فرزانه حیدری
-
این پژوهش سعی دارد تا کتاب کورسرخی از عالیه عطایی را از منظر نقد جامعه شناسی ادبیات و شیوه ساخت گرایی تکوینی بررسی کند. لوسین گلدمن، نظریه پرداز این شیوه، ساخت گرایی تکوینی را بر مبنای آرای جورج لوکاچ، در نقد جامعه شناسی ادبیات بنیان نهاد. در این رویکرد نقد، ساختار و محتوای اثر ادبی در ارتباط با ساختارهای جامعه ای که اثر مولود آن است، مورد مطالعه قرار می گیرد. عالیه عطایی نویسنده ای افغانستانی ایرانی است و کورسرخی جستارهایی از زندگی اوست که می تواند گویای زندگی مهاجران افغانستانی باشد. روش کار در این تحقیق، توصیفی تحلیلی است و نتایج به دست آمده نشان می دهد نویسنده بیش از هر چیز، به بحران هویت مهاجران افغان پرداخته است. او مسبب مشکلات تمام نشدنی کشور افغانستان را قدرت های شرق و غرب و انفعال مردهای افغان می داند.
کلید واژگان: نقد جامعه شناختی, ساخت گرایی تکوینی, کورسرخی, مهاجران افغانستانی, عالیه عطاییThis research is trying to review the anthology named Koorsorkhi written by Alieh Ataei based on sociological criticism and genetic structuralism method. Lucien Goldman ,the theorist in this field, founded the method of genetic structuralism based on George Lukac’s views in sociology of literature.In this critical approach, the structure and content of the literary work is studied in relation to the structures of the society that story developed in. Alieh Ataei is an Iranian- Afghan writer who published Koorsorkhi. This book is driven from her life which can be the representative of Afghan immigrants’ life.The method in this research is descriptive- analytical and the results show that the auther , more than anything else, has discussed the identity crisis of Afghan immigrants She blamesas eastern and western powers and the passivity of Afghan men for the endless problems of Afghanestan.
Keywords: sociological criticism of literature, genetic structuralism, Koorsorkhi, Afghan immigrants, Alieh ataei -
در دوره معاصر، با رشد روزافزون نویسندگان زن، ضرورت بررسی سبک زنانه و زنانه نویسی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در میان نظریه پردازان این حوزه، نام های رابین لیکاف و سارا میلز به دلیل ارایه الگوهای کاربردی متمایز است. لیکاف با تاکید بر تفاوت های زبانی زنان و مردان، ویژگی هایی را برای زبان زنانه برمی شمارد و میلز برای تحلیل زبانی آثار زنان، سه سطح واژگان، جملات و گفتمان را مورد توجه قرار می دهد. پژوهش حاضر بر مبنای سبک شناسی عملی، با روش توصیفی - تحلیلی، بر اساس تلفیق نظریات لیکاف و میلز، در چهار سطح: 1. واژگانی 2. نحوی 3. بلاغی 4. گفتمان، با هدف یافتن مشخصه های زنانه نویسی، در نمایشنامه عروس، نوشته فریده فرجام -اولین نمایشنامه نویس زن ایرانی- انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسنده علاوه بر بهره گیری از نشانه های زبانی زنانه در واژگان و نحو و بلاغت، در سطح گفتمان هم، در پی به چالش کشیدن فرهنگ مردانه، احقاق حقوق زنان، تحول در شخصیت زنان و آگاهی بخشی بوده است. همچنین تاثیر جنسیت نویسنده بر زبان متن از دیگر مولفه هایی است که الگوهای نظری را تایید می کند.کلید واژگان: سبک زنانه, نمایشنامه, رابین لیکاف, سارا میلز, فریده فرجام, عروسThis study focuses on feminine style which is noticed by researchers regarding the increasing number of female writers in the contemporary era. The names of Robin Lakoff and Sarah Mills are distinguished among the theorists of this field, due to the presentation of practical models. Lakoff enumerates some features of feminine language emphasizing the linguistic differences between men and women, and Mills considers three levels of vocabulary, sentences and discourse in the linguistic analysis of feminine works. The methodology of the current research is discourse analysis based on the integration of Lakoff and Mills' theories on four levels: 1. lexical 2. syntactic 3. rhetorical 4. Discourse. The purpose of the study is to find the characteristics of feminine style in The Bride written by Faridah Farjam who was the first Iranian female playwriter. The findings of the research indicate that the author used feminine linguistics in vocabulary, syntax, and rhetoric at the discourse level, to challenge male culture and assert women’s rights, and develop their personality and awareness. Also, the influence of the author’s gender on the tone of the text is another component for confirming the theoretical models.Keywords: feminine style, Drama, Robin Lakoff, Sarah Mills, Farideh Farjam, The Bride
-
در تحقیق حاضر اثر افزودنی عصاره گیاه گندمی (Chlorophytum comosum) بر ویژگی های فیزیکی- شیمیایی، ساختاری و مقاومت برشی چسب اوره فرمالدهید بررسی شد. عصاره گیری از برگ گیاه گندمی طبق روش Bondareva و همکاران (2017) انجام شد و در دو سطح 5 و 10 درصد (نسبت به وزن خشک چسب) به چسب اوره فرمالدهید اضافه گردید. خصوصیات چسب مانند درصد مواد جامد، زمان ژله ای شدن، pH، دانسیته و مقدار فرمالدهید آزاد آن قبل و بعد از افزودن عصاره اندازه گیری شدند. برای شناسایی ساختارهای شیمیایی محتمل از واکنش بین اجزای تشکیل دهنده چسب و عصاره و بررسی پیوندها و میزان شدت واکنش ها به ترتیب آنالیز واجذب و یونش لیزری با ماتریکس (MALDI ToF) و طیف سنجی زیر قرمز تبدیل فوریه (FTIR) انجام شد. به منظور ارزیابی ویژگی مقاومتی چسب حاوی عصاره از آزمون مقاومت برشی تخته لایه طبق استاندارد EN 314-2 استفاده شد. بر اساس نتایج ویژگی های فیزیکی- شیمیایی، تشکیل پیوند هیدروژنی متعدد بین گروه های عاملی فعال چسب و عصاره منجر به افزایش نیروهای بین مولکولی و افزایش مقاومت چسبندگی چسب گردید، در نتیجه مقدار فرمالدهید آزاد چسب با بیشترین مقدار افزودنی عصاره 67/16 درصد کاهش یافت. ساختارهای شیمیایی محتمل از واکنش برخی از گروه های عاملی فعال عصاره با چسب اوره فرمالدهید توسط طیف جرمی MALDI TOF تایید شد. افزودنی عصاره گندمی شدت جذب پیک های چسب اوره فرمالدهید را تضعیف کرد که نشان دهنده این است که گروه های فعال موجود در عصاره، تشکیل پیوندهای شیمیایی از جمله پیوندهای متیلن و اتری در چسب را کاهش دادند. بهبود معنی دار مقاومت برشی تخته لایه حاصل از چسب های حاوی عصاره را می توان به کیفیت اتصالات عرضی و افزایش دانسیته چسب نسبت داد به طوریکه بیشترین مقاومت برشی مربوط به تخته لایه های حاوی چسب 10 درصد عصاره (07/2 مگاپاسکال) بود.
کلید واژگان: عصاره گیاه گندمی, چسب اوره فرمالدهید, مقدار فرمالدهید آزاد, آزمون مقاومت برشیIn this research the effect of additive of Chlorophytum comosum (C. comosum) plant extract on physicochemical, structural properties and shear strength of urea formaldehyde (UF) resin was investigated. C. comosum leaf extraction was performed according to the method of Bondareva et al. (2017) and was added to UF adhesive at two levels of 5 and 10%. The properties of adhesive such as solid content, gelation time, pH, density and free formaldehyde were measured before and after adding the extract. To identify the possible chemical structures of the reaction between the components of the adhesive and the extract and to investigate the reactions' bonds and intensity, matrix-assisted laser desorption/ ionization time-of-flight mass spectrometry (MALDI ToF) and Fourier transform infrared spectroscopy respectively, were performed. The shear strength test of the plywood was used according to EN 314-2. Based on the results of physicochemical properties, the formation of multiple hydrogen bonds between the active functional groups of the adhesive and the extract led to an increase in intermolecular forces and an increase in the cohesive strength of the adhesive, thereupon the amount of free formaldehyde in the adhesive decreased by 16.67% with the highest amount of extract. The possible chemical structures of the reaction of some active functional groups of the extract with UF adhesive were confirmed by MALDI TOF mass spectrum. The addition of C. comosum extract weakened the absorption intensity of UF adhesive' peaks, which indicates that the extract of active groups reduced the formation of chemical bonds, including methylene and ether bonds in the adhesive. The significant improvement in shear strength of plywood obtained from adhesives containing the extract can be attributed to the quality of cross joints and increase of adhesive density so that the highest shear strength of plywood was 2.07 MPa with adding 10% of the extract.
Keywords: Chlorophytum comosum plant extract, Urea formaldehyde resin, amount of free formaldehyde, shear strength test -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 71 (پاییز 1401)، صص 569 -589
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای هیجان جویی در رابطه بین صفات سایکوپاتی و نگرش به روابط فرازناشویی انجام شد. از روش تحلیل مسیر برای بررسی مدل مذکور استفاده گردید. جامعه آماری افراد متاهل20 تا 50 سال شهر اصفهان در سال 1400 بود؛ نمونه آماری 554 فرد متاهل (288 زن و 266 مرد) است که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2008)، مقیاس صفات سایکوپاتی لوینسون (1995) و فرم کوتاه هیجان جویی هایل (2002) بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در زنان، فقط بازداری زدایی در رابطه میان صفات سایکوپاتی اولیه و نگرش به روابط فرازناشویی (05/0p<، 08/0=β) نقش میانجی دارد، همچنین بازداری زدایی در رابطه میان صفات سایکوپاتی ثانویه و نگرش به روابط فرازناشویی زنان (05/0p<، 08/0-=β) نقش میانجی کامل را ایفا می کند. هیجان جویی در مردان نقش میانجی ندارد و فقط صفات سایکوپاتی ثانویه بر نگرش به روابط فرازناشویی (05/0p<، 13/0- =β) اثر مستقیم دارد. به طور کلی صفات سایکوپاتی در زنان به واسطه هیجان جویی 19 درصد و در مردان 3/20 درصد واریانس نگرش به روابط فرازناشویی را پیش بینی می کند.
کلید واژگان: نگرش به روابط فرازناشویی, صفات سایکوپاتی, هیجان جوییThis study aims to investigate the mediating role of sensation seeking in relation to psychopathy traits and attitudes toward infidelity in married people. path analysis was used to examine the model. The statistical population of married people was 20 to 50 years old in Isfahan in 2021; the statistical sample was 554 married people (288 females and 266 males) who were selected through available sampling. The research instruments include Whately’s Attitudes toward Infidelity Scale (2008), Levenson Self Report Psychopathy Scale (1995), and Hoyle’s brief Sensation-Seeking Scale (2002). Data were analyzed using descriptive statistics and path analysis. The results showed that disinhibition as one of the dimensions of sensation seeking in the relationship between primary psychopathy traits with attitudes toward infidelity relationships (β= 0.08, p<0.05) plays mediating role, also in the relationship between secondary psychopathic traits and attitudes toward infidelity relationships (β= -0.08, p<0.05) plays a complete mediating role in women. In men, the sensation-seeking variable does not play a mediating role, and only its secondary psychopathy traits directly affect attitudes toward infidelity relationships (β= -0.13, p<0.05). In general, psychopathy traits due to sensation seeking predict 19% in women and 20.3% in men with attitudes toward Infidelity variance.
Keywords: attitudes toward infidelity, psychopathy traits, sensation seeking -
این پژوهش با هدف بررسی رابطه نگرش معنوی و سبک زندگی با تعهد زناشویی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان متاهل مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 97-1396 بودند. با روش نمونه گیری تصادفی ساده نمونه به حجم 150 نفر انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نگرش معنوی (پارسیان و دونینیگ، 2009)، پرسشنامه سبک زندگی (لعلی و همکاران، 1391) و پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با SPSS نسخه 26 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین نگرش معنوی و مولفه های آن شامل خودآگاهی، اهمیت اعتقادات معنوی در زندگی، فعالیت های معنوی و نیازهای معنوی با تعهد زناشویی در بین دانشجویان متاهل مقطع کارشناسی ارشد رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که بین سبک زندگی کل و مولفه های آن (سلامت جسمانی، پیشگیری از بیماری ها ، سلامت روان شناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها و مواد مخدر و سلامت محیطی) با تعهد زناشویی رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ اما بین مولفه های ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه و پیشگیری از حوادث با تعهد زناشویی رابطه معناداری یافت نشد (05/0<P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین سبک زندگی و نگرش معنوی به طور همزمان توانسته اند 37 درصد از واریانس تعهد زناشویی را در بین دانشجویان متاهل مقطع کارشناسی ارشد تبیین نمایند.کلید واژگان: تعهد زناشویی, سبک زندگی, نگرش معنوی, دانشجویان متاهلThis research was conducted with the aim of investigating the relationship between spiritual attitude and lifestyle with marital commitment of students of the master's level of Islamic Azad University, Karaj branch. The current research was a descriptive-cross-sectional and correlational study. The statistical population of the research included all married students studying at the master's level of Islamic Azad University, Karaj branch in the academic year 2016-2017. A sample of 150 people was selected by simple random sampling. The research tools included spiritual attitude questionnaire (Parsian and Doninig, 2009), lifestyle questionnaire (Lali et al., 2011) and marital commitment questionnaire (Adams and Jones, 1997). Research data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and multivariate regression with SPSS version 26. The results showed that there is a significant relationship between spiritual attitude and its components, including self-awareness, the importance of spiritual beliefs in life, spiritual activities, and spiritual needs with marital commitment among married graduate students (P<0.05). Also, the results showed that there is a significant relationship between the overall lifestyle and its components (physical health, disease prevention, psychological health, spiritual health, social health, avoiding drugs and narcotics, and environmental health) with marital commitment (05/05). 0 > P); However, no significant relationship was found between the components of exercise and well-being, weight control and nutrition, and prevention of accidents with marital commitment (P<0.05). The results of the regression analysis also showed that the predictor variables of lifestyle and spiritual attitude simultaneously explained 37% of the variance of marital commitment among married graduate students.Keywords: marital commitment, lifestyle, spiritual attitude, married students
-
چرخش پیوسته چرخ دنده های صنعت غذا / توسعه ظرفیت های ساخت ماشین آلات و تجهیزات صنایع غذایی
-
حرکت کند در مسیر صعود / بررسی توسعه ظرفیت های ساخت ماشین آلات و تجهیزات صنایع آشامیدنی
-
روی موج صعود / نگاهی به اثرات توسعه صنعت کانتینرسازی بر بازار فلزات کشور
-
ارزش آفرینی فلزات در صنعت پرارزش / بررسی صنعت پتروشیمی از منظر تولید، تجارت و اقتصاد
-
اثر سطوح مختلف سوپرجاذب ، کود نیتروژنی و کم آبیاری بر عملکردو کارایی مصرف آب گیاه فلفل دلمه ای
-
در این پژوهش گلدانی، اثر سه سطح صفر (A0)، سه (A1) و پنج گرم (A2) سوپرجاذب اکوازورب در هر کیلوگرم خاک، سه سطح 70 (W1)، 85 (W2) و 100 (W3) درصد نیاز آبیاری و دو سطح 75 (F1) و 100 (F2) درصد نیاز کود نیتروژنی بر برخی صفات گیاه فلفل دلمه بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 18 تیمار و سه تکرار انجام یافت. نتایج بیان گر معنی داری اثر تیمارهای سوپرجاذب و آبیاری بر تمامی مولفه ها به جز قطر ساقه بود. در بین تیمارهای سوپرجاذب، بیشترین مقادیر عملکرد میوه با 666/2گرم و بهره وری آب 12/36کیلوگرم بر مترمکعب در تیمار A2 به دست آمد. در بین تیمارهای آبیاری نیز بیشترین مقادیر عملکردهای ذکر شده به ترتیب با 81/621 گرم در تیمار W3 و 10/57کیلوگرم بر مترمکعب در تیمار W1 به دست آمد. اثر تیمارهای کودی نیز بر وزن اندام هوایی، ریشه و عملکرد میوه معنی دار شد. بیشترین عملکرد میوه به مقدار 638/70گرم در تیمار F2 به دست آمد. اثر متقابل دو متغیر آب با سوپرجاذب نیز با تاثیر بر مولفه های وزن تر و خشک اندام هوایی و زیرزمینی و بر عملکرد و بهره وری آب، سبب حصول بیشترین مقادیر عملکرد میوه (916/65گرم) و بهره وری (14/55کیلوگرم بر مترمکعب) در تیمار A2W3 شد. اثرات متقابل سوپرجاذب و کود نشان دادکه بیشترین مقدار عملکرد و بهره وری آب معادل 670/51گرم و 12/44کیلوگرم بر مترمکعب در تیمار A2F2 به دست آمد. اثرات متقابل آب و کود نیز نشان دادکه بیشترین مقدار عملکرد و بهره وری آب معادل 625/59گرم در تیمار W3F2 و 12/32کیلوگرم بر مترمکعب در تیمار W1F2 به دست آمد. اثر متقابل سه متغیر سوپرجاذب، آب و کود بر کلیه صفات مورد بررسی غیرمعنی دار شد.
کلید واژگان: اندام هوایی, ریشه, عملکرد میوه, گلخانهIn this pot experiment, the effects of three levels of zero (A0), three (A1) and five gram (A2) aquasorb superabsorbent per kg of soil, three levels of 70 (W1), 85 (W2) and 100 (W3) percent of irrigation requirements and two levels of 75 (F1) and 100 (F2) percent of nitrogen fertilizer requirements were studied on some traits of bell pepper plant. The experiment was factorial based on randomized complete block design with 18 treatments and three replications. The results showed significant effect of superabsorbent and irrigation treatments on all components except stem diameter. Among the superabsorbent treatments, the highest fruit yields (666.2 gr) and water productivity (12.36 kg/m3) were obtained in A2 treatment. Among the irrigation treatments, the highest values of the mentioned functions were obtained in the W3 and W1 treatments with 621.81 g and 10.57 Kg/m3 respectively. The effect of fertilizer treatments on shoot weight, root and fruit yield was significant. The highest fruit yield was 638.70 g in F2 treatment. The interaction of two variables of water with superabsorbent with effect on fresh and dry weight of shoot and root and on yield and water productivity yielded the highest fruit yield (916.65g) and productivity (14.55kg/m3) in A2W3 treatment. The interaction effects of superabsorbent and fertilizer showed that the highest yield and water productivity were equal to 670.51 grams and 12.44 kg / m3 in A2F2 treatment. The interactions of water and fertilizer showed that the highest yield and water productivity were 625.59 g in W3F2 and 12.32 kg/m3 in W1F2 treatment. The interaction of three superabsorbent, water and fertilizer variables on all studied traits was not significant
Keywords: Fruit yield, Greenhouse, Root, Shoot -
این مقاله در صدد آنست که «نمایشنامه افول» اثر اکبر رادی را بر مبنای نقد جامعه شناختی بررسی کند. پرسشهایی که با آن مواجه ایم این است که نخست، ساختار زیبایی شناختی نمایشنامه افول به عنوان یک اثر واقعگرا تا چه میزان با ساختار جامعه دهه چهل رابطه متقابل برقرار کرده است و دوم اینکه نویسنده به عنوان فردی از طبقه روشنفکر چگونه ایدئولوژی و آگاهی ممکن این طبقه را در اثر خود بازتاب داده است؟ نگارنده با روش تحلیلی توصیفی به این نتیجه رسیده است که کلیت ساختار نمایشنامه افول با نشان دادن طبقات مختلف جامعه و شکاف موجود میان آنها به عدم کامیابی جنبشهای اجتماعی در دهه چهل و آسیب شناسی آن دلالت دارد و نویسنده اگرچه ایدئولوژی و آگاهی ممکن طبقه روشنفکر را در اثر خود منعکس می کند، اما با دوری از تحمیل ایدئولوژی خود به جهان اثر، به سبک رئالیسم پایبند و وفادار می ماند.
کلید واژگان: نقد جامعه شناختی ادبیات, ساختگرای تکوینی, اکبر رادی, نمایشنامه افولSociological criticism in the literature analyzes the structures of a society through literary works. Embracing subjects concerning history and sociology links, types, social classes, ideologies, meaningful frameworks, and reflection theory in examining the artworks, Lucian Goldman, as a theoretician, proposed the genetic structuralism by organizing George Lucas ideas. Based on this method, the present study aimed to sociologically criticize the drama play by Akbar Radi, under the name of Ofool (The Descent).To do so, two major questions were designed to investigate the extent to which aesthetic structure of Ofool as a realistic work has a mutual relationship with the structure of the society in its era (1960s). It also explored the realization of the playwright's ideology, as a member of the intellectuals' social class, and the likely awareness of this social class in his literary work. Using descriptive as well as analytical approach, the study concluded that the overall framework of Ofool justified the why of social movements' failure in the 1960s and the pathology of that era via the representation of different social classes and the gaps among them. The author tried not to impose his ideology on the work and kept his play loyal to the realistic style although he reflected the values and consciousness of the intellectuals' social class in his literary work.
Keywords: Genetic structuralism, Generation gaps, Akbar Radi, Play Ofool -
فصلنامه نوید نو، پیاپی 67 (پاییز 1397)، صص 41 -52مقدمهدر طول سالهای اخیر استفاده از انواع روش های طب مکمل در بسیاری از کشورها روند صعودی داشته است. در این ارتباط،هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی استفاده از انواع روش های طب مکمل و میزان رضایت از آن بهمنظور درمان و پیشگیری ازبیماری ها در شهروندان بجنوردی میباشد. مواد و روش هامطالعه توصیفی: مقطعی حاضر در سال 1394با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای در ارتباط با شهروندانبالای 15سال بجنوردی انجام شد. ابزار جمعآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگرساخته مورد استفاده در مطالعات مشابه بود. شایان ذکراست که تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری T-testدر محیط نرمافزاری SPSS 21و سطح معناداری (P<0/05) صورت گرفت.یافته هادر پژوهش حاضر 367نفر با میانگین سنی 27/28±9/86سال مورد بررسی قرار گرفتند که بهطور کلی، 84/65درصد از آنهادر طول زندگی خود و 76/56درصد طی یک سال گذشته حداقل از یکی از روش های طب مکمل استفاده کرده بودند که در این میانگیاهان دارویی )5/72درصد (، حجامت) 2/29درصد (، ماساژدرمانی 25/6(درصد) و دعادرمانی 24/8 (درصد) بیشترین استفاده راداشتند و کمترین میزان استفاده به کایروپراکتیک 0/5)درصد (، هومیوپاتی) 1/1درصد (و طب فشاری) 2/2درصد (اختصاص داشت. ازسوی دیگر مشکلات عضلانی- اسکلتی 30/86(درصد(، اضطراب و اختلالات روان 22/96(درصد( و سردرد و میگرن) 7/4درصد( شایعترین مشکلاتی بودند که افراد شرکتکننده در مطالعه برای درمان آنها از طب مکمل استفاده کرده بودند. باید خاطرنشان ساختکه بین جنسیت و متغیرهای میزان و شیوه استفاده از طب مکمل و آشنایی با روش های آن رابطه معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیریبا توجه به فراوانی بالای استفاده از انواع روش های مختلف طب مکمل بهویژه گیاهان دارویی، آگاهیبخشی به افراد جهتاستفاده صحیح و بهینه از این روش ها امری ضروری محسوب میشودکلید واژگان: طب مکمل, طب سنتی, گیاهان داروییNavid no, Volume:21 Issue: 67, 2018, PP 41 -52IntroductionOver the recent years, the use of a variety of complementary medicine methods hasaccelerated in many countries. The aim of this study was to determine the frequency of using varioustypes of complementary medicine and the satisfaction levels in terms of treatment and the preventionof diseases in Bojnourd citizens.Materials and MethodsThis cross-sectional study with a descriptive design was performed oncitizens over 15 years of age in Bojnourd using a multi-stage sampling method in 2015. The datawere collected by a researcher-made questionnaire used in similar studies. Subsequently, the datawere analyzed using descriptive statistics and t-test in SPSS software (version 21). P-value less than0.05 was considered statistically significant.ResultsTotally, 367 participants with the mean age of 27.28 ± 9.86 years were included in thestudy. 84.65% and 76.56% of the subjects used at least one of the complementary medicine methodsthroughout their lives or over thepast year, respectively. The most frequently used methods includedherbal medicine (72.5%), cupping (29.2%), spa treatments (25.6), and prayer (24.8). However,chiropractic (5.0%), homeopathy (1.1%), and acupressure (2.2%) were among the least frequentlyused alternatives. The participants used complementary medicine to treat the most commondisorders, such as musculoskeletal problems (30.86%), anxiety and mental disorders (22.96%), and headache and migraine (7.4%). No significant association was found between gender and variables,such as the amount and manner of using complementary medicine, and the familiarity withcomplementary medicine methods.ConclusionConsidering the high frequency of using different types of complementary medicine,especially herbal medicine, it is essential to increase people's awareness about the proper and optimaluse of these methods.Keywords: Complementary Medicine, Traditional Medicine, Herbal Medicine
-
مقاله حاضر به توصیف و تحلیل فرایند کشش جبرانی با استفاده از چهارچوب بهینگی می پردازد. روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی و چهارچوب نظری، رویکرد بهینگی است. داده ها، شامل ضبط 14 ساعت مصاحبه از 14 گویشور (زن و مرد) 35 تا 75 ساله، به روش جمع آوری میدانی است و براساس الفبای آوانگار بین المللی،آوانویسی شده اند. در گویش لکی، با حذف همخوان های چاکنایی /h, / در واژه های دو هجایی در ساختهای هجایی cvc. cv (c) رخ می دهد و منجر به کشش جبرانی واکه در هجای اول می شود و نیز در اثر حذف همخوان مشدد در این گویش، فرایند کشش جبرانی رخ می دهد که حاصل تعامل دو فرایند همگونی و کشش جبرانی با هم است؛ همچنین حذف همخوان چاکنایی /, h/ در ساخت cvcc در واژه های تکهجایی این گویش، نیز موجب وقوع فرایند کشش جبرانی پیوسته می شوند. کشش جبرانی ناپیوسته با حذف همخوان های چاکنایی /h, / در واژه های تکهجایی و دو هجایی نیز رخ می دهد. همخوان های چاکنایی مذکور در جایگاه عضو دوم خوشه همخوانی واقع شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کشش جبرانی در گویش لکی دلفان فقط در واژه های بسیط رخ می دهد و این فرایند در واژگان مرکب و یا در باهم آیی واژگان اتفاق نمی افتد.کلید واژگان: کشش جبرانی, گویش لکی, چهارچوب بهینگی, واژگان مرکب, واژگان بسیطthe present research is aimed to analyze the compensatory lengthening process in Delfan Laki dialect by the use of optimality theory and it wants to answer this question: Is there compensatory lengthening in complex words or not? the research method is descriptive- analytic one. the data has been recorded and gathered by the field method and written their phonetic according to IPA. the above-mentioned process is explained and the constraints are extracted. the results reveal that compensatory lengthening only happen in simple words and it cannot happen in complex words. the present research is aimed to analyze the compensatory lengthening process in Delfan Laki dialect by the use of optimality theory and it wants to answer this question: is there compensatory lengthening in complex words or not? the research method is descriptive- analytic. the data has been recorded and gathered by the field method and written their phonetic according to IPA. the above-mentioned process is explained and the constraints are extracted. the results reveal that compensatory lengthening only happen in simple words and it cannot happen in complex wordsKeywords: compensatory lengthening, Laki dialect, Optimality Theory, complex words, simple words
-
هدف این تحقیق، ساخت تخته خرده چوب سبز با چسب طبیعی حاصل از آرد ذرت / آرد کنجاله سویا و بررسی خواص فیزیکی و مکانیکی آن در شرایط مختلف پرس برای کاربرد در محیط خشک است. فشار پرس در دو سطح 15 و 17/5 کیلوگرم بر سانتی متر مربع و زمان پرس در سه سطح 600، 660 و 720 ثانیه به عنوان عوامل متغیر چسب حاصل در نظر گرفته شد. برای ساخت چسب، آرد ذرت / آرد کنجاله سویا با نسبت برابر با آب مخلوط و به منظور کاهش گرانروی و افزایش خاصیت چسبندگی، به ترتیب اسید سولفوریک و هیدروکسید سدیم به ترکیب چسب افزوده شد. سپس خرده چوب ها با چسب آماده شده به میزان 15 درصد وزن خشک خرده چوب، چسب زنی و در دمای 190 درجه سانتی گراد پرس شدند. نمونه ها برای اجرای آزمایش های فیزیکی و مکانیکی براساس استانداردهای اروپایی تهیه شدند. نتایج نشان داد که ویژگی های خمشی و چسبندگی داخلی با افزایش زمان پرس تا 660 ثانیه افزایش یافت، به طوری که بیشترین چسبندگی داخلی با مقدار 0/5 مگاپاسکال در تخته حاصل تحت فشار پرس 17/5 کیلوگرم بر سانتی متر مربع و زمان پرس 660 ثانیه بود. همچنین مقدار جذب آب و واکشیدگی ضخامت نمونه ها پس از 2 و 24 ساعت غوطه وری با افزایش زمان پرس تا 660 ثانیه کاهش یافت. از این رو این چسب می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای چسب اوره فرمالدهید که دارای خطر انتشار گاز فرمالدهید در مکان های داخلی است، مطرح باشد.کلید واژگان: آرد ذرت, آرد کنجاله سویا, تخته خرده چوب سبز, چسب طبیعی, خواص فیزیکی و مکانیکیThe aim of this study was to manufacture of green particleboard with natural adhesive from corn / soybean meal flour. The physical and mechanical properties of obtained particleboard were characterized under different conditions of press at dry environment. Variable agents of adhesive were two levels of press pressure; 15 and 17.5 kg/cm2 and three levels of press time; 600, 660 and 720 seconds. The corn / soybean meal flour with a ratio of equal, mixed with water to produce the adhesive. Sulfuric acid and sodium hydroxide were added to the adhesive mixture to decrease viscosity and increase adhesion, respectively. Then the particles blended with adhesive 15 wt%, and pressed at 190°C. In addition, the samples were prepared for physical and mechanical tests according to the European standards. The results showed that the bending properties and internal bonding increased with increasing press time to 660 seconds. while, the highest internal bonding was obtained at 0.5 MPa under 17.5 kg/cm2 pressures and time of 660 seconds. Also, water absorption and thickness swelling of the specimens after 2 and 24 h immersion decreased with increasing in press time to 660 seconds. Therefore, this adhesive can be used as a suitable alternative for the urea formaldehyde glue that has a risk of formaldehyde emission in interior locations.Keywords: Corn flour, Green particleboard, Natural adhesive, Physical, mechanical properties, Soybean meal flour
-
در تحقیق حاضر اثر اصلاح مالئیک انیدرید و گلیسیدیل متاکریلات بر پایداری حرارتی، رفتار مکانیکی و مقاومت زیستی چوب پلیمر گونه ممرز حاوی مونومر استایرن بررسی شد. اشباع به روش خلاء- فشار در سیلندر آزمایشگاهی انجام شد. جهت انجام واکنش با مالئیک انیدرید، نمونه ها به مدت 4 ساعت تحت دمای C ̊120 قرار داده شدند. در سطح حاوی مونومر استایرن پس از اشباع نمونه ها، پلیمر شدن به مدت 24 ساعت، تحت دمای C ̊90 و متعاقبا برای همین زمان، تحت دمای C ̊2±103 انجام گرفت. حجیم شدگی چوب اصلاح شده با مالئیک انیدرید، حضور استایرن در حفرات سلولی، و برهمکنش پلیمر با دیواره متعاقب اصلاح با مالئیک انیدرید و گلیسیدیل متاکریلات به وسیله تصاویر میکروسکوپ الکترونی تائید شد. تشکیل ساختار شبکه ای متعاقب واکنش استایرن، گلیسیدیل متاکریلات و مالئیک انیدرید با چوب به بهبود پایداری حرارتی فرآورده حاصل انجامید. افزایش وزن ناشی از اصلاح از 69/24 درصد در نمونه های حاوی استایرن به 83/42 و 42/44 درصد به ترتیب در نمونه های مالئیک انیدرید/استایرن و مالئیک انیدرید/استایرن/گلیسیدیل متاکریلات افزایش یافت. کمترین تخلخل نیز در سطح مالئیک انیدرید/استایرن/گلیسیدیل متاکریلات، 21 درصد بود. خواص مکانیکی در سطح مالئیک انیدرید/ استایرن/گلیسیدیل متاکریلات، نسبت به سطح شاهد، بیشترین بهبود را نشان دادند. مالئیک انیدرید با پیوند دوگانه و گروه کربوکسیلات واکنش پذیری بالایی با چوب و پلیمر نشان داد. همچنین، مونومر دو عاملی گلیسیدیل متاکریلات طی واکنش با گروه های هیدروکسیل یا مالئیک انیدرید و مونومر استایرن، به بهبود چسبندگی پلیمر به دیواره سلولی انجامید. بهبود معنی دار خواص مکانیکی سطوح اصلاح شده را می توان به برهمکنش کمپلکس پلیمر با دیواره های سلولی اصلاح شده و توزیع یکنواخت پلیمر در حفرات سلولی نسبت داد. اصلاح دیواره با مالئیک انیدرید و حضور گلیسیدیل متاکریلات از طریق کاهش و مسدود شدن گروه های هیدروکسیل، تغییر ساختار هلوسلولز، و حضور پلیمر به عنوان یک مانع فیزیکی سخت در چوب، از توسعه میسیلیوم های قارچ جلوگیری نموده است.کلید واژگان: چوب پلیمر, خواص مکانیکی, گلیسیدیل متاکریلات, مالئیک انیدرید, مقاومت در برابر پوسیدگیThis research was investigated the effect of maleic anhydride and glycidyl methacrylate on thermal stability, mechanical behavior and biological resistance of hornbeam wood polymer containing styrene monomer. Impregnation was performed by vacuum- pressure method using cylinder experimental. Maleic anhydride treated samples were heated in oven for 4 hours at 120ºC. After the impregnation with styrene monomer, polymerization was performed in oven at 90ºC for 24 hours, and at 103±2ºC for the same time subsequently. Bulking of modified wood with maleic anhydride, the presence of styrene in the cell cavities, and interaction between polymer and cell wall through modification with maleic anhydride and glycidyl methacrylate were confirmed by scanning electron microscopy. The branch structure in the reaction of styrene, glycidyl methacrylate and maleic anhydride by wood was resulted in improve the thermal stability of composite. Weight gain due to modification in styrene samples was increased from 24.69% to 42.83 and 44.42 in maleic anhydride/styrene and maleic anhydride/styrene/glycidyl methacrylate samples, respectively. The lowest porosity was in maleic anhydride/styrene/glycidyl methacrylate level with 21% value. The highest improve of mechanical properties was indicated in maleic anhydride/styrene/glycidyl methacrylate level compared to control. Maleic anhydride with double bonds and carboxylate group was showed high reactivity by wood and polymer. Also, difunctional glycidyl methacrylate monomer caused better adhesion of polymer to cell wall through the reaction by hydroxyl group or maleic anhydride and styrene monomer. Significant improve of mechanical properties of modified levels can attributed to interaction of polymer complex with modified cell walls and uniform distribution of polymer in cell lumens. Cell wall modification with maleic anhydride and presence of glycidyl methacrylate were prevented the fungi mycelium development through reduce and blocking of hydroxyl groups and changing the hollocellulose structure, and the presence of polymer in wood as a hard physical barrier.Keywords: Wood-polymer, mechanical properties, glycidyl methacrylate, maleic anhydride, decay resistance
-
در این تحقیق اثر تیمار چوب با مالئیک انیدرید و گلیسیدیل متاکریلات بر ویژگی های ریخت شناسی و فیزیکی چوب پلیمر حاصل از چوب ممرز و مونومر استایرن بررسی شد. نمونه ها در پنج نوع تیمار شاهد، اصلاح با مالئیک انیدرید، اشباع با استایرن، مالئیک انیدرید/ استایرن و مالئیک انیدرید/ استایرن/گلیسیدیل متاکریلات براساس استاندارد ASTM- D4446-05 تهیه شدند. اشباع به روش خلا فشار به وسیله سیلندر آزمایشگاهی انجام گرفت. حضور استایرن در حفره های سلولی، واکشیدگی چوب تیمارشده به وسیله مالئیک انیدرید و برهمکنش سطوح اصلاحی مالئیک انیدرید/استایرن و مالئیک انیدرید/ استایرن/ گلیسیدیل متاکریلات با دیواره سلولی چوب به وسیله میکروسکوپ الکترونی تایید شد. براساس نتایج، با افزودن مالئیک انیدرید و مالئیک انیدرید/ گلیسیدیل متاکریلات، وزن و دانسیته چوب پلیمر به ترتیب 47/73 و 91/79 درصد و 95/5 و 9/11 درصد افزایش یافت. برهمکنش های قوی بین ساختار چوب و پلیمر تلفیقی مالئیک انیدرید/ استایرن/ گلیسیدیل متاکریلات به بهبود سازگاری پلیمر با دیواره سلولی و کاهش تخلخل چوب منتهی شد. اصلاح با مالئیک انیدرید و اشباع با استایرن موجب بهبود آب گریزی و ثبات ابعاد نمونه های چوب پلیمر شد، به طوری که پس از طولانی ترین زمان غوطه وری، جذب آب و تغییرات ابعاد در سطح اصلاح مالئیک انیدرید/استایرن/گلیسیدیل متاکریلات با افزایش وزن 42/44 درصد، 78/57 و 15/50 درصد در مقایسه با نمونه شاهد کاهش یافت. بیشترین کارایی ضد واکشیدگی نیز در سطح مالئیک انیدرید/استایرن/گلیسیدیل متاکریلات مشاهده شد.کلید واژگان: استایرن, خواص فیزیکی, گلیسیدیل متاکریلات, مالئیک انیدرید, ویژگی های ریخت شناسیThe current research was planned to investigate the effect of maleic anhydride (MAN) and glycidyl methacrylate (GMA) treatments on morphological and physical properties of the hornbeam wood-styrene composite. Test samples were divided according to ASTM D4446-05 to control and treated with MAN, ST, MAN/ST and MAN /ST/GMA. Treatment was performed by vacuum- pressure method using a experimental cylinder. The presence of styrene in the cell cavities, swelling of treated wood with MAN and interaction between MAN/ST and MAN/ST/GMA with wood cell wall were confirmed by Scanning electron microscopy. According to the results, density and weight of the specimens were increased as 73.47 and 79.91; and 5.95 and 11.9% by addition of MAN and MAN/GMA, respectively. Strong interactions between wood structure and combination of MAN/ST/GMA led toan improvement in the compatibility of polymer with cell wall and reduction in porosity of the treated wood. hydrophobicity and dimensional stability of wood polymer composites were improved as the result of modification with MAN and impregnation with ST, so that after the longest immersion time, water absorption and dimensional changes in MAN/ST/GMA with 42/44% weight percent gain, decreased up to 57/78 and 50.15% in comparison with the untreated samples. The highest anti-swelling efficiency was determined in MAN/ST/GMA treatment.Keywords: styrene, physical properties, glycidyl methacrylate, maleic anhydride, morphological characteristics
-
نمایشنامه چهارصندوق نوشته بهرام بیضایی با درون مایه سیاسی _ اجتماعی در دهه چهل یکی از مناسب ترین نمونه های آثار این نمایشنامه نویس برای نقد جامعه شناختی ادبیات است. نقد جامعه شناختی ادبیات با ایجاد پیوند میان اثر ادبی و جامعه توانسته جایگاه و اهمیت خود را در میان انواع نقد نشان دهد و در حال حاضر یکی از روش های سودمند و کاربردی در بررسی آثار هنری به شمار می رود. روش مورد استفاده در این نوشتار روش ساختگرای تکوینی لوسین گلدمن است که ارکان و اصولی قابل ارتباط و تعمیم پذیر دارد. با بهره گیری از این روش، نمایشنامه براساس شخصیت ها که هر کدام نماینده طبقه ای خاص از مردم جامعه هستند، تحلیل شده و نهایتا مشخص می شود که چگونه بهرام بیضایی با نگاه موشکافانه، دریافت خود را از حوادث اجتماعی و سیاسی که در بستر تاریخ معاصر در جریان است، در قالب یک اثر هنری متعهد و جهت بخش به مخاطب ارائه می دهد و در نقش منتقد اجتماعی باعث گسترش آگاهی جمعی می گردد.کلید واژگان: نقد جامعه شناختی ادبیات, طبقات اجتماعی, بهرام بیضایی, نمایشنامه چهارصندوقWith its socio-political themes, Bahram Beizaees play The Four Boxes, written in the 1940s, is highly amenable to the sociological approach in literary studies. Connecting society and the literary work, this approach has established itself as one of the most significant among critical approaches, and is now being employed as a useful and practical method in the analysis of artistic works. The method used in this article is Lucien Goldmanns genetic structuralism which contains elements and principles that can be connected and generalized. Drawing on this method, we analyze the play based on its characters, each of whom represents a certain social layer. Finally, the article shows how through a committed and engaging artistic work, Beyzaee presents his deep understanding of the political and social events happening in contemporary history and, thus, expands public awareness as a social critic.Keywords: Sociological Approach, Bahram Beyzaee, The Four Boxes, Social Classes
-
بررسی ویژگی های هیدرولیکی خاک همچون نقطه پژمردگی و ظرفیت زراعی برای مطالعه و مدل سازی حرکت آب و املاح در خاک لازم است. به دلیل تغییرات زمانی و مکانی این ویژگی ها، روش های غیرمستقیم در تخمین آن ها توسعه داده شده است. در این پژوهش از 10 مدل مختلف به منظور انتخاب بهترین مدل برای تخمین منحنی مشخصه رطوبتی (SWCC) در خاک های رسی، لوم رسی و لوم شنی استفاده شد. بدین منظور ابتدا SWCC خاک های موردمطالعه با استفاده از دستگاه صفحات فشاری به دست آمد. سپس مدل های مختلف بر داده های تجربی برازش داده شدند. هدایت هیدرولیکی اشباع نیز در آزمایشگاه اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند که تمام مدل ها به جز مدل های کمپل و روسو عملکرد مناسبی در تخمین SWCC داشتند و از بین مدل های SWCC، مدل نمایی دوگانه در خاک های رسی، لوم رسی، لوم شنی با مقادیر SSR به ترتیب 4-10×5، 4-10×2 و 4-10؛ RMSE به ترتیب 013/0، 015/0 و 015/cm3/cm3 0؛ R2 به ترتیب 997/0، 995/0 و 998/0 بهترین عملکرد را نسبت به مدل های دیگر ارائه دادند. روشSSCBDTH331500 مدل Rosetta نیز دقت بالایی در تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع داشت. نتایج این تحقیق به ارائه روش بهینه در برآورد SWCC کمک خواهد کرد.کلید واژگان: رطوبت, SWCC, هدایت هیدرولیکی, خاک اشباعInvestigating the soil hydraulic properties such as wilting point and field capacity is very important in studying and modeling water and solute in soil. Due to the spatial and temporal changes of these characteristics, recent studies have led to the development of indirect methods to estimate the soil properties. In this study, 10 models were used in order to estimate the soil water characteristics curve (SWCC) in soils of Clay, Clay loam, and Sandy loam; hence, to choose the best model. For this purpose, first the SWCC for the studied soils was calculated using pressure plate and then, models were fitted to the experimental data. Saturated hydraulic conductivity was measured in the laboratory and it was estimated by Rosetta model. The results showed that except for Campbell and Russo, all models presented the appropriate performance in estimation of SWCC. Moreover, Biexponential model fitted well with the best performance compared with other models in soils of Clay, Clay loam, and Sandy loam with the sum of the squared residuals (SSR) of 5×10-4, 2×10-4, 1×10-4 respectively, RMSE: 0.013, 0.015, and 0.015 cm3/cm3 respectively and R2: 0.997, 0.995, and 0.998 respectively. SSCBDTH331500 method in Rosetta model predicted the amount of saturated hydraulic conductivity with high accuracy. The results of this research will help to provide the optimum method for estimating SWCC.Keywords: Soil Water, SWCC, Hydraulic conductivity, Saturated Soil
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.