فهرست مطالب نویسنده:
قاسم افتخاری
-
این مقاله مطالعه ای است در فراز و فرود گفتمان های روش شناختی بازیگران روابط بین المللی و از آنجا که فهم کنش بازیگران بین المللی رابطه تنگاتنگی با کنش های اجتماعی مردم دارد، بازشناسی همکنشی مردم، هدف اصلی همه بررسی ها، در راستای فهم انگیزه های همکنشی انسان ها بوده است. بنابراین عملکرد هم اندیشی انسان ها درباره خود و جامعه از مهم ترین دستاوردهای نوزایی و روشنگری است که بسیاری از تابوهای هستی شناختی و شناخت شناسی را در هم شکسته است و انسان را قادر به شناخت و تغییر جهان می داند، که می تواند از راه نوسازی اندیشه به نوسازی زیست جهان خود دست یابد. در همین زمینه انسان ها از طریق کاربرد روش های علمی و مفهوم سازی ها یا همکنشی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بررسی هایی انجام دادند و روش بازتاب گرایانه را جایگزین روش بخردانه کردند و عرصه فراخی را برای اندیشه های پسامدرنیستی فراهم آوردند. در این مقاله روندهای جابه جایی این بینش ها و روش ها با نگاهی به رشته روابط بین الملل در میان گذاشته شده است.کلید واژگان: بازتاب گرایی, بازیگران سیاسی بین المللی, تفسیرگرایی, روش شناسی
-
پروتستانتیسم علیه لیبرالیسم / پرونده ای درابره ی رشد محافظه کاری و بنیادگرایی مسیحی
-
-
خلاقیت مدرن: ارتجاع نوین / بررسی پایگاه فکری داعش: آنه ا هم می خواهند راه القاعده را بروند و هم نوستالژی خلافت را محقق کنند
-
دستاوردهای شگفت انگیز روش پژوهش علمی زیست جهان انسان را در مدت نسبتا کوتاهی به طور بنیادی دگرگون ساخت، دشواری های زندگی سنتی و راه حل آنها جای خود را به مسائل نوظهوری داد که هیچ کدام در گفتمان پیشینیان درباره ی روابط انسان و جهان نیامده بود. روش پژوهش علمی برای پاسخیابی به دشواری های مادی و معنوی انسان در جهان دگرگون شده وارد میدان شد و به عنوان بهترین روش برای فهمیدن مشکلات جدید و شناسایی راه حل آنها، روش های معرفت شناختی سنتی را از اعتبار انداخت و خود جانشین آنها گردید ولی طولی نکشید که کامیابی های روش پژوهش علمی مایه درد سر آن گردید. گروه روز افزونی از دانشمندان بر آن شدند که روش پژوهش علمی دو کمبود بنیادی دارد 1- تفاوتی میان هستی های طبیعی و انسانی از لحاظ روش شناختی نمی بیند و 2- روایت ها یا قوانین کلی اجتماعی مورد جستجوی آن پاسخ گوی نیازهای گروه های زور افزون اجتماعی و فردی شدن زندگی شخصی در جهانی پیچیده تر شده ی امروزی را برآورده نمی سازد. از این رو لازم است در پژوهش پدیده های اجتماعی راه دیگری در پیش گرفت که بتواند به مسایل جزیی و فردی زندگی انسانها با ژرفای بیشتر بپردازد. این استدلالها در نهایت به پافشاری در کاربست شیوه پژوهش کیفی بطور انحصاری در پژوهش پدیده های انسانی و اجتماعی انجامید، چشم پوشی از کاربرد گسترده شیوه پژوهش کیفی در مطالعه پدیده های طبیعی به منظور جا انداختن آن بعنوان یک روش پژوهش متفاوت گفتمان پر سر و صدایی را به دنبال داشت که بر سر ارتباط میان «روش» های (کمی) و (کیفی) پژوهش به راه افتاد. بن مایه ی این گفتمان را از یک سود یگانگی یا چند گانگی روش پژوهش علمی و از سوی دیگر رویکرد تجربی یا تفسیری به عنوان راه های درست دستیابی به واقعیات اجتماعی تشکیل می دهد. هدف این مقاله نشان دادن این امر است که هر دو عنصر این گفتمان یعنی دوگانگی بنیادی شیوه های پژوهش کمی و کیفی و دوگانگی رویکرد تجربی و تفسیری پیش فرضهای نادرستی می باشند. چرا که هر دو این شیوه ها و رویکردها با دارا بودن زیربنای تجربی و روبنای منطقی تفاوت بنیادی با یکدیگر ندارند ولی در مقام کاربرد بسته به درونمایه موضوع پژوهش از شیوه های مناسب با موضوع استفاده می کنند.
کلید واژگان: روش شناسی علمی, روش پژوهشی, روش پژوهش کمی, یگانگی روش پژوهش, چندگانگی روش پژوهشThe astonishing achievements of scientific research method have radically changed human''s life-world in a relatively short period of time. Troubles of traditional way of life and their solutions were substituted by emerging issues which were not even mentioned in the previous discourse of our ancestors about the relationship between human and the world. Scientific research method entered the scene for responding material and spiritual troubles of human being. As the best method for understanding new problems and recognizing their solutions، scientific method discredited traditional methods of knowledge and substituted them. But after a while، the achievements of scientific research method made troubles for it. An increasing number of scientists concluded that scientific research method has two basic shortages: 1) it does not make distinctions between natural beings and human beings in terms of methodology; and 2) Narratives or social general rules of scientific method do not respond to increasing social groups and individualization of personal life in the contemporary complicated world. Thus it is essential to find another path that deals more deeply with human life''s individual and particular problems. These arguments، finally، culminated in applying qualitative research method in human and social phenomena. The ignoring of widespread application of qualitative research method in studying natural phenomena in order to reset it as a different research method created a controversial discourse over the relationship between quantitative and qualitative methods. The root of this discourse goes back to the issue of unity or multiplicity of scientific research method، on the one hand، and empirical or interpretive approaches towards social reality، on the other. The aim of this article is to show that both of these elements، namely radical duality of quantitative and qualitative research methods and duality of empirical and interpretive approaches، are wrong premises. Both of these approaches and methods have empirical base and rational superstructure so they are not radically different but they are used according to the content of researchKeywords: scientific methodology, research method, quantitative research method, unity of research method, multiplicity of research method -
در طول سال های اخیر به این مساله که استراتژی نظامی ایران، استراتژی بازدارندگی است در محافل عمومی و آکادمیک بسیار پرداخته شده است. اما سوالی که به موازات آن کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا اصلا به آن پرداخته نشده علل گرایش ایران به این استراتژی است. این پژوهش تلاش دارد با توجه به دو فرضیه برهم خوردن موازنه قدرت در منطقه خاورمیانه و تشدید فشارهای آمریکا بر ایران این موضوع را مورد بررسی بیشتر قرار دهد.
کلید واژگان: ایران, ایالات متحده, بازدارندگی, امنیت, 11 سپتامبر, موازنه قدرت, خاورمیانهLots of Papers has been written about Iran’s Military Strategy explain Military strategy of Iran is Deterrence, but there is a little Paper that Explain Why Iran Chose this Strategy? The Paper tries to Answer this Question. Two Hypotheses are presented as Probable Answers to the Question: 1-Chang of Balance Power in the Middle East 2- Intensification of U.S Pressure on Iran for Regime Change. -
یکی از موضوعاتی که همواره بر سر آن بحث و مجادله بسیاری در میان صاحب نظران و تحلیلگران سیاسی وجود داشته است؛ وجود یا عدم استراتژی نظامی در ایران می باشد. عموما به موازات افزایش تهدیدات علیه امنیت ملی ایران این اظهارنظرها شدت بیشتر به خود می گیرد. مجموع دیدگاه های مطرح شده در این باره را می توان در دو گروه دسته بندی کرد. گروهی که بر وجود استراتژی نظامی برای ایران در سراسر دوره پیش و به خصوص بعد از انقلاب اسلامی تاکید دارند و در مقابل گروهی دیگر که معتقدند با گذشت یک سده از تشکیل ارتش و دولت مدرن در ایران هنوز کشور فاقد سند امنیت ملی و استراتژی نظامی مشخص می باشد. در این مقاله تلاش می شود با بررسی سیر تلاش های ایران درخصوص تدوین استراتژی نظامی پیش و بعد از انقلاب اسلامی، استدلال های موافق و مخالف در این خصوص بررسی شود.
کلید واژگان: استراتژی, استراتژی نظامی, امنیت, بازدارندگی, انقلاب اسلامی, نظام بین المللOne of the Disputable Challenges inside Iran is that Does Iran has a Clear and Specific Military Strategy? There are two Different answers to this Question. One Grope argues that Iran Not only has had Military Strategy before Iran Revolution (1979) but also it has now. The Second Grope Believe that in spite of making Army and Modern Government in Iran, There is no National Security Strategy Document. This Paper Tries to Examine These Arguments. -
فرهنگ جامعه/دولت ها می تواند در روندی متشکل از نوعی ساختار اخلاقی علمی/ نسبی، فرآیند اندیشیدن علمی، با دستورکار شناخت پویای واقعیت پیش رود. اخلاق فوق الذکر، خود، روندی متشکل از رفع دشواری ها به عنوان ساختار، تعامل پویای دانسته های انسان ها، به عنوان فرآیند و دستور کار، ضرورت شناخت روا و پایا را هدف گرفته است. فرآیند اندیشیدن علمی هم به ترتیب از سازگاری دانش با امر واقع، تعامل پویا میان مفاهیم انتزاعی و انضمامی، و شناخت غیر مطلق گرا پدید آمده است. این ساختارها، فرآیندها و دستور کارها در حوزه مناظرات رشته روابط بین الملل، فرهنگ علمی به منظور تبیین و فهم روابط بین الملل را شکل داده و بازتعریف می کنند تا دانش این رشته، در عرصه نظری (تصمیم گیری) و در عرصه عملی (کنش و واکنش ها)، را در دامنه ای از اکتشاف/ چیستی (explorative)، توصیف/ چگونگی(descriptive)، و تبیین/ چرایی و پیش بینی هدف قرار دهد. در این پارادایم، ابزار و شیوه های دانش (روش و شناخت شناسی) و موضوع و محتوی (هستی شناسی) آن هم بازتعریف می شود.
کلید واژگان: نظریه, روند, ساختار, فرآیند, دستور کار, دانش علمی, فرهنگ علمی, رشته روابط بین الملل, مناظرهSocial and political culture can be conceived as a trend consisting of ethical rules as its stractur, scientific thought as its process and dynamic knowledge of facts as its agenda Elhical rules are intedecd to solve structural problems, scientific that is aimed at gaining knowledge corresponding with the facts, and the agenenda is not affaring truth but reliable and dynamic knowledge of the facts, or an everdeveloping process of examing and comparing abstract though with the concrete entities. The three elements of structure, process and agenda, as mentioned above, constitute scientific culture. The International relations theory, as a scientific endevour, must be based on the triad, as indicated above in order to be capable of explaining and predicting, to some degree, the dynamic process of international relations. -
روش تجربه گرا که به صورت پراکنده و نابسامان توسط برخی اندیشمندان پیشین ارائه شده بود، بالاخره از سده شانزدهم به بعد در پژوهش پدیده های طبیعی به کار بسته شد و به علت کامیابی های شگفت انگیز خود به سرعت گسترش یافت و پشتیبانان روزافزونی پیدا کرد. در سده نوزدهم، اگوست کنت گام های بلندی در راستای کاربرد این روش در پژوهش پدیده های اجتماعی برداشت. در اوایل سده بیستم اندیشمندان حلقه وین کوشیدند با توسعه سنت تجربه گرایی کنت تفاوت های عمده علم از متافیزیک را نشان داده و روش علمی را برپایه اثبات گرایی استوار سازند.
این اندیشمندان اثبات گرایی را در دو جهت توسعه دادند که به پیدایش دو مکتب اثبات گرایی تجربی و اثبات گرایی منطقی انجامید. اثبات گرایان تجربی تئوری های علمی را فراورده کاربست روش استقرایی آماری می دانستند، درحالی که اثبات گرایان منطقی علاوه بر تجربه، به جایگاه منطق در تئوری پردازی و آزمون آن اهمیت زیادی می دادند. طولی نکشید که این مکتب ها رقیبی پیدا کردند به نام ابطال پذیری. کارل ریموند پوپر بنیانگذار مکتب ابطال پذیری، این اندیشه دیرینه پیشینیان را که «استقرای کامل غیرممکن است» پیش کشید و برپایه آن ادعا کرد هیچ حکم علمی را نمی توان با کاربست روش تجربی اثبات کرد اما می توان آنها را با روش استقرایی ابطال نمود. ابطال پذیری نیز پیروان فراوانی یافت زیرا با این روش همه احکام متافیزیکی ذاتا ابطال ناپذیر، به عنوان گزاره های معتبر علمی، گرچه به طور موقت، پذیرفته می شد و به این ترتیب همه احکام غیرعلمی هم می توانستند قبای علمی به تن کنند و مخالفان اثبات گرایی را خوشحال سازند. بدین ترتیب پوپر نخستین کسی بود که در سده بیستم با نشاندن روش قیاسی به جای روش استقرا در روند پژوهش های علمی، بینش فلسفی را از طریق دگرگون سازی روش، جایگزین بینش علمی کرد. آثار پوپر راه را برای تزریق بیشتر دیدگاه های فلسفی به روش و بینش علمی هموار ساخت.
در دهه 1950 توماس کوهن با نگارش کتاب ساختار انقلاب های علمی، با تجربه گرایی به هر شکل و صورت آن مخالفت کرد و پیشرفت علم را نه از راه آزمون تجربی گزاره ها بلکه از طریق شکستن بینش های علمی جاافتاده یا «پارادایم ها» امکان پذیر دانست. این بینش را پل فیرابند با نگارش کتاب علیه روش ابعاد تازه ای بخشید؛ از دیدگاه او هیچ نوع روش پژوهش علمی وجود ندارد و هر پژوهشگری باید بر اساس خواست و سلیقه خود به پژوهش بپردازد. وی به قول خودش آنارشیسم را در علم و روش علمی توصیه کرد.
روش علمی مبتنی بر سنت اثبات گرایی در برابر این هجمه همه جانبه، با اندکی بازسازی به صورت رفتارگرایی عرض اندام کرد تا نشان دهد روش تجربی نه تنها در پژوهش پدیده های طبیعی بلکه فراتر از آن در پژوهش پدیده های اجتماعی نیز به طور موثر به کار بسته می شود. کشمکش میان آنارشیسم علمی و رفتارگرایی در دهه 1980 به صورت یک جنگ تمام عیار علمی درآمد و درنتیجه منجر به پیدایش مکتب نسبی گرایی انتقادی شد که در گام نخست به کلی منکر وجود واقعیت های عینی جدا از ذهن و قابل شناخت گردید و مدعی شد حتی در صورت وجود واقعیت های طبیعی و اجتماعی، هیچ روش معینی برای شناخت یا آشکار سازی آن واقعیت ها وجود ندارد؛ صحنه علم نبردگاه پژوهش های رقیب با نقاط قوی و ضعیف هریک است و هر اندیشمندی می تواند دستاورد هر یک از آنها را بپذیرد یا رد کند. این آنارشیسم در روش شناسی، منجر به باز سازی واقع گرایی سنتی به صورت واقع گرایی علمی شد که هم اکنون، به رغم غوغای ضد واقع گرایان، حدود 90 درصد پژوهش ها عملا با این روش صورت می گیرد.
-
بررسی روش شناختی پژوهش های علمی، هدف نهایی بحث اینجانب در این مقاله می باشد که نیازمند توضیح دو نکته در آغاز کار است: منظور از بررسی روش شناختی، بررسی روش های به کاررفته در این پژوهش هاست و جنبه روش شناختی دارد نه محتوایی. دوم اینکه این بررسی با دید نقادی یا آسیب شناسانه صورت گرفته و به داوری انجامیده است. ملاک به کار رفته در این نقد و ارزیابی اصول روش پژوهش علمی و چگونگی کاربست آن در این پایان نامه هاست و ازاین رو توضیح کوتاهی در مورد چگونگی کاربست روش علمی در پژوهش پدیده های سیاسی و بین المللی به عنوان ملاک ارزیابی، لازم است. اما هدف نهایی فراتر از ارزیابی این پایان نامه ها بوده و در پی آن است تا ملاکی برای ارزیابی کارهای پژوهشی در علوم اجتماعی به طورکلی و به ویژه در علوم سیاسی و روابط بین الملل ارائه دهد و تاحدممکن این داوری ها را بر اصولی استوار سازد و از ذهن گرایی و سلیقه محوری جلوگیری نماید. نویسنده بر این باور است اشاره کوتاهی به انگیزه و پیشینه داوری در پژوهش های علمی می تواند به فهم بهتر این بحث یاری نماید.
از سالیان دور به ویژه در پی انقلاب صنعتی برای اطمینان از کیفیت کالاهای تولید شده، روالی به نام کنترل کیفیت برقرار گردید. بعد از آنکه فرآورده علمی نیز به عنوان کالای فرهنگی به شمار آمد، چگونگی کنترل کیفیت آنها نیز مطرح شد. از آنجا که تولید کالاهای علمی از طریق پژوهش صورت می گیرد، برای کنترل پژوهش ها، روش ارزیابی یا داوری درپیش گرفته شد؛ آن هم بدین معنی که کارهای پژوهشی را پیش از چاپ و پخش در اختیار افراد متخصص قرار می دهند تا درباره آنها داوری کنند. این روال در جامعه علمی ایران نیز از مدتی پیش رواج یافته است. از آنجا که داوری یعنی قضاوت اما معلوم نیست این قضاوت برپایه چه ملاکی صورت می گیرد، به نظر می رسد عموما به علم قاضی تکیه می شود؛ روالی که پیش از انقلاب مشروطه در امور قضایی ایران به کار بسته می شد. البته این روال قضاوت در گذشته های دور در سرزمین های دیگر نیز معمول بود اما معلوم شد صرفنظر از کمیت و کیفیت علم قاضی، قضاوت او می تواند نادرست و غیرعادلانه باشد؛ اساسا به پاس اطمینان از عادلانه و بی طرفانه بودن قضاوت بود که قوانین را تدوین و قضاوت را بر اصولی استوار می ساختند.
با درنظرگرفتن اینکه پژوهش علمی، یا روال تولید کالای علم، خود دارای اصول و قواعد شناخته شده ای است و به راحتی می تواند جانشین علم داور در مقام قضاوت درباره پژوهش های علمی باشد، در این نوشته، قواعد و اصول بنیادی پژوهش علمی به شکل بسیار فشرده بیان شده به امید اینکه به عنوان ملاکی در داوری های علمی- به ویژه در پژوهش های سیاسی- مورد توجه داوران قرار بگیرد. البته درباره روش پژوهش علمی اختلاف نظر زیادی وجود دارد اما اصول بنیادی آن از قبیل مشاهده واقعیت، تلاش برای فهم آن، گردآوری داده ها و ارزیابی نتیجه این تلاش، عملا در هر پژوهشی رعایت می گردد و بدین ترتیب حداقل عامل مشترکی است که می تواند به عنوان ملاک داوری به کار رود و هدف اصلی این پژوهش را برآورده سازدکلید واژگان: پژوهش, تحقیق علمی, روش تحقیق, روش تحقیق در علوم سیاسی, روش شناسی -
در این مقاله مبانی و اصول شکل گیری نگرش و روش های علمی به طور کلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نویسنده در پی آن است که اصول شناخت شناسانه و مبانی معرفتی روش های علمی در عصر مدرن را ریشه یابی کرده و تفاوت و تمایز آن با شیوه های سنتی و نگرش های فلسفی را بازشناسد. اصالت دادن به عقلانیت انسان، پدیدارشناسی و گذار از شناخت باطن و حقیقت اصیل، نسبیت معرفت تجربی، جدایی ذهن و عین و تفاوت های معرفت علمی تجربی با سایر نظام های معرفتی در این مقاله به طور مشروح مورد توجه واقع شده و تلاش می گردد تا فواید، کاربرد ها و مبانی اندیشگی آن به تفصیل مورد تدقیق قرار گیرد.
کلید واژگان: هستی شناسی, تبارشناسی شناخت, تجربه گرایی, روش علمی, سوفسطائیان
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.