به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیروس کشاورز

  • سیروس کشاورز، آمنه عابدین پور

    هوش مصنوعی AI به عنوان یک فناوری جدید در فناوری اطلاعات می باشد که نحوه عملکرد کسب و کارها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مقاله تاثیر هوش مصنوعی بر کسب و کار رابررسی می کند و چالش ها و مزایای آن را ارائه می دهد. همچنین بینش هایی را در مورد وضعیت فعلی پذیرش هوش مصنوعی و پتانسیل آن برای رشد آینده ارائه می دهد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هوش مصنوعی پتانسیل ایجاد پیشرفت های قابل توجه ، از جمله افزایش بهره وری، صرفه جویی درهزینه و افزایش تصمیم گیری را دارد. با این حال، پذیرش هوش مصنوعی چالش های متعددی از جمله حفظ حریم خصوصی داده ها و نگرانی های امنیتی، ملاحظات اخلاقی و جابجایی شغلی بالقوه را به همراه دارد. با توسعه فناوری های اطلاعاتی، تردیدهای مرتبط با هوش مصنوعی در حال کاهش و کاربرد آن در حال افزایش است. هوش مصنوعی کاربرد ویژه ای در مدیریت سیستم پیچیده و کمک به انسان در انواع مختلف فرآیندها نشان داده است . پیاده سازی سیستم هوش مصنوعی در بخش های مختلف یک سازمان، امکان افزایش عملکرد فرآیندهای تجاری و افزایش رضایت از خدمات یا محصولاتی که سازمان ها دارند، برعهده دارد.

    کلید واژگان: هوش مصنوعی, کسب و کار, مدیریت کسب وکار, کاربرد هوش مصنوعی
  • سیروس کشاورز، موسی رحیمی، فاطمه امجدی

    در دنیای رقابتی کسب وکار امروز، صنایع و سازمان های گوناگون برای ارتقای ارتباط خود با مشتریان، از استراتژی های گوناگون مدیریت ارتباط با مشتری، بهره می گیرند. اما امروزه روش های سنتی ارتباط با مشتری جوابگوی مدیریت این ارتباط بین مشتری و سازمان ها نیست. این پژوهش به بررسی تاثیرگذاری بازاریابی شبکه های اجتماعی بر مشارکت مشتری در خلق ارزش در صنعت کفش و چرم پرداخته است. پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان صفحه اینستاگرام شرکت نوین چرم است که تعداد آن ها نامحدود است وطبق جدول مورگان حجم نمونه برابر با 384 نفر تعیین شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد بود و که داده های جمع اوری شده بوسیله روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS3 تجریه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بازاریابی رسانه های اجتماعی بر مشارکت مشتری با برند، تاثیر معناداری دارد؛ مشارکت مشتری تاثیر معناداری بر خلق ارزش داشت؛ تاثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر خلق ارزش، مثبت و معنادار بود؛ و سرانجام نقش میانجی مشارکت مشتری با برند در رابطه بین بازاریابی رسانه های اجتماعی و خلق ارزش، معنادار بود.

    کلید واژگان: بازاریابی رسانه های اجتماعی, مشارکت مشتری, خلق ارزش, نوین چرم
    sirous keshavarz, mousa rahimi, Fatemeh Amjadi

    today's competitive business world, various industries and organizations use various customer relationship management strategies to improve their relationship with customers. But today, the traditional methods of communicating with customers are not the answer to managing this relationship between customers and organizations. This research has investigated the impact of social media marketing on customer participation in creating value in the Shoe and Leather Industry. The current research is descriptive-survey. The statistical population of this research includes customers of Novin charm Company's Instagram page, whose number is unlimited, and according to Morgan's table, the sample size was determined to be 384 people. The data collection tool included standard questionnaires, and the collected data were tested and analyzed by structural equation method and PLS3 software. The results showed that social media marketing has a significant effect on customer engagement with the brand; Customer participation had a significant impact on value creation; The impact of social media marketing on value creation was positive and significant; And finally, the mediating role of customer-brand engagement in the relationship between social media marketing and value creation was significant.

    Keywords: social media marketing, customer involvement, value creation, Novin charm
  • موسی رحیمی، سیروس کشاورز، بهناز صالحی پور شیرازی

    هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر بازاریابی محتوای دیجیتال بر آگاهی از برند از طریق رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتری است. پژوهش حاضر توصیفی و پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مصرف کننده محصولات لبنی رامک در شهر شیراز بود که بوسیله نمونه گیری تصادفی 384 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد الکدرا (2021) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد حداقل مجذورات جزیی و از نرم افزارSmart PLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین بازاریابی محتوای دیجیتال و آگاهی از برند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین رسانه های اجتماعی و تعامل با مشتری در رابطه بین بازاریابی محتوای دیجیتال و آگاهی از برند نقش میانجی و معناداری دارند. بدیهی است که بازاریابی محتوای دیجیتال به عنوان یک پدیده جدید، نقش حیاتی در نمایش نام برند، تقویت ارتباط با مشتریان و افزایش آگاهی از برند، وفاداری مشتری و فروش دارد.

    کلید واژگان: بازاریابی محتوای دیجیتال, آگاهی از برند, رسانه های اجتماعی, تعامل با مشتری
    mousa rahimi, sirous keshavarz, behnaz salehipour shirazi

    The aims of this study is to investigate the effect of digital content marketing on brand awareness through social media and customer interaction. The current research is descriptive and survey and practical in terms of purpose. The statistical population of this research included all the consumers of Ramek dairy products in Shiraz city, 384 people were selected as a sample by random sampling. The data collection tool was the standard Elkdra (2021) questionnaires. To analyze the data, partial least squares approach and Smart PLS3 software were used. The results showed that there is a positive and significant relationship between digital content marketing and brand awareness. Also, social media and customer interaction have a significant mediating role in the relationship between digital content marketing and brand awareness. It is obvious that digital content marketing as a new phenomenon plays a vital role in displaying brand name, strengthening customer relationship and increasing brand awareness, customer loyalty and sales.

    Keywords: digital content marketing, brand awareness, social media, customer interaction
  • جواد بیگی، موسی رحیمی، سیروس کشاورز *

    مالیات به عنوان یکی از ابزارهای سیاستی اقتصاد، بهترین و مهمترین منبع درآمد دولت است که به تدریج رفاه مالیات دهندگان را کاهش می دهد و این مسیله آنها را به نپرداختن مالیات چه به صورت قانونی و چه به صورت غیرقانونی ترغیب می کند. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل تاثیر گذار بر فرار مالیاتی می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، از نوع همبستگی بر اساس نحوه گردآوری داده ها از نوع پژوهش های پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکتهای صنعتی در سطح شهر شیراز بود، که بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه مورد نظر این پژوهش 289 شرکت می باشد که از بر اساس در دسترس بودن و نمونه گیری غیر تصادفی مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد عوامل تاثیر گذار بر اجتناب از پرداخت مالیات هادیان و تحویلی (1392)،می باشد. از آزمون تحلیل عاملی برای روایی ابزار سنجش و از ضریب آلفای کرونباخ برای تعیین پایایی استفاده شد. جهت بررسی فرضیات و تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون تی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که بین اجتناب از پرداخت مالیات، نرخ بالای مالیات، قوانین پیچیده و متعدد مالیاتی، سرمایه اجتماعی و تورم رابطه معناداری وجود دارد. پیشنهاد می شود که دولت ها برای جلوگیری از فرارمالیاتی، به کاهش همزمان نرخ جرایم مالیاتی، هزینه های تنظیم مالیاتی، میزان فعالیت اقتصاد و غیر رسمی و اندازه وقفه های مالیاتی توجه کنند.

    کلید واژگان: اجتناب از پرداخت مالیات, نرخ بالای مالیات, قوانین پیچیده, سرمایه اجتماعی
  • سیروس کشاورز، عبدالمجید عبدالباقی عطاآبادی، مجید وزیری سرشک*، محمدحسین آرمان
    هدف

    اثربخشی و کارایی استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای به حداکثر رساندن بازده و ریسک معاملات است. این چالشی است که پژوهشگران با آن روبه رو هستند. در پژوهش حاضر راهبردهای سرمایه گذاری مبتنی بر شاخص های تکنیکال با استفاده از واکنش های رفتاری سرمایه گذاران بررسی شده است. واکنش های رفتاری سرمایه گذاران به وسیله شاخص های تکنیکال نشان داده می شود.

    روش

    به این منظور از اطلاعات قیمت روزانه سهام تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1389 تا1398 استفاده شد. با حذف شرکت های فاقد اطلاعات موردنظر، 135 شرکت برای آزمون انتخاب و افق سرمایه گذاری به دو دوره کوتاه مدت و میان مدت تقسیم شد. برای بررسی سوال های پژوهش از داده های تابلویی و روش اقتصادسنجی استفاده شد.

    نتایج

    با توجه به ضریب تغییرات و آزمون همبستگی نتایج حاکی از آن است که شاخص های میانگین متحرک، میانگین متحرک نمایی و توان نسبی با توجه به دیگر شاخص ها بیشتر مبین واکنش های رفتاری سرمایه گذاران است. همچنین ارتباط مقادیر شاخص های تکنیکال با بازده سهام نشان از آن دارد که سیگنال های اریه کننده این سه شاخص در بازه زمانی هفتگی تا شش ماهه برای خرید یا فروش سهام (به عنوان یک راهبرد) عملکرد بهتری نسبت به شاخص های دیگر دارد. بنابراین سرمایه گذاران برای کسب بازده و سود بیشتر می توانند از ترکیب این سه شاخص در افق زمانی هفتگی تا شش ماهه برای تعیین راهبرد یا استراتژی خریدوفروش استفاده کنند. پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران بازه زمانی، سرمایه گذاری بلندمدت کنند تا متحمل ریسک کمتر و بازده بیشتر شوند

    کلید واژگان: راهبردهای سرمایه گذاری, شاخص های تکنیکال, واکنش های رفتاری, ریسک و بازده, عملکرد. ‏
    Sirous Keshavarz, Abdolmajid Abdolbaghi Ataabadi, Majid Vaziri Sarashk *, Mohammad Hossein Arman

    Effectiveness and efficiency of investment is related to the use of technical analysis tools to maximize returns and minimize trading risks as the two challenges researchers commonly face. In the present study, the daily stock price information of 135 companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE) during the period of 2010-2020 was used to investigate their investment strategies based on technical indicators in both short-term and medium-term periods. Investor behavioral reactions were indicated by the utilized technical indicators. The relationship between the values of the technical indicators and stock returns showed that the signals represented by the three indicators of Moving Average (MA), Exponential Moving Average (EMA), and Relative Strength Index (RSI) over a weekly to 6-month period to buy or sell the stocks (as a strategy) performed better than the other indicators. Therefore, investors can use a combination of these three indicators to determine their strategies of buying and selling so as to obtain more returns.IntroductionBehavioral finance is one of the new topics that has been raised and considered by some financial researchers over the past few decades. The behavioral financial perspective states that most investors’ behaviors depend on judgment, emotional tendency, and informal sources of information. A significant number of studies has shown that investors’ emotional behaviors affect the stock market. According to the traditional view of stock returns, changes in the stock price are related to systematic changes in the firm’s core values. However, recent studies have shown that investor’s emotional tendency plays an important role in setting prices and determining time-series returns. The effectiveness and efficiency of technical analysis tools can be determined by their applications to maximize returns and minimize transaction risks as the challenges researchers frequently face. There are several strategies for stock trading in a financial markets. Most of these strategies are based on some technical indicators. This study examined the performance of 11 technical indicators to find which ones better represent the investors’ behavioral reactions and finally provide an optimal investment strategy by combining them.   Method and DataTo investigate the relationship between the values of the technical indicators and stock returns, we extracted the daily stock price data of 135 companies listed in Tehran Stock Exchange (TSE) during the period of 2010-2020 and accordingly used the regression method and panel data. FindingsThe values of investments in the weekly to 6-month modes showed that the 6-month information led to higher returns compared to the weekly information, indicating significantly increased returns represented by the 11 studied indicators with the increasing time of the period. The indicators of Moving Average (MA), Exponential Moving Average (EMA), and Relative Strength Index (RSI) had the highest return values ​​in both the weekly and monthly information modes. In the mode of 6-month data, the true strength index (TSI) had a lower coefficient of variation, but better performance than the other indicators. Among the 11 indicators studied, the indicators of MA and EMA had a higher coefficient with stock returns in the short- and medium-term investments. The higher coefficient meant that the returns were enhanced by increasing these indicators of buying and selling. Therefore, they had more power or strength than the other indicators and could better represent the stock returns. The relationship between the values of the technical indicators and returns in the short run revealed that the indicator of MA better represented the stock returns compared to the other indicators. In the medium term, the mentioned indicator was a better indicator for representing the stock returns. When comparing performance of the strategies by the use of the technical indicators, moving from a weekly to 6-month period demonstrated more returns related to the mentioned indicators that were significantly different from the returns represented by the other indicators. Conclusion and discussion In all the investment periods, the indicator of MA had more power to influence on the returns and better represented the stock returns as compared to the other indicators. The signals that were given by the three indicators of MA, EMA, and RSI in the different short and medium-term periods to buy or sell the stocks (as a strategy) better showed the investors’ behavioral reactions and could be thus utilized with higher confidence in comparison to the other indicators since leading to higher returns and profitability. As the trend of the returns represented by the mentioned indicators moved from weekly to the 6-month mode, a larger difference was achieved in terms of significance, indicating that the relationship between the values of the technical indicators and stock returns could provide better buying-selling signals in a longer period.

    Keywords: Investment strategy, Technical indicator, Behavioral reaction, Risk, Return, Performance
  • سیروس کشاورز، ناصر خانی، سمانه رئیسی نافچی*، پروانه نوربخش، محمدرضا فتحی

    هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه بین چابکی زنجیره تامین و عملکرد مالی با نقش میانجی گری کارایی هزینه و مشتری مداری شرکت ها و کارخانه های دانش بنیان حاضر در شهرک صنعتی اصفهان است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش شناسی، توصیفی- پیمایشی است. جامعه مورد نظر در این مطالعه، مدیران ارشد شرکت های دانش بنیان حاضر در شهرک صنعتی اصفهان که تعداد آن 470 شرکت بوده که با توجه به روش معادلات ساختاری، 43 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شده اند. به منظور تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار smart pls استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از رد رابطه های بین چابکی زنجیره تامین و کارایی هزینه بر عملکرد مالی  و همچنین نقش میانجی کارایی هزینه در رابطه بین چابکی زنجیره تامین و عملکرد مالی است. اما روابط بین چابکی زنجیره تامین و کارایی هزینه و همچنین نقش میانجی مشتری مداری در رابطه بین چابکی زنجیره تامین و عملکرد مالی مورد تایید قرار گرفته است. بخش پایانی مقاله، توصیه های سیاستی را در بر می گیرد.

    کلید واژگان: چابکی زنجیره تامین, عملکرد مالی, کارایی هزینه, مشتریمداری
    Sirous Keshavarz, Naser Khani, Samaneh Raeesi Nafchi *, Parvaneh Norbakhsh, MohammadReza Fathi

    The purpose of this study is to investigate the relationship between supply chain agility and financial performance with the mediating role of cost efficiency and customer orientation in companies and knowledge based plants in Isfahan Industrial towns. The study is applied and in terms of methodology, is descriptive-survey. 470 companies Senior executives of knowledge based companies in the Isfahan Industrial proviance are the statical population, which at the end, 43 companies are selected as samples based on structural equations. In order to analyze the data and test the study hypotheses, structural equation modeling and smart pls software have been used. The results indicate that the relationship between supply chain agility and cost efficiency on financial performance, as well as the cost-effectiveness mediating role between supply chain agility and financial performance, are rejected. But the relationship between supply chain agility and cost efficiency, as well as the mediating role of customer orientaion in the relationship between agility of the supply chain and financial performance are confirmed. Therefore, we suggest that these companies managers should always pay more attention to the key role of supply chain agility, which has a direct impact on customer orientation and cost efficiency, and ultimately improves corporate financial performance.

    Keywords: Supply Chain Agility, Financial Performance, Cost Efficiency, Customer Orientation
سامانه نویسندگان
  • دکتر سیروس کشاورز
    دکتر سیروس کشاورز
    پژوهشگر مرکز مطالعات مدیریت دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال