علی مرادی
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 12 (پیاپی 275، اسفند 1402)، صص 929 -943
بیش از نیم قرن است که از سیمان های استخوانی جهت محکم شدن مفاصل مصنوعی استفاده می شود. نقش اولیه سیمان استخوان پر کردن فضای آزاد بین پروتز و استخوان است که با ایجاد یک ناحیه الاستیک نیروهای وارد بر مفصل را جذب می کند. این امر علاوه بر تضمین پایداری ایمپلنت مصنوعی، بهبود استخوان آسیب دیده را نیز به همراه دارد. سیمان های استخوانی پلیمری از یک ماتریکس پلیمری به نام پلی متیل متاکریلات (PMMA) و یک مونومر مایع به نام متیل متاکریلات (MMA) تشکیل شده اند، در اثر ترکیب این دو جزء با هم واکنش پلیمریزاسیون رادیکال آزاد رخ می دهد و منجر به سخت شدن سیمان می گردد. خواص سیمان های استخوانی از جمله استحکام مکانیکی، زیست سازگاری و ویژگی های جابه جایی را می توان با ترکیب پارامترهای موثر در پلیمریزاسیون تنظیم کرد. سیمان های استخوانی سرامیکی، از ذرات سرامیکی مانند کلسیم فسفات و کلسیم سولفات تشکیل شده اند که در یک ماتریکس پلیمری پراکنده اند. ذرات سرامیکی استحکام مکانیکی و زیست فعالی را فراهم می کنند، درحالی که ماتریکس پلیمری خواص حمل ونقل سیمان را افزایش می دهد. ترکیب این مواد امکان ایجاد سیمانی را فراهم می کند که زیست سازگار، رسانای استخوانی و از نظر مکانیکی پایدار باشند. با پیشرفت مداوم در مواد زیستی، سیمان های استخوان سرامیکی و پلیمری می توانند انقلابی در زمینه جراحی ارتوپدی ایجاد کنند و نتایج عملکردی بیماران را بهبود بخشند. اخیرا، محققان جهت افزایش عملکرد سیمان های استخوانی و رفع محدودیت های فعلی در کاربردهای ارتوپدی، روی توسعه سیمان های استخوانی جدید با خواص بهبودیافته، مانند زیست فعالی، فعالیت ضدباکتریایی و قابلیت های انتقال دارو تمرکز کرده اند. در مطالعه پیش رو، به تفضیل به جزییات انواع سیمان های استخوانی، خواص مکانیکی، بیولوژیکی، ساختاری و نحوه ی بهینه سازی آنها می پردازیم.
کلید واژگان: سیمان استخوانی, سیمان های استخوانی بر پایه سرامیک, جراحی ارتوپدی, سیمان های استخوانی برپایه پلیمرFor over 50 years, bone cement has been used to strengthen artificial joints like hip, knee, shoulder, and elbow joints. The main purpose of bone cement is to fill the space between the prosthesis and the bone. This absorbs the forces on the joint by creating an elastic area. Besides ensuring the long-term stability of the artificial implant, it also improves the damaged bone. Polymeric bone cement consists of a polymer matrix known as polymethyl methacrylate (PMMA) and a liquid monomer called methyl methacrylate (MMA). When these two components are mixed, a free radical polymerization reaction occurs, leading to the cement's hardening at the place of use. The properties of bone cement, such as mechanical strength, biocompatibility, and handling characteristics, can be adjusted by combining the effective polymerization parameters. However, there are some challenges, such as heat generation during polymerization.
Ceramic bone cement is a composite material of ceramic particles dispersed in a polymer matrix, including calcium phosphate and calcium sulfate. The ceramic particles provide strength and bioactivity, while the polymer matrix enhances the transport properties of the cement. This combination results in a mechanically stable, bone-conductive, and biocompatible cement. Moreover, ceramic bone cement can be engineered to release therapeutic agents, such as antibiotics or growth factors, to prevent infection and foster bone regeneration. Ceramic bone cement is a promising alternative material for bone cement in joint replacement. However, more research and development are required to optimize the properties of bone cement and overcome the challenges associated with its use. With continued advancements in biomaterials, ceramic and polymer bone cement could revolutionize the field of orthopedic surgery and improve patient outcomes. Recent research has focused on developing new bone cement with improved properties like bioactivity, antibacterial activity, and drug delivery capabilities. These developments aim to enhance the performance of bone cement and remove the current limitations in orthopedic applications. In this review study, we will focus on the types of bone cement, their mechanical, biological, and structural properties, and how to optimize them.Keywords: Bone Cement, Ceramic-Based Bone Cements, Orthopedic Surgery, Polymer-Based Bone Cements -
این آزمایش به منظور بررسی اثر پوشش دار کردن بذر با بیوچار و کربن فعال بر برخی شاخص های جوانه زنی بذر کینوا، انجام شد و به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1399، در دانشگاه یاسوج به اجرا درآمد. عامل اول پوشش دار کردن بذر در چهار سطح (بدون پوشش، پوشش دار کردن با کربن فعال، پوشش دار کردن با بیوچار و پوشش دار کردن با کربن فعال+ بیوچار) و عامل دوم شامل تنش شوری در 4 سطح (صفر، 75، 150 و 225 میلی مولار کلرید سدیم) بود. نتایج برهم کنش تنش شوری و پوشش دار کردن بذر نشان داد، بیشترین محتوای قند محلول (578/28 میلی گرم بر گرم وزن تر بذر) و مالون دی آلدهید (97/2 میکرومول بر گرم وزن تر بذر) با پوشش دار کردن بذر با کربن فعال در سطح 150 میلی مولار تنش شوری مشاهده شد. همچنین بیشترین مقدار پراکسید هیدروژن (18/0 میکرومول بر گرم وزن تر بذر) و پرولین بذر (49/10 میکرومول بر گرم وزن تر بذر) در سطح 225 میلی مولار کلرید سدیم به ترتیب با پوشش دار کردن بذر با بیوچار و کربن فعال بود. پوشش دار کردن بذر با کربن فعال و بیوچار منجر به افزایش طول ریشه چه و ساقه چه در شرایط تنش شوری گردید. اما در شرایط تنش شوری وزن ریشه چه و شاخص طولی بنیه بذر با پوشش دار کردن بذر با کربن فعال بیشتر بهبود یافت. می توان بیان نمود که پوشش دار کردن بذر می تواند به میزان زیادی اثرات مضر ناشی از تنش اسمزی بر صفات جوانه زنی و بیوشیمیایی را در گیاهچه کینوا کاهش داده و رشد گیاهچه را بهبود بخشد.کلید واژگان: پراکسید هیدروژن, پرولین, پوشش بذر, درصد جوانه زنی, کلرید سدیمThis experiment was conducted in order to investigate the effect of seed coating with biochar and activated carbon on some quinoa seed germination indicators, and it was implemented as a factorial in the form of a completely randomized design with four replications in 2019, in Yasouj University's Faculty of Agriculture. The first factor is seed coating in four levels (no coating, coating with activated carbon, coating with biochar and coating with activated carbon + biochar) and the second factor includes salinity stress in four levels (zero, 75, 150 and 225 mM sodium chloride). The results of the interaction of salinity stress and seed coating showed that the highest content of soluble sugar (28.578 mg/g seed FW) and malondialdehyde (2.97 µmol/g seed FW) was obtained by coating with activated carbon in 150 mM salinity stress. Also, the highest amount of seed hydrogen peroxide (0.18 μmol/g seed FW) and proline (10.49 μmol/g seed FW) at the level of 225 mM sodium chloride was obtained by covering the seeds with biochar and active carbon, respectively. Covering seeds with activated carbon and biochar led to an increase in the length of root and shoot under salt stress conditions. However, under salinity stress conditions, root weight and length vigor index of seed improved more by coating seeds with activated carbon. It can be stated that seed coating can greatly reduce the harmful effects of osmotic stress on germination and biochemical traits in quinoa seedlings and improve seedling growth.Keywords: Hydrogen Peroxide, Proline, Seed Coat, Germination Percentage, Sodium Chloride
-
سردبیر گرامی هدف از این پژوهش، آشنایی بیشتر اساتید و دانشجویان علوم پزشکی با مفهوم گروه های بالینت است. مایکل بالینت (Michael Balint) در سال 1957 به منظور درک بهتر روابط بین پزشک خانواده و بیمارانشان، گروه های بالینت (The Balint Group's) را ایجاد کرد (2، 1). به اعتقاد مایکل بالینت، پزشکان علاوه بر تحصیلات پزشکی، باید ویژگی ها و مهارت های ارتباطی مناسب با بیماران را نیز داشته باشند (3، 2). گروه های بالینت یکی از روش های موثری است که برای بهبود روابط درمانگر- مراجع در قالب جلسات نود دقیقه ای، به صورت هفتگی تا ماهانه طی چندین سال برگزار می شود(5، 4). هر گروه بالینت شامل 6 تا 10 عضو است که یک تا دو رهبر یا تسهیل کننده دارد. در این گروه ها معمولا یک نفر موضوع موردنظر خود را که می تواند وضعیت یک بیمار باشد، در مدت زمان 3 تا 5 دقیقه ارائه می دهد و در مورد موضوع موردنظر به مدت یک ساعت یا بیشتر بحث می شود. تمامی مطالب مطرح شده در گروه به صورت محرمانه است و رهبر گروه نیز بر ایجاد یک فضای ایمن همراه با اعتماد و پذیرش تاکید دارد. اعضای گروه به نوبت نظرات خود را درمورد موضوع موردنظر بیان می کنند و درنهایت مدیر گروه نظرات را جمع بندی می کند و نتیجه نهایی حاصل می شود (6). پزشکان در این گروه ها ملاقات هایی به منظور بحث درباره عملکرد خود، جنبه های روان شناختی کار خود و روابط بین پزشک و بیمار دارند (1، 7). از اهداف گروه های بالینت می توان به افزایش دانش فرد ازطریق گزارش گرفتن از بیمار خود، گفت وگو پیرامون موضوع مدنظر در محیط امن، پیدا کردن اشتباهات خود براثر بازخورد سایرین و اصلاح تجربیات عاطفی خود در ارتباط با بیمار اشاره کرد. اعضای گروه بالینت برای اینکه بتوانند درمورد یک موضوع صحبت کنند، تجربیات و احساسات درونی خود را آشکار می کنند. به این ترتیب، اعضا در یک محیط بدون قضاوت، مطالب خود را در معرض دید سایر اعضای گروه قرار می دهند. اعضای گروه از بازخورد دیگران و مقایسه تجربیات خود با مطالب سایر همکاران بهره می برند (8). بحث های گروهی درمورد احساسات این فواید را دارد که فرد را نسبت به احساسات بیشتر آگاه کند. بنابراین آن ها را قادر می سازد که اطلاعات خود را تجزیه وتحلیل و سازمان دهی کنند. عواطف و احساسات در کار بالینی در صورتی می توانند برای بیماران مفید باشند که توسط پزشک تحمل و درک شوند (9). با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی و ارتقای شیوه های آموزشی و توجه به نیازهای بیماران، اهمیت گروه بالینت به دلیل تغییر در ویژگی های جمعیت شناختی باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد (1). درنتیجه به مرور گروه های بالینت در آموزش پزشکی موردتاکید قرار گرفتند (10). در گروه های بالینت با مشارکت دانشجویان، مدت زمان کوتاه تر از گروه های بالینت عادی است و رهبر ممکن است در توصیف تجربیات خود فعال تر باشد (11). حضور دانشجو در گروه های بالینت به توسعه مهارت های همدلی بین دانشجویان علوم پزشکی منجر می شود (12). برای مثال، دانشجویان را در یک موقعیت بالینی واقعی و ناراحت کننده قرار می دهند تا واکنش آنان را مشاهده کنند و توانایی های همدلانه دانشجویان افزایش یابد. درنتیجه دانشجویان بیمارمحورتر می شوند (13، 12). مطالعات نشان می دهد پزشکانی که در دوره دانشجویی خود جزء گروه های بالینت بودند، احساس کنترل و رضایت بالاتری در محیط کار خود دارند. همچنین این گروه ها موجب بهبود مهارت دادن خبر بد در دانشجویان می شوند (11). دانشجویان با حضور در این کلاس ها می توانند از تجارب اساتید (درمورد مسائل مشکل ساز در برخورد با بیماران که در طول تحصیل خود مشاهده نکردند) استفاده کنند. بهبود روابط پزشک با بیمار، کاهش فرسودگی شغلی، مدیریت استرس و اضطراب از دیگر فواید شرکت در گروه های بالینت است (1). دانشکده های پزشکی باید محیطی را برای دانشجویان ایجاد کنند که موجب پیشرفت در فرایند اجتماعی شدن آن ها شود (14). بنابراین پیشنهاد می شود که از گروه های بالینت برای بهبود روابط استاد و دانشجو در آموزش پزشکی استفاده گردد.
کلید واژگان: آموزش پزشکی, ارتباط حرفه ای, گروه های بالینتApplication of Balint Intervention Groups in Professional Communication in Medical Science EducationDear Editor The purpose of this research is to familiarize professors and students of medical sciences with the concept of Balint groups. Michael Balint created the Balint groups in 1957 in order to better understand the relationships between family doctors and their patients (1, 2). According to Michael Balint, in addition to medical education, doctors should also have proper communication skills and characteristics with patients (2, 3). Balint groups are one of the effective methods to improve therapist-client relationships in the form of 90-minute sessions, held weekly to monthly, over several years (4, 5). Each Balint group consists of 6 to 10 members with one to two leaders or facilitators. In these groups, usually, one person presents the desired topic, which can be the condition of a patient, in a period of 3 to 5 minutes, and the desired topic is discussed for an hour or more. All topics discussed in the group are confidential, and the leader emphasizes creating a safe environment that is based on trust and acceptance. The members of the group take turns expressing their opinions on the topic, and finally, the group leader summarizes the opinions, and the final result is obtained (6). Doctors in these groups have meetings to discuss their performance, the psychological aspects of their work, and the relationship between the doctor and the patient (1, 7). One of the goals of Balint groups is to increase one's knowledge by reporting on one's patient, discussing the topic in a safe environment, finding one's mistakes due to the feedback of others, and correcting one's emotional experiences in relation to the patient. Balint group members reveal their innermost feelings and experiences in order to be able to talk about a topic. In this way, members share their content with other group members in a non-judgmental environment. The group members benefit from the feedback of others and compare their experiences with the contents of other colleagues (8). Group discussions about feelings have the benefit of making people more aware of their feelings, thus enabling them to analyze and organize their information. Emotions and feelings in clinical work can be useful for patients if they are tolerated and understood by the doctor (9). Due to the rapid development of technology, the improvement of educational methods, and attention to the needs of patients, the importance of the Balint group should be given more attention due to the change in demographic characteristics (1). As a result, Balint groups have gradually been emphasized in medical education (10). In Balint groups, with the participation of students, the duration is shorter than in normal Balint groups, and the leader may be more active in describing their experiences (11). The presence of students in Balint groups leads to the development of empathy skills among medical students (12). For example, students are placed in a real and uncomfortable clinical situation to observe their reactions and increase their empathetic abilities, thus becoming more patient-centered (12, 13). Studies show that doctors who were part of Balint groups during their student period have a higher sense of control and satisfaction in their work environment. Also, these groups improve the skills of giving bad news in students (11). By attending these classes, students can use the professors' experiences with problematic issues in dealing with patients, which they have not observed during their studies. Improving doctor-patient relationships, reducing job burnout, and managing stress and anxiety are other benefits of participating in Balint groups (1). Medical schools should create an environment for students that will lead to progress in their socialization process (14). Therefore, it is suggested that Balint groups be used to improve teacher-student relationships in medical education.
Keywords: Balint Groups, Medical Education, Professional Communication -
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و ارائه راه کارهای ارتقاء فرهنگ مشارکت سازمان های مردم نهاد در پیش گیری از جرائم خشن در شهر همدان است. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی است. جامعه آماری پژوهش را فرماندهان انتظامی استان همدان تشکیل دادند و حجم نمونه به صورت هدفمند و تا اشباع نظری که 25 مورد بود، ادامه یافت. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته از خبرگان استفاده گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که هر چه مشارکت بین سازمان های مردم نهاد با فراجا بیشتر باشد، پیشگیری از جرم بهتر صورت می گیرد، بر این اساس، چهار شیوه کلی به عنوان راه کارهای ارتقاء فرهنگ مشارکت سازمان های مردم نهاد در پیش گیری از جرائم خشن در شهر همدان شناخته شدند که عبارتند از: 1- راه کارهای آگاهی محور با 20 شاخص (مضمون سازمان دهنده: آگاهی بخشی، آموزش دهی و ترویج سازمان های مردم نهاد)، 2- راه کارهای اعتمادمحور با 26 شاخص (ارتباط سازی، تعامل بین بخشی و برون بخشی و اعتمادسازی)، 3- راه کارهای عملیاتی با 40 شاخص (اجرای طرح های اجتماعی، کمک اقتصادی، تفویض اختیار و بسترسازی عملیاتی) و 4- راه کارهای قانونی و حقوقی با 19 شاخص (مداخله قانونی و پشتیبانی و بسترسازی حقوقی).
کلید واژگان: سازمان های مردم نهاد, پیشگیری, جرایم خشن, استان همدانThis research aims to identify and present strategies to promote the culture of participation of non-governmental organizations in the prevention of violent crimes in Hamadan city. This research is practical in terms of purpose and qualitative in terms of approach. The statistical population of the research was formed by the police chiefs of Hamedan province and the sample size continued in a purposeful manner until theoretical saturation, which was 25 cases. Two library and field methods based on semi-structured interviews of experts have been used to collect the data. In order to analyze the data, thematic analysis method was used using MAXQDA software. The findings show that the greater the participation between non-governmental organizations and Faraja, the better the prevention of crime. Based on this, four general methods as strategies to promote the organization's culture of participation were recognized in the prevention of violent crimes in Hamedan city, as follows: 1- Awareness-oriented strategies with 20 indices (the theme of the organizer: awareness, training and promotion of people's organizations institution), 2- trust-oriented strategies with 26 indices (communication, inter-departmental and intra-departmental interaction, and trust building), 3- operational strategies with 40 indices (implementation of social plans, economic assistance, delegation authority and operational infrastructure), and 4- legal and law-oriented strategies with 19 indices (legal intervention and support and legal infrastructure).
Keywords: Non-Governmental Organizations, Violent Crimes, Hamadan Province -
رستگاری و سعادت انسان از جمله مهم ترین موضوعاتی است که فیلسوفان اسلامی به آن پرداخته اند. ملاصدرا نیز به عنوان فیلسوفی که در بستر سنت دینی و عقلانی شیعی بالیده است، در نظام الهیاتی و فلسفی که در کتاب الاسفار الاربعه طراحی می کند به دنبال چگونگی تحقق رستگاری انسان است. با توجه به بررسی های انجام شده شاهد آن هستیم که ملاصدرا رستگاری انسان را در گرو دو مولفه می داند که عبارتند از: فرشتگان و نبی اسلام. این رویکرد ملاصدرا این نتیجه را به دنبال دارد که فرشتگان باتوجه به جایگاه هستی شناختی و معرفت شناختی که دارند در دو ساحت علمی و عملی، دو بال اصلی رستگاری انسان را مهیا می کنند و هویت انسان رستگار را تشخص می بخشند و انسان را به موجودی فرشته وار مبدل می سازند. در عین حال، در عرصه بال عملی با دو عنصرانتقال وحی و نیز یاری رسانی کلی به انسان مواجهیم که نقش نبی اسلام در عرصه وحی بسیار مشهود و اثرگذار است. به زعم ملاصدرا فرشتگان هویت سازی انسان را بر عهده دارند و رستگاری عبارت از تحقق کمال علمی و عملی مومن است که در اتصال و اتحاد با عقل فعال و عمل به شریعت حاصل می شود. در این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی و بر مبنای آثار ملاصدرا به بررسی این مساله می پردازیم که نقش فرشتگان در رستگاری انسان در اندیشه ملاصدرا چیست و چگونه حاصل می شود.کلید واژگان: ملاصدرا, فرشتگان, نبی اسلام, عقل فعال, وحی, معرفتHuman salvation and redemption are among the most important topics that Islamic philosophers have addressed. Mulla Sadra, as a philosopher who is based on the religious and intellectual tradition of Shia, is looking for how to realize the salvation of man in the theological and philosophical system that he designs in the book of the Al Asfar AlArbaa. According to the studies done, we see that Mulla Sadra believes that the salvation of man depends on two components, which are: angels and the Prophet of Islam. This approach of Mulla Sadra leads to the conclusion that angels, according to their ontological and epistemological position in both scientific and practical fields, provide the two main wings of human salvation and identify the redeemed human identity and make man an angelic being. They make a change. At the same time, in the field of practical wing, we are faced with the two elements of transmission of revelation and general assistance to humans, which the role of the Prophet of Islam in the field of revelation is very visible and effective. According to Mulla Sadra, angels are in charge of creating a human identity, and salvation is the realization of the believer's scientific and practical perfection, which is achieved by connecting and uniting with the active intellect and practicing the Sharia. In this research, in an analytical-descriptive way and based on Mulla Sadra's works, we investigate the issue of what is the role of angels in the salvation of man in Mulla Sadra's thought and how is it achieved.Keywords: Mulla Sadra, Angels, Prophet Of Islam, Active Intellect, Revelation, Knowledge
-
به منظور تعیین تاریخ کاشت مناسب و بررسی اثر منابع مختلف کود نیتروژنه بر کاملینا در شهرستان اقلید این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در سال زراعی 1401-1400 اجرا شد. عامل اصلی شامل کودهای مختلف نیتروژنه در 4 سطح (100 درصد شیمیایی (250 کیلوگرم اوره در هکتار)، 50 درصد شیمیایی (125 کیلوگرم اوره در هکتار)+ کود زیستی نیتروژنه، 75 درصد شیمیایی (187 کیلوگرم اوره در هکتار برای تیمار 75 درصد)+ کود زیستی نیتروژنه و عدم مصرف کود نیتروژنه) بود. عامل فرعی شامل چهار تاریخ کاشت (20 شهریور ، 4 مهر ، 20 فروردین و 4 اردیبهشت) بود. نتایج نشان داد که در تاریخ کاشت 20 شهریور، بیشترین ارتفاع بوته (49/7 سانتی متر) حاصل شد اما بیشترین شاخص کلروفیل برگ (69/0)، درصد روغن دانه (28/2 درصد) و تعداد خورجین در بوته (393 عدد) از تاریخ کاشت 4 مهر ماه به دست آمد. همچنین با کاربرد 75 درصد کود شیمیایی+ کود زیستی نیتروژنه در هر چهار تاریخ کاشت بیشترین عملکرد دانه و عملکرد زیستی حاصل شد که بیشترین آن به ترتیب با میانگین های 2791 6749 کیلوگرم در هکتار مربوط به تاریخ کاشت چهار مهرماه بود. همچنین نتایج نشان داد در اکثر صفات مورد بررسی بین تیمار کاربرد 75 کیلوگرم کود شیمیایی+ کود زیستی نیتروژنه و کاربرد 100 درصد کود شیمیایی نیتروژن تفاوت معنی داری وجود نداشت. با توجه به نتایج حاصله احتمالا کاربرد 75 درصد کود شیمیایی نیتروژنه + کود زیستی نیتروژنه و تاریخ های کاشت چهارم مهرماه برای کاملینا می تواند در منطقه اقلید قابل توصیه باشد.
کلید واژگان: ازتوباکتر, آزوسپریلییوم, درجه روز رشد, روغن, عملکرد دانهIntroductionWith the increase in population and improvement in diet diversity, there is a growing need for the quantitative and qualitative development of oil seeds. Camelina (Camelina sativa), an oil seed plant from the Brassicaceae family, is an ideal candidate as it contains 50 to 60% unsaturated fatty acids and omega-3 fatty acids, and has the ability to thrive in adverse environmental conditions. By introducing this new oil plant into cultivation programs, it can significantly contribute to the production of high-quality edible or non-edible oil in the developing countries such as Iran. However, achieving maximum grain yield and appropriate fatty acid composition in camelina oil relies heavily on selecting the appropriate planting date. Additionally, providing necessary nutrients, particularly nitrogen, to the plants is a key aspect of agricultural management to achieve desired quality and quantity of crop products. This research aims to investigate the impact of planting date and different levels of chemical and biological nitrogen fertilizers on the growth characteristics, yield, and oil content of camelina plants in the Eghlid, south of Iran.
Materials and MethodsThis research was conducted in the cropping year of 2021-2022 at the Eghlid Agricultural Research Station in Fars province, south of Iran (Long. 52 42, Lat. 30 55, and Alt. 2375 m above sea level). The experiment was performed as a split-plot design based on a randomized complete block design with three replications. The main plots included different nitrogen fertilizers at four levels: 100% chemical nitrogen (250 kg/ha urea), 75% chemical nitrogen (187 kg/ha urea) + nitrogen biofertilizer, 50% chemical nitrogen (125 kg/ha urea) + nitrogen biofertilizer, and non-use of nitrogen fertilizer (control). The sub-plots included four planting dates: September 11, 2021, September 26, 2021, April 9, 2022, and April 24, 2022. The experimental plots (sub-plots) were determined to be 5 x 2 meters. Each plot consisted of 4 stacks with a distance of 50 cm between them. The distance between sub-plots was 50 cm, the distance between main plots was 150 cm, and the distance between replications (blocks) was 300 cm. On both sides of each stack, seeds were planted in two rows with a distance of 25 cm to achieve a density of 120 plants/m2. One-thirds of the urea nitrogen fertilizer was added to the plots of each treatment before planting, one-thirds at the 6-8 leaf stage, and the remaining third at the stemming stage of camelina. In the biofertilizer treatment, the camelina seeds were inoculated with biofertilizer containing Azotobacter sp. and Azospirillum sp. before being sown. The cumulative growth degree days of seedling emergence, flowering, and ripening, as well as plant height, chlorophyll index, grain yield, yield components and seed oil percentage were evaluated.
Results and DiscussionWith delaying planting from September 11, 2021, to April 24, 2022, the GDD (Growing Degree Days) for camelina emergence decreased, additionally, a delay in planting led to a shorter growth period until full flowering of the camelina plants. Planting in September 26, 2021, led to the longest growth period until full maturity of the camelina plants, while spring planting resulted in a decreased length of the growth period until maturity. The highest plant height (43 cm) was achieved in the presence of 75% chemical fertilizer + biofertilizer nitrogen and the lowest (41 cm) was in the absence of nitrogen fertilizer application. The planting date of September 11, 2021 and April 24, 2022 showed the highest (43 cm) and lowest (37 cm) plant height of camelina. The decrease in plant height during the late planting date was primarily due to the decrease in internode elongation as a result of changes in day length and a shorter vegetative growth period. The highest chlorophyll index (66) was achieved by using 100% nitrogen chemical fertilizer, while the lowest chlorophyll index (52) was observed in the control, lack of fertilizer application. This trait decreased when the planting was delayed. The delay in planting led to a decrease in leaf area, resulting in a decrease in the chlorophyll index during the late planting date. No application of nitrogen fertilizer had the highest seed oil percentage (29.4%), while the application of 75% chemical fertilizer + biofertilizer nitrogen resulted in the lowest oil percentage (18.5%). The delay in planting from early autumn to late spring led to a decrease in the seed oil percentage. This decrease can be attributed to increase in nitrogen content, which promotes the formation of nitrogenous protein precursors. Consequently, more photoassimilates are allocated to protein formation, reducing the available photoassimilates for fatty acid synthesis and, ultimately, limiting oil production capacity. The decrease in oil percentage observed in the most delayed planting dates is likely due to the increase in temperature during the seed filling stage and the reduction in net photosynthesis.
Mean comparison of the interaction between nitrogen fertilizer and planting date on camelina grain yield showed that applying 75% chemical fertilizer + biofertilizer nitrogen, compared to no nitrogen fertilizer, on planting dates of September 11, 2021, September 26, 2021, April 9, 2022, and April 24, 2022, increased grain yield of camelina by 80, 100, 150, and 190 percent, respectively.ConclusionsThe Findings show that in the Eghlid region, autumn-sown camellia out-yields spring-sown one. Additionally, by using a combination of 75% chemical fertilizer and nitrogen biofertilizer, a higher grain yield is achieved compared to using 100% nitrogen chemical fertilizer alone. Considering the importance of production of oilseed plants, like camellia, in Iran and the need for sustainable plant production programs, it appears that growth-promoting bacteria can play a significant role in reducing the need for nitrogen fertilizers.
-
مجله علوم سیاسی، پیاپی 65 (زمستان 1402)، صص 115 -134
در این مقاله با رویکردی تاریخی به تاثیر نهاد مذهب بر تغییر اذهان جامعه ترکیه وپذیرش توسعه خواهیم پرداخت. مساله اصلی این است که ویژگی های نهاد مذهب در مقابل اصلاحات و نوسازی چگونه بوده است که بعنوان نهادی تاثیر گذار بر بطن جامعه ترکیه، پذیرش نوسازی و عبور از سنت را تا حدودی از طرف جامعه تسهیل کرده است ، سوال اصلی پژوهش حاضر این است که ، نهاد مذهب چگونه جامعه ترکیه را برای پذیرش نوسازی و مدرنیته آماده کرده است ؟ در پاسخ فرضیه اولیه این است که ویژگی ها مذهب حنفیه (مذهب غالب ترکیه) با تاکید بر اصل استحسان و مسالحه و مدارا با نوسازی باعث پذیرش راحت آن از طرف جامعه ترکیه بوده است . نهاد مذهب به عنوان متغیر مستقل و توسعه متغییر وابسته در این تحقیق بر اساس تغییرات اجتماعی گی روشه مورد واکاوی قرار گرفته اند. و این تحقیق براساس روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از منابع و اسناد کتابخانه ای تنظیم شده است . و در چهار بخش ، چهارچوب نظری ، نوسازی و اصلاحات از امپراتوری عثمانی تا جمهوری آتاتورک ، ویژگی های نهاد مذهب (طریقت ها ومذاهب) در ترکیه در مواجهه با نوسازی ، نتیجه گیری سازماندهی شده است .
کلید واژگان: توسعه, سنت, تغییرات اجتماعی, مذهب حنفیه, اسلام اجتماعی.In this article, with a historical approach, we will discuss the influence of the institution of religion on changing the minds of Turkish society and accepting development. The main issue is what are the characteristics of the institution of religion in contrast to reforms and modernization, which as an institution that has an impact on the heart of Turkish society, has facilitated the acceptance of modernization and the passing of tradition to some extent by the society, the main question of the present research is that How has the institution of religion prepared the Turkish society to accept modernization and modernity? The answer to the initial hypothesis is that the characteristics of the Hanafi religion (dominant religion in Turkey) with emphasis on the principle of approval and peace and tolerance with modernization have caused its easy acceptance by the Turkish society.The institution of religion as an independent variable and development as a dependent variable have been analyzed in this research based on social changes. And this research is based on the descriptive-analytical method and the use of library sources and documents. And in four parts, the theoretical framework, modernization and reforms from the Ottoman Empire to the Republic of Atatürk, the characteristics of the institution of religion (methods and religions) in Turkey in the face of modernization, the conclusion is organized.
Keywords: Development, Tradition, Social Changes, Hanafi Religion, Social Islam -
زمینه و هدف
گردشگری با رعایت اصول و مبانی مورد انتظار آن یکی از شاخص های توسعه اجتماعی و اقتصادی است. هدف این پژوهش، مطالعه جامعه شناختی و اولویت بندی شاخص های امنیت اجتماعی در مناطق گردشگری شهر کرمانشاه است.
روش شناسی: این مطالعه با رویکرد کمی، روش توصیفی پیمایشی، ابزار پرسش نامه انجام و جامعه آماری 7681 گردشگر در سال 1401 شهر کرمانشاه که 360 نفر آنها با روش تصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از همبستگی، تحلیل واریانس و رگرسیون و برای پردازش داده ها، از نرم افزار SPSS استفاده شد.یافته هانتایج نشان می دهد رضایت از حضور پلیس (80/45)، امنیت جانی و مالی (52/31)، رضایت از برخورد ساکنان محلی (85/25)، امکانات رفاهی و بهداشتی (19/17) و امنیت ارتباطی (54/15) به ترتیب پراهمیت ترین شاخص های امنیت در مناطق گردشگری کرمانشاه از نظر پاسخگویان هستند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد طبقه اجتماعی گردشگران (47/8 =T)؛ میزان درآمد (325/7 =T)؛ وضعیت تاهل (823/3 =T)؛ وضعیت شغلی (321/3 =T)؛ قومیت (740/2 =T) و جنسیت (085/2 =T) مقدار 545/0 امنیت اجتماعی گردشگران را تبیین می کنند.
نتیجه گیریامنیت گردشگران به مولفه هایی مانند رضایت از برخورد ساکنان محلی، امنیت جانی و مالی، ارتباطی، میزان رضایت از حضور پلیس، امکانات رفاهی منطقه و امنیت بهداشتی مربوط می شود و برنامه ریزی برای این مولفه ها با همکاری بین بخشی امکان پذیر است. لازم است شرایط مناسبی در کشور فراهم کنیم تا جایگاه خود را در جهان متناسب با ظرفیت هایی که در صنعت گردشگری داریم، به دست آوریم.
کلید واژگان: گردشگری, امنیت اجتماعی, نقش پلیس, کرمانشاهBackground and objectivesTourism is one of the indicators of social and economic development in accordance with its expected principles and foundations. The purpose of this research is sociological study and prioritization of social security indicators in the tourist areas of Kermanshah city.
MethodologyThis study was conducted with a quantitative approach, a descriptive-survey method, and a statistical population of 7,681 tourists in Kermanshah city in 1401, of whom 360 were randomly selected. Correlation, analysis of variance, and regression were used for data analysis and SPSS software was used for data processing.
FindingsThe results show that the satisfaction with police presence (45/80), life and financial security (31/52), satisfaction with the treatment of local residents (25/85), comfort and health facilities (17/19), and communication security (15/54) are, respectively, the most important security indicators in the tourist areas of Kermanshah according to the respondents. The results of multiple regression show that the social class of tourists (T = 8.47), level of income (T = 7.325), marital status (T = 3/823), employment status (T = 3.321), ethnicity (T = 2.740) and gender (T = 2.085) explain the value of 0.545 of tourists' social security.
ResultsThe safety of tourists is related to components such as satisfaction with the treatment of local residents, life and financial security, communication, the level of satisfaction with the presence of the police, regional amenities and health security, and planning for these components is possible with inter-departmental cooperation. It is necessary to provide suitable conditions in the country in order to gain our place in the world according to the capacities we have in the tourism industry.
Keywords: Tourism, Social Security, Role Of Police, Kermanshah -
مقدمه
بلایا در سراسر جهان در حال افزایش است و زندگی انسان ها را متاثر از خود ساخته است. در بسیاری از این موقعیت ها، نابرابری های جنسیتی، تاثیرگذاری و کنترل زنان و دختران را در تصمیم گیری های حاکم بر زندگی شان محدود می کند. هدف از این مطالعه، بررسی و تحلیل فرصت ها و چالش های مرتبط با تاب آوری زنان حاشیه نشین در برابر انواع مختلف بلایا می باشد.
روش کاردر این مطالعه مروری، به منظور یافتن منابع و مطالعات مرتبط، مقالات، دستورالعمل ها، کتابچه های راهنمای مربوطه از ژانویه 2006 تا مارس 2021 استخراج شدند. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر علمی مانند پایگاه های، PubMed, Sid, Google Scholar, Scopus, science direct, Medline, Ovid, Web of knowledge با ترکیبی از کلمات کلیدی زنان، تاب آوری، فاکتورهای اجتماعی، حاشیه نشینی، بلایا و اصطلاحات لاتین، women، Resilience ،Social Factors ،Marginalization ،Disastersجستجویی هدفمند به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام شد.
یافته هااز مجموع 76مطالعه به دست آمده، بر اساس معیارهای ورود و خروج و حذف مطالعات تکراری 23مقاله که مرتبط با هدف مطالعه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مطالعات مورد بررسی نشان داد که میزانی از آسیب پذیری اجتماعی هنگام رخداد بلایا به عنوان "آسیب پذیری مضاعف" برای زنان مطرح می شود. مطالعات نشان داد تلاش برای غلبه بر پیامدهای مخاطرات از طریق بسیج و ادغام شبکه های اجتماعی برای رسیدگی به اختلافات جنسیتی ناشی از بلایا،ضروری است. روش (GHROW) یا جعبه تاب آوری جهانی مخاطرات از طریق فرصت برای زنان، جهت توانمندسازی زنان حاشیه نشین برای عمل و بهبود پیامدها برای خود، خانواده و اجتماعاتشان طراحی شده است.
نتیجه گیریتوانمندسازی زنان برای ارتقای کاهش خطر بلایا و نیز تاب آوری در برابر بلایا برای همه جوامع به ویژه برای جوامع حاشیه نشین بسیار مهم بوده و مشارکت جوامع برای ایجاد تاب آوری در برابر بلایا ضروری است.
کلید واژگان: زنان, حاشیه نشینی, بلایا, تاب آوری, فاکتورهای اجتماعیIntroductionDisasters are increasing all over the world and have affected people's lives. In many of these situations, gender inequalities limit the influence and control of women and girls in the decisions governing their lives. The purpose of this study is to investigate and analyze the opportunities and challenges related to the resilience of marginalized women against different types of disasters.
MethodsIn this review, in order to find related sources and studies, relevant articles, guidelines, manuals were extracted from January 2006 to March 2021. Searching in reliable scientific databases such as PubMed, Sid, Google Scholar, Scopus, science direct, Medline, Ovid, Web of knowledge with a combination of keywords women, resilience, social factors, marginalization, disasters and Latin terms, women, Resilience, Social Factors, Marginalization, Disasters, a targeted search was conducted in Persian and English languages.
ResultsFrom the total of 76 collected studies, based on the inclusion and exclusion criteria, 23 articles that were related to the purpose of the study were examined. The results of the reviewed studies showed that a degree of social vulnerability during disasters is presented as a "double vulnerability" for women. Studies have shown that efforts to overcome the consequences of hazards through the mobilization and integration of social networks are necessary to address gender differences due to disasters. The GHROW method or Global Risk Resilience Box through Opportunity for Women is designed to empower marginalized women to act and improve outcomes for themselves, their families, and their communities.
ConclusionsEmpowering women to promote disaster risk reduction and disaster resilience is very important for all societies, especially for marginalized societies. The participation of communities solves this problem and is a collective effect, and it is necessary to create resilience against disasters.
Keywords: Women, Marginalization, Disasters, Resilience, Social Factors -
در تمام جوامع بشری، خانواده به منزله اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ ها، تمدن ها و تاریخ بوده است این پژوهش باهدف عوامل موثر بر کاهش شب نشینی خانوادگی در زندگی امروزه شهری در بین خانواده های شهر اسلام آباد غرب انجام پذیرفته است. این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفت. داده های موردنیاز از راه پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد 20 تا 60 سال ساکن شهر اسلام آباد غرب با 90559 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 312 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و ساده موردمطالعه قرار گرفتند. برای روایی ابزار پژوهش از روایی صوری و برای برآورد پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده گردید که بیشتر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهایی مانند فناوری اطلاعات و دنیای مجازی (336/0 = Beta)، فرزند محوری (240/0 = Beta) و افزایش تورم و کاهش قدرت خرید (161/0 = Beta) ازجمله عواملی هستند که در کاهش دورهمی خانوادگی و شب نشینی های سنتی تاثیرگذار بودند و آن ها را تقلیل دادند. نتایج نشان داد که کاهش روابط خویشاوندی در بین شهروندان اسلام آباد غرب تحت تاثیر سه مولفه فناوری اطلاعات و فرزند محوری و افزایش تورم و کاهش قدرت خرید است.
کلید واژگان: خانواده, روابط خویشاوندی, فرزند محوری, فناوری, شب نشینیThis study was conducted to the Factors affecting the reduction of family overnight stays in today's urban life: the case study of the city of Islam Abade Gharb. This research was conducted with a quantitative approach and a descriptive survey method. The required data were collected through a researcher-made questionnaire. The statistical population of this study includes people aged 20 to 60 years living in the city of Islamabad Gharb with 90,559 people who were identified using the Cochran's formula, 312 people and their simple and cluster randomization method was studied. Formal validity was used for the validity of the research instrument and Cronbach's alpha was used to estimate its reliability. Most of the variables had an alpha level above 0.75. SPSS statistical software was used to analyze the data. The results of multivariate regression show that the beta coefficient for the IT and virtual world variables (Beta = 0.336), is the pivotal child (Beta = 0.240) and increases inflation and decreases purchasing power (Beta = 0.161). The results showed that the decrease in kinship relations among the citizens of Islamabad West is influenced by the three components of information technology and child-centeredness and the increase in inflation and the decrease in purchasing power.
Keywords: Family, Kinship, Child-Centeredness, Technology, Night Stay -
آنچه امروزه درباره «نظم جهانی» گفته می شود بیش از آنی که معطوف به نظم جامع تمدنی و نظم فرهنگی امروز دنیا باشد، معطوف به نظم سیاسی و نظم در روابط بین ملت ها و بلکه دولت هاست. آنچه مارشال هاجسن در کتاب «اعجاز اسلام» در پی آن رفته است، اثبات نظم تمدنی مسلمانان بر اساس اصول انسانی-دینی و با رویکردی اخلاقی و معنوی است. اهمیت ایده هاجسن در این است که او به دنبال اثبات نقش موثر دین به عنوان امری معنوی برای پیوند میان عناصر تمدنی است. سوالی که هاجسن به دنبال پاسخ به آن است این است که چگونه دین و اخلاق می تواند به عنوان عاملی برای ثبات نظم تمدنی باشد. از منظر مارشال هاجسن، نظم تمدنی تمدن اسلامی از دین به عنوان امری الهی و اخلاقی شروع شده و تا زمان معاصر بر اساس معیارهای انسانی و اخلاقی امتداد پیدا کرده است. هاجسن روش شناسی انسان گرایانه را مورد توجه قرار می دهد که اصول تمدن باید بر اساس آگاهی تاریخی انسان که اخلاق و دین از مهمترین ارکان آن است تاسیس شود و هدف از نظم اخلاقی تمدن رسیدن به صلح جهانی است. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.
کلید واژگان: نظم دینی, نظم اخلاقی, نظم تمدنی, مارشال هاجسنWhat is said about the "world order" today is more about the political order and the order in the relations between the nations and the governments than the comprehensive order of civilization and the cultural order of the world. What Marshall Hodgson has sought in the book "Miracle of Islam" is to prove the order of Muslim civilization based on human-religious principles and with a moral and spiritual approach. The importance of Hodgson's idea is that he seeks to prove the effective role of religion as a spiritual matter for the connection between civilizational elements. The question that Hodgson seeks to answer is how religion and ethics can be a factor in the stability of the civilizational order. From Marshall Hodgson's point of view, the civilizational order of Islamic civilization started from religion as a divine and moral thing and has been extended until modern times based on human and moral standards. Hodgson pays attention to the humanistic methodology that the principles of civilization must be established based on the historical awareness of man, in which ethics and religion are the most important elements, and the goal of the moral order of civilization is to achieve world peace.
Keywords: Religion, CIVILIZATION, Hodgson, Ethics, Discipline -
زمینه و هدفواکسن باسیلوس کالمت-گرین (ب ث ژ)، ایمنی غیر اختصاصی در برابر سایر عفونت های دستگاه تنفسی همچون ویروس کرونا ایجاد می کند. با توجه به کمبود شواهد کافی در این زمینه مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین واکسن ب ث ژ با فراوانی و شدت بیماری کرونا در ایران انجام شد.روش هامطالعه حاضر از نوع توصیفی-مقطعی بود .شرکت کنندگان در این مطالعه، کلیه بیماران بستری مشکوک به بیماری کرونا (کووید-19) در بیمارستان های نظامی منتخب تهران بودند. نمونه گیری در دسترس با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک-بالینی بود. همچنین، برای تایید واکسیناسیون ب ث ژ؛ اسکار واکسیناسیون روی بازو و کارت واکسیناسیون چک شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS(v.22.0) تجزیه و تحلیل شد.یافته هادر این مطالعه 400 بیمار پرسشنامه را تکمیل کردند. اکثر بیماران مرد بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان 6/98±52/35 سال و اکثر آن ها به کووید-19 همراه با سایر بیماری ها دچار بودند. نتایج رابطه معنی داری بین سابقه واکسیناسیون ب ث ژ و عفونت کووید-19 نشان نداد، اما ارتباط معنی داری بین واکسیناسیون ب ث ژ و شدت بیماری مشاهده شد (0/015=P). همچنین نتایج رابطه معنی داری بین سن و شدت کووید-19 (0/034=P) و بین شدت کووید-19 با سابقه بیماری های زمینه ای نشان داد (0/031=P).نتیجه گیریبا توجه به اینکه واکسن ب ث ژ یکی از رایج ترین راهبردهای مورد استفاده در سراسر جهان است، استفاده از آن ممکن است برای پیشگیری از انواع شدید عفونت های دستگاه تنفسی مفید باشد. بهتر است مطالعات آینده بروی انواع مختلف جمعیت های انسانی دیگر همچون کودکان و زنان باردار انجام شود.کلید واژگان: کووید-19, عفونت ویروسی, واکسن, ب ث ژ, باسیلوس کالمت-گرینJournal of Military Medicine, Volume:26 Issue: 1, 2024, PP 2205 -2213Background and AimBacillus Calmette-Guérin (BCG) vaccine endows non-specific immunity against other respiratory tract infections (RTIs) such as Coronavirus. According to the lack of sufficient evidence in this field, the present study was to determine the correlation between BCG vaccination with frequency and the severity of the pandemic in Iran.MethodsThis was a cross-sectional study. The study participants were comprised of all hospitalized patients with suspected coronavirus disease (COVID-19) in selected military hospitals in Tehran. Convenience sampling was also operated with regard to the inclusion criterion in the study. The data collection tool was a demographic-clinical information form. Also, checking the vaccination scar on the upper arm, interviewing, and asking patients or their companions to self-report the history of vaccination were the techniques to confirm BCG vaccination in the patients. The data were analyzed using the IBM SPSS Statistics (v.22.0) software package.ResultsIn this study, 400 patients completed the questionnaires. The results of this study showed that most of the patients were male. The mean age of the participants was 52.35±6.98 years. The majority of the participants were infected with COVID-19 and other underlying diseases. The test results showed no significant relationship between the history of BCG vaccination and COVID-19 infection, but a significant correlation was detected between BCG vaccination and the disease severity (P=0.015). The test results also showed a significant relationship between age and COVID-19 severity (P=0.034). A significant relationship was further spotted between the COVID-19 severity and the history of underlying diseases (P=0.031).ConclusionConsidering that BCG vaccine is one of the most common strategies applied across the world; it was suggested to use it to prevent severe types of respiratory tract infections. Future studies should be conducted on different types of human populations such as children and pregnant women.Keywords: Covid-19, Virus Infection, BCG Vaccine, Bacillus Calmette- Guerin Vaccine
-
سندرم نورولپتیک بدخیم (NMS) یک وضعیت اورژانسی ما بین بیماریهای عصبی می باشد که ممکن است در نتیجه تجویز داروهای انتی سایکوتیک ایجاد شود، اما تنها داروهای انتی سایکوتیک نیستند که می توانند عامل بروز این سندرم باشند. این سندروم با تب ، سفتی عضلانی و کاهش سطح هوشیاری اغلب تظاهر پیدا می کند. افزایش انزیمهای عضلانی و لوکوسیتوز جزو دیگر تظاهرات این بیماری می باشد.در این گزارش بیماری معرفی می شود که در نتیجه مصرف دارویی که جزو عوارض نادر ان این سندروم می باشد، متاسفانه مبتلا به NMS شده است. این بیمار به دنبال مصرف کلومیپرامین با تغییر وضعیت ذهنی و تب شدید ، سفتی عضلانی، کاهش پاسخ دهی و بی اختیاری ادرار مراجعه کرد. تشخیص قطعی NMS انجام شد و درمان با بروموکریپتین و لورازپام آغاز شد. در عرض چند روز، بیمار به طور قابل توجهی بهبود یافت و سطح CPK پس از 5 روز به حالت عادی بازگشت.
کلید واژگان: سندروم نورولپتیک بدخیم, انتی سایکوتیک, کراتینین کیناز, کلومیپرامینNeuroleptic malignant syndrome (NMS) is a neurologic emergency condition that may arise as a result of the administration of potent psychotropic agents but it is not only antipsychotics alone that should be blamed for being behind the occurrence of this syndrome . This syndrome is characterized by fever and rigidity. Further symptoms include impaired consciousness, autonomic dysfunction, increased creatine kinase (CK), and leukocytosis. We report a case of a middle age woman with a past medical history of depression presented to the emergency room with alteration of mental status , neuromuscular hyper excitability, pyrexia, muscle rigidity and urinary incontinence following ingestion of clomipramine, a drug not noted for dopamine blockade. A firm diagnosis of NMS was made . After discontinue medication, therapy with Bromocriptine and Lorazepam was started. Within a few days, the patient improved significantly and CPK level returned to normal after 5 days.It is necessary to mention that the use of drugs other than antipsychotic agents can lead to NMS. Likely, the number of agents that can precipitate this syndrom will most probably increase by years.
Keywords: Neuroleptic Malignant Syndrome, Antipsychotics, Creatine Kinase, Clomipramine -
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر شهادت سردار سلیمانی در ایجاد وحدت و آگاهی و مشارکت سیاسی شهروندان با تمرکز بر شهر کرمانشاه است. روش پژوهش کمی و تکنیک مورداستفاده پیمایش، ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری شهروندان 20 سال به بالای شهر کرمانشاه در سال 1398 برابر با 1952434 هزار نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 384 نفر است. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی انجام گرفت. ضرایب رگرسیون نشان می دهد؛ آگاهی سیاسی (492/0=B)، وحدت سیاسی (354/0=B) به ترتیب از وزن B بالاتری برخوردارند. طبق یافته های رگرسیون چندگانه از بین همه متغیرهای تحقیق، متغیر آگاهی سیاسی با 564/0=B بیش ترین تاثیر را از شهادت سردار سلیمانی پذیرفته است. می توان نتیجه گرفت که جامعه ایرانی بخصوص جامعه موردمطالعه (شهروندان کرمانشاه) برمدار صلح و آشتی شکل گرفته است. شهادت حاج قاسم سلیمانی می تواند به عنوان یک پیونددهنده اجتماع و حاکمیت عمل کند.کلید واژگان: آگاهی سیاسی, رضایتمندی سیاسی, شهادت سردار سلیمانی, وحدت سیاسی, مشارکت سیاسیThe purpose of this article is to investigate the role of Sardar Soleimani's martyrdom on the unity and political awareness and participation of the people of Kermanshah. Quantitative research method and survey technique are the tools used in the questionnaire. The statistical population of citizens 20 years and older in Kermanshah in 1398 is equal to 1952434 thousand people and the sample size using Cochran's formula is equal to 384 people. Show regression coefficients; Political awareness (B = 0.492) and political unity (B = 0.354) have a higher weight of B, respectively. According to the findings of multiple regression, among all research variables, the political awareness variable with B = 0.564 has the most impact from the testimony of Sardar Soleimani. It can be concluded that the Iranian society, especially the studied society (citizens of Kermanshah) has been formed on the path of peace and reconciliation. The martyrdom of Haj Qasem Soleimani can act as a link between society and the government.Keywords: Political Awareness, Political Unity, Political Participation, Political Satisfaction, Martyrdom Of Sardar Soleimani
-
مقدمه
با توجه به اینکه داشتن اخلاق حرفه ای در حیطه بالین یک اصل مهم برای برقراری ارتباط بین تیم بالین و بیماران می باشد این مطالعه با هدف بررسی میزان پایبندی کارآموزان پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز به اصول اخلاق حرفه ای بالینی انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 121 نفر ازکاراموزان پرشکی دانشگاه جندی شاپور در سال 1401 انجام شد.نحوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفه ای قاسم زاده استفاده شد که دارای 16 سوال در 8 بعد می باشد. P Value در این مطالعه کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
نتایجدر جامعه آماری مورد مطالعه (2/56) 68 نفر آنها مرد بودند، 108 (3/89) نفر مجرد و (7/10) 13 نفر متاهل بودند. میانگین سنی 20/24 بود ،در کسانی که درس اخلاق پزشکی را قبول شدند میانگین نمره کل و همچنین در دو بعد عدالت و مسولیت پذیری بیشتر از افرادی بود که این درس را نگذرانده بودند (010/0 =P).کارآموزان در بعد مسولیت پذیری (8/6) کمترین نمره و در بعد صادق بودن (9/7) بیشترین نمره را کسب کردند.
نتیجه گیریآزمون های آماری نشان داد که میزان رعایت تمامی مولفه های اخلاق حرفه ای در این پژوهش در کارآموزان پزشکی در حد قوی می باشد، همچنین درس اخلاق پزشکی باعث افزایش سطح اخلاق حرفه ای می شود در نتیحه می توان با ارتقا آموزش اخلاق حرفه ای باعث افزایش سطح دانش و رعایت این مهم توسط دانشجویان شد.
کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, کارآموز پزشکی, پزشکیIntroductionConsidering that having professional ethics in the clinical area is an important principle for establishing communication between the clinical team and patients, this study was conducted with the aim of investigating the adherence of medical interns of Jundishapur University of Ahvaz to the principles of clinical professional ethics.
MethodsThis cross-sectional descriptive study was conducted on 121 paragliding students of Jundishapur University in 2022. And the sampling method was done in a simple random way. In order to collect information, the Qasimzadeh standard professional ethics questionnaire was used, which has 16 questions in 8 dimensions. In this study, P value less than 0.05 was considered significant.
ResultsIn the studied statistical population (56/2), 68 of them were men, 108 (89/3) were single, and 13 (10/7) were married. The average age was 24.20, in those who accepted the medical ethics course, the average total score and also in the two dimensions of justice and responsibility were higher than those who did not take this course (P=0.010). Agreeableness (6.8) got the lowest score and honesty dimension (7.9) got the highest score.
ConclusionThe statistical tests showed that the level of compliance with all the components of professional ethics in this research among medical trainees is strong, also the medical ethics course increases the level of professional ethics. As a result, by promoting professional ethics education, it is possible to increase the level of knowledge and compliance with this importance by students.
Keywords: Professional Ethics, medical intern, Medicine -
این مطالعه به بررسی رابطه بین میزان آگاهی مردم از حقوق شهروندی و تمایل آن ها به مشارکت اجتماعی با تاکید بر شهروندان بالای 21 سال شهر کرمانشاه می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی است و از نظر هدف کاربردی است. به لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه شهروندان بالای 21 سال شهر کرمانشاه هستند که با توجه به گستردگی جامعه آماری؛ تعداد 400 نفر با استفاده از نرم افزار SPSS Sample Power انتخاب شدند و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات از پاسخگویان، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای روایی آن از روایی صوری و روایی سازه و برای پایایی آن از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج همبستگی نشان می دهد بین تمایل به مشارکت اجتماعی و میزان آگاهی مردم از حقوق شهروندی در بعد حقوق مدنی، همبستگی معنی دار مستقیم اما ضعیف (202/0=r) ، بعد حقوق سیاسی، همبستگی معنی دار مستقیم اما ضعیف (162/0=r)، بعد حقوق اقتصادی اجتماعی (04/0=r) عدم همبستگی و بعد حقوق فرهنگی گروهی برابر (50/0=r) همبستگی معنی دار متوسط و مستقیم وجود دارد. در نهایت همبستگی بین میزان آگاهی از حقوق شهروندی و میزان مشارکت اجتماعی برابر (31/0=r) بوده است که این همبستگی معنی دار مستقیم اما ضعیف است. می توان نتیجه گرفت که مقدار مذکور با صفر دارای تفاوت معنادار بوده و نتایج به دست آمده از نمونه؛ به دلیل این که روش نمونه گیری احتمالی می باشد، قابلیت تعمیم به جامعه آماری را دارد. نتایج حاصل از معادله رگرسیونی نشان می دهد متغیر آگاهی مردم از حقوق شهروندی میزان 31/0 از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کند.
کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, آگاهی مردم از حقوق شهروندی, سنت های مدنی, الگوهای فرهنگیThis study examines the relationship between people's awareness of citizenship rights and their desire for social participation, with an emphasis on citizens over 21 years of age in Kermanshah. The method used in this research is quantitative approach and in terms of practical purpose, it is a description of the survey type. The studied population is the citizens over 21 years of age of Kermanshah city, which according to the extent of the statistical population; 400 people were selected using SPSS Sample Power software and studied by cluster random sampling method. The tool for collecting information from the respondents is a researcher-made questionnaire, which is obtained using construct validity. The reliability is obtained using Cronbach's alpha technique. The data has been later analyzed using SPSS statistical software. The results show that the social participation rate of the respondents is 149.77 and the citizenship rights average is 80.53, which is compared to the expected citizenship rights average of 99. The correlation results show that there is a significant relationship between the level of awareness of citizenship rights in the dimension of civil rights, political rights, socio-economic dimension and group cultural rights with the desire for social participation. The results of the regression equation also show that the citizenship rights variable explains 0.31 of the changes in the dependent variable.
Keywords: Citizenship Rights, Civil Traditions, Cultural Patterns, Social Participation -
مقدمه و هدف
پیچیدگی شرایط محیطی، پویایی و نامطمئن بودن از جمله نشانه های عصر جدید کوانتومی است. اجرای مدل کوانتومی باعث می شود که سازمان ها مدام در حال تغییر، چابک و در آنها ابتکار و معلومات آزادانه در جریان باشد.
روش شناسی پژوهش:
تحقیق حاضر از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی و روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهرستان همدان به تعداد 512 نفر تشکیل دادند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد مهارت های کوانتومی مدیران میرصفیان (1395)، آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی گراهام (2006) و چابکی سازمانی شریفی و ژانک (1999) استفاده گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری توسط دو نرم افزار Spss و Lisrelتحلیل شدند.
یافته هایافته های فرضیات پژوهش نشان داد اثر مستقیم مهارت های مدیریت کوانتومی بر آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی 76/0 و بر چابکی سازمانی 33/0 مثبت و معنادار است. همچنین اثر مستقیم آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر چابکی سازمانی 52/0 مثبت و معنادار است. اثر غیر مستقیم مهارت های مدیریت کوانتومی از طریق آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر چابکی سازمانی 39/0 مثبت و معنادار است.
بحث و نتیجه گیریآمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی می تواند به عنوان نقش میانجی، میزان همبستگی مهارت های کوانتومی مدیران و چابکی سازمانی را افزایش دهد. قرن بیست و یکم نیازمند یک جهان بینی کوانتومی است. پیشنهاد می شود مبانی مهارت های کوانتومی مدیریت به مدیران ادارات آموزش و پرورش شهرستان همدان و حتی مدیران مدارس آموزش داده شود تا بدین طریق زمینه افزایش آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی و به تبع آن چابکی سازمانی فراهم گردد.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, تغییر سازمانی, چابکی سازمانی, مهارت های کوانتومیBackground and ObjectiveComplexity of environmental conditions, dynamism and uncertainty are among the signs of the new quantum age. The implementation of the quantum model makes organizations constantly changing, agile, and in which innovation and information flow freely.
Research MethodologyIn terms of quantitative nature, in terms of practical purpose and method of implementation, the present research was a descriptive correlational type structural equation method. The statistical population of this research was made up of all the employees of the education departments of Hamedan city, numbering 512 people. In order to collect data, three standard questionnaires of quantum skills of Mirsefian managers (2015), readiness of employees for organizational change by Graham (2006) and organizational agility by Sharifi and Zhanek (1999) were used. After collecting the data, they were analyzed using Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling by Spss and Lisrel software.
FindingsThe findings of research hypotheses showed that the direct effect of quantum management skills on employees' readiness for organizational change is 0.76 and on organizational agility is 0.33 positive and significant. Also, the direct effect of employees' readiness for organizational change on organizational agility is 0.52 positive and significant. The indirect effect of quantum management skills through employees' readiness for organizational change on organizational agility is 0.39 positive and significant.
ConclusionEmployees' readiness for organizational change can increase the correlation between managers' quantum skills and organizational agility as a mediator. The 21st century requires a quantum worldview. It is suggested that the basics of quantum management skills be taught to the managers of education departments of Hamadan city and even school managers, so as to increase the readiness of employees for organizational change and consequently provide organizational agility.
Keywords: Education, Organizationalchange, Organizationalagility, Quantum Skills -
مقدمه
با شروع و گسترش پاندمی COVID-19 کشورهای مختلف به منظور کنترل بیماری برنامه های مداخله ای مختلفی را به اجرا گذاشتند. ارایه اطلاعات مرتبط با نحوه انتشار بیماری و عوامل خطر مکانی می تواند، سیاست گذاران و مدیران را در کنترل بیماری کمک کند. این مطالعه با هدف تحلیل عوامل مکانی بیماری کووید-19 در استان همدان انجام شد.
مواد و روش کارمطالعه حاضر به صورت گروهی و با طرح اکولوژیک اجرا شد. کلیه موارد کووید-19 در استان همدان از ابتدای شروع اپیدمی تا پایان سال 1399 با تشخیص قطعی بیماری کووید-19 بر اساس آزمایش PCR وارد مطالعه شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق سامانه ثبت موارد کووید-19 در استان همدان و سایر موسسات و سازمان های استانی و مرکز آمار ایران جمع آوری شد. تحلیل های آماری در دو بخش توصیفی و تحلیلی صورت گرفت. برای نمایش توزیع موارد بیماری و جهت تجزیه و تحلیل نقاط داغ (Hot Spots) از آماره Getis-Ord G استفاده شد.
یافته هایافته ها حاکی از آن بود که در مجموع 25197 بیمار مشکوک به کووید-19 که 10366 نفر از آنها بر اساس نتایج آزمایش PCR مثبت قطعی بودند، وارد مطالعه شدند. 1510 نفر از موارد مثبت قطعی بیماری دچار مرگ شدند. شهرستان تویسرکان با 1756 مورد در 100 هزار نفر دارای بیش ترین و شهرستان درگزین با 1126 مورد در 100 هزار نفر دارای کم ترین میزان بروز موارد مشکوک بیماری از ابتدای شروع اپیدمی تا پایان سال 1399 بوده اند. تراکم جمعیت، میزان اشتغال، میزان توسعه یافتگی، میزان بی سوادی، فاصله از مرکز استان، متوسط دمای هوا، تعداد روزهای یخبندان، متوسط رطوبت هوا با میزان بروز موارد مثبت کووید-19 در استان همدان ارتباط معنی دار نشان دادند.
نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه، مهم ترین متغیرهای مرتبط با افزایش مرگ کووید-19 شامل افزایش تراکم جمعیت و میزان توسعه یافتگی بودند. عوامل محیطی و موقعیت جغرافیایی شهرستان های استان در تعیین میزان بروز و مرگ و میر ناشی از بیماری موثر بوده اند. تهیه نقشه های خطر با استفاده از GIS، می تواند به برنامه ریزی پاسخ سریع به اپیدمی COVID-19، تمرکز برنامه های پیشگیری در مناطق پرخطر و ابداع راهبرد های لازم متناسب با روند اپیدمی برای کنترل COVID-19 و همه گیری های مشابه در آینده کمک کند.
کلید واژگان: کووید-19, سیستم اطلاعات جغرافیائی, تحلیل مکانی, همدانPayesh, Volume:23 Issue: 2, 2024, PP 271 -287Objective (s)With the spread of COVID-19 pandemic, different countries have implemented various intervention to control the disease. Providing information on how the disease spreads and local risk factors can help policymakers and managers to control the disease. The aim of this study was to analyze the spatial factors of Covid-19 disease in Hamadan province, Iran.
MethodsAll cases of Covid-19 in Hamadan province from the beginning of the epidemic (Jan 2020) to the end of March 2021 with a confirmed diagnosis of Covid-19 disease based on PCR test were included in the study. The required information was collected through the Covid-19 case registration system in Hamadan University of medical science, other provincial institutions and the Statistics Center of Iran. Statistical analyzes were performed in two parts: descriptive and analytical. Zoning maps were used to show the distribution of disease cases. Getis-Ord G statistic was used in the analytical analysis to analyze the hot spots.
ResultsA total of 25197 patients suspected of Covid-19 were studied. Of these 10366 were positive based on PCR test. There were 1510 confirmed positive cases of the disease who died during the period of investigation. Population density, employment rate, development index, illiteracy rate, distance from the provincial center, air temperature, number of frosty days, average air humidity showed a significant relationship with the incidence of positive cases of Covid-19 in Hamadan province.
ConclusionBased on the findings, the most important variables related to the increase in the death of covid-19 included the increase in population density and the level of development. The preparation of risk maps using GIS can help to plan a rapid response to the COVID-19 epidemic, focus on prevention programs in high-risk areas, and plan the necessary strategies appropriate to the epidemic trend to control COVID-19 and similar epidemics in the future.
Keywords: Covid-19, Geographic Information System, Spatial Analysis, Hamedan -
نشریه شهر ایمن، پیاپی 25 (بهار 1403)، صص 105 -123
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تاثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
کلید واژگان: انتخابات, نقش عشیره ای, صداو سیما, شبکه استانی ایلام, تکنیک دلفیJournal of safe city, Volume:7 Issue: 25, 2024, PP 105 -123Elections, as a political behavior, show a level of political participation in which every society and every individual participates based on their political understanding for support, reform and change, and leaves part of the people's will to the government in managing affairs. The current research was conducted with the aim of the role and performance of Ilam provincial network in introducing and analyzing the situation of candidates for the Islamic Council in the north of the province.The descriptive study method is a survey type and the data collection tool is a researcher-made questionnaire.In the Delphi section of the statistical community, 30 specialists were selected in a targeted manner, and in the citizen survey section, 21 years and older in 1401, based on the Sample Power software, 380 people were selected by multi-stage cluster sampling.Data were evaluated through SPSS software and with one-sample t-test and Kendall's test.The results show that the average score of the influence of radio and television in reducing the role of the tribe is 18.42, reducing advertising costs is 11.58, the ethics of candidates is 22.08, the reflection of the candidate's personality characteristics is 14.01, and in reducing party affiliation is equal to 83.18. It is inferred that the radio and television of the center of Ilam province played a decisive role in reflecting the programs of the candidates and the participation of the people in the elections; But in reducing the role of tribals, reducing advertising costs, specifying party affiliation and ethics in advertising, it has not performed well.
Keywords: Elections, Tribal Role, Broadcasting, Ilam Provincial Network, Delphi Technique -
نشریه شهر ایمن، پیاپی 25 (بهار 1403)، صص 39 -55
هدف این مقاله بررسی تاثیر آموزش های پلیس راهور بر مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در راستای بهبود سطح ایمنی استان خوزستان می باشد د. روش پژوهش ازنظر هدف توسعه ای و ازنظر نوع داده کیفی با رویکرد اکتشافی و تحلیل مضامین است. جامعه مشارکت کنندگان شامل مدیران و متخصصان دستگاه های مرتبط با آموزش در حوزه راهنمایی و رانندگی استان خوزستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع نظری به 12 نفر بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد که با استفاده از تحلیل مضمون در نرم افزار «MAXQDA» تحلیل شد. در تحلیل داده های حاصل از مصاحبه 12 مولفه اصلی شامل اقدامات، قانون گذاری ها، سیاست گذاری ها، ضمانت اجراهای آموزش، آموزش و ارزیابی، حوزه های رفتاری و اجتماعی، آموزش محتوایی، آموزش های رسانه ای و مجازی، حقوق و تکالیف اجتماعی، فرهنگ رانندگی، فرهنگ سازی و اجتماع مداری، آموزش الزامی و هوشمندسازی ارائه داد. درنهایت 7 متغیر، 10 مولفه و 92 شاخص معرفی گردید. این متغیرها شامل برنامه های خانواده مدار، مدرسه مدار و اجتماع محوری و رسانه ملی در حوزه آموزش نیروهای پلیس و مسئولیت پذیری، مدیریت خطر و آگاهی سازی در رانندگان بود که تمامی مدل هایی که از مولفه های متغیرهای بدست آمده در حوزه آموزش های نیروهای پلیس و مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگی موردقبول واقع شد. نتایج پژوهش موید این بود که لازم است، پلیس راهنمایی و رانندگی برابر یک چارت سازمانی در جهت آموزش نیروهای پلیس و ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان و در جهت کاهش تخلفات رانندگی سیاست گذاری و برنامه ریزی نماید.
کلید واژگان: پلیس راهور, رانندگان, ایمنی, مهارت های فرهنگی, مهارت های اجتماعی, آموزشThe purpose of this article is to investigate traffic police training in improving the cultural and social skills of drivers. The research method is developmental in terms of purpose and qualitative data type with exploratory approach and theme analysis. The community of participants included the managers and specialists of the institutions related to education in the field of traffic in Khuzestan province, which was 12 people using the purposeful sampling method and the principle of theoretical saturation. Data collection was done using semi-structured interviews, which were analyzed using thematic analysis in "MAXQDA" software. In the analysis of the data obtained from the interview, 12 main components including measures, legislations, policies, guarantee of training implementations, training and evaluation, behavioral and social areas, content training, media training e and virtual, social rights and duties, driving culture, culture and social orientation, compulsory education and intelligence. Finally, 7 variables, 10 components and 92 indicators were introduced. These variables included family-oriented, school-oriented and community-oriented programs and national media in the field of training police forces and responsibility, risk management and raising awareness among drivers, which all the models that are among the components of the variables The results obtained in the field of training of police forces and cultural and social driving skills were accepted. The results of the research confirmed that it is necessary for the traffic police to make policies and plans according to an organizational chart in order to train police forces and improve the cultural and social skills of drivers and to reduce traffic violations.
Keywords: Traffic Police, Drivers, Cultural Skills, Social Skills, Education -
مجله راهور، پیاپی 47 (زمستان 1402)، صص 139 -176زمینه و هدف
در این پژوهش، مولفه های حوزه آموزش پلیس و مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان شناسایی شد و در ادامه نیز هدف این مقاله، بررسی اثربخشی ابعاد آموزش های پلیس راهور بر بهبود وضعیت مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان (استان خوزستان) می باشد.
روشاز نظر هدف، کاربردی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل رانندگان و ماموران پلیس راهور بود که با توجه به فرمول کوکران تعداد 264 نفر از رانندگان و 277 نفر کارشناسان اخطاریه نویس به عنوان نمونه انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار های «SPSS» و «Smart PLS» انجام شد.
یافته هاآموزش های پلیس راهور در ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در استان خوزستان دارای تاثیر مثبت و معنی دار است و ضریب مسیر 0.870 و مقدار آماره تی 65.390 برای پرسش نامه رانندگان و ضریب مسیر 0.771 و مقدار آماره تی 24.626 برای پرسش نامه پلیس راهور مورد قبول واقع شد و آموزش های پلیس راهور از طریق برنامه های خانواده مدار، برنامه های مدرسه مدار، رسانه ملی و برنامه های اجتماعی محور ارتقای مهارت های فرهنگی و اجتماعی رانندگان در استان خوزستان تاثیر مثبت داشت و آموزش های پلیس راهور در آگاه سازی، مدیریت خطر و مسئولیت پذیری اجتماعی رانندگان در استان خوزستان موثر بود و مقدار آماره تی و ضریب مسیر مربوطه برای این متغیرهای در محدوده قابل پذیرش به دست آمد.
نتیجه گیریابعاد، مولفه ها و شاخص های برنامه های خانواده مدار، مدرسه مدار و اجتماع محوری و رسانه ملی دارای همبستگی و اولویت اجرایی به جهت بهبود وضعیت مسئولیت پذیری، مدیریت خطر و آگاهی سازی در رانندگان هستند.
کلید واژگان: پلیس راهور, رانندگان, مهارت های فرهنگی, مهارت های اجتماعی, آموزشBackground and PurposeIn this research, the components of police training and the cultural and social skills of drivers were identified, and the purpose of this article is to investigate the effectiveness of traffic police training on improving the cultural and social skills of drivers (Khuzestan province).
MethodIt is practical and correlational in terms of purpose. The statistical population included drivers and traffic police officers, according to Cochran's formula, 264 drivers and 277 warning writers were selected as samples. Data collection was done using a researcher-made questionnaire. Data analysis was done by "SPSS" and "Smart PLS" software.
FindingsTraffic police trainings have a positive and significant effect on improving the cultural and social skills of drivers in Khuzestan province, and the route coefficient is 0.870 and the t-statistic value is 65.390 for the drivers' questionnaire, and the route coefficient is 0.771 and the t-statistic value is 24.626 for the traffic police questionnaire. Traffic police trainings through family-oriented programs, school-oriented programs, national media, and social programs focused on improving the cultural and social skills of drivers in Khuzestan province had a positive effect and traffic police trainings in awareness, risk management, and social responsibility of drivers in the province. Khuzestan was effective and the value of t statistic and the corresponding path coefficient for these variables were obtained in the acceptable range.
ConclusionDimensions, components and indicators of family-oriented, school-oriented and community-oriented programs and national media have correlation and implementation priority in order to improve the state of responsibility, risk management and awareness among drivers.
Keywords: Traffic Police, Drivers, Cultural Skills, Social Skills, Education -
سابقه و هدف
کوریورتینوپاتی سروزی مرکزی (Central Serous Chorioretinopathy= CSCR) یک اختلال بینایی شایع شبکیه است. دورزولامید موضعی موجب مهار آنهیدراز کربنیک و جذب مایع زیر شبکیه می شود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر قطره چشمی دورزولامید 2% در تسریع بهبودی کوریورتینوپاتی سروز مرکزی حاد انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه بالینی غیرتصادفی یک سویه کور، 45 بیمار مبتلا به CSCR وارد مطالعه شدند. گروه آزمون (26 نفر که روزی دو بار و به مدت سه هفته قطره چشمی 2% Dorsolamide دریافت کردند) و گروه کنترل (19 نفر) تحت نظر قرارگرفتند. میزان بهبود CSCR به وسیله فوندوسکوپی و تصاویر (OCT) Optical Coherence Tomography، قبل و سه هفته پس از مداخله، ارزیابی و مقایسه شدند.
یافته هادو گروه از نظر سن، جنس و حدت بینایی پایه هموژن بودند. ضخامت ماکولای مرکزی در OCT کاهش معنی داری در هر دو چشم، راست (152/74±180/36- میکرومتر، 0/001>p) و چپ (144/08±161/87- میکرومتر، 0/004=p) گروه آزمون نسبت به گروه کنترل داشت. به علاوه، 84/6% از بیماران در گروه Dorzolamide و 21% در گروه کنترل بهبود یافتند. عود در دو بیمار مرد در گروه کنترل مشاهده شد و در هیچ یک از بیماران گروه آزمون طی یک ماه پس از درمان، عود مشاهده نشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر استفاده از قطره چشمی دورزولامید دو بار در روز به مدت سه هفته به طور قابل توجهی ضخامت ماکولا مرکزی، طول مدت بیماری، عود یک ماهه و نیاز به لیزر درمانی را در بیماران مبتلا به CSCR کاهش می دهد.
کلید واژگان: کوریورتینوپاتی سروز مرکزی, دورزولامید, توموگرافی انسجام نوریBackground and ObjectiveCentral Serous Chorioretinopathy (CSCR) is a common retinal disorder. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of 2% dorzolamide eye drops in accelerating the recovery from acute CSCR.
MethodsThis single-blind non-randomized clinical trial included a total of 45 patients with acute CSCR. The case group (26 people who received 2% Dorsolamide eye drops twice a day for three weeks) and the control group (19 people) were studied. CSCR improvement rates were evaluated and compared by fundoscopic examination and Optical Coherence Tomography (OCT) images before and three weeks after the intervention.
FindingsThe two groups were homogeneous in terms of age, sex, and baseline visual acuity. Patients in Dorzolamide group showed a significant reduction in central macular thickness as measured by OCT for both the right (-180.36±152.74 µm, p<0.001) and left (-161.87±144.08 µm, p=0.004) eyes compared to control group. Moreover, 84.6% of patients in Dorzolamide group and 21% in the control group recovered from CSCR. CSCR recurred in two male patients in the control group, while no relapse was observed in Dorzolamide group within one month following treatment.
ConclusionOur findings suggest that the use of 2% Dorzolamide eye drops twice daily for three weeks significantly reduces central macular thickness, disease duration, one-month recurrence, and the need for laser treatment in patients with CSCR.
Keywords: Central Serous Chorioretinopathy, Dorzolamide, Optical Coherence Tomography -
زمینه و هدف
سبک زندگی و عادات فردی در بروز سرطان تاثیر ویژه ای دارند. چاقی، کم تحرکی، تغذیه ناسالم، آلودگی آب، هوا و غذا و عفونت های مزمن ویروسی از عوامل خطرزای اصلی در بروز انواع سرطان ها میباشند. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی سبک زندگی بیماران مبتلا به سرطان معده با تمرکز بر عادات تغذیه ای آنها می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری برای جستجو و یافتن مقالات موجود، از جستجو در پایگاه های داده ای ملی و بین المللی شامل Pubmed, Google scholar, Web of Science, Scopus, SID, Magiran و از کلید واژه های "سرطان معده"، "Gastric cancer "، " عادات تغذیه ایی"، "Feeding behaviors "، "سبک زندگی"، "life style" و "عوامل خطر" "Risk factors "استفاده شد. معیار های ورود به مطالعه شامل مطالعات مرتبط با موضوع به زبان فارسی و انگلیسی، تاریخ انتشار بین 2000 تا 2022 و دسترسی به متن کامل مقالات بود. پس از بررسی کیفیت مقالات با استفاده از دستورالعمل پریزما و معیار های ورود و خروج مقالات، در نهایت 20 مقاله انتخاب شد و نتایج آنها بررسی گردید.
یافته هابین رفتارهای تغذیه ای و خطر ابتلا به انواع سرطان ها ارتباط مستقیم وجود دارد و از سویی اتخاذ رفتارهای تغذیه ای و سبک زندگی مناسب نقش مهمی در پیشگیری از ابتلا دارد. مصرف بیش از حد پروتیین، چربی، نمک یا گوشت خطر ابتلا به سرطان معده را افزایش میدهد. برعکس رژیم غذایی سرشار از فیبر، سبزیجات و میوه ها نقش مهمی در پیشگیری از سرطان معده دارند.
بحث و نتیجه گیریافزایش آگاهی درباره سرطان معده و آموزش درباره عوامل خطر آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. شناخت عوامل تعیین کننده ی تغذیه سالم بخصوص از نگاه افرادی که دارای تجربیات مستقیم در این زمینه هستند، نقش مهمی را در طراحی برنامه های مداخله ای ترویج تغذیه سالم ایفا مینماید؛ بنابراین پژوهشهایی که بتوانند با تکیه بر شرایط و نیازهای واقعی افراد، برنامه هایی برای اصلاح الگوی تغذیه ای جامعه ارایه دهند، ازجمله اولویت های بهداشتی جامعه امروز می باشند.
کلید واژگان: سرطان, سرطان معده, سبک زندگی, عادات تغذیه ای, عوامل خطرBackground and aim:
Lifestyle and personal habits have a special effect on the occurrence of cancer. Obesity, inactivity, unhealthy diet, water, air and food pollution and chronic viral infections are the main risk factors in the occurrence of all types of cancers. Therefore, the purpose of this study is to investigate the lifestyle of patients with stomach cancer, focusing on their nutritional habits.
MethodsIn this review study, to search and find available articles, from searching in national and international databases including Pubmed, Google scholar, Web of Science, Scopus, SID, Magiran and from the keywords of stomach cancer, nutritional habits, style Life and risk factors were used. The inclusion criteria included studies related to the subject in Persian and English, publication date between 2000 and 2022, and access to the full text of the articles. After checking the quality of the articles using prisma guidelines and inclusion and exclusion criteria, 20 articles were finally selected and their results were reviewed.
ResultsThere is a direct relationship between nutritional behaviors and the risk of contracting various types of cancers, and on the other hand, adopting appropriate nutritional behaviors and lifestyle plays an important role in preventing the disease. Consuming too much protein, fat, salt or meat increases the risk of stomach cancer. Contrary to a diet rich in fiber, vegetables and fruits play an important role in preventing stomach cancer.
Discussion and ConclusionIncreasing awareness about stomach cancer and education about its risk factors is of great importance. Knowing the determinants of healthy nutrition, especially from the point of view of people who have direct experience in this field, plays an important role in designing intervention programs to promote healthy nutrition; Therefore, researches that can provide programs to improve the nutritional pattern of the society by relying on the real conditions and needs of the people are among the health priorities of today's society.
Keywords: Cancer, stomach cancer, lifestyle, nutritional habits, risk factors
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.