به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی قنبری برزیان

  • علی قنبری برزیان*، زهرا لطفی فروشانی، احسان آقا بابایی

    بیماری ام اس، یکی از چالش های مهم در عرصه سلامت اجتماعی است. امروزه، شهر اصفهان با شیوع بالای ام اس و مشکلاتی همراه آن رو به رو است. راهکارهای تاب آوری از این بیماری مادام العمر می تواند از مشکلات بیماران ، خانواده ها و کادر درمانی بکاهد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل روایت زنان ام اس از برنامه های فرهنگی - هنری خیرین مدنی در موسسه خیریه بقیه الله خمینی شهر است. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحلیل روایت استفاده شده است. داده های پژوهش نیز با مصاحبه روایی عمیق 17 نفر از زنان بیمار ام اس عضو موسسه خیریه بقیه الله خمینی شهر گردآوری و با مدل روایی کلاندین و کانلی تحلیل شده اند. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA2018 تحلیل و بررسی شدند. یافته ها نشان داده اند آموزش مهارت های اجتماعی و هنری برای این زنان، حاوی دست آورد هایی از جمله  انگیزه و هدف در زندگی بوده و تغییرات مطلوب رفتاری مانند افزایش عزت نفس، امیدواری، شادی و توانایی مدیریت افکار به همراه داشته و آنان را از انزواگرایی به فعال شدن در جامعه تشویق کرده است. مشارکت بیماران در حین یا بعد از کلاس و کارگاه ها و برنامه های فرهنگی و هنری، گفت و گو های اجتماعی ایجاد کرده که حاوی اطلاعات درمانی و راهکاری است، همبستگی بالایی در این افراد شکل گرفته و انرژی مثبت دریافت شده به بهبود بیماری و ادامه روند درمان کمک کرده است.

    کلید واژگان: تحلیل روایت, تاب آوری, موسسات خیریه, خیر اجتماعی
    Ali Ghanbari Barzian *, Zahra Lotffei Foroushani, Ehsan Aqababaee
    Introduction and Problem

    MS disease is one of the important challenges in the field of social health and sociology. Today, the city of Isfahan is facing a high prevalence of MS and related problems. Resilient solutions for this lifelong disease can reduce the problems of patients, families and medical staff. The purpose of this research is to analyze the narrative of MS women from the cultural-artistic programs of the civil philanthropists in the Baqiyatullah KhomeiniShahr Charity Institution.

    Method

    To achieve the mentioned goal, the method of narrative analysis has been used. The data of the research has been collected through in-depth narrative interviews of 17 women with MS who are members of the Baqiyatullah Khomeinishahr charity organization and analyzed with the Clandin and Conley narrative model. Data were analyzed and analyzed using MAXQDA2018 software.

    Findings

    The findings have shown that the training of social and artistic skills for these women brings motivation and purpose in life and has brought positive behavioral changes such as increased self-esteem, hope, happiness and the ability to manage thoughts. These behavioral changes have created favorable effects in life, communication and understanding of the disease. The experience of attending the institute provides a wide social support network for women and encourages them to become active in society from isolation.

    Conclusion

    The participation of patients during or after class and workshops and cultural and artistic programs creates social dialogues that contain therapeutic information and solutions, a high degree of solidarity is formed in these people, and the positive energy received helps to improve the disease and continue the treatment process. Is. These favorable effects have caused the desire of patients to participate and re-form workshops and classes and various cultural-artistic programs.

    Keywords: Narrative Analysis, resilience, charities, social good
  • علی قنبری برزیان*
    عقب ماندگی و توسعه نیافتگی از دغدغه های بنیادین همه متفکران مسلمان از جمله حنفی و داوری اردکانی است و هرکدام برای چرایی و تبیین آن دلایل و عوامل متعددی را گوشزد کرده اند. ولی مهم تر از راه حل و چه باید کرد، درک موضوع و واقعیت جهان اسلام و پرسش درست اهمیت دارد. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. داده ها و اطلاعات لازم از کتاب ها و مقالات و سایر منابع مکتوب، تالیفات حنفی و داوری اردکانی،  و پژوهش هایی که شارحان و محققان در تبیین و تحلیل اندیشه داوری اردکانی و حنفی نگارش کرده اند، جمع آوری شد. در آثار داوری و حنفی، بر ضرورت شناخت غرب و کامل و دقیق مدرنیته و فرهنگ آن تاکید شده است. آنان بخش مهمی از مشکلات جوامع اسلامی را ناشی از طرح نادرست و تقلید بی شناخت از مبانی فرهنگی فلسفی مدرنیته غربی می دانند. از دیدگاه آن ها، این تقلید سبب شد در لحظاتی از تاریخ معاصر، حوزه اندیشه ورزی فلسفی و سیاسی در جهان اسلام، سخنگو و شعبه ای از فلسفه و مدرنیته غربی شود. داوری و حنفی در تحلیل انحطاط از نظریه ترکیبی استفاده کردند و متغیرهای متعددی را دخیل دانستند، اما در نگاه هردو متفکر، عوامل درون ساختاری و گسست معرفتی-فلسفی در انحطاط و فرسودگی تمدن اسلامی نقش بیشتری دارند. از دید حنفی، علاوه بر استعمار و سکولاریسم درک نشده غربی، گسست معرفتی-فلسفی، جزم اندیشی و خودحق پنداری، تقدم علوم نقلی بر علوم عقلی، حاکمیت نگرش اشراقی، ناسیونالیسم و نبود رویکرد عقلانی به قرآن، مهم ترین عوامل انحطاط و عقب ماندگی هستند. حنفی طرح تراث را راهکار می داند و داوری اردکانی از نبود سیاست توسعه و فلسفه نقاد و شکاف نظری و عملی دانش، به عنوان موانع توسعه یافتگی یاد می کنند.
    کلید واژگان: انحطاط, توسعه, حسن حنفی, داوری اردکانی, عقب ماندگی
    Ali Ghanbari Barzian *
    Backwardness and lack of development is one of the primary concerns of all Muslim thinkers, including Hanafi and Ardakani, and each of them offered a variety of explanations and contributing factors. Understanding the scope and reality of the Islamic world and posing the appropriate query are more important than the solution and what should be done. Using the qualitative analysis method described in this article, Hanafi and Davari Ardakani collected the essential data and information from books, articles, and other written sources and compilations. The importance of understanding the West and its modernity and culture is emphasized in the works of Davari and Hanafi, who believe that a significant portion of the problems confronting Islamic societies are the result of the incorrect design and imitation of the cultural and philosophical foundations of Western modernity. In certain periods of modern history, this resulted in the field of philosophical and political thought in the Islamic world being regarded as the most crucial path forward for Islamic societies in the plan for cognitive reconstruction of the Islamic world. According to Hanafi, the most significant factors of degeneration are the categories of reconstruction of Islamic religious epistemological foundations, dogmatism and self-righteousness, the superiority of transferable sciences over rational sciences, the rule of enlightened attitude, nationalism, and the absence of a rational approach to the Quran. Ardakani’s evaluation also identifies the lack of a development policy and a critical philosophy as obstacles to development.
    Keywords: Degeneration, backwardness, Development, Hassan Hanafi, Ardakani Judgment
  • علی قنبری برزیان*
    ادغام و همبستگی اجتماعی یکی از مسایل اجتماعی مهم کشورهای چندقومیتی و درحال توسعه است. این مقاله، تلاشی برای فهم و شناخت عوامل موثر بر تشدید و برجسته شدن قوم گرایی در میان عرب زبانان خوزستان است. این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیری- برساختی و با روش کیفی انجام شده است و از روش نظریه ی زمینه ای چارمز برای اجرای پژوهش و تحلیل داده ها استفاده شده است. نمونه گیری هدفمند و نظری برای گزینش افراد مورد مصاحبه مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور گردآوری داده ها، با 30 نفر از نخبگان عرب خوزستان مصاحبه به عمل آمد. بعد از انجام کدگذاری باز، 12 کد متمرکز ارایه شده است. نتایج و یافته ها نشان می دهد که برجسته شدن و تشدید هویت قومی در میان اعراب خوزستان در مقابل و هویت ملی قرار نمی گیرد و به همان اندازه هم هویت ملی مورد توجه عرب زبانان است. همچنین برجستگی هویت قومی، تابعی از عناصر هویت سیاسی شده قومی، طردشدگی فرهنگی قومی- نژادی، محرومیت مستمر تاریخی، محرومیت نسبی ادراک شده قومی، تنفر درونی شده قومی ضدحاکمیتی، تمایلات هویت خواهی قومی، هویت سازی عقلانی قومی، غصب قومی فضا و جغرافیا و مرزبندی هویتی قومی شده است.
    کلید واژگان: برجستگی هویت قومی, قومیت, هویت قومی, هویت ملی, محرومیت نسبی
    Ali Ghanbari *
    Social Integration and solidarity is one of the important issues of multi-ethnicity and developing countries. This paper tries to understand the effective elements on the Salience of ethnic identity and its strengthening among Arabic-language speakers of Khuzestan. This research has been done by Interpretive-constructive approach and by quantitative method and for analyzing the data Grounded Theory has been used. Purposive and theoretical sampling has been used for selecting interviewees. To collecting data, we interviewed by 30 elites in Khuzestan. After doing open-coding, 12 axial codes presented. The results illustrate that Salience of the ethnic identity among Arabic people of Khuzestan is not against national identity and it is equal with the national identity. And also salience of ethnic identity is followed by some variables of politicized identity of ethnicity, the ethnic-race of cultural exclusion, the historical and continuous deprivation, the understood relative deprivation of ethnicity, the anti-government ethnic internalized unpleasantness, the ethnic identity seeking, rational ethnic identity making, ethnic seizure of space and geography and the ethnic and identity delimitation.
    Keywords: the prominence of ethnic identity, Ethnicity, ethnic identity, National identity, relative deprivation
  • علی قنبری برزیان*، داریوش رحیمی، علی سراج همدانی

    امروزه سرمایه فرهنگی و ارتقای آن یکی از مهم ترین ابزارهای مورد توجه علوم اجتماعی در کاهش و کنترل مسایل اجتماعی برای بحران های زیست محیطی است. یکی از عوامل مهم در حوزه توسعه اجتماعی آب زاینده رود، کارآمدی و عملکرد نیروهای حفاظت از منابع آبی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان است. در مبانی نظری این پژوهش از نظریه های جامعه شناسی، نظریه اجتماعی-روانشناختی رفتار نوع دوستانه شوارتز، دیدگاه گیدنز، مور و مارانز و دیدگاه استرن استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه مطالعه شده شامل کلیه نیروهای سازمانی و نیروهای شرکت های وابسته به معاونت حفاظت و بهره برداری شرکت آب منطقه ای اصفهان در سال 1400 است. با توجه به اینکه تمام 362 نفر به عنوان نمونه آماری شدند، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و در تحلیل داده ها نیز علاوه بر آمار توصیفی (میانگین، واریانس، انحراف معیار، کمینه و بیشینه، فراوانی و درصد) از آمار استنباطی (آزمون کلموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی و روش مدل سازی معادله های ساختاری) استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل فرهنگی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و تعارضات آبی) و عوامل اجتماعی (آگاهی زیست محیطی، نگرش های زیست محیطی و فرهنگ اصلاح الگوی مصرف) بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان اثر دارند. آگاهی زیست محیطی با وزن Beta (235/0)، نگرش های زیست محیطی با وزن  Beta (555/0)، فرهنگ اصلاح الگوی مصرف با وزن Beta  (063/1)، اعتماد اجتماعی با وزن  Beta (830/0)، مشارکت اجتماعی با وزن Beta (929/0) و تعارضات آبی با وزن Beta (909/0) بر عملکرد مطلوب گروه های حفاظت و بهره برداری از منابع آب استان اصفهان اثر گذار هستند. بر این اساس، رفتارهای زیست محیطی شهروندان و نهادها باید زیست بوم گرا و بر ارزش ها، باورها، آگاهی زیست محیطی مردم استوار باشند؛ بنابراین نهاد ها در کنش های مدیریتی و کاربردی جدید در پایداری آب و چالش های زیست محیطی شهروندان باید علاوه بر عوامل فنی، متوجه نگرش و دانش زیست محیطی انسان و ابعاد فرهنگی رفتارهای شهروندان باشند. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که آگاهی و دانش زیست محیطی و میزان مشارکت اجتماعی ضعیف بهره برداران محلی از عوامل موثر بر کارآمدی و اثربخشی گروه های حفاظت از منابع آبی در اصفهان است.

    کلید واژگان: آگاهی زیستمحیطی, گروه های حفاظت و بهره برداری, اعتماد اجتماعی, مشارکت اجتماعی, عدالت آبی و امنیت آب
    Ali Ghanbari Barzian *, Darush Rahemi, Ali Seraj Hamdani

    Today, cultural capital and its promotion are emphasized in reducing and controlling social issues such as environmental crises. It seems that sustainable development, especially its environmental aspect, depends on cultural and social factors. The purpose of this study is to investigate the cultural and social factors affecting the optimal performance of water resources protection and exploitation groups in Isfahan province. This research is based on sociological theories, the socio-psychological theory of Schwartz's altruistic behavior, Giddens's view, Moore and Maranz's view, and Stern's view. The research method is of descriptive-correlational survey type. The study population included all organizational forces and affiliated companies under the supervision of Isfahan Regional Water Company in 1400 (2021). The total number of statistical population was estimated to be 362 people. Then, 196 people were selected using Morgan's table. A researcher-made questionnaire was used to collect the data. Descriptive statistics (mean, variance, standard deviation, minimum and maximum, frequency, and percentage) and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov test, confirmatory factor analysis, and structural equation modeling method) were also used. Data analysis was performed using SPSS software version 24 and AMOS version 24. The results showed that cultural factors (social trust, social participation, and water conflicts) and social factors (environmental awareness, environmental attitudes, and culture of improving consumption patterns) had an effect on the optimal performance of water conservation and exploitation groups in Isfahan province. Environmental awareness (with a Beta weight of 0.235), environmental attitudes (with a Beta weight of 0.555), consumer culture modification culture (with a Beta weight of 1.063), social trust (with a Beta weight of 0.830), social participation (with a Beta weight of 0.929) and water conflicts (with a Beta weight of 0.909) had an effect on the optimal performance of water conservation and exploitation groups in Isfahan province. Accordingly, the environmental behaviors of citizens and institutions should be eco-oriented and based on people's values, beliefs, and environmental awareness. Therefore, in the new management and practical actions in water sustainability and its environmental challenges, in addition to technical factors, the attitude and environmental knowledge of man and the cultural aspects of his behaviors should also be noticed. The result of this research showed that environmental awareness and knowledge and the weak level of social participation of local users are factors affecting the efficiency and effectiveness of water resources protection groups in Isfahan.

    Keywords: Environmental awareness, Conservation, Exploitation Groups, Social Trust, Social Participation, Water Justice, Water Security
  • طاها عشایری، علی قنبری برزیان، داود زهرانی*
    زمینه و هدف

    امینت رکن اساسی توسعه و پایداری نظم اجتماعی است. نظم اجتماعی، آرامش، زیست جمعی، شکل گیری سرمایه اجتماعی و وجود اعتماد منوط به امنیت اجتماعی است. امنیت برحسب جنسیت تفاوت می پذیرد و منابع متفاوتی در احساس امنیت زنان اثرگذار است. بر این اساس، پژوهش فعلی، قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل جامعه شناختی بر امنیت اجتماعی زنان اثرگذار بوده و به چه میزان آن را تبیین کرده اند.

    روش

    روش اجرای پژوهش فراتحلیل-کمی است. هدف این روش، انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک حوزه معین پژوهشی است. جامعه آماری آن طی سال 1385 الی 1400 برابر با 70 پژوهش که 40 نمونه سند پژوهشی باهدف ترکیب و شناسایی میزان تاثیر آن انتخاب شدند.

    یافته ها

    یافته های تحلیلی پژوهش حاکی از این است که منابع رسانه ای (0.308)، منابع کنترلی (0.387)، سرمایه اجتماعی (0.249)، عوامل محیطی (0.217)، عوامل روانی (0.232)، عوامل هویتی (0.112)، سبک زندگی انتخابی (0.169) و عوامل طبقه ای (0.184)، عوامل جرم (0.141)، بر احساس امنیت زنان تاثیر معنی داری داشته و درمجموع 28 درصد از تغییرات آن را تبیین کرده اند.

    کلید واژگان: امنیت اجتماعی, منابع کنترل, بی نظمی اجتماعی, طبقه اجتماعی, زنان
    Taha Ashayeri, Ali Ghanbari, Davoud Zahrani *
    Context a purpose

    Social order is a basis for development and keeping the social order. It relaxing, social life, making social capital, and the existence of confidence is related to social security. Security is different according to the gender and there are various sources that affect the security feeling of women. So, this study aims to answer the question that which factors affect women's security and how much explained it.

    Method

    the method is a quantitative meta-analysis. The aim of this paper is to integrate, standardize and review systemically conducted studies in a specific field of research. The study population is during 2006 to 2021 is 70 studies in which 40 samples of research documents were selected in order to combine and identify their impact.

    Findings

    Analytical findings of the study indicate that media resources (0.308), control resources (0.387), social capital (0.249), environmental factors (0.217), psychological factors (0.232), identity factors (0.112), selective lifestyle (0.169) and class factors (0.184), crime factors (0.141), had a significant effect on women's feeling of security and totally explained 28% of the changes.

    Keywords: Social Security, control sources, Social disorder, Social class, Women
  • علی قنبری برزیان*، سید علی هاشمیان فر، بهجت داوودی

    هدف از این مطالعه، بررسی جامعه شناختی گرایش زنان مطلقه به ازدواج مجدد در شهر اصفهان است. بر این اساس در قالب یک مطالعه با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه، تعداد 207 نفر از زنان مطلقه دارای حداکثر 45 سال سن ساکن شهر اصفهان، با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. چارچوب نظری این پژوهش براساس نظریات تغییر نقش ها، نظریه انتخاب عقلانی، نظریه بازی و دیدگاه های فمینیسم تدوین شده است. 7/30% پاسخگویان تمایل بیشتر و 6/69% تمایل کمتری به ازدواج مجدد دارند. 37% پاسخگویان امید به زندگی پایین و 8/62% پاسخگویان امید به زندگی بالاتری دارند. بررسی وضعیت اولویت تماس در مواقع ضروری بیانگر این است که اولین اولویت افراد برای ارتباط گیری در مواقع ضروری، به ترتیب 9/73% خانواده، 4/17% دوستان، 5% خویشاوندان و 3% همسر قبلی و خانواده او بوده است. نتایج یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و ابعاد آن، با گرایش نداشتن زنان مطلقه به ازدواج، حمایت اجتماعی با گرایش نداشتن زنان مطلقه به ازدواج و ناکامی منزلتی با گرایش نداشتن زنان مطلقه به ازدواج رابطه معناداری وجود دارد و نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد متغیرهای سرمایه اجتماعی و ارزش های برابری گرایانه جنسیتی و حمایت احتماعی بیشترین سهم را در تبیین تغییرات گرایش زنان مطلقه به ازدواج مجدد دارند.

    کلید واژگان: گرایش به ازدواج مجدد, ناکامی منزلتی, حمایت اجتماعی, دینداری
    Ali Ghanbari Barzain *, Ali Hashemianfar, Baegat Davoodi
    Introduction

    The phenomenon of divorce in Iran has been growing despite all social and cultural policies and plans during the last two decades. It has gone beyond the amount predicted in the 5th and 6th development plans and the plans of the policy-making institutions. Controling and reducing this phenomenon have not been very successful. The two events of increasing age of marriage and decreasing age of divorce in Iranian society have caused some sociologists and family activists to talk about the occurrence of the two phenomena of "late marriage" and "early separation". As one of the main points of population concentration in the country, Isfahan Province is considered as one of the most significant areas prone to social and cultural changes. Like other large cities of Iran, it has not been spared from damage in the family and interpersonal relationships. Various researches have shown the high rate of divorce, relationships before marriage, lack of commitment in relationships, and personal and family anomalies in this city (Qolizadeh et al., 2014: 40; Zarandi et al., 2016: 129). The meta-analyses of the researches that have been conducted in this field show the upward trend of reluctance of more than 60% of the divorced women to remarry in the society (Nasseri et al., 2018, 58) (Akbarzadeh and Hashemianfar, 1398: 179). Since there is always a part of changes in the field of marriage related to people, who have already had marriage experience, this article waas done with the aim of studying the sociological factors and sources that were effective in the divorced women’s tendency to remarry in the city of Isfahan.

    Materials and Methods

    The current research was a quantitative study in terms of nature and a survey type in terms of methodology. All the divorced women, who had a maximum age of 45 years, a divorce period of less than 10 years, and lived in Areas 15, 8, and 5 of Isfahan City constituted the statistical population of this research. From among the estimated 4265 women, 356 samples were selected by referring to family courts, welfare organizations, Imam Khomeini Relief Committee, as well as beauty salons and sports clubs based on the available sampling methods.

    Discussion of Results and Conclusion

    The theoretical analysis of the data showed that the demographic changes of Iranian families were moving in the direction of increasing individualism. Such changes as rationality, individualism, cultural micro-systems in the field of marriage values, and criticism of traditions had taken place in the Iranian families. The iranian women had less emphasis on traditional values and functions of marriage. The results of this research were theoretically more in line with the theories of egalitarian values, Parsonsian social support theory, and Long and Young's theory of changing roles. The data analysis revealed that the divorced women's feeling of lack of support from their families and social structures. In fact, lack of relevant institutions and social structures were the most important variables and factors that played the biggest roles in explaining and predicting the women’s lack of tendency to remarry. Also, there was a social capital erosion and the divorced women had a widespread mistrust and cynicism towards the unmarried men and the society in the same way as the unmarried men had towards the divorced women, which had resulted in the fear of accepting obligations and responsibilities in life. Moreover, there were negative attitudes towards women and uninterested beliefs in the cultural stereotypes of the society. Not having a spouse had the greatest impact on the divorced women’s reluctance to remarry. According to the results of this research, cultural changes and growths of egalitarian ​​and individualistic values ​​of independence and self-reliance based on financial and personal aspects had reduced the women’s tendency to remarry. These factors could be mentioned as the influencing factors in remarriage among the studied women.

    Keywords: Lack of tendency to remarry, dignity failure, Social Support, Religiosity, Life expectancy
  • امراله کشاورز، ثریا معمار، رضا همتی*، علی قنبری برزیان
    در سال های اخیر بخش کشاورزی ایران، درمعرض بحران ها و مخاطرات محیط زیستی گوناگونی قرار گرفته که اثرات عمیق و جبران ناپذیری بر پیکره روستاها وارد کرده است. نقش زمینه های اجتماعی و فرهنگی را در بروز این بحران ها و مخاطرات و همچنین در شکل گیری نگرش ها، ارزش ها و رفتارهای ایجادکننده این مخاطرات در میدان کشاورزی نمی توان نادیده گرفت؛ بنابراین هدف این پژوهش، واکاوی عادت واره بوم شناختی کشاورزان شهرستان ازنا و کشف بسترها و زمینه های شکل گیری آن بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و نظریه زمینه ای انجام شد. نمونه گیری پژوهش از نوع هدفمند بود و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. مشارکت کنندگان 33 نفر بودند. تکنیک این پژوهش از نوع مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. یافته ها نشان داد، فشارهای ساختاری ادراک شده و دوگانه انفعال-ناکارآمدی دولت به عنوان شرایط علی، معادله توارث و تقسیم که خردشدن بیش از حد اراضی کشاورزی را درپی دارد، به عنوان شرایط مداخله گر و تیغ دولبه کشت مکانیزه به عنوان شرایط زمینه ای، موجب به حاشیه رفتن عادت واره بوم شناختی می شوند. کشاورزان در مواجهه با این شرایط، کشاورزی سازگار با بازار، استفاده بیش از حد از نهاده های شیمیایی و آیش نگذاشتن زمین را به عنوان راهبرد انتخاب می کنند که درنتیجه موجب تراژدی منابع آبی، فرسایش خاک و مهاجرت می شود. مداخلات از نوع قانون گذاری، ترویج و آموزش و توجه به دانش سنتی و بومی کشاورزان می تواند به ارتقای عادت واره بوم شناختی کشاورزان و حفظ زیست بوم منجر شود.
    کلید واژگان: دانش بومی, زیست بوم, عادت واره بوم شناختی, فشار ساختاری, کشاورزی
    Amrollah Keshavarz, Soraya Memar, Reza Hemati *, Ali Ghanbari Barzian
    In recent years, Iran's agricultural sector has been exposed to various environmental crises and risks, which have had deep and irreparable impacts on the structure of villages. The role of social and cultural contexts in the emergence of these crises and risks cannot be ignored in the formation of attitudes, values ​​and behaviors that create these risks in the agricultural field. The purpose of this research was to analyze the ecological habitus of farmers in Azna city and to discover the reasons and contexts of its formation. This research was done using qualitative method and grounded theory. The research sampling was purposeful and continued until theoretical saturation was reached. The number of participants was 33. Semi-structured interviews were used to collect the data. The findings showed that the perceived structural pressures and the double passivity-inefficiency of the government as causal conditions, the equation of inheritance and division, which caused excessive fragmentation of agricultural lands as intervening conditions and the double-edged blade of mechanized cultivation as contextual conditions cause marginalization of ecological habitus. Facing these conditions, farmers choose products attractive in the market, excessive use of chemicals and not leaving the land fallow as a strategy, which results in the water resources crisis, soil erosion and migration. Interventions like legislations, education and paying attention to the traditional and indigenous knowledge of farmers can lead to the improvement of the ecological habitus of farmers and preserve the ecosystem.
    Keywords: Indigenous knowledge, Ecosystem, ecological habitus, structural pressure, Agriculture
  • داود زهرانی، علی ربانی خوراسگانی*، رحمان شریف زاده، علی قنبری برزیان
    مقدمه

    رویکردهای بیش ازانسان، مجموعه تفکرات و نظریاتی را دربرمی گیرند که بر ارتباط ماده، انسان، طبیعت، فناوری و تمامی امور انسانی و غیرانسانی در یک شبکه، به صورت درهم کنش و ارتباطی تاکید دارند و اخیرا جایگاه ویژه ای در علم جامعه شناسی یافته اند. این دسته نظریات از گابریل تارد، جامعه شناس کلاسیک آغاز می شود و در اندیشه دیگرانی چون دولوز-گاتاری و متفکران مادی گرایان جدید و نیز بسیاری از متفکران حیطه علم و فناوری به خصوص برونو لاتور قابل ردیابی است. از آنجا که ریشه تفکر این رویکردها تاکید بر پیوند تمامی عناصر نامتجانس در جامعه است، اتخاذ روش ویژه ای که بتواند هدف آنان را در تحلیل ها پوشش دهد، اجتناب ناپذیر است. در این مقاله، اینستاگرام به مثابه یک میدان پژوهش در تحقیقات بیش ازانسان معرفی و برخی توصیه های روش شناختی ارایه می شود.

    روش

    در این پژوهش با مطالعه منظم اسنادی و کتابخانه ای، بسیاری از روش های خلاقانه در زمینه روش مردم نگاری و فضای مجازی و همچنین روش هایی را که توصیه هایی درباره مردم نگاری، اینترنت و رویکردهای بیش ازانسان ارایه دادند، واکاوی و ردیابی کردیم.

    یافته ها

    با توجه به تمایل بسیار این رویکردها به روش و روش شناسی مردم نگاری، ابتدا ریشه های مردم نگاری و محیط اینترنت و روش های پیشنهادشده در این زمینه معرفی شدند و از روش ها و توصیه های روش شناختی مانند وب نگاری، مدل قوم نگاری و اینترنت، وب نگاری بیش ازانسان، مردم نگاری اجتماعی-مادی و داده های دیجیتالی بیش ازانسان را مطرح کردیم.

    نتیجه گیری

    با توجه به پیشینه های نظری رویکرد بیش ازانسان و روش های مذکور، یک کلاژ روش شناختی با عنوان «اینستانگاری بیش ازانسان» معرفی می شود.

    کلید واژگان: اینستانگاری بیش ازانسان, جامعه شناسی بیش ازانسان, درهم کنشی, رئالیسم عاملیتی, نظریه کنشگر-شبکه
    Davoud Zahrani, Ali Rabbani Khorasgani *, Rahman Sharifzadeh, Ali Ghanbari Barzian
    Introduction

    More-than-human approaches that emphasize the relationship between matter, technology, humans, nature, and all human and non-human things in a relational manner and as Assembled Phenomena, have found a special place in sociology. The place of things, materials, and objects in understanding society and the relationship between humans and non-humans in understanding humans and society have been expressed in a variety of ways. From Tarde’s diverse and marginalized perspective to the connective and rhizomic sociology of Deleuz and Guattari (1988) and from the New Materialists to many science and technology scholars such as Latour (2005), Latour and Woolgar (1979), Haraway (1997), Law (2004), Barad (1996) have all acknowledged that society cannot be made up of humans alone and that agency can transcend humans in many social actions, and false dualities such as subject/object, human/nature, and structure/agency are sharply criticized. Considering the more-than-human approaches, where the basic structure of the position of the human, the researcher, the research field, and all other materials and factors are changing and evolving, it is certainly not easy to use classical methods and methodology, and appropriate methods for this research should be reconciled with this changing attitude and approach.

    Method

    When a researcher chooses a research field as their main research area, all dimensions of this field as a unified phenomenon or as a network with its human and non-human factors and actors can no longer be evaluated using the previous methodological approaches, which are mainly focused on humans. The Internet and the social network space are also of great interest as a field of research in more-than-human approaches in line with these theoretical changes and developments. This approach itself has led to methodological creativity (e.g., Logosi, 2018; Lupton, 2020; Nimimaa, 2014; Macleod, 2019) and some creative methods have been proposed.

    Findings

    In this study, in examining the foundations and theoretical dimensions of the more-than-human instagraphy and the representation of the more-than-human attitudes and approaches, Barad & Latour are highlighted and their conceptual dimensions are given more attention and considered as the fundamental theoretical basis for our method. Then, in the second part, in the context of the Internet and ethnography, we collected some of the proposed methods and methodologies and used some of them as methodological basis in our method. Finally, we included and centrally introduced them in the college design off or method called More-than-human Instagraphy.

    Conclusion

    In view of the great desire of these approaches to the method(s) and methodology(s) of ethnography, the basics of ethnography and the Internet field and the proposed methods in this field were presented. Methodological recommendations such as: Kozinets’ Netnography, Ethnography and Internet Model by Sade-Beck, Lugosi and Quinton’s More-than-human Netnography, Sociomaterial Ethnography by Niemimaa, and Lupton’s More-than-human Digital Data were used. Finally, an attempt was made to present a methodological collage entitled “More-than-human Instagraphy”.

    Keywords: More-than-Human Sociology, Actor-Network Theory (ANT), Agential Realism, More-than-Human Instagraphy, Assemblage
  • علی قنبری برزیان، داود زهرانی*
    زمینه و هدف

    واکاوی وتحلیل خطبه ها وآثار امام علی (ع) نشان می دهدکه امام درمقام حکمران جامعه اسلامی درمدیریت رفتارهای اجتماعی و تحولات اجتماعی وسیاسی جامعه، تاکید بی نظیری برخلقیات اجتماعی وتغییرات و دگرگونی های آن دارد. درمقاله حاضرتلاش براین است که به این پرسش پاسخ داده شود که از نقطه نظر امام علی (ع)، خلقیات اجتماعی چه تاثیری بر توسعه و پیشرفت و در عین حال سقوط جوامع اسلامی و انسانی خواهد داشت؟

    روش

    برای نیل به این هدف، پس ازتدارک نظری، ازروش مطالعات تاریخی و اسنادی وتحلیل محتوا استفاده شده است.

    یافته ها و نتایج

    پژوهش حاضر نشان داد که درروش توسعه اجتماعی درحکمرانی امام علی (ع)، سنت ها و ویژگی های اخلاق اجتماعی جایگاه محوری دارند.مراقبت و نظارت نظام اجتماعی بر خلقیات اجتماعی از جمله دورویی،بدگمانی و سوء ظن،تنبلی و تملق و تجمل،کلید توسعه اجتماعی و بازتولید سرمایه اجتماعی درحکمرانی امام علی (ع) هستند. ازسوی دیگر، فقدان خلقیات اجتماعی علاوه برایجاد بی اعتمادی،امکان همکاری و مشارکت وسایر تعاملات و کنش های متقابل اجتماعی را از بین می برد و در پی آن، فقدان مشارکت و اعتماد متقابل اجتماعی، امکان هرگونه توسعه اجتماعی را از بین می برد و دورویی و تملق و تن آسایی و خشونت جایگزین آن در جامعه می گردد.

    کلید واژگان: خلقیات اجتماعی, نهج البلاغه, اخلاق اجتماعی ایرانیان, توسعه یافتگی
    Ali Ghanbari Barzian, Davoud Zahrani *

    Analysis of Imam Ali (PBUH)’s speeches and works shows that he as the ruler of Islamic society placed a unique emphasis on social ethos and its changes and transformations. The present article tries to answer the question of what impact social ethos has on the development or decline of Islamic and human societies from the point of view of Imam Ali (PBUH). To this aim, after theoretical provisions, the methods of historical and documentary studies and content analysis were used. The research results showed that in the method for social development in Imam Ali’ (PBUH)’s government, traditions and social ethos play a central role. Social system’s watching out for and monitoring of improper social ethos of hypocrisy, distrust, laziness, flattery, and extravagance were key to social development and reproduction of social capital in the reign of Imam Ali (PBUH). On the other hand, lack of proper social ethos not only brings on distrust but also destroys the possibility of cooperation, participation, and other social interactions. Lack of social participation and mutual trust, in turn, destroys the possibility of any social development, replacing it with hypocrisy, flattery, sloth, and violence in society.

    Keywords: Social Ethos, Nahj al-Balagha, Iranians’ social ethos, Development
  • علی قنبری برزیان*

    درک و شناخت گروه های مرجع بویژه گروه مرجع جوانان و دانشجویان از مهمترین و ضروری ترین داده های اجتماعی و فرهنگی برای سیاست گذاری و مدیریت برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی مراکز آموزش و دانشگاهی بوده و مورد توجه و اهتمام پژوهش های علوم اجتماعی و انسانی است.هدف این مقاله بررسی میزان مرجعیت فرهنگی اساتید و میزان اعتماد دانشجویان به استاد برای کنشگری فرهنگی و اجتماعی در میدان فرهنگی دانشگاه است.چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه گروه مرجع مرتن و مظفر شریف است. این پژوهش در سال1398 در دانشگاه اصفهان با جامعه آماری 14500نفر و با نمونه آماری 550 نفری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در میدان فرهنگی دانشگاه، اساتید به عنوان مهمترین گروه مرجع توسط دانشجویان انتخاب شدند و 64 درصد دانشجویان اظهار داشته ترجیح می دهند که در امور مختلف شخصی و اجتماعی و فرهنگی و ازدواج با استادان مشورت نموده و نظر آنها را به عنوان معیار و مهم می دانند. همچنین 73 درصد دانشجویان ترجیح می دهند در محیط دانشگاه در امور مختلف فرهنگی و اجتماعی و شخصی که توسط استادان مورد تذکر قرار بگیرند.روابط صمیمانه و تعاملات فرهنگی و اجتماعی دارای پیامدهای فرهنگی مثبتی بوده و بر رضایتمندی دانشجویان از جنبه های مختلف دانشگاه تاثیر مثبت و مستقیم دارد.

    کلید واژگان: سرمایه فرهنگی, مهارت های ارتباطی, گروه مرجع, سرمایه اجتماعی دانشگاهی
    Ali Ghanbari Barzyan *

    Understanding and recognizing reference groups, especially the reference group of youth and students, is one of the most important and necessary social and cultural data for policy-making and management of cultural and social planning, and is the focus of social and humanities research. The cultural authority of professors and the level of students' trust in professors for cultural and social activism in the cultural field of the university. Theoretical framework of this research is based on theory The reference group is Merton and Mozaffar Sharif. This research was conducted in 2009 at the University of Isfahan with a statistical sample of 550 people. The statistical population also consisted of all students of the University of Isfahan, which was estimated at about 14,500 people.Findings show that in the cultural field of the university, professors were selected as the most important reference group by students and 64% of students stated that they prefer to consult with professors in various personal, social, cultural and marriage matters and their opinion as They know the criteria and the important. Also, 73% of students prefer to be mentioned by professors. Intimate relationships and cultural and social interactions have a positive effect on university social capital and have a positive and direct effect on student satisfaction in various aspects of the university.

    Keywords: Cultural Capital”, Communication Skills, Reference Group, Cultural Action
  • داود زهرانی، علی ربانی خوراسگانی*، رحمان شریف زاده، علی قنبری برزیان

    یکی از مباحث بسیار محبوب و شناخته شده در ادبیات جامعه شناسی نوین، رویکردهایی هستند که تحت عنوان "بیش ازانسان" مطرح شده اند. گستره ی این دیدگاه ها بسیار وسیع هستند؛ از جامعه شناسی کلاسیک گابریل تارد و مونادولوژی او و نظریات دولوز و گتاری پیرامون اتصال و هم پیوندی امور در جامعه، تا سلسله نظریات و رویکردهایی با عنوان مادیگرایان جدید که توسط کسانی ازجمله هاراوی، باراد، برایدویتی و جان بنت نمایندگی می شوند، و در نهایت برخی از رویکردهای حیطه علم وفن آوری و به طورویژه نظریه کنشگر-شبکه، که مطرح ترین چهره آن برونو لاتور است، همگی را می توان در ذیل این رویکرد قرار داد. چیزی که تمامی این رویکردها را به هم نزدیک کرده است، گریز از عاملیت بخشی صرفاانسانی و نیل و میل به سوی ارایه ی عاملیت های نامتجانس است که کنشگری در جامعه را محدود به انسان نمی دانند و هم چنین همگی از دوگانگی هایی چون سوژه و ابژه، انسان و طبیعت، ساختار و عاملیت و... می گریزند. اما منظور از عاملیت های نامتجانس چیست؟ پس از واکاوی مهم ترین ابعاد این رویکردها، که با روش مطالعات اسنادی صورت گرفت، درنهایت با ارایه مدلی مفهومی، سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شود. در میان اشتراکاتی که پیرامون مفهوم و چیستی عاملیت در تمامی این رویکردها می توان برشمرد، تجانس و چند وجهی بودن مهم ترین ویژگی آن است.

    کلید واژگان: جامعه شناسی بیش ازانسان, مادیگرایی جدید, کنشگر-شبکه, هم پیوندی, عاملیت
    Davoud Zahrani, Ali Rabbanikhorasgani *, Rahman Sharifzadeh, Ali Ghanbaribarzian

    One of popular and well-known discussions in literature of new sociology is the groups of approaches that are known and presented as “More-than-human”. These approaches are included from many theories and attitudes, from classic sociology of Gabriel Tarde, and his theory as Monadology, and Deleuze and Guattari, related to Assemblage and relation and connection of everything in society, to some approaches as “New Materialism” or “Vital Materialism”, which were explained by Harway, Barad, Braidotti, Benet, and finally, some approaches of Science and Technology, particularly Actor-Network theory, which its most well-known character is Bruno Latour, thye are all considered as approaches of more-than-human sociology. What made all of these approaches close to each other is avoiding of considering agency just for human, and their desire toward expressing the heterogeneous agencies. They try not to limit agencies of society to only human and also they all avoid the dualities as subject-object and human-nature. What does really mean agencies and heterogeneous agencies in these approaches? This article after analysis of the most important theories of these approaches, at last by presenting a conceptual model, tried to answer this question and clear the meaning of this concept and the identity of that.

    Keywords: More-than-human Sociology, New Materialism, Actor-Network, Assemblage, Agency
  • طاها عشایری*، علی قنبری برزیان، فاطمه نامیان، محمد مهتری آرانی
    زمینه و هدف

    رسانه های جمعی به عنوان ابزار الزامی دنیای مدرن در انتقال پیام به اجتماع با امر امنیت اجتماعی درهم تنیده است. آگاهی از اخبار، جنایات، جرایم اجتماعی و وقایع رخداد بشدت میزان امینت شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد. بر این اساس این پژوهش قصد دارد با استفاده از فرا تحلیل پژوهش های موجود به این پرسش پاسخ دهد که آیا بین مصرف رسانه ای و مولفه های آن با امنیت اجتماعی رابطه وجود دارد و درنهایت به چه میزان امنیت اجتماعی را تبیین می کنند؟

    روش

    مکانیسم اجرای پژوهش فراتحلیل-کمی است. هدف این روش، انسجام بخشی، مرور نظام مند و یکدست سازی مطالعات صورت گرفته در یک حوزه معین پژوهشی است. جامعه آماری آن 34 پژوهش که 24 نمونه سند پژوهشی باهدف ترکیب و شناسایی میزان تاثیر آن انتخاب شدند.

    یافته ها

    یافته های تحلیلی پژوهش حاکی از این است که میزان استفاده از تلویزیون، عملکرد رسانه، رسانه ای شدن عملکرد پلیس، میزان استفاده از (ماهواره، رسانه داخلی، اینترنت، فیس بوک، رادیو)، میزان حضور در شبکه های مجازی، میزان مطالعه مطبوعات، شبکه محلی غیررسمی (دوستان، آشنایان و...)، مشارکت رسانه ای، اعتماد رسانه ای، سابقه عضویت در شبکه ها، سن، تحصیلات، پایگاه طبقاتی بااحساس امنیت اجتماعی رابطه معنی داری وجود داشته است. درمجموع متغیرهای فوق توانسته اند 0.427 =Effect size، 3.672= Z و 0.001= sig از امنیت اجتماعی را تبیین نماید.

    کلید واژگان: رسانه های جمعی, امنیت اجتماعی, جرائم اجتماعی, اعتماد رسانه ای
    Taha Ashayeri *, Ali Ghanbari Barzain, Fatemeh Namiyan, Mohamad Mehtari
    Background and Aim

    The mass media as a necessary tool of the modern world in conveying the message to the community is intertwined with social security. Awareness of news, crimes, social crimes and incidents greatly affects the level of security of citizens. Accordingly, this research aims to answer the question of whether there is a relationship between media consumption and its components with social security and to what extent do they ultimately explain social security?

    Method

    The mechanism for conducting the research is meta-analysis. The purpose of this approach is to integrate, systematically review, and to integrate studies in a given area of research. The statistical population consisted of 34 studies, of which 24 samples of research document were combined with purpose of identifying its impact.

    Results

    The analytical findings of the study indicate that the amount of television use, media performance, police performance media, usage rate (satellite, internal media, internet, Facebook, radio), presence of virtual networks, press study rate, network Unofficial location (friends, acquaintances, etc.), media participation, media trust, networking history, age, education, marital status, gender, occupation, class base with security. Taken together, the above variables were able to explain Effect size 0.427, Z = 3.672 and Social Security sig= 0.001.

    Keywords: Mass media, social security, social crimes, media trust
  • علی قنبری برزیان، داود زهرانی*
    زمینه و هدف

    هدف این نوشتار بررسی و تحلیل تاثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر انواع سبک های فراغتی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان است. در مبانی نظری از نظریه های بوردیو در سبک فراغت، گربنر در تاثیر رسانه و گیدنز در ارتباط مابین سبک فراغت و رسانه استفاده شده است.

    روش شناسی:

     این مطالعه، پژوهشی کمی، با استفاده از تکنیک پیمایش بوده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه اصفهان است و ابزار گردآوری داده ها هم پرسشنامه هستند که 384 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند.

    یافته ها: 

    جهت استخراج و تشخیص گونه های متفاوت سبک فراغت، تحلیل عاملی بر روی مجموع گویه های مربوط به سبک فراغت (اوقات فراغت، مدیریت بدن، خوراک و مصرف) انجام شده است. دانشجویانی که بیشترین استفاده و حضور در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را دارند گرایش بیشتری به سبک فراغت مدگرا و مدرن داشته اند و دانشجویانی که کمترین استفاده و حضور در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را دارند گرایش بیشتری به سبک فراغتی روزانه و معمول دارند.

    نتایج

    بر اساس نتایج داده ها، میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر سبک های فراغتی دانشجویان تاثیر معناداری داشته اند.

    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, سبک زندگی, سبک فراغت, فضای مجازی, اوقات فراغت
    Ali Ghanbaribarzian, Davoud Zahrani *

    Purpose and context:

     The purpose of this article is to investigate the effect(s) of the amount and types of using of cyberspace on the types of leisure styles of women students of Isfahan University. In theoretical frame and basis, Bourdieu's theory of leisure style, Gerbner theory in the media effects and Giddens theory, which is compared relationship between leisure style and media, were used.

    Methodology

    This study was a quantitative research using the survey technique. The population, which was considered for this study, was women students of Isfahan University. The data collection means is questionnaire, which included 384 women students of Isfahan University, who were selected through systematic random sampling.

    Results

    For extraction and detection of different types of leisure style, factor analysis has been done on a combination of leisure style (leisure, body management, food and consumption) and after that, 6 different types of leisure style were used, which are such as fashion, sports, religion, science, artistic-musical, modern leisure style, unhealthy leisure style, ordinary daily leisure style.

    Conclusion

    Based on the results of the data, it is found the amount and type of using of cyberspace has a significant effect on students' leisure styles. Keywords: Social Networking, Lifestyle, Leisure Style, Cyberspace, Leisure, women Students.

    Keywords: Social Networking, Lifestyle, leisure style, Cyberspace, Leisure
  • علی قنبری برزیان*، شاپور سلمانوندی، سیمین برفه ای

    پژوهش حاضر به مطالعه کیفی گرایش جوانان به معنویت های نوظهور و روایت آنها از آن به عنوان یک امر مقدس می پردازد.سوال اصلی این پژوهش این است که چه عوامل و تجربه هایی موجبات بروز تحول در زیست دینی آنان شده است؟ جامعه آماری این پژوهش شهرستان اصفهان است که نمونه پژوهش با استفاده از روایت های بازگوشده ی 21 نفر از گرونده گان به معنویت های نوپدید انتخاب شد که به دلیل تکراری شدن داده ها به همین تعداد نمونه برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها اکتفا شد. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. گروه هدف این تحقیق در فاصله سنی 22 تا 34سال قرار داشتند. اعتبار داده ها توسط نگارندگان، اساتید خبره در زمینه موضوع مورد بررسی، و دو نفر از کارشناسان مذهبی و دینی، به شکل سه سوسازی مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش عوامل و تجربه هایی نظیر سر بر آوردن تعارض معرفتی در مواجهه با تفکر عقلانی و تربیت انتقادی، تجربه محرومیت و تجربه های تنش زایی نظیر تجربه ناموفق در اجتماعی شدن، تجربه تنش ناشی از تحمیل دین شریعت مدارانه، محرومیت وجودی، مواجهه با مساله شر و دین دولتی هر یک به نحوی بر بروز تحول در پایبندی دینی افراد اثر گذاشته اند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد اسطوره زدایی نسبی از نظام باورها، تقلیل احساس گناه، اعتقادورزی نسبی اندیشانه و تعقلی به جای اعتقادورزی جزم اندیشانه و تعبدی، تاکید بر عشق و حضور خداوند به جای تاکید بر قهر و قوت خداوند منشاء تحول زیست دینی شده است.

    کلید واژگان: نوگروی, معنویت های نوپدید, تجربه زیسته, محرومیت وجودی, اسطوره
    Ali Ghanbaribarzain *, Shapour Salmanvandi, Simin Barfei

    The present study deals with the qualitative study of young people's tendency toward emerging spirituality and their narrative as a sacred thing. The main question of this study is that how does it affect the spirituality of the new religions of religiosity, and how do they differ in their religiosity before and after encountering the emerging spiritualities? The statistical population of this research is the city of Isfahan. The research sample was selected using the narratives reproduced by 21 converts to the newly created spiritualities. Data were analyzed using thematic analysis method. The target group of the study was between the ages of 22 and 34. The result of this research shows that some of the forms of religious evolution of the individuals studied in the face of the emerging spirituality can be summarized as follows: the relative degradation of the system of beliefs, the reduction of guilty feelings, relativistic and conceptual beliefs rather than dogmatic beliefs, emphasis on love and presence Instead of emphasizing God's wrath and power, moving from the sacramental religious ethics to a tendency towards transcendental ethics, overcoming the moral endeavor of rhetorical endeavors, the imitation of mythology to individualistic faith - the affection, the increase of tolerance and tolerance in the face of other tendencies Belief.

    Keywords: Newness, New spirituality, Life experience, Existential Deprivation, myth
  • علی قنبری برزیان*، مژگان کاویان نسب

    ازدواج در فرهنگ ایرانی مهمترین و مقبول ترین راه برای تشکیل خانواده و ساماندهی بقای نسل و کسب آرامش روانی است.این پژوهش به بررسی کارکردهای ازدواج از منظر سه نسل از زنان اصفهانی توجه دارد و هدف آن تبیین و تحلیل بین نسلی عوامل موثر بر نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج است و به این سوال پاسخ می دهد که نگرش سه نسل از زنان اصفهانی نسبت به کارکردهای ازدواج تحت تاثیر چه عواملی است؟ در مبانی نظری از نظریه های اینگلهارت، گیدنز ، باومن استفاده گردید.روش تحقیق مورد استفاده در مقاله حاضر، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است .جامعه آماری تحقیق هم زنان 25 تا 49 ساله مناطق یک، شش و چهارده شهر اصفهان می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.نتایج پژوهش نشان داد متغیر تعلق به نسل های گوناگون، میزان دینداری، میزان اعتماد اجتماعی و میزان فردگرایی رابطه ای معنادار با نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج دارد. رابطه بین رضایت از زندگی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با نگرش افراد نسبت به کارکردهای ازدواج در معادله رگرسیون معنادار نبوده است. براساس نتایج تحقیق، باوجود برخی تفاوت ها ، تضادی در ادراک نسل ها درمورد اهمیت و کارکرد ازدواج وجود ندارد.

    کلید واژگان: اعتماد, نسل, نگرش, فردگرایی, کارکردهای ازدواج
    Ali Ghanbari Barzain*, Mojgan Kaveannasb

    Marriage in Iranian culture is the most important and acceptable way to form family and organize the survival of the generation and gain psychological peace. This study examines the functions of marriage from the perspective of three generations among of Isfahan women. It deals with the functions of marriage and answers the question of what factors influence the attitude of three generations of Isfahan women towards the functions of marriage? Theoretical foundations used the theories of Engelhard, Giddens, Bauman .The research method used in this article is survey and data collection tool, questionnaire. Using the sampling method, 384 people were selected as statistical samples. The results showed that the variable belonging to different generations, religiosity, social confidence and individualism have a significant relationship with people's attitudes towards marriage functions. The relationship between life satisfaction and socioeconomic status has not been significant with individuals' attitudes toward marriage functions in the regression equation. According to the results of the study, despite some differences, there is no contradiction in the perception of generations about the importance and function of marriage.

    Keywords: Trust, generation, Attitude, Individualism, Marriage functions
  • سامان یوسفوند*، شاپور سلمانوندی، علی قنبری برزیان
    زمینه و هدف

    بیش از یک دهه است که استان های جنوب غربی ایران با پدیده ریزگردها مواجه هستند. دامنه این پدیده چنان گسترش پیدا کرده است که به عنوان شایع ترین عامل آلودگی هوا و محیط زیست در مناطق تبدیل شده است. دولت، جامعه و اقلیم سه بعد اصلی توسعه پایدار هستند که رابطه چندسویه ای با هم دارند. هدف پژوهش حاضر این است که به طور خاص به چالش ها و مسایل ناشی از این پدیده به عنوان مانعی درجهت عدم تحقق پایداری توسعه بپردازد.

    روش بررسی

    این تحقیق با بهره گیری از روش تحقیق کیفی (تحلیل تماتیک) به مطالعه ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مسئله ریزگردها پرداخته است. تکنیک های استفاده شده در این پژوهش، مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مشاهده بوده است که با 60 نفر از افراد محلی مصاحبه انجام شده است.

    یافته ها: 

    یافته ها نشان می دهد پدیده ریزگردها از یک سو در حوزه زیست محیطی باعث بهم خوردن تعادل زیستی گونه های گیاهی شده است و از سوی دیگر در حوزه زندگی اجتماعی هم آثار مخربی در ابعاد کسب و کارهای محلی، اجتماعی-روانی و مسایل بهداشتی داشته است. پدیده ریزگردها را می توان به عنوان مهم ترین عاملی در نظر گرفت که کیفیت عینی و ذهنی زندگی ساکنین منطقه را پایین آورده است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتیجه این تحقیق نشان می دهد که این پدیده چرخه نامطلوبی از مسایل در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی را شکل داده که به نوعی سازه چندمعنایی فقر را بازتولید کرده است. در چنین شرایط نامطلوبی، نارضایتی از وضع موجود، بر هم خوردن تعادل نظام زیستی جامعه را شکل داده است. این نوع تغییر اقلیم به حدی بر سبک و کیفیت زندگی مردم تاثیر گذار بوده است که از یک سو بستر بی اعتمادی به نهادهای مسیول را فراهم آورده و از سوی دیگر پایداری توسعه را در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بشدت تهدید می کند.

    کلید واژگان: محیط زیست, ریزگردها, توسعه پایدار, فقر, مخاطرات, استان کرمانشاه
    Saman Yousefvand *, Shapour Salmanvandi, Ali Qanbari Barzian
    Background and Objective

    For more than a decade, the southwestern provinces of Iran have encountered with the phenomenon of sand and dust storms. This phenomenon has become the most common cause of air and environmental pollution in those areas. The present research aims to examine the challenges and risks posed by this phenomenon against sustainable development.

    Method

    This research has investigated the social, political and economic dimensions of the dust problem using a qualitative method (thematic analysis). The techniques used were semi-structured interviews and observations. In this study, 60 local people were interviewed.

    Findings

    The findings show that dust particles not only have caused the loss of biological balance of plant species in the environment, but also they have had devastating effects on the local businesses and have caused socio-psychological and health problems and increased the cost of life for the people and the government. The phenomenon of dust can be considered as the most important factor that has reduced the objective and subjective quality of life of locals.

    Discussion and Conclusion

    This research shows that this phenomenon has created an undesirable collection of issues in the economic, social and health fields that reproduces a polysemantic structure of poverty. In such undesirable environment, dissatisfaction with the current situation has paved the way for the collapse of the balance of the social system of the society. This kind of climate change has had a great impact on the quality of life of the people, which, on the one hand, provides a platform for distrust to the involved institutions and, on the other hand, threatens the sustainability of development in the social, economic and political dimensions.

    Keywords: Environment, dust particles, Sustainable development, Poverty, Risks, Kermanshah Province
  • علی قنبری برزیان*، حمید دهقانی
    مقدمه
    جمهوری اسلامی ایران طی چهل سال اخیر برای مهار و کنترل آسیب های اجتماعی ازجمله اعتیاد و پیشگیری از آنها، هزینه های مادی و معنوی و غیرمستقیم فراوانی متحمل شده است. شیوع و گسترش نگران کننده این موضوع به ویژه در پراکنش جغرافیایی اصفهان، خانواده ها و سایر نهادهای تربیتی را با تردیدات و نگرانی های جدیدی مواجه کرده است؛ از این رو سیاست گذاران فرهنگی و مدیران شهری برای روزآمدکردن اطلاعات و یافته های خود به منظور طراحی برنامه های موثرتر در این حوزه نیازمند پژوهش هایی هستند که در کمترین زمان چشم اندازی از وضعیت موجود اعتیاد را در اختیار آنان قرار دهد.
    هدف
    هدف از نگارش این مقاله، پاسخ به این پرسش است که پراکنش جغرافیایی آسیب های اجتماعی و الگوها و روندهای مصرف مواد مخدر و تغییرات آنها در اصفهان چگونه است.
    روش
    این پژوهش با استفاده از تحلیل ثانویه پیمایش ها و پژوهش های ملی انجام شده است.
    نتایج
    داده های پژوهش نشان دهنده زنانه شدن ، صنعتی شدن ، خانوادگی شدن و سازمان یافته شدن مواد مخدر به ویژه در نقاط بحرانی اصفهان است؛ همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد شهر اصفهان شاهد تغییر الگوی آسیب های اجتماعی در میان گروه سنی جوانان است. پیدایش خانواده های مجرم و بزهکار، الگوی جدید آسیب های اجتماعی در مناطق و کانون های جرم خیز اصفهان و همچنین تغییر ترکیب جنسی جرائم اجتماعی، از ویژگی های آسیب های اجتماعی در پهنه جغرافیایی شهر اصفهان است.
    کلید واژگان: پراکنش جغرافیایی, اعتیاد, تحلیل ثانویه, مصرف مواد, آسیب شناسی اجتماعی
    Ali Ghanbari Barzian *, Hamed Dehghani
    Introduction
    The Islamic Republic of Iran has suffered a lot over the last 40 years to control and control and prevent social damage and drug abuse. The alarming spread of this issue, especially in the geographical distribution of Isfahan, family and other educational institutions, has faced new doubts and concerns. Therefore, cultural policy makers and urban management need to update information and their findings in order to design more effective plans in this area to provide them as soon as possible perspective on the status quo of addiction.
    Purpose
    The purpose of this paper is to answer the question of how geographical distribution of social damage in Isfahan and what are the trends and trends of drug use and its changes, type and age group and gender in Isfahan and what changes have they experienced.
    Method
    This paper is carried out using a secondary analysis of surveys and national research.
    The
    results
    data of the study, feminized and industrialization of drugs, globalization and, especially at the critical point of Isfahan. The results of this research show that Isfahan has seen a change in pattern of social damage among the age group of young people. The emergence of criminal and criminal families is a new pattern for social damage in the areas and hotbeds of tourism and also the change of the sex composition of social crimes is one of the characteristics of social damage in the geographical area of Isfahan.
    Keywords: Geographical Distribution, Addiction, Secondary Analysis, Substance Abuse, Social Pathology
  • علی قنبری برزیان*، بهرام بیات

    احساس امنیت اجتماعی در جامعه زمینه را برای سازگاری بین گروه های اجتماعی قومی، دینی، نژادی مختلف (با توجه به تنوع این شاخص ها در کشور ما) فراهم می کند و فضای اجتماعی امن تری برای تعاملات اجتماعی گروه ها با یکدیگر ایجاد می کند به دیگر سخن در صورت تامین احساس امنیت اجتماعی در جامعه، امنیت گروه های مختلف که به هویت های گوناگون منتسب هستند ایجاد خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان تاثیر راهبری افکار عمومی بر احساس امنیت اجتماعی شهروندان اهوازی است و به این سوال پاسخ می دهد که راهبری افکار عمومی چگونه و به چه میزان بر احساس امنیت اجتماعی در میان شهروندان اهوازی موثر است؟ در این تحقیق تلفیقی از نظریه های گیدنز، بوزان، مولار و ویور مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه افراد 15 سال به بالای شهر اهواز در سال 93-94 می باشند. روش تحقیق در این پژوهش دو شیوه اسنادی و پیمایشی بوده است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزارSample Power، 475 نفر برآورد شده است. شیوه نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم براساس متغیرهای گروه سنی و جنس و محل سکونت بوده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که استفاده از رسانه های داخلی، رهبران فکری، تبلیغات، گروه های فشار سود طلب و آرمانگرا تاثیر مستقیم و معنادار بر احساس امنیت اجتماعی افراد مورد مطالعه دارد و شایعات، میزان استفاده از، شبکه های اجتماعی و رسانه های خارجی تاثیر معکوس و معنادار بر احساس امنیت اجتماعی افراد مورد مطالعه دارد.

    کلید واژگان: راهبری, افکار عمومی, امنیت, احساس امنیت اجتماعی
    Ali Anbari *, Bahram Bayat

    The sense of social security in the society provides the context for the adjustmentbetween different ethnic, religious, and racial social groups (due to the diversity ofthese indicators in our country) and creates a safer social environment for socialinteractions between groups. In other words, in the event of a feeling of Socialsecurity in society, the security of different groups that are attributed to variousidentities. The main purpose of this research is to investigate the effect of publicopinion management on the sense of social security of Ahwaz citizenship and toanswer the question as to how public administration is influenced by social securityamong Ahwaz citizenship. The statistical population of this research consisted of allindividuals aged 15 years and older in Ahvaz city in 2014-2015. The research methodin this research has been two methods of documentary and survey. The sample sizeis estimated at 475 people using the Sample Power.software. The quota samplingmethod is proportional to the size based on age, gender and location variables.The results indicate that the use of internal media, intellectual leaders, propaganda,proft-seeking and ideational pressure groups has a direct and signifcant effect onthe social security of the individuals under study, and the rumors, the rate of use,social networks and foreign media have a reverse effect And has a signifcant impacton the social safety of the subjects studied

  • بهرام بیات *، علی قنبری برزیان
    مقدمه
    رسانه های جمعی، به منزله شاه راه اطلاعاتی جوامع و نقش آن ها در فرهنگ و ابعاد گوناگون هویت انسانی، به ویژه هویت ملی، موردتوجه صاحب نظران علوم انسانی- اجتماعی قرار گرفته است. با توجه به روند تحولات بسیار سریع در حوزه فناوری رسانه ای در سال های اخیر، می توان تاثیر این رشد چشمگیر را بر هویت ملی مشاهده کرد. با توجه به موارد فوق، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاثیر رسانه های ارتباط جمعی بر هویت ملی و نیز چگونگی رابطه بین متغیرهای فوق در بین جوانان دانشجوی عرب زبان اهوازی در سال 1395 است.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، 400 نفر از دانشجویان جوانان عرب زبان اهوازی است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران شامل 400 نفر از دانشجویان، 215 دانشجوی پسر و 185 دانشجوی دختر است. روش مورداستفاده، میدانی و از فن پرسشنامه به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. اعتبار متغیرها با استفاده از اعتبار عاملی (سازه ای) و صوری و روایی متغیرها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد ارزیابی و با توجه به نتایج 86/0 تایید شده است. آزمون های مورداستفاده در این تحقیق شامل همبستگی پیرسون است.
    یافته ها
    نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین دیدن موسیقی تصویری، فیلم سینمایی و برنامه جنسی از ماهواره و استفاده از اینترنت، چت، ایمیل، وبلاگ، سایت های (سراچه های) خبری، علمی، اجتماعی و فرهنگی با هویت ملی رابطه معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    داده های این پژوهش نشان می دهند که دانشجویانی که از رسانه های ارتباط جمعی و فضای مجازی بیشتر استفاده کرده اند دارای هویت قومی قوی تری هستند و به عبارتی، استفاده بیشتر از فضای مجازی و رسانه های جمعی سبب برجستگی هویت قومی در برابر هویت ملی شده است.
    کلید واژگان: هویت ملی, هویت قومی, رسانه, اینترنت, ماهواره
  • علی قنبری برزیان*، شاپور سلمانوندی، نرگس سادات فاطمی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روابط جنسی پیش از ازدواج بر میزان گرایش به ازدواج انجام شده است. جامعه آماری آن همه دانشجویان دختر و پسر در سال تحصیلی (96-1395) دانشگاه اصفهان و روش پژوهش، پیمایش است؛ ابتدا از روش نمونه گیری سهمیه ای طبقه بندی شده و در مرحله بعد از روش تصادفی ساده استفاده شده است. نمونه آماری 430 نفر است و داده های موردنیاز با استفاده از پرسش نامه به دست آمده اند. میزان آلفای کرونباخ این پژوهش 81 درصد به دست آمد که نشان دهنده پایایی پذیرفتنی پرسش نامه است. در مبانی نظری از نظریه های عشق سیال از باومن، تحول ارزش ها از اینگلهارت و سکسوالیته پلاستیکی از گیدنز استفاده شده است. یافته ها و نتایج این پژوهش نشان می دهند روابط جنسی پیش از ازدواج، سبب کاهش گرایش به ازدواج جوانان دانشجو و نگرش منفی آنها نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده و بی اعتمادی به جنس مخالف می شود. همچنین کاهش گرایش به ازدواج، زمینه را برای افزایش میانگین سن ازدواج و بستر را برای رسیدن به تجرد قطعی فراهم می کند که پیامد چنین امری در درازمدت، از یک سو تهدیدشدن رشد طبیعی جمعیت و ازسوی دیگر، ایجاد تحول ساختاری در روابط بین دو جنس زن و مرد است که در هر دو حالت، مطلوب چشم انداز تعالی فرهنگی جامعه ایرانی - اسلامی نیست؛ ازاین رو، انجام دادن پژوهش درباره این مسئله اجتماعی با توجه به جوانی جمعیت ایران، ضرورتی کارکردی دارد.
    کلید واژگان: رابطه جنسی پیش از ازدواج, دوستی با جنس مخالف, نگرش, گرایش به ازدواج
    Ali Ghanbaribarzain *, Shahoor Salmanvandy, Narghes Sadat Fatemi
    Introduction
    Relationships with the opposite sex before marriage lead to greater family vulnerability and persistence of marriage and family collapse and other social harms. It creates serious challenges to the social system and especially to girls, and raises many questions about the continued health of the Iranian family. Expansion of this phenomenon can threaten the standards of marriage and the values and norms of the family and the family of Iranians. The present paper seeks to examine the impact of premarital sexual relations before marriage on attitude, the rate of students' tendency towards marriage, and the degree of mutual trust between boys and girls, and answers the question that: what is the effect of marriage on the type of attitudes and relationships of couples and their degree of trust and the degree of students' tendency towards marriage and family planning?
    Material & Methods
     In this article, the relationship with the opposite sex includes any relationship between a girl and a boy at all levels of emotion and sexuality with the intention of marriage or without the intention of marriage, and includes relationships in the cyberspace. Sex also means any contact and physical or sexual relationship with a friend of the opposite sex who has committed any kind of bondage and marriage
    In this paper, in theoretical understanding of premarital sexuality or a fusion of ideas, there is great reliance on Inglehart's theory and fluid love and Giddens modernism. The subject of Inglehart's cultural transformation theory is capable of explaining some of the variables that are effective, and both Giddens and William Goud's theory of modernization, as well as Bowman's fluid love theory, can explain other aspects of this phenomenon. Hence, in the theoretical framework of this issue, we use Inglehart's Value Transformation Theory, Bowman Fluid Love Theory and Anthony Giddens Sexuality Theory.
    The method of this research is survey. The statistical population of this research is all male and female students of the University of Isfahan in the academic year of 2016-17 at all educational levels. Sample size, 430 individuals, was selected using Cochran's formula. The required data were collected using a questionnaire, a randomized sampling method, and simple random sampling. Also, for analyzing the data, both descriptive and inferential statistics, and for measuring the validity and reliability of the Cronbach's coefficients, formal credentials and the Bartlett test were utilized.
    Discussion of Results & Conclusions
     According to the results of this paper, 84% of the respondents stated that they were not willing to marry a person who had sex before marriage and 88% of the sample also stated that having a premarital sex destroys a real love between couples. Moreover, 87% believed that those who had sex before marriage are not reliable, and 82% said that those who had sex before marriage would not be loyal to marriage. The results showed that 12% of boys and 5% of girls stated that they had sex before marriage.
    According to research data, the close and progressive sexual intercourse with the opposite sex before marriage does not reduce the tendency of single girls and boys to marry. Premarital sexual relations, which are either intended to be married or less likely to respond to the emotional and sexual needs of individuals, are more related to the decline in marriage. Therefore, the main hypothesis of the research on the effect of premarital sexual relationships on the reduction of the tendency towards marriage was rejected by using Pearson correlation test at a significant level of 99%. Other factors, other than trust, have a positive effect on marriage tendency. Premarital sexual intercourse has only a negative impact on the level of trust in the opposite sex.
    The findings indicate that premarital sex relations reduces the desire to marry female students, and creates a negative attitude towards marriage and family formation and mistrust of gender. The result of this study shows that the decline in the desire to marry is to raise the groundwork for increasing the average age of marriage as well as celibacy, the outcome of such a long term is a threat to the natural population growth. On the other hand, the structural transformation of relations between the sexes will develop in both genders, and this is not the view of the cultural transcendence of Iranian-Islamic society. Hence, studying this social issue with regard to the youth of the Iranian population is functional.
    According to the study community, it is recommended that the university takes more serious policies and planning about young people's marriage. The research has two suggestions for the university: first, by informing young people about marital training, they should be aware of the harm and the issues without knowing it, through the organization of workshops on the training of life and sexual skills and the training of joys and pleasures. On the one hand, the teaching of communication skills with the opposite sex is felt to young people and students who want to form a family. It can be admitted that attitudinal and value changes in relation to marriage and friendship of a girl and a boy are one of the signs of the vast cultural change that is taking place in our transitional society. The phenomenon of relationship between a boy and a girl is a social reality that indicates a cultural change in the macro-social system of Iran. Although, this issue has been studied and researched as a social phenomenon, it is possible to expect that in other theoretical, social, political and economic spheres. Theoretically speaking, and due to the interaction among different social variables, we are also facing some kind of modernization, especially value-added modernization, and sometimes behavioral modernization.
    Keywords: Sex before Marriage, Sex with the Opposite Gender, the Tendency towards Marriage
  • علی قنبری برزیان
    هدف پژوهش پیش رو، مطالعه تاثیر محتوی، میزان و مدت زمان استفاده از فضای مجازی بر هویت دینی نوجوانان است. این پژوهش حاصل پیمایشی است که در میان 3800 نفر از دانش آموزان دبیرستانی دختر و پسر 15تا 17سال تهران، اصفهان، تبریز، اهواز، مشهد، شیراز، کرج، رشت در سال 1395 انجام شده است. اعتبار ابزار تحقیق، از نوع اعتبار صوری بوده، که اساتید خبره در این حوزه، آن را تایید کردند. پایایی آن هم با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به صورت میانگین، برای گویه های ابعاد هویت دینی میزان (ɑ˃0/82) محاسبه شد. بر اساس یافته های توصیفی این تحقیق، دانش آموزان تهرانی بیشترین میانگین میزان استفاده از فضای مجازی (128دقیقه در روز) و دانش آموزان اصفهانی کمترین (64 دقیقه) میزان استفاده را انجام داده اند. یافته های تبیینی این پژوهش، نشان می دهد که آزمون تا-کندال c رابطه بین محتوی مصرف فضای مجازی با هویت دینی نوجوانان را تایید نموده است. همچنین رابطه بین میزان ساعات مصرف فضای مجازی با هویت دینی نوجوانان با استفاده از آزمون تا-کندال b با سطح اطمینان 99/0 تایید گردید. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که میانگین استفاده دختران نوجوان از فضای مجازی بیشتر از پسران نوجوان است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، سه متغیر میزان ساعات استفاده از فضای مجازی، محتوی فضای مجازی و جنسیت، 87/0 از هویت دینی نوجوانان در مواجه با فضای مجازی برای نوجوانانرا تبیین می کنند. پیشنهاد این پژوهش برای سیاستگذاران حوزه فرهنگی، طراحی، تقویت و دسترسی پذیری آسان و ارزان برنامه ها و بازی های رایانه ای متناسب با ساختار فرهنگی اجتماعی جامعه ایرانی اسلامی در فضای مجازی برای نوجوانان است.
    کلید واژگان: نوجوانان, فراغت مجازی, دینداری, هویت دینی, فضای مجازی
    Ali Ghanbari Barzain
    Changes made by leisure styles in Iranian society, and growing tendency of Iranian teenagers towards digital leisure have led to changes in their religious behavior and attitudes. The purpose of this article is to investigate the effect of online computer games on teenager's religiosity, religious identity, and the type of their relationships with their families. Following this aim, Castelle's theory, Sherry Turkle's theory of The Second Self, Thurlow's theory of Johari Window, and Mask of Identity theory of Branda Dunt, Stark, and Shojaei Zand have been used in theoretical bases. This article is the result of a research done on 3800 female high school students and 15-17-year-old male students in Tehran, Isfahan, Tabriz, Ahwaz, Mashhad, Shiraz, Karaj, and Rasht in 2013. The results show that there is a significant positive relationship between online and computer games and the religious identity and level of religiosity of teenage boys and girls.
    Keywords: digital leisure, religiosity, religious identity, virtual leisure
  • علی قنبری برزیان، علی سیف زاده، اصغر محمدی
    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مصرف رسانه بر دینداری و ارزش های خانواده در شهر اصفهان است. با توجه به پژوهش های پیشین و بحثوجدلهایی که در سال های اخیر پیرامون تاثیر فضای مجازی ازجمله ماهواره و اینترنت بر ارزش های خانواده ایرانی وجود داشته، این دو متغیر بهعنوان متغیرهای تاثیرگذار بر ارزش های خانواده انتخاب شدند. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری، شهروندان شهر اصفهان بودند که تعداد 800 نفر از آن ها بهصورت نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. نتایج بهدستآمده با استفاده از آزمونهای مختلف و مدل معادلات ساختاری (SEM) حاکی از رابطه معکوس بین مصرف رسانه (اینترنت و ماهواره) و ارزش های خانواده است. همچنین مشخص شد که مصرف رسانه رابطه معکوسی با میزان دینداری افراد دارد. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین دینداری و پایبندی به ارزش های خانواده وجود دارد. تعابیر قلبهای اجارهای و سفره های تکنفره، انعکاسدهنده میزان تاثیر مصرف رسانه بر ارزش های خانوادهاند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که مصرف رسانه با ضریب بتای 36/0 سهم معناداری در ارزش های خانوادگی دارد. در پایان پیشنهادهایی نیز در راستای سیاستگذاری مناسب در این مورد ارائه شده است.
    کلید واژگان: خانواده دیجیتال, هویت دینی, سواد رسانهای, ارزش های خانوادگی و اصفهان
    Ali Qanbari Barzian, Ali Seyfzade, Asqar Mohammadi
    This study is to investigate the effect of media on religious and family values in Isfahan. In this paper, we review the relevant theoretical approaches to this important issue is whether the Iranian family with your digital and media literacy institutional values associated with it. According to previous researches and discussion in recent years about the impact of the virtual space including satellite and internet Iranian family values exist, these two variables were selected as variables that influence family values. Methods of survey and the population of citizens that the number of multi-stage cluster sampling method 800 of them were selected to complete questionnaires. And finally the results obtained using structural equation modeling (SEM) showed an inverse relationship between consumption of media (internet and satellite) and family values. It was also found that media consumption is inversely with the degree of religiosity of people. The results showed that there is a direct relationship between religiosity and adherence to family values. Hearts interpretations rented, single-player tables, reflecting the effects of media on their family values. The recommendations in line with the appropriate policy in this regard are provided.
    Keywords: Digital Family, Religious Identity, Media Literacy, Family Values, Isfahan
  • علی قنبری برزیان*
    هدف مقاله حاضر تبیین ذایقه گردشگری مذهبی در میان گروه های نسلی مختلف جامعه ایرانی است و به این سوال پاسخ می دهد که گرایش گروه های سنی مختلف به گردشگری مذهبی چگونه است و چالش ها و درک جوانان از جامعه ایرانی چه تاثیری در ذایقه گردشگری مذهبی آنها دارد؟ برای تبیین نظری این موضوع از نظریه ذایقه و میدان بوردیو و نظریه کنش ماکس وبر استفاده شد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش است. جامعه آماری پژوهش، تمام گردشگرانی بودند در روزهای پنج شنبه و جمعه تابستان 1395 از مکان های مذهبی روستایی سمیرم بازدید کردن و تعداد آنها 9800 نفر برآورد گردید که از این میان آنها 400 نفر به عنوان نمونه آماری ابتدا به صورت سهمیه بندی مطبق بر اساس روزهای مذکور و سپس به صورت تصادفی پاسخگویان انتخاب شدند. نتایج این تحقیق بیانگر این نکته است که تغییرات فرهنگی اجتماعی و چالش ها و شرایط دوران جوانی در جامعه ایرانی در ذایقه گردشگری دینی جامعه نیز اثر گذاشته است. این چالش ها در بعضی قلمروها از جمله قلمرو فرهنگ و توسعه ی فرهنگی نمود بیشتری دارند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که جوانان نسبت به سایر گروه های سنی تمایل کمتری به گردشگری مذهبی دارند و ذایقه گردشگری آنها به سوی گردشگری تفریحی گرایش دارد.
    کلید واژگان: گردشگری مذهبی, ذایقه, گردشگری تفریحی, گردشگری روستایی, سمیرم
    Ali Ghanbari Barzaian*
    Introduction Religious tourism has a special place in the leisure time of traditional Iranian community. The purpose of current paper is to explain the religious tourism traditions among various generations of Iranian society and to try to answer the question of how different generation are interested in religious tourism and what the challenges and obstacles of the youth are in religious tourism traditions. Theoretically, this was used in Bourdieu and Max Weber's Theory of Action. At the end of the paper, the researcher has tried to demonstrate what taste Religious Tourism among the youth on the basis of weber approach and theory taste of Bourdieu or what the nature of this trend.
    Materials and MethodsThis research has been done through survey method. For collection of data was used by questionnaire. The statistical population of this study is all tourists who visited religious places and other tourist attractions in the villages of Imamzadeh Semirom on the days of Thursday and Friday of the summer of 1395. Their number was 9,900, according to the statistics Charity of Semirom. From among them, 480 samples were selected by quota sampling according the days (32 days), and then they were selected randomly, simply and equally according age and gender, that of which 400 of the sample Complete information was obtained. To determine the reliability questionnaire, the reliability of the questionnaire was calculated based on Cronbach's alpha was estimated. Cronbach's alpha was 0.85 for the internal consistency, so the reliability of the questionnaire was confirmed.
    To measure religious tourism variables whose theoretical definitions were previously mentioned (18 items) and tourism tastes (14 items) were used and their internal consistency was verified using the factor load of the items as well as the Cronbach's coefficient. To measure religious tourism: Based on theoretical foundations, a total of 18 items (travel motivation, length of stay, planned and targeted, aims and number of religious trips per year, the amount of emotional relaxation, the amount of necessity and need for it. Encouraging others to do so, was used to measure the awareness and psychological readiness of pilgrimages and sacred places, participation in the development and organization of holy places, encouragement speeches in holy places
    Discussion and Results Comparison of the average frequency distribution of respondents in first and second priority of tourism preference in age groups shows that youths prefer their current and future tourism to recreational tourism and an average of 60persent of young people surveyed their first and second priority in the present and future Recreation and recreation, which reflects the desire of the younger generation to be joyful and entertaining, while for adults the first and second priorities are religious tourism, and an average of 53persent of the adult sample of the first and second priority of their current and future priorities are tourism While in the middle aged group it is the first priority The second is their tourism and the future are mainly cultural and religious.
    Conclusion In this paper the researcher has studied the religious tourism as a social- cultural trend according the opinions of Bourdieu and Weber in the normative and behavioral system is the construction of the subjective and objective factors of social action space, and the degree of social tendency of different groups of different groups is influenced by the objective and subjective factors that act in the field of social action observation, therefore, religious tourism is influenced by the Social construction and individual factors in different generations . Youth generation than other generation had less tendency to religious tourism. Less tendency of youth to religious tourism influenced by their attitude about religious system and performance of socioeconomic structures.
    Keywords: Religious Tourism, Tastes, Recreational Tourism, Rural Tourism
  • علی قنبری برزیان*، مریم درویشی
    این مقاله درصدد بررسی تاثیر میزان و نوع مصرف رسانه و شبکه های مجازی بر هویت دینی و ارزش های خانواده در شهر اصفهان است. در این مقاله با مروری بر رویکردهای نظری مربوطه به این مهم توجه دارد که آیا ارزشهای خانوادگی در اصفهان تا چه اندازه تحت تاثیر فضای مجازی بوده و به اصطلاح خانواده مجازی شده است. با توجه به پژوهش های پیشین و بحث و جدل هایی که در سال-های اخیر پیرامون تاثیر فضای مجازی از جمله شبکه های مجازی و اینترنت بر ارزشهای خانواده ایرانی وجود داشته، این دو متغیر به عنوان متغیرهای تاثیرگذار بر ارزشهای خانواده انتخاب شدند. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری تحقیق شهروندان شهر اصفهان می باشد که تعداد 410 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شده اند. نتایج بدست امده با استفاده از ازمون های مختلف و نهایتا مدل معادلات ساختاری (SEM) حاکی از رابطه معکوس بین مصرف رسانه (اینترنت و شبکه های مجازی) و ارزش های خانواده است. داده های تحقیق نشان می دهند که مصرف رسانه و استفاده از فضای مجازی و شبکه های مجازی و اینترنت رابطه معکوسی با میزان دینداری افراد دارد. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین دینداری و پایبندی به ارزش های خانواده وجود دارد.
    کلید واژگان: خانواده مجازی, هویت دینی, سواد رسانه ای, ارزش های خانوادگی, اصفهان
  • احسان آقابابایی، علی قنبری برزیان
    پست مدرنیسم به مثابه یک گفتمان، در جهان فیلم نفوذ کرده است و «سینمای پست مدرن» را خلق نموده است. گفتمان سینمای پست مدرن شامل ابعادی چون وانموده و تزلزل واقعیت، مرکززدایی از سوژه، مرگ مولف، پاک شدگی مرزهای زمانی، ترکیب تکنیک ها و ژانرها و کثرت گرایی است که در تقابل با سایر گفتمان ها قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر معرفی این گفتمان سینمایی، تفسیر و نشان دادن عناصر آن در یکی از فیلم های سینمای ایران است. برای نیل به این هدف، گفتمان سینمای پست مدرن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف تعریف می شود و سه بعد وانموده، مرکززدایی از سوژه و مرگ مولف به عنوان چارچوب مفهومی انتخاب می شوند. چارچوب روشی نیز ملهم از نظریه روایت پست مدرن متشکل از فابیولا، سیوژت، شخصیت و راوی است که در پیوند با چارچوب مفهومی به تحلیل فیلم «صندلی خالی» ساخته سامان استرکی می پردازد. نتایج نشان می دهد که «صندلی خالی» با روایت اپیزودیک، تو در تو و مارپیچ خود جهان وانموده ای را خلق می کند که در آن مرز واقعیت و توهم فرو می ریزد و سوژه های سرگردانی خلق می کند که ناتوان از تغییر این جهان اند و در نهایت در یک بن بست هستی شناختی از جهان وانموده کنار می روند. راوی های چندگانه و خصلت خود ارجاعی فیلم در نهایت پاسخی به پرسش هایی که مطرح می کند ندارد چرا که مرگ مولف خصلت این فیلم است. علاوه بر این، گفتمان سینمای پست مدرن در مقابل گفتمان های سیاسی و فرهنگی هژمونیک ایران، پس رانده شده و در حاشیه قرار دارد.
    کلید واژگان: سینمای پست مدرن, وانموده, مرکززدایی از سوژه, روایت
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال