فاطمه خرمیان
-
سابقه و هدف
مهارت های زندگی مجموعه ای از توانایی هاست که توسط سازمان بهداشت جهانی به منظور ارتقای کیفیت زندگی طراحی و به همه افراد جامعه فراگیری آن را توصیه می کند. هدف از پژوهش حاضر تعیین و بررسی مولفه های اثر بخش دوره مهارت های زندگی است.
روش بررسیپژوهش پیش رو، پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی است. با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، تعداد 20 نفر از شرکت کنندگان دوره مهارت های زندگی که معیارهای ورود به مطالعه شامل حداکثر غیبت 2 جلسه در دوره 10 جلسه ای، سن بالای 18 سال و رضایت شخصی جهت شرکت در پژوهش را دارا بودند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و انفرادی تا رسیدن به اشباع داده ها صورت گرفت. سپس مصاحبه های ضبط شده دست نویس شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاتحلیل کیفی مصاحبه ها منجر به استخراج پنج درون مایه «خودآگاهی شناختی و هیجانی»، «پویایی گروه»، «قابلیت محتوا در مفهومی و عملیاتی کردن سازه ها و فرآیندها»، «کسب بینش و تغییر ناهشیار» و«شکل گیری شفقت به خود» گردید.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، آموزش مهارت های زندگی به روش مشارکت محور و فعال بر اساس پروتکل منسجم در بستری از صمیمت ، همدلی و فضای غیر قضاوتی گروه، منجر به افزایش خودآگاهی و ایجاد انگیزه و باور تغییر در افراد می گردد. این امر ضرورت تمرکز آموزش های روانشناختی را به شیوه مشارکت محور و فعال ، بیش از پیش مطرح می کند.
کلید واژگان: واژگان کلیدی: مهارتهای زندگی, خودآگاهی, پویایی گروه, تحلیلی محتوی, مطالعه کیفیMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:34 Issue: 3, 2024, PP 297 -309BackgroundLife skills are a set of abilities designed by the World Health Organization to promote the quality of life and recommend it to all members of society. This study aimed to determine and evaluate the effective components of the life skills course.
Materials and methodsThe present research was a qualitative and of the phenomenology model. Using purposive based sampling method, 20 participants of life skills course were selected who met the studying criteria including the maximum absence of 2 sessions in a 10-session course, age over 18 years, and personal consent to participate in the study. Data were collected using semi-structured and individual open-ended interviews until data saturation was achieved. The recorded interviews were then handwritten and analyzed.
ResultsQualitative analysis of the interviews led to the extraction of five themes: “cognitive and emotional self-awareness,” “group dynamics,” “content capability in conceptualization and operation of structures and processes,” “gaining insight and unconscious change,” and “self-compassion formation.
ConclusionAccording to the obtained results, life skills training in a participatory and active method based on a coherent protocol in a context of intimacy, empathy and non-judgmental group atmosphere, leads to increased self-awareness and motivation and belief in the change in individuals. This underscores the need to focus on psychological education in a participatory and active manner.
Keywords: Life Skills, Self-Awareness, Group Dynamics, Phenomenology, Qualitative Study -
این پژوهش با هدف شناسایی نیازها، مسایل و مشکلات روان شناختی و اجتماعی سالمندان و اولویت بندی آنها به منظور ارایه پیشنهادها برای پژوهش های مداخله ای در آینده انجام شد. روش پژوهش از نوع کیفی و جامعه آماری سالمندان عضو کانون جهان دیدگان شهرداری شهر تهران بود. 48 نفر به روش نمونه برداری مرحله ای انتخاب شدند (چهار گروه 12 نفری). برای گردآوری اطلاعات از روش بحث گروهی متمرکز جهت جمع آوری مسایل و مشکلات سالمندان و از روش گروه اسمی برای اولویت بندی مسایل و مشکلات استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در نمونه سالمندان موردنظر مقوله نگرانی های مربوط به فرزندان بالاترین اولویت را به دست آورده است. سپس مقوله افکار و خاطرات مزاحم دومین اولویت سالمندان و مقوله اضطراب درباره بیماری ها و مقوله مسایل مالی، اجتماعی و جغرافیایی اولویت سوم و چهارم سالمندان بود. مقوله تنهایی نیز کمترین اولویت را در بین سالمندان داشت. نتایج حاصل در این پژوهش می تواند جهت تدوین برنامه های مداخله ای در راستای رفع مشکلات روان شناختی و اجتماعی سالمندان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: مشکلات روان شناختی, نیازهای اجتماعی سالمندان, پژوهش کیفی, سالمندیThis study aimed to identify the elderly’s psychological and social problems, their needs, and priorities in order to provide implications for future research and intervention. The research method is qualitative and the statistical population is all the elderly of Tehran city, who are members of the Center of Senior Citizens’Association of Tehran city. 48 people were selected by purposive sampling method (four groups of 12 people). To collect information, a focused group discussion method was used to collect issues and problems of the elderly. The nominal group method was used to prioritize issues and problems. Results of the research showed that in the sample of the elderly, the category of worries about children was given the highest priority. The category of disturbing thoughts and memories was the second priority of the elderly. The category of anxiety about diseases and the category of financial, social, and geographical issues were the third and fourth priorities. Loneliness was also the least priority among the elderly. The results of the present study can be used by therapists to develop intervention programs to address the psychological and social problems of the elderly.Keywords: sychological problems, social needs of the elderly, Qualitative Research, elderly
-
رضایت زناشویی برای حفظ زندگی زوجین و بهزیستی آن ها، مهم است و عواملی که رضایت زناشویی را افزایش می دهد، مشهود است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. 126 زوج از زوجین متاهل شهر تهران و کرج که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. تمامی آزمودنی ها، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS) و پرسش نامه ارزش های آلپورت (SOV) را تکمیل نمودند. یافته ها حاکی از آن است که بین هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین با رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این متغیرها قدرت پیش بینی رضایت زناشویی را دارد. مقدار ضریب همبستگی رضایت زناشویی زوجین با هماهنگی نگرش های زوجین، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین برابر 0.71 و واریانس مشترک آن ها برابر با 0.50 است که به معنای آن است که متغیرهای موردنظر 50 درصد رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند؛ در این بین، هماهنگی نگرش های زوجین بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت زناشویی دارد و پس از آن آشنایی با نگرش های همسر و در انتها هماهنگی ارزش های زوجین، می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.کلید واژگان: رضایت زناشویی, هماهنگی بازخوردها, آشنایی با بازخوردهای همسر, هماهنگی ارزش های زوجینMarital satisfaction is important for maintaining the life of couples and their well-being, and identifying the factors that increase marital satisfaction is evident. The purpose of this study was to predict marital satisfaction based on the attitude similarity, attitude familiarity and values similarity of couples. The research design was a descriptive and correlational study. The statistical population of this study was all married couples in Tehran and Karaj. 126 couples were selected by voluntary and accessible method. All subjects completed the ENRICH Marital Satisfaction Scale Questionnaire (Enrich), Dynamic Adjustment Scale Inventory (DAS) and Study of Values Questionnaire (SOV).Findings indicate that there is a positive and significant relationship between coordination of feedback, familiarity with spouse's feedback and coordination of couples' values with marital satisfaction. These variables have the power to predict marital satisfaction. With the spouse's feedback and coordination, the couple's values are equal to 0.71 and their common variance is equal to 0.50, which means that the desired variables predict 50% of the couple's marital satisfaction. The results showed the importance of coordinating feedback, familiarity with the spouse's feedback and coordinating the couple's values on marital satisfaction, which can be considered in marriage counseling sessions.Keywords: marital satisfaction, Attitude Similarity, Attitude Familiarity, Values Similarity - couples
-
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر همسازی با هدف در رابطه بین خودتنظیمی و بهزیستی روانشناختی در بین دانشجویان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1389-1399 بودند. تعداد افراد نمونه 508 نفر که با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. بدینصورت که پرسشنامه ها بهصورت آنلاین تهیه شد و در گروه های مجازی دانشجویان دانشگاه توزیع شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس همسازی با هدف ورسک و همکاران (2003)، پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1995) بودند. بین مولفههای خودتنظیمی و بهزیستی روانشناختی و همسازی با هدف رابطه مثبت معنادار است و نتایج هر دو عامل همسازی با هدف بهصورت مثبت و معنادار رابطه بین خودتنظیمی و بهزیستی روانشناختی را میانجی گری میکند. افراد با توانایی خودتنظیمی بالا بهصورت هدفمندتر عمل میکنند، اهداف غیرقابل دستیابی خود را رها میکنند و اهدافی جایگزین برای خود تعیین میکنند. این توانایی رها کردن اهداف غیرقابل دستیابی به فرد کمک می کند تا از اضطراب و حالت درماندگی نرسیدن به اهداف خود رها شوند که این خود به بهزیستی روانشناختی بالاتر می انجامد. نتایج بهدستآمده میتواند زمینهای برای تدوین دورههای کاربردی و آموزشی در راستای ارتقا بهزیستی روانشناختی باشد.
کلید واژگان: همسازی با هدف, خودتنظیمی شناختی, خودتنظیمی فراشناختی, بهزیستی روانشناختیJournal of New Strategies in Psychology and Educational Sciences, Volume:5 Issue: 16, 2023, PP 46 -62The purpose of this study was to consider the mediating role of Goal adjustment in relation between self-regulation and psychological well-being. The statistical population of this study was all students of Azad University of Tehran North Branch in the academic year of 2020-21. The sample consisted of 508 students selected by Convenience sampling. The research tools included Goal Adjustment Scale Wrosch et al. (2003), Self-regulation Questionnaire Bouffard et al. (1995) and Reef Psychological Well-being Questionnaire (2002). The results of data analysis indicate that there was a significant positive relationship between self-regulation, psychological well-being, and goal adjustment. Students with high self-regulation act more purposefully, disengage from unattainable goals and pursue alternative goals. This ability of disengaging from unattainable goals helps them prevent anxiety and feeling of helplessness which in turn leads to higher psychological well-being. The obtained results can be a basis for developing practical and educational courses in promoting psychological well-being.
Keywords: Goal adjustment, Cognitive self-regulation, Meta cognitive self-regulation, Psychological Well-being -
هدف
پژوهش حاضربا هدف بررسی رابطه خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و اهمال کاری تحصیلی با سازگاری با هدف در بین دانشجویان انجام شد.
روشپژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1389-1399 بودند. تعداد افراد نمونه 465 نفر که با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. بدین صورت که پرسشنامه ها به صورت آنلاین تهیه شد و در گروه های مجازی دانشجویان دانشگاه توزیع شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس سازگاری با هدف ورسک و همکاران، پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم بودند. در این پژوهش در جهت آزمون فرضیه ها از آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته ها. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سازگاری با هدف دانشجویان با خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) رابطه مثبت معنادار و با اهمال کاری رابطه منفی معنادار دارد. علاوه بر آن نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه به صورت همزمان نیز نشان داد، خود تنظیمی شناختی با ضریب بتای 195/. و خود تنظیمی فراشناختی با ضریب بتای 213/. در سطح معنا داری 001/0>P به صورت مثبت رابطه معناداری با سازگاری با هدف دارند، اما سهم عاملهای آماده شدن برای امتحانات با ضریب بتای 41./.-و آماده شدن برای تکلیف با ضریب بتای 14./.- و آماده شدن برای مقاله های پایان ترم50./.- در سطح معناداری 001/0>P بصورت منفی پیش بینی کننده معناداری برای سازگاری با هدف دانشجویان هستند. که توانایی تبیین 17 درصد از واریانس سازگاری با هدف دانشجویان را دارد.
نتیجه گیریاین یافته ها فرضیه پژوهش مبنی بر این که بین خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و اهمال کاری تحصیلی با سازگاری با هدف رابطه وجود دارد، را مورد تایید قرار دادند.
AimThe aim of this study was to investigate the relationship between self-regulation (cognitive and metacognitive) and academic procrastination with goal adjustment among students.
MethodThe research was descriptive and correlational. The statistical population of the present study included students of Islamic Azad University, North Tehran Branch in the academic year 2010-2011. The number of sample was 465 people who were selected by non-random sampling method. The questionnaires were prepared online and distributed in virtual groups of university students. The research instruments included the Versk et al. goal adjustment Scale, the self-regulatory questionnaire of Bofard et al., And the Solomon and Rothblom Academic Procrastination Scale. In this study, Pearson moment correlation test and multiple regression analysis test were used to test the hypotheses.
Results. The results of data analysis showed that alignment with students' goals has a significant positive relationship with self-regulation (cognitive and metacognitive strategies) and a significant negative relationship with procrastination. In addition, the results of simultaneous multiple regression analysis test showed cognitive self-regulation with a beta coefficient of 0.195 And metacognitive self-regulation with a beta of 0.213 At the significance level, P <0.001 has a significant positive relationship with matching with the goal, But the share of factors for preparing for exams with a beta coefficient of -0.041 and preparing for a task with a beta coefficient of -0.014 and preparing for end-of-term papers -.0.50 at a significance level of P <0.001 as Negatives are significant predictors of alignment with students' goals. Which has the ability to explain 17% of the variance of alignment with students' goals.
ConclusionThe results of the present study can be used to identify the reasons for not achieving goals in students and use it in individual counseling or designing training courses.
Keywords: Goal adjustment, Self-regulation, Academic procrastination -
برخورداری نهج البلاغه از زیباترین شگردهای بیانی، سیمای بلاغی خارق العاده ای به آن بخشیده است آنگونه که به عنوان برادر قرآن از آن یاد می شود. فراوانی سازوکارهای بلاغی در نهج البلاغه، به محوریت آن به عنوان برترین الگوی بلاغت در میان اندیشمندان و سخن وران جهان انجامیده است. از جمله امتیازات بلاغی نهج البلاغه، بهره مندی فراوان آن از کنایه است که گاه رساتر از صراحت عمل کرده و ذهن مخاطب را با کلام متکلم درمی آمیزد. بکارگیری کنایه شیوه ای بدیع و زیبا در کلام به شمار می رود که نمایانگر ذوق ادبی و قوه ی تخیل گوینده است و پیچیده سازی، روند ادراک و تخیل مخاطب را به چالش می افکند تا غرض اصلی گوینده را دریابد. پژوهش حاضر با تکیه بر منهج توصیفی-تحلیلی و آماری در صدد بررسی کنایه در خطبه قاصعه و تحلیل بار معنایی آن با توجه به بافت متن می باشد و به این نتیجه دست یافته است که بهره گیری از گونه های مختلف کنایه در خطبه قاصعه به بیان مناسب غرض اصلی امام (ع) با کمک واسطه ها انجامیده است که در برخی از آنها به دلیل اندک بودن وسایط، مخاطب به سهولت به مقصود حضرت دست می یابد.
کلید واژگان: نهج البلاغه, قاصعه, معناشناسی, بلاغت, کنایهNahj al-Balagha's possession of the most beautiful expressive techniques has given it an extraordinary rhetorical appearance, as it is referred to as the brother of the Qur'an. The abundance of rhetorical devices in Nahj al-Balagha has led to its centrality as the best model of rhetoric among thinkers and speakers in the world. Among the rhetorical advantages of Nahj al-Balagheh is its abundant use of irony, which sometimes acts more directly than plainly and mixes the audience's mind with the words of the speaker. The use of irony is a novel and beautiful way in speech that represents the speaker's literary taste and imagination and challenges the audience's perception and imagination to find out the speaker's main intention. Based on the descriptive-analytical and statistical method, the present research aims to investigate the irony in the sermon of Qase'a and analyze its semantic load according to the context of the text and has reached the conclusion that the use of different types of irony in the Qase'a sermon according to the main purpose of the Imam (a.s.), it has been achieved with the help of intermediaries, and in some of them, due to the lack of means, the audience can easily reach the purpose of the Imam.
Keywords: Nahj al-Balagha, sermon of Qase'a, semantics, rhetoric, irony -
مقدمه
در این پژوهش تاثیر روان نمایشگری بر تصویر بدن دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
روشدر این مطالعه نیمه تجربی، کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی که در سال تحصیلی 96-1395 در مقطع متوسطه شهرتهران مشغول به تحصیل بودند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. از بین دبیرستان های منطقه 15 تهران، یک مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. آنها توسط پرسشنامه چندبعدی روابط بدن-خود (MBSRQ) مورد بررسی قرار گرفتند. 24 دانش آموز دختر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس 8 جلسه 1.5 ساعته روان نمایشگری برای گروه آزمایش انجام شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس چند متغیره برای ارزیابی اثربخشی روان نمایشگری بر تصویر بدن دانش آموزان انجام شد و برای تمامی تحلیل ها از نرم افزار SPSS-25 استفاده شد (0/05>p).
یافته هادر این تحلیل، دانش آموزان دختر نوجوان، سال دوم دبیرستان با میانگین سنی 14/34 سال شرکت داشتند. نتایج مطالعه نشان داد که میانگین ± انحراف م/عیار مولفه رضایت جسمانی از پیش آزمون (3/65± 25/08) به پس آزمون (4/85±32/50) تغییر بیشتری داشت. همچنین میانگین ± انحراف معیار تصویر بدن از پیش آزمون (12/33 ±144/50) به پس آزمون (12/96± 165/165) افزایش یافت
نتیجه گیرینتاج نشان می دهد، روان نمایشگری تاثیر قابل توجهی دربهبود تصویر بدن دانش آموزان دختر انتخاب شده در این پژوهش داشت.
IntroductionIn this study the effect of psychodrama on body image of female students at secondary school has been examined.
MethodIn this quasi experimental study, all the female students at secondary school who were studying at high school in academic year 2016-2017 in Tehran were selected as a statistical society. Among the high schools in Tehran's 15th district, one school was selected by Purposive sampling method. They were examined by the Multidimensional Body-Self Relationships Questionnaire (MBSRQ). 24 female students were randomly selected and assigned to experimental and control groups. Then, 8 sessions of 1.5 hours of psychodrama were performed for the experimental group, but the control group did not receive any intervention. In addition to descriptive statistics, Multivariate analysis of covariance were performed to evaluate the effectiveness of the psychodrama on the body image of students and the SPSS-25 software was used for all the analyses (p>0.05).
ResultsIn this analysis, the second-year high school student participants were adolescent girls with an average age of 14.34 years. The results the study showed The Mean ±SD of physical satisfaction component had more change from pre-test (25.08± 3.65) to post-test (32.50 ±4.85). Moreover, The Mean ±SD of the body image increased from pre-test (144.50 ±12.33) to post-test (16.165 ± 12.96).
ConclusionPsychodrama had remarkable improvement on body image of female students who were selected in this research
Keywords: : Psychodrama, Body image, Adolescents -
سعی هذا المقال، دراسه استعاره "الزمن" المفهومیه معتمدا علی نظریه لایکوف وجونسون، وهما من مبدعی هذه النظریه فی القرن الحاضر، فی مجموعه «الشعر والنثر لک وحدک» الشعریه لسعاد الصباح الشاعره المعاصره الکویتیه، بالمنهج الوصفی التحلیلی، ومبنیا علی العلم الإدراکی ثم دراسه التصامیم(المخططات) التصوریه، یعنی بنیه مفهومیه تخلق علی اساس تجارب مختلفه، لإدراک مفهوم "الزمن" الانتزاعی. من اهم ما وصل إلیه البحث هو ان الشاعره فی هذه المجموعه الشعریه قامت بتصویر اجزاء متعدده من اشعارها مستعینه بالاستعاره المفهومیه حتی یدرکنا إلی مفهوم الزمن الإنتزاعی واضحا. وتبرزت الزمن فی قصائدها بمختلف التصامیم ولاسیما الحرکی.
کلید واژگان: الاستعاره المفهومیه, التصمیم التصوری, سعاد الصباح, الشعر والنثر لک وحدک -
الاستعاره المفهومیه هی اصل طبیعی لها حضور فی کل مکان تستخدم فی حیاتنا الیومیه واعیه او غیر واعیه. المهم فی هذا النوع من الاستعاره، إیجاد اسلوب یخلق طریقه لإدراک المفاهیم الذهنیه والانتزاعیه اکثر وضوحا. فمن المستحسن ان نستخدم هذه الآلیه المفهومیه لقراءه النصوص الشعریه المعاصره وشرح مفاهیمها المجرده. سعی هذا البحث، دراسه الاستعاره المفهومیه معتمدا علی نظریه لایکوف وجونسون- وهما مبدعا هذه النظریه فی القرن الحاضر- فی قصیدتی میخائیل نعیمه(«صدی الاجراس» و«النهر المتجمد»)، الشاعر المعاصر اللبنانی، بالمنهج الوصفی- التحلیلی، ومبنیا علی العلم الإدراکی ثم دراسه تصامیمها التصوریه، یعنی بنیه مفهومیه تخلق علی اساس تجارب مختلفه لإدراک المفاهیم الانتزاعیه. فی اجابه السوالین: کیف تتجلی الاستعاره المفهومیه فی القصیدتین؟ و کیف تودی الاستعاره المفهومیه إلی فهم القصیدتین اکثر وضوحا؟ ومن اهم ما وصل إلیه البحث، هو ان الشاعر فی القصیدتین قام بتصویر شعره مستعینه بالاستعاره المفهومیه، ذلک یساعدنا إلی فهم الانتزاعیات کما هی.کلید واژگان: الاستعاره المفهومیه, التصامیم التصوریه, لایکوف, جونسون
-
از میان لایه های چهارگانه ی زبان شناسی (آوایی، معنایی، صرفی، نحوی) لایه های آوایی اولین بخش ماهیت زبانی را تشکیل می دهد که موسیقی خاصی به واژگان بخشیده و نقش مهمی را در انتقال پیام به مخاطبین ایفا می کنند. از آن جا که نهج البلاغه بعد از قرآن عالی ترین نمونه بلاغت و فصاحت به شمار می رود از نشانه های آوایی برای القای معنا به مخاطب بیشترین بهره را برده است، چنان که گزینش و چینش واژگان به گونه ای است که موسیقی الهام بخشی را تداعی کرده و محتوای موضوعی آن را به تصویر می کشد. این مقاله با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی کیفیت هماهنگی گزینش واژگان توسط امام علی (ع) با آوا و ساختار جملات، به تبیین ارزش معنایی دقیق آوا و ارایه ی جایگاه آن در خطبه ی قاصعه پرداخته است تا به این نتیجه دست یابد که استفاده از آواهای خاص در موقعیت های کلامی مختلف، راه را برای فهم معنای مقصود توسط مخاطب هموار ساخته و اوج بلاغت گوینده را به اثبات رسانده است
کلید واژگان: نهج البلاغه, خطبه قاصعه, معناشناسی, آواشناسیVocal layers are the first constituent of language which give a specific music to the words and play an important role in conveying messages. Nahjolbalaghah is the prominent example of rhetoric and uses vocal signs to convey meaning. The word order and the choice of vocabulary is like music and portrays the content.
In the present paper we try to show the semantic value of voice in the Qaseah sermon to show how using certain voices in different situations manages to convey the message to the reader, showing the the rhetoric capabilities of the speaker.Keywords: Nahjolbalahgah, Qaseah sermon, phonology, Content Analysis -
در زیباسازی شعر، چیزی شگفت آورتر از آن نیست که شاعر، با توجه به قوه خلاق و آفرینندگی خود، این قابلیت را داشته باشد که معنای دیگری را در پس لایه های کلام نهفته سازد. به کارگیری لفظ در این حالت به کلام برای درک معنای مقصود، معنایی عاریه ای می دهد. این کاربست، همان استعاره است؛ یکی از ویژگی های خاص ادبی در حوزه بلاغت که سبب تمایز بعضی از آثار ادبی از یکدیگر می شود؛ آن چنانکه کاربرد این سبک برجسته بیانی در شعر سعاد الصباح، شاعر معاصر کویتی، نقش خیال انگیزتری به اشعار وی داده است. خاصه آنکه بدانیم، آنچه موجب شگفتی و غافلگیری خواننده می شود؛ به ویژه در دفتر شعر«إمراه بلاسواحل»، معانی دیگری است که در ماورای کلام استعاری او نهفته است و خواننده با کشف معنای مقصود آن به لذت هنری می رسد. مقاله حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، به بررسی استعاره در اشعار سعاد الصباح می پردازد و به این سوال اساسی پاسخ می دهد که: مهم ترین لایه های پنهان و معانی نهفته در کلام استعاری شاعر چیست؟ چنین به نظر می آید که شاعر در بخش های متعددی، از انواع مختلف استعاره بهره برده است تا هدف های نهفته گوناگونی همچون بیان اهمیت، تهکم ، شکوه ، بیان قدرت، حس آمیزی و... را در پس کلام خود جای دهد.کلید واژگان: استعاره, لایه های پنهان, سعاد الصباح, امراه بلا سواحل
-
یستعین الکاتب او الراوی فی الادب القصصی، بمختلف القوالب للتطرق إلی احداث القصه وشخصیاته القصصیه ویعد التداعی الطلیق واحدا منها. فی التداعی الطلیق یستحضر مفهوم واحد مفاهیم اخری إلی الذهن بناء علی اصول التجاور او التشابه او التضاد فمن جراء ذلک یتبع الکاتب الموضوعات الجدیده بصوره متتالیه مستعینا باستدعائها کما نلاحظ فی قصه «ساعه الکوکو» القصیره من مجموعه «کان ما کان» القصصیه لمیخائیل نعیمه، الادیب والمجدد اللبنانی الکبیر. تستحضر فی هذه القصه، اجزاء تصویر واحد او حدث واحد، اجزاء اخری او حدثا آخر.
وقد خلق الکاتب هذا الاثر الثمین موظفا فیه التقنیات السردیه المختلفه عن وعی او غیر وعی، مما ادی تشابک عنصر العمل القصصی مع الشعور وتجربه الراوی، إلی تسلل کثیر من الاحداث الموجوده فی القصه إلی ذهن الکاتب إثر تاثره باصل تداعی المفاهیم. تاتی اهمیه ودور التداعی الطلیق، فی هذا البحث، فی استدعاء الاحداث وتشکیلها، وانماطه المختلفه بعد الإتیان بالاصول والاسس التی تحکمه. واثبت ان میخائیل نعیمه- بالاستفاده من التداعی الطلیق وهروبا من التکرار الذی لافائده فیه- اقبل علی استحضار ذکریات شخصیات القصه ثم تطرق إلی بیان تفاصیل حیاه شخصیات القصه وحل مشاکلهم بواسطه اصل التشابه الذی کان اکثر تطبیقا فی القصه وکذلک بمساعده اصلی التجاور والتضاد.کلید واژگان: القصه, التداعی الطلیق, میخائیل نعیمه, ساعه الکوکوIn fiction, the writer or narrator utilizes various formats to tell about fictional events and adventures and the fictional characters. Usinng a stream of associations is one such technique. The psychological mecanism is that a series of concepts enters the mind because of the proximity or similarity or contras. In this style of story writing, the author provides a flow of words and creates new situations, one leading to another, as it is the case in the short story " Cuckoo Clock " from the book "Kan Ma kan" by Mikhail Naimeh, the great Lebanese modernist literary figure. In cuckoo Clock, an image or event is used in the story in a way that any component associates with and evokes other components or events. In this great work, in which the author either consciously or otherwise employs various narrative techniques, the entanglement of the storys actions and the narrators feelings , emotions and experiences has caused the writers mind to receive a series of associations and start a stream of consciousness. In this article, the author focuses on the role of associations in recalling events and forming a narrative by the analytical - description method, and shows the context and background for the associations in the story after stating the basic principles governing associations. The article conclude that Mikhaeel Naimeh, instaed of repetition and wordiness, uses conceptual associations to restate the memories of the storys character. He uses the principle of similarity, which plays the most significant role in the story, along with principles of adjacency and contrast in an attempt to deal with the details in the life of the storys main character and resolve the problems which arises.Keywords: Associations, Mikhail Naimeh, Kan Ma Kan, Cuckoo Clock -
استعاره مقوله ای است که امروزه بیش از گذشته، نگاه نظریه پردازان مختلف را بویژه در حیطه شناختی به خود معطوف ساخته است. آنچه در استعاره مهم است، تعیین الگویی است که بتواند در درک معنای آن به وضوح موثر باشد. در این پژوهش، استعاره از نگاه نو، با تاکید بر استعاره مفهومی- که نخستین بار جورج لیکاف و مارک جانسون مطرح کردند- بررسی شده است و طرح واره های تصوری آن؛ یعنی ساخت های مفهومی که بر اساس تجربیات مختلف شکل می گیرد، در قصیده «علی بساط الریح» از فوزی معلوف، یکی از شاعران اثر گذار ادبیات مهجر تحلیل و این نتیجه حاصل شد که شاعر در بخش هایی متعدد در این قصیده، از استعاره بهره گرفته است و با استفاده از طرحواره های مختلف تصوری از جمله حرکتی، قدرتی، حجمی و جهتی یا استعاره فضا مدار به برجسته سازی بخش هایی از شعر که مورد توجه او بوده، پرداخته است.کلید واژگان: استعاره معاصر, فوزی معلوف, علی بساط الریح, مفهوم و طرح واره تصویری
-
تکگویی درونی، شیوهای از گفتوگوست که از اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست در داستاننویسی، متداول شد و توجه بسیاری از شخصیتهای ادبی را به خود معطوف ساخت؛ و یکی از شیوه های بیانی است که راوی، نویسنده، از آن بهمنظور پیشبرد ماجراهای داستان خود بهره میگیرد و گفتاری را که در ذهن یکی از قهرمانان، یا قهرمان اصلی جریان دارد، برای خوانندگان روایت میکند تا بدینوسیله محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه قهرمان را به خواننده منتقل کند.
توفیق الحکیم، نویسندهی معروف و معاصر مصری، در زمینهی تکگویی در بعضی از داستانها و رمانهای خود ازجمله «حمار الحکیم»، به گونه ای پیش میرود که گاهی در چند صفحه از داستان، شخصیت با خود حرف میزند؛ بهخصوص با تکگویی هایی که به زبان درنمیآید و در طی آن، جریان ضمیر ناخودآگاه همانطور که در ذهن شخصیت رخ میدهد، بدون دخالت نویسنده، بازگو میشود؛ این روند، چنان واقعی و صادقانه است که ضعف ساختاری بهوجود نمیآورد.
این جستار بر آن است یکی از وجوه رنگارنگ بازنمایی گفتمان را در رمان «حمار الحکیم» از منظر تکگویی درونی بررسی کند تا چگونگی بهکارگیری تکگویی درونی در آن توضیح داده شود و نحوهی شکلگیری انواع آن، تجزیه و تحلیل شود تا به کمک آن به توصیف دنیای شخصیتها و اشیای پیرامون آن بپردازد که در ذهن قهرمان داستان وجود دارد و بیان کند که نویسنده از شیوه های مختلف تکگویی درونی بهعنوان ابزاری برای بیان افکار و اندیشه های درون ذهن شخصیت داستان، استفاده کرده است.
کلید واژگان: تکگویی درونی, توفیق الحکیم, حمار الحکیم, گفت و گوInner monologue is a way of dialogue that has become common since the late Nineteenth and early Twentieth centuries in fiction and attracted the attention of most literary figures to it. It is one of the ways of saying by wich the narrator - Author - takes advantage of it to further his own stories and adventures that are in the heroes’ mind، or the major hero is going to tell the readers so that the content of the heroe’s conscious or unconscious is thereby transfered to the reader. Towfiq al-Hakim، popular Egyptian author and contemporary in the monologue of some of his stories and novels including the “Himar al-Hakim” goes on a such way that in several pages of plot، he talks with the characters especially with monologues، and not by language and during the course of the subconscious mind، as it occurs in the character’s mind without the author''s interference; this is so true and honest that does not produce a structural weakness. This article tries to study on a representation of colorful aspects of discourse in the novel “Himar al-Hakim” from the perspective of inner monologue. It further explains how to use it and analyze the formation of interior monologue، and describes the world of characters and the surroundings that there are in his minds. It is concluded that the author has employed different methods for describing the inner thoughts and minds of the story character.Keywords: Tawfiq Alhakim, Dialogue, Internal monologue, Himar Al Hakim -
ادبیات، شکلی از ارتباط بوده و هر اثر ادبی با آثار پیش و پس از خود در ارتباط گفت و شنودی است که به آن گفت وگو یا مکالمه گویند. در گفت وگو و مکالمه، همواره نیاز به شخص دومی است تا اولین صدا ایجاد شود و صدای دوم، پاسخ به آن صداست؛ بدین ترتیب، در کنار مکالمه گرایی یک اثر، صداهای مختلف نیز از آن اثر شنیده می شود.
مقاله ی حاضر، بر آن است تا امکانات گفت وگویی (مکالمه گرایی) را در آثار توفیق الحکیم، نمایشنامه نویس مصری، به ویژه اثر مهم او، «اهل الکهف» را با تحلیل محتوا مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد و جلوه های آن یعنی چندصدایی و بینامتنیت را بررسی کند؛ هم چنین تاثیر فرهنگ خودی یعنی قرآنی را بر اثر مذکور، مورد ارزیابی قرار دهد.
کلید واژگان: مکالمه گرایی, چندصدایی, بینامتنیت, توفیق الحکیم, اهل الکهفLiterature is a form of communication and each literary work is in the form of dialogue with other preceding and succeeding works of art which creates a dialogic relation. In dialogue or dialogic relation, there must be a second person to initiate the first speech for which the second voice is a response. Therefore, different voices are heard along with the dialogic quality of a work of art. The primary concern of the present article is to demonstrate and examine the dialogic qualities and possibilities of Tofigh al-Hakim's works, the Egyptian playwright, notably his masterpiece Ahl al-Kahaf, focusing on aspects such as polyphony, interextuality as well as the effects of native culture, the holy Quran, on it.Keywords: Dialogism, Polyphony, Intertextuality, Tofigh al Hakim, Ahl al Kahaf
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.