فهرست مطالب نویسنده:
سیدکمال حاج سیدجوادی
-
هنر قدسی اسلام بی تردید با خوشنویسی قرآن کریم آغاز می شود. این هنر سپس به یمن تزیین این شاهکار بزرگ تحول می یابد و تکمیل می گردد. این روند بر تمامی حوزه های هنر اسلامی تاثیراتی مهم برجای نهاد. در پژوهش حاضر، نویسنده درباره سیر نگارش قرآن کریم در زمان حیات پیامبر (ص) و همچنین در روزگار خلافت عثمان به بحث پرداخته و در این میان به مصحف امام اشاره کرده است.
در روزگار پیامبر اسلام (ص)، کاتبان قرآن کریم از دو شیوه نگارش مکی و مدنی بهره می بردند. در این مقاله، چند صفحه از دو نسخه باقی مانده قرآن کریم که به شیوه های مذکور کتابت شده اند، بررسی می شود. از راه بررسی و تحلیل شیوه کتابت این نسخه ها، به بیان این مهم می رسیم که کلمات و حروف در شکل و اندازه دارای تقارن، هماهنگی و تعادل اند و از این نظر با نظمی زیبا در کنار هم قرار گرفته و آراسته شده اند.
The Sacred Art of Islam has undoubtedly been born with the calligraphy of the Holy Quran. Afterwards، it was completed and evolved with decorating of this magnificent manifest. This process has had great effects on all fields of Islamic Art. In this research، the writer has discussed about the procedure of scribing the Holy Quran in the life time of the Holy Prophet (p. b. u. h) as well as the time of Uthman’s caliphate. Mus’hef of Imam has also been pointed out. It has been confirmed that at the time of the Holy Prophet (p. b. u. h)، the scribers wrote the Holy Quran in a special manner known as Mekky or Madani or Hejazi style. In this essay a few pages of the two remaining manuscripts of the Holy Quran scribed by this style، have been talked about. By analyzing the styles of scribing these two copies، it is pointed out that the words and letters have been arranged and collected in a beautiful order regarding the symmetrical، harmony and balance of the shapes and sizes.Keywords: Holy Quran, calligraphy, epiphany, sacred art of Islam, the history of scribing, shamsa, the calligraphies of Mekky, Madani, Hejazi -
به دلیل اهمیت مباحث نظری هنر اسلامی، باید هرچه بیشتر، نظریه پردازی دقیق و منسجمی در باب هنر اسلامی و مبانی فکری و فلسفی آن صورت پذیرد. آنچه را مورخان و سنت گرایان و ناقدان در آثار خود آورده اند از تبیین همه مسائل هنر اسلامی برنیامده اند. چندی پیش کتابچه ای با عنوان «قدر، نظریه بنیادی هنر، معماری و زیبایی در تمدن اسلامی»به قلم دکتر حسن بلخاری قهی از سوی دبیرخانه هیئت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره به عنوان گزارش شانزدهمین جلسه کرسی های نظریه پردازی منتشر شد. اینجانب متن یاد شده را مطالعه کردم و نکاتی در آن یافتم که به نظر می رسد جای تامل و نقد داشته باشد. پیش تر خلاصه این بحث را در کتاب دیگری از ایشان با عنوان مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی دفتر دوم کیمیای خیال دیده بودم. لذا، با نهایت احترام به نظریه پرداز یادشده، به منظور مشارکت در بحث و روشن تر شدن این موضوع، نقد و مطالب خود را در قالب نوشته زیر تقدیم می کنم و امیدوارم در صورت طرح نکته ناصواب از جانب نگارنده، صاحب نظران و دانش پژوهان یادآوری و اصلاح نمایند.
کلید واژگان: قدر, هنر اسلامی, سنت گرا, معماری, نقدRegarding the importance of theoretical arguments about Islamic Art, a serious and coherence theory of Islamic Art and its philosophical fundamentals is needed more than ever. What historians, Traditionalists and critics present in their works fails to shed light on all aspects of Islamic Art. Lately, there has been published a booklet by Doctor Hassan Bolkhari under the title of “Ghadr: A Fundamental Theory of Art, Architecture, and Beauty in Islamic Civilization”. I’ve studied that booklet and found some of its ideas disputable. Parts of the booklet’s core ideas were previously published in “Mystical Rudiments of Islamic Art and Architecture” by same author. Here I am to discuss some of the basic ideas and concepts of the booklet and provide some insights on them.Keywords: Ghadr (Value), Islamic Art, Traditionalist, architecture, criticism -
هر اثر هنری در بستر زمانی و مکانی خاصی از سوی مخاطبان دریافت و فهم می شود و گاهی مورد نقد و تفسیر قرار می گیرد. رویکردها و روش های مختلفی در تفسیر اثر هنری طرح شده و درباره آن بحث کرده اند؛ از هرمنوتیک و نشانه شناسی گرفته تا روش های تاویل فلسفی و عرفانی. در تفسیر اثر هنری مولفه هایی چون زمان و مکان و آگاهی از تاریخ و هنر و متن اثر دخالت دارند. در این میان، پیشفرض های فکری، فلسفی، فرهنگی، تاریخی و... مفسر نقش تعیین کننده ای در نوع نگاه مفسر خواهد داشت.
هرچند مفسر اثر هنری با اثر عینی ملموس و قابل تجربه ای روبه روست،نوع رهیافت و برداشت وی از لایه های ظاهری و باطنی اثر ارتباط مستقیمی با تصورات و پیش فرض ها و پیش فهم های او دارد و فهم و تفسیر وی را در رابط های بینامتنی با متون از پیش تجربه شده قرار می دهد.
سوال اصلی این مقاله آن است که آیا ورود و تاثیر چنین پیش فرض ها و تعلقاتی در تفسیر اثر هنری معتبر و مقبول است یا به نوعی تمامیت پنداری و جزمیت می انجامد.
برای پاسخ به پرسش بالا نمونه هایی از باورهای پیش بینی و پیش فرض ها را در تفسیر اثر هنری بررسی می کنیم:1. پیش فرض و باور فیثاغورس موسیقی کی هانی موجود در افلاک، که الهام بخش هنرمندان و موسیقی دانان است، در دسته بندی و تفسیر آثار موسیقی نقش موثری داشته است. افلاطون، فلوطین، بوئتیوس و زرتشت و مانی و عرفا و شعرای مسلمان، به ویژه مولانا، چنین باوری را در تفسیر موسیقی داشته اند.
2. آموزه های فلسفی از پیش فرض های مهم تفسیر و تاویل مظاهر عالم، به طور عام، و امور زیبا و آثار و مصنوعات هنری، به طور خاص، بوده است. تایید و اثبات و یا طرد و بطلان این آموزه ها، تفاسیر و نقدهای ادبی و هنری مبتنی بر آن ها را نیز تایید، رد، و یا تشکیک می کند؛ هم چون تفسیرهای عرفانی و مثلا وحدت وجودی ای که از آثار معماری و تزیینات آن صورت گرفته است.
بر این اساس، با بررسی و واکاوی و تحلیل پیش فرض ها و باورهای پیش رویکرد تفسیری و تعلقات و مقبولات مفسر، می توان به پاسخ پرسش این مقاله دست یافت که دلالت های تفسیری و تاویلی زمینه ای برای تمامیت پنداری و جزمیت نیست، گاهی تغییر و اصلاح و نقد پیش فرض ها تفسیر و تاویل های دیگرگونه ای را به دست خواهد داد.
کلید واژگان: تفسیر اثر هنری, تمامیت پنداری, جزمیت, پیش فرض, موسیقی کیهانی, وحدت وجودEvery work of art is perceived and understood in a particular spatial-temporal bed. Although the interpreter has a concrete and tangible experience of facing a work، his understanding of work''s connotation and denotation is predicated on his beliefs، presupposition and concepts regarding that specific artwork. The main question in this article is whether that the influence of such beliefs and presupposition should be let in for interpreting an artwork or they may result in some kind of totalitarianism and dogmatism. To answer the above question some presuppositions and beliefs are studied that have been used for interpretation. One of these is the Pythagorean belief in the cosmic music the influence of which can be seen in the interpretation of many thinkers and prominent figures like Plato، Zarathustra، Rumi and others. The other one is Philosophical doctrines and mystical interpretations such pantheism which is also among the most important presupposition used to interpret an artwork. It will be argued after studying the above presuppositions that interpreter''s attachments، beliefs and presupposition not only don''t make a bed for dogmatism but also provide a condition in which other criticisms and interpretations will be read again and reinterpreted. It will follow that such a condition leads to new understandings and novel interpretive findings.Keywords: artwork's interpretation, totalitarianism, dogmatism, presupposition, cosmic music, pantheism -
بررسی مفهوم اسطوره در سنت اسلامی / تاملی در وجوه تمایز معنای قرآنی و فهم پدیدارشناسانه از اسطورهاز فرهنگ قرآنی و اسلامی چنین برمی آید که «اسطوره» دارای بار معنایی منفی و فاقد حقیقت خارجی یا حتی واقعیت تاریخی است و براین اساس هر گونه تطبیق روایت ها، آموزه ها، حقایق و اصول قرآنی بر اسطوره ها نادرست است. بنابراین، «اساطیر الاولین» خوانده شدن کلام الهی از سوی مشرکان و معاندان، مورد نکوهش قرار گرفته است. در این مقاله با بررسی و تحلیل مفهوم اسطوره در سنت اسلامی و ریشه یابی این واژه در زبان فارسی و عربی، به نقد دیدگاهی می پردازیم که در آن، رویکرد پدیدارشناسانه نسبت به اسطوره، راهی برای فهم اسطوره و حقایق دینی تلقی می شود. اندیشمندانی چون الیاده، و برخی هم فکران وی نظیر یونگ و کربن بر این باورند که دین یا اسطوره در دین را می توان از راه پدیدارشناسی شناخت و بر همین اساس، یک دین پژوه یا اسطوره شناس باید خود را جای یک انسان اسطوره باور بگذارد و از زاویه دید وی به نقش و معنای اسطوره و دین پی ببرد. دین عبارت است از اسطوره هایی که انسان دین باور حقیقت آنها را می پذیرد و فهم اسطوره و دین از طریق پدیدارها و نمودهای آن، فارغ از فهم حقایق ذاتی و باطنی، امکان پذیر است. اما بر اساس آیات قرآن و ادبیات دینی اسلام، واژه اسطوره به مضامین افسانه ای و غالبا جعلی و باطل اطلاق می شود و مترادف دانستن آن با اصطلاحاتی نظیرhistoria و myth در سنت فکری غرب نادرست است. در این نوشتار، با مروری بر ادبیات قرآنی در خصوص اسطوره و ذکر نمونه هایی از تطبیق نادرست و ناروای رخدادها و مفاهیم قرآنی با اسطوره ها، رویکرد پدیدارشناسانه به اسطوره و دین مورد نقادی قرار می گیرد. همچنین به اثبات این مدعا پرداخته می شود که تصویرهای ذهنی و درونی با بینش هرمنوتیکی اسطوره، پایه و اساسی برای شناخت ماهیت و ریشه دین توحیدی نداشته و ندارد.
کلید واژگان: اسطوره, واقعیت, پدیدارشناسی, فهم, امر قدسیRegarding the relation between art and myth, in order to express the root of Islamic - Iranian art, myth has been searched through Quranic verses. It is understood from the Quranic and Islamic culture that the concept of “āsatīr-ol-avalīn” (prior myths) contains a negative meaning, lacks approving truth, and has no external or even historical reality. On this basis, any adaptation and comparison of Quranic narratives, teachings and principles with myth is a wrong process. So it is criticized there when the Word of God is called “The Fables of the Ancients or Old World Tales” by polytheists and pagans. In this essay, by analyzing the concept of myth in Islamic tradition and the etymology of this word in Persian and Arabic language, I’ve criticized the speculation which introduces phenomenological view to the myth as a way to understanding myth and divine faith. Scholars such as Eliade and a few of his colleagues believe that religion or myth in religion can be understood by phenomenology. On this basis, phenomenologist in religious studies should think like a believer in myth and from his point of view should try to understand the role and meaning of myth and religion. They believe that religion is a myth that a believer accepts its reality through phenomena and their appearances (without truly understanding their nature and reality). But according to holy verses of Quran and Islamic religious literature, the word “āsatīr-ol-avalīn” implies fables of the ancients which mostly have forged and void contents, and hence using it interchangeably with terms like historia and myth in the west thought is not correct. According to the above statements, by reviewing the Quranic literature about this word and mentioning examples of incorrect comparison of Quranic contents with myth, the phenomenological approach to the myth and religion is criticized. The opinions of those groups who have compared ethics, sacred rites and Quranic ordinances of law with myth have been shown in details. It has also been explained that the foundation of religion is divine. Also by exemplifying, it is said that the phenomenological intellective apprehension of images about myth and the viewpoint of myth hermeneutics has no basis for understanding the unchanging essences of religion.Keywords: myth, phenomenology, reality, concept, holy -
مهم ترین جلوه معماری مذهبی جهان اسلام، طراحی و ساخت مسجد بوده که در این میان مساجد ایران در ارائه وتجسم شکوه و جلال و جمال عالم قدسی در خانه خدا نقش مهمی ایفا کرده اند. مکتب معماری خراسان شیوه ای بود که با آن مساجد چهار ایوانی در خراسان بزرگ شکل گرفت و آرام آرام شرق و غرب دنیای اسلام را در نوردید و وارد شبه قاره هند و پاکستان شد. در دوره گورکانیان هند و اوج ساخت شاهکارهای معماری آن عصر که در زمان شاه جهان می باشد و معاصر پیدایش مکتب اصفهان در هنر و معماری ایران بوده، شاهد بنای مسجدی به نام وزیرخان هستیم که مورخان آن را بقعه خراسان نامیده اند. در این مقاله، تاریخ مختصات و مشخصات معماری و ویژگی های این مسجد با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و منابع بومی و همچنین بررسی میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده که چگونه در ساختمان آن ستوه معماری خراسان و تزیینات وابسته به معماری مکتب اصفهان درهم آمیخته و نمونه کوچکی از ترکیب «مسجد مدرسه، مزار، بازار» با تقلیدی همه جانبه از مجموعه حرم مطهر حضرت رضا(ع)، مسجد گوهرشاد، مدرسه های دینی و بازار پیوسته به آن، در لاهور پاکستان شکل گرفته و نمادی ماندگار از تاثیر نفوذ فرهنگ و هنر ایران اسلامی در طی قرون گردیده است.
کلید واژگان: مسجد وزیرخان, سبک خراسانی, معماری اسلامی, لاهور, هنر شبه قارهThe most important manifestations of architecture in Islamic world are mosques, through which Iranians have played a special role in depicting splendor, glory, and the beauties of the sacred heaven. The Khorasan School of Architecture, according to which Char Ivan mosque was built in Khorasan, gradually spread out across the Islamic countries and entered Indian subcontinent and Pakistan. During the Mongol dynasty in India, which has the summit of this school in Shahjahan era and is contemporary to the Isfahan School in Iran, a mosque construction is built and entitledWazirkhan which historians name it Khorasan Tomb. In this article we survey the mosque’s historical characteristics and features, using library studies and local sources along with fieldwork study, to show that in this architectural style there is a combination of the Khorasan School and decoration of the Isfahan School. This mosque is also a combination of “mosque-school”, and bazaar and a comprehensive imitation of Imam Reza’s Tomb Complex, Goharshad Mosque, religious schools and their attached bazaar. Regarding all this we’ll find out that this mosque is a symbol of Iranian cultural and artistic influence in Lahore, Pakistan.Keywords: Wazirkhan mosque, Khorasani Style, Islamic architecture, Lahore, Subcontinent art -
این مقاله سیر تاریخی پیدایش واژگان «سلامت» را در ادب پارسی پیگیری نموده است. در مقدمه معنا و ریشه واژگان سلامت و تندرستی را روشن ساخته و به لغات دیگر در کتاب های پزشکی پرداخته است و سپس در بخش یافته ها، این واژگان را در برخی از کتاب های مهم نثر و نظم فارسی ارائه نموده است. در قسمت اول، کتاب هایی مانند تاریخ بیهقی، گرشاسب نامه و لغت فرس اسدی، سیاست نامه خواجه نظام الملک، کلیله و دمنه، چهار مقاله نظامی و جامع الحکایات عوفی و در قسمت دوم این بخش، لغت های مرتبط با سلامت در آثار منظوم پارسی بررسی شده است. برخی از اشعار شعرای نامی همچون سنائی، خاقانی، عطار، نظامی گنجوی، سعدی، مولانا و حافظ که همگی از قله های سترگ ادبیات هستند ذکر شده و مجموعه واژگان مرتبط با این موضوعات آورده شده است:یافته ها نشان می دهد که ریشه و اصل لغات طب، پزشکی، بدن، روح، اسامی انواع بیماری ها و داروها و درمان بیماری ها پارسی، عربی، یونانی، بومی و منطقه ای بوده است.
با توجه به تولید علم پزشکی توسط دانشمندان و طبیبان ایرانی مانند ابوعلی سینا، واژگانی خودساخته و ترکیب های دورگه به کار گرفته شد که اغلب این لغات عمومی سلامت، قابل فهم، ساده و خوش آهنگ بودند، ولی دیری نپائید که با ورود کلمات عربی، هنری، بسیاری از اصطلاحات پزشکی نا مانوس و زمخت گردید، بعدها در کتاب های درسی طب دار الفنون، لغت های فرانسوی و سپس به مرور زمان واژه های انگلیسی به کار گرفته شد، اما لازم است برای پاسداشت و حفظ زبان شیرین پارسی تلاش های گسترده ای برای جلوگیری از ورود بی حساب و کتاب واژگان دخیل پزشکی به عمل آیدکلید واژگان: ادب پارسی, بیماری, پزشکی, درمان, سلامتObjectiveTo review the usage of the word "Health" in both poetry and prose of Persian Language and Literature.MethodsExpressing health words in Persian Masterpieces such as; medical texts, seven Persian prose books and also the poetry works of seven Persian poets.A collection of words relevant to the following subjects such as medicine, treatment, pharmacology, body, health, disease, diet and so on, and have been shown in tables.ResultsMore than one thousand years ago when medical science was raised in Iran, physicians and scholars such as Avi Cenna both innovated Persian words for medicine and used local idioms, and also they borrowed words from Arabic and Greek languages.These words were divided into two categories; one catergory general words which were used by public and the other was special words for medical scientists.Unfortunately, strange and passive Arabic words were added to the glossary of Persian language. This event happened for entrance of Indian words as well. This is the problem that Persian language has suffered during the passage of time.After a while the addition of French expressions and then English idioms occurred.ConclusionThere should be made a lot of efforts to overcome the problem of dominance of strange words to the Persian language. -
با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای، رساله های بهداشتی کهن در زبان فارسی مورد شناسایی قرار گرفتند. ضمن بررسی فهرست نسخه های خطی موجود در کتابخانه های مهم ایران و خارج از کشور، اعم از فهرست های مشترک، تخصصی و یا عمومی، در حدود 350 کتاب یا رساله پزشکی فارسی جمع آوری شدند که در این میان فقط حدود 40 نسخه مربوط به مسائل عمومی بهداشت و سلامت بودند. در این مقاله به معرفی این رساله ها و نیز موضوع بهداشت در کتاب های عمومی پزشکی (به عنوان مثال بهداشت چشم و مطالبی که اطباء سنتی قدیم در این خصوص تجویز کرده اند) پرداخته شده است.
کلید واژگان: رساله های بهداشتی, زبان فارسی, نسخه های خطیObjective(s)To review literature for acient medical text in Persian language.Methods350 medical books and texts in Persian language were identified and reviewd. Of these, 40 manuscripts were about general health and safety affairs. These further examined to explore the topic.ResultsIn general there were tow categories of manuscripts:1. Manuscripts that author's name or the date of its publication were known. Topics included individual health, brushing, omblical cord cutting, breast feeding, etc.2. Manuscripts that author's name or the date of its publication were unknown. Topics included eating and drinking, food, water, sence and move, weather, etc.ConclusionThe Old Iranian literature is a very rich source for topics in health and medicine and it deserves further examin. -
خیزش نوین هنر از بطن انقلاب اسلامی ایران
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.