به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شیرین افهمی

  • نگین اسمعیل پور، شیرین افهمی، محبوبه علیزاده*، سید مجید موسوی موحد، فروغ گودرزی، رامین مهرداد، فرناز اعتصام، مهناز منتظری
    زمینه و هدف 

     این مطالعه با هدف بررسی روش هایی به  منظور کاهش استفاده از کاتتر ادراری در بیماران بستری  انجام شده است تا به کاهش بروز عفونت های ادراری بینجامد.

    روش بررسی

      این مطالعه آینده نگر، طی 10 ماه،  با گردآوری اطلاعات از پرونده های 694 بیمار (در دو گروه قبل و بعد از مداخله) در بخش های غیر مراقبت ویژه یک بیمارستان دانشگاهی انجام شد. اطلاعات مورد نیاز قبل و بعد از مداخلات آموزشی و مدیریتی، گردآوری و مقایسه شدند.

    یافته ها

     در مرحله قبل از مداخله، از 347 بیمار، 217 نفر (62.5%) و در مرحله بعد از مداخله از 347 بیمار، 199 نفر (57.3%) مرد بودند. میانگین مدت بستری بیماران قبل از مداخله 8.7 روز بود که بعد از مداخله 7.9 روز شد. میانگین طول مدت تعبیه کاتتر قبل از مداخله 7.2 روز بود که بعد از مداخله 6.3 روز شد. بعد از مداخله مواردی از کاتتر که با دستور کتبی پزشک گذاشته شده بود، به طور معناداری افزایش یافت (P-value: 0.002)؛ همچنین در این بررسی، بعد از مداخله موارد سونداژ با اندیکاسیون به طور معناداری افزایش یافت (0.001 PV:). شایع ترین اندیکاسیون کارگذاری کاتتر ادراری، قبل و طی جراحی و در مرتبه بعدی، ضعف شدید بیمار جهت خروج از تخت بود.

    نتیجه گیری

      ازطریق به کارگرفتن ترکیبی از مداخله های آموزشی و مدیریتی می توان موارد تعبیه کاتتر ادراری بدون دستور کتبی پزشک و موارد بدون اندیکاسیون کاتتر را کاهش داد. در این مطالعه مواردی از تعبیه کاتتر که ناشی از ناتوانی بیمار جهت خروج از تخت به هر دلیل بوده با مداخلات به کارگرفته شده تغییری نداشته است.

    کلید واژگان: کاتتر ادراری, عفونت ادراری, عفونت بیمارستانی, اقدامات مداخله ای
    Negin Esmailpour, Shirin Afhami, Mahboobeh Alizadeh *, Seyed Majid Mousavi Movahhed, Forough Goudarzi, Ramin Mehrdad, Farnaz Etesam, Mahnaz Montazeri
    Background and Objectives

     This study was conducted with the aim of investigating methods to reduce the use of urinary catheters in hospitalized patients, which can reduce the occurrence of urinary infections.

    Subjects and Methods

    This prospective study was conducted during 10 months by collecting information from the files of 694 patients (in two groups before and after the intervention) in the non-Intensive Care Unit wards of a university hospital. The required information before and after the educational and managerial interventions were collected and compared.

    Results

     In the pre-intervention phase, 217 out of 347 patients (62.5%) and in the post-intervention phase, 199 out of 347 patients (57.3%) were male. Before the intervention, the average duration of hospitalization and urinary catheter utilization days were 8.7 and 7.9 days, respectively, which were decreased to 7.2 and 6.3 days, respectively, after the intervention. After the intervention, the number of catheters that were placed by the doctor's written order increased significantly (P-value: 0.002); Also, after the intervention, the cases of catheterization with indication increased significantly (P-value: 0.001). The most common indication for urinary catheter insertion was before and during surgery and later, was severe weakness of the patient to get out of bed.

    Conclusion

     Combination of educational, executive and managerial interventions can reduce the number of urinary catheter insertion without physician's order and the number of urinary catheter insertion without indication. In this study, the number of cases who used catheter due to inability of getting out of bed, did not change significantly by the interventions.

    Keywords: Urinary Catheters, Catheter-Associated Urinary Tract Infection, Healthcare Associated Infection, Interventional Strategy
  • شیرین افهمی، نگین اسمعیل پور بزاز، علیرضا خوشنویسان، کوروش صادقی، محمودرضا سرزعیم، پرستو امیری، احسان رحیم پور، مهناز منتظری*
    زمینه و هدف
    مصرف منطقی آنتی بیوتیک پروفیلاکسی قبل از عمل جراحی می تواند موجب کاهش عفونت محل جراحی، مقاومت میکروبی و بار اقتصادی شود. از این رو مطالعه حاضر با هدف بهینه سازی مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی قبل از اعمال جراحی با استفاده از بسته آماده دارویی تهیه شده در داروخانه بیمارستان دکتر شریعتی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مداخله ای نیمه تجربی، در دو مرحله قبل و بعد بر روی260 بیمار بستری در بخش های جراحی قلب و جراحی اعصاب بیمارستان دکتر شریعتی که کاندید جراحی و دریافت آنتی بیوتیک پروفیلاکسی قبل از عمل جراحی بوده اند انجام شده است. قبل و بعد از تهیه بسته های آماده آنتی بیوتیک پروفیلاکسی، چک لیستی مشتمل بر اطلاعات بیماران تکمیل شد. داده ها در نرم افزار spss18 با آمار توصیفی و تحلیلی آنالیز شدند (p≤0.05).
    یافته ها
    قبل و بعد از اجرای بهینه سازی مصرف آنتی بیوتیک در دو گروه موردمطالعه از نظر میزان دوز، فواصل تجویز، زمان و طول مدت تجویز، تفاوت آماری معناداری مشاهده شد. 63/42 درصد کاهش در تعداد دوزهای دریافتی آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بعد از اجرای بهینه سازی مشاهده شد. همچنین 57/33 درصد کاهش هزینه مربوط به مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بعد از اجرای بهینه سازی وجود داشت. 
    نتیجه گیری
    استفاده از بسته آماده دارویی قبل از جراحی، باعث بهینه سازی مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی می شود. همچنین بار اقتصادی ناشی از مصرف نابه جای آنتی بیوتیک پروفیلاکسی برای بیمار و بیمارستان به طور مشخص با این روش کاهش می یابد.
    کلید واژگان: آنتی بیوتیک پروفیلاکسی, جراحی عمومی, بسته آماده دارویی
    Shirin Afhami, Negin Esmailpour Bazaz, Alireza Khoshnevisan, Kourosh Sadeghi, Mahmood Reza Sarzaeem, Parastoo Amiri, Ehsan Rahimpour, Mahnaz Montazeri *
    Introduction
    The rational use of antibiotic prophylaxis before surgery can reduce surgical site infection, microbial resistance, and economic burden. Therefore, the present study was carried out to optimize the use of antibiotic prophylaxis before surgery using a ready-made drug package prepared in the pharmacy of Dr. Shariati Hospital.
    Materials and Methods
    The current study is a semi-experimental intervention type, carried out in two stages before and after on 260 patients hospitalized in the heart surgery and neurosurgery departments of Dr. Shariati Hospital who were candidates for surgery and received antibiotic prophylaxis before surgery. A checklist containing patients ' information was completed before and after the preparation of antibiotic prophylaxis packages. Data were analyzed in spss18 software with descriptive and analytical statistics (p≤0.05).
    Results
    Before and after the optimization of antibiotic use, a statistically significant difference was observed in the two study groups regarding dosage, administration intervals, time, and duration of administration. (P<0.001) A 63.42% reduction in the number of doses of antibiotic prophylaxis was observed after the implementation of optimization. Also, there was a 57.33% reduction in the cost of antibiotic prophylaxis after the implementation of optimization.
    Conclusion
    The use of a ready-made drug package before surgery optimizes the use of antibiotic prophylaxis. Also, the economic burden caused by inappropriate use of prophylactic antibiotics for the patient and the hospital is significantly reduced with this method.
    Keywords: Antibiotic Prophylaxis, General Surgery, Drug Packaging
  • مهناز منتظری، نگین اسماعیل پور بزاز، شیرین افهمی
    مقدمه و هدف
    پنومونی وابسته به ونتیلاتور یکی از عوارض ونتیلاسیون مکانیکی است و تشخیص آن در نظام مراقبت بر اساس قضاوت های کلینیکی، باعث تفاوت زیاد در امر گزارش دهی می شود. مراکز پیشگیری و کنترل بیماری ها برای رفع این موانع از سنجه های عینی (وقایع وابسته به ونتیلاتور) استفاده کرده است. با توجه به اینکه در ایران برای نظام مراقبت و گزارش دهی پنومونی وابسته به ونتیلاتور در بیمارستان ها همچنان از تعاریف قبلی CDC استفاده می شود،این مطالعه جهت بررسی مقایسه ای نظام مراقبت پنومونی ناشی از ونتیلاتور بر اساس تعاریف قبلی و جدید CDC پایه ریزیشد.
    مواد و روش ها
    جهت انجام این مطالعه اینده نگر،اطلاعات مربوط به نظام مراقبت بیماران 4 بخش مراقبت ویژه بیمارستاندر طول مدت یک ماه جمع آوری شد.تشخیص پنومونی ناشی از ونتیلاتوربا تعاریف قبلیCDC(PNEU1-3)بر اساس علایم کلینیکی، رادیوگرافی و شواهد میکروبیولوژی و وقایع وابسته به ونتیلاتور(VAE) بر اساس تعاریف جدید CDCانجام شد.
    یافته ها
    پنومونی وابسته به ونتیلاتور در طول یک ماه وجود داشت که همگی PNEU2 بودند. وقایع مربوط به ونتیلاتور، در 6 مورد(50%) دیده شد؛ 2 مورد(33%)عوارض عفونی وابسته بهونتیلاتور(IVAC)و 4 مورد(67%)امکان پنومونی وابسته بهونتیلاتور(PVAP)بودند .وقایع مربوط به ونتیلاتور، حدود نیمی از موارد پنومونی وابسته به ونتیلاتور را مشخص کرد. آزمون ناپارامتری مک نمار اختلاف آماری معنی داری بین دوروش نشان نداد P=NS)) .میزان توافق به دست آمده بین دوروش با استفاده از آماره کاپا 0.656 بود.
    نتیجه گیریدر مطالعه ما، پایش VAE، تنها نصف موارد VAP را نشان داد،ولی از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو روش وجود نداشت که می تواند ناشی از تعداد کم موارد پنومونی و کوتاهی طول دوره مطالعه باشد. طراحی مطالعات با تعداد نمونه های بیشتر که اعتبار و درستی وقایع وابسته به ونتیلاتور را ارزیابی کند،ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه روش استاندارد طلایی برای تشخیص VAP نداریم.این دو روش نیاز به مقایسه با یک روش استاندارد جهت تعیین حساسیت و ویژگی دارند.
    کلید واژگان: نظام مراقبت, پنومونی ناشی از ونتیلاتور, وقایع مربوط به ونتیلاتور
    Mahnaz Montezeri, Nagin Esmaeelpour Bazzaz, Shirin Afhami
    Introduction
    Ventilator-associated pneumonia is One of complication of mechanical ventilation and Its diagnosis in surveillance system based on the judgments of clinical, causing a large difference in reporting it. Centers for Disease Control and Prevention(CDC)has used objectively measures(ventilator-associated events) to overcome these barriers. Considering that in Iran, for surveillance system and reporting ventilator-associated pneumonia in hospitals, as well as from previous surveillance definitions of CDC are used ,and the new surveillance definitions (VAE) are supposed to replace the previouse surveillance definitions in Iran, this study was conducted to compare ventilator-associated pneumonia based on previous and new surveillance definitions of CDC.
    Materials And Methods
    In order to do this prospective study, Information on surveillance system in 4 intensive care units during 1 month were collected. The diagnosis of ventilator-associated pneumonia with CDC previous definitions (PNEU1) based on radiographic finding and clinical signs or symptomes(cnange in temperature,change in white blood cell count,altered mental status,change in respiratory secretions,cough or dyspnea,rales and worsening gas exchanges) and ventilator-associated events (VAE) based on daily minimum PEEP or FIO2, change in temperature,change in white blood cell count,start of new antimicrobial agent and culture of respiratory secretions,lung tissue,pleural fluid or lung histopathology.
    Results
    12 Ventilator-associated pneumonia during a month in which all of them were PNEU1. Ventilator- Associated Events, in 6 cases (50%) were seen; 2(33%) were Infection-related Ventilator-Associated Complication(IVAC) and 4 (67%) were Possible Ventilator –Associated Pneumonia (PVAP). ventilator associated events revealed about half of the cases of ventilatorassociated pneumonia. McNemar non-parametric test showed no significant difference between the two methods (P = NS), obtained content of the agreement between the two methods using the Kappa was 0.656.
    Conclusion
    In our study, VAE surveillance detected half of VAP cases, but there was no statistically significant difference between the two methods which may be due to the small number of pneumonia cases and short duration of study. Also,given that the new surveillance definitions are supposed to be in place of the previous definitions in Iran and this, requires the accurate recording and daily monitoring of PEEP or FIO2 in the manual chart of intensive care units and requires a sufficient number of trained personel .the operation of Ventilator –Associated Pneumonia based on the new surveillance definitions of CDC,requires further study in Iran.
    Keywords: Surveillance system, Ventilator associated pneumonia, Ventilator associated events
  • حمیدرضا نجاری، شیرین افهمی، نگین اسماعیل پور بزاز، محمدحسین ماندگار، مریم راستگوی دماوندی
    سابقه و هدف
    تجویز دوره کوتاهی آنتی بیوتیک قبل از اعمال جراحی که به عنوان آنتی بیوتیک پیشگیرانه شناخته می شود، جهت کاهش احتمال ابتلا به عفونت ناحیه جراحی توصیه می گردد. به رغم وجود دستورالعمل های جهانی در زمینه تجویز آنتی بیوتیک پیشگیرانه، مطالعات مختلف حاکی از عدم پذیرش دستورالعمل ها می باشند. این مطالعه با هدف تعیین مداخله موثر جهت ارتقای پذیرش دستورالعمل استاندارد تجویز آنتی بیوتیک پیشگیرانه در اعمال جراحی قلب می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه آینده نگر به مدت 14 ماه، بر روی 335 بیمار کاندید جراحی قلب و در سال های 90-1389 انجام شد. روش انجام مطالعه، مداخله ای از نوع قبل و بعد بود. مداخلات انجام شده در این مطالعه به صورت متوالی شامل مداخله آموزشی، مداخله مدیریتی و مداخله نظارتی بودند. پارامترهای مورد بررسی نوع و طول مدت تجویز آنتی بیوتیک پیشگیرانه بودند که قبل و بعد از انجام هر مداخله بررسی می گشتند. تغییرات حاصل شده برای 5 ماه پس از مداخله پایش شد.
    یافته ها
    پس از مداخله آموزشی، تغییر معنی داری حاصل نشد. پس از مداخله مدیریتی در اعمال جراحی عروق کرونر قلب، تغییر معنی دار در پروتکل تجویز نوعو طول مدت مصرف آنتی بیوتیک پیشگیرانه (03/0 =p) برخلاف اعمال جراحی دریچه قلب (54/0 =p) ایجاد گشت. پس از مداخله نظارتی در اعمال جراحی دریچه قلب نیز تفاوت معنی داری از لحاظ نوع و طول مدت تجویز (01/0=p) به دست آمد. بهبود حاصله حداقل 5 ماه پس از انجام مداخله نظارتی پایدار بود.
    استنتاج: استفاده توام از مداخلات مدیریتی و نظارتی متعاقب مداخله آموزشی سبب بهبود نحوه تجویز آنتی بیوتیک پیشگیرانه می گردد.
    کلید واژگان: آنتی بیوتیک پیشگیرانه قبل از جراحی, جراحی, پذیرش, مداخله
    Hamidreza Najari, Shirin Afhami, Negin Esmailpour Bazaz, Mohamadhosein Mandegar, Maryam Rastgoo
    Background and
    Purpose
    To prevent Surgical Site Infection (SSI), a short duration of antimicrobial agents is prescribed just before the surgery which is known as preoperative antibiotic prophylaxis (PAP). In spite of evidenced-based guidelines for PAP administration, many studies have shown poor adherence to the guidelines. The aim of this study was to determine an effective intervention in improving surgeons’ adherence to the standard guideline of PAP administration in cardiac surgeries.
    Materials And Methods
    An interventional prospective study (before-after design) was performed in 335 patients undergoing cardiac surgery during 2011-2012. Three consecutive interventions were conducted including educational, managerial and regulatory interventions. The outcome measures were the duration and type of the PAP administration which was measured before and after each intervention. The changes were also monitored through a 5 months follow up.
    Results
    No significant changes were detected after the educational intervention. After the managerial intervention significant changes in the type and duration of the PAP were detected in coronary artery bypass grafting (CABG) (P= 0.03), but no significant change was observed for PAP administration in valve repair/replacement surgeries (P= 0.54). Regulatory intervention caused significant changes in the type and duration of PAP in both CABG and the valve repair/replacement surgeries (P=0.01). The improvements lasted for at least 5 months after the regulatory intervention.
    Conclusion
    Managerial and regulatory interventions in addition to educational intervention could be of benefit in optimizing the PAP administration.
    Keywords: preoperative antibiotic prophylaxis, surgery, adherence, surgeon, intervention
  • اسمعیل محمدنژاد، عباس عباس زاده *، حمید سوری، شیرین افهمی
    هدف. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ضرورت کنترل و پیشگیری از عفونت بیمارستانی است.
    زمینه. عفونت های بیمارستانی، به ویژه در بخش های مراقبت ویژه، با افزایش مرگ و افزیش هزینه های بستری در بیمارستان همراه است و یکی از مشکلات بهداشتی مهم جوامع محسوب می شود که کنترل موفقیت آمیز آن نیازمند آگاهی از مشکلات بیمارستان ها در این زمینه است.
    روش کار. پژوهش حاضر مطالعه ای مروری است که در آن، واژگان کلیدی ”عفونت بیمارستانی“ و ”بخش مراقبت ویژه“، به تنهایی یا با هم، و معادل انگلیسی آنها در سایت های Iranmedex، CINAHL، Scopus، Medline، Embase، SID، Pubmed، Magiran، و Irandoc جستجو شد.
    یافته ها. بر اساس نتایج، علل اصلی عفونت بیمارستانی، پروسیجرهای متعدد و اقدامات تشخیصی درمانی تهاجمی در بخش مراقبت ویژه، ضعف سیستم ایمنی بیمار، طول مدت بستری، عدم سیستم گزارش دهی نظام مراقبت بیمارستانی، گندزدایی و سترون سازی غیراصولی تجهیزات، نامناسب بودن ساختار فیزیکی بخش مراقبت ویژه، عدم همکاری مدیران و واحدها، و عدم آگاهی کادر درمانی به ویژه پزشک و پرستار به دلیل اختلال در فرایند آموزش می باشد.
    نتیجه گیری. شناسایی علل عفونت بیمارستانی و به کارگیری تمهیداتی در بخش مراقبت ویژه باعث ارتقاء ایمنی و افزایش کیفیت خدمات مراقبتی درمانی می شود. پیشگیری از این عفونت ها نیاز به یک برنامه ای جامع و به هم پیوسته کنترل شده دارد.
    کلید واژگان: عفونت بیمارستانی, بخش مراقبت ویژه, ایمنی, کیفیت
    Esmaeil Mohammadnejad, Abbas Abbaszadeh *, Hamid Soori, Shirin Afhami
    Aim. The aim of the study is to investigate the need for hospital infection control and prevention.
    Background. Nosocomial infections are among the major health problems which increase mortality and hospital costs, especially in intensive care units. Successful control of nosocomial infections depends on recognition of hospital challenges in this issue.
    Method. This study is an overview study. The keywords “hospital infection” and “ICU”, alone or together, with Persian equivalents were searched in websites such as Iranmedex, CINAHL, Scopus, Medline, Embase, SID, PubMed, Magiran and Irandoc.
    Findings. Based on the findings, the main causes of nosocomial infections included multiple procedures and invasive diagnostic and therapeutic treatments, especially in ICUs. Compromised immune system, duration of hospitalization, absence of hospital surveillance reporting system, inappropriate disinfection and sterilization of equipment, inappropriate physical structure of ICU, non-cooperative managers and departments, and lack of knowledge of medical staff, especially physicians and nurses.
    Conclusion. Identifying causes of hospital infections and the use of especial measures to promote safety and enhance quality of care in the treatment and prevention of these infections are necessary for a comprehensive and integrated controlling program.
    Keywords: Nosocomial infections, Intensive care unit, Safety, Quality
  • رامین حمیدی فراهانی، شیرین افهمی، مهرناز رسولی نژاد، آزیتا خیلتاش، سید جواد حسینی شکوه، سمیرا مجیدیان، مهتاب نوری فرد
    سابقه و هدف
    علی رغم توانایی درمان بیماری سل، این کسالت تاثیرات مهمی بر کیفیت سلامت زندگی بیماران دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر درمان ضد سل بر سطح کیفیت سلامت زندگی بیماران مبتلا به سل بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران می باشد.
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه کارآزمایی بالینی با طرح قبل و بعد از درمان Befor & after study است که در سال 1386-1385بروی چهل و شش بیمار مبتلا به سل ریوی یا خارج ریوی بستری شده در بیمارستان امام خمینی ره تهران به روش تکمیل ترجمه فارسی پرسش نامه WHOQOL-BREf، طی 3 مرحله قبل از درمان، قبل از ترخیص وهشت هفته بعد از شروع درمان صورت پذیرفت.
    یافته ها
    با تبدیل داده های پرسش نامه WHOQOL-BREF به WHOQOL-100، اختلاف میانگین نمرات، طی هشت هفته درمان بیماران مسلول در حوزه های سلامت جسمی (001/ 0 P < و 89/23 ± 76/15)، روحی (004 / 0 P= و57/17 ± 84/7) و اجتماعی (02/0 = P و 48/19 ± 83/6 (دارای افزایش معنی دار از نظر آماری بود، ولی ا فزایش میانگین نمرات در حوزه کیفیت محیط غیر معنی دار (09 /0و46/8 ± 15/2) بود.افزایش میانگین در حوزه های سلامت جسمی، روحی، اجتماعی ومحیط تا هنگام ترخیص به ترتیب عبارتند از: (001/0 > P -22/19 ± 69/11)، (02/0 P= - 56/16 ± 65/5)، (1/0 P= - 77/17 ± 37/4) و (41/0 P= - 60/8 ± 04/1).
    بحث و نتیجه گیری
    با درمان ضد سل سطح کیفیت سلامت زندگی بیماران مسلول به خصوص در حوزه های سلامت جسمی، روحی واجتماعی افزایش می یابد، ولی تا هنگام ترخیص تنها در دو حوزه جسمی و روحی افزایش معنی دار کیفیت سطح سلامت رخ می دهد که نشان دهنده اهمیت روزهای نخست در درمان بیماران مسلول و توجه ویژه به دو حوزه اجتماعی و محیط است.
    کلید واژگان: درمان سل, کیفیت سلامت, Whoqol, bref
    Ramin Hamidi Farahani, Shirin Afhami, Mehrnaz Rasoolinejad, Azita Kheiltash, Javad Hosienishokooh, Samira Madjidian, Mahtab Noorifard
    Background
    Despite the possibility of curing TB with medical therapy، it has a sizable impact on the lives of afflicted patients. This study aimed to evaluate of treatment effect of anti-tuberculosis drugs on the quality of life on tuberculosis patients admitted in Imam Khomeini hospital in Tehran.
    Materials And Methods
    The investigation was a before and after study. It was done in 2006-2007 by fill in Persian translated questionnaire of WHOQOL- BREF on 46 pulmonary or extra pulmonary TB infected patients. Paired samples T-test was performed to find out the differences.
    Results
    After 8 weeks of treatment، mean score elevation was significant in physical (15. 76±23. 89، p<0. 001)، psychological (7. 84±17. 57، p=0. 004)، and social (6. 83±19. 48، p=0. 02) domains. It was not significant in environmental domain (2. 15±8. 48، p=0. 09). Mean score elevation at the discharge time in physical، psychological، social and environmental domains were: (5. 65±16. 56، p=0. 09)، (11. 69±19. 22، p=0. 001)، (1. 04±8. 60، p=0. 41)، and (4. 37±17. 77، p=0. 1)، respectively.
    Conclusion
    In our study، after treatment of tuberculosis، patient’s physical، psychological and social -not environmental- domains of quality of life were elevated، but at the discharge، there was a significant elevation in physical and psychological domains. These results emphasize the importance of patient’s treatment at the first days of admission، with special attention to social and environmental domains.
    Keywords: Treatment, Tuberculosis, Quality of Life, WHOQOL, Bref
  • شیرین افهمی، آذرحدادی، زهرا حسن نیا، آرش سیفی، نگین اسمعیل پور بزاز
    مقدمه
    عفونت های گردش خون وابسته به کاتتر، شایع ترین و جدی ترین عارضه کاتترهای عروقی هستند که منجر به افزایش هزینه ها، مرگ و میر بیماران و زمان بستری در بیمارستان به ویژه در واحد مراقبت های ویژه می گردند. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی عفونت گردش خون مرتبط با کاتتر و مقایسه آن با نرم افزار مراقبت از عفونت های بیمارستانی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع بررسی بیماران بوده که به صورت آینده نگر طی 4 ماه در دو واحد مراقبت های ویژه یک بیمارستان آموزشی در سال 1388 انجام شد و چگالی بروز عفونت گردش خون وابسته به کاتتر برحسب 1000 روز استفاده از کاتتر بر اساس شاخص های عفونت گردش خون وابسته به کاتتر مرکز پیشگیری و کنترل بیماری ها تعیین گردید. سپس نتایج به دست آمده به نرم افزار ارائه شد تا صحت کارکرد آن مشخص گردد.
    یافته ها
    در بین 67 بیمار مورد مطالعه، 9 مورد (13%) کشت خون مثبت و 2 مورد (98/2%) عفونت گردش خون مرتبط با کاتتر به دست آمد که چگالی بروز آن بر حسب 1000 روز کاتتر 98/1 است. میانگین سنی بیماران دچار عفونت گردش خون مرتبط با کاتتر، 79/19±66 سال بود. متوسط زمان بستری بیماران در بخش مراقبت های ویژه در گروه مبتلا 14/14±49 روز و در بیماران غیر مبتلا 62/11±41/14 روز بوده که این تفاوت معنادار بود (001/0pvalue <). میانگین مدت زمان کاتتریزاسیون در گروه مبتلا 14/14± 49 روز و در گروه غیر مبتلا 34/11 ±14 روز بود که از نظر روزهای استفاده از کاتتر نیز بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت (001/0> p value).
    نتایج به دست آمده با نتایج حاصل از نرم افزار مراقبت از عفونت های بیمارستانی مقایسه گردید که 100 % هم خوانی داشت.
    نتیجه گیری
    فراوانی عفونت مرتبط با کاتتر در مطالعه ما، کمتر از سایر مطالعات بوده و بروز آن با مدت زمان بستری بیماران و تعداد روزهای کاتتریزاسیون ارتباط مستقیم داشته است. نرم افزار مراقبت از عفونت های بیمارستانی، به صحت، سهولت و سرعت در تشخیص عفونت های بیمارستانی کمک می کند و با استفاده از آن، امکان مقایسه فراوانی عفونت های بیمارستانی در مراکز مختلف فراهم می گردد.
    کلید واژگان: عفونت گردش خون وابسته به کاتتر, واحد مراقبت های ویژه, نرم افزار مراقبت از عفونت های بیمارستانی
    Shirin Afhami, Azar Hadadi, Zahra Hasan Nia, Arash Seifi, Negin Esmailpour Bazaz
    Background
    Catheter-related bloodstream infections (CR-BSIs) are the most serious and frequently occurring complications of vascular catheters, carrying a high morbidity and mortality, and increasing the cost of medical treatment and length of hospitalization. This study was designed to determine both the incidence of CR-BSIs and the accuracy of Iran Nosocomial Infections Surveillance Software (INIS Software).
    Materials And Methods
    A prospective study was performed during a 4 month period in 2009 to assess the incidence density of CR-BSI per 1000 catheter-days in patients with central venous catheter admitted to the ICUs of a teaching hospital in Iran, according to the CDC criteria for diagnosis of CR-BSIs. Then the primary data were input to the INIS Software, and the results were compared.
    Results
    In this study, among 67 admitted patients, blood cultures were positive in 9 patients (13%) and 2 patients (2.98%) developed CR-BSI. The incidence of CR- BSI was 1.98 per 1000 catheter days. The mean age of patients in CR-BSI group was 66 ±19.79 years. The mean length of ICU stay was significantly higher among patients with CR-BSI (49±14.14 days) than patients without CR-BSI (14.41±11.62 days) (P value < 0.001). The mean catheterization days was also higher among CR-BSI group (49±14.14 days) than non CR-BSI group (14±11.34 days) (P value<0.001).These results were 100% consistent with Iran Nosocomial Infections Surveillance Software.
    Conclusion
    The incidence of CR-BSI in our study was not high, and there was a positive correlation between ICU stay and catheterization days and occurrence of CR-BSI. The application of INISS can cause convenience and accuracy in diagnosis of CR-BSI.
  • شیرین افهمی، نگین اسمعیل پور بزاز، نیره بوجار آرانی، لیلا صیادی
    زمینه و هدف
    یکی از عوامل موثر در کاهش بروز زخم جراحی، استفاده از آنتی بیوتیک پروفیلاکسی قبل از اعمال جراحی می باشد ولی استفاده غیر صحیح از آنتی بیوتیک ها به عنوان پروفیلاکسی قبل از عمل به صورت یک مشکل عمده در آمده است که باعث ایجاد واکنش های دارویی، گسترش عفونت های مقاوم باکتریایی و تحمیل هزینه های غیر ضروری بر بیمارستان می شود. هدف از این مطالعه، بررسی نحوه تجویز پروفیلاکسی در بخش های مختلف جراحی یک بیمارستان دانشگاهی و مقایسه آن با دستورالعمل های بین المللی و استاندارد بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی آینده نگر و توصیفی، 172 بیمار بستری در 6 بخش جراحی یک بیمارستان دانشگاهی در یک دوره زمانی 2 ساله به صورت ناپیوسته مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و نحوه تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی شامل لزوم تجویز آنتی بیوتیک، نوع، دوز و فواصل مصرف، راه مصرف، زمان شروع و طول مدت مصرف آنتی بیوتیک بر اساس پرونده بیمار، کاردکس دارویی، پرسش از پزشک یا پرستار در پرسشنامه مربوطه کدگذاری و ثبت گردید و نحوه تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی قبل از اعمال جراحی با دستورالعمل های موجود در دنیا مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS 13 انجام شد. برای اهداف توصیفی از جداول و شاخص های مرکزی وپراکندگی استفاده شده واطلاعات عددی به صورت درصد و فراوانی ارائه گردید.
    یافته ها
    از مجموع 172 عمل انجام شده، متغیر اندیکاسیون یا لزوم تجویز یا عدم تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی در 5/71% موارد مطابق با دستورالعمل های موجود بود. در بین 108 بیمار دارای اندیکاسیون که آنتی بیوتیک دریافت کردند، زمان شروع آنتی بیوتیک در 95 بیمار (88%) صحیح بود و بر اساس نوع آنتی بیوتیک پروفیلاکسی، در 44 مورد (7/40%)، نوع آنتی بیوتیک تجویز شده مناسب بود. در 34 نفر (5/31%) از بیماران، دوز و در 26 نفر (24%) از کل بیماران که پروفیلاکسی مطابق دستورالعمل دریافت کرده بودند، فواصل آنتی بیوتیک پروفیلاکسی تجویز شده صحیح بود و تنها در 5 بیمار (6/4%)، طول مدت تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی مناسب بود. در رابطه با نحوه مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی به جز یک مورد، در تمام بیماران آنتی بیوتیک به صورت داخل وریدی تجویز شده بود. درمجموع از تمام بیمارانی که اندیکاسیون داشتند و آنتی بیوتیک پروفیلاکسی دریافت کردند، تنها 5 بیمار (6/4%) در تمامی موارد (اندیکاسیون یا لزوم تجویز آنتی بیوتیک، زمان شروع، نوع آنتی بیوتیک انتخابی، دوز، فواصل و طول مدت مصرف) مطابق دستورالعمل ها پروفیلاکسی دریافت کرده بودند.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن تمام شرایط تجویز صحیح آنتی بیوتیک شامل اندیکاسیون، زمان شروع، انتخاب نوع آنتی بیوتیک، دوز، فواصل و طول مدت تجویز، نحوه تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی تطابق ناچیزی با دستورالعمل ها داشته و بیشترین ناهمخوانی مربوط به طول مدت مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بوده است، ولی چنانچه متغیر طول مدت تجویز آنتی بیوتیک در نظر گرفته نشود، در یک چهارم بیماران، نحوه تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی مناسب و مطابق دستورالعمل ها بوده است. تهیه دستورالعمل، آموزش دستیاران و برقراری یک سیستم نظارت برنحوه تجویز آنتی بیوتیک قبل از اعمال جراحی ضرورت دارد تا بر اساس آن تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی به شکل موثر صورت گیرد.
    کلید واژگان: آنتی بیوتیک, پروفیلاکسی, عمل جراحی
    Introduction &
    Objective
    Although one of the most influential modality for decreasing wound infections is utilizing prophylactic antibiotic before surgery, inappropriate use of antibiotics before operation is a major concern and can increase the prevalence of antibiotic resistant strains and adverse reactions, and negatively affect hospital budget. The aim of this study is to assess the appropriateness of surgical antibiotic prophylaxis among patients admitted in the surgical wards of a teaching hospital relative to the international guidelines and standards.
    Materials and Methods
    In this descriptive cross-sectional study, surgical antibiotic prophylaxis of 172 surgeries was evaluated prospectively but discontinuously. During 2 years in six surgical wards of a teaching hospital. Information including demographic data of patients, wound classification, type of surgery, indication, selection of the prophylactic antibiotics, time, interval, duration and route of antibiotic administration were collected through a questionnaire; the sources of data were patient’s records and charts, physicians and nurses. Then the results of prescribed prophylactic antibiotics were compared with the international guidelines on antibiotic prophylaxis in surgery. All data were coded, entered, and analyzed using SPSS 13. For descriptive statistics, data were summarized using tables, measures of dispersion and central value, and frequency and percentages were calculated and presented.
    Results
    Among 172 operations, the overall adequacy of indication of prophylactic antibiotic (PA) was 71.5%. Of the 108 patients with indication, the timing of PA was appropriate in 95 (88%) patients; the choice of antibiotic was adequate in 44 patients (40.7%); the dosage and interval of PA were appropriate in 34 (31.5%) and 26 patients (24%), respectively, and the duration of antibiotic prophylaxis was appropriate in 5 cases (4.6%). The route of drug administration in all patients, except one, was intravenous. Considering all variables (indication, selection of the prophylactic antibiotic, time, interval, duration and route of antibiotic administration), the overall appropriateness of PA was 4.6% (5 cases) according to guidelines.
    Conclusions
    Considering all variables (indication, selection of the prophylactic antibiotic, time, interval, duration and route of antibiotic administration), pre-operation antibiotic prophylaxis had little concordance with standard guidelines, especially regarding prolonged duration of antibiotic use, though after excluding the variable of duration of antibiotic administration, the prophylactic antibiotic was prescribed appropriately in one-fourth of patients. For appropriate use of antibiotic before operations, interventions including developing local hospital guidelines, implementing educational programs, and monitoring antibiotic prophylaxis should be considered.
  • آذر حدادی، شیرین افهمی، مژگان کاربخش، محبوبه حاجی عبدالباقی، مهر ناز رسولی نژاد، حمید عمادی کوچک
    پرسنل پزشکی در معرض خطر ابتلا به ویروس های منتقله از خون می باشند. هدف مطالعه حاضر، تعیین جنبه های اپیدمیولوژیک موارد مواجهه شغلی در پرسنل و عوامل موثر بر آن بوده است. این مطالعه توصیفی تحلیلی در سه بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران در پرسنل حرف پزشکی که در طی یک سال با خون، ترشحات آلوده به خون و یا سایر مایعات منتقل کننده ویروس ها مواجهه شغلی داشته اند، انجام شده است. از 900 پرسنل مصاحبه شده، 391 نفر حداقل یک مواجهه در طی یک سال داشتند و جمعا 476 مواجهه یعنی به طور متوسط 53/0 بار به ازاء هر نفر در سال رخ داده است. بیشترین مواجهه یافتگان پرستاران و سپس خدمه بوده اند. در پرسنلی که کمتر از پنج سال سابقه کار داشتند، مواجهه شغلی 8/53% بود. بیشترین مواجهه در بخش های داخلی و اورژانس بوده است. در 8/58% موارد، مواجهه از طریق پوست بود. در 93/85% مواجهه یافتگان سابقه واکسیناسیون هپاتیت مثبت بوده است. 1/61% افراد در هنگام مواجهه از دستکش استفاده نموده بودند. شستن دستها در 38/91% و مشاوره با متخصص عفونی در 38/29% انجام شده بود. >>>
  • دکترآذرحدادی، مهرنازرسولی نژاد، دکترشیرین افهمی، مینومحرز
    سابقه و هدف
    تب مالت یکی از بیماری های شایع عفونی در بعضی از مناطق ایران است. این بیماری تظاهرات بالینی متنوعی دارد، بنابراین در تشخیص افتراقی بسیاری از بیماری های عفونی وغیرعفونی قرار می گیرد. هدف از انجام دادن مطالعه حاضر بررسی جنبه های اپیدمیولوژیک، بالینی، آزمایشگاهی و درمانی تب مالت بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی گذشته نگر، 415 بیمار مبتلا به تب مالت که در طول سال های 1377 تا 83 به درمانگاه و بخش عفونی بیمارستان امام خمینی و سینای تهران مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. متغیرهای مطالعه علائم و نشانه های بالینی، یافته های هماتولوژیک و آزمایش های سرولوژیک و پاسخ به درمان بوده است.
    یافته ها
    در این بررسی 52.53 درصد بیماران مونث و 47.47 درصد مذکر بودند. میانگین سنی آنان 35.5 سال و 84.33 درصد آنان ساکن مناطق شهری بودند. بیشتر موارد ابتلا در فصل تابستان و سپس بهار بوده است. شایع ترین راه انتقال (76.38%) مصرف مواد لبنی آلوده بوده است. در 17.1 درصد از بیماران سابقه تماس شغلی وجود داشت. در 19.51 درصد بیماران سابقه تب مالت در خانواده آن ها مثبت بوده است. در 83.85 درصد از بیماران مدت بیماری کمتر از سه ماه و اغلب کمتر از یک ماه بوده است. شایع ترین نشانه های بالینی: تعریق (73.25%)، تب (67.22%)، ضعف و خستگی (65.54%)، درد مفاصل (61.44%) و شایع ترین علائم بالینی شامل تب (56.62%)، آرتریت محیطی (21.6%)، ساکروایلیت (11.56%) و اسپلنومگالی (23.37%) بوده است. بیشتر بیماران فرمول شمارش طبیعی داشتند. بیشترین رژیم درمانی تجویزشده، داکسی سیکلین و ریفامپین بوده است و کمترین عود بیماری با رژیم داکسی سیکلین به همراه کوتریماکسازول بوده است.
    بحث: با توجه به تنوع علائم بالینی لازم است در هر بیمار تب دار با سیر طول کشیده و یا تب به همراه علائم درگیری ارگان های مختلف، تب مالت در تشخیص افتراقی قرار گیرد.
    کلید واژگان: تب مالت, بروسلوز, اپیدمیولوژی, تشخیص, درمان
    Brucellosis is one of the most common infectious diseases in some area of Iran. It has very different clinical sings and symptoms, thus it should be considered in differential diagnosis of most infectious and non-infectious diseases.
    Materials And Methods
    415 Brucellosis patients, who referred to Imam Khomeini and Sina Hospitals of Tehran during 1998 to 2005, were studied from epidemiological, clinical, laboratory and treatment protocols aspects.
    Results
    52.5% of patients were female and 47.5% male with mean age of 35.5 years old. 84.3% of subjects were living in urban and 15.7% in rural area. The commonest transmission way was consuming of contaminated dairy products however 17.1% of patients had history of animal contact. The most contagious seasons were summer and spring. Family history of brucellosis was positive in 19.51% of the patients. The most common symptoms were fever (67.22%), sweating (73.25%), malaise and fatigue (65.45%), arthralgia (29.15%), headache and coughing. Whilst the most common clinical signs were fever (56.62%), peripheral arthritis, sacroilitis and splenomegaly. CBC analysis showed normal range in majority of subjects. Although doxycycline and Rifampin were the most common prescribed medicines combination of cotrimoxasule and doxycyline showed more efficient effects to control the diseases.
    Conclusion
    Regarding variable clinical presentations, brucellosis should be considered in differential diagnosis in subjects with chronic fever or chronic fever plus other organs abnormalities.
  • زهرا احمدی نژاد، احمدرضا معین، آمینا کریمی نیا، شیرین افهمی، زینت نادیا حتمی، ابراهیم ترک آبادی، علیرضا یلدا
    زمینه و هدف
    سپسیس از علل عمده مرگ بیماران بوده و پیامد بیماری، بستگی به پاسخ Th1 و Th2 دارد به طوری که در پاسخ غالب Th2، شدت بیماری افزایش می یابد. هدف این مطالعه ارزیابی ارتباط بین سطوح سایتوکین ها و شدت بیماری می باشد.
    روش بررسی
    یک مطالعه مقطعی جهت بررسی سطوح سلولی سایتوکین ها در بیماران دچار سپسیس و سپسیس شدید در به بیمارستان امام خمینی طی سال های 1383 و 1384 انجام شد. این مطالعه شامل 37 بیمار (24 مرد و 13 زن(بود. بیست و شش بیمار دچار سپسیس و 11 نفر دچار سپسیس شدید بودند. 37 داوطلب سالم به عنوان کنترل بود. میانگین سنی بیماران 57±23.3)محدوده 21 تا 92 سال(بود. بعد از سانتریفوژ کردن نمونه خون کامل بیماران و گروه کنترل، مونوسیت و لوکوسیت را جدا و سپس کشت داده و مقدار IL-12IFN-g, IL-4 و IL-10 با و بدون تحریک سلولی، به روش الیزا اندازه گیری کردیم.
    یافته ها
    ارتباط معنی داری در تولید IFN-g در بیماران سپسیسی با سپسیس شدید و حتی در آنها که فوت کردند با افراد زنده، پیدا نشد، اما سطوح IL-12 در بیماران دچار سپسیس شدید در مقایسه با بیماران دچار سپسیس، کاهش معنی دار داشت (p=0.048) و نیز در افراد فوت شده در مقایسه با زنده مانده ها (p=0.028). همچنین سطوح IL-10, IFN-g و IL-4 در بیماران در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی دار داشت، اختلاف معنی داری در تولید IL-12 بین دو گروه ذکر شده وجود نداشت. از نظر جنس و سن)بالای 55 و کمتر(، اختلاف معنی داری در تولید سایتوکین ها وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج ما نشان داد که سلول T کمک کننده غالب در بیماران دچار سپسیس شدید و بیماران فوت شده Th2 است و ارتباط معنی داری در تولید سایتوکین های Th1 و پیشرفت سپسیس وجود دارد و به احتمال قوی، سطوح IL-12 بطور مشخص در بیماران فوت شده و سپسیس شدید، کاهش می یابد.
    کلید واژگان: سپسیس, سپسیس شدید, سیتوکین, سلول T کمک کننده نوع و 1 و 2
  • محبوبه حاجی عبدالباقی، جلیل مکارم، مهرناز رسولی نژاد، شیرین افهمی، محمدصادق فاضلی، مسعود یونسیان، فاطمه عدیلی، سید شهره علوی
    زمینه و هدف
    عفونت زخم جراحی یکی از مهمترین عفونت های بیمارستانی می باشد. روش های پایش متفاوتی برای عفونت زخم جراحی مطرح شده اند. این مطالعه با هدف ارزیابی دو روش مختلف در پایش عفونت زخم جراحی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی آینده نگر بر روی 3020 نفر بیمار که در طی دو سال در بخش های جراحی عمومی بیمارستان امام خمینی تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، انجام شد. تب پس از عمل، مصرف آنتی بیوتیک پس از عمل و در زمان ترخیص به عنوان دو روش پایش عفونت زخم جراحی با یک روش استاندارد طلایی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که فراوانی عفونت زخم جراحی در بیماران 2.4% بود. حساسیت شاخص تب 59.2% و ویژگی آن66.2 % بود. در خصوص مصرف آنتی بیوتیک پس از عمل جراحی حساسیت 87.3% و ویژگی 18.6% بود. ولی در مورد تجویز آنتی بیوتیک در زمان ترخیص حساسیت21.1 % و ویژگی 84.2% بود. مصرف آنتی بیوتیک بیش از چهار روز دارای حساسیت 80.3% و ویژگی 70.2% بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که شاخص مصرف آنتی بیوتیک یک شاخص مناسب برای پایش عفونت زخم جراحی در بیماران بستری در بخش های جراحی بود. البته انجام یک مطالعه آینده نگر که در آن بیماران تا یک ماه پس از عمل جراحی و پس از ترخیص از بیمارستان نیز پی گیری شوند، توصیه می گردد.
    کلید واژگان: عفونت زخم جراحی, پایش, تب, آنتی بیوتیک
  • عفونتهای دستگاه عصبی متعاقب جراحی مغز و اعصاب و عوامل مرتبط با آن، بیمارستان دکتر شریعتی، 81-1380
    شیرین افهمی، سیدمهدی عبدالله زاده، محمدرضا اشراقیان، سید علیرضا سجادی، آذر حدادی
    مقدمه
    عفونت بیمارستانی دستگاه عصبی مرکزی خطیرتر از سایر انواع عفونت بیمارستانی بوده و به مرگ و میر، ناخوشی و اتلاف هزینه ها می انجامد. این مطالعه به منظور تعیین میزان بروز عفونت های دستگاه عصبی مرکزی به دنبال اعمال جراحی مغز و اعصاب، شناسایی عوامل مسبب، پیامدهای حاصله از لحاظ طول مدت بستری، مرگ و میر، هزینه های مصرفی و عوامل خطر احتمالی صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    از تاریخ? /?/???? لغایت 106,????/?/?? کودک بستری در بخش جراحی اطفال بیمارستان دکتر شریعتی که تحت عمل جراحی مغز و اعصاب قرار گرفتند، در یک مطالعه مقطعی مورد - شاهد بررسی شدند.
    یافته ها
    بروز عفونت بیمارستانی دستگاه عصبی به دنبال جراحی مغز و اعصاب، %14.1 بوده، در %40 موارد کشت نمونه های بالینی مثبت شده و استافیلوکوک اپیدرمیدیس شایع ترین عامل بوده است. میزان مرگ و میر %13.3 افزایش طول مدت بستری به میزان 29 روز (با میانگین 43.6 ± 21.7 روز و میانه 43 روز) و هزینه اضافه صرف شده بیش از 60.000.000 ریال بوده است. در بین عوامل خطر مورد بررسی، تنها نوع عمل جراحی و تعداد عمل (تکرار عمل جراحی) از لحاظ اماری اختلاف معنی داری در گروه دچار عفونت در مقایسه با گروه شاهد داشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: عفونت بیمارستانی دستگاه عصبی مرکزی از بروز بالایی برخودار بوده باعث اتلاف هزینه ها و افزایش طول مدت بستری بیماران در بیمارستان و اشغال تخت می گردد. نوع عمل جراحی و تکرار جراحی مغز و اعصاب عوامل خطر به شمار می آیند.
    کلید واژگان: عفونت بیمارستانی دستگاه عصبی مرکزی, جراحی مغز و اعصاب, بروز, عوامل خطر
  • مجتبی مجتهدزاده، فردین یوسف شاهی، محمدرضا خواجوی، اتابک نجفی، آذر حدادی، شیرین افهمی، علی احمدی
    کاربرد مناسب مواد ضدعفونی کننده و استریلیزان با کنترل آلودگی های میکروبی محیط موجب کاهش عفونت های بیمارستانی، و کاهش موربیدیتی و مورتالیتی، کاهش مصرف آنتی بیوتیک ها و حفظ اثربخشی آنها، کاهش خطر ایجاد میکروب های مقاوم، و نیز کاهش چشمگیر هزینه ها می شود.
    در این کارآزمایی بالینی مقطعی open label، اثربخشی ضدعفونی سطوح وسایل و دستگاه ها در محیط بخش مراقبت های ویژه با هیپوکلریت سدیم و لوله های دستگاه تهویه با گلوتارآلدئید با ترکیب H2O2 و نقره تحت عنوان سانوسیل، براساس نوع میکروارگانیسم به دست آمده از کشت های محیط مقایسه شد.
    در ضدعفونی با سانوسیل کاهش قابل توجه میزان آلودگی های میکروبی محیط در مقایسه با هیپوکلریت سدیم از نظر تعداد کل کشت های مثبت (از 75.7% به 10.6%)، باکتری های گرم مثبت (از 72.1 به 10.6%) و گرم منفی (از 9.0% به 0.0%) از جمله پسودوموناس (از 7.2% به 0.0%)، آلودگی چندگانه (از 12.6% به 0.96%) و نیز قارچ ها (از 4.5% به 0.96%) مشاهده شد.
    در کشت لوله های دستگاه تهویه با وجود عدم مشاهده تفاوت معنی دار در مرحله بلافاصله بعد از ضدعفونی، کاهش تعداد کل کشت مثبت (از 76.7% به 68.5%)، آلودگی چندگانه (از 50.0% به 33.3%) و انواع باکتری های گرم مثبت (از 60.0% به 51.8%) و گرم و منفی (از 66.6% به 50.0%)، از جمله پسودوموناس (از 66.7% به 18.5%) و افزایش موارد انتروباکتریاسه (غیراز اشرشیاکولی و کلبسیلا) (از 0.0% به 24.0%) در کشت های انجام شده در حین استفاده مشاهده شد، که تنها در دو مورد آخر این تفاوت ها معنی دار بود.
    کلید واژگان: سانوسیل, هیپوکلریت سدیم, گلوتارآلدئید, پنومونی وابسته به دستگاه تهویه, ضد عفونی محیط
  • کوروش هلاکویی نایینی، حسین لدنی، حسین اصل سلیمانی، شیرین افهمی، منصوره شایقی
    بیمارستان همیشه مکانی نیست که بیماران در آن بهبود یابند بلکه گاهی بدلیل عدم کنترل موثر عوامل بیماریزا بروز یا تشدید عفونت ها یا بیماری ها در بیماران می گردد. این حالت که تحت عنوان عفونت های بیمارستانی نامیده می شود تقریبا تمام افراد بستری شده در بیمارستان ها را تهدید می کند. سوسری ها بدلیل رفتارهای زیستی خاص خود می توانند باعث بروز عفونت های بیمارستانی در بین بیماران بستری گردند. در این تحقیق به بررسی عفونت های بیمارستانی در بیمارستان های امام خمینی (ره) و شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت ارائه راه های کنترل پرداخته شده است. بدین منظور سوسری های جمع آوری شده پس از تشخیص و ثبت مشخصات محل جمع آوری، به آزمایشگاه منتقل گردید و در آنجا عمل جداسازی قارچ و باکتری طبق اهداف پیش بینی شده از سطوح خارجی بدن و دستگاه گوارش آنها صورت می گرفت. برای تعیین سطح حساسیت سوسری آلمانی، یک سری تست های حساسیت به حشره کش های متداول در بهداشت به دو روش تست های مرگ و میر و ضربه ای انجام شد. در این مطالعه جمعا 77 کلنی قارچ رشته ای، مخمری و مخمرمانند و آکتینوسیت از سطح خارجی بدن و 83 کلنی قارچ رشته ای و مخمری و مخمرمانند از دستگاه گوارش سوسری ها جداسازی و شناسایی گردید. از ارگانیسم های خطرناک جدا شده در این مطالعه می توان آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس را نام برد. مطالعه باکتری شناسی نشان داد که 100% سوسری های آلمانی مورد بررسی حامل فلور غنی میکروبی بودند. باکتری های غالب جدا شده از سوسری ها در این تحقیق عبارت بودند از: کلبسیلا، پسودوموناس، پروتئوس، سیتروباکتر، آنتروباکتر و اشرشیا. بررسی حساسیت آنتی بیوتیکی این میکروب ها نیز وجود انواع مقاوم باکتری های بیماریزا را به اثبات رساند. مقاومت دارویی در میکروب های جدا شده حاکی از آن بود که سوسری ها این آلودگی را از محیط بیمارستان کسب نموده اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که سوسری ها قادرند باکتری های بیماریزای دو یا چند مقاومتی بیمارستانی را بخوبی با خود حمل کنند. نتایج تست های مرگ و میر نسبت به حشره کش های مختلف نشان داد که سوسری های هردو بیمارستان نسبت به حشره کش پرمترین شدیدا مقاوم، به حشره کش آیکون متحمل و نسبت به سایر حشره کش های مورد تست حساس می باشند. براساس نتایج تست های ضربه ای، سوش های هردو بیمارستان شدیدا به پرمترین مقاوم، به دلتامترین متحمل، به آیکون متحمل و به سولفاک کاملا حساسند.
    کلید واژگان: سوسری آلمانی, عفونت های بیمارستانی, مقاومت به حشره کش ها
    Holakuei Naieni K. Ladonni H., Asle Soleimani H., Afhami Sh., Shayeghi M
    Hospitals are habitually thought of as places where people "recover from disease". But failure to control agents of disease in these institutions can create or worsen disease and infection; such nosocomial infections constitute a major threat to all hospitalized patients. The German cockroach (Blattella germanica) can be an effective transmitter of nosocomial infections by virtue of its ubiquitous presence and its behavioral characteristics. This research is focused on nosocomial organisms in Imam Khomeini and Shariati hospitals (belonging to Tehran University of Medical Sciences) and may be a first step in devising effective infection control strategies.After recording data on the collection site, the collected cockroaches were transferred to a laboratory, where bacteria and fungi were isolated from the body surface and the digestive tube. The specimens were also subjected to insecticide sensitivity tests by the mortality and knock-down test methods.Cultures of the external body surface yielded a total of 77 fungal colonies (filamentous fungi, Actinomycetes, yeasts and yeast-like organisms), while those of the digestive tract produced 83 colonies. Notable among these isolates were the highly virulent Aspergillus fumigatus and Aspergillus flavus species.Bacterial studies showed that 100% of the roaches carried rich bacterial floras, most commonly including Klebsiella, Pseudomonas, Proteus, Citrobacter, Enterobacter and Serratia species. Many of these bacteria demonstrated antibiotic resistance, suggesting that the contaminants belonged to the hospital milieu. These results establish cockroaches as effective mechanical transmitters of multi-drug resistant bacteria.Mortality tests revealed a high degree of resistance to permethrin, tolerance to Aicon, and sensitivity to other insecticides. Knock-down tests showed high permethrin resistance, tolerance to Aicon and deltamethrin, and sensitivity to Sulfac.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال