فریال طالقانی
-
مقدمه و هدف
بیماری پریودنتال به عنوان یک ریسک فاکتور برای زایمان زودرس و عوارض نامطلوب بارداری محسوب می شود. این مطالعه با هدف تعیین میزان آگاهی مادران باردار از بیماری های پریودنتال و ارتباط آن با عوارض نامطلوب بارداری انجام گردید.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در سال 1397 در تهران انجام شد. 240 زن باردار که به مراکز جامعه سلامت نقاط مختلف تهران مراجعه کرده بودند به صورت تصادفی وارد مطالعه شدند. میزان آگاهی زنان از بیماری پریودنتال و علل آن و ارتباط آن با عوارض نامطلوب بارداری به همراه اطلاعات دموگرافیک با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی گردید. سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد.
نتایجمیانگین سنی شرکت کنندگان این مطالعه 3/5 ± 16/28 سال به دست آمد. به طور کلی میانگین نمرات آگاهی زنان باردار در رابطه با علل بیماری پریودونتال 22/1± 53/2 از 6 نمره (1/42 درصد)، میانگین نمرات آگاهی زنان باردار در رابطه با ارتباط میان بیماری پریودنتال و عوارض نامطلوب بارداری 72/0 ± 84/0 از 2 نمره (42 درصد) و میانگین نمرات نگرش 84/0± 57/1 از 3 نمره (3/52 درصد) است. میان سطح تحصیلات و مشاغل علوم پزشکی مادران با میزان آگاهی و نگرش آنها ارتباط مثبتی نشان داده شد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه حاضر، آگاهی و نگرش مادران باردار در رابطه با ارتباط میان بیماری های پریودونتال با عوارض نامطلوب بارداری مطلوب نیست، لذا پیشنهاد می گردد بهداشت دهان و دندان و همچنین ارتباط بیماری های دهان و دندان با عوارض نامطلوب بارداری به آنان آموزش داده شود.
کلید واژگان: بیماری پریودنتال, زایمان زودرس, آگاهی, نگرشBackground and ObjectivePeriodontal disease (PD) is considered as a risk factor for preterm labor and adverse effects of pregnancy. The aim of this study was to evaluate the knowledge of pregnant mothers about PD and its relationship with adverse pregnancy outcomes.
Materials and MethodsThis cross-sectional study was carried out in Tehran, 2018. 240 pregnant women who referred to the health centers of different areas of Tehran were randomly assigned to study. Knowledge of women about PD and its causes and their relationship with adverse pregnancy outcomes, along with demographic data were evaluated using a researcher-made questionnaire. P<0.05 was considered as significant.
ResultsThe mean age of the participants was 28.16 ± 5.3 years. In general, the mean knowledge scores of pregnant women about the causes of PD were 2.53 ± 1.22 out of 6 (42.1%), the mean knowledge of pregnant women about the relationship between PD and adverse effects of pregnancy was 0.84±0.72 out of 2 (42%) and the mean score of attitudes was 1. 57 ± 0.84 out of 3 (52.3%). There was a positive relationship between mothers' education and medical sciences and their knowledge and attitude.
ConclusionAccording to the results of this study, the knowledge and attitude of pregnant mothers regarding the relationship between PD and adverse pregnancy outcomes is not desirable, therefore it is suggested that oral hygiene and the relationship between oral and dental diseases with adverse pregnancy outcomes to be trained.
Keywords: Periodontal disease, Preterm labor, Knowledge, Attitude -
مقدمه
ذراتنانونقره به سبب اثرات ضدمیکروبی یون نقره، پتانسیل کاربرد به عنوان عامل ضدمیکروبی را دارا می باشد. هدف از مطالعه ی آزمایشگاهی حاضر، ارزیابی خصوصیات ضد باکتریایی و ضد بیوفیلم نانونقره در برابر دو میکروارگانیسم پلاک دندانی، استرپتوکوکوس موتانس و اگریگاتیباکتراکتینومیست کومیتنس (Aa) بود.
مواد و روش هاابتدا تست هاله عدم رشد در محیط Brain heart infusion agar با روش Cup plate انجام شد. سپس حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد (MIC) و حداقل غلظت کشنده ی باکتری (MBC) با استفاده از روش میکرودیلوشن تعیین شد. کینتیک مرگ باکتری با استفاده ازTime-Kill Test در زمان های مختلف 30، 60، 120 ثانیه و 5 دقیقه تعیین شد. هم چنین اثر این دو ماده در ممانعت از تشکیل بیوفیلم دو سویه باکتریایی با استفاده از روش Tissue Culture Plate (TCP) مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های t مستقل و من-ویتنی انجام شد.
یافته هامقایسه عملکرد ضد میکروبی دو ماده براساس آزمون tنشان داد که در غلظت μg/ml 200 نانوسیلور و μg/ml 120 کلرهگزیدین هر دو ماده اثر مشابهی روی استرپتوکوکوس موتانس دارند و در مورد اگریگاتیباکتراکتینومیست کومیتنس، کلرهگزیدین موثرتر بوده است .0001/0 P<. MIC و MBC ذرات نانونقره برای استرپتوکوکوس موتانس به ترتیب µg/ml 9/3 و 9/3 و برای اگریگاتیباکتراکتینومیست کومیتنس µg/ml5/6 و 01/13 بدست آمد. ارزیابی کینتیک مرگ نشان داد که در هر دو باکتری مورد مطالعه، عامل ضد میکروبی قادر به کاهش سریع جمعیت میکروارگانیسم های زنده به میزان 6 سیکل لگاریتمی بعد از 30 ثانیه تماس با عامل ضدمیکروبی بود.بررسی های آماری نشان داد درصد کاهش بیوفیلم برای باکتری استرپتوکوکوس موتانس و اگریگاتیباکتراکتینومیست کومیتنس در گروه مواجهه با نانوسیلور نسبت به کلرهگزیدین تفاوت معنی داری نداشت (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه ما نشان داد که نانونقره اثرات آنتی باکتریال معناداری با شروع اثر سریع بر میکروارگانیسم های پلاک دندانی دارد. هم چنین، باعث کاهش تشکیل بیوفیلم هر دو گونه باکتری مورد مطالعه در شرایط آزمایشگاهی می شود.
کلید واژگان: نانونقره, دهانشویه, حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد, حداقل غلظت کشندگی باکتری, کینتیک مرگ, تشکیل بیوفیلمIntroductionNanosilver particles have the potential to serve as bactericidal agent because of the antimicrobial influences of silver ion. This in vitro study aimed to evaluate the antimicrobial and antibiofilm properties of nanosilver against two dental plaque microorganisms, namely Streptococcus mutans (Sm) and Aggregatibacter actinomycetemcomitans (Aa).
Materials and MethodsInitially, growth inhibition zone test was performed in brain heart infusion agar medium using Cup-plate method. Subsequently, microdilution method was utilized to determine the Minimal Inhibitory Concentrations (MIC) and Minimal Bactericidal Concentrations (MBC). Furthermore, the kinetics of bacterial death was assessed by the Time-Kill Test in different time points (i.e., 30, 60, and 120 sec, as well as 5 min). In addition, the effect of these microorganisms was investigated on the formation of the bacterial biofilms using the tissue Culture Plate Method (TCP).
ResultsThe results of the t-test indicated that chlorhexidine (120 μg/ml) and nanosilver (200 μg/ml) had the same antimicrobial effect on S m, whereas chlorhexidine was more effective against Aa (P<0.0001). The MIC and MBC of silver nanoparticles were 3.90 and 3.90 μg/ml for Sm and 6.5 and 13.01 μg/ml for Aa. The kinetics of bacterial death evaluation demonstrated that in both tested bacteria, the antimicrobial agents were able to reduce microorganism populations regarding 6 algorithmic cycles significantly after 30 sec of the contact with the antibacterial agent. The t-test statistical analysis showed no significant difference between nanosilver and chlorhexidine groups regarding the biofilm decreasing percentage for Sm and Aa (P>0.05).
ConclusionNanosilver had rapid and significant antibacterial effects against dental plaque microorganisms. It is also very effective in inhibiting biofilm formation in two bacterial species in in vitro condition.
Keywords: biofilm formation, Kinetics of Death, Minimal Bactericidal Concentration, Minimal Inhibitory Concentration, Mouth Rinse, Nanosilver -
مقدمهسلامت دهان و دندان یک عنصر حیاتی در سلامت عمومی برای همه نوجوانان است. بهبود این بخش از سلامتی، نیازمند کاربرد روش های مناسب آموزشی به منظور ارتقای سطح آگاهی، نگرش و عملکرد افراد جامعه است. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر دو روش آموزش با مولاژ و رسانه تصویری بر سطح دانش، نگرش، عملکرد بهداشت دهان و دندان و نوجوانان است.روش کاراین پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی روی 120 نوجوان دانش آموز مقطع تحصیلی ابتدایی تهران است که به وسیله فرآیند تخصیص نمونه گیری تصادفی به دو گروه مساوی مولاژ و رسانه تصویری (هر گروه 60 نفر) تقسیم شدند. آگاهی، نگرش، عملکرد و شاخص پلاک و لثه شرکت کنندگان به وسیله پرسش نامه خودگزارشی و معاینه به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد سنجش داده های مربوطه با استفاده از نرم افزار SPSS21، آزمون های آماری دقیق فیشر، کای دو و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیزان آگاهی و نگرش و میزان عملکرد دو گروه قبل از مداخله با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). در گروه آموزش با مولاژ و رسانه تصویری میزان آگاهی و نگرش و میزان عملکرد بعد از مداخله افزایش یافت ولی روش رسانه تصویری تاثیر بیشتری را بر بهبود دانش، نگرش و عملکرد بهداشت دهان و دندان و کاهش پلاک دندان و لثه افراد نشان داد ( 001/0P<).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که علاوه بر این که آموزش در ارتقای رفتار بهداشت دهان و دندان موثر است، نوع آموزش نیز ارتقای آن نقش بسزایی دارد به طوری که در همه مراحل روش آموزشی رسانه تصویری از روش آموزش با مولاژ موثر تر بود. بنابر این آموزش از طریق رسانه الکتریکی جهت ارتقا سطح سلامت دهان به عنوان یک روش کارا و موثر تر پیشنهاد شود.کلید واژگان: بهداشت دهان و دندان, شاخص پلاک و لثه, آموزش بهداشت, نوجوانانIntroductionOral health is an essential component of overall health for all adolescences. The improvement of requires proper training methods to improve knowledge, attitudes and practices in relation to its population. The aim of this study was to compare the effect of two methods (by the electronic education method and by dental training models) in improving adolescences knowledge, attitude, practice of dental hygiene, and decrease dental plaque and gingival index.MethodsThis study was a quasi-experimental performed on 120 primary school students in Tehran. The subjects were randomly selected and were divided into two equal groups (each group n=60). The knowledge, attitude, practice and dental plaque and gingival index of the student were measured by self-report questionnaires and examination by pre-test and post-test method. The data was analyzed by using of the software SPSS version 21 and the statistical tests Phishers exact, Chi-square and Wilcaxone.ResultsThere was no significant difference between the two groups in knowledge, attitude and practice before the intervention (P> 0.05). In the electronic education and dental training models groups, the knowledge, attitude, and the practice were improved after the both intervention, however the electronic education approach had a more effect on improving the knowledge, attitude, practice of oral health and decreasing dental plaque and gingival index (PConclusionThis study showed that not only the training is effective in promoting oral health behavior, but also the type of training has an important role in promoting it. Thus the electronic education at all stages of educational methods were more effective than dental training models. Therefore, electronic dental training to promote oral health is recommended as an effective method.Keywords: Dental Training Models, Oral health, Health Education, Plaque Index, Gingival Index, Adolescences
-
سابقه و هدفکاربرد موضعی عوامل ضد باکتریایی حاوی کلرهیگزیدین ، به عنوان یک روش جانبی در کنار درمان استاندارد در بهبود کارایی درمان غیرجراحی بیماری پریودنتال مورد توجه قرار گرفته است. ژل کلرهگزیدینی با پایه زانتان xanthan با نام تجاری CHLO - SITE ، نسبت به ژل های قبلی دارای غلظت بیشتری ازکلرهگزیدین است و بصورت آرام وکنترل شده آزاد می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر کلینیکی ژل کلرهگزیدین در درمان غیر جراحی پریودنتیت مزمن صورت گرفت.مواد و روش هادر این کار آزمایی بالینی به شماره (4316 /111) شاهددار تصادفی split_mouth ، 40 پاکت پریودنتال مورد بررسی قرار گرفت. کوادرانت های با عمق پاکت بیش از 5 میلی متر به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. در هر دو گروه، درمان جرم گیری به همراه تسطیح سطوح ریشه صورت پذیرفت. پس از آن، دو بار به فاصله یک هفته در نواحی مورد، ژل کلرهگزیدین و در نواحی شاهد ژل پلاسبو به صورت زیر لثه ای استعمال شد. شاخص های plaque index( PI) ،(PBI)papillary bleeding index ،(PD)pocket depth و (CAL)clinical attachment level در دو گروه در ابتدای مطالعه،1ماه بعد و 3 ماه بعد بررسی و یافته ها با آزمون های Mann-U-whitney و Friedman تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاتحقیق روی 20 نمونه در هر گروه انجام شد. تغییرات شاخص های PBI ، CAL و PD در هر دو روش درمانی در زمان های 1 و 3 ماه بعد از درمان نسبت به زمان پایه معنی دار بود، در عین حال، هیچ تفاوت معنی داری از نظر شاخص PI در دو گروه تحت درمان دیده نشد. شاخص های PBI ،CAL و PD در نواحی تحت درمان با روش +SRP تزریق ژل پلاسبو و +SRP تزریق ژل کلرهگزیدین در هر یک از زمان های 1 و 3 ماه بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. (05/0نتیجه گیریبر اساس نتایج تحقیق، کاربرد زیر لثه ای ژل کلرهگزیدین همراه با جرم گیری و صاف کردن سطح ریشه نسبت به درمان استاندارد فاز I در پریودنتیت مزمن متوسط تا شدید، سبب بهبودی بیشتری از نظر پارامترهای بالینی بیماران نشد.کلید واژگان: پریودنتیت مزمن, کلرهگزیدین, نتیجه درمانBackground And AimIn this research, according to the increasing prevalence of chronic periodontitis and the known side effects of its unsuccessful treatment and the contrariety reports about the effects of chlorhexidine gel and the incomplete researches, we decided to evaluate the clinical effects of chlorhexidine gel in nonsurgical treatment of chronic periodontitis. The use of locally delivered antibacterials containing chlorhexidine was proposed to improve the effectiveness of non-surgical periodontal treatment. Due to the introduction of xanthan-based chlorhexidine gel with the trade name of CHLO-SITE, the present study compared the clinical efficacy of chlorhexidine gel in the non-surgical treatment of chronic periodontitis.
Methods and Materials: In a randomized controlled split-mouth clinical trial, 40 symmetric periodontitis sites were selected and quadrants with pocket depth > 5mm were randomly selected and assigned for case and control sides. These sites were randomized with one receiving scaling and root planning with the injection of placebo gel and the other receiving scaling and root planning with the subgingival injection of chlorhexidine gel each for 2 times with a week interval. The clinical parameters including plaque index (PI (, papillary bleeding index (PBI), pocket depth (PD) and clinical attachment level (CAL) were evaluated at baseline, and after 1 and 3 months. The data were subjected to Mann-whitney U and Friedman tests.ResultsThis research has 20 sites in each group. significant improvements were observed in PBI, CAL and PD parameters following both SRP placebo gel and SRP chlorhexidine gel after 1 and 3 months compared to baseline, however, no significant changes were noted regarding PI in two sites underwent two treatment modalities. Furthermore, similar changes were achieved in the sites treated with SRP placebo gel and SRP chlorhexidine gel following 1 and 3 months after the treatment in comparison with baseline in term of 4 clinical parameters with no significant differences.(P>0.05)ConclusionAccording to the study finding, the adjunctive subgingival injection of chlorhexidine gel did not improve clinical parameters significantly as compared to standard treatment modality of moderate-to-severe chronic periodontitis after 1 and 3 months from the baseline.Keywords: Chronic periodontitis, Chlorhexidine, Treatment Outcome -
سابقه و هدفدر سال های اخیر نانوسیلور بعلت خاصیت ضد باکتریایی قوی آن کاربردهای فراوانی در تکنولوژی مدرن بویژه در پزشکی یافته است، اما اطلاعات کمی از ایمن بودن این ماده و عدم سمیت آن در غلظت های موثر در دست است. هدف از این مطالعه بررسی سمیت نانو ذرات نقره بر سلول های اپی تلیال لثه ای انسان در محیط آزمایشگاه بود.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی اثرات سمی محلول نانوسیلور فیلتر شده و فیلتر نشده بر روی رده سلول های اپی تلیال لثه انسان که از بانک سلولی انستیتو پاستور ایران تهیه شده بود با استفاده از دو روش MTT (Methyl Tiasol Tetrazolium bromide) mitochondrial) function (و LDH (Lactose Di Hydrogenase)) membrane leakage of lactate dehydrogenase (پس از زمان های 24، 48 و 72 ساعت مورد بررسی قرار گرفت. غلظت های مورد استفاده از محلول نانو نقره عبارت بودند از: 05/0، 1/0، 2/0، 5/0، 1، 2، 5، 10 و 20 میکروگرم در میلی لیتر.
یافته هانتایج آزمایش MTT نشان داد که محلول نانو سیلور در غلظت های بالا (20 و50 میکروگرم) در تمام زمان ها باعث کاهش شدید فعالیت حیاتی سلول ها می شود وغلظت های کمتر نیز که در زمان های 24 و 48 ساعت موجب مرگ و میر نمی شوند پس از 72 ساعت قادرند موجب مرگ و میر یا کاهش رشد شوند. آزمایش LDH نشان داد که مرگ و میر سلول های اپیتلیال فقط در غلظت های بالای نانوسیلور (20 و50 میکروگرم) دیده می شود ولی در غلظت های کمتر سمیت قابل توجهی روی نمی دهد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که نانو ذرات نقره دارای اثر سمی بر روی سلول های اپی تلیال لثه انسان می باشند که این اثر وابسته به غلظت و زمان است.
کلید واژگان: سمیت سلولی, سلول های اپی تلیالی, نانوسیلورObjectiveNanosilver has numerous applications in medicine due to its potent antibacterial activity. However, data regarding the bio-safety of its effective concentrations is scarce. This study aims to assess the toxicity of silver nanoparticles on human gingival epithelial cells under in-vitro conditions.MethodsThis in-vitro study evaluated the toxic effects of filtered and unfiltered nanosilver solution on human gingival epithelial cells obtained from the Pasteur Institute of Iran using the methylthiazol tetrazolium bromide (MTT) assay(mitochondrial function)and membrane leakage of lactate dehydrogenase (LDH) at 24, 48 and 72h time points. The concentrations of silver nanoparticle solution used were 0.05, 0.1, 0.2, 0.5, 1, 2, 5, 10, 20 and 50µg/ml.ResultsThe MTT assay showed that nanosilver solution at high concentrations (20 and 50µg/ml) significantly decreased the viability of cells at all time points. The lower non-fatal concentrations at 24 and 48h were capable of causing cell death or significantly inhibit cell growth at 72h. The LDH assay demonstrated that death of epithelial cells only occurs at high concentrations of nanosilver (20 and 50µg) and no significant toxicity was seen at lower concentrations.ConclusionBased on the results, silver nanoparticles have toxic effects on human gingival epithelial cells and this effect is time and dose-dependent.Keywords: Cytotoxicity, Epithelial cells, Nanosilver -
زمینه و هدف
در سالهای اخیر خواص ضد میکروبی نانو ذرات نقره در زمینه های مختلف پزشکی مورد بررسی قرار گرفته، اما مطالعه ای در مورد اثر آن بر میکروارگانیسم های پلاک دندانی انجام نشده است. هدف از این مطالعه بررسی آزمایشگاهی تاثیر محلول نانوذرات نقره بر میکروارگانیسم های اکتینومایسس ویسکوزوس و استرپتوکوکوس سنگوئیس موجود در پلاک میکروبی و مقایسه آن با کلر هگزیدین می باشد.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی جهت بررسی اثرات آنتی باکتریال نانوذرات نقره و کلرهگزیدین، از روش Broth Microdilution استفاده شد، بدین ترتیب که رقتهای متوالی از هر دو محلول را با باکتری مجاور کرده تا حداقل غلظت ممانعت کننده از رشد (Minimum Inhibitory Concentration=MIC) و حداقل غلظت باکتریوسیدال (Minimum Antibacterial Concentration=MBC) به روش رقت های متوالی تعیین گردد. هر آزمایش حداقل پنج بار تکرار گردید تا از صحت آزمایشها اطمینان حاصل شود.
یافته هایافته ها نشان داد میزان MIC محلول نانوذرات نقره و کلرهگزیدین علیه استرپتوکوکوس سنگوئیس به ترتیب 16و256 میکروگرم در میلی لیتر، و برای اکتینومایسس ویسکوزوس 4و 64 میکروگرم در میلی لیتر بود. میزان MBC محلول نانو ذرات نقره و کلرهگزیدین علیه استرپتوکوکوس سنگوئیس، 64 و512 میکروگرم در میلی لیتر و برای اکتینومایسس ویسکوزوس 16و 102 میکروگرم در میلی لیتر بود.
نتیجه گیرینانوذرات نقره دارای فعالیت ضد باکتری خوبی علیه استرپتوکوکوس سانگوئیس و اکتینومایسس ویسکوزوس است که این اثر در مقایسه با کلر هگزیدین با غلظتهای پایینتری از محلول نانو ذرات نقره حاصل می شود.
کلید واژگان: نانوذرات نقره, مقاومت, استرپتوکوک سانگوئیسBackground And AimThe antimicrobial activity of silver nanoparticles has been investigated in medical fields in recent years, but its effect on dental plaque micro-organisms has not been studied. The aim of the present study was to evaluate the in vitro antimicrobial properties of nanosilver on two dental plaque microorganisms and to compare it with chlorhexidine.
Materials And MethodsIn this experimental study, antibacterial effects of silver nanoparticles and chlorhexidine against Streptococus sanguis and Actinomyces viscosus were determined by minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) using microdilution method. Each experiment was repeated at least five times to ensure the accuracy of testing.
ResultsResults showed that the MIC of soluble silver nanoparticles and chlorhexidine for Streptococcus sanguis were 16 and 256 µg/ml, respectively. Soluble silver nanoparticles had an MIC of 4 and chlorhexidine had an MIC of 64 µ g/ml for Actinomyces viscosus. The MBC of soluble silver nanoparticles and chlorhexidine for Streptococcus sanguis were 64 and 512 µg/ml, respectively and for Actinomyces viscosus these figures were 16 and 102 µg/ml, respectively.
ConclusionSilver nanoparticles have strong antibacterial activity against Streptococus sanguis and Actinomyces viscosus which was achieved by lower doses in comparison to chlorhexidine mouthwash.
-
زمینه و هدفخمیر دندان (Parodontax) به علت دارا بودن محتوای گیاهی خاص مدعی است که در درمان و پیشگیری از التهاب لثه اثر ویژه ای دارد. هدف از این مطالعه، مقایسه تاثیر بالینی این خمیر دندان با خمیر دندان کرست (7 Complete Crest) در کنترل پلاک و التهاب لثه می باشد.روش بررسیاین کار آزمایی بالینی بر روی چهل بیمار مبتلا به التهاب لثه که به بخش پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شاهد مراجعه کرده بودند، انجام پذیرفت. بیماران به طور تصادفی به دو گروه بیست نفری مورد (خمیر دندان پارودنتکس) و شاهد (خمیر دندان کرست) تقسیم شدند. متغیرهای مورد بررسی میزان پلاک و التهاب لثه بود که توسط اندکس پلاک Turesky و اندکس لثه Loe & Silness در زمان شروع مطالعه و یک ماه پس از مصرف خمیر دندان ارزیابی شد. تغییرات اندکس ها در داخل هر گروه با آزمون Wilcoxon و بین دو گروه با آزمون Mann-Whitney مورد قضاوت قرار گرفت.یافته هادر گروه شاهد اندکس پلاک از 2/58 به 2/46 و در گروه مورد از 2/68 به 2/48 تغییر یافت. میزان کاهش پلاک در هر یک از گروه ها معنی دار بود ولی در مقایسه دو گروه با هم، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اندکس لثه در گروه شاهد از 1/43 به 1/22 و در گروه مورد از 1/36 به 1/15 کاهش یافت. این تغییر در هر یک از گروه ها معنی دار بود ولی تفاوت آماری بین دو گروه دیده نشد.نتیجه گیریهر دو خمیر دندان تاثیر مشابهی بر روی اندکس لثه و پلاک داشتند و خمیر دندان پارودنتکس در کاهش میزان پلاک و التهاب ارجحیتی نسبت به خمیر دندان کرست نشان نداد.
کلید واژگان: خمیردندان, التهاب لثه, پلاک میکروبی -
زمینه و هدفمطالعات اخیر نشان می دهند که بین سلامت پریودنتال و بیماری های قلبی ارتباط وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی این ارتباط پس از یکسان سازی ریسک فاکتورهای بیماری قلبی، در گروهی از جمعیت ایرانی است.روش بررسیدر این مطالعه تحلیلی، صد و بیست بیمار با میانگین سنی 6/9±52 سال در دو گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. گروه مورد از بین بیماران بستری در بخش قلب بیمارستان مصطفی خمینی انتخاب شدند که بیماری آنها به تایید پزشک متخصص قلب رسیده بود. بیماران گروه کنترل از بین افراد بستری در سایر بخشهای بیمارستان، انتخاب شدند. یکسان سازی بیماران دو گروه از لحاظ ریسک فاکتورهای بیماری قلبی شامل سن، جنس، تعداد افراد سیگاری و میزان مصرف سیگار، میزان تری گلیسیرید، کلسترول و قند خون، شاخص وزن، سابقه خانوادگی بیماری ایسکمیک قلب صورت گرفت. معاینه پریودنتال در کلیه بیماران به صورت اندازه گیری حد چسبندگی پریودنتال، شاخص پلاک، شاخص خونریزی از لثه و تعداد دندانهای باقیمانده در دندانهای Ramford انجام گرفت. جهت بررسی همسان بودن متغیرهای سن، جنس، فشار خون و سابقه خانوادگی بیماری قلبی از آزمون X2 و بررسی متوسط BMI در دو گروه و مقایسه AL، PI، BPI و TL از آزمون t استفاده شد.یافته هاشاخص پلاک، شاخص خونریزی از لثه و میزان از دست رفتن چسبندگی در گروه بیماران قلبی بیشتر از گروه شاهد بود و این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود(05/0P<). تعداد دندانهای باقیمانده در دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نشان نداد(05/0P>).نتیجه گیریبراساس نتایج مطالعه اخیر بیماری پریودنتال می تواند یک عامل خطر برای بیماری های ایسکمیک قلب محسوب شود.
کلید واژگان: بیماریهای پریودنتال, عامل خطر, بیماریهای ایسکمیک قلبی -
سابقه و هدفهایپرلیپیدمی که از عوامل خطرزای اصلی بیماری های قلبی- عروقی محسوب می شوددر ایران شیوع زیادی دارد،از طرفی گزارشات نامطمئنی در مورد ارتباط بیماری های پریودنتال با شاخصهای چربی سرم وجود دارد. این تحقیق با هدف تعیین وجود یا عدم وجودرابطه بین پریودنتیت مزمن با سطح لیپیدهای سرم در دانشکده دندانپزشکی شاهد صورت گرفت.مواد و روش هاین تحقیق با طراحی Historical cohort study بر روی 52 نفر شامل 26 نفر مبتلا به پریودنتیت مزمن بعنوان گروه مورد و 26 نفر شاهد آنها انجام گرفت. دو گروه از لحاظ سن، جنس، قد، وزن و رژیم غذایی مشابه بودند. وضعیت پریودنتالی در گروه مورد بر اساس شاخصهای: وجود جرم و پلاک بالا و زیرلثه ای، وجود حداقل یک پاکت پریودنتال با عمق مساوی/ بیشتر از 4 میلیمتر در هر کوادرانت و تخریب استخوان هماهنگ با جرم و پلاک در رادیوگرافی OPG و در گروه شاهد بر اساس شاخصهای فقدان از دست رفتن چسبندگی الیاف(Attachment Loss) فقدان پاکت پریودنتال با عمق بیشتر از 3 میلیمتر و فقدان التهاب لثه، تعیین شد. بعلاوه افراد نمی بایست سابقه ای از درمان پریودنتالی طی 6 ماه گذشته یا ابتلاء به بیماری های سیستمیک یا مصرف داروهای کاهنده چربی خون یا استعمال سیگار می داشتند. میزانTG، HDL، LDL و CHOL گروه های مورد و شاهد با روش آنزیماتیک مستقیم اندازه گیری گردید.میزانCholوLDL باآمارهt-test،میزان HDLوTg باآماره من- ویتنی مورد قضاوت آماری قرار گرفت.نقش بیماری های پریو با بروز شاخصهای هایپرلیپیدمی در افراد تعیین شد و Relative Risk و Attributed Risk آن محاسبه گردیدیافته هامیزان تری گلیسیرید در گروه شاهد 128/4±71/1 mg/dl ودر گروه بیماران165/2±83/7 mg/dl بودو تفاوت معنی داری را نشان داد. (05/0>p).در گروه شاهد 8/30% و در گروه مورد5/61% کلسترول غیر طبیعی داشتند و آزمونtest t-نشان داد که این اختلاف معنی دار می باشد.(03/0 >p) سطح سرمی سایر شاخصها در دو گروه مشابه بود و یا تفاوت انها از نظر آماری معنی دار نبود.نتیجه گیریبه نظر میرسدکه مبتلایان به هیپرلیپیدمی در مواجهه بیشتری از نظر بیماری پریودنتیت مزمن هستند. اما نمی توان با قاطعیت نتیجه گرفت که پریودنتیت باعث افزایش لیپیدهای خون می شود.
کلید واژگان: پریودنتیت مزمن, هیپرلیپیدمی, کلسترول, تری گلیسیرید, LDL, HDLBackground And AimHyperlipidemiawhich is a major risk factor for cardiovascular disease has a relatively high prevelance in Iran. In recent years there have been controversial reports on the association between periodontal disease and serum lipid levels. The aim of this study was evaluation of the possible association between hyperlipidemia and periodontitis.Materials And Methods52 subjects (26 case and 26 control)who were matched regarding age,gender,height,weight,and dietry regimen were participated in this historical cohort study.Inclusion criteria for case group was: presence of supra and subgingival calculus,having at least one periodontal pocket>4mm in each quadrant and amount of bone destruction in consistent with local factors. Inclusion criteria for control group was: lack of attachment loss,no periodontal pocket more than 3 mm depth,no gingival inflammation.Exclusion criteria for both groups were: any periodontal therapy in the last 6 months, having systemic diseases,smoking,taking lipid reducer medicine.Levels of plasma lipids were measured with the direct enzymatic procedure.T-Test was used for Chol and LDL analysis, Mann –Whitney for Tg and HDL levels.Then the role of periodontal diseases in the incidence of hyperlipidemia and its Relative Risk and Attributed Risk were calculated.ResultsThe level of TG in case group was 165.2±83.7 mg/dl and in control group. was 128.4±71.1 mg/dl which showed significant difference. (p< 0.05).In case group 61.5% and in control group 30.8% had abnormal cholesterol.T-test analysis showed this difference was significant.(p<0.02).The serum levels of LDL and HDL in case group showed no significant difference with control group.ConclusionIt seems that hyperlipidemia may be associated with chronic periodontitis. A true experimental study is suggested in order to determine the effects of periodontal therapy on the serum lipid levels. -
زمینه و هدفدرگیری فورکا به تخریب انساج پریودنتال در ناحیه بین ریشه ای دندانهای چندریشه ای اطلاق می گردد و روش های مختلفی برای درمان آن پیشنهاد می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه کاربرد و عدم کاربرد پلاسمای غنی از پلاکت همراه با ماده پیوندی Bio-Oss در بازسازی نسوج از دست رفته ضایعات درجه دو فورکا در مولرهای فک پایین انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، پنج نفر از مراجعه کنندگان به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه شاهد، که دارای درگیری فورکا درجه دو مولرهای فک پایین به صورت دوطرفه بودند تحت درمان قرار گرفتند. دندان مولر یک طرف نیز توسط ماده پیوندی Bio-Oss به همراه پلاسمای غنی از پلاکت و طرف مقابل توسط ماده پیوندی Bio-Oss به تنهایی تحت مداوا قرار گرفت. متغیرهای عمق پاکت و سطح چسبندگی در زمان عمل، یک و سه ماه پس از جراحی اندازه گیری و ثبت شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون Wilcoxon Signed Ranks تعیین گردید.یافته هامیانگین کاهش عمق پاکت 5/1 و سه ماه پس از جراحی در ناحیه مزیال گروه مورد به ترتیب 67/1±4/2 و 2± 3 میلی متر و در گروه شاهد 22/1±1و 89/0±1/1 میلی متر بود. چسبندگی کلینیکی 5/1 و سه ماه پس از جراحی در ناحیه مزیال گروه مورد به ترتیب 54/0±6/1 و 44/0±8/1 میلی متر و در گروه شاهد 1±5/1 و 4/1±34/1 میلی متر بود.نتیجه گیریکاربرد توام ماده پیوندی Bio-Oss به همراه پلاسمای غنی از پلاکت در مقایسه با کاربرد Bio-Oss به تنهایی اختلاف معنی داری در ترمیم ضایعات فورکای درجه دو نشان نداد.
کلید واژگان: درگیری فورکا, Bio, Oss, پلاسمای غنی از پلاکتBackground And AimFurcation involvement is a condition in which the destruction of interradicular periodontium occurs in the branching area of multirooted teeth, for which different treatment modalities have been suggested. The aim of this study was to compare the response of grade II mandibular molar furcation defects to Bio-oss versus Platelet Rich Plasma (PRP) and Bio-oss treatment.Materials And MethodsIn this randomized clinical trial, five patients with bilateral grade II furcation involvement of mandibular molars were selected from those referred to the School of Dentistry, Shahed University of Medical Sciences. The molars were treated with Bio-oss and PRP on one side and Bio-oss on the other side. Measurements of the probing pocket depth (PPD), and clinical attachment level (CAL) were recorded at baseline, 1.5 and 3 months after surgery. Wilcoxon signed-rank test was used for statistical analysis.ResultsAt 1.5 and 3 months after surgery, the mean PPD reduction in the middle area of the furcation, was 2.4±1.67 mm and 3±2.0 mm in the test and 1±1.22 mm and 1.1±0.89 mm in the control groups, respectively. The mean attachment gain at the same place was 1.6±0.54 mm at 1.5 months and 1.8±0.44 mm at 3 months in the test group, and 1.5±1.0mm at 1.5 months and 1.4±1.34 mm at 3 months in the control group.ConclusionThe results of this study showed no significant difference between treatment with Bio-Oss with and without PRP in regeneration of grade II furcation involvement. -
هدفاین مطالعه به منظور بررسی کلینیکی اثر داکسی سایکلین سیستمیک بر مبتلایان به پریودنتیت بالغین انجام گرفت.مواد و روش هابدین منظور تعداد 18 بیمار مبتلا به پریودنتیت بالغین متوسط تا پیشرفته با میانگین سنی 50 سال انتخاب شدند و به صورت اتفاقی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به تمام بیماران، آموزش بهداشت و جرم گیری داده شد. در گروه آزمایش، کپسول داکسی سایکلین 100 میلی گرمی به مدت 21 روز تجویز شد (روز اول دو کپسول و روزهای بعد یک کپسول)؛ اما گروه کنترل، دارونما دریافت کرد (به صورت double-blind).
شاخص های ارزیابی کلینیکی، شامل عمق پاکت (PD)، سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، ایندکس لثه (GI) و ایندکس پلاک (PI) قبل از درمان، و 3، 8 و16 هفته پس از درمان اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند.نتایجنتایج نشان دهنده بهبودی اندک در متوسط عمق پاکت و سطح چسبندگی در دو گروه است که از نظر آماری معنادار نبود. التهاب لثه در گروه آزمایش بهبودی زیادی نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود. ایندکس پلاک در هر دو گروه کاهش نشان داد که در 3 و 8 هفتگی بین دو گروه معنادار بود.بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج فوق و احتمال پیدایش گونه های میکروبی مقاوم بهتر است کاربرد این دارو در پریودنتیت، محدود به مواردی شود که به درمان های معمول پاسخ خوبی نداشته اند.
کلید واژگان: پریودنتیت بالغین, داکسی سایکلین, عمق پاکت, سطح چسبندگی کلینیکی, ایندکس لثه, ایندکس پلاک
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.