به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فریدون صابری افشار

  • سید رضا جوادی*، فریدون صابری افشار، محمد مهدی دهقان، مجید مسعودیفرد، احسان ترکی باغبادرانی، جواد ربیعی، ستاره بنانی
    زمینه مطالعه

      التهاب تاندون خم کننده سطحی انگشت در اسب یک علت بسیار شایع ایجاد لنگش در اسب هایی با کاربرد ورزشی است که باعث بروز لنگش و دوره بهبود طولانی مدت می گردد. برای درمان این عارضه پروتوکل های درمانی متعددی پیشنهاد شده است که هیچ یک منجر به رفع کامل این مشکل نشده اند. ازاین رو ابداع یک پروتکل درمانی ارزان، دردسترس و غیر تهاجمی در صنعت اسب مورد نیاز است.  

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف مقایسه استفاده از دی متیل سولفوکساید موضعی در یک گروه با استفاده از دی متیل سولفوکساید موضعی به همراه میدان مغناطیسی نبض دار در گروه دیگری از اسب ها در درمان التهاب تاندون انجام شده است.

    روش کار

    در این مطالعه دو گروه از اسب های چوگان مبتلا به التهاب تاندون خم کننده سطحی انگشت متشکل از پنج اسب در هر گروه انتخاب شدند و اسب های گروه کنترل به وسیله دی متیل سولفوکساید موضعی و ورزش کنترل شده تحت درمان قرار گرفتند. اسب های گروه آزمایش علاوه بر درمانی عینا مشابه با گروه کنترل، به وسیله اعمال میدان مغناطیسی نبض دار روی تاندون مبتلا هم درمان قرار شدند.

    نتایج

     فاکتورهای سونوگرافی مورد مقایسه بین دو گروه تا حد زیادی مشابه بود به جز دو فاکتور امتداد فیبرها و اکوژنیسیته که در گروه آزمایش بهبود بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان می داد. این یافته ها از اثرات مثبت جزیی میدان مغناطیسی در التیام آسیب تاندون حکایت دارد. در فاکتورهای بالینی مورد ارزیابی اختلاف معنی داری بین دو گروه مشهود نبود.

    نتیجه گیری نهایی:

     برای حصول نتیجه مطلوب تر در استفاده از میدان مغناطیسی نبض دار باید پروتکل های متنوع دیگری اعم از درمان های طولانی مدت تر با فرکانس های متنوعی آزمایش شوند

    کلید واژگان: تاندونیت اسب, دی متیل سولفوکساید, لنگش, میدان مغناطیسی نبض دار
    Seyed Reza Javadi *, Fereidoon Saberi Afshar, MohammadMehdi Dehghan, Majid Masoudifard, Ehsan Torki Baghbaderani, Javad Rabiei, Setare Banani
    BACKGROUND

    Equine superficial digital flexor (SDF) tendonitis is a very common cause of lameness in athletic horses inducing long lameness and prolonged recovery. Multiple treatment protocols have been proposed for this injury none of which have been able to solve the problem completely. Therefore, an affordable, widely available, and non-invasive thera-peutic protocol is sought in the horse industry.

    OBJECTIVES

    The present study aimed to compare the use of topical dimethyl sulfoxide (DMSO) with a combination of topical DMSO and pulsed electromagnetic field (PEMF).

    METHODS

    The subjects were divided into two groups of five polo ponies. The animals in the control group were treated by topical DMSO and controlled exercise, while the ponies in the experiment group received the same protocol plus PEMF on the injured tendon.

    RESULTS

    The ultrasonographic factors evaluated in the current study were mostly similar between the two groups except for fiber alignment and echogenicity. The latter variables were shown to have a slightly better improvement in the test group indicating the minimal positive effects of PEMF. In clinical evaluation, both groups were almost identical sug-gesting no impacts for PEMF.

    CONCLUSIONS

    In conclusion, applying PEMF using different protocols, such as more extended application at differ-ent frequencies is deemed necessary to elicit a favorable outcome of PEMF for the treatment of SDF tendonitis.

    Keywords: Dimethyl sulfoxide, Equine tendonitis, Lameness, Pulsed electromagnetic field
  • مرسده سادات حسین بروجردی، محمد مهدی دهقان*، فریدون صابری افشار، کیوان مجیدزاده اردبیلی، سید حسین مرجانمهر، آرتیمیس یحیایی، معصومه جباری فخر
    زمینه مطالعه

    ترمیم تاندونمی تواند نیازمند مجموعه ای از مداخله های درمانی نظیر ایجاد شرایط خاص فیزیکی، استفاده از روش های مهندسی بافت، استفاده از فاکتورهای رشد و نیز تحریک های مکانیکی باشد. بررسی های گذشته نشان داده که استفاده از پلاسمای غنی از پلاکت در ترمیم تاندون موثر بوده است.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر تمایزدهندگی ترشحات لخته PRP بر سلول های بنیادی مزانشیمال اخذ شده از مغز استخوان خرگوش می باشد.

    روش ‎کار:

    سلول های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان 10 سر خرگوش سفید نژاد نیوزیلندی اخذ شده و مورد بررسی های فلوسایتومتری و مورفولوژیک قرار گرفتند. سپس این سلول ها با استفاده از PRCR تحت درمان قرارگرفته و از نظر ظاهری و نیز مارکرهای معرف تنوسیت ها با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی شدند.

    نتایج

    بررسی اختلاف بیان ژن های Scx، Tnmd، کلاژن تیپ I و تناسین C در سلول های تمایز یافتهدر مقایسه با سلول های بنیادی نشان داد که میزان بیان همه ی آن ها به صورت معنی داری پس از درمان سلول ها با PRCR افزایش یافته است.

    نتیجه گیری نهایی:

    تحت درمان قرار دادن سلول های بنیادی با PRCR باعث بیان شدن ژن های مربوط به تاندون و تمایز سلول های بنیادی به تنوسیت ها می شود.

    کلید واژگان: سلول بنیادی, PRCR, تمایز, Real-Time PCR, خرگوش
    Mersedehsadat Hossein Boroujerdi, MohammadMehdi Dehghan *, Fereydoun Saberi Afshar, Keyvan Majidzadeh-A, Seyed Hossein Mardjanmehr, Artimes Yahyaei, Masoumeh Jabarifakhr
    BACKGROUND

    Tendon repair requires a sequence of medical procedures such as physical modalities, tissue engineering, growth factors, and mechanical stimulation. Previous studies have shown that using of PRP is effective in tendon healing.

    OBJECTIVES

    The purpose of this study was to investigate the differentiation effect of PRCR on mesenchymal stem cells extracted from rabbits’ bone marrow.

    METHODS

    Mesenchymal stem cells were extracted from bone marrow (BM-MSCs) of 10 New Zealand white rabbits. The cells were then examined both flow cytometrically and morphologically. Afterwards, the cells received treatment using PRCR. Finally, the markers indicating tenocytes were analyzed through the method of Real-Time PCR.

    RESULTS

    Investigating the differences between differentiated cells and undifferentiated stem cells (BM-MSCs) regarding the expression of four genes including Scx, Tnmd, Col I, and Tenascin C revealed that the level of expression in all the four genes was significantly enhanced after receiving PRCR- mediated treatment.

    CONCLUSIONS

    BM-MSCs treated with PRCR express high levels of tendon-related genes and undergo differentiation into tenocyte-like cells.

    Keywords: BM-MSCs, PRCR, differentiation, Real-Time PCR, Rabbit
  • مجید مسعودی فرد*، فریدون صابری افشار، محمدرضا اسماعیلی نژاد، عاصمه محمودی
    زمینه مطالعه

    امروزه در دامپزشکی با گسترده شدن مصرف داروهای ضد درد، توجه بیشتری به ترامادول معطوف شده است. از طرفی محدودیت کاربرد داروهای مسکن غیر استروییدی به خصوص در حیوانات کوچک اهمیت این دارو را در سگ و گربه به مراتب افزوده است. از مصرف بالینی این دارو در دامپزشکی مدت زیادی نمی گذرد. بنابراین بررسی اثرات مختلف این دارو برروی ارگان های مختلف بدن هنوز هم موضوع مهمی در تحقیقات گوناگون می باشد.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات قلبی عروقی تجویز ترامادول به کمک اکوکاردیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی در سگ می باشد. روش کار: بدین منظور، از 5 قلاده سگ نر بالغ در محدوده سنی 5-3 سال و در محدوده وزنی 26-20 کیلوگرم استفاده گردید. در ابتدا سلامتی هر یک از حیوانات از طریق معاینات بالینی و آزمایشگاهی مورد تایید قرار گرفت. سپس حیوانات به مدت دو هفته نگهداری شده و در طول این مدت، واکسیناسیون و انگل زدایی شدند. در این مطالعه هر کدام از حیوانات در سه مرحله ارزیابی شدند. مرحله اول قبل از تزریق ترامادول، مرحله دوم بلافاصله پس از تزریق و مرحله سوم یک ساعت پس از تزریق. در انتها نتایج به دست آمده از تصاویر اکوکاردیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی توسط نرم افزار آماری SPSS-20 مورد آنالیز قرار گرفت و 05/0≥p به عنوان معنی داری بین داده ها تلقی گردید.

    نتایج

    از میان فاکتورهای اندازه گیری شده، تنها پنج مورد: حجم بطن چپ در پایان دیاستول و سیستول، فاصله زمانی بین شروع موج Q تا بسته شدن دریچه آیورت، حجم ضربه ای قلب و کسر خروجی قلبی اختلاف معنی داری را بین سه مرحله تزریق نشان می دادند.

    نتیجه گیری نهایی:

    ترامادول در مقایسه با سایر داروهای مخدر و استروییدی اثرات ضد دردی قابل توجه و عوارض قلبی کمتری را نشان می دهد. با این وجود با توجه به اهمیت موضوع، مطالعات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.

    کلید واژگان: ترامادول, اکوکاردیوگرافی, الکتروکاردیوگرافی, قلب, سگ
    Majid Masoudifard *, Fereydoon Saberi Afshar, MohammadReza Esmailinejad, Asemeh Mahmoudi
    BACKGROUND

    Nowadays, due to widespread usage of anti-pain drugs, more attention is being paid to tramadol, although it has only been recognized  rather recently in veterinary medicine. Therefore, evaluation of its effects on various organs is a principal issue.

    OBJECTIVES

    The aim of present study was to investigate cardiac function change following administration of tramadol using electrocardiography and echocardiography.

    METHODS

    Five healthy dogs aged 3-5 years and weighting 20-26 kg were selected for study. To check the health of animals, clinical and laboratory examinations were performed. Then animals were kept for 2 weeks and vaccination and anti parasite therapy were prescribed for them. This study was conducted in 3 stages and ECG and echocardiography were recorded: before tramadol injection, immediately after injection and one hour after that. Parametric data analysis of variance with repeated measure was conducted using SPSS version 20.

    RESULTS

    Along evaluated parameters, only left ventricular volume in end-diastole and end-systole, time interval between the Q wave to aortic valve closure, stroke volume and ejection fraction showed significant difference between the three stages.

    CONCLUSIONS

    In conclusion, tramadol shows remarkable anti-pain effects with low cardiac side-effects in comparison to other opioid drugs. However, more studies are needed due to the importance of this subject.

    Keywords: tramadol, Echocardiography, electrocardiography, Heart, Dog
  • فریدون صابری افشار*، علی بنی آدم، حسین نجف زاده ورزی، مهدی پورمهدی بروجنی، روح الله کرم پور
    به منظور ارزیابی اثرات ترکیب وراپامیل-کتامین بر ضربان قلب، تعداد تنفس، دمای بدن، فشارخون شریانی، گاز های خونی و میزان اسیدیته خون سرخرگی، پنج قلاده سگ مخلوط به ظاهر سالم، (سه نر و دو ماده) با وزنی بین 20-15 کیلوگرم و سنی بین 5/1 تا 2 سال انتخاب شدند. وراپامیل (3/0 میلی گرم بر کیلوگرم وریدی) ده دقیقه قبل از تجویز کتامین (15 میلی گرم بر کیلوگرم وریدی) تزریق گردید. تمام نمونه های خون شریانی از سرخرگ رانی چپ قبل از تزریق وراپامیل گرفته شد و در دقایق 5، 15، 30 و 45 پس از القای بیهوشی با کتامین نمونه گیری ها تکرار گردیدند. در تمامی حیوانات، بیهوشی و بازگشت از آن بدون حادثه بود. ضربان قلب در تمام زمان های پس از بیهوشی به طور معنی داری افزایش یافت. در دقیقه پنجم پس از بیهوشی فشار اکسیژن شریانی و میانگین فشار خون شریانی کاهش و دی اکسید کربن شریانی به طور معنی داری افزایش یافتند و pH شریانی خون در دقایق 5 و 15 کاهش یافت. تعداد تنفس و درجه ی حرارت بدن هیچ گونه تغییرات معنی داری را نشان ندادند. بر اساس مطالعه ی حاضر می توان نتیجه گیری کرد، تمام تغییرات آماری معنی دار در قسمت اکسیژن، دی اکسید کربن شریانی و اسیدیته ی خون زودگذر بوده و به کارگیری ونتیلاتور و اکسیژن کمکی می تواند در جلوگیری از آن ها مفید باشد، با این وجود، پیش از معرفی این ترکیب در سگ تحقیقات بیش تری توصیه می شود.
    کلید واژگان: کتامین, وراپامیل, بیهوشی, قلب, سگ
    Fereidoon Saberi Afshar *, Ali Baniadam, Hossein Najafzadeh Varzi, Mehdi Pourmahdi Borujeni, Rouhollah Karampour
    To evaluate the effects of Verapamil- Ketamine combination on heart rate, respiratory rate, body temperature, arterial blood pressure, blood gases and arterial blood pH, five apparently healthy mongrel dogs, three males and two females, weighing 15-20 kg and age between 1.5- 2 years old were selected. Verapamil (0.3 mg/kg, IV) was injected 10 minutes prior to ketamine administration (15 mg/kg, IV). All arterial blood samples were taken from left femoral artery before verapamil administration and were repeated at 5, 15, 30 and 45 minutes intervals after induction of anesthesia with ketamine. In all animals the anesthesia and recovery were uneventful. The heart rate increased significantly at all times after anesthesia. PaO2 and mean arterial blood pressure decreased and PaCO2 increased significantly at 5 minutes and pH values declined at 5 and 15 minutes after anesthesia. Respiratory rate and body temperature did not reveal any statistically significant changes. On the basis of these results can be concluded all statistically changes in regard to PaO2, PaCo2 and blood pH were transient and use of a ventilator and supplementary oxygen would be useful in preventing them, however, before introducing of this combination in dogs, further research is recommended.
    Keywords: Ketamine, Verapamil, anesthesia, Heart, Dog
  • علیرضا غدیری، میثم مودبی، فریدون صابری افشار *
    زمینه مطالعه
    یک مطالعه تجربی با طرح تصادفی، دوسر کور و متقاطع در مورد اروگرافی ترشحی با دو داروی آیودیکسانول (mgI/ml 320) و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/ml 760) در سگ ها.
    هدف
    مقایسه کیفیت تصاویر رادیوگرافی حاصل از دو داروی آیودیکسانول و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت پس از آناستوموز میزنای.
    روش کار
    در این بررسی شش قلاده سگ سالم دورگ با وزنی بین 30-15 کیلوگرم استفاده شد. قبل از جراحی، تمامی سگ ها هر دو دارو را در فاصله زمانی سه روزه به طور تصادفی دریافت کرده و در همه حیوانات تصاویر کنترل اروگرافی ترشحی پس از تززیق آیودیکسانول (mgI/kg 500) و سدیم مگلومین دیاتریزوئیت (mgI/kg 850) در دقایق 1، 5، 10، 15، 30 و 45 اخذ گردید. پس از جراحی با باز کردن محوطه شکمی، میزنای چپ نزدیک به ناحیه تریگون بریده شد و بلافاصله آناستوموز انتها به انتها با یخیه های ساده تکی توسط نخ 0/6 پلی دیاکسانون انجام گرفت. پس از جراحی در روز 90 رادیوگراف های مشابه در تمامی حیوانات گرفته شد. در پایان مطالعه، رادیوگراف های گرفته شده توسط یک رادیولوژیست که از نوع ماده حاجب به کار رفته بی اطلاع بود، به طور مستقل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. برای ارزیابی آماری، رادیوگراف ها به چهار درجه از رایوگراف های فاقد اپسیتی (درجه صفر) تا رادیوگراف های با کیفیت عالی (درجه سه) طبقه بندی شدند.
    نتایج
    در دقایق 1، 5 و 15 پس از تزریق آیودیکسانول نفروگرام های بهتری در کلیه راست در مقایسه با سدیم مگلومین دیاتریزوئیت بدست آمد و در کلیه چپ نفروگرام حاصله در دقیقه 1 در تزریق آیودیکسانول بهتر بود (05/0<P). در ارتباط با پیلوگرام ها در میزنای راست، آیودیکسانول در دقایق 1، 10 و 15 کیفیت بهتری داشت (05/0<P) اما در کیفیت پیلوگرام ها در میزنای چپ از نظر آماری تفاوت معنی داری را نشان ندادند.
    نتیجه گیری نهایی: بر اساس این نتایج در مورد کیفیت تصاویر رادیوگرافی حاصل از آیودیکسانول و با توجه به منابع موجود که نفروتاکسیسیتی کمتری را در مورد مواد حاجب غیریونی و ایزوتونیک گزارش کرده است، می توان نتیجه گرفت که آیودیکسانول داروی بهتری برای اروگرافی ترشحی پس از آناستوموز میزنای در سگ می باشد.
    کلید واژگان: اروگرافی ترشحی, آیودیکسانول, سدیم مگلومین دیاتریزوئیت, آناستوموز میزنای, سگ
    Fereidoon Saberi Afshar*, Alireza Ghadiri, Meisam Moadabi
    BACKGROUND
    An experimental study with randomized, double-blind crossover trial in excretory urography with Iodixanol (320 mgI/ml) and Na- Meglumine Diatrizoate (760 mgI/ml) in dogs.
    OBJECTIVES
    To compare images quality between Iodixanol and Na- Meglumine Diatrizoate after ureteral anastomosis.
    METHODS
    In this study six healthy mongrel dogs weighing between 15-30 kg were used. Before surgery, all dogs randomly received both drugs in 3 day intervals and control excretory radiography with Iodixanol (500 mgI/kg) and Na- Meglumine Diatrizoate (850 mgI/kg) were taken in all of them at 1, 5, 10, 15,30 and 45 minutes after contrast media injection. After midline celiotomy, left ureter near trigon area was incised and immediately end to end anastomosis was performed in simple interrupted pattern by using polydiaxanon 6/0. After operation at day 90 the same radiographs were taken in all animals. After completion of the study, the obtained radiographs were evaluated and compared independently by a radiologist who was unaware of the used contrast media. The urograms were scored in four categories from lack of opacity (grade zero) to excellent image quality (grade 3) for statistical analysis.
    RESULTS
    Better nephrograms were obtained in right kidneys at 1, 5 and 15 minutes after injection of Iodixanol compared to Na- Meglumine Diatrizoate and in left kidneys the nephrograms were better with Iodixanol injection at 1 minute (P<0.05). With respect to pyelograms in right ureters, Iodixanol had better quality at 1, 10 and 15 minutes (P<0.05), but there were no statistically significant differences in pyelograms quality in left ureters.
    CONCLUSIONS
    On the basis of these results about better images quality of iodixanol and with regard to the literature that have reported less nephrotoxicity in non-ionic and isotonic iodinated X-ray contrast medium, it can be concluded, Iodixanol is the better drug for excretory urography after ureteral anastomosis in dogs
    Keywords: Excretoty urography, Iodixanol, Na- Meglumine Diatrizoate, Ureteral anastomosis, Dog
  • فریدون صابری افشار *، میر حامد شکریان، علی بنی آدم، رضا آویزه، حسین نجف زاده، مهدی پورمهدی
    زمینه مطالعه
    تعیین دقیق و ارزیابی میزان دردی که یک حیوان از آن رنج می برد می تواند یک چالش به حساب آید و کنترل درد به طور فزاینده ای قسمت مهمی از طب دامپزشکی شده است.
    هدف
    این مطالعه برای مقایسه ابزارهای مختلف برای ارزیابی درد پس از جراحی در سگ های ماده انجام شده است.
    روش کار
    ده قلاده سگ نژاد مخلوط ماده انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی درمان و کنترل تقسیم شدند. بیهوشی با آرام بخشی آسپرومازین (0.03 mg/kg IM) شروع و القای آن با تیوپنتال سدیم (6-10 mg/kg IV) صورت گرفت. هالوتان برای ادامه بیهوشی استفاده شد. عمل برداشت تخمدان و رحم در دو گروه انجام شد. در گروه درمان ترامادول به میزان سه میلی گرم بر کیلوگرم به شکل داخل عضلانی و در گروه کنترل سالین نرمال ( هم حجم ترامادول به شکل داخل عضله) قبل از القای بیهوشی تجویز گردید. پس از جراحی تزریق های ترامادول و سالین نرمال چهار بار در روز با فواصل هر شش ساعت به مدت هفت روز تکرار گردید. حیوانات در ساعت های دو، سه و چهار پس از هر تزریق ارزیابی شدند. سگ ها برای علائم درد توسط دو ارزیاب آموزش دیده که نسبت به گروه ها ناآگاه بودند امتیاز دهی شدند. متغیرهای اندازه گیری شده، ارزیابی درد با روش های مختلف، شامل روش توصیفی ساده (SDS)، روش مشاهده ای (VAS) و روش ارزیابی درد ملبون (UMPS) بودند. طول مدت بیهوشی و جراحی نیز ثبت گردید.
    نتایج
    اختلاف معنی داری بین دو گروه در ارتباط با بی دردی اندازه گیری شده با روش های VAS و SDS وجود نداشت ولی در روش UMPS بی دردی به شکل معنا داری در گروه درمان بهتر بود.
    نتیجه گیری نهایی: اگرچه اندازه گیری کمی میزان درد حس شده در حیوانات برای ارزیابی میزان آسایش و راحتی موجود دارای اهمیت است، ولی مهم است بدانیم که ارزیابی درد پس از عمل در سگ ها یک چالش بزرگ برای دامپزشکان می باشد.
    کلید واژگان: سگ های ماده, عمل برداشت رحم و تخمدان, درد, ترامادول, ارزیابی مشاهده ای درد
    Fereidoon Saberi Afshar *, Mirhamed Shekarian, Ali Baniadam, Reza Avizeh, Hossein Najafzadeh, Mehdi Pourmehdi
    Background
    Accurate identifying and assessment of the degree of pain that the animal is suffering can be a challenge, and, control of painful condition is becoming an increasingly important part of veterinary medicine.
    Objectives
    This study was carried out to compare different tools for postoperative pain assessment in bitches.
    Methods
    Ten adult mixed breed bitches were selected and randomly divided into two equal treatment and control groups. Anaesthesia was premedicated with acepromazine (0.03 mg/kg, IM) and induced with Sodium thiopental (6-10 mg/kg, IV). Halothane was used for maintenance of the anesthesia. Ovariohysterectomy performed in the two groups. Treatment group received 3 mg/kg of tramadol intramuscularly (i.m.) and control group received normal saline (equal volume with tramadol, i.m.) before the anesthetic induction. After operation the injections of tramadol and normal saline were repeated for every 6 hours in 7 days. The animals were monitored at hour 2, 3 and 4 after each injection and they were scored for signs of pain by two trained assessors who were blinded to the groups. The measured variables were pain assessment with different methods including Simple Descriptive Scale (SDS), Visual Analogue Scale (VAS), and University Melbourne Pain Scale (UMPS). Duration of anesthesia and duration of surgery, were also recorded.
    Results
    There were no significant differences between the two groups in regard to analgesia that were measured based on VAS and SDS methods, but in UMPS method, analgesia was significantly better in treatment group. Among simple clinical criteria body temperature and respiratory rate did not show any significant alterations, but heart rate had significant changes between the groups.
    Conclusions
    The ability to quantify the degree of pain experienced by animals is an important aspect in the assessment of animal welfare; in addition, we concluded, that the great challenge for the veterinarians is the evaluation of postoperative pain in dogs
    Keywords: bitches, ovariohysterectomy, pain, tramadol, VAS
  • فریدون صابری افشار، محمد راضی جلالی، حمیده سعید جو، بهمن مصلی نژاد، مهدی پور مهدی بروجنی
    به منظور ارزیابی تغییرات الکتروکاردیوگرام و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم متعاقب عمل پیوند ایلئوم به مثانه، ده قلاده سگ سالم، بالغ، نژاد مخلوط و از هر دو جنس (7 قلاده نر و 3 قلاده ماده) با وزن 24-15 کیلوگرم انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی درمان و کنترل تقسیم گردیدند. در گروه درمان حدود 50 درصد از مثانه برداشته شد و آنگاه با استفاده از روش Lamesh و Dociu بلافاصله پیوند ایلئوم به مثانه انجام گرفت و در گروه کنترل پس از برداشتن یک قطعه از ایلئوم، بدون انجام عمل برداشت مثانه و پیوند روده به آن، مسیر روده ای مجددا به هم آناستوموز گردید. خون گیری جهت اندازه گیری ازت اوره ی خون، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر، کلر، سدیم و پتاسیم در زمان قبل از جراحی انجام شد و در روزهای 1، 3، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی تکرار گردید. همچنین ثبت الکتروکاردیوگرام در زمان قبل از جراحی و روز های 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی صورت گرفت. ازت اوره ی خون، اسید اوریک و فسفر افزایش معنی داری را نشان دادند. سایر فاکتورهای خونی تغییرات معنی داری را آشکار نساختند. در الکتروکاردیوگرام هیچ گونه آریتمی و بی نظمی مشاهده نگردید. علی رغم برخی تغییرات بیوشیمیایی سرم، می توان نتیجه گرفت که ایلئوم برای پیوند با مثانه در سگ ها به منظور افزایش حجم آن قطعه ای ایده آل است و حداقل در این مطالعه تغییرات بیوشیمیایی سرمی هیچ تاثیر قابل مشاهده ای در الکتروکاردیوگرام نشان نداد.
    کلید واژگان: پیوند, ایلئوم, مثانه, تغییرات بیوشیمیایی, الکتروکاردیوگرام, سگ
    Fereidoon Saberi Afshar, Mohammad Razi Jalali, Hamideh Saiedjoo, Bahman Mosallanejad, Mehdi Pourmahdi Borujeni
    To evaluate electrocardiogram and some serum biochemical alterations after ileocystoplasty, ten healthy adult mixed breed dogs of both sexes (7 males and 3 females), weighing between 15-24 kg were selected. The animals randomly divided into equal treatment and control groups. In treatment group, partial cytectomy resecting 50 percent of the urinary and immediate ileocystoplasty was performed by Lamesch and Dociu technique and in control group an ileal segment resection and intestinal tract re-anastomosis was achieved without partial cystectomy and ileocystoplasty. Blood samples for measuring blood urea nitrogen (BUN), creatinine, uric acid, calcium, phosphorus, chlorine, sodium and potassium were taken before surgery and repeated at day 1, 3, 7, 14, 21, 28, 35, 42 and 49 after operation. Electrocardiograms were recorded before surgery and at days 7, 14, 21, 28, 35, 42, and 49 after surgery too. The results showed some significant increase in blood urea nitrogen, uric acid, and phosphorus. Other biochemical parameters did not reveal any significant alterations. The electrocardiograms did not show any arrhythmias and irregularities. In spite of some serum biochemical changes, it can be concluded that ileum is an ideal part for augmentation cystoplasty in dogs and at least in this study the serum biochemical changes did not show any significant effects in electrocardiogram.
    Keywords: Ileocystoplasty, Biochemical alterations, Electrocardiogram, Dog
  • هادی نداف *، فریدون صابری افشار، بابک محمدیان، عبدالواحد معربی، امیررضا ایمانی، سروش سابیزا
    سابقه و هدف
    پیوند خودی بهترین نوع پیوند جایگزین استخوانی می باشد، اما این شیوه با محدودیت هایی مواجه است. لذا روش های دیگر با استفاده از مواد صناعی یا طبیعی توصیه می شود. بره موم یک صمغ طبیعی است که توسط زنبور از درختان استحصال می شود و به دلیل خواص بیولوژیک و فارماکولوژیک آن، کاربردهای فراوانی در طب سنتی دارد. در این مطالعه، عملکرد بره موم بر ترمیم نقیصه استخوانی زند زیرین در خرگوش مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    تعداد 10 سر خرگوش سفید نیوزلندی نر بالغ به طور تصادفی به دو گروه مساوی شاهد و آزمایش تقسیم و مورد بررسی واقع شدند. مبنای ارزیابی این بررسی بر اساس مطالعات رادیوگرافی و هیستوپاتولوژی استوار گردید. یک نقیصه 3 میلی متری در بدنه استخوان زند زیرین در هر دو گروه ایجاد شد که این نقیصه در گروه آزمایش توسط بره موم کاملا پر شده و سپس در هر دو گروه پین گذاری انجام شد.
    یافته ها
    نتایج رادیوگرافی گواه بر این مطب بود که بره موم می تواند به عنوان داربست، رشد استخوان را تاحدی هدایت کند. مقاطع هیستولوژیک نشان دهنده صفحات استخوانی تغییر شکل یافته پیشرفته در قسمت قشری همراه کانال های هاورسی در کورتکس خارجی در گروه آزمایش بود که این امر در گروه شاهد به صورت بافتی، فیبروکلاژنیزه شده همراه با مقادیر مطلوبی از مغز استخوان و سلول های چربی و عروق خونی مشاهده شد. تحلیل داده ها هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری را میان دو گروه از لحاظ روند ترمیم استخوان نشان نداد.
    استنتاج
    به دلیل این که بره موم دارای مواد بیولوژیک، مواد معدنی و اسیدهای آمینه و آلی خاص است، به نظر می رسد با انجام مطالعات بیش تر بتوان اثربخشی بره موم را بر روند ترمیم استخوان به وضوح نشان داد.
    کلید واژگان: بره موم, ترمیم استخوان, رادیوگرافی, هیستوپاتولوژی, خرگوش
    Hadi Naddaf *, Fereydoon S. Aberi Afshar, Babak Mohamadian, Abdolvahed Moarebi, Amir Reza Imani, Soroush Sabiza
    Background and
    Purpose
    Auto-transplantation is the best bone graft substitute, but there are some limitations. Therefore, other methods using synthetic or natural materials are recommended. Propolis is a resinous natural product derived from plant exudates collected by honeybees. It has been extensively used in folk medicine because of its biological and pharmacological activities. The present study was carried out to evaluate the osteogenic properties of propolis on healing of diaphyseal defects in rabbit ulna.
    Materials And Methods
    In this study ten healthy adult male white New Zealand rabbits were used. The animals were randomly divided into control and treatment groups (n=5 per group). Three millimeters defects were created in right diaphysis of ulna in all animals and intramedullary pins were used for bone fixation. In treatment group the defects were filled with propolis but in control group the defects were left unfilled.
    Results
    Radiological study showed that propolis as a scaffold could somewhat guide the bone growth. Histological section showed moderately differentiated lamellar bone in the cortical part with presence of haversian canal at peripheral cortex, whereas fibrocollagenous tissue and good amount of bone marrow tissue, fat cells and bone vessels were observed in control group. The results showed no significant difference in bone healing between the two groups.
    Conclusion
    Propolis have biological materials, minerals and amino and organic acid properties, therefore, further studies are required to clarify the efficacy of propolis on bone healing.
    Keywords: Propolis, bone defects, radiography, histology, rabbit
  • مهرزاد مصباح، مجتبی علیشاهی، فریدون صابری افشار، بابک محمدیان
    گیاه آلوئه ورا یا صبر زرد، یک گیاه دارویی شناخته شده با اثرات مختلف ضد التهابی، ضد ویروسی، ضد باکتریایی و محرک ایمنی است؛ اما این گیاه دارویی بیشتر به سبب نقشی که در روند ترمیم زخم و شادابی پوست در انسان دارد مورد توجه قرار گرفته ولی تاکنون از این گیاه برای ترمیم زخم در آبزیان استفاده نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر عصاره خام گیاه آلوئه ورا در روند ترمیم زخم پوست ماهی کپور معمولی بود، به همین منظور 150 قطعه ماهی کپور معمولی (150-120 گرم) به 5 تیمار 30 قطعه ای تقسیم شدند. ماهی ها با ام اس -222 بیهوش شده و زخم تجربی بوسیله پانچ جراحی در سمت چپ هر ماهی به قطر 5 میلی متر ایجاد گردید. به منظور بررسی اثر آلوئه ورا بر روند ترمیم، تیمارهای زیر در نظر گرفته شد، تیمار 1 به عنوان شاهد، تیمار 2 حمام دائم با 3 درصد آلوئه ورا، تیمار 3 تجویز خوراکی آلوئه ورا به میزان 5 درصد، تیمار 4 حمام کوتاه مدت 10 درصد آلوئه ورا (1±10دقیقه) و تیمار 5 حمام دائم مالاشیت گرین 5/0 میلی گرم در لیتر. از هر تیمار شش ماهی به صورت تصادفی انتخاب و نمونه برداری از ماهیان در روزهای هفتم، چهاردهم و بیست و یکم پس از جراحی صورت گرفت که پس از تثبیت در فرمالین ده درصد و تهیه مقاطع آسیب شناسی و رنگ آمیزی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج هیستوپاتولوژی نشان داد که ترمیم بافت آسیب دیده زیر اپی تلیوم، تشکیل جوانه گوشتی، مویرگ و فلس، در تیمار 4 حمام کوتاه مدت نسبت به سایر تیمارها بهتر بود. در تیمار حمام دائم روند ترمیم نسبت به تیمار شاهد کندتر بود که این موضوع می تواند به دلیل اثرات نامناسب این گیاه روی کیفیت آب و مصرف غذا باشد. برای این که نتایج محکم تری حاصل گردد تحقیقات بیشتری پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: آلوئه ورا, هیستوپاتولوژی, ترمیم زخم, کپور معمولی
    M. Mesbah, M. Alishahi, F. Saberi Afshar, B. Mohammadian
    Although the Aloe vera plant is well known for its anti-inflammatory, anti-viral, anti-bacterial and immunostimulant properties, but it is more known because this herb has a role in wound healing and freshness in human skin. However, Aloe­ vera has not been used for wound healing in aquaculture. This study was carried out to evaluate the healing effect of Aloe vera on the surgical wounds in fish skin. For this purpose, 150 common carps (120-150 g) were divided into following 5 groups. Fish were anesthetized with MS222 (Tricaine methane sulfonate) and then skin wounds with 5mm diameter and full thickness and circular shape were created by surgical punch biopsy on the left side of each fish. In order to study the healing effect of Aloe vera extract following treatments were applied: group 1 received no treatment (control group), group 2 received a permanent floating in 3% Aloe vera extract, group 3 received oral treatment, through diet containing 5% Aloe vera extract, group 4 received a short time bath containing 10% Aloe vera extract (10±1 min) and group 5 received a permanent floating in 0.5 mg/lit malachite green. Tissue samples were taken from the skin wounds at day 7th, 14th and 21st from six fish in each time, fixed in 10% formalin and then processed through routine histological methods.The results showed that epithelialization, regeneration of injured subepidermal compartment, formation of granulation tissue, angiogenesis and formation of scales were better in group 4 than the other groups. In day 21st, formation of normal epidermis, dermis and scale were more completed in group 4 compared to the others. On the basis of these results, it can be concluded that short time bath with Aloe vera has positive effects on the wound healing in fish. However, permanent floating of fish in Aloe vera may alter water quality and food intake and indirectly has negative effects on wound healing. In order to obtain a more solid results further research is recommended.
    Keywords: Aloe vera, Histopathology, Wound healing, Common carp
  • فریدون صابری افشار، صالح اسماعیل زاده، حوریه سادات آل محمد، یزدان مظاهری، اصغر رمضانی
    زمینه مطالعه
    ارزیابی تغییرات هیستومرفولوژیک میزنای و کلیه متعاقب عمل جراحی تجربی آناستوموزمیزنای.
    هدف
    مقصود از این مطالعه ارزیابی جزئیات بیشتری در مورد مشکلات برخاسته پس از آناستوموز میزنای در سگ ها بود.
    روش کار
    پنج قلاده سگ سالم دورگ با وزنی بین kg 30-15 مورد استفاده قرار گرفتند. بیهوشی به کمک آسپرومازین و تیوپنتال سدیم القاء شده وبا مخلوط هالوتان و اکسیژن در یک سیستم بسته ادامه یافت. پس از ورود به محوطه شکمی از خط وسط، میزنای چپ در نزدیک ناحیه تریگون مثانه بریده شد و بلافاصله آناستوموز به روش انتها به انتها با الگوی بخیه ساده تکی توسط نخ شماره 0/6 پلی دیاکسانون صورت پذیرفت. تمامی حیوانات در روز نودم پس از جراحی آسان کشی شده و میزنای ها و کلیه های مربوط به آنها از نظر ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    نتایج
    مشاهدات ظاهری در میزنای ها انسداد را در یک مورد و هیدرویوریتر خفیف را درسه مورد نشان دادند. از نظر میکروسکوپی در میزنای ها، هیپرپلازی (در لایه های بافت پوششی و ماهیچه ای)، فیبروز (در لایه های بافت پارین–زیرمخاط و سروزی) و مراحل مختلف آماس و التیام (در لایه های پارین– زیر مخاط، ماهیچه ای و سروزی) قابل مشاهده بود. مقاطع بافت شناسی در کلیه های مربوطه هیدرونفروز را در یکی از نمونه ها آشکار ساخت.
    نتیجه گیری نهایی: اگرچه انجام آناستوموز میزنای در دام کوچک از نظر تکنیکی مشکل بوده و احتمال انسداد پس از عمل در آن بالاست، ولی در صورت پارگی و آسیب میزنای، برقراری مجدد مسیر میزنای یکی از انتخاب ها برای جراحان دامپزشک می باشد. در مطالعه حاضر علیرغم پاره ای عوارض، آناستوموز در 80 % از حیوانات با موفقیت انجام شده است و مشخصا انجام جراحی ظریف و دقیق برای احتراز از انسداد میزنای الزامی است.
    کلید واژگان: میزنای, آناستوموز, هیستوپاتولوژی, سگ
    Fereidoon Saberi Afshar, Saleh Esmaeilzadeh, Horieh Sadat Alemohammad, Yazdan Mazaheri, Asghar Ramazani
    Background
    To determine histomorphological changes of ureter and kidney following experimental ureteral anastomosis.
    Objectives
    The aim of this study was to evaluate more details about complications arising from ureteral anastomosis in dogs.
    Methods
    Five healthy mongrel dogs weighing between 15-30 kg were used. Anesthesia was induced by acepromazine and thiopenthal sodium and maintained by halothane in oxygen in a closed circuit. After midline celiotomy، left ureter near trigon area was incised and immediately end to end anastomosis was performed in simple interrupted pattern by using polydiaxanon 6/0. All animals were euthanized at day 90 after operation and the ureters and their related kidneys were evaluated both macroscopically and microscopically.
    Results
    The gross observations of the ureters showed obstruction (one case) and mild hydroureter (three cases). Microscopically، hyperplasia (in epithelial and muscularis layers)، fibrosis (lamina properia-submucosa and serosal layers) and different phases of inflammation and repair (in lamina properia-submucosa، muscularis and serosal layers) were observed in the ureters. Histological sections in the related kidneys revealed hydronephrosis in one case.
    Conclusions
    Although ureteral anastomosis is technically difficult in small animals and has a high rate of postoperative obstruction، in case of transected or damaged ureter، ureteral reanastomosis is one of the options for veterinary surgeons. In the present study، in spite of some complications، the anastomosis has been performed successfully in 80 percent of animals and certainly meticulous surgery is mandatory to prevent ureteral obstruction.
    Keywords: ureter, anastomosis, histopathology, dog
  • فریدون صابری افشار، حسین نجف زاده، مهدی پور مهدی بروجنی، مرسده سادات حسین بروجردی
    زمینه مطالعه
    گزارش شده است که جذب دارو از مثانه باز سازی شده با قطعه روده ای موجب مسمومیت طولانی و به میزان بالا گردیده است.
    هدف
    هدف از این مطالعه تعیین اهمیت و میزان جذب دارو متعاقب پیوند قطعه ایلئوم روده به مثانه بوده است.
    روش کار
    ده قلاده سگ سالم و بالغ از هر دو جنس (7 نر و 3 ماده) با وزنی بین kg 25-15 انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش، با عمل جراحی، 50% از مثانه برداشته شد و بلافاصله عمل جراحی پیوند ایلئوم به مثانه به روش Lamesch و Dociu صورت پذیرفت. در گروه کنترل برداشت قطعه ایلئومی و برقراری مجدد مسیر روده ای، بدون انجام عمل پیوند ایلئوم به مثانه انجام گرفت. در تمامی حیوانات، نمونه های خون و ادرار قبل از جراحی و در ساعت های 1، 3، 6 و 24 پس از تجویز خوراکی فورازولیدون mg(100 به ازای هر سگ) اخذ شد و این مراحل در روزهای 7، 25 و 45 پس از جراحی نیز در ساعات مشابه قبلی تکرار گردید. پس از آماده سازی نمونه ها، فورازولیدون به روش HPLC اندازه گیری شد. آنالیز واریانس یک طرفه و تست Dunnet برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت و مقادیر(05‎/0< p)‎ از نظر آماری معنی دار قلمداد گردید.
    نتایج
    در گروه آزمایش، نمونه های خونی تغییرات معنی دار فورازولیدون را در روز 25 نشان داد. نمونه های ادراری تغییرات معنی داری را در هر دو گروه در روز 45 و در گروه آزمایش در روز 25 آشکار ساخت.
    نتیجه گیری نهایی: نتایج این مطالعه نشان داد که خاصیت جذبی ایلئوم پیوند شده به مثانه به مرور زمان کاهش می یابد و مشکلات برخاسته از جذب دارومعمولا نادر بوده و در بیشتر موارد ممکن است نیازی به کاستن از دوز داروهای تجویزی (به استثنای داروهایی که دوز درمانی آنها در محدوده کوچکی نوسان دارد) نباشد.
    کلید واژگان: سگ, ایلئوسیستوپلاستی, بازجذب, فورازولیدون
    Background
    Drug absorption within intestinal urinary diversions has been reported to cause prolonged and higher grade toxicity.
    Objectives
    The aim of this study has been to determine the importance and significance of drug absorption via neobladder after ileocystoplasty
    Methods
    Ten healthy adult mixed breed dogs of both sexes (7 males and 3 females), weighing between 15-25 kg were selected. The animals were randomly divided into equal test and control groups. In treatment group, partial cytectomy, resecting 50 percent of the bladder and immediate ileocystoplasty was performed by Lamesch and Dociu technique. In control group an ileal resection and intestinal tract re-anastomosis was achieved without partial cystectomy and ileocystoplasty. In all animals, blood and urine samples were taken before surgery, at hours 1, 3, 6 and 24 after oral administration of Furazolidone (100 mg/dog) and this process was repeated on days 7, 25 and 45 after operation at the same hours. After preparation of the samples, the Furazolidone was measured by HPLC assay. One way analysis of variance and Dunnet test were used for the analysis of the data and P values less than 0.05 were considered statistically significant.
    Results
    In test group, the blood samples showed significant changes of Furazolidone on day 25. The urine samples revealed significant changes on day 45 in both groups and on day 25 in test group.
    Conclusions
    The results of this study showed absorptive effect of the ileum that decreases with time. Problems arising from drug reabsorption are usually rare and in most drugs a change in dosage (except those which have a narrow treatment ratio) may not be required.
    Keywords: ileocystoplasty, furazolidone, reabsorption, Dog
  • فریدون صابری افشار، محمدرضا صناعی، علیرضا غدیری، علیرضا قدردان مشهدی، عبدالرحمن راسخ

    در راستای تعیین شاخص های اپیدمیولوژی لنگش در میان اسب های نژاد عرب در اهواز و علل و عوامل مستعد کننده به آن، مطالعه حاضر از نوع آینده نگر طراحی و اجرا شد. در این مطالعه دو سری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفتند. اطلاعات سری اول مربوط به پنج اسب داری در سطح شهر اهواز بوده که به عنوان نمونه های تحت مطالعه و سری دوم اطلاعات مربوط به بیماران مراجعه کننده به بیمارستان دانشکده دامپزشکی اهواز بدون در نظر گرفتن علت اولیه برای مراجعه بوده که به عنوان موارد بیمارستانی مورد بررسی واقع شده اند. اطلاعات بدست آمده از نمونه های تحت مطالعه با سرکشی های منظم از اصطبل های انتخاب شده و اطلاعات مربوط به موارد بیمارستانی از بخش جراحی دام بزرگ بیمارستان آموزشی دامپزشکی اهواز بدست آمد. از آزمون مربع کای برای بررسی آنالیز داده ها استفاده گردید. مطالعه حاضر نشان داد که نرخ بروز لنگش برابر 09/0 مورد به ازای هر راس اسب در سال بود. خطر ابتلا به لنگش با افزایش سن بالاتر رفته و در اسب های مسن بیشتر بود. اندام های حرکتی قدامی مواجهه با بیشترین صدمات بودند و اغلب موارد لنگش در زمان کار با اسب بیشتر از سایر مواقع مشخص می شد. مشکلات ساق و مفصل معمولترین علل لنگش در نمونه های تحت مطالعه بود (5/54% و 3/36%). در موارد بیمارستانی اختلاف معنی داری میان نواحی درگیر مشاهده نشد. بیشترین موارد دچار لنگش در نمونه های تحت مطالعه در اسب های مسابقه سرعت دیده شد و این در حالی است که در موارد بیمارستانی غالب موارد ابتلا را اسب های دارای کاربری تفریحی تشکیل می دادند. چنین به نظر میرسد که عوامل مستعدهای همچون شرایط نامناسب پیست مسابقات و سایر مسیرهای تمرینی و تفریحی، غیرحرفه ای بودن مربیان، کم اطلاعی صاحبان اسب ها و سوارکاران، نارسایی و فشار بالای تمرینات، مشکلات ترکیب بدنی و ضعف مدیریت، نقشی عمده در بروز لنگش در اسب های مورد بررسی در این مطالعه داشته اند.

    کلید واژگان: لنگش, علل, عوامل مستعد کننده, اسب عرب, اهواز
  • فریدون صابری افشار، علی بنی آدم، محسن والی
    برای ارزیابی ترکیب آسپرومازین- کتامین بر روی ضربان قلب، فشار خون شریانی، تعداد تنفس، گازهای خونی، اسیدیته خون شریانی و دمای مقعدی، 6 راس بز ایرانی سالم با وزنی بین 28-18 کیلوگرم مورد آزمایش قرار گرفتند. آسپرومازین (05/0 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، عضلانی) 15 دقیقه قبل از تزریق کتامین (11 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم، داخل وریدی) تجویز شد. تمام اندازهگیری های پایه قبل از تجویز آسپرومازین انجام شد و در زمانهای 5، 15، 30، 45 و 60 پس از القای بیهوشی با کتامین تکرار گردید. برای اندازهگیری فشار خون شریانی و گرفتن نمونه های خون پس از بی حسی با لیدوکائین، شکافی به طول 5 سانتی متر در محل شریان کاروتید راست داده شد و سوند شریانی شسته شده با محلول 2 درهزار هپارین در شریان کاروتید قرار گرفت. از تست آماری آزمون(T Student’s test) برای آنالیز داده ها استفاده شد و مقادیر P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنیدار قلمداد گردید.براساس این یافته ها تعداد ضربان قلب و تنفس تغییر معنی داری نداشت. میانگین فشارخون شریانی در دقایق 30، 45 و 60 کاهش معنی داری داشت. متوسط فشار نسبی اکسیژن شریانی در دقایق 5 و 45 کاهش معنی داری داشت اما متوسط فشار نسبی اکسیژن شریانی و مقادیر اسیدیته خون تغییرات معنی داری را نشان ندادند. دمای مقعدی در تمام زمانهای پس از بیهوشی کاهش معنی داری را نشان داد. اگرچه داروهای بیهوشی بر روی فیزیولوژی و هومئوستاز بیمار تاثیر میگذارد اما در این مطالعه تجربی علیرغم بعضی از تغییرات در فشار خون شریانی، اکسیژن خون شریانی و دمای مقعدی، حیوانات این تغییرات را به خوبی تحمل کرده و مشکل بزرگی با این ترکیب بیهوشی رخ نداد.
    کلید واژگان: آسپرومازین, کتامین, فشار خون سرخرگی, گازهای خونی, بز
  • یافته های رادیولوژی و اولتراسونوگرافی پس از پیوند قولون به مثانه در سگ
    فریدون صابری افشار، هادی نداف، علیرضا غدیری، فربد هومن
    در این مطالعه تجربی، پنج قلاده سگ سالم نژاد مخلوط از هر دو جنس (سه نر، دو ماده) با میانگین وزنی 15 کیلوگرم برای ارزیابی افزودن حجم مثانه با قولون نزولی استفاده شد. بیهوشی توسط تیوپنتال سدیم (mg/kg10 با غلظت 5/2 درصد) القاء شد و با هالوتان 5/1-1 درصد ادامه یافت. محوطه شکمی با برش 15-10 سانتی متری در خط وسط به سمت عقب ناف باز شد. 15 سانتی متر از قولون نزولی با حفظ عروق مزانتر آن قطع گردید و این قسمت از خط طولی باز و با مقدار فراوانی از سرم فیزیولوژی استریل شسته شد. تقریبا نیمی از مثانه بریده شد و قولون آماده شده به آسانی با باقیمانده مثانه منطبق گشت و در یک لایه بخیه ساده تکی با نخ 0/2 پلی گلیکولیت بخیه گردید. حیوانات از نظر بالینی روزانه معاینه شدند. برای ارزیابی محل پیوند در روز چهل و پنجم اولتراسونوگرافی و رادیولوژی انجام شد. از نظر بالینی تمامی سگ ها در چند روز اول پس از عمل خموده و افسرده بودند و ادرار آنها آغشته به ترشحات مخاطی و خون بود. یافته های اولتراسونوگرافی مرز مشخص بین مثانه و قولون، ذرات کوچک شناور در مثانه جدید و در یک مورد توده مشخص (mm40×40) در ناحیه قدامی مثانه را نشان داد. ارزیابی رادیولوژی، عدم اتساع طبیعی در ناحیه پیوندی را مشخص نمود. هیچگونه پاسخ التهابی و نشت در رادیوگراف ها مشاهده نگردید. بر اساس یافته های بالینی، رادیولوژی و اولتراسونوگرافی می توان نتیجه گرفت که پیوند قولون به مثانه روشی عملی برای افزودن حجم مثانه در سگ می باشد ولی تعدادی از یافته های اولتراسونوگرافی مثل عدم اتساع طبیعی در ناحیه پیوندی و قطعات ریز شناور در داخل مثانه جدید پیوندی غیر قابل اجتناب هستند.
    کلید واژگان: پیوند قولون به مثانه, اولتراسونوگرافی, رادیولوژی, سگ
  • مطالعه استفاده توام استخوان اسفنجی و مغز استخوان در ترمیم نقیصه ایجاد شده در استخوان درشت نی سگ
    فریدون صابری افشار، علی بنی آدم، علیرضا غدیری، سیده صفورا بزرگواری
    ارزیابی القاء استخوان سازی با ترکیب اتوگرافت استخوان اسفنجی و مغز استخوان در نقیصه تجربی ایجاد شده در قسمت میانی استخوان درشت نی. هفت قلاده سگ بالغ از نژاد مخلوط با میانگین سن 57/1 سال و میانگین وزن 57/22 کیلوگرم.
    مطالعه تجربی. در پنج سگ (گروه آزمایش) نقیضه استخوانی درشت نی به وسیله استخوان اسفنجی خودی به همراه مغز استخوان که به ترتیب از ستیغ ایلئوم و کانال مرکزی استخوان ران گرفته شده بود پر شد...
    کلید واژگان: استخوان اسفنجی, مغز استخوان, نقیصه استخوانی, سگ
  • تغییرات هیستوپاتولوژیک مثانه در سگ پس از پیوند باقولون
    فریدون صابری افشار، صالح اسماعیل زاده، هادی نداف، زهرا زمانی
    هدف
    ارزیابی تغییرات کالبد گشایی و هیستوپاتولوژیک مثانه، پس از پیوند قولون به مثانه (کولوسیستوپلاستی).
    حیوانات: پنج سگ سالم دورگ با وزنی بین 10-20 کیلوگرم.
    طرح: مطالعه تجربی.
    روش
    طی عمل جراحی قسمتی از مثانه حیوانات برداشته شد)حدود 50 درصد(و نقیصه فوق بلافاصله با قولون نزولی خود حیوان جایگزین گردید. مثانه های پیوندی پس از آسان کشی حیوانات از نظر کالبد گشایی و هیستوپاتولوژی در روز 45 پس از جراحی مورد مطالعه قرار گرفتند.
    نتایج
    چسبندگی بین ناحیه پیوندی و احشای مجاور مهمترین یافته پس از کالبد گشایی بود. یافته های هیستوپاتولوژی شامل انواع مختلف آماس)هموراژیک 40 درصد، چرکی 40 درصد و فیبرینی 20 درصد(و امتداد بافت مخاطی مثانه بر روی لایه مخاطی قولون در ناحیه پیوندی بود) 60 درصد(. واکنش های ترمیمی در لایه سروزی مثل التهاب مزمن، تشکیل بافت گرانوله و فیبرینی نیز در 60 درصد از موارد دیده شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس این مطالعه قولون علیرغم چسبندگی و التهاب مثانه با توجه به دسترسی خوب و فقدان کشش زیاد قسمت مناسبی برای افزایش حجم مثانه در سگ ها است.
    کلید واژگان: پیوند قولون به مثانه, مثانه, مطالعه تجربی, سگ
  • تاثیر عصاره خام صبر زرد بر التیام زخم های باز تجربی ایجاد شده در گوسفند
    فریدون صابری افشار، احمدرضا موثقی، محمد مهدی دهقان، بهزاد نیکخواه
    هدف
    تعیین اثرات التیامی صبر زرد بر روی زخم های پوستی.
    طرح: مطالعه تجربی.
    حیوانات: چهار راس گوسفند دنبه دار بومی با سنی بین 1-1.5 سال و وزنی بین 25-30 کیلوگرم.
    روش
    دو زخم مربعی شکل تمام ضخامت پوست به ابعاد 2×2 سانتیمتر در قسمت های قدامی و خلفی هر طرف قفسه سینه توسط اسکالپل ایجاد شد. این چهار منطقه در هر حیوان به طور جداگانه با صبر زرد 9) درصد در اسرین(، فنی تویین 1) درصد در اسرین(، اسرین خالص و محلول نمکی ایزوتونیک دوبار در روز درمان شدند. به منظور حذف اثرات آناتومیکی بر التیام زخم، منطقه ای که دارو در زخم جراحی به کار رفت از یک گوسفند به گوسفند دیگر متفاوت بود. عکس های معمولی از زخم گرفته شد و پس از اسکن کامپیوتری آنها، مساحت کل زخم، مساحت بافت گرانوله و مساحت بافت پوششی تازه تشکیل به دقت توسط نرم افزار کامپیوتری ساین ایمیج (scion Image) اندازه گیری شد. همچنین درصد التیام زخم، انقباض زخم و تشکیل بافت پوششی محاسبه شد و تست t دانشجویی (آزمون جفت ها) برای آنالیز داده ها استفاده گردید.
    نتایج
    در این مطالعه تجربی، صبرزرد هیچ اثر معنی دار آماری بر روی پارامترهای ژئومتریک زخم نشان نداد اما ارزیابی های میکروسکوپیک آشکار ساخت که تشکیل مجدد بافت پوششی، و تکثیر بافت گرانوله در زخم های درمان شده با صبرزرد بهتر از دیگر زخم ها بودند. همچنین در این گروه، فیبرهای کلاژن ضخیم تر بوده و سازمان دهی بهتری داشتند.
    نتیجه گیری
    گرچه اندازه گیری های کمی، اثر التیامی صبر زرد را بر روی پارامترهای ژئومتریک زخم نشان نداد اما مشاهدات کیفی نشان دادند که صبرزرد می تواند بر روی مراحل التیام زخم اثر کند و ممکن است ظاهر بهتر زخم التیام یافته در گروه های درمان شده با صبر زرد حاصل آید.
    کلید واژگان: صبر زرد, فنی توئین, اسرین, محلول نمکی ایزوتونیک, ترمیم زخم, گوسفند
  • فریدون صابری افشار، رضا آویزه، علیرضا غدیری، مینا آهنگرزاده
    هدف
    ارزیابی سرانجام پیوند ایلیوم به مثانه بر اساس یافته های بالینی، رادیولوژی و اولتراسونوگرافی.
    حیوانات: 5 قلاده سگ بالغ سالم مخلوط با وزن بین 15 تا 25 کیلوگرم.
    طرح: طی عمل جراحی 50 درصد از مثانه حیوانات برداشته شد. نقیصه مزبور بلافاصله با ایلیوم خود حیوان جایگزین گردید. نشانی های بالینی سگ هاتا 45 روز پس از عمل مشاهده و ثبت شد. مثانه های پیوندی در روزهای 25 و 45 پس از عمل مورد ارزیابی رادیوگرافی و سونوگرافی قرار گرفتند.
    نتایج
    از نظر بالینی حیوانات مورد مطالعه اشتها و رفتاری طبیعی داشتند و مشکل گوارشی، انسداد روده ای، نشت و بی اختیاری ادراری، سخت ادراری و عفونت در آنها مشاهده نشد. بر اساس ارزیابی های رادیولوژی و اولترا سونوگرافی مرز مشخص بین مثانه اولیه و قطعه ایلیوم پیوندی، ضخیم شدن خط بخیه در ناحیه پیوند، فقدان اتساع طبیعی در قطعه ایلیوم پیوند شده در مقایسه با مثانه اولیه و وجود ذرات کوچک شناور اکوژن در مثانه جدید کاملا مشخص بودند. یک قلاده سگ در روز دهم پس از عمل تلف گردید. اولتراسونوگرافی قبل از مرگ، وجود مایع در محوطه شکم و کالبد گشایی، پریتونیت و بازشدن محل پیوند را نشان داد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصله ایلیوم یکی از بهترین قسمتهای دستگاه گوارش برای پیوند مثانه است. با این وجود باز شدن محل پیوند را باید به عنوان یک عارضه نادر با مرگ و میر نسبتا بالا مد نظر قرار داد.
    کلید واژگان: پیوند ایلیوم به مثانه, اولتراسونوگرافی, رادیولوژی, سگ
  • فریدون صابری افشار، احمدرضا موثقی، مهوش جلیلیان
    برای ارزیابی تغییرات هیستوپاتولوژیک مثانه پس از پیوند آن با ایلیوم پنج قلاده سگ مخلوط سالم با وزنی بین 25-15 کیلوگرم تحت عمل برداشت قسمتی از مثانه قرار گرفته و بلافاصله با ایلیوم پیوند شدند. یک قلاده از سگ ها دچار پارگی مثانه جدید شد و ده روز پس از جراحی تلف گردید. بقیه سگ ها خوب بودند، مشکلات گوارشی یا تخلیه ادراری، انسداد روده ای و نشت ادراری در آنها مشاهده نشد. مشاهدات ظاهری و مقاطع بافت شناسی در روز چهل و پنجم از عمل مورد مطالعه قرار گرفت.
    کالبدشکافی مرز مشخص در ناحیه پیوند شده، بین مثانه و کلاهک روده ای را آشکار ساخت. ترشحات اکسوداتیو آماسی، چسبندگی، نشت یا تشکیل فیستول مشاهده نگردید. یافته های بافت شناسی در مثانه جدید نشان داد که علیرغم محیط کاملا جدید، بافت مخاطی اولیه روده در 45 روز پس از پیوند باقی مانده است. هیپرپلازی سلول های جامی در مخاط روده دیده شد. دیگر یافته های مرفولوژیکی پر خونی، ادم، نفوذ سلول های التهابی، تغییرات متاپلاستیک در بافت پوششی مثانه، آماس کریپت های روده، کلیسفیکاسیون، تشکیل استخوان هتروتروپیک در ناحیه پیوندی و وجود فیبروسیتف فیبروپلاست و فیبرهای کلاژن در لایه های زیر مخاط، ماهیچه و سروز در مثانه جدید بودند. اگر چه علت دقیق تغییرات مرفولوژیک نامشخص است ولی به نظر می رسد که تماس مستقیم مخاط روده با ادرار برای توسعه آن الزامی است و نشان داده شده است که تغییرات فوق بدون تماس ادرار در قسمت داخلی قطعه ایلیوم به وجود نمی آید.
    کلید واژگان: پیوند مثانه به ایلیوم, تغییرات هیستوپاتولوژیک, مطالعه تجربی, سگ
    Saberi Afshar F., Movaseghi A.R., Jalilian M
    To evaluate histopathogical changes in the urinary bladder after ileocystoplasty, an experimental model of five healthy mixed breed dogs weighing between 15-25kg, underwent partial cystectomy and immediate ileocystoplasty were used. One dog showed neobladder perforation and died ten days after operation. The remaining dogs did well, no digestive or voiding problems, no intestinal obstruction and urinary leakage were observed. Gross observations and histological sections were studied on day 45 after cystoplasty. Autopsy revealed distinct margin in the grafted area between bladder and the intestinal cap. No inflammatory exudative discharges, adhesion, leakage or fistulus formations were observed. The histological findings in neobladder showed original mucosa of the bowel persisted 45 days after cystoplasty in spite of its entirely new environment. Goblet cells hyperplasia were seen in the mucosa of the bowel. The other morphological findings were congestion, edema, inflammatory cell infiltration, metaplastic changes in the urothelium, cryptitis, calcification, heterotropic bone formation in graft area and the presence of fibroblasts, fibrocytes and collagen fibers in submucosa, muscular and serosal layers of the neobladder. Although the exact etiology of the histological changes is unclear, it seems that direct contact of the intestinal mucosa with urine is essential for the development of the morphologic changes and it has been showed that, in the absence of exposure to urine, morphological changes are not evident in the inner parts of ileal segments.
  • گزارش در مانگاهی فتق میاندوراهی در یک سگ
    فریدون صابری افشار، رضا آیزه، علیرضا غدیری، علی بنی آدم
  • علی بنی آدم، فریدون صابری افشار، یدالله احمدی فرد
    هدف
    در این مطالعه اثرات ترکیب زایلازین - کتامین بر روی دستگاه قلبی - عروقی و دستگاه تنفسی، با اندازه گیری فشار خون سرخرگی، گازهای خونی، دمای بدن، تعداد ضربان قلب و تنفس بررسی شده است.
    طرح: بررسی مطالعه تجربی با استفاده از خود شاهدها.
    حیوانات: پنج راس گوسفند سالم با میانگین وزن 21.4 کیلوگرم استفاده شده است.
    روش
    در کلیه گوسفندان زایلازین (0.2 میلی گرم بر کیلوگرم، عضلانی) 15 دقیقه قبل از مصرف کتامین (10 میلی گرم بر کیلوگرم، وریدی) تزریق گردید. تمام مقادیر (ضربان قلب، تنفس و...) قبل از تزریق زایلازین اندازه گیری شد و به ترتیب در زمانهای 5،15، 30، 45 و 60 دقیقه بعد از القای بیهوشی با کتامین، این اندازه گیری ها تکرار شد. برای اندازه گیری فشار خون سرخرگی و جمع آوری نمونه خون، یک کانتر سرخرگی که با هپارین 1000: 2 شستشو می شد از طریق یک برش 5 سانتیمتری پوست با استفاده از بیحسی موضعی درون شریان کاروتید قرار داده شد.
    تجزیه و تحلیل آماری: برای تحلیل داده ها از روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون حداقل اختلاف معنی دار استفاده گردید.
    نتایج
    بر اساس نتایج به دست آمده، تعداد ضربان قلب تغییر معنی داری را نشان نداد. متوسط فشار خون سرخرگی در دقایق 30، 45 و 60 بعد از بیهوشی کاهش معنی داری داشت. فشار نسبی اکسیژن سرخرگی در دقیقه 60 کاهش معنی داری داشت. فشار نسبی دی اکسید کربن سرخرگی ابتدا در دقیقه 5 افزایش معنی داری داشت و سپس در دقایق 15، 30، 45 و 60 ضمن کاهش نسبی همچنان به طور معنی داری بالاتر از حد نرمال باقی ماند اما تعداد تنفس به طور معنی داری تغییر نیافت، دمای بدن در دقایق 5، 15، 30، 45 و 60 بعد از بیهوشی کاهش معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    بر طبق این مطالعه ترکیب زایلازین - کتامین تضعیف جزئی بر روی دستگاه قلبی - عروقی دارد. این ترکیب مسوول اختلال مختصر در تهویه، کاهش فشار نسبی اکسیژن، افزایش نسبی دی اکسید کربن سرخرگی و کاهش دمای بدن در طول دوره بیهوشی در گوسفند می باشد.
    کلید واژگان: گوسفند, زایلازین, کتامین, گازهای خونی, فشار خون
  • ارزیابی اثر دو روش مختلف همزمانی استروس بر سوپراوولاسیون بز نجدی
    سعد گورانی نژاد، فریدون صابری افشار، حمید کهرام، عبدالرحمن راسخ، علی قاسم خانی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال