به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فاطمه شریف زاده

  • فرق می کند چه کسی رییس جمهور باشد! / نگاهی به زندگی سراسر خدمت شهید محمدعلی رجایی
    فاطمه شریف زاده
  • فاطمه شریف زاده، شیرین امیرتیموری، لیلا شاملی، دیبا داود نژاد، نظام الدین قاسمی*
    زمینه و هدف

    مقایسه ویژگی های افراد عادی و دارای اختلال یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران می باشد در این راستا هدف از پژوهش مقایسه ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و سبک های دلبستگی در افراد دارای نشانگان غیربالینی شخصیت مرزی و عادی بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون در سال تحصیلی 1401-1402 از هر دو جنس بودند. با نمونه گیری در دسترس 136 نفر در گروه نشانگان شخصیت مرزی و عادی با همتاسازی سن، جنسیت و تحصیلات به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه شخصیت مرزی، ذهنی سازی، ترس از شفقت ورزی و مقیاس دلبستگی بزرگسالان جمع آوری و با واریانس چند متغیره توسط SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بین دو گروه در ذهنی سازی مرتبط با خود (05/0p<، 745/25=  F) تفاوت معنادار، ولی در ذهنی سازی مرتبط با دیگران و انگیزه مندی برای ذهنی سازی تفاوت وجود ندارد. همچنین دو گروه از لحاظ ترس از شفقت به خود (05/0p<، 391/10=  F)، ترس نسبت به دیگران (05/0p<، 365/24=  F) و ترس از دریافت شفقت (05/0p<، 027/15=  F) تفاوت معنادار داشتند. سایر یافته ها نشان داد بین دو گروه در سبک دلبستگی اجتنابی (05/0p<، 367/17=  F) و دوسوگرا (05/0p<، 657/47=  F) تفاوت معنادار وجود دارد.

    نتیجه گیری

    بنابراین می توان گفت افراد دارای علائم شخصیت مرزی در ذهنی سازی، سبک های دلبستگی و ترس از شفقت ورزی با افراد عادی تفاوت دارند.

    کلید واژگان: نشانگان شخصیت مرزی, ذهنی سازی, ترس از شفقت ورزی, سبک های دلبستگی}
    Fatemeh Sharifzadeh, Shirin Amirteimouri, Leila Shameli, Diba Davoudnezhad, Nezamoddin Ghasemi*
    Aim and Background

    Comparing the characteristics of normal and disordered people is one of the topics of interest to researchers. In this regard, the aim of the research was to compare mentalization, fear of compassion and attachment styles in people with non-clinical borderline and normal personality syndromes.

    Methods and Materials:

     A comparative study and statistical population were all students of Salman Farsi University of Kazeroon in the academic year 1401-1402 of both sexes. With available sampling, 136 people in the group of borderline and normal personality syndromes were selected as a sample by matching age, gender and education. Data were collected with borderline personality questionnaire, mentalization, fear of compassion and adult attachment scale and analyzed with multivariate variance by SPSS 24.

    Findings

    The findings showed that there was a significant difference between the two groups in self-related mentalization (F=25.745, p<0.05), but there was no difference in mentalization related to others and motivation for mentalization. Also, two groups in terms of fear of self-compassion (F=10.391, p<0.05), fear of others (F=24.365, p<0.05) and fear of receiving compassion (p<0.05, F=15.027) had a significant difference. Other findings showed that there is a significant difference between the two groups in avoidant attachment style (F=17.367, p<0.05) and ambivalent (F=47.657, p<0.05).
    Conclusions Therefore, it can be said that people with borderline personality symptoms are different from normal people in mentalization, attachment styles, and fear of compassion.

    Keywords: Borderline Personality Syndrome, Mentalization, Fear Of Compassion, Attachment Styles}
  • بهشتی، رئیسی مدیران تراز انقلاب اسلامی / شرحی بر شاخصه های مدیریت انقلابی شهیدان بهشتی و رئیسی
    فاطمه شریف زاده
  • فرمانده در سایه / گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی علی محمدی استاد دانشگاه و از فرماندهان لشکر امام حسین (ع) در دوران دفاع مقدس
    فاطمه شریف زاده
  • فاطمه شریف زاده، ابوالقاسم نقاش*
    امروزه ریزپرنده های داکتدفن، به دلیل وجود داکت و در نتیجه توانایی حضور ایمن در محیط های سربسته، توجه بسیاری را در حوزه های تجاری و پژوهشی به خود جلب نموده اند. از این رو برای شناخت ملموس تر و انجام تجربی مانورها، نمونه ای از این پرنده در دانشکده مهندسی هوافضای دانشگاه صنعتی امیرکبیر ساخته شده است. در این پژوهش در گام اول به مدل سازی پرنده پرداخته می شود. بدین نحو که پس از به دست آوردن مدل دینامیکی پرنده، پارامترهای موجود در این مدل به کمک روش های تجربی مورد محاسبه قرار گرفته اند که در این میان می توان به ضرایب آیرودینامیک سطوح کنترل و ممان اینرسی پرنده اشاره نمود و در گام دوم به طراحی کنترل کننده برای پرنده مذکور پرداخته می شود. کنترل ریزپرنده داکتدفن به دلیل ناپایداری های ذاتی آن از جمله مساله های مهم در طراحی این پرنده به شمار می رود که مطالعه پرنده های داکتدفن موجود نشان می دهد روش کنترل غیرخطی وارون دینامیک به دلیل پیاده سازی های تجربی موفق روی پرنده، انتخاب مناسبی بین روش های کنترلی است. از این رو پس از انتخاب روش کنترلی وارون دینامیک، به شبیه سازی و کنترل موقعیت پرنده در محیط سیمولینک پرداخته شده است. در این روند، ابتدا فرمان موقعیت به پرنده، اعمال و توسط کنترل کننده به فرمان عملگرهای کنترلی حالت تبدیل می شود. سپس این فرمان ها توسط تغییر زوایای سطوح کنترل پرنده منجر به تغییر زوایای سمت، فراز و غلت پرنده و در نتیجه دستیابی به موقعیت مطلوب می شوند. نتایج شبیه سازی نشان دهنده تعقیب مناسب فرمان ورودی و همچنین پایداری سیستم حلقه بسته برای ریزپرنده داکتدفن است.
    کلید واژگان: ریزپرنده داکتدفن, مدل سازی و شبیه سازی, کنترل وارون دینامیک}
    F. Sharifzadeh, A. Naghash*
    Today, Ducted Fan micro aerial vehicle much attention in the field of business and research due to the duct and, thus, the ability to be safe in enclosed environments. In order to identify and practical help to control and implement the vehicle in various maneuvers, the experimental example of this VTOL MAV was built by of Amirkabir University of Technology. In this research, in the first step, the modeling of the ducted fan is considered. In this way, after obtaining the dynamic model of the fan, the parameters in this model are calculated, using empirical methods. In this regard, the aerodynamic coefficients of the control levels and the inertia of the fan can be mentioned. In the second step, the controller design of the ducted fan is discussed. -Fan MAV control is one of the important issues in designing this fan due to inherent instability. The study of vehicle that reported shows that nonlinear dynamic inversion is an appropriate choice among control methods due to its successful empirical implementation on . Thus, by choosing this method, the control system was designed to follow the desired command of the vehicle in the Simulink simulation environment. In this process, the position command is first applied to the fan and converted by the controller to the command of state control actuators, after which these commands by changing the angles of the control levels of the fan lead to the change in the angles of the fan’s side, the pitch, and and, thus, achieved a desired position. The results indicated that the desired command was correctly followed; also, the stability of the closed loop system was successfully accomplished by using dynamic inversion method for the Ducted Fan MAV.
    Keywords: Ducted-Fan MAV, Modeling, Simulation, Dynamic Inversion Method}
  • فاطمه شریف زاده، گلبهار عباسی دزفولی، مینا معینی چاغروند، زهرا آزاد
    مقدمه
    جهت انجام کورتاژ برای ختم بارداری در سه ماهه اول بارداری، به نرم کردن دهانه سرویکس نیاز است. در این زمینه از پروستاگلاندین هایی مانند میزوپروستول یا دینوپروستول استفاده می شود. یکی دیگر از داروهای جدید، داروهای دهنده NOهستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه کارایی اثرات داروهای دهنده NO با داروی شناخته شده میزوپروستول و شناسایی مزایا و معایب استفاده از این روش دارویی برای نرم کردن دهانه رحم جهت انجام کورتاژ جراحی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1393 بر روی 60 زن باردار بستری در بخش ژینکولوژی بیمارستان شهید اکبرآبادی انجام شد. در این مطالعه ابتدا 60 زن باردار (14 هفته) به دو گروه 30 نفره A پرایمی گراوید و Bمولتی پار تقسیم شدند. گروه A به طور تصادفی به دو زیر گروه A1(تحت درمان با گلایسریل تری نیتریت) و A2(تحت درمان با میزوپروستول واژینال) و گروه B نیز به دو زیرگروه B1(تحت درمان با گلایسریل تری نیتریت) و B2(تحت درمان با میزوپروستول واژینال) تقسیم شدند. سپس کارایی دو روش در ایجاد نرم کردن دهانه سرویکس در هر دو زیر گروه A و B از طریق میزان دیلاتاسیون سرویکس هنگام بستری و 6 ساعت بعد جداگانه تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS(نسخه 22) و آزمون های تست دقیق فیشر و کای اسکوئر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان کارایی بر اساس نتیجه معاینه پس از مصرف داروهای میزوپروستول و گلایسریل تری نیتریت در نرم کردن دهانه سرویکس تفاوت آماری معنی داری با یکدیگر نداشت (05/0
    نتیجه گیری
    داروی گلایسریل تری نیتریت می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای داروی میزوپروستول جهت نرم کردن دهانه سرویکس به کار برده شود.
    کلید واژگان: گردن رحم, گلایسریل تری نیتریت, میزوپروستول, نرم کردن دهانه رحم}
    Fatemeh Sharifzadeh, Golbahar Abbasi Dezfouli, Mina Moeini Chaghervand, Zahra Azad
    Introduction
    Cervical ripening is an essential technique for curettage in first trimester of pregnancy. In this regard, Prostaglandins such as Misoprostol or Dinoprostol are used.NO-releasing drugs are the other new ones. This study was performed with aim to compare the efficacy of NO-releasing drugs with Misoprostol as a known drug to determine the benefits and disadvantages of this method for cervical ripening in terms of surgical abortion.
    Methods
    This randomized, double-blind clinical trial was performed on 60 pregnant women admitted at department of gynecology of Shahid Akbarabadi hospital in 2014. In this study, 60 pregnant women (14 weeks of gestation) were divided into group A (primigravid, n=30) and group B (multipar, n=30). Furthermore, group A was divided into 2 subgroups of A1 (treated with Glyceryl trinitrate) and A2 (treated with vaginal Misoprostol), and group B was divided into 2 subgroups of B1 (treated with Glyceryl trinitrate) and B2 (treated with vaginal Misoprostol). The efficacy of two methods for cervical ripening in two subgroups of A and B was separately measured through the cervical dilatation at admission and 6 hours later.Data was analyzed using SPSS software (version 22) and Fisher Exact test and Chi-square. P
    Results
    Based on the result of examination after using drugs, there was no significant difference between the efficacy of Misoprostol and Glyceryl trinitrate on cervical ripening in two main groups of studied patients (P>0.05).
    Conclusion
    Glyceryl trinitrate can be an appropriate substitute for Misoprostol on cervical ripening.
  • فاطمه شریف زاده، مریم کاشانیان، شیدا جوهری
    مقدمه
    مطالعات اخیر نشان داده اند که زیاد و کم بودن وزن مادر قبل از بارداری با عوارض بارداری و نوزادی از جمله زایمان زودرس و وزن کم هنگام تولد و یا ماکروزومی همراه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری و زایمان زودرس و وزن هنگام تولد انجام شد.
    روش کار
    اینمطالعه هم گروهی در سال 1387 بر روی 576 زن باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید اکبرآبادی شهر تهران انجام شد. 396 نفر مطالعه را به اتمام رساندند. شاخص توده بدنی مادر در اولین ویزیت بارداری (بین هفته 8-12 بارداری) محاسبه و سپس مادران تا زمان زایمان پیگیری شدند. میزان زایمان زودرس و وزن هنگام تولد نوزادان در بیماران مورد مطالعه یادداشت شد و سپس نتایج آنها در چهار گروه، مادران دارای وزن کم (شاخص توده بدنی کمتر از 20 کیلوگرم بر متر مربع)، وزن طبیعی (شاخص توده بدنی 9/24- 20 کیلوگرم بر متر مربع)، وزن زیاد (شاخص توده بدنی 9/29- 25 کیلوگرم بر متر مربع) و چاق (شاخص توده بدنی 40-30 کیلوگرم بر متر مربع) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS (نسخه 15) و آزمون های تی، آنالیز واریانس یک طرفه، کای اسکوئر، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل ارتباط دو متغیر و مدل رگرسیون خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بیماران 4 گروه از نظر سن، قد، سابقه سقط و شغل تفاوت معنی داری نداشتند (05/0>p). از 396 نفر، 21 نفر (3/5%) دارای وزن کم، 198 نفر (50%) وزن طبیعی، 117 نفر (5/29%) وزن بالا و 60 نفر (2/15%) چاق بودند. هیچ مورد چاقی مفرط وجود نداشت. چاقی به طور مثبت با سن بارداری بالاتر (015/0=p=0/213،r) و وزن تولد بالاتر (008/0=p و 361/0=r) ارتباط داشت. به همین ترتیب وزن کم هنگام تولد با وزن کم مادر (041/0=p و 157/0=r) ارتباط داشت. بروز ماکروزومی در افراد چاق بیشتر بود (022/0=p) و شاخص توده بدنی به طور مثبت با بروز ماکروزومی ارتباط نشان داد (034/0=p=0/224،r). زایمان زودرس نیز به طور منفی با شاخص توده بدنی ارتباط داشت (004/0-=p=0/124، r) و زایمان زودرس در زنان با وزن پایین بیشتر مشاهده شد (035/0=p).
    نتیجه گیری
    مادران دارای وزن بالا، دارای خطر بالاتری از نظر تولد نوزاد ماکروزوم هستند، در حالی که خطر نوزاد با وزن کم زمان تولد و زایمان زودرس در مادران دارای وزن پایین بیشتر است.
    کلید واژگان: بارداری, چاقی, زایمان زودرس, شاخص توده بدنی, ماکروزومی, وزن تولد}
    Fateme Sharifzadeh, Maryam Kashanian, Sheyda Jouhari
    Introduction
    Recent studies have reported that high and low maternal pre-pregnancy weight is accompanied with adverse pregnancy outcome including preterm labor and low birth weight or macrosomia. The purpose of the present study is to find the relationship between maternal pre-pregnancy body mass index (BMI) and spontaneous preterm labor and birth weight.
    Methods
    This cohort study was performed on 576 pregnant women who referred to Shahid Akbarabadi hospital in Tehran in year 2008. 396 women finally finished the study. Maternal BMI was determined at the first prenatal visit (between 8-12 weeks of pregnancy) then the women were followed up to delivery. Gestational age at the time of delivery and neonatal weight were recorded and their results were investigated in four groups: underweight (BMI<20 kg/m2)، normal weight (BMI=20-24. 9 kg/m2)، over weight (BMI=25-29. 9 kg/m2) and obese (BMI=30-40 kg/m2). Data were analyzed using SPSS software (version 15)، T-test، ANOVA، Chi-square and Pearson correlation tests and linear regression model. P less than 0. 05 was considered statistically significant.
    Results
    The women in all BMI groups had no significant differences according to age، height، history of abortion and occupation. 21 women (5. 3%) were underweight، 198 women (50%) had normal weight، 117 women (29. 5%) were overweight and 60 (15. 2%) were obese. No case of morbidly obese was seen. Obesity had positive correlation with higher gestational age at the time of delivery (r=0. 213، p=0. 015) and more birth weight (r=0. 361، p=0. 008). In contrast، low birth weight had correlation with low maternal weight (r=0. 157، p=0. 041). Macrosomia was more in obese women (p=0. 022) and BMI had positive correlation with macrosomia (r=0. 224، p=0. 034). Preterm labor showed a negative correlation with BMI (r=-0. 124، p=0. 004) and preterm labor was seen more in women with lower BMI (p=0. 035).
    Conclusion
    Overweight women was more high risk for macrosomia، while، low birth weight (LBW) and spontaneous preterm labor were seen more in underweight mothers.
    Keywords: Birth weight, Body mass index, Macrosomia, Obesity, Pregnancy, Preterm labor}
  • فاطمه شریف زاده، مریم کاشانیان، زهرا اسداللهی دباغ
    دیلاتاسیون سرویکس در موارد دیلاتاسیون و کورتاژ و نیز هیستروسکوپی ضروری است. بخشی از عوارض حین عمل به علت دیلاتاسیون سخت سرویکس می باشد. یافتن موادی که بتوانند عبور از سرویکس را تسهیل نمایند، امری مهم است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر میزوپروستول واژینال بر آمادگی سرویکس در بیماران کاندید این عمل می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 60 بیمار کاندید دیلاتاسیون و کورتاژ صورت گرفت. در30 بیمار (گروه مورد)، میزوپروستول200 میکروگرم (یک قرص)،4 ساعت قبل از عمل در فورنیکس خلفی واژن گذاشته شد، در حالی که در 30 بیمار دیگر (گروه کنترل)، از دارونما استفاده گردید. سپس دو گروه از نظر نیاز به استفاده از دیلاتاتور هگار باریک تر از 5، جهت دیلاتاسیون سرویکس و طول مدت دیلاتاسیون و کورتاژ با یک دیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    بیماران دوگروه از نظر سن، پاریتی، نحوه زایمان قبلی با یک دیگر تفاوت معنی داری نداشتند. درگروه مورد، 6 نفر(20%) و درگروه کنترل26 نفر(87%)، نیاز به استفاده از دیلاتاتور هگار باریک تر از 5، جهت دیلاتاسیون سرویکس پیدا کردند (005/0>p)که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود. میانگین طول مدت دیلاتاسیون و کورتاژ در گروه کنترل4±19 دقیقه و در گروه مورد 8/2±7/12 دقیقه بود،که این مورد نیز اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (001/0>p).
    نتیجه گیری
    میزوپروستول واژینال می تواند داروی مناسبی جهت آمادگی سرویکس قبل از انجام دیلاتاسیون و کورتاژ باشد و باعث خواهد شد که سرویکس با سهولت بیش تری دیلاته شود
    کلید واژگان: میزوپروستول, دیلاتاسیون و کورتاژ, دیلاتاتور هگار, پروستاگلاندین E1, سرویکس}
    Fatemeh Sharifzadeh, Maryam KashanianÂ, Zahra Assadollahi Dabbagh
    Introduction
    Dilatation of cervix is essential for dilatation and curettage and hysteroscopy as well. Complications encountered during the procedure are partly related to difficulties in cervical dilatation. Finding the materials which can cause cervical dilatation more easily is important. The purpose of the present study is to evaluate the effect of vaginal Misoprostol on priming the cervix before dilatation in patients who are candidate for this procedure.
    Methods
    A randomized clinical trial was performed on 60 women who were candidated for D&C. In 30 patients (case group), 200 mg Misoprostol (one tablet) was administered in posterior fornix of vagina 4 hours before operation, whereas in other 30 patients (control group), placebo was used. Then the two groups were compared according to their need to Hagar dilatator thinner than number 5 for dilatation of cervix and the duration of dilatation and curettage.
    Results
    It was revealed that measures like age, parity and previous delivery methods did not show a statistically significant difference between two groups. 6 patients (20%), in the case group, and 26 (87%) in the control group needed the Hager dilatator number 5 to dilate the cervix (P<0.005) which their difference was statistically significant. The mean duration of D&C in the control group was 19±4 minute versus 12.7±2.8 minute in case group which showed a statistically significant difference (P<0.001).
    Conclusion
    Vaginal misoprostol is a suitable agent for priming the cervix in order to dilate more easily before D&C.
  • یادداشتهای تو / خرابه با رقیه / و خدا دل نگران توست / نیایش
    فاطمه شریف زاده، زهره شریعت ناصری، الهام صارمی زاده
  • در آرزوی دیدار
    فاطمه شریف زاده
  • عیسی نورمحمدی، فاطمه شریف زاده، محمدحسین بدخش، عبدالرسول، آناهیتا معاونی، سوسن نوری
    عنصر روی از مدت ها قبل به عنوان یک عنصر کم مقدار که در واکنش های بیوشیمیایی و سیستم های موجود در بدن انسان نقش اساسی دارد، شناخته شده و اهمیت آن در دوران بارداری و پیش آگهی حاملگی در بسیاری از کشورها مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه جهت تعیین میزان روی سرم در زنان باردار ایرانی در 3 ماهه سوم و مقایسه این یافته ها با افراد شاهد سالم انجام شده است، در این مطالعه 100 نفر از زنان باردار در 3 ماهه سوم بارداری به عنوان گروه مورد و 50 نفر به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. جهت بررسی میزان روی و فراسنج های خون شناسی وابسته به این عنصر، از جمله آلبومین، آلکالن فسفاتاز و همچنین هموگلوبین نمونه های خون از گروه مورد و شاهد گرفته شد. نتایج به دست آمده اختلاف معنی داری را در مورد سطح روی نشان داد(0001/0 P<) و در مورد آلبومین نیز ارتباط معنی داری وجود داشت(0001/0 P<). ارتباط بین کاهش آلبومین سرم با وضعیت روی در مطالعه حاضر کمبود روی را در مراحل آخر بارداری تایید می نماید. این یافته ها نشان دهنده سطح پایین تر روی در اواخر 3 ماهه سوم بارداری و ناکافی بودن احتمالی تغذیه مادر، افزایش سطح استروژن و افزایش حجم پلاسما می باشد. اثبات این مطلب که مصرف روی در زنان باردار جهت حفظ سلامتی آن ها ضروری است، نیازمند مطالعه بیشتر بوده و بهتر است این مطالعه روی جمعیت بزرگ تری انجام شود.
    کلید واژگان: عنصر روی, 3 ماهه سوم, بارداری}
    I. Nourmohammadi*, F. Sharifzadeh, M.H. Badakhsh, A.R. Akbarian, A. Moaveni, S. Nouri
    It has long been known that zinc is an important trace element which has a major role in a number of biochemical reactions and systems in human body. The significance of zinc on the course and outcome of pregnancy has been studied in many countries. The objective of the present study was to determine the status of serum zinc in pregnant Iranian women in the third trimester and compare these findings to healthy controls in an effort to find out first if expectant Iranian mothers are zinc deficient and if this deficiency has a detrimental effect on the outcome of pregnancy. Our study group comprised 100 pregnant women all in the third trimester of pregnancy. Blood samples were taken from both study and control groups and assayed for serum levels of Zn, albumin, alkaline phosphatase and hemoglobin. The results showed significantly lower levels of zinc(P<0.0001) and albumin(P<0.0001). A significant correlation was also found between serum zinc level of mother and weight of neonate(P<0.0001). The correlation between the fall in serum albumin with that of serum zinc in this study supported low serum zinc in late pregnancy. These findings indicate deficient level of zinc in the latter third of pregnancy which suggest a tendency for insufficient maternal nutrition. However, it is premature to recommend a reinforcement of routine zinc supplementation for healthy mothers.
    Keywords: Zinc, Third trimester, Pregnancy}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال