به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عبدالله زکی

  • عبدالله زکی*
    بازنمایی به معنای تصور، توصیف و تولید معنا از طریق زبان، همواره مورد توجه فلاسفه بوده و پیشینه طولانی دارد. در این نوشتار ضمن اشاره مختصر به تاریخچه بازنمایی به خصوص به تغییر جایگاه زبان در فلسفه از ابزار اندیشه به خود اندیشه (در فلسفه تحلیلی، خصوصا اندیشه ویتگنشتاین متاخر) و همین طور تغییر مساله فلسفه از معرفت و آگاهی نسبت به واقع، به فهم و معنا، پرداخته شده است. با توجه به این تغییر دوگانه، پرسش های مطرح شده در این نوشتار این است که در این پارادیم جدید، بازنمایی به چه معناست و زبان چه جایگاهی در بازنمایی دارد؟ آیا نظام بازنمایی زبانی شامل فرهنگ نیز می شود؟ این پرسش ها با تاکید بر «نظریه بازنمایی» استوارت هال مورد بررسی قرار گرفته است. هال، با تلفیق رویکرد های برساخت گرایانه نشانه شناختی فردیناند دو سوسور، الگوی عام زبان شناختی رولان بارت و گفتمان میشل فوکو، مدعی است که معنا از طریق زبان و هرگونه نظام نمادین، در فرایند نظام بازنمایی ذهنی و بازنمایی زبانی برساخته می شود.
    کلید واژگان: بازنمایی, محاکات, زبان, فرهنگ, برساخت گرایی, نشانه شناسی, گفتمان}
  • عبدالله زکی *، حمید پارسانیا

    «توسعه فرهنگی» اساس توسعه و پیشرفت جامعه را تشکیل می دهد و هدف اصلی آن خوداتکایی فرد و جامعه است. خانواده به مثابه سلول بنیادی جامعه نقش اساسی در پرورش فرد و جامعه دارد. اصولا جامعه سالم از خانواده سالم و خانواده سالم از افراد سالم تشکیل می گردد. با این حال، در بیشتر برنامه های توسعه به صورت کلی و توسعه فرهنگی به صورت خاص، به خانواده کمتر توجه شده است. این نوشتار با روش «تحلیل اسنادی» به بررسی نقش خانواده در توسعه فرهنگی براساس آموزه های اسلامی پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به شاخص های متعدد توسعه فرهنگی (نظیر اعتماد به نفس، آزادی اندیشه، تساوی در برابر قانون، علم آموزی، خلاقیت، مشارکت، نفی سلطه، احترام به عقاید و نظرات دیگران) خانواده در تمام آنها به صورت مستقیم تاثیر گذار است. ازاین رو براساس آموزه های اسلامی جایگاه خانواده به مثابه یکی از نهاد های مهم اجتماعی در توسعه فرهنگی بسیار برجسته است.

    کلید واژگان: فرهنگ, توسعه فرهنگی, خانواده, خودباوری, پالایش فرهنگی, ارتباط آگاهانه با دیگر فرهنگ ها}
  • عبدالله زکی

    به رغم اهمیت دین به عنوان یکی از نهادهای بنیادین اجتماعی و فرهنگ به مثابه جامع ترین نظام معنایی هدایت گر اندیشه ها و کنش های بشری، هنوز نقش دین در فرهنگ به طور واضح صورت بندی نشده است. هدف این نوشتار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، نسبت سنجی میان دین و فرهنگ بر اساس سه گانه تعریف، خاستگاه و قلمرو است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در خصوص مقولات یاد شده، سه رهیافت وجود دارد. رهیافت نخست فرهنگ را منشا دین در نظر می گیرد و رهیافت دوم معتقد به تعامل دین و فرهنگ است؛ اما بر اساس رهیافت سوم، فرهنگ دارای لایه های بیرونی و درونی/ ذاتی است و لایه های درونی آن، برگرفته از دین است و منشا الهی دارد. بنابراین بر اساس رهیافت سوم، دین منشا فرهنگ بوده و لایه های عمیق و درونی آن را شکل می دهد.

    کلید واژگان: دین, فرهنگ, دین داری, قلمرو دین, قلمرو فرهنگ}
  • عبدالله زکی*، قاسم ابراهیمی پور

    نظریه تکوین عقل عربی به دلیل نگاه انتقادی آن، بارها از سوی پژوهشگران مختلف عربی و اسلامی و از زاویه های گوناگون مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و انتقادی تلاش شده است به مفاهیم و اندیشه های غربی که در طراحی این نظریه به کارگرفته شده، پرداخته شود. این مفاهیم عبارتند از: تفکیک عقل به دو قسم «عقل برسازنده یا کنشگر»[1] و «عقل برساخته یا متعارف» [2] از آندره لالاند، انگاره مثلث گاسدورف که مبتنی است بر رابطه میان انسان، خدا و طبیعت، «ساختار ناخودآگاه» استروس، «ناخودآگاه معرفتی» پیاژه و «اپیستمه»، «تحلیل ساختاری» و «تحلیل تاریخی» فوکو. یافته های تحقیق نشان می دهد که علی رغم انسجام ساختاری نظریه، جابری مفاهیم فوق را از زمینه ی اصلی آن جدا و در زمینه کاملا متفاوت به کارگرفته است. ضمن اینکه راهبرد روش شناختی نظریه به منظور ساختاری دیدن فرهنگ عربی نیز با اشکال مواجه است، زیرا با فرض اختلافاتی که جابری ترسیم می کند، امکان ساختاری دیدن آن به مثابه یک کل واحد منتفی می گردد.

    کلید واژگان: جابری, عقل عربی, عقل برساخته, عقل برسازنده, اپیستمه, ناخودآگاه معرفتی}
    Abdullah Zaki *, Ghasem Ebrahimipour

    Because the critical outlook of the theory of the configuration of the Arabic wisdom has been repeatedly examined and evaluated by various Arab and Islamic scholars from various aspect. In this article, we have tried to investigate the western concepts and ideas that Jaberi has repeatedly used in the design of his theory because of his familiarity with Western philosophy. The most important and key concepts that constitute the main components of Jaberi's theory of Arabian reasoning are: the division of reason into two forms: "la raison constituante" and "la raison cnstituee" by Andrew Laland, Gassdorf's conception of the triangle based on the relationship between Human, God and Nature, Strauss's "unconscious structure", Piaget's "epistemic unconscious" and "epistemic", "structural analysis" and "historical analysis" of Foucault. The method of this study is descriptive-analytical and critical. Meaning that, after describing the concept, it is analyzed in the process of theory the formation and its place in the whole Jaberi theory system, and then critically and methodically criticized.

    Keywords: Arabic Wisdom, Unconscious Structure, Epistemic Unconscious, Jaberi}
  • عبدالله زکی*، علی مصباح
    علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری خود، با این پرسش مهم مواجه بوده که روش شناسی ویژه آن چیست؟ پارادایم های مختلف اثباتی، تفسیری و انتقادی، هر یک پاسخی به این پرسش داده و مدعی برتری نسبت به دیگری هستند. هابرماس، با نقد روش شناسی های اثباتی و تفسیری و بازخوانی مفاهیم پارادیم انتقادی، به طرح علایق معرفتی سه گانه و تقسیم بندی علوم، به تجربی، تفسیری و انتقادی پرداخته است. او در قالب این طرح معرفتی، مدعی است که روش ویژه علوم اجتماعی «دیالکتیکی» است. این مقاله، با روش تحلیلی انتقادی و با نگاه کلان، به بررسی و نقد رابطه مبانی مختلف هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی این روش با مولفه های آن، از منظر حکمت متعالیه پرداخته است. از منظر حکمت متعالیه، روش شناسی هابرماس از اشکالات مبنائی رنج می برد. برخی از مولفه های آن، با دستگاه فلسفی حکمت متعالیه ناسازگار و برخی از آنها در تضاد با این مبانی است.
    کلید واژگان: روش شناسی, حکمت متعالیه, دیالکتیک, هابرماس, علوم اجتماعی}
    Abdullah Zaki*, Ali Misbah
    Since its foundation, the social sciences has faced the question as to what specific methodology the social sciences has. Different paradigms including positivist, interpretive and critical give different responses to this question, and each of them claims to have superiority over the other. Criticizing the positivist and interpretive methodologies and reviewing the concepts of the critical paradigm, Habermas proposes three epistemical attachments and divides sciences into experimental, interpretive and critical. In the frame of this epistemological proposal, Habermas claims that the particular methodology of the social sciences is "dialectical". Using an analytical-critical method and a holistic approach, this paper examines the relationship of ontological, epistemological, anthropological and axiological principles of this method with its components from the perspective of transcendental philosophy. Transcendental philosophy considers that Habermas methodology has serious drawbacks. Some of its components do not correspond with the philosophical system of transcendental philosophy and some others are in contradiction these principles.
    Keywords: methodology, transcendental philosophy, dialectic, Habermas, the social sciences}
  • عبدالله زکی*، یعقوب علی برجی
    «بیع فضولی» یکی از چالش برانگیزترین زیرشاخه های بیع و قرارداد به شمار می آید؛ به گونه ای که عده ای آن را باطل دانسته اند، ولی مشهور مهر صحت بر آن زده است. معتقد شدن به صحت بیع فضولی، مباحث متعددی را پیرامون ماهیت و حکم اجازه در پی دارد که «کاشف» یا «ناقل» بودن اجازه ، یکی از مهم ترین مباحث آن به شمار می آید.
    نوشتار حاضر که در راستای بررسی کاشف یا ناقل بودن اجازه تدوین شده، در وهله نخست، به بررسی نقش و کارکرد اجازه پرداخته و سپس ضمن طرح و تبیین ادله هر یک از قائلین به نقل و کشف، به اشکالات وارده نیز اشاره نموده است.
    کلید واژگان: فضول, عقد فضولی, اجازه, کاشف, ناقل}
    Abdullah Zaki, Yaqub Ali Borji
    The sale by unauthorized dealers of “genuine” goods poses as one of the most challenging topics discussed within the subject matter of 'sale' [al-Baya] with some considering it as void and others considering it as valid. The belief on the part of some jurisprudents in the validity of an unauthorized sale has led to a contention regarding the nature and rule of permission as to whether it is 'kashif' or 'naqil'. Whether the permission is 'kashif' or 'naqil', the transaction as a result of the subsequent permission is considered and believed to be valid. [These two legal terms need to be understood in their respective contexts.]
    The present study aims to study permission in terms of its being 'kashif' or 'naqil' [lit. discoverer or conveyor]. At first, the role and function of permission have been explained and then the arguments by the scholars on whether a permission is 'kashif' or 'naqil' have been put forth, examined and assessed critically.
    Keywords: unauthorized appropriation, unauthorized contract, permission, kashif, naqil}
سامانه نویسندگان
  • عبدالله زکی
    زکی، عبدالله
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال