به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

غلامرضا ملکشاهی

  • سوزان یوسف جمالی، صدرالدین متولی*، غلامرضا ملکشاهی، آزیتا رجبی

    گردشگری ساحلی یکی از عوامل انگیزشی مهم در گردشگری است که برنامه های توسعه اکثر مناطقی که دارای سواحل می باشند عامل مهمی در دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید. این امر در صورتی تحقق خواهد یافت که برنامه ریزان و مدیران در تمامی سطوح و تمامی اشکال گردشگری توسعه ای تک بعدی مدنظر قرار نداده و به همه ذی نفعان توجه کنند. موضوعی که در اکثر برنامه های توسعه ای کمتر به آن توجه شده است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل ادراک ذینفعان از گردشگری شهر ساحلی بابلسر به منظور توسعه پایدار شهری به این مهم پرداخته است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و متدولوژی پژوهش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل چهار دسته ذینفعان شامل گردشگران، شهروندان، فعالان اقتصادی و کارشناسان (مدیران) می باشند که حجم نمونه در میان سه گروه اول با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر و در میان گروه کارشناسان 20 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون های کلموگروف- اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن داده ها و از آزمون تی تک نمونه ای برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد ازنظر سطح ادراک ذی نفعان نسبت به اثرات گردشگری بر توسعه پایدار شهر بابلسر گردشگران با امتیاز 41/3، شهروندان با امتیاز 63/3، فعالان اقتصادی با امتیاز 1/3 و کارشناسان و مدیران با امتیاز 27/3 و درمجموع با سطح متوسط قرار دارند. و ازنظر آن ها تفاوت معناداری بین ادراک ذی نفعان نسبت به اثرات گردشگری بر پایداری شاخص های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی - زیرساختی، مدیریتی - نهادی و زیست محیطی وجود دارد.

    کلید واژگان: ادراک ذی نفعان, گردشگری ساحلی, توسعه پایدار, شهر بابلسر
    Susan Yousef Jamali, Sadroddin Motevalli *, Gholamreza Malekshahi, Azita Rajabi

    Coastal tourism is one of the important motivating factors in tourism, and the development programs of most areas that have beaches are considered an important factor in achieving sustainable development. This will be realized if planners and managers at all levels and all forms of tourism do not consider one-dimensional development and pay attention to all stakeholders. A subject that has received less attention in most development programs. The present study aims to analyze the stakeholders' perception of tourism in the coastal city of Babolsar for the purpose of sustainable urban development. The research method is descriptive-analytical in terms of applied purpose and research methodology. The statistical population consists of four categories of beneficiaries including tourists, citizens, economic activists and experts (managers), and the sample size among the first three groups is 383 people using Cochran's formula and 20 people among the experts group were selected in an available manner. In order to analyze the data, spss software and Kolmogorov-Smirnov tests were used to check the normality of the data, and one-sample t-test was used to analyze the data. The results showed that in terms of the level of perception of the stakeholders regarding the effects of tourism on the sustainable development of Babolsar city, tourists with a score of 3.41, citizens with a score of 3.63, economic activists with a score of 3.1, and experts and managers with a score of 3.27 and in total with a level of They are average. And according to them, there is a significant difference between the perceptions of stakeholders regarding the effects of tourism on the sustainability of economic, social-cultural, physical-infrastructural, management-institutional and environmental indicators.

    Keywords: Perception of Stakeholders, coastal tourism, Sustainable Development, Babolsar City
  • سوزان یوسف جمالی، صدرالدین متولی *، غلامرضا ملکشاهی، آزیتا رجبی

    یکی از راه های دستیابی به توسعه پایدار به ویژه برای شهرهای مرزی که از مراکز سیاسی و اداری و شهرهای مرکزی دور هستند توسعه صنعت گردشگری با تاکید بر پتانسیل ها و توانمندیهای داخلی است. از این رو پژوهش حاضر به دنبال شناخت توانمندی های گردشگری در ناحی ساحلی و مرزی بابلسر، رویان و نور در استان مازندران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری گروه خبرگان می باشند که به شیوه در دسترس 20 نفر در هر سه شهر انتخاب گردیدند. با استفاده از نظرات این گروه ابتدا توانمندی-های گردشگری شناخته شدند و سپس میزان اهمیت هریک از آن ها در دستیابی به توسعه پایدار با استفاده از روش سوارا بدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد شهرهای مرزی مورد مطالعه با وجود چالش های عمده ای که در زمینه توسعه پایدار گردشگری روبه رو هستند اما توانمندی های زیادی نیز دارند که در این پژوهش در پنج دسته توانمندی اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی و نهادی - مدیریتی شناسایی شده اند. با انجام وزن دهی آن ها توانمندی های اقتصادی با وزن 2619/0 بالاترین وزن را در دستیابی به توسعه پایدار منطقه به خود اختصاص داده اند. توانمندی های دسته زیست محیطی با وزن 2183/0 و توانمندی های کالبدی با وزن نهایی 1984/0 و توانمندی های اجتماعی - فرهنگی با وزن 1804/0 و در نهایت توانمندی های نهادی - مدیریتی با وزن 1409/0 به ترتیب در مراحل بعدی اولویت تاثیرگذاری بر توسعه پایدار محدوده های مورد مطالعه قرار دارند. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد شهرهای ساحلی و مرزی به دلیل موقعیت استراتژیکی و جاذبه های طبیعی بالایی که دارند از پتانسیل بالایی در زمینه گردشگری و اکوتوریسم برخوردارند که با سرمایه گذاری و برنامه ریزی مناسب می توان از این توانایی ها در راستای توسعه پایدار گردشگری استفاده نمود.

    کلید واژگان: توانمندی های گردشگری, نواحی ساحلی, نواحی مرزی, توسعه پایدار
    Susan Yousef Jamali, Sadroddin Motevalli *, Gholamreza Malekshahi, Azira Rajabi

    One of the ways to achieve sustainable development, especially for border cities that are far from political and administrative centers and central cities, is to develop the tourism industry with an emphasis on domestic potentials and capabilities. Therefore, the present study seeks to identify the tourism capabilities in the coastal and border areas of Babolsar, Royan and Noor in Mazandaran province. The research method is descriptive-analytical. The statistical population is a group of experts who were selected by available means of 20 people in all three cities. Using the opinions of this group, first the tourism capabilities were identified and then the importance of each of them in achieving sustainable development was obtained using the Savara method. The results showed that the border cities under study, despite the major challenges in the field of sustainable tourism development, but also have many capabilities that in this study in five categories of economic, socio-cultural, environmental, Physical and institutional-managerial have been identified. By weighting them, economic capabilities with a weight of 0.2619 have the highest weight in achieving sustainable development of the region. Environmental capabilities with a weight of 0.2183 and physical capabilities with a final weight of 0.84 and socio-cultural capabilities with a weight of 1804.4 and finally institutional-managerial capabilities with a weight of 0.1409 The sequence in the next steps is the priority of influencing the sustainable development of the studied areas. The general results of the research show that coastal and border cities have a high potential in the field of tourism and ecotourism due to their strategic location and high natural attractions, which can be achieved with proper investment and planning. Used for sustainable tourism development

    Keywords: Tourism Capabilities, Coastal Areas, Border Areas, Sustainable Development
  • غلامرضا ملکشاهی*، طاهر پریزادی، کلثوم رضایی

    بررسی نقش و عملکرد شهرها و تحولات آن ها، مقوله مهمی در مطالعات نوین جغرافیایی به شمار می رود. توزیع فضایی نامتعادل جمعیت، مهاجرت های بی رویه به سمت کلانشهرها و عدم تعادل در توزیع امکانات و فرصت های اقتصادی در سطح مناطق منجر به تمرکز روی ایده شهرهای میانی به عنوان یکی از رویکردهای موثر برنامه ریزی منطقه ای شده است. از این رو هدف این مقاله بررسی عملکرد شهر نسیم شهر به عنوان یک شهر میانی در ساختار توسعه فضایی استان تهران است. روش تحقیق از «نوع توصیفی- تحلیلی» و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر دو روش کتابخانه ای و میدانی است. برای بررسی نقش شهر از روش ها و مدل های کمی استفاده شده است. مدل های اقتصادی نشان می دهند که سهم این شهر در قیاس با استان تهران به لحاظ اشتغال زایی صنعتی از میانگین بیشتر است. شاخص تغییرات ساختاری نشان می دهد که تغییرات در نسیم شهر بیشتر از استان تهران بوده است. نتایج مدل تغییر سهم حاکی از آن است که بخش خدمات رشد بالاتری نسبت به استان داشته است. در بررسی ساختار فضایی نیز بدون در نظر گرفتن نقش این شهر، عدم تعادل فضایی در شبکه شهری استان محسوس است. مدل های جمعیتی نشان می دهند که نسیم شهر از کشش پذیری بالایی در رابطه با جذب جمعیت سر ریز استان برخوردار بوده، لذا این شهر با توجه به نقاط قوت و داشتن فرصت های مناسب می تواند در سطح بندی منطقه ای به عنوان مرکزیت خدماتی و صنعتی سکونتگاه های جنوب غرب استان نقش اساسی داشته باشد.

    کلید واژگان: شهرمیانی, توسعه فضایی, شهر نسیم شهر, استان تهران
    Gholamreza Malekshahi*, Taher Parizadi, Kolsoum Rezaei

    The study of the roles and functions of cities and their developments is an important question in modern geographic studies. The unbalanced spatial distribution of populations, irregular migration to metropolises and imbalances in the distribution of economic opportunities between regions have led to focus on the idea of ​​medium-sized cities as one of the most effective approaches to planning of the territory. Therefore, the purpose of this article is to study the performance of the city of Nasimshahr as an intermediary city in the spatial development structure of Tehran province. The research method is "descriptive-analytical" and the data collection method is based on both library and field methods. Quantitative methods and models have been used to study the role of the city. Economic models show that the city's share of industrial employment is above average in terms of industrial employment. The structural change index shows that the changes in Nasimshahr were greater than those in Tehran province. The results of the share change model show that the service sector has grown faster than the province. Considering the spatial structure, whatever the role of the city, the spatial imbalance in the urban network of the province is obvious. Demographic models show that Nasimshahr has great elasticity to attract the overwhelming population of the province. Therefore, given its strengths and possibilities, it can play a key role in regional leveling as a service and industrial center in the southwest of the province.

    Keywords: Medium-sized cities, Spatial Development, Nasimshahr, Tehran Province
  • سوزان یوسف جمالی، صدرالدین متولی*، غلامرضا ملکشاهی، آزیتا رجبی

    پژوهش حاضر در تلاش است تا نقش گردشگری ساحلی را بر توسعه پایدار شهرهای ساحلی بابلسر، نور و رویان در استان مازندران، مورد بررسیقرار دهد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و متدولوژی پژوهش توصیفی - همبستگی و علی - رابطه ای است. جامعه آماری گروه خبرگان در زمینه مورد نظر بوده اند که با روش دردسترس 20 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص مدیریتی - نهادی با ضریب مسیر 803/0 بیشترین نقش را در توسعه پایدار ایفا می کند. بعد از آن شاخص اقتصادی با ضریب مسیر 776/0 و شاخص اجتماعی - فرهنگی با ضریب مسیر 734/0 و شاخص های کالبدی و زیست محیطی هر کدام با ضرایب 665/0 و 514/0 به ترتیب بیشترین تاثیرگذاری را بر تحقق توسعه پایدار شهری خواهند داشت.

    کلید واژگان: گردشگری ساحلی, توسعه پایدار, شهرهای ساحلی رویان, بابلسر و نور
    Susan Yousef Jamali, Sadruddin Motavi*, Gholamreza Malekshahi, Azita Rajabi
    Introduction

    Tourism has significant implications for sustainability. Tourism can make full use of tourism resources in different regions to adjust and optimize industrial structures, expand the agricultural industrial chain, develop tourism services, promote non-agricultural employment, increase farmers' incomes and create a better economic base for construction. Thus, tourism has become a strong pillar for sustainable development in developed and emerging countries. Coastal cities can play an effective role in the development of these areas, and consequently, in the development and growth of the national economy by proper and appropriate planning and identification of capabilities in coastal tourism. Given the unemployment that exists among the various strata of these cities and the main features of job creation in tourism, which includes a wide range of forces, both in terms of education, is an issue that along with effects in this industry, cannot be ignored. Because, tourism as an intelligent and humane element and as important inputs of an urban system can have positive effects in spatial-spatial dimensions and pave the way for sustainable urban development for the studied cities. On the other hand, the lack of careful planning by city managers in the field of tourism to achieve sustainable development in these coastal cities will create problems for both tourists and current and future citizens. Considering that the coastal cities under study are among the tourist cities of the province and the country, and also have the ability to achieve sustainable tourism development, the study of the role that tourism can play in these cities in the field of sustainable development is a significant issue.

    Methodology

    This research is an applied research in terms of nature, and in terms of data analysis method, it is a descriptive-correlational and causal-relationship that has been evaluated using field and survey methods and a questionnaire. The statistical population of the group of experts including professors and experts and the sample size was determined based on the available method of 20 people. The research tool of the questionnaire and its validity has been done formally by a group of experts who have studied in this field so far and its reliability with Cronbach's alpha test and coefficient of 0.890 indicates the acceptable reliability of the questionnaire for research. Pls software has been used to analyze the data.

    Results and discussion

    According to the designed model, institutional-managerial indicators have an impact on economic, social-cultural, physical and environmental indicators, and economic indicators have a direct impact on the environment and socio-cultural and physical indicators on the environment. These relationships have been examined internally and indirectly on the main variable, namely sustainable development. Finally, all five indicators studied in the study were directly evaluated on sustainable development, which showed that the managerial-institutional index with a path coefficient of 0.803 plays the most important role in sustainable development. Then the economic index with a coefficient of 0.776 and socio-cultural index with a coefficient of 0.734 and physical and environmental indicators each with coefficients of 0.665 and 0.514, respectively, have the greatest impact on achieving sustainable tourism development. They will have a beach. It should be noted that all relationships and path coefficients, both endogenously and exogenously, have positive and directional effects and the intensity of relationships are evaluated as very high and significant. These indicators are good predictors for the sustainable development of coastal tourism. Due to environmental issues and problems due to the arrival of tourists and the resulting pollution, the environmental behavior of citizens is almost necessary.

    Conclusion

    According to these results, the main duties of the government are to support and develop maritime activities at the technological, environmental and social levels to meet the needs of the tourist community, make full use of the region's coastal potential and diverse water resources and their basic infrastructure, as well as the establishment of maritime and river transport networks and tourism in many areas. However, tourism and economic potential have not been fully utilized. After the managerial-institutional variable, the economic index and the socio-cultural index have the highest score in the role of coastal tourism on sustainable development. After that, the impact of the physical index and finally the environmental index is in the last rank in terms of impact on sustainable development. According to the analysis of the indicators of this study, it can be said that tourism is the main engine of development for this region and accelerates its sustainable development because, economically, it has a positive effect on income growth, job opportunities and job creation. Gross income and production will increase the motivation of investors to invest in the region. Socially, it causes interaction between residents and tourism, preserving the customs and culture of the region, getting acquainted with other cultures, increasing the presence of women in society, and so on. Physically, it will provide the development of infrastructure, the development of accommodation and catering facilities, the beautification of the environment, the inclusion of recreational and beach uses in plans and planning, and so on. But from the environmental point of view, it causes adverse effects on the cleanliness and cleanliness of the beaches, a negative role on the waste disposal system and increasing pollution and destruction of ecosystems, reducing animal species and changing land uses, and reducing agricultural lands, etc. This will harm the environment of the beaches.

    Keywords: Coastal tourism, sustainable development, coastal cities of Royan, Babolsar, Noor
  • فاطمه الهقلی تبار نشلی*، صدیقه لطفی، غلامرضا ملکشاهی

    افزایش روزافزون جمعیت شهری، محدودیت منابع و لزوم بهره وری عقلایی از امکانات موجود، اهمیت توجه به مقوله تراکم در شهرها را دوچندان می نماید. زیرا تعیین تراکم جمعیتی و ساختمانی از مهم ترین ابزارهای شهرسازی در راستای تعادل بخشی و ایجاد نظم در سیستم پیچیده شهری است. بر این اساس، لزوم نگرشی ریشه ای و عمیق به مبحث تراکم شهری و تاثیرات آن بر سایر پدیده های شهری بیش از پیش احساس می گردد. روش شناسی تحقیق حاضر مبتنی بر رویکردهای تحلیلی-توصیفی می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات جهت بررسی تراکم ساختمانی از بلوک های آماری سال 1395 مرکز آمار ایران استفاده شده است. همچنین برای ارزیابی سطح پایداری محلات شهر، با انجام یک تحقیق میدانی 384 پرسش نامه جهت گردآوری داده های مورد نیاز تکمیل گردید. در این پژوهش از روش های مختلفی آماری از جمله کروسکال والیس و آزمون دوجمله ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اختلاف در بین گروه های تراکم ساختمانی، تفاوت معناداری دارد و میزان پایداری محله ای در نقاط متلف شهر بابلسر از لحاظ تراکم برابر نیست. در واقع می توان اینطور بیان نمود که بین محله ها با تراکم ساختمانی متفاوت از نظر پایداری کالبدی و زیست محیطی و اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد. محله های دارای ترکم متوسط ساختمانی از نظر پایداری کالبدی، زیست محیطی و اقتصادی از محلات کم و پرتراکم (ساختمانی) وضعیت بهتری دارند. اما از نظر پایداری اجتماعی-فرهنگی بین محله های دارای تراکم ساختمانی متفاوت، تفاوت معناداری وجود ندارد و وضعیت این بعد از پایداری با تراکم ساختمانی در محله ها ارتباطی ندارد. به طور کلی بابلسر از نظر پایداری در وضعیت مناسبی قرار ندارد.

    کلید واژگان: تراکم ساختمانی, پایداری, محله های شهری, بابلسر
    Fatemeh Allahgholitabar Nesheli *, Sedighe Lotfi, Golamreza MALEKSHAHI

    Today, achieving sustainable development and proper and sustainable construction density in the cities to improve the quality of life and improve the urban environment is considered as a necessity of urban development. The increasing urban population growth, resource constraints and the rational efficiency of existing facilities increase the importance of paying attention to the density of urban areas. Since demographic and construction densification is one of the most important means of urban planning in order to balance and create order in a complex urban system. Accordingly, the need for a deep and deep view of the topic of urban density and its effects on other urban phenomena is felt more than ever.The present research is analytical-descriptive. In order to collect information for the study of construction density, statistical blocks of 2011 were used. 384 questionnaires were also used to assess the sustainability of urban neighborhoods. In this study, various statistical methods including Kruskal Wallis and binomial test were used. The results of the research showed that there is a significant difference between the groups of construction density and the level of neighborhood stability in the cities of Babolsar is not equal in terms of density. In fact, it can be stated that there is a significant difference between neighborhoods with different construction densities in terms of physical, environmental and economic sustainability. Neighborhoods with average building density in terms of physical, environmental and economic sustainability are better than low-density (construction) and high-density (construction) neighboroods. However, in terms of socio-cultural sustainability between neighborhoods with different construction densities, there is no significant difference and the situation of this aspect of sustainability is not related to the density of construction in the neighborhoods. In general, Babolsar is not in a good position in terms of sustainability.

    Keywords: Building Density, Sustainability, Urban Neighborhood, Babolsar
  • غلامرضا ملک شاهی، وحید بارانی پسیان*، اصغر آقایی، محمد حسین نامی، معصومه مولوی

     توسعه جوامع شهر نشین بعد از تحولات صنعتی شدن، منجر به بروز تحولاتی در جوامع شهری شده است که یکی از جلوه های آن بروز ناهنجاری ها در جوامع شهری است که اغلب با کاهش مولفه ها و شاخص های کیفیت زندگی همراه بوده است. در این بین کاهش این مولفه ها در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی اثرات بسیاری بر تحولات جوامع شهری داشته است. این پژوهش که از نوع هدف کاربردی است و ماهیت توصیفی و تحلیلی دارد، مبتنی بر روش کتابخانه ای و میدانی تنظیم گردیده است. جامعه اماری384نفر از ساکنان اسلامشهر بوده و نتایج حاصل از پرسشنامه در نرم افزار spss با استفاده از آزمون های کای اسکوییر برای تعیین سطح معناداری پاسخ ها، t استیودنت به منظور مقایسه میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل گرفته است. پس از بیان نظریات و نقد آنها، نسبت به بررسی وضعیت مولفه های کیفیت زندگی در جوامع شهری پرداخته و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که شهر اسلامشهر در مجموع در شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالیدی، زیستی دارای کیفیت زندگی مطلوبی نبوده است. همچنین در پایان الگوی فضایی رضایت مندی اجتماعی و اقتصادی در شهر اسلامشهر نیز در قالب نقشه ترسیم شده است

    کلید واژگان: الگوی فضایی, کیفیت زندگی, اسلامشهر, SPSS
  • غلامرضا ملکشاهی*

    گردشگری مسوولانه، نوعی از گردشگری است که با هدف ایجاد فرصت های خوب از طریق استفاده بهینه از تعطیلات، ارتقاء کیفیت زندگی ساکنان، مزایای اجتماعی-اقتصادی و حفاظت از منابع طبیعی ارائه شده است. این مفهوم پس از شناسایی اهمیت آن، برای ایجاد و بهبود بخشیدن به فرصت های تجاری در بخش گردشگری، ظاهر شد. این مقاله بر نگرش مصرف کنندگان داخلی محصولات گردشگری نسبت به گردشگری پایدار در سه مقصد گردشگری شهری شمال ایران (بابلسر، لاهیجان و سرعین) تمرکز دارد. ابتدا گونه شناسی انواع گردشگران با بهره گیری از مدل نهادی کوهن و بومی سازی آن برای ایران، انجام شد و گردشگران به سه گروه نهادی، نیمه نهادی و غیر نهادی تقسیم شدند، سپس ، میزان مسوولیت پذیری آن ها در مصرف روزانه، در مقابل اجتماع و محیط زیست مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه آماری، 386 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی و آزمون آنووا استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که گردشگران نهادی بیشترین احساس مسوولیت را مقابل جوامع محلی و محیط زیست دارند. گروه نیمه نهادی از حد متوسط (3) پایین تر هستند و گروه سوم یعنی گردشگران غیر نهادی احساس مسوولیت چندانی در مقابل رعایت حقوق جوامع محلی و محیط زیست ندارند.

    کلید واژگان: گردشگری, گونه شناسی, گردشگری مسوولیت پذیر, مدل نهادی کوهن
    Gholamreza MALEKSHAHI *

    Responsible tourism is a type of tourism that aims to create good tourism opportunities through optimal use of holidays, improved quality of life for residents, socio-economic benefits and the protection of natural resources. This concept has emerged, having identified its importance to create and enhance business opportunities in the tourism sector. This article focuses on the attitudes of consumers of tourism products towards sustainable tourism in Three tourist destinations of northern Iran (Babolsar, Lahijan and Sareyn(. First, the typology of all types of tourists was carried out using Cohen's institutional model and its adaptations for Iran and tourists have been divided into three institutional, semi-institutional and non-institutional groups. Then, their level of responsibility in daily consumption, towards the community and the environment was evaluated. A sample of 386 people was selected using the Cochran formula. For data analysis, factor analysis and ANOVA testing were used. The results of the research show that, Institutional tourists, have the greatest sense of responsibility towards local communities and the environment. The semi-institutional group, is below 3. And the third group, non-institutional tourists, has little respect for the rights of local communities and the environment.

    Keywords: tourism, typology, responsible tourism, Cohen's institutional model
  • غلامرضا ملکشاهی، صدیقه لطفی، نیلوفر تقی زاده

    جای گیری نامناسب و سازمان نیافته برخی از فعالیت های صنعتی، تولیدی و خدماتی در فضاهای شهری، در سلامت جسمی و روانی شهروندان و همچنین در سیما و منظر شهرها تاثیر نامطلوب می گذارد. هدف این مقاله، مطالعه وضعیت موجود و سنجش نگرش شهروندان درباره اثرات کارگاه ها و کاربری های صنعتی بر مبادی ورودی شهر گرگان (ورودی های شرقی، غربی و شمالی) است و با الهام از مبانی نظری تحقیق و بومی سازی آن در قالب چهار بعد زیست محیطی، کالبدی، سیما و منظر شهری و ترافیکی انجام شده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری داده ها با انجام تحقیقات میدانی، پیمایشی و با استفاده از ابزارهایی چون مشاهده و پرسشنامه انجام شده است. نمونه آماری شامل 384 نفر از ساکنان این ورودی هاست که به روش احتمالی طبقه بندی شده انتخاب شده اند. به منظور بررسی نرمال بودن داده ها، از آزمون هاای آماری کولموگوروف-اسمیرنوف و شاپیرو-ویلک در نرم افزار SPSS استفاده شد و به دلیل غیر نرمال بودن داده ها، از آزمون ناپارامتریک دوجمله ای (باینومینال)[1] استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از نظر شهروندان، کارگاه ها و کاربری های صنعتی مستقر در ورودی های شرقی و غربی تاثیرات نامطلوبی در وضعیت زیست محیطی این ورودی ها دارند؛ در حالی که در ورودی شمالی، این تاثیر نامطلوب نسبتا کمتر است. در رابطه با اثرات کالبدی، نتایج در دو ورودی شرقی و غربی نشان دهنده تاثیر نسبتا زیاد است؛ ولی در ورودی شمالی، تفاوت میانگین با نقطه انقطاع (3) معنی دار نیست. در رابطه با تاثیر برروی سیما، منظر و ترافیک، در ورودی های شرقی و غربی تاثیر نسبتا زیاد است؛ درحالی که در ورودی شمالی تاثیر کمی می گذارند. این نسبت تاثیرگذاری منطقی به نظر می رسد؛ زیرا تعداد کارگاه ها و کاربری های صنعتی در ورودی شمالی نسبت به ورودی های دیگر ناچیز است. نتایج به دست آمده، با نتایج پیشینه تحقیق مقایسه شد. نتایج نشان داد که تصمیم گیران در برنامه ریزی های گذشته، اهمیت و ارزش منابع طبیعی و محیط زیست را نادیده گرفته اند و بسیاری از صنایع بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی، طراحی و بهره برداری شده اند. جانمایی های نامطلوب و بدون برنامه صنایع و کارگاه ها و بی توجهی به آیین نامه های منطقه بندی و کاربری زمین، ازجمله مشکلات ریشه ای شهرهای مورد مطالعه بوده است. نتایج این تحقیق مشکلات مشابه را در ورودی های شهر گرگان تایید می کند.

    کلید واژگان: صنایع و کارگاه های مزاحم شهری, ورودی شهر, منطقه بندی, منطقه آمایش هماهنگ, منطقه فعالیت های اقتصادی, شهر گرگان
    gholamreza malekshahi *, sedighe lotfi, nilofar taghizadeh

    The inappropriate placement of certain industrial, production and service activities in urban spaces has negative effects on the physical and psychological well-being of citizens as well as on the urban landscape. The purpose of this article is to study the existing situation and to measure citizens' attitudes about the effects of workshops and industrial occupations on Gorgan entrances (east, west and north entrances), and inspired by the theoretical foundations of research and its adaptation with case study, was done in four dimensions: environmental, physical, cityscape, and traffic. The research method in this article is descriptive-analytical and the data collection is done by conducting field research, conducting surveys and using tools such as observation and questionnaire. The statistical sample includes 384 residents of these entries, which were chosen by the method stratified sample. The data was analyzed by the SPSS software using the Kolmogorov-Smirnov and Shapiro-Wilk test for normalization. Then, a non-parametric binomial test was used to analyze the abnormal data. The results show that, in terms of citizens, workshops and industrial uses based on the east and west entrances, they have adverse effects on the environmental status of these entries, while northern entry has relatively minor adverse effects. With regard to physical effects, Results at both east and west entry show relatively high impact, but in the case of the northern entrance, the difference between the mean and the cutoff point = 3 is not significant. In terms of impact on traffic and landscape, the east and west entry have a relatively large impact, while they have little impact on the northern entry. This ratio seems logical since the number of workshops and industries in the northern entrance is negligible compared to other entries. The results were compared with the results of previous external and internal research related to this study, the results showed that policymakers ignored the importance and value of natural resources and the environment in past planning, and that many industries were designed and operated independently of environmental considerations. Unplanned locations of industries and workshops, and without taking into account the zoning and land use rules, one of the fundamental problems of the cities studied. The results of this research confirm similar problems at the entrance of the city of Gorgan.

    Keywords: Urban disturbing industries, workshops, City entrance, Zoning, Concerted development area, Economic activity zone, Gorgan
  • غلامرضا ملکشاهی*، عامر نیکپور، سپیده غلامی
    مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها پدیده ی نوینی نیست، گرچه از نیمه دوم قرن بیستم اهمیت بیشتری یافته است. برای تقویت و گسترش این مفهوم، شناخت عوامل مرتبط با آن امری ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مرتبط با مشارکت شهروندان در مدیریت شهری میباشد. جامعه آماری تحقیق را کلیه ساکنان شهر آمل و حجم نمونه را 352 نفر تشکیل دادهاند. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای، اسنادی و نیز میدانی (پرسشنامه ای) و روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد. نتایج آزمون تی نشان میدهد که میزان مشارکت شهروندان کمتر از حد متوسط – بوده است. از بین انواع مشارکت شهروندان، تنها مشارکت اجتماعی در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار داشته و مشارکت های مالی، فیزیکی، فکری، ذهنی و سیاسی از حد متوسط پایین تر بوده است. نتایج رگرسیون نشان می دهد که از بین 8 مولفه که مورد آزمون قرار گرفتند، تنها چهار مولفه عضویت انجمنی، آگاهی، بی قدرتی و پایگاه اجتماعی اقتصادی با ضرایب همبستگی – 383 / 0 ، 333 / 0 ، 230 / 0 - و 227 / 0 به ترتیب با میزان مشارکت رابطه داشته اند.
    کلید واژگان: مشارکت, مشارکت شهروندی, مدیریت شهری, آمل
    Gholamreza MALEKSHAHI *, Amer Nikpour, Sepideh Gholami
    Generally speaking, although citizens’ participation in the urban management has received increasing credit and attention since the 20th century, it is mainly a modern phenomenon. This study primarily aims to examine the key determinants associated with citizens’ participation in urban management. The results of this study are based on a survey that has been conducted in Amol City that includes a sample of 352 individuals. The results of this analysis show that the participation rate of the citizens in the urban management is below the medium level. Further, only the rate of social participation is fairly high, whereas the other aspects of participation including political, intellectual, financial and physical participations are below the medium level. Moreover, the results of logistic regression analyses show that citizens’ participation in the urban management is significantly associated with four key determinants: associative membership, knowledge, powerlessness, and socio-economic status.
    Keywords: Participation, citizenship participation, urban management, Amol
  • غلامرضا ملکشاهی *، مصطفی قدمی، مژگان باقری حجت
    مشکلات کالبدی-فضایی، گسترش حاشیه نشینی و شکل گیری بافت های فرسوده وعدم تعادل در زمینه های مختلف خدمات رسانی در سطح محلات شهری و همجواری کاربری های ناسازگار، حاصل گسترش بی رویه و کنترل نشده ی شهرها است و موجب افزایش هزینه های حمل ونقل، افزایش هزینه های زیربنایی و افزایش سرانه هزینه های خدمات رسانی در شهر می شود. توجه به اصول توسعه میان افزا در محدوده های دارای ظرفیت شهر، مانند: بافت های فرسوده، مخروبه، حاشیه نشین، اراضی بایر و بافت های ناکارآمد شهری و همچنین مناطق اولویت بندی شده، می تواند به عنوان یکی از راهبردهای اساسی برای دستیابی به رشد هوشمند شهری، جهت پیشگیری و درمان این مشکلات کمک کند. شهر اهواز به عنوان مرکز سیاسی استان، وجود صنایع مختلف برای عرضه شغل، و تنوع در عرضه ی انواع خدمات، از زمان جنگ تحمیلی تا کنون مکانی برای جذب جمعیت های مهاجر از روستاها و شهرهای اطراف بوده است. این امر موجب شکل گیری مشکلات کالبدی-فضایی و گسترش ناموزون شهر و ظهور پدیده پراکنده رویی در شهر شده است. بیشترین محدوده های دارای ظرفیت برای توسعه میان افزا در منطقه2 واقع است. هدف مقاله حاضر شناسایی ظرفیت های توسعه میان افزا در این منطقه و اولویت بندی آن ها می باشد. در این پژوهش ابتدا توسعه میان افزا در سه حوزه اصلی (بافت فرسوده، زمین های بایر و کاربری های ناسازگار) در منطقه 2 شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای ارزیابی ظرفیت های توسعه میان افزا در بافت های ساخته شده، از شاخص های دسترسی، کالبدی و اجتماعی و برای ظرفیت سنجی توسعه میان افزا در بافت های ساخته شده منطقه از تکنیک دیمتل و روش فازی در نرم افزار ArcGISاستفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حدود 1720 هکتار زمین های بایر، 114 هکتار اراضی نظامی و 1. 5 هکتار اراضی مخروبه در این منطقه وجود دارند. در رابطه با بافت های ساخته شده، با توجه به نقشه اولویت بندی شده که در 5 دسته تقسیم بندی شده است، اولویت اول با مساحت 58 هکتار، اولویت دوم با مساحت 354 هکتار، اولویت سوم با مساحت 174 هکتار، اولویت چهارم با مساحت 115 هکتار و اولویت پنجم با مساحت 40 هکتار در رتبه های یک تا پنجم قرار گرفته اند. محله های کیان آباد، سیدخلف، امانیه، کیانپارس شرقی و کیانپارس غربی در اولویت اول و دوم قرار دارند.
    کلید واژگان: توسعه میان افزا, کاربری های ناسازگار, بافت فرسوده, دیمتل, منطقه2اهواز
    Gholamreza MALEKSHAHI *, Mostafa Ghadami, Mojgan Bagheri Hojat
    Spatial problems, expansion of marginalization, and the formation of worn out tissues, and the lack of balance in the different services of urban districts, and neighborhood of incompatible land use, is the result of the uncontrolled expansion of cities. This will increase transportation costs, infrastructure costs and per capita cost of services in the city. Pay attention to the principles of infill development in areas with capacity in the city, such as: worn, eroded, marginal, exhausted and inefficient urban fabric in addition to the priority areas, can be considered as one of the main strategies to achieve smart urban growth, to prevent and treat these problems. Ahwaz as a capital of the province, the existence of different industries to provide jobs, and diversity in delivering a variety of services, since the imposed war, it is a place of attraction of the migrant populations of the surrounding towns and villages. This led to the formation of spatial problems, as well as the uneven spread of the city and the emergence of a phenomenon known as sprawl in urban areas. The zone 2 of Ahwaz has the largest capacity of Infill Development. The purpose of this document is to identify the capacity of infill development in this zone and to prioritize them. In this research, firstly, the infill development in the three main domains (worn out tissues, wasteland, and incompatible land use) was studied in zone 2 of Ahwaz. Next, to evaluate the infill development capabilities in constructed textures, Indicators of accessibility, physical and social, and to measure the infill development capacity in constructed textures, the DEMATEL technique and fuzzy method was used in the ArcGIS software. The results show that there are about 1720 hectares of wasteland, 114 hectares of military land and 1.5 hectares of ruined land in this zone. Regarding the fabrics built, according to a hierarchical map divided into 5 categories, the first priority is 58 hectares, the second is 354 hectares, the third is 174 hectares, the fourth is 115 hectares and the fifth is 40 hectares, are class's from 1 to 5. The districts of Kian Abad, Seyed Khalaf, Amaniye, East Kianpars and west Kianpars are ranked in the first and second priorities.
    Keywords: Infill development_Incompatible land use_Worn texture_DEMATEL_Zone 2 Ahvaz
  • عامر نیک پور *، غلامرضا ملکشاهی، عباس مهرعلی تبار، میلاد حسنعلی زاده
    تغییر در نظام های شهری فرایندی پیوسته است که به طور همزمان در سطوح فضایی مختلف در حال رخ دادن است. این مقاله با هدف بررسی تحولات نظام شهری استان مازندران در 60 سال گذشته تدوین شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و مبنای آماری داده ها، نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن می باشد. در این تحقیق با استفاده از نرم افزار Excel داده های جمعیتی نقاط شهری طبقه بندی شد و با استفاده از مدل های رتبه اندازه، حداختلاف طبقه ای تصحیح شده و ضریب کشش پذیری نظام شهری استان مازندران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. با کمکGis نقشه های توزیع فضایی نقاط و پهنه های تراکم جمعیت شهری نیز ترسیم شد. نتایج نشان می دهد شهرنشینی در مازندران هر چند همگام با کل کشور حرکت می کند، لیکن شتاب آن نسبت به کشور کندتر است. در این دوره تعداد شهرها 6 برابر، جمعیت شهرنشین 12 برابر و نسبت شهرنشینی نیز به 42. 2 درصد افزایش یافت. بر اساس مدل رتبه اندازه بین جمعیت واقعی و مطلوب شهرها اختلاف رو به افزایشی به صورت مازاد جمعیت دیده می شود، و همان گونه که گرایش به تعادل در سطوح بالا نظام سلسله مراتبی مشهود است در سطوح پایین آنچنان بهبودی ملاحظه نمی گردد. در قاعده تصحیح شده استورجس حد اختلاف طبقات به 6/5 برابر و تعداد طبقات به 10 طبقه شهری افزایش یافته است، و اختلاف چشمگیری بین تعداد شهرها و جمعیت آنها در آخرین طبقه این مدل مشاهده می شود، این امر بیانگر عدم تعادل و گسیختگی وضعیت سلسله مراتب نظام شهری است. نتایج مدل ضریب کشش پذیری نیز نشان می دهد شهرهای کوچک و روستاشهرها در دهه های اخیر رشد پایین و منفی داشته اند که افول نقش آن ها موجب شده است جهت تعادل در نظام شهری مازندران با خطر جدی روبرو شود.
    کلید واژگان: نظام شهری, شهر کوچک, عدم تعادل, مازندران
    Amer Nikpour *, Gholamreza Malekshahi, Abbas Mehralitabar, Milad Hasanalizadeh
    The change in urban systems is a continuous process that simultaneously occurs at different levels of space. This article aims to study the evolution of the urban system of Mazandaran province in the last 60 years. The research method is descriptive-analytic and the statistical basis of the data is the results of general population censuses and housing. In this research, Excel data was categorized by demographic data of urban areas and using the rank-size models, the class-adjusted minimum and the pulling coefficient of the urban system of Mazandaran province were analyzed. With Gis, maps of the spatial distribution of urban population were also drawn. The results show that urbanization in Mazandaran is moving along with the whole country, but its acceleration is slower than that of the country. In this period, the number of cities increased 6 times, urban population 12 times, and urbanization increased to 42.2 percent. According to the model, the size of the real and desirable population of cities is seen to be increasing as a surplus population, and as the tendency to balance is evident at high levels of the hierarchical system, there is no such improvement at the lower levels. In the corrected rule of Storges, the degree of difference between classes is increased to 5.6 times, and the number of classes to 10 metropolitan areas has increased, and there is a significant difference between the number of cities and their population in the last floor of this model, which indicates the imbalance and disruption of the situation The hierarchy of the urban system. The results of the model of pulling coefficient show that the small towns and villages in recent decades have been low and negative growth, whose declining role has caused a serious risk of balance in the Mazandaran city system.
    Keywords: urban system, small town, Imbalance, Mazandaran
  • غلامرضا ملکشاهی*، عامر نیک پور، ساناز حبیبی

    رضایت از محیط مسکونی، عامل مهمی برای دستیابی به رضایت از زندگی است. یکی از مهم ترین اقدامات دولت برای تامین مسکن مناسب برای طبقات با درآمد کم و متوسط، سیاست ساخت و عرضه مسکن مهر است. چنین به نظر می رسد که این سیاست تاکید ویژه ای بر جنبه های کمی مسکن داشته و بیش از توجه به جنبه های اجتماعی، بعد اقتصادی مسکن را نشانه گرفته است. پروژه مسکن مهر، بزرگترین طرح ملی مسکن می باشد که به علت ماهیت گسترده و نو بودن آن در کشور نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه دارد. هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه میزان رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر دولتی و خودمالک در شهر آمل است. این مقاله از نظر روش شناسی از نوع توصیفی_تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روش های کتابخانه ای و اسنادی_پیمایشی استفاده شده است. حجم نمونه برآورد شده به روش کوکران برابر 253 نفر بوده است. برای شناخت و تحلیل وضعیت رضایت مندی ساکنان از مجتمع های مسکن مهر شهر آمل، با توجه به غیرنرمال بودن داده ها از آزمون های ناپارامتریک استفاده شده است. برای تحلیل و شناخت وضع میزان رضایت مندی از آزمون باینومیال، برای مقایسه میزان رضایت مندی در دو مسکن مهر دولتی و خصوصی از آزمون یومن ویتنی و برای رتبه بندی انواع رضایت از آزمون فریدمن استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که در مسکن مهر دولتی، در هیچ مولفه ای رضایت وجود ندارد. در مسکن مهر خودمالک نیز نارضایتی از مولفه های تسهیلات مجتمع و دید و منظر مشاهده می شود. در مورد بقیه مولفه ها، رضایت یا عدم رضایت از هیچ یک از مولفه ها معنی دار نمی باشد. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان می دهد که در بین تمامی مولفه ها، بین مسکن مهر دولتی و خودمالک تفاوت معنی داری وجود دارد.

    کلید واژگان: رضایت مندی, مسکن مهر, خودمالک, آمل
    gholamreza malekshahi *, Amer Nikpour, Sanaz Habibi
    Introduction

    Satisfaction with the residential environment is an important factor for attaining life satisfaction. One of the most important measures of the Iranian state is the provision of housing for low and middle income classes in cities through the Mehr Housing Project. It seems that the policy behind this project paid particular attention to quantitative aspects of housing rather than its social and economic characteristics. The Mehr Housing Project is the biggest national housing plan which needs to be studied in terms of its outcomes due to its broad and new character in Iran. The present research aims to investigate and compare the satisfaction level of the residents of the state-initiated andself-owned Mehr houses in Amol.

    Methodology

     The research methodology was based on descriptive and analytical approaches and the required data was collected via field survey and secondary documents. The number of samples was determined using Cochran formula to be 253. Due to data abnormality, nonparametric tests were applied to analyze the residents’ satisfaction. Also, the binomial test was used to investigate and identify the satisfaction level with both state-initiated and self-owned Mehr houses. The Mann-Whitney U test was applied to compare the satisfaction level between state-initiated and self-owned Mehr housing project. Finally, Friedman’s test was used to rank the satisfaction level of residents. Amol state Mehr housing, with 546 households, is located in Hezarsangar Avenue, Amol, Iran.These complexes were constructed by 4 different cooperative companies. In addition, there are 3 other self-owned Mehr housing complexes, includeing the Paniz complex with 64 units and Pahlevanzadeh complex with 64 units, both located on the Taaleb-e Amoli avenue, and Royal-Roz complex with 182 units located on the Mirzahashem-e Amoli boulevard. The socio-economic condition, landscape and access in the self-owned Mehr housing is better than that in the state Mehr hosing.Cochran’s method was used to determine the sample size. Eventually, 253 households(153 households from the state Mehr hosing and 100 households from self-owned Mehr housing)were interviewed. Due to data abnormality, nonparametric tests were used to analyze the residents’ satisfaction. The applied methods include the binomial, Mann-Whitney and Friedman tests.

    Results and discussion

    In this article, we tried to evaluate the objective and subjective factors that affect residents’ satisfaction with the state and self-owned Mehr hosing. The results show that the satisfaction level is low in all the housing components, the minimum satisfaction level being associated with the facilities, visibility and landscape. In Mehrself-owned housing, a dissatisfaction is observed with the components of facilities, visibility and landscape. As for the other components, given that the significance level was 0.05, the satisfaction or dissatisfaction level with any of the components was not significant. However, the degree of satisfaction with Mehr self-owned housing is relatively higher than that of the state.According to the results, Mehr housing complexes do not meet the expectations of residents. It can thus be argued that certain quantitative aspects along with the apperance of the houses have been prioritized in planning the construction and implementation of the Mehr housing project. The results are consistent with previous research results for mostcomponents. As a result, neglecting the quality, needs and satisfaction of residents has led to dissatisfaction with Mehr housing project. Therefore, managers and planners need to review the objectives and receive feedback from residents.
     

    Conclusion

     
    In providing housing for low-income groups, quality improvement, particularly in the area of the quality of physical space, the provision of educational, health and commercial services, the provision of sports equipment, playgrounds and greenery, the reinforcement of public transport and landscaping are necessary and effective on the satisfaction of residents. It is thus suggested to develop some strategies to achieve the above objectives for the Mehr housing complexes in Amol.
    The culture-led urban regeneration and cultural tourism are two sides of a coin in the renovation of valuable urban areas. The first is a comprehensive process for saving the deteriorated urban areas of the city from the destruction of physic and activity, and the latter is the most effective way of promoting people’s participation, culture and art and mobilizing social and cultural forces for old urban areas.  Culture-led urban regeneration is one of the most recent approaches to sustainable urban regeneration, which, after many years of experience, has proved its legitimacy not only as a theoretical approach, but also as a practical strategy for the modernization and improvement of the old neighborhoods. The contribution of the cultural and human heritage of valuable neighbors to the process of regeneration can be realized because the local economy and related businesses would be supported through tourism development and tourists’ interest in such neighborhoods. Therefore, the culture-led urban regeneration through tourism development can be considered as one of the most promising solutions for the sustainable regeneration of old towns.When tourism is considered as way of rehabilitation of the underlying culture, culture-based tourism is clearly intended. Cultural tourism is defined as a type of tourism whose main purpose is to spread the horizons of knowledge through the discovery of artistic heritage or architecture of a land. This article investigates the interaction of the two in the framework of strategic planning of cultural tourism development in the old fabric of Rasht, which covers the Zahedan and Sagharisazan neighborhoods. The research method is descriptive-analytic, using a combination of qualitative and quantitative tools, including a questionnaire, for data collection. The internal and external factors are evaluated through a panel of 30 local experts, including experts from the Municipality and Cultural Heritage and Tourism Department. The sampling method was snowball sampling due to the uncertainty of the population.The results show that, despite having its own cultural resources, the old fabric of Rasht has not been able to use local resources due to the weakness of the cultural tourism infrastructure and the lack of creativity in the use of art and culture in the process of culture-led urban regeneration.Prioritized strategies, executive policies and action plans were developed for mobilizing cultural and artistic sources in developing cultural tourism while actively protecting cultural heritage and identity simultaneously. Creating new and different tourist attractions through reviving ritual traditions, improving historic buildings by planning attractive activities for tourists and pedestrinization of Bazar-Khahar-e- Imam –Zarjub are among the most prioritized strategies designed for cultural-led urban regeneration through urban tourism in the old fabric of Rasht. Besides, the results of this article show that the plan for tourism development in the Iranian historical neighborhoods should be a long-term plan that prioritizes the provision of infrastructure and changes in short-term views towards urban management

    Keywords: Satisfaction, Mehr housing, self-owned, Amol
  • عامر نیک پور، غلامرضا ملکشاهی، مهدی فقیه عبدالهی، ماریا قریشی نیاکی
    گسترش شهرنشینی و ایجاد شرایط خاص زندگی نیازمند نگاه ویژه به مقوله فضای امن شهری است تا بتوان ابعاد گوناگون احساس امنیت را درک و به کشف عوامل تاثیرگذار در آن پرداخت. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرم محلات شهر و تبیین رابطه میان آن ها و احساس امنیت است. نوع پژوهش حاضر کاربردی است و در تدوین آن از روش های توصیفی- تحلیلی و اسنادی-پیمایشی استفاده شده است. داده های مورداستفاده از بلوک های آماری و از طریق پرسشنامه هایی که به طور تصادفی و متناسب با جمعیت هر محله در بین شهروندان توزیع شد، به دست آمد و برای استخراج و تحلیل داده های این پژوهش از نرم افزار GIS و SPSS استفاده شده است. بر این اساس، ابتدا فرم محلات مشخص و سپس برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ آن برابر با (0٫84) به دست آمد و برای محاسبه اختلاط کاربری های شهری از مدل ضریب آنتروپی شانون بهره گرفته شد. نتایج حاصله از پایش آماری اطلاعات جمع آوری شده، نشان داد که رابطه معناداری بین فرم شهر و احساس امنیت وجود دارد؛ به طوری که با افزایش میزان فشردگی در محلات شهری، احساس امنیت بیشتری در بین ساکنان این محلات ایجاد می شود.
    کلید واژگان: احساس امنیت, فرم شهر, آمل
  • غلامرضا ملک شاهی*، صاحبه وکیلی

    توزیع عادلانه خدمات و امکانات شهری، از مهم ترین موضوعات در مطالعات شهری به شمار می آید. ازنظر جغرافیایی، عدالت اجتماعی شهر مترادف با توزیع فضایی عادلانه امکانات و منابع، بین مناطق مختلف شهری و دستیابی برابر شهروندان به آنهاست و از اهداف آمایش شهری به شمار می آید . عدم توزیع عادلانه این امکانات و منابع، به بحران های اجتماعی و مشکلات پیچیده فضایی خواهد انجامید. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی توزیع خدمات عمومی در شهر سقز با توجه به عدالت اجتماعی است. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی-تحلیلی با استفاده از سه مدل ضریب مکانی(L.Q)، ضریب امتیاز استاندارد شده و ویکور (VIKOR) به منظور رتبه بندی توزیع امکانات و خدمات در سطح محله های شهر است. برای اطمینان از صحت داده های به دست آمده، به تلفیق این سه مدل با استفاده از مدل کپ لند پرداخته شده است. همچنین به منظور تهیه جداول و نقشه ها، از نرم افزار های ArcGIS و Excelاستفاده شده است. نتایج به دست آمده از مدل استاندارد نشان می دهد که تفاوت بارزی در سطح محله ها وجود دارد؛ به طوری که بیش از 50درصد از محله ها دارای میانگین استاندارد شده منفی می باشند. نتایج به دست آمده از مدل L.Qحاکی از این است که توزیع خدمات بر اساس توزیع جمعیت صورت نگرفته و نتایج مدل ویکور نشان می دهد که محله یک بیشترین سطح برخورداری از امکانات و خدمات شهری را داراست؛ ازاین رو، به نظر می رسد مسئولان محلی شهر سقز باید با سیاستگذاری های اصولی و منطبق بر عدالت اجتماعی، شکاف بین محله ها را کاهش دهند.

    کلید واژگان: عدالت اجتماعی, خدمات عمومی, توسعه پایدار, آمایش شهری, رتبه بندی, سقز
    gholamreza malekshahi, sahebe vakili

    Fair distribution of urban services and facilities is one of the important subjects in urban studies. Geographically, social justice of city corresponds with the fair distribution of amenities and resources among the different regions and equal access of all citizens to them which is one of the urban planning objectives. Clearly, unequal distribution leads to social crises and complicated spatial problems. The main objective of the research is to investigate the distribution of urban services in different neighborhoods of Saqqez regarding the social justice. The methodology of the research is based on descriptive - analytical approaches by using three different models of Location Quotient (L.Q), standardized score coefficient and VIKOR to prioritize and rank the distribution of facilities in the neighborhoods of the city. Kapland model was used to integrate three models for further validity of the obtained data.Also thematic maps are presented using Excel and ArcGIS. The results showed a considerable gap among the neighborhoods regarding to the distribution of urban services as more than 50 percent of the neighborhoods have negative standardized mean. According to the L.Q there is not coincident between population and service distribution. Neighborhood 1 had the highest level of urban services. So it seems that local urban authorities should reduce the level of inequity among the neighborhood by devising policies based on the principles of social justice.

    Keywords: social justice, public services, sustainable development, urban planning, ranking, Saqqez
  • غلامرضا ملکشاهی، صاحبه وکیلی
    یکی از معیارهای توسعه پایدار شهری توجه به توزیع متوازن جمعیت است، لذا توزیع خدمات شهری باید به گونه ای باشد که عدالت اجتماعی و فضایی را برقرار نماید، هدف از این پژوهش ارزیابی میزان کارایی خودهمبستگی فضایی در تحلیل پراکنش فضایی خدمات عمومی شهری است. محدوده مورد مطالعه شهر سقز در استان کردستان می باشد. در راستای دست یابی به این هدف ضمن معرفی و ارزیابی کارآیی مدل خودهمبستگی فضایی [1] ،شاخص موران [2] و آماره عمومی G با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (Arc GIS) و نرم افزار Geodata که به وسیله آن امکان تحلیل توزیع خدمات شهری به صورت یکپارچه فراهم می شود. به تحلیل و توزیع فضایی و دسترسی 10 نوع خدمات عمومی که در سطح شهر سقز پراکنده شده پرداخته تحلیل دسترسی یکپارچه خدمات شهر سقز بیانگر این واقعیت است که ضریب موران (16/0) نشان می دهد الگوی رشد شهر به الگوی پراکنده نزدیک بوده ولی بر اساس شاخص عمومیG ملاحظه می شود که مقادیر کاربری های خدماتی دارای خوشه بندی پایین هستند ضریب دو متغیره موران برابر 26/0Morans I=- می باشد مدل دو متغیر موران بیانگر این واقعیت است که بین تراکم جمعیت و توزیع کاربری ها رابطه معنادار وجود ندارد.
    کلید واژگان: خود همبستگی فضایی, خدمات عمومی, مدل یکپارچه دسترسی, عدالت اجتماعی, شهر سقز
    Gholamreza Malekshahi, Sahebeh Vakili
    Considering the even distribution of population is one of the criteria for urban sustainable development. Therefore the distribution of urban services should be in such a way that establishes social and spatial equity. The purpose of this study is to evaluate the efficiency of Spatial Autocorrelation in analyzing spatial distribution of urban public services. The scope of the study is Saghez town of Kurdestan province. Obtaining this purpose, while introducing and evaluating the efficiency of Spatial Autocorrelation Model, Moran Index, and general index of G with the help of geographic information system (Arc GIS) and Geodata software by which analyzing urban services distribution be provided in unified, the researcher surveys the spatial analysis and distribution and access to ten kinds of public services which has been distributed in Saghez areas. Analyzing integrated access of Saghez services indicates Moran coefficient (16%), showing that the growth model in Saghez is close to the distributed model. But according to the general index of G, services users show a low clustering. Accordingly bivariate Moran coefficient is -%26(Moran I= -%26). Bivariate Moran model indicates no meaningful relationship between population density and users distribution.
    Keywords: spatial autocorrelation, public services, access integrated Model, social equity, Saghez town
  • صدیقه لطفی*، غلامرضا ملکشاهی، مریم نجفی
    تجارب نشان می دهد که کانون های کوچک شهری با توسعه متوازن و هماهنگ با شرایط محیطی خود، ضمن کاهش تفاوت های اقتصادی اجتماعی درون منطقه ای، به تحقق عوامل و زمینه های توسعه پایدار می انجامند. با توجه به اهمیت این شهرهای کوچک و نوپا هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش شهرهای نوپا در توسعه پایدار و تاثیر آنها در جلب و جذب جمعیت و بهبود شاخص های اجتماعی و اقتصادی خانوارهای شهری است که با مقایسه رضایت شهروندان با شرایط قبلی اهمیت تغییر مکان روستایی به فضای شهری به بررسی نتایح چنین تغییری پرداخته می شود. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر روش های توصیفی- تحلیلی است که با برداشت و روش پیمایشی جهت تکمیل پرسشنامه های مورد نظر همراه شده است. داده های تحقیق بوسیله نرم افزار SPSS پردازش و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از یافته های تحقیق حاکی از آن است که میزان رضایتمندی شهروندان از تمامی امکانات موجود در شهر در سطح بالایی قرار دارد. همچنین نتایج نشان می دهند که تغییر روستای خشرودپی به شهر فرصت های شغلی جدیدی ایجاد نموده و باعث بهبود مولفه های اجتماعی مانند آگاهی مردم از حقوق شهروندی آنان گردید. تقریبا همه آزمون های آماری تحقیق تایید نموده است که سطح کیفیت زندگی با تغییر روستا به شهر ارتقا یافته است. بنابراین می توان نتیجه گیری نمود که تجربه تغییر مکان های روستایی به مراکز شهری می تواند شرایط بهتری را برای این کانون ها ایجاد نماید بدون آنکه منجر به مهاجرت روستا - شهری گردد.
    کلید واژگان: شهرنوپا, تغییر روستا به شهر, تعادل بخشی, خشرودپی
    Sedighe Lotfi *, Maryam Najafi
    Evidences indicate that small urban centers with balanced and coordinated development corresponded with their environment; while reducing socio-economic differences within regions lead to realization of sustainable development. Given the importance of these small new founded towns; the main purpose of the paper is to investigate the role of these centers in urban sustainable development and their impact on the recruitment of population and development of socio-economic indicators for urban households by comparing the level of resident satisfaction in post change era from village to town. The methodology of the research is based on analytical and descriptive approaches which was accompanied a field work to complete the given questionnaires. The data were processed and analyzed using SPSS. The results revealed that there is a significant satisfaction among the citizens regarding to the new established facilities. Also the research findings show that transformation of village into city created job opportunities and improved the social components of people knowledge about their urban rights. Almost all of the statistical tests of the research confirmed that the level of quality of life has promoted by formation of the town. It can be concluded that the experience of rural places change into urban centers provides a better condition and opportunity for such settlements without leading to rural-urban migration.
    The results revealed that there is a significant satisfaction among the citizens regarding to the new established facilities. Also the research findings show that transformation of village into city created job opportunities and improved the social components of people knowledge about their urban rights. Almost all of the statistical tests of the research confirmed that the level of quality of life has promoted by formation of the town. It can be concluded that the experience of rural places change into urban centers provides a better condition and opportunity for such settlements without leading to rural-urban migration.
    Keywords: rurban, new founded, equilibrium, rural, urban change, Khoshroudpay
  • عامر نیکپور *، غلامرضا ملکشاهی، فاطره رزقی رمی
    توسعه پایدار به مفهوم استفاده ی خردمندانه ازمنابع در چارچوبی متشکل از عوامل محیطی،اقتصادی واجتماعی است که هدف آن جلوگیری ازکاهش و نیز بهبود دادن کیفیت زندگی کنونی ضمن اینکه کیفیت زندگی نسل های آینده حفظ شود.درواقع دستیابی به توسعه پایدار شهری به منظوربهره برداری مناسب از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان، اجتماع و طبیعت که هدف نهایی برنامه ریزان و مدیران توسعه شهری می باشد. هدف اصلی تحقیق پاسخ به این سوال که وضعیت توزیع و پراکنش شاخص ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدار چگونه است؟روش تحقیق دراین مقاله روش توصیفی-تحلیلی است. همچنین جهت دستیابی به این هدف از ضریب آنتروپیشانون، مدل وایکورو ضریب تغییرات شاخص هابرای میزان توزیع توسعه پایدار و جهت میزان تاثیرگذاری شاخص های که منتخببر روندتوسعه پایدار در شهر بابل از نرم افزار SPSS استفاده شده است. براساس5 شاخص کلی و44 متغیر از شاخص های عدالت اجتماعی استفاده شده است. جامعه آماری 12منطقه شهر بابل براساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سال1390 است.نتایج حاصل از مدل پرازش رگرسیونی نشان می دهد که مناطق دوازده گانه شهر بابل از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه متفاوت بوده همچنین، از بین5 شاخص منتخب تنها سه شاخص(کالبدی،درمانی و آموزشی و فرهنگی)در روند توسعه پایدار در شهر بابل رابطه معنا داری دارد به طوری که این سه شاخصت اثیر مستقیمی بر روند توسعه پایدار مناطق شهر بابل داشته اند. نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که ازلحاظ برخورداری ازشاخص اجتماعی و اقتصادی، منطقه9، شاخص آموزشی و فرهنگی منطقه 4، شاخص کالبدی و درمانی منطقه 10 و شاخص کیفیت مسکن منطقه12دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و ازنظر میزان محرومیت ازلحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی منطقه12،شاخص های آموزشی و فرهنگی،کالبدی و کیفیت مسکن منطقه9وشاخص درمانی منطقه6به عنوان محروم ترین مناطق ازلحاظ برخورداری ازشاخص های منتخب می باشند.همچنین در زمینه شاخص های تلفیقی منطقه9به عنوان محروم ترین منطقه ومنطقه3 به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید.
    کلید واژگان: شهرعدالت محور, توسعه پایدار, شاخص های توسعه, شهر بابل
  • عامر نیک پور، غلامرضا ملکشاهی، فاطره رزقی
    نابرابری های اجتماعی پدیده ای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسان ها تاثیر می گذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابری ها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در ادبیات برنامه ریزی شهری دیدگاه های متفاوتی وجود دارند که سعی نموده اند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تاثیرگذار در توسعه یافتگی مناطق معرفی نمایند. شهر متراکم یکی از الگوهای فرم پایدار می باشد که با هدف جلوگیری از گسترش شهر، به دنبال توزیع مناسب خدمات و تقویت شاخص های اقتصادی_اجتماعی در بین مناطق است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است که در آن از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T و مدل های تصمیم گیری چند معیاره (TOPSIS،SAW،VIKOR) و C.V استفاده شده است. در این تحقیق شاخص های توسعه براساس پنج بعد و 44 متغیر تعریف شده اند و داده های تحقیق نیز از بلوک های آماری سرشماری سال1390 استخراج شده است. جامعه آماری پژوهش، 12 منطقه شهر بابل بوده که محدوده های آن منطبق بر تقسیمات کالبدی مرکز آمار ترسیم شده است. بر اساس نتایج پژوهش، توزیع و پراکنش شاخص های توسعه در شهر بابل نوعی عدم تعادل فضایی را نشان می دهد، به طوری که نزدیک به 8/25 درصد از جمعیت شهر در مناطق توسعه یافته (3، 4و10) ، 5/14 درصد جمعیت در مناطق با توسعه متوسط (7و12) و 5/59 درصد در مناطق ضعیف و کمتر توسعه یافته (1 ،2 ،5 ،6 ، 8 ، 9و11) ساکن هستند. همچنین نواحی مرکزی شهر از سطح توسعه یافتگی بیشتری نسبت به مناطق پیرامونی و نیمه پیرامونی برخوردار می باشند و تفاوت معناداری میان ضریب توسعه در بین مناطق براساس طبقه بندی تراکم ساختمانی دیده می شود؛ به طوری که میانگین این ضریب در مناطق متراکم بیشتر از مناطق کم تراکم است. در نهایت مناطق 3 و 4 به عنوان مناطق توسعه یافته و مناطق 6 و 9 به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته شهر بابل مشخص شده اند.
    کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, عدالت فضایی, تراکم شهری, ضریب توسعه, بابل
  • رحیم بردی آنامرادنژاد*، غلامرضا ملکشاهی، عبدالحمید محمدی
    یکی از زمینه های ناپایداری توسعه شهری بویژه در کشورهای در حال توسعه، سکونتگاه های غیررسمی می باشد. این سکونتگاه ها ضمن آن که سیمایی آشفته و بی نظم در بخش خاصی از شهر بوجود می آورند، لطمات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گسترده ای را برکل مجموعه شهر تحمیل می کنند. امروزه سکونتگاه های غیررسمی شهرگنبدکاووس شامل محلات افغان آباد، سیدآباد، بدلجه و چای بوئی می باشند. این محلات، نابرابری های فضایی - اجتماعی در شهر را تشدید کرده و مدیران شهری را با چالشی جدی مواجه نموده اند. لذا این پژوهش باهدف ارزیابی نقش سکونتگاه های غیررسمی در گسیختگی فضایی ساختار شهری گنبد کاووس انجام گرفت. روش تحقیق بکاررفته نیز؛ ترکیبی ازروش های تحلیلی- توصیفی و پیمایشی میباشد تا بتواند با تجزیه وتحلیل آماری داده های بدست آمده به اهداف تحقیق نزدیکترشود. لذا در این مقاله از متغیرهای مندرج در 384 پرسشنامه(حجم نمونه) برای پیشبرد تحقیق بهره گرفته شده است. همچنین، برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کای- دو و نیز همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد اکثر زمینهای محلات مورد نظر فاقد مجوز و سند رسمی برای ساخت و ساز می باشند. با این وجود از خدمات و تسهیلات شهری استفاده نموده و به رشد خود در بدنه شهر همانند محلات دیگر ادامه می دهند لیکن با ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نابسامان خود نوعی گسیختگی را برکل فضای شهر گنبد کاووس تحمیل نموده اند.
    کلید واژگان: سکونتگاه های غیررسمی, گسیختگی فضایی, ساختارشهری, عناصر کالبدی, گنبد کاووس
    Rahimberdi Annamoradnejad *, Gholamreza Malekshahi, Abdolhamid Mohammadi
    One of the unstable areas of urban development, particulary in developing countries, is formation of informal settlement in urban areas and its suburbs.While these settlements considered as basic elements of disorder for certain parts of the city, they cause social, economical and cultural losses to the hole body of the city. Right now informal settlement of Gonbad Kavous include Afghan Abad, Seid Abad, Badaljeh and Chai Bouii that intensified spatial inequalities in the city.This study was done to evaluate the role of informal settlements in urban fragmentation of Gonbad's spatial struture. The methodology used a combination of analytical methods-descriptive and statistical to analize the survey data and to make them closer to the research objectives. For data analysis and draw maps and graphs SPSS Excel, and GIS used.Finding showed that most land areas in question have no official municipality document that permits to make such a buildings. However these settlements use muniapal services and facilities like other parts of the city and continue to grow in the city but their turbulant and chaotic aspects, irregular network of passages and the lack of standards for spatial distribution, impose considerable social and economic problems to urban fragmentation of Gonbad Kavous.
    Keywords: Informal settlements, Spatial Disintegration, Urban Structure, physical elements, Gonbad Kavous
  • غلامرضا ملکشاهی، سیده زهرا حسینیان
    امروزه اکوتوریسم یکی از مهمترین فعالیت های اقتصادی در نقاط مختلف جهان به شمار می رود. به دلیل گرایش بخش قابل توجهی از جمعیت گردشگران بین المللی به آن و نیز ارتقاء سطح درک ارزش های زیست محیطی و افزایش حفاظت از منابع طبیعی در سطح جهان، ارزش اکوتوریسم روز به روز در حال افزایش است. گردشگریخانه های دوم جزئی ازصنعتگردشگریبهحسابمی آیدکه می تواندبابرنامهریزیاصولیومناسبوشناساییمزیت ها ومحدودیت هایآن،نقشموثریدرتوسعه اینمناطقودرنتیجهتوسعهملیوتنوع بخشیبهاقتصادملیبرعهدهداشتهباشد. مجموعه روستایی چلاو از توابع شهرستان آمل ازجملهروستاهایییلاقیاستانمازندران استکهشکل گیریخانه های دومعمدتا و به صورت بی رویه طیدهه اخیرشدتیافتهاست. دراینتحقیقبااستفادهازروش های توصیفیوتحلیلی،اثراتگسترشخانه هایدومبرتغییرات اقتصادی و زیست محیطی روستاهای منطقه چلاو موردتحلیلقرارگرفتهاست. داده های گردآوری شده توسط نرم افزار SPSS پردازش شده است. برای تحلیل داده ها از روش هایتحلیلآماری مختلف استفادهنموده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که گسترشخانه هایدومدرروستاهای منطقهموردمطالعه، پیامدهایمثبتاقتصادیهمچون اشتغال زایی، افزایش درآمد و توان مالیساکنین و اثرات منفی زیست محیطی همچون تخریب چشم اندازهای طبیعی،تخریبوتغییرکاربریباغاترا درپیداشتهاست.
    کلید واژگان: آمایش ناحیه ای, گردشگری روستایی, خانه های دوم, تغییر کاربری, اثرات محیطی, منطقه چلاو
    Gholamreza Malekshahi, Zahra Hosainian
    Ecotourism is one of the most important economic activity in today's world it is. Because a significant portion of the population trends of international tourists to ecotourism and promoting environmental appreciation And enhance the conservation of natural resources globally, Ecotourism is growing in value every day. Second home in rural areas is one of the segments of tourism industry which can play an important role in the diversity of national and local economy by principle planning and identifying its threats and advantages. The rural collection of Chelove in Amol Township is an untouched area of the province which now the mushroom growth of second homes created intensive changes in the recent decade. This study aims to investigate the economic and environmental impact of second home in rural area of Chelove. The methodology of the research is based on the descriptive-analytical methods. The data were processed via SPSS and also different statistical models were used to analyze the data. The results indicated that growth of second homes however had positive economic impact in the area but created different negative environmental effects such as destruction of natural landscapes, and intensive land use changes of orchards.
    Keywords: Regional Planning, Rural Tourism, second home, land use change, environmental impact, Chelove
  • صدیقه لطفی، غلامرضا ملکشاهی، مهدیه مهدوی
    شهرها نیز مانند موجودات زنده ای هستند که رشد و زوال را تجربه می کنند. اگر عوامل منفی نظم و سازمان فضایی آنها را برهم زنند فرایند زوال آنها تسریع خواهد شد. بنابراین شهر های کهن و باستانی ایران،که دارای هویت ویژه ای هستند و دارای بافت های قدیمی با ارزش و تاریخی اند در معرض زوال و فرسودگی هستند. شهر بابل به عنوان یکی از شهرهای قدیمی شمال ایران ب در معرض خطر نابودی و فرسودگی قرار دارد. این پژوهش به ارزیابی ساختار فیزیکی قدیم شهر با تمرکز بر روش های توصیفی و تحلیلی پرداخته است که با به کارگیری تکنیک SWOT به شناسایی عوامل منفی و مثبت در بافت قدیم شهر بابل تلاش نمود تا به ارائه برنامه ریزی راهبردی برای نوسازی و بهسازی این بافت بپردازد.نتایج تحقیق نشان داد که بافت مورد نظربا کمبود زیرساخت های فیزیکی مواجه است که خود نیازمند اقدامات فوری برای تجدید حیات شهری است.
    کلید واژگان: بافت شهری, برنامه ریزی راهبردی, بهسازی, مداخله در بافت, شهر بابل
    Cities are live organism which experience growth and decline in the course of time. If negative factors disrupt the order and spatial organization of urban places, the process of decline would accelerate. So, the old and ancient cities of Iran which present unique character and are valuable entities from history are exposed to erosion and decay. Babol as one of the old cities in the northern part of the country is encountered with decay and urban erosion. This study aims to investigate old physical structure of the city by concentrating on the descriptive and analytical methodology which employed SWOT technique to identify different negative and positive factors to present a strategic planning for urban renovation and rehabilitation. The results revealed that the old part of the city suffers from some the deficiencies of urban infrastructure and the texture needs urgent measure to be revitalized.
  • مصطفی قدمی، غلامرضا ملکشاهی، امیر اکبری مهام، ایرج محسنی
    مبادی ورودی به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای ساختار کالبدی و فضایی شهر، علی-رغم اهمیتی که به لحاظ کالبدی، کارکردی و زیبایی شناسی دارد با جانمایی کاربری های ناهمگن و ناسازگار به فضایی با ساختاری منفصل، فاقد هویت و مغشوش مبدل شده است. بدین ترتیب فضای ورودی بسیاری از شهرهای کشور با افت شدید کیفیت کارکردی و کالبدی روبروست و این امر آسیب های جدی به سیما و هویت شهرها واردکرده است. هدف این مقاله بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهر بابلسر به عنوان یک شهر توریستی و دانشگاهی است. بدین منظور از روش های توصیفی و تحلیلی با استناد به معیارها و شاخص-های مربوطه استفاده شده است.
    مجموعه معیارهای تحقیق در زمینه ی انواع کاربری ها، عناصر و اجزای معبر اصلی، اطلاع-رسانی شهری و کیفیت کالبدی و نمای ساختمان های مجاور می باشد. نتایج نشان می دهد کیفیت کالبدی و کارکردی محدوده ی مورد مطالعه براساس مجموعه شاخص های تحقیق در سطح نازلی است و در صورت بی توجهی به سیما و هویت شهر آسیب خواهد رساند.
    کلید واژگان: شهر, مبادی ورودی, کیفیت کالبدی و کارکردی, بابلسر
    Dr. M. Ghadami, Dr. G. R. Malekshahi, A. Akabari Maham I. Mohseni
    City entrance elements as one of the most important parts of physical and spatial structure of the city, in spite of having physical, functional and aesthetic importance, with locating heterogeneous and incompatible functions has changed to a detached, without identity and confused structure. So that the entrance space of the most cities of Iran had faced with high decrease of functional and physical quality and this has seriously damaged the identity and landscape of cities. The aim of this paper is to study the physical and functional quality of Babolsar city entrance elements as a tourist and academic city.For this purpose, descriptive and analytical method based on the relevant criteria and indices have been used. The set of the research criteria would be in the field of various functions, components and elements of the main crossing, civil information, physical quality and façade of the adjacent buildings. The results show that the physical and functional quality of the area under study is at a low level based on the research indices and will damage if no attention is paid to the identity and appearance of the city.
  • غلامرضا ملکشاهی
    بین اسلام و زندگی شهری، رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه و ترویج زندگی شهری متجلی شده است. تاریخ اسلام، با پی ریزی و ایجاد انواع مختلف شهر آغاز شده است. اماکن مذهبی در شهرهای اسلامی از عناصر بنیادی اسکلت شهری و فرهنگ اسلامی به شمار می آیند.
    کلید واژگان: اماکن مذهبی, شهرهای اسلامی, جغرافیای فرهنگی
    Gholamreza Malekshahi
    There is a specific relationship between Islam and urban life. Dissemination of Islam is represented by the development and progress of urban life. Islamic history began with the foundation and establishment of different kinds of cities. Religious places are regarded as fundamental elements of Islamic cities and Islamic culture. The present article studies the transitional phases from a classical model of Islamic city to an entirely different model. The classical model represents a city in which there is a central place for political and religious congregations (masjed-e-jame) and in which the Islamic government supports justice and denounces all forms of cultural and social discrimination. The latter is an expression of a city which enjoys different religious places and a palace which is the central part of the city government and in which the relations between political and religious figures are cut off.
سامانه نویسندگان
  • دکتر غلامرضا ملکشاهی
    دکتر غلامرضا ملکشاهی
    دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال