به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

لادن واقف

  • ندا پورحقیقی، اعظم زرنشان*، لادن واقف
    زمینه و هدف

    اختلالات قاعدگی یکی از مهم ترین علل ناباروری محسوب می شوند. اطلاعات دقیقی در خصوص رابطه استرس روانی و سطوح کورتیزول و فعالیت بدنی با اختلالات قاعدگی وجود ندارد. هدف مطالعه حاضر مقایسه اختلالات قاعدگی و ارتباط آن با استرس، کورتیزول و سطح فعالیت بدنی در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار بود.

    روش تحقیق: 

    در این مطالعه مورد-شاهدی تعداد 60 دختر جوان 18 تا 25 ساله حداقل با دو اختلال قاعدگی در دو گروه ورزشکار (VO2max> 40، 30 نفر) و غیر ورزشکار (30 نفر) با ارزیابی انواع اختلالات قاعدگی، پرسشنامه سطح فعالیت بدنی بک، پرسشنامه استرس درک شده کوهن و سطح کورتیزول بزاق مقایسه شدند.

    یافته ها

    شیوع اختلالات قاعدگی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0P). سطح فعالیت بدنی بالا در دختران غیر ورزشکار همراه با کاهش بروز اختلال دیسمنوره و کاهش استرس و کورتیزول بود (05/0>P). در دختران ورزشکار مدت زمان بالای فعالیت طی یک روز و فرکانس بالای تمرینات به ترتیب همراه با افزایش خطر بروز آمنوره و کاهش خطر بروز متروراژی بود، از طرفی سابقه فعالیت ورزشی رابطه منفی معنی داری با سطح استرس و کورتیزول داشت (05/0>P).

    نتیجه گیری

    سطح فعالیت بدنی بالا در دختران غیرورزشکار و سابقه ورزشی بالا در دختران ورزشکار می تواند در کاهش کورتیزول و استرس و در نتیجه کاهش رخداد برخی اختلالات قاعدگی موثر باشد. در دختران ورزشکار مدت بالای تمرینات ورزشی طی یک روز بهتر است جهت پیشگیری از رخداد برخی اختلالات قاعدگی توسط مربیان و ورزشکاران مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: کورتیزول, اختلالات قاعدگی, فعالیت بدنی, استرس روانی
    Neda Pourhaghighi, Azam Zarneshan*, Ladan Vaghef
    Background and Aims

    Menstrual disorders contribute significantly to infertility. The relationship between psychological stress, cortisol levels, physical activity, and these disorders remains unclear. The aim of this study was to compare menstrual disorders and their association with stress, cortisol, and physical activity in female athletes and non-athletes.

    Materials and Methods

    In this case-control study, a total of 60 young girls aged 18 to 25, each with at least two menstrual disorders, were evaluated in two groups: athletes (VO2max > 40, 30 participants) and non-athletes (30 participants). We assessed the type of menstrual disorder, level of physical activity, perception of stress using the Cohen scale, and salivary cortisol levels.

    Results

    There was no significant difference in the prevalence of menstrual disorders between the two groups (P<0.05). Dysmenorrhea and menorrhagia were common in both groups. However, hypomenorrhea and amenorrhea were more common in athletic girls with high cortisol levels, while oligomenorrhea was more common in non-athletic girls with high stress (P<0.05). In non-athletic girls, a higher level of physical activity correlated with a decrease in dysmenorrhea, stress, and cortisol levels (P<0.05). In female athletes, longer daily training and higher training frequency were associated with an increased risk of amenorrhea and a reduced risk of metrorrhagia, respectively. Conversely, there was a significant negative correlation between a history of exercise and stress and cortisol levels (P<0.05).

    Conclusion

    A high level of physical activity in non-athletic girls and a long history of sports in athletic girls may be effective in reducing cortisol and stress and thus reducing the incidence of some menstrual disorders. For female athletes, prolonged daily exercise should be more considered by coaches and athletes to prevent the occurrence of some menstrual disorders.

    Keywords: Cortisol, Menstrual Disorders, Physical Activity, Psychological Stress
  • لادن واقف، زهرا خلیلی*، مهران سلیمانی
    هدف

    افراد با اختلال طیف اتیسم در انعطلف پذیری شناختی دچار مشکل هستند به طوری که زندگی روزمره آنها نیز تحت تاثیر عواقب این مشکل قرار گرفته است. این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. مواد و

    روش

    پژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که با اختلال طیف اتیسم بودند و به مرا کز و کلینیک های درمانی شهر ارومیه 1401 - 1402 مراجعه کرده بودند. سی کودک با اختلال طیف اتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به 2 گروه آزمایشی 15 نفر و گواه 15 نفر به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آندی قطب مثبت به مدت 15 دقیقه روی سر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و به طور قابل توجهی باعث بهبودی انعطاف پذیری شناختی شده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اتیسم در حوزه انعطاف پذیری شناختی دارند، روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان مکمل سودمندی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی آنان باشد.

    کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, انعطاف پذیری شناختی, تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای, کودکان
    Ladan Vaghef, Zahra Khalili*, Mahran Solymani
    Background and purpose

    People with autism spectrum disorder have problems with cognitive flexibility so that their daily life is also affected by the consequences of this problem.. This research was conducted with the aim of the effectiveness of transcranial direct electrical stimulation on the cognitive flexibility of children with autism spectrum disorder.

    Materials and methods

    The research was semi-experimental and according to the pre-test-post-test design. The statistical population of the research included all children aged 7 to 10 years who were suffering from autism spectrum disorder and had referred to treatment centers and clinics in Urmia city in 1401-1402. 30 children with autism were purposefully selected and randomly divided into two groups (15 people in the experimental group and 15 people in the control group). Subjects in the experimental group were subjected to transcranial anodic direct current (positive pole) stimulation on the head for 15 minutes. Research tools included Gilliam's autism diagnosis scale, Wisconsin card sorting test. To analyze the research data, multivariate covariance analysis method was used in SPSS software version 23.

    Results

    The results showed that transcranial direct current stimulation method was effective on cognitive flexibility and significantly improved cognitive flexibility.

    Conclusion

    Considering the problems that autistic children have in the field of cognitive flexibility, transcranial direct current stimulation can be a useful supplement to improve the cognitive flexibility of autistic children.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder, Cognitive Flexibility, Transcranial Direct Current
  • لادن واقف، سید حامد حسین پور خاقانی*
    زمینه و هدف

    همه گیر بودن بیماری کرونا در کل کشورهای جهان، به دلیل ماهیت مبهم، پیش‏بینی ناپذیری و غیرقابل کنترل بودن، زمینه را برای گسترش انواع مشکلات رفتاری و روان‏شناختی فراهم کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری آموزش مجازی با بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) دانشجویان و با در نظر گرفتن نقش میانجی‏ سلامت روان‏شناختی و انگیزش یادگیری انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری این پژوهش توصیفی و مبتنی بر مدل‏یابی معادلات ساختاری، کلیه ی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مشغول به تحصیل (1401-1400)  بودند که با روش نمونه ‏گیری در دسترس به تعداد 363 نفر انتخاب و به پرسشنامه ‏های نگرش به آموزش مجازی (وطن پرست و همکاران 1395)، انگیزش یادگیری (کاشیف و همکاران 2013)، سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972) و معدل تحصیلی پاسخ دادند. جهت محاسبه شاخص های توصیفی و همبستگی از نرم افزار SPSS، و برای مدل‏یابی معادلات ساختاری نیز، از نرم افزارAMOS  استفاده شد

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد بین آموزش مجازی و بازده شناختی (عملکرد تحصیلی) رابطه معنی‏داری وجود ندارد (اندازه اثر= 12/0- و 10/0=P). با توجه به مسیرهای پیش‏بینی شده، اثرهای مستقیم آموزش مجازی بر سلامت روان‏شناختی 45/0- (05/0<p)، سلامت روان‏شناختی بر عملکرد تحصیلی 18/0 (05/0<p)، آموزش مجازی بر انگیزش یادگیری 23/0- (05/0<p)، انگیزش یادگیری بر عملکرد تحصیلی 34/0 (05/0<p) معنی دار بود. همچنین با درنظر گرفتن نقش میانجی انگیزش یادگیری و سلامت روان‏شناختی بر عملکرد تحصیلی نیز، اندازه اثر استاندارد 15/0- (05/0<p) بود که نشان از معنی‏داری این مسیر غیر مستقیم دارد.

    نتیجه گیری

    مبتنی بر نتایج می‏توان گفت که انگیزش یادگیری و سلامت روان‏شناختی نقش میانجی منفی معنی‏داری در ارتباط بین آموزش مجازی و بازده شناختی(عملکرد تحصیلی) دارد.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, بازده شناختی, سلامت روان شناختی, انگیزش یادگیری
    Ladan Vaghef, Seyed Hamed Hosseinpour Khaghani*
    Aim and Background

    The epidemic of corona disease in all the countries of the world, due to its vague, unpredictability and uncontrollable nature, has provided the ground for the spread of all kinds of behavioral and psychological problems.The present study was conducted with the aim of investigating the structural relationships of virtual education with students' cognitive outcome(academic performance) and considering the mediating role of psychological health and learning motivation.

    Methods and Materials: 

    The statistical population of this descriptive research based on structural equation modeling was all the students of Shahid Madani University of Azerbaijan (2021-2022) who were selected by the available sampling method in the number of 363 people and answered Questionnaires of attitude towards virtual education (Vatanparast et al. 2015), learning motivation (Kashifet al. 2013), general health (Goldberg, 1972) and Academic average. SPSS software was used to calculate descriptive and correlation indices, and AMOS software was used to model structural equations.  

    Findings

    The results of the survey showed that there is no significant relationship between Virtual education and cognitive outcome (academic performance) (effect size: -0.12 and P:0.10). According to the predicted paths, the direct effects of virtual Education on psychological health -0.45 (P<0.05), psychological health on academic performance 0.18 (P<0.05), virtual Education on learning motivation -0.23 (P<0.05), learning motivation was significant on academic performance (P<0.05) 0.34. Also, considering the mediating effect of learning motivation and psychological health  on cognitive outcome (academic performance) , the standard effect size It was -0.15 (P<0.05), which shows the significance of this indirect path.

    Conclusions

    Based on the results, it can be said that learning motivation and psychological health have a significant negative mediating role in the relationship between virtual education and cognitive outcome (academic performance).

    Keywords: Virtual education, cognitive outcome, psychological health, learning motivation
  • علی قائمی، لادن واقف، بهزاد شالچی *
    زمینه

    موفقیت فیلم های ترسناک، مورد توجه بودن جنایات خشن و شیوع خشونت در اخبار نشان می دهد که کنجکاوی بیمارگونه یک ویژگی روانی رایج است. با این حال، تحقیق در مورد کنجکاوی بیمارگونه تا حد زیادی در ادبیات پژوهشی روان شناختی وجود ندارد که یکی از دلایل آن عدم وجود مقیاس مناسب برای جامعه ایرانی بود. از این رو، هدف این پژوهش بررسی درستی آزمایی و قابلیت اعتماد نسخه فارسی مقیاس کنجکاوی بیمارگونه بود.

    روش کار

    طرح پژوهش توصیفی از نوع تحلیل عاملی بود و جامعه آماری پژوهش همه دانشجویان دانشگاه زنجان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که از میان آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای با حجم نمونه 500 نفر انتخاب شدند. برای انجام پژوهش، از مقیاس کنجکاوی بیمارگونه اسکیونر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های ذهن افراد خطرناک 0/79، تجاوز به بدن0/81، خطر فراطبیعی 0/79، خشونت بین فردی 0/80 و کل مقیاس 0/85 می باشد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز رابطه معناداری بین متغیرهای آشکار و سازه های نهفته را تایید کرد و نشان داد که ساختار چهار عاملی مقیاس از برازش مطلوبی در نمونه های پژوهش برخوردار است.

    نتیجه گیری

    مقیاس کنجکاوی بیمارگونه در بین دانشجویان از درستی آزمایی و قابلیت اعتماد مطلوبی برخوردار است و استفاده از این ابزار در تحقیقات آینده قابل اعتماد است.

    پیامدهای عملی

    از یافته های این پژوهش می توان در روان درمانی، پژوهش های روان شناختی و روان شناسی رسانه و روان شناسی تبلیغات استفاده کرد.

    کلید واژگان: کنجکاوی بیمارگونه, درستی آزمایی, قابلیت اعتماد, مقیاس
    Ali Ghaemi, Ladan Vaghef, Behzad Shalchi*
    Background

    The success of horror films, the attention to violent crimes and the prevalence of violence in the news show that morbid curiosity is a common psychological trait. However, research on morbid curiosity is largely absent in the psychological research literature. one of the reasons being the lack of a suitable Scale for Iranian society. Therefore, the purpose of this study was to investigate the reliability and validity of the Persian version of the Morbid Curiosity Scale.

    Methods

    The research design was descriptive factor analysis and the statistical population of the study was all students of Zanjan University in the academic year 1401-1400, from which 500 people were selected by cluster sampling. For the study, Morbid Curiosity Scale was used.

    Results

    The results showed that Cronbach's alpha for the subscales of the Minds of Dangerous People is 0.79, Body Violation is 0.81, Supernatural Danger is 0.79, and Interpersonal Violence is 0.80 and the total scale is 0.85. The results of Confirmatory Factor Analysis also confirmed the significant relationship between explicit variables and latent structures and showed that the four-factor structure has a good fit in the samples.

    Conclusion

    The morbid curiosity scale among students has good reliability and validity and the use of this scale in future research is reliable.

    Practical Implications

    The findings of this research can be used in psychotherapy, psychological research, media psychology, and advertising psychology.

    Keywords: Morbid curiosity, Validity, Reliability, Scale
  • شکوفه روح الامینی*، مهران سلیمانی، لادن واقف
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز tDCS بر حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می باشد.

    روش

    در این پژوهش نیمه آزمایشی جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی با ناتوانی یادگیری خواندن شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 96-95 بوده که از این تعداد 20 نفر شامل 6 پسر و 14 دختر در پایه تحصیلی اول و دوم بصورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند.
    تمامی آزمودنی ها در دو گروه 10نفره آزمایش و شم، به مدت 10جلسه و هر جلسه به مدت20 دقیقه، الکترود آند بر روی ناحیهDLPFC  و الکترود کاتد برروی شانه سمت مخالف قرار گرفت، بمنظور بررسی اثر تحریک الکتریکی، گروه آزمایش در معرض تحریک قرار گرفت .

    یافته ها

    تمامی آزمودنی ها در پیش از اعمال مداخله و پس از مداخله به وسیله آزمون های نرم افزاریback N- و آزمون نارساخوانی نما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغییره و چند متغییره نشان داد که اعمال tDCS موجب بهبودی حافظه کاری و سطح خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن می شود.

    نتیجه گیری

    نتایج بدست آمده حاکی از این است که پروتکل اعمال tDCS سبب افزایش تحریک پذیری قشری شبک ه ای از نواحی مغزی که در کارکردهای اجرایی نقش مهمی ایفا می کنند، می شود و قابلیت های بالقوه ای را در بهبود و توانبخشی کودکان با ناتوانی یادگیری خواندن دارا می باشد.

    کلید واژگان: tDCS, حافظه کاری, سطح خواندن, ناتوانی یادگیری خواندن
    Shokoofeh Rooholamini*, Mehran Soleymani, Ladan Vaghef
    Objective

    The purpose of this research is  investigation of the transcranial direct current stimulation tDCS, effect on working memory and reading levels of students with Disability of  Reading.

    Method

    In this semi-experimental study, the statistical population has been all students of elementary school who had Disability of  Reading in Sirjan city in school year of 95-96 that Out of this number, 20 subjects, including 6 boys and 14 girls in the first and second grades, were selected through the sampling method.All subjects were tested in two groups of 10 experimental and  sham groups for 10 sessions and each session for 20 minutes. In the test, the anode electrode on the DLPFC region and the cathode electrode placed on the opposite side shoulder In order to investigate the effect of electrical stimulation, the experimental group exposed to stimulation.

    Results

    All subjects evaluated before intervention and after intervention by N-back and Disability of  Reading  tests. The results of acquisitive data analysis by using of single-variable and multi-variable covariance showed that tDCS causes improving of working memory and readability of students with Disability of  Reading.

    Conclusion

    The acquisitive findings indicates that the protocol of tDCS applying causes the network cortical excitability increase of brain regions that play an important role in working memory. It also has potential abilities for improving the effectiveness of rehabilitation in children with Disability of  Reading.

    Keywords: tDCS, working memory, reading level, Disability of Reading
  • جعفر بهادری خسروشاهی، رامین حبیبی کلیبر*، جواد مصرآبادی، لادن واقف
    مقدمه

    یکی از رایج ترین اختلال های یادگیری در دانش آموزان، نارساخوانی است که پیامدهای منفی بسیاری به دنبال دارد. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه بر پردازش شناختی و عملکردهای خواندن در دانش آموزان نارساخوان بود.  

    روش

    روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع سوم ابتدایی شهر تبریز که در سال تحصیلی 1400-1399 به عنوان واجدین اختلال یادگیری خواندن و نارساخوانی از طرف مدارس مقطع ابتدایی به مرکز اختلالات یادگیری شهر تبریز معرفی شده اند، بودند. نمونه آماری این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزانی را که به مرکز اختلالات یادگیری شهر تبریز مراجعه کردند، تشکیل دادند. دانش آموزان جهت انجام این پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پس از کسب رضایت از والدین، در این مطالعه شرکت کرده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون های آگاهی واج شناختی سلیمانی و دستجردی، عملکردهای توجه رازولد و آزمون هوشی وکسلر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد.

    نتایج

    نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای خودنظارتی توجه بر پردازش شناختی و عملکردهای خواندن دانش آموزان تاثیر دارد. در واقع آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه باعث افزایش پردازش شناختی و عملکردهای خواندن در دانش آموزان می شود.

    نتیجه گیری

    توجه به آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه نقش مهمی در بهبود جنبه های خواندن دانش آموزان نارساخوان دارد.

    کلید واژگان: پردازش شناختی, عملکردهای خواندن, راهبردهای خودنظارتی, نارساخوان
    Jafar Bahadorikhosroshahi, Ramin Habibi-Kaleybar*, Javad Mesrabadi, Ladan Vagef
    Introduction

    One of the most common learning disorders in students is dyslexia which has many negative consequences. The aim of this study was the effectiveness of teaching self-monitoring strategies on cognitive processing and reading functions in dyslexic students.

    Method

    The research method is applied in terms of purpose and the research design is quasi-experimental and is a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the present study included all male elementary school students in the city of Tabriz who were introduced to the Center for Learning Disorders in Tabriz in the academic year 2020-2021 as those with reading and dyslexia learning disabilities. The statistical sample of this study consisted of 30 students who referred to the Center for Learning Disabilities in Tabriz. Students were selected for this study by convenience sampling method and after obtaining parental consent, participated in this study and were randomly assigned to two experimental groups (n = 15) and control group (n = 15). To collect data, Soleimani and Dastjerdi phonological knowledge tests, Rosold attention functions and Wechsler intelligence test were used. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that self - monitoring strategies have an effect on students' cognitive processing and reading performance. In fact, teaching self-monitoring strategies increases students' cognitive processing and reading performance.

    Conclusion

    Attention to teaching self-monitoring strategies plays an important role in improving the reading aspects of dyslexic students.

    Keywords: Cognitive processing, Reading functions, Self-monitoring strategies, Dyslexia
  • زهرا خلیلی *، زیبا مستوفی، لادن واقف

    این پژوهش با هدف بررسی تفاوت جنسیتی در انزوای اجتماعی دانش‌آموزان متوسطه دوم شهر یاسوج در زمان شیوع کووید19 انجام شد. این روش پژوهش ازجمله پژوهش‌های غیرآزمایشی و از نوع علی- مقایسه‌ای (پس رویدادی) است. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 شهر یاسوج که بر اساس جدول مورگان 322 نفر به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مرحله‌ای انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به‌وسیله مقیاس تنهایی (UCLA) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در تجزیه‌وتحلیل از آزمون t برای دو گروه مستقل جهت مقایسه میانگین‌های دو گروه استفاده شد. بر اساس یافته‌های این مطالعه، تفاوت معنی‌داری بین انزوای اجتماعی دانش‌آموزان دختر و پسر در زمان شیوع کووید 19 وجود دارد. فاصله‌گذاری اجتماعی در زمان شیوع کووید19 دانش‌آموزان را تحت تاثیر قرارداد، با افزایش محدودیت‌ها، میزان انزوای اجتماعی دانش‌آموزان نیز بیشتر می‌شود.

    کلید واژگان: تفاوت جنسیتی, انزوای اجتماعی, دانش آموزان, ویروس کووید19
    Zahra khalili *, Ziba mostofy, Ladan vaghf

    The Purpose of this study was to investigate the gender differences in the social isolation of high school students in Yasuj during the outbreak of Covid 19. This research is kind of non-empirical and casualcomparative (ex post facto) studies. The statistical population of including high school students in the education year 1399-1400 in Yasuj, 322 students from the abovecommunity were selected by multi-stage cluster sampling method based on Morgan table. The participants were evaluated through the loneliness scale of University of California at LosAngeles(UCLA). For the comparison of the two group averages, the student\'s t-test was used. Fordata analyzing; used. According to the findings of this study, There is a significant difference between the social isolation of girls and boys students at the timeof the outbreak of Covid 19. (P<0.001). students Social distancing affected at the time of the Covid 19 outbreak, and as limitations increased, so did the students\' social isolation.

    Keywords: Gender differences, Social isolation, students, Covid virus 19
  • جعفر بهادری خسروشاهی، رامین حبیبی کلیبر*، جواد مصرآبادی، لادن واقف
    هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه بر عملکردهای توجه و آگاهی واج شناختی دانش آموزان نارساخوان بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399بودند. نمونه آماری این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزانی را که به مرکز اختلالات یادگیری شهر تبریز مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. دانش آموزان جهت انجام این پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پس از کسب رضایت از والدین، در این مطالعه شرکت کرده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون های آگاهی واج شناختی سلیمانی و دستجردی، عملکردهای توجه رازولد و آزمون هوشی وکسلر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای خودنظارتی توجه بر عملکردهای توجه و آگاهی واج شناختی دانش آموزان تاثیر دارد. در واقع آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه باعث افزایش عملکردهای توجه و جنبه های واج شناختی می شود. بنابراین توجه به آموزش راهبردهای خودنظارتی توجه نقش مهمی در بهبود جنبه های خواندن دانش آموزان نارساخوان دارد.
    کلید واژگان: آگاهی واج شناختی, عملکردهای توجه, راهبردهای خودنظارتی, نارساخوان
    Jafar Bahadorikhosroshahi, Ramin Habibi-Kaleybar *, Javad Mesrabadi, Ladan Vagef
    The aim of this study was to examine the effectiveness of teaching self-monitoring strategies of attention on phonological awareness and attention functions of dyslexic students. The research method was applied in terms of purpose, and the research design was quasi-experimental of the pretest-posttest type with a control group. The statistical population of the present study included all male elementary school students in the city of Tabriz who were introduced to the Center for Learning Disabilities in Tabriz in the academic year of 2020-2021 for having reading and dyslexia learning disorders. The statistical sample of this study consisted of 30 students who referred to the Center for Learning Disabilities in Tabriz. Students were selected by convenience sampling method and, after obtaining parental consent, participated in this study and were randomly assigned to two experimental (15 people) and control (15 people) groups. To collect data, Soleimani and Dastjerdi’s phonological awareness tests, Razold’s attention functions and Wechsler’s intelligence test were used. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance. The results showed that self-monitoring strategies of attention have an effect on students’ attention functions and phonological awareness. In fact, teaching self-monitoring strategies increases attention functions and phonological awareness. Thus, teaching self-monitoring strategies plays an important role in improving the reading skills of dyslexic students.
    Keywords: Phonological awareness, attention functions, self-monitoring strategies, dyslexia
  • حسن یعقوبی*، لادن واقف
    زمینه

    هیجان ها در بسیاری از نظریه های شناختی و رفتاری مورد تاکید قرار گرفته اند و در برخی موارد به عنوان عامل خطرساز در بروز مشکلات روانشناختی نقش مهمی دارند. اما پژوهش با بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی مورد غفلت واقع شده است.

    هدف

    بررسی نقش مشترک و یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی مشکلات هیجانی دانشجویان پرستاری بود.

    روش

    پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی رشته پرستاری دانشگاه  علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بود. تعداد 207 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه های علایم اضطراب و افسردگی (واتسون وهمکاران، 2007) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2002). تحلیل داده با روش آماری رگرسیون گام به گام انجام شد.

    یافته ها

    نتایج ضرایب رگرسیون مربوط به پیش بینی سهم یگانه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با توجه به ضرایب بتا و مقدار t، نشخوار ذهنی، سرزنش دیگران و سرزنش خود به شکل یگانه تاثیر معناداری بر مشکلات هیجانی داشتند (0.01 <p). نتایج مربوط به نقش تعاملی نیز نشان داد که ضریب تاثیر استاندارد راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان معنادار است (0.01 <p).

    نتیجه گیری

    هر چه دانشجویان در راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان نمرات بالایی بگیرند، از مشکلات هیجانی بیشتری برخوردارند لذا راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی باید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: راهبردهای ناسازگارانه, تنظیم شناختی هیجان, مشکلات هیجانی, دانشجویان پرستاری
    Hassan Yaghoubi*, Ladan Vaghef
    Background

    Emotions have been emphasized in many cognitive and behavioral theories and in some cases play an important role in the development of psychological problems. However, research has overlooked the common and unique role of maladaptive cognitive emotion regulation strategies in predicting emotional problems.

    Aims

    To investigate the common and unique role of maladaptive cognitive emotion regulation strategies in predicting nursing students' emotional problems.

    Method

    This was a descriptive correlational study. The statistical population consisted of nursing undergraduate students of Tabriz University of Medical Sciences in the academic year 2015-2016. 207 students were selected by simple random sampling method. Research tools include the Anxiety and Depression Symptoms Questionnaire (Watson et al., 2007) and Cognitive Emotion Regulation Strategies (Garnefsky, Krayg and Spinhaun, 2002). Data analysis was performed by stepwise regression.

    Results

    The results of regression coefficients for predicting single contribution of maladaptive cognitive emotion regulation strategies with regard to beta coefficients and t-value, subjective rumination, blaming others, and self-blame had a significant effect on emotional problems (P < 0/01). Interactive role results also showed that standard coefficient of maladaptive cognitive emotion regulation strategies was significant (P< 0/01).

    Conclusions

    The higher the scores of students in maladaptive cognitive emotion regulation strategies, the more emotional problems they have, so maladaptive cognitive regulation strategies should be considered.

    Keywords: Maladaptive strategies, cognitive emotion regulation, emotional problems, nursing students
  • لادن واقف*، فاطمه سلطانی مارگانی، حسن بافنده قراملکی
    پیش زمینه و هدف

    نقص در کارکردهای شناختی همچون توجه از علایم رایج افسردگی می باشد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر توجه افراد مبتلا به افسردگی بود.

    مواد و روش کار

     سی نفر از افراد دارای اختلال افسردگی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. به منظور بررسی اثر تحریک الکتریکی بر توجه، گروه آزمایش تحریک آندی tDCS با شدت 2 میلی آمپر طی 10 جلسه 20 دقیقه ای دریافت کردند، درحالی که الکترود آند بر روی ناحیه DLPFC چپ و الکترود کاتد بر روی ناحیه اوربیتوفرونتال راست قرار داده شده بود.. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. آزمودنی ها پیش از اعمال مداخله و پس از مراحل tDCS، توسط آزمون استروپ کلاسیک مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اعمال تحریک آندی tDCS موجب کاهش نمره تداخل (01/0=p) در افراد مبتلا به افسردگی می شود.

    بحث و نتیجه گیری

     بنابراین یافته های به دست آمده حاکی از این است که تحریک الکتریکی tDCS سبب بهبود توجه از طریق کاهش اثر تداخل در افراد مبتلا به افسردگی می شود. لذا tDCS به عنوان یک مداخله غیردارویی بی ضرر بهبود عملکرد توجه در کنار سایر روش های ذرمانی می تواند به کار رود.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای tDCS)), توجه, افسردگی
    Ladan Vaghef*, Fatemeh Soltani Margani, Hasan Bafandeh Gharamaleki
    Background & Aims

    Impairment in executive functions such as attention is a common symptom of depression. The purpose of this investigation was to study the effect of transcranial direct current stimulation (tDCS) on attention in patients with depression.

    Materials & Methods

    Thirty subjects diagnosed with depressive disorder who were referred to the Counseling Center of Azerbaijan Shahid Madani University were selected using convenience sampling. Then, the subjects were randomly divided into experimental and sham groups (n=15 per group). In order to investigate the effect of electrical stimulation on attention, the experimental group was exposed to anodal tDCS stimulation. The anode electrode was placed over the left DLPFC and the cathode electrode was placed over the right orbitofrontal cortex. The experimental group received tDCS stimulation with a current intensity of 2 mA, 20 min per session for 10 sessions. All subjects were evaluated before and after the tDCS intervention using classic stroop task. The obtained data were analyzed using multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that anodal tDCS stimulation resulted in a significant decrease in interference score in the experimental group.

    Conclusion

    According to the findings of the present research, application of anodal tDCS over the left DLPFC improves attention by reducing the interference effect in people with depression. Therefore, tDCS can be used as a safe and non-pharmacological intervention to improve attention in patients with depression.

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS), Attention, Depression
  • لادن واقف، حسن بافنده قراملکی*، فاطمه سلطانی مارگانی
    مقدمه

    اختلال در کارکردهای شناختی از علائم رایج درافراد افسرده به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغزtDCS)) بر تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش در افراد مبتلا به  افسردگی صورت گرفته است.

    روش

    30 نفر از دانشجویان دارای اختلال افسردگی  که درسال 97 به مرکز مشاوره دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مراجعه کرده بودند انتخاب شدند، به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. گروه آزمایش در ناحیه DLPFC چپ، به مدت دو هفته ، هر هفته 5 روز و هرجلسه به مدت 20 دقیقه تحریک آندی tDCS دریافت نمودند. قبل ازشروع و در پایان دوره تحریک الکتریکی، تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش شرکت کنندگان به ترتیب توسط آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت ، دستگاه زمان سنج واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که زمان واکنش به طور معنی داری درگروه آزمایش سریع تر از گروه کنترل بود (05/0 >p).علاوه بر این، در آزمایش بارت نیز میانگین تعداد پمپ های تنظیم شده (AMP) در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود (05/0 >p).

    نتیجه گیری:

    براساس یافته های حاضر، تحریک آندی tDCS  موجب کاهش زمان واکنش و کاهش رفتارهای خطرساز گردید.  بنابراین تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند به عنوان یک روش غیردارویی و بی خطر برای ارتقاءکارکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرارگیرد.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای(tDCS), تصمیم گیری پرخطر, زمان واکنش, افسردگی
    Ladan Vaghef, Hasan Bafandeh Gharamaleki *, Fatemeh Soltani Margani
    Aim

    The impairment in Cognitive functions is common symptoms of Depression. The purpose of this research is investigation of the effect of transcranial direct current stimulation (tDCS) on risky Decision-Making and reaction times (RT) in patients with Depression.

    Methods

    Thirty university students with depressive symptoms who were referred to the Counseling Center of Azarbaijan Shahid Madani University were selected and randomly divided into two groups : experimental and control groups (n=15 per group). The experimental group received anodal-tDCS stimulation over the left DLPFC for two weeks, 5 days a week and each session for 20 minutes. Risky decision making and reaction time were assessed by Balloon Analogue Risk Task (BART) and reaction timer apparatus, respectively. The obtained data were analyzed using covariance analysis and paired t-test.

    Findings

    The Results showed that the reaction times of both hands and feet was significantly faster in experimental group than sham group (p <0.05). Moreover, adjusted mean number of pumps (AMP) was lower in the experimental group than in the control group, during the BART task.

    Conclusion

    according to our result, anodal tDCS stimulation reduced reaction time and decreased risk-taking behaviors.Therefore,transcranial electrical stimulation can be usedas a non-pharmacological and safe intervention to improve cognitive impairment to enhance the cognitive functions in people with depression.

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS), Reaction Time, risky Decision-Making, Depression
  • حسن یعقوبی*، لادن واقف، پریسا نیلایی
    زمینه و هدف

    یکی از مهم ترین حواس انسان، حس شنوایی است که آسیب آن می تواند فرایند سازش با محیط زندگی را تحت تاثیر قرار داده و موجب تاخیر در تحول و پردازش فرایندهای ذهنی و شناختی شود. همچنین تاب آوری به مهارت ها و توانمندی هایی اشاره دارد که فرد را قادر می سازد با سختی ها، مشکلات، و کشاکش های زندگی سازش کند. بدین ترتیب هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش هوش هیجانی و حرمت خود در پیش بینی تاب آوری دانش آموزان دارای آسیب شنوایی است.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. نمونه مورد مطالعه شامل 81 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مبتلابه آسیب شنوایی در دامنه سنی 13 -10 سال مقطع ابتدایی شهر شیراز بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سطوح تاب آوری، حرمت خود، و هوش هیجانی به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، حرمت خود کوپر اسمیت (1967)، و هوش هیجانی شرینگ (1999) سنجیده شد و در پایان داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که تاب آوری با هوش هیجانی و حرمت خود همبستگی مثبت و معنی دار دارد (0/05>p). همچنین نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیر هوش هیجانی 33 درصد از واریانس تاب آوری (0/002>p) و متغیر حرمت خود عمومی 24 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی می کند (0/025>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های این پژوهش مبنی بر نقش هوش هیجانی و حرمت خود در پیش بینی تاب آوری دانش آموزان با آسیب شنوایی، می توان نتیجه گرفت که با پرورش این سازه ها در این دانش آموزان می توان انعطاف پذیری و سطح سازش یافتگی آنها را ارتقا بخشید.

    کلید واژگان: آسیب شنوایی, هوش هیجانی, حرمت خود, تاب آوری
    Hassan Yaghoubi*, Ladan Vaghef, Paressa Nellaee
    Background and Purpose

    Hearing is one of the most important human senses that its impairment can influence the process of environmental adaptation and may lead to the delay of mental and cognitive development and processing. Resilience indicates the skills and capabilities that empower the individual to adapt with the life challenges, problems, and struggles. Therefore, the present research mainly aimed to investigate the role of emotional intelligence and self-esteem in predicting the resilience of students with hearing impairment.    

    Method

    The present study was a correlational research. The sample consisted of eighty one 10-13 year old male and female primary school students with hearing impairment in Shiraz who were selected through convenience sampling. Levels of resilience, self-esteem, and emotional intelligence were measured by Connor-Davidson resilience scale (2003), Coopersmith's self-esteem inventory (1967), and Shring emotional intelligence questionnaire (1999), respectively. Data were analyzed by Pearson correlation and stepwise regression.

    Results

    The results of this study showed a significant positive correlation between resilience and emotional intelligence and self-esteem (p<0.05). Also, results of stepwise regression showed that emotional intelligence can predicts 33% of the resilience variance (p<0.002). Furthermore, the variable of self-esteem generally can predicts 24% of the resilience variance (p <0.025).

    Conclusion

    Based on the findings of this study on the role of emotional intelligence and self-esteem in predicting resilience in students with hearing loss, it can be concluded that by increasing these constructs in these students, their flexibility and level of adaptation can be improved.

    Keywords: Hearing impairment, emotional intelligence, self-esteem, resilience
  • لادن واقف*، مجتبی زاهدی
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب(tACS)،بر فعالیت موج آلفای ناحیه پیشانی افراد مصرف کننده متآمفتامین بوده است.

    روش

    در این مطالعه که از نوع نیمه آزمایشی با طرح  پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل است، 20 نفر از افراد مصرف کننده متآمفتامین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند.ابتدا به منظور بررسی توان مطلق موج آلفا در ناحیه لوب پیشانی از آزمودنی ها EEG گرفته شد. سپس تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با فرکانس 10 هرتز(α-tACS)و یا تحریک شم روی ناحیه پیش پیشانی خلفی جانبی راست(F4) طی یک جلسه 20دقیقه ای اعمال شد.در پایان مجددا امواج مغزی هر دو گروه ثبت و داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که در گروه آزمایش توان مطلق موج آلفای نواحی F4، Fz، F3، F7 نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته بود(05/0>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل، تحریک الکتریکی با موج آلفا در ناحیه F4 می تواند توان مطلق موج آلفا را در قشر پیش پیشانی خلفی جانبی، تحتانی جانبی و مرکزی که در عملکردهای شناختی دخیل است را بهبود ببخشد.با توجه به نقش شناختی امواج مغزی آلفا، انتظار می رود تحریک tACS در فرکانس آلفا بتواند به عنوان روشی غیردارویی برای بهبود عملکرد شناختی در مصرف کنندگان متآمفتامین استفاده شود.

    کلید واژگان: متآمفتامین, تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب (tACS), توان مطلق موج آلفا
    Ladan Vaghef *, Mojtaba Zahedi

    The aim of the study is to investigate the effect of alpha Transcranial Alternating Current Stimulation on the brain wave pattern of the frontal lobe in methamphetamine users.

    Methods

    This was a pre-test and post-test quasi-experimental study with control group. Twenty male methamphetamine users were selected through purposive sampling and randomly assigned into two experimental and control groups (10 in each). The QEEG was recorded in all participants to evaluate absolute power of alpha wave in the frontal lobe region. A single session transcranial alternating current stimulation (tACS), for 20 min at 10 Hz or sham, was applied to the right dorsolateral prefrontal cortex (F4). At the end, QEEG was recorded again. Collected data were analyzed by multivariate covariance method.

    Findings

    Findings showed that Experimental group showed greater absolute alpha power at F4, F3,F7 and Fz compared to the control group (p˂0.05).Discussion and

    Conclusion

    According to the results, 10 Hz tACS stimulation over F4 can increase alpha activity at dorsolateral, ventrolateral and central prefrontal cortex, a region of the frontal lobes that is associated with cognitive functions. Regarding to cognitive role of alpha oscillations, it can be concluded that tACS stimulation at alpha Frequency (α-tACS) can be used as a non-pharmacological method to improve cognitive function in methamphetamine users.

    Keywords: methamphetamine users, Transcranial Alternating Current Stimulation (tACS), Absolute Alpha Power
  • لادن واقف*، شورش قیصری، مجتبی زاهدی
    پیش زمینه و هدف
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای با جریان متناوب، بر توجه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص است.
    مواد و روش کار
    20 دانش آموز مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری خاص به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (10 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. ابتدا توجه انتخابی آزمودنی ها با کمک آزمون استروپ ارزیابی گردید. سپس در گروه آزمایش، بر اساس سیستم 20-10 دو الکترود آند به طور هم زمان در نواحی F3 و P3 و الکترود کاتد در ناحیه FP2 روی سر قرار داده شدند و جریان الکتریکی با فرکانس 10 هرتز (موج آلفا)، شدت 1 میلی آمپر و مدت 20 دقیقه ارائه گردید. پروتکل مشابهی برای گروه کنترل استفاده شد با این تفاوت که فقط 30 ثانیه تحریک دریافت کردند. در پایان مجددا آزمون استروپ گرفته شد. داده ها با استفاده از روش کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با موج آلفا توانست بر دقت و زمان واکنش دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص تاثیر مثبت و معنی داری (p<.0/05) بگذارد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج حاصل حاکی از آن است که تحریک الکتریکی با موج آلفا در ناحیه F3-P3 افراد دارای اختلال یادگیری می تواند بر روی بهبود توجه آن ها اثربخش باشد و کارکردهای توجهی آن ها را بهبود ببخشد. لذا می توان از این روش به عنوان یک روش غیر دارویی، برای بهبود کارکردهای توجهی این افراد استفاده نمود.
    کلید واژگان: اختلال یادگیری خاص, تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب (tACS), توجه
    Ladan Vaghef*, Shoresh Ghaisary, Mojtaba Zahedi
    Background & Aims
    This main aim of this study is to investigate the effectiveness of Transcranial Alternating Current Stimulation (tACS) on attention in students with specific learning disorder.
    Materials & Methods
    Twenty students of elementary school with specific learning disorders were selected through purposive sampling method and randomly divided into two groups, the experimental and control groups (10 in each group). At first, the subjects' selective attention was evaluated by Stroop task. Then in the experimental group two anodal electrodes were simultaneously placed over the F3 and P3, whilst cathedral electrode was placed over the FP2, the according to the International 10/20 system.
    An alternative electrical current at 10 Hz (Alpha wave) was delivered at 1 mA intensity for 20 min.
    The same protocol was used for the control group, except that they received stimulation for only 30 s. At the end, the Stroop test was again administrated. Data were analyzed using multivariate covariance method.
    Results
    The findings showed that alpha-wave-induced Transcranial Stimulation could have a positive and significant effect on the accuracy and response time of students with specific learning disorder.
    Conclusion
    The results of this study indicated that Transcranial Stimulation with alpha wave in the F3-P3 region of students with learning disorder can be effective in improving their attention and improve their careful function. Therefore, this method can be used as a non-pharmacological method to improve the function of these individuals.
    Keywords: Specific learning disorder, Transcranial Alternating Current Stimulation (tACS), attention
  • شکوفه روح الامینی*، مهران سلیمانی، لادن واقف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص خواندن صورت گرفت. این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون به همراه گروه کنترل است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری خاص خواندن شهرستان سیرجان در سال تحصیلی 95-96 بوده که از این تعداد 20 نفر شامل 6 پسر و 14 دختر در پایه تحصیلی اول و دوم به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدندو به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون، آزمودنی های گروه آزمایش به مدت10جلسه درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز و هر جلسه به مدت20 دقیقه دریافت کردند و سپس پس آزمون اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های نرم افزاری استروپ و ویسکانسین استفاده شد. برای تحلیل نتایج به دست آمده از روش تحلیل کوواریانس چند متغییره MANCOVA به کمک نرم افزاز SPSS استفاده شده است. یافته ها نشان داد در توجه انتخابی و انعطاف پذیری شناختی بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد. بنابراین برنامه مداخله ای اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز موجب بهبودی توجه انتخابی و انعطاف پذیری دانش آموزان دارای اختلال خواندن می شود. در نتیجه با توجه به اثر بخشی برنامه مداخله ای می توان درصدد بهبود افراد دارای اختلال یادگیری خاص خواندن در بخش کارکردهای اجرایی درآمد.
    کلید واژگان: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز tDCS, توجه انتخابی و انعطاف پذیری, اختلال یادگیری خاص خواندن
    SH Rooholamini *, M Soleymani, L Vaghef
    The purpose of this research is investigation of the transcranial direct current stimulation tDCS,effect on executive functions (selective attention and flexibility) of students with dyslexia. In this semi-experimental study, one with pre-test and post-test. the statistical population has been all students of elementary school who had dyslexia in Sirjan city in school year of 95-96 that Out of this number, 20 subjects, including 6 boys and 14 girls in the first and second grades, were selected through the sampling method. The students were randomly divided into two control and experimental groups. After doing the pre-test, experimental group was exposed to tDCS 10 sessions and each session for 20 minutes and then post-test was given to both control and experimental groups. In order to gather data Stroup and Wisconsin tests were used. Data were analyzed by multivariate analysis of variance (MANCOVA) and SPSSv22. Results showed that there is a significant difference between the control group and the experimental group in selective attention and flexibility(P<0/001). It was concluded that tDCS has positive impact on selective attention and flexibility in children with dyslexia.
    Keywords: transcranial direct current stimulation tDCS, executive functions (selective attention, flexibility), dyslexia
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال