به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب غلامرضا ثناگو محرر

  • زهرا وفائی جهان*، غلامرضا ثناگو محرر

    سلامت روانی در دوران بارداری از مسائلی است که امروزه بسیار موردتوجه قرار دارد. ثابت شده است که از ابتدای بارداری، اضطراب و هیجان های زن باردار تاثیر مستقیمی بر روی جنین و کیفیت زایمان خواهد داشت. در زمینه بررسی میزان اضطراب دوران بارداری و تاثیر آن بر کیفیت زایمان و اضطراب حین زایمان مطالعات اندکی صورت گرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی بر کاهش اضطراب زایمان بود. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 34 نفر از زنان باردار که به مراکز بهداشتی درمانی مشهد مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ بود؛ که با این پرسشنامه سطح اضطراب اندازه گیری شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت؛ به عبارت دیگر، آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی اضطراب زایمان را به طور معناداری کاهش داد و توصیه می شود از آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی در جهت کاهش اضطراب زایمان، در مراکز بهداشت و مراکز مشاوره جهت کاهش اضطراب حین زایمان استفاده شود.

    کلید واژگان: بارداری, اضطراب دوران بارداری, آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی, اضطراب زایمان}
  • زهرا وفائی جهان*، غلام رضا ثناگو محرر

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی بر کاهش میزان اضطراب زنان در دوران بارداری بود. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 30 نفر از زنان باردار که مراکز بهداشتی درمانی مشهد مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه اضطراب بارداری وندنبرگ بود؛ که با این پرسشنامه سطح اضطراب اندازه گیری شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه کاهش معناداری یافت؛ به عبارت دیگر، برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی، اضطراب دوران بارداری زنان را به طور معناداری کاهش داد و توصیه می شود از برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی در مراکز بهداشت و مراکز مشاوره جهت کاهش اضطراب زنان در دوران بارداری استفاده شود.

    کلید واژگان: بارداری, اضطراب دوران بارداری, برنامه گروهی آموزش واقعیت درمانی}
    zahra vafaei jahan*, gholam reza sanagoo moharer

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of Reality therapy on anxiety in women during pregnancy. This study was a quasi-experimental method and was performed using pre-test and post-test methods with a control group. Thirty pregnant women who referred to Mashhad health centers were selected by available sampling method and were randomly divided into experimental and control groups. The instruments measured were the Wendenberg Pregnancy Anxiety Questionnaire. Anxiety level was measured with this questionnaire. The results of multivariate analysis of covariance showed that the mean anxiety scores of the experimental group in the post-test had a significant decrease compared to the pre-test and also decreased significantly compared to the control group. In other words, Reality therapy significantly reduced women's pregnancy anxiety and it is recommended to use Reality therapy in health centers and counseling centers to reduce women's anxiety during pregnancy. According to the authors of the present article, there has been no conflict of interest.

    Keywords: Pregnancy, Pregnancy Anxiety, Reality Therapy}
  • غلام رضا ثناگو محرر، زهرا وفایی جهان*

    روان شناس یک متخصص بهداشت روان است که به بررسی رفتار و فرایندهای ذهنی آن می پردازد. سلامت روان روان شناسان بسیار حایز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرح واره درمانی در افزایش سلامت روان در داوطلبان متمایل به انتخاب رشته روان شناسی و بررسی مجدد تصمیم آنها به انتخاب رشته روان شناسی می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود  و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 40 نفر از داوطلبان متمایل به انتخاب رشته روان شناسی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار موردسنجش، پرسشنامه سلامت عمومی روان بود؛ که با این پرسشنامه سطح سلامت روان در جنبه های مختلف از قبیل اضطراب، نشانه های جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های سلامت روان گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه افزایش معناداری یافت. همچنین نمرات گروه آزمایش در مرحله پیگیری به طور معناداری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود؛ به عبارت دیگر، طرح واره درمانی سلامت روان در داوطلبان متمایل به انتخاب رشته روان شناسی را به طور معناداری افزایش داد؛ و به دنبال 7 نفر از آزمودنی های گروه آزمایش از انتخاب رشته روان شناسی منصرف شدند.

    کلید واژگان: سلامت عمومی روان, داوطلبان متمایل به انتخاب رشته روان شناسی, طرح واره درمانی}
  • فاطمه صغری کربلایی هرفته، سارا طاهری*، غلامرضا ثناگو محرر، خدیجه سیفی
    مقدمه

    خانواده باید یک نهاد نیرومند برای روابط اجتماعی پایدار در میان بستگان، منشاء بیان و تجلی هیجان ها، کانون صمیمی ترین روابط در میان افراد و پرورش فکر، ذهن، خلاق و ارتقاء روح در نظر گرفته شود، لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تلفیقی غنی سازی روابط زناشویی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب و طلاق عاطفی زنان دارای همسر معتاد به مرحله اجرا در آمد.

    روش پژوهش

    این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه زنان دارای همسر معتاد مراجعه‌کننده کلینیک های ترک اعتیاد و کمپ های درمانی ترک اعتیاد و سازمان های مردم نهاد مربوطه در سطح شهر اصفهان در سال 1398 تشکیل داد که براساس ملاک‌های ورود و خروج به پژوهش، به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های اضطراب و افسردگی و طلاق عاطفی پاسخ دادند. به این ترتیب 30 نفر از زنان دارای همسر معتاد، به شکل تصادفی در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تلفیقی غنی سازی روابط زناشویی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و سطح استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیره) تحلیل شد.

     یافته‌ها

    نتایج حاکی از کاهش معنادار میانگین افسردگی (320/0 = p)، (024/1= F)، اضطراب (638/0 = p)، (226/0= F) و طلاق عاطفی (540/0 = p)، (789/6= F)،   زنان دارای همسر معتاد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود (01/0≤p).

    نتیجه‌گیری

    بنابر یافته های پژوهش، آموزش تلفیقی غنی سازی روابط زناشویی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یک روش مبتنی بر عقل سلیم و درگیری هیجانی است که می توان از آن در جهت کاهش آسیب های ناشی از افسردگی، اضطراب  و طلاق عاطفی زنان دارای همسر معتاد استفاده کرد.

    کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, آموزش تلفیقی, روابط زناشویی, شناخت درمانی, غنی سازی, طلاق عاطفی}
    Fateme Soghra Karbalai Harafteh, Sara Taheri *, Gholamreza Sanagoo Moharr, Khadijeh Setfi
    Introduction

    The family as a small social unit is one of the most important institutions in society. In fact, every family should be a brick of the walls of a society and the main center for preserving traditions and customs, as well as respected and precious values, a strong institution for lasting social relations among relatives, the source of expression and expression of emotion. To be considered the center of the most intimate relationships between people and the cultivation of thought, mind, creativity and the promotion of the soul,Therefore, this study was conducted to determine the effectiveness of a combination of training on enrichment of marital relationships and mindfulness-based cognitive therapy on depression, anxiety and emotional divorce of women with addicted spouses.

    Method

    The research method was quasi-experimental pre-test-post-test with a control group .The statistical population consisted of all women with addicted spouses who referred to addiction treatment clinics and treatment camps for addiction treatment and relevant non-governmental organizations in Isfahan in 1398. Based on the inclusion and exclusion criteria, the sample was sampled in Available selection And answered questionnaires on anxiety, depression, and emotional divorce. Thus, 30 women with addicted spouses were randomly selected and randomly assigned to the experimental and control groups (15 in each group).The subjects in the experimental group underwent a combined training of enrichment of marital relationships and mindfulness-based cognitive therapy for 8 sessions of 90 minutes, but the control group did not receive any intervention. Data were analyzed at two levels of descriptive (mean and standard deviation) and inferential level (multivariate analysis of covariance).

    Results

    The results showed a significant decrease in the mean of depression (p = 0.320), (F = 1.024), anxiety (p = 0.638), (F = 0.226) and emotional divorce (p = 0.540). (F = 6.789), women with addicted spouses were in the experimental group compared to the control group (p≤0.01).

    Conclusion

    According to the research findings, combined education of enrichment of marital relations and cognitive therapy based on mindfulness is a method based on common sense and emotional conflict that can be used to reduce the damage caused by depression, anxiety and emotional divorce in women. Used by an addicted spouse.

    Keywords: Integrated Education, Enrichment Marital Relationships, Cognitive Therapy, Depression, Anxiety, Emotional Divorce}
  • بهناز ذال، علی عرب*، غلامرضا ثناگو محرر

    هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش بخشایش بر نگرش به خیانت و اعتماد در روابط بین‌فردی زنان زخم‌خورده از خیانت زناشویی بود. این مطالعه از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و پیگیری بود. نمونه پژوهش 34 نفر از زنان خیانت‌دیده مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهرستان بیرجند بودند که به شیوه نمونه‌گیری در‌دسترس هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گواه (18نفر) قرار گرفتند و پیش و پس از مداخله و سه ماه بعد، پرسشنامه‌های نگرش به خیانت(ATIS) و اعتماد در روابط‌بین‌فردی را تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار spss21 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین میانگین نمرات نگرش به خیانت گروه آزمایش و گواه در مراحل قبل و بعد از مداخله و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت. در میانگین نمرات اعتماد در روابط‌بین‌فردی و خرده مقیاس پیش‌بینی پذیری گروه آزمایش در مراحل قبل و بعد از مداخله و پیگیری تفاوت معناداری وجود داشت (p<0.01) اما تغییرات گروه گواه معنادار نبود. بنابراین استفاده از بخشایش به عنوان یک رویکرد کارامد و مداخله اثربخش در افزایش اعتماد در روابط‌بین‌فردی زنان زخم‌خورده از خیانت می‌تواند موثر باشد.

    کلید واژگان: بخشایش, اعتماد در روابط, نگرش به خیانت, خیانت, زنان}
    B. Zaal, A. Arab*, G. R. Sanagoo Moharrer

    The purpose of this study is to evaluate the effectiveness of forgiveness training on the attitude of infidelity and trust in interpersonal relationships of women affected by infidelity referred to counseling centers and clinics in Birjand. Method of research was semi-experimental (pre-Test, Post-Test and follow up) with control group. The sample consisted of 34 women who referred to counseling centers in Birjand. They were selected by purposive convenience sampling and divided into two experimental (16) and control (18) groups. They completed the Attitudes to Infidelity (ATIS) and Trust in Interpersonal Relationships Questionnaires. Data were analyzed using SPSS 21 and repeated measures ANOVA. The results showed that there was no significant difference in the mean scores of attitude to infidelity in the experimental and control groups before and after the intervention and follow up. There was a significant difference in the mean scores of trust in interpersonal relationships as well as the subscale predictability of the experimental group before and after the intervention and follow up (p <0. 01). but the control group changes were not significant. The use of forgiveness as an effective approach and effective intervention can increase confidence in interpersonal relationships of infidelityinjured women.

    Keywords: Forgiveness, Trust in Relationships, Attitude to Infidelity, Infidelity, Women}
  • رضا ایمانخواه، فرهاد کهرازائی*، غلامرضا ثناگو محرر
    زمینه و هدف

    دیابت یکی از بیماریهای مزمن و با آسیب، مرگ و میر و هزینه اقتصادی بالا می باشد. در این بیماری، حساسیت سیستم عصبی به محرک های دردزا افزایش می یابد و هیپرآلژزی دیابتی بروز می کند. بیماران  دیابتیک معمولا بعد از تشخیص بیماری و در طی فرایند درمان، از علایم روانی رنج می برند و در جریان سازگاری با بیماری خود دچار پریشانی روانی (اضطراب، افسردگی و استرس) می شوند در این میان فاجعه سازی در این بیماران می تواند حساسیت به درد را  بالا برده و موجب افزایش توجه به درد شود. لذا در این پژوهش بدنبال این هستیم تا اثر بخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پریشانی و فاجعه سازی درد در این بیماران را بررسی نماییم .

    روش پژوهش

     پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران دیابتیک مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد و بیمارستان امیرالمومنین (ع) شهرستان زابل در شش ماهه دوم سال 1396 بوده که از میان آنها 30 نفر (زن و مرد) به روش نمونه گیری هدفمند از طریق انجام مصاحبه بالینی انتخاب و پس از احراز شرایط ورود و خروج پژوهش وارد فرایند درمان شده اند. نمونه بطور تصادفی ساده 15نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه پریشانی کسلر ،پرسشنامه فاجعه سازی سالیوان و بسته درمانی Act  بود که این بسته شامل 8 جلسه رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است که  گروه آزمایش بصورت گروهی توسط روانشناس دریافت کردند.در حالیکه گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرند.

    یافته ها

    با توجه به نتایج بدست آمده دو گروه به لحاظ پریشانی و فاجعه سازی درد در مرحله پس آزمون با کنترل اثر پیش آزمون با هم تفاوت معنی داری داشتند. (p< 0/0001)

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر بیانگر اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پریشانی و فاجعه سازی درد ، بیماران دیابتیک با درد مزمن می باشد. لذا استفاده از این روش درمانی بایستی توسط روانشناسان و سایر درمانگران این حوزه مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, پریشانی, فاجعه سازی درد, بیماران دیابتیک, درد مزمن}
    Reza Imankhah, Farhad Kahrazei*, GholamReza Sanagouye Moharer
    Background

    Diabetes is one of the chronic diseases with high mortality and economic costs. In this disease, there is an increase in the sensitivity of the nervous system to pain stimuli and development of diabetic hyperalgesia. Patients with diabetes usually suffer from psychological symptoms after the diagnosis and during the treatment process. In addition, during the adaptation to illness, the patients experience psychological distress (i.e., anxiety, depression, and stress). In the meantime, catastrophizing in these patients can increase the sensitivity to pain and attention to pain. Therefore, this study aimed to investigate the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment in the reduction of distress and pain catastrophizing among these patients.

    Methods

    This is a pretest and posttest semi-experimental study with control and random groups. The present study was carried out on all diabetic patients with chronic pain, including 30 men and women, referring to the Pain Clinic and Amiralmomenin Hospital of Zabol, Iran, in the second 6 months of 2017 using targeted sampling and clinical interview. The subjects entered the treatment process according to the inclusion and exclusion criteria. The samples were randomly assigned to 15 subjects in the experimental and 15 patients in the control groups. The instrument of this study was the Kessler Psychological Distress Scale, Sullivan Catastrophizing Scale, and Acceptance and Commitment Therapy (ACT). The ACT included eight psychotherapy sessions based on the acceptance and commitment the experimental group received by the psychologist. However, the control group did not receive any intervention.

    Results

    According to the obtained results, the two groups were significantly different in terms of distress and pain catastrophizing in the posttest stage with the control of the pretest effect (P<0.0001).

    Conclusion

    The obtained results of this study indicated the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment in the reduction of distress and pain catastrophizing among diabetic patients with chronic pain. Therefore, the use of this treatment technique should be considered by psychologists and other therapists in this field.

    Keywords: Acceptance, Commitment Based Therapy, Distress, Diabetic Patients, Pain Catastrophizing, Chronic Pain}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال