به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

علی جنادله

  • علی جنادله*
    مقدمه
    از جمله بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی فرد بیمار به همراه دارد، بیماری مولتیپل اسکلروزیس می باشد. این بیماری براساس شیوع گسترده در بین زنان و همچنین تاثیرات خاصی که بر زنان می گذارد، چهره ای زنانه دارد. با این وجود، در مطالعات داخلی، تجربه زنان مبتلا به این بیماری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و مطالعات معدود صورت گرفته نیز غالبا مبتنی بر رویکردی بالینی-پزشکی و کمی هستند. بر همین اساس در مقاله پیش رو، تلاش می شود، تجربه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در بافت و زمینه اجتماعی جامعه ایرانی مورد مطالعه قرار گیرد.
    روش
    با توجه به هدف اصلی این مطالعه، رویکرد پدیدارشناختی فمینیستی در این مطالعه اتخاذ شده است. با 25 زن مبتلا به این بیماری مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و مصاحبه ها براساس رویه پیشنهادی مستاکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    براساس روایت های بیان شده در مصاحبه ها، تجربه زنان مورد مطالعه از بیماری مولتیپل اسکلروزیس در قالب مضامین زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری صورتبندی شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مضامین استخراج شده، تجربه زنان مشارکت کنندگان در تحقیق از بیماری مولتیپل اسکلروزیس ، ذیل مضمون اصلی «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.
    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, تجربه زیسته, زنان, پدیدارشناسی فمینیستی, اضطراب هویتی
    Ali Janadleh *
    Objective
     Multiple Sclerosis (MS) is one of the chronic illness that, due to its multiple and stable physical and mental dimensions, has major and continuous consequences on a wide range of aspects of the individual and social life of the patient. This illness has a female face based on its widespread prevalence among women and also the specific effects it has on women. Nevertheless, in domestic studies, the experience of women with this illness has been less considered, and the few studies that have been conducted are often based on a clinical-medical and quantitative approach. Accordingly, in this article, an attempt is made to study the experience of women with Multiple sclerosis in the social context of Iranian society.
    Method
    According to the main goal of this study, a feminist phenomenological approach has been adopted. Semi-structured interview was conducted with 25 women suffering from this illness who were selected using the purposeful sampling method and Criterion sampling strategy and the interviews were analyzed based on the procedure suggested by Moustakas.
    Results
     Based on the narratives expressed in the interviews, the studied women's experience of Multiple sclerosis illness was formulated in the themes of living in suspension, shame of powerlessness, sexual inactivity, maternity risk and spousal apprehension. "Life in suspense" means that the women participating in this study, in describing and expressing their experience of MS illness, have mentioned the sense of uncertainty and not having a clear and reliable image of the future. "Shame of powerlessness" refers to the fact that the fatigue and disability caused by MS goes beyond the physical dimension, and women with MS feel a kind of shame due to their inability to perform daily activities. "Sexual inactivity" indicates that uncertainty and disability in MS affect the patient's most private activities, especially sexual performance, in such a way that it leads to a change in the research participants' self-perception and endangering personal relationships with their wives. The forth theme is “Risky motherhood”. In such a situation, "motherhood" in women with MS becomes a "risky" issue for both the patient and the child at various fetal stages and thereafter in terms of meeting the child's care needs. Finally, the theme of "marriage anxiety" that refers to research participant concerns about the continuity of married life, worry about the husband's lack of understanding of the patient's situation and etc. Such conditions make marriage and playing the role of a wife a problematic situation for women with MS.
    Conclusion
     According to the extracted themes, the experience of female participants in this research was conceptualized under the main theme of "identity anxiety" that refers to the experience of anxiety and worry about unfulfilled gender identity. This experience and understanding of MS, is a result of the intersection of the experience of chronic illness with gender, the body, and the social context in which a woman's identity is closely tied to pre-defined expectations and roles such as sexual attractiveness, marriage, homemaking, wifehood, motherhood, etc.
    Keywords: Multiple Sclerosis, Lived Experience, Women, Feminist Phenomenology, Identity Anxiety
  • حمید سرشار*، محمدجواد غلامرضا کاشی، علی جنادله

    بازتعریف جامعه به قالب قلمرو سرزمینی و سیاسی در صورت مرکزگرای عقلانیت مدرن، زیستن گاه های جمعی را وارد مرحله تازه ای ساخت. با انگاره تلقی از جامعه به قالب دولت-ملت ها در اقتضای ضرورت تاریخی عقلانیت مدرن، هویت جمعی تبدیل به مسئله شد. اینک با شکسته شدن مرزهای «زمان-فضا» و امکانیت «کنش بی واسطه به مکان» باری دگر انگاره تلقی از «جامعه» در آستانه انقطاعی تاریخی است. بااین همه، هنوز پرسش از «هویت جمعی ایران» یکی از پرسش های جدی است. تودرتویی هم زمان خیر و شر در عقلانیت سیاسی مدرن با محصور کردن درک ما از تشخص خویش به قامت محدوده های جغرافیایی-سیاسی در کژفهمی ها و رنج ها منشا اثر فراوان بوده است؛ اما فهم درون ماندگار هویت جمعی فراسوی خیر و شر مستلزم گذار از نگاهی اخلاقی و تمرکز بر اقتضائات تاریخی است. 

    کلید واژگان: عقلانیت مدرن, آموزش, هویت جمعی, عقلانیت تکنیکال, ناسیونالیسم قوم گرا, همسان سازی
    Hamid Sarshar *, MohamamdJavad Gholamreza Kashi, Ali Janadleh

    The present article aims to trace the understanding of Iran's collective identity in historical reference to the rationality of schools. The theoretical guide of the research is derived from the conceptual apparatus of Michel Foucault, and the methodological logic of the research is through the genealogical approach and Foucauldian discourse analysis. The findings of the study indicate that "historical events" and "multiple developments" during the "confrontation" at the beginning of the confrontation with the civilization of the West made Iran susceptible to multiple situations. Modern education, on the one hand, arose such a desire from within the society that here education is mainly focused on progress in the socio-economic fields and does not have a relation with the collective identity. On the other hand, the structural encounter with the Western world, the mainly military necessity of the government, and the health crisis led to the understanding and "technical rationality" of knowledge. The rationality that later at the end of the century, with the rebellion of the "progressive discourse" from its initial principles and the problematization of collective identity, put modern education at the service of "the impossibility of open collective identity."

    Keywords: collective identity, Education, school, Genealogy, Power, Knowledge, Discourse, Rationality, Encounter, Progress Discourse, Pastoral Power, Biopolitic, technical rationality
  • علی جنادله*، مریم محبی

    بیماری های مزمن هرچند منشاء پزشکی-زیستی دارند، اما، با توجه به تاثیرات طولانی مدت آن ها بر بدن و اختلالات عملکردی ناشی از این تاثیرات، ابعادی فراتر از یک پدیده زیستی پیدا کرده و جنبه های مختلف حیات فردی و اجتماعی فرد مبتلا و اطرافیان او را تحت تاثیر قرار می دهند. از جمله ؛ بیماری های مزمنی که به دلیل ابعاد جسمی و روانی متعدد و پایدارش، پیامدهای عمده و مداومی بر گستره وسیعی از جنبه های حیات فردی و اجتماعی بیمار دارد، ام اس است. افزایش میزان ابتلای زنان به بیماری ام اس در چند دهه اخیر و همچنین، افزایش نسبت ابتلا در بین زنان در مقایسه با مردان، باعث شده است که این بیماری چهره ای زنانه به خود بگیرد. در این مقاله از منظر جامعه شناسی بیماری های مزمن و با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی فمینیستی، تجربه زنان مشارکت کننده در تحقیق از بیماری ام اس به عنوان تجربه خاص زنانه که محصول تلاقی تجربه این بیماری با جنسیت، بدن و زمینه اجتماعی است، مورد توجه قرار گرفته است. تلاش شده است تا تجربه زیسته زنان از زندگی با بیماری ام اس و دلالت های معنایی این تجربه برای آنها، براساس داستان ها و روایت های خود این زنان فهم شود. براساس مصاحبه های صورت گرفته، پنج مضمون اصلی زندگی در تعلیق، شرم بی قدرتی، ناکنش ورزی جنسی، مخاطره مادری و دلهره همسری استخراج شد و با توجه به این مضامین، تجربه زنان مشارکت کنند ه در تحقیق از بیماری ام اس، ذیل فرامضمون «اضطراب هویتی» مفهوم پردازی شد. منظور از «اضطراب هویتی»، تجربه و احساس نگرانی ناشی از هویت جنسیتی تحقق نیافته توسط این زنان است.

    کلید واژگان: بیماری مزمن, ام اس, زنان, تجربه زیسته, پدیدارشناسی فمینیستی
    Ali Janadleh *, Maryam Mohebi

    Although chronic illnesses have a medical-biological origin, their long-term effects on the body and the functional disorders caused by these effects have dimensions beyond a biological phenomenon. They affect various aspects of the individual's life and the social life of those around them. Multiple Sclerosis (MS) is one such chronic illness that, due to its diverse and enduring physical and mental dimensions, has significant and continuous consequences on various aspects of the patient's personal and social life. The increasing incidence of MS among women in recent decades, along with a higher incidence rate among women compared to men, has given this illness a feminine face.
    This article, adopting a feminist phenomenological approach within the sociology of chronic illness, considers the experience of women participating in MS research as a specific female experience resulting from the intersection of this illness with gender, body, and social context.
    Based on the interviews, five main themes—"living in suspense," "powerlessness," "shame," "sexual inactivity," and "the risk of maternity and spousal apprehension"—were extracted. According to these themes, the experience of women with MS is conceptualized as "Identity anxiety." "Identity anxiety" refers to the experience and feeling of worry caused by the unrealized gender identity of these women.

    Keywords: Chronic illness, MS, Women, Lived Experience, feminist phenomenology
  • وحید شالچی، علی جنادله، اسماعیل عالی زاد، مسعود زالی زاده کوتیانی*

    بر مبنای نظریات هویت قومی احساس تعلق به قومیت با توجه به سیاست های قومی، شرایط اقتصادی، باز یا بسته بودن نظام اجتماعی و... پدیده ای متغیر است. ممکن است در دوره ای نقش و اهمیت خود را از دست داده و در برهه ای دیگر به هویت مسلط تبدیل شود. بر همین اساس مقاله پیش رو در پی بررسی تحولات هویت قومی در شهر اهواز از دوره دوم پهلوی تا دوران جمهوری اسلامی می باشد. داده های پژوهش بر مبنای تکنیک تاریخچه زندگی و از طریق مصاحبه کیفی نیمه ساختار یافته جهت درک ذهنیت افرادی که تجربه زیسته آن ها در شهر اهواز شکل گرفته، بدست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده که از این طریق ده مضمون اولیه و سه مضمون محوری شناسایی شده است. مضامین محوری در دوره پهلوی دوم" هویت قومی در مسیر ادغام" در دوره انقلاب تا پایان جنگ "هویت قومی در محاق هویت مذهبی " و دوران بعد از جنگ" هویت قومی در مسیر تمایزیابی" می باشد. نتایچ پژوهش نشان می دهد که در قیاس با دوره های گذشته دو قوم بختیاری و عرب تمایل بیش تری به هویت یابی بر پایه قومیت دارند و هویت قومی به یک هویت پررنگ و اثرگذار در جامعه شهری اهواز تبدیل شده است.

    کلید واژگان: هویت قومی, اهواز, ادغام, تمایزیابی هویتی, بختیاری, عرب
    Vahid Shalchi, Ali Janadleh, Ismail Aalizad, Masoud Zalizadehkoutiyani *

    In theories of ethnic identity, belonging to an ethnicity varies with respect to ethnic policies, economic conditions, the extent of social system closure, etc., which may lose its role and importance in one period and become the dominant identity in another. The goal of this article is to evaluate the of ethnic identity in the city of Ahvaz from the second Pahlavi era to the Islamic Republic period. The research data were obtained based on the life history technique and through semi-structured qualitative interviews to identify and understand the mentality of people whose lived experience was formed in Ahvaz. To analyze the interviews, the matic content analysis method was used, through which ten primary themes and three central themes were identified. The central themes in the second Pahlavi period is "Ethnic Identity in the Path of Integration", in the period of the revolution until the end of the war is "Ethnic Identity in the path of Differentiation". The results show that compared to the past periods, the Bakhtiari and Arab people in Ahvaz have a greater tendency to identification based on ethnicity, and ethnic identity has become a strong and effective identity in the urban society of Ahvaz.

    Keywords: Ethnic identity, Ahvaz, Integration, identity differentiation, Bakhtiari, Arab
  • وحید شالچی*، علی جنادله، اسماعیل عالی زاد، مسعود زالی زاده کوتیانی
    هویت قومی مانند هر پدیده ی اجتماعی، امری ایستا نیست و هم سو با تحولات اجتماعی وضعیت های متفاوتی را تجربه می کند. شهر اهواز از دوره ی پهلوی دوم به دلایل متعددی ازجمله اکتشاف نفت، موقعیت ویژه ای پیدا کرده است و ساخت فرهنگی-اجتماعی آن دچار تغییر شده است. بر این اساس پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش است که هویت قومی در این دوره ی پرتحول به چه سمت وسویی رفته است؟ در حقیقت هویت قومی بختیاری ها و عرب ها تقویت شده و یا نقش آن در هویت بخشی به این دو گروه کم تر شده است؟ برای پاسخگویی به این سوالات از تکنیک مصاحبه ی کیفی نیمه ساختاریافته جهت مصاحبه با کسانی که در دوره پهلوی دوم در این شهر زندگی کرده اند، استفاده شده است. داده ها از طریق روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند که بر این اساس چهار مضمون اولیه رشد تعاملات بین قومی، تضعیف فرهنگ قومی، ناآگاهی قومی و سیاست یکسان سازی هویتی حکومت پهلوی؛ و مضمونی محوری با عنوان هویت قومی در مسیر ادغام استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که هویت قومی در آن برهه ی تاریخی تضعیف شده و هویت های جدیدی در حال جایگزینی با آن بوده اند
    کلید واژگان: اهواز, هویت قومی, بختیاری, عرب, نوسازی
    Vahid, Shalchi *, Ali Janadleh, Ismail Aalizad, Masoud Zalizadehkoutiyani
    Ethnic identity is a fluid phenomenon that, due to social developments, experiences different situations. Ahvaz in the second Pahlavi period, for numerous reasons, including oil reconnaissance, changed its socio-cultural structure. Accordingly, the purpose of this research is to answer the question of what ethnic identity was in this historical period? In other words, was the ethnic identity of the Bakhtiari and Arab peoples strengthened or weakened in the second Pahlavi period? To answer these questions, it used a semi-structured qualitative interview technique with those who had lived in the city during the second Pahlavi period. Research data has been analyzed through the Thematic analysis method, and has extracted the four primary themes of the growth of inter-ethnic interactions, the weakening of ethnic culture, ethnic ignorance, the identity unification policy of the Pahlavi government, and a central theme entitled ethnic identity on the path to integration. The results show that ethnic identity had weakened in that historical period and new identities had emerged in society
    Keywords: Ahvaz, Ethnic Identity, Bakhtiari, Arab, Modernization
  • علی جنادله*، مریم رهنما

    خانواده غربی از دهه 1950 دگرگونی هایی جدی را تجربه کرده است که امروزه تحت عنوان «دومین گذار جمعیتی» شناخته می شوند. یکی از مهمترین تبیین های ارایه شده درخصوص این تغییرات، نظریه تغییرات ارزشی توسط لستهیگ و دیگران می باشد که در آن بر تغییرات از ارزش های مادی گرایانه به ارزش های پسامادی گرایانه به عنوان عامل اصلی آنچه کاهش خانواده تلقی می شود، و استمرار این روندها با گسترش این مجموعه ارزشی، تاکید شده است. اما براساس شواهد جدیدتر مبنی بر متوقف شدن روند کاهش خانواده و حتی معکوس شدن این روندها یعنی اقبال مجدد به تشکیل خانواده و فرزندآوری در اروپای نوردیک که در پذیرش ارزش های پسامادیگرایانه پیشرو می باشند، تبیین های بدیلی همچون نظریه های «انقلاب جنسیتی» و «تعادل برابرگرای جنسیتی»، با تاکید بر شرایط ساختاری و نهادی ارایه شده اند. تحلیل ثانویه داده های موج پنجم مطالعه ارزش های اروپایی، نشان می دهد روندهای موجود بیشتر با این نظریه ها همخوانی دارند. براساس مرور مطالعات صورت گرفته، عامل اصلی معکوس شدن روندها در اروپای نوردیک، تطبیق مناسبات درون خانواده و سیاست های عمومی با تغییرات صورت گرفته در نقش های جنسیتی و جهت گیری سیاست های اجتماعی در جهت حمایت و تطبیق خانواده با شرایط ساختاری و اقتصادی جدید است که در این مقاله از آن تحت عنوان «سیاست های حمایتی-انطباقی خانواده» نام برده شده است.

    کلید واژگان: خانواده, تغییرات ارزشی, شرایط ساختاری, سیاستگذاری خانواده
    Ali Janadleh *, Maryam Rahnama

    The Western family has undergone serious changes since the 1950s, which are now known as the "second demographic transition." One of the most important explanations for these changes is the theory of “ideational shift” by Lesthaeghe and others that emphasizes the changes from materialist values to post materialist values as the main factor in what is considered “less family” and the continuation of these trends with the expansion of this set of values. But recent evidence shows that in Nordic Europe, which is in the vanguard of embracing post-materialist values, the "less family" has stalled and even reversed. But recent evidence shows that in Nordic Europe, which are in the vanguard of embracing post-materialist values, the "less family" has stalled and even reversed. Based on this evidence, alternative explanations such as "Gender Revolution" and "gender-egalitarian equilibrium" are presented with emphasis on structural and institutional conditions. Secondary analysis of the data of the fifth wave of the "Study of European Values" shows that the existing trends are more in line with these new theories. According to studies, the main reason for the change in trends in Northern Europe is the adaptation of family relationships and public policies to changing gender roles and the orientation of social policies to support the family and its adaptation to new structural and economic conditions. Policies referred to in this article as "Family Supportive-Adaptive Policies".

    Keywords: Family, ideational shift, structural conditions, Family Policy
  • احمد غیاثوند*، علی جنادله، سید مهدی اصغری

    نهاد خانواده، سنگ بنای اصلی یک جامعه محسوب می شود و تصمیم به ازدواج، یکی از سرنوشت سازترین تصمیماتی است که انسان در جریان زندگی با آن رو به رو می گردد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی ساخت اجتماعی واقعیت تصمیم به ازدواج است و اینکه دختران و پسران عقد کرده شهر تهران چگونه تصمیم به ازدواج می گیرند، شرایط علی، زمینه ای و ساختاری موثر بر تصمیم گیری آنها چیست، چه راهبرد هایی را در تصمیم به ازدواج به کار می برند و این تصمیم چه پیامدهایی به همراه دارد. این تحقیق از نوع کیفی و با روش داده- مبنا با رویکرد اشتراوس و کوربین صورت گرفته و جامعه آماری آن زنان و مردان عقد کرده ساکن در شهر تهران در سال 1399 می باشد که به صورت هدفمند انتخاب شدند و نحوه گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. یافته ها حاکی از آن است که تجربه عاشقانه و تصمیم به ازدواج صرفا امری فردی نیست، بلکه تابع امری اجتماعی است و با مجراهای اجتماعی گوناگونی رو به رو هستیم. «چالش سیاست تقابل در میدان بازی نمایش» به مثابه پدیده مرکزی انتخاب شده است، زیرا در آن میدان، ساخت ها کنشگری افراد را با چالش مواجه می کند و بر تصمیمات اثر می گذارد- البته کنشگران به مثابه عروسک های خیمه شب بازی در نظر گرفته نمی شوند. دختران نسبت به پسران با محدودیت های بیشتری در میدان بازی نمایش مواجه شده اند؛ اگرچه به نسبت گذشته از قدرت انتخاب بیشتری برخوردار گردیده اند، اما این عاملیت بدون هزینه نبوده و برای دختران و پسران با پیامدهایی همراه شده است.

    کلید واژگان: خانواده, ساخت اجتماعی واقعیت, تصمیم به ازدواج, چالش سیاست بازی نمایش و دو سویه بزرگ
    Ali Janadeleh, Seyyed Mehdi Asghari

    The institution of the family is the cornerstone of a society and the decision to marry is one of the most crucial decisions that a person faces in life. The study is to investigate the social construction of the reality of the decision to marry and how girls and boys in Tehran decide to get married, what are the causal, contextual and structural conditions influencing the decision, what strategies are used, and what are the consequences of this decision. This research is a qualitative study with grounded theory method. The statistical population was married men and women living in Tehran in 1399 who were purposefully selected. Data collection was done through semi-structured interviews. The findings suggested that the romantic experience and decision to marry is not merely an individual matter but affected by the social reality. The "challenge of the politics of confrontation on the playground" has been chosen as a central phenomenon because in that arena, structures challenge individual's agency and influence their decisions, although actors are not considered as puppets. Girls face more restrictions on the playground than boys, however, compared to the past, they have more power of choice.

    Keywords: Family, Social Construction of Reality, Decision to Marry, Challenge of the Politics of Confrontation on the Playground, Big Duality
  • ابوالفضل فتح آبادی، حسن سرایی*، شهرام پازوکی، علی جنادله

    در فرایند تشکیل حکومت صفویه، طریقتی صوفیانه و معنوی با تکیه بر قدرت مریدان خویش نقشی سیاسی و دنیوی ایفا کرده است. حال، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شاه اسماعیل- در مقام مرشد کامل طریقت صفوی- بر چه اساس و طی چه فرایندی توانسته مریدان تحت امر خود در قبایل مختلف را برای جنگ در مقابل سایر مدعیان قدرت بسیج کند، بر آنها پیروز شود و به سوی تشکیل حکومت حرکت نماید؟ بنابراین، پژوهش پیش رو با کاربرد تیوری های سیاسی ابن خلدون درباره تشکیل حکومت ها و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این پرسش بر آمده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شاه اسماعیل با بهره گیری از ولایت صوفیانه، موجبات هم نشینی سه عامل پیوند قبیله ای درون هر یک از قبایل، پیوند دینی درون هر یک از قبایل و پیوند دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس، توانسته میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کند و به بسیج منابع جهت نبرد بر ضد سایر مدعیان قدرت بپردازد و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که حاصل هم نشینی پیوندهای قومی و پیوندهای دینی بوده است، در نهایت با پیروزی بر دشمنان خود موفق به تشکیل حکومت مرکزی قدرتمند دیرپای صفوی شود.

    کلید واژگان: شاه اسماعیل صفوی, ولایت صوفیانه, بسیج منابع, جنگ, تشکیل حکومت
    Abolfazl Fathabadi, Hasan Saraei *, Shahram Pazouki, Ali Janadleh

    In the process of establishing the Safavid government, a Sufi and spiritual tariqa, relying on the power of its followers, played a political and worldly role. The main question of this study is that on what basis and during what process Shah Ismail—as the perfect Sheikh of the Safavid tariqa—was able to mobilize his followers in several tribes to fight against other claimants of power, to overcome them, and to move toward establishing the government? Applying political theories of Ibn Khaldun about the development of governments, the present descriptive-analytical study thus seeks to answer this question. The findings show that Shah Ismail, using Sufi walayah, provided the means for the affinity of tribal and religious bonds within each tribe, and religious bonds between all tribes. He was accordingly able to create unity and solidarity among various tribes which were under his command, and to mobilize resources to fight against other claimants of power and finally, by using the aggregated power of these tribes which was the outcome of affinity of the ethnic and religious ties, he managed to defeat his enemies and succeed in establishing the long-lasting, powerful, and central government of Safavids.

    Keywords: Shah Ismail Safavid, Sufi Walayah, mobilization of resources, war, establishment of government
  • اشرف سادات پسندیده*، غلامرضا حیدری، علی جنادله، مریم کیقبادی

    پدیده گرد و غبار خیس در استان خوزستان در بهمن 1395، شبکه برق استان را متاثر و خاموشی گسترده ای را رقم زد. متعاقب قطعی برق، سایر زیرساختهای استان نیز دچار مشکل شده و بحران به وجود آمده، واکنش های اجتماعی گسترده مردم را به همره داشت. بر این اساس در این مقاله با به کارگیری روش تحقیق میکس متد به شناسایی و تحلیل ابعاد و پیامدهای اجتماعی حادثه پرداخته شده است. نتایج تحلیل های بخش کیفی نشان داد سه مقوله " ویژگی های حادثه "، "زمینه های اجتماعی استان" و " آمادگی پیشین و مدیریت حادثه" در مقوله محوری مطالعه یعنی " ادراک از حادثه " نقش آفرین بوده اند. همچنین پیامدهای اجتماعی حادثه نظیر "افزایش تمایل به مهاجرت از استان " یا" نگرانی بابت تکرار حادثه" در پیوند مستقیم با ادراک از حادثه قابل تفسیر می باشند. به منظور تعمیق نتایج بخش کیفی، بخش کمی مطالعه با انجام پیمایشی در سطح شهر اهواز صورت پذیرفت. نتایج این بخش تایید کننده تفاسیر ذکر شده در بخش کیفی بوده است. اما یافته کلیدی مقاله با تمرکز بر مقوله محوری ادراک از حادثه آن بوده که شکاف ادراکی گسترده ای میان مسیولین و گروه های مختلف مردم خوزستان درخصوص ابعاد مختلف حادثه وجود داشته است که این امر فهم واکنش های اجتماعی پس از حادثه را میسر می کند. در بخش پایانی مقاله نیز با تاکید بر اهمیت مطالعات اجتماعی در سیاستگذاری و برنامه ریزی های  وزارت نیرو و با تمرکز بر حادثه خوزستان، تدابیری جهت ارتقای تاب آوری  اجتماعی در استان پیشنهاد شده است.

    کلید واژگان: حوادث, سیاستگذاری, ارزیابی و تحلیل اجتماعی, قطعی برق, خوزستان
    Ashraf-Sadat Pasandideh*, Gholamreza Heydari, Ali Janadleh, Maryam Keyghobadi

    The phenomenon of wet dust in Khuzestan province in February 2016 affected the provincechr('39')s electricity network and caused a widespread blackout. Following the power outage, other infrastructure in the province also suffered, the blackout crisis stimulated widespread social reactions. Accordingly, in this article, using the mixed method methodology, the dimensions and social consequences of the disaster are identified and analyzed. The results of qualitative section analysis showed that three categories of "disaster characteristics", "social contexts of the province" and" disaster readiness and management" have had an impact on "perception of the disaster". In addition, the social consequences of the disaster, such as "increased tendency to migrate from Khuzestan province" can be interpreted in direct connection with the perception of the disaster. The results of the quantitative part also confirmed the interpretations obtained in the qualitative part. However, the key finding of the article was that there was a wide perception gap between officials and different groups of people in Khuzestan regarding the different dimensions of the disaster. This makes it possible to understand the social reactions after the disaster. In the final part of the article, emphasizing the importance of social studies in the planning and policies of the Ministry of Energy and focusing on the Khuzestan disaster, suggestions are presented to promote social resilience in Khuzestan province.

    Keywords: disasters, Policy making, Social assessment, analysis, Power outage, Khuzestan
  • علی جنادله*
    در این مقاله تلاش شده است، ضمن دفاع از قابلیت نظرسنجی ها در انکشاف افکار عمومی، زمینه های «انگاره ناکارآمدی نظرسنجی ها» در سه سطح شهروندان؛ موسسات نظرسنجی؛ و مدیران و مسئولان، بررسی شوند. ایده اصلی مقاله این است که «انگاره ناکارآمدی نظرسنجی ها» بیش از آنکه مبتنی بر نتایج واقعی نظرسنجی ها باشد، حاصل برساخت عوامل گوناگونی است که هریک با انگیزه های خود، تلاش در ترویج این انگاره دارند. در حوزه موسسات نظرسنجی، برخی افراد و موسسات، ناکامی خود در تحلیل نظرسنجی ها را که ناشی از ضعف بینش جامعه شناختی و عدم التزام به استانداردهای علمی و سازمانی است، به مطالعات نظرسنجی نسبت می دهند. در حوزه سازمان های مصرف کننده نتایج نظرسنجی ها، برخی مدیران که قدرت و منافع خود را در نادیده گرفتن صدای مردم می دانند، سعی می کنند با توسل به ایدئولوژی تخصص گرایی و غیرتخصصی جلوه دادن یافته های نظرسنجی ها، از اعتبار، اهمیت و تاثیرگذاری نظرسنجی ها بکاهند. به عبارت دیگر، در حوزه های مختلف برخی افراد و گروه ها، با انگیزه های متفاوت، منافعی در ترویج «انگاره نارکارآمدی نظرسنجی ها» دارند و با تقلیل مسئله «اعتبار عمومی» نظرسنجی ها به مسئله «اعتبار علمی» و تشکیک در اعتبار علمی نظرسنجی ها، سعی در باورپذیر کردن این انگاره دارند.
    کلید واژگان: نظرسنجی, برساخت, انگاره ناکارآمدی, اعتبار علمی, اعتبار عمومی
    Ali Janadleh *
    This article, while approving the ability of polling to find out public opinion, attempted to examine the areas of “ineffectiveness of polling” at three levels of citizens, polling institutes, and officials. The main idea of the paper is that "ineffectiveness of polling" is the result of the constructing various factors that each of them are trying to promote, rather than based on the actual results of the polls. In polling institutes, some individuals and institutions attribute their failure to the analysis of polls whereas it is due to weak sociological vision and lack of commitment to scientific and organizational standards. In organizations that use poll results, some executives, who realize their power and benefits by ignoring people's voices, try to reduce the validity, importance, and impact of surveys by appealing to the ideology of professionalism and unprofessionalizing poll findings. In other words, some individuals and groups, with different motivations, have an interest in promoting the "idea of ineffectiveness of polling " in different domains, and are trying to make this point by reducing the "public credibility" of polls to "scientific credibility", and doubting the scientific credibility of the polls.
    Keywords: Polling, construct, Idea of Ineffectiveness, Scientific Credibility, Public credibility
  • علی جنادله، زهرا پویا*
    عدم تناسب حضور زنان در سطوح مدیریتی، با توزیع جنسیتی جمعیت و تحصیلات، زمینه ساز پژوهش هایی درخصوص بررسی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی شده است. در این مطالعه با بهره گیری از چارچوب کرومی، نظریه های مطرح درخصوص موانع ارتقاء شغلی زنان در دو دسته موانع درونی و بیرونی صورت بندی شده و سپس مطالعات تجربی داخلی صورت گرفته در این زمینه، طی بازه زمانی سال های 1385 تا 1395 براساس این چارچوب مورد بررسی قرار گرفته اند. نظریه های موانع درونی به طور عمده، موانع دستیابی زنان به مناصب مدیریتی را در الزامات نقشی زنان و میزان دل بستگی شغلی آن ها جستجو می کنند. در مقابل، در نظریه های موانع بیرونی، بر عوامل نگرشی همچون کلیشه های جنسیتی و عوامل ساختاری همچون سقف شیشه ای و تبعیض جنسیتی تاکید می شود. روش تحقیق در این مطالعه فراتحلیل بوده و مطالعات مورد بررسی براساس جستجوی سیستماتیک در چهار پایگاه داده های علمی داخلی انتخاب شده اند. نتایج فراتحلیل 20 مطالعه انتخاب شده، نشان می دهد که یافته های این مطالعات در مجموع تاییدکننده موانع بیرونی هستند. همچنین در برخی از مطالعات، تفاوت معنی داری بین زنان و مردان درخصوص ارجحیت موانع درونی یا بیرونی موثر بر دست یابی زنان به مناصب مدیریتی وجود دارد.
    کلید واژگان: ارتقاء شغلی, زنان, موانع ساختاری, موانع نگرشی, الزامات نقشی
    Ali Janadleh, Zahra Pouya *
    The disproportion between women’s presence in managerial levels and gender distribution of population as well as education have been an underlying basis to some studies regarding the examination of women’s barriers to accessing managerial levels. By using Cromie’s framework, in this study, posed theories on barriers to women’s job promotion have been classified into two categories: Internal and external barriers, and consequently, the domestic empiricial studies conducted in this field have been explored based on that framework from 2006 to 2016. Broadly speaking, theories related to internal barriers have sought the barriers to women’s access to managerial positions in relation to their role requirements and job involvements. In contrast, theories concerning about external barriers accentuate such attitudinal factors as gender stereotypes and structural factors as glass ceiling and gender discrimination. Utilizing meta-analysis, in this article, we have chosen our reviewed studies based on systematic search through 4 domestic scientific databases. The results of 20 mata-analyzed studies indicate that the findings of these studies, by and large, confirm the external barriers. Moreover, in some cases, there is a meaningful difference between women and men in relation to their preference regarding internal or external barriers impacting on women’s access to managerial positions.
    Keywords: Job Promotion, women, Structural Barriers, Attitudinal Barriers, Role Requirements
  • علی جنادله*، مریم رهنما
    افزایش مصرف رسانه های نوین توجه پژوهشگران در خصوص رابطه این فناوری ها با ابعاد مختلف زندگی روزمره را به خود جلب کرده است. در این میان دیدگاه های متضادی در خصوص دلالت های فناوری های نوین رسانه ای در ارتباط با خانواده ها مطرح شده است. در جامعه ما نیز مصرف رو به رشد رسانه های نوین، زمینه ساز مطالعات قابل توجهی در خصوص تاثیر این رسانه ها بر خانواده ها شده است. ما در این مقاله، دیدگاه های مختلف مربوط به تاثیر رسانه های نوین بر خانواده را ذیل سه رویکرد آسیب شناختی؛ تاثیرات ایجابی؛ و پیچیدگی تاثیرات صورت بندی کرده ایم و بر همین اساس مقالات منتشرشده طی دهه اخیر (1395-1385) را مورد بررسی قرار داده ایم. روش تحقیق در این مقاله فرا تحلیل می باشد و مقالات در ابعاد مختلف رویکرد نظری، روش، متغیرهای تحقیق و یافته های تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که در بیشتر این مقالات رویکرد آسیب شناختی حاکم بوده و رسانه های نوین، به عنوان رسانه هایی آسیب زا بازنمایی شده اند. همچنین علاوه بر بی توجهی به تاثیرات مثبت این رسانه ها، پیچیدگی تاثیرات رسانه های نوین و همچنین نقش متغیرها و عوامل میانجی و نقش خانواده ها در پذیرش یا عدم پذیرش این رسانه ها و کنترل تاثیرات آن ها نادیده گرفته شده است. بر همین اساس با نگاهی مبتنی بر جبرگرایی تکنولوژیک، تصویری منفعلانه از خانواده در مواجهه با این رسانه ها ترسیم شده است. در نهایت بر اساس این یافته ها پیشنهادهایی در خصوص به کارگیری نظریات موضوعی به ویژه نظریه های حوزه مطالعات خانواده، روش های ترکیبی، انجام مطالعات طولی و توجه جدی به مکانیزم های تاثیرگذاری و متغیرهای میانجی جهت فهم و تبیین بهتر رابطه متقابل رسانه های نوین و ابعاد مختلف خانواده ارائه شده اند.
    کلید واژگان: رسانه های نوین, خانواده, فراتحلیل, پیچیدگی تاثیرات
    Ali Janadleh *, Maryam Rahnama
    The increasing in the use of new media has attracted scholars’ attention to the relationship between those technologies and variant aspects of everyday life and a great number of contradictory perspectives have been postulated regarding implications of new media technologies in relation to families. In our society, the growing use of modern media has also led to significant studies of the impact of these media on families. In this study, we formulate diverse views on the effects of new media on families grounded in three approaches, namely pathological, positive effects and the complexity of effects approach, and consequently, published articles during last decade (2006-2016) were investigated. By utilizing meta-analysis as research method, the articles were scrutinized from various aspects such as theoretical approaches, methodology, research variables and findings. The findings indicated that those articles were mostly focused on pathological approach, and new media was represented as a harmful media. What is more, the complexity of new media effects, the role of variables and mediator factors as well as the role of families in acceptance or rejection of media, and controlling their effects have been overlooked. In this way, a passive image of family’s exposure to such media has been revealed. Ultimately, some suggestions on how to apply substantive theories, specifically in the field of family, mixed methods and longitudinal studies were offered. Moreover, paying serious attention to the influence mechanisms and mediator variables was accentuated in order to grasp the mutual relationship between new media and divergent facets of family.
    Keywords: New Media, Family, Meta-Analysis, Complexity of Effects
  • علی جنادله *
    در اغلب مطالعات جامعه شناختی تاریخی، شکاف دولت و ملت به عنوان ویژگی تاریخی و ذاتی جامعه سنتی ایران معرفی شده است. بدین ترتیب که قائم به ذات بودن دولت و بی نیازی آن از مشروعیت بیرونی و همچنین نبود رویه ها و قوانینی که حقوق و وظایف متقابل دولت و جامعه را تعیین کند، خودبسندگی دولت، بیگانگی نیروهای اجتماعی و دولت از یکدیگر و شکاف تاریخی دولت و جامعه را در پی داشته و تنها رابطه قابل تصور بین دولت و جامعه اعمال سلطه یک طرفه از سوی حکومت بر جامعه و انقیاد و اطاعات جامعه در برابر سلطه دولت بود. در این مقاله تلاش می شود، با استفاده از رویکرد نهادگرایی تاریخی، با روش تحلیل توالی های واکنشی و بر اساس شواهد تاریخی، دیدگاه فوق به چالش کشیده شده و روایت بدیلی از روابط میان دولت و یا به تعبیر بهتر حکومت و جامعه ارائه شود. در این روایت بدیل، برخلاف نظریه شکاف تاریخی دولت و ملت، نیازهای متقابل حکومت و نیروهای اجتماعی به پیکربندی نهادی خاصی در جامعه ایران منجر شد که مبتنی بر شبکه نسبتا پیچیده ای از روابط و حقوق و وظایف متقابل بین حکومت مرکزی، روحانیت، بازار و ایلات و قبایل بود که حاصل آن تعادل نهادی نسبی بین این نهادها بود. این پیکربندی نهادی، ریشه در سلسله رخدادهای واکنشی داشت که شکل گیری حکومت صفویه بر اساس بنیادهای متکثر ایلی و ایدئولوژیک آن ها را در پی داشت. این دیدگاه بدیل، علاوه بر ارائه یک روایت تاریخی متفاوت از تحولات جامعه ایران، برای جامعه امروز ایران نیز می تواند دلالت هایی در خصوص ظرفیت های تاریخی جامعه ایران برای برقراری یک رابطه متوازن و پایدار بین دولت و نیروهای اجتماعی به همراه داشته باشد.
    کلید واژگان: نهادگرایی تاریخی, توالی های واکنشی, صفویه, قاجاریه
    Ali Janadleh *
    In most socio-historical studies, the gap between the state and the nation has been introduced as a historical and inherent feature of the traditional Iranian society. This means that the state's lack of external legitimacy, as well as the lack of procedures that determine the rights and duties of the state and society, have led to the alienation of social forces and the state of each other, and the historical gap between state and society. Hence the only relationship between these two was the exercise of unilateral domination by the state over society and obedience and subordination of society to the state. Referring to the historical institutionalism approach and using Reactive sequences analysis, this article provides an alternative narrative of the relation between state and nation. In this narrative, on the contrary, to the theory of the historical gap between the state and the nation, the mutual needs of the state and social forces led to a specific institutional configuration in the Iranian society, that was based on a complex network of interactions between the four main institutions of central government, the clergy, tribes and the market, resulting in relatively stable institutional balance between these institutions. This institutional configuration was rooted in a series of Reactive sequences, which brought about the formation of the Safavid government based on numerous tribal and ideological foundations.
    Keywords: historical Institutionalism, Reactive Sequences, Safavid, Qajar
  • علی جنادله*
    بوستان ها و فضاهای سبز شهری، به عنوان بخشی از فضاهای مشاع شهری، علاوه بر تاثیرات زیست محیطی که از جمله مهم ترین کارکردهای درنظرگرفته شده برای آنهاست، کارکردها و پیامدهای عمده دیگری نیز دارند. در این مقاله تلاش می شود با ترکیب چهار مدل تاثیرات فضای سبز مشاوران کاربری زمین، مدل ارزیابی تاثیرات سلامتی فضای سبز اسکاتلند، مدل طبیعت و سلامت شورای بهداشت هلند و مدل چیسورا، مدل جامعی برای ارزیابی تاثیرات اجتماعی بوستان ها و فضاهای سبز شهری با تاکید بر مفهوم کیفیت زندگی ارائه شده و نتایج کاربرد آن برای ارزیابی تاثیرات اجتماعی سه بوستان شهری در تهران مورد بحث قرار گیرد. در این مطالعه علاوه بر مطالعات اسنادی و نظری، ترکیبی از روش ها و تکنیک های کمی و کیفی از جمله، مشاهده، مصاحبه های فردی عمیق و گروهی، پیمایش و... استفاده شده است. براساس نتایج این مطالعه از جمله مهم ترین ملاحظاتی که در احداث فضاهای سبز شهری باید مورد توجه قرار داد، تاثیرات آنها بر جنبه های مختلف زندگی اجتماع محلی از جمله تاثیر بر همبستگی اجتماع محلی، برابری و تنوع اجتماعی، امنیت اجتماع محلی، تاثیر بر گذران اوقات فراغت افراد، تاثیر بر ترافیک، و همچنین تاثیر بر ارزش املاک مسکونی و فعالیت های اقتصادی و سلامت اجتماع محلی است. همچنین از جمله یافته های مهم این پژوهش، ضرورت بررسی و شناسایی ادراک ذهنی اعضای اجتماع محلی از فضای سبز شهری مطلوب پیش از احداث هر بوستان و فضای سبز شهری است.
    کلید واژگان: فضاهای سبز شهری, کیفیت زندگی, ارزیابی تاثیرات اجتماعی
    Ali Janadeleh*
    Urban parks and green space, as city shared areas, in addition to environmental impacts, as their important functions, have other important effects. The present article aims to provide a general model for the assessment of the social impact of urban green spaces based on the concept of "quality of life"; the results of its application will be discussed and used for the assessment of the social impacts of three urban parks in Tehran. The final model employed in this study is a combination of four models: Green space impact model of land use consultants, green space health impact model of Scotland, green space, nature and health model of Health Council of the Netherlands, and green space and sustainable city model of Chiesura. In addition, the documents and theoretical studies, a combination of qualitative and quantitative methods and techniques such as observation, in-depth individual interviews, focus group discussion and survey have been utilized. According to the results several important considerations are required in designing green space such as its impacts on different aspects of social life in the area, like its effects on community solidarity, equity and social diversity, local societal security, leisure time of the residents, traffic, residential properties, economic activities and local social health. Moreover, among the important results of this study is the necessity of identifying the perceptions people of desirable green space before constructing parks or urban green space.
    Keywords: Urban Green Space, quality of life, Assessment of Social Impacts
  • محمد امین قانعی راد، علی جنادله*
    پیدایش اینترنت به عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی، مباحث مهم و متفاوتی را در خصوص نسبت این تکنولوژی با حوزه عمومی به همراه داشته است. در این مقاله سعی شد بر مبنای حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، با طرح چهار سوال اساسی در خصوص امکان یا امتناع شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی با روش مرور سیستماتیک به مطالعه دیدگاه های مطرح شده در این زمینه پرداخته شود. براساس این مطالعه، در مجموع سه دیدگاه امکان، امتناع و مشروط بودن شکل گیری حوزه عمومی مجازی را می توان از هم متمایز کرد. برآیند این سه دیدگاه این است که با وجود برخی ظرفیت های فضای مجازی برای شکل گیری حوزه عمومی، همچنان چالش های مهمی از جمله شکاف دیجیتال، قطبی بودن و چندپاره گی در فضای مجازی، ناشناس بودن، و در نهایت سست شدن پیوندهای اجتماعی واقعی وجود دارد. همچنین مطالعه دقیق تر نسبت فضای مجازی با حوزه عمومی نیازمند اجتناب از جبرگرایی تکنولوژیک و در نظر گرفتن زمینه نهادی و اجتماعی و مطالعه مقایسه ای در زمینه های اجتماعی و نهادی مختلف است.
    کلید واژگان: حوزه عمومی, فضای مجازی, شکاف دیجیتال, قطبی
    Mohammad Amin Ghaneirad, Ali Janadleh*
    The development of the Internet as a modern communication technology has raised new, important and different issues regarding the relation between this technology and the public sphere. In this paper, based on Habermaus’s theory, we have proposed four fundamental questions about the possibility and impossibility of development of the public sphere in the cyberspace in order to prepare a systematic review of the proposed theories. Based on the results of the study, it is possible to distinguish three different views toward the development of virtual public sphere: possibility, impossibility, and conditional nature of the formation of the virtual public sphere. The resultant of these three views is that despite the capacity of the cyberspace for the development of virtual public sphere, there are still important challenges such as the digital divide, polarization, cyberspace fragmentation, anonymity, and loosening of the real social ties. In addition, closer study of the relation between cyberspace and public sphere requires us to avoid technological determinism, and consider the institutional and social contexts and perform comparative studies on different social and institutional contexts
    Keywords: public sphere, cyberspace, digital divide, polarization, interactivity
  • تقی آزاد ارمکی، علی جنادله*
    رویکرد نظری غالب در جامعه شناسی تاریخی جامعه ایرانی، با ارائه تصویری از جامعه ما که در آن قدرت خودکامه و استبدادی حکومت مانع رشد انجمن ها، اصناف، طبقات و یا به طور کلی هرگونه نیروی مستقل اجتماعی بوده است و در نتیجه اصالت دادن به حکومت یا «دولت» به عنوان کنشگر و عامل اصلی تحولات جامعه ناگزیر به «غیاب جامعه» به عنوان «نیروهای اجتماعی» موثری که نقش عمده ای در تحولات اجتماعی جامعه ایران داشتند، منجر شده است. این مقاله براساس رویکرد نهادگرایی تاریخی، روایت بدیلی از جامعه پیشانوسازی ایران ارائه می کند که در آن بر نقش نیروها، نهادها و عاملیت های متعدد اجتماعی تاکید می شود. در این روایت بدیل، پیکربندی نهادی دوران قاجار، مبتنی بر شبکه نسبتا پیچیده ای از روابط متقابل بین چهار نهاد اصلی یعنی حکومت مرکزی، روحانیت، بازار و ایلات و قبایل بود که حاصل آن تعادل نهادی نسبتا پایداری بین این نهادها بود. این تعادل نهادی نه ناشی از سلطه یک نهاد بر نهادهای دیگر بلکه محصول موازنه قدرت بین این نهادها بود. این تعادل نهادی، ریشه در شرایط و نحوه شکل گیری حکومت صفویه داشت که مبتنی بر ترکیبی از نیروهای ایلی و قدرت ایدئولوژیک بود.
    کلید واژگان: صفویه, قاجاریه, نهادگرایی, تاریخی, تعادل منقطع, توالی های واکنشی
    T. Azadarmaki, A. Janadeleh*
    The dominant theoretical approach in historical sociology of Iran- regarding the image of Iranian society in which the absolute power and despotism prevented the development of associations¡ guilds¡ social classes or entirely any independent forces- inevitably has led to the «absence of society» as «social forces» that had an effective role in the development of Iranian society. Using the historical institutionalism approach¡ this article provides an alternative narrative of the traditional Iranian society that acknowledges the role of the multiple social forces¡ institutions and agencies. According to this alternative narrative¡ the institutional configuration of the Qajar era¡ was based on a complex network of interactions between the four main institutions of central government¡ the clergy¡ tribes and market¡ resulting in relatively stable institutional balance between the institutions. This institutional balance is not based on the domination of one institution to the others but it is based on the balance of power between those institutions. This institutional balance¡ rooted in the formation of Safavid government which itself was a combination of tribal forces and ideological power.
    Keywords: Safavid, Qajar, historical institutionalism, equilibrium, reactionary sequences
  • علی جنادله*، مریم رهنما
    خانواده متعارف ایرانی که دارای ویژگی هایی هم چون الگوی همسرگزینی مبتنی بر محوریت و موافقت والدین، عمومیت ازدواج و پایین بودن نسبی سن ازدواج، ممنوعیت روابط جنسی خارج از ازدواج، اهمیت فرزندآوری، حضور هر دو والد در خانواده و نگرش های جنسیتی سنتی است امروزه به دلیل تغییرات ساختاری ناشی از نوسازی هم چون صنعتی شدن، گسترش شهرنشینی، مهاجرت و فراگیر شدن تحصیلات و هم چنین گسترش ارزش های مدرن هم چون فردگرایی، استقلال و خودمختاری افراد دگرگونی های مهمی را تجربه می کند.
    در این مقاله تلاش شد براساس تحلیل ثانویه داده های ملی موجود در خصوص نگرش های مرتبط با خانواده، گمانه هایی را در ارتباط با تحولات و دگرگونی های پیش روی خانواده متعارف ایرانی مطرح کرد. براساس یافته های این مطالعه، از جمله مهم ترین دگرگونی های احتمالی در این زمینه می توان به مواردی هم چون تغییر الگوی همسرگزینی و روابط بین دو جنس، تاخیر در ازدواج یا تجرد قطعی، شکل گیری الگوهای جدید خانواده و تضادهای جنسیتی اشاره کرد.
    کلید واژگان: ایران, خانواده, ازدواج, مدرنیته, تغییرات, گمانه زنی
    A. Janadleh*, M. Rahnama
    Iranian conventional family which has features such as mate selection model based on the centrality of parental consent, the universality of marriage and relative low age at marriage, prohibition of sexual relations outside of marriage, the importance of child bearing, the presence of both parents in the family and traditional gender attitudes faces structural changes due to modernization (e.g. industrialization, urbanization, migration and inclusive education) In addition, development of modern values such as individualism, and autonomy of individuals is contr--ibuting to a major transformation in the concept of conventional family. In this paper, based on secondary analysis of national data on family-related attitudes, we have tried to make speculations in connection with the future transformation of conventional Iranian family. Based on the findings, the most important possible changes in this area are changes in the pattern of mate selection, late marriage or permanent celibacy, new patterns of relationships between the opposite sex, new family patterns, gender gaps and conflicts.
    Keywords: Iran, Family, Marriage, Modernity, Changes, Speculations
  • محمد فاضلی، علی جنادله، امیر طالبیان
    سلامت روانی به دلیل اهمیتی که برای زندگی فردی و اجتماعی دارد و مخاطراتی که در عصر زندگی مدرن آن را تهدید می کند به یکی از موضوعات پژوهش جامعه شناختی بدل شده و با توجه به خسارات افسردگی و فقدان سلامت روانی، به مثابه ی یکی از مسائل اجتماعی نیز مطرح است. سرمایه ی اجتماعی نیز یکی از کانون های توجه جامعه شناسی در بحث سلامت روانی بوده است. مقاله ی حاضر با مرور منابع موجود در زمینه ی رابطه ی سرمایه ی اجتماعی و سلامت روانی، مناقشات جاری در این حوزه را طرح کرده و سپس با استفاده از داده های پیمایشی در سطح شهر تهران، رابطه ی میان سلامت روانی با سرمایه ی اجتماعی و سطح رفاه مادی را بررسی می کند. این مقاله رابطه ی پیچیده ی بیان شده بین رفاه مادی، سرمایه ی اجتماعی و شادی را که در ادبیات به پارادوکس ایسترلین مشهور است، در عرصه ی رابطه ی رفاه، سرمایه ی اجتماعی و سلامت روانی بررسی کرده و نشان می دهد رفاه مادی تبیین کننده ی تغییرات سطح سلامت روانی در جامعه ی ایران نیست، سرمایه ی اجتماعی دارای روابط نسبتا ضعیفی است و پارادوکس ایسترلین به نوعی درخصوص جامعه ی ایران وضعیت پیچیده تری دارد.
    کلید واژگان: سلامت روانی, سرمایه ی اجتماعی, رفاه مادی, آسایش خاطر, پارادوکس ایسترلین
  • مسعود چلبی، علی جنادله
    استان خوزستان دارای اقوام متعددی است. این قومیت ها از لحاظ وضعیت اقتصادی (موفقیت اقتصادی) با یکدیگر تفاوت دارند. برای تبیین این تفاوت به طور اجمال می توان دو رویکرد عمده را در پیش گرفت: 1 رویکرد نگاه به بیرون: که این تفاوت ها را ناشی از عوامل ساختاری و شرایط بیرونی تحمیل شده در سطح کلان می داند. 2 رویکرد نگاه به درون: که ضمن پذیرش تاثیر عوامل ساختاری بیرونی، بیشتر در پی بررسی تاثیر ویژگی های فرهنگی درونی قومیت ها بر وضعیت اقتصادی می باشد. این تحقیق براساس رویکرد نگاه به درون انجام یافته است. نتایج به دست آمده از این مطالعه که به روش پیمایشی و در بین سه قومیت لر، عرب و دزفولی استان خوزستان انجام گرفت، نشان می دهد که حدود 45 درصد تغییرات در موفقیت اقتصادی افراد را ویژگی های فرهنگی در سطح فردی توضیح می دهند و 19 درصد این تغییرات، ظاهرا ناشی از تفاوت های بین قومی است که تشخیص آن ها محتاج بررسی بیشتری است.
    کلید واژگان: موفقیت اقتصادی, تفاوت های قومی, عوامل ساختاری, عوامل فردی
سامانه نویسندگان
  • علی جنادله
    جنادله، علی
    استادیار جامعه شناسی، مطالعات زنان، علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال