به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب علی موافق

  • امیر واحدیان عظیمی، مصطفی صادقی، علی موافق، رحیم سروری زنجانی، داود حسنی، امیر رضا صالح مقدم، محمد باقر کشافی
    زمینه و هدف
    استرس و موقعیت های استرس زا می توانند سبب ایجاد بیماری های کشنده ای همانند بیماری های عروق کرونر و پر فشار خون شوند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین میزان استرس درک شده با خصویات پنج گانه بیماری قلبی در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد می باشد.
    روش بررسی
    در این پژوهش مقطعی توصیفی تحلیلی که در فاصله ی اردیبهشت ماه 1383 تا ابتدای مهرماه 1387 انجام شد، 3200 نفر از بیماران مبتلا به آنفارکتوس قلبی بستری در بخش قلب بیمارستان های قایم (عج) و امام رضا (ع) مشهد به روش نمونه گیری غیر احتمالی و در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافیک، فرم مخصوص ثبت یافته های آزمایشگاهی و تغییرات نواری و پرسشنامه ی استرس درک شده استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که 35 درصد از نمونه ها از استرس متوسط و 65 درصد از استرس شدید رنج می بردند. همچنین یافته ها نشان داد که میانگین سطح استرس در رده های مختلف متغیرهایی همچون جنس، تحصیلات، ابتلا به فشار خون، سابقه ی ابتلا به فشار خون، ابتلا به افسردگی، مصرف سیگار، ورزش کردن، شغل، سطح در آمد، محل زندگی و سابقه ی فامیلی ابتلا به بیماری های عروق کرونر قلب دارای تفاوت معنی داری با یکدیگر می باشند.
    نتیجه گیری
    با توجه به بالا بودن میزان استرس درک شده در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد، تدوین و اجرای اقداماتی در راستای تعیین عوامل استرس زا و کاهش یا رفع آن ها ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: شدت استرس درک شده, بیماری قلبی و عروقی, انفارکتوس میوکارد, خصوصیات پنج گانه بیماری قلبی}
    Vahedian Azimi A., Sadeghi M., Movafegh A., Sorouri Zanjani R., Hasani D., Salehmoghaddam Ar, Kashshsfi Mr
    Background And Objectives
    Stress and stressful situations can be a prelude to fatal diseases such as cardiovascular diseases and hypertension. The aim of this study was to investigate the relationship between perceived stress with five major characteristics of the heart disease in patients with myocardial infarction.
    Materials And Methods
    In this cross sectional descriptive-analytical study that was conducted from May 2005 till October 2009, a total of 3,200 patients with myocardial infarction, from cardiovascular care unit of Ghaem and Imam Reza hospital, Mashhad, were randomly selected. A demographic questionnaire, an instrument for recording laboratory and electrocardiograph finding, and the Perceived Stress Scale were used for data collection.
    Results
    The results of this study show that while 35% of all cases suffer from moderate stress, 65% percent of them suffer from high level of stress. The level of perceived stress in different categories of variables such as gender, educational level, hypertension, history of hypertension, depression, cigarette smoking, exercising, job, level of incoming, location of living, and family history of cardiovascular disease was significantly different from each other.
    Conclusion
    Considering the high levels of stress among patients with myocardial infarction, design and implementation of interventions for identifying stressors, as well as their management seem to be crucial.
  • مصطفی صادقی، علیرضا سلیمی نیا، علی موافق
    زمینه و هدف
    استفاده از مخدرهای داخل نخاعی باعث افزایش عمق بلوک بی حس کننده ها و مدت اثر بی دردی می گردد. مخدرهای داخل نخاعی با عوارض جانبی همچون خارش، تهوع و استفراغ همراه هستند. از طرفی، استفاده از داروهای NSAID با کاهش بروز خارش ناشی از تجویز مخدرهای داخل نخاعی همراه بوده است. هدف از این پژوهش تعیین و مقایسه اثرات نانوگرم سلکوکسیب (Celecoxib) در کاهش میزان بروز و شدت خارش ناشی از تجویز مپریدین داخل نخاعی است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور بر روی 90 بیمار کاندید عمل جراحی سزارین انتخابی انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به میزان ng/kg 25 یا ng/kg 100سلکوکسیب و گروه کنترل دارونمای خوراکی دریافت کردند. به بیماران تحت بی حسی اسپینال، مقدار mg 10مپریدین به همراه mg5/12 داروی Bupivacaine 0.5% به طریقه داخل نخاعی تجویز شد. سپس عوارض خارش، در فواصل صفر، 2، 6، 12 و 24 ساعت پس از عمل جراحی ارزیابی و طبق معیارهای Scoring امتیاز هر یک ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، مجذور کای و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند؛ مقادیر کمتر از 5 درصد معنادار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    تفاوت گروه های مداخله و گروه کنترل از لحاظ میانگین سن، وزن و مایعات دریافتی معنادار نبود. در گروه مداخله ng/kg 25 و ng/kg 100 بروز خارش در ساعات صفر و 2 به ترتیب با P برابر با 049/0، 001/0 و شدت خارش در ساعت 2 با P برابر با 001/0 به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود.
    نتیجه گیری
    دوزهای نانوگرم سلکوکسیب در کاهش میزان بروز و شدت خارش ناشی از تجویز مپریدین داخل نخاعی مؤثر و به عنوان یک داروی ضد خارش قابل استفاده است.
    کلید واژگان: تهوع, استفراغ, خارش, داخل نخاعی, سزارین, مپریدین, نانومولار سلکوکسیب}
    Mostafa Sadeghi, Alireza Saliminai, Ali
    Background and
    Purpose
    Use of intrathecal opioids causes an increase in the block depth of anesthetics and duration of analgesia. Intrathecal opioids are associated with side effects such as itching, nausea and vomiting. However, the use of NSAIDs reduces itching induced by intrathecal opioids. Therefore, the present study intends to determine and compare the effects of nanogram celecoxib on reducing the incidence and intensity of intrathecal meperidine-induced pruritus. Methods and Materials: This double-blind clinical trial was conducted on 90 patients undergoing caesarean section. Patients were randomly assigned into experimental and control groups. The experimental group received 25ng/kg or 100ng/kg celecoxib and the control group received oral placebo. Patients under spinal anesthesia received meperidine 10mg with intrathecal Bupivacaine 0.5%. Then, pruritus was assessed 0, 2, 6, 12 and 24 hours after surgery, and were recorded by scoring criteria. The obtained data were analyzed in SPSS using one-way ANOVA, chi-square and Fisher’s exact test. Values below 5% were considered significant.
    Results
    The difference of the two groups in their age, weight and oral intake was not significant (confidence interval 95%). The incidence of itching in the experimental groups of 25ng/kg (p=0.049) or 100ng/kg celecoxib (p=0.001) in 0 and 2 hours after surgery were significantly lower than the control group; also, the intensity of itching 2 hours after surgery was significantly lower then the control group (p=0.001).
    Conclusion
    Nanogram doses of Celecoxib can be used for reducing the incidence and intensity of meperidine induced pruritus.
  • علی موافق، بهرنگ نورعلیشاهی، مصطفی صادقی
    مقدمه
    در این مطالعه آینده نگر دوسو کور تصادفی، تاثیر مقادیر بسیار اندک نالوکسان اضافه شده به مخلوط لیدوکایین و فنتانیل بر زمان شروع اثر و طول مدت بلوک شبکه بازویی بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    54 بیمار کاندید جراحی دست و ساعد تحت بی حسی با بلوک اعصاب شبکه بازویی، به صورت تصادفی داروی بی حسی شامل 34 میلی لیتر محلول 5/1% به همراه 2 میلی لیتر (100میکروگرم) فنتانیل و 1 میلی لیتر محلول نرمال سالین به عنوان گروه کنترل، یا 34 میلی لیتر محلول 5/1% به همراه 2 میلی لیتر (100 میکروگرم) فنتانیل و 1 میلی لیتر (100 نانوگرم) نالوکسان به عنوان گروه مداخله (هر گروه 27 نفر) دریافت کردند. پس از انجام بلوک، فلج حسی و حرکتی اعصاب رادیال، مدین، موسکلوکوتانه و اولنار ثبت شد.
    نتایج
    طول مدت جراحی و مشخصات آماری بیماران در دو گروه یکسان بود. زمان شروع اثر فلج حسی و حرکتی به طور معنی داری در دو گروه متفاوت بود. طول مدت فلج حسی و حرکتی نیز در گروه نالوکسان به میزان چشمگیری بیشتر از گروه کنترل بود.
    بحث: افزودن مقادیر بسیار اندک نالوکسان به محلول 5/1% لیدوکایین و فنتانیل در بلوک اعصاب شبکه بازویی موجب افزایش طول اثر بلوک می شود.
    کلید واژگان: نالوکسان, شبکه بازویی, بلوک اعصاب ناحیه ای}
    Movafegh A., Nooralishahi B., Sadeghi M
    Background
    We designed a prospective, randomized, double-blind study to evaluate the effect of ultra-low dose of naloxone added to lidocaine and fentanyl mixture on the onset and duration of axillary brachial plexus block.
    Materials And Methods
    Fifty four patients scheduled for elective hand and forearm surgery under axillary brachial plexus block were randomly allocated to receive either 34 mL lidocaine 1.5% with 2 mL 100 μg) of fentanyl and 1 mL of isotonic saline chloride (control group, n= 27) or 34 mL lidocaine 1.5% with 2 mL(100 μg) of fentanyl and 100 ng(1 mL) naloxone(naloxone group, n= 27). After performance of the block, sensory and motor blockade of radial, median, musculocutaneous, and ulnar nerves were recorded.
    Results
    The duration of surgery and the patient's characteristics were similar in the two groups. There was significant difference in the onset time of the sensory and motor block between groups. The duration of sensory and motor blockade were significantly longer in the naloxone than in the control group.
    Conclusions
    The addition of ultra-low dose of naloxone to lidocaine 1.5% and fentanyl solution in axillary brachial plexus block prolongs the duration of sensory and motor blockade.
    Keywords: Naloxone, Lidocaine, Fentanyl, Axillary brachial plexus block}
  • علی موافق، امید نبویان، مسعود یونسیان، بیژن جهانگیری
    زمینه و هدف
    به منظور افزایش بی دردی (بی حسی نورآکسیال)، به داروهای بی حس کننده مواد مخدر اضافه می شود که گاه باعث بروز عوارض شدیدی از قبیل خارش می شوند. در این مطالعه، اثر مقادیر نانومپریدین بر خارش به دنبال تجویز اپیوئید (در حد و دوز میلی گرم) در بی حسی ناحیه ای بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی انجام شد و 54 بیمار در دو گروه 27 نفری بررسی شدند. بیماران افراد بستری در بخش های ارتوپدی – جراحی و مامایی (به منظور انجام عمل سزارین) بودند. هر دو دسته داروی بی حسی و مخدر (مپریدین با دوز میلی گرم) دریافت کردند. دسته اول به عنوان گروه شاهد، حجم معین سرم فیزیولوژی و دسته دوم به عنوان گروه تجربی، همین حجم سرم فیزیولوژی + مقادیر نانو مپریدین (IV) دریافت نمودند. خارش طبق درجه بندی متعارف در ساعت های 0 و 6 و 12 و 24 بعد از عمل اندازه گیری شد. در تحلیل آماری از آزمون های من ویتنی، فیشر و مجذور کای استفاده شد.
    یافته ها
    در گروه تجربی (گروه 2) بروز خارش و نمره شدت آن (در صورت بروز)، به طور معنا داری از گروه شاهد کمتر بود (نمره شدت یک).
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این مطالعه نانو مپریدین در پیشگیری از خارش ناشی از مپریدین موثر است.
    کلید واژگان: خارش, بی حسی ناحیه ای, اپیوئیدها, مقادیر نانو}
    Masood Younesian, Omid Nabavian, Ali Movafegh, Bijan Jahangiri
    Background and
    Purpose
    Opioids are frequently added to local anesthetics in order to improve analgesia in neuraxial blocks which may lead to – sometimes intolerable - pruritus in the patients. In this study the effect of meperidine on pruritus following the preh1ion of opioids (in the scale and dose of mg) in regional anesthesia was investigated. Methods and Materials: This clinical trial was conducted on 54 patients in two groups of 27. The patients included those hospitalized fro cesarean section in the midwifery ward as well as those in the surgical-orthopedic ward. Both groups received anesthetic and opioids (meperidine in mg doses). The first group i.e. the control group received a certain volume of physiologic serum and the second group i.e. the experimental group received the same volume of physiologic serum plus IV meperidine (nanogram dose). Pruritus was measured in the conventional scale at hours 0 6 12 and 24 after surgery. In the statistical analysis Mann Whitney U Fisher's exact test and chi-square were used.
    Results
    in the experimental group incidence and intensity of pruritus (in case of occurring) were significantly lower than the control group (intensity score being one).
    Conclusion
    Using nano-doses of opioids (meperidine) is effective in preventing pruritus.
    Keywords: Pruritus, Regional Anesthesia, Opioids Nano, Doses}
  • نوشین موسوی بیوکی، حسین محمودزاده، علی موافق
    سابقه و هدف
    با توجه به این که مخدرها عوارض زیادی دارند مطالعات زیادی برای یافتن داروهای دیگری که بتوانند مکمل یا جایگزین مخدرها شوند انجام گرفته اند. با توجه به این که درد پس از عمل اثرات نامطلوبی بر سیر بهبودی بیمار دارد، در این مطالعه اثر دکسترومتورفان بر کاهش درد پس از عمل جراحی برداشت کیسه صفرا باز در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1384 و 1385 بررسی گردید.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی تصادفی و دوسوکور بر روی 44 بیمار توسط یک تیم واحد جراحی و بیهوشی انجام گرفت. دو ساعت قبل از جراحی به 22 نفر دارونما و به 22 نفر 45 میلی گرم دکسترومتورفان به عنوان پیش مداوا به صورت خوراکی داده شد. داروهای بیهوشی مورد استفاده برای دو گروه مشابه بود. یک ساعت، 6 ساعت و 24 ساعت پس از جراحی شدت درد بیماران بررسی و ثبت گردید. شدت درد بیماران بر اساس درجه بندی VAS(Visual Analog Scale) از 0 تا 10 (0= بدون درد، 10= شدیدترین درد قابل تصور) اندازه گیری شد. همچنین مقدار مورفین مصرف شده در طی 24 ساعت ثبت گردید. با توجه به اینکه مقادیر بالای دکسترومتورفان می تواند باعث خواب آلودگی و کاهش سطح هوشیاری شود، وضعیت هوشیاری بیماران بر اساس معیارهای رامزی (Ramsey) یک ساعت پس از عمل ثبت گردید. شدت درد و وضعیت هوشیاری بیماران و مقدار مورفین مصرف شده در طی 24 ساعت بعد از جراحی بین دو گروه مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های t-test، Mann-Whitney-U-testو Chi-square استفاده شد.
    نتایج
    میانگین شدت درد یک ساعت پس از جراحی بر اساس VAS در گروه شاهد 55/9 و در گروه دریافت کننده 45 میلی گرم دکسترومتورفان 33/8 بود. این کاهش درد از نظر آماری معنی دار اما محدود به زمان کوتاهی پس از جراحی بود و 6 ساعت و 24 ساعت پس از جراحی تفاوتی در شدت درد بیماران بین دو گروه مشاهده نشد. از نظر میانگین مقدار مورفین مصرف شده در طی 24 ساعت تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نگردید. در مقایسه سطح هوشیاری نیز تفاوتی بین بیماران دریافت کننده دکسترومتورفان و گروه شاهد مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    45 میلی گرم دکسترومتورفان به صورت خوراکی 2 ساعت قبل از جراحی می تواند باعث کاهش درد در ساعت اول پس از جراحی شود. بنابراین، دکسترومتورفان می تواند در کنار مخدرها و سایر داروهای مسکن برای کاهش درد پس از جراحی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: درد پس از عمل جراحی, دکسترومتورفان, تجویز دارو پیش از عمل جراحی, بی دردی}
    Noushin Mousavi Buiki *, Hossein Mahmoudzadeh, Ali Movafegh
    Background
    Considering undesirable postoperative pain in recovery phase and many side effects of narcotics, the preemptive analgesic effect of oral dextromethorphane on cholecystectomized patients was studied in this study.
    Material And Methods
    In this double blind, randomized, clinical trial on 44 patients in Shari’ati Hospital, Tehran University of Medical Sciences, 22 patients received placebo and 22 received 45 mg oral dextromethorphane 2 hours pre-operation. The anesthesia method was the same in both groups. Visual analog scale (VAS) for pain was recorded for each group in 1, 6 and 24 hours. Used morphine amount was recorded. As dextromethorphane causes drowsiness the patient's alertness was also recorded with Ramsey scores post- operation. Data were analyzed using t-test, Chi-square, and Mann-Whitney-U-tests.
    Results
    Mean postoperative pain intensity was 9.55 in case and 8.33 in control group respectively. This was statistically significant but limited only in the first postoperative hour. No difference was observed in 6th, 24th hour pain, sedation, and alertness between the groups.
    Conclusion
    Premedication with 45 mg oral dextromethorphane decreases post operative pain in first hour, so it can be used as an alternative analgesic drug along with narcotics.
  • مینا قنبر، علی موافق، محمدرضا فاطمی
    سابقه و هدف
    دستگاه پایشگر محرک عصب یکی از استانداردهای مهم هنگام مصرف شل کننده های عضلانی است. در این مطالعه با به کارگیری این دستگاه میزان دوز مصرفی کل آتراکوریوم در دو روش انفوزیون و تزریق متناوب مورد مقایسه قرار گرفت و همچنین میزان سرعت برگشت قدرت عضلانی با قطع تزریق آتراکوریوم (ریکاوری) نیز بررسی شد. هدف ما مشخص کردن دوز دقیق و زمان ریکاوری دقیق مصرف آتراکوریوم در هر دو روش با کنترل پایشگر محرک عصب است.
    مواد و روش ها
    برای این مطالعه صد بیمار کلاس ASA برای جراحی الکتیو به طور تصادفی در دو گروه 50 نفری انتخاب شدند و آتراکوریوم به صورت انفوزیون و یا دوزهای تکراری به کار گرفته شد و از دستگاه پایشگر محرک عصب برای تعیین عمق شلی مناسب عمل جراحی در هر دو روش استفاده شد. میزان تجویز دارو در هر دو روش تا حدی بود که تنها یک پاسخ به تحریک TOF باقی بماند و شلی مناسب برای عمل جراحی فراهم آورد. در پایان عمل سرعت و زمان برگشت قدرت عضلانی در هر دو روش محاسبه گردید (فاصله بین قطع تجویز دارو و برگشت پاسخ چهارم (TOF.
    یافته ها
    نتایج کلی بررسی نشان داد که میزان دوز کل به کار رفته دارو در روش انفوزیون کمتر از میزان آن در روش تجویز متناوب بوده است ولی تفاوت حاصله چندان معنی دار نبود (p>0.05) و همچنین زمان پایان اثر شل کننده آتراکوریوم به دنبال قطع انفوزیون دارو به طور معنی داری کمتر از این زمان به دنبال قطع تجویز آخرین دوز متناوب دارو بوده است (p<0.05).
    نتیجه گیری
    با به کارگیری دستگاه پایشگر محرک عصب به این نتیجه رسیدیم که تجویز آتراکوریوم به صورت انفوزیون در مقایسه با تزریق آن به صورت متناوب با مصرف دوز کمتر و ریکاوری سریع تر همراه است.
    کلید واژگان: آتراکوریوم, دستگاه محرک عصب, TOF, انفوزیون دارو}
  • رضا علیزاده، وحید ضیایی، علی موافق، مسعود یونسیان، محمدرضا آزادی، افلاطون مهرآئین
    زمینه و هدف
    براساس مطالعات موجود به علت پایین بودن فشار نسبی اکسیژن محیط در ارتفاعات، احتمال وقوع هیپوکسمی بالا می رود که این امر بیشتر در افراد غیر بومی و کوهنوردان مشکل آفرین است. این مطالعه پایه جهت بررسی تغییرات تست های عملکرد ریوی در طی صعود به یک ارتفاع خیلی بلند طراحی گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه در تابستان 1383 در گروهی از دانشجویان صعود کننده به قله سیالان انجام شد. در طی این صعود 1000 دانشجوی ساکن تهران)در ارتفاع 1150 متری(از منطقه الموت)به ارتفاع 2850 متر(به قله سیالان)به ارتفاع 4150 متر(صعود کردند. از بین دانشجویان براساس حجم نمونه محاسبه شده 56 نفر بصورت تصادفی انتخاب شدند. برای کلیه شرکت کنندگان اسپیرومتری با استفاده از دستگاه اسپیرولب II و توسط یک پزشک در ارتفاع محل سکونت و ارتفاع 4150 متر)قله(انجام شد.
    یافته ها
    در مجموع 56 نفر با میانگین سنی 5.3±22.9 سال و نمایه توده بدنی 21.5±2.5 مورد مطالعه قرار گرفتند. تغییرات FVC، نسبت FEV1/FVC و FEF25-75% در قله نسبت به ارتفاع محل سکونت تفاوت معنی دار داشتند ولی تغییرات FEV1 و Peak Flow معنی دار نبود. FVC با افزایش ارتفاع کاهش یافته و این کاهش %2.4 به ازای هر 1000 متر افزایش ارتفاع بود. با افزایش ارتفاع نسبت FEV1/FVC و FEF25-75% نیز افزایش نشان داد.
    نتیجه گیری
    ظرفیت تنفسی (FVC) با افزایش ارتفاع نسبت به ارتفاع محل سکونت کاهش نشان می دهد. نتایج این مطالعه مشابه مطالعات دیگری بود که در محیط حقیقی کاهش فشار ارتفاع انجام شده بود.
    کلید واژگان: تست عملکرد ریوی, فشار نسبی اکسیژن, کوهنورد, ارتفاعات, اسپیرومتری}
  • علی غفوری، علی موافق، مهران نصر اصفهانی، سپیده مدح خوان
    مقدمه
    درد پس از عمل، یکی از عوارض مهم جراحی است که باعث ناتوانی و شکایت بیماران می شود. درد بعد از توراکوتومی، به علت وسعت عمل شدیدتر است، باعث اختلال وضعیت تنفسی می شود و بیماران شکایت بیشتری از آن دارند. بنابراین کنترل درد در این بیماران مهم است. در مطالعات گذشته روش های متعددی برای کنترل درد این بیماران به کار رفته است. در این مطالعه چهار روش رایج تر بی دردسازی بعد از توراکوتومی انتخاب و با همدیگر مقایسه شده است.
    روش کار
    در این مطالعه 100 بیمار توراکوتومی شده با برش پوسترولترال انتخاب و به چهار گروه 25 تایی به شکل تصادفی تقسیم شدند. چهار روش بی دردسازی (الف) کاتتر اپیدورال + فنتانیل، (ب) کاتتر اپیدورال + بوپیواکائین، (ج) کاتتر بین دنده ای + بوپیواکائین و (د) پتیدین وریدی جهت بی دردسازی به کار رفت و میزان بی دردی بر اساس جدول رتبه بندی پنجگانه درد، پتیدین مصرفی و تغییرات معیارهای تنفسی در این بیماران اندازه گیری شد. نتایج حاصل با نرم افزار SPSS و به کارگیری آزمون های تی، مجذور کای، آنالیز واریانس یک طرفه و post hoc test Tukey با همدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    یافته های این مطالعه شامل موارد زیر است: میزان بی دردی در گروه های چهارگانه الف، ب، ج و د با همدیگر تفاوت معنا دار داشت (00/0 p≈). میزان درد در گروه ج به اندازه 77/0 کمتر از گروه الف (001/0 p=) و در گروه د به اندازه 54/0 کمتر از گروه الف بود (04/0 p≈) و مقایسه تفاوت درد در گروه های دیگر، دو به دو تفاوت معنا دار آماری نداشت میزان پتیدین تکمیلی در گروه د نسبت به گروه های الف، ب و ج به ترتیب mg 9/61، mg 6/46 و mg 6/46 کمتر بوده است (00/0 p≈). همچنین در گروه ب افت معیارهای تنفسی FEV1 و FVC نسبت به دیگر گروه ها کمتر بود ولی تفاوت از نظر آماری معنادار نیست. میزان FVC / FEV1 در گروه ها با همدیگر متفاوت است (001/0 p =) که از نظر آماری معنا دار است.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه روش بی دردسازی که از همه جوانب بر دیگر روش ها برتری داشته باشد یافت نشد. ولی به نظر می رسد روش ج و د بی دردسازی بهتری دارند و روش ب باعث وضعیت بهتر معیارهای تنفسی بعد از عمل می شود.
    کلید واژگان: پتیدین, درد, توراکوتومی, بوپیواکائین, فنتانیل, کاتتراپیدورال, کاتتر داخل جنبی}
    Ghafouri A., Movafegh A., Nasr Esfahani M., Madh Khane S.
    Introduction
    Pain is one of the most common postoperative complaints in any type of surgery and has negative effects on all aspects of patient's functions, including psychiatric and somatic functions. Post-thoracotomy pain is commonly very severe and induces complications such as atelectasia. It affects pulmonary function. Different ways of pain control have been studied before and mutually compared. In the present study we compare four methods of post-thoracotomy pain control with emphasis on pulmonary function tests.
    Methods
    100 ASA physical status I & II patients scheduled for posterolateral thoracotomy were included in this study. The patients were randomized into one of the four groups (25 patients in each group): every 6 hours group A received fentanyl via epidural catheter every, group B received 0.25% bupiavacain via epidural catheter, group C were administered 0.25% bupivacain via inter-costal catheter, and group D received intravenous meperidine. Pain was assessed every 6 hours (15 minutes before medication injection) using visual analogue five-grade scale. Pulmonary function indexes were measured before and 72 hours after surgery.
    Results
    The mean of pain were different among the four groups (p≈ 0.00). In group C mean of pain was less than group A by 0.77(p= 0.001) & in group D was less than group A by 0.54 score (p= 0.04). There were no significant differences in pain score among other groups. In group D the petedine requsted were less than A, B & C groups by 61.9mg, 46.6mg & 46.6mg (p≈ 0.00). There was less FEV1/ FVC reduction in group B, but this reduction is not statistically significant. Also FEV1/ FVC ratio are significantly different among groups (p= 0.001)
    Conclusion
    The study shows that intercostal injection of 0.5 ml/kg 0.25% Bupivacain or intravenous injection of 0.5 mg/kg Meperidine every 6 hours has better efficacy for post-thoracotomy pain relief in comparison with the other studied methods.
  • گیتا شعیبی، علی موافق، مهران زرازیان
    نقص همزمان کمبود متیل مالونیل کوآنزیم A (MMCOA) و هموسیستینوری ناشی از نقص در ژن cbIC و cbID و cbIF می باشد. تعداد مبتلایان به این عارضه که تاکنون گزارش شده است تنها به 100 مورد می رسد. عمده این افراد مبتلا به نقص در cbIC می باشند. در اثر نقص این آنزیم بطور همزمان درجات خفیف تا متوسط هموسیستئین و متیل مالونیک اسید و پیش سازهای آن در مایعات بدن (خون و ادرار) تجمع میابند. در این بیماران اسیدمی و هایپوگلیسمی و کمخونی مگالوبلاستی شایع میباشد ولی هایپرآمونمی و هایپرگلیسینمی دیده نشده است.
    در این گزارش بیمار دختری سه ساله با تشخیص قبلی کمبود متیل مالونیل کوانزیم A و هموسیستینوری بطور همزمان می باشد که جهت رزکسیون ناحیه ای از ماندیبول به دلیل استئومیلیت نیاز به بیهوشی عمومی داشته است. ما در این گزارش به توضیح در مورد نحوه آماده سازی بیمار قبل از عمل جراحی، القای بیهوشی و کنترل نگهداری بیهوشی پرداخته و نتایج سریال آزمایشات خونی و بیوشیمیایی وی را در در طول مدت جراحی و قبل و بعد از جراحی مورد ارزیابی قرار داده ایم. طبق نتایج بدست آمده هیچگونه افزایشی در میزان هموسیستئین و متیل مالونیک اسید در خون و ادرار بیمار پدید نیامد.
  • گیتا شغیبی، جواهر خواجوی خان، علی موافق
    مقدمه
    یکی از خصوصیات نامطلوب استفاده از پروپوفول درد هنگام تزریق وریدی این دارو می باشد. تاکنون مطالعاتی در زمینه اثرات کورتیکواستروئیدها در ایجاد و افزایش طول مدت بی دردی به انجام رسیده است. این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی دگزامتازون داخل وریدی در کاهش میزان بروز و شدت درد هنگام تزریق وریدی پروپووفل انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسو کور با کنترل دورنما، تعداد 90 بیمار 20-60 ساله با وضعیت فیزیکی معادل 1ASA، 2، انتخاب شده برای عمل جراحی انتخابی تحت بی هوشی عمومی، مورد مطالعه قرار گرفتند. در تمام بیماران یکی از وریدهای پشت هر دو دست بیمار با آنژیوکت شماره 20 کانوله می گردید. به صورت تصادفی و همزمان، به یکی از وریدها 2 میلی متر دگزامتازون (معادل8mg) و به دیگری 2 میلی متر نرمال سالین تزریق می گردید. پس از 30 ثانیه، 2 میلی متر پروپوفول (معادل 20mg) به طور همزمان، از هریک از کاتترهای وریدی دو دست، در طی 30 ثانیه تزریق می گردید. سپس درد حین طبق معیار VAS از بیمار پرسیده می شد.
    یافته ها
    میانگین سنی در بیماران مورد بررسی 5.61 ± 32.78 (حداقل 20 و حداکثر 60) سال بود. 29 بیمار (32.2%) مذکر بودند. میانگین شدت درد حین تزریق پروپوفول در گروه دگزامتازون به میزان معنی داری از گروه نرمال سالین کمتر بود (به ترتیب 61، 1 در مقابل 21، 4 برحسب معیارVAS P>0.05, ) همچنین بروز درد نیز در گروه دگزامتازون به میزان معنی داری از گروه نرمال سالین کمتر بود (به ترتیب 20.00% در برابر 78، 57%،(P<0.05)نتیجه گیری و توصیه ها: تزریق 8 میلی گرم دگزامتازون پیش از تزریق پروپوفول، به میزان معنی داری شدت و بروز درد حین تزریق پروپوفول را کاهش می دهد.
  • علی موافق، مجید اکرمی، افلاطون مهرآیین
    مقدمه
    موارد تهوع و استفراغ پس از اعمال جراحی که با بیهوشی عمومی انجام می گیرند، 25% تا 35% گزارش شده است که در برخی از اعمال جراحی نظیر ارتوپدی بالاتر می باشد. تهوع و استفراغ پس از عمل، مسئله ای پر اهمیت و گاه توام با عوارض جدی است. تمایل روزافزون برای کنترل و پیشگیری از این عارضه، نیاز به استفاده از ترکیبات کم هزینه و کم عارضه را الزامی ساخته است. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در پیشگیری و کاهش موارد بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل در جراحی های ارتوپدی اندام فوقانی و مقایسه آنها با گروه های شاهد و پروپوفول بود.
    مواد و روش ها
    طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده در بیمارستان شریعتی، 280 بیمار مذکر کلاس ASA یک و دو که کاندید عمل جراحی انتخابی ارتوپدی (اندام فوقانی) با بیهوشی عمومی بودند بطور تصادفی در 4 گروه 70 نفره قرار گرفتند. تمامی بیماران قبل از شروع جراحی با رینگرلاکتات هیدراته شدند (5cc/kg) و بعد از پیش درمانی با فنتانیل (2μg/kg) برحسب گروه رژیم القای بیهوشی خود را دریافت کردند، گروه شاهد: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 5ml نرمال سالین، گروه لیدوکائین: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 1.5mg/kg لیدوکائین، گروه دگزامتازون: 5mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه 0.1mg/kg دگزامتازون و گروه پروپوفول: 1.5mg/kg پروپوفول به همراه 5ml نرمال سالین، جهت شلی عضلانی 0.2mg/kg سپس آتراکوریوم تجویز و بیهوشی با N2O 50% و O2 50%، هالوتان (0.7%) و فنتانیل (1μg/kg هر 30 دقیقه) ادامه یافت.
    یافته ها
    میزان بروز تهوع و استفراغ در گروه دگزامتازون (25.71%) در گروه لیدوکائین (27.14%) و در گروه پروپوفول (24.29%) بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد (48.57%) کمتر بود (P=0.005). نتیجه گیری و توصیه ها: لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در کاهش بروز تهوع و استفراغ پس از جراحی ارتوپدی موثر بوده و اثربخشی آنها به اندازه پروپوفول می باشد.
  • لاله وثوقیان، مصطفی صادقی، علی موافق
    پیش زمینه و هدف
    تمایل روز افزون برای انجام اعمال جراحی به شیوه سرپایی، نیاز به ترکیبات وریدی کوتاه اثر با حداقل عوارض جانبی و هزینه مناسب را بیشتر کرده است. در این مطالعه از پروپوفل به عنوان داروی اصلی هوشبر و از دو داروی کتامین و فنتانیل جهت بی دردی در جراحی های سرپایی استفاده شد، اثرات بالینی این دو ترکیب و با یکدیگر مقایسه شده اند.
    مواد و
    روش
    طی یک کارآزمایی بالینی، 60 بیمار (ASAclass I-II) که جهت انجام اعمال جراحی سرپایی به بیمارستان شریعتی تهران مراجعه کرده بودند، به طور اتفاقی در دو گروه 30 نفره قرار گرفتند. بعد از پیش درمانی با میدازولام (0.02 mg/kg)، در گروه اول 1 μg/kg (F) فنتانیل به صورت بولوس تزریق سپس 1 mg.kg پروپوفل تزریق شد. در گروه دوم 1 mg/kg (k) کتامین (دوز آنالرژزیک) به جای فنتانیل تزریق شد. بیهوشی تا انتهای عمل در هر دو گروه، توسط انفوزیون پروپوفل (50 μg/kg/min) ادامه یافت.
    نتایج
    میزان بروز افت فشار خون (3.3% در برابر 70%) برادی کاردی (4.3% در برابر 43.3%) و متوسط مدت آپنه (37.7 ثانیه در برابر 184.5 ثانیه) در گروه پروپوفل - کتامین به طور معنی داری کمتر از گروه پروپوفل - فنتانیل بود (P<0.0001). عوارض بعد از عمل (به جز نیستاگموس در گروه (k)، نیاز به تکرار داروی ضددرد و مدت زمان بهبودی در دو گروه تفاوتی نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد ترکیب پروپوفل - کتامین در مقایسه با پروپوفل - فنتانیل، «با پایداری همودینامیک قابل توجه، دپرسیون تنفسی کمتر و عوارض جانبی قابل قبول» برای اعمال جراحی سرپایی مناسب و زمانی که پایداری همودینامیک حین عمل اهمیت زیادی دارد، انتخاب اول باشد.
    کلید واژگان: پروپوفل, فنتانیل, کتامین, جراحی سرپایی}
  • علی موافق، محمد میراسکندری، پیام اقتصادی عراقی
    مقدمه
    یکی از عوارض نامطلوب استفاده از پروپوفول، درد هنگام تزریق وریدی این دارو می باشد که میزان بروز آن در بیماران بین 28% تا 90% گزارش شده است. متوکلوپروماید دارویی است که بطور متداول جهت پیشگیری و درمان تهوع و استفراغ کاربرد بالینی دارد ولی دیده شده که از این دارو نیز می توان در کاهش درد پروپوفول استفاده نمود. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر تزریق متوکلوپروماید پیش از تزریق پروپوفول در میزان بروز و شدت درد ناشی از تزریق پروپوفول و مقایسه آن با لیدوکائین است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آینده نگر، دوسوکور، تصادفی شده همراه با کنترل دارونما، 150 بیمار 18 تا 40 سال به صورت تصادفی به یکی از سه گروه (هر گروه 50 نفر) شاهد (دو میلی لیتر نرمال سالین)، لیدوکائین (دو میلی لیتر معادل 40 میلی گرم لیدوکائین) و متوکلوپروماید (دو میلی لیتر معادل 10 میلی گرم متوکلوپروماید) تقسیم شدند. بلافاصله دو میلی لیتر پروپوفول 10 میلی گرم در میلی لیتر با سرعت 0.5 میلی لیتر در ثانیه (در 4 ثانیه) از همان کاتتر وریدی که در بزرگترین ورید پشت دست قرار دارد، تزریق می گردید. شدت درد حین تزریق پروپوفول توسط روش (VAS: Visual analogue pain scale) (صفر بدون درد تا 100 شدیدترین درد) که پیش از مطالعه به بیمار آموزش داده می شد، تعیین می گردید و هر مقدار VAS بیشتر از صفر بروز درد تلقی می گردید. درصورت مشاهده هرگونه علائم خواب آلودگی، بیمار از مطالعه حذف می گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه نشان داده شد که شدت درد بیماران در سه گروه تفاوت معنی داری داشتند (نرمال سالین=41.18، گروه لیدوکائین=25.4 و گروه متوکلوپروماید=13.1 و P<0.001) و بیماران گروه متوکلوپروماید به میزان معنی داری درد کمتری را نسبت به گروه های دیگر تجربه نمودند (P<0.001). میزان بروز درد در گروه نرمال سالین 77.1% است و لیدوکائین و متوکلوپروماید هر دو موجب کاهش بروز درد در حین تزریق نسبت با گروه نرمال سالین شدند (P=0.002) ولی اختلاف معنی داری در بروز درد بین دو گروه لیدوکائین با متوکلوپروماید مشاهده نشد (P=0.051).
    نتیجه گیری و توصیه ها: بدین ترتیب این مطالعه نشان داد که متوکلوپروماید نسبت به لیدوکائین درد ناشی از تزریق پروپوفول را بیشتر کاهش می دهد (برخلاف درد ناشی از دیازپام) ولی در کاهش میزان بروز درد با یکدیگر تفاوتی ندارند. در نهایت باتوجه به دیگر اثرات سودمند متوکلوپروماید از جمله پیشگیری از تهوع و استفراغ پس از عمل و کاهش دوز پروپوفول مورد نیاز برای القا، می توان از این روش بویژه در مواردی که منع مصرف لیدوکائین وجود دارد، قبل از تزریق پروپوفول استفاده نمود.
    Movafegh A., Mir Eskandari M., Eghtesadi Araghi P.
    One of the disturbing complications of propofol is pain on injection and the incidence ranges from 28% to 90%. Metoclopromide is commonly used as an anti emetic drug. Some investigators reported that this drug could reduce the pain on injection of propofol. The aim of this study was to assess and comparison of the efficacy of propofol pretreatment with metoclopromide in incidence and severity of its pain on injection.
    Materials And Methods
    In a randomized, prospective, double-blinded, placebo-controlled trail, 150 patients 18 to 40 yr old were randomly allocated in one three groups. C group (2ml of normal saline), L group (40mg lidocaine in 2ml), M group (l0mg metoclopromide in 2ml). Immediately after injection of study or placebo drugs, 10 mg of propofol with injection rate of 0.5 ml/s (In 4 Seconds) were injected in to the same vein that was inserted to the most prominent dorsal hand vein. Pain severity was measured using Visual Analogue Pain Scale that were educated to the patients before the trail (0 for no pain and 100 for the most aggressive pain in life) and values other than zero was encountered pain appearance. Patients with signs of sedation were excluded.
    Results
    There was no statistically significant difference between patients in three groups in number of men and women (P = 0.66), age (P = 0.29) and weight (P = 0.49). Furthermore severity (P = differences (C = 41.18, L - 25.4 and M = 13.1, P < 0.001) and patients in metoclopromide group experiences lower pain than other two groups (P < 0.001). Pain incidence in Control group was 77.1% and it was significantly reduced in lidocaine and metoclopromide group (P = 0.002), but there were no significant difference between them (P = 0.051). The 0.69) and incidence (P ~ 0.29) of pain has no significant difference between men and women. Pain severity between three groups has significant results showed that metoclopromide could significantly reduce the seventy of pain on injection of propofol more than lidocaine (opposite to diazepam), but they had no difference in pain incidence. It might lie on the different mechanisms that they produce pain. Pain on injection of diazepam is primarily attributed to propylene glycol, as a vehicle, but the pain mechanism in propofol is remaining unknown.
    Conclusion
    Finally as regards to other useful effects of metoclopromide including postoperative nausea and vomiting and propofol induction dose reduction, especially when there is a medical condition where lidocaine is contraindicated, it may be a reasonable alternative before injection of propofol.
    Keywords: Metoclopromide, Pain prevalence, pain severity of pain on injection of propofol}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال