به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

علی شمس

  • حلیمه رزمی*، علی شمس، مرتضی مولایی

    تغییر اقلیم و کم شدن سطح آب دریاچه ارومیه با اعمال تاثیر منفی بر کشاورزی و معیشت خانوارهای روستایی حوضه دریاچه می تواند باعث تغییراتی در تاب آوری معیشتی خانوارهای روستایی شود. با توجه به اینکه عامل مکانی و جغرافیایی عامل مهمی در تاب آوری معیشتی است، تحقیق حاضر به مقایسه تاب آوری معیشت خانوارهای روستایی حوضه دریاچه از نظر موقعیت مکانی روستاها پرداخته است. برای بررسی وضعیت تاب آوری از روش شاخص سازی تاب آوری استفاده شده است که در تحقیق حاضر دارای زیرشاخص های ظرفیت بافر، خودسازماندهی و ظرفیت یادگیری است. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن از طریق نظرات اعضای هیات علمی دانشگاه های زنجان و ارومیه تایید شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفاکرونباخ استفاده شد. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستایی حوضه دریاچه ارومیه در استان های آذربایجان شرقی و غربی بودند که 495 مورد از آنها از طریق نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین تاب آوری برابر با 44/0 بود که نشان از تاب آوری متوسط داشت. میانگین شاخص خودسازماندهی، ظرفیت یادگیری و ظرفیت بافر نیز به ترتیب برابر با 55/0، 37/0 و 46/0 بود. آزمون های مقایسه میانگین نشان داد که میانگین تاب آوری در دو استان آذربایجان شرقی و غربی دارای تفاوت معنی دار بود (013/0=p، 50/2=t) و استان آذربایجان شرقی تاب آورتر بود. میانگین شاخص ها و مولفه-های ظرفیت بافر (000/0=p، 86/3=t)، سرمایه های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی نیز دارای تفاوت معنی دار بود و درآذربایجان غربی بیشتر بود. میانگین مولفه های خودسازماندهی (003/0=p، 98/2=t)، ظرفیت یادگیری (000/0=p، 12/4=t)، اعتماد در قرض، مبادله کار، تعهدبه یادگیری، برنامه ریزی، تجربه و آزمایش، مشارکت در دسترسی به اطلاعات و مکانیزم بازخورد به صورت معنی دار در آذربایجان شرقی بیشتر بود. میانگین تاب آوری در روستاهای ساحلی و غیرساحلی تفاوت معنی داری (138/0=p، 486/1=t) با یکدیگر نداشت. میانگین ظرفیت بافر (000/0=p، 563/3=t)، سرمایه اجتماعی، سرمایه طبیعی و دانش فرصت ها و تهدیدها به صورت معنی دار در روستاهای ساحلی بیشتر بود. میانگین شاخص های خوداتکائی، قوانین و عرف محلی و تعاونی و شبکه به صورت معنی دار در روستاهای غیرساحلی بیشتر بود. بنابراین، پیشنهاد می شود با تنوع بخشی به فعالیت ها و منابع معیشتی، سازماندهی کشاورزان و بهبود بخشیدن به وضعیت یادگیری و انتقال فناوری های نوین به ارتقا تاب آوری کشاورزان منطقه کمک شود.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, خودسازماندهی, سرمایه, ظرفیت یادگیری, معاش
    Halimeh Razmi *, Ali Shams, Morteza Molaei

    Climate change and lowering of the water level of Lake Urmia by having a negative impact on agriculture and livelihoods of rural households in the Urmia Lake Basin can cause changes in the livelihood resilience level of rural households. Considering that geographical factors are an important factor in livelihood resilience, the present study has compared the livelihood resilience of rural households in the Urmia Lake Basin in terms of location of villages. To investigate the status of resilience, the indexing method has been used, which in the present study has three sub-indices: buffer capacity, self-organization and learning capacity. The research tool for data collection was a questionnaire whose validity was confirmed by the opinions of faculty members of Zanjan University and Urmia University. Alpha Cronbach's coefficient was used to evaluate the reliability of the questionnaire. The statistical population of the study was rural households in Urmia Lake basin in two provinces of East and West Azerbaijan. The results showed that the average resilience was 0.44, which indicated moderate resilience. The mean values of self-organization, learning capacity and buffer capacity were 0.55, 0.37 and 0.46, respectively. The results of mean comparison tests showed that the mean resilience in the two provinces of East and West Azerbaijan had a significant difference (t=2/50, p=0/013) and East Azerbaijan province was more resilient. Also, the average indicators and components of buffer capacity (t=3/86, p=0/000), natural, economic and social capital were significantly different and were higher in West Azerbaijan. The mean components of self-organization (t=2/98, p=0/003), learning capacity (t=4/12, p=0/000), debt trust, job exchange, commitment to learning, planning, experimentation, participation in access to information and feedback mechanism were significantly higher in East Azerbaijan. The average resilience of rural households in the Urmia Lake Basin in coastal and non-coastal villages was not significantly different (t=1/486, p=0/138) from each other, but the average buffer capacity (t=3/563, p=0/000), social capital, natural capital and knowledge of opportunities and threats were significantly higher in coastal villages. The mean indicators of self-reliance, local laws and customs and network were significantly higher in non-coastal villages.

    Keywords: Capital, Vulnerability, Self-Organization, Learning Capacity, Livelihood
  • احسان مقانکی*، پویان بهنود، پیمان مقدس، علی شمس، عطیه تک تهرانی، نوید قلیخانی، صادق خسروی
    گرگ (Canis lupus)، پلنگ (Panthera pardus) و خرس قهوه ای (Ursus arctos) در بسیاری از زیستگاه های رشته کوه البرز با انسان هم بومند. درک بهتر تعامل ساکنان با این گونه ها به یافتن راهکارهایی کمک می کند که افزون بر تامین منافع مردم، به بقای حیات وحش منتهی شود. دو ابزار نمونه برداری مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه اکتشافی برای بررسی آگاهی و تجربه دو گروه از جامعه روستاییان استان قزوین استفاده شد که در زمینه های تقابل با گوشتخواران بزرگ و مسئولیت های اجتماعی متفاوت بودند (مجموع 198 نفر از 153 روستا). آگاهی پاسخ دهندگان درباره گرگ و پلنگ و خرس و دیدگاه آنان درباره وضعیت و روند جمعیت این گوشتخواران، ناهمگون بود. بیشتر (80%، 66 نفر) پاسخ دهندگان دامدار و کشاورز در دو منطقه تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست، گرگ را بزرگ ترین تهدید معیشت خود می دانستند. در مقابل، نارضایتی بیشتر نمایندگان روستایی (%74، 86 نفر)، شامل دهیاران و بخشیاران و اعضای شورای روستایی خارج از مناطق تحت حفاظت، از سگ های ولگرد (C. familiaris) بود. احتمال ابراز نارضایتی جامعه دامدار و کشاورز ساکن مناطق تحت حفاظت از هر سه گوشتخوار بزرگ بیش از نمایندگان روستایی خارج از این مناطق برآورد شد. بالاترین احتمال ابراز نارضایتی از گوشتخواران بزرگ برای گرگ (میانه 0/94 و فاصله باور بیزی 0/83 تا 0/99) و سپس پلنگ (0/11، 0/01 تا 0/26) توسط جامعه پاسخ دهندگان دامدار و کشاورز در مناطق تحت حفاظت برآورد شد. استفاده همزمان از چند ابزار نمونه برداری و هدف گیری لایه های مختلف یک جامعه در پژوهش های اجتماعی محیط زیست می تواند تصویر جامع تری از تعامل مردم با حیات وحش فراهم کند. در حفاظت از گوشتخواران بزرگ ایران باید به راهکارهای مشارکتی و درگیرساختن مردم ساکن زیستگاه گوشتخواران در فرآیندهای تصمیم گیری توجه بیشتری کرد.
    کلید واژگان: آگاهان محلی, ابزار نمونه برداری, تعارض, خسارت حیات وحش, رابطه انسان و حیات وحش, گوشتخواران بزرگ
    Ehsan Moqanaki *, Pouyan Behnoud, Peyman Moghaddas, Ali Shams, Atie Taktehrani, Navid Gholikhani, Sadegh Khosravi
    Wolf (Canis lupus), Persian leopard (Panthera pardus tulliana) and brown bear (Ursus arctos) co-occur in a human-dominated landscape across the Alborz Mountains in Iran. Understanding how people perceive risks associated with negative interactions with these large carnivores can contribute to promoting greater coexistence, which not only human interests are met but also species’ persistence is ensured. We used semi-structured interviews and exploratory questionnaire surveys to assess local knowledge, perceptions, and experience of two groups of village residents in Qazvin Province in north-central Iran (198 respondents from 153 villages). The sampling method and target group had an impact on the results. Most (80%, n= 66) local informants consisting of livestock herders and farmers living inside two protected areas considered the wolf to be the main threat to their livelihood. However, 74% (n= 86) of village council members from all over the Qazvin Province considered free-ranging domestic dogs (C. familiaris) as the main concern in their villages. Respondents’ experience and perceptions of risks associated with the three large carnivore species varied considerably among species and between protected and unprotected areas. We revealed significant differences in large carnivore damage claims between the two groups of respondents. The highest probability of damage claims was estimated for respondents living inside protected areas, which was attributed to wolves (median and 95% Bayesian credible interval = 0.94, 0.83 - 0.99) and, to a lesser extent, leopards (0.11, 0.01 - 0.26). In conservation social research, combining multiple sampling methods to engage with different target groups within a community can help build the scientific knowledge required to improve conservation outcomes.
    Keywords: Conflict, Human-Wildlife Interactions, Key Informants, Large Carnivores, Sampling Method, Wildlife Damage
  • معصومه پرچیانلو، علی شمس*، زهرا هوشمندان مقدم فرد
    دبیران مدارس نقش مهمی در شکل گیری و افزایش دانش، نگرش دانش آموزان ایفا می کنند و همین امر باعث ایجاد رفتارهای مناسب محیط زیستی در دانش آموزان خواهد شد. ایفای نقش ذکر شده توسط خود دبیران، مستلزم این هست که آن ها دارای این مشخصه های ذکر شده باشند. لذا این تحقیق، با هدف شناخت وضعیت دانشی، نگرشی و نیز تحلیل رفتارهای محیط زیستی دبیران دوره اول مقطع متوسطه صورت گرفت. جامعه آماری شامل همه دبیران مشغول به تدریس در دوره اول متوسطه نواحی یک و دو شهر زنجان بودند (849= N). از طریق جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان 265 دبیر به عنوان نمونه و از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب و مطالعه شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق پانلی از متخصصان تائید شد. با انجام مطالعه مقدماتی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 برای شاخص های ترکیبی، پایایی آن نیز تائید شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 20SPSS تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد سطح دانش، نگرش، رفتار محیط زیستی، هنجار اخلاقی و ذهنی، کنترل رفتاری ادراک شده و مسئولیت محیط زیستی اکثریت دبیران در سطح بالایی قرار دارد. در مقابل میانگین آموزش های محیط زیستی و استفاده از منابع اطلاعاتی در خصوص محیط زیست در سطح متوسط بود. ضریب همبستگی نشان داد متغیرهای سن، تعداد اعضای خانوار، مدرک تحصیلی، تجربه تدریس، میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، دانش و نگرش محیط زیستی، هنجار اخلاقی و ذهنی، مسئولیت محیط زیستی، کنترل رفتاری ادراک شده و آموزش های محیط زیستی رابطه مثبت و معنی داری با رفتارهای محیط زیستی داشتند. تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که سه متغیر استفاده از منابع اطلاعاتی، هنجار اخلاقی و مسئولیت محیط زیستی، 81 درصد از واریانس رفتار محیط زیستی را تبیین می کنند.
    کلید واژگان: محیط زیست, دبیران دوره متوسطه, دانش, نگرش, رفتار
    Masoumeh Parchianloo, Ali Shams *, Zahra Hooshmandan Moghaddam Fard
    School teachers play a crucial role in shaping and enhancing students' attitudes and knowledge, ultimately fostering appropriate environmental behaviors. To fulfill this role effectively, teachers themselves must possess certain characteristics. Therefore, this study was conducted with the objective of assessing the knowledge, attitudes, and analysis of environmental behaviors among teachers. The statistical population comprised all teachers from the first secondary schools in districts 1 and 2 of Zanjan, a city in west of Iran (N = 849). A sample of 265 teachers was selected using the Krejcie and Morgan sampling table and a multi-stage random sampling method. The research instrument was a questionnaire developed by the researcher, validated by a panel of experts. A preliminary study, along with the calculation of Cronbach's alpha coefficient exceeding 0.7 for composite indices, confirmed the reliability of the questionnaire. Data were analyzed using SPSS 20 software. The findings indicated that the majority of teachers exhibit a high level of knowledge, positive attitudes, and responsible environmental behaviors, as well as strong moral and mental norms and perceived behavioral control. However, the average scores for environmental education and the utilization of environmental information resources were found to be moderate. Correlation coefficients revealed that variables such as age, number of household members, educational degree, teaching experience, use of information resources, environmental knowledge and attitudes, moral and mental norms, environmental responsibility, perceived behavioral control, and environmental education are positively and significantly related to environmental behaviors. Regression analysis further demonstrated that the combined influence of information resource use, moral norms, and environmental responsibility accounts for 81% of the variance in environmental behavior.
    Keywords: Environment, high school teachers, Knowledge, Attitude, Behavior
  • علی شمس*، محمدباقر سعیدی روشن، سیده زهرا طباطبائی قمی راد

    اساسی‏ترین شرط در نبوت و رهبری جامعه، عصمت پیشوایان و برگزیدگان الهی است. عصمت به معنای مصونیت از گناه، انحراف و خطا، دارای مراتبی است که می توان آن را به دو بخش عمده تقسیم کرد: عصمت در بیان و تشریع احکام (عصمت تشریعی) و عصمت در گفتار و کردار فردی و اجتماعی که جنبه تشریعی و بیانی ندارد (عصمت فراتشریعی). هرکدام از این دو بخش نیز دارای مراتب متعددی می باشند. دانشمندان اسلامی بر عصمت پیامبر اکرم (ص) از هرگونه گناه، سهو و نسیان در محدوده تشریع احکام الهی، در بعد دریافت و ابلاغ وحی، و اعتقاد به آن اتفاق نظر دارند. اما در زمینه عصمت فراتشریعی پیامبر (ص)، موارد شمول این عصمت، ابعاد و گستره آن اختلاف نظر دارند و بعضی از ایشان برخی از این موارد را داخل در این عصمت می دانند و برخی را منافی آن می شمارند. غالب اندیشمندان اهل سنت، عصمت پیامبر را محدود به گناه کبیره می کنند و گناه صغیره را از این گستره خارج می دانند. لذا اقوال و اعمال پیامبر در مسایل اجتماعی و مناصب حکومتی از جمله قضاوت و داوری را مصون از سهو و خطا نمی شمارند. مستند این مذاهب، روایت شان نزولی است که مرتبط با قضاوت پیامبر و وجود شایبه خطا و اشتباه از سوی ایشان است. نوشتار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی-تطبیقی، عصمت فراتشریعی پیامبر در مسایل اجتماعی و مناصب حکومتی را واکاوی و کنکاش نموده و شبهه ی داوری ناصواب پیامبر را در بوته ارزیابی قرار داده است. یافته ها حاکی از آن است که دلایل عقلی و نقلی محکمی بر عصمت پیامبر اکرم در مسایل اجتماعی و حکومتی وجود دارد و سخن برخی از اندیشمندان اسلامی بر استغفار پیامبر از قضاوت ناصواب، سخنی گزاف و دور از شان پیامبر و مخالف لحن و سیاق آیات است.

    کلید واژگان: عصمت فرا تشریعی پیامبر اکرم, عصمت در امور غیردینی, عصمت در مسئولیت های اجتماعی, عصمت در مناصب حکومتی, رفتار اجتماعی پیامبر اکرم, ابعاد عصمت
    Ali Shams *, MohamadBager Saeedi Rowshan, Seyede Zahra Tabatabayi Qomi Rad

    The most basic condition in prophecy and community leadership, The infallibility of leaders and chosen ones is divine. Infallibility, which means immunity from sin, deviation and error, has levels that can be divided into two main parts: Infallibility in expressing and legislating rulings (legislative infallibility) and infallibility in individual and social speech and actions that do not have a legislative or expressive aspect (extra-legislative infallibility). Each of these two sections also has several levels. Islamic scholars agree on the infallibility of the Holy Prophet (PBUH) from any sin, mistake and forgetfulness within the scope of legislating divine decrees, receiving and communicating revelation, and believing in it. However, there are differences of opinion regarding the extra-legal infallibility of the Prophet (PBUH), the scope of this infallibility, its dimensions and scope. And some of them consider some of these cases as part of this infallibility, and some of them consider them to be contrary to it. The majority of Sunni thinkers limit the Prophet's infallibility to major sins and consider minor sins to be out of this scope. Therefore, the Prophet's words and actions in social issues and government positions, including judgment and arbitration, are not considered safe from mistakes. The documentation of these religions is their narrative, which is related to the judgment of the Prophet and the existence of suspicion of error and mistakes on his part. The present article, with analytical-descriptive-applicative method, has analyzed and probed the prophet's extra-legislative infallibility in social issues and government positions and put the doubt of the prophet's unfair judgment in the evaluation process. The findings indicate that there are strong intellectual and narrative reasons for the Prophet's infallibility in social and governmental issues And the speech of some Islamic thinkers on the Prophet's apology for wrong judgment is an extravagant speech and far from the dignity of the Prophet and against the tone and context of the verses

    Keywords: The infallibility of the Holy Prophet, Infallibility in non-religious affairs, Infallibility in social responsibilities, Infallibility in government positions, The social behavior of the Holy Prophet, Dimensions of infallibility
  • مریم باباپور واجاری، علی شمس*، کورش فتحی واجارگاه
    پژوهش حاضر به منظور ساخت پرسشنامه علل انتخاب رشته مهندسی کشاورزی با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی را پژوهش های مرتبط با انتخاب رشته و دانشجویان کارشناسی دانشکده-های کشاورزی تشکیل می دادند که 91 پژوهش به روش تمام شماری و 12 دانشجو با نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و با توجه به شاخص اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای مصاحبه استخراج و به روش تحلیل محتوای کیفی پردازش و تحلیل شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی دانشکده های کشاورزی کشور بودند که از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 382 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کمی از طریق اجرای پرسشنامه محقق-ساخته استخراج و به روش تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از SMART PLS3 تجزیه و تحلیل شدند. روایی پرسشنامه پژوهش با نظر متخصصان و نیز محاسبه بار عاملی و انجام آزمون روایی واگرا، و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، محاسبه و مورد تایید قرار گرفت و در نهایت، پرسش نامه نهایی شامل 84 گویه در شش عامل مربوط به رشته (قوی ترین رابطه با سازه اصلی)، فردی، سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی (ضعیف ترین رابطه با سازه اصلی) به دست آمد. عامل های مربوط به رشته، فردی، سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی، هر کدام به ترتیب شامل 10، 26، 8، 9، 26 و 5 گویه بودند. یافته ها نشان داد پرسشنامه ساخته شده، ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای دستیابی به علل انتخاب رشته مهندسی کشاورزی است.
    کلید واژگان: مهندسی کشاورزی, طراحی پرسشنامه, انتخاب رشته, روایی, پایایی
    Maryam Babapour Vajari, Ali Shams *, Kourosh Fathi Vajargah
    The current study was conducted through an exploratory mixed method with the aim of creating a questionnaire regarding the reasons for choosing the field of agricultural engineering. The statistical population of the qualitative research involved studies related to the choice of majors as well as undergraduate students of agricultural faculties. 91 studies were selected by the enumeration method and through purposeful snowball sampling 12 students were recruited based on the theoretical saturation index. The qualitative data were extracted through interviews and processed and analyzed using the qualitative content analysis method. Out of the given population, 382 people including undergraduate students of the agricultural faculties were also selected using stratified random sampling representing statistical population sample. The quantitative data were driven through the implementation of a researcher-made questionnaire and analyzed by confirmatory factor analysis using SMART PLS3. The validity of the questionnaire was evaluated and confirmed by piloting. On the other hand, factor loading and the divergent validity test, and the reliability of the questionnaire was also evaluated and confirmed using Cronbach's alpha test and composite reliability method, respectively. And finally, an 84-item questionnaire was obtained containing six factors related to major (the strongest relationship with the main structure), individual, organizational, economic, and social factors, and family status (the weakest relationship with the main structure). Each factor i.e. major, individual, organizational, economic, social, and family status included 10, 26, 8, 9, 26, and 5 items respectively.
    Keywords: Agricultural Engineering, Constructing questionnaire, Major Choice, Validity, Reliability
  • اسماعیل اخبار، علی شمس*، شادعلی توحیدلو، غلامرضا مجردی، حلیمه رزمی

    بهبود استانداردهای زندگی و توسعه متوازن فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی با اشتغال پایدار تضمین می شود. لذا نظام آموزش فنی و حرفه ای که وظیفه تربیت نیروی انسانی ماهر و کارآمد را بر عهده دارد بایستی به طور مستمر مورد ارزشیابی قرار گیرد. پژوهش حاضر باهدف تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی آموزش رسمی فنی و حرفه ای کشاورزی در ایران و ارایه راهبردهای نیل به یک آموزش متوسطه کشاورزی مطلوب به انجام رسید. در این پژوهش از روش SWOT برای تحقیق و تحلیل داده ها استفاده شد. در گام اول، نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای نظام آموزشی شناسایی شد؛ و سپس بر اساس آن ها راهبردهایی ارایه گردید. نتایج ارزیابی های حاصل از مدل راهبردی SWOT، نشان دهنده نقاط قوت (با امتیاز 6/52)، ضعف (با امتیاز 4/80)، فرصت ها (با امتیاز 7/04) و تهدیدها (با امتیاز 6/88) برای آموزش متوسطه کشاورزی کشور بود. بر این اساس برای دستیابی به یک نظام آموزش متوسطه کشاورزی مطلوب، اتخاذ و اجرای راهبرد های تهاجمی باید در اولویت اول قرار گیرد. از منظر تعیین راهبرد های ممکن، راهبردهایی همچون تصویب و اجرای قوانین حمایت کننده، اختصاص منابع مالی به دانش آموختگان، مدیریت و نظارت تخصصی یکپارچه بر فعالیت های هنرستان های کشاورزی در برنامه ریزی ها و تصمیم سازی ها مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: نظام آموزش کشاورزی, دوره متوسطه, هنرستان کشاورزی, تحلیل سوات
    E .Akhbar, A .Shams *, Sh .Tohidloo, Gh.R .Mojarradi, H. Razmi

    Improved living standards and balanced cultural, economic, and social development are guaranteed by sustainable employment for the community members. Therefore, the system of technical and vocational education, which is responsible for preparing skilled and effective human resources, should be continually assessed. The goal of present research was to analyze the strengths, weaknesses, opportunities, and threats (SWOT) associated with Iran's formal secondary technical and vocational agricultural education and offer strategies for achieving a desirable agricultural secondary education. To fulfill this aim, a SWOT analysis was used to collect and analyze the data. The first step involved identifying the educational system's strengths, weaknesses, opportunities, and threats. In the second step, some strategies were presented based on those findings. The findings of strategic analysis of the SWOT model indicated the strengths (with a score of 6.52), weaknesses (with a score of 4.80), opportunities (with a score of 7.04), and threats (with a score of 6.88) for the country's secondary agricultural education. Based on the results, it was recommended that the adoption and implementation of aggressive strategies has to be given the highest priority by the policy-makers if they are going to build a desirable secondary agriculture education system. Planning and decision-making should take into account potential strategies such as legislation and the implementation of supporting laws, the allocation of financial and natural resources to graduates, and management and integrated specialized supervision over the operational processes of secondary technical and vocational agricultural schools.

    Keywords: Agricultural Education System, secondary education, Secondary technical, vocational agricultural schools, SWOT technique
  • حمید امامی فر *، محمد ابراهیمی راد، علی شمس

    «معاد» از اصول عقاید همه ادیان توحیدی است. شاید کمتر صفحه ای از قرآن مجید را بتوان ملاحظه کرد که در آن از این حقیقت خطیر ذکری نباشد؛ اما در چگونگی آن، بحث های گوناگونی از طرف دانشمندان اسلامی مطرح شده است. تعداد محدودی از صاحب نظران، معاد را صرفا روحانی؛ عده ای آن را با جسم مثالی و برخی دیگر، مانند آقاعلی مدرس زنوزی و ملانعیما طالقانی آن را قابل تبیین با جسم عنصری نیز می دانند. از منظر ملانعیما طالقانی، معاد، بازگشت نفس به همین بدن عنصری فعلی است که در معاد احیا می شود. ایشان برای اثبات ادعای خویش، به دلایل متعددی تمسک کرده است. از دیدگاه آقاعلی مدرس زنوزی، معاد جسمانی صعود بدن عنصری براثر حرکت جوهری به سوی نفس اخروی است؛ به گونه ای که با آن نفس تناسب پیدا کرده، توانایی همراهی با آن را داشته باشد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، نظریه این دو محقق را در باب معاد به صورت تطبیقی، واکاوی، تبیین و درنهایت به بررسی و نقد نظریه آن دو دانشمند پرداخته است. اگرچه معاد جسمانی عنصری براساس ظهور آیات قرآن و روایات مورد پذیرش است؛ اما هیچ کدام از استدلال های عقلی این دو فیلسوف برای اثبات معاد جسمانی عنصری، مقصود ایشان را تامین نمی کند.

    کلید واژگان: معاد, معاد جسمانی, معاد روحانی, ملانعیما طالقانی, آقاعلی مدرس, بدن عنصری
  • مریم باباپور واجاری، علی شمس*، کوروش فتحی واجارگاه

    هدف رشته های دانشگاهی مهندسی کشاورزی تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص به منظور فعالیت در عرصه های تولید، تحقیق، آموزش، اشاعه و ترویج دانش و فناوری در حوزه کشاورزی و روستا است. هدف این است که این فارغ التحصیلان بتوانند با به کارگرفتن دانش و آموخته های خود به نیازهای بخش کشاورزی به صورت علمی پاسخ دهند. در سال های اخیر به دلیل کاهش ثبت نام دانش آموزان در این رشته، شناسایی عوامل مرتبط با انتخاب رشته کشاورزی توسط دانش آموزان مورد سوال بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تجارب یادگیری در انتخاب رشته مهندسی کشاورزی انجام شد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی صورت گرفت و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های بدون ساختار بود. برای انجام پژوهش با 12 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی رشته کشاورزی در سطح کشور، مصاحبه به عمل آمد. پس از مصاحبه اکتشافی با نمونه های هدفمند که به روش گلوله برفی انتخاب شده بودند و رسیدن به سطح اشباع، داده های به دست آمده به روش تحلیل محتوا کد گذاری شدند. یافته ها حاکی از آن بود که تجارب یادگیری تداعی (شنیدن در مورد رشته و مشاهده فعالیت های کشاورزی) و یادگیری ابزاری (پیامدهای مثبت تجربه) در انتخاب رشته مهندسی کشاورزی نقش دارند و سهم یادگیری تداعی در این میان بیشتر می باشد.

    کلید واژگان: انتخاب رشته تحصیلی, مهندسی کشاورزی, آموزش عالی, تجارب یادگیری, نظریه یادگیری اجتماعی
    M. Babapour Vajari, A .Shams *, K. Fathi Vajargah

    The aim of agricultural higher education majors is to educate skilled and specialized human resources in order to work in the fields of production, research, education, dissemination, and extension of knowledge and technology in agriculture and rural sectors. The goal of training human resources in this field is that these graduates can meet scientifically the needs of the agriculture sector by applying their knowledge and learnings. In recent years, due to the decrease in the enrollment of students in these majors, the identification of factors related to the choice of agricultural majors by students has been questioned. The present study was conducted with the aim of investigating the role of learning experiences in choosing agricultural engineering majors. The research was done in the framework of qualitative approach and using deductive content analysis method. The data collection tool was an open- ended questionnaire with unstructured interviews. In order to carry out the research, interviews were conducted with 12 undergraduate students of agricultural majors of different universities. The results were coded by content analysis technique. The findings indicated that associative learning experiences (hearing about the majors and observing agricultural activities) and instrumental learning (positive consequences of the experience) play an important role in choosing the agricultural engineering majors. It should also be mentioned that the contribution of associative learning was greater among different influencing factors.

    Keywords: Field-of-study choice, Agricultural engineering, Higher education, learning experiences, social learning theory
  • حلیمه رزمی، علی شمس*، محمدحسین شهیر

    امنیت زیستی نقش مهمی در بهره وری اقتصادی پرورش طیور محلی به عنوان یکی از ارکان معیشت خانوارهای روستایی و همچنین کنترل و انتقال بیماری های مشترک بین انسان و دام و یا اشاعه عوامل آلودگی سایر بیماری ها دارد. دانش یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار در رعایت موارد امنیت زیستی است. هدف مقاله حاضر، سنجش سطح امنیت زیستی پرورش طیور محلی در شهرستان مراغه و عوامل مرتبط با آن است. پارادایم تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی توامان) بود. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و پرسشنامه ای که روایی آن توسط اعضای هیات علمی گروه علوم دامی دانشگاه زنجان تایید شده بود، گردآوری شد. جامعه آماری تحقیق پرورش دهندگان طیور محلی (خانوارهای روستایی) در روستاهای شهرستان مراغه بودند که از بین آن ها، 224 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و نمونه آماری بخش کیفی هم به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده و مورد مطالعه واقع شدند. یافته ها نشان داد که دانش 8/80 درصد زنان روستایی در ارتباط با پرورش طیور محلی در حد متوسط بوده و سطح امنیت زیستی در 1/78 درصد واحدهای پرورشی در حد ضعیف است. اکثریت پرورش دهندگان از واکسن و داروهای دامی استفاده نمی کردند و جایگاه طیور به گونه ای بود که امکان شست وشو و ضدعفونی وجود نداشت. دانش پرورش طیور و تحصیلات دارای رابطه مثبت و معنی دار ولی درآمد سالانه و سن رابطه منفی و معنی داری با سطح امنیت زیستی داشتند. بخشی از پایین بودن سطح امنیت زیستی در واحدهای تولیدی به دانش و آگاهی پایین پرورش دهندگان و بخشی نیز به دلیل سیستم پرورشی فضای باز این واحدها برمی گردد. دلایل و انگیزه های رعایت و عدم رعایت هر یک از اصول مورد مطالعه به روش کیفی مورد بررسی قرار گرفت.

    کلید واژگان: خانوارهای روستایی, طیور محلی, امنیت زیستی, دانش مدیریتی, شهرستان مراغه
    Halimeh Razmi, Ali Shams *, MohammadHossein Shahir

    Biosecurity is a key factor in the economic productivity of rural family poultry units, as an effective component of rural household livelihoods; As well as the control and transmission of common diseases between humans and animals or the spread of other infectious agents. Knowledge is one of the most important factors in observing biosecurity. The purpose of this study was to investigate the biosecurity level of rural family poultry units in Maragheh Township and the factors related to it. The research paradigm was a mixed method. The statistical population of the study consisted of local poultry farmers (rural households) in Maragheh villages. Data were gathered through interviews, observation, and a valid questionnaire from 224 rural women. These women were selected with a multi-stage randomized sampling method. Samples of the qualitative part were selected and studied by purposeful sampling and snowball. The results showed that 78.1 percent of units had a low level of biosecurity. The knowledge of 80.8 percent of rural women regarding poultry was medium. Most owners did not use vaccines and veterinary services. The birds’ cages were not disinfected or cleaned. Knowledge and education about poultry production had a positive significant correlation with the biosecurity level of units but owners’ age and yearly income had a negative correlation with the biosecurity level. The weak status of biosecurity is partly due to the owners’ low poultry production knowledge and partly due to the open space living place of the units. The reasons and motivations to observe each of the biosecurity principles were studied qualitatively.

    Keywords: Rural households, Family poultry, Biosecurity, Management Knowledge, Maragheh Township
  • احمدرضا نقیب‎زاده، علی شمس‎ الدینی*، علی سلطانی

    توسعه و عمران شهری نیازمند تامین منابع مالی توسط مدیریت شهری است. با توجه به عدم امکان تامین مطلوب سرمایه لازم برای پروژه ها، در بسیاری از فضاهای شهری دنیا برای توسعه زیرساخت ها نیاز اساسی به سرمایه گذاری بخش خصوصی و استفاده از تسهیلات بانک ها و موسسات است. هدف از مطالعه حاضر که به لحاظ ماهیت، کاربردی و از نظر هدف، توصیفی است، تدوین و انتخاب راهبردهای جذب سرمایه و مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهری است که به صورت موردی در شهر شیراز انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه را کارشناسان، متخصصان و اساتید دانشگاهی تشکیل می دهند. کارشناسان در این مطالعه، شامل افرادی بوده که در شرکت‎های خصوصی در زمینه توسعه و عمران شهری فعال هستند و دارای پست سازمانی کارشناسی می باشند. نمونه موردمطالعه، شامل 30 نفر از افراد مذکور بوده که به صورت تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری اطلاعات میدانی، پرسشنامه محقق ساخته و شامل لیستی از فرصت ها، تهدیدات، نقاط قوت و نقاط ضعف (59 گویه) بوده است. روایی ابزار تحقیق از طریق محتوایی (صوری) و پایایی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ معادل 796/0 تعیین شد. در این مطالعه از فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) بهره گرفته شده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزارهای SPSS، EXCEL و Super Decision استفاده شده است. نتایج نشان داد برای جذب سرمایه و مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهر شیراز، مناسب‎‎ترین استراتژی‎ها به ترتیب اهمیت عبارتند از: استراتژی WO (285/0)، WT (246/0)، ST (125/0) و SO (122/0). بنابراین تمرکز بر کاستن ضعف ها و استفاده حداکثر از فرصت های موجود، ایده آل ترین راهبردهای ارتقای جذب سرمایه و مشارکت بخش خصوصی در توسعه و عمران شهر شیراز هستند.

    کلید واژگان: سرمایه‎ گذاری, مشارکت, بخش خصوصی, توسعه و عمران شهری, شهر شیراز
    Ahmadreza Naghibzadeh, Ali Shamsoddini*, Ali Soltani

    Urban Development requires financing by urban management. Due to the inability to provide capital for urban projects, there is a growing need for private sector investment and the use of banks and institutions in many cities around the world to develop infrastructure. The purpose of this study, in terms of the nature of the application and the target is descriptive, review and prioritize internal and external factors affecting investment and the participation of the private sector in the development of a case in the city of Shiraz. The statistical population of this research included all experts in urban planning and university professors who have specialized studies in the field of urban development, urban housing, and in regional planning. Using the randomly available sampling 30 experts were selected and questioned. A data collection tool was a researcher-made questionnaire that included a list of opportunities, threats, strengths and weaknesses (59 items). Validity of the questionnaire (formal validity) was verified by the university professors and experts and the reliability of the tool was determined by the Cronbach's alpha coefficient equal to 0.796, which is indicative of the coherence and reliability of the data. In this study, a combination analysis (ANP) was used and SPSS, EXCEL and Super Decision software were used to analyze the information. The results showed that the most suitable strategies for the Attracting Private Sector Involvement in Shiraz Urban Development were strategies WO (0.285), WT (0.246), ST (0.125), and SO (0.122).

    Keywords: Investment, Partnership, Private Sector, Development, Urban Development, Shiraz City
  • اسماعیل اخبار، علی شمس *، غلام رضا مجردی، شادعلی توحیدلو، حلیمه رزمی

     آمار سال های اخیر گویای کاهش انگیزه و گرایش دانش آموزان جهت ادامه تحصیل در رشته های متوسطه کشاورزی و نیز نبود زمینه های یافتن شغل مناسب توسط دانش آموختگان این هنرستان ها در بخش کشاورزی است. شناخت وضعیت موجود نظام متوسطه کشاورزی پی شنیاز هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی در این زمینه است و این تحقیق نیز با هدف، تحلیل وضعیت نظام آموزش کشاورزی در هنرستان ها انجام شد. جامعه آماری شامل 1000 نفر بود که 851 نفر آن ها هنرآموز و سایر عوامل اجرایی آموزشی و 107 نفر دیگر مدیران 107 هنرستان کشاورزی و 42 نفر کارشناسان آموزش فنی و حرف های زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش در کل کشور بودند. در تحقیق کیفی داده بنیان حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، فرایند گزینش و ارزیابی نمونه های مورد بررسی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت که درنهایت 68 نفر از 22 استان کشور به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تایید پایایی داده ها از یادداشت برداری دقیق در طی گردآوری داده ها استفاده شد که موارد مهم در حین مصاحبه توسط محققان ثبت، ضبط و یادداشت برداری شد. تکرار مطالب و مفهوم توسط کارشناسان نشان دهنده پایایی مناسب داده های جمع آوری شده بود. یافته ها نشان داد که در طی فرایند تحلیل داده ها 246 مفهوم در مرحله کدگذاری باز شناسایی شد که در حول 52 محور قرار داشتند؛ مقولات محوری نیز در 12 مقوله گسترده و انتخابی دسته بندی شدند که شامل همه ی مولفه های نظام آموزشی در مقطع متوسطه است. با توجه به ماهیت مسیله ها و تنگناهای شناسایی شده، هرگونه اصلاح و ارتقای وضعیت موجود این نظام، نیازمند در نظر گرفتن مدیریت ساختارمند و فراگیر مسیله ها و تنگناها است

    کلید واژگان: نظام آموزش کشاورزی, نظام فنی و حرفه ای
    Esmail Akhbar, Ali Shams *, Gholamreza Mojarradi, Shadali Tohidloo, Halimeh Razmi

    The statistics of recent years indicate a decrease in the desire of students to continue their education in secondary agricultural fields and also the lack of finding suitable jobs by the graduates of vocational agricultural schools in the agricultural sector. Knowing the current state of the secondary agricultural system is a prerequisite for any policy and planning in this field, and this research was conducted with the aim of analyzing the state of the agricultural education system at the secondary level. The statistical population included 1000 teachers and managers in 107 vocational agricultural schools, as well as technical and vocational education experts under the Ministry of Education in the whole country. In this qualitative data-based research (Grounded Theory), using the purposeful sampling method (snowball), the process of selecting and studying the studied samples continued until reaching theoretical saturation, and finally 68 people from 22 provinces of the country were selected as a sample. To verify the reliability of the data, careful note-taking was used during data collection, and the important things were recorded and noted during the interview by the researchers. Repetition of contents and concepts by experts indicated the appropriate reliability of the collected data. The results showed that during the data analysis process, 246 concepts were identified in the open coding stage, which were located around 52 axes; The core categories were also categorized into 12 broad and optional categories that include all the components of the secondary education system.

    Keywords: Agricultural education system, technical education system
  • نیکتا منادی، داریوش شهبازی گهروئی*، شهرام منادی، علی شمس، علی اخوان

     مقدمه :

    در پرتودرمانی سرطان های سر و گردن، عوارض و مرگ و میر زیاد بیماران مشکل اساسی است که در اغلب موارد نیاز به پرتودرمانی غدد لنفاوی منطقه ای دارند. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه ی دز ارگان های ناحیه ی سرطان سر و گردن توسط دو روش توموتراپی و پرتودرمانی سه بعدی تطبیقی بر اساس طرح های درمانی و کاهش اثرات مضر آن ها بود.

    روش ها

    این مطالعه بر روی تصاویر سی تی اسکن و ام آر آی 20 بیمار مبتلای به سرطان سر و گردن در بخش پرتودرمانی بیمارستان سیدالشهداء اصفهان انجام شد. برای هر بیمار الگوریتم های طرح درمان در دو روش توموتراپی و پرتودرمانی تطبیقی سه بعدی با استفاده از فوتون های 6 مگاالکترون ولت انجام پذیرفت. در هر روش درمانی محاسبات توزیع دز- حجم، دز ارگان های هدف و ارگان های در معرض خطر به دست آمد و نتایج باهم مقایسه شدند.

    یافته ها

    در روش توموتراپی (Tomotherapy)، دز دریافت شده به وسیله ی 95 درصد (D95%) از حجم PTV (Planning target volume) و دزی که به 98 درصد (D98%) و 2 درصد (D2%) از حجم PTV رسیده بهبود قابل توجهی را نسبت به پرتودرمانی تطبیقی سه بعدی Three-dimensional conformal radiotherapy (3D-CRT) نشان داد. برای تمام اندام های در معرض خطر مورد مطالعه، کاهش دز روش توموتراپی در مقایسه با 3D-CRT معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    روش توموتراپی نسبت به روش پرتودرمانی تطبیقی سه بعدی برای درمان تومورهای سر و گردن با درگیری غدد لنفاوی ناحیه ای به دلیل پوشش حجم هدف، کیفیت دزرسانی بهتر و حفظ اندام های در معرض خطر روش مناسب تری بود.

    کلید واژگان: سرطان سر و گردن, پرتودرمانی, دزیمتری, پرتودرمانی تطبیقی سه بعدی, توموتراپی
    Nikta Monadi, Daryoush Shahbazi-Gahrouei *, Shahram Monadi, Ali Shams, Ali Akhavan
    Background

    Head and Neck cancers remain a significant problem due to their high morbidity and mortality and in most cases, require regional lymph nodes radiotherapy treatment. This work aims to evaluate and compare two methods of Three-Dimensional Conformal Radiation Therapy (3D-CRT) and Helical Tomotherapy (HT) based on treatment planning and selection of the most appropriate method to reduce side effects.

    Methods

    In this study, 20 patients with head and neck cancers were considered for treatment in the radiotherapy department of Seyed Alshohada Hospital, Isfahan, Iran. Two methods of HT and 3D-CRT were done using a 6 MeV photon energy apparatus and specific treatment planning algorithms. The dose-volume distribution curve (DVH), the dosimetric variables of the target organ, the radiation delivery efficiency, and the organs at risk were determined and results were compared with each other.

    Findings

    In HT the dose received by %95 planning target volume (PTV) and value doses of %2 and %98 showed significant improvement over 3D-CRT. For all studied organs at risk (OARs), the decrease in Dmax of HT was significant compared to 3-DCRT.

    Conclusion

    Helical tomotherapy enhances the target volume coverage and offers a good dose distribution. HT compared to 3D-CRT is a desirable method in treating head and neck cancer patients with the involvement of regional lymph nodes.

    Keywords: head, neck cancers, Radiotherapy, Dosimetry, 3-D conformal radiotherapy, Tomotherapy
  • هیمن یزدانی، علی شمس*
    زمینه و هدف

    انسان در طول تاریخ، همواره در محیط زیست تصرف کرده و آن را مطابق نیاز خود تغییر داده است. حفظ محیط زیست یک تلاش ملی است که نیازمند مشارکت همه مردم می باشد. بسیاری بر این باورند که مشکلات محیط زیستی در باورهای اجتماع در این خصوص ریشه دارد.

    روش بررسی

    تحقیق توصیفی پیمایشی حاضر باهدف سنجش تاثیر عوامل فردی و اجتماعی بر نگرش خانوارهای روستایی در خصوص محیط زیست صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق، کلیه خانوارهای روستایی شهرستان مریوان بودند (11228=N) که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه ای برابر با 250 نفر محاسبه و از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب و موردمطالعه واقع شدند. سرمایه اجتماعی، نگرش و دانش محیط زیستی از طریق شاخص سازی ترکیبی سنجیده شدند و از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اکثریت روستاییان (8/90 درصد) دارای نگرشی مساعد و مثبت در خصوص محیط زیست هستند. دانش  2/85 درصد از پاسخگویان در خصوص محیط زیست در سطح زیاد بود. سرمایه اجتماعی از دید اکثریت روستاییان در سطح متوسطی وجود داشت. تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که چهار متغیر دانش، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و استفاده از منابع اطلاعاتی 41 درصد نگرش رستاییان در خصوص محیط زیست  را تبیین می کنند.  

    بحث و نتیجه گیری

    نگرش افراد یکی از مباحث پایداری و حفاظت از محیط زیست است. با توجه به مساعد بودن نگرش روستاییان و بالا بودن دانش آنها پیشنهاد می گردد که مسیولان نشست های عمومی را با حضور فعال‏تر روستاییان برگزار کنند.

    کلید واژگان: توسعه پایدار روستایی, محیط زیست, نگرش, سرمایه اجتماعی, مریوان
    Himan Yazdani, Ali Shams *
    Background and Objective

    Throughout history, humans have always taken the environment has changed and it meets your needs. Environmental protection a national effort that requires the participation of all people. Many believe that environmental problems are rooted in social beliefs about the environment.

    Method

    This descriptive -correlational research was conducted to investigate Effective factors on environment attitude of rural people in Marivan Township. The statistical population consisted all rural households in Marivan Township (N=11228) which using Cochran sampling formula and by using randomized multi-stage sampling method 250 of them were selected and studied. Social capital, attitude and knowledge toward environment were measured by a composite index in Likert-scale type. The validity of research tool was verified by the opinion of some experts in the related field and by conducting a pilot study and calculating alpha Cronbach coefficient higher than 0.7 its’ reliability were obtained.  Statistical analysis methods consisted correlational coefficients and regression analysis. 

    Results

    Analysis showed that majority of respondents (90.7 percent) had positive favorable attitude toward environment.  The majority of respondents (85.2 percent) had high level of environment knowledge. Multiple regressions analysis showed that four variables named as Knowledge, social participation, social trust and the extent of information using related with environment were explained 41 percent of rural people attitude toward environment.

    Conclusion

    Their attitude is one of the topics of sustainability and environmental protection. Due to the favorable attitude of the villagers and their high knowledge is suggested that meetings of public officials with more active participation of the villagers holding.

    Keywords: rural sustainable development, Environment, Attitude, social trust
  • حلیمه رزمی، علی شمس*، مرتضی مولایی

    خشکسالی به عنوان یک شوک طبیعی به صورت بالقوه می تواند معیشت و رفاه خانوارهای روستایی را تهدید کند و منجر به مهاجرت آنها شود. علاوه بر خشکسالی، تداوم خشکی احتمالی دریاچه ارومیه نیز این پدیده را تشدید خواهد کرد. ازاین رو، مطالعه توصیفی - همبستگی حاضر با هدف کلی شناسایی عوامل موثر در تمایل به مهاجرت خانوارهای روستایی حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام شد. جامعه آماری کلیه خانوارهای روستایی استان های آذربایجان شرقی و غربی بودند که 495 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط اساتید دانشگاه زنجان و پژوهشگاه مطالعات دریاچه ارومیه تایید شد و پایایی آن نیز از طریق انجام مطالعه مقدماتی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بزرگ تر از 7/0 برای شاخص های ترکیبی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک نشان داد، تمایل به مهاجرت کاری مردان مهم ترین عامل موثر در تمایل به مهاجرت خانوارها بوده است. داشتن منزل در شهر، درک ریسک اثرات خشک شدن دریاچه بر زندگی خانوار، درصد سهم کشاورزی از درآمد خانوار از دیگر عوامل موثر بر مهاجرت خانوارها بودند. درک ریسک اثرات خشک شدن دریاچه بر زندگی خانوار، درصد سهم کشاورزی از درآمد خانوار، سطح سرمایه اجتماعی، نگرش به خشکسالی و مدیریت آن نیز از عوامل موثر بر تمایل مردان به مهاجرت کاری بود. نظر به نقش مهم کسب درآمد و اشتغال مردان خانوار، سیاست گزاری صحیح دولت در اشتغال زایی روستاییان و راه اندازی کسب وکارهای غیر کشاورزی نقش مهمی در جلوگیری از مهاجرت روستاییان منطقه خواهد داشت.

    کلید واژگان: تمایل به مهاجرت, خشکسالی, خانوارهای روستایی, دریاچه ارومیه
    Halimeh Razmi, Ali Shams *, Morteza Molaei

    Drought as a natural shock can potentially reduce the livelihood and well-being of rural households and encourage them to migrate from the Villages. The possible drought of Lake Urmia along with the drought will intensify the phenomenon of migration of villagers. Having a correct understanding and insight of this issue will play an important role in policy making. This descriptive and correlational study was conducted to design a model of effective factors in the migration intention of farmers in the Urmia Lake Basin. The statistical population was all rural households in East and West Azerbaijan provinces, 495 of which were selected and studied by multi-stage random sampling. The research instrument was a researcher-made questionnaire whose validity was confirmed by experts of Zanjan University and Urmia Lake Studies Research Institute and its reliability was obtained by conducting a pretest and calculating Cronbach's alpha coefficient greater than 0.7 for composite indices. The results of logistic regression analysis showed that the tendency of men to work migration is the most important factor in the tendency of households to migrate. Having a house in the city, understanding the risk of the lake drying up on family life, share of income from the agricultural sector were other factors affecting household migration. Understanding the risk of lake drying on rural life, the percentage of income from agriculture, the amount of social capital, attitudes toward drought and its management were also factors influencing men's willingness to migrate. Given the important role of earning income and employment of men in the family, proper government policy in creating employment for villagers and starting non-agricultural businesses have an important role in preventing the migration of villagers in the region.

    Keywords: Intention to Migrate, Drought, Rural Households, Urmia Lake
  • پیمان نمامیان*، علی شمس
    زمینه و هدف

    با توجه به رابطه ایجابی مصرف صحیح با روح و روان انسان، از نظر فرهنگ حاکم در نظام اسلامی، پیشگیری اعم از کیفری و غیرکیفری از مصرف‌گرایی و برخی از مصایق آن هم‌چون اسراف و تبذیر می‌تواند مانعی موثر و برجسته در پدیدار گشتن اسراف و تبذیر در جامعه تلقی گردد. بنابراین، برای مقابله با این پدیده تنها به‌رغم ضرورت شناسایی مبانی نظری در چارچوب رهیافت‌های پیشگیری سیاست جنایی ایران و اسلام، مفید فایده نخواهد بود، بلکه باید ضمن تغییر در نحوه فرهنگ مصرف، مبادرت به تقریر قواعد حقوقی در ابعاد گوناگون داشت. از اینرو، قانون‌گذار با تصویب مقرره‌های پراکنده‌ در باب برخی مصادیق مصرف‌گرایی درصدد پیشگیری از آن پرداخته، اما به‌دلیل نگرش غیرساختاری به این پدیده، متاسفانه توفیقی در قبال آن حاصل نشده است. البته، در این بین باید اذعان داشت که تنها مقرره‌های قانونی فصل‌الخطاب در قبال ناهنجارهای به‌وجودآمده نیستند، بلکه به‌لحاظ اجرایی و عملیاتی به‌نظر می‌رسد باید ساختار فرهنگی جامعه را در نیل به مصرف بهینه و صرفه‌جویی در استعمال منابع  تغییر داد.

    روش

    این پژوهش، از نظر هدف، توسعه‌ای و از حیث گردآوری داده‌ها، توصیفی و کتابخانه‌ای است.

    یافته‌های و نتایج

    وضع قواعد حقوقی در قبال مصرف‌گرایی، به‌مثابه سازوکاری موثر پس از فرهنگ‌سازی و اقدامات راهبردی طولانی‌مدت است. البته، قانون‌گذار درصدد این امر است تا با تاسیس هنجارهای حقوقی به‌ویژه کیفری، آن‌ها را مبدل به هنجارهای نهادینه‌شده در نظام اجتماعی کند. برای مقابله با چالش‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه ناشی از مصرف‌گرایی به‌واسطه سازوکارهای اخلاقی، فقهی، حقوقی، اقتصادی و حتی سیاسی، تنها وفق وضع قواعد و موازین حقوقی استوار نیست، بلکه به‌نظر می‌رسد پیش از استعمال ضمانت اجراها و الزامات حقوقی، باید به طرق اجتماعی و فرهنگی یا به‌تعبیری، از طریق رهیافت‌های پیشگیری غیرکیفری با مصرف‌گرایی مقابله کرد. از اینرو، ضرورت احراز و تعیین محدوده الزام و ابراز الزام هنجارهای اجتماعی نظیر نحوه صحیح و متناسب مصرف منابع و اموال به‌طور کامل امری انکارناپذیر است.

    کلید واژگان: حقوق مصرف, مصرف گرایی, اسراف, تبذیر, صرفه جویی, حرام انگاری, جرم انگاری و پیشگیری
    Peyman Namamian *, Ail Shams
    Background and Purpose

    Due to the positive relationship between proper consumption and the human psyche, in terms of the prevailing culture in the Islamic system, both criminal and non-criminal prevention of consumerism and some of its examples such as extravagance and waste can be an effective and prominent obstacle to the emergence of waste and waste. Be considered a community. Therefore, to deal with this phenomenon, despite the need to identify theoretical foundations in the framework of criminal policy prevention approaches in Iran and Islam, it will not be useful, but should change the way of consumption culture, to interpret the legal rules in various dimensions. Hence, the legislature has tried to prevent sporadic regulations by adopting scattered regulations on some instances of consumerism, but due to its unstructured approach to this phenomenon, unfortunately, it has not succeeded. Of course, in the meantime, it should be acknowledged that not only the legal regulations of the Al-Khattab chapter are not about the anomalies that have arisen, but also from an administrative and operational point of view, it seems that the cultural structure of society should be changed to achieve optimal consumption and saving resources.

    findings

    Establishing legal rules against consumerism is an effective mechanism after culturalization and long-term strategic measures. Of course, the legislator seeks to establish legal norms, especially criminal ones, to turn them into norms established in the social system.

    Keywords: Consumerism, extravagance, immorality, criminalization, prevention
  • حسین کلانتری، زهرا پیرمرادیان، علی شمس الدینی

    صنعت گردشگری با ویژگی‌های خاص خود، صنعتی پویا با آینده‌ای روشن تلقی می‌شود. سرمایه‌گذاری در این صنعت می تواند در افزایش درآمد ملی نقش مهمی داشته و در عین حال از پیامدهای ناگوار زیست محیطی مبرا باشد. با توجه به اهمیت فزاینده گردشگری، تحلیل آثار آن بر سایر ابعاد ضرورتی ویژه دارد. شهر یزد با برخورداری از توان ها و فرصت های ویژه گردشگری، در ابعاد متفاوت اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی از این پدیده متاثر شده است. استان یزد دارای پتانسیل فعالیت هایی مانند کویرنوردی، ماسه نوردی، بازدید از تپه های ماسه ای و ماسه های روان، کوهنوردی در دامنه های شیرکوه و غیره است. در نتیجه با یک برنامه ریزی دقیق و مدون می توان گام های موثری جهت ارتقای این فعالیت های گردشگری برداشت. هدف از تحقیق حاضر شناخت عوامل و زمینه های قوت، ضعف، فرصت و تهدید موثر بر توسعه پایدار گردشگری و تبیین الگویی مناسب جهت توسعه پایدار گردشگری و تحلیلی بر ظرفیت سازی گردشگری اجتماع محور در شهر یزد می باشد. روش تحقیق «توصیفی - تحلیلی» و براساس داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعه ی منابع کتابخانه ای، اسناد و نوشته های مربوط به بررسی و تکمیل پرسشنامه از 50 نفر از اعضای سازمان های مردم نهاد فعال گردشگری و کارشناسان مربوطه است که با بهره گیری از مدل تلفیقی SWOT-AHP به ارزیابی دو دویی و وزن دهی پرداخته شده است. شاخص های مورد بررسی شامل: جلب مشارکت های مردمی (بسیج عمومی) با میانگین 4/4، تسهیل گری شامل اطلاع رسانی و آگاه سازی و شاخص نهادسازی و تقویت گروه های محلی با میانگین 3/4، تقویت نظام مشارکت جمعی با میانگین 2/4 و شناسایی فرصت های کارآفرینی و اشتغال و شاخص نیازسنجی محلی و به روز نمودن آنها با میانگین 1/4 می باشد که نشان می دهد سازمان های مردم نهاد گردشگری دارای ظرفیت بالایی در خصوص پیاده سازی الگوی جامعه محور در شهر یزد هستند.

    کلید واژگان: گردشگری, ظرفیت سازی, اجتماع محور, شهر یزد
    Hosein Kalantari, Zahra Pirmoradian, Ali Shamsuddini

    The tourism industry, with its own characteristics, is a dynamic industry with a bright future. Investing in this industry could play an important role in increasing national income while being free from adverse environmental consequences. Due to the increasing importance of tourism, it is necessary to analyze its impact on other dimensions. Possessing special potentials, the Yazd city is highly affected by different economic, social, environmental, and physical aspects of the tourism industry. As the Yazd province enjoys the required capacities for performing activities such as climbing, visiting the sand dunes and sand flows, hiking in the slopes of Shirkouh, etc., effective steps can be taken for improving tourist attractions through accurate and well-reflected planning. Therefore, this study sought to identify relevant factors, strengths, weaknesses, opportunities, and threats involved in developing sustainable tourism, elaborating on an appropriate model for realizing this goal and analyzing a community-based tourism capacity building in Yazd. The required data for this "descriptive-analytical" study were collected from library studies, relevant documents, and the questionnaire administered on 50 experts and staff members of active tourism NGOs, which were analyzed and weighted using the SWOT-AHP integrated model. The investigated indices included attracting public participation (public mobilization) with a total average of 4/4, facilitating (offering information), institutionalizing and empowering local groups with a total average of 4/3, enhancing collective partnership system with a total average of 4/2, identifying entrepreneurship and job opportunities, and local needs analysis and its update, indicating that tourism NGOs possess high capacities for implementing community-based tourism in Yazd.

    Keywords: Tourism, Capacity Building, Community-Based, Yazd City
  • میرحسین موسوی، وحید مهربانی *، نسیم سیداحمدی، علی شمس

    در مقاله حاضر به بررسی تاثیر شاخص کمیت آموزش عالی(نرخ ناخالص ثبت نام در مقطع دبیرستان) بر نرخ بیکاری، طی سال های 1396-1367 با استفاده از روش اتو رگرسیو پرداخته شده است. در نهایت نتیجه گرفته شد که نرخ ناخالص ثبت نام در مقطع دبیرستان، تاثیر مثبت و معنا داری بر نرخ بیکاری دارد؛ به عبارت دیگر، با افزایش 1 درصدی در نرخ ناخالص ثبت نام در مقطع دبیرستان، به طور متوسط، نرخ بیکاری به میزان 073/0 درصد افزایش پیدا می کند. این نتیجه به این دلیل رخ می دهد که متقاضیان ثبت نام در مقطع دبیرستان، به عنوان متقاضیان کار در آینده شناخته می شوند که با افزایش تعداد آن ها نرخ بیکاری تحت تاثیر قرار گرفته و افزایش پیدا می کند. هم چنین تاثیر وقفه گذشته نرخ بیکاری بر روی نرخ بیکاری مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه گرفته شد که گذشته نرخ بیکاری، متغیر وابسته مذکور را به اندازه 84/0 درصد توضیح می دهد.

    کلید واژگان: نرخ ناخالص ثبت نام در مقطع دبیرستان, نرخ بیکاری, وقفه نرخ بیکاری
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر علی شمس الدینی
    شمس الدینی، علی
    دانشیار جغرافیای انسانی، هیات علمی گروه معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
  • علی شمس
    شمس، علی
    استادیار معارف اسلامی، دانشگاه اراک
  • علی شمس آبادی
    شمس آبادی، علی
    دانشجوی کارشناسی ارشد دیپلماسی و سازمان های بین المللی، دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال