به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

صلاح الدین زاهدی

  • سارا پرویزی، سید زین العابدین حسینی*، علی طالبی، صلاح الدین زاهدی
    مقدمه

    میزان رسوبات و مواد معلق به همراه آب جاری یکی از دغدغه های مهم در طراحی سازه های هیدرولیکی مانند کانال ها، دریچه ها و توربین های سدها است. این موضوع از جنبه های دیگر مانند حفظ کیفیت خاک در زمین های کشاورزی، رسیدگی به مسائل زیست محیطی و مدیریت منابع آب برای شرب و صنعت بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، تصاویر ماهواره ای برای تخمین و پایش کیفیت آب رودخانه ها (به ویژه غلظت بار معلق)، منابع آلودگی و حرکت آن ها استفاده می شود. آن ها به طور همزمان منطقه وسیعی از منطقه مورد مطالعه را پوشش می دهند و بازتاب طیفی پدیده های زمینی را نیز ثبت می کنند و راندمان بالایی دارند. به طور کلی تحقیقات انجام شده در زمینه رابطه بین بازتاب طیفی آب (ثبت شده در تصاویر ماهواره ای) و غلظت بار معلق نشان می دهد که بین طول موج قرمز و مادون قرمز با غلظت بار معلق همبستگی وجود دارد، که می توان از این باندها به عنوان شاخصی در ارزیابی و تخمین میزان غلظت بار معلق استفاده نمود. از طرفی روش مناسب برای یافتن مدل محلی غلظت رسوب معلق استفاده از داده های میدانی جمع آوری شده در طول تصویربرداری ماهواره ای است. بر همین اساس، در این مقاله، به برآورد رسوب معلق با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنتینل-2 در رودخانه با عرض کم پرداخته شده است.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق برآورد غلظت رسوب معلق با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنتینل-2  در رودخانه های کم عرض مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور بررسی همبستگی میان بازتاب طیفی باندهای تصاویر سنتینل-2 و غلظت رسوب معلق از آمار غلظت رسوبات معلق ایستگاه پل چهر واقع در رودخانه گاماسیاب استان کرمانشاه در دوره پنج ساله (1394 تا 1398) همزمان با آن ها استفاده شد. بدین منظور گستره ای از مقادیر مختلف رسوب از غلظت 44/0 میلی گرم بر لیتر تا 86/118 میلی گرم بر لیتر استفاده شده است. از مجموع 24 تصویر مناسب با روزهای اندازه گیری غلظت رسوب معلق چهار تصویر به دلیل ابری بودن و دو تصویر با انعکاس غیرعادی بالاتر از بقیه حذف شدند. در نهایت 18 تصویر ماهواره ای مربوط به سیل استفاده شد، که از 12 تصویر (70 درصد داده ها) برای استفاده در مرحله واسنجی و 6 تصویر (30 درصد) در مرحله اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت در این مطالعه ارزش های مربوط به پیکسل های تصاویر منطبق بر داده های موجود هیدرومتری پل چهر در دو حالت تک باند و نسبت باند استخراج شد و مدل های رگرسیونی (خطی، نمایی و چند جمله ای) مناسب برازش داده شد  و دقت و صحت این مدل ها بررسی شده است. در نهایت، نوع الگوریتم حاکم بر غلظت رسوب معلق در رودخانه گاماسیاب تعیین شد.

    نتایج و بحث:

    در این تحقیق از 8 باند ماهواره سنتینل-2 به صورت تک باند و نسبت باند استفاده شد. نتایج نشان داد که غلظت رسوب معلق در ایستگاه پل چهر از 44/0 میلی گرم بر لیتر تا 86/118 میلی گرم بر لیتر متغیر بوده است. بر اساس نتایج، مشخص شد که تاریخ هایی با مقادیر بازتاب بالاتر، غلظت رسوب معلق اندازه گیری شده بالاتری داشتند. بیشترین میزان بازتاب از سطح آب در باند پنج (703 نانومتر) و B8A مشاهده شد. همچنین، از مدل های به دست آمده، مشخص شد که در مورد تک باند، نتایج بهتری نسبت به زمانی که نسبت باند استفاده می شد، به دست آمد. مدل نمایی مربوط به باند 5 که همبستگی بالاتری با تمام مقادیر رسوب داشت و ضریب تعیین برابر 83/0 به دست آمد. برای ارزیابی نتایج پژوهش حاضر از ریشه میانگین مربعات خطای شاخص ارزیابی استفاده شد که مقدار آن برای باند 5 برابری 95/33 بود. مشخص شد که مدل سازی پارامتر رسوب معلق با دقت مناسبی انجام شده است. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تصاویر ماهواره ای می تواند برای ارزیابی پایش کیفیت آب مفید باشد. علاوه بر این، پژوهش حاضر نشان داد که سنتینل-2  می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای تخمین غلظت رسوب معلق با دقت قابل قبولی در حوضه های کوچک مقیاس و شرایط سیلابی استفاده شود.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که تصاویر ماهواره سنتینل-2 و معادلات به دست آمده در پژوهش حاضر برای محاسبه غلظت رسوب معلق در حوزه آبخیز گاماسیاب استان کرمانشاه مناسب است. بر اساس نتایج مشخص شد که نه مدل برای منطقه مورد مطالعه دارای ضرایب تعیین و مقادیر خطای قابل قبول و مناسب بودند. از میان مدل های به دست آمده مشخص شد که در حالت تک باند نتایج بهتری بدست آمد نسبت به حالتی که نسبت باندی مورد استفاده قرار گرفته شد. هم چنین نتایج نشان داد که مدل نمایی مربوط به باند پنج که همبستگی بیشتری با کلیه مقادیر رسوبات داشت که از این معادلات می توان برای تخمین غلظت رسوب معلق از تصاویر ماهواره ای سنتینل-2 در حوضه آبخیز گاماسیاب استان کرمانشاه در مواقعی که امکان جمع آوری داده های میدانی وجود ندارد، استفاده کرد. مطالعه حاضر به عنوان مرجعی برای تحقیقات آتی در بررسی و برآورد رسوبات معلق با استفاده از داده های ماهواره ای مفید خواهد بود. علاوه بر این، با توجه به اهمیت رسوب معلق در کیفیت آب و اثرات آن بر محیط زیست و اقتصاد منطقه، استفاده از روش های تخمین رسوب معلق با استفاده از داده های ماهواره ای می تواند به عنوان روشی سریع و کارآمد برای پایش کیفیت آب در رودخانه های کم عرض استفاده شود.

    کلید واژگان: تصحیح اتمسفر, شاخص طیفی, مواد معلق, سنتینل-2, نسبت باندی
    Sara Parvizi, Seyed Zeynalabedin Hosseini*, Ali Talebi, Salahodin Zahedi
    Introduction

    The amount of sediment and suspended materials, along with flowing water, is one of the important concerns in the design of hydraulic structures, such as channels, valves, and turbines of dams. This issue is very important from other aspects, such as maintaining the quality of soil in agricultural lands, addressing environmental issues, and managing water resources for drinking and industry. Satellite images, are used to estimate and monitor the water quality of rivers (especially the concentration of suspended load), the sources of pollution, and their movement. They cover a large area of the study area simultaneously, and they also record the spectral reflection of terrestrial phenomena. They have high efficiency. In general, research conducted in the field of the relationship between the spectral reflectance of water (recorded in satellite images) and the concentration of suspended load shows that there is a correlation between the red and infrared wavelengths with the concentration of suspended load. This correlation can be used as an indicator in the evaluation of these bands and to estimate the amount of suspended load concentration. The proper method to find the local model of suspended sediment concentration is to use field data collected during satellite imaging. In this article, the estimation of suspended sediment using Sentinel-2 satellite images in a narrow river has been discussed.

    Materials and Methods

    In this research, the estimation of suspended sediment concentration using Sentinel-2 satellite images in low latitude rivers has been investigated. In order to investigate the correlation between the spectral reflectance of the Sentinel-2 image bands and the concentration of suspended sediment, the statistics of the concentration of suspended sediments at the Polchehr station, located in the Gamasiab River of Kermanshah province, in a five-year period (1394 to 1398) were used simultaneously with them. For this purpose, a range of different amounts of sediment has been used, from a concentration of 0.44 mg/liter to 118.86 mg/liter. Out of the total of 24 images suitable for the days of measurement of suspended sediment concentration, four images were removed due to cloudiness, and two images with abnormal reflection higher than the others. Finally, 18 satellite images related to floods were used, of which 12 images (70% of the data) were used in the calibration stage, and 6 images (30%) were used in the validation stage. In this study, the pixel values of the images corresponding to the hydrometry data of Polchehr were extracted in two modes: single band and band ratio. Suitable regression models (linear, exponential, and polynomial) were fitted, and the accuracy of these models has been checked. Finally, the type of algorithm governing the concentration of suspended sediment in Gamasiab River was determined.

    Results and Discussion

    In this research, 8 bands of the Sentinel-2 satellite were used as single bands and band ratios. The results showed that the concentration of suspended sediment in the Polchehr station varied from 0.44 mg/liter to 118.86 mg/liter. Based on the results, it was found that dates with higher reflectance values had higher measured suspended sediment concentrations. The highest amount of reflection from the water surface was observed in band five (703 nm) and B8A. Also, from the obtained models, it was found that in the case of a single band, better results were obtained than when the band ratio was used. The exponential model related to band 5, which had a higher correlation with all sediment values, and the coefficient of determination was obtained as 0.83. To evaluate the results of the current research, the root mean square error of the evaluation index was used, and its value was 33.95 for the 5-fold band. It was found that the modeling of the suspended sediment parameter was done with proper accuracy. The results of the present study showed that satellite images can be useful for evaluating water quality monitoring. In addition, this study showed that Sentinel-2 can be used as a suitable tool for estimating suspended sediment concentration with acceptable accuracy in small-scale watersheds and flood conditions.

    Conclusion

    The results showed that the Sentinel-2 satellite images and the equations obtained in the present research are suitable for calculating the suspended sediment concentration in the Gamasiab watershed of Kermanshah province. Based on the results, it was found that nine models for the studied area had acceptable and suitable coefficients of determination and error values. Among the obtained models, it was found that better results were obtained in the single-band mode than in the mode where the band ratio was used. Also, the results showed that the exponential model related to Band 5, which had a higher correlation with all the sediment values, can be used to estimate the suspended sediment concentration from Sentinel-2 satellite images in the Gamasiab watershed of Kermanshah province when it is possible to collect no field data. The present study will be useful as a reference for future research in investigating and estimating suspended sediments using satellite data. In addition, considering the importance of suspended sediment in water quality and its effects on the environment and economy of the region, the use of suspended sediment estimation methods using satellite data can be used as a fast and efficient way to monitor water quality in narrow rivers.

    Keywords: Atmospheric Correction, Band Ratio, Suspended Matter, Spectral Behavior, Sentinel-2
  • صلاح الدین زاهدی*، باقر قرمزچشمه
    اطلاع دقیق از اندازه ی رطوبت و افت وخیز های آن ممکن است راه کاری مناسب برای تهیه کردن نقشه های رطوبت لایه ی سطحی خاک، پیش بینی روی داد طوفان های خاک و ریزگردها، سیل، خشک سالی و دیگر پدیده های اقلیمی، آگاهی از فصل چرای دام در مرتع، و زمان کشت و آبیاری گیاهان باشد. در این پژوهش برای برآوردکردن و آگاهی یافتن از رطوبت خاک، شاخص عمودی رطوبت خاک به دست آمده از تصویرهای لندست 8 به کار برده شد. با داده های میدانی ارتباط میان این شاخص و رطوبت خاک آشکار شد. پس از ویرایش پرتوسنجی و هندسی تصویرها و بهنجار سازی داده های میدانی، تصویرهای ماهواره یی پردازش شد و شاخص عمودی رطوبت خاک به دست آمد. داده های میدانی و اندازه های شاخص در زمان های مختلف تحلیل وایازی ساده شد. درستی نقشه های تولیدشده با شاخص های آماری ضریب تبیین، جذر میانگین مربع های خطا، میانگین خطا، و ضریب کارآیی نش-ساتکلیف بررسی شد. نتایج نشان داد که اندازه های برآوردشده با شاخص عمودی رطوبت خاک وابستگی کامل به فصل و وضعیت پوشش گیاهی دارد، و در فصل رویش و زیادبودن ضریب سبزینگی دقت برآورد زیاد، و در فصل خواب پوشش گیاهی همبستگی ضعیف و متوسطی با داده های میدانی دارد. میانگین ضریب تبیین در همه ی زمان های نمونه برداری حدود 0/65 بود. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که این شاخص را ممکن است برای پاییدن رطوبت خاک در منطقه های با پوشش گیاهی مناسب، برنامه ریزی آبیاری در عرصه های کشاورزی، و آغاز و پایان فصل چرای دام در مرتع به کار برد.
    کلید واژگان: رطوبت سطحی خاک, شاخص PSMI, لندست 8
    Salahudin Zahedi *, Bagher Ghermezcheshmeh
    Accurate information about the amount of moisture and its fluctuations can provide a suitable solution for preparing soil surface moisture maps, predicting the occurrence of soil storms and dust, forecasting floods, droughts, and other climatic phenomena, determining the irrigation time table and the grazing season. In this study, the Perpendicular Soil Moisture Index (PSMI) extracted from Landsat 8 images was used to estimate and determine surface soil moisture. Using field data, the relationship between this index and soil moisture was determined. After radiometric and geometric corrections of images and normalization of field data, processing of satellite images and extraction of PSMI index were performed. Simple regression analysis between field data and index values ​​was performed at different times. Then, the accuracy of produced maps was determined with statistical indicators including coefficient of correlation (R2), root mean square error (RMSE), mean absolute error (MAE) and Nash Sutcliffe efficiency coefficient. The results showed that estimated values with the PSMI index are completely dependent on the season and vegetation status. In the growing season and with high greenness coefficient, the accuracy of estimation was high. In dormant seasons, vegetation had a weak and moderate correlation with field data. The average coefficient of R2 in all sampling times was about 0.65. From the findings of this study, it can be concluded that this index can be used to monitor soil moisture in areas with suitable vegetation, irrigation planning in agricultural areas, and the beginning and end of the livestock grazing season.
    Keywords: Landsat8, PSMI, Surface soil moisture
  • صلاح الدین زاهدی*، فرهنگ قصریانی، مینا بیات
    9 اکسشن گونه مرتعی Elymus libanoticus   در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری، کشت و تکثیر و ارزیابی انجام شد. مطالعه از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکسشن به مقدار کافی بذر ازپایه های مختلف در سراسر استان کردستان جمع آوری و در پاییز سال 1389 در فاز تکثیر برای هر اکسشن کرت های بزرگی به ابعاد 5*6 مترمربع در زمین اصلی در ایستگاه پژوهشی بهارستان آماده و بذور در خطوط کشت وفاصله کشت نقاط cm50 و با عمق کشت cm3 کشت شدند. در این مرحله وجین، و سه نوبت آبیاری انجام شد. در تابستان سال90 بذرهای رسیده اکسشن های سبز شده برداشت و اقدام به کشت مجدد بذور اکسشن هایی گردید که در مرحله اول سبز نشده بودند. در پاییز سال های 90 و 91 اکسشن های هر گونه در قالب طرح های آماری بلوک های کامل تصادفی در عرصه های مرتعی بصورت دیم و عمق کاشتcm 3 کشت شدند. ابعاد کرت های آزمایشی 2*4 مترمربع که بصورت 4 خط 4 متری با فاصله 50 سانتی متر اجرا گردید و برای حذف اثرات حاشیه ای فاصله بین کرت ها 5/0 متر و فاصله بین بلوک ها 2متر در نظر گرفته شد. متغیرهای اندازه گیری شده برای انتخاب و ارزیابی اکسشن ها شامل: 1) درصد سبز شدن بذرها در عرصه 2) گلدهی 3) تشکیل بذر 4) ارتفاع گیاه 5) تولید 6)سطح پوشش تاجی و 7) توان رویش مجدد بودند که نتایج نشان داد بین متغیرهای اندازه گیری شده و اکسشن ها در سطح احتمال (p < 0.05) اختلاف معنی دار وجود دارد. آزمون دانکن برای پارامترهای مورد اندازه گیری اکسشن های مختلف نشان داد که اکسشن ایرانشاه، دارای بهترین و اکسشن چاخلو دارای کمترین عملکرد است. همچنین نتایج نشان می دهد که علاوه بر تفاوت قدرت ژنوتیپی اکسشن های مختلف و مقدار بارش که در مطالعات پیشین تنها عامل محدودکننده رشد و تکثیر ذکر شده، متغیر بودن عواملی از قبیل ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک و جهت جغرافیایی مناطق جمع آوری بذور اکسشن های مختلف از عوامل تاثیرگذار در استقرار و سازگاری اکسشن های این گونه مرتعی در محل کشت بوده و بیشترین تاثیر را بر عملکرد اکسشن های مختلف داشته اند. لذا به نظر می رسد در تهیه بذر جهت تکثیر به منظور اصلاح مراتع، زون بندی مناطق ضروری بوده و استفاده از بذور اکسشن های موجود در هر ناحیه برای تکثیر و کاشت در همان ناحیه ضروری است.
    کلید واژگان: ستقرار, اکسشن, ایستگاه پژوهشی بهارستان, سازگاری
    Salahaddin Zahedi *, Farhang Ghasriani, Mina Bayat
    Nine accessions of Elymus libanoticus was planted at Baharestan Agricultural Research Station and evaluated in order to nominate of the best accessions in terms of adaptability and establishment. The experiment started in 2010 and continued to 2015. For each accession adequate seed of different stocks in whole of the province was reaped. In reproduction phase (2010 autumn) and after soil preparation, all accessions were planted on plots with 5*6 m2, with 50cm spacing of planting line and planting points and 3cm of planting depth. At this stage weeding, and three irrigation times were performed. In the summer of 2011 mature seeds of grown accessions harvested and re-cultivation of seeds that were not green in the first stage was carried out. In 2011 and 2012autumn, the accession of each species based on complete randomized block design with 3 replications and 2 meter intervals on 2*4 m2 plots and 4 lines with 4-meter length and 50 cm intervals (In order to elimination of marginal effects) and 3 cm of planting depth planted as rainfed. The measured traits for plant selection were 1) growing 2) flowering 3) seeding 4) Yield 5) canopy cover 6) height and 7) regrowing, all data were statistically compound analyzed by SPSS and averages were compared using Duncan method. Results showed that there were significant differences among the measured traits and accessions (P≤0.05) in all studied years (2012-2015). In terms of measured parameters for all accessions of Elymus libanoticus, Iranshah and Chakhelo accession, respectively showed superiority and minority in the Baharestan research station conditions. In addition to the difference in genotypic power and the amount of precipitation that mentioned in previous studies as the only limiting factors of growth and propagation, Variable factors such as altitude from sea level, depth of soil and geographic direction of collecting areas of different accessions are factors influencing the establishment and adaptation of rangeland species in the site of cultivation and have the most effect on the performance of different accessions. So, it seems that zoning of areas is necessary for seed reproduction in order to improve the rangelands, and the use of extras in each area is necessary for replanting and planting in the same area.
    Keywords: Accessions, Baharestan Station, establishment, adaptability
  • سید پدرام نی نیوا*، کاکا شاهدی، صلاح الدین زاهدی، هیرش انتظامی
    با توجه به اهمیت و نقش پوشش برف در مدیریت و تامین منابع آبی حوضه های کوهستانی، مطالعه حاضر با استفاده از مدل SRM و تصاویر سنجنده مادیس، برای برآورد رواناب ناشی از ذوب برف و مدل CROPWAT، به منظور تعیین نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهل گزی واقع در استان کردستان با هدف تعیین سهم برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این زیرحوضه در تامین نیاز آبی اراضی زراعی آن، طی سال های 1391 تا 1393 انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، مدل SRM قادر به برآورد رواناب ناشی از ذوب برف با ضریب تبیین و درصد تفاضل حجمی به ترتیب 0.97 و 0.14 برای سال واسنجی 1391 تا 1392 و 0.96 و 0.66 برای سال اعتبارسنجی 1392 تا 1393، می باشد. همچنین، نتایج حاصل از مدل CROPWAT، میزان نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهل گزی را برابر 1939371 متر مکعب در سال بیان داشت که در نهایت سهم رواناب ناشی از ذوب برف بر اساس این نیاز برآوردی نسبت به سال واسنجی، برابر با توان 100 درصدی این رواناب در تامین نیاز آبی اراضی زراعی زیرحوضه چهل گزی است که بر مبنای این مطالعه، می توان به ارایه الگویی برای برنامه ریزی مدون براساس موجودیت آب در این زیرحوضه پرداخت.
    کلید واژگان: تصاویر سنجنده مادیس, حوضه کوهستانی, سطح پوشش برف, مدل CROPWAT, مدل SRM
    Seyed Pedram Nainiva *, Kaka Shahedi, Salahudin Zahedi, Hersh Entezami
    Snow cover has a significant role in management and supply of water resources in mountainous basins. In this order, this study aimed at estimating of contribution the snowmelt runoff in Chehelgazi Sub-basin at Kurdistan Province in supplying water requirements of its farmlands during 2012 and 2014. To do so, SRM model and MODIS satellite images were applied to estimate runoff from the snowmelt and CROPWAT model was implemented to determine water requirements of farmlands. Through the findings, it was found that SRM model with coefficient of determination (R2) of 0.97 and volume difference percentage of 0.14 for the calibration year (2012-2013) and coefficient of determination of 0.96 and volume difference percentage of 0.66 for validation year (2013-2014) was able to estimate snowmelt runoff. Moreover, the result from CROPWAT model showed that water requirement for farmlands in Chehelgazi Sub-basin was 1939371 m3yr-1. Ultimately, it was shown through the model that runoff from the snowmelt has 100 % potential in supplying water requirements in the basin. The result from this study can be used to provide a model for water planning in Chehelgazi Sub-basin.
    Keywords: MODIS images, CROPWAT model, Mountainous basins, SRM model, Snow cover
  • صلاح الدین زاهدی*، یحیی پرویزی
    گرم شدن کره زمین بر اثر افزایش غلظت گاز های گلخانه ای، بویژه دی اکسید کربن، تغییرات شدید آب و هوایی طی ده های اخیر را بدنبال داشته است. این امر روند تخریب منابع طبیعی، خاک و آب را بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید نموده است. یکی از مهمترین ابزارهای سازگاری و یا اصلاح پیامدهای این بحران، همانا ترسیب و ذخیره کربن توسط اکوسیستم های طبیعی به کمک ابزارهای مدیریتی کارا نظیر عملیات مدیریتی مرتع و آبخیزداری است. این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین کمی ذخیره کربن در انواع مختلف عملیات اصلاحی و احیایی بیولوژیکی شامل انواع کپه کاری و قرق در حوزه آبخیز گاودره استان کردستان اجرا گردید. نمونه برداری در واحد های کاری با اعمال روش نمونه گیری سیستماتیک تصادفی از اندامهای هوایی، ریشه، لاشبرگ و خاک انجام و نمونه ها مورد تجزیه آزمایشگاهی قرار گرفتند. نتایج تجزیه آماری داده ها حاکی است که میزان ذخیره کربن پوشش گیاهی در تیمارهای آزمایشی دارای اختلاف معنی داری در سطح 5% می باشند. حداقل اختلاف معنی دار بودن تفاوت در این سطح احتمال برابر35/334 کیلوگرم در هکتار بوده و همچنین نتایج مقایسه میانگین های عملکرد این تیمارها نشان می دهد که مقدار ذخیره کربن در عملیات اصلاحی قرق بیشتر از سایر تیمارها بوده ودر مقایسه با شاهد آزمایش در کلاس برتر و بالاتری قرار می گیرد. متوسط کل کربن ذخیره شده در واحد سطح 8809 کیلو گرم در هکتار بوده که 67 درصد آن مربوط به ذخیره کربن در خاک بوده است. بطور کلی نتیجه گیری می شود که عملیات اصلاحی بیولوژیک بویژه قرق دارای قابلیت بالایی در ذخیره کربن بوده و خاک مهمترین مخزن کربن در این عملیات می باشد.
    کلید واژگان: ذخیره کربن, تغییرات اقلیمی, عملیات بیو لوژیک, حوزه آبخیز گاودره, استان کردستان
    Salahudin Zahedi *, Yahya Parvizi
    Global warming due to increasing concentrations of greenhouse gases, especially carbon dioxide, has led to drastic climate change in recent decades. This has intensified the process of degradation of natural resources, soil and water, especially in arid and semi-arid regions. One of the most important tools for adapting or modifying the consequences of this crisis is the sequestration and storage of carbon by natural ecosystems with the help of efficient management tools such as rangeland and watershed management. This study was conducted to evaluate and quantify carbon storage in various types of biological remediation and rehabilitation operations, including pit-seeding and exclosure in the Gavdareh watershed of Kurdistan province. Sampling was performed in soil and plant units using a systematic random sampling method of aerial parts, roots, litter, and soil. Samples were analyzed in vitro. The results of the statistical analysis of the data indicated that the amount of vegetation carbon storage in the experimental treatments had a significant difference (p≤ 0.05). The least significant difference in this level of probability is 334.35 kg/ha (p≤ 0.05), and also the results of comparing the mean yield of these treatments showed that the amount of carbon storage in the exclosure was higher than other treatments, and compared to the experimental control in the upper and higher class. The average total carbon stored per unit area was 8809 kg/ha, 67% of which was related to carbon storage in the soil. In general, it is concluded that biological remediation operations, especially exclosure, have a high capacity for carbon storage, and the soil is the most important carbon reservoir in this operation.
    Keywords: Carbon storage, Climate changes, Biological operations, Gav-dareh watershed, Kurdistan province
  • صلاح الدین زاهدی*، کاکا شاهدی، محمود حبیب نژاد روشن، کریم سلیمانی، کورش دادخواه

    این مطالعه به منظور بررسی قابلیت مدل DHSVM برای شبیه سازی فرایندهای هیدرولوژیکی در یک حوزه آبخیز کوهستانی با کمینه سطح کاربری کشاورزی انجام شد. پارامترهای اقلیمی مورد نیاز برای گام زمانی روزانه تنظیم شدند. روش فاصله معکوس به منظور میانیابی متغیرهای اقلیمی از ایستگاه ها به سلول های شبکه مورد استفاده قرار گرفت. ورودی های زمانی به مدل برای سال های 1386 لغایت 1392 تهیه شد. نقشه پوشش زمین با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده و تصاویر لندست 8 تهیه شد. نقشه شبکه آبراهه با استفاده از نقشه DEM و در نرم افزار ARCGIS تولید شد. نقشه طبقات بافت خاک با استفاده از نمونه برداری میدانی و در آزمایشگاه تهیه شد. آزمایش های اولیه به منظور تعیین حساسیت به پارامترهای ورودی نشان داد که این مدل به هدایت هیدرولیکی جانبی، ضریب کاهش نمایی هدایت هیدرولیکی، میزان تخلخل، ظرفیت مزرعه و کمینه مقاومت روزنه ای سطح برگ حساس است. در این مطالعه، به جز هدایت هیدرولیکی جانبی و ضریب کاهش نمایی، تمامی پارامترهای دیگر (خاک و پوشش گیاهی) بر اساس مطالعات قبلی و مشاهدات میدانی به روش مشابه برای هر دو دسته داده ها تعیین شدند. سری زمانی داده ها به سه دسته زمانی گرم کردن یا آماده‎ سازی (1388-1387)، واسنجی (1390-1388) و اعتبارسنجی (1392-1390) تقسیم شد. مدل با استفاده از داده های دبی سال های 1387 تا 1390 در خروجی حوضه واسنجی شد. ضرایب مختلف کارایی مابین جریان شبیه سازی شده و مشاهده شده محاسبه شد. عدد نش -ساتکلیف برای واسنجی مدل DHSVM 0.59 و برای داده های اعتبارسنجی مدل 0.606 بودند. به طور کلی، نتایج اجرای این مدل در حوضه مورد مطالعه و با توجه به کیفیت و کمیت داده های ورودی به مدل رضایت بخش است.

    کلید واژگان: بارش, تاج پوشش گیاهی, روش فاصله معکوس, شبیه سازی رواناب, DEM
    Salahudin Zahedi *, Kaka Shahedi, Mahmod Habibnejad Rawshan, Karim Solimani, Kourosh Dadkhah

    This study was conducted to evaluate the capability of the DHSVM model to simulate hydrological processes in a mountainous watershed with a minimum agricultural land use. The required climatic parameters were set for the daily time step. The inverse distance method was used to interpolate the climatic variables from the stations to the network cells. Time inputs to the model were prepared for the years 2008 to 2013. The land cover map was prepared using the supervised classification method of Landsat TM data. The stream network map was generated using the DEM map in ArcGIS software. The soil texture map was prepared using field sampling and in the laboratory. Primary tests to the determine sensitivity of input parameters showed that this model is sensitive to lateral hydraulic conductivity, exponential coefficient of hydraulic conductivity, porosity, field capacity, and minimum stomatal resistance. In this study, except for the lateral hydraulic conductivity and exponential decrease coefficient, all other parameters (soil and vegetation) were determined based on previous studies and field measurements in a similar way for both categories of data.  The time series of the data were divided into three, warm- up or preparation periods (2008-2009), calibration (2009-2011) and validation (2011-2013). The model was calibrated using stream flow data from 2008 to 2010. Different efficiency criteria were calculated between simulated and observed flows. NSE value for calibrating was 0.59 and for validation was 0.606. In general, the results of this model implementation in the studied basin with the quality and quantity of input data to the model are satisfactory.

    Keywords: DEM, Inverse distance method, precipitation, Runoff simulation, Vegetation cover
  • صلاح الدین زاهدی*
    کاشت اکوتیپ های گونه مرتعی Elymus hispidus var. hispidus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری انجام شد. این بررسی از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکوتیپ به مقدار کافی بذر از پایه های مختلف سراسر استان جمع آوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر بذر برای هر اکوتیپ کشت شدند. در پائیز سال های 90 و 91 اکوتیپ های هر گونه در قالب طرح های آماری بلوک های کامل تصادفی در عرصه های مرتعی به صورت دیم کشت شدند. ابعاد کرت های آزمایشی 2*4 مترمربع که به صورت 4 خط 4 متری با فاصله 50 سانتی متر اجرا گردید و برای حذف اثرات حاشیه ای فاصله بین کرت ها 5/0 متر و فاصله بین بلوک ها 2 متر در نظر گرفته شد. متغیرهای اندازه گیری شده برای انتخاب و ارزیابی اکوتیپ ها شامل: 1) درصد سبز شدن بذرها در عرصه 2) گلدهی 3) تشکیل بذر 4) ارتفاع گیاه 5) تولید 6) سطح پوشش تاجی و 7) توان رویش مجدد که نتایج نشان داد بین متغیرهای اندازه گیری شده و اکوتیپ ها در سطح احتمال (P< 0.05) اختلاف معنی دار وجود دارد. آزمون دانکن برای پارامترهای مورد اندازه گیری اکوتیپ های مختلف نشان داد که اکوتیپ دولاب، دارای بهترین عملکرد است. به نظر می رسد که فاکتورهای ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک و جهت جغرافیایی بیشترین تاثیر را بر عملکرد اکوتیپ های مختلف داشته اند.
    کلید واژگان: استقرار, اکوتیپ, ایستگاه پژوهشی بهارستان, سازگاری
    Salahudin Zahedi *
    The evaluation of Elymus hispidus var. hispidus ecotypes in different ecological zones of Kurdistan province was carried out at Baharestan Agricultural Research Station in order to nomination of the best ecotypes in terms of adaptability and establishment. The experiment started in 2010 and continued to 2015. For each Ecotype adequate seed of different stocks in whole of the province was reaped. In reproduction phase (2010 autumn) and after soil preparation, all ecotypes were planted on plots with 5*6 m2. In 2011 and 2012autumn, the Ecotype of each Species based on complete randomized block design with 3 replications and 2 meter intervals on 2*4 m2 plots and 4 lines with 4-meter length and 50 cm intervals (In order to elimination of marginal effects) planted. The measured traits for plant selection were 1) growing 2) flowering 3) seeding 4) Yield 5) canopy cover 6) height and 7) regrowing, all data were statistically compound analyzed by SPSS and averages were compared using Duncan method. Results showed that there were significant differences among the measured traits and ecotypes (P≤0.05) in all studied years (2012-2015). In terms of measured parameters for all ecotypes of Elymus hispidus var. hispidus, Dolab Ecotype, showed superiority in the Baharestan research station conditions. it seems that altitude, soil properties and aspect factors have had most efficacy on different ecotypes operation of this specie in this study.
    Keywords: Ecotype, Baharestan Station, Establishment, Adaptability
  • صلاح الدین زاهدی *
    گرم شدن کره زمین بر اثر افزایش غلظت گازهای گلخانه ای، بویژه دی اکسید کربن، تغییرات شدید آب و هوایی طی دهه های اخیر را بدنبال داشته است. این امر روند تخریب منابع طبیعی، خاک و آب را بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک تشدید نموده است. یکی از مهم ترین ابزارهای سازگاری و یا اصلاح پیامدهای این بحران، ترسیب کربن توسط اکوسیستم های طبیعی به کمک ابزارهای مدیریتی کارا نظیر عملیات مدیریتی مرتع و آبخیزداری است. این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین کمی ترسیب کربن در انواع مختلف عملیات اصلاحی و احیائی مکانیکی مانند انواع مختلف بندها و سدهای کوتاه اصلاحی ملاتی، گابیونی و بانکت بندی، در حوزه آبخیز گاودره استان کردستان اجراء گردید. نمونه برداری در واحدهای کاری با اعمال روش نمونه گیری سیستماتیک تصادفی انجام و نمونه ها جهت تجزیه به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج تجزیه آماری داده ها حاکی است که میزان ذخیره کربن پوشش گیاهی در تیمارهای آزمایشی دارای اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد می باشند. همچنین نتایج کل عملکرد ترسیب کربن، شامل پوشش گیاهی و خاک، نشان می دهد که مقدار ترسیب کربن بر اثر عملیات مکانیکی آبخیزداری افزایش یافته است. این افزایش در تیمارهای بانکت بندی و سد های رسوب گیر گابیونی بطور معنی داری بیشتر از شاهد آزمایش بوده و در مقایسه با آن در کلاس برتری قرار می گیرند. میانگین حداکثر کربن ترسیب یافته در واحد سطح 7266 کیلوگرم در هکتار بوده که 65 درصد آن مربوط به ترسیب کربن در خاک است. بطور کلی نتیجه گیری می شود که عملیات اصلاحی سازه های مکانیکی بویژه بانکت بندی دارای قابلیت بالایی در ترسیب کربن بوده و خاک نیز مهم ترین مخزن کربن در این عملیات بشمار می آید.
    کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, عملیات مکانیکی, ترسیب کربن در خاک, ترسیب کربن در پوشش گیاهی
    Salahudin Zahedi Dr *
    The global warming due to increased greenhouse gas concentrations, especially carbon dioxide has led to severe climate change over the past decade. This has aggravated the destruction of natural resources, soil and water, especially in arid and semi-arid regions. One of the most important tools for adaptation or correction of the consequences of this crisis is the carbon sequestration using natural ecosystems through efficient management tools such as watershed management. This research was carried out in order to evaluation and quantitative of carbon sequestration by checkdams and banquette in Kurdistan representative site of Gav-dareh. Sampling was done at work units using a systematic random sampling method. And then transferred to the laboratory for analysis. The results of statistical analysis of the data indicate that the amount of carbon dioxide in vegetation cover in treatments has a significant difference at 5% level. Also, the results of total carbon sequestration, including vegetation and soil, indicate that the amount of carbon sequestration has increased due to watershed mechanical management. This increase in banquette and gabion checkdam is significantly higher than the control and in comparison with it, they are in the class of superiority. The mean of total carbon sequestration is 7266 kg/ha which 65 % of that is related to soil sequestration. It is generally concluded that watershed operation, especially banquette as a mechanical operation has high potential in sequestration, and soil is the most important reservoir in this kinds of operations.
    Keywords: Carbon sequestration in soil, Carbon sequestration in vegetation cover, Climate changes, Watershed mechanical operations
  • صلاح الدین زاهدی *، کاکا شاهدی، محمود حبیب نژادروشن، کریم سلیمانی، کورش دادخواه
    عمق خاک مشخصه مهمی از خاک است که جهت ارائه مشخصات زیرسطحی حوضه آبخیز در مدل های هیدرولوژیکی توزیعی مورد استفاده قرار می گیرد. عمق خاک نفوذ آب و به تبع آن تولید رواناب، ذخیره رطوبت زیرسطحی، حرکت عمودی و افقی رطوبت، ضخامت قسمت اشباع و عمق ریشه گیاه در خاک را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش توسعه یک مدل آماری است که بتواند الگوهای مکانی عمق خاک در یک حوضه آبخیز را از متغیرهای توپوگرافی و پوشش زمین که به ترتیب از مدل رقومی ارتفاع (DEM) و تصاویر ماهواره ای قابل استخراج هستند پیش بینی کند. مدل رقومی زمین با مقیاس مکانی 10 متر با استفاده از نقشه های 1:25000 تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. تصویر ماهواره ای 6 May 2015 سنجنده OLI لندست 8 تهیه گردید. عمق خاک، انحنای توپوگرافیک، نوع کاربری اراضی و وضعیت پوشش گیاهی پارامترهای عمده ای بودند که در مجموع 426 نقطه نمونه برداری در 4 زیر حوضه آبخیز اندازه گیری شدند. از تبدیل باکس کوکس به منظور نرمال سازی داده های عمق خاک اندازه گیری شده و تمامی پارامترهای توضیح دهنده عمق خاک استفاده گردید. مدل پیش بینی آماری Random Forest با 336 نقطه برای کالیبره کردن و 93 نقطه برای آزمون و 31 متغیر توضیحی (18 متغیر به دست آمده از DEM و 13 متغیر به دست آمده از تصویر ماهواره) و با درنظر گرفتن عمق خاک به عنوان خروجی مدل اجرا گردید. خطای پیش بینی مجموعه داده های اعتبارسنجی با درنظر گرفتن 93 نمونه جهت آزمون مدل با ضریب کارایی نش- ساتکلیف، NSE = 0689محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که کاربری اراضی، سطح ویژه حوضه آبخیز، شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده ((NDVI، شاخص جهت شیب (Aspect)، شیب (Slope) و مولفه نخست آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی ((PCA1 مهم ترین متغیرهای توضیحی در برآورد عمق خاک هستند.
    کلید واژگان: عمق خاک, مدل پیش بینی آماری جنگل های تصادفی, مدل رقومی ارتفاع, متغیرهای محیطی
    S. Zahedi *, K. Shahedi, M. Habibnejhad Roshan, K. Solaimani, K. Dadkhah
    Soil depth is a major soil characteristic commonly used in distributed hydrological modeling in order to present watershed subsurface attributes. It strongly affects water infiltration and accordingly runoff generation, subsurface moisture storage, vertical and lateral moisture movement, saturation thickness and plant root depth in the soil. The objective of this study is to develop a statistical model that predicts the spatial pattern of soil depth over the watershed from topographic and land cover variables derived from DEM and satellite image, respectively. A 10 m resolution DEM was prepared using 1:25000 topographic maps. Landsat8 imagery, OLI sensor (May 06, 2015) was used to derive different land cover attributes. Soil depth, topographic curvature, land use and vegetation characteristics were surveyed at 426 profiles within the four sub-watersheds. Box Cox transformations were used to normalize the measured soil depth and each explanatory variable. Random Forest prediction model was used to predict soil depth using the explanatory variables. The model was run using 336 data points in the calibration dataset with all 31 explanatory variables (18 variables from DEM and 13 variables from remote sensing image), and soil depth as the response of the model. Prediction errors were computed for validation data set. Testing dataset was done with the model soil depth values at testing locations (93 points). The Nash-Sutcliffe Efficiency coefficient (NSE) for testing data set was 0.689. The results showed that land use, Specific Catchment Area (SCA), NDVI, Aspect, Slope and PCA1 are the most important explanatory variables in predicting soil depth.
    Keywords: DEM, Prediction statistical model, random forest, Soil depth
  • صلاح الدین زاهدی، افشین زاهدی، احسان خشابی
    پیش زمینه و هدف
    شکستگی های فک و صورت افزایشی روزافزون داشته اند. بر همین اساس در این مطالعه به تحلیل الگوی انواع شکستگی استخوان های فک و صورت و عوامل مرتبط با آن در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) پرداختیم.
    روش مطالعه
    مطالعه به صورت یک بررسی مشاهده ای از نوع توصیفی تحلیلی انجام گردید. پرونده 637 نفر از بیمارانی که با تشخیص قطعی شکستگی های فک و صورت در سال 1390 به بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه مراجعه و داده های آن ها به طور کامل در پرونده موجود بود، موردبررسی قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوار و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد دارای شکستگی، 47/14± 68/26 سال بود. سقوط از ارتفاع شایع ترین علت شکستگی بود و بعدازآن تصادف و نزاع شایع ترین علل بودند. بیشترین محل شکستگی بینی با حدود 4/66 درصد و مندیبل با 1/7 درصد بودند.
    بحث و نتیجه گیری
    آسیب های فک و صورت در مردان و در سنین 20 تا 30 سال شایع تر بوده و عمدتا ناشی از سقوط از ارتفاع و تصادفات جاده ای می باشند و بیشتر در استخوان های بینی و فک پایین دیده می شود.
    کلید واژگان: شکستگی, فک, صورت, فک بالا, فک پایین, گونه, دنتوآلوئولار, بینی
    Salahaddin Zahedi, Afshin Zahedi, Ehsan Khashabi
    Background and Aims
    The maxillofacial fractures have shown an increasing trend. Hence, in this study, the trend of maxillofacial fractures is studied and their corresponding etiologies are analyzed in patients referring to Imam Khomeini hospital.
    Materials and Methods
    In a descriptive cross-sectional design, 637 medical documents of patients with maxillofacial fractures who referred to Imam Khomeini Hospital between 2009- 2011 were evaluated and were analyzed using ANOVA and chi-square exams with SPSS software.
    Results
    The mean age of maxillafacial trauma was 26.68 ±14.47 years. Falls and traffic accidents were the most common cause of fractures followed by assaults. The most common fracture sites were nasal and mandible areas with 66.4% and 7.1%, respectively.
    Conclusions
    It may be concluded that maxillofacial fractures are more common among males aging from 20 to 30 years old and are mainly due to falls and traffic accidents and are more common in nasal and mandible areas.
    Keywords: Fracture, Maxillofacial Bones, Prevalence
  • صلاح الدین زاهدی*، مینا بیات، فرهنگ قصریانی
    در طی چند دهه گذشته تغییرات وسیعی در کاربری و پوشش اراضی حوزه آبخیز سد قشلاق سنندج روی داده است. مراتع منطقه دچار تغییرات وسیع شده، به کاربری های دیگر تبدیل و یا کیفیت خود را از دست داده اند. ادامه این روند علاوه بر کاهش تولید علوفه مراتع و به طبع آن افت تولید محصولات دامی و افزایش بیکاری و مهاجرت به شهر، منجر به افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و کاهش حجم مخزن دریاچه سد قشلاق و تقلیل عمر اقتصادی آن خواهد بود. در این مطالعه کوشش بعمل آمد تا سیر تغییرات زمانی در کاربری های مختلف پوشش زمین در بخشی از حوزه آبخیز سد قشلاق سنندج از سال 1987 و سال 2010 تغییرات در طی مدت 23 سال با استفاده از تفسیر و آنالیز داده های چندزمانه از سنجنده (TM) ماهواره لندست5 به نقشه تبدیل گردد. در این راستا از داده های موجود منطقه و اطلاعات میدانی برداشت شده نیز بعنوان داده کمکی استفاده گردید. بیشترین میزان تغییر کاربری با مساحت 4857 هکتار کاهش مربوط به کاربری مراتع کلاس2 (با درجه کیفی متوسط) می باشد، در رتبه های بعدی مراتع کلاس3 (با درجه کیفی فقیر) با رقم 2983 هکتار افزایش و اراضی آبی کشاورزی با 1641 هکتار افزایش قرار گرفته اند. نتایج این مطالعه نشان داد که سطح مراتع متوسط در منطقه کاهش و به مراتع فقیر و اراضی کشاورزی آبی تبدیل شده اند که نشان دهنده چرای شدید در منطقه مورد مطالعه و تبدیل مراتع حریم اراضی کشاورزی و منابع آب به اراضی کشاورزی است.
    کلید واژگان: مراتع, تغییرات پوشش زمین, سد قشلاق, لندست5
    Salahaddin Zahedi*, Mina Bayat, Farhang Ghasriani
    In the past decade, extensive changes have occurred in the land use and land cover of Qeshlaq dam watershed. The rangelands of the study area have undergone extensive changes, converted to other land uses, or lost their quality. The continuation of this process not only reduces the forage production and consequently livestock production but also increases unemployment and migration to the city, leading to increasing soil erosion and sediment yield as well as reduced size of the dam reservoir and reduced economic life. This research was aimed to detect and provide the map for the land-cover changes in the study area during 1987 and 2010 using TM Landsat 5 satellite images. In this regard, the available data of the study area and the data collected from field were used as ancillary data. Maximum land-use changes, with a reduction of 4857 ha in area, were related to the class II rangelands, followed by class III rangelands with an increase of 2983 ha, and agricultural irrigated lands with an increase of 1641 ha, respectively. Our results clearly confirm the heavy grazing in the study area and conversion of rangelands to agricultural lands.
    Keywords: rangelands, Land, cover changes, Qeshlaq dam, Landsat5
  • صلاح الدین زاهد*ی، فرهنگ قصریانی، مینا بیات
    برای اندازه گیری اثرات چرای شبیه سازی شده بر روی گونه مهم مرتعی یال اسب (Stipa barbata)، پیش از آغاز فصل رویشی سال 1386 اقدام به قرق قطعه ای نیم هکتاری از مراتع شد. در این قرق 40 پایه از گونه یال اسب به صورت کاملا تصادفی انتخاب شده و هر 10 پایه از طریق چشمی به تیمارهای قطع تولید به میزان های 0، 25، 50 و 75 درصد اختصاص یافت. تیمارهای قطع در سه مرتبه و با فاصله یک ماه صورت گرفت و مقادیر برداشت شده، پس از خشک شدن در هوای آزاد، توزین و برای محاسبه تولید، جمع و محاسبه گردید. همچنین پایه های شاهد و نیز باقیمانده تولید تیمارهای قطع در آخر فصل رویشی برداشت، به طریق ذکرشده خشک و توزین گردیدند. مطالعه به مدت چهار سال تکرار شده و با استفاده از طرح آماری کرت های خرد شده در زمان، تجزیه داده ها انجام شد. نتایج نشان داد که اثر سال و شدت های مختلف برداشت و همچنین اثر متقابل سال و شدت های مختلف برداشت بر روی تولید علوفه در سطح پنج درصد معنی دار است اما از لحاظ آماری اختلاف معنی داری درارتفاع نهایی و تعداد شاخه زایشی وجود ندارد. بیشترین و کمترین میزان تولید مربوط به سالهای 86 و87 با بارندگی های 508 و 167 میلی متر و شدت برداشت 75 درصد است. بطورکلی و با توجه به تغییرات مدیریتی و محیطی موثر بر این گونه مرتعی، می توان بیان داشت که این گونه در این رویشگاه با شدت قطع سبک (25%) و حداکثر تا برداشت یک سوم کل تولید سالانه سازگار است.
    کلید واژگان: قطع, تولید, مراتع مجیدآباد, ارتفاع نهایی, تعداد شاخه زایشی
    S. Zahedi*, F. Ghasriani, M. Bayat
    For assessing clipping (simulated grazing) effects on Stipa barbata as an important species, a half hectare exclosure field was established before 2007 growing season in Majidabad paddock. Inside the exclosure area, 40 plants were selected of which 10 replications were allocated to each specific treatment of ocular-estimated hand clipping of 25, 50 and 75 percent of annual growth. Ten replications were assigned as control (unclipped) plants. Clippings were done monthly during the three months of current grazing season. Monthly-clipped plant materials were dried in free air to calculate the accurate clipping intensity. In addition, the residues of all plants (also controls) were clipped and dried simultaneously at the end of growth season. The study was done for four years. A split plot in time was used as the statistical design and analysis. The results showed that the main effect of year and different clipping intensities and interactions effect of different clipping intensity and years were significant on forage production but no significant difference was found on final height and number of reproductive branches. Most and least amount of production were related to the years of 2007 and 2008 with 508 and 167 mm of rainfall, respectively and 75% treatment (severe clipping). As the overall conclusion, regarding the environmental and management variations of this species, it is adapted with light clipping (25%) and maximum allowable use of one third of the annual yield growth.
    Keywords: Clipping, yield, Majidabad rangelands, final height, number of reproductive branches
  • صلاح الدین زاهدی، فرهنگ قصریانی، مینا بیات
    گونهBromus tomentellusبرای مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه، قدرت، و شادابی در مراتع مجیدآباد قروه انتخاب شد. تیمار های آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50، و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. نتایج به دست آمده در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان در سه سال، 1387- 1389، در نرم افزار های SASوIRRISTAT تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر سال و شدت های مختلف برداشت، همچنین، اثر متقابل سال و شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه و شادابی گونه Bromus tomentellus در سطح یک درصد معنی دار است و بین تیمار های 50 و 75 درصد، از لحاظ آماری، اختلاف معنی داری وجود ندارد. بیشترین میزان تولید به شدت برداشت 25 درصد در سال 1389 با بارندگی 390 میلی متر اختصاص دارد و کمترین میزان به شدت برداشت 50 و 75 درصد در سال 1387 با میزان بارندگی 170 میلی متر. بر اساس تجزیه AMMI، نخستین مولفه اصلی اثر متقابل حدود 6/93 درصد از واریانس اثر متقابل را بیان نمود و در سطح یک درصد معنی دار شد. بای پلات نخستین مولفه اصلی اثر متقابل و میانگین تولید نشان داد که تیمار 25 درصد بالاترین میانگین تولید و از پایداری نسبتا مناسبی برخوردار است و تیمار شاهد دارای کمترین میزان پایداری و تیمار 75 درصد دارای بیشترین پایداری است.بنابراین، با توجه به نتایج، برای حفظ تولید و شادابی گونه Bromus tomentellus و همچنین حفاظت خاک میزان برداشت 25 درصد برای این گونه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: Bromus tomentellus, شدت برداشت, قدرت و شادابی, مراتع مجید آباد قروه
    Salahudin Zahedi, Farhang Ghasriani, Mina Bayat
    To study the effect of different harvesting intensity on forage production of Bromus tomentellus was considered of Majid Abad Qorveh. Treatments included four harvested intensity 25, 50 and 75 percent and control (no harvest).Data were analyzed based on splitplot over time during four years(1386-1389) using SAS and IRRISTAT software. The results showed that the main effect of year, different harvesting intensity and interactions effect of different harvesting intensity and years are significant on forage production and vitality of Bromus tomentellus. Comparing the harvesting intensity of 50 and 25 percent indicated no significant difference between them. The highest intensity of production is harvest intensity of 25 percent with 390 mm perecipition in 1389 and the lowest harvest intensity is 50 and 75 percent with170 mm perecipition in 1387. Regarding to AMMI Analysis, the first interaction principal component(IPC1) had a significant effect and express a 93/6 percent of the interaction of the sum of squares. The first main component biplot interaction showed that the 25 percent treatments had a highest average production and stability is relatively good, control treatment had a lowest stability and 75 percent treatment had a highest stability. According to the results, to preserve the production and vitality of Bromus tomentellus the harvesting intensity of 25 percent is recommended.
    Keywords: Bromus tomentellus, harvesting intensity, strength, vitality, M. AbadQorveh rangelands
سامانه نویسندگان
  • دکتر صلاح الدین زاهدی
    دکتر صلاح الدین زاهدی
    پژوهشگر علوم آب، هیدرولوژی، مدل های آماری، سنجش از دور، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال