیدایش واریته های حاوی جهشهای گریز HBsAg به خوبی مشخص نشده است، هدف از این مطالعه بررسی جهش های گریز HBsAg در بیماران هپاتیت B مزمن تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/نوکلئوتیدی بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 50 بیمار مبتلا به هپاتیتB مزمن که تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی (لامیوودین و/یا آدفویر) بودهاند و 50 بیمار مبتلا به هپاتیتB مزمن که هیچ داروی ضد ویروسی دریافت نکرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.DNA ویروس هپاتیت B از پلاسمای بیماران استخراج و قسمتی از ژن S ویروس هپاتیت B توسط روش Nested-PCR تکثیر گردید. محصول PCR توسط روش توالی یابی مستقیم از نظر وجود جهشهای گریز HBsAgمورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هادر کل 100 بیمار مورد مطالعه، جهش های گریز HBsAg دیده شده عبارتند از: sQ101H، sG119R، sP120S، sP127S، sA128V، sG130N، sG130R، sT131I، sM133I و sY134N. در گروه بیماران تحت درمان با آنالوگهای نوکلئوزیدی/نوکلئوتیدی 16 درصد بیماران واجد ویروس حاوی جهشهای گریز HBsAg بودند در حالی که در بیمارانی که تحت درمان دارویی قرار نگرفته بودند 6 درصد بیماران واجد ویروس حاوی جهشهای گریز HBsAg بودند (98/2OR=، 2/0p=).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه به نظر میرسد بین مصرف آنالوگهای نوکلئوزیدی/ نوکلئوتیدی و پیدایش جهشهای گریز HBsAg رابطهای وجود ندارد.
کلید واژگان: آدفویر دیپی وکسیل, هپاتیت B مزمن, جهش گریز HBsAg, لامیوودینBackgroundNucleos(t)ide analogues, such as lamivudine and adefovir, are effective drugs for treatment of hepatitis B patients. However, long-term treatment with these drugs leads to the emergence of the nucleos(t)ide analogue resistant strains. The impact of nucleos(t)ide analogues on the emergence of HBsAg escape mutations is not clarified. Hence, the aim of this study was to determine HBsAg escape mutations in chronic hepatitis B patients treated with nucleos(t)ide analogues.Materials And MethodsA cross-sectional study was performed on 50 patients with chronic hepatitis B under treatment with nucleos(t)ide analogues (lamivudine and/or adefovir) and 50 naive chronic hepatitis B patients. HBV DNA was extracted from plasma and S gene of virus was amplified by Nested-PCR followed by direct sequencing. HBsAg gene sequence of the samples was evaluated for detection of HBsAg escape mutations.ResultsAmong the 100 patients, the following HBsAg escape mutations were identified: sQ101H, sG119R, sP120S, sP127S, sA128V, sG130N, sG130R, sT131I, sM133I, and sY134N. The frequency of HBsAg escape mutations in patients under treatment of nucleos(t)ide analogues was 16% and in naïve patients was 6% (p=0.2, OR=2.98).ConclusionAccording to the obtained results, there seems to be no association between using nucleos(t)ide analogues and emergence of HBsAg escape mutations.Keywords: Adefovir dipivoxil, Chronic hepatitis B, HBsAg escape mutation, Lamivudine -
اخیرا از سوی همکار عزیز و ارجمند جناب آقای دکتر سید موید علویان سردبیر محترم مجله ی «Hepatitis Monthly» و سرکار خانم اعظم رئوفی، نامه ای در زمینه ی داده های مستخرج مقاله ی «میزان خود استنادی مجلات علمی- پژوهشی انگلیسی زبان ایرانی حوزه ی پزشکی نمایه شده در نمایه نامه ی استنادی Scopus» مدیریت اطلاعات سلامت؛ 8(5): 639-648 به دفتر مجله وصول شده است. با توجه به بررسی کارشناسانه ی مجدد و موضوع عدم تبیین دقیق بازه ی زمانی در مقاله ی مزبور، برخی داده های مقاله مورد تشکیک نویسنده ی نامه واقع شده است که ضمن پوزش نویسندگان مقاله از نتایج مزبور به درج نامه بدون اشاره به نام های خاص مبادرت می شود.
-
مقدمه
شیوع روزافزون چاقی و متعاقب آن سندرم متابولیک، باعث افزایش شیوع کبد چرب غیرالکلی شده است. هنوز درمان کاملا قطعی برای کبد چرب در دسترس نیست. هدف از این مطالعه، مقایسه ی اثر بخشی ویتامین E همراه با اورسودزوکسی کولیک اسید (UDCA) با ویتامین E تنها به عنوان دو روش رایج درمان این بیماری بود.
روش هااین مطالعه در قالب کارآزمایی در دو شاخه ی ویتامین E 400 واحد روزانه به تنهایی و همراه با اورسودزوکسی کولیک اسید 250 میلی گرم در هر 8 ساعت به انجام رسید. بیمارانی که ALT غیر طبیعی و در سونوگرافی کبد چرب داشتند، به مطالعه وارد شده، در دو گروه تصادفی سازی شده برای 6 ماه تحت درمان و پی گیری قرار گرفتند. کاهش ALT به زیر 5/1 برابر حد بالای طبیعی به عنوان پاسخ درمانی در نظر گرفته شد.
یافته هابین 16 نفر گروه درمان منفرد و 19 نفر گروه درمان ادغام یافته، تفاوتی از نظر سنی (میانگین کلی 2/4 ± 5/58 سال) و جنسی (54 درصد جنس مرد در کل) وجود نداشت. شاخص توده ی بدنی بین دو گروه تفاوتی نداشت و در طی مطالعه تغییر مشخص پیدا نکرد (kg/m2 2/1 ± 8/28). در گروه درمان ادغام یافته 13 و در گروه منفرد 9 نفر به هدف درمانی رسیدند (46/0 = P). میانگین تغییرات ALT و AST در طی مداخله، بین دو گروه تفاوت آماری نداشت؛ ولی ترانس آمینازها به نسبت قبل از مطالعه، در اثر مداخله ی درمانی به صورت معنی داری حداقل IU/L 30 کاهش یافت (02/0 = P).
نتیجه گیریدرمان منفرد یا ترکیبی حاوی ویتامین E به طور متوسط در 6/0 افراد باعث دستیابی به بهبودی در عرض 6 ماه می شود اما افزودن اورسودزوکسی کولیک اسید تاثیر درمانی قابل توجهی بر نتیجه ی درمان ندارد. تعداد کم نمونه باعث می شود که نتوان به راحتی در مورد اثر افزودن UDCA به ویتامین E قضاوت کرد.
کلید واژگان: ویتامین E, اورسوداکسی کولیک اسید, استئاتوهپاتیت غیر الکلیBackgroundEmerging prevalence of obesity and subsequently metabolic syndrome induced increment in non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD). Incidence no definite treatment is still available for NAFLD and different groups of drugs were used to treat this condition and it’s related hypertranaminasemia. This study aimed to compare efficacy of vitamin E with or without ursodexycholic acid (UDCA) as two routine treatment modalities in NAFLD.
MethodsThe study was done in a parallel-arms clinical trial; one using 400 IU vitamin E alone and another associated with 250 mg UDCA TDS. The patients enrolled in the study if they had ultrasound report of NAFD and abnormal ALT level, and were randomized in two groups, than followed for 6 months. ALT decrease to less than 1.5 times upper limit normal was assumed as the target therapeutic response.
FindingsAge of two groups (58.5 ± 4.2) did not differ, neither the gender portion varied (54% were male). Body mass index was not different in two groups before the intervention and did not change significantly during the study (28.8 ± 1.2 kg/m2). In the combination treatment group, 13 cases and in the single therapy, 4 persons reached to therapeutic target (P = 0.46). Mean of ALT and AST variations following intervention did not differ in two groups, but transaminase levels significantly decreased at least for 30 IU/L after treatment (P = 0.02).
ConclusionSingle therapy with vitamin E or combined therapy with UDCA caused recovery of NAFLD in 60% of patients; although adding UDCA had no significant effect on treatment outcome. Small sample size could cause a pitfall in this study that limits ability to establishing equivalence of two modalities.
-
زمینه و هدفبه منظور پوشش دهی ایمنی علیه هپاتیت B در نوجوانان و جوانان تا سن 25 سال، برنامه ایمن سازی سراسری هپاتیت B برای متولدین 1368 تا 1371 در دستور کار وزارت بهداشت قرار گرفته است. اولین برنامه از این سری در سال 86-85 در سه مرحله برای متولدین سال 68 انجام شده است. این مطالعه با هدف برآورد و تحلیل هزینه صرف شده از طرف نظام سلامت کشور در این برنامه صورت گرفته است.روش بررسیمطالعه از دیدگاه نظام سلامت انجام شد. متغیرهای هزینه ای در این مطالعه شامل هزینه های مصرفی، هزینه های پرسنلی، هزینه تبلیغات، هزینه حمل و نقل و هزینه های سرباری بود. اطلاعات لازم برای برآورد هزینه های مصرفی، ناظران ستادی و تبلیغات از اطلاعات جاری مرکز مدیریت بیماری ها و مصاحبه با کارشناسان مربوطه به دست آمد. هزینه های پرسنلی تزریق واکسن، ناظران استانی و واحدهای سیاری در یک یا چند دانشگاه (شامل دانشگاه های علوم پزشکی مازندران، گلستان، کرمان و ایران) محاسبه شد و به کل کشور تعمیم داده شد. برای برآورد هزینه حمل و نقل و هزینه های سرباری از ضرایبی که در راهنماهای سازمان بهداشت جهانی توصیه شده بود استفاده گردید. پوشش برنامه با استفاده از گزارش های دانشگاه های علوم پزشکی کشور محاسبه شد. آزمون های حساسیت انجام گردید.یافته هامجموع هزینه صرف شده در سه مرحله این برنامه 615/83 میلیارد ریال محاسبه گردید که از این مبلغ 24٪ صرف هزینه های مصرفی، 42٪ صرف هزینه های پرسنلی، 31٪ صرف هزینه حمل و نقل، 1/0٪ صرف هزینه تبلیغات و 3٪ صرف هزینه های سرباری شده است. هزینه صرف شده به ازای تزریق هر دوز واکسن 21000 ریال بوده است که این رقم درصورت بالا رفتن پوشش برنامه و استفاده از دوز واکسن زیر 20 سال حداقل تا 17500 ریال کاهش یافته و درصورت پایین آمدن پوشش برنامه و استفاده از دوز واکسن بالای 20 سال حداکثر تا 23000 ریال افزایش خواهد یافت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان می دهد که هزینه صرف شده در این برنامه در مقایسه با برنامه های مشابه در کشورهای توسعه یافته بسیار پایین تر است که با ایجاد تغییراتی به ویژه در دوز واکسن می تواند کاهش یابد. هزینه صرف شده برای تبلیغات در این برنامه ناچیز بوده که لازم است به آن بیشتر توجه شود. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان پشتوانه ای در درخواست تامین اعتبار برای برنامه های واکسیناسیون مقطعی به کار رود و وزارت بهداشت را در تامین اعتبار مورد نیاز برنامه یاری دهد.
کلید واژگان: تحلیل هزینه, واکسیناسیون, هپاتیت B, مطالعه نظام سلامت, ایرانGovaresh, Volume:14 Issue: 1, 2009, PP 27 -34BackgroundIn order to extend HBV immunization to twenty-five-year old adolescents, Ministry of Health and Medical Education (MOH & ME) in Iran has decided to implement HBV mass vaccination campaign for adolescents who were born from 1989 to 1992. The first three-round campaign covering 1989 born adolescents was implemented in 2007 in Iran. This study was conducted for cost estimation and analysis of HBV vaccination campaign for adolescents implemented in 2007 in Iran.Materials andMethodsThis cost analysis study was conducted applying health system perspective. The cost variables considered in this study were recurrent costs, personnel costs, publicity costs, transportation costs and overhead cost. We gathered the required data to estimate recurrent costs, national-level supervision and publicity from existing data and through interview with experts in MOH & ME. To estimate vaccine administration cost, provincial supervision cost and outreach team's costs, we gathered the data from one or some of the provinces, then, we expanded the results to the country. We used recommended proportions by WHO to estimate transportation and overhead costs. We used administrative data reported from universities of medical sciences to estimate vaccination coverage. Sensitivity analysis was applied.ResultsTotal cost for three rounds of the campaign was estimated as 83615 billion IR Rials including 24% for recurrent costs, 42% for personnel costs, 31% for transportation costs, 0.1% for publicity costs and 3% for overhead costs. Total cost was estimated as 21000 IR Rials per dose administered. Sensitivity analysis indicated that increasing campaign coverage and using under 20 year-old vaccine dosage will decrease the cost to 17500 IR Rials per dose administered. On the other hand, decreasing campaign coverage and using above 20 year-old vaccine dosage will increase the cost to 23000 IR Rials.ConclusionThe costs in this campaign are much lower than that in similar programs in developed countries and will be even decreased if some revisions, particularly in vaccine dosage are considered. Publicity costs have been too low and needs more attention in future campaigns. The findings in this study provided evidence to support the resource value, which MOH & ME will be requested for future campaigns. -
زمینه و هدفعفونت HBV یک مشکل بزرگ بهداشت جهانی در حال حاضر است و علی رغم وجود یک واکسن موثر، بیش از 370 میلیون انسان در دنیا به عفونت مزمن با هپاتیت B مبتلا می باشند. اگر چه در برخی افراد ناقل مزمن، روش واکسن درمانی کاربرد دارد، غالبا این گونه بیماران نمی توانند به تحریک ایمنی ناشی از این واکسن پاسخ دهند و بعضا موتاسیونهای ایجاد شده در سوشهای مقاوم به واکسن در اپی توپ های ایمنی پروتئین سطحی ویروس (HBsAg) رخ می دهد.روش بررسیبرای 19 بیمار ناقل مزمن غیر فعال HBsAg، که در سرم آنها HBV DNA قابل تشخیص بود، 3 تزریق استاندارد واکسن هپاتیت B به فاصله 1 ماه انجام شد. روی 2 نمونه از هر بیمار، یکی قبل از تزریق واکسن نوبت اول و دیگری پس از تزریق واکسن سوم (جمعا 38 نمونه)، Nested-PCR برای ژن سطحی با پرایمرهای اختصاصی انجام شد و بعد از تعیین توالی محصولات PCR، موتاسیون های موجود در این قطعه در مقایسه با سوشهای ایرانی و Database مشخص شد.یافته هاتعیین توالی نمونه ها نشان دهنده تعدادی موتاسیون تغییر دهنده اسید آمینه و تعدادی mutation silent در خارج از ناحیه «a»determinant است و بیشتر موتاسیونها در اسیدهای آمینه نواحی 215-205 تجمع داشتند. از تعداد کل موتاسیونهای منجر به تغییر اسید آمینه (92 عدد)، تعداد 51 عدد (55.4%) در اپی توپ های ایمنی به وقوع پیوسته بود، که شامل: 5 عدد دراپی توپ B (5.4%)، 21 عدد در اپی توپ Th (22.8%) و 25 عدد دراپی توپ CTL (27.2%) بودند. توزیعه موتاسیونی به سه دسته بود: در 3 نمونه تعداد موتاسیونها بعد از درمان افزایش یافت، در 6 نمونه کاهش پیدا کرد و در 7 نمونه تفاوتی بین قبل و بعد از درمان دیده نشد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، موتاسیونهای بررسی شده در این پژوهش، خارج از ناحیه «a»determinant قرار گرفته اند. موتاسیونهای ناحیه اپی توپ های ایمنی سلولهای Th و CTL می توانند از نوع فرار ایمنی باشند و دلیلی بر عدم پاسخ دریافت کنندگان واکسن به آن در نظر گرفته شوند.
کلید واژگان: هپاتیت HBsAg, B واکسن HBV, اپی توپ های ایمنیGovaresh, Volume:12 Issue: 4, 2008, PP 229 -234BackgroundChronic hepatitis B virus (HBV) infection represents a major global public health problem. Though there is an effective prophylactic vaccine, more than 370 million people round the globe are chronically infected with HBV. In spite of vaccination, as a therapeutic approach in chronic carriers, some patients are unable to induce an immune response. Such failure is often caused by emergence of mutations in immune epitope of the surface gene.Materials And Methods19 consecutive chronic HBsAg carriers with chronic hepatitis and detectable level of serum HBV DNA were given 3 standard injections of the B vaccine at one month interval. Blood samples were collected from each patient before each dose of the vaccine. Nested-PCR was performed on each specimen using specific primers which amplified the S-Ag region. Direct sequencing and alignment of sequences with Iranian species and databases were used for detecting probable mutations.ResultsDirect sequencing revealed substitutions in these sequences which were silent and/or amino-acid-changing mutations outside the "a" determinant of surface genes. Most mutations were occurred in the 205-215 regions. The changes included 92 amino acids: 51 in the immune epitope (25 in the CTL epitopes, 21 in the Th cell epitopes and 5 amino acid in the B cell epitopes) and other changes were observed in other regions. The distribution of the mutations could be categorized in 3 groups: The mutation was increased in 3 samples after treatment, was decreased in 6 samples after treatment, and was not different with pretreatment in 7 samples.ConclusionMutations occurred outside the "a" determinant. Mutations of the immune epitopes Th and CTL cell could be a type of escape immune response and are responsible for failure in response to immunotherapy.Keywords: Hepatitis B, HBsAg, HBV Vaccine immune epitope -
-
مقدمهاستئاتوز کبدی می تواند در کنار هپاتیت های ویروسی، منجر به افزایش آسیب کبدی و تسریع پیشرفت به سمت فیبروز شود. با این وجود، کمتر مطالعه ای به بررسی کبد چرب در ناقلان بی علامت مبتلا به هپاتیت B پرداخته است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی فراوانی شواهد سونوگرافی کبد چرب و عوامل خطرزای آن در ناقلان بی علامت ویروس هپاتیت B مراجعه کننده به سازمان انتقال خون تهران انجام شد.مواد و روش هامطالعه ی حاضر به صورت مقطعی توصیفی در 1120 بیمار ناقل بدون علامت هپاتیت B انجام شد. بیماران از بین مراجعه کنندگان به درمانگاه هپاتیت سازمان انتقال خون تهران در سال های 1385-1373 انتخاب شدند. داده ها شامل سن، جنس، وضعیت تاهل و آزمایش های CBC، LFT، PT، و پروفایل لیپید سرم (کلسترول تام و TG) و مصرف الکل برای همه ی بیماران در یک چک لیست ثبت شد.یافته ها106 نفر (5/9%) مبتلا به کبد چرب بودند. کبد چرب با جنس (001/0P<) و شغل (001/0P<) همبستگی معنی داری نشان داد. کبد چرب ارتباط معنی داری با سابقه ی مصرف سیگار (009/0p=) و سابقه ی بیماری کبدی در خانواده (007/0p=) داشت. کبد چرب با سطح هموگلوبین (001/0P<)، AST (001/0P<)، ALT (001/0P<)، بیلی روبین تام (004/0P=)، بیلی روبین مستقیم (032/0=P) و TG (002/0P=) ارتباط معنی داری داشت. سطوح FBS و کلسترول تام سرم ارتباط معنی داری با کبد چرب نشان ندادند.نتیجه گیریبر اساس مطالعه ی حاضر، شواهد سونوگرافی از کبد چرب در 10% ناقلان بی علامت هپاتیت B وجود داشت. با توجه به امکان تسریع پیشرفت بیماری کبدی در صورت وجود کبد چرب، و بی علامتی این بیماری، غربالگری بیماران از نظر استئاتوز کبدی ضروری به نظر می رسد. بر اساس این مطالعه، مردان و افراد سیگاری باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند. با توجه به اینکه در مطالعه ی حاضر از سونوگرافی به منظور تشخیص کبد چرب استفاده شده، و مطالعه فاقد گروه شاهد است، توصیه می شود مطالعه های دیگری نیز با گروه شاهد در این زمینه انجام شود.
کلید واژگان: کبد چرب, هپاتیت B, ناقل بی علامت, عوامل خطرزاIntroductionLiver steatosis causes progression in liver damage and accelerates liver fibrosis. There is lack of data in Iran regarding the prevalence and risk factors of fatty liver in carriers of HBV. The current study was performed to assess the prevalence and risk factors of fatty liver in carriers of HBV in Iran.Material And MethodsThis study was conducted between 1995 and 2006, as a cross sectional study, on 1120 asymptomatic HBV carriers, selected from the hepatitis clinic of the Tehran Blood Transfusion Organization. Age, sex, marital status and paraclinacal data including CBC, LFT, PT, lipid profile, FBS, and alcohol consumption were recorded using a checklist.ResultsFatty liver, found in 106 subjects, showed a significant correlation with sex (p=0.001), job (p=0.01), cigarette smoking (p=0.009), and previous history of liver disease (p=0.007) liver disease also had a significant correlation with Hg levels (p=0.001), AST (p=0.001), ALT (p=0.001), total bilirubin (p=0.004), direct bilirubin (p=0.032), and TG (p=0.002). FBS and total cholesterol levels were not significantly correlated with fatty liver (p>0.05).ConclusionFatty liver is seen in 10% of asymptomatic HBV carriers considering the negative impact of fatty liver on liver damage, it is essential to screen HBV carriers for the presence of fatty liver. Male, smokers, and those with disturbances in lipid profile are at a higher risk.Keywords: Fatty liver, Asymptomatic carriers, HBV, Chronic Hepatitis -
سابقه و هدف
پلی مرفیسم های ژن TNF می توانند بر فعالیت ویروس هپاتیت C در بیماری مزمن کبدی تاثیر بگذارند. در این مطالعه ارتباط بین سطح سرمی TNF-α و بیماری هپاتیت مزمن C مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسیارتباط بین سطح سرمی TNF-α و مرحله بندی فیبروز/نکروز التهابی و همچنین ارتباط آن با اندکس های آنتروپومتریک (اندکس توده بدن (BMI)، نسبت دور کمر به لگن (WHR)، دور کمر، دورلگن، سن و جنس)، اندکس های بیوشیمیایی (سطح سرمی تری گلیسیرید، کلسترول، FBS، HOMA-IR، AST و ALT، انسولین، پپتید–C، سطح HOMA-IR، شمارش پلاکت و INR) و سایر یافته های آسیب شناسی (رسوب آهن در کبد، استئاتوز) در 60 بیمار مبتلا به هپاتیت C بررسی شد.
یافته هامیانگین سنی بیماران در زمان مطالعه 8/11±6/36 سال و میانگین سنی بیماران در زمان تشخیص هپاتیت C 6/10±9/34 سال بود. 50 بیمار (3/83%) مرد و 10 بیمار (7/16%) زن بودند. میانگین سطح سرمی TNF-α pg/ml30± 13/31 (محدوده طبیعی: pg/ml 66-5) بود. سطح سرمی TNF-α ارتباط معنی داری با متغیرهای دموگرافیک (سن، وزن، قد، BMI، WHR، دور کمر و دور ران)، متغیرهای بیوشیمیایی (تری گلیسیرید، کلسترول، FBS، HOMA-IR، انسولین، پپتید C، پلاکت، INR، فریتین، ترانسفرین، آهن سرم) و نمره دهی آسیب شناسی، stage، grade و وجود استئاتوز و رسوب آهن در کبد نداشت. سطح سرمیTNF-α با مصرف مواد مخدر و الکل ارتباط آماری معنی داری داشت (به ترتیب 008/0=P و 017/0=P). با استفاده از مدل رگرسیون خطی، FBS، تری گلیسیرید، آهن سرم، پپتید C، قد و بیلی روبین توتال و مستقیم ارتباط معنی داری با سطح سرمی TNF-α داشتند (به ترتیب 12/0=P، 12/0=P، 12/0= P،040/0= P،049/0= P،046/0= P،045/0=P).
نتیجه گیریTNF-α سرمی با قند ناشتای خون، تری گلیسیرید، آهن سرم، پپتید C، بیلی روبین توتال و مستقیم، قد، مصرف الکل و مواد مخدر در ارتباط است و ارتباط معنی داری با مرحله بندی فیبروز/ نکروز التهابی کبد ندارد.
کلید واژگان: TNF, α, فیبروز, نکروز التهابی, هپاتیت مزمن CBackgroundTNF gene polymorphisms may influence hepatitis C virus activity. In the present study we surveyed TNF-α concentration in chronic hepatitis C patients and its association with hepatic fibrosis.
Materials and methodsWe investigated the association between TNF-α level and inflammatory necrosis/fibrosis grading, meanwhile, TNF association was investigated with anthropometric indices (body mass index, waist to hip ratio, waist circumference, sex, age), biochemical indices (triglyceride, cholesterol, fasting blood sugar, HOMA-IR, AST, ALT, insulin, peptide-c, INR) and also pathological findings.
ResultsThe study population included 50 males and 10 females with the mean age of 34.9±10.6 years. the mean TNF level was 31.13±30pg/ml. TNF was not associated with the following indices: age, sex, height, BMI, WHR, waist circumference, TG, cholesterol, FBS, HOMA-IR, insulin, peptide-c, INR, ferittin, transferrin, serum iron, steatosis and iron precipitate. However, TNF level was associated with drug abuse and alcohol (p<0.008, p<0.017). Based on logistic regression analysis, FBS, TG, iron level, peptide-c, height, total and indirect bilirubin were associated with TNF.
ConclusionTNF-α level was associated with FBS, TG, serum iron, peptide-c, total and indirect bilirubin, height, drug abuse, and alcohol use, however, it was not associated with inflammatory necrosis/fibrosis grading.
Keywords: TNF- α, Fibrosis, Inflammatory necrosis, Hepatitis C -
-
زمینه و هدفدر جامعه ما 1.3 درصد افراد، دارای آنتی بادی ضد HBc در سرم خون می باشند. هدف اصلی این مطالعه مشخص کردن میزان سروکاتورژن آنتی بادی ضد HBs، پس از واکسیناسیون، در افرادی است که به صورت پایدار، تنها دارای آنتی بادی ضد HBc هستند.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی، 94 نفر از مراجعه کنندگان به سازمان انتقال خون تهران که تنها دارای آنتی بادی ضد HBc بودند، به روش غیر احتمالی آسان، طی سالهای 1381 تا 1383 مورد مطالعه قرار گرفتند. این افراد تحت واکسیانسیون هپاتیت B نو ترکیب در سه نوبت و به فاصله 1 و 6 ماه پس از ترزیق اول قرار گرفتند. ایمنی زایی با تعیین تیتر HBsAb (بیشتر از 10mIU: ایمن) ارزیابی شد.یافته هامیزان پاسخ به واکسیانسیون هپاتیت B پس از واکسیانسیون نوبت اول، دوم و سوم، به ترتیب 27.7%، 61.7% و 75.5% بود. پاسخ کلی به واکسیانسیون در 75 نفر (79.8%) مشاهده شد. 19 نفر (20.2%) حتی پس از سه بار واکسیانسیون نیز دارای سطح ایمنی از anti-HBs در سرم خود نشدند. مثبت بودن آنتی بادی anti-HBs، وجود سابقه حجامت و سابقه قبلی مثبت بودن HBsAg، احتمال پاسخ به واکسیانسیون را به ترتیب به طور معنی داری 6.4 برابر (p=0.008)، 3.1 برابر (p=0.039) و 5.6 برابر (p=0.002) کاهش می داد.نتیجه گیریبه طور کلی، اگرچه در مطالعات مختلف در مقایسه با مطالعه ما تفاوتهایی در میزان پاسخ به واکسیانسیون پس از تزریق اول، دوم و سوم دیده می شود، درصد پاسخ کلی به واکسیانسیون بسیار نزدیک به اکثر مطالعات مشابه است.
کلید واژگان: هپاتیت B, واکسن هپاتیت B نوترکیب, ایمنی زایی, آنتی بادی پایدار ضد HBc به تنهاییBackground1.3% of people in Iran are positive for anti-HBc antibody.The objective of this study is to determine the rate of seroconversion in those with persistent isolated anti-HBc after vaccination.Materials And MethodsIn a quasi-experimental study, 94 persons with isolated anti-HBc antibody who were referred to Tehran Blood Transfusion Organization between 2002 and 2004 were selected through a convenient sampling. They were given recombinant hepatitis B vaccine on 0, 1 and 6 months. Immunization was defined by anti-HBs antibody titer |≥|10 mIU/mL, 1-2 months after administration of the last dose.ResultsResponse to HB vaccination consisted of 28%, 62% and 76% after each injection, respectively. The total response rate was 80% (n=75). Nineteen (20%) persons were negative for anti-HBs even after three doses of HB vaccination. Factors associated with decreased response to vaccination were positive anti-HBe (OR=6.4, P=0.008), history of bloodletting (OR=3.1, P=0.039) and prior history of being HBsAg positive (OR=5.6, P=0.002).ConclusionAlthough there were some differences between the response rates after each vaccine injections observed in our study and similar ones, the total response was nearly the same. -
زمینه و هدفهپاتیت ویروسی، هنوز یک معضل بهداشتی عمده در سراسر جهان محسوب می شود. رضایت از زندگی و احساس خوب بودن در بیماری مزمن، هدف اصلی مراقبت و درمان است. با این حال کیفیت زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن بخصوص بیماران تحت درمان با اینترفرون، اغلب پایین تر از حد طبیعی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر آموزش بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن تحت درمان با پی دی فرون مراجعه کننده به مرکز هپاتیت تهران است.روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که مداخله آن، آموزش تزریق اینترفرون آلفا-2b(پی دی فرون) و پیگیری درمان مداوم با اینترفرون بوده است. نمونه گیری از نوع غیرتصادفی بوده و براساس مشخصات نمونه صورت گرفته است. تعداد 60 بیمار به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی ویژه بیماران کبدی(CLDQ=Chronic liver disease questionnaire) بود. برای گروه آزمون و همراهان، برنامه آموزشی به صورت 4 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد و بیماران به مدت 12 هفته پیگیری شدند. کیفیت زندگی بیماران هپاتیتی در دو مرحله قبل و 12 هفته پس از شروع اینترفرون تراپی و اجرای برنامه آموزشی، سنجیده شد و در پایان، کیفیت زندگی در دو گروه، قبل از مداخله و بعد از 12 هفته، با استفاده از آزمون WILCOXON SIGNED RANK TEST مقایسه گردید.یافته هابین دو گروه از نظر عوامل دموگرافیک، اختلاف معنی داری مشاهده نشد(05/0P>). امتیاز کلی کیفیت زندگی قبل از اجرای مداخله، در دو گروه اختلاف معنی داری نشان نداد(351/0=P)، در حالی که 12 هفته پس از مداخله، اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده شد(001/0P<). آزمون آماری ویلکاکسون نشان داد که امتیاز کلی کیفیت زندگی در گروه آزمون قبل و بعد از اجرای مداخله، اختلاف معنی داری دارد(001/0P<) و نسبت به قبل بهبود یافته است، اما امتیاز کلی کیفیت زندگی در گروه شاهد، قبل و بعد از مداخله، اختلاف معنی داری نشان نداد(143/0=P).نتیجه گیریبه نظر می رسد بکارگیری برنامه های آموزشی ساده به میزان زیادی بر روی کنترل فرد بر روی بیماری و عوارض جانبی تاثیر داشته و نهایتا باعث بهبود کیفیت زندگی و احساس رضایت از زندگی در فرد شده و تحمل رژیم درمانی را آسان تر می نماید.
کلید واژگان: 1, آموزش 2, هپاتیت ویروسی 3, کیفیت زندگی 4, اینترفرون تراپیBackground and AimViral hepatitis is a significant and worldwide health problem. The main purose of treating and caring of patients with chronic disease is to promote life satisfaction and well being feeling. In most of the patients with chronic hepatitis, especially those treated with interferon, quality of life is less than normal. The aim of this study was to evaluate the effect of education on quality of life of patients with chronic hepatitis treated with P-D Feron who had referred to Hepatitis Center-Tehran. Patients andMethodsThe present study was done as a semi experimental research with two separate groups: case and control. The intervention included educating the method of self injection of alpha-2B interferon(P-D feron) and following the continuous treatment with interferon. Sampling method was a non-randomized method and carried out according to the subject characteristics. Sample size was 60 patients, grouped randomly in two 30 patient groups(case and control). Data gathering tool was a demographic characteristics questionnaire and the questionnaire of Quality of Life in Patients with Chronic Liver Disease(CLDQ). Educational program was done in four "45 minute sessions" for case group and their relatives. The follow up period was 12 weeks. Quality of life in patients with chronic hepatitis was measured in two stages, before initiating interferon therapy, and after performing educational program. Finally, the quality of life in two groups was compared by Wilcoxon Signed Rank Test.ResultsThere wasnt significant difference in demographic characteristics of two groups(P>0.005). The total score of quality of life in two groups, before therapy did not show significant difference(P=0.351) while 12 weeks after performing educational program there was a significant difference between two groups(P<0.001). Wilcoxon statistical test showed that total score of quality of life in case group had a significant difference before and after performing educational program(P<0.001), and had improved after performing educational program. The total score of quality of life in control group didnt have significant difference after 12 weeks(P=0.143).ConclusionPlanning short and simple educational programs has a significant effect on the patient's control on his/her disease and it's side effects and can improve quality of life, life satisfaction feeling, and coping with treatment in patients with viral hepatitis.Keywords: 1) Education 2) Viral Hepatitis 3) Quality of Life 4) Interferon Therapy -
مقدمهاطلاعات بسیار ناچیزی از اثر دیررس گاز خردل بر کبد در دسترس است و طبق اطلاع نگارندگان، تاکنون هیچ مطالعه ای در زمینه بررسی فعالیت آنزیم های کبدی در فاز تاخیری مواجهه با گاز خردل انجام نشده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی فعالیت آلانین آمینوترانسفراز (ALT) در جانبازان شیمیایی مواجه شده با گاز خردل و تعیین متغیرهای مرتبط با فعالیت ALT در این جمعیت انجام شد.مواد و روش هامطالعه حاضر به صورت مشاهده ای مقطعی انجام شد. نمونه ها شامل 263 جانباز شیمیایی مواجه شده با گاز خردل بودند که از بین مراجعان به درمانگاه فوق تخصصی ریه بیمارستان بقیه اله در سال 1384 انتخاب شدند. ALT همه بیماران سنجیده شد. داده های دموگرافیک، جانبازی، یافته های وضعیت ریوی و نمایه توده بدن ثبت شد. ALT مساوی یا بیش از 40 واحد/ لیتر به عنوان افزایش فعالیت این آنزیم در نظر گرفته شد.یافته هااز 263 جانباز مواجه شده با گاز خردل، در 43 نفر (%16.3) فعالیت ALT افزایش یافته بود. محدوده ALT 94-3 واحد/ لیتر و میانگین (± انحراف معیار) آن 26.43±15.22 واحد/ لیتر بود. میزان خام ALT و نمایه توده بدن ارتباط مستقیم معنی داری را با یکدیگر نشان دادند (r=153.0، p=0.013). میزان خام ALT با سن، درصد جانبازی و درصد شیمیایی همبستگی معنی دار آماری نشان نداد (p<0.05). میانگین آنزیم در افراد دارای نمایه توده بدن بیش از (28.81±15.05) 25 در مقایسه با افراد دارای نمایه توده بدن کمتر یا مساوی (93.21±14.58) 25 به میزان معنی داری بیشتر بود (P=0.001). میانگین میزان ALT در بیماران دارای نمایه توده بدن بیش از (28.81±15.05) 25 در مقایسه با افراد دارای نمایه توده بدن کمتر یا مساوی (21.93±14.58) 25 به طور معنی داری بیشتر بود (P=0.001). میانگین ALT در بیماران دارای FEV1/FVC کمتر یا مساوی 80 در مقایسه با بیماران دارای FEV1/FVC بیش از 80 به طور معنی دار بیشتر بود (P=0.05). فعالیت آنزیم با سایر متغیرهای مورد بررسی ارتباط معنی دار آماری نشان نداد.نتیجه گیریاگرچه پیش از هر گونه نتیجه گیری در زمینه اثر گاز خردل بر میزان فعالیت ALT نیاز به اجرای مطالعه دارای گروه شاهد وجود دارد، اما تا زمان انجام مطالعه های آتی، پیشنهاد می شود فعالیت این آنزیم و شاخص های دیگر کبدی در جانبازان به صورت متوالی سنجیده شود.
کلید واژگان: جانباز شیمیایی, گاز خردل, کبد, آنزیم کبدی, آلانین آمینوترانسفرازIntroductionUntil now, few studies have focused on late effect of sulfur mustard on the liver at present there is no data published on liver enzymes in sulfur mustard exposed veterans. The current study was conducted with the aim of determining alanine aminotransferase (ALT) levels in veterans exposed to sulfur mustard.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 263 sulfur mustard exposed veterans were selected from among individuals referring to the respiratory clinic in Bagiyatallah hospital in 2005. ALT was determined in all subjects. Demographic data, exposure related variables, respiratory status and Body Mass Index (BMI) were collected. ALT over 40 unit/liter was considered as abnormal.ResultsFrom a total of 263 sulfur mustard exposed veterans, 43 (16.3%) patients had an elevated ALT level. Range of ALT was 3-94 with a mean (SD) of 26.43 ± 15.22 unit/liter. ALT was correlated with the BMI (r=0.153, p=0.013). ALT was not significantly correlated with age, grading of chemical and overall disability. Mean ALT levels in patients with BMI > 25 (28.81 ± 15.05) were significantly higher than those with BMI less than 25 (21.93 ± 14.58) (p=0.001). Mean ALT level was higher in those with FEV1/FVC, in comparison to others (p<0.05). ALT was not significantly correlated with other study variables (p>0.05).ConclusionAlthough any conclusion of the impact of mustard gas on ALT needs a controlled study, we mean while suggest serial measurement of the activity of this enzyme and other measures of liver status.Keywords: Chemical warfare exposed veteran, Mustard Gas, Liver, Liver enzyme, alanine aminotransferase
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.