به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فاطمه یوسفی راد

  • زهرا براتی*، بلقیس روشن، شیرین پورابراهیم، فاطمه یوسفی راد
    تعامل بدن و فرهنگ از موضوعات قابل توجه در معنی شناسی شناختی است. پژوهش میان رشته ای حاضر با تمرکز بر عامل بدن مندی سعی دارد با رویکردی شناختی و بر مبنای ویژگی های فیزیولوژیک دستگاه تنفسی و پوست، براساس طب کل نگر، به بررسی مفهوم سازی های موجود در دو زبان فارسی و انگلیسی بپردازد. از این رو نگارندگان می کوشند تا با ارجاع به جایگاه خاص ریه در طب کل نگر یونانی/ایرانی به عنوان گیرنده پنومای تنفسی، در طب سنتی چینی به عنوان مکان استقرار روح جسمانی و در طب هندی (آیورودا) به عنوان ارگانی در مجاورت با چاکرای قلب، انگیزش زیستی استعاره های مجازبنیاد را از منظر این سه طب کل نگر بررسی کنند. علی رغم تفاوت های اندک عبارات استعاری، یافته های این پژوهش نشان از هم گرایی فوق العاده ای در مفهوم سازی ها و روایت استعاری عملکرد ریه و پوست در دو زبان فارسی و انگلیسی دارد که در آن ها نفس جان/شیء باارزشی است، الهام روحی دمیدنی است، عشق نفس کشیدن در هوای معشوق است. همچنین، پوست به مثابه زره و ظرف روح و جان است. به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که شناخت ویژگی های بیولوژیکی متعدد ارگان ها و عملکرد آن ها براساس فلسفه و طب کل نگر، بستر مناسبی برای شناسایی خاستگاه زیستی مجازهای بیولوژیکی است که به نوبه خود و به دلیل جهانی بودن فیزیولوژی بدن می توانند مبنایی برای ساخت استعاره های نسبتا یکسان در دو زبان قرار گیرند.
    کلید واژگان: معنی‏شناسی شناختی, بدن مندی, مجاز, استعاره, طب کل نگر, ریه ‏ها
    Zahra Barati *, Belghis Rovshan, Shirin Pourebrahim, Fatemeh Yousefi Rad
    The interaction between body and culture is one of the significant topics in cognitive semantics. The present interdisciplinary research, focusing on the embodiment factor, tries to examine the existing conceptualizations in both Persian and English through a cognitive approach and based on the physiological characteristics of the respiratory system and skin in holistic medicine. Therefore, referring to the special position of the lungs in Greek/Iranian holistic medicine as the receiver of respiratory pneuma, in traditional Chinese medicine as the place of the corporal soul, and in Indian medicine (Ayurveda) as an organ adjacent to the heart chakra, the authors try to investigate the biological motivation of the metonymy-based metaphors related to the respiratory system. Despite the slight differences in the metaphorical expressions, the findings of this research show an extraordinary convergence in the conceptualizations and the metaphorical narration of the function of the lung and the organ related to it, i.e. the skin, in which speech is a precious soul/object, inspiration is a blowing soul, and love is breathing in the air of a lover. Also, the skin is a protective armor, and a vessel for the soul. In short, the data analysis shows that knowing the various biological characteristics of organs and their functions based on holistic philosophy and medicine is a suitable platform for identifying the biological origin of biological metonymies, which can be a justification for making relatively identical metaphors.
    Keywords: Cognition, Embodiment, Metonymy, Metaphor, Holistic Medicine
  • آرزو نجفیان*، معصومه حقی، فاطمه یوسفی راد، رضامراد صحرایی

    با فراگیرشدن ویروس کرونا و اجبار به آموزش مجازی و برخط، تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان نیز از این قاعده مستثنی نماند و مدرسان را با چالش های جدیدی در آموزش وجوه مختلف زبان فارسی مواجه ساخت . یکی از این وجوه، آموزش حروف اضافه به عنوان مقوله هایی چندمعنا بود. در کتاب های آموزش زبان، غالبا معانی این حروف به صورت فهرست وار ارایه می شود. این مسیله یادگیری آنها را به ویژه در آموزش مجازی دشوار می سازد. درمقابل دستور شناختی به وجود شبکه ی معنایی حروف اضافه حول معنی سرنمونی باور دارد. پژوهشگران نخست با استفاده از شبکه ی معنایی حروف اضافه ی «از، با، به، تا و در»، محتوای درسی برای آموزش برخط این حروف طراحی و سپس براساس نظریه ی شناختی چندرسانه ای از ابزار ترکیبی چندرسانه ای کلامی-تصویری (پویانمایی) استفاده کردند. محتوای تهیه شده با 52 نمونه مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج بررسی آماری نشان داد پیشرفت زبان آموزان معنی دار بوده است و می توان نتیجه گرفت آموزش حروف اضافه با ابزار پژوهش موثر واقع شده است. در پژوهش علاوه بر متغیر سطح زبانی، متغیرهای مداخله گر اجتماعی سن، جنسیت، ملیت، رشته ی تحصیلی و وضعیت زبان آموز نیز مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد متغیرهای جنسیت، ملیت، رشته و سن دارای تاثیر معنادار بوده اند. در خصوص سایر متغیرها، تاثیر معناداری مشاهده نشد.

    کلید واژگان: آموزش فارسی, حروف اضافه, پویانمایی, دستورشناختی, متغیرهای اجتماعی, یادگیری چندرسانه ای
    Arezoo Najafian *, Masoomeh Haghi, Fatemeh Yousefi Rad, Rezamorad Sahraei

    With the spread of the corona virus, teaching Persian to non-Persian speakers, like other disciplines, turned to virtual and online education, and teachers faced new challenges in teaching Persian different aspects. One of these aspects was the prepositions teaching as polysemous categories. In language books, meanings of prepositions are usually presented in a list, and this problem makes learning them difficult. On the other hand, the cognitive grammar confirms the semantic network of prepositions around the prototype meaning. In this research, at first, using the semantic network of simple prepositions "از، با، به، تا، در", curriculum content was designed. Then, based on the cognitive theory of multimedia learning, a combined verbal-visual multimedia tool (animation) was used and the content was tested with 52 samples. The results of statistical analysis showed that the progress of language learners was significant. It can be concluded that the teaching of prepositions with research tools has been effective. In addition to the language level variable, social intervening variables of age, gender, nationality, field of study and status were also measured. The findings indicate that gender, nationality, field of study and age has had a significant effect. But other variables didn’t have a significant effect.

    Keywords: Persian teaching, prepositions, Animation, cognitive grammar, Social variables, Multimedia Learning
  • سارا رزقی، آرزو نجفیان، فاطمه یوسفی راد، سیده فاطمه علوی

    در همه جای جهان، بخشی از ادبیات کودکان به کتب ترجمه شده از زبان های دیگر اختصاص دارد. مطالعه ساختار و ویژگی های زبانی این کتاب ها، که از ملاک های انتخاب کتاب توسط خود کودکان، والدین و شورای کتاب کودک است، بسیار اهمیت دارد. یکی از مهم ترین وجوه زبان شناختی ترجمه کتاب کودک، واژه گزینی مناسب است؛ زیرا مترجم باید از میان تعداد محدودی واژه که دامنه واژگانی او را شامل می شود، معادل مناسبی را انتخاب کند تا انتقال محتوا و فهم کتاب برای کودک آسان شود. مسیله پژوهش حاضر این است که چه تفاوتی میان شیوه های گزینش واژه ها در کتب تالیفی و ترجمه ای برای کودکان در چارچوب نظریه صرف طبیعی وجود دارد و با محک اصول این نظریه، مترجمان تا چه اندازه توانسته اند واژه های مناسبی را انتخاب کنند؟ این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش اجرا، از نوع پژوهش های ترکیبی است. داده های پژوهش از پایگاه دادگان زبان فارسی استخراج شدند. یافته های آمار استنباطی نشان داد که براساس معیارهای نظریه صرف طبیعی (تصویرگونگی، شفافیت، دوگانگی و طول کلمه) اختلاف معناداری بین واژه های کتب تالیفی و ترجمه ای وجود ندارد، اگرچه براساس آمار توصیفی در پارامترهای تصویرگونگی و طول کلمه کتب تالیفی از نرخ طبیعی تری برخوردارند. این یافته ها موید آن است که درمجموع مولفان و مترجمان حوزه کتاب کودک در انتخاب واژه های مناسب، موفق عمل کرده اند.

    کلید واژگان: کتاب های تالیفی کودکان, کتاب های ترجمه ای کودکان, اصول صرف طبیعی, ادبیات کودکان, کتاب های کودکان
    Sara Rezghi, Arezoo Najafian, Fatemeh Yosefirad, Seyede Fatemeh Alavi

    All over the world, translated books make up a significant part of children’s literature. Therefore, studying the linguistic structure and features of these books, and also the factors based on which children, their parents, and Children’s Books Council approve of a book, is essential. One of the most crucial linguistic aspects of children’s books translation is choosing the appropriate set of vocabulary since the translator is supposed to select proper equivalents from kids’ limited vocabulary to facilitate conveying the content and hence, their comprehension of the book. The current research is mainly concerned with how different these word choice methods are through the framework of natural morphology theory as well as how successfully translators have managed to select the proper set of vocabulary using this theory. concerning the aim, this is applied research involving mixed methods. The data were extracted from PLDB. The inferential statistics findings indicated that the principles of natural morphology (iconicity, transparency, binarity, and word length), no significant difference was observed between the words in authored versus translated books, Although, based on descriptive statistics, authored books have a more natural rate in the parameters of iconicity and word length. Thus the results indicate that overall, the translators & authors of children’s books have successfully managed to select the right set of vocabulary.

    Keywords: children’s authored books, translated children’s books, the principles of Natural Morphology, children's literature, children’s books
  • زهرا براتی، بلقیس روشن*، شیرین پورابراهیم، فاطمه یوسفی راد

    پژوهش حاضر، با ارایه تحلیلی معنایی، به مطالعه میان فرهنگی استعاره های مجازبنیاد دست و پا در زبان های فارسی و انگلیسی می‏پردازد. روش پژوهش از نوع اکتشافی است و داده های آن شامل 32 عبارت استعاری متعارف حاوی بدن واژه های دست و پا برگرفته از اصطلاحات موجود در فرهنگ رایگان است که معادل فارسی آن ها براساس فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی-فارسی یک‏جلدی (حق شناس و همکاران، 1381) استخراج شده است. هدف پژوهش تبیین خاستگاه زیستی این استعاره ها در زبان‏های فارسی و انگلیسی براساس طب کل نگر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تعدادی از عبارات استعاری مربوط به دست و پا برمبنای خاستگاه زیستی آن ها در طب کل نگر قابل بررسی و برخی نیز در اصل طرح واره ای و نمادین هستند و برحسب رویدادها و عملکردهای بدنی قابل‏مشاهده بیرونی شکل گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه با وجود خاستگاه زیستی یکسان، مجازهای نسبتا یکسانی را در دو زبان فارسی و انگلیسی شاهد هستیم، اما الگوهای فرهنگی استعاره های متفاوتی را در آن‏ها به وجود آورده‏اند.

    کلید واژگان: شناخت بدنمند, معنی شناسی شناختی, استعاره مجازبنیاد, طب کل نگر, فارسی, انگلیسی
    Zahra Barati, Belghis Rovshan *, Shirin Pourebrahim, Fatemeh Yousefi Rad

    The present research provides a cross-cultural study about hand and foot metonomy-based metaphors in Persian and English by means of a semantic analysis. The research method is exploratory and its data includes 32 conventional metaphorical expressions containing hand and foot body terms which are taken from the idioms of The Free Dictionary, and their Persian equivalents are extracted based on Farhang Moaser One-Volume Millennium English-Persian Dictionary (Haghshenas et al., 2002). The research objective is to explain the biological motivation of the metaphors on the basis of holistic medicine. The research findings show that a number of the metaphorical expressions related to hands and feet can be investigated based on their biological origin in the holistic medicine, and the others are schematic and symbolic and formed according to externally visible events and bodily functions. The results indicate that, regarding the same biological origin, we can see relatively similar metonymies, while cultural patterns have created different metaphors in both Persian and English.

    Keywords: Embodied Cognition, Cognitive Semantics, Metonymy-based Metaphor, Holistic Medicine, Persian, English
  • پیمان صفیعی، بلقیس روشن*، آرزو نجفیان، فاطمه یوسفی راد
    در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، نخست صفات مرکب کردی هورامی پاوه، از فرهنگ فارسی-کردی (سه جلدی) (مردوخ روحانی و دیگران، 1385) گردآوری شده اند؛ همچنین، یکی از نگارندگان که گویشور هورامی پاوه است، 25 صفت مرکب دیگر را بدان ها افزوده است. سپس این داده ها، در چارچوب صرف شناختی و براساس مدل پیشنهادی هماوند (2011) بررسی و روابط معنایی بین هسته و توصیفگر در آن ها برپایه سه عملکرد شناختی مقوله سازی، پیکربندی و مفهوم سازی مشخص شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تعداد نه مقوله از یازده مقوله پیشنهادی هماوند (شامل صفاتی که در آن ها توصیفگر هدف یا مکان هسته را نشان می دهد یا فاقد ویژگی بیان شده توسط هسته است یا هسته نوع، ویژگی، اندازه، عملکرد، تمایل یا حرکت به سمت توصیفگر را نشان می دهد)، به علاوه چهار مقوله دیگر که در مدل پیشنهادی هماوند به آن ها اشاره ای نشده است (شامل صفاتی که در آن ها توصیفگر کمیت هسته، محدوده فعالیت هسته، ویژگی هسته و تشابه هسته به چیزی رانشان می دهد) در صفات مرکب زبان کردی هورامی پاوه وجود دارند. درضمن، سه قلمرو درون طبقه ای و سه قلمرو برون طبقه ای و شش نوع تعبیر در این صفات قابل تشخیص است.
    کلید واژگان: صرف شناختی, عملکردهای شناختی, فرایند ترکیب, صفت مرکب, کردی هورامی پاوه
    Payman Safiei, Belghis Rovshan *, Arzoo Najafian, Fatemeh Yosefirad
    In this descriptive-analytic study, firstly, compound adjectives of Hawrami Kurdish of Paveh gathered from Persian-Kurdish Dictionary (Mardukh Ruhani et al., (3 Vols.), 2006), along with 25 others added by one of the authors who is the speaker of Hawrami Kurdish of Paveh. Then, the data were examined based on cognitive linguistics and Hamawand’s (2011) model of cognitive morphology. The semantic relationship between the head and the modifier of these adjectives were analyzed based on three cognitive operations; categorization, configuration and conceptualization. The results indicated that nine out of twelve categories proposed by Hamawand can be seen in Hawrami Kurdish of Paveh (including adjectives in which modifier shows the goal, or place of the head, or doesn't have the feature mentioned by the head, or adjectives whose head shows type, feature, size, activity, tendency, or moving toward the modifier). There are, also, four more categories which are not mentioned in Hamawand’s model but exist in Hawrami Kurdish of Paveh (including adjectives whose modifiers show the quantity, range, feature or resemblance of the head). There are also three inter-word-class- and three intra-word-class-domains and six construals in compound adjectives of Hawrami Kurdish of Paveh.
    Keywords: Cognitive Morphology, Cognitive operations, Compounding process, Compound adjectives, Hawrami Kurdish of Paveh
  • فرشته سراج*، بلقیس روشن، آرزو نجفیان، فاطمه یوسفی راد

    خواندن  از مهم ترین مهارت های زبانی است که دانش آموزان آموختن آن را در دوره ابتدایی و با استفاده از کتاب های فارسی آغاز می کنند. کسب مهارت خواندن مستلزم کسب توانایی در روان خوانی و درک مطلب است. نظام های نویسه ای در مهارت خواندن هر زبانی نقش موثری دارد. محققان، خواندن نظام های نویسه ای عمیق را دشوارتر از نظام های کم عمق می دانند. فارسی زبانی با نظام نویسه ای عمیق محسوب می شود، زیرا  تناظر بین نوشتار و گفتار آن کم است.  با توجه به عمیق بودن نظام نویسه ای زبان فارسی، هدف پژوهش پاسخ به این سوالات بوده است که عمق نویسه ای زبان در  کتاب های فارسی دوره ابتدایی به چه میزان است و چه تاثیری بر مهارت روان خوانی دانش آموزان  این دوره دارد ؟ برای پاسخ به سوالات تحقیق ابتدا  عمق نویسه ای در کتاب های فارسی شش پایه ابتدایی بررسی شد. سپس آزمون روان خوانی از دانش آموزان پایه های اول تا ششم ابتدایی گرفته شد. آزمون روان خوانی براساس سه معیار صحت، سرعت و آهنگ خواندن، از متون منتخب کتاب های  فارسی در دوره ابتدایی اخذ شد. نمونه آماری تحقیق 402 نفر از دانش آموزان  ابتدایی اول تا ششم ابتدایی در شهر سمنان  در سال تحصیلی 13971398 بودند. نتایج بررسی ها فاصله 1.42 واجی بین صورت نوشتاری و گفتاری کتاب های فارسی را نشان داد. همچنین مشخص شد که عمق نویسه ای کتاب های فارسی  تاثیر معناداری بر مهارت روان خوانی دانش آموزان دوره ابتدایی  ندارد.

    کلید واژگان: مهارت روان خوانی, دوره ابتدایی, عمق نویسه ای, زبان فارسی
    Fereshteh Seraj*, Belghis Rovshan, Arezoo Najafiyan, Fatemeh Yousefirad

    Reading is one of the most important language skills that students begin to learn it in primary school by means of Farsi textbooks. Reading fluency and reading comprehension are necessary for acquiring reading skill. Orthography systems of every language effects on reading. Researchers believe that reading of deep orthography is harder than shallow one. Farsi is one the languages with deep orthography system, because there isn’t one by one correspondence between orthography and speech. The aim of this research is replying to these questions: how much is the orthography depth in Farsi textbooks of primary schools and its relationship with reading fluently. For this purpose, the orthography depth was evaluated in Farsi textbooks from first grade to sixth in primary school. After that reading fluency tests were taken from students of grade one to six in primary school based on chosen texts. Fluency test scales were correctness, speed and intonation of reading. The Samples were students in primary school in Semnan in 1397-1398 school year. 402 students from different primary school, grade one to six took part in reading fluency tests. Results show that the distance between writing and reading is 1,42 phonemes in Farsi textbooks, and there is no significant relationship between orthography depth and ability to read fluently in primary schools. Reading is one of the most important language skills that students start learning in elementary school by using Farsi textbooks. Acquiring reading skills requires the ability to read and comprehend. Orthographic systems play an important role in the reading skills of any language. Researchers find it more difficult to read deep orthography systems than shallow ones. Persian is a language with a deep orthography, because there is little correspondence between its writing and speech system. One of the most important issues in education in primary school, which faces serious and fundamental challenges, is reading skills. The results of the performance of Iranian students in the PIRLS test are a documented example that has attracted the attention of many experts in related sciences. PIRLS is an international study of reading literacy development that examines beginner literacy in reading skills around the world. Iranian fourth grade students have participated in 2001, 2006, 2011 and 2016 exams. The results of these tests show that the score of Iranian students is significantly lower than the global average score, so that in 2016, Iranian students with a score of 428 were ranked 45th among the 50 participating countries. Numerous factors such as educational, social, linguistic, cultural, etc. are involved in the emergence of this challenge. Spoken and written language, as one of the most important tools of communication and education, plays an important role in the growth and development of learning. Reading is a skill that is based on the written system and requires the adaptation of the written form to the spoken language. Regarding the issues related to reading in schools, the purpose of this study is to investigate the effect of orthography depth on reading skills in primary schools. The research method of this study is descriptive-analytical. The population and the statistical sample of the research for calculating the orthography depth are Farsi textbooks grade one to six in primary schools. The statistical population to determine the level of fluent reading, are all elementary students in primary school in Semnan in the academic year 1397-1398 . 402 students in the first to sixth grades of elementary school are the statistical sample of the study. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (Pearson correlation coefficient). The results of this research can be instructive and effective for compiling the course content and teaching it, especially for teaching reading skills. This study seeks to answer the following questions by examining the role of Persian orthography system on reading skills in elementary schools: 1. What is the orthography depth of language in primary Farsi textbooks? 2.What effect does orthography depth have on the reading skills of primary school students? The following hypotheses are proposed for the research questions: 1. The distance between writing and speech (orthography) in Persian books is large. 2. High orthography depth in Persian books has a negative effect on students' reading skills. The results obtained according to the research questions are as follows: The first research question A review of Farsi textbooks for the six elementary grades shows that the average distance between writing and speaking is 1.41 phonemes. Orthography depth from the first grade to the sixth grade shows an increase, which is educationally desirable, because according to the educational principle, the presentation of content is from simple to complex. Research question 2 According to the orthography depth in different grades: 1.28 in the first grade, 1.30 in the second grade, 1.30 in the third grade, 1.46 in the fourth grade, 1.49 in the fifth grade and 1.50 in the sixth grade and the average scores obtained in the fluent reading test indicates that the orthography depth does not have a significant effect on students' fluent reading performance. Pearson correlation coefficient was used to determine the relationship between orthography depth and fluent reading. The processing of the fluent reading score and the average orthography depth in SPSS software showed that there is no significant relationship between them. Comparison of the average score of orthography depth and fluent reading in each educational level also confirms that although the orthography depth is lower in the first to third grades, but their fluent reading score is lower than the fourth to sixth grades which have more orthography depths. The result obtained in this study shows that in Persian there is no significant relationship between the orthography depth system and fluent reading skills. Although, according to this study, the depth of Persian orthography has no significant relationship with students' fluent reading skills in primary school, but it is necessary for authors and teachers in developing and teaching educational materials to enhance reading skills, especially in Farsi textbooks so that students learn to read as a key skill in acquiring knowledge.

    Keywords: Reading fluency, primary period, orthography depth, Farsi language
  • بهمن زندی، سید محمود متشرعی*، فاطمه یوسفی راد

    نام شناسی در آغاز به عنوان یک دانش درزمانی، به ریشه شناسی نام ها می پرداخت، ولی زبان شناسی اجتماعی با اتخاذ دیدگاه هم زمانی، نام شناسی را از یک دانش کهن گرا به دانشی برای مطالعه اجتماع معاصر تبدیل کرد. از سوی دیگر البته نمی توان نقش نام ها را در شکل دهی به ساخت شناختی افراد در جوامع مختلف نادیده گرفت، به همین دلیل زبان شناسان شناختی نیز به این موضوع علاقه نشان می دهند، چرا که نام یک عنصر زبانی چندبعدی است، با این تفاوت که نام شناسی اجتماعی مانند مطالعات سنتی و فلسفی بیشتر به مطالعه اسامی خاص پرداخته است، اما زبان شناسان شناختی، به ویژه در مطالعات گیررتس و همکارانش به نام های عام توجه بیشتری نشان داده اند. لباو(1972) زبان شناسی اجتماعی شهری را "علم تحقیقات میدانی" نام نهاده است. این توصیف را می توان در مورد مطالعات نام شناسی هم با اطمینان بالا مورد استفاده قرار داد- به ویژه در رویکردی که نام شناسی را از چشم انداز شناختی و اجتماعی و با تاکید بر کاربرد و بافت مورد مطالعه قرار می دهد.

    کلید واژگان: نام شناسی, نام شناسی شناختی- اجتماعی, زبان شناسی شناختی, نقشه راه
    Bahman Zandi, Seyed Mahmoud Motesharrei *, Fatemeh Yousefi Rad

    In its early days, Onomastics only addressed the etymology (history and origin) of names diachronically. Social linguistics adopted a synchronic framework and turned onomastics from an archaist science to a modern one dealing with contemporary society. It is impossible to ignore the role names play in shaping individuals’ cognitive structures in different communities. Thus, cognitive linguistics also showed an interest in this subject. Names are multifaceted linguistic elements. Similar to traditional and philosophical studies, social onomastics mostly deal with proper names, but cognitive linguistics, especially studies of Geeraerts et al., address common names. Labov (1972) sees urban social linguistics as the science of field studies; this view can be safely applied to onomastic studies, especially to the approach that addresses onomastics from a socio-cognitive perspective with an emphasis on use and context. After a quick philosophical and diachronic review of literature, the current paper examined contemporary onomastics studies from a sociocognitive perspective. A close observation of the historical evolution of onomastics shows that the scope of onomastic research has expanded, word-formation (lexical generation) processes draw less attention. Instead, lexical structure and different quantitative approaches, which study the strength of onomastic processes, are receiving more attention by the day.

    Keywords: Onomastics, Sociocognitive Onomastics, Roadmap
  • بهمن زندی، فاطمه یوسفی راد، سید محمود متشرعی *

    نام‌شناسی شاخه‌ای از زبان‌شناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخه‌ای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار داده‌اند. این مقاله با معرفی رویکرد زبان‌شناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامه منطقی رویکرد زبان‌شناسی شناختی و زبان‌شناسی اجتماعی است، به حوزه نام‌شناسی می‌پردازد. نام‌شناسی شناختی اجتماعی را می‌توان زیرمجموعه زبان‌شناسی اجتماعی شناختی به شمار آورد که درک کاربرد-بنیاد از زبان، تنوع درون-زبانی و بینا‌زبانی، مقوله‌بندی و سرنمون‌ها، الگوی فرهنگی، معنای اجتماعی و اثر متقابل زبان، فرهنگ، و ایدیولوژی، جزء مفهوم‌های بنیادین آن هستند. البته باید اذعان داشت که اکثر مطالعات انجام شده در حوزه زبان‌شناسی شناختی، و حوزه جدیدتر و کمتر مطالعه شده زبان‌شناسی شناختی اجتماعی، در حوزه مفهوم‌شناسی هستند. لیکن به اذعان پژوهش‌گران این حیطه، تغییر زاویه توجه از مفهوم‌شناسی به سوی نام‌شناسی از تحولات ضروری و اجتناب ناپذیر در زبان‌شناسی شناختی و زبان‌شناسی شناختی اجتماعی است. هدف این مقاله، با استفاده از روش پژوهش اسنادی، تلاشی در راستای ادامه این برنامه پژوهشی است که توسط زندی و احمدی(1395) آغاز شده است؛ با این تفاوت که، مقاله حاضر بیشتر به مطالعه اسامی عام که نماینده یک مقوله هستند توجه دارد. مقاله حاضر چشم‌انداز دیگری را هم در این بحث می‌گشاید و آن تاکید بر رویکرد کاربرد-بنیاد در نام‌شناسی است. در تعبیر کاربردشناختی، نام‌شناسی به مطالعه انتخاب‌های واقعی واژگانی از میان مجموعه عبارات می‌پردازد و سوالی که مطرح می‌کند این است که چه عواملی بر انتخاب یک عبارت خاص تاثیرگذار می‌باشند. این مقاله چنین نتیجه‌گیری می‌کند که انتخاب واژه مناسب برای یک مدلول خاص تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که در این میان نقش بافت از اهمیت فراوانی برخوردار است.

    کلید واژگان: نام, نام شناسی, کاربرد-بنیاد, بافت, زبان شناسی شناختی اجتماعی
    Bahman Zandi, Fatemeh Yousefi Rad, Seyed Mahmoud Motesharrei*

    Onomastics is a branch of linguistics, or according to Crystal (2008), a branch of semantics; onomastics has been studied from different perspectives. This paper addressed onomastics from the perspective of the social-cognitive (sociocognitive) linguistic approach, which is the corollary of cognitive linguistics and social linguistics. Social-cognitive onomastics, which can be subsumed under social-cognitive linguistics, covers the core concepts of a usage-based understanding of language, intralanguage and inter-language diversities, categorization and prototypes, cultural patterns, social senses, and the counter-effect of language, culture, and ideology. It merits mention that most studies in the area of cognitive linguistics and the newer, less studied social-cognitive linguistics focus on concepts and semantics. Scholars believe it is necessary and inevitable to shift from concepts to (proper) names, i.e. onomastics, in cognitive and social linguistics. The aim of this paper, applying documentary research method, is in line with and a continuation of a research plan launched by Zandi and Ahmadi in 2016; the only difference is that the current paper paid special attention to common nouns that represent a category. This paper also gave another outlook: an emphasis on a usage-based approach in onomastics. Pragmatically speaking, onomastics touches upon actual lexical selections from among expressions and examines the factors affecting the selection of a particular expression. The results showed that numerous factors affect the selection of a proper word for a signified concept, with context having the greatest effect.

    Keywords: Name, onomastics, Usage-Based, Context, Sociocognitive Onomastics
  • سید محمود متشرعی، فاطمه یوسفی راد *

    این مقاله به مطالعه چندمعنایی واژه "تپل" در زبان فارسی در چارچوب زبان شناسی شناختی اجتماعی می پردازد. این پژوهش به دنبال آن است که نشان دهد رویکرد زبان شناسی شناختی اجتماعی بهتر از رویکرد زبان شناسی شناختی استاندارد می تواند از عهده تبیین انعطاف در معانی مختلف واژه های چندمعنا برآید، در واقع این مقاله به پیروی از مدل رابینسون(2010، 2012الف ، 2012 ب، و  2014) نشان می دهد که چندمعنایی واژگانی را نمی توان به یک مفهوم ایستا که نزد تمام گویشوران زبان ثابت است تقلیل داد و اینکه متغیرهای اجتماعی مثل سن، جنسیت، طبقه اجتماعی، سطح سواد و غیره در آن موثرند. در این مقاله به طور خاص تاثیر دو متغیر اجتماعی سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژه چندمعنای "تپل" نزد گویشوران مورد مطالعه قرار می گیرد. اطلاعات به روش کتابخانه ای(شامل مطالعه واژه نامه ها)، مصاحبه، و پرسش نامه جمع آوری شده اند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، و نیز میدانی و روش تحلیل داده ها نیز تلفیقی(کمی و کیفی) است. داده ها از 200 آزمودنی، شامل 100 نفر مرد و 100 نفر زن فارسی زبان در چهار طبقه سنی برای هر دو گروه گردآوری شد ه اند. نتایج نشان داد که زبان شناسی شناختی اجتماعی می تواند تبیین های دقیق تری در خصوص تنوع معنایی واژه های چندمعنا و تاثیر متغیرهای اجتماعی جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی به دست دهد. به عبارت دیگر، نتایج نشان داد که معانی مختلف واژه چندمعنای مذکور در میان گویشوران زن و مرد متعلق به گروه های سنی متفاوت، توزیع یکسانی نداشته و تصادفی نیست، بلکه به میزان چشمگیری تحت تاثیر سن و جنسیت می باشد.

    کلید واژگان: زبان شناسی شناختی اجتماعی, معنا, چندمعنایی, سن, جنسیت, متغیرهای اجتماعی
    Seyed Mahmoud Motesharrei, Fatemeh Yousefi Rad*

    The present paper aimed at investigating the polysemy of the Persian word Topol from the perspective of cognitive sociolinguistics. The study begins with introducing the tenets of cognitive sociolinguistics, and then goes on to investigate the polysemy of the Persian adjective topol within this framework. In cognitive sociolinguistics, it is believed that polysemy cannot be reduced to a static state, one and the same for all speakers of a language. Rather, social variables like age and gender of speakers affect the way they perceive different senses of the polysemous words. This paper, in line with cognitive sociolinguistic studies on polysemy employed advanced statistical methods of Logistic Regression and Cross Tab to study the polysemy of Persian adjective Topol. The data were gathered through library research (including Persian dictionaries), interviews, and questionnaires. The research method employed is mixed, that is, qualitative and quantitative. The data were gathered from 200 participants, 100 male and 100 females, in four different age groups. The main hypothesis was that the “mere” cognitive approach is not adequate enough to explain lexical polysemy. The results indicate that cognitive sociolinguistics is indeed more adequate in giving more exact explanations concerning meaning variation in polysemous words and the effect of social variables of age and gender on the number and salience of each sense. In other words, the results show that different senses of the polysemous words do not suggest the same distribution among different speakers, both male and female, belonging to different age groups, and is not accidental but explainable in terms of age and gender of the speakers.

    Keywords: Cognitive Sociolinguistics, Polysemy, Age, gender, Social Variables
  • فرشته سراج*، بلقیس روشن، آرزو نجفیان، فاطمه یوسفی راد
    خواندن، مهارتی است که دانش آموزان ایرانی آن را در دوره ابتدایی توسط کتاب های فارسی از پایه اول تا ششم کسب می نمایند. یکی از خصوصیاتی که باید در تدوین متون کتاب های درسی توجه گردد، خوانایی است، زیرا خوانابودن متون به یادگیرنده کمک می کند محتوای آموزشی را به درستی بخواند و بفهمد. اگرچه تحقیقات متفاوتی درباره خوانایی متون درسی صورت گرفته است، اما این در مقاله خوانایی همه متون در هر شش پایه تحصیلی دوره ابتدایی گزارش می‎شود. بررسی متن‏ها بر اساس سه شاخص فلش، فوگ و فرای دو نتیجه در برداشت: 1. اگرچه بر اساس شاخص فلش متن ها آسان هستند، اما بر اساس شاخص‏های فوگ و فرای مناسب یک تا دو پایه تحصیلی بالاتر می باشند و 2. معیار مشخصی برای ترتیب متون از آسان به دشوار دیده نشد، به گونه ای که در بعضی از پایه ها متن های دشوارتر زودتر از متن های آسان قرار گرفتند.
    کلید واژگان: مهارت خواندن, خوانایی, کتاب های فارسی, دوره ابتدائی
    Fereshteh Seraj *, Belghis Rovshan, Arezoo Najafiyan, Fatemeh Yousefirad
    Reading is a skill that Iranian students learn it in the first to sixth grades in primary schools by Farsi textbooks. Readability is one of the qualities should be considered in textbooks, because it helps learners to read and understand effectively. Different researches have been done about textbooks readability, but in this paper all texts in sixth grades of primary school have been investigated. The results of evaluating of texts based on Fog, Fry and Flesh Standard were two folds: 1. according to Flesh Standard, the texts were easy but based on Fry and Fog they were suitable for one or two upper level; 2. there was no standard for texts ordering, because in some grades more difficult texts have been placed prior to easier ones.
    Keywords: reading skill, readability, Farsi text books, Primary School
  • سیدمحمود متشرعی*، فاطمه یوسفی راد

    این مقاله به بررسی چندمعنایی واژه «جیگر» در زبان فارسی در چارچوب زبان شناسی شناختی اجتماعی می پردازد، با این هدف که نشان دهد رویکرد زبان شناسی شناختی اجتماعی بهتر از رویکرد زبان شناسی شناختی می تواند از عهده تبیین انعطاف در معانی مختلف واژه های چندمعنا برآید. در زبان شناسی شناختی چندمعنایی واژگانی را نمی توان به مفهومی ایستا که نزد همه گویشوران زبان ثابت است، تقلیل داد و متغیرهای اجتماعی مثل سن، جنسیت، طبقه اجتماعی، سطح سواد و غیره در آن موثرند. در این مقاله به پیروی از مدل رابینسون (2010، 2012 الف، 2012 ب و 2014) به طور خاص تاثیر دو متغیر اجتماعی سن و جنسیت بر تعداد و برجستگی هریک از معانی واژه چندمعنای «جیگر» نزد گویشوران بررسی می شود. اطلاعات به روش کتابخانه ای، مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری شده اند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و نیز میدانی، و روش تحلیل داده ها تلفیقی (کمی و کیفی) است. نتایج نشان داد که زبان شناسی شناختی اجتماعی می تواند تنوع معنایی واژه های چندمعنا و تاثیر متغیرهای اجتماعی جنسیت و سن بر تعداد و برجستگی هریک از معانی را دقیق تر تبیین کند. به عبارت دیگر، نتایج نشان داد که معانی مختلف واژه چندمعنای مذکور در میان گویشوران زن و مرد متعلق به گروه های سنی متفاوت، توزیع یکسانی ندارد و تصادفی نیست، بلکه به میزان چشمگیری تحت تاثیر سن و جنسیت است.

    کلید واژگان: زبان شناسی شناختی اجتماعی, چندمعنایی, سن, جنسیت, متغیرهای اجتماعی
    SeyedMahmoud Motesharrei *, Fatemeh YousefiRad

    This study aims to investigate the polysemy of the Persian word /jigar/ from the perspective of cognitive sociolinguistics. The main objective is to show that cognitive sociolinguistic approach is more adequate to explain lexical polysemy in comparison to cognitive linguistics. In cognitive sociolinguistics, it is believed that polysemy cannot be reduced to a static state, one and the same for all speakers of a language. Rather, social variables like age and gender of speakers affect the way they perceive different meanings of the polysemous words. This paper, in line with Robinson (2010, 2012a, 2012b, 2014), investigates the effects of two social variables of age and gender on the number and salience of each meaning of the polysemous word /jigar/. The data are gathered through library research (e.g., using Persian dictionaries), interviews, and questionnaires. The research method employed is hybrid, i.e. qualitative and quantitative. The data are gathered from 200 subjects, 100 male and 100 females, in four different age groups in Tehran. The results indicated that cognitive sociolinguistics is indeed more adequate in giving more exact explanations concerning meaning variation in polysemous words and the effect of social variables of age and gender on the number and salience of each sense. In other words, the results show that different senses of the polysemous words do not suggest the same distribution among different speakers, both male and female, belonging to different age groups, and are not accidental but explainable in terms of age and gender of the speakers.

    Keywords: Cognitive Sociolinguistics, Polysemy, Age, Gender, Social variables
  • مهدی قادری*، فاطمه یوسفی راد، آزیتا افراشی، بلقیس روشن
    پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معنایی افعال حسی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مد نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهارات آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.
    کلید واژگان: بسط معنایی, ترکیب پذیری, جسم انگاری, شبکه معنایی, فعل حسی, معناشناسی شناختی
    Mehdi Ghaderi *, Fatemeh Yousefirad, Azita Afrashi, Belgheis Rowshan
    The present descriptive-analytic research uses the semantic model (Antonano, 1999 and 2002) and the semantic network of perception verbs (Afrashi & Asgari, 1396) to describe and analyze the polysemy of the perception verb “see”. For this purpose, the meanings of the verb “see” in Persian were compiled using Dehkhoda dictionary, Moein dictionary, and Persian language databases. At this stage, 4500 sentences were used from the Persian language database, classified on the basis of extended meanings. Analyzes of this paper, which take more into account the capabilities of the human senses and the way we perceive the world around us, show that 'embodiment' is the source of the metaphorical conceptualization and semantic extension of 'see'. The polysemy of “see” is the result of the interaction of the semantic content of the verb with other elements of the sentence level. The findings of this study are in line with Antonano (1999) and Afrashi and Asgari (1396). There were also cases that Antonano (1999 and 2002) did not mention. On the other hand, the findings of this study are in line with the ideas of Antonano (2002), Evans & Wilkins (2000), and Koveceses, (2005) that have challenged Sweetser's (1990) idea of the “universality of the semantic extension of perception verbs”.
    Keywords: semantic extention, compositionality, embodiment, semantic network, perception verb, Cognitive Semantics
  • Mohammad Dabirmoghaddam*, Fatemeh Yousefi Rad, Seyyed Mahmoud Motesharrei

    The present paper aims to investigate the polysemy of the Persian word /šax/ from the perspective of cognitive sociolinguistics. The study begins with introducing the tenets of cognitive sociolinguistics, and then goes on to investigate the polysemy of the Persian adjective /šax/ within this framework. In cognitive sociolinguistics, it is believed that polysemy cannot be reduced to a static state, one and the same for all speakers of a language. Rather, social variables like age and gender of speakers affect the way they perceive different senses of the polysemous words. This paper, in line with cognitive sociolinguistic, studies on polysemy, specifically those of Robinson (2010, 2012a, 2012b, and 2014), employed advanced statistical methods of Logistic Regression and Cross Tab to study the polysemy of Persian adjective /šax/ among 200 Persian speakers, both male and female, of different ages, selected from the Narmak neighborhood, Tehran, Iran, within the time span of spring and summer 2018. The results show that the cognitive sociolinguistic approach works desirably in lexical polysemy studies. In addition, the use of advanced statistical methods revealed a number of important facts about different senses of /šax/ in terms of age and gender, which provide a better description of polysemy in Persian language.

    Keywords: Cognitive Sociolinguistics, Polysemy, Age, Gender, Social Variables
  • سعید کرمی *، فاطمه یوسفی راد
    چکیده:در پژوهش پیشرو دو حرف اضافه زبان کردی سورانی læ, bæ در چارچوب معناشناسی شناختی موردپژوهش قرارگرفته است. معناشناسی شناختی رویکرد ویژه به چندمعنایی حروف اضافه داشته و یکی از الگوهای موفق در این چارچوب، الگوی "چندمعنایی قاعده مند" تایلر و ایوانز(2003)است. آنچه این پژوهش را متمایز می سازد وجود پایانه های ,æwæ ،dɑ در پایان گروه اسمی مدخول دو حرف læ, bæ است که موجب پیدایش چهار پیرااضافه شده است.حرف læ دارای 15 معنی است که معنی اولیه آن "مبدا/منشا" است. پیرااضافه læ...æwæ خاص معنی اولیه و خوشه استعاری آن، پیرااضافه læ...dɑ خاص معنی خوشه ظرفیت و صورت منفرد læ خاص سایر معانی. حرف bæ دارای 12 معنی متمایز است و معنی اولیه آن "الصاق" است. پیرااضافه læ...æwæ خاص معنی الصاق و معانی استعاری آن است و پیرااضافه bæ...dɑ خاص خوشه ظرفیت است و همچنین صورت منفرد حرف اضافه bæ خاص سایر معانی است.
    کلید واژگان: حروف اضافه, پیرااضافه, کردی سورانی, معناشناسی شناختی, الگوی چندمعنایی قاعده مند
    saeed karami *, Fatemeh yousefi rad
    Abstract:The present research explores the analysis of semantic network of two prepositions in Sorani Kurdish:"bæ,læ"within the framework of cognitive semantics. Cognitive semantics has a special view toward preposition. One of the recent models is the Principled Polysemy Model (Tyler & Evans 2003). The prepositions "bæ, læ" have a two final "æwæ, dɑ" in the end of their noun phrase that distinguishes this research from other. the primary sense of"læ" is "beginning, source" and its semantic network contains 15 senses. The circumposition "læ… dɑ" determined for primary sense and its metaphor cluster of sense. The circumposition "læ…dɑ" for containment's cluster and the preposition "læ" for other distinct senses. The preposition"bæ" has 12 distinct senses and the"adherence" is specified as its primary sense. The circumposition "bæ…æwæ" determined for primary sense and its metaphor cluster. The circumposition "bæ…dɑ" for containment's cluster and the single preposition:"bæ" for other distinct senses.
    Keywords: Prepositions, Cognitive Semantics, Semantic Network, Sorani Kurdish, primary sense
  • محمد دبیرمقدم، فاطمه یوسفی راد، ویدا شقاقی، سیدمحمود متشرعی*
    در این مقاله پس از معرفی مبانی اصلی رویکردزبان‏شناسی شناختی اجتماعی از طریق منابع دست اول آن، نشان داده می ‏شود. این نگاه نوین، که محصول هم‏گرایی در مطالعات زبان‏شناسی شناختی و زبان‏شناسی اجتماعی است، می تواند چشم اندازی جدید و راهگشا در مطالعهزبان باشد. زبان شناسی شناختی اجتماعی از درون مطالعاتزبان‏شناسان شناختی سر برآورد و در پی تلفیق با دستاوردهای زبان شناسی اجتماعی غنی‏تر شد. دو ویژگی مهم این رویکرد، یکی ماهیت کاربرد- محور آن و دیگری توجه به تنوعات اجتماعی زبان است که، در کنار هم، قلب تپنده و کانون مطالعات این رویکرد محسوب می‏شوند. این مقاله در پی آن است که پس از معرفی این رویکرد نوین، نشان دهد حلقه ارتباطی بین رویکردزبان‏شناسی شناختی و زبان شناسی اجتماعی، همین دو ویژگی بنیادین، یعنی کاربرد- محور بودن آن و تاکید بر تنوعات اجتماعی است. چنین رویکردیباید این واقعیت را نیز قبول کند که تنها راه مطالعهنظام‏مند تنوعاتی که ابعاد اجتماعی مختلف را در برمی‏گیرند، لزوما تجزیه و تحلیل تجربی است. به عبارت دیگر، اتخاذ رویکرد اجتماعی مستلزم روش تجربی است.
    کلید واژگان: زبان‏ شناسی شناختی, زبان‏ شناسی اجتماعی, زبان شناسی شناختی اجتماعی, کاربرد-محور, معنا
    Mohammad Dabirmoghaddam, Fatemeh Yousefi Rad, Vida Shaghaghi, Seyed Mahmoud Motesharrei*
    This paper introduces the main tenets of the new approach to cognitive sociolinguistics and suggests that by incorporating the insights of sociolinguistics with those of cognitive linguistics, this new approach can provide a new and fruitful perspective to the study of language. The two properties of this new approach, i.e., its usage-based character and its emphasis on social variations of language, make it heart throbbing and most optimal for the study of language. After introducing the main tenets of cognitive sociolinguistics, this paper shows that these two underlying properties, the usage-based character and the emphasis on social variations, are the communication loop between the cognitive linguistics and sociolinguistics approaches. Such an approach should accept that the only acceptable way to study the systematic variation of language that encompasses the social dimension of the phenomenon is necessarily empirical. In other words, adopting social approach entails taking an empirical method.
    Keywords: Cognitive Linguistics, Sociolinguistics, Cognitive Sociolinguistics, Usage-Based, Meaning
  • محمدرضا احمدخانی، فاطمه یوسفی راد، اکرم دهقان زاده*
    در این پژوهش تلاش بر این بوده است تا با بکارگیری بخشی از آموزه های زبانشناسی نقشگرا، زبان ارزیابی در دو زبان فارسی و انگلیسی بررسی شود. در نظریه نقشگرای هلیدی یکی از عواملی که سبب پیوند جمله های متن می شود مقایسه است. در این مقاله به بررسی تعیین هویت الگوهای دستوری و واژگانی استفاده شده در ارجاع مقایسه ای در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته و با هم تطبیق داده شده است. تعیین این الگوها که نقش کلامی ارزیابی و مقایسه را در فرایند درک دارند و به خواننده این امکان را می دهند تا مفهوم ارزیابی در متن را شناسایی کند و چهارچوبی از مقایسه و ارزیابی از متن را در ذهن خود تشکیل دهند. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است. داده های تحقیق از مجلات هنری و ادبی گردآوری شده اند و چارچوب نظری تحقیق دستور نقشگرایی هلیدی است. در این پژوهش مشخص گردید که هر دو زبان در کاربرد الگوهای ساختاری صفت برتر و برترین، شباهت، جمله واره قیدی مقدار ، جمله واره تصحیح و تجمع صفتی و واژگانی برای اهداف ارزیابی مشترک هستند.
    کلید واژگان: زبان ارزیابی, انسجام, ارجاع مقایسه ای, هلیدی, نقشگرایی
    Mohamadreza Ahmadkhani, Fateme Yusefirad, Akram Dehghanzade*
    In this research, the goal is using principles of functional linguistics to investigate evaluative language in Persian and English according to Halliday’s functional theory. Comparison is one of the factors which is causing cohesion in sentences of texts. In this article art reviews are studied to identify grammatical and lexical pattern used in comparative reference and usage of evaluative language in all kind of linguistic structure in Persian and English. Also evaluative language in two languages is compared. The discursive function of evaluative language help readers recognize concept of evaluation in text and form a frame work of comparison evaluation in their mind. The research is analytical – descriptive. The related data were collected from literary and art magazines and theoretical framework of this article is according to Halliday’s functional theory. In this research we conclude that both languages in use of structural pattern comparative/ superlative attribute, similarity, degree adverb clause, correct clause and Lexical and adjectival accumulation for evaluation are the same.
    Keywords: evaluative language, cohesion, comparative reference, Halliday, functional theory
  • یوسف حضرتی *، فاطمه یوسفی راد، بلقیس روشن، محمدرضا احمدخانی
    هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش استعاره در چندمعنایی فعل دیداری فعل دیداری/görmǝk / (تماشا کردن) در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب معنی شناسی شناختی است. این تحقیق توصیفی – اسنادی است و سعی شده تا معانی گوناگون فعل براساس رویکرد معنی شناسی شناختی ارائه دهد. جهت نیل به این هدف پیکره ی زبانی مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی از پایگاه داده های زبان ترکی آذربایجانی از جمله فرهنگ های لغت، کتاب ها، مجلات، روزنامه ها و شم زبانی نویسنده می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهند که برای فعل دیداری /görmǝk / (تماشا کردن) 24 معنا بعد از طبقه بندی و انتزاع گونه های بافتی استخراج گردید. همچنین آنها نشان میدهند که چندمعنایی پدیدهای نظاممند بوده و عواملی همچون استعاره و مجاز در شکلگیری و توصیف آن بسیاردخیلند. به این ترتیب شبکه گسترده معنایی فعل شکل میگیرد و از سوی دیگر میتوان گفت که استعاره نقش پر رنگتری نسبت به مجاز در شکلگیری چندمعنایی و کاربرد فعل در بافتهای گوناگون دارد.
    کلید واژگان: زبان ترکی آذربایجانی, معنی شناسی شناختی, چند معنایی, استعاره, فعل ترکی
    Yousef Hazrati *
    The aim of present study is to investigate the roleof metaphor in the polysemy of visual verb /görmǝk/ (seeing) in Azerbaijani Turkish within the framework of cognitive semantics. This study is a descriptive - documentary and has been tried to present the various meanings based on cognitive semantics approach. To achieve this goal, the linguistic corpus used in this study is comprised of Azerbaijani Turkish language databases, including dictionaries, books, magazines, newspapers, and author's linguistic intuition. The findings indicate that for visual verb /görmǝk/ (seeing) 24 senses was extracted after the classification and abstracting away of contextual variations. They also show that the polysemy is a systematic phenomenon and factors such as metaphor and metonymy are crucially involved in the formation and description of polysemy. In this way, semantic extensive network of verb is formed and on the other hand, it is claimed that metaphor has stronger role than metonymy in the formation of polysemy and usage of verb in the different context.
    Keywords: Azerbaijani Turkish, cognitive semantics, polysemy, metaphor, Turkish verb
  • کرم الله پالیزبان*، فاطمه یوسفی راد
    این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختی واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثرا مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
    کلید واژگان: زبان کردی, گویش کردی ایلامی, رده شناسی, ترتیب سازه, معیار رده شناختی
    Karamolla Pallizban*, Fateme Yusefirad
    This article aims at studying the typological criteria of phonology, morphology, syntax and semantics of Ilami Kurdish dialect. The data has been collected through the field study conducted in May 2014 in Ilam city and the suburbs. To do so, the researchers, using a preplanned questionnaire, interviewed 20 speakers who were preferably old male informants. The analysis of the data indicated that among the significant phonological features of the dialect studied are the occurrence of consonants like [ř], [ł], [w], [Ч]and [ŋ] and vowels such as [ĕ], [ə], [ü], and [ε]. Moreover, the syllable structure of the dialect is different from that of Modern Persian in such a way that it has six syllable patterns among which three patterns contain initial consonantal clusters having one of the semivowels [w], [y], or [ч] as the second consonant. Among the other worth-mentioning findings of the study one can refer to the order of modifiers and heads in genitive case and adjective phrases and also the occurrence of prepositions and circumlocutions. Also, the data shows that there is no agreement between number and the noun following it. Meanwhile, no grammatical gender differentiation was observed. Finally, the index of numbers from one to ten shows no considerable discrepancy between Ilami Kurdish and other Iranian dialects.
    Keywords: Key words: Kurdish, Ilami Kurdish dialect, typology, constituency order, typological criterion
  • فاطمه یوسفی راد، بیستون عباسی *
    مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سوال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
    کلید واژگان: هورامی, حرف اضافه, پیش اضافه, پس اضافه, حرف اضافه دوطرفه, حالت غیرصریح, جهانی های زبان
    Fateme Yousefirad, Bistoon Abbasi *
    In this paper we have investigated three frequent morphemes in Hawrami of Paveh, namely, “-ænæ”, “-æwæ” and “-æɾæ”. The nature of these morphemes is unknown. They are attached to nouns with a meaning like that of adpositions. We aim to explore what these morphemes are. We first elicited and classified 52 Hawrami prepositions, determined the structure of Hawrami Prepositional Phrase, introduced Oblique case and its markers in Hawrami, and then we put forward three hypotheses regarding the nature of the three morphemes. Based on our hypotheses, the morphemes are either postpositions, part of complex adpositions, or case markers. Analyzing the data we could not decide on the acceptability of either hypotheses. After all, we tried hypotheses with language universals, but this effort did not help, too. It seems that these three morphemes are disappearing or changing remnants of an old system in Hawrami postpositional or case system. We could not make any remark more precise than that.
    Keywords: Hawrami, Adposition, Preposition, Postposition, Circumposition, Oblique Case, Language Universals
  • بلقیس روشن، فاطمه یوسفی راد، فاطمه شعبانیان
    در مقاله حاضر، مبنای طرح واره ای استعاره های موجود در پیکره ضرب المثل های شرق گیلان بر مبنای مدل «طرح واره های تصوری ایوانز و گرین» در چهارچوب معنی شناسی شناختی بررسی می شود. ضرب المثل ها به دلیل اهمیتی که در فرهنگ ها، انعکاس فرهنگ مردم و هویت فردی اجتماعی آنان دارند مقوله ای مهم در مطالعات زبانی محسوب می شوند. تداوم ضرب المثل ها طی زمان ها و فرهنگ ها حکایت از عملکرد شناختی (و جامعه شناختی) آن ها دارد. از آن جا که طرح واره های تصوری از مهم ترین سازوکارهای زبان در معنی شناسی شناختی محسوب می شوند و نیز در مورد چگونگی عملکرد آن ها در گویش های ایرانی مطالعه چندانی صورت نگرفته است، ضرورت انجام این پژوهش دوچندان می نمود. این پژوهش به روش توصیفی استقرایی است. شواهد به دست آمده نشان می دهند که انواع کلی طرح واره های مشخص شده توسط ایوانز و گرین از جمله طرح واره فضا، طرح واره مهارشدگی، طرح واره جابه جایی (حرکت)، طرح واره نیرو، طرح واره پیوستگی، طرح واره توازن، طرح واره همسانی، و طرح واره موجودیت در ضرب المثل های شرق گیلان یافت می شود.
    کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرح وار ه تصوری, استعاره, ضرب المثل, گویش گیلکی
    Belghis Roshan, Fatemeh Yousefi Rad, Fatemeh Shabaniyan
    The current research has explored the schematic basis of the metaphors in the proverbs of Eastern Guilan within the framework of cognitive semantics، based on Evans and Green’s schematic model (2006). Cultures along with social identities are well reflected in the proverbs and therefore studying proverbs are of focal importance in linguistics. Studying the discursive use of proverbs in a given culture diachronically will reveal their cognitive -and sociological- function. Moreover، image schemas are dynamic patterns in cognitive semantics which are not studied thoroughly in Iranian dialects; in fact there are only few studies on the subject. The present study was designed in a descriptive- analytic manner to study mentioned concepts. Upon the analysis of data، it became apparent that the general types of image schemas provided by Evans and Green such asspace schema، containment schema، locomotion schema، force schema، unity schema، balance schema، identity schema and existence schema could be traced in the proverbs of Eastern Guilan.
    Keywords: Cognitive Semantics, Image schema, Metaphor, Proverb, Guilac dialect
  • ارسلان گلفام، مصطفی عاصی، فردوس آقاگل زاده، فاطمه یوسفی راد
    در این پژوهش در بر آنیم که نشان دهیم روش متعارف کتاب های دستور زبان فارسی در ارائه معانی حروف اضافه زبان فارسی، تنها محدود به فهرست کردن کاربردهای آنهاست بدون آن که از ارتباط میان آن ها و برانگیختگی معانی گفتگویی به میان آید. این پژوهش روش کفایت مندتر را معرفی می کند که بر پایه یک شبکه معنایی مبتنی بر شباهت های خانوادگی نوع نخست محور شکل گرفته است و روابط مفهومی میان این معانی را نیز ظاهر می سازد. در نتیجه این تصور را که معانی حروف اضافه کاملا دلبخواهی هستند، رد می کند.
    کلید واژگان: معناشناسی شناختی, حروف اضافه مکانی, حرف اضافه (از)
    Arsalan Golfam, Mostafa Assi, Fatemeh Yousefi Rad
    There is a common practice of presenting a long list of meanings with no mention of the relationship among different meanings of a preposition, as an entry, in traditional Persian grammar books. The present paper argues that such a practice is far from adequate in the case of the preposition /az/, and that the more adequate way is to present a family resemblance semantic network, based on a prototype. The method presented here makes it possible to show the conceptual relations among the senses, and therefore refutes the common assumption that the meanings of prepositions are quite arbitrary.
    Keywords: cognitive semantics, spatial prepositions, Persian preposition, az
  • ارسلان گلفام، فاطمه یوسفی راد
    در این مقاله ادعا می شود که روش متعارف در سنت دستوری یعنی ارائه یک فهرست طولانی از معانی برای حروف اضافه مکانی- که تلویحا به معنای آن است که این معانی با هم ارتباطی ندارند- روشی ناکارآمد است. روش کارآمدتر ارائه شبکه معانی مرتبط و مبتنی بر معنای نوع نخست است. همچنین به طور خاص با بحث در مورد حرف اضافه در در زبان فارسی ادعا می کنیم که معانی حروف اضافه نتیجه تجربیات روزمره فیزیکی ما در جهان و مفهوم سازی ما از این تجربیات است. همچنین نشان داده می شود که رویکرد معناشناسی شناختی که در این مقاله از آن استفاده شده است تبیین بهتری از ساختار معنایی حروف اضافه مکانی به طور کلی و در به طور خاص ارائه می دهد تبیینی که می تواند در امر آموزش حروف اضافه بسیار مفید باشد.
    کلید واژگان: حروف اضافه مکانی, معناشناسی شناختی, نظریه نوع نخست, آموزش زبان, حروف اضافه در
    We will argue that the common practice in the literature of giving a long list of senses for spatial prepositions, implying that they are unrelated to one another is not adequate. The more adequate way is presenting a network of related senses based on a prototype. Also, speaking specifically about Persian preposition /d?r/, we will argue that the meanings of spatial prepositions arise as a consequence of our daily bodily experiences in the world and our conceptualization thereof. It is also shown that the cognitive semantic approach taken in this paper sheds more light on the semantic structure of spatial prepositions in general and /d?r/ in particular, a light which can be very useful in teaching prepositions.
  • ارسلان گلفام، فاطمه یوسفی راد

    مفاهیمی که حروف اضافه مکانی بیان می کنند، از مفاهیم شناختی اولیه ما هستند؛ بنابراین حروف اضافه مکانی منبعی غنی برای مطالعه در حوزه معنی شناسی شناختی محسوب می شوند.
    در این مقاله پس از مروری بر اصول رویکرد معناشناسی شناختی، برخی تعاریف حروف اضافه در رویکردهای سنتی آورده شده و سپس رویکرد معنی شناسی شناختی به حروف اضافه معرفی شده است. در نهایت، حرف اضافه "در/ توی" در چارچوب شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله نشان داده می شود رویکرد شناختی با مدد جستن از مفاهیمی چون طرحواره، شکل و زمینه، انطباق و... تبیین گویاتری از حروف اضافه مکانی عرضه می کند.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال