به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب فریبا علی کرمی

  • محمدرضا تخشید*، فریبا علی کرمی

    با افزایش استفاده از ابزار تحریم، و همزمان کاهش توسل به جنگ در سیاست خارجی امریکا در چند دهه اخیر، پرسش هایی در مورد اهمیت نسبی این دو ابزار اجبار در سیاست خارجی و احتمال جایگزینی تحریم های اقتصادی به جای جنگ به عنوان ابزار غالب در این سیاست مطرح شده است. بروز رویدادهای بین المللی مانند مداخله نظامی امریکا در بوسنی، افغانستان و عراق، و حضور نیروهای نظامی غرب در خاورمیانه برای مبارزه با تروریسم، به پررنگ تر شدن اهمیت جنگ در مقایسه با ابزار غیرنظامی برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی واشنگتن کمک کرد. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که چگونه از ابزار تحریم به عنوان زمینه ساز یا جایگزین جنگ در سیاست خارجی ایالات متحده استفاده شده است. با در نظر گرفتن تفاوت بین تحریم های مذاکره ای و تنبیهی، لزوم کاستن از فشار تحریمی در پاسخ به همکاری دولت هدف، و نگاه به تحریم به منزله جایگزین جنگ، فرضیه مورد آزمون طرح شده است. ازاین رو، استدلال می شود که در سیاست خارجی امریکا، میزان فشار تحریمی (حذف، کاهش یا افزایش تحریم ها) به اهمیت تحریم به عنوان جایگزین، زمینه ساز یا مکمل جنگ بستگی دارد و به میزان همکاری دولت هدف چندان وابسته نیست. برای آزمون این فرضیه از روش مطالعه موردی مقایسه ای اعمال تحریم و یا اقدام به جنگ علیه کره شمالی و عراق در بازه زمانی مشخص، تحلیل رویدادها و مواضع اعلامی دولت واشنگتن با توجه به نظرهای کارشناسان استفاده شد.

    کلید واژگان: ابزار اجبار, تحریم اقتصادی, تحریم مذاکره ای, تحریم تنبیهی, سیاست خارجی امریکا}
    Mohammadreza Takhshid *, Fariba Alikarami

    The adoption of coercive instruments by governments has a longer history than foreign policy itself. In the absence of diplomacy, armed conflicts were the primary means of communication among countries. Over time and with the growing interdependence of countries, military means (i.e., armed conflicts) as the sole conduit of coercion in foreign policy were supplanted by a wide range of coercive means available for governments to use. However, war as the ultimate inevitable option or the last resort has remained relevant. Economic sanction has been one of the most important non-military coercive instruments of foreign policy that has increasingly been used by the United States in recent years.Many questions have been raised regarding the relationship between this coercive economic tool of foreign policy and the traditional tool of coercion (i.e., war). These questions seek to examine the role of sanctions as an independent or complementary tool of foreign policy, and to explain how sanctions play a role in substituting or preparing the grounds for war. In this paper, the authors attempt to find an answer for the following questions: What role do economic sanctions play in U.S. foreign policy? How is sanction used as the forerunner of war or its alternative? In the research hypothesis, it is asserted that understanding economic sanction as an alternative to war leads to decreasing the pressure of sanctions in response to targeted government’s cooperation, while perceiving economic sanction as a complement (and precursor) to war leads to maintaining (or increasing) the pressure of sanctions, despite the targeted state’s relative acceptance of the demands of the coercive state.To answer these questions, the authors first explain the importance of coercive tools in US foreign and security policy based on the differences between  military-civilian  coercive  tools, and the distinction between soft power, athard power and “power to coerce” (P2C). Accordingly, we distinguish between the forced “use of force” to defend and the “use of force” to initiate wars. Also, the boundaries between implicit coercion and absolute coercion are drawn. In the next step, we identify the relative position of economic sanction (and war) as the coercive tools of US foreign policy; and the relationship between coercive diplomacy and economic sanction is also explained. Then,  the typology of sanctions and specifically the distinction between bargaining and punitive sanctions are explored. Sanctions are not used in a vacuum, and are primarily imposed against adversaries, the next section provides a chronology of events showing the nature of US relations with two of its nemeses, namely North Korea and Iraq in order to collect data required to test the research hypothesis, using event data analysis.The findings show that economic sanction can play a role as either the precursor or an alternative to war. Given the US government's ultimate strategy toward the targeted state and the latter’s potential to create significant costs for the US, this role is defined at three levels: regional, international and US domestic arena. The event data analysis of US-North Korean relations shows that the high destructive power of the North Korean government (given its possession of nuclear weapons) led to the role of economic sanction as an alternative to war against that country. In contrast, the case of Iraq reflects the strategy of regime change towards that country, a strategy that was facilitated by the use of economic sanction as an instrument of weakening an adversary before waging a full-scale war to accomplish foreign policy objectives.

    Keywords: Coercive Instruments, economic sanctions, Punitive Sanctions, Bargaining Sanctions, US Foreign Policy}
  • حمیرا مشیرزاده، فریبا علی کرمی
    دوستی از مفاهیمی است که با نقد جریان مسلط در عرصه روابط بین الملل، تقویت رویکردهای هنجاری و نیز نگاه جامعه انگارانه به روابط میان دولت ها مطرح شده و می تواند با ظهور آنچه در سال های اخیر «چرخش احساسی» در علوم اجتماعی نام گرفته مورد توجه بیشتری قرار گیرد. در عین حال، همچون سایر مفاهیمی که در روابط بین الملل مطرحند، عمده مباحث پیرامون آن ریشه در اندیشه و تاریخ غرب دارد. در تلاش برای طرح نگرش های غیرغربی که می توانند همگام با کثرت گرایی موجود در رشته، الهام بخش مفهوم پردازی ها و نظریه پردازی های روابط بین الملل باشند، این مقاله با بررسی تفسیری- تحلیلی آثار شیخ مصلح الدین سعدی نشان می دهد که هرچند سعدی اندیشه های خود را بیشتر برای عرصه خصوصی افراد و یا روابط دولت با مردم مطرح ساخته اما با تعمق در آثار او و با توجه به طیف وسیع مضامین دوستی مورد توجه وی، می توان مولفه هایی برای دوستی در سطح بین الملل نیز استخراج کرد که طیفی وسیع را از نگرش ابزاری یا حداقل حزم اندیشانه و واقع گرایانه به دوستی تا تساهل و مدارا در اخلاق جهانی و حتی بخشش یکجانبه برای غلبه بر خشونت و دشمنی را در بر می گیرد و در ابعادی با مفهوم بندی های جاری در مورد دوستی در روابط بین الملل همپوشانی هایی نیز دارد.
    کلید واژگان: روابط بین الملل, دوستی, اندیشه سیاسی, سعدی}
    Homeira Moshirzadeh, Fariba Fariba Alikarami
    The emergence of critical approaches and revival of normative perspectives in the 1980s 1990s have led to vivid discussions on friendship in international relations which can even gain more momentum by what is called “emotional turn” in social sciences. Yet almost all debates in this regard are inspired by Western history and Euro-centric theories and conceptualizations. In an attempt to introduce non-western ideas and perspectives that may inspire new conceptualization and theorizing in IR, this article seeks to show how Sa’di's work can contribute to present debates about friendship in IR. Although Sa’di, the Iranian poet of the 13th century, is recognized as a non-political moral thinker and the points he raises about friendship are mostly about inter-individual interactions, our reading suggests that his ideas on friendship can contribute to current debates in IR. In his discussion on friendship he sees a variety of friendly relationships. One may find ‘realistic’ instrumental or at least conservative friendship to unilateral forgiveness that may remove hostility. He also emphasizes non-violent relations and tolerance of difference that may have significant implications for international relations. Furthermore the importance of practices and interactions in changing enmity to friendship can be recognized in Sa’di’s work.
    Keywords: International Relations, Friendship, Political Thought, Sa'di}
  • خدایار مرتضوی، فریبا علی کرمی
    با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، از نظم جدیدی سخن به میان آمد که مشخصه آن درهم تنیدگی فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی کشورها بود. جهانی شدن اقتصاد که سرمایه داری را توسعه داد با خود مسائل و نیز فرصت های جدیدی به وجود آورد که رویکردی ژئواکونومیک به مناطق یکی از آن ها بود. این رویکرد اهمیت اقتصاد در فرایند جهانی شدن را نشان می داد. ژئواکونومیک در عین توجه به مسائل سیاسی و امنیتی، در شرایط پس از جنگ سرد و کاهش رقابت های نظامی و ایدئولوژیک، از رقابت های اقتصادی خبر می داد و به دنبال مهم نشان دادن اقتصاد در شرایط جهانی شدن بود که قدرت های صنعتی (ازجمله آمریکا، چین، اتحادیه اروپا و...) نگاهی ژئواکونومیک به مناطق پیدا کردند و خاورمیانه به دلیل داشتن منابع غنی نفت و گاز و... از مهم ترین این مناطق بود و این در شرایطی بود که درباره کاهش اهمیت انرژی های نفت و گاز در دهه های آینده مطالب بسیاری گفته می شد. در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال هستیم که آیا جهانی شدن اقتصاد اهمیت ژئواکونومیک خاورمیانه را کاهش داده است یا خیر؟ نویسنده در پی اثبات این فرضیه است که طبق آمارهای انرژی جهانی و بانک جهانی، جهان حداقل تا نیم قرن آینده همچنان نیازمند انرژی های فسیلی استو این مسئله نشان می دهد که جهانی شدن، در عین چالش هایی که برای کشورهای درحال توسعه ایجاد می کند، فرصتی را نیز از طریق درهم تنیدگی اقتصاد جوامع، برای مناطق ژئواکونومیک به وجود آورده است، به طوری که همچنان قدرت های صنعتی را نیازمند نفت وگاز خاورمیانه قرار داده و اهمیت آن را کاهش نداده است.
    کلید واژگان: جهانی گرایی, خاورمیانه, ژئواکونومیک, نفت}
    Khodaiar Mortazavi, Fariba Ali Karami
    By the end of the Cold War and the collapse of the Soviet Union، there was talk of a new order، characterized by the interconnectedness of cultural، economic and political and economic globalization which has led to the development of capitalism itself facing problems while opening up new opportunities such an approach is that it geo-economic areas، this approach would show the importance of the economy in the globalization process. But given the geo- political and Economic Security after the Cold War conditions and the reduction of ideological and military rivalry، economic competition، and seeking news of economic importance in terms of globalization، the industrial powers (such as America، China، the European Union.. .) at geo-economic uncovered areas of the Middle East ''s rich oil and gas resources… the most important of these areas and the absence of much importance in the energy، oil and gas in the coming decades was brought up. This research seeks to answer the question that economic globalization، the Middle East geo-economic lowered or not? Through the tangled economy the creation of geo-economic areas، as well as industrial power need to put oil in the Middle East and its importance has declined..
    Keywords: Globalization, Middle East, geo Economy, Oil}
  • فریبا علی کرمی، محمدتقی شریعتی

    با شکل گیری رژیم صهیونیستی، این رژیم همواره با تهدید هویتی و موجودیتی روبه رو بود. به همین دلیل، از راه های سیاسی و نظامی سعی درحل این بحران ها نمود، اما با گذشت حدود شش دهه از شکل گیری آن، نه تنها به موفقیتی دست نیافت، بلکه از درون جامعه خود، دچار بحران مشروعیت نیز شد و به تدریج جریانی انتقادگرا در اسراییل رشد کرد که تردید و تشکیک در اصول و اهداف صهیونیسم را وجه همت خود قرار داد. این جریان که پساصهیونیسم هم نامیده می شود، به دنبال این بود تا مشکلات مشروعیتی و هویتی رژیم صهیونیستی را در میان اعراب و جهانیان و همچنین خود یهودیان رفع کند و چهره آن را نزد افکار عمومی و همسایگان ترمیم سازد. هدف این نوشتار پاسخ به این سوال است که رژیم صهیونیستی با توجه به انتقادهایی که از مبانی فکری صهیونیسم در قرن 21 به وجود آمد، چه راه کارهایی را برای خروج از چالش های مشروعیتی و هویتی خویش مدنظر قرا داده است؟ نویسنده برای پاسخ به آن، در پی اثبات این فرضیه است که از سال 2000 به بعد، رژیم صهیونیستی برای ترمیم چهره خود به خصوص در میان اعراب و منطقه خاورمیانه و تامین مشروعیت و امنیت موجودیت خود رو به دیپلماسی علمی آورد که از راه کارهای آن، ارایه بورس های تحصیلی به اعراب، برگزاری سمینارها و همایش های مشترک با دانشمندان عرب، ارایه خدمات پزشکی و آموزشی درخاورمیانه بوده است.

    کلید واژگان: فلسطین, دیپلماسی علمی, بورسیه های تحصیلی, مشروعیت, هویت}
سامانه نویسندگان
  • فریبا علی کرمی
    علی کرمی، فریبا
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال