به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیروس مرادی زاده

  • کامیار عظیمی *، سیروس مرادی زاده
    هدف

    این مطالعه یک مدل علی را به منظور واکاوی رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی از طریق نقش واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس مورد آزمون قرار داد.

    روش

    جامعه آماری این پژوهش تمامی والدین و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی استان لرستان بود که در سال تحصیلی 99-1398 به تحصیل اشتغال داشتند. از این جامعه تعداد 768 نفر شامل 384 والد (69 نفر مرد، 315 نفر زن) و 384 دانش آموز (200 نفر پسر، 184 نفر دختر) با روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه مورد هدف انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزارهای مشارکت والدین (استریکلند، 2015)، مشارکت والدین مدرسه-محور (پارک و هالووی، 2017) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته جمع آوری و به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از نقش مثبت و معنی دار انگیزه های والدین برای مشارکت در پیش بینی مشارکت والدین در امور مدارس و پیشرفت تحصیلی بود. افزون بر این، یافته ها بیانگر آن بود که مشارکت والدین در امور مدارس به طور مستقیم و مثبت پیشرفت تحصیلی را پیش‌بینی کرد. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل غیرمستقیم نشان داد که مشارکت والدین در امور مدارس نقش واسطه ای مثبتی در ارتباط بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی ایفا نمود.

    نتیجه گیری

    در مجموع، نتایج نشان می دهد که تاثیر واسطه ای مشارکت والدین در امور مدارس در رابطه بین انگیزه های والدین برای مشارکت و پیشرفت تحصیلی وجود دارد و مدل پیشنهادی یک الگوی مناسب برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دبستانی است. مفاهیم کاربردی این یافته ها و پیشنهادات بالقوه برای تحقیقات بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.

    کلید واژگان: انگیزه های والدین برای مشارکت, مشارکت والدین در امور مدارس, پیشرفت تحصیلی, دبستان
    kamyar Azemi *, Sirus Moradizadeh
    Aim

    The present study aimed to examine a causal model to investigate the relationship between parents' motivations for involvement and academic achievement with the mediating role of parental involvement in school affairs. 

    Methods

    The present study was descriptive and its statistical population consisted of all parents and sixth-grade students at public primary schools of Lorestan province in the academic year of 2019-2020. From the population, 768 individuals including 384 parents (69 males, 315 females), and 384 students (200 males, 184 females) were selected as target samples by multi-stage random sampling. Data were collected using the Parental Involvement Tool by Strickland (2015), the School-Based Parental Involvement tool by Park & Holloway (2017), and the researcher-made academic achievement test, and they were analyzed using SPSS and AMOS. 

    Results

    The results of structural equation modeling (SEM) indicated a positive and significant role of parents' motivations for predicting parental involvement in school affairs and academic achievement (P= 0.01). Furthermore, parental involvement in school affairs directly and positively predicted academic achievement (P=0.01), The results of the indirect analysis indicated that parental involvement in school affairs played a positive mediating role in the relationship between parents' motivation for involvement and academic achievement (P=0.01).  

    Conclusion

    The results indicated that there was a mediating effect of parental involvement in school affairs in the relationship between parental motivation for involvement and academic achievement. The proposed model was suitable for predicting academic achievement among primary school students. The practical implications of the findings and potential suggestions for further research are also discussed.

    Keywords: Parents' motivation for involvement, Parental involvement in school affairs, Academic achievement
  • سیروس مرادی زاده*

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه شهر سرابله انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. شرکت کنندگان پژوهش عبارت بودند از 24 زن مطلقه که با روش نمونه گیری تصادفی از بین 48 زن مطلقه شهر سرابله که پرونده آنها در واحد اورژانس اجتماعی بهزیستی شهرستان چرداول وجود داشت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخلات روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و پرسش نامه احساس شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. داده ها با آزمون کواریانس تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در هر دو متغیر تفاوت معنی دار وجود دارد، یعنی روان درمانی مثبت نگر منجر به افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه گردید. یافته های پژوهش ضرورت کاربرد روان درمانی مثبت-نگر را در راستای افزایش شادکامی و بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه خاطر نشان می سازد.

    کلید واژگان: روان درمانی مثبت نگر, شادکامی, بهزیستی روان شناختی, زنان مطلقه

    The purpose of this study was to investigate the effect of positive psychotherapy on increasing happiness and psychological well-being of divorced women in Sarabela. The study was a quasi-experimental with pre-test and post-test design and control group. The participants of the study were 24 divorced women who were randomly selected from 48 divorced women in Sarabela city whose case was in social welfare unit of Chardawal city. The experimental group received positive psychotherapy interventions for 8 sessions of 90 minutes, while the control group received no training. Reef Psychological Well-being Questionnaire and Oxford Happiness Questionnaire (1989) were used to measure the variables. Data were analyzed using univariate covariance test. The results showed that there was a significant difference between the two experimental and control groups, ie, positive psychotherapy led to increased happiness and psychological well-being of divorced women. The findings of the study highlight the necessity of using positive-psychotherapy to increase the happiness and psychological well-being of divorced women.

    Keywords: Positive Psychology, Happiness, Psychological well-being, Divorced women
  • سیروس مرادی زاده، حسنعلی ویسکرمی*، فضل الله میر دریکوند، عزت الله قدم پور، فیروزه غضنفری

    این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد. پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با انتخاب و گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه های آزمایش و کنترل به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم استعدادهای درخشان شهر خرم آباد بود که ابتدا با استفاده از روش سرشماری همه دانش آموزان پرسشنامه های نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی را تکمیل کردند. سپس تعداد 45 نفر که بالاترین نمرات را در مقایسه با سایرین کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه تحت مداخلات روان درمانی مثبت نگر و گروه آزمایش دوم هم به مدت 8 جلسه تحت مداخلات شناختی رفتاری قرار گرفتند، اما گروه کنترل طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش منجر به کاهش معنادار نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی آزمودنی های گروه های آزمایش شدند. مداخلات روان درمانی مثبت نگر تاثیر بیشتری در کاهش نشخوار فکری تحصیلی داشت، اما بین دو نوع درمان در کاهش استرس تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس نتایج، روش های فوق می تواند به عنوان روشی کارآمد به منظور کاهش نشخوار فکری تحصیلی و استرس تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: رواندرمانی مثبت نگر, درمان شناختی رفتاری, نشخوار فکری تحصیلی, استرس تحصیلی, تیزهوش
    Siroius Moradizadeh, Hasanali Veiskarami *, Fazlalah Mirdrikvand, Ezatolah Gadampour, Firoozeh Ghazanfari

    The aim of this research was studing and comparing the effectiveness of positive psychotherapy and behavioral cognitive therapy on reducing gifted girl students' academic rumination and academic stress. The research was a quasi –experimental study along with selecting and assigning the subjects randomly in experimental group and control group with pre-test and post-test. Statistical universe included all gifted girl students of second grade of high school in Khorramabad city that students filled out all the questionaires of academic rumination and academic stress using census method. Then 45 students who got the highest marks compared to others were selected and placed randomly in two experimental groups (each group 15 persons) and one control group. The first experimental group were subjected to positive psychotherapy interventions for 8 sessions and the second group were also subjected to behavioral cognitive interventions for 8 sessions, but the control group didn't receive any interventions during this period of time. Data were analyzed using unilateral covariance analysis test. Results showed that performing the positive psychotherapy and behavioral cognitive interventions led to meaningful reduction of academic rumination and academic stress of the subjects of experimental groups. In academic rumination variable, the positive psychotherapy interventions had more effect on reducing academic rumination, but in academic stress variable, there wasn't any meaningful diference between these two therapies. Based on the results, the methods of positive psychotherapy and behavioral cognitive therapy can be used as efficient methods to reduce academic intellectual rumination and academic stress.

    Keywords: positive psychotherapy, behavioral cognitive therapy, academic intellectual rumination, academic stress, Gifted
  • سیروس مرادی زاده، حسنعلی ویسکرمی *، فضل الله میردریکوند، عزت الله قدم پور، فیروزه غضنفری

    این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت گرا و واقعیت درمانی بر کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی انجام شد. پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی همراه با انتخاب و گمارش تصادفی آزمودنی ها، در گروه های آزمایش و کنترل به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم استعدادهای درخشان شهر خرم آباد بودند که ابتدا همه دانش آموزان پرسشنامه کمال گرایی و استرس تحصیلی را تکمیل کردند. سپس تعداد 45 نفر که بالاترین نمرات را در مقایسه با سایرین کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه مداخلات روان درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش دوم هم به مدت 8 جلسه مداخلات واقعیت درمانی را دریافت کردند، اما گروه کنترل طی این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با آزمون کواریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو روش منجر به کاهش معنادار کمال گرایی و استرس تحصیلی آزمودنی های گروه های آزمایش شدند. از بین دو نوع درمان، روان درمانی مثبت گرا تاثیر بیشتری در کاهش استرس تحصیلی داشت. اما بین دو روش در کاهش کمال گرایی تفاوت معناداری به دست نیامد. بر اساس نتایج، واقعیت درمانی و روان درمانی مثبت گرا می تواند به منظور کاهش کمال گرایی و استرس تحصیلی دانش آموزان تیزهوش مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: واقعیت درمانی, روان درمانی مثبت گرا, کمال گرایی, استرس تحصیلی, تیزهوش
    siroos morazadeh, hasanali veiskarami *, fazlallah mirdekoovand, ezatalah ghadampoor, Firozeh Ghazanfari

    The aim of this research was studing and comparing the effectiveness of real therapy and positive psychotherapy on reducing perfectionism and academic stress. The research was a quasi –experimental study along with selecting and assigning the subjects randomly in experimental group and control group with pre-test and post-test. Statistical universe included all gifted girl students of second grade of high school in Khorramabad city that all students filled out all the questionaires of perfectionism and academic stress using census method. Then 45 students who got the highest marks compared to others were selected and placed randomly in experimental and control groups. The first experimental group were subjected to real therapy for 8 sessions and the second group were also subjected to positive psychotherap for 8 sessions, but the control group didn't receive any interventions during this period of time. Data were analyzed using unilateral covariance analysis test. Results showed that performing the real therapy and positive psychotherapy interventions led to meaningful reduction of perfectionism and academic stress of the subjects of experimental groups. the positive psychotherapy had more effect on reducing academic stress, but in perfectionism variable, there wasn't any meaningful diference between these two therapies and the effect of above mentioned therapies in reducing perfectionism was the same. Based on the results, the methods of positive psychotherapy and real therapy can be used to reduce perfectionism and academic stress.

    Keywords: positive psychotherapy, real therapy, academic stress, gifted
  • حسن علی ویس، مسعود صادقی، سیروس مرادی زاده*
    زمینه و هدف

    با توجه به نقش عوامل روانشناختی و سبک زندگی در سبب شناسی بیماری های قلبی، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تیپ شخصیتیD، سرسختی روانشناختی، تحمل ناکامی و کمالگرایی در بیماران قلبی و عادی شهر خرم آباد انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر، مطالعه ای مورد -شاهدی و گذشته نگر است. که به مقایسه تیپ شخصیتیD، سرسختی روانشناختی، تحمل ناکامی و کمالگرایی در بیماران قلبی و عادی می پردازد. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران کرونر قلبی مراجعه کننده به مطب های تخصصی قلب و عروق در شهر خرم آباد بودند که 64 نفر بیمار به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. همچنین تعداد 64 نفر از افراد عادی که به لحاظ سن و جنسیت با آنها همسان شدند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه تیپ شخصیتیD، مقیاس سرسختی روانشناختی و کمالگرایی اهواز و مقیاس تحمل ناکامی هارینگتون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره(مانوا) تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد که بین بیماران قلبی و افراد عادی از نظر تیپ شخصیتیD، سرسختی روانشناختی، تحمل ناکامی و کمالگرایی تفاوت معنی داری وجود دارد. بیماران قلبی از تحمل ناکامی و سرسختی روانشناختی پایین تر و میانگین نمره تیپ شخصیتی D و کمال گرایی بالاتری برخوردارند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که تیپ شخصیتیD، سرسختی روانشناختی، تحمل ناکامی و کمالگرایی به عنوان متغیرهای مهم تاثیرگذار در ایجاد یا جلوگیری از بیماری های قلبی عمل می کنند.

    کلید واژگان: تیپ شخصیتیD, سرسختی روانشناختی, تحمل ناکامی و کمالگرایی
    Masud Sadeghi, Sirous Moradizadeh *, Hassanali Vais
    Background and Aim

    Regarding the role of psychological factors and lifestyle in the etiology of heart disease, this research was conducted with the aim of investigating and comparing the personality type D, psychological hardiness, failure tolerance and perfectionism in cardiac and normal patients in Khorramabad city.

    Methods

    This study is a case-retrospective study. Which compares to personality type D, psychological hardiness, failure, and perfectionism in cardiac and normal patients. The statistical population included all patients with coronary heart disease referred to cardiovascular clinics in Khorramabad city, in which 64 patients volunteered to participate in the study. Also, 64 normal people matched them in terms of age and gender. To measure the variables, personality type D questionnaire, Ahwaz psychological hardiness and perfectionism scale, and Harrington's failure tolerance scale were used. Data were analyzed using multivariate analysis of variance (MANOVA)

    Findings

    The results of this study showed that there is a significant difference between cardiac patients and normal people in terms of personality type D, psychological hardiness, failure tolerance and perfectionism. Cardiac patients have lower tolerance and lower psychological hardiness, and mean score of personality type D and higher perfectionism.

    Conclusion

    According to the results of the research, it can be said that personality type D, psychological hardiness, tolerance of failure, and perfectionism act as important variables that influence the development or prevention of heart disease.

    Keywords: personality type D, psychological hardiness, tolerance, perfectionism
  • سیروس مرادی زاده*، لیلا بازگیر، اسفندیار سپهوند

    این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ی سازگاری عاطفی، اجتماعی، آموزشی، خودتنظیمی و اضطراب امتحان دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی شهر خرم آباد انجام شده است. جامعه آماری عبارت بودند از کلیه دانش آموزان پسر تیزهوش و عادی شهر خرم آباد که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان مدرسه استعدادهای درخشان شهر خرم آباد تعداد 206 نفر انتخاب و برابر با همین گروه به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین مدارس عادی پسرانه شهر خرم آباد نیز تعداد 206 نفر انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ، پرسشنامه خود تنظیمی در یادگیری دانش آموزان زیمرمن و مارتینز پونز و  پرسشنامه اضطراب امتحان اهواز استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند راهه(مانوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی از لحاظ سازگاری عاطفی، خودتنظیمی و اضطراب امتحان دارای تفاوت معنی داری می باشند (p<0/05). با نگاهی به میانگین های گروه ها، نتایج حاکی از آن است که گروه دانش آموزان عادی از میزان سازگاری عاطفی بالاتر و اضطراب امتحان پایین تری برخوردارند، ولی دانش آموزان تیزهوش سازگاری عاطفی پایین تر و اضطراب امتحان بیشتری دارند، در متغیر خودتنظیمی دانش آموزان تیزهوش از میانگین بالاتری نسبت به دانش آموزان عادی برخوردارند(p<0/01). ولی بین سازگاری اجتماعی و آموزشی دو گروه تفاوت معنی داری به دست نیامد.

    کلید واژگان: سازگاری, خودتنظیمی, اضطراب امتحان, تیزهوش, عادی
    Sirous Moradizadeh*, Leila Bazgir, Esfandiar Sepahvand

    The purpose of this study was to investigate and compare the emotional, social, educational, self-regulation and test anxiety of gifted and normal boy  students in Khoramabad city. The statistical population consisted of all gifted and normal boy students of Khoramabad city who studied in the academic year of 96-97. Using simple random sampling, among the students of Khoram Abad's talented high school students, 206 persons were selected and equal to The same group was selected by multi-stage random sampling among boy general schools in Khoramabad city. In order to measure the variables of the research, the questionnaire of adaptation questionnaire for Sinha and Sing students, self-regulatory questionnaire was used for learning Zimerman's students and Martins-Pons  and Ahwaz test anxiety questionnaire.  Data were analyzed using MANOVA. The results showed that there is a significant difference between two groups of gifted and normal students in terms of emotional adjustment, self-regulation and test anxiety (p <0.05). Looking at the mean of the groups, the results indicate that the students of the group have higher levels of emotional adjustment and lower test anxiety, but students with lower levels of emotional compatibility and anxiety have more tests, in the self-regulating variable of the students who are gifted Have a higher mean than normal students (p <0.01). However, there was no significant difference between social and educational adjustment of the two groups.

    Keywords: Adaptability, Self-regulation, Test Anxiety, Gifted, Normal
  • عزت الله قدم پور، فضل الله میردریکوند، سیروس مرادی زاده*
    سابقه و هدف

    بزهکاری در هر شکلی به دنبال نوعی آشفتگی هیجانی ایجاد می شود که شخص از آن طریق برای مقابله یا کاهش فشار روانی خود اقدام می کند. بر این اساس تحقیق حاضر با هدف مقایسه هوش معنوی، بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی نوجوانان بزهکار و عادی شهر خرم آباد انجام شد.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری عبارت بودند از کلیه نوجوانان پسر محبوس در کانون اصلاح و تربیت شهر خرم آباد (تعداد 21 نفر) که به روش سرشماری انتخاب و معادل با آن ها از بین نوجوانان عادی دبیرستان های پسرانه شهر خرم آباد که به لحاظ سن و تحصیلات با آن ها همتا شدند 21 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه بهزیستی معنوی دهشیری و همکاران، پرسشنامه هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران و پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس و همکاران استفاده شد. به منظور مقایسه دو گروه نمونه در متغیرهای مذکور از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین هوش معنوی، بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی نوجوانان بزهکار و عادی تفاوت معنی دار وجود دارد. به این معنی که نوجوانان بزهکار از هوش معنوی، بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی پایین تری برخوردار هستند.

    نتیجه گیری

     با توجه به یافته های پژوهش حاضر که نشان داد نوجوانان بزهکار از هوش معنوی، بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی کمتری نسبت به نوجوانان عادی برخوردارند، بر این اساس، لازم است در فعالیت های مشاوره ای با افراد بزهکار، در جهت افزایش هوش معنوی، بهزیستی معنوی و حمایت اجتماعی بر این افراد کار شود. همچنین در آموزش های خانواده و در مدارس جهت تقویت این سه متغیر با هدف پیشگیری از بزهکاری کار شود.

    کلید واژگان: هوش معنوی, بهزیستی معنوی, حمایت اجتماعی, نوجوانان بزهکار
    Ezatollah Ghadampoor, Fazlolah Mirdrikvand, Sirous Moradizadeh*
    Introduction

    Crime in any way is created following one kind of emotional turmoil through that the person acts to confront or decrease his/her mental pressure. Therefore the aim of this study was to compare the spiritual intelligence, spiritual well-being and social support between delinquent and normal teenagers of Khoramabad.

    Methods

    Statistical population included all male teenagers imprisoned in correctional institution in Khoramabad (n=21) were selected using census method and equivalent to them, 21 normal teenagers were selected among male high schools of Khoramabad through purpose-based sampling method. Dehshiri et al.’s spiritual well-being questionnaire, Abdolahzadeh et al.’s spiritual intelligence questionnaire and Vax, Filips et al.’s social support questionnaire were used to evaluate variables. Multivariate variance analysis (MANOVA) was used to compare two groups in terms of above-mentioned variables.

    Findings

    The results of the study showed that there was a significant difference between delinquent and normal teenagers' spiritual intelligence, spiritual well-being and social support.

    Conclusion

    Regarding the findings of the present study, indicating that the delinquent teenagers have lower spiritual intelligence, spiritual well-being and social support than normal teenagers; therefore, in consulting activities with delinquent teenagers, it is necessary to work on these people in order to increase their spiritual intelligence, spiritual well-being and social support. Moreover, it is essential to try to improve these three variables with the aim of preventing the delinquency in family and school education.

    Keywords: Spiritual intelligence, Spiritual well-being, Social support, Delinquent teenagers
  • عزتاللهقدم پور، سیروس مرادی زاده*، محمد شاه کرمی
    زمینه و هدف
    سالمندی را در حیات انسانی می توان فرایندی دانست که با فرسایش تدریجی سازوکارهای فیزیولوژیکی و ناتوانی در احیای توانمندی ارگان های حیاتی آغاز می شود و با پایان زندگی خاتمه می یابد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی و اضطراب مرگ سالمندان مرکز صدیق شهرخرم آباد انجام شد.
    روش کار
    این طرح پژوهشی نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری عبارت بودند از کلیه سالمندان مرکز صدیق شهر خرم آباد که به صورت شبانه روزی در مرکز نگهداری می شدند. بدین منظور تعداد 24 نفر از سالمندان مرکز به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (12 نفر) و گواه (12 نفر) تقسیم شدند. جهت سنجش متغیرها در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و احساس تنهایی راسل استفاده شد. داده ها با روش آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکووا) تحلیل شدند. قبل از اجرای مداخله از آزمودنی های دو گروه پیش آزمون به عمل آمد سپس به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند.
    یافته ها
    پس از کنترل اثر پیش آزمون در هر دو ، در پس آزمون تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گواه به دست آمد که در سطح p<0/5معنی دار می باشند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش احساس تنهایی و اضطراب مرگ در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده بود.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاکی از تاثیر مثبت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش احساس تنهایی و اضطراب مرگ سالمندان است، بنابراین با آموزش تکنیک های ذهن آگاهی می توان احساس تنهایی و اضطراب مرگ سالمندان را کاهش داد.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی, احساس تنهایی, اضطراب مرگ, سالمندان
    Ezatollah Gadampour, Sirus Moradizadeh*, Mohammad Shakarami
    Background
    In search of a conceptual framework, aging in human life can be considered as a process that begins with the gradual erosion of physiological mechanisms and disabilities in restoring vital organs' ability and ends with the end of life. The aim of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on reducing the sense of loneliness and death anxiety in the elderly in Sedigh center of Khoramabad City.
    Methods
    Semi-experimental research design was a pre-test-post test with control group and the statistical population included all the elderly of Sedigh center in Khorramabad, which were kept day by day in the center. To this end, 24 elderly people were selected by available method and randomly divided into two experimental (12) and control (12) groups. To measure the variables in the pre-test and post-test, Templer death anxiety questionnaires and Russell's loneliness were used. Data were analyzed using multivariate covariance analysis (MANKOVA). Before the intervention, the subjects of the two groups were pre-test and then undergone mindfulness-based cognitive therapy for 8 sessions of 90 minutes.
    Results
    After controlling the effect of pre-test in both variables, in the post-test, there was a significant difference between the experimental group and the control group, which was significant at the level of p<0.001. Mindfulness-based cognitive therapy resulted in decreased sense of loneliness and death anxiety in the experimental group than in the control group.
    Conclusion
    The results of this study suggest that the effect of mindfulness-based cognitive therapy on reducing the sense of loneliness and death of the elderly is anxiety. Therefore, by teaching the techniques of mindfulness, one can reduce the sense of loneliness and anxiety of the elderly's death.
    Keywords: mind consciousness, feeling of loneliness, death anxiety, the elderly people
  • حسنعلی ویسکرمی، مریم عبدالهی، سیروس مرادی زاده*
    این پژوهش با هدف مقایسه ی بلوغ عاطفی و اجتماعی و هیجان خواهی نوجوانان پسر بزهکار و عادی شهر خرم آباد انجام شده است. جامعه آماری، کلیه نوجوانان پسر حاضر در کانون اصلاح و تربیت شهر خرم آباد ( تعداد 23 نفر) بود که به روش سرشماری انتخاب و معادل با آنها از بین نوجوانان عادی دبیرستان های پسرانه شهر خرم آباد که به لحاظ سن و تحصیلات  با آنها همتا شدند 23 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه بلوغ عاطفی یاشویرسینگ و بهارگاوا، پرسشنامه بلوغ اجتماعی رائو و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن( فرم کوتاه) استفاده شد. به منظور مقایسه دو گروه نمونه در متغیرهای مذکور از تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) استفاده شد. یافته ها نشان داد بین بلوغ عاطفی و اجتماعی نوجوانان بزهکار و عادی تفاوت معنی دار وجود دارد. به این معنی که نوجوانان بزهکار از بلوغ عاطفی و اجتماعی پایین تری برخوردار هستند. علاوه بر این، در متغیر هیجان خواهی هم بین دو گروه تفاوت وجود داشته است و گروه نوجوانان بزهکار، از هیجان خواهی بالاتری برخوردار بوده اند. با توجه به یافته های حاضر، می توان گفت یکی از علل بزهکاری، بلوغ عاطفی و اجتماعی پایین و ویژگی هیجان خواهی بالا می باشد که بر این اساس، لازم است در فعالیت های مشاوره ای با این افراد در جهت ثبات عاطفی، سازگاری اجتماعی و دست یابی به مهارت های کنترل و تنظیم هیجان ها کار شود.
    کلید واژگان: بلوغ عاطفی, بلوغ اجتماعی, هیجان خواهی, بزهکاری
    Siroos Moradizadeh *
    This study aimed to compare the emotional and social maturity and sensation seeking adolescents delinquent boys and normal in Khorramabad.  The population consists of all juvenile in center reform that 23 were selected and equal with 23  based on sampling. In this study variables were measured by Bhargava Yashvyrsyng emotional maturity, social maturity Rao questionnaire and Zuckerman Sensation Seeking Scale (short form) were used. To compare the two groups mentioned variables of multivariate analysis of variance (MANOVA) was used. The findings showed that the emotional and social maturity and normal for juvenile offenders there are significant differences. This means that juvenile offenders are lower emotional and social maturity. Also, in sensation-seeking variables there are difference significant between the two groups existed and juvenile offender group, higher sensation seeking. Based on the present findings, we can say that one of the causes of delinquency, social and emotional maturity is low, and features high sensation seeking Accordingly; it is necessary advisory activities with these people for emotional stability, social harmony and access control and emotion regulation skills to work. 
    Keywords: emotional maturity, social maturity, sensation seeking, crime
  • مسعود صادقی، فضل الله میردریکوند، سیروس مرادی زاده*
    مقدمه
    با توجه به نقش عوامل روانشناختی و سبک زندگی در سبب شناسی بیماری های قلبی، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تیپ شخصیتی D، حمایت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی در بیماران قلبی و عادی شهر خرم آباد انجام شده است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر، مطالعه ای علی – مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه شامل همه بیماران کرونر قلبی مراجعه کننده به مطب های تخصصی قلب و عروق در شهر خرم آباد بودند که 64 نفر بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 64 نفر از افراد عادی همتاسازی و مقایسه گردیدند. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه های تیپ شخصیتیD، حمایت اجتماعی فیلیپس و همکاران(1986) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره(مانوا) تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که بین بیماران قلبی و افراد عادی از نظر تیپ شخصیتیD، حمایت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معنی داری وجود دارد. گروه بیماران قلبی از حمایت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی پایین تر و میانگین نمره تیپ شخصیتی D بالاتری برخوردارند.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که تیپ شخصیتیD، حمایت اجتماعی و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیرهای مهم تاثیرگذار در ایجاد یا جلوگیری از بیماری های قلبی عمل می کنند که در زمان درمان بیماران می تواند مورد توجه قرار گیرند.
    کلید واژگان: تیپ شخصیتی D, حمایت اجتماعی, انعطاف پذیری شناختی, بیماران قلبی
    Masoud Sadeghi, Faz Lah Mir Drikvand, Sirous Moradizadeh *
    Background
    Concerning the role of psychological factors and lifestyle in etiology of cardiac diseases, this research aims to study and compare the personality type D, social support and cognitive flexibility in normal and cardiac patients in Khoramabad.
    Materials And Methods
    the present research is a causal – comparative study. The studied sample was selected from all coronary artery cardiac patients attending caridiovascular clinics in Khoramabad city. 64 patients were chosen by a sampling method and compared with 64 healthy individuals who were matched. In order to measure the variables, a Filips et al (1986) questionnaire of personality type D, social support and Danis and Venervall's cognitive flexibility were used. Data was analyzed using multi–variate analysis of variance method (Manva).
    Results
    The results of this study show that there is a significant difference between cardiac patients and normal people in terms of personality type D, social support and cognitive flexibility. The cardiac patients group enjoyed lower social support, cognitive flexibility and a higher average score of personality type D.
    Conclusion
    From the results of this study, it can be said that personality type D, social support and cognitive flexibility are important variables in preventing cardiac diseases which were encountered during patient's treatment.
    Keywords: Personality type D, Social support, Cognitive flexibility, Cardiac patients
  • عزت لله قدم پور، سیروس مرادی زاده*، محمد شاه کرمی

    این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان مرکز صدیق شهر خرم آباد انجام شد. روش پژوهش فوق یک روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری عبارت بودند از کلیه سالمندان مرکز صدیق شهر خرم آباد که به صورت شبانه روزی در مرکز نگهداری می شوند. بدین منظور تعداد 24 نفر از سالمندان مرکز انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. جهت سنجش متغیرها در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (29 سوالی) و پرسشنامه بهبود کیفیت زندگی (26 سوالی) سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. داده ها با روش تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شدند. قبل از اجرای مداخله از آزمودنی های دو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون در هر دو متغیر، در پس آزمون تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گواه به دست آمد که در سطح p<0/001 معنی دار می باشند. آموزش ذهن آگاهی منجر به افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده بود. نتایج تحقیق تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی در سالمندان را نمایان می سازد.

    Ezatolah Ghadampour, sirous moradizadeh, Mohammad Shahkarami

    The growth of the elderly papulation has gradually caused researchers and experts to confirm the importance of taking into consideration the elderly’s health and to recommend the provision of necessary facilities and the presentation of special services. Thus, the aim of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness training on increasing happiness and improving the quality of life in the elderly in Khorramabad, Iran. The current research was a quasi-experimental of pretest-posttest with control group design. The statistical population consisted of all the elderly in nursing homes located in Khorramabad in 2017, among whom the statistical sample were selected based on inclusion criteria and assigned randomly into experimental (n=12) and control (n=12) groups. Used to measure the variables were the Oxford Happiness and the World Health Organization Quality of Life Questionnaires. Data were analyzed using multivariate covariance analysis. It was post-test phase conducted after the intervention was presented. Results indicated that after the effect of pre-test on the variables was controlled, it was seen that there is a significant difference between the experimental and control groups in the post-test phase (P<0.001). Hence, the mindfulness training resulted in the increase of happiness and the improvement of quality of life in the experimental group in comparison with the control group. The results reveal the necessity of utilizing mindfulness training plan to improve the quality of life and to enhance the happiness in the elderly. Therefore, mindfulness training is suggested to be applied in psychological services delivered for the elderly.

    Keywords: Mindfulness, happiness, quality of life, elderly
  • سیروس مرادی زاده*، محمد شاه کرمی
    این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه ویژگی های شخصیتی زنان روسپی و عادی شهر خرم آباد انجام شده است. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 18 نفر از زنان روسپی مراجعه کننده به مرکز نگهداری ترنم سازمان بهزیستی انتخاب و متناسب با آن ها تعداد 18 نفر زن عادی که به لحاظ سن و تحصیلات با آن ها همتا شدند نیز انتخاب شدند جهت سنجش ویژگی های شخصیتی از پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (مک کری، کاستا،1985) (فرم کوتاه 60 سوالی) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل واریانس چند راهه(مانوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین دو گروه ازلحاظ ویژگی های گشودگی، موافق بودن و باوجدان بودن تفاوت وجود دارد که در سطح(P<00/1) معنی دار می باشد. به عبارتی زنان روسپی از گشودگی، موافق بودن و باوجدان بودن پایین تری نسبت به زنان عادی برخوردارند؛ اما ازلحاظ روان رنجوری و برون گرایی بین دو گروه تفاوت وجود ندارد؛ بنابراین می توان با شناخت ویژگی های شخصیتی زنان روسپی، بررسی علل این پدیده، تشخیص صحیح و درمان به موقع به کاهش مشکلات زنان و همچنین پیشگیری از این معضل در جامعه کمک نمود.
    کلید واژگان: ویژگی شخصیتی, زنان روسپی, خرم آباد
    Moradizadehs.*, Shahkarami, M
    This research aimed to study comparitively personality traits in prostitute and non-prostitute women in Khorramabad. Using convenience sampling method¡ 18 participants were selected among the prostitute women who were referred to Taranom Maintenance Institute in Khorramabad city. The non-prostitute counterparts were also selected among ordinary women in Khorramabad city. All participants were asked to complete the NEO Personality Inventory-Revised (NEO-PI-R). The data were analyzed by conducting Multivariate Analysis of Variance (MANONA). The results showed that there is a significant difference between these two groups regarding the traits such as openness to experience¡ agreeableness and conscientiousness. In other words¡ compared with the ordinary women¡ prostitutes showed lower scores in the traits including openness to experience¡ agreeableness and conscientiousness. However¡ there was no differences between the groups regarding the traits of neuroticism and extroversion.
    Keywords: Personality traits, Prostitute, Khorramabad
  • محمد شاهکرمی، کیانوش زهراکار، سیروس مرادی زاده، رضا داورنیا *، محمد شاکرمی
    مقدمه و هدف
    درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس به خانواده ای از مداخله های مدیریت استرس اطلاق می شود که بر رویکرد شناختی رفتاری متمرکز است. هدف پژوهش حاضر، اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس به شیوه ی گروهی بر بهبود کیفیت زندگی همسران افراد تحت درمان با متادون است.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع مداخله ای نیمه تجربی بوده است. جامعه پژوهش کلیه زنان که همسران آنها در مرکز ترک اعتیاد تصمیم شهر خرم آباد در سال 1392 تحت درمان با متادون قرار داشتند. از میان زنان مراجعه کننده به مرکز که در جلسات شرکت می کردند، با روش نمونه گیری، 24 نفر از زنان انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی(WHOQOL) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمودنی ها تکمیل شد. درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس طی ده جلسه دو ساعته به شیوه گروهی برای شرکت کنندگان گروه آزمایش اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار 18 SPSS مورد تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معناداری بیشتر از میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه کنترل بود. به عبارت دیگر درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی زنان گروه مداخله می شود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه، درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس می تواند به عنوان درمانی انتخابی در ارتقا کیفیت زندگی همسران افراد معتاد به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری مدیریت استرس, کیفیت زندگی, همسران
    Mohammad Shahkarami, Kianoush Zahrakar, Sirous Moradizadeh, Reza Davarniya *, Mohammad Shakarami
    Introduction &
    Purpose
    Cognitive-behavioral stress management therapy refers to a family of stress management interventions that are based on cognitive-behavioral approach. The stress management increases the ability of people to reduce stress and cope with stress-eliciting situations. The present study tries to explain the effectiveness of group-based stress management cognitive-behavioral therapy in the improvement of life quality among the women whose husbands take methadone in their treatments.
    Methods
    The present study is a semi-empirical intervention that uses a pre- and- post- test design with a control group. The statistical universe in the present study consisted of all the women whose husbands were receiving methadone treatment in Tasmim Addiction Treatment Center in Khoramabad City in 2013. Among the women who came to this center to take weekly classes for instructions useful in family interactions, 24 were selected on the basis of availability sampling and in accordance with the criteria assumed in this study, that is, the women who had the lowest scores on the scale of life quality. They were randomly assigned to the experimental group (N=12) and the control group (N=12). The instrument used in this study was the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHOQOL), 1996, which was completed by subjects in two per-test and post- test phases. The project (the stress management cognitive-behavioral therapy) was implemented on the basis of the Antony et al Manual in ten two-hour sessions with a group technique and with an interval of one session per week for the participants in the experimental group, without any intervention for the control group. At the end of therapeutic sessions, the two groups were again evaluated (the post- test phase). The data of the present study were analyzed by means of the univariate covariance analysis test (ANCOVA) and the statistical software SPSS18.
    Results
    Results indicated that the life quality mean scores of the experimental group were significantly greater than those of the control group. In other words, the stress management cognitive-behavioral therapy improved the life quality of the women in the group under treatment.
    Conclusion
    Given the results of the present study, the stress management cognitive-behavioral therapy can be used as a selective therapeutic technique for the promotion of life quality among the wives of addicts.
    Keywords: Cognitive, Behavioral Stress Management Therapy, Quality of Life, Women
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال