به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

قدرت اخوان اکبری

  • امیراحمد عرب زاده، قدرت اخوان اکبری*، ایرج فیضی، افشان شرقی، محبوبه تقی پورموذن، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف

    استفاده از داروهایی که بتواند در عین حال درد بعد از عمل جراحی را به خوبی کاهش دهد، نیاز به مصرف اپیویید‏ها را نیز کاهش دهد، راهبردی است که به طور گسترده توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی ایبوپروفن وریدی در مدیریت درد پس از اعمال جراحی شکمی بود.

    روش کار

    مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده و دوسوکور و از نوع  مداخله‏ای بود. 60 بیمار 20 تا 60 ساله کاندید عمل جراحی شکم (فتق اینگویینال و آپاندیس) جهت جراحی در دو گروه 30 نفره به صورت تصادفی با روش بلوک‏های تصادفی تقسیم شدند. برای گروه اول ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت تا 24 ساعت با پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و در گروه دوم پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلی‏لیتر و به شیوه PCA و روش بولوس داده شد.

    یافته‏ ها

    شاخص های دموگرافیگ در دو گروه و مدت زمان جراحی، جنسیت، کلاس ASA، نوع بیهوشی و نوع جراحی مشابه بود. شدت درد در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کمتر بود. تکرار حالت تهوع و استفراغ در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‫داری کمتر بود. بیماران گروه ایبوپروفن از روش ضد درد خود رضایت بیشتری داشتند.

    نتیجه ‏گیری

    ایبوپروفن وریدی 400 میلی‏گرم هر 6 ساعت در بیماران تحت عمل جراحی شکمی، درد بعد از عمل و مصرف فنتانیل را کاهش می‏دهد و نیز به خوبی توسط بیماران تحمل می‏شود.

    کلید واژگان: ایبوپروفن وریدی, درد بعد از عمل, جراحی شکم, پمپ درد
    Amirahmad Arabzadeh, Ghodrat Akhavan Akbari*, Iraj Feizi, Afshan Sharghi, Mahboubeh Taghipour Moazen, Bita Shahbazzadegan
    Background & objectives

    Using medications that decrease postoperative pain and opioid consumption is a widely recommended approach. The aim of this study was to evaluate the efficacy of intravenous Ibuprofen and its complication in controlling pain after abdominal surgery.

    Methods

    This study was a randomized, double-blind, interventional clinical trial. Sixty patients aged 20 to 60 years were candidates for abdominal surgery (inguinal hernioplasty and appendectomy). Patients were divided into two equal size groups (n=30) using a random block design method. The First group received (400 mg IV) ibuprofen every 6 hours for 24 hours as well as (15 microgram/ml bolus) fentanyl pump with PCA. Second group only received (15 microgram/ml blous) fentanyl pump with PCA. 

    Results

    Demographic characteristics and duration of surgery, ASA class, type of anesthesia and type of surgery were similar in the two groups. Pain severity in 24 postoperative hours was significantly lower in the ibuprofen group compared with the control group. Nausea and vomiting frequency in 24 postoperative hours was significantly lower in the ibuprofen group compared with the control group. Patients belonging to ibuprofen group were significantly more satisfied with their analgesic method.

    Conclusion

    Results showed that using 400 mg intravenous ibuprofen every 6 hours mitigates postoperative pain, reduces fentanyl consumption and is highly tolerated by patients.

    Keywords: Intravenous Ibuprofen, Postoperative Pain, Abdominal Surgery, Pain Pump
  • قدرت اخوان اکبری، احمد قاضی*، سونا امامی
    سابقه و هدف

    تهوع واستفراغ حین عمل برای بیمار، متخصص زنان و زایمان و متخصص بیهوشی اضطراب زا است و می تواند خطر آسیب احشایی حین جراحی به دلیل حرکات شکمی کنترل نشده غیر عمدی را افزایش دهد. هدف مطالعه این بود که اثر بخشی دو داروی دگزامتازون وکتامین با دوز پایین در کنترل تهوع و استفراغ حین عمل در بیماران تحت سزارین با بی حسی اسپاینال  را مقایسه کنیم.                                                                                                         

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر روی 135 خانم حامله ترم  با ASA I - II ، بین 18 تا 40 سال انجام شد. بیماران کاندید سزارین تحت با بی حسی نخاعی انجام شد. بیماران به روش تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه یک (45 بیمار) 8 میلی گرم دگزامتازون با حجم 5 سی سی را دریافت کردند،  گروه دوم (45 بیمار) 20 میلی گرم کتامین با حجم 5 سی سی و گروه سوم (پلاسبو) 45 بیمار، 5 سی سی نرمال سالین دریافت کردند. در طی دوره عمل جراحی ، تعداد دفعات تهوع ، اوغ زدن و استفراغ توسط یک متخصص بیهوشی که از نوع داروی تجویز شده برای بیمار مطلع نبود ثبت می شد. افت فشار خون و برادی کاردی در حین عمل ثبت گردید. از بیمار نیز خواسته شد علایم تهوع ، استفراغ و لرز را که ممکن است در فواصل زمانی رخ دهد گزارش کند. استفراغ با استفاده از متوکلوپرامید 10 میلی گرم داخل وریدی آهسته تزریق می شد. در کلیه سزارینها از یک روش جراحی استاندارد استفاده شد. در نهایت در نهایت تمام داده ها وارد برنامه آنالیز آماری (spss21) شد و به تحلیل داده ها پرداختیم.

    یافته ها

    در این مطالعه 135 بیمار تحت سه گروه 45 نفره (دریافت کننده دگزامتازون، کتامین و پلاسبو) تقسیم بندی شدند. در این مطالعه تجویز دگزامتازون و کتامین با دوز پایین قبل از جراحی سزارین نتوانست میزان بروز تهوع و استفراغ (P=0.062) و لرز (P=0.550) را به صورت معنی داری کاهش دهد ولی میزان تهوع و استفراغ در گروه کتامین با دوز پایین نسبت به گروه دگزامتازون به صورت معنی داری کاهش یافت. هیچ گونه تغییر معنی داری در سطح فشار خون و ضربان قلب بیماران نسبت به هم وجود نداشت و تغییرات فشار خون در زمان های مختلف همسو با یکدیگر بودند. همچنین مشاهده شد که میزان بروز هیپوتانسیون (P=0.885)، میزان دریافت افدرین جهت افزایش فشار خون (P=0.623) و میزان بروز برادیکاردی (P=0.146) در گروههای مطالعه اختلاف معنی داری را نشان نداد. از طرف دیگر مشاهده شد که میزان بروز برادیکاردی در دریافت کنندگان کتامین نسبت به گروه دگزامتازون به صورت معنی داری کمتر بود (P=0.049).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه کاهش معنی داری در میزان تهوع و استفراغ در گروه کتامین نسبت به دگزامتازون نشان داد ولی تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر افت فشار خون و لرز نشان نداد. همچنین اختلاف آماری معنی داری بین گروه های دریافت کننده دگزامتازون و کتامین با دوز کم در مقایسه با گروه کنترل در طول دوره عمل در مورد کاهش تهوع و استفراغ ، افت فشار خون و لرز وجود نداشت.

    کلید واژگان: سزارین, بی حسی اسپاینال, کتامین, دگزامتازون, تهوع و استفراغ حین عمل
    Ghodrat Akhavan Akbari, Ghodrat Akhavan Akbari*, Sona Emami
    Aims and background

    Intraoperative nausea and vomiting causes anxiety for the patient , gynecologist and anesthesiologist, and can increase the risk of visceral injury during surgery due to unintentional abdominal movements. The purpose of this study was to compare the efficacy of low-dose Ketamine and dexamethasone in controlling nausea and vomiting in patients undergoing cesarean section with spinal anesthesia.

    Materials and methods

    A total of 135 patients underwent cesarean section by spinal anesthesia in the operating room. All patients were 18-40 years old and ASAI-II. Patients were randomly divided into three groups using blocking method as Ketamine intake group (including 45 subjects diluted 20mg ketamine diluted in normal saline 5ml total volume), dexamethasone group (including 45 patients diluted 8mg dexamethasone normal saline 5ml total volume) and control group (including 45 patients who received 5 ml of saline) and the incidence of nausea and vomiting were recorded during anesthesia, nausea by an anesthesia technician under the supervision of an anesthetic resident who was unaware of the patient`s group. Finally, all data were analyzed by statistical analysis (spss21) program.

    Findings

    In this study, 135 patients were divided into three groups of 45 (dexamethasone, ketamine and placebo). In this study, low dose of dexamethasone and ketamine before cesarean section did not significantly reduce the incidence of nausea and vomiting (P=0.02) and shivering (P=0.550). However, the intensity of nausea and vomiting was significantly decreased in the low dose ketamine group compared to the dexamethasone group. There was no significant change in the blood pressure and heart rate of the patients, and blood pressure falctuations were consistent at different times. Also, there was no significant difference in the incidence of hypotension (P=0.885), Ephedrine intake for hypertension (P=0.623), and the incidence of bradycardia (P=0.146) in the study groups. On the other hand, it was observed that the incidence of bradycardia was significantly lower in the ketamine recipients than in the dexamethasone group.

    Conclusion

    This study showed significant reduction in nausea and vomiting in the Ketamine group compared to Dexamethasone and no significant difference between two groups regarding the hypotension and shivering. It also showed that there was no statistically significant difference between groups receiving Dexamethasone and low dose Ketamine compared to control group during the operation period regarding the decrease in rate of nausea and vomiting, hypotension and shivering.

    Keywords: Cesarean section, Spinal anesthesia, Ketamine, Dexamethasone, Intra Operative Nausea, vomiting
  • قدرت اخوان اکبری، احمد قاضی *، علی محمدیان اردی، تیبا میرزا رحیمی، مینا میرزایی
    زمینه و هدف
    درد یکی از شایع ترین علل تاخیر در ترخیص بعد از جراحی بوده و کنترل درد در بیماران ارتوپدی از آن جهت که درد در این بیماران می تواند با تاخیر در حرکت و محدودیت حرکات مفصلی همراه باشد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه ی حاضر با هدف اثربخشی بوپرنورفین زیرزبانی در کنترل درد پس از اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی انجام گرفت. ASA بیمار کاندید اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی تحت بی حسی اسپاینال با 60
    مواد و روش ها
    در این مطالعه در مجموع 20 PCA) mg یک یا دو، طی یک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی در قالب دو گروه کنترل )دریافت کننده ی مورفین با پمپ ساعت) مورد مطالعه قرار گرفتند. مداخله ها در ریکاوری و بعد از عمل جراحی انجام 8هر0/4 mg)) و بوپرنورفین زیر زبانی 100 ccدر ، میزان مپریدین مصرفی، و عوارض جانبی شامل تهوع و استفراغ، سداسیون، و خارش در 24 و 16 ،8 ،1 شد. درد بیماران در ساعت های ساعت اول بعد از جراحی ارزیابی و ثبت شد. 24
    یافته ها
    بیماران دو گروه کنترل )دریافت کننده ی مورفین) و گروه مداخله ) بوپرنورفین) از لحاظ متغیرهای پایه شامل توزیع جنسی ) تفاوت P=0/510))، و میانگین مدت عمل جراحی P=0/519) ASA)، کلاس P=0/195))، میانگین وزن P=0/350))، میانگین سنی P=0/766) )، و P>0/044) 16 ،)P=0/025) 8 آماری معنی داری با یکدیگر نداشتند. میانگین شدت درد در گروه بوپرنورفین زیر زبانی در ساعت های ساعت بعد از عمل در گروه 24 ) به طور قابل توجهی کمتر از گروه کنترل )مورفین) بود. میانگین مپریدین مصرفی در P>0/003) 24 ). دو P=0/019 و 49/33±19/02 mg در مقابل 38/50±15/60 mg)بوپرنورفین زیر زبانی به طور قابل توجهی کمتر از گروه مورفین بود ساعت مورد بررسی با یکدیگر نداشتند.24 گروه تفاوتی از لحاظ عوارض جانبی )سطح سداسیون، حالت تهوع، استفراغ، و خارش) در بوپرنورفین زیرزبانی در مقایسه با گروه کنترل )مورفین)، دارویی موثرتر در
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه ی حاضر نشان داد که اولا کاهش درد پس از جراحی های ارتوپدی اندام تحتانی می باشد و ثانیا از لحاظ عوارض جانبی نیز کم عارضه بوده و پروفایل ایمنی آن قابل مقایسه با مورفین می باشد.
    کلید واژگان: مورفین داخل وریدی, بوپرنورفین زیرزبانی, کنترل درد, جراحی ارتوپدی اندام تحتانی
    Ghodrat Akhavan Akbari, Ahmad Ghazi *, Ali Mohammadian Erdi, Tiba Mirza Rahimy, Mina Mirzaei
    Aims and
    Background
    Postoperative pain is a common side effect following surgery that can postpone patient’s discharge from hospital. Pain control in orthopedic patients can significantly reduce joint movement problems and patients can easily get back to normal life. In this study we aimed to study the efficacy of sublingual Buprenorphine in postoperative pain control following orthopedic surgery of the lower limbs.
    Materials And Methods
    This double blind clinical trial was conducted on 60 patients referred for orthopedic surgery of the lower limbs. They were in classes I and II of the American Society of Anesthesiologists (ASA( and they were under spinal anesthesia. Patients were divided into two groups of Buprenorphine (0.4mg, every 8h hours( and control group (Morphine 20mg in 100cc(. This trial was practiced after surgery and in the recovery room. Amount of meperidine usage, pain score and side effects including nausea and vomiting, level of sedation and pruritis were recorded at 1, 8, 16 and 24 hours after surgery.
    Findings: 60 Patients in the control (Morphine) and Buprenorphine groups were studied. There was no significant difference between the two groups in terms of gender distribution (p=0.766(, average age (p=0.350(, weight (p=0.195(, ASA score (p=0.519( and operation time (p=0.510(. Average pain score in the Buprenorphine group was significantly lower than the control (Morphine) group at 8 (p=0.025), 16 (p
    Conclusion
    This study showed that Sublingual Buprenorphine administration after orthopedic surgery of the lower limbs can lead to better postoperative pain control in comparison to control group (Morphine PCA pump(. Also it has minimal side effects and is compatible with Morphine in this field.
    Keywords: Intravenous morphine, Sublingual Buprenorphine, Pain management, orthopedic surgery of the lower limb
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، احمد قاضی، تیبا میرزا رحیمی، مینا میرزایی
    زمینه و هدف
    درد یکی از عوامل مهم در پذیرش انجام جراحی در بیماران بوده و شاید مهمترین عامل ترس از جراحی باشد. استاندارد طلایی در کنترل درد بعد از عمل، استفاده از داروهای مخدر می باشد، ولی استفاده از آن بعلت عوارض جانبی محدود می گردد. مطالعه حاضر با بررسی مقایسه ای تاثیر انفوزیون کتورولاک و استامینوفن در کاهش میزان درد و مصرف مخدر پس از عمل بیماران تحت جراحی ارتوپدی اندام های تحتانی طراحی و انجام گرفته است. بیمار کاندید جراحی 100
    مواد و روش ها
    این مطالعه یه صورت کار آزمایی بالینی تصادفی دوسو کور می باشد. در این مطالعه تعداد نفره تقسیم شدند. 50 گروه 2 ارتوپدی اندام های تحتانی با بیهوشی عمومی به صورت تصادفی و بر اساس جدول اعداد تصادفی به لیتر سرم نرمال 1 میلی گرم کتورولاک داخل 90 ساعت به صورت وریدی دریافت کرده و گروه دوم نیز 6 گرم استامینوفن هر 1گروه اول در ساعت های VAS ساعت بصورت انفوزیون دریافت کردند. برای ارزیابی میزان درد بیماران پس از جراحی از سیستم 24سالین طی استفاده شد و میزان درد آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. در صورت بروز درد در بیماران برای آنها مپریدین تزریق شد و در 24 و 12صفر، انتها دوز داروی مپریدین مصرفی اندازه گیری و ثبت شد. در انتها تمامی اطلاعات وارد برنامه آنالیز آماری شده و به تحلیل داده ها پرداختیم. ساعت) در ابتدا تاثیر کمتری 6
    یافته ها
    در این مطالعه مشاهده شد که تجویز استامینوفن وریدی به صورت تجویز وریدی(هر ساعت مشاهده شد که اثرات استامینوفن در کاهش درد بیش از کتورولاک 12 نسبت به انفوزیون کتورولاک داشت ولی پس از ساعت میزان 12 می باشد. همچنین میزان دریافت مپریدین در ابتدا در گروه کتورولاک کمتر از گروه استامینوفن بود ولی پس از دریافت مپریدین در گروه کتورولاک افزایش یافت. همچنین مشاهده شد که میزان تهوع و استفراغ در گروه انفوزیون کتورولاک به صورت معنی داری کمتر از گروه دریافت کننده استامینوفن وریدی رخ داد. ولی میزان رضایت بیماران از بی دردی استامینوفن وریدی بیش از انفوزیون کتورولاک بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که میزان تاثیر استامینوفن و کتورولاک در ساعات مختلف متفاوت می باشد. به طوریکه ساعت دوم در گروه استامینوفن تغییر معنی داری داشته است. 12 ساعت اول در گروه کتورولاک و در 12 میزان
    کلید واژگان: نمره آنالوگ بصری, درد, استامینوفن, کتورولاک, اندام تحتانی
    Godrat Akhavan Akbari Dr, Masood Entezari Asl Dr, Ahmad Ghazi Dr *, Tiba Mirzarahimy Dr, Mina Mirzai Dr
    Aims and
    Background
    Pain is one of the important factors in the acceptance of surgery in patients and may be the most important factor in the fear of surgery. The gold standard for controlling postoperative pain is the use of narcotic drugs, but its use is limited due to side effects. The present study was designed and performed with a comparative study betwwn the effect of infusion of ketorolac and acetaminophen on pain reduction and opioid use after surgery in patients undergoing orthopedic surgery of lower extremities.
    Materials And Methods
    This study is a randomized double blind clinical trial. In this study, 100 patients undergoing orthopedic surgeries in the lower limbs with general anesthesia were randomly assigned to two groups of 50. The first group received 1 gr of acetaminophen every 6 hours intravenously, and the second group received 90 mg of ketorolac in 1 liter of normal saline serum for 24 hours. VAS system was used at 0, 12 and 24 hours to evaluate pain after surgery. In case of pain in patients, Meperidine was injected, and the dose of Meperidine consumed was measured and recorded at the end. Finally, the data was analyzed.
    Findings: In this study, intravenous administration of acetaminophen was initially less effective than ketorolac infusion, but after 12 hours it was observed that the effect of acetaminophen on pain relief was greater than that of ketorolac. Also, the level of Meperidine was initially lower in the ketorolac group than in the acetaminophen group, but after 12 hours, Meperidine levels increased in the ketorolac group. It was also observed that the rate of nausea and vomiting in the ketorolac infusion group was significantly lower than that of the intravenous acetaminophen recipient group. However, the patient’s satisfaction with acetaminophen was more than that of the ketorolac infusion.
    Conclusion
    The results of this study showed that the effect of acetaminophen and ketorolac is different at different times. The pain reduction in the first 12 hours in the ketorolac group and the second 12 hours in the acetaminophen group significantly changed.
    Keywords: Acetaminophen, Ketorolac, Lower limb, Visual Analogue Scale (VAS(, pain
  • احمد قاضی*، قدرت اخوان اکبری، ایرج فیضی
    زمینه و هدف
    احساس درد، یک تجربه نامطلوب به دنبال آسیب های بافتی است. درد پس از عمل جراحی یکی از موضوعات اصلی در مراقبت های بعد از عمل می باشد و نقش مهمی در تسریع بهبود وضعیت عمومی بیماران جراحی ایفا می کند. کنترل مناسب درد پس از جراحی از نظر جلوگیری از تاکی کاردی، افزایش فشارخون، ایسکمی میوکارد، کاهش تهویه آلوئولار و بهبود ضعیف زخم ها، اهمیت ویژه ای دارد. لذا در این مطالعه کارایی و عوارض دو داروی شیاف مورفین و شیاف دیکلوفناک در مقایسه با پتدین تزریقی به عنوان یک روش ایمن در کنترل درد پس از جراحی آپاندکتومی و هرنی اینگوئینال مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی بوده و بیماران مورد مطالعه، بیماران مراجعه کننده به بیمارستان دکتر فاطمی نفر که با روش 75 سال بودند. حجم نمونه 18 -70 با آپاندیسیت و هرنی اینگوئینال در گروه سنی 1392شهرستان اردبیل در سال میلیگرمی پس از جراحی و گروه دوم 10 نفر وارد مطالعه شدند. گروه اول، شیاف مورفین 25 گروه 3تخصیص تصادفی سیستماتیک در میلیگرم استفاده گردید. 50 میلیگرمی پس از جراحی و درگروه سوم نیز برای کنترل درد از پتیدین عضلانی 100شیاف دیکلوفناک و 3/68 ،4/40 ،4/56 به ترتیب برابر 24-12-6-2
    یافته ها
    میانگین نمرات آنالوگ بصری درد در گروه دریافت کننده دیکلوفناک درساعات ،6/68 ،6/52 و در گروه کنترل 2/44 و 3/12 ،3/84 ،4/36، میانگین همین نمرات درگروه دریافت کننده شیاف مورفین به ترتیب برابر 3/36 اختلاف معنی داری میان کاهش درد بیماران در هر سه گروه مورد بررسی وجود داشت. ANOVAs بود. که با ازمون 5/84 و 6/28
    نتیجه گیری
    شیاف مورفین و دیکلوفناک، هر دو دارو توانستند میزان بی دردی معنی داری نسبت به گروه دریافت کننده پتدین تزریقی در کنترل درد پس از جراحی آپاندکتومی و هرنی اینگوئینال ایجاد کنند.
    کلید واژگان: اثربخشی, شیاف مورفین, شیاف دیکلوفناک سدیم, آپاندکتومی, هرنی اینگوئینال و پتیدین
    Ahmad Ghazi Dr *, Godrat Akhavan Akbari Dr, Iraj Feizi Dr
    Aims and
    Background
    Pain is an unpleasant experience due to tissue damage. Postoperative pain control is one of the essential issues in postoperative care, and plays an important role in quick healing of general status of surgery patients. Appropriate control of the postoperative pain is particularly important in preventing tachycardia, hypertension, myocardial ischemia, decreased alveolar ventilation and poor wound healing. Therefore, in this study the efficacy and adverse effects of morphine and diclofenac suppositories are compared to injectable pethedine in controlling postoperative pain in appendectomy and inguinal hernia.
    Material and
    Methods
    This study is a clinical trial. The patients were among the ones admitted to Doctor Fatemi Hospital of Ardabil city with appendicitis and inguinal hernia, aged between 18 to 70 years old during 1392. 75 individuals, chosen in 3 groups of 25 patients by Systematic random allocation were chosen.The first group received 10 mg of morphine suppository after surgery, the second group received 100 mg of Diclofenac suppository after surgery, and in the third group 50 mg of intra muscular pethedine was used to control pain.
    Findings: The average scores of pain )VAS( in the Diclofenac receiving group at 2- 6-12- 24 hours after surgery were 4/56, 4/40, 3.68 and 3/36, respectively. The average scores in the morphine suppository group were 4/36, 3/84, 3/12, and 2/44, respectively; the scores were 6/52, 6/68, 6/28 and 5/84 in the control group )pethedine group(. According to ANOVAS test, there was significant difference among patients’ pain relief in the three studied groups.
    Conclusion
    Both morphine and diclofenac suppositories, cause significant pain relief in comparison to the group receiving IM pethedine to control pain after appendectomy and inguinal hernia surgery.
    Keywords: Efficiency, Morphine suppository, Diclofenac suppository, Appendectomy, Inguinal hernia, pethedine
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، تیبا میرزارحیمی
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، تیبا میرزارحیمی
    زمینه و هدف
    درد پس از جراحی از جمله مشکلاتی است که عدم کنترل کافی آن عوارض زیادی دارد.کنترل مناسب درد پس از جراحی از نظر جلوگیری از عوارضی از جمله تاکی کاردی، افزایش فشارخون، ایسکمی میوکارد، کاهش تهویه آلوئلی و بهبود ضعیف زخم ها، اهمیت ویژه ای دارد. در این مطالعه ما با تجویز پره گابالین پیش از عمل جراحی، تاثیر آن در کاهش درد پس از اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی و کاهش نیاز به مخدر و عوارض جانبی احتمالی آن را بررسی کردیم.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده بوده و بر روی 60 بیماری که به دلیل شکستگی اندام تحتانی در ناحیه لگن، فموروساق پا کاندید عمل جراحی در بیمارستان فاطمی بودند، انجام گرفت. افراد به دو گروه تقسیم شده و به بیماران گروه اول، دو ساعت قبل از عمل جراحی یک کپسول 150 میلی گرمی پره گابالین و به گروه دیگر به عنوان شاهد یک کپسول دارونما داده شد. در هر دو گروه در ساعات 2، 6، 12 و 24 پس از جراحی وضعیت بیمار بررسی شده و نمره درد بیمار براساس معیار بصری درد (VAS)با خط کش مدرج صفر تا 10، نمره آرام بخشی بیمار توسط نمره بندی سداسیون رامسی (Ramsay) و میزان تهوع و استفراغ توسط مقیاس نمره تهوع و استفراغ و وجود یا عدم وجود هذیان سنجیده و در چک لیست ها ثبت گردید. سپس داده ها به منظور آنالیز واردSPSS نسخه 16 گردید.
    مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 7/51 درصد بیماران مرد و 3/48 درصد زن بوده و میانگین سنی بیماران در دو گروه پره گابالین و دارونما مشابه هم بود (578/0= p) میانگین نمرات بصری درد در گروه دریافت کننده پره گابالین به میزان معنی داری نسبت به گروه دارونما کاهش یافت. همچنین در این مطالعه مشاهده شد که در گروه پره گابالین به صورت معنی داری نمره استفراغ و تهوع در تمام ساعات بررسی، میزان آرام بخشی در ساعات 2 و 6 و میزان مصرف پتیدین تمام ساعات نسبت به گروه دارونما پایین تر بود (05/0 > p).
    نتیجه گیری
    تجویز پره گابالین قبل از اعمال جراحی می تواند کنترل درد بهتری برای بیمار به همراه داشته باشد و با کاهش میزان مصرف پتیدین می تواند سبب کاهش مشکلات ناشی از مصرف این دارو گردد.
    کلید واژگان: شکستگی اندام تحتانی, کنترل درد بعد از عمل, بی دردی پره, امپتیو, پره گابالین
    Background and Objectives
    Uncontrolled postoperative pain can cause many adverse effects such as tachycardia, hypertension, myocardial ischemia, decreased alveolar ventilation and poor wound healing. In this study we evaluated the preoperative administration of pregabalin in relieving postoperative pain after lower limb orthopedic surgery and reducing the need for opioids and their possible side effects.
    Methods
    This study is a randomized, double-blind clinical trial. It was performed on 60 patients under lower limb surgery in Fatemi Hospital. Patients were randomly allocated to two groups, one group has received a 150 mg pregabalin capsule 2 hours before surgery and the other group has received placebo as a control. In both groups at 2, 6, 12 and 24 hours after surgery, the patients were evaluated and the pain score by a visual analogue scale (VAS), the score of sedation by Ramsay sedation scale and the incidence of nausea and vomiting were recorded in the checklists. Then, the data were analyzed by SPSS v16. P <0.05 was considered significant.
    Results
    In this study 51.7% of patients were male and 48.3% were female. The age averages of these patients in both group were similar (p =0.578). Visual analog pain scores at 2 h after surgery reduced in pregabalin group (p <0.0001). Similar reduction was observed in other studied hours (p <0.0001) too. In the pregabalin group nausea and vomiting scores at all hours, sedation levels at 2 h and 6 h postoperation, and pethidine consumption in all hours have significantly been reduced (p <0.05).
    Conclusion
    Preoperative administration of pregabalin is an effective method for reducing postoperative pain for patients, and with reduction in pethidine consumption, it can decrease problems of opioid usage.
    Keywords: Lower Limb Fracture, Post, Operative Pain Control, Preemptive Analgesia, Pregabalin
  • قدرت اخوان اکبری، علی محمدیان اردی، فرناد ایمانی
    زمینه و هدف
    بی دردی وریدی کنترله توسط بیمار(PCIA)با مخدرها یک روش معمول برای تسکین درد پس ازعمل می باشد. باتوجه به عوارض مخدرها (تهوع، نارسایی تنفسی،تحمل و آرام بخشی)و لزوم کاهش میزان مصرفی آن ها و نیز بهبود کیفیت بی دردی، از داروهای کمکی میتوان استفاده کرد. هدف ازاین مطالعه بررسی اثرات افزودن کتامین به مورفین در پمپ تزریق وریدی کنترله توسط بیمار بعد از اعمال جراحی ارتوپدی می باشد.
    مواد و روش ها
    60 بیمار60-20 ساله ASA I – II)) کاندیدای عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی و بدون سابقه بیماری هایی مثل اعتیاد و تشنج، بعدازتوضیحات کافی و اخذ رضایت کتبی وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: در گروه اول(M): 20میلی گرم مورفین سولفات، گروه دوم(MK1): کتامین100میلی گرم +20میلی گرم مورفین سولفات، گروه سوم(MK2): کتامین 200میلی گرم +10میلی گرم مورفین سولفات تجویز شد. نمره درد بیمار توسط مقیاس های VAS(0-10) و)VRS0-5)،نمره آرام بخشی توسط نمره بندی رامسی(0-5) و میزان تهوع و استفراغ توسط مقیاس N&V score(1-4) در ساعتهای 4،6،12،24،36،48 ساعت (تا 2روز)پس از اتصال پمپ سنجیده شده و در فرم هایی که بدین منظور تهیه گردیده بود، ثبت شد.
    یافته ها
    خصوصیات پایه ای وعوارض دارویی درسه گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0 P >).کنترل درد درگروه دوم و سوم(مورفین+کتامین) نسبت به گروه اول (فقط مورفین)بطورمعنی داری بهتربود (05/> P)، ولی درگروه دوم وسوم تفاوت معنی داری باهم نداشت(05/0 P >).درگروه اول نیازبه مخدراضافی نسبت به گروه دوم و سوم بطور معنی داری بیشتر بود (05/> P).
    نتیجه گیری
    اضافه کردن کتامین به مرفین درپمپ وریدی کنترله توسط بیمار می تواند باعث کنترل بهتر درد و کاهش نیاز به مخدر اضافی گردد.
    Ghodrat Akhavan, Akbari, Ali Mohammadian, Erdi, Farnad Imani
    Background And Aims
    A routine method to control post-operative pain is patient-controlled intravenous analgesia (PCIA) using opioids. Regarding complications of opioids, it seems necessary to reduce their dosage and to improve the quality of analgesia using adjuvants. We aimed to assess the effect of adding ketamine to morphine in PCIA pumps for post-operative pain control in orthopedic patients.
    Materials And Method
    Sixty patients, being 20-60 years old (ASA class I-II) and undergoing orthopedic surgery in lower extremity, were enrolled They had no history of opioid addiction or epilepsy. Our patients were randomly allocated to three groups 20 mg morphine sulfate, 100 mg ketamine plus 20 mg morphine and 200 mg ketamine plus 10 mg morphine in their PCIA pump. The pain score was evaluated using VAS (0-10) and VRS (0-5); besides the sedation score and the degree of nausea-vomiting were assessed with Ramsay scale (0-5) and N&V score (1-4), respectively. All these measurements were performed 2, 4, 12, 24, and 48 hours postoperatively.
    Findings
    The incidence of adverse drug reactions was not different among the three groups (p>0.05), but pain control was significantly better in the second and third group (ketamine plus morphine) in comparison with the first one (p<0.05). There was no difference in the quality of pain control between the second and the third groups. Also, the need for additional opioid was significantly reduced in the two latter groups compared with the first one (p<0.05).
    Conclusion
    Adding ketamine to morphine in PCIA pumps would result in better pain control and less need for additional break-through analgesic.
  • قدرت اخوان اکبری، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، بهروز شکوهی، فیروز امانی، امین علاف اصغری
    زمینه و هدف
    تماس طولانی مدت با گازهای استنشاقی بیهوشی به ویژه هالوتان به عنوان یک خطر جدی برای سلامتی کادر اتاق عمل محسوب می گردد. این مطالعه با هدف مقایسه سطح آنزیم های کبدی پرسنل اتاق عمل با کادر درمانی خارج از اتاق عمل انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع مقطعی-تحلیلی می باشد،180 نفر از پرسنل بیمارستان های آموزشی اردبیل وارد طرح شدند و اطلاعات دموگرافیک و سوابق کاری در پرسشنامه جمع آوری شد. سپس تست های کبدی و بیلی روبین این افراد مورد سنجش قرار گرفت و در موارد با مقادیر آنزیمی بالاتر از حد نرمال، به منظور رد هپاتیت B و C تست هایHCV-Ab، HBS-Ag، HBS-Ab و برای رد کبد چرب سونوگرافی کبدی انجام گرفت. بر اساس معیارهای ورود و خروج، اطلاعات مربوط به تست های کبدی 100 نفر (53 نفر پرسنل اتاق عمل و 47 نفر پرسنل خارج از اتاق عمل) با آزمون آماری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مشخصات دموگرافیک و مدت اشتغال در دو گروه همسان بود. میانگین آنزیم های AST،ALT در کادر اتاق عمل به طور معنی داری بالاتر از کادر خارج اتاق عمل بود(05/0>P) و میانگین آنزیمهای ALP،GGT و بیلی روبین در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت(05/0
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد پرسنل اتاق های عمل مراکز آموزشی درمانی احتمالا در معرض عوامل هپاتوتوکسیک (هالوتان و N2O) قرار دارند، که منجر به افزایش معنی دار آنزیم های کبدی در آنها گردیده است
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر
    مقدمه
    عمل سزارین یکی از اعمال جراحی شایع زنان است و امروزه شیوع آن در جوامع غربی حدود 15-14 درصد گزارش شده است. در ایران شیوع سزارین بسیار بالاتر از ارقام جهانی است. درد حاد بعد از سزارین یکی از عوارض شناخته شده ی عمل است و عدم کنترل موثر درد علاوه بر احساس رنج و ناراحتی فراوان در مادر می تواند منجر به اختلال در شیردهی به نوزاد و اختلال در همبستگی مادر و نوزاد شود. این مطالعه با هدف مقایسه ی اثرات شیاف ایندومتاسین، دیکلوفناک و استامینوفن بر شدت درد و میزان مصرف مخدر بعد از عمل جراحی سزارین در مرکز آموزشی- درمانی علوی اردبیل انجام شد.
    روش ها
    در این کارآزمایی بالینی سه سوکور، 120 بیمار با ASA (American Society of Anesthesiologists) کلاس I یا II که داوطلب سزارین با بی حسی اسپاینال بودند، به صورت تصادفی در 4 گروه دارویی 30 نفره قرار گرفتند. در گروه اول از شیاف استامینوفن 325 میلی گرم، گروه دوم ایندومتاسین 50 میلی گرم، گروه سوم دیکلوفناک 50 میلی گرم و در گروه چهارم شیاف دارونما پس از جراحی استفاده شد و به فاصله ی هر 6 ساعت تکرار گردید و میزان مصرف مخدر در طی 24 ساعت پس از جراحی بررسی و مقایسه شد. شدت درد بر اساس VAS (Visual analogue scale) برای بیماران ثبت گردید و از مخدر پتیدین نیز در صورت درد شدید (VAS بیشتر از 5) با دوز 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت عضلانی استفاده شد. اطلاعات با نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری ANOVA، 2χ و HOC Post (Tukey HSD) تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    از نظر مشخصات پایه ای سن و طول مدت جراحی تفاوت معنی داری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نشد. از نظر زمان شروع درد بعد از جراحی نیز تفاوت معنی داری بین گروه های مورد مطالعه مشاهده نگردید. از نظر میانگین شدت درد در 1، 12 و 24 ساعت بعد از عمل جراحی تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و سه گروه دیگر مشاهده شد. شدت درد 12 و 24 ساعت بعد از جراحی بین گروه استامینوفن و دو گروه دیگر (ایندومتاسین و دیکلوفناک) تفاوت معنی داری داشت. هر سه گروه نسبت به گروه شاهد با فاصله ی بیشتری داروی مخدر گرفتند که این فاصله برای هر دو شیاف دیکلوفناک و ایندومتاسین به صورت معنی داری طولانی تر بود (001/0 > P). همچنین استفاده از شیاف ایندومتاسین، دیکلوفناک و استامینوفن نسبت به گروه شاهد سبب کاهش معنی دار میزان استفاده از پتیدین در 24 ساعت بعد از جراحی شد که میزان این کاهش در مورد شیاف ایندومتاسین و دیکلوفناک نسبت به استامینوفن بیشتر بود (001/0> P).
    نتیجه گیری
    با توجه به تفاوت معنی دار در شدت درد و کاهش مصرف مخدرها به خصوص در گروه ایندومتاسین و دیکلوفناک نسبت به گروه شاهد پیشنهاد می شود از ایندومتاسین و دیکلوفناک جهت کاهش درد بعد از عمل سزارین استفاده شود.
    کلید واژگان: سزارین, ایندومتاسین, دیکلوفناک, استامینوفن, مخدر
    Ghodrat Akhavan Akbari, Masoud Entezariasl, Khatereh Isazadehfar
    Background
    Cesarean section is one of the common surgeries among women with a current rate of 14-15% in western societies. However, the rates are much higher in Iran. Acute postoperative pain is one of the recognized complications after cesarean section. Uncontrolled postoperative pain may interfere with breast-feeding. It might also affect the emotional relation between newborn and mother. This study was designed to compare the effects of indomethacin, diclofenac sodium, and acetaminophen suppositories on opioid usage after cesarean section in Alavi Hospital, Ardabil, Iran.
    Methods
    In this triple-blind clinical trial, 120 ASA I-II candidates of cesarean with spinal anesthesia were randomly divided into 4 groups of 30. Acetaminophen, indomethacin, and diclofenac were used after the operation in the first, second, and third groups, respectively. The dosage was repeated every 6 hours and opioid usage was compared during the first 24 hours after the surgery. The fourth group was considered as the control group and received placebo suppository. Opioid was also used when required (PRN). The severity of pain was recorded based on a visual analogue scale (VAS). In case of severe pain (VAS > 5), 0.5 mg/kg intramuscular pethidine was prescribed. The data was analyzed in SPSS using analytical statistics such as analysis of variance (ANOVA), chi-square test and Tukey's post hoc test.
    Findings
    There were no statistically significant differences between the groups in baseline data. There were statistically significant differences between the control group and other groups in pain scores 1, 12, and 24 hours after the operation. Groups receiving acetaminophen and nonsteroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs), i.e. indomethacin and diclofenac, were significantly different in pain scores 12 and 24 hours after the operation. The three intervention groups received the first dose of pethidine much later than the control group and the distance for both NSAIDs (diclofenac and indomethacin) was significantly longer (P < 0.001). Indomethacin, diclofenac, and acetaminophen significantly reduced the amount of pethidine usage during the first 24 hours after the surgery compared to the control group. This reduction was more in indomethacin and diclofenac groups compared to acetaminophen group (P = 0.001).
    Conclusion
    Considering the significant reduction in pain scores and opioid usage especially in indomethacin and diclofenac groups in comparison with the control group, it is suggested to prescribe indomethacin and diclofenac for post cesarean section analgesia.
    Keywords: Cesarean section, Indomethacin, Diclofenac, Acetaminophen, Opioid
  • فرناد ایمانی، قدرت اخوان اکبری، علی محمدیان اردی، پوپک رحیم زاده
    زمینه
    پره گابالین درکنترل دردهای مزمن نورپاتیک موثر می باشد، ولی مطالعات اندکی در موردتاثیر آن در کنترل درد حاد بعد از عمل وجود دارد.هدف از این مطالعه بررسی تاثیر مقدار خوراکی این دارو درکنترل درد و میزان مصرف مخدر بعداز اعمال جراحی ارتوپدی می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه برای کنترل درد بعد از عمل جراحی ارتوپدی، پمپ کنترلوریدی درد PCAبرای تمام بیماران گذاشته شد. بیماران به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول (30 نفر)پمپ کنترلوریدی درد حاوی مرفین20میلی گرم در روز،و گروه دوم (30 نفر) حاوی مرفین 10میلی گرم در روز همراه با300 میلی گرم پره گابالین خوراکیروزانهدر48 ساعت اول پس از جراحی دریافت نمودند.نمره درد بیماران با روش نمره بندی آنالوگ و مقدارمصرف مخدر تا 48 ساعت بعد از عمل ثبت گردید.
    یافته ها
    مشخصات دموگرافیک در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشت. نمره درد و مصرف مخدر در 48 ساعت پس از عمل درگروه دوم (پره گابالین) بطور معنی داری کمتر از گروه مرفین بود. عوارض در هر دو گروه مشابه هم بود.
    نتیجه گیری
    مصرفخوراکی300 میلی گرم پره گابالین در روزپس ازعمل ارتوپدی می تواند نمره درد ومصرف مخدر را در 48 ساعت بعد از عمل کاهش دهد.
    کلید واژگان: پره گابالین, مرفین, جراحی ارتوپدی, نمره درد
    Farnad Imani, Ghodrat Akhavan, Akbari, Ali Mohammadian, Erdi, Puopak Rahimzadeh
    Background And Aims
    Although pregabalin shows efficacy against neuropathic pain, very limited evidence support postoperative analgesic efficacy. Our study objective to investigate analgesic efficacy of oral pregabalin in orthopedic surgery postoperative pain and opioid consumption.
    Materials And Methods
    A randomized, double-blind, placebo-controlled was performed in. Patients received in first groupand in second group(30 patients) PCA morphine (10 mg/100ml) + oral pregabalin 300 mg daily for 48h after surgery. Pain score (VAS) and opioid consumption assessed in 48 hr after surgery.
    Results
    There was not significant difference between groups for demographic data. Pain score and opioid consumption in pregabaline group was significantly lower than morphine group without any significant complications.
    Conclusions
    preoperative oral dose of 300 mg pregabalindailyfor 48h after surgery reduces post operative acute pain in orthopedic surgery.
    Keywords: pregabalin, morphine, orthopedic surgery, pain score
  • فرناد ایمانی، پوپک رحیمزاده، سیدحمیدرضا فیض، قدرت اخوان اکبری
    زمینه و هدف
    باقیماندن دردهای کمری پس از اعمال جراحی ستون فقرات یکی از چالش های درمانی در بیماران مبتلا میباشد. روش های درمانی گوناگونی برای درمان آن مطرح شده که یکی از آنها، تزریق استروئید بداخل فضای اپیدورال است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات افزودن هیالورونیداز به محلول تزریقی در بلوک اپیدورال با روش ترانس فورامینال میباشد.
    مواد و
    روش
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور و تصادفی، 25 بیمار مبتلا به کمردرد ناشی از سندرم شکست جراحی کمری که کاندید بلوک اپیدورال با روش ترانس فورامینال تحت فلوروسکوپی بودند، به دو گروه مورد و شاهد 0درصد، تریامسینولون 40 میلی - / تقسیم شدند. محلول تزریقی در گروه مورد بازاء هر ریشه عصبی شامل بوپیواکائین 5/0 درصد گرم، سالین هیپرتونیک، هیالورونیداز 1500 واحد، و در گروه شاهد بجای هیالورونیداز آب مقطر اضافه گردید. نمره درد، میزان مسکن مصرفی، معاینه عصبی، و میزان رضایتمندی بیماران در ریکاوری و در هفته اول، دوم و چهارممورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    داده های دموگرافیک بین دو گروه تفاوتی نداشتند. نمره درد و مصرف کلی مسکن در گروه مورد در هفته های دوم. رضایتمندی در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود. کمتر از(01/0 P) و چهارم بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود بحث: افزودن هیالورونیداز به ترکیب دارویی جهت بلوک اپیدورال ترانس فورامینال در بیماران مبتلا به سندرم شکستجراحی کمری میتواند در کنترل کمر دردهای مزمن موثر باشد.
    کلید واژگان: اپیدورال ترانس فورامینال, هیالورونیداز, سندرم شکست جراحی کمری, نمره درد
    Farnad Imani, Poupak Rahimzadeh, Seyed, Hamid, Reza Faiz, Ghodrat Akhavan, Akbari
    Background And Aims
    Maintaining low back pain after spinal surgeries is one of the pretty challenging problems in treating patients. Various modalities have been introduced for treatment and one of the most effective ways between them، is steroid and other drugs injection into epidural space.
    Materials And Methods
    In a double blind RCT study، 25 patient from pain clinic with low backpain due to failed back surgery syndrome were candidate for epidural transforaminal block and divided into case and control groups randomly. The selected drug regimens were as follow: in case group bupivacaine %0. 5، triamcinolone 40mg، hypertonic saline5%، hyaluronidase 1500IU، and in control group stilled water instead of hyaluronidase was used per each nerve root. Pain score، analgesic consumption، neurological examinations and satisfaction were evaluated in recovery and 1، 2، and 4 weeks later.
    Results
    There was no difference in demographic data between 2 groups. Pain score and total analgesic consumption in case group was meaningfully higher 2 and 4 weeks after blockade (p<0. 01). Patient satisfaction was higher in case group.
    Discussion
    Adding hyaluronidase to transforaminal injectate should be an effective for managingchronic low back pain in failed back surgery syndrome.
    Keywords: Transforaminal epidural, hyaluronidase, failed back surgery syndrome, pain score
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، حبیب اجاقی
    زمینه و اهداف
    اداره بیهوشی برای انجام جراحی چشم به کنترل فشار داخل چشمی قبل، حین و پس از جراحی نیاز دارد. هر گونه افزایش فشار داخل چشمی پس از باز شدن حفره چشم در جراحی می تواند منجربه کاهش دید دائمی گردد. مخدرها همراه دارو های بیهوشی می توانند منجربه کاهش فشار داخل چشمی در حین القاء و نگهداری بیهوشی شوند. این مطالعه جهت مقایسه اثرات رمی فنتانیل و آلفنتانیل در تعدیل افزایش فشار داخل چشمی بدنبال تزریق ساکسی نیل کولین و لوله گذاری تراشه و در حین نگهداری بیهوشی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر به صورت کار آزمایی بالینی دوسوکور بر روی 50 بیمار که داوطلب عمل جراحی کاتاراکت با بیهوشی عمومی بودند، در دو گروه 25 نفره انجام شد. در گروه اول، آلفنتانیل μg/Kg20 در 30 ثانیه و در گروه دوم رمی فنتانیل μg/kg 1 در30 ثانیه قبل از القاء بیهوشی تزریق شد و در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل μg/kg/min 5/0 برای گروه اول و رمی فنتانیل μg/kg/min1/0 برای گروه دوم استفاده شد. فشار خون سیستولی، دیاستولی، ضربان قلب و فشار داخل چشمی بیماران از چشمی که جراحی نمی شد، قبل از القاء بیهوشی، پس از تزریق تیوپنتال سدیم، پس از تزریق ساکسی نیل کولین، بعد از لوله گذاری تراشه، و به فواصل 2 دقیقه تا آخر عمل جراحی بطور مرتب اندازه گیری و ثبت شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    فشار داخل چشمی درهردوگروه بعد از تزریق داروهای بیهوشی کاهش یافته و در تمام طول جراحی کمتر از مقادیر پایه ای بود ولی بعد از تزریق ساکسی نیل کولین فشار داخل چشمی در گروه رمی فننتانیل کاهش و در گروه آلفنتانیل افزایش کرده بود (05/0(P<.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه هر دو داروی رمی فنتانیل و آلفنتانیل از نظر تعدیل فشار داخل چشمی در مرحله القاء و نگهداری بیهوشی موثر می باشد ولی از نظر بالینی داروی رمی فنتانیل پس از تزریق ساکسی نیل کولین بهتر از داروی آلفنتانیل افزایش فشار داخل چشمی را تعدیل می نماید.
    کلید واژگان: فشار داخل چشمی, رمی فنتانیل, آلفنتانیل, بیهوشی, جراحی کاتاراکت
    Godrat Akhavan Akbari, Masood Entezari Asl, Khatereh Isazadehfar, Habib Ojagi
    Background And Objectives
    Anesthesia for ophthalmic surgery requires management of intraocular pressure (IOP) during preoperative period. Any degree of IOP increasing could reduce visual acuity. Administration of narcotics concomitant with anesthetics has the ability to reduce this increase of IOP. This clinical trial aims to compare the efficacy of Remifentanil and Alfentanil in preventing an increase in IOP after administration of succinylcholine, intubation and during anesthesia.
    Materials And Methods
    This double blind clinical trial was intended to 50 patients undergoing elective general surgery for cataracts. Patients were randomly divided to two groups; Alfentanil (20µg/Kg in 30 second) for group 1 and Remifentanil (1µg/kg in 30 second) for group 2 were injected before induction of anesthesia and 0.5µg/kg/min Alfentanil for group 1 and 0.1µg/kg/min Remifentanil for group 2 were infused during the anesthesia. Systolic and diastolic blood pressure, heart rate and IOP from normal eye were measured before the induction, after administration of thiopental and succinylcholine, after tracheal intubation and 2 minutes later and were repeated in 2-minute intervals until the end of operation.
    Results
    IOP decreased after injection of anesthetics and remitted lower all through the operation in both groups, but IOP decreased after injection of succinylcholine in Remifentanil group while it increased in Alfentanil group (P<0.05).
    Conclusion
    Results of this study indicate benefits of both Remifentanil and Alfentanil for managing IOP after induction and during anesthesia. It seems that Remifentanil is better than Alfentanil in controlling the IOP after injection of succinylcholine.
  • قدرت اخوان اکبری، پوران اخوان اکبری
    زمینه و هدف
    سزارین یکی از شایع ترین اعمال جراحی محسوب می شود. تیوپنتال سدیم و پروپوفول دو داروی مورد استفاده در القاء بیهوشی می باشند که اثرات فارماکولوژیکی و فارماکودینامیکی متفاوت دارند. متغیرهای همودینامیک مثل تعداد ضربان قلب و فشار خون بیمار می تواند معیاری برای تاثیر دارو بر شرایط همودینامیک بیمار باشد و هدف مطالعه حاضر مقایسه دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم از نظر تاثیر بر وضعیت همودینامیک مادر و معرفی داروی مناسب تر برای القاء بیهوشی در سزارین می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع کار آزمایی بالینی دوسوکور بوده و بر روی 60 نفر از زنان حامله کاندید سزارین که در کلاس I یا II ASA بودند انجام گردید. نمونه ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفره دریافت کننده تیوپنتال سدیم mg/kg 4 و پروپوفول mg/kg 2 قرار گرفتند. شرایط همودینامیک بیماران قبل و بعد از القاء و لوله گذاری تراشه و تا 12 دقیقه بعد از لوله گذاری اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین فشار متوسط شریانی در گروه تحت القا با پروپوفول 5/7± 40/92 و در گروه تحت القا با تیوپنتال سدیم 12/8±12/95 بود. همچنین میانگین ضربان قلب پایه در گروه تحت القا با پروپوفول، 13/8± 83/91 و در گروه تحت القا با تیوپنتال سدیم 19/11±33/98 بود. آزمون های آماری تفاوت معنی دار ی را بین حداکثر نوسانات ضربانات قلب و فشار خون بیماران دو گروه نشان نداد.
    نتیجه گیری
    تیوپنتال سدیم و پروپوفول به عنوان داروهای القای بیهوشی عمومی، تفاوت معنی داری از لحاظ تاثیر روی شرایط همودینامیک مادر در موقع لوله گذاری تراشه طی جراحی سزارین ندارند و می توان بسته به شرایط و تجربه متخصص بیهوشی، از هر دو دارو برای القاء بیهوشی در سزارین استفاده کرد.
    کلید واژگان: تیوپنتال سدیم, پروپوفول, بیهوشی عمومی, سزارین
    Akhavan Akbari G., Akhavan Akbari P.
    Background
    Cesarean is one of the most common surgery. Sodium thiopental and propofol are two populary used anesthetic induction agents that have different pharmacological and pharmachocinetic effects. Hemodynamic variables of patients such as heart rate and blood pressure are criterias for evaluation of drug effects on the patient's hemodynamic condition.The aim of this study is comparing the effects of propofo l and thiopental-Na as induction agents on the maternal homodynamic status.
    Methods
    In this double blind clinical trial study 60 pregnant women with ASA class I & II were studied. In a random way 30 patients received 2mg/kg propofol and the rest of them were given 4mg/kg of thiopental – Na. Pre and post-induction hemodynamic status of the patients were monitored noninvasively after tracheal intubations and during 12 minutes after that.Data were analyzed in SPSS software using descriptive and analytical statistics such as T-test, chi-square and ANOVA.
    Results
    The average mean of arterial pressure in group induced with propofol was 92/40 ± 7/5 and in group induced with thiopental 95/12 ± 8/12. The mean of basal heart rate in group induced with propofol was 91/83 ± 8/13 and in group induced with thiopental 98/33 ± 11/19. Statistical tests showed no significant difference between the maximum variations of heart rate and blood pressure in two groups of patients.
    Conclusions
    Thiopental and propofol have no significant differences on maternal hemodynamic conditions at the time of intubation during cesarean section and depending on conditions and experience of anesthesiologist both drugs can be used for induction of anesthesia in cesarean section.
  • قدرت اخوان اکبری، پوران اخوان اکبری، فریبا کهنمویی اقدم، مسعود انتظاری اصل
    زمینه و اهداف
    بی حسی رژیونال (اسپاینال و اپیدورال) روش انتخابی برای جراحی سزارین است و اغلب در جراحی سزارین الکتیو بکار می رود. در وضعیت اورژانس بی هوشی عمومی ترجیح داده می شود. هدف این مطالعه، مقایسه بین بیهوشی عمومی با تیوپنتال سدیم یا پروپوفول و بی حسی اسپاینال بر نمره آپگار نوزادان متولد شده با عمل سزارین می باشد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه آینده نگر، 75 بیمار حامله ترم کاندید جراحی سزارین، بطورتصادفی به سه گروه 25 نفره تقسیم شدند. گروه اول، تحت بی حسی اسپاینال با لیدوکائین 5% قرارگرفتند، گروه دوم بی هوشی عمومی با پروپوفول (mg/kg2) و گروه سوم بی هوشی عمومی با تیوپنتال سدیم (mg/kg5) دریافت کردند. نمره آپگار نوزادان ارزیابی شد و در هرگروه در دقایق 1، 5، 10 و 15 پس از تولد ثبت گردید. داده ها با نرم افزار 13 -SPSS و بوسیله آزمون ANOVA مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین آپگار نوزادی در دقیقه اول تولد درگروه های مختلف به ترتیب زیربود: پروپوفول 31/1±04/9، تیوپنتال سدیم 41/1±80/8 آنستزی اسپاینال 93/0 ± 12/9 (636/0(p=. نتیجه اندازه گیری های نمره آپگار در هرگروه، در پنجمین دقیقه پس از تولد به ترتیب زیراست: تیوپنتال سدیم 68/0± 72/ 9، پروپوفول 77/0±44/9 آنستزی اسپاینال 56/0± 68/9 (289/0(p=. نتایج اندازه گیری های مشابه در دقایق 10و15 به این ترتیب است: تیوپنتال سدیم 65/0± 80/ 9، با پروپوفول10 و آنستزی اسپاینال 20/0± 96/9 (166/0(p=، تیوپنتال سدیم 28/0± 92/ 9، پروپوفول 10 و آنستزی اسپاینال 10 (132/0(p=.
    نتیجه گیری
    بیهوشی عمومی با تیوپنتال سدیم یا پروپوفول و آنستزی اسپاینال تاثیر معنی داری برآپگار نوزاد ندارند.
    کلید واژگان: عمل سزارین, بی حسی اسپانیال, پروپوفول, تیوپنتال سدیم, نمره آپگار
    Godrat Akhvan Akbari, Pooran Akhvan Akbari, Fariba Kahnamoyi Agdam, Masood Entezari Asl
    Background And Objectives
    Regional anesthesia (spinal and epidural) is the method of choice for cesarean surgery, and frequency used during elective cesarean section. In emergent situation, general anesthesia is preferred. The aim of this study was to compare between general anesthesia and spinal anesthesia on neonate's Apgar score delivered by cesarean surgery.
    Materials And Methods
    In a prospective study, 75 patients who were candidate for cesarean section with term fetus were randomly divided into three groups each 25 patients. The first group underwent spinal anesthesia with 5% Lidocaine, second group received general anesthesia with propofol (2mg/Kg) and third one anesthetized generally with thiopental sodium (5mg/kg). Apgar score of neonates were evaluated and recorded in each group at 1,5,10 and 15 minutes after delivery. Data were analyzed with SPSS.13 software by ANOVA test.
    Results
    Average neonatal Apgar's in first minute of delivery in different groups was as the followings: propofol 9.04±1.31, sodium thiopental 8.80±1.41 and spinal anesthesia 9.12±0.93 (P=0.636).The result of apgar score measurements in each group at fifth minutes after delivery was as the following: sodium thiopental 9.72±0.67, propofol 9.44±0.77 and spinal anesthesia 9.68±0.56 (P=0.289). The results of the same measurements at 10th and 15th minutes are as the following succedingly: sodium thiopental: 9.80±0.65, propofol: 10 spinal anesthesia 9.96±0.20 (P=0.166) and sodium thiopental 9.92±0.28, propofol 10, spinal anesthesia 10(P=0.132).
    Conclusion
    General anesthesia with sodium thiopental or propofol and spinal anesthesia didnt have any significant effect on neonatal Apgar.
    Keywords: Cesarean section, Spinal anesthesia, Propofol, Thiopental sodium, Apgar score
  • محمدرضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، پرویز مولوی، پوران اخوان اکبری
    زمینه و هدف
    الکتروشوک درمانی یکی از روش های رایج در درمان انواع بیماری های روانی بوده و میزان تاثیر درمانی این روش ارتباط مستقیمی با طول مدت تشنج دارد. تعیین میزان تاثیر داروهای بیهوشی روی مدت تشنج ناشی از ECT و همینطور جلوگیری از عوارض همودینامیک آن حائز اهمیت است. در این مطالعه ما دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم را در القاء بیهوشی برای ECT مورد مقایسه قرار دادیم.
    روش کار
    در یک مطالعه آینده نگر، تصادفی و یک سویه کور تعداد 16 بیمار روانی در طی 72 جلسه ECT به صورت متناوب تحت بیهوشی با تیوپنتال سدیم و سوکسینیل کولین و یا پروپوفول و سوکسینیل کولین قرار گرفته و مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی تائید شده با Electroencephalography و تغییرات همودینامیک (تعداد ضربان قلب و فشار متوسط شریانی) و همچنین بروز عوارض مختلف ناشی از بیهوشی و ECT ثبت گردید. نتایج توسط نرم افزارآماری SPSS ویرایش 9 تحت آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی ناشی از ECT (Electroconvulsive therapy) در گروه پروپوفول کمتر از گروه تیوپنتال بود ولی از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود (p=0.318). میزان تغییرات مولفه های همودینامیک با پروپوفول کمتر بوده و میزان افزایش فشار متوسط شریانی بعد از تجویز داروها و بلافاصله بعد از ECT اختلاف معنی داری در دو گروه داشت (p=0.04). میزان شیوع سایر عوارض تنفسی و همودینامیک، تهوع، استفراغ و بیقراری در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند.
    نتیجه گیری
    پروپوفول جهت القاء بیهوشی در ECT از نظر مدت تشنج، تفاوت بارزی با تیوپنتال سدیم ندارد. بنابراین از نظر بالینی می توان از آن به جای داروهای دیگر در ECT استفاده نمود.
    Background and Objectives
    ECT is one of the most common methods in treatment of different types of psychological disorder. The effectiveness of this therapy has direct relation to the duration of convulsion. Knowing the rate of efficacy of anesthetic drugs over convulsion by ECT and preventing of hemodynamic complications are important. This study was conducted to compare effect of Propofol with Sodium Thiopental in the induction of anesthesia during ECT.
    Methods
    The subjects of this randomized, controlled and trial study were 16 patents with psychotic disorders. These patients received Sodium Thiopental and Succinylcholine or Propofol and Succinylcholine during 72 sessions of ECT. Duration of subjective and objective convulsion and hemodynamic changes (HR and MAP) as well as side effects of anesthesia and ECT was recorded. The collected data were analyzed by SPSS.
    Results
    Duration of subjective and objective convulsion was lower in Propofol taken group than Sodium Thiopental taken patients, but this difference was not statistically significant (p=0.32). The variation of hemodynamic parameter was lower among Propofol taken patients. We observed significant difference between two groups regarding to increase of arterial BP’ mean after taking drugs and immediately after ECT (p=0.04). There was not significant difference from view points of prevalence of respiratory, Hemodynamic complications, nausea, vomiting and restlessness between two groups.
    Conclusion
    Duration of convulsion in induction of anesthesia in ECT with Propofol and Sodium Thiopental was not different.
  • مقایسه اثر پروپوفول و تیوپنتال سدیم در القای بیهوشی برای الکتروشوک درمانی
    محمدرضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، پرویز مولوی، پوران اخوان اکبری
    زمینه وهدف
    الکتروشوک درمانی یکی از روش های رایج در درمان انواع بیماری های روانی بوده و میزان تاثیر درمانی این روش ارتباط مستقیمی با طول مدت تشنج دارد. تعیین میزان تاثیر داروهای بیهوشی روی مدت تشنج ناشی از ECT و همینطور جلوگیری از عوارض همودینامیک آن حائز اهمیت است. در این مطالعه ما دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم رادرالقاء بیهوشی برای ECT مورد مقایسه قرار دادیم.
    روش کار
    در یک مطالعه آینده نگر، تصادفی و یک سویه کور تعداد 16 بیمار روانی در طی 72 جلسه ECT به صورت متناوب تحت بیهوشی با تیوپنتال سدیم و سوکسینیل کولین و یا پروپوفول و سوکسینیل کولین قرار گرفته و مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی (EEG) (Electroencephalography) و تغییرات همودینامیک (تعداد ضربان قلب و فشار متوسط شریانی) و همچنین بروز عوارض مختلف ناشی از بیهوشی و ECT ثبت گردید. نتایج توسط نرم افزارآماری SPSS ویرایش 9 تحت آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی ناشی از ECT (Electroconvulsive therapy) در گروه پروپوفول کمتر از گروه تیوپنتال بود ولی از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود (318/0=p). میزان تغییرات مولفه های همودینامیک با پروپوفول کمتر بوده و میزان افزایش فشار متوسط شریانی بعد از تجویز داروها و بلافاصله بعد از ECT اختلاف معنی داری در دو گروه داشت (04/0=p). میزان شیوع سایر عوارض تنفسی و همودینامیک، تهوع، استفراغ و بیقراری در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند.
    نتیجه گیری
    پروپوفول جهت القاء بیهوشی در ECT ازنظر مدت تشنج، تفاوت بارزی با تیوپنتال سدیم ندارد. بنابراین از نظر بالینی می توان از آن به جای داروهای دیگر در ECT استفاده نمود.
  • مسعود انتظاری اصل*، قدرت اخوان اکبری، خاطره عیسی زاده فر
    زمینه و هدف
    با توجه به گسترش روز افزون اعمال جراحی سرپایی ومیزان بالای جراحی در افراد مسن، ریکاوری سریعتر و بدون عارضه بیماران جهت برگشت سریعتر بیمار به روال عادی زندگی کاملا ضروری است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی، مدت زمان بیداری از بیهوشی و میزان تهوع و استفراغ آن پس از استفاده از دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل در افراد مسن مورد مقایسه قرار گرفته است.
    روش کار
    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور بود و بر روی 40 بیمار مسن بالای 65 سال کاندیدای جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی انجام گردید. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم و در گروه اول، آلفنتانیل10 میکروگرم برای کیلوگرم و در گروه دوم رمی فنتانیل 5/ 0 میکروگرم برای کیلوگرم، یک دقیقه قبل از القای بیهوشی در عرض 30 ثانیه تزریق شد. هر دو گروه به روش یکسان تحت بیهوشی عمومی قرار گرفته و در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل 1 میکروگرم برای کیلوگرم در دقیقه برای گروه اول و رمی فنتانیل 1/ 0 میکروگرم در کیلوگرم در دقیقه برای گروه دوم استفاده شد. در انتهای عمل جراحی، فاصله زمانی بین ختم تجویز داروهای بیهوشی تا برگشت تنفس خود بخودی، باز کردن چشمها با تحریک، پاسخ کلامی و ترخیص از اتاق ریکاوری ثبت گردید، همچنین میزان بروز عوارض مرتبط با داروهای مخدر در ریکاوری، ثبت شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمون های آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    زمان برگشت تنفس خود بخودی در گروه آلفنتانیل 2 دقیقه و در گروه رمی فنتانیل3/3 دقیقه بودکه هرچنداین زمان در گروه آلفنتانیل1/ 3 دقیقه کوتاهتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. زمان باز کردن چشم ها با تحریک، برگشت پاسخ کلامی و ترخیص از ریکاوری در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت. میزان بروز تهوع و استفراغ درریکاوری درگروه رمی فنتانیل 30% ودر گروه آلفنتانیل 5% بود که از نظر آماری اختلاف معنی دار بود(p<0/05).
    نتیجه گیری
    زمان ریکاوری بین دو داروی آلفنتانیل و رمی فنتانیل، اختلاف معنی داری با هم نداشت، ولی میزان تهوع و استفراغ در گروه رمی فنتانیل به طور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل بود.
    کلید واژگان: آلفنتانیل, رمی فنتانیل, ریکاوری, تهوع و استفراغ, جراحی کاتاراکت
    Entezariasl M. *, Akhavan Akbari G., Isazadeh Far Kh
    Background and Objective
    With consideration the daily increased development of outpatient surgeries and high rate of these operations in elderly patients, rapid and safe recovery of patients for coming back to daily life is necessary. In this clinical trial study recovery time and nausea and vomiting after the use of two rapid-onset narcotic, alfentanil and remifentanil in elderly patients has been compared.
    Methods
    In this double-blind clinical trial 40 elderly patients (age above 65) candidated to cataract surgery with general anesthesia were studied. The patients were divided randomly into two groups and for first group alfentanil was injected 10 g/kg and for second group remifentanil 0.5 g/kg during 30 seconds one minute before induction. Both two groups were under general anesthesia with same method and during the anesthesia first group took infusion of alfentanil 1 g/kg/min and second group remifentanil 0.1 g/kg/min. At the end of surgery the time intervals between end of anesthesia drug adminstration and autonomic respiration, eyes opening with stimulation, verbal response and discharge of recovery room, also the incidence of complications related to narcotic drugs especially nausea and vomiting were recorded. The data were analyzed in SPSS software using descriptive and analytical statistics as T-test, chi square and ANOVA.
    Results
    The time of autonomic respiration in alfentanil group was 2 minutes and in remifentanil group 3.3 minutes,this time in alfentanil groupe1.3 minutes shorter but the difference was not significant. The time of eyes opening with stimulation, verbal response and discharge of recovery room were not significantly different. During recovery incidence of nausea and vomiting in remifentanil group (30% of patients) was significantly more than alfentanil group (5% of patients) (P<0.05).
    Conclusion
    The time of recovery between alfentanil and remifentanil group was not significantly different, but incidence of nausea and vomiting in remifentanil group was higher than alfentanil group significantly.
    Keywords: Alfentanil, Remifentanil, Recovery, Nausea, Vomiting, Cataract Surgery, Elderly
  • مسعود انتظاری اصل*، خاطره عیسی زاده فر، قدرت اخوان اکبری
    زمینه و هدف
    تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت از شایعترین عوارض بعد از بیهوشی بوده و روش های مختلفی برای پیشگیری از این عارضه مورد استفاده قرار می گیرد. در مطالعه حاضر تاثیر استفاده قبل از عمل از متوکلوپرامید (10 میلی گرم)، دگزامتازون (8 میلی گرم) و ترکیب این دو دارو در کاهش میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت با بیهوشی عمومی وریدی مورد بررسی قرار گرفته و با گروه دارونما مقایسه شده است.
    روش کار
    در این کارآزمایی بالینی دوسوکور یکصد بیمار داوطلب جراحی کاتاراکت به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شده اند. در گروه (P) دارونما cc2 سالین نرمال، در گروه (M) متوکلوپرامید 10 میلی گرم، در گروه (D) دگزامتازون 8 میلی گرم و در گروه (M+D) متوکلوپرامید 10 میلی گرم بعلاوه دگزامتازون 8 میلی گرم یک دقیقه قبل از القای بیهوشی تزریق گردید. بیماران بصورت یکسان داروهای بیهوشی دریافت کرده و پس از لوله گذاری تراشه تحت انفوزیون پروپوفول قرار گرفتند. پس از خاتمه عمل جراحی بروز تهوع و استفراغ در اطاق ریکاوری و همچنین 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفته و در فرمهای اطلاعات بیماران ثبت شد. نهایتا اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بدنبال استفاده از این داروها میزان تهوع در ریکاوری از 44% در گروه دارونما به 20% در گروه متوکلوپرامید، 16% در گروه دگزامتازون و 8% در گروه ترکیب متوکلوپرامید و دگزامتازون کاهش یافته و میزان استفراغ از 20% در گروه دارونما به 4% در گروه متوکلوپرامید، 4% در گروه دگزامتازون و صفر درصد در گروه ترکیب این دو دارو کاهش یافته است که در هر دو مورد میزان تاثیر ترکیب دو داروی متوکلوپرامید و دگزامتازون در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل معنی دار بوده است (p<0/05). بررسی 24 ساعته تهوع و استفراغ نیز نتایج مشابهی داشته است.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه حاضر استفاده ترکیبی از 10 میلی گرم متوکلوپرامید به علاوه 8 میلی گرم دگزامتازون قبل از القای بیهوشی بصورت چشمگیری میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل را کاهش داده و برای گروه های در معرض خطر این عارضه سودمند می باشد.
    کلید واژگان: تهوع و استفراغ بعد از عمل, متوکلوپرامید, دگزامتازون, جراحی کاتاراکت
    Entezariasl M.*, Isazadefar K., Akhavanakbari G
    Background and Objectives
    Postoperative nausea and vomiting are among the main complication after anesthesia and various methods are used for the prevention of this complication. In this study, the effect of the pre induction use of 10mg Metoclopramide’ 8 mg Dexamethasone and the combination of the both, on decreasing in the rate of nausea and vomiting after cataract surgery in intravenous anesthesia is compared with placebo.
    Methods
    In this double blind clinical trial, one hundred patients of cataract surgery who are appropriate for this study were, randomly divided in to four groups. In the group of placebo (P), 2cc normal saline, in group (M), 10mg metoclopramide, in group (D), 8mg Dexamethasone, and in group (M+D), 10mg metoclopramide and 8 mg Dexamethasone, one minute before the induction of anesthesia was injected. Patients were received the anesthetic drugs in the sameway and after the tracheal intubation infusion of propofol was started. After the end of surgical operation, the appearance of nausea and vomiting in the recovery room and also 6 and 24 hours after the surgery are recorded in the patient's information forms. Finally the data were analysed by statistical software of SPSS and the statistical tests.
    Results
    After the use of these drugs, the rate of nausea in the recovery room decreased from 44% in placebo to 20% in metoclopromide group, 16% in Dexamethasone group, and 8% in combination of metoclopromide and Dexamethasone; and the rate of vomiting decreased from 20% in placebo group to 4% in metoclopromide group, 4% in Dexamethasone group, and 0% in combination of these two drugs, both the nausea and vomiting the effect of combination of metoclopromide and Dexamethasone in decreasing of postoperative mausea and vomiting was significant (P<0.05). The 24 hour following of nausea and vomiting, also had the same results.
    Conclusion
    With regrard to the results of this study, implication of the combination of 10mg metoclopromide and 8mg Dexamethasone before the induction of anesthesia remarkably decreased the rate of postoperative nausea and vomiting and is useful for the high risk groups for this complication especially in out patient surgery.
    Keywords: Postoperative nausea, vomiting, metoclopromide, Dexamethasone, Cataract Surgery
  • مسعود انتظاری اصل، منوچهر خوش باطن، قدرت اخوان اکبری، فیروز امانی
    زمینه و اهداف
    لزوم ریکاوری سریع و بدون عارضه بیماران جهت برگشت به روال عادل زندگی در کنار گسترش روزافزون اعمال جراحی سرپایی مساله ای است که نیازمند توجه می باشد. این مطالعه به مقایسه بین مدت زمان ریکاوری و میزان تهوع و استفراغ بعداز عمل جراحی پس از استفاده از انفوزیون دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل در حین بیهوشی افراد مسن می پردازد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی دوسویه کور، 40 بیمار مسن کاندیدای جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران بصورت تصادفی در دو گروه 20 نفره تقسیم و در هر گروه آلفنتانیل و یا رمی فنتانیل یک دقیقه قبل از القای بیهوشی در عرض 30 ثانیه تزریق شد. هر دو گروه به روش یکسان تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند و در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل برای گروه اول و رمی فنتانیل برای گروه دوم استفاده شد.در انتهای بیهوشی فاصله زمانی بین ختم بیهوشی تا برگشت تنفس خود بخودی، باز کردن چشم ها با تحریک، پاسخ کلامی، میزان تهوع و استفراغ در ریکاوری و زمان ترخیص از ریکاوری ثبت شد.
    یافته ها
    زمان برگشت تنفس خود بخودی در گروه آلفنتانیل نسبت به گروه رمی فنتانیل 1.3 دقیقه کوتاهتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (P=0.08). زان باز کردن چشم ها با تحریک، برگشت پاسخ کلامی و ترخیص از ریکاوری در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت. میزان تهوع و استفراغ در ریکاوری در گروه رمی فنتانیل بطور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل بود (به ترتیب 30% در مقابل 5% بیماران با (P=0.045.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن اینکه پس از انفوزیون دارو در گروه آلفنتانیل نسبت به گروه رمی فنتانیل برگشت تنفس خود بخودی سریعتر بوده و مخصوصا میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل در گروه آلفنتانیل به طور معنی داری کمتر از گروه رمی فنتانیل بود، انفوزیون آلفنتانیل به عنوان داروی مخدر در حین بیهوشی افراد مسن مخصوصا در اعمال جراحی سر پایی پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: آلفنتانیل, رمی فنتانیل, زمان ریکاوری, تهوع و استفراغ
  • قدرت اخوان اکبری، مسعود انتظاری اصل، فیروز امانی
    زمینه و هدف
    لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه می تواند موجب پاسخهای همودینامیک به شکل افزایش فشار خون و ضربان قلب و همینطور سبب بی نظمی ضربان قلب و ایسکمی میوکارد گردد. این تغییرات در افراد مسن می توانند تهدید کننده زندگی باشند. مطالعه حاضر به صورت کار آزمایی بالینی جهت مقایسه اثرات دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل بر پاسخ های همودینامیک به القای بیهوشی و لوله گذاری تراشه در افراد مسن به انجام رسید.
    روش کار
    مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 40 بیمار 65 سال و بالاتر که کاندید عمل جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی بودند، انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم شدند. در گروه اول، آلفنتانیل 10 میکروگرم بر کیلوگرم و در گروه دوم رمی فنتانیل 5/0 میکروگرم بر کیلوگرم قبل از القای بیهوشی تزریق شد. هر دو گروه در روش بیهوشی به جز مخدرها یکسان بودند. در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل 1 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه برای گروه اول و رمی فنتانیل 1/0 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه برای گروه دوم استفاده شد. تغییرات همودینامیک شامل ضربان قلب، فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و فشار متوسط شریانی اندازه گیری و در هشت نوبت، قبل از القای بیهوشی، بعد از تزریق داروها، بعد از لوله گذاری تراشه و در پنج نوبت در حین بیهوشی ثبت گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    بلافاصله پس از تزریق داروهای مخدر، تمام متغیرهای همودینامیک کاهش یافت. با این وجود کاهش فشار خون دیاستولی بطور معنی داری در گروه رمی فنتانیل بیشتر از گروه آلفنتانیل بود (p<0/05). پس از لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه، تمام متغیرهای همودینامیک دچار افزایش شدند و در طی کمتر از ده دقیقه به تدریج کاهش پیدا کردند. فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و متوسط فشار شریانی این کاهش بطور معنی داری در گروه رمی فنتانیل بیشتر از گروه آلفنتانیل بود (p<0/05). اگر چه ضربان قلب در چند دقیقه پس از لوله گذاری کاهش یافت ولی این کاهش در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت (p>0/05). میزان استفاده از داروی افدرین برای جبران افت شدید فشار خون در گروه رمی فنتانیل (11 بیمار) بطور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل (4 بیمار) بود. (p<0/05).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه، رمی فنتانیل بیشتر از آلفنتانیل تغییرات همودینامیک ناشی از لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه را کاهش می دهد. با این وجود رمی فنتانیل در برخی موارد در طی بیهوشی منجر به افت فشار خون می گردد. افزایش تعداد ضربان قلب پس از لارنگوسکوپی ولوله گذاری تراشه بین دو دارو تفاوت مهمی با هم نداشت.
    کلید واژگان: آلفنتانیل, رمی فنتانیل, همودینامیک, لارنگوسکوپی, لوله گذاری تراشه
    Ghodrat Akhavan Akbari, Masoud Entezariasl, Firooz Amani
    Background And Objectives
    Laryngoscopy and tracheal intubation could lead to hemodynamic responses in the from of hypertension and tachycardia as well as arrhythmia and myocardial ischemia. This alterations can be life-threatening particularly in elderly people. This clinical trial compared the effects of two rapid-onset narcotics, Alfentanil and Remifentanil, on the hemodynamic responses to the induction and tracheal intubation in elderly patients.
    Methods
    This double-blind clinical trial was conducted on 40 subjects aged 65 and above. They were candidate of cataract surgery under general anesthesia. The patients were randomly allocated to two groups of 20. The first group, was gaiven Alfentanil 10 m g/kg and for second group Remifentanil 0.5 m g/kg was injected prior to the induction of anesthesia. Both groups were similiar in the method of anesthesia except in narcotics. The first group was infused with Alfentanil 1 m g/kg/min and Remifentanil 0.1 m g/kg/min was used for the second group. Hemodynamic variations including heart rate, systolic, diastolic and mean arterial blood pressure were measured and recorded eight times (before induction, aften injection, after intubation and five times during anesthesia). Data were analyzed with SPSS software using descriptive and analytical statistics such as T-test, chi squre and ANOVA.
    Results
    Immediately after injection of narcotic drugs, all hemodynamic variants decreased. Howerver diastolic blood pressure in Remifentantil group significantly more than Alfentanil group (P<0.05). After laryngoscopy and tracheal intubation all hemodynamic variants increased and slowly decreased in less than 10 minutes. Systolic, diastolic and mean arterial blood pressure decreased significantly in remifentanil group than alfentanil group (P<0.05). Although heart rate decreased during few minutes after intubation, there was not significant difference between two groups regarding this decrease (P>0.05). Ephedrin was used to treat severe hypotention in those under Remifentanil (11 patients) more than those under Alfentanil (4 patients) (P<0.05).
    Conclusions
    According to the resukts of this study Remifentanil could prevent hemodynamic variation induced by laryngoscopy and treacheal intubation more than Alfentanil. However in some cases Remifentanil leads to hypotension during anesthesia. There is no important difference between two drugs in increasing heat rate after laryngoscopy and intubation.
    Keywords: Alfentanil, Remifentanil, Hemodynamic, Laryngoscopy, Tracheal Intubation
  • قدرت اخوان اکبری
    سوکسینیل کولین یک شل کننده عضلانی دپلاریزان می باشد که برای لوله گذاری سریع تراشه در بیهوشی عمومی به کار می رود. طول اثر این دارو به دلیل هیدرولیز توسط پسودوکولین استراز پلاسما کوتاه می باشد. برخی عوامل می توانند باعث کاهش فعالیت این آنزیم در بدن گردند. گاهی نیز بیمار فرم غیر طبیعی از آنزیم را دارد که منجر به طولانی شدن اثر سوکسینیل کولین و آپنه طولانی مدت می گردد. بیماران مورد بحث یک مرد 55 ساله و یک خانم 57 ساله بودند که پس از تزریق سوکسینیل کولین دچار آپنه طولانی مدت شدند (8-4 ساعت) و پس از ادامه تهویه مکانیکی بهبودی کامل پیدا کردند.
    کلید واژگان: آپنه, سوکسینیل کولین, پسودوکولین استراز
    Succinylcholine is a depolarising muscle relaxant that is used for rapid tracheal intubation in general anesthesia. It is a short-acting drug which is hydrolyzed by plasma cholinesterase. Some factors can decrease the activity of this enzyme in body. Some patients may have abnormal form of this enzyme that leads to prolonged duration of action and apnea. The subjects of this research were a male (55) and a female (57) who had prolonged apnea after administration of succinylcholine (4-8h), and they improved completely after mechanical ventilation.
    Keywords: Apnea, Succinylcholine, Pseudocholinesterase
  • مقایسه اثر میدازولام ولیدو کائین برروی پاسخ همو دینامیک به لوله گذاری تراشه
    قدرت اخوان اکبری، عبدالرسول حیدری، شکوه صدر عضدی
    زمینه و هدف
    لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه می تواند باعث تاکیکاردی، افزایش فشار خون و دیس ریتمی و ایسکمی میوکارد شود. در این مطالعه تاثیر میدازولام و لیدوکائین بر پاسخ همودینامیک به لوله گذاری تراشه بررسی شده است.
    روش کار
    در این مطالعه، 52 بیمار کلاس یک ASA (American Society of Anesthesia)، در سنین 20 تا 50 سال و کاندید عمل جراحی انتخابی فتق اینگوینال با بیهوشی عمومی، بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. برای تمامی بیماران سرم نرمال سالین یا رینگر (ml/ kg 5)، 10-5 دقیقه قبل از القای بیهوشی تجویز شد و سپس بیماران بمدت سه دقیقه پره اکسیژنه شدند. گروه یک، میدازولام (mg/kg 05/0) و گروه دو لیدوکائین (mg/kg 5/1) سه دقیقه قبل از لوله گذاری تراشه دریافت کردند. القای بیهوشی با فنتانیل (μg 100) و تیوپنتال سدیم (mg/kg 5) داده شد و لوله گذاری تراشه به کمک ساکسینیل کولین (mg/kg 5/1) صورت گرفت. حفظ بیهوشی با هالوتان (75/0-5/0درصد) و نسبت های مساوی از نیتروس اکساید و اکسیژن بر قرار گردید. فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، فشار متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب قبل از پیش داروها (میدازولام و لیدوکائین)، لوله گذاری و دو و پنج دقیقه پس از لوله گذاری اندازه گیری و ثبت شد. سپس با استفاده از آزمون تی زوج و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده ها صورت گرفت.
    یافته ها
    فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، فشار متوسط شریانی و تعداد ضربان قلب پس از لوله گذاری تراشه در دو گروه نسبت به مقادیر پایه افزایش یافت. اختلاف افزایش فشار خون دیاستولیک و فشار متوسط شریانی بین دو گروه معنی دار بود (05/0 p<)، ولی اختلاف افزایش فشار خون سیستولیک و ضربان قلب بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. افزایش فشار خون دیاستولیک و فشار متوسط شریانی بصورت معنی داری در گروه یک بیشتر از گروه دو بود (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    میدازولام از نظر بالینی به اندازه لیدوکائین در کنترل پاسخ همودینامیک به لوله گذاری تراشه موثر بود بنابراین می توان از آن به عنوان جایگزین لیدوکائین در لوله گذاری تراشه استفاده نمود و از مزایای ایجاد فراموشی، ضد اضطراب و بی قراری آن بهره مند شد.
    کلید واژگان: میدازولام, لیدوکائین, لوله گذاری تراشه, همودینامیک
    A Comparison of the Effect of Midazolam and Lidocaine on Hemodynamic Response to Endotracheal Intubation
    Ghodrat Akhavan Akbary, Abdolrasool Heidari, Shokouh Sadr Azodi
    Background and Objectives
    Laryngoscopy and tracheal intubation may lead to tachycardia, hypertension and dysrhythmia or myocardial ischemia. In this double blind study, the effects of midazolam and lidocaine on hemodynamic response to endotracheal intubation have been examined.
    Methods
    52 ASA class one patients, aged 20-50, who were candidate for elective inguinal hernia surgery with general anesthesia, were randomly assigned to two groups. All patients received normal saline or Ringer's lactate solution (5ml/kg) about 5-10 minutes before induction of anesthesia and were preoxygenated for 3 minutes. Group 1 received midazolam (0.05 mg/kg) and group 2 received lidocaine (1.5 mg/kg) during 3 minutes prior to intubation. Anesthesia was induced with fentanyl (100 µ g) and thiopental (5 mg/kg) and trachea was intubated by the aid of succinyl choline (1.5 mg/kg). Anesthesia was maintained with halothane (0.5-0.75%) and equal proportions of nitrous oxide and oxygen. Systolic and diastolic blood pressure, mean arterial pressure (MAP) and heart rate were recorded before premedication and intubation, as well as immediately two and five minutes after intubation. The data were analyzed by SPSS software using paired t-test.
    Results
    After intubation Systolic and diastolic blood pressure, MAP and heart rate increased in both groups compared to the baseline values. The difference in increasing diastolic blood pressure and MAP between the two groups was significant (p<0.05), but the difference in increasing systolic blood pressure and heart rate between two groups was not statistically significant. The increase in diastolic blood pressure and MAP in group 1 was significantly more than group 2 (p<0.05).
    Conclusion
    Clinically, midazolam was as much effective as lidocaine in controlling response to intubations. Consequently it can be used as an alternative lidocaine in intubations. It has also other priorities such as amnesia, anti-anxiety and anti-agitation.
    Keywords: Midazolam, Lidocaine, Intubation, Hemodynamic
  • محمدرضا قدرتی، قدرت اخوان اکبری، فیروز امانی شهناز رحیمی وهمکاران
    زمینه و هدف
    بی حسی ناحیه ای روش انتخابی در جراحی سزارین می باشد، ولی در سزارین اورژانسی معمولا بیهوشی عمومی انتخاب می شود. داروهای خواب آور داخل وریدی که در القای بیهوشی عمومی استفاده می شوند به سرعت از جفت عبور کرده باعث دپرسیون جنین می شوند. باتوجه به شیوع بالای بیهوشی عمومی در ایران نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه وجود دارد. هدف از این مطالعه، مقایسه دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم از نظر تاثیر بر آپگار نوزاد و وضعیت همودینامیک مادر و معرفی داروی مناسبتر برای القای بیهوشی در سزارین می باشد.
    روش کار
    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سو کور بود و بر روی 60 نفر از زنان حامله کاندید سزارین که جنین طبیعی و ترم داشته و در کلاس I یا II ASA (American Society of Anesthesiology) بودند، انجام گردید. نمونه ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه 30 نفره دریافت کننده تیوپنتال سدیم mg/kg 4 و پروپوفول mg/kg 2 قرار گرفتند. شرایط همودینامیک بیماران قبل و بعد از القا و لوله گذاری تراشه و تا 12 دقیقه بعد از لوله گذاری اندازه گیری شد. زمان های القای بیهوشی تا خروج نوزاد (قطع بند ناف) و برش رحم تا خروج نوزاد ثبت شد. آپگار نوزادان بعد از تولد در دقایق 1، 5، 10و 15 از طریق معاینه بالینی تعیین گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمونهای آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    آپگار نوزادان دو گروه در زمان های 1، 5، 10و 15 تفاوت معنی داری نشان نداد (دقیقه 1 پروپوفول 2/2 ± 1/7 و تیوپنتال 8/1± 4/7، دقیقه 5 پروپوفول7/0± 2/9، تیوپنتال 9/0± 1/9(. حداکثر نوسانات ضربانات قلب و فشار خون مادران نیز در دو گروه تفاوت معنی دار نداشته است. زمان های القای بیهوشی تا خروج نوزاد (زیر 8 دقیقه) و برش رحم تا خروج نوزاد (زیر 130 ثانیه) نیز در دو گروه مشابه بود.
    نتیجه گیری
    تیوپنتال سدیم و پروپوفول به عنوان داروی القای بیهوشی عمومی در جراحی سزارین تفاوت معنی داری از لحاظ تاثیر روی نمره آپگار نوزاد و شرایط همودینامیک مادر ندارند.
    کلید واژگان: سزارین, بیهوشی عمومی, تیوپنتال سدیم, پروپوفول, آپگار نوزاد
    Mohammadreza Ghodraty, Ghodrat Akhavan Akbari, Firooz Amani, Shahnaz Rahimi, Nasrin Shahab
    Background and Objective
    Regional anesthesia is a method of choice in cesarean section. But in emergency cesarean sections general anesthesia is usually preferred. On the other hand, intravenous sedative drugs used in general anesthesia induction rapidly crosses the placenta and result in fetal depression. Because of higher prevalence of general anesthesia in Iran it is reasonable to conduct more researches in this field. This study set out to compare the effects of Propofol and Thiopental-Na as induction agents on the neonatal Apgar score and maternal hemodynamic status.
    Methods
    In this double blind clinical trial 60 pregnant women with ASA class I & II were studied. In a random way 30 patients received 2mg/kg Propofol and the rest of them were given 4mg/kg of Thiopental-Na. All these subjects had full term and normal fetus. Pre and post-induction status of the patients was monitored noninvasively after tracheal intubations and during 12 minutes after that. Also time intervals between induction and birth (cord clipping) and between uterus incision and birth were measured. Apgar score of neonates was evaluated through clinical examination in 1st, 5th, 10th and 15th minutes after birth. The data were analyzed in SPSS software using descriptive and analytical statistics such as T-test, chi-square and ANOVA.
    Results
    Apgar score in different times (1.5,10&15 minute) had no significant difference between two groups. (In the 1st minute Propofol was 7.1 ± 2.2 and Thiopental was 74 ± 1.8, in the 5th minute Propofol was 9.2 ± 0.7 and Thiopental was 9.1 ± 0.9) Maximum variation of heart rate and blood pressure in two groups were not significantly different. The time intervals between induction and birth (less than 8 minutes) on the one hand and uterus incision and birth(less than 130 seconds) on the other were similar in two groups.
    Conclusions
    Thiopental-Na and Propofol can be used with similar results for induction of general anesthesia in cesarean section.
    Keywords: Cesarean Section, General Anesthesia, Thiopental, Na, Propofol, Neonatal Apgar
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • قدرت اخوان اکبری
    قدرت اخوان اکبری
    دانشیار بیهوشی، دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال