سیروس کراهی مقدم
-
مقدمه
کاهش کیفیت محیطزیست، سبب افزایش نگرانی های عمومی در مورد مسائل محیط زیستی شده است. در این راستا، یکی از چالش های بزرگ برای سیاستگذاران در قرن بیست و یکم، حتی در سبزترین کشورها، شناخت دقیق علل کم اثر شدن یا شکست سیاست های محیطزیستی برای رویارویی با این مشکلات است. طبق شاخص عملکرد محیط زیست جهانی در سال 2022، کشور ایران در بین 180 کشور، رتبه 133 را اتخاذ کرده که در جایگاه مناسب جهانی قرار نداشته و با بحران های متعدد محیط زیستی از جمله تغییر کاربری اکوسیستم ها، نابودی تنوع زیستی، افزایش ریزگردها، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها، کاهش منابع آبی، فرونشست زمین و آلودگی هوا و خاک مواجه است. به نظر می رسد ضعف برنامه های توسعه، سیاست های کلی محیطزیست، به روز نبودن قوانین و مقررات محیطزیستی و عدم هماهنگی و همکاری کافی ارگان ها و سازمان ها، اهمیت خط مشی گذاری محیطزیستی جهت حل این بحران های روزافزون دو چندان می شود. بدین منظور پژوهش حاضر با توجه به اهمیت مرحله تدوین در فرایند خط مشی گذاری عمومی، در نظر دارد مدلی جهت تدوین خط مشی های محیطزیستی کشور به منظور حل معضلات محیطزیستی و کاهش آلودگی های محیطی کشور پیشنهاد و ارائه دهد.
مواد و روش هارویکرد این پژوهش، کیفی، روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی و ابزار گردآوری داده ها، فیش برداری و مصاحبه با خبرگان است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از راهبرد تحلیل مضمون به عنوان یکی از راهبردهای پژوهش کیفی استفاده شد. کدگذاری و فرایند تحلیل مضمون پژوهش حاضر بر اساس روش براون و کلارک که فرایند گام به گام و جامعی جهت تحلیل مضمون است، صورت گرفت. مطابق روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه با 13 خبره شامل اساتید دانشگاه، پژوهشگران محیطزیست، مدیران سازمان حفاظت محیطزیست و مدیران مرتبط با حوزه خط مشی گذاری محیطزیست انجام شد. ملاک پایان مصاحبه ها، اشباع مضمونی بود. به منظور بررسی قابلیت اعتماد یا پایایی، کدگذاری مصاحبه های صورت گرفته از شاخص پایایی بازآزمون (Test-Retest) استفاده شده است. در پایایی بازآزمون از میان مصاحبه های صورت گرفته، چند مصاحبه به صورت نمونه انتخاب و کدهای مشخص شده در دو فاصله زمانی باهم مقایسه شدند.
نتایجنتایج این مطالعه نشان می دهد که مدل تدوین خط مشی های محیط زیستی در راستای تحقق توسعه پایدار شامل هشت مضمون اصلی است. این مضامین عبارتند از عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل محیط زیستی، عوامل سیاسی، الزامات حقوقی، ظرفیت نهادی، بازیگران موثر در تدوین خط مشی های محیط زیستی و فرایند تدوین خط مشی های محیط زیستی. هر یک از این مضامین نقش مهمی در توسعه خط مشی ایفا می کنند. تلاش برای حل مسائل محیط زیستی بدون یک رویکرد جمعی نسبت به این مضامین، احتمالا ناکارآمد خواهد بود. رویکرد تکه تکه برای پیاده سازی هر یک از این مضامین می تواند منجر به اختلال در توسعه و آسیب جدی به منابع محیط زیستی شود. نتایج تاکید می کند که برای پاسخگویی موثر به چالش های محیط زیستی و حرکت به سمت توسعه پایدار، نیاز به یک رویکرد جامع است که تمام این عوامل را مد نظر قرار دهد.
بحث:
برای مقابله موثر با بحران های محیط زیستی، باید یک رویکرد کل نگرانه در تدوین خط مشی های محیط زیستی اتخاذ شود. باید عوامل اجتماعی، سیاسی، حقوقی و نهادی به دقت مد نظر قرار گیرند تا از چالش ها و پیچیدگی های جدی جلوگیری شود. مشارکت فعال سازمان های اجتماعی، سازمان های غیردولتی، شهروندان و بهره برداران محلی در تدوین خط مشی های محیط زیستی می تواند نقش مهمی در حل مشکلات محیط زیستی ایفا کند. این امر نیازمند نه تنها بازسازی ساختارهای نهادی برای تقویت حاکمیت محیط زیستی است، بلکه نیازمند بازبینی در نظام حقوقی موجود برای اطمینان از مناسب بودن آن برای تدوین خط مشی هاست. همچنین ترکیب سیاست های پایین به بالا و بالا به پایین برای بهبود شاخص های عملکرد محیط زیستی الزامی است. فرصت های پایین به بالا از جوامع محلی و جامعه مدنی، همراه با مشارکت بالا به پایین از قوه مقننه، اجرایی و قضائیه، برای شکل گیری سیاست های موثر حیاتی هستند.
کلید واژگان: ظرفیت نهادی, توسعه پایدار, خطمشی گذاری محیط زیستی, تحلیل مضمونIntroductionThe decline in environmental quality has raised public concern about environmental issues. Even in the greenest countries, policymakers face the significant challenge of understanding why environmental policies are often ineffective in addressing these problems. According to the 2024 Global Environmental Performance Index, Iran ranks 133rd out of 180 countries, reflecting a poor global standing and numerous environmental crises, including ecosystem conversion, biodiversity loss, increasing dust storms, drying wetlands and lakes, water resource depletion, land subsidence, and air and soil pollution. Contributing factors include a lack of robust development plans, ineffective environmental policies, outdated laws and regulations, and inadequate coordination among agencies and organizations. These issues underscore the urgent need for effective environmental policymaking to address the growing crises. This study, recognizing the importance of the formulation stage in public policymaking, proposes a model for developing environmental policies in Iran to address these challenges and reduce environmental pollution.
Materials and MethodsThis study employed a qualitative research approach, incorporating both library and field research methods for data collection. Data were gathered through note-taking and expert interviews. The analysis was conducted using a thematic analysis strategy, chosen for its ability to extract meaningful insights from qualitative data, such as interview transcripts. The coding and thematic analysis process followed a comprehensive, step-by-step approach. Using purposive sampling, the research team interviewed 13 experts, including university professors, environmental researchers, executives from the Environmental Protection Organization, and managers involved in environmental policymaking. The interviews continued until thematic saturation was achieved, indicating no new themes or concepts were emerging. To ensure reliability, the test-retest reliability index was applied to the coding of the interviews. In this approach, a few randomly selected interviews were coded and then re-coded after a certain period to compare the consistency of the codes. This technique helped verify the reliability of the thematic analysis process.
ResultsThe study results indicate that a model for formulating environmental policies to achieve sustainable development comprises eight key themes: economic factors, social factors, environmental factors, political factors, legal requirements, institutional capacity, key stakeholders in policy formulation, and the process of formulating environmental policies. Each theme plays a crucial role in policy development. Addressing environmental issues without a collective approach to these themes is likely to be ineffective. A fragmented approach to implementing these themes can lead to disruptions in development and significant harm to environmental resources. The results emphasize the need for a comprehensive approach that considers all these factors to effectively address environmental challenges and work toward sustainable developmen.
DiscussionTo effectively tackle environmental crises, a holistic approach must be embraced in environmental policy formulation. Social, political, legal, and institutional factors must be carefully considered to avoid severe challenges and complications. Active participation from community organizations, NGOs, citizens, and local stakeholders in policymaking can play a significant role in resolving environmental issues. This requires not only the restructuring of institutional frameworks to strengthen environmental governance but also a review of existing legal systems to ensure they are conducive to effective policymaking. It also highlights the importance of combining bottom-up and top-down policies to improve environmental performance indicators. Bottom-up opportunities from local communities and civil society, along with top-down engagement from legislative, executive, and judicial branches, are critical to shaping effective policies.
Keywords: Institutional Capacity, Sustainable Development, Environmental Policy, Theme, Analysis -
مقدمه و اهداف
امروزه پارادایم حکمرانی مطلوب در مقیاس وسیعی از سطح محلی تا بین المللی به کار برده می شود. به گمان بسیاری از خبرگان و صاحب نظران این قلمرو تحقیقاتی، مهم ترین و موثرترین نظریه در راه رسیدن به حکمرانی مطلوب «تمرکزدایی قدرت (سیاسی - اقتصادی)» می باشد (چیگو،[1] 2021). تمرکززدایی به عنوان یکی از شاخص های کاهش فاصله قدرت موردتوجه قرار گرفته است. تمرکززدایی به معنای تفویض قدرت (در مسائل سیاسی و اقتصادی) به کاهش فاصله قدرت بین سطوح مختلف و فاصله قدرت بین دولت و مردم منجر می شود (رودریگز،[2] 2018). مسئله اصلی این پژوهش آن است که در حال حاضر عزم راسخی در نظام سیاسی و خط مشی گذاری کشور برای تحقق الگوی تمرکززدایی و تفویض اختیار به قدرت های محلی (مانند استانداری ها و غیره) مشاهده نمی شود. از سوی دیگر، مشخص شده است که صرف افزایش تمرکززدایی، رفاه را افزایش نمی دهد؛ بلکه ابتدا باید زیربنای لازم برای واگذاری امور به استان ها ارزیابی شود و سپس انتظار محقق شدن و بهبود رفاه اجتماعی در استان ها را داشت (خانزادی و همکاران، 1400). از دیدگاه نظری نیز تاکنون تلاش زیادی برای ارائه الگوی تمرکززدایی سیاسی- اقتصادی انجام نشده است که این امر بیان کننده یک شکاف تحقیقاتی عمده در ادبیات حکمرانی است. با تمام اوصاف یادشده، این سوال که چگونه عدم تمرکز به تحقق حکمرانی مطلوب کمک می نماید، به دلیل اختلاف نظرها و کمبودهایی که در حوزه ادبیات نظری و پیشینه پژوهش پابرجاست، بدون پاسخ محکم و قطعی به قوت خود باقی است؛ ازاین رو، سوال اصلی این پژوهش این است: «مدل عدم تمرکز (سیاسی- اقتصادی) در استان های ایران درراستای حکمرانی مطلوب چگونه است؟»
روشاین پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی است که دارای سابقه آموزش در حوزه مدیریتی دولتی و مقالات علمی معتبر دراین زمینه هستند. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین این گروه از خبرگان از روش نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند[3] استفاده شده است. ملاک تعیین حجم نمونه در این پژوهش، رسیدن به اشباع نظری است که بعد از چهارده مصاحبه اشباع نظری حاصل شده است.برای نمونه گیری از تکنیک گلوله برفی استفاده شده است. جامعه آماری مرحله کمی، مدیران ارشد و میانی استانداری و سازمان برنامه وبودجه و مدیران ادارات کل در استان های تهران، اصفهان، کردستان، خوزستان بودند (N=183). باتوجه به اینکه تعداد جامعه موردمطالعه محدود می باشد، کل جامعه موردمطالعه به طورکامل و غیرتصادفی به عنوان نمونه موردبررسی استفاده شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته است. جهت تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها از دو روش بازآزمون و توافق دوکدگذار استفاده شده است.در بخش کمی، برای آزمون این فرضیات تحقیق، از ابزار پرسش نامه محقق ساخته شامل 147 گویه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. گویه های پرسش نامه دقیقا بر مبنای شاخص های شناسایی شده در فاز کیفی تحقیق تدوین شده است. در این پژوهش از روش تئوری داده بنیاد برای تحلیل داده های کیفی استفاده شده است. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 2020 انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیات تحقیق از آمار استنباطی و تکنیک حداقل مربعات جزئی (PLS) نسخه 2024 استفاده شده است.
نتایجبر اساس نتایج حاصل از سه مرحله کدگذاری در بخش کیقی پژوهش، داده های به دست آمده در 9 مقوله اصلی طبقه بندی می شوند. با نظر استادان و کارشناسان امر، از تمامی شاخص های به دست آمده از تحلیل کیفی 14 مصاحبه ، شامل 9 مقوله و تعداد 30 شاخص جهت تدوین مدل عدم تمرکز (سیاسی- اقتصادی) درراستای حکمرانی مطلوب به کار گرفته شده است.شکل 1: مدل پارادایمی تحقیق جهت اعتبارسنجی مدل بدست آمده از رویکرد پیمایشی استفاده شد. برای بررسی روایی پرسش نامه ها دو شاخص[4]CVI و [5]CVR سنجیده شده است. نتایج بررسی شاخص روایی محتوای سوالات نشان می دهد CVI همه سوالات بالاتر از 8/0 هستند که نتایج روایی محتوای تک تک سوالات است. همچنین، باتوجه به اینکه مقدار CVR تک تک سوالات بزرگ تر از 0٫56 شده است، نسبت روایی محتوای این پرسش نامه تایید شده است.مقدار پایایی آلفای کرونباخ و پایایی مرکب برای تمام متغیرهای حاضر در مدل پژوهش بیش از 7/0 می باشد. بنابراین، پرسشنامه تحقیق از پایایی لازم برخوردار است. براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که شروط روایی همگرا نیز برقرار است. ازاین رو، روایی همگرا نیز تایید شده است. نتایج آزمون فورنل-لاکر نیز روایی ابزار را تایید می نماید. آزمون ضریب تعیین (R2) و شاخص GOF (برابر با 698/0) نیز برازش مناسب مدل پژوهش را تایید می کند. در مجموع نتایج بخش کمی از منظر ضریب مسیر و مقدار معناداری نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتیار مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیریتمرکززدایی و تشکیل حکومت محلی فرآیندی پیچیده و طولانی است که جهت افزایش مشارکت تمامی افراد یک جامعه در فرایند توسعه براساس ظرفیت ها، توانمندی ها و منابع محل عمل می کند. در تمرکززدایی، دولت مرکزی اختیار تصمیم گیری را به نهادهای محلی واگذار می کند که متصدیان آنها توسط مردم همان محل انتخاب شده اند؛ اما عملکرد آنها تحت کنترل و نظارت حکومت مرکزی است. به عبارتی بهتر، تمرکززدایی به اختیارعمل نسبی دولت های محلی درزمینه تعیین اهداف، تدارک منابع و اداره و اجرای سیاست های عمومی اشاره دارد. تمرکززدایی موجب تسهیل و تسریع در تصمیم گیری ها می شود. رقابت بین دولت های محلی را افزایش می دهد. توسعه منطقه ای به همراه می آورد و با نزدیک کردن دولت به مردم موجب افزایش شفافیت و پاسخگویی می شود. در موادی از قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور نیز به بحث تمرکززدایی اشاره شده است. در کشورهای درحال توسعه چند دسته وظیفه اصلی شامل «پی ریزی حکومت قانون و تضمین اجرای مقررات»، «ایجاد ثبات اقتصادی کلان»، «ایجاد و ارتقا زیرساخت ها»، «ارائه خدمات رفاهی»، «حفاظت از محیط زیست» و «تقویت توان تولیدی اقتصاد ملی» را به طورخلاصه می توان مهم ترین فعالیت های بخش عمومی عنوان کرد. این پژوهش از نخستین مطالعاتی است که مدلی جامع در رابطه با تمرکززدایی در راستای حکمرانی مطلوب ارائه می دهد. مولفه های شناسایی شده در مدل این پژوهش میتواند رهنمودهایی مدیریتی برای سیاست گذاران جهت تسهیل فرایند تمرکززدایی و به تبع آن تقویت حکمرانی خوب داشته باشد. همچنین مدل پیشنهادی با تفکیک عوامل مختلف نگرش جدیدی در اختیار پژوهشگران قرار میدهد تا بتوانند حوزه های مهم تمرکززدایی را از منظر حکمرانی خوب شناسایی کنند.
کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, تمرکززدایی, خط مشی گذاری, تصمیم گیریIntroduction and objectivesToday, the optimal governance paradigm is used on a wide scale from local to international level. According to many experts and experts in this field of research, the most important and effective theory on the way to achieving the desired governance is "decentralization of (political-economic) power" (Chigbu, 2021). Decentralization has been considered as one of the indicators of reducing power distance. Decentralization, means the delegation of power (in political and economic matters), leads to a reduction in the power gap between different levels and the power gap between the government and the people (Rodríguez, 2018). The main problem of this research is that currently there is no firm determination in the country's political and policy-making system to realize the model of decentralization and delegation of authority to local authorities (such as governorates, etc.). On the other hand, it has been found that simply increasing decentralization does not increase welfare; rather, the necessary infrastructure for handing over affairs to the provinces should be evaluated first, and then the realization and improvement of social welfare in the provinces (Khanzadi et al., 1400). From a theoretical point of view, not much effort has been made to provide a political-economic decentralization model, which indicates a major research gap in governance literature. With all the aforementioned, the question of how decentralization helps to realize the desired governance, due to the disagreements and deficiencies that exist in the field of theoretical literature and research background, remains without a firm and definitive answer; Therefore, the main question of this research is: "What is the model of decentralization (political-economic) in Iran's provinces in the direction of good governance?"
MethodThis research is practical in terms of purpose, which was done with a mixed (qualitative-quantitative) approach. The statistical community in the qualitative section includes university experts who have a history of education in the field of public administration and valid scientific articles in this field. To determine the samples of this research and to determine this group of experts, a non-probability and purposeful sampling (Judgmental Sampling) method was used. The criterion for determining the sample size in this research is to reach theoretical saturation, which was achieved after fourteen interviews.The snowball technique was used for sampling. The statistical population of the quantitative stage was the senior and middle managers of the governorate and the program and budget organization and managers of general offices in the provinces of Tehran, Isfahan, Kurdistan, and Khuzestan (N=183). Considering that the number of the studied community is limited, the entire studied community has been used completely and non-randomly as the investigated sample. The main tool of data collection in the qualitative part is the semi-structured in-depth interview. To determine the validity and reliability of the interviews, two methods of retesting and double coder agreement were used.In the quantitative part, to test these research hypotheses, a researcher-made questionnaire including 147 items was used to collect information. The items of the questionnaire were compiled exactly based on the indicators identified in the qualitative phase of the research. In this research, the database theory method has been used to analyze qualitative data. Data analysis in the qualitative section has been done using MAXQDA software version 2020. Inferential statistics and Partial Least Squares (PLS) version 2024 were used to analyze the data and test the research hypotheses.
ResultsBased on the results of three stages of coding in the second part of the research, the obtained data are classified into 9 main categories. According to professors and experts, out of all the indicators obtained from the qualitative analysis of 14 interviews, including 9 categories and 30 indicators, have been used to formulate the model of decentralization (political-economic) in the direction of good governance.Figure 1- Research paradigm model.A survey approach was used to validate the obtained model. To check the validity of the questionnaires, two indices Content Validity Index (CVI) and Content Validity Ratio (CVR) have been measured. The results of the content validity index of the questions show that the CVI of all the questions is higher than 0.8, which is the result of the validity of the content of each question. Also, considering that the CVR value of each question is greater than 0.56, the content validity ratio of this questionnaire has been confirmed.The value of Cronbach's alpha reliability and composite reliability for all variables in the research model is more than 0.7. Therefore, the research questionnaire has the necessary reliability. Based on the obtained results, it was found that the conditions of convergent validity are also established. Therefore, convergent validity is also confirmed. The results of the Fornell-Larcker test also confirm the validity of the tool. The coefficient of determination test (R2) and the GOF index (equal to 0.698) also confirm the appropriate fit of the research model. In total, the results of the quantitative part showed that the proposed model in this research has good validity from the point of view of path coefficient and significant value.
Discussion and conclusionDecentralization and formation of local government is a complex and long process that works to increase the participation of all people of a society in the development process based on local capacities, abilities, and resources. In decentralization, the central government hands over decision-making authority to local institutions whose officials are elected by the people of the same place; but their performance is under the control and supervision of the central government. In better words, decentralization refers to the relative authority of local governments in terms of setting goals, providing resources, and managing and implementing public policies. Decentralization facilitates and accelerates decision-making. It increases competition between local governments. It brings regional development and increases transparency and accountability by bringing the government closer to the people. Decentralization is also mentioned in articles of the law of the fifth five-year development plan of the country. In developing countries, there are several categories of main tasks, including "establishing the rule of law and ensuring the implementation of regulations", "creating macroeconomic stability", "and creating and upgrading infrastructure "," providing welfare services "," protecting the environment "and" strengthening the productive capacity of the national economy" can be summarized as the most important activities of the public sector. This research is one of the first studies that provide a comprehensive model related to decentralization in the direction of good governance. The components identified in the model of this research can have management guidelines for policymakers to facilitate the decentralization process and consequently strengthen good governance. Also, the proposed model provides researchers with a new perspective by separating different factors so that they can identify the important areas of decentralization from the perspective of good governance.
Keywords: Optimal Governance, Decentralization, Policy Making, Decision Making -
هدف
این مطالعه با هدف طراحی مدل عدم تمرکز (سیاسی-اقتصادی) در استان های ایران در راستای حکمرانی مطلوب انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات توسعه ای و از نظر نوع روش، اکتشافی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش کیفی محسوب می گردد.
روش پژوهش:
جامعه آماری شامل 14 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی است که دارای سابقه آموزش در حوزه مدیرتی دولتی و مقالات علمی معتبر در این زمینه هستند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته است. اعتمادپذیری مصاحبه ها با روش توافق درون موضوعی و بازآزمون مورد تایید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار مکس کیودی استفاده شد.
یافته هابر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل شامل عوامل علی (برنامه ریزی، شایستگی، و انعطاف پذیری)، زمینه ای (پاسخگویی، توانمندسازی عمومی، مسئولیت پذیری)، مداخله گر (تمرکززدایی محیطی)، پدیده محوری (تمرکززدایی سیاسی- اقتصادی)، راهبردها (توسعه اجتماعی، مدیریت اقتصادی، و ارتقای مشارکت عمومی)، و پیامدها (تمرکززدایی مبتنی بر حکمرانی، کارایی و اثربخشی، شکل گیری وفاق عمومی عدالت طلبی) شناسایی شد. بر اساس مولفه های شناسایی شده، مدل پارادایمی عدم تمرکز سیاسی-اقتصادی توسعه داده شد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج بدست آمده توانمندسازی عمومی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی بعنوان شرایط زمینه ای تحقق حکمرانی مطلوب شناسایی شد. رشد و توسعه هر جامعه و کشوری به عملکرد کارآمد و مطلوب سازمانها و نهادهای دولتی و به تبع آن عملکرد کارآمد و مطلوب افراد شاغل در این نهادها و سازمانها وابسته است.
کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, تمرکززدایی, خط مشی گذاری, تصمیم گیریObjectiveThis study was conducted with the aim of designing a model of decentralization (political-economic) in Iran's provinces in line with optimal governance. The current research is considered to be a developmental research in terms of its purpose, exploratory in terms of its method, and a qualitative method in terms of its data collection method.
MethodsThe statistical population consists of 14 executive and academic experts who have a history of education in the field of public administration and valid scientific articles in this field. The main tool of data collection in the field section includes semi-structured interviews. The reliability of the interviews was confirmed by the method of intra-subject agreement and retesting. To analyze the data, foundation data theory was used using MaxQD software.
ResultsBased on the results of the qualitative analysis of six categories of factors including causal factors (planning, competence, and flexibility), contextual factors (accountability, public empowerment, responsibility), intervening factors (environmental decentralization), central phenomenon (political-economic decentralization), Strategies (social development, economic management, and promotion of public participation), and consequences (decentralization based on governance, efficiency and effectiveness, formation of public consensus for justice) were identified. Based on the identified components, a paradigmatic model of political-economic decentralization was developed.
ConclusionBased on the obtained results, public empowerment, responsibility and accountability were identified as the basic conditions for the realization of desirable governance. The growth and development of any society and country is dependent on the efficient and favorable performance of government organizations and institutions, and accordingly, the efficient and favorable performance of the people working in these institutions and organizations.
Keywords: Good Governance, Decentralization, Policy making, Decision Making -
مسئله شناسی سیاستی، پدیده ای چند بعدی است که تاکنون کمتر به عنوان یک مرحله مستقل در فرایند سیاست گذاری مورد توجه قرار گرفته است. بهره گیری از چارچوبی فراگیر برای شناسایی مسائل سیاستی، امکان تعیین و رسیدگی کارا و اثربخش به مسائل اولویت دار و راهبردها را فراهم می آورد. این پژوهش مولفه هایی برای شناخت مسائل سیاستی درحوزه ی تولید شرکت ملی نفت ایران ارائه می دهد. این پژوهش اقتباسی از رساله دکتری با عنوان ارائه چارچوب مسئله شناسی تولید در شرکت ملی نفت ایران بوده و مدلی مفهومی ارا ئه می نماید. نتیجه تحلیل محتوای کیفی 252 سند که 169 فقره از آنها دسته اول و 83 مورد غیر دسته اول بوده و در قالب 20 مفهوم گروه بندی گردیده است. در این مطالعه، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 3243 مفهوم، 264 مولفه فرعی و 16 مولفه اصلی احصاء شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که مولفه های مرتبط با حاکمیت، گروه های ذینفع، گروه های ذی نفوذ، حساسیت مسئله، قلمرو مسئله، مقطع زمانی وقوع و هزینه های ایجاد شده مرتبط با مسئله، بر فرآیند شناخت مسائل سیاستی تولید درشرکت ملی نفت ایران تاثیرگذار هستند.
کلید واژگان: مسئله شناسی, سیاست گذاری تولید شرکت ملی نفت ایران, مولفه های مسئله شناسی, تحلیل مسئله, تحلیل سیاست هاissue scrutinizing is a multi-dimensional phenomenon that has been paid less attention as an independent stage in the policy-making process. Weakness in scrutinizing the issues causes ineffective policies. Using a comprehensive framework to scrutinize policy issues provides the possibility for policy makers to determine and deal with priority issues and strategies efficiently and effectively. This research provides components to understand policy issues in the field of production of National Iranian Oil Company. This research is an adaptation of a doctorate thesis with the title of presenting the problem-solving framework of production in the National Iranian Oil Company and it presents a conceptual model that is the result of qualitative content analysis of 252 documents, 169 of which are first category and 83 non-first category and in the form of 20 The concept is grouped. This research has counted 3243 concepts, 264 secondary components and 16 main components during three stages of open, central and selective coding. The results of this research show that the components related to governance, interested groups, influential groups, problem sensitivity, problem domain, the time period of occurrence and the costs related to the problem have an effect on the process of scrutinizing production policy issues in the National Iranian Oil Company.
Keywords: issue analysis, production policy of National Iranian Oil Company, components of issue scrutinizing, policy analysis -
محیط زیست ایران به گواهی «شاخص عملکرد محیط زیست» در سال 2022 در وضعیت مناسبی قرار ندارد و با بحران های متعدد ی از جمله پدیده ریز گردها،خشک شدن تالاب ها، فرونشست زمین در اغلب مناطق کشور، آلودگی هوا و... .مواجه می باشد.بدین منظور،تحقیق حاضر با توجه به اهمیت مرحله تدوین در فرایند خط مشی گذاری عمومی در نظر دارد چارچوبی جهت تدوین خط مشی های زیست محیطی کشور به منظور حل معضلات زیست محیطی پیشنهاد و ارایه دهد. تحقیق حاضر دارای رویکرد کیفی، که ابتدا به مرور ادبیات و سپس با 13 نفر از خبرگان حوزه محیط زیست مصاحبه نیمه ساختاریافته ترتیب داده شد و در ادامه از روش تحلیل مضمون جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است .در این روش ابتدا از طریق فرایند کدگذاری توصیفی، 105 کد (تم) اولیه در قالب 37 مضمون فرعی با استفاده از نرم افزار MAXODA ظهورگردید. سپس این مضامین در فرایند کدگذاری تفسیری به یکدیگر مرتبط و در نهایت 8 مضمون اصلی یا فراگیر شناسایی شدند.سپس در مرحله آخرتحقیق (رویکرد کمی)، نظر به احتمال وجود سوگیری در نظرات خبرگان ازتکنیک دلفی جهت دستیابی به توافق گروهی بین خبرگان استفاده گردید. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که هشت مولفه یا عامل بر روی تدوین خط مشی های زیست محیطی اثر گذار می باشند که مضامین اصلی این تحقیق می باشند.این مضامین شامل "مولفه های اقتصادی توسعه پایدار"، "مولفه های اجتماعی توسعه پایدار"، "مولفه های زیست محیطی توسعه پایدار"، "مولفه های سیاسی توسعه پایدار"، "الزامات حقوقی"، ظرفیت نهادی و "بازیگران موثر در تدوین خط مشی های زیست محیطی" بعنوان عوامل موثر در تدوین خط مشی های زیست محیطی شناسایی و چارچوب تحقیق را تشکیل دادند.کلید واژگان: محیط زیست, خط مشی گذاری زیست محیطی, تحلیل مضمون, تدوین خط مشیAccording to the "Environmental Performance Index" certificate, Iran's environment is not in a good condition in 2022. And it faces many crises, including the phenomenon of fine dust, drying up of wetlands, land subsidence in most parts of the country, air pollution, etc. For this purpose, considering the importance of the drafting stage in the public policy making process, the present research intends to propose and provide a framework for the drafting of the country's environmental policies in order to solve environmental problems. The present research has a qualitative approach, which was first a literature review and then a semi-structured interview was arranged with 13 experts in the field of environment, and then thematic analysis method was used to analyze the data. In this method, first through descriptive coding process, 105 primary codes (themes) emerged in the form of 37 sub-themes using MAXODA software. Then these themes were related to each other in the process of interpretive coding and finally 8 main or overarching themes were identified. Then, in the final stage of the research (quantitative approach), due to the possibility of bias in the experts' opinions, the Delphi technique was used to reach a group agreement between the experts. The results of this research show that eight components or factors have an effect on the development of environmental policies, which are the main themes of this research. These topics include "economic components of sustainable development", "social components of sustainable development", "environmental components of sustainable development", "political components of sustainable development", "legal requirements", institutional capacity and "actors effective in formulating the policy" "Environmental policies" as effective factors in developing environmental policies were identified and formed the research framework.Keywords: Environment, Environmental Policy, Theme Analysis, Policy Formulation
-
مقدمه
سازمان های دولتی به دلیل فقدان فضای رقابتی با معضل بی انگیزگی و بی تفاوتی کارکنان خود نسبت به اهداف و آینده سازمان مواجه هستند؛ آنچه بیش از هر راهکار دیگری سازمان را به برون رفت از این شرایط کمکمی کند، آزادسازی انرژی سازمانی است. این مهم، پژوهش حاضر را به سمت طراحی الگوی آزادسازی انرژی سازمانی کارکنان در سازمان های دولتی سوق داد.
مواد و روش هاروش پژوهش کیفی، از نوع نظریه داده بنیاد بود. از بین روسای دانشگاه های علوم پزشکی منطقه غرب، مدیران امور مالی و توسعه نیروی انسانی، معاونان توسعه مدیریت و منابع، اساتید دانشگاه در رشته های مدیریت و علوم رفتاری در این منطقه و مدیران ارشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 35 نفر برای مصاحبه عمیق انتخاب شدند و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافتند. داده ها به روش سیستماتیک در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و در نهایت تصویر عینی از نظریه ایجاد شده، ارایه گردید.
یافته هانظریه به دست آمده نشان داد که انرژی سازمانی، در فرآیندی از عوامل علی (ارزش های اخلاقی، امنیت شغلی، حمایت مدیریت، جبران خدمت، شخصیت، احساس تعلق، آرمان مشترک، اعتماد و هوش هیجانی سازمانی)، زمینه ای (شرایط اداری-مدیریتی، فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی سازمان)، مداخله گر (سیاست های سازمان، رفتار مدیران، رفتار همکاران، جو سازمانی و ملاحظات خاص سازمانی) و راهبردی (انعطاف پذیری، ایجاد هویت مشترک، تشویق و حمایت، مبارزه با فساد اداری، ارتباط اثربخش، کنترل سازمانی، یادگیری سازمانی و مدیریت منابع انسانی) آزاد می شود و این آزادسازی پیامدهای مثبت زیادی را برای کارکنان به همراه دارد.
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه الگویی برای آزادسازی انرژی سازمانی کارکنان وزارت بهداشت و سایر نهادهای دولتی که با معضل بی انگیزگی و بی اشتیاقی کارکنان در مشارکت برای تحقق اهداف استراتژیک سازمان مواجه هستند، است.
کلید واژگان: انرژی سازمانی, کارکنان, کارکنان دولتی, وزارت بهداشت, درمان و آموزش پزشکیYafteh, Volume:22 Issue: 2, 2020, PP 22 -35BackgroundGovernment organizations face the problem of lack of motivation and indifference of their employees towards the goals and future of the organization due to a lack of competitive environment; what can help the organization get out of this situation more than any other solution is the unleashing organizational energy. This led the present study to focus on the designing the pattern of unleashing organizational energy of employees in government organizations.
Materials and MethodsThe research method was qualitative of a grounded theory. Among presidents of medical sciences universities in the west region, financial and human resource development managers, university professors in management and behavioral sciences in this region and senior managers of the Ministry of Health Medical Education, 35 people were selected by targeted sampling method for in-depth interview; the interviews continued until the theoretical saturation stage. The data were systematically analyzed in three stages of open, axial and selective coding and finally, an objective picture of the theory created was presented.
ResultsThe obtained theory showed that organizational energy is in a process of causal (ethical values, job security, management support, compensation, personality, sense of belonging, shared aspiration, trust and organizational emotional intelligence), contextual (administrative-managerial, socio-cultural and economic conditions of the organization), intervening (organizational policies, managerschr('39') behavior, colleagueschr('39') behavior, organizational climate, and specific organizational considerations), and strategic (flexibility, shared identity, encouragement and support, combating corruption, effective communication, organizational control, organizational learning and human resource management) factors and this unleashing has many positive consequences for employees.
ConclusionThe results of this study are a pattern for the unleashing organizational energy of employees of the ministry of health and medical education and other government agencies that face the problem of lack of motivation and lack of enthusiasm of employees to participate in achieving the strategic goals of the organization.
Keywords: Organizational energy, Employees, Public employees, Ministry of Health, Medical Education -
سازمان های دولتی به دلیل عدم وجود فضای رقابتی با معضل بی انگیزگی و بی تفاوتی کارکنان نسبت به اهداف و آینده سازمان مواجه اند. آنچه بیش از هر راهکاری می تواند سازمان رابه برون رفتاز این شرایط کمک کند،آزادسازی انرژی سازمانی است. هدف این پژوهش، طراحی مدل فرایند آزادسازی انرژی سازمانی بود. روش پژوهش کیفی، ازنوع نظریه داده بنیاد بود. از بین روسای دانشگاه های علوم پزشکی منطقه غرب کشور، مدیران امور مالی و توسعه نیروی انسانی، معاونان توسعه مدیریت و منابع، اساتید دانشگاه در رشته های مدیریت و علوم رفتاری و مدیران ارشد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 35 نفربرای مصاحبه عمیق انتخاب و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافتند. داده ها به روش سیستماتیک در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و در نهایت تصویر عینی از نظریه ایجاد شده، ارایه گردید. نظریه به دست آمده نشان داد که پدیده محوری، یعنی انرژی سازمانی، در فرآیندی از عوامل علی (ارزش های اخلاقی، امنیت شغلی، حمایت مدیریت، جبران خدمت، شخصیت، احساس تعلق، آرمان مشترک، اعتماد و هوش هیجانی سازمانی)، زمینه ای (شرایط اداری-مدیریتی، شرایط فرهنگی-اجتماعی سازمان و شرایط اقتصادی)، مداخله گر (سیاست های سازمان، رفتار مدیران، رفتار همکاران، جو سازمانی و ملاحظات خاص سازمانی)، راهبردی (انعطاف پذیری، ایجاد هویت مشترک، تشویق و حمایت، مبارزه با فساد اداری، ارتباط اثربخش، کنترل سازمانی، یادگیری سازمانی و مدیریت منابع انسانی) آزاد می شود و این آزادسازی انرژی سازمانی پیامدهای فردی و سازمانی زیادی را برای کارکنان به همراه دارد.
کلید واژگان: انرژی سازمانی, آزادسازی انرژی سازمانی, نظریه داده بنیادGovernment organizations face the problem of lack of motivation and indifference of their employees towards goals and future of the organization due to a lack of competitive environment; what can help the organization get out of this situation is unleashing organizational energy. The aim of this study was to design of unleashing organizational energy process model. The research method was qualitative of a grounded theory. Among presidents of medical sciences Universities in west region, financial and human resource development managers, university professors in management and behavioral sciences and senior managers of the Ministry of Health Medical Education, 35 people were selected by targeted sampling method for in-depth interview; the interviews continued until the theoretical saturation stage. The data were systematically analyzed in three stages of open, axial and selective coding and finally, an objective picture of the theory created was presented. The obtained theory showed that the pivotal phenomenon, ie organizational energy, is strategically released in a process of causal (ethical values, job security, management support, compensation, personality, sense of belonging, shared aspiration, trust and organizational emotional intelligence), contextual (administrative-managerial conditions, socio-cultural conditions of the organization and economic conditions), intervening (organizational policies, managers' behavior, colleagues' behavior, organizational climate, and specific organizational considerations), and strategic (flexibility, shared identity, encouragement and support, combating corruption, effective communication, organizational control, organizational learning and human resource management) factors and this unleashing organizational energy has many individual and organizational consequences for employees..
Keywords: Organizational Energy, Unleashing Organizational Energy, Grounded Theory -
امروزه حفظ و پرورش مشتریان عاملی بسیار مهم در موفقیت شرکت های بزرگ در فضای رقابتی موجود است. مشتریان از مزایای زیادی برخوردارند، آن ها از کالاها و خدمات شرکت ها استفاده کرده، در صورتی که آن کالا و خدمات متناسب با سلیقه و نظرآ ن ها باشد به عنوان یک ابزار مثبت تبلیغاتی، استفاده از آن کالا وخدمات شرکت ها را به نزدیکان خود توصیه می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازاریابی رابطه ای بر تصمیم گیری خرید مشتریان با میانجی گری تبلیغات شفاهی می باشد. جامعه آماری این تحقیق مشتریانی که از محصولات نمایندگی های لوازم آرایشی و بهداشتی در استان بوشهر استفاده می کنند در نظر گرفته شده است، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه می باشد. از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه آماری استفاده شده است که در مجموع 284 مشتری داده های این پژوهش را تامین نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و LISREL استفاده شده است. در ابتدا سطح مطلوبیت متغیرها و شاخص های آن ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای مورد آزمون قرار گرفته، و همچنین رابطه مثبت بین متغیرها از طریق همبستگی و ضریب مسیر آزمون تی تایید شد سپس با استفاده از نرم افزار لیزرل و تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری به آزمون مدل پرداخته که نهایتا مقادیر شاخص های برازندگی نشان داد مدل از برازش مناسب برخوردار است و در نهایت یک مدل اصلاح شده و تکمیلی توسط نرم افزار لیزرل ارائه شد.
کلید واژگان: بازاریابی رابطه ای, تعهد مالی, تعهد اجتماعی, تعهد ساختاری, خرید, تبلیغات شفاهیToday، retaining and fostering customers are the important factor at success in the corporate competitive space. Customers have several benefits. They consume goods and services more، In case goods and services are tailored to their tastes and opinion and they recommend entourage to use services of organization as a word of mouth. The purpose of this research is to examine the impact of the influence of relationship marketing on purchase intention with intermediary word of mouth. Customers who used the product on behalf of the cosmetic in Bushehr of city، were surveyed using a questionnaire. Classic random convenience sampling was used in administering the instrument. A total of 284 customers provided the data for the study. So، as for the literature of this research، one model had selected to show the effect of variables that by using the Lisrel and SPSS software had tested. First of all the stage of variables favorability and their indicators had tested by using T. Tac Test، and also The positive relation between the indicators had confirmed by the correlation modulus and the way modulus in the T. Test had confirmed too. By using the Lisrel software also، they attended to the test of this model by using the operation analysis and equation structure and at the end the deals of propriety indicators showed as that this model has a proper suitability and ultimately the Lisrel software gave a corrected and completed model.Keywords: Relationship marketing, Financial bond, Social bond, Structural bond, Purchasing, Word of mouth
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.