سیدمحمود اخوت
-
شش جمعیت از Rhizoctonia solani AG-1 IA از سه مزرعه برنج با آلودگی طبیعی در مناطق رشت، تنکابن و آمل در شمال ایران نمونه برداری شد. تجزیه و تحلیل آللی با استفاده از آغازگر های فلورسنت در نه جایگاه ریز ماهواره ای انجام شد. طیف فراونی آلل ها و ژنوتیپ ها به ترتیب از 002/ 0 تا 962/ 0 و از 40/ 0 تا 32/ 10 درصد در 252 جدایه بودند. فراوانی 13، 11 و 9 آلل به ترتیب در پنج، شش و سه جایگاه در جمعیت های جغرافیایی رشت، آمل و تنکابن صفر بود و از این جایگاه ها دو جایگاه در هر جمعیت در (Hardy–Weinberg Equilibrium (HWE نبودند. در حالیکه آلل bp 145 در جایگاه TC12 در جمعیت های آمل با فراوانی یک، تثبیت شد. همانطور که مشخص شد فراوانی آلل و ژنوتیپ در جمعیت ها دارای پراکنش یکنواختی نبودند. این وضعیت بیانگر تثبیت و حذف تدریجی بعضی آلل ها در جمعیت های این بیمارگر در شالیزارهای شمال ایران می باشد.
کلید واژگان: آغازگر ریزماهواره, برنج, بیماری سوختگی غلاف, رانش ژنتیکی, فراوانی آللیSix populations of Rhizoctonia solani AG-1 IA were sampled from three naturally infested rice fields in Rasht, Tonekabon and Amol counties, in north of Iran. Allele fragment analyses were performed using fluorescent-labeled primers from nine microsatellite (SSR) loci. The ranges of allele and genotype frequencies were from 0.002 to 0.962 and from 0.40 to10.32 percent respectively among 252 isolates. The frequency of 13, 11 and 9 alleles was zero on five, six and three loci across geographical populations of Rasht, Amol and Tonekabon respectively, so from them two loci werent in Hardy–Weinberg Equilibrium (HWE) in each population.While the allele 145 bp at a locus TC12 was fixed in the Amol populations at a frequency of 1.0. As there was populations didnt show an even distribution of allele and genotype frequencies. This situation represents the gradual fixation and removal of some alleles in populations of the pathogen in the paddies of northern Iran.Keywords: Allele frequency, genetic drift, Rice, sheath blight disease, SSR primer -
به منظور ارزیابی اثر تغذیه سیلیسیم (Si) در رفع اثرهای زیان آور شوری بر صفات کمی و کیفی و انباشتگی برخی از یون ها، رقم Hot Lady گل رز شاخه بریده در محیط آبکشت پرورش یافت و غلظت های مختلف عنصر سیلیسیم (0،50، 100 و 150میلی گرم در لیتر) از منبع سیلیکات پتاسیم، همراه با اثر متقابل آن با 28 میلی مولار NaCl (dS m-18/3EC≈) با سه تکرار در یک طرح بلوک کامل تصادفی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سیلیسیم در دو غلظت 50 و 100 میلی گرم در لیتر اثر سودمندی بر رشد و کیفیت گل های رز تحت شرایط آبکشت دارد. همچنین سیلیسیم توانست کیفیت ظاهری و عمر سردخانه ای گل را از طریق حفظ نفوذپذیری غشاهای سلولی بهبود بخشد و اثر سوء تنش شوری را در این رقم به حداقل برساند. افزایش جذب پتاسیم، کلسیم و فسفر وکاهش انتقال سدیم در بین تیمارهای در معرض شوری، مربوط به تیمار 50 و 100 میلی گرم در لیتر می باشد که هم در مورد ساقه و هم برگ صادق است.
کلید واژگان: سیلیکات پتاسیم, درصد نشت یونی, عمر سردخانه ای, کلروفیلTo investigate the role of Silicon (Si) in alleviating the effects of salinity on quality and quantity of cut rose flowers ‘Hot Lady’cultivar was grown in hydroponic culture media. Different levels of silicon (0، 50، 100 and 150 mg L-1) as Si were mixed with 28 mM NaCl (EC ≈3. 8 dS m-1) levels، used in an RCBD experimental design. The results indicated that Si in 50 and 100 mg L-1 had beneficial effects on growth and quality of cut roses and also could alleviate the deleterious effects of salt stress on storage life and quality of cut flowers by decreasing electrolyte leakage percentage. K، Ca and P absorption increased and Na decreased in leaf and shoot of Si received plants. However، 150 mg L-1 Si with or without NaCl couldn’t affect all of measured traits. This finding indicated that the stimulation of the vegetative growth of roses by Si under salinity conditions was due to mitigation of toxic Na or Si effects on cell wall and ion distribution in treated plants.Keywords: Potassium silicate, Ion leakage percentage, Storage life, chlorophyll -
با توجه پراکنش وسیع گونه های پیتیوم و هزینه بالای احداث و نگهداری چمن، طی سالهای 1384 و 1385، در مناطق مختلف فضای سبز و زمین های ورزشی استان تهران نمونه برداری به صورت تصادفی از چمن و خاک اطراف ریشه در گیاهانی که علائم پوسیدگی ریشه را نشان می دادند صورت گرفت. طی این تحقیق گونه های Pythium catenulatum Matthews و Pythium okanoganense Lipps شناسایی شدند.
کلید واژگان: پیتیوم, چمن, شناسایی, گزارش جدید, ایرانTo study the role of Pythium species as the turf pathogenic agents, during theyears 2005 and 2006, diseased samples and soil samples from green spaces andsport fields were collected from different regions of Tehran province. Fromisolates identified, Pythium catenulatum Matthews has been reported fromturfgrasses in other countries, but our study is the first report of this species inIran. Pythium okanoganense Lipps has been isolated from soil in Iran but hasn’tbeen recorded from turfgrasses in Iran and other countries yet.Keywords: Pythium, Identification, Isolates, Turfgrasses, new record, Iran -
تعیین تنوع ژنتیکی قارچ جدا شده از روی علفهای هرز به کمک واکنش PCR که در دانستن نوترکیبی های ژنتیکی احتمالی در جمعیت های قارچ بسیار مفید خواهد بود، برای اولین بار در ایران انجام شد. جدایه های قارچ Magnaporthe grisea جدا شده از روی برخی علف های هرزگرامینه و برنج جهت تعیین تیپ آمیزشی به کمک واکنش PCR و تنوع ژنتیکی به کمک نشانگر RAPD-PCR مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از سه آغازگر تصادفی I، D و H قطعات DNA در 42 جدایه با طول 220 تا 2500 جفت باز تکثیر شدند. با انجام تجزیه خوشه ایو مقایسه داده ها بر اساس ضریب شباهت دایس، چهار دودمان کلونی A، B، C و D با 20 هاپلوتیپ شناسایی شدند. شباهت 20 درصدی دودمان کلونی A شامل جدایه های بدست آمده از Digitaria sp. و چند علف هرز نامشخص با دودمان های کلونی B، C و D شامل جدایه های برنج و Setaria sp.، خویشاوندی دور دودمان A را با کلون های دیگر نشان می دهد. 48 جدایه خالص جهت تعیین تیپ آمیزشی، با هشت جدایه استاندارد هرمافرودیت بارور روی محیط غذایی در آزمایشگاه تلاقی داده شدند. در میان جدایه های Setaria sp. و سوروف، Mat1-1 و در میان جدایه های Digitaria sp.، تیپ آمیزشی Mat1-2 تیپ آمیزشی غالب بود. تیپ آمیزشی جدایه های برنج نیز Mat1-1 تشخیص داده شد. جدایه های علف های هرز خصوصا جدایه های حاصل ازSetaria sp. دارای باروری بالایی بودند به طوری که جدایه های Setaria sp. همگی تولید آسکوسپور نمودند. همچنین تیپ آمیزشی 34 جدایه با استفاده از واکنش PCR و بکارگیری دو جفت آغازگر اختصاصی L1، L2، T1 و T2 تعیین شد و نتایج حاصل از آزمایش های تلاقی در این تحقیق را تایید نمود.
کلید واژگان: دودمان کلونی, _ الل های Mat, RAPD, PCR, PCRA determination of the genetic variation of the fungus isolated from graminous weeds which is highly beneficial to know probable genetic recombination in the fungus populations was done for the first time in Iran through PCR reaction. The isolates of fungus “Magnaporthe grisea” from graminous weed hosts and from rice were analyzed through RAPD-PCR to assay the mating type and genetic diversity.Using three random primers of: I, D and H, DNA fragments of 42 isolates were amplified from 220bp to 2500bp. Using cluster analysis and data comparison as based on Dice coefficient four clonal lineages and 20 haplotypes were identified. Similarity of 20% “A” clonal lineage including 29 isolates recovered from Digitaria sp. as well as isolates recovered from unknown weed hosts with “B”,“C” and “D” clonal lineages (including isolates recovered form Setaria sp. Echinocloa sp. of rice isolates) indicates distant relationship of “A” clonal lineage with the other clonal lineages. Forty-eight single-spored isolates of weeds and of rice were crossed with eight fertile hermaphrodite standard isolates on medium culture assay the mating type. Among Echinochloa sp. and Setaria sp. isolates Mat1-1 and among isolates of Digitaria sp. Mat1-2 were the dominant ones. Mating type of isolates recovered from rice was determined as Mat1-1. Weed isolates especially isolates obtained from Setaria sp. had high fertility as all Setaria sp. isolates produced ascospores in crosses. Mating type of 34 isolates was determined using PCR technique and two pairs of specific primers by the names of L1, L2,T1 and T2 verified the results of the mating experiments.Keywords: Mat alleles, RAPD, PCR, PCR -
به منظور تعیین تنوع ژنتیکی Pyricularia grisea، 35 جدایه تک اسپور بر اساس انگشت نگاری DNA به روش rep-PCR و شناسایی گروه های سازگاری رویشی در این تحقیق استفاده شدند. جدایه ها در سالهای 1376-1378 از خوشه های آلوده به بیماری بلاست مزارع برنج استان گیلان جمع آوری گردید. برای تعیین تنوع ژنتیکی و شناسایی دودمان های کلونی پراکنده در جمعیت قارچ، از دو آغازگر طراحی شده بر اساس توالی نوکلئوتیدهای قطعه ERIC و BOX، استفاده گردید. قطعات DNA با طولی بین 400 تا 2500 جفت باز تکثیر شدند. چهار دودمان کلونی در بین جدایه ها شناسایی و با حروف A، B، C و D مشخص شدند. دودمان کلونی A با فراوانی حدود 28/74% دودمان کلونی غالب را تشکیل داد. برای شناسایی گروه های سازگاری رویشی، جهش یافتگان nit در محیط حداقل حاوی 5% کلرات جداسازی و آزمونهای مکمل سازی جهش یافته های nit در تمام حالات ممکن روی محیط حداقل انجام شد. چهار گروه سازگاری رویشی VCG1، VCG2، VCG3 و VCG4 در بین جدایه ها تشخیص داده شد. گروه VCG3 با 14 جدایه، گروه غالب بود. در این تحقیق نشان داده شد که نتایج جدایه های به دست آمده از برنج که چهار گروه سازگاری رویشی تشکیل دادند، در تعیین تنوع ژنتیکی به روش مولکولی از یکدیگر با بیش از 80 % شباهت تفکیک شدند و بیشترین تعداد جدایه های VCG3 در دودمان کلونی A قرار داشتند. هر دو روش نشان داد که تنوع ژنتیکی کمی در درون جمعیت قارچ بر روی برنج وجود دارد.
کلید واژگان: جهش یافتگان nit, هاپلوتیپ, بلاست برنج, دودمان کلونیThirty five monoconidial isolates of the fungal culture collection Pyricularia grisea were examined, to identify the vegetative compatibility groups and characterize the genetic diversity of isolates as through rep-PCR genomic fingerprinting. The isolates were collected from ricefields during 1997-1999. Genetic diversity of P. grisea isolates was studied as based on DNA fingerprinting through rep-PCR using two primers previously designed based on the nucleotidal sequence in ERIC and BOX regions. They generated variable length fragments ranging from 400 to 2500 bp. Phenetic analysis let to differentiation of four distinct clonal lineages designated as A to D. Clonal lineage A with 74.28% frequency, constituted the largest fingerprinting group. For VCG analyses nit mutants were obtained from fast growing sectors on Minimal Medium (MM) containing 5% potassium chlorate. Complementation between nit mutants of isolates was tested on MM. Four vegetative compatibility groups were determined including VCG1, VCG2, VCG3 and VCG4. Group VCG3 comprised of 14 isolates was the dominant VC group among others. This study revealed that isolates obtained from rice were designated in the four VC groups forming heterokaryon with each other; however these isolates were separated with more than 80% similarity from each other using rep-PCR marker with most of isolates being VCG3 were determined in A clonal lineage. Both VCGs and rep-PCR analyses determined low genetic diversity in P. grisea population from rice. -
به منظور شناسایی نماتدهای انگل گیاهان باغی استان خراسان شمالی، طی سال های 1388 و 1389، تعداد 170 نمونه خاک و ریشه طی فصول مختلف جمع آوری و نماتدها با استفاده از روش الک و سانتریفوژ استخراج گردید. نماتدهای استخراج شده با استفاده از روش دگریسه به گلیسیرین خالص منتقل و پس از آن اسلایدهای دائمی تهیه و با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد شناسایی قرار گرفت. در این تحقیق 12 گونه از جنسFilenchus، شامل گونه های F. afghanicus (Khan & Khan، 1978) Siddiqi، 1986، F. andrassyi (Szczygiel، 1969) Andrássy، 1979، F. baloghi (Andrássy، 1958) Siddiqi، 1986، F. cylindricaudus (Wu، 1969) Siddiqi، 1986، F. facultativus (Szczygiel، 1970) Raski & Geraert، 1987، F. misellus (Andrássy، 1958) Raski & Geraert، 1987، F. paravesiculosus Karegar & Geraert، 1998، F. polyhypnus (Steiner & Albin، 1946) Meyl، 1961،F. sandneri (Wasilewska، 1965) Raski & Geraert، 1987، F. vulgaris (Brzeski، 1963) Lownsbery & Lownsbery، 1985، F. elegantulus Raski & Geraert، 1986،F. longicaudatulus Zell، 1988 مورد شناسایی قرار گرفت که دو گونه آخر برای فون نماتد های ایران جدید هستند.
کلید واژگان: شناسایی, Filenchus, گیاهان باغی, خراسان شمالی, TylenchidaeTo identify the horticultural of plant parasitic nematodes in Northern Khorasan province, 170 soil and plant root samples were collected during different seasons of years 2009 and 2010. Nematodes were extracted through centrifugal-flotation method, specimens then being fixed according to modified Seinhorst method and transferred to glycerin before making measurements (De Grisse, 1969). Throughout the study 12 species from genus Filenchus namely: F. afghanicus (Khan & Khan, 1978) Siddiqi, 1986, Filenchus andrassyi (Szczygiel, 1969) Andrassy, 1979, F. baloghi (Andrássy, 1958) Siddiqi, 1986, F. cylindricaudus (Wu, 1969) Siddiqi, 1986, F. facultativus (Szczygiel, 1970) Raski & Geraert, 1987, F. misellus (Andrássy, 1958) Raski & Geraert, 1987, F. paravesiculosus Karegar & Geraert, 1998, F. polyhypnus (Steiner & Albin, 1946) Meyl, 1961, F. sandneri (Wasilewska, 1965) Raski & Geraert, 1987, F. vulgaris (Brzeski, 1963) Lownsbery & Lownsbery, 1985, F. elegantulus Raski & Geraert, 1986, F. longicaudatulus Zell, 1988 were identified from which the last two species are new /recirds for nematode fauna of Iran. -
بیماری لکه قهوه ای، یکی از بیماری های بذرزاد برنج است که در کلیه مراحل رشد گیاه از خزانه تا مزرعه، روی گیاه دیده می شود و خساراتی را از جنبه کیفی و کمی به محصول وارد می کند. هر چند این بیماری در بیشتر نقاط کشور که در آنها برنج کشت می شود وجود دارد، ولی اطلاعات دقیقی از پراکندگی بیماری، تنوع گونه ها و همچنین میزان خسارت های وارده در استان گلستان موجود نیست. از این رو، مطالعاتی در زمینه شناسایی بیماری و گونه های قارچ های عامل این بیماری در این استان به عمل آمد. برای این منظور، ابتدا از 83 مزرعه برنج در استان نمونه برداری شد. نمونه های گیاهی جمع آوری شده جهت جداسازی قارچ عامل بیماری پس از ضدعفونی سطحی روی محیط PDA قرار داده شدند و بدین ترتیب 101 جدایه به دست آمد. بررسی صفات مورفولوژیکی کنیدی و کنیدیوفر، فرآیند تشکیل کنیدی و نحوه جوانه زنی آنها نشان داد که قارچ های عامل بیماری متعلق به جنس Bipolaris هستند و دو گونه Bipolaris oryzae و Bipolaris spicifera شناسایی شد. گونه B. oryzae 25 درصد و گونه B. spicifera 75 درصد از کل جدایه ها را شامل شد. آزمایش بیماریزایی روی نشاهای برنج ارقام دمسیاه، آمل، طارم ندا، طارم عسگری و سنگ طارم انجام گرفت که نشان داد این قارچ ها روی برنج، بیماریزا بوده و موجب بروز علائم مشخص بیماری لکه قهوه ای برنج می شوند. جدایه ها همچنین قادر به آلوده کردن گندم، جو و علف های هرز سوروف (Echinocloa crus-gali (L.) P.Beauv) و فالاریس (Phalaris minor L.) نیز بودندکلید واژگان: استان گلستان, برنج, لکه قهوه ای, BipolarisThe brown spot disease is one of the seed-borne diseases of rice, which is found in all stages of its growth from nursery to farm. It causes qualitative and quantitative damage on rice. Although the disease can be found in all parts of the country where rice is cultivated, there is no precise information about its dispersal and causal agents, the varieties of its species, and the amount of its damage in Golestan Province. Therefore, this study was carried out to identify the genus and species of the rice brown spot agent in the province. At first, samples were collected from 83 paddy fields in Golestan Province. To isolate the fungus from disease tissues, the collected samples were cultured on PDA, so 101 isolates were isolated and cultured for sporulation on PDA medium. Surveying of conidium and conidiophore morphology, the process of conidium formation and the pattern of its germination indicated that the present isolates belonged to Bipolaris which two species of it were identified, Bipolaris oryzae and Bipolaris spicifera. The total isolates contained 25% of B. oryzae and 75% of B. spicifera. Pathogenicity test of isolates in these two species was applied on seedling of Domsiah, Amol, Tarom Neda, Tarom Asgari and Sang Tarom in greenhouse, which revealed the pathogenicity of the species and their ability to cause brown spot on rice. Isolates were able to infect wheat, barley and weeds of Echinochloa crus-gali and Phalaris minor L.Keywords: Bipolaris, Brown spot, Golestan Province, Rice
-
بیماری برق زدگی مخرب ترین بیماری گیاه نخود در مناطق غرب آسیا و شمال آفریقا است. به منظور مطالعه واکنش نخود در برابر بیمارگر عامل برق زدگی، این تحقیق در سال 1386 در مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ایکاردا) انجام شد. در این بررسی اثر چهار پاتوتیپ بیماری در سه میزان غلظت (103×2، 104×2 و 105×2 اسپور در میلی لیتر) از لحاظ درجه بیماری و درصد آلودگی برگ در دو ژنوتیپ نخود (رقم محلی بیونیج و لاین ICC12004)، به دو روش سیستماتیک و گنبدک (mini-dome) مورد مطالعه قرار گرفت. این تحقیق به صورت دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار به اجرا درآمد. نتایج آزمایش ها حاکی از وجود اختلاف معنیدار بین ژنوتیپها، جدایه ها و غلظتهای اسپور از لحاظ شدت بیماری و درصد آلودگی برگ بود و واریانت مربوط به پاتوتیپ IV بیشترین میزان بیماریزایی را در هر دو ژنوتیپ ایجاد کرد. نظر به پائین بودن نسبی ضریب تغییرات در آزمایش دوم، بالاتر بودن دقت در آزمایش گنبدک مورد تایید قرار گرفت. بین درجه بیماری و درصد آلودگی برگ، همبستگی بالا و معنی داری وجود داشت. با توجه به نمره های بیماری 4 و 5/3 که برای رقم بیونیج در فشار زادمایه 1032 اسپور در میلی لیتر به دست آمدند، چنین میتوان استنباط کرد که در این رقم، برخی ژنهای کوچک اثر برای مقاومت به برق زدگی وجود دارند. تفکیک مجموع مربعات غلظت اسپور به اجزای خطی و درجه دوم نشان داد که با افزایش غلظت اسپور، شدت بیماری برق زدگی به صورت خطی و معنی دار بالا می رود. هر دو ژنوتیپ نسبت به پاتوتیپ IV حساس و در برابر سایر جدایه ها، ICC12004 مقاوم و بیونیج حساس بود. از بین سه غلظت اسپور، غلظت 1052 اسپور در میلی لیتر بیشترین تمایز را بین دو ژنوتیپ آزمایشی ایجاد کرد.
کلید واژگان: بیماری برق زدگی, پاتوتیپ, غلظت اسپور و نخودAscochyta blight (AB) is the major constraint and the most destructive disease for chickpea production in Central and West Asia and North Africa (CWANA) region. To study response of chickpea genotypes against this disease, a research was conducted in the International Center for Agricultural Research in the Dry Areas (ICARDA) in 2007. Effects of four pathotypes of A. rabiei in three spore concentrations were investigated on disease score (DS) and leaf infection percentage (LI) of two genotypes of chickpea (Iranian local "Bivanij" and ICC12004), using systematic and mini-dome methods. The layout of this study was factorial experiment based on completely randomized design with three replications. Results revealed significant differences between genotypes, isolates and concentrations for DS and LI. New variant of pathotype IV developed highest pathogenicity on both genotypes. Lower coefficient of variation in the second method confirmed higher precision of mini-dome trial. There was significant correlation between LI and DS. Disease score for Bivanij (susceptible to AB) were 3.5 and 4.0 under 2×103 spores.ml-1 concentration which suggested presence of some minor Ascochyta blight resistance genes in this genotype. Effect of spore concentration was divided into linear and quadratic components. Disease severity increased significantly with the increase in spore concentration and this trend was linear. Both genotypes were susceptible to pathotype IV, whereas only IC 12004 was resistant to other pathotypes. The highest spore concentration (2×105 spores.ml-1) developed the most discrimination between two chickpea genotypes. -
آلودگی پسته به آفلاتوکسین که یکی از گونه های قارچی مولد آن Aspergillus flavus می باشد، از جمله مواردی است که مشکلات زیادی را در تولید، مصرف و صادرات پسته به وجود می آورد. به منظور بررسی توانایی تولید آفلاتوکسین توسط جدایه های A. flavus جدا شده از میوه پسته، تعداد 46 جدایه از قارچ با استفاده از آزمون الایزا مورد آزمایش قرار گرفتند. از بین این جدایه ها، 44/80% تولیدکننده آفلاتوکسین و 56/19% غیرتولیدکننده آفلاتوکسین بودند. به منظور مطالعه تاثیر آناستوموز ریسه ای در میزان آفلاتوکسین تولید شده توسط جدایه ها، تلاقی بین جهش یافتگان nit دو جدایه تولیدکننده آفلاتوکسین (R5) با بیشترین میزان تولید آفلاتوکسین و غیرتولیدکننده آفلاتوکسین (Mb2) انجام گرفت. از بین 30 جدایه هتروکاریون حاصل، تنها 10% آنها قادر به تولید آفلاتوکسین نبودند و میانگین تولید آفلاتوکسین در تمام نتاج هتروکاریون کمتر از والد تولیدکننده بود. نتایج نشان داد که آناستوموز ریسه ای می تواند در کاهش تولید آفلاتوکسین در نتاج هتروکاریون مؤثر باشد. با توجه به این ویژگی، احتمالا بتوان از سویه های غیرزهرابه زای قارچ در طبیعت بر علیه انواع زهرابه زا استفاده نمود. هم چنین الگوی باندی حاصل از جدایه های والد و هتروکاریون ها با استفاده از نشانگر مولکولی rep-PCR نشان دادند که الگوی باندی دو جدایه والد (R5 و Mb2) به غیر از باند 566 جفت بازی مشابه بودند و الگوی باندی جدایه های هتروکاریون نیز مشابه والد زهرابه زا بود.
کلید واژگان: هتروکاریون, جهش یافته nit, انگشت نگاری DNA, الایزا, استرین, سازگاری رویشیContamination of pistachio fruits by aflatoxin-producing isolates of Aspergillus flavus has caused critical problems in pistachio production, consumption and exportation in Iran. In order to study aflatoxin production rate in A. flavus isolates collected from pistachio fruits, 46 isolates of the fungus were tested using ELISA method. 80.44 percent of isolates produced aflatoxin and 19.56 percent of isolates were non-aflatoxigenic. Moreover, to study the effect of hyphal anastomosis on the reduction of aflatoxin production by heterokaryon isolates, toxigenic and non-toxigenic mutants R5 and Mb2 were crossed, respectively. Among the 30 heterokaryon isolates, only ten percent of isolates were not able to produce aflatoxin. Results showed that hyphal anastomosis can affect reduction of aflatoxin production in heterokaryon isolates. Also, the results of DNA fingerprinting patterns, resulting from rep-PCR, showed that all parental isolates (R5 and Mb2) had similar patterns except for one fragment with the size of 566 bps. Also, fingerprinting patterns for heterokaryons isolates (R5Mb21 to R5Mb215) were similar to those of toxigenic parents (R5). -
همه گیرشناسی بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه در استان گلستان: اثر بیماری بر صفات کمی و کیفی مؤثر در عملکردبیماری پژمردگی ورتیسلیومی پنبه ناشی از قارچ Verticilium dahliae Kleb. یکی از مهم ترین بیماری های پنبه در استان گلستان است. به منظور تعیین اثر بیماری بر خصوصیات کمی و کیفی و هم بستگی صفات مؤثر در عملکرد با تحمل به بیماری، 1500 بوته انتخاب و با توجه به میزان سلامت آنها به پنج گروه تقسیم شدند. از هر گروه 100 بوته انتخاب و صفات کمی و کیفی بوته و وش، قوه نامیه و وزن هزار دانه بذور تعیین و ضریب کاهش هر خصوصیت برای هر درجه بیماری نسبت به بوته سالم محاسبه شد. آنالیز واریانس یک طرفه صفات اندازه گیری شده در هر گروه در قالب طرح کاملا تصادفی و به روش نرم افزار SAS نسخه 9 و مقایسه میانگین صفات به روش Tukey در سطح معنی دارF صورت گرفت. 15 رقم پنبه درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در دو مزرعه آلوده و غیرآلوده به عامل بیماری کشت گردیدند. شاخص بیماری پژمردگی ورتیسلیومی، ارتفاع بوته، تعداد شاخه زایا تعداد غوزه در بوته، قطر طوقه، عملکرد، زودرسی و وزن تک غوزه اندازه گیری شدند. آنالیز واریانس ساده و مرکب با استفاده از برنامه کامپیوتری MSTATC محاسبه و میانگین صفات با آزمون دانکن مقایسه شدند. هم بستگی فنوتیپی دو به دوی صفات با برنامهSAS و هم بستگی ژنتیکی با استفاده از برنامه Gen.cor تخمین زده شد. نتایج نشان داد که بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی باعث کاهش ارتفاع بوته، تعداد گره، تعداد شاخه های زایا، تعداد غوزه در بوته، وزن غوزه، وزن هزاردانه، عملکرد، تعداد برگ، کیل، استحکام الیاف، ضریب میکرونر، طول الیاف، یک نواختی الیاف و کاهش قوه نامیه بذرهای استحصالی از بوته های بیمار و افزایش درصد چربی پنبه دانه می شود. هم بستگی ژنتیکی بین شاخص بیماری و تعداد شاخه رویا (63/0)، بین شاخص بیماری با طول شاخه رویا (69/0) و بین شاخص بیماری و طول شاخه زایا (34/0) مثبت و در سطح احتمال یک درصد معنی دار بودند. بین شاخص بیماری با تعداد شاخه رویا هم بستگی معنی دار و مثبت وجود داشت (31/0r = و 01/0= a). هم بستگی بین شاخص بیماری با طول شاخه زایا و وزن غوزه، منفی و در سطح 5 درصد معنی دار بود. به عبارت دیگر بوته های بیمار، طول شاخه های زایا و وزن قوزه کمتری دارند. بین شاخص بیماری و تعداد شاخه رویا هم بستگی فنوتیپی مثبت و معنی دار وجود داشت (31/0)، بین شاخص بیماری با طول شاخه زایا و وزن قوزه هم بستگی فنوتیپی منفی و معنی دار مشاهده شد (به ترتیب 21/0- و 18/0-). بین شاخص بیماری با تعداد شاخه رویا، طول شاخه رویا و طول شاخه زایا هم بستگی ژنتیکی مثبت و معنی داری وجود داشت، بین شاخص بیماری با ارتفاع، زودرسی، وزن غوزه و عملکرد هم بستگی ژنتیکی منفی و معنی دار دیده شد. بنابراین بوته هایی با تعداد شاخه های رویای بیشتر، طول شاخه های زایا و رویای بیشتر و با شاخ و برگ بیشتر، تحمل بیشتری در مقابل حمله عامل بیماری دارند.
کلید واژگان: پژمردگی ورتیسیلیومی, همه گیرشناسی, پنبه, Verticillium dahliaeEPIDEMIOLOGY OF VERTICILLIUM WILT OF COTTON IN GOLESTAN PROVIENCE:EFFECT OF VERTICILLIUM WILT ON QUANTITATIVE AND QUALITATIVE CHARACTERS OF COTTON ON YIELDVerticillium wilt incited by Verticillium dahliae Kleb. is one of the destructive diseases of cotton in Golestan Province. In order to determine the effect of disease on the quantitative and qualitative characters of cotton yield and the phenotypic and genotypic correlation between characters of cotton plant yield and its tolerance to Verticillium wilt, 1500 plants were selected and grouped into five categories based on the rate of disease severity. In each group, 100 plants were selected and evaluated for rate of seed germination, quantitative and qualitative characters of yield, and weight of 1000 seeds. Characters were evaluated using SAS software based on a completely randomized block design with four or five replications. Fitfty cotton cultivars of Gossypium hirsutum with different characteristics were planted in a completely randomized block design with four replications in infected and non- infected soil. Then the disease indexes of yield, boll weight, early maturity, sympodial length, monopodial number, monopodial length of each cultivar were measured. The correlation between characters were then evaluated using SAS and Gen.cor software. The results showed Verticillium wilt reduces the rate of seed germination, boll weight, yield, ginning turnout, weight of 1000 seeds, plant height, number of leaves, number of bolls, number of nodes, oil percentage in wet seed, elongation, fiber fineness, length of fiber, fiber strength, fiber uniformity and percentage of oil in dried seed. The results also showed positive and significant genetic correlation between disease index and sympodial length (0.34), monopodial number (0.63) and monopodial length (0.69)., and negative and significant genetic correlation between disease index and boll weight and total yield. Positive and significant phenotypic correlation was also found between disease index and monopodial (0.31). There were also negative and significant correlations between the disease index, sympodial length and boll weight of (-0.21 and -0.18).The infected plants had less monopodial numbers and boll weight than healthy plants. Therefore, tolerant cultivars had more monopodial and sympodial branches and longer sympodial length than sensitive cultivars. -
تنوع بیماریزایی قارچ Didymella rabiei در استانهای ایلام و کرمانشاه با هدف شناسایی پاتوتیپها در این قارچ مورد ارزیابی قرار گرفت. یکصد جدایه از این قارچ در مناطق مختلف کشت نخود طی سال 1386جداسازی گردید. جدایه ها بر اساس محل نمونهبرداری در 10 گروه قرار داده شدند. سپس از هر کدام از ده گروه یک جدایه به عنوان نماینده گروه انتخاب و بیماریزایی آنها بر روی 7 رقم افتراقی در شرایط گلخانه مورد آزمایش قرار گرفت. نوع عکسالعمل ارقام افتراقی یک ماه بعد از مایهزنی بر اساس شاخص نه درجهای برای بیماری برقزدگی نخود مورد مطالعه قرار گرفت و مطابق الگوی واکنش بیماریزایی در ایکاردا (ICARDA)، سه پاتوتیپ شامل پاتوتیپ یک از مناطق مهران، ایوان در استان ایلام، گیلانغرب، قصر شیرین، سرارود و صحنه در استان کرمانشاه، پاتوتیپ سه فقط از درهشهر در استان ایلام و پاتوتیپ شش از آبدانان، شیروان چرداول در ایلام و سرپل ذهاب در استان کرمانشاه تشخیص داده شد.
کلید واژگان: بیماریزایی, پراکنش, Didymella rabiei, ارقام افتراقیPathogenic diversity in Didymella rabiei in Ilam and Kermanshah provinces was assessed with the objective of finding out about the existence of pathotypes. One hundred isolates from different farms of chickpea growing regions in these provinces were collected in 2007. Isolates were arranged into ten different groups based upon their sampling regions. One isolate was chosen from anyone of the ten groups as the representative isolate one. Pathogenecity of the selected isolates was conducted on a set of seven chickpea differential hosts in glasshouse conditions. Reaction types of the ten isolates were studied one month past inoculation and on the basis of a 9 point scale. Based on disease reaction on differential hosts in accordance with disease reaction pattern on differential lines in ICARDA, three pathotypes were identified. The pathotypes included: pathotype 1 from Mehran, Ivan in Ilam province, Gilanegharb, Ghasrshirin, Sararoud and Sahneh in Kermanshah province; pathotype 3 from only Darahshahr in Ilam province, and finally pathotype 6 from Abdanan, Shirvan Chardavol in Ilam province and from Sarpolezahab in the province of Kermanshah. -
به منظور بررسی وضعیت باروری جنسی و تیپ آمیزشی گونه های Gibberella moniliformis و G. intermedia، عوامل پوسیدگی طوقه یا باکانه برنج و پوسیدگی خوشه و ساقه ذرت از گونه مرکب G. fujikuroi به کمک واکنش زنجیره ای پلیمراز، از 128 جدایه تک اسپور بدست آمده از مزارع برنج استان های گیلان و مازندران و مزارع ذرت استان های مختلف ایران شامل 16 جدایه G. moniliformis از برنج و 54 جدایه از ذرت، 28 جدایه G. intermedia از برنج و 30 جدایه از ذرت استفاده شد. از بین این جدایه ها 30 جدایه G. intermedia از ذرت، 12 جدایه از برنج و پنج جدایه G. moniliformis از برنج در مطالعه وضعیت باروری جنسی به کمک جدایه های آزمایشگر استاندارد روی محیط غذایی هویج آگار استفاده گردید. جهت تعیین تیپ آمیزشی و وضعیت باروری جدایه ها از روش multiplex PCR و دو جفت آغازگر اختصاصی به نام های GFmat1a،GFmat1b و Gfmat2c، Gfmat2d استفاده شد و وجود و فراوانی هریک از ایدیومورف های تیپ آمیزشی در تمام جدایه ها ردیابی و تعیین گردید. از مجموع 68 جدایه G. moniliformis از برنج و ذرت، 47 جدایه (69 درصد) متعلق به MAT-1 و 21 جدایه (31 درصد) متعلق به MAT-2 بودند. از مجموع 53 جدایه G. intermedia از برنج و ذرت، 33 جدایه (62 درصد) متعلق به تیپ آمیزشی MAT-1 و 20 جدایه (38 درصد) متعلق به تیپ آمیزشی MAT-2 بودند. از 42 جدایه G. intermedia حاصل از برنج و ذرت که در تلاقی با جدایه های استاندارد استفاده گردیدند، 26 جدایه (62 درصد) دارای تیپ آمیزشی MAT-1 و 16 جدایه (38 درصد) دارای تیپ آمیزشی MAT-2 بودند. نتایج حاصل از تلاقی جدایه های مورد مطالعه با جدایه های استاندارد با نتایج حاصل از واکنش زنجیره ای پلیمراز مشابه بود. همچنین جدایه های مزرعه ای دارای تیپ آمیزشی مخالف (سازگار) با یکدیگر تلاقی داده شدند و پریتسیومی مشاهده نشد که نشان دهنده نربارور بودن جدایه ها می باشد. برای بروز نوترکیبی جنسی و تنوع ژنتیکی درون یک جمعیت وجود هر دو آلل از تیپ های آمیزشی مختلف با فراوانی مناسب و اینکه حداقل یکی از دو والد ماده بارور یا هرمافرودیت باشد، ضروری می باشد. در این تحقیق، هر دو تیپ آمیزشی در جمعیت هر دو گونه قارچ شناسایی شدند که البته فراوانی تیپ آمیزشی MAT-1 نسبتا بیشتر بود ولی با توجه به کم بودن افراد ماده بارور در جمعیت، بروز تنوع ژنتیکی در جمعیت قارچ های G. moniliformis و G. intermedia بدست آمده از برنج و ذرت می تواند از طریق مکانیسم های دیگر تغییرپذیری باشد.
کلید واژگان: پوسیدگی خوشه, پوسیدگی طوقه برنج, آلل های تیپ آمیزشی, ساقه ذرتFertility status and distribution of mating type alleles of Gibberella moniliformis and G. intermedia, both the causal agents of the foot rot and bakanae of rice, as well as stalk and root rot of corn were studied using specific primers. One hundred and twenty eight single-spore isolates were collected from rice growing areas of Guilan and Mazandaran and from various corn-growing areas of Iran. Sixteen isolates of G. moniliformis from rice and 54 isolates from corn, 28 isolates of G. intermedia from rice and 30 isolates from corn were taken into account for the study. Also 30 isolates of G. intermedia from corn and 12 isolates from rice, 5 isolates of G. moniliformis from rice were paired with standard tester isolates. A multiplex PCR technique was employed to distinguish idiomorphs MAT-1 and MAT-2 by using two pairs of specific primers GFmat1a, GFmat1b, and Gfmat2c, Gfmat2d. Among 68 isolates of G. moniliformis, 47 (69%) were identified as MAT-1 and 21 isolates (31%) belonged to MAT-2. Among 53 isolates 0f G. intermedia, 33 (62%) were identified as MAT-1 and 20 isolates (38%) belonged to MAT-2. Among 42 isolates of G. intermedia which were crossed with tester isolates, 26 (62%) were MAT-1 and 16 (38%) were MAT-2. The results of PCR were similar to those predicted as based on the results of crosses. Field isolates belonging to MAT-1 and MAT-2 were crossed with each other but no perithecium was formed. This indicated that all the isolates are female-sterile or male-fertile. The existence of both opposite mating type alleles with favorable frequency and different parents is an important occurrence of genetic diversity in the population of fungi. With regard to that, two mating type alleles found in the studied populations were of relatively high frequency of MAT-1 but because of the low level of female-fertile, occurrence of genetic diversity in the populations of G. moniliformis and G. intermedia coming from rice and corn could be attributed to other mechanisms of variability. -
وجود تنوع ژنتیکی کافی برای مقاومت به بیماری برقزدگی در جنس نخود (Cicer spp.)، زمینه لازم جهت اصلاح ارقام مقاوم به برقزدگی و توسعه کشت پاییزه این محصول را به منظور افزایش عملکرد دانهایجاد نموده است. در این راستا، درک نحوه توارث مقاومت به برقزدگی در نخود به تلاشهای اصلاحی کمک شایان توجهی میکند. این بررسی به منظور تعیین تعداد ژنهای کنترل کننده مقاومت به برقزدگی و اندازه برگ در نخود، و نوع عمل این ژنها، اجرا شد. نتاج F1، F2 و F3 حاصل از تلاقی نخود محلی بیونیج و لاین ICC 12004، به همراه والدین در طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق دیم(ایکاردا) تحت آلودگی مصنوعی در شرایط گلخانه کشت شدند. نتایج نشان داد که در نسلهای F2 و F3 نسبت بوته های حساس به مقاوم اختلاف معنیداری با نسبتهای مورد انتظار 9:7 و 5:3 نداشتند. بنابراین احتمال وجود دو ژن با اثرات افزایشی را میتوان تصور کرد. نتایج دیگر حاکی از آن بود که با افزایش اندازه برگ مقاومت به برقزدگی در نخود کاهش یافت. تجزیه و تحلیل میانگین نسلها برای مقاومت به برقزدگی نشان داد که، در تلاقی حاضر آثار افزایشی نقش اصلی را در تنوع مقاومت به برقزدگی ایفا کردند، ولی برای اندازه برگ علاوه بر اثر افزایشی، اجزای غالبیت نیز به طور معنیداری در این امر دخیل بودند. اثرات غالبیت (h) و اثرات متقابل غالبیت × غالبیت (l)، در مورد هر دو صفت غیر هم علامت بودند و لذا ممکن است اپیستازی از نوع دوگانه وجود داشته باشد. با توجه به نتایج حاصل میتوان مقاومت در ژنوتیپ مقاوم (ICC 12004) را به صورت R1R1R2R2 پیشنهاد نمود. لذا بر اساس یافته های این تحقیق، روش انتخاب دورهای که به نحو مطلوب از واریانس افزایشی استفاده میکند، به عنوان بهترین روش اصلاحی جهت انتخاب ژنوتیپهای و الدینی و ایجاد مقاومت به بیماری برقزدگی در نخود پیشنهاد میشود.
کلید واژگان: نخود زراعی, اثر ژن, تجزیه میانگین نسلها, بیماری برقزدگیAvailable genetic variation for ascochyta blight resistance in genus Cicer has prompted interest in the development and use of autumn sown resistant chickpea cultivars. A thorough understanding of the mode of inheritance of resistance to ascochyta blight in chickpea would assist the breeding efforts. In order to determine the number of genes, as well as to evaluate heritability and action of genes conferring blight resistance and leaf size in chickpea, two genotypes, Iranian local-Bivanij and ICC 12004 were crossed. Parents along with F1, F2 and F3 generations were sown in a Randomized Complete Block Design with three replications at International Center for Agricultural Research in the Dry Areas (ICARDA) under artificial infection conditions. Results showed that, in F2 and F3 generations, ratio of resistance to susceptible plants didnt show significant differences with the respective expected ratios of 9:7 and 5:3. There was a negative correlation observed between leaf size and blight score, meaning that, large leaf genotypes are more susceptible to ascochyta blight. Generation means analysis for resistance to blight revealed that, in this study, additive components played the main role in blight resistance variability, while dominant ones had a significant contribution in variation for leaf size. For these two traits, dominance effects (h) and dominance × dominance interaction (l) had opposite signs which may show the presence of a duplicate epistasis. With respect to these findings, genotypes of the resistant parents could be considered as R1R1R2R2. According to these results, breeding programs could be suggested which appropriately use additive variance for gene pyramiding that can lead to developing ascochyta resistant genotypes in chickpea. -
به منظور بررسی روند رشد و توسعه قارچ Blumeria graminis f.sp. triticiدر سطح برگ شش لاین پیشرفته گندم و برخی از اجزای مقاومت به عامل بیماری، آزمایشی در شرایط کنترل شده گلخانه ای و با استفاده از یک پاتوتیپ از قارچ عامل بیماری با فاکتورهای بیماریزایی مشخص انجام شد. لاین های آزمایشی شامل دو لاین مقاوم M-81-13 و N-78-8، دو لاین نیمه مقاوم C-80-4 و N-80-6 و دو لاین حساس N-79-7 و N-80-19 بودند. بذر لاین های فوق در گلخانه کاشته شدند و گیاهچه های حاصل با کنیدی های قارچ، مایه زنی شدند. طول دوره کمون و اندازه کلنی های قارچ در زمان های مختلف پس از مایه زنی اندازه گیری شدند. مراحل رشد و توسعه قارچ در سطح برگ نیز در زمان های مختلف با میکروسکوپ نوری بررسی شد. نتایج آزمایش ها نشان داد که در لاین های مقاوم درصد جوانه زنی کنیدی، درصد تولید لوله تندشی اولیه و ثانویه، تولید کنیدیوفور و کنیدی، اندازه کلنی و سرعت توسعه قارچ نسبت به ارقام نیمه مقاوم و حساس بسیار کمتر بود. تاخیر در توسعه قارچ در لاین های مقاوم نسبت به لاین های حساس در اثر این مکانیسم های مقاومت، موجب طولانی تر شدن دوره کمون، در لاین های مقاوم شد.
کلید واژگان: گندم, سفیدک پودری, توسعه بیماری, اجزای مقاومتDevelopment of Blumeria graminis f.sp. tritici (Bgt) on leaf surface of six advanced wheat lines and some resistance components were studied using a pathotype of Bgt having numerous virulence factors. Wheat lines were two resistant, M-81-13 and N-78-8, two moderately resistant, C-80-4 and N-80-6 and two susceptible, N-79-7 and N-80-19. Seeds of lines were sown in greenhouse and seedlings were inoculated with conidia. Plants were incubated and maintained in constant conditions (95-100% R.H. and 12 /12 hour light / dark period at 18-20ºC) in the greenhouse. Latent period and colony size were measured regularly after inoculation, and different developmental stages of the fungus were studied under light microscope, The results showed that percentages of conidia germination, primary and secondary germ-tube, conidiophore and conidia formation, colony size and fungal development were lower in resistant line than those in moderately resistant and susceptible lines. Slow development of the pathogen on resistant lines due to these mechanisms of resistance, caused longer latent period in those lines. -
نمونه برداری از مزارع برنج در مناطق مختلف استان مازندران انجام شد. نمونه های خاک و اندامهای هوایی برنج به آزمایشگاه منتقل گردید و جدایه های Trichodermaبا استفاده از محیط کشت انتخابی RBSF از آنها جداسازی شدند. 202 جدایه به روش تک اسپور خالص سازی و DNA ژنومی آنها با استفاده از کیت استخراج شد. برای شناسایی جدایه های مذکور، صفات مورفولوژیکی و نیز صفات ملکولی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. صفات مورفولوژیکی جدایه های Trichoderma با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر مطابقت داده شدند و به منظور شناسایی بر پایه مشخصه های ملکولی، منطقه ITSاز rDNA شامل ITS1، ژن 5.8Sو ITS2 با استفاده از آغازگرهای ITS1 و ITS4 تکثیر شد. با داشتن توالی ITS، جدایه ها با استفاده از برنامه TrichOKEY 2 شناسایی شدند. جدایه های شناسایی شده به شش گونه Trichoderma harzianum، T. virens،T. atroviride، T. hamatum، T. brevicompactum و T. asperellum تعلق دارند. بیش از 90 درصد جدایه های Trichoderma به گونه های T. harzianum و T. virens تعلق دارند. بنابراین این دو گونه که از نظر کنترل بیولوژیک بیماری های گیاهی حائز اهمیت هستند، فراوان ترین گونه های Trichoderma در مزارع برنج می باشند. T. harzianum گونه غالب خاک و اندام های هوایی گیاه برنج بوده و گونه T. virens بیشتر در خاک شالیزار به سر می برد. هیچکدام از جدایه-های مربوط به بقیه گونه ها از اندام های هوایی جدا نشدند. همچنین جدایه های T. atroviride، به جز یک جدایه، همگی از مزارع شرق مازندران جدا شدند.
Samples were collected from soil and as well from phyllosphere of rice plant and subjected to dilution plate technique on RBSF Trichoderma selective medium. A total of 202 Trichoderma isolates were obtained from rice fields at different geographical locations distributed all over Mazandaran Province. Single spore isolates were obtained and genomic DNA extracted from all the isolates using DNA extraction kit. For an identification of isolates, morphological as well as molecular characteristics were studied. Morphological identifications were accomplished through morphological keys and subsequent descriptions. For molecular identification, the Internal Transcribed Spacer (ITS) region of the rDNA gene complex, including ITS1, the 5. 8S rRNA gene and ITS2 was amplified using primers ITS1 and ITS4. To identify the isolates at the species level, ITS sequence analysis was carried out for all isolates with the aid of the program TrichOKEY 2. The identified isolates belonged to six species of: Trichoderma harzianum, T. virens, T. atroviride, T. hamatum, T. brevicompactum and T. asperellum. More than 90 percent of the isolates belonged to species T. harzianum and T. virens. Therefore, these two important biocontrol agent species of plant diseases, are the most common ones occurring in the rice (paddy) fields. T. harzianum is the most dominant Trichoderma species observed in rice phyllosphere while T. virens being more abundant in soil. None of the isolates of the four remaining species were isolated from phyllosphere. In addition, all T. atroviride isolates, except for one, originate from the eastern part of the Mazandaran province. -
بیماری سوختگی غلاف برنج که در اثر گروه آناستوموزی AG1-IA از قارچRhizoctonia solani به وجود می آید، یکی از مهمترین بیماری های قارچی برنج در دنیا می باشد. مقاومت گیاه برنج نسبی است و عکس العمل آن در مقابل این بیماری به دلیل پیچیدگی توارثی و ناپایداری محیطی ثابت نیست به طوریکه تخمین صحیح بیماری مشکل است. برای تشخیص واکنش واقعی برنج در سطح بالایی از توسعه بیماری، یک روش آلوده سازی جدید، با تولید توده میسلیومی در محیط کشت مایع سیب زمینی دکستروز (PDBroth) و یک سیستم افشانه آب، طراحی گردید. نشاهای برنج از سه رقم بومی (عنبربو ایلام، قصرالدشتی و اهلمی طارم) و دو رقم اصلاح شده (خزر و بهار) در مزرعه نشاکاری گردیدند. پس از 45 روز پنجه های هر بوته به کمک یک باند پلاستیکی بسته شدند، سپس با یک جدایه پرآزار بیمارگر و به سه روش شامل، توده میسلیومی (MM)، مخلوط بذر و پوسته برنج کلنیزه شده(RG) و قطعات ساقه تازه آلوده شده برنج(FI) آلوده سازی شدند. بوته های آلوده سازی شده با راه اندازی یک سیستم افشانه آب در بالای بوته ها و در ارتفاع 160 سانتی متری از سطح خاک تا آخرین مرحله ارزیابی، مرطوب نگه داشته شدند. میزان توسعه بیماری 15 و 25 روز پس از آلوده سازی و انتهای مرحله خمیری شدن دانه به روش RLH (Relative Lesion Height) اندازه گیری گردید. سنجش داده های بیماری نشان داد که در روش آلوده سازی FI بیماری با توسعه کم و با نتایج بسیار متغیر ظاهر شد. اما نتایج در روش های آلوده سازی MM و RG دارای تغییرات کمتری در بین ارقام در مراحل مختلف ارزیابی بودند. بیشترین توسعه عمودی بیماری در همه ارقام مورد آزمایش در دومین مرحله ارزیابی و انتهای مرحله خمیری شدن دانه (حساس ترین مرحله رشدی برنج) در روش MM مشاهده شد. به طوریکه آنها به ترتیب در سه و دو گروه قرار گرفتند که متفاوت از گروه بندی در روش های RG و FI بودند (DMRT 5%). بنابراین در شرایط استفاده از سیستم افشانه آب، آلوده سازی به روش توده میسلیومی را می توان برای سنجش عکس العمل واقعی ارقام برنج در مقابل بیماری سوختگی غلاف در مزرعه به کار گرفت. ارقام عنبربو، قصرالدشتی، اهلمی طارم و بهار در آزمایش غربال گیری اولیه به عنوان ارقام نیمه مقاوم در یک گروه آماری مشابه تشخیص داده شدند، اما در این مطالعه آنها در گروه های متفاوتی قرار گرفتند و تحمل واقعی آنها بعد از بهینه سازی شرایط آزمایش و با توسعه بیماری ظاهر شد به طوریکه اهلمی طارم به شدت حساسیت نشان داد.
Sheath blight disease, caused by Rhizoctonia solani AG-1 IA, is one of the most serious fungal diseases of rice, worldwide. Rice resistance is a relative phenomenon and disease response varied (due to complex quantitative inheritance and high environmental diversity), so an accurate disease assessment would be difficult. To detect a reliable reaction of rice in a high level of disease development, a new inoculation method was developed, using Mycelial Mass (MM) of R. solani, produced in PD-broth along with application of a water sprayer system. Seedlings from three local and from two improved cultivars (Anbarbo, Ghasroldashti, Ahlemi-Tarom, Khazar and Bahar, respectively) were transplanted into the field. After 45 days past, tillers from each plant were sealed using rubber bands, then inoculated by a virulent isolate of pathogen, in three methods of: mycelial mass, colonized Rice Grain/rice hull (RG) and Freshly Infected rice stem (FI). Inoculated plants were kept moist until the last scoring time by through of a water sprayer system, above the tested plants in the field. Disease scoring was recorded 15 and 25 days following inoculation and at the end of dough grain stage, using the Relative Lesion Height (%RLH) method. Detailed disease assessment introduced the FI method as appearing with a low level of disease development, and of highly varied results. But MM and RG methods were of less varied results within each cultivar and at different times of evaluation. The most conspicuous vertical disease development was observed (among all tested cultivars) at the second evaluation stage and at the end of dough stage (the most susceptible stage of rice growth) in the MM inoculation method. Therefore, the plants were divided into three and two groups, respectively, and were found different from grouping by RG and FI methods (DMRT 5%). Therefore under water sprayer system, MM inoculation method can be used for the measurement of rice reliable reaction to sheath blight disease in the field. Anbarbo, Ghasroldashti, Ahlemi-Tarom and Bahar were identified as moderately resistant with the same statistical group from first screening test, but in this study they fell in different groups and their reliable tolerance were appeared after optimization of the test condition by development of disease, so Ahlemi-Tarom showed very susceptible reaction. -
امروزه ریزماهواره ها، نشانگری منتخب برای تهیه نقشه ملکولی و گزینش به کمک نشانگر برای صفات کلیدی مانند مقاومت به بیماری ها در بسیاری از گونه های زراعی هستند. در این بررسی به منظور مکان یابی QTL های مربوط به اندازه برگ و مقاومت به بیماری برق زدگی، Ascochyta rabiei (Pass.) Lab.،، و تعیین سهم هر کدام از QTL ها در تنوع فنوتیپی این صفات، 83 بوته نسل F2 حاصل از تلاقی بین لاین ICC12004 (مقاوم) و نخود محلی بیونیج (حساس) و خانواده های F2:3، در مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ایکاردا) مورد بررسی قرار گرفتند. نقشه پیوستگی به وسیله 58 نشانگر SSRو یک نشانگر مورفولوژیک (رنگ گل) تهیه شد. از سطح زیر منحنی گسترش بیماری به عنوان معیار سنجش مقاومت به بیماری در نسل های F2و F3استفاده شد. آزمون فین بر اساس میانگین و واریانس واکنش به برق زدگی خانواده های F2:3 نشان داد که چند ژن بزرگ اثر در جمعیت در حال تفرق بوده است. تجزیه پیوستگی نشانگرها را به هشت گروه پیوستگی برابر با تعداد کروموزوم های نخود منسوب کرد. در این بررسی بر خلاف نتایج سایر مطالعات، نشانگر رنگ گل در هیچ کدام از گروه های پیوستگی قرار نگرفت. نواحی ژنومی و مکان عوامل ژنتیکی مرتبط با اندازه برگ و واکنش در برابر برق زدگی، به روش مکان یابی فاصله ای مرکب مشخص شدند. یک QTL در گروه لینکاژ 7 حدود 15 درصد از تنوع فنوتیپی اندازه برگ را کنترل کرد. از طرف دیگر، سه QTL در گروه های لینکاژی 3، 4 و 6 مجموعا 5/46 در صد از واریانس واکنش به برق زدگی را توجیه کردند. با توجه به نتایج حاصل، می توان از نشانگرهای تعیین شده برای متمایز کردن ژرم پلاسم مقاوم در برنامه های اصلاحی آتی استفاده کرد.
کلید واژگان: نخود زراعی, بیماری برق زدگی, مقاومت, نشانگر های SSR, تجزیه QTLMicrosatellites have become markers of choice for molecular mapping and marker assisted selection of key traits such as disease resistance in many crop species. The aim of this study was to construct a genetic linkage map and analyze quantitative trait loci (QTLs) for leaf size and ascochyta blight resistance in chickpea (Cicer arietinum L.), as well as quantify the contribution of each QTL to observed phenotypic variation. Fifty-eight SSR markers and one morphological marker (flower color) were mapped on 83 F2 individuals and F2:3 families derived from the cross ICC 12004 (resistant) ´ Bivanij (susceptible local cultivar) at the International Center for Agricultural Research at Dry Area (ICARDA). The linkage map comprised eight linkage groups, excluding flower color which didnt assign to any linkage group. Area under disease progress curve (AUDPC) was used to evaluate the F2 population and F3 families. A fain's test based on means and variances of the ascochyta blight reaction of F3 families showed that a few genes segregated in the population. Using composite interval mapping, one and three genomic regions were detected, which were in association with leaf size and reaction to ascochyta blight, respectively. One QTL on LG7 accounted for 15% of phenotypic variation for leaf size. Furthermore, three QTLs on LG3, LG4 and LG6 accounted for 46.5% of the total estimated phenotypic variation for reaction to ascochyta blight. Fine mapping of the QTLs identified in this study would lead to the identification of markers that could be used for marker-assisted selection of chickpea genotypes with resistance to acochyta blight. These findings are particular pertinent considering that we used Ascochyta rabiei pathotype III and ICC 12004 (resistant to pathotype III) for the first time. -
چهل جدایه تک اسپور Magnaporthe grisea، به منظور شناسایی گروه های سازگاری رویشی و تعیین تنوع ژنتیکی بر اساس انگشت نگاری DNA به روش rep-PCR در این تحقیق استفاده شدند. جدایه ها در سال های 1382-1384 از تعدادی علف هرز تیره گرامینه شامل علف انگشتی (Digitaria sanguinalis)، ارزن دم روباهی (Setaria italica)، سوروف (Echinochloa crus-galli) و علف هرز نامعلوم جمع آوری گردیدند و در کلکسیون قارچ شناسی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نگهداری شدند. برای شناسایی گروه های سازگاری رویشی، جهش یافتگان nit در محیط حداقل حاوی 6%- 5% کلرات جداسازی و آزمون های مکمل سازی جهش یافته های nit در تمام حالات ممکن روی محیط حداقل انجام شد. سه گروه سازگاری رویشی VCG1، VCG2 و VCG3 در بین جدایه ها تشخیص داده شدند. گروه VCG1 با 29 جدایه، گروه غالب بود. برای تعیین تنوع ژنتیکی و شناسایی دودمان های کلونی پراکنده در جمعیت قارچ، از دو آغازگر بر اساس توالی نوکلئوتیدهای قطعه ERIC و BOX طراحی شده، استفاده گردید. قطعات DNA با طولی بین 420 تا 3000 جفت باز تکثیر شدند. شش دودمان کلونی در بین جدایه ها شناسایی و با حروف A، B، C، D، E و F مشخص شدند. دودمان کلونی A با فراوانی حدود 5/62 % دودمان کلونی غالب را تشکیل داد. این تحقیق نشان داد بر خلاف نتایج گروه های سازگاری رویشی که جدایه های حاصل از ارزن دم روباهی و علف انگشتی با هم تشکیل هتروکاریون دادند، در تعیین تنوع ژنتیکی به روش مولکولی از یکدیگر با 40 % شباهت تفکیک شدند. هر دو روش نشان داد که تنوع ژنتیکی کمی در درون جمعیت قارچ در روی علف های هرز وجود دارد.
Forty monoconidial isolates of Magnaporthe grisea were examined, for an identification of vegetative compatibility group and a characterization of genetic diversity, using rep-PCR genomic fingerprinting. The isolates were collected from weeds Digitaria sanguinalis (crabgrass), Setaria italica (foxtail millet), Echinochloa crus-galli (barnyard millet), and some other unknown ones during 2003 - 2005 and preserved in the Mycology collection of the College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Karaj. Nit mutants were obtained from fast growing sectors on Minimal Medium (MM) containing 5-6% potassium chlorate. Complementation between nit mutants of isolates was tested on MM. Three vegetative compatibility groups were determined including VCG1, VCG2 and VCG3, the VCG1 with 29 isolates forming the dominant VC group among others. Genetic diversity of M.grisea isolates was studied based on DNA fingerprinting through rep-PCR, using two primers previously designed based on ERIC and BOX regions. They generated variable length fragments ranging from 420 to 3000 bp. Phenetic analysis differentiated six distinct clonal lineages designated as A to F. Clonal lineage A with a 62.5% frequency, was the largest fingerprinting group. This study revealed that isolates obtained from foxtail millet and crabgrass were designated in the same VC groups, forming heterokaryons with each other, however these isolates separated from each other the by 42% of similarity using rep-PCR marker. The correlation between VCGs and clonal lineages demonstrated low genetic diversity in M. grisea population within weeds. -
تعداد 108 جدایه قارچ Fusarium verticillioided عامل بیماری پوسیدگی فوزاریومی بلال ذرت که از نمونه های به دست آمده از مناطق مختلف جغرافیایی و ذرت خیر ایران در سال 1384 جداسازی شده بودند به همراه دو جدایه استاندارد این قارچ از آفریقای جنوبی با استفاده از نشانگرهای AFLP ارزیابی شدند. پس از استخراج DNA جدایه ها، از آنزیم های برشی EcoRI و MseI برای برش استفاده شد و قطعات برش یافته به آداپتورهای دو رشته ای اختصاصی اتصال یافتند. محصولات PCR اولیه پس از رقیق شدن با به کارگیری پنج ترکیب آغازگر از آغازگرهای انتخابی EcoRI نشاندار شده با فسفر 33 و MseI در یک واکنش انتخابی PCR استفاده شدند و در نهایت محصولات تکثیری با استفاده ژل پلی آکریل آمید %5 تفکیک شدند. پس از امتیازدهی الگوهای نواری حاصل به روش مشاهده ای، گروه بندی جدایه ها با استفاده از ضریب شباهت دایس و الگوریتم UPGMA انجام شد. از تجزیه به مختصات اصلی نیز بعنوان روش مکمل تجزیه خوشه ای استفاده شد. بر اساس دندروگرام حاصل از تعداد 98 نشانگر چند شکل، 110 جدایه F. verticillioides به هشت گروه انگشت نگاری مجزا (A-H) منتسب شدند که گروه انگشت نگاری A با 98 عضو بزرگ ترین گروه ژنتیکی و بقیه گروه ها بین یک تا سه عضو را شامل شدند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مولکولی (AMOVA) تنوع ژنتیکی در بین افراد هر جمعیت زیاد و بین جمعیت ها پایین ارزیابی شد که علت آن را شاید بتوان به عوامل موثر در تغییرپذیری ژنتیکی نظیر جهش و مهاجرت ژن یا ژنوتیپ در اثر عوامل مختلف نسبت داد.
کلید واژگان: ذرت, تنوع ژنتیکی, تجزیه خوشه ای, Fusarium verticillioides, AFLPOne hundred and eight isolates of Fusarium verticillioides, the causal agent of fusarium ear rot of corn collected from different geographic regions of Iran during growing season in 2005, and two standard tester isolates of F. verticillioides obtained from South Africa were chosen to be analyzed by AFLP markers to determine their genetic diversity. Total DNA of each isolate was extracted and digested by EcoRI and MseI endonuclease restriction enzymes and then digested fragments were ligated to site-specific double strands adapters. The products of a PCR reaction with non-selective primers were diluted and used in a selective PCR reaction applying five primer-pair combinations of MseI and P33 radioisotope labeled EcoRI. The final products of selective PCR were loaded and separated on a 5% polyacrylamide gel. The 98 polymorphic bands were scored manually and the dendrogram generated by UPGMA method based on Dice similarity coefficient as well as principal coordinate analysis (PCoA), grouped all of the F.verticillioides isolates into eight major clusters (A-H). The fingerprint group A with 98 members was the largest group and the other groups contained between one to three members. Based on the results of analysis of molecular variance (AMOVA) high genetic diversity was observed within each population and low genetic diversity was observed among all populations which it may be due to some variation factors such as mutation and gene or genotype flow
Keywords: Corn, Genetic diversity, cluster analysis, Fusarium verticillioides, AFLP -
به منظور مطالعه تاکسونومیکی شبه گونه های شبه جنس Cytospora، حدود 400 نمونه از سراسر ایران طی سالهای 1382 تا 1384 جمع آوری گردید. در نوشته حاضر بخش دوم نتایج این مطالعه شامل معرفی هفت شبه گونه آورده شده است. شبه گونه هایCytospora intermedia، C. kantschavelii،C. leucosperma وC. ribis اعضای جدیدی برای فلور قارچ های ایران می باشند. علاوه بر آن ها، Salix aegyptiaca برای C. aurora و همچنین Pistacia khinjuk برای C. terebinthi به عنوان میزبان های جدید (matrix nova)در ایران و دنیا گزارش می شوند. گونه C. sacchari که قبلا از ایران نام برده شده، مجددا توصیف می گردد.
کلید واژگان: قارچ, تاکسونومی, تنوع زیستی, CoelomycetesIn a taxonomic study on form-species of form-genus Cytospora, about four hundred fungal specimens were collected from all over the Iran during 2003-2005. In this paper, the second part of the obtained results, including seven form-species are presented. Cytospora intermedia, C. kantschavelii, C. leucosperma and C. ribis are reported as new members for mycoflora of Iran. Salix aegyptiaca for C. aurora and Pistacia khinjuk for C. terebinthi are reported as new hosts (matrix nova) in the world. Also, previously reported form-species C. sacchari is redescribed in detail.Keywords: Fungi, Taxonomy, Biodiversity, Coelomycetes -
به منظور مطالعه تاکسونومیکی شبه گونه های شبه جنس Cytospora، حدود 400 نمونه از سراسر ایران طی سالهای 1382 تا 1384 جمع آوری گردید. در مقاله حاضر، بخش اول نتایج این مطالعه شامل معرفی هفت شبه گونه آورده شده است. شبه گونه های Cytospora atrocirrhata، C. carbonacea، C. gutnerae، C. nivea وC. rosarum اعضای جدیدی برای فلور قارچ های ایران می باشند. Vitis vinifera برای C. leucostoma و همچنینCeltis australis و Populus albaبرای C. translucens به عنوان میزبان های جدید (matrix nova) گزارش می شوند.
کلید واژگان: قارج, تاکسونومی, تنوع زیستی, CoelomycetesIn order to study of the form-genus Cytospora, around 400 specimens were collected from all over the Iran during 2003-2005. In this paper, the first part of the obtained results, including seven form-species are presented. Cytospora atrocirrhata, C. carbonacea, C. gutnerae, C. nivea and C. rosarum are reported as new members for mycoflora of Iran. Also, Vitis vinifera for C. leucostoma and Celtis australis and Populus alba for C. translucens are reported as new hosts (matrix nova) in the world.Keywords: Fungi, Taxonomy, Biodiversity, Coelomycetes -
اصولا درختان پسته در مناطقی مورد کشت قرار می گیرند که از نظر عوامل مهم اکولوژیکی مانند حرارت و رطوبت، مطلوب فعالیت قارچ آسپرژیلوس فلاووس می باشد. از طرفی میوه پسته حاوی موادی است که نه تنها فعالیت قارچ را بیشتر می کند بلکه شرایط را برای تولید متابولیت ثانویه یعنی افلاتوکسین فراهم می نماید. با توجه به زیان های فراوان افلاتوکسین و تاثیر زیاد آن در کاهش صادرات محصولات پسته جلوگیری از آلودگی پسته به این قارچ ضرورت م ییابد. طبیعتا باید از راه های متعددی مانع توسعه این قارچ در باغهای پسته و آلودگی ناشی شد. با اطلاع از بیولوژی و اکولوژی این قارچ و تحقیقات انجام شده راه های زیر کمک زیادی به کاهش جمعیت این قارچ و کنترل نسبی آن در پسته خواهد نمود. استفاده از سموم قار چکش،استفاده از روش کنترل بیولوژیک مانند مخمر پیشیا آنومالا برای کنترل آسپرژیلوس فلاووس، توسعه کشت ارقام مناسب پسته، از بین بردن بقایای آلوده در زیر درختان پسته و تنظیم روش های علمی در برداشت، جمع آوری و بست هبندی محصول، کمک فراوانی در کاهش آلودگی خواهد کرد.
کلید واژگان: پسته, کنترل, آسپرژیلوس فلاووس, افلاتوکسینThe pistachio gardens in Iran rival other countries with 280000 hectares and rank first in the world in terms of annual production 300,000 MTs. Ecological factors for Pistachio planting favor the growth of Aspergillus flavus which produce aflatoxin as secondary metabolites which reduces Pistachio exports. It is important to control A. flavus and its aflatoxin production to increase Pistachio exportation in the country. Soil borne fungi such as Fusarium spp., Phytophthora spp. and verticilium spp. makes also root rot on pistachio trees which resulted yield reduction. It was necessary to find various ways for control management of these fungi to control wilting and inhibit toxic production on pistachio. Soil solarization and biological control application were two best methods for controlling soil borne fungi and A. flavus which are used in many countries. We used soil solarization method for controlling soil borne fungal pathogens in Kerman Application of this method reduced population density of the pathogen from 1100 CFU –g/soil to 300 after 2 weeks and reduced to 100 CFU –g/soil after 4 weeks. This method was simple, effective, no side effect and economic which can be used in nearly warm areas.Keywords: Control, Soil solarization, Aspergillus flavus, Pistachio -
محصول پسته یکی از محصولات عمده کشاورزی در ایران به شمار می رود و بخش عمده صادرات غیر نفتی را به خود اختصاص می دهد. آفلاتوکسین به عنوان متابولیت ثانویه تولید شده توسط قارچ آسپرژیلوس فلاووس در پسته به عنوان یک سم بالقوه خطرناک در کاهش امکان رقابت بازاریابی پسته در جهان نقش دارد. بعضی از کشورها بخصوص آمریکا با مغتنم شمردن این وضعیت برای موقعیت خود در افزایش سهم صادرات پسته و کنار گذاشتن ایران تلاش می کنند. بنابراین ضرورت دارد تا ایران استانداردهای جهانی را مد نظر قرار داده؛ در صنعت فرآوری و تجارت پسته سرمایه گذاری کند. یکی از راه های مهم کاهش الودگی پسته به این قارچ تولید کننده افلا تو کسین می باشد که علاوه بر تولید زهرابه زمینه را برای اقدامات سیا سی اقتصادی رقیبان فراهم می نماید. در این مطالعه موقعیت فعلی و اقدامات انجام گرفته توسط تولید کنندگان و صادرکنندگان عمده پسته ایران و دیگرکشورها بررسی و چندین راهکارهای پیشنهاد گردیده است.کلید واژگان: پسته, آفلاتوکسین, آسپرژیلوس فلاووس, صادراتPistachio product makes a special importance in the agricultural production of Iran and is one of the main portion of non-petroleum exportation. Aflatoxin as secondary metabolites produced by the fungus Aspergillus flavus on pistachio fruits is toxic and reduces our competition in global pistachio markets.. It is necessary that Iran observe international standards and make investments in marketing. We have to find new target markets for this product, particularly by eliminating fungal infection and aflatoxin production. In this study, existing position and challenges of major pistachio producing and its exporting in Iran and other countries are considered and a number of strategies are recommended. Keyword: Pistachio, Aflatoxin, Aspergillus, exportingKeywords: Effect of Aflatoxin produced by Aspergillus flavus in reduction of our Pistachio marketing all over the world
-
طی بازدیدهایی در فصول رشد سال های 1380 و 1381 از مزارع آبی زراعت های مختلف استان آذربایجان شرقی، از گیاهان بیمار دارای علایم مرگ گیاهچه، پوسیدگی ریشه و طوقه و بوته میری نمونه برداری بعمل آمد. نمونه ها پس از شستشو و ضد عفونی سطحی، در محیط کشت نیمه انتخابی فیتوفتورا (CMA + PARPH) کشت گردید. به منظور جداسازی گونه های فیتوتورا از خاک مشکوک به آلودگی، از میوه های تازه سیب، گلابی و خیار به عنوان طعمه در خاک استفاده شد. تشخیص گونه ها از روی خصوصیات مورفولوژیک و پاره ای از ویژگی های فیزیولوژیک، براساس کلیدهای شناسایی موجود انجام گرفت. تعداد 42 جدایه از جنس فیتوفتورا مشتمل بر گونه های Phytophthora capsici از نسوج ریشه، طوقه و ساقه کدو و فلفل و همچنین از ریشه گوجه فرنگی؛ P. cryptogea از ریشه و طوقه بادنجان؛ P. drechsleri از ریشه، طوقه و ساقه خیار و ریشه گوجه فرنگی؛ P. megasperma از خاک بوته های آلوده باقلا و ریشه یونجه و P. nicotianae از ریشه بوته های بادنجان، چغندر، خیار، کاهو، کدو و لوبیا، ریشه و طوقه فلفل و همچنین از ریشه و میوه گوجه فرنگی جدا گردید. گونه های مذکور همچنین، از خاک اطراف ریشه اغلب گیاهان بیمار جداسازی شدند. جداسازی P. drechsleri از گوجه فرنگی و P. nicotianae از بوته های خیار، فلفل، کاهو و لوبیا برای اولین بار از ایران گزارش می شود. بیماریزایی گونه ها روی گیاهان میزبان مربوطه به اثبات رسید.
کلید واژگان: پوسیدگی ریشه و طوقه, فیتوفتورا, گیاهان صیفی و جالیز, آذربایجان شرقی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.