به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عباسعلی طالبی

  • مصطفی پاک باطن، عباسعلی طالبی*
    استراتژی شبکه سازی قدرت چین در غرب آسیا، سیاست چرخش آمریکا به سمت شرق آسیا را با اختلال روبه رو ساخته است و بار دیگر غرب آسیا به عرصه رقابت و تقابل دو قدرت بزرگ جهانی مبدل گشته است. در این چارچوب، مهار چین در غرب آسیا به یک اولویت راهبردی در راهبردهای کلان ایالات متحده تبدیل گشته و درصدد است تا در مقابل حضور چین در غرب آسیا، نقش آفرینی جدیدی داشته باشد. هدف این مقاله تبیین سیاست آمریکا برای مهار چین در غرب آسیا است و با روش تحلیلی-تبیینی به این سوال پاسخ داده که آمریکا چگونه درصدد مهار نفوذ چین در منطقه غرب آسیا است؟ در پاسخ فرض این است که امریکا از طریق سازمان دهی اقتصادی، سازمان دهی ائتلاف های جدید، مقابله گفتمانی و مشارکت با متحدان راهبرد چندوجهی را برای مهار پکن در غرب آسیا برگزیده است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم سیاست چرخش به شرق آسیا، منطقه غرب آسیا برای آمریکا از جایگاه ویژه ای برخوردار است و این کشور در آینده کوتاه مدت و میان مدت تمرکز ویژه ای در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و گفتمانی جهت مهار چین در منطقه غرب آسیا دارد.
    کلید واژگان: آمریکا, چین, مهار, غرب آسیا, نفوذ
    Mostafa Pakpaten, Abbasali Talebi *
    China's power networking strategy in West Asia has made America's policy of turning towards East Asia face disruption, and once again West Asia has become the arena of competition and confrontation between the two great world powers. In this framework, containment of China in West Asia has become a strategic priority in the macro strategies of the United States and it is trying to play a new role against China's presence in West Asia. The purpose of this article is to explain US's policy to contain China in West Asia, and with an analytical-explanatory method, it has answered the question of how US is trying to contain China's influence in West Asia. In response, it is assumed that US has chosen a multi-faceted strategy to contain Beijing in West Asia through economic organization, organization of new alliances, dialogue confrontation and cooperation with allies. The findings show that despite the policy of turning to East Asia, the West Asian region has a special place for the US, and in the short and mid-term future, this country will focus on various economic, political and discourse dimensions to contain China in the West Asian region.
    Keywords: US, China, Containment, West Asia, Influence
  • عباسعلی طالبی*
    از آن جا که یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی دولت بایدن، تدوین و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه بوده است. این مقاله به کارگیری روش تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال ارزیابی سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن است. لذا سوال اصلی این تحقیق این است که سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن چگونه قابل ارزیابی است؟ این پژوهش اکتشافی است و فرضیه ندارد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در حالی که دولت بایدن در سیاست های اعلامی خود بر نقش نقش فعال تر آمریکا و حضور پررنگ تر در سطح منطقه ای تاکید داشت و برعکس سلف خود تمایل کمتری به دنبال کردن اقدامات یک جانبه یا استفاده از زور برای مقابله با چالش های سیاست خارجی داشته است. همچنین، سیاست خارجی بایدن هم زمان دو هدف را با توجه به شرایط و اقتضائات منطقه دنبال کرده است؛ از یک طرف همکاری با متحدان سنتی را برای تضمین ثبات منطقه ای در اولویت قرارداد و از طرف دیگر دولت بایدن با استفاده از قدرت نرم تلاش کرد که ترویج حقوق بشر را نیز دنبال کند. در نهایت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه با مانع محور مقاومت در عراق، ایران، لبنان، غزه و یمن روبرو می باشد.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, وابستگی متقابل, خاورمیانه, ایران, عراق
  • عباسعلی طالبی*
    وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، هراس رژیم های منطقه و همسوییآمریکا باعث شد حکومت عراق آغازگر فرسایشی ترین نبرد نابرابر قرن بیستم در جغرافیای خلیج فارس بشود. نقش امریکا در جنگ نشان داد که علیرغم اختلافات دیرینه با عراق به دلیل تهدید انگاری مشترک از انقلاب ، به همیاری با عراق بپردازد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با این سوال که امریکا با توجه به اهداف سیاسی و اقتصادی در منطقه در جنگ عراق علیه ایران چه نقشی داشته است؟ این فرضیه مطرح شد که پیوستگی اهداف عراق و امریکا در مورد محدود کردن انقلاب اسلامی، به آغاز جنگ و تداوم همسویی آنها در عمل منجر شد. در نتیجه میزان همسویی دو کشور تابع نتایجی بود که در جبهه ها رقم خورده و اوج این همکاری در گشودن جبهه دوم در خلیج فارس توسط آمریکا بود و جنگ در منطقه ای شکل گرفت که آمریکا در آن دارای منافع حیاتی بوده و سرنوشت جنگ با توجه به طرف های درگیر در آن برای آنها مهم بود ؛ از سویی ایران که پس از وقوع انقلاب اسلامی به دشمن آمریکا در منطقه تبدیل شد و در سوی دیگر آن عراق قرار داشت که متحد شوروی محسوب می شد.
    کلید واژگان: جنگ تحمیلی, ایران, عراق, دخالت آمریکا, موازنه تهدید
    Abbasali Talebi *
    The occurrence of the Islamic revolution in Iran, the fear of the regional regimes and the alignment of the United States caused the Iraqi government to initiate the most erosive and unequal battle of the 20th century in the geography of the Persian Gulf. America's role in the war showed that despite the long-standing differences with Iraq, due to the common threat of the revolution, it should cooperate with Iraq. This research is descriptive-analytical with the question, what role did America play in the Iraq war against Iran, considering the political and economic goals in the region? It was hypothesized that the joint goals of Iraq and America in limiting the Islamic revolution led to the start of the war and the continuation of their alignment in practice. As a result, the degree alignment between the two countries was subject to the results achieved on the fronts, and the peak of this cooperation was the opening of the second front in the Persian Gulf by the United States, and the war was formed in a region where the United States has vital interests, and the fate of the war depends on The parties involved in it were important to them
    Keywords: Imposed War, Iran, Iraq, US Intervention, Balance Of Threat
  • عباسعلی طالبی*، سید ابوالفضل موسوی زاده، صاحب احمدی
    مطالعه آثار و پیامد انقلابات اجتماعی یکی ازحوزه های مناقشه برانگیز جامعه شناسی انقلاب محسوب می شود. وقوع غیر منتظره انقلاب اسلامی نه تنها نظریه پردازان و جامعه شناسان را با شوک مهمی روبرو کرده بلکه با تقویت جبهه های پژوهشی صحت ، اعتبار و قابلیت های تبیین و پیش بینی تئوری های پیشین را در معرض آزمون بزرگ قرارداده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که وقوع انقلاب اسلامی چه تاثیری بر نظریه های انقلاب داشته است؟در پاسخ این فرضیه مطرح شد که وقوع انقلاب اسلامی ایران نه تنها موجب کشف ناسازگاری های علمی و صحت اعتبار آنها در تئوری های انقلاب شده ، بلکه دگرگونی قابل توجهی در آنها ایجاد کرده و عوامل مذهبی و فرهنگی این اثرگذاری را تقویت کرده است. یافته نشان می دهد اولا ناتوانی تئوری های سه نسل اول در تبیین و چرایی وقوع انقلاب اسلامی نقش زیادی در شکل گیری نسل چهارم تئوری ها توسط گلدستون شده است. ثانیا انقلاب اسلامی تاثیر زیادی در تعدیل و اصلاح اندیشه های اسکاچپل و انتقاد بر اندیشه مدرنیستی و طرح انقلاب پست مدرن از سوی فوکو شده است. انقلاب اسلامی نه تنها نظریه های سنتی انقلاب که معطوف به تبیین علل و عوامل و فرا یند تکامل انقلابها بودند را تحت تاثیر قرار داده، بلکه باعث شکل گیری نظریه هایی که قابلیت تعمیمی بیشتری نسبت به تئوریهای قبلی داشته منجرشده و در نهایت توجه به مولفه های فرهنگی و تاثیر رهبری در بسیج توده ای در تبیین انقلابات شده است.
    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, نظریه ها, عوامل فرهنگی, ایدئولوژی
    Abbasali Talebi *, Sayed Abolfazl Mousavizadeh, Saheb Ahmadi
    The study of the effects and consequences of social revolutions is considered one of the controversial areas of the sociology of revolution. The unexpected occurrence of the Islamic Revolution has not only faced theorists and sociologists with an important shock, but by strengthening the research fronts, it has exposed the accuracy, validity, and capabilities of explaining and predicting previous theories to a great test. Using the descriptive-analytical method, this research the question of what effect did the occurrence of the Islamic revolution have on the theories of the revolution? the occurrence of the Islamic revolution in Iran not only led to the discovery of scientific inconsistencies and their credibility. It has revolutionized the theories and has created a remarkable change in them and the religious and cultural factors have strengthened this impact. The findings show that: the inability of the first three generations of theories to explain and why the Islamic Revolution occurred played a big role in the formation of the fourth generation of theories by Goldstone. Secondly, the Islamic revolution has had a great influence in adjusting and reforming Skocpol thoughts and criticizing modernist thought and postmodern revolution plan by Foucault. The Islamic Revolution not only affected the traditional theories of the revolution that were aimed at explaining the causes and factors and the evolution process of the revolutions, but also led to the formation of theories that had more generalization ability than the previous theories and attention to the components of Cultural, the influence of mass mobilization.
    Keywords: Islamic Revolution, Theories, Cultural Factors, Ideology
  • عباسعلی طالبی*، فاطمه طالبی
    سبک زندگی از موضوعات نوظهور فراگیر و چالش برانگیز است که با استفاده از وسایل ارتباط جمعی متنوع و زیرپا گذاشتن مرزهای جغرافیایی نه تنها همه حوزه های زندگی بشری و تمایلات ذهنی شهروندان و نیز روش و منش زندگی آنان را تحت تاثیرخود قرار داده، بلکه ابعاد و جدیت این موضوع دولت ها ، نهادها و پژوهشگران را با فضای جدید اما نگران کننده روبرو کرده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که مختصات راهبردی غرب در تغیر سبک زندگی ایرانی و اسلامی چیست؟در پاسخ این فرضیه مطرح شد که به به نظر می رسد مختصات راهبردی غرب در تغییر سبک زندگی ایرانی و اسلامی در راستای زمینه سازی تقویت الگوی غرب در حوزه عمل اجتماعی می باشد. یافته ها نشان می دهد: اولا غرب با تبلیغات برنامه ریزی شده و تولید محتوای رسانه ای در تغییر الگوی مصرف، تجمل گرایی، فردگرایی و تضعیف بنیان خانواده از عمکرد قابل ذفاعی برخوردار بوده است.ثانیا کوشید با تشدید فزاینده شکاف ها ، فاصله طبقاتی احساس ناامنی روانی و اجتماعی هزینه های تامین امنیت اجتماعی را بالا ببرد و ثالثا با تبلیغ فرهنگ بسته بندی شده بدنبال ایجاد وضعیت از خود بیگانگی و رواج سبک زندگی متکثر در جامعه ایران و اسلامی می باشد.
    کلید واژگان: سبک زندگی, از خود بیگانگی, فرد گرایی, مصرف گرایی
    Abbasali Talebi *, Fatemeh Talebi
    Lifestyle is one of the emerging, pervasive and challenging issues that, by using various means of mass communication and breaking geographical boundaries, has influenced not only all areas of human life and the mental tendencies of citizens, but also the way and character of their lives, but also the dimensions and The seriousness of this issue has faced governments, institutions and researchers with a new but worrying environment. Using the descriptive-analytical method, this article addressed the question, what are the strategic coordinates of the West in changing the Iranian and Islamic lifestyle? In response to this hypothesis, it was proposed that the strategic coordinates of the West in changing the Iranian and Islamic lifestyle in It is aimed at strengthening the western model in the field of social action. The findings show: firstly, the West has been effective in changing consumption patterns, luxury, individualism and weakening the family foundation with planned advertisements and media content production. Psychological and social insecurity increases the costs of providing social security, and thirdly, by promoting packaged culture, it seeks to create a situation of alienation and the spread of a pluralistic lifestyle in Iranian and Islamic society.
    Keywords: Lifestyle, Alienation, Individualism, Consumerism
  • عباسعلی طالبی*، وحید صالحی
    اهمیت، نقش و جایگاه علوم انسانی در تربیت نسل های اندیشه ورز ، توانمند، شکل گیری نگرش ها، تحقق سند چشم انداز و ارتقای تولیدات این حوزه از معرفت بشری که می تواند مسیر پیشرفت عالمانه کشور را به سوی اهداف عالیه نظام سیاسی هموار سازد، برکسی پویشیده نیست. اما رشد این حوزه معرفتی کند و کاربرد آن از عمکرد قابل دفاعی برخوردارنیست.این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخته که علوم انسانی در ایران از چه جایگاهی برخوردار بوده و در راه توسعه با چه موانعی روبرو می باشد. در پاسخ این فرضیه مطرح شد که علوم انسانی نسبت به سایر حوزه های معرفتی به جای متن در حاشیه قرارگرفته و از کابرد آن رضایت چندانی وجود ندارد.یافته نشان می دهد اولادر جامعه ما علوم انسانی وجاهت نظری و عملی الزم برای تنظیم سازوکارهای خرد و کلان جامعه را ندارد و جایگاه علوم انسانی در مسیر توسعه کشور برای مسئولین و سیاست گذاران به درستی تعریف و تبیین نشده است. ثانیا توسعه علوم انسانی با موانع عدم احساس نیاز از سوی سیاستگذاران، عدم انطباق با نیازهای بومی و کمبود مراکز پژوهشی، عوامل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی روبرو می باشد
    کلید واژگان: علوم انسانی, توسعه, تحول, فرهنگ
    Abbasali Talebi *, Vahid Salehi
    The importance, role and position of humanities in the education of thoughtful, capable generations, the formation of attitudes, the realization of the vision document and the promotion of the products of this field of human knowledge, which can pave the way for the scientific progress of the country towards the high goals of the political system. No one has been swept away. But the growth of this field of knowledge is slow and its application is not defensible. Using the descriptive-analytical method, this article raises the question of what status the humanities have in Iran and what obstacles it faces in the way of development. In response to this hypothesis, it was proposed that the humanities are on the sidelines compared to other fields of knowledge instead of the text, and there is not much satisfaction with its application. The findings show that, first of all, in our society, the humanities and the theoretical and practical aspects are necessary to regulate micro and macro mechanisms. It does not have the society and the position of humanities in the development of the country has not been properly defined and explained to the officials and policy makers. Secondly, the development of humanities faces the obstacles of lack of feeling of need on the part of policy makers, non-compliance with local needs and lack of research centers, cultural, historical and social factors.
    Keywords: Humanities, Development. Transformation, Cultural
  • عباسعلی طالبی*، سید ابوالفضل موسوی زاده
    مقام معظم رهبری در دهه چهارم انقلاب اسلامی در مانیفستی تحت عنوان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ضرورت شکل گیری تغییرات اساسی و توصیه هایی دراخلاق، اقتصاد، عدالت، مبارزه با فساد و عوامل شکل گیری تغییراتی مانند توانمند سازی نیروی انسانی در مواجهه با تهاجم نرم را به عنوان نقشه راه در پیاده سازی طرح تمدن اسلامی بیان کرده است. نقطه عطف این بیانیه، تهاجم نرم، جنگ رسانه ای و تاثیر آن درالقای ناامیدی، تحریف روایت ها، تغییر هویت و سبک زندگی بوده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که رسانه های غربی با شاخصه های فراگیری و فرصت های متکثر با توجه به وضعیت سیاستگذاری داخلی چه تاثیری بر جوانان داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که پخش برنامه های جهت دار رسانه ها در حوزه شناختی بیشترین تاثیر را در تغییر رویکرد جوانان داشته است.یافته ها نشان می دهد برنامه های سبک زندگی، تغییر هویتی، یاس آفرینی، انگیزه سازی و تحریک تمایلات به دلیل ضعف سواد رسانه ای، بیشترین تاثیر را در منفعل سازی و ایجاد گسست در نسل امروز داشته و ضعف سیاستگذاری نهادها در ارتقای سواد رسانه ای نه تنها به تحکیم این جریان کمک فراوانی نموده، بلکه در توانمند سازی نیروی انسانی در مواجهه با تهاجم نرم رسانه ای به دلیل عدم تفکیک بین آموزش و فرهنگ سازی، فقدان خلاقیت و واکنشی بودن نسبت به موج فزآینده وسایل ارتباطی با گستردگی و تکثر محتوای تولیدی در پاسخگویی به مطالبات جوانان از عمکرد قابل دفاعی برخوردار نمی باشد
    کلید واژگان: تهاجم نرم, سواد رسانه ای, سیاستگذاری, هویت
    Abbasali Talebi *, Sayed Abolfazl Mousavizadeh
    The supreme leader in the fourth decade of the Islamic revolution in the manifesto entitled the statement of the second step of the Islamic revolution, the necessity of forming fundamental changes and recommendations in ethics, economy, justice, fighting corruption and factors for the formation of changes such as empowering human resources in the face of soft aggression has expressed as a road map in the implementation of the plan of Islamic civilization. The focus of this statement is soft aggression, media war and its effect on inducing despair, distorting narratives, changing identity and lifestyle. This research, using the descriptive-analytical method, addressed the question of whether the western media with its characteristics What has been the impact of learning and multiple opportunities on the youth according to the state of domestic politics? hypothesis, broadcasting of targeted media programs in the cognitive field had the greatest effect on changing the attitude of young people. findings show that lifestyle programs, identity change, and stimulation of desires are due to weakness. Media literacy has had the greatest effect in passivizing and creating a break in today's generation and the weakness of institutions' policies in promoting media literacy has not only helped to consolidate this trend, but also in empowering human resources in the face of soft media invasion. the lack of separation between education and culture, the lack of creativity and responsiveness to the growing wave of communication tools with the wide and multiplicity of production contents, it does not have a defensible function.
    Keywords: Soft Aggression, Media Literacy, Politics, Identity
  • عباسعلی طالبی *

    حاکمیت مطلوب در ذیل گفتمان تمدن نوین اسلامی از اساسی ترین و پر معنا ترین مفاهیمی بود که در بستر انقلاب اسلامی شکل گرفته و سپس تبدیل به یک گفتمان مسلط شد. قبض و بسط حاکمیت مطلوب مستلزم تئوریزه شدن مولفه های حکومت، فراگیری و صدور آن به عنوان یک مدل مفهومی نیازمند تبیین حاکمیت مطلوب منتاسب با ظرفیت های آموزه های دینی است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که حکومت مطلوب در تراز انقلاب اسلامی از چه شاخصه ها و مولفه هایی برخورداراست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که حاکمیت مطلوب در تراز انقلاب اسلامی برمبنای آموزه های اسلامی، که متناسب با ظرفیت های امروز بشریت، با نظر توامان به دنیا و آخرت بر پاسخگویی،شفافیت، مسئولیت پذیری، قانونمندی و صیانت از حقوق شهروندی مفصل بندی شده و درصدد ترسیم و تنظیم مناسبات حیات اجتماعی انسان است. یافته ها نشان می دهد. اولا شاخصه های حکمرانی مطلوب با مشروعیت دولتها در ابعاد مختلف، به ویژه سطح رضایت مندی شهرندان ، ارتباط مثبت و معنا داری دارد. ثانیا شاخصه های حکمرانی مطلوب نه تنها در آموزه های دینی قابل مشاهده است، بلکه زمینه ها و لوازم تحقق آن طی چهار دهه انقلاب، مطابق با اقتضائات جامعه در تقنین، قضا اجرا فراهم می باشد. ثالثا بهره برداری از این فرصت بالفعل و تحقق کامل این پاردایم غالب مدیریتی- سیاسی مستلزم تقویت جامعه مدنی، تثبیت و توازن حکومت و جامعه و تمایل کارگزاران در تحقق و پیاده سازی کامل شاخصه های آن می باشد.

    کلید واژگان: حاکمیت مطلوب, پاسخگویی, شفافیت, حاکمیت قانون و صیانت از حقوق شهروند
    AbbasAli Talebi *

    Desirable governance under the discourse of modern Islamic civilization, which was one of the most fundamental and meaningful concepts that was formed in the context of the Islamic Revolution and then became a dominant discourse. The concept and development of the ideal governance requires the theorization of the components of government, its acquisition and issuance as a conceptual model that requires the explanation of the ideal governance according to the capacities of religious teachings. Using the descriptive-analytical method, this research addressed the question of what characteristics and components the ideal government has at the level of the Islamic revolution. In response to this hypothesis, the desired governance was proposed in line with the Islamic revolution based on Islamic teachings, which are elaborated in accordance with the capacities of today's humanity, with a twin view of the world and the hereafter, accountability, transparency, accountability, legality and the protection of citizen's rights. Drawing and regulating the relationships of human social life. Findings show. First, the indicators of good governance have a positive and significant relationship with the legitimacy of governments in different dimensions, especially the level of satisfaction of citizens. Secondly, the characteristics of good governance can be seen not only in religious teachings, but the grounds and tools for its realization during the four decades of the revolution are provided in accordance with the requirements of the society in legislation, justice and implementation. .

    Keywords: good governance, accountability, transparency, rule of law, protection of citizen', s rights
  • عباسعلی طالبی*، سید محمدرضا موسوی
    علم سیاست در ذیل علوم انسانی از جمله حوزه های معرفتی که قدمتی همپای آموزش عالی دارد. امروزه در جامعه علمی، سیاست از جمله علومی است که کنشگران آن نقش مهمی در شناسایی خط و مشی ها، اتخاذ تصمیم و حرکت برای نیل به آینده مطلوب کشورها دارند این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که در طرح تحول علوم انسانی، علوم سیاسی در چه وضعیتی قراردارد؟ قبض و بسط آن با چه چالش هایی روبرو می باشد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد جایگاه علوم انسانی به معنای عام و علوم سیاسی به طور خاص مبهم بوده و این دانش در روند تحولات و تولیدات علمی بیشتر در حاشیه است تا متن. یافته ها نشان می دهد اولاروند تحولی علوم سیاسی علیرغم تلاشهای بسیاری از اندیشمندان این رشته کند به نتیجه ای مطلوب و در خور با اهداف نظام و چشم اندازها تعریف شده نگردیده است. ثانیا اولین گام در جهت تعمیق و ارتقای جایگاه علوم سیاسی در جامعه شناسایی وضعیت موجود و همکاری دوسویه دولت با متولیان این رشته است. ثالثا غیرکاربردی بودن دروس، انتزاعی بودن صرف ، عدم انطباق با نیازهای جاری کشور و سلطه گرایش های سنتی و تاریخی ، فقر روش شناسی، ضعف در تولیدات علمی موجب شده تا مشکلات و بحران های دروس علوم سیاسی در سالیان اخیر نمود بیشتری پیدا کند.برای برون رفت، راهکارهای بومی سازی، گرایش به کاربردی شدن آموزش و پژوهش، تقویت مطالعات بین رشته ای و تغییر قواعد استخدامی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: علوم سیاسی, فقر روش شناسی, مطالعات بین رشته ای, بومی سازی
    Abbasali Talebi *, Seyed Mohammadreza Mousavi
    Political science under the human sciences is one of the fields of knowledge that has the same age as higher education. Today, in the scientific community, politics is one of the sciences whose actors play an important role in identifying policies, making decisions and moving to achieve the desired future of countries. This research, using the descriptive-analytical method, addressed this question in the plan What is the state of evolution of humanities and political sciences and what challenges does it face in its development? In response to this hypothesis, the position of humanities in general and political sciences in particular is vague and this knowledge is more on the sidelines than the text in the process of developments and scientific productions. The findings show that, firstly, despite the efforts of many thinkers in this field, the evolutionary process of political science has not reached a favorable result in accordance with the goals of the system and the defined prospects. There is bilateral cooperation between the government and the custodians of this field. Thirdly, the impracticality of the courses, the mere abstraction, the non-compliance with the current needs of the country and the dominance of traditional and historical tendencies, the poverty of psychology, the weakness in scientific productions have caused the problems and crises of political science courses to become more apparent in recent years. Therefore, solutions for localization, the tendency to apply education and research, strengthening interdisciplinary studies and changing employment rules are suggested
    Keywords: political science, methodological poverty, interdisciplinary studies, Localization
  • سوسن خالقی، عیسی حسن زاده*، محمدرضا نعیمی، عباسعلی طالبی
    این مقاله به عنوان بررسی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی بعد از انقلاب اسلامی در ایران به سیر تحولات اقتصادی و سیاسی در قالب برنامه های توسعه توجه دارد تا رابطه بین توسعه سیاسی و اقتصادی را دریاید . به لحاظ روش شناسی، تحقیق از نوع کیفی وتوصیفی تحلیلی است که به روش اسنادی انجام می شود. نتایج حاصل از بررسی حاکی از این است که انقلاب اسلامی نتیجه مشارکت تمامی گروه های سیاسی اعم از گروه های دینی، دینی و ملی، ملی گرایان با گرایش های سوسیالیستی و لیبرالی است و توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی نیازمند مشارکت سیاسی احزاب و گروه ها و مشارکت اقتصادی بخش خصوصی است. پس از انقلاب این موارد در برنامه های توسعه کشور در قالب برنامه های پنج ساله دیده شده که سازمان برنامه و بودجه کارگزار اصلی تهیه نیازمندی ها و تدوین برنامه است. حزب جمهوری اسلامی علی رغم این که فراگیرترین حزب انقلابی و اسلامی بود اما به علت اختلافات ناشی از نگرش و گرایش سیاسی بدون تاثیرگذاری در نظام اقتصادی و فقط با حذف رقبا به سمت انزوا و تعطیلی کشیده شد. جامعه روحانیت مبارز تهران نیز دچار اختلاف و انشقاق شد. احزاب کارگزاران سازندگی و گروه های 18گانه اصلاحات بیشترین تاثیرگذاری را در برنامه های توسعه اقتصادی ایران داشتند و به میزانی که از سهم مشارکت احزاب کم شده برنامه های توسعه نیز ناکارا بوده اند. به طوری که بیشترین هم راستایی و بهترین عملکرد را به ترتیب در برنامه های سوم، اول، دوم، پنجم و چهارم می توان سراع داشت.
    کلید واژگان: توسعه سیاسی, توسعه اقتصادی, کارگزار, تحزب
    Susan Khaleghi, Isa Hasanzadeh *, Mohammadreza Naeimi, Abasali Talebi
    As a study of the relationship between political parties and economic development after the Islamic revolution in Iran, this article pays attention to the course of economic and political developments in the form of development programs. The research is a qualitative and descriptive type of analysis, which is carried out by a documentary method. The results of the survey indicate that the Islamic revolution is the result of the participation of all political groups, including religious, religious and national groups, nationalists with socialist and liberal tendencies, and economic and political development requires the political participation of parties and groups and the economic participation of the private sector. After the revolution, these things have been seen in the country's development plans in the form of five-year plans, where the program and budget organization is the main agent of preparing the requirements and formulating the plan. Despite the fact that the Islamic Republic Party was the most comprehensive revolutionary and Islamic party, it was pulled towards isolation and closure due to differences caused by political attitudes and tendencies, without affecting the economic system and only by eliminating competitors. The parties of construction agents and the 18 groups of reforms had the most influence in Iran's economic development programs, and to the extent that the participation of the parties has decreased, the development programs have also been ineffective. So that the highest alignment and the best performance can be achieved in the third, first, second, fifth and fourth programs respectively.
    Keywords: political development, Economic Development, Broker, Partisanship
  • عباسعلی طالبی*، هادی مراد پیری، محمدصادق جلالی راد

    در قرن جدید اگر کشوری تنها برحفظ قدرت نظامی و اقتصادی خود که قدرت سخت نامیده می شود تکیه کند و نتواند بعد سوم قدرت یعنی جذابیت های فرهنگی، ارزش ها و نهادها را تقویت کند در رقابت با سایر بازیگران با تهدیدات فراوانی در خارج از مرزهای ملی و ناتوانی در ایجاد انسجام ملی در داخل روبرو خواهد شد. نای با تاکید به این موضوع که ایالات متحده آمریکا در سال های پایانی قرن بیستم به گونه ای تدریجی مشروعیت قدرت نرم خود را از دست داده و ادامه آن زمینه را برای فرسایش بیشتر فراهم می کند. یافته ها نشان می دهد که قدرت نرم آمریکا نسبت با سایر بازیگران نوظهور در حال افول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری قدرت نرم جوزف نای بدنبال پاسخگویی به این پرسش است که مولفه های تاثیر گذار بر افول قدرت نرم آمریکا در نظام بین الملل کدام اند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد، که به نظر می رسد روند های سیاسی و اجتماعی طی شده در سال های اخیر مانند شکل گیری قدرت های نوظهور،کاهش توان نظامی،کاهش نفوذ در نهادهای بین المللی، نارضایتی افکار عمومی از یکجانبه گرایی، کاهش اعتبار سبک زندگی، شکاف های اجتماعی و تضعیف آزادی های رسانه ای قدرت نرم امریکا در دراز مدت یک فرو رفتگی و فرسایش بزرگ را نشان می دهد. از این رو بازگشت احتمالی قدرت نرم امریکا به جایگاه قبلی و توانایی حفظ اعتبار و مشروعیت گذشته در کوتاه مدت محتمل به نظر نمی رسد.

    کلید واژگان: قدرت نرم, سیاست خارجی, سبک زندگی, رسانه, قدرت های نوظهور
    Abbasali Talebi *, Hadi Murad Piri, MohammadSadegh Jalali Rad

    In the new century, if a country relies only on maintaining its military and economic power, which is called hard power, and fails to strengthen the third dimension of power, i.e. cultural attractions, values and institutions, in competition with other actors with many threats outside its borders Joseph Nye emphasizes that the United States of America has gradually lost the legitimacy of its soft power in some areas in the last years of the 20th century. It has created the ground for the reduction of the soft power of the United States, hence the soft power of the United States is eroding compared to the past. Research findings show that America's soft power is declining compared to other emerging players. Using the descriptive-analytical method and Joseph Nye's soft power theoretical framework, this article seeks to answer the question of what are the factors influencing the decline of American soft power in the international system. Social issues that have taken place in recent years, such as the reduction of military power, the reduction of influence in international institutions, the dissatisfaction of public opinion with unilateralism, the formation of emerging powers, the reduction of the credibility of lifestyles, the weakening of media freedoms, the soft power of America in the long run, it shows a great depression and erosion. In practice, the possible return of America's soft power to its previous position and the ability to maintain the credibility and legitimacy of the past does not seem likely in the short term.

    Keywords: Soft power, Foreign Policy, Lifestyle, Media, Emerging Powers
  • عباسعلی طالبی*، سید محمدرضا موسوی

    جنبش بیداری اسلامی طی سال های 2010-2011، زنگ خطر را برای حکومت های جهان عرب که اغلب به دلیل اقتدارگرایی رژیم حاکم برآن دچار ایستایی سیاسی بودند و همواره از هرگونه تغییرگسترده در محیط پیرامونی خویش به ویژه تغییر از بالا و قیام مردمی بسیار هراسان بودند، به صدا درآورد. اگرچه این تحولات درکوتاه مدت نتوانست به طور یکسان در همه کشورها تغییرات عمیق و ساختاری ایجادکند، اما توانست زمینه های سقوط حکومت در مصر، تونس و لیبی که تحولات نوظهور را نادیده می گرفتند، فراهم آورد و در بعضی کشورها تجمعات اعتراضی موجی از تغییرات از بالا را توسط حکومت ها به همراه داشته و منجر به بازبینی ساختاری در سیاست های اعمالی بر شهروندان شد. مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی (روش) به طرح این سوال پرداخت که دلایل شکل گیری جنبش بیداری اسلامی چه بوده و چه پیامدهایی در کشورهای عربی بدنبال داشته است؟ (مساله) در پاسخ این فرضیه مطرح شد که وخامت اوضاع اقتصادی، رسانه ها و ساختار حکومت نقش زیادی در شکل گیری جنبش داشته و پیامدهایی چون تقویت محور مقاومت، دمیدن روح جسارت و امید در جوانان، شکل گیری نظم منطقه ای و بازتولید قدرت شیعی در منطقه داشته است (یافته ها).

    کلید واژگان: بیداری اسلامی, رسانه, محور مقاومت, جوانان
    Abbasali Talebi *

    The Islamic awakening movements during the years 2010 and 2011 raised alarm bells for some governments of the Arab world, which often suffered from political stagnation due to the authoritarianism of the ruling regime and were always afraid of any large-scale changes in their surroundings, especially changes from above and uprisings. People were very scared, he shouted. Although these developments in the short term could not create deep and structural changes equally and fundamentally in all countries, but they were able to provide the grounds for the fall of the government in Tunisia, Egypt and Libya, which ignored the emerging developments, and in some countries The protest gatherings brought a wave of changes from above by the governments and led to a structural review of the policies applied to the citizens. Using the descriptive-analytical method, this article addressed the question of what reasons for the formation of the Islamic Awakening Movement and what consequences did it have in Arab countries? (Issue) In response to this hypothesis, it was proposed that the deterioration of the economic situation, the Islamic nature of the movement, the role of the media and the structure of the government played a large role in the formation of the movement, and so far there have been consequences strengthening the resistance front, There has been a new region and the reproduction of Shiite power in the region (findings).

    Keywords: : Islamic Awakening, Media, Axis of Resistance, Youth
  • عباسعلی طالبی*
    مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این سوال که حمله امریکا چه پیامدهایی بر مردم عراق داشته می پردازد. این فرضیه مطرح شد که به نظر می رسد امریکا با حمله به عراق در راستای تعقیب منافع خود، با تاکید بر تمرکز قدرت و به بهانه ارتباط صدام با گروه های تروریستی و تلاش این کشور برای مخفی کردن سلاحهای کشتار جمعی خسارتهای اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری را بر مردم عراق تحمیل نموده است.یافته ها نشان می دهد اولا سقوط رژیم بعث نه تنها موجب ورود عراق به مرحله جدیدی از بی ثباتی و به ویژه وضعیت خلا قدرت در مرکز شد بلکه کشورهای مختلف به فراخور اهداف منطقه ای و امنیت ملی خود سعی در بسط نفوذ در این کشور و مانع افزایش نفوذ رقبای خود در عراق داشتند. ثانیا با فروپاشی حکومت، الگوی تعاملات و روابط بین گروه های قومی، نژادی و مذهبی عراق را با چالش روبرو کرده و منجر به افزایش خشونت های سازمان یافته و شکاف های قومی در سطوح وسیع شده. ثالثا حمله امریکا نه تنها اقتصاد را متلاشی و شهروندان را با فقر و قحطی روبرو کرده بلکه محرومیت گسترده زنان عراقی در تمام سطوح از زندگی عمومی و اجتماعی را تشدید کرد.
    کلید واژگان: بعث, نفت, تروریسم, زنان, کودکان و نظام آموزشی
    Abbasali Talebi *
    Using the descriptive-analytical method, the present article investigated the consequences of the American military campaign on the Iraqi people based on aggressive realism, and raised the question of what economic, political and social consequences this invasion had on the Iraqi people?In response to the question, this hypothesis was raised that it seems that the US has inflicted a lot of economic and social damage on the Iraqi people by attacking Iraq in pursuit of its own interests and by emphasizing the concentration of power and ensuring energy security The findings of the research show that first of all, the fall of the Baath regime not only caused Iraq to enter a new stage of instability and especially the power vacuum situation in the center,yes,different countries tried to expand their influence in this country in pursuit of their regional goals and national security. and prevent the increase of the influence of their competitors in Iraq. Ethnic gaps have widened in levels. Thirdly, the war and internal conflicts in Iraq not only intensified the widespread deprivation of Iraqi women at all levels of public and social life, but also increased poverty, migration of elites, closure of schools and destruction of historical buildings
    Keywords: Baath, Oil, terrorism, Women, children, educational system
  • سوسن خالقی کارسالاری، عیسی حسن زاده*، محمدرضا نعیمی، عباسعلی طالبی

    توسعه از مفاهیمی است که به صورت جدی از برنامه های عمرانی دوران پهلوی شروع شد و با تاسیس نظام جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت اما در دوران جنگ هشت ساله برای مدتی متوقف ماند. توسعه از مفاهیم جدی حوزه سیاست و اقتصاد است که ضمن استقلال علمی هر یک به صورت متداخل نیز عمل می کند. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی رابطه تحزب با توسعه اقتصادی به صورت مطالعه موردی برنامه های توسعه دوران پهلوی با جمهوری اسلامی در ایران انجام می شود تا به این سیوال پاسخ دهد که آیا تحزب به عنوان یک مفهوم در حوزه توسعه سیاسی با توسعه اقتصادی در دوره پهلوی و دوران جمهوری اسلامی رابطه داشته است؟ تحقیق از نوع کیفی و توصیفی است که به لحاظ روش شناختی به صورت کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که در دوران پهلوی؛ تحزب بیش از هر چیز در توسعه سیاسی جای دارد نه در توسعه اقتصادی؛ تحزب در درون حاکمیت به لیبرالیسم گرایش داشتند، اما به نفع نظام تک حزبی حذف و ادغام شدند. تحزب خارج از حاکمیت بیشتر به سوسیالیسم گرایش داشت. توسعه اقتصادی متاثر از جایگاه مشورتی شاه بود. برنامه ریزی عمرانی و اقتصادی نیز در چارچوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده ای آن و برنامه های عمرانی اجرا شد که توسط سازمان برنامه و بودجه تدوین گردید و احزاب در نظام برنامه ریزی دخالت نداشتند. در دوران  انقلاب اسلامی نیز برنامه های توسعه کشور در قالب برنامه های پنج ساله تدوین شد که سازمان برنامه و بودجه کارگزار اصلی تهیه و تدوین برنامه بود. حزب جمهوری اسلامی فراگیرترین حزب  بود اما به علت اختلافات ناشی از نگرش و گرایش سیاسی، تاثیرگذاری در نظام اقتصادی نداشت، جامعه روحانیت مبارز تهران نیز دچار اختلاف و انشقاق شد. احزاب کارگزاران سازندگی و گروه های 18گانه اصلاحات بیشترین تاثیرگذاری را در برنامه های توسعه اقتصادی ایران  داشتند و به میزانی که از سهم مشارکت احزاب کم شده برنامه های توسعه نیز ناکارا شدند.

    کلید واژگان: توسعه سیاسی, توسعه اقتصادی, کارگزار, تحزب
    Soosan Khaleghi Karsalari, Isa Hasanzadeh *, MohammadReza Naeim, Abbas Ali Talebi

    As a comparative study of the relationship between political parties and economic development during the Pahlavi and after the Islamic revolution in Iran, this article deals with the course of economic and political developments in the form of development plans in order to describe and analyze the relationship between parties as an indicator of political development and economic plans. In terms of methodology, the research is of a qualitative and analytical type, which is done in a documentary way. The Pahlavi II regime was interested in the party system of the state until a one-party system was established, and economic development was usually done with the consultation and supervision of the king. Civil and economic planning was also within the framework of the White Revolution and its nineteen-point charter and construction plans that were compiled by the Planning and Budget Organization, and the parties had no involvement in the planning system. During the Islamic Revolution, the country's development plans were compiled in the form of five-year plans, and the Program and Budget Organization was the main agent in preparing and compiling the plan. The Islamic Republic Party was the most comprehensive revolutionary and Islamic party, but due to the differences caused by the political attitude and orientation, it did not have an impact on the economic system. The reduced parties of the development programs were also ineffective. So that the most alignment and the best performance can be found in the third, first, second, fifth and fourth plans after revolution.

    Keywords: political development, party Political development, Economic Development, agent, party
  • عباسعلی طالبی*، سید ابولفضل موسوی زاده
    این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و چارچوب نظری قدرت نرم به دنبال تبیین نسبت جنگ نرم و امنیت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران به طرح این سوال پرداخت که جنگ نرم چگونه درتضعیف امنیت فرهنگی نقش آفرینی می کند. در پاسخ این فرضیه مطرح شد که جنگ نرم، باسازوکارهای فرقه سازی، جریان سازی فرهنگی، اشاعه و تحمیل سبک زندگی، ازخود بیگانگی و دامن زدن به شکاف نسل ها با استفاده از ابزارهای رسانه ای به استحاله شدن امنیت فرهنگی کمک می کند. یافته ها نشان می دهد که امنیت فرهنگی محصول سازگاری میان سه سطح نخبگان، مردم و دولت است و ناسازگاری و عدم برنامه ریزی میان این سه سطح منشا ناامنی فرهنگی و بی ثباتی معرفتی می شود. تقویت نخبگان اعم از نخبگان مذهبی، سیاسی و فرهنگی در تعمیق بخشی اشکال ارزش ها و باورها و تبدیل آنها به سمبل های رفتاری، شکل دادن به ذهنیت و رفتار مردم جامعه در تامین امنیت فرهنگی نقش بسزایی دارند.
    کلید واژگان: فرهنگ, امنیت, جنگ نرم, نخبگان
    Abbasali Talebi *, ABOLFAZL MOOSAVIZADEH
    The present article seeks to explain the relationship between soft warfare and cultural security in the Islamic Republic of Iran. The author's main question is sometimes how soft warfare plays a role in undermining cultural security. Acculturalization, dissemination and imposition of lifestyle, alienation and incitement of generational gaps using media tools help to transform cultural security Findings show that based on the theoretical framework presented in this article, cultural security is the product of adaptation It is between the three levels of elites, the people and the government, and the incompatibility and lack of planning between these three levels is the source of cultural insecurity and epistemological instability. Strengthening the elites, including religious, political and cultural elites, play an important role in deepening the forms of values and beliefs and turning them into behavioral symbols, shaping the mentality and behavior of the people of the society in providing cultural security.
    Keywords: culture, Security, Soft War, Elites
  • عبدالله اکبری*، عباسعلی طالبی، سید محمد هاشمی
    زمینه و هدف

    در پژوهش حاضر به مسیولیت قانونی ضابطین عام قضایی در قبال متهمان در اختیار ویژه شرق استان مازندران پرداخته شده است.

    روش پژوهش:

    جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ضابطین عام قضایی در شرق استان مازندران است که تعداد دقیق آن ها حدود 350 نفر برآورد شده است. که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران 181 نفر محاسه شد. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت و روش، پژوهشی توصیفی تحلیلی است و به روش فرضی استقرایی انجام می شود. ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از پرسش نامه پژوهش گرساخته 30 سوالی که گویه های آن بر اساس اهداف تدوین شده است، به منظور ارزیابی و سنجش پژوهش استفاده شده است.

    یافته ها

     یافته های پژوهش حاکی از آن است با توجه با توجه به مقدار T؛ 998/8، 255/15، 824/16، 345/14؛ 663/13 به ترتیب در مراحل، در مرحله دستگیری و احضار، بازجویی و تحقیق، بازرسی و تفتیش، تحت نظر بودن و اعزام و بدرقه نشان داده که مسیولیت ضابطین قضایی در مرحله دستگیری و احضار متهمان و سطح معناداری (sig) کم تر از 05/0 تاثیر معناداری دارد.

    نتیجه گیری

     نتایج پژوهش نشان داد که پس از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آزمون های تحلیل آماری با نرم افزار اس پی اس اس، میان مسیولیت قانونی ضابطین قضایی در مراحل دستگیری و احضار، بازجویی و تحقیق، بازرسی و تفتیش از منازل، اماکن و اشیاء، نگهداری (تحت نظر بودن) و اعزام و بدرقه در قبال متهمان در اختیار در شرق استان مازندران رابطه معنادار وجود دارد.

    کلید واژگان: مسئولیت قانونی, ضابطین قضایی, متهمان در اختیار
    Abdullah Akbari *, abbas Talebi, sayyed mohammad Hashemi
    Background and purpose

    This research discussed the legal responsibility of judicial officers towards the suspects in the east of Mazandaran province.

    Research method

    The statistical population of this study includes all judicial officers in the east of Mazandaran province, whose size is approximately about 350 individuals. The sample size is 181 individuals using the Cochran formula. This article is descriptive-analytical in terms of method, and it is conducted via an inductive-hypothesis approach. The information collection tool is a researcher-made questionnaire consisting of 30 questions, whose items are founded on the objectives, to evaluate the research.

    Findings

    The findings indicate that according to the value of T; 8.998, 15.255, 16.824, 14.345; 13.663, respectively in steps of arrest and summons, interrogation and research, inspection and investigation, being under observation, and sending and farewell, it has shown that the responsibility of judicial officers in the stage of arresting and summoning the suspects and the significance level (sig) is less than 0.05 has a significant effect.

    Conclusion

    The research results demonstrated that after analyzing the data using descriptive statistics (frequency, mean and standard deviation) and statistical analysis tests with SPSS software, between the legal responsibility of judicial officers in the stages of arrest and summons, interrogation, inspection and search of homes, places, and objects, control (being under observation) and sending and escorting the suspects in the east of Mazandaran province.

    Keywords: legal responsibility, judicial officers, defendants in possession
  • سوسن خالقی، عیسی حسن زاده*، محمدرضا نعیمی، عباسعلی طالبی
    این مفاله با هدف بررسی رابطه توسعه اقتصادی و تحزب در دوره پهلوی انجام شد. طرح مسیله از این جا ناشی شد که سابقه تحزب در ایران به دوران مشروطیت مربوط می شود، اما تاثیر حزب یا احزاب در توسعه اقتصادی معلوم نیست و تحقیقات مستقل و جدی نیز در این باره انجام نشده است. این مقاله به لحاظ روش شناسی، از نوع توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای انجام گردید و ابزار گردآوری اطلاعات نیز فیش برداری بود. نتایج مطالعات حاکی از این است که تحزب در ایران دوران پهلوی بیش از هر چیز در توسعه سیاسی جای دارد نه در توسعه اقتصادی. احزاب بیرون از حاکمیت به سوسیالیسم و در درو.ن حاکمیت به لیبرالیسم گرایش داشتند. پهلوی دوم به نظام حزبی پایبند بود اما احزاب را در راستای اهداف خود میخواست تا این که موفق شد به نظام تک حزبی دست یابد. توسعه اقتصادی معمولا با مشورت و زیر نظر شاه انجام می شد . برنامه ریزی عمرانی و اقتصادی نیز در چارچوب انقلاب سفید و منشور نوزده ماده ای آن و برنامه های عمرانی بود که توسط سازمان برنامه و بودجه تدوین می شد. به عبارتی نظام برنامه ریزی حزبی نبود.
    کلید واژگان: توسعه اقتصادی, نظام پهلوی, اصلاحات ارضی, برنامه عمرانی, احزاب
    Susan Khaleghi, Isa Hasanzadeh *, Mohammadreza Naeimi, Abbasali Talebi
    This article was researched and compiled by examining the relationship between economic development and partisanship before the revolution. The question was whether the parties played a role in Iran's economic development before the Islamic Revolution? In terms of methodology, the research is of qualitative and analytical type, which is done by the method of broker structure. The data collection tool was also a summary, a summary. Studies have shown that partisanship in pre-revolutionary Iran is more about political development than economic development. Before the revolution, the parties sought socialism under the rule of society and liberalism under the rule. Mohammad Reza Pahlavi was ostensibly committed to the party system, but he wanted the parties in line with his goals until he succeeded in achieving a one-party system. Prior to this, the formation of parties and their access to decision-making seats was usually done in consultation with and under the supervision of the Shah. Pre-revolutionary development and economic planning was within the framework of the White Revolution and its nineteen-article charter and development plans, which were compiled by the Program and Budget Organization. In other words, it was not a party planning system, but an agent structure.
    Keywords: Economic Development, Pahlavi system, land reform, Development plan, parties
  • عباسعلی طالبی

    رسالت و فلسفه وجودی دانشگاه ازگذشته تاکنون کمک به توسعه، تحول جوامع از طریق آموزش و پژوهش و حل مشکلات بشری با توجه به اقتضایات و امکانات موجود بوده است. پس از پیروزی انقلاب و شکل گیری انقلاب فرهنگی با هدف بازنگری متون درسی، بومی سازی علم و تطبیق علوم با معارف دینی به مثابه یک آموزه در دستور کار سیاست گذاران ومسیولین آموزش عالی قرار گرفته است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی چالش های دانشگاه در تحقق طرح تحول علوم انسانی پرداخته، این سوال را مطرح کرد که دانشگاه در تحقق این طرح با چه چالش هایی مواجه است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که تنوع دیدگاه ها درباره چگونگی تحول در علوم انسانی به گونه ای بوده که خط و مشی گذاران، مسیر مشخص و مورد توافقی را دنبال نکرده و تلاشهای گونا گون، اهداف تحول در این علوم را محقق نساخت. نتایج نشان می دهد که تحقق این طرح اولا بدون اجماع سازی، شناسایی چالش ها و ارزیابی وضعیت موجود امکان اولویت بندی وهدف گذاری برای آینده محتمل به نظر نمی رسد. ثانیا سیاستگذاری مسیولین در تدوین سند تحول نه تنها از عملکرد قابل دفاعی برخوردارنیست بلکه در نقشه جامع علمی کشور علوم انسانی از جایگاه بالایی برخوردارنیست . ثالثا دانشگاه در جهت تحقق طرح تحول با چالش های مالی، ضعف در تولید محتوی، بروز رسانی ، فقدان چشم انداز و نبود کارتیمی مواجه است.

    کلید واژگان: تحول, تولید محتوی, فقدان چشم انداز, بومی سازی
    AbbasAli Talebi

    The mission and existential philosophy of the university has been to help the development and transformation of societies through education and research and solving human problems according to the existing requirements and facilities. After the victory of the revolution and the formation of the cultural revolution, with the aim of revising the textbooks, localizing science and adapting science to religious teachings as a doctrine, it has been placed on the agenda of policy makers and higher education officials. Using the descriptive-analytical method, this article raised the question of what challenges the university faces in realizing this plan. In response to this hypothesis, the diversity of views about how to evolve in the human sciences was such that the policy makers did not follow a specific and agreed path and the various efforts did not achieve the goals of evolution in these sciences. The results show that the realization of this plan is not likely without consensus building, identification of challenges and evaluation of the existing situation, the possibility of prioritizing and setting goals for the future. Secondly, the policy making of the officials in compiling the transformation document not only does not have a defensible performance, but also does not have a high position in the comprehensive scientific map of the country of humanities. Thirdly, in order to realize the transformation plan, the university is facing financial challenges, weakness in content production.

    Keywords: transformation, content production, lack of perspective, localization
  • عباسعلی طالبی*
    موج تحولات نوظهور از شمال افریقا تا خاورمیانه عربی زنگ خطر را برای کشورهای پیرامونی که اغلب به دلیل اقتدارگرایی رژیم حاکم بر آن ها دچار ایستایی سیاسی بودند و همواره از هرگونه تغییر گسترده در محیط پیرامونی خویش به ویژه تغییر از بالا به شکل انقلاب و یا قیام مردمی بسیار هراسان بودند، به صدا درآورد. این پژوهش با توجه به اهمیت تحولات بیداری اسلامی و تاثیر آن بر محیط پیرامونی عربستان به دنبال پاسخگویی به این سوال است که عربستان در قبال تحولات بیداری اسلامی در خاورمیانه در دو سطح داخلی و منطقه ای چه واکنش هایی از خود بروز داده تا اولا بتواند از دومینوی تحولات دور بماند و کماکان شانس این را داشته باشد که با همان نظام سنتی خود به ایفای نقش بپردازد و ثانیا در سیاست خارجی چه اقداماتی را براساس منافع خود و مطابق با وضعیت موجود برای گذار از این تحولات انجام داده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی در پی اثبات این فرضیه است که  اگرچه راهبرد امنیتی عربستان با تغییراتی چون اتخاذ سیاست تهاجمی و انجام اصلاحات در کوتاه مدت توانسته است که بروز و ظهور جنبش را در درون مرزهای ملی به تاخیر اندازد ولی در تعمیق رابطه با عراق، در ابتکار عمل در سوریه و لبنان و رهبری در شورای همکاری خلیج فارس در ایتلاف سازی علیه ایران با شکست مواجه شد.
    کلید واژگان: بیداری اسلامی, اقلیت, زنان, طرح تحول اقتصادی, نگاه به شرق
  • عباسعلی طالبی*، حبیب الله ابوالحسن شیرازی

    نقض فراگیر حقوق بشر در سراسر جهان توسط دولت های مختلف، یکی از موضوعات مهمی است که مایه نگرانی جامعه جهانی شده است. از آنجا که اعلامیه حقوق بشر در احترام به کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی الگو قرار می گیرد، لذا این نوشتار وضعیت حقوق بشر و تاثیر آن را در دو کشور عربستان و ایران کانون پژوهش قرارداده و به دنبال واکاوی این سوال است که وضعیت حقوق بشر در این دو کشور اسلامی چگونه تشریح می گردد؟ در پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه مطرح می شود که به نظر می رسد رابطه حقوق بشر با حاکمیت دولت ها (ایران و عربستان) در چند دهه گذشته به مرور قانونمندتر شده و مجموعه ای از تعهدات بین المللی و مکانیسم های نظارتی در عرصه حقوق بشر، مفهوم حاکمیت را به سوی تعریفی جدید تر و منعطف تر سوق داده است. نتایج پژوهش نشان می دهد هر دو کشور در عمل نسبت به گذشته رفتاری منعطف تر و مطابق با هنجارهای بین المللی از خود بروز داده اند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی انجام شده بیان می کند که عربستان برای حفظ حاکمیت خود ناگزیرتن به اقتضایات حقوق بشری ماننداصلاح حقوق زنان وحقوق اقلیت ها داده و با طیف متنوعی از بازیگران بین المللی همکاری می کند و ایران در زمینه اجرای موازین دموکراسی و حقوق بشر، برتری آشکار و کارنامه قابل دفاع و مقبول تری نسبت به عربستان دارد.

    کلید واژگان: حقوق بشر, عربستان, ایران, قانون اساسی, اقلیت ها و زنان
    Abbasali Talebi *, Habibollah Abolhassan Shirazi

    The pervasive Violation of human rights around the world by various governments is one of the major issues of concern to the international community. Since the Declaration of Human Rights is modeled on respect for human dignity and respect for civil rights, this article focus, on the human rights situation and its impact in Saudi Arabia and Iran, and seeks to explore the question of the human rights situation. How is it described in these two Islamic countries? In response to this question, it is hypothesized that the relationship between human rights and the sovereignty of government (Iran and Saudi Arabia) has been more legal over the past few decided and a set international obligation and oversight mechanisms in the field of the human rights, had led the compact of sovereignty to a newer and more flexibly definition. The results show that in practice, both countries have behaved more flexibly than in the past and in accordance with the international norms, using a descriptive-analytical approach, this article states that Saudi Arabia in order to maintain its sovereignty, inevitably meets human rights requirements such as the reform of women’s rights and minority rights, and cooperates with a wide range of international actors, and human rights have clear advantage and more defensible and acceptable record than Saudi Arabia.

    Keywords: Human rights, Iran Saudi Arabia, Constitution, minorities, women
  • سید جعفر حسینی، عباسعلی طالبی*
    ژیوپلتیک عربستان با یمن پویا و پیچیده است. موضوعات عقیدتی و مذهبی با ساختارهای داخلی و منطقه ای انواع مختلفی از روابط را از همکاری،تنش تا تهاجم را ایجاد کرده است. این مقاله با هدف شناخت روابط عربستان با یمن از دریچه نظریه تصور تهدید ، با تمرکز بر برداشت های ملی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به طرح این سوال پرداخته که یمن چگونه می تواند منافع و امنیت ملی عربستان را تهدید کند، در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مطرح شد که دو عامل ایدیولوژیک و ژیوپلتیک در به خطر انداختن منافع عربستان موثر هستند. یافته های تحقیق نشان می دهد که اولا عربستان نگران کابوس یک دولت شکست خورده و تبدیل شدن آن به یک سومالی دیگر در راهزنی های دریایی در آینده و پناهگاه امن برای شبه نظامیان برای حمله مسلحانه به منافع خود می باشد. ثانیا به لحاظ سرایت امواج گرایش به شیعه در عربستان، این کشور رویکردی سخت و قدرت طلبانه را در قبال تحولات یمن اتخاذ کرده است. ثالثا عربستان نگران برگزاری انتخابات رقابتی و تشکیل دولت دموکراتیک و گذار یمن از دوره انتقالی است.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, عربستان, یمن, ژئوپلتیک و ایدئولوژیک.
  • حبیب الله ابوالحسن شیرازی*، عباسعلی طالبی

    احترام به حقوق بشر و رعایت گزاره های آن در سیاست خارجی و مناسبات اقتصادی اتحادیه اروپا روند جدیدی در ادامه همکاری با سایر کشورها ایجاد کرده است. این امر بدین معناست که اتحادیه اروپا، برقراری رابطه با کشورهای دیگر را مشروط به رعایت حقوق بشر توسط آن کشورها کرده است. فراگیری، پیچیدگی و اعمال یکپارچه حقوق بشر توسط اتحادیه بی تاثیر بر روابط با ایران و عربستان نبوده است. سوال مطرح شده در این مقاله تحلیلی - تطبیقی این است که استانداردها و هنجارهای حقوق بشری تعریف شده از سوی اتحادیه چه تاثیری بر تعیین روابط با ایران و عربستان داشته است؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مطرح شده که به نظر می رسد اتحادیه اروپا تحت تاثیر منافع اقتصادی و فشارهای بیرونی، رفتارهای متفاوتی نسبت به دو کشور اتخاذ کرده است. داده های پژوهش نشان می دهد اولا ادعای نقض هنجارهای حقوق بشری تعریف شده از سوی اتحادیه اروپا توسط ایران موجب کاهش روابط اقتصادی، سیاسی و قطع روابط نظامی شده حال آنکه نقض فاحش همان هنجارها  توسط آل سعود به دلیل پایبندی به منافع حاصل از همکاری اقتصادی و ملاحظات سیاسی نه تنها تاثیر زیادی بر کاهش سطح روابط سیاسی و اقتصادی  نداشته بلکه در اولویت برنامه های مسوولان اتحادیه در برخورد با این کشور قرار نگرفته است. ثانیا نادیده انگاری و خوش بینی های اتحادیه نسبت به ارتقای وضعیت حقوق بشر در عربستان تغییر چشم گیری در عمل رخ نداده است. ثالثا علیرغم همه تلاش های ایران در جهت نزدیکی به استانداردهای حقوق بشر جهانی تحت تاثیر تیرگی روابط با آمریکا نادیده انگاشته شده و همواره با حساسیت ویژه و شدید ترین تحریم های اتحادیه روبرو شده است.

    کلید واژگان: حقوق بشر, اتحادیه اروپا, تحریم, عربستان, ایران
  • عباسعلی طالبی، امیر ساجدی، رضا جلالی *
    متعاقب تاسیس شورای حقوق بشر در مارس 2006، وضعیت حقوق بشر در عربستان در موارد متعددی مورد توجه این نهاد نوظهور قرار گرفت. با توجه به گستردگی، صلاحیت و حساسیت شورا نسبت به نقض حقوق بشر در عربستان این سوال مطرح شد که سازوکارهای نظارتی و مکانیسم های اجرایی شورا چه تاثیری بر تغییر رفتار آل سعود نسبت به رعایت حقوق زنان در درون مرزهای ملی داشته و عربستان تا چه میزان همسو با ایده جهان شمولی حقوق بشر بوده و چه تحولاتی را پشت سرگذاشته است؟ در پاسخ به سوال فوق این فرضیه مطرح شده که به نظر می رسد سازوکارهای نظارتی و مکانیسم های اجرایی شورای حقوق بشر، عربستان را ملزم به انجام اصلاحات حقوق بشری کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اولا ارائه توصیه های کشورها درقبال گزارش های ادواری و تعیین گزارشگران ویژه اثرگذاری قابل قبول تری بر ارتقاء وضعیت حقوق زنان داشته، ثانیا بافت سنتی که برتار و پود فکری و اندیشه مردم و مسئولین جامعه تنیده شده بود و مانعی جدی بر احقاق حقوق زنان محسوب می شد، درحال بازسازی است. ثالثا تلاش زنان و همسو شدن آنها با فشارهای شورای حقوق بشر و رسانه ها، پایه گذار نظم نوینی شده که مشخصه آن تغییر نظام جنسیتی خواهد بود.
    کلید واژگان: شورای حقوق بشر, حقوق زنان, اصلاح قوانین, گزارش ادواری, عربستان
    Abbasali Talebi, Amir Sajedi, Reza Jalali*
    Following the establishment of the Human Rights Council in March 2006, the human rights situation in Saudi Arabia has been considered by many in this institution. Given the widespread, qualified and sensitive nature of the Council's abuses of human rights abuses in Saudi Arabia, the question was raised about the mechanisms of monitoring and mechanisms How did the council work on how Al Saud behaved toward respect for women's rights within national borders and how far Saudi Arabia has been in line with the idea of universal human rights and what has changed? In response to the above question, it has been suggested that it seems that the monitoring mechanisms and executive mechanisms of the Saudi Human Rights Council have required reforms and compliance with human rights requirements. Research findings show firstly that country recommendations Regarding periodic reports and appointment of special reporters, there has been a greater impact on the promotion of the status of women's rights, and secondly, the traditional context in which the ideas and ideas of people and community officials were conceived and seriously violated the rights of women is under reconstruction. Thirdly, the women's efforts and their alignment with the pressures of the Human Rights Council and the media it has been the founder of a new order, which is characterized by a change in the gender system.
    Keywords: Human Rights Council, Women's Rights, Amendments to Rules, Periodic Report, Saudi Arabia
  • عباسعلی طالبی *، رضا جلالی، بیژن نیری، امیر ساجدی

    در این مقاله سعی می گردد پیرو تحولات عمیق و گسترده ای که در دهه های اخیر در صحنه روابط بین الملل به وقوع پیوسته و سوالات فراوانی را پیش روی جامعه بشری قرار داده، موضوع حقوق بشر را در چارچوب مکانیسم های نظارتی و تاثیر آن بر حاکمیت ایران و عربستان با تاکید بر تئوری های نوین حاکمیتی مورد بررسی قراردهیم، بدین معنی که مساله حقوق بشر به عنوان متغیر مستقل و حاکمیت ایران و عربستان به عنوان متغیر وابسته تلقی گردیده و تحدیدات مختلف آن برای دو کشور تبیین گردد. البته چنین رویکردی به هیچ وجه تحدید محوری تلقی کردن صرف مساله حقوق بشر در روابط دو کشور در مناسبات جهانی محسوب نمی گردد، بلکه متناظر بر نقش آفرینی این پدیده نوظهور و مورد توجه افکار عمومی در جهان امروز می باشد. مقوله ای که به لحاظ گستردگی حوزه صلاحیت و دخالت و به لحاظ تعهدات الزام آور بین المللی دولت ها، کلیدی ترین ارکان حاکمیت ملی دولت ها را با تحدید مواجه کرده است و سوال این است این چالش ها و تحدیدات حاکمیتی آن برای ایران و عربستان کدامند و حقوق بشر با توجه به تئوری های نوین چه محدودیت هایی بر حاکمیت ایران و عربستان ایجاد می کند؟

    کلید واژگان: حقوق بشر, حاکمیت دولت ها, مکانیسم های نظارتی, ایران, عربستان
    Abbas Ali Talebi *, Reza Jalali, Bijan Nayeree, Amir Sajedi

    Following the profound and wide-ranging developments that have occurred in the international relations scene in recent decades and have posed many questions to the human community, this article attempts to investigate the human rights issue in the framework of the monitoring mechanisms and its impact on the sovereignty of Iran and Saudi Arabia with a focus on modern theories of sovereignty. This means that the issue of human rights as an independent variable and the sovereignty of Iran and Saudi Arabia is considered as a dependent variable and the limitations for the two countries are to be explained. Of course, such an approach would in no way be a limitation of axial consideration of the human rights issue in relations between the two countries in global affairs. But corresponds to the role of this emerging phenomenon and is of interest to public opinion in today's world. A category that, in view of the widespread acceptance and interference, and in terms of the international obligations of governments, has limited the key elements of national sovereignty. And the question is, what are these challenges and their governance constraints for Iran and Saudi Arabia? And what restrictions does human rights impose on Iran and Saudi Arabia considering modern theories?

    Keywords: human rights, government Sovereignty, monitoring mechanisms, Iran, Saudi Arabia
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال