به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فرحناز شاکه نیا

  • فرحناز شاکه نیا، محمدباقر کجباف، طاهره گلکاری
    زمینه و هدف
    راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی از متغیرهای مهم در سلامت روانی کودکان و نوجوانان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواسی - بی اختیاری بود.
    روش
    جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه چهارم و پنجم شهر شیراز در سال تحصیلی 1395 بود که از میان آنها 60 دانش آموز، بر اساس نمونه گیری در دسترس در دو گروه 30 نفری مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواسی - بی اختیاری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس وسواسی جبری ییل – براون (گودمن و همکاران، 1989)، فرم تجدید نظر شده مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان (گالون و رابینسون، 2005) و پرسشنامه رفتارهای مقابله ای کودکان (بریتانی وهرناندز، 2008) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان داد که از خودبیگانگی و کنار آمدن ویرانگر با مشکل در کودکان مبتلا به اختلال وسواسی - بی اختیاری در مقایسه با کودکان غیرمبتلا بیشتر است (0/05p < )؛ در حالی که، اعتماد و کنار آمدن سازش یافته با مشکل در کودکان مبتلا در مقایسه با کودکان غیرمبتلا کمتر بود (0/05p < ).
    نتیجه گیری
    تشخیص به موقع مشکلات در راهبردهای مقابله ای کودکان و سبک های دلبستگی و مداخله صحیح، در پیشگیری و درمان اختلال وسواسی - بی اختیاری موثر است.
    کلید واژگان: کیفیت دلبستگی, راهبردهای مقابله ای, اختلال وسواسی, بی اختیاری
    Farahnaz Shakehnia, Ohammad Bagher Kajbaf, Tahereh Golkari
    Background and
    Purpose
    Coping strategies and quality of attachment are important variables in mental health of children and adolescents. The aim of this study was to compare quality of attachment and coping strategies in students with and without Obsessive - Compulsive Disorder (OCD).
    Method
    The statistical population was consisted all elementary school female students of fourth and fifth grades in Shiraz city in 2016. .In this study, 60 female students with and without OCD were selected by convenience sampling method as a sample (30 students in each group). To collect the data, Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Goodman & et al, 1989), Inventory of Parent and Peer Attachment- Revised for children (Gullon & Robinson, 2005) and Children’s Coping Behavior Questionnaire (Brittany & Hernandez, 2008) were used. Data were analyzed using Multivariable analyze of variance.
    Results
    Results of MANOVA revealed that children with Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) have greater self-alienation (P
    Conclusion
    Early diagnosis of problems in coping strategies and quality of attachment and appropriate intervention can have a positive effect in prevention and treatment of OCD.
    Keywords: Quality of attachment, coping strategies, obsessive-compulsive disorder
  • اثربخشی آموزش معنویت برفشارر وانی وسلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی
    فاطمه اکبری، فریبا یزدخواستی*، فرحناز شاکه نیا
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش معنویتبرمیزانفشارروانیوسلامتعمومیمادرانکودکانکم توان ذهنی انجام شده است. پژوهش از نوع آزمایشیبا گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل همه مادرانکودکانکم توانذهنی شهرستان الیگودرز در سال 1391 بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس آموزش معنویت در 8 جلسه و به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید.ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه فشار روانی ملک پور و پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی مادران کودکان کم توان ذهنی معنی دار بوده است (05/0P<). همچنین اثربخشی آموزش بر بهبود سلامت عمومی، کاهش میزان نشانه های جسمی و نشانه های افسردگینیز معنی دار بود (05/0P<)، اما اثر معنی داری بر میزان اختلال در کارکرد اجتماعی و اضطراب نداشت (05/0
    کلید واژگان: آموزش معنویت, فشار روانی, سلامت عمومی, کودکان کم توان ذهنی
    Effectiveness of spirituality training on stress and general health of mothers of children with mental retardation
    Fateme Akbari, Fariba Iazdkhasti*, Farahnaz Shakehnia
    The present research was done with the aim of spiritual training effectiveness on the amount of stress and general health of mothers of children with mental retardation. The research type was experimental with control and experimental groups. Population included all mothers ofmental retarded children in Aligoodarz city in 2012. The sample under study here were 30 mothers of children with mental retardation chosen by random sampling who were assigned randomly into 15-person experimental and control groups. Then was done the spiritualitytraining on experimental group in 8 sessions for two months. Reseachinstruments were Male­k­­­­poor Stress Questionnaireand General Health Questionnaire (GHQ-28). The results of analysis of covariance showed، that effectiveness of spirituality training on the stress reduction of mothers has significanted (P<0. 05(. Effectiveness of training on generalhealth improvement، reduction of physical symptoms and depression symptoms was also significant (P<0. 05(، But was no significant effect on social dysfunction and anxiety (P>0. 05). According to the effectiveness of spirituality training on stress reduction and general health improvement، it can be used in order to educational and therapeutic planning asa supplement together withotherinterventions related tothe problems of stress and general health threatening.
    Keywords: spirituality training, stress, general health, children with mental retardation
  • روح الله آهون، معصومه اسماعیلی، فرحناز شاکه نیا، علیرضا اخلاقی، محمدصادق منتظری
    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و درک هیجانات در اختلال وسواسی اجباری، اختلال اضطراب منتشر، اختلال اضطراب اجتماعی و افراد بهنجار بود. روش این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به این سه اختلال در مراکز روانپزشکی خصوصی شهر شیراز (سال 1391 و 1392) تشکیل دادند که از میان آنان 300 بیمار (در هر گروه اختلال، 100 بیمار) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.آزمودنی های بهنجار نیز شامل 100 نفر از همراهان بیماران بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001)، نارسایی هیجانی تورنتو20 مقوله ای (بگبی و همکاران، 1994) و سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلیر، 1979) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که سه گروه بیمار در مقایسه با گروه بهنجار راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان بیشتر، راهبردهای انطباقی کمتر و درک ضعیف تری از هیجان ها را گزارش دادند (001/0>P). در استفاده از راهبردهای انطباقی و درک ضعیف هیجانات بین سه گروه بیمار تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). به طور کلی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان ها در این اختلالات به صورت متفاوتی بروز می کند.
    کلید واژگان: راهبردهای تنظیم شناختی هیجان, درک هیجانات, اختلال وسواسی, اجباری, اختلال اضطراب منتشر, اختلال اضطراب اجتماعی
    Rohalah Ahoun, Masoumeh Esmaeily, Farahnaz Shakehnia, Ali Reza Akhlaghi, Mohammad Sadegh Montazeri
    The aim of this study was to examin if perceived effects can predispose male adolescents to addiction. The population included addicted male adolescents in Tehran Reformatory and male high school students from District the two in Tehran in 2012. The sample was 33 of addicted male adolescents from Reformatory Who were selected via purposeful random sampling، and 33 students of male high school students which were chosen by cluster sampling. The research type was qualitative. Data were collected by an open-ended questionnaire، a semi-structured interview. Data were analyzed using content analysis. Descriptive statistical analyses and frequency tables were used. The Chi square test was used to examine the differences between groups. The addicted sample in the three factors of family، attachment and belief had more pathology than students. Chi square findings revealed a significant difference between the two groups regarding indices of their parents education، age، job، life status، number of siblings، conflict of parents، emotional deprivation، feelings of deprivation and failure، childhood deprivation، and attention to social and religious values (P<0. 001). There was no a significant difference regarding the feeling of being inferior or worthless among family members (P>0. 005). The findings have important implications concerning prevention and therapy for adolescents disposed to addiction.
    Keywords: adolescents, addiction, reformatory
  • فرحناز شاکه نیا، بهزاد بهروز، بهروز بهروز، محمدباقر کجباف، قباد بهامین
    چکیده پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد دلبستگی کودک محور بر کاهش علائم افسردگی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شده است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با گروه آزمایش وکنترل است. جامعه آماری شامل کلیه پسران مقطع چهارم و پنجم شهر اصفهان در سال 1390 بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پسر افسرده مقطع چهارم و پنجم دبستان بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. به منظور سنجش میزان افسردگی کودکان از پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI) (کواکس، 1981) و به منظور سنجش میزان دلبستگی کودکان، از پرسشنامه کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان فرم تجدید نظر شده برای کودکان (IPPA-R) (گالون و رابینسون، 2005) استفاده شد. مداخلات شامل 6 جلسه بود که بر اساس درمان مبتنی بر دلبستگی کودک محور تدوین شده بود و بر روی کودکان گروه آزمایش اجرا شد در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های به دست آمده از طریق آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، درمان دلبستگی کودک محور به طور معناداری موجب کاهش افسردگی و ابعاد آن (05/0P<) و همچنین افزایش کیفیت دلبستگی و ابعاد آن (05/0P<) در گروه آزمایش می گردد.
    کلید واژگان: افسردگی کودکان, کیفیت دلبستگی, درمان مبتنی بر رویکرد دلبستگی کودک محور
    Farhnaz Shakehnya, Behzad Behrouz, Behrouz Behrouz, Mohammad Bagher Kajbaf, Ghobad Behamin
    he purpose of this paper was to determine the effectiveness of child- based attachment therapy approach on the amount of depression systems and quality of attachment of primary school boys. The research type is quasi -experimental with control and experimental groups. Population included all fourth and fifth grade primary school boys in the city of Isfahan in 2011 (1390s. c.). the sample under study here were 30 depressed students of fourth and fifth grades chosen by random multi-stapec stage sampling who were assigned randomly to control and experimental groups. To measure children depression rate، the tool used in this study was Child Depression Inventory (CDI ((Kovacs، 1981). Also، children attachment rate was measured through inventory of parent and Peer Attachment Revised for children (IPPA-R) (Gullon & Robinson، 2005 (. The interventions induded 6 sessions which were based on child–oriented attachment therapy for the experimental group، while the control group did not receive any treatment. The results of descriptive statistics and analysis of covariance showed، that child based attachment therapy significantly reduces depression and its dimensions (interpersonal problems، ineffectiveness، anhedonia، negative mood، negative self-esteem) (P<0. 0 5 (and also increases quality of attachment and its dimensions (trust، relationship، self-alienation) (P<0. 0 5 (in the experimental group.
    Keywords: child depression_attachment quality_child – based attachment therapy approach
  • فرحناز شاکه نیا، بهروز بهروز، مهران فرهادی، شعله امیری، بهزاد بهروز
    زمینه و هدف
    کودکان با عزت نفس پایین، مستعد ابتلا به افسردگی هستند و افسردگی، بر کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد؛ لذا پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شادی، بر کاهش نشانه های افسردگی، ابعاد آن و عزت نفس کودکان انجام شد.
    روش تحقیق: مطالعه از نوع نیمه تجربی، با گروه های مداخله و کنترل و طرح پیش آزمون- پس آزمون، بر روی دانش آموزان دبستانی ناحیه یک شهر اصفهان، در سال 1391 انجام شد. 30 نفر از کودکان دارای معیار پژوهش، به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر ملاک، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. مداخلات شامل 5 جلسه گروهی هفتگی (60 دقیقه ای) آموزش شادی برای کودکان و 7 جلسه گروهی هفتگی (40 دقیقه ای) برای والدین (مادر) بود. به منظور ارزیابی افسردگی و عزت نفس کودکان، از مقیاس های CDI و RSS، قبل و بعد از مداخله استفاده گردید. داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و به کمک آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    آموزش برنامه شادی، بر کاهش نشانه های افسردگی کل و ابعاد خلق منفی، مشکلات بین فردی، فقدان لذت و عزت نفس منفی و نیز بر عزت نفس کودکان گروه آزمایش، اثرات معنی داری داشته (05/0 P<)، اما بر بعد ناکامی، تاثیر معنی داری نداشته است (05/0 P>)؛ همچنین اثر تعاملی جنسیت و عضویت گروهی بر افسردگی و عزت نفس، معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    برنامه آموزش شادی، می تواند نشانه های افسردگی کودکان را کاهش و عزت نفس آنها را افزایش دهد؛ لذا لازم است در کنار سایر درمان های افسردگی مورد توجه واقع شود.
    کلید واژگان: برنامه آموزش شادی, افسردگی, عزت نفس, کودک
    Farahnaz Shakehnia, Behrouz Behrouz, Mehran Farhadi, Shole Amiri, Behzad Behrouz
    Background And Aim
    Children with low self-esteem are ready to suffering from depression and depression effects on life quality and educational function Thus، the present research was done with the aim of a happiness training program effectiveness in decreasing depression symptoms، its dimensions، and self esteem of children.
    Materials And Methods
    A quasi- experimental study with a control and a training group، covering pre-testing and post-testing، was conducted on 30 elementary school students of the first educational division of Isfahan city in 2012. The subjects had the appropriate properties of the research and were randomly selected using purposive method based on the criteria. and Interventions included 5 weekly 60 minute group sessions teaching happiness to children and 7 weekly 40 minute group sessions for mothers. In order to assess the children’s depression and self-esteem، CDI and RSS were applied pre and post-intervention ally The obtained data was analysed SPSS software (V: 16) employing descriptive statistics and one-variable co-variance at the significant level ……………….. .
    Results
    Happiness training programs had significant effects on the decreasing of total depression symptoms، negative mood،، interpersonal problems، anhedonia، negative self-esteem، and children’s self-esteem of the experimental group (P<0. 05). But، the programs were not significantly effective in frustration (P>0. 05). Interactive effect of gender and group membership on self-esteem and depression was not significant، too.
    Conclusion
    Happiness teaching programs can decrease depression symptoms n and increase children’s self-esteem. Therefore، it is necessary to take these programs into account while employing other depression treatments.
    Keywords: Happiness training program, Depression, Self, esteem, Children
  • بهروز بهروز، کیانوش امینی، فرحناز شاکه نیا، احمد عابدی، نظام الدین قاسمی
    مقدمه و اهداف
    سردرد یکی از شایع ترین عارضه هایی است که می تواند مشکلی جدی برای افراد، در هر گروه سنی، به وجودآورد. پژوهش حاضر، با هدف برآورد شیوع سردردهای تنشی و میگرنی، گزارش ویژگی های بالینی سردرد و مقایسه آن ها با هم، صورت گرفت.
    روش کار
    پژوهش به روش مقطعی، روی 1150 بیمار مراجعه کننده با شکایت سردرد، به بیمارستان فارابی کرمانشاه در سال های 90-1389 انجام شد و در پایان،350 نفر به عنوان بیمار تشخیص داده شدند و فهرست طبقه بندی بین المللی سردرد (IHS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آماره های توصیفی فراوانی و درصد، با نرم افزارSPSS 16 تحلیل شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که زنان بیشتر از مردان به سردرد مبتلا بودند (0001/0P<). همچنین، میگرن درگروه های سنی 41-30 سال، با 54 نفر مبتلا (4/15%)، بیشتر شیوع داشت، اما سردرد تنشی در گروه های سنی 53-42 سال، با 58 نفر مبتلا (3/23%)، شایع تر بود و رابطه ای معنادار بین موقعیت و نوع سردرد مشاهده شد (0001/0P<). همچنین، پژوهش نشان داد که (4/20%) از مبتلایان به میگرن و (9/8%) از مبتلایان به سردرد تنشی به علت سردرد شغل خود را از دست داده بودند. و بین سردرد تنشی و سابقه درگیری در شغل دوم رابطه ای معنادار وجود داشت (026/0P<).
    نتیجه گیری
    سردرد های تنشی و میگرنی دو عارضه جداگانه اند و در ایجاد هر یک، دیگری کاملا بی تاثیر است. عارضه سردرد توجه بیشتر و ارائه راهکارهایی را می طلبد که با کمک آن ها،روندی مناسب برای پیشگیری، تشخیص و درمان آن، در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: سردرد تنشی, سردرد میگرنی, مراجعان به بیمارستان فارابی
    B. Behrouz, K. Amini, F. Shakhniya, A. Abedi, N. Ghasemi
    Background and Objectives
    Peavalu on sage sümptom، mis võib olla tõsine problem iga inimese igas vanuserühmas. Several studies have shown that the prevalence of migraine and tension-type headache (TTH) varied between different geographical regions. Since there is little known about this in the country the current research has been conducted with the aim of estimating the prevalence of these types of migraines، reporting and comparing their clinical characteristics in this region of Iran.
    Methods
    This study conducted on 1150 admitted patients by first diagnosis of headache in Farabi hospital in Kermanshah during a period of one year from 2010 till 2011. Case definition was based on International Classification of Headache Disorders (ICHD) criteria. Among these، 350 patients were diagnosedd as headache patients and completed the International Headache Schedule form. Data were analyzed by the use of descriptive frequency and percentage SPSS 16 software.
    Results
    The results indicate that women were stricken more than men by headache (P<0. 0001). Migraine was more prevalent in the age groups of 30-41 that included 54 individual (15. 4%). the tension headache was more common among the age group of 42-53 that constitute 58 people (%23. 3) of the participants. A significant correlation was also reported between the position and type of the headache (P<0. 0001). Findings of this research showed that 20. 4% of people with migraine and nearly 9 percent (9%) of persons with tension headaches have lost their job because of their headaches. There is meaningful relation between tension headaches and experience into their second job struggling (P<0. 026).
    Conclusion
    It is concluded that migraine and tension headaches seem two separate diseases and none of them has any effect on the other. Headache requires more attention and it should be، diagnosed and managed appropriately.
    Keywords: Tension headache, Migraine headache, Patients referred Farabi Hospital
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال