به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

لاله قدیریان

  • مهناز سنجری، مهدی افکار، نکو پناهی، فاطمه حاجی ولی زاده، علی جلیلی، نوشین فهیم فر، سید محمود سجادی جزی، لاله قدیریان، آزاده سیاری فرد، گیتا شفیعی، حمیدرضا فاتح، رشا اطلسی، شکوه شهروسوند، کاظم خلجی، محمدجواد منصورزاده، باقر لاریجانی، افشین استوار*
    مقدمه
    پوکی استخوان به عنوان شایع ترین بیماری متابولیکی استخوان، یک بیماری مزمن و یک تهدید اقتصادی- اجتماعی است. هدف از این مطالعه تدوین راهنمای بالینی پوکی استخوان به منظور یکپارچه سازی ارایه خدمات می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در دو مرحله؛ شامل مرور جامع و روش گروه خبرگان، طراحی و انجام شد. ابتدا جستجوی جامع منابع در بانک های اطلاعاتی معتبر انجام شد. سپس در بخش گروه خبرگان، متخصصین با امتیازدهی، قضاوت نهایی خود را در خصوص مزیت بالینی و قابلیت بومی سازی هر یک از توصیه ها به صورت «کم، متوسط و زیاد» مشخص نمودند. در نهایت از بین توصیه های متفاوت برای یک سوال بالینی، توصیه ای که بیش از 70 درصد از اعضای گروه خبرگان به آن رای مثبت داده بودند، به عنوان توصیه نهایی انتخاب شد.
    یافته ها
    با بررسی راهنماهای بالینی معتبر دنیا، 5 راهنما با توجه به معیارهای غربالگری مطالعه انتخاب و وارد مطالعه شدند. پس از برگزاری چندین جلسه ی گروه خبرگان و بررسی توصیه ها در نسخه ی اولیه، 28 سوال و 181 توصیه استخراج شد. پس از کسب نظرات صاحب نظران، توصیه های نهایی در یک جلسه با حضور متخصصین بالینی مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس نظرات ارایه شده، نسخه نهایی و به روزرسانی شده راهنما، در قالب 34 سوال و 111 توصیه در حوزه سلامت استخوان (4 سوال، 12 توصیه)، تشخیص و ارزشیابی (6 سوال، 19 توصیه)، درمان و توانبخشی (17 سوال، 67 توصیه) و کم ماهیچگی (سارکوپنی) (7 سوال 13 توصیه) ارایه شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تاکید بر ضرورت دسترسی به دستورالعمل های معتبر برای ارایه ی خدمات بهینه و سودمند به بیماران این مرز و بوم و رفع چالش های شکاف مراقبت، اقدام به تدوین راهنمای بالینی پوکی استخوان شده است.
    کلید واژگان: راهنمای بالینی, تشخیص, پوکی استخوان, سارکوپنی
    M Sanjari, M Afkar, N Panahi, F Hajivalizadeh, A Jalili, N Fahimfar, SM Sajjadi-Jazi, L Ghadirian, A Sayarifard, G Shafiee, HR Fateh, R Atlasi, Sh Shahrousvand, K Khalagi, MJ Mansourzadeh, B Larijani, A Ostovar*
    Introduction
    Osteoporosis is the most common metabolic bone disease. It is a chronic disease and a socio-economic threat. The aim of this study was to develop a clinical guideline for osteoporosis to integrate service delivery.
    Materials and Methods
    This study was designed and conducted in two phases: comprehensive systematic review and expert panel method. First, a comprehensive search of sources was conducted in reliable databases. Then, in the expert panel phase, the clinical questions and recommendations were presented to members of the panel of experts. Finally, among various recommendations for a clinical question, the recommendation, which was approved by more than 70% of the panel of experts, was chosen as the final recommendation.
    Results
    By reviewing the valid guidelines of the world, five guidelines were selected according to the screening criteria of the study and entered into the study. After holding several sessions with the panel of experts and reviewing the recommendations in the initial version, 28 questions and 181 recommendations were extracted. After obtaining the opinions of professors from different disciplines, the final recommendations were reviewed in a meeting with clinical experts, and based on the submitted opinions, the final version of the guideline update, in the form of 34 questions and 111 recommendations in the field of bone health (four questions, 12 recommendations), diagnosis and Evaluation (six questions, 19 recommendations), treatment and rehabilitation (17 questions, 67 recommendations), and Sarcopenia (seven questions, 13 recommendations), were presented.
    Conclusion
    Due to the emphasis on the need for accessing valid protocols to provide optimal and useful services and address the care gap has developed the Osteoporosis Clinical Guide.
    Keywords: Clinical guidelines, Diagnosis, Osteoporosis, Sarcopenia
  • زهرا خرمی، شهربانو قهاری*، نادره معماریان، محمدرضا پیرمرادی، لاله قدیریان
    مقدمه

    مشکلات مرتبط با سلامت روان افراد زیادی را در جامعه درگیر خود نموده است که این امر در نوجوانان بارزتر است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت سلامت روان دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران می باشد.

    مواد و روش ها 

    مطالعه حاضر از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در این مطالعه تمام دانش آموزان دبیرستانی مدارس شهر تهران بود. نمونه آماری شامل 2038 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه GHQ-28 به عنوان ابزار بررسی میزان سلامت روان استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و جهت تحلیل اطلاعات حاصل از آزمونt  گروه های مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر در ارتباط با 982 نفر (1/52) از شرکت کنندگان احتمال اختلال روانی مطرح بوده است. که میزان شیوع اختلالات اضطرابی، 919 نفر (7/45) از آزمودنی ها نسبت به سایر زیرمقیاس ها آزمون GHQ از درصد بالاتری برخوردار بود. وضعیت سلامت روان در گروه های مختلف به لحاظ جنسیت، مقطع تحصیلی، پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمانی، رابطه والدین با یکدیگر، سطح اجتماعی-اقتصادی خانواده متفاوت بود.

    نتیجه گیری 

    با توجه به نتایج تقریبا نیمی از دانش آموزان دبیرستانی از سلامت روان پایین برخوردار هستند که بر لزوم توجه ویژه به سلامت روان این قشر از جامعه اشاره دارد

    کلید واژگان: سلامت روان, نوجوان, دانش آموزان, اطلاعات جمعیت شناختی
    Zahra Khorrami, Shahrbanoo Ghahhari*, Nadereh Memaryan, Mohammadreza Pirmoradi, Laleh Ghadirian
    Introduction

    Mental health problems have involved many people in the community, which is more pronounced in adolescents. The purpose of this study was to investigate the mental health status of high school students in Tehran.

    Materials and Methods

    The present study is a cross-sectional and descriptive-analytical study and the statistical population of this study was all high school students in Tehran. The sample consisted of 2038 students who were selected by multistage cluster sampling. GHQ-28 questionnaire was used as a tool for assessing mental health. The results were analyzed by SPSS 18 software.

    Results

    In the present study, the possibility of mental disorder was raised in relation to 982 (52.1) participants. The prevalence of anxiety disorders was higher in 919 (45.7) subjects than other GHQ subscales. Mental health status was different in different groups in terms of gender, educational level, academic achievement, physical health, parents' relationship with each other, socio-economic level of the family.

    Conclusion

    According to the results, almost half of high school students have poor mental health, which indicates the need for special attention to the mental health of this community.

    Keywords: Mental Health, Adolescence, Student, demographic information
  • حانیه سادات سجادی، مریم نظری، لیلا مونسان، فاطمه رجبی، لاله قدیریان*
    زمینه و اهداف

    اداره‌ ی سازمان‌های کنونی بدون تفویض قسمتی از اختیارات در سطوح مدیریتی دشوار است. با وجود اهمیت تفویض اختیار به مدیران، به نظر می‌رسد این مهم در سازمان‌ها مورد غفلت قرار گرفته ‌است. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای موثر تفویض اختیار در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    مطالعه ی حاضر در سال 1398 در 2 مرحله انجام شد. در مرحله ی اول، راهکارهای موجود برای افزایش تمایل مدیران به تفویض اختیار از طریق مطالعه ی مروری استخراج شد. در مرحله ی دوم با انجام 18 مصاحبه ی‌ نیمه‌ساختارمند چهره‌به‌چهره فردی و برگزاری یک جلسه ی گروهی متمرکز، راهکارهای موثر و مناسب برای افزایش تمایل مدیران به تفویض اختیار در دانشگاه مورد مطالعه از دیدگاه ذینفعان، شناسایی شد. داده ها در این مرحله با روش تحلیل تماتیک و توسط 2 نفر تحلیل شدند.

    یافته ها

    مرور مطالعات، 2 گروه راهکار را در سطح سازمانی و فردی برای افزایش تمایل مدیران به تفویض اختیار نشان داد. تاثیر اجرای راهکارها به‌ صورت کامل در مطالعات قبلی بررسی نشده است. در تحلیل یافته‌های کیفی 3 تم (شامل اهمیت تفویض اختیار در سطوح مدیریتی دانشگاه، موانع تفویض اختیار در دانشگاه و راهکارهای موثر تفویض اختیار به مدیران در دانشگاه) و 4 زیرتم (شامل شفاف‌سازی فرایند تفویض اختیار، آموزش نحوه ی تفویض اختیار، استقرار روش‌های صحیح نظارت و ارزشیابی و استفاده از روش‌های انگیزشی متناسب با عملکرد مدیران) شناسایی شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه مهم‌ترین مانع برای تفویض اختیار در سطوح مدیریتی مربوط به فرایندها است، پیشنهاد می‌شود شیوه ی آموزش‌ها و فرایند ارزیابی عملکرد و پاداش‌دهی سازمانی در راستای افزایش مهارت و ایجاد انگیزه برای تفویض بیشتر اختیار بازنگری شود. همچنین به منظور سنجش اثربخشی و ملاحظات اجرایی، انجام مطالعه‌های بیشتری در مورد شیوه‌ی موثر اجرای راهکارها و پایش و ارزیابی اثرات اجرای راهکارها توصیه میگردد.

    کلید واژگان: تفویض اختیار, مسئولیت پذیری, مدیریت, دانشگاه, مدیر
    Haniye Sadat Sajadi, Maryam Nazari, Leila Mounesan, Fatemeh Rajabi, Laleh Ghadirian*
    Background and Objectives

    It is difficult to run current organizations without delegating some of the authority to management levels. Despite the importance of delegating authority to managers, this seems to have been neglected in organizations. The aim of this study was to identify effective strategies for delegation of authority in Tehran University of Medical Sciences.

    Material and Methods

    The present study was conducted in 2019 in two stages. In the first stage, existing strategies to increase the willingness of managers to delegate authority were extracted through a review study. In the second stage, by conducting 18 semi-structured face-to-face interviews and holding a focused group meeting, effective and appropriate solutions were identified to increase the desire of managers to delegate authority at the university from the perspective of stakeholders. At this stage, data were analyzed by thematic analysis method by 2 people.

    Results

    The review of studies showed two groups of strategies at the organizational and individual levels to increase the willingness of managers to delegate authority. The effect of implementing the solutions has not been fully investigated in previous studies. In the analysis of qualitative findings, three themes (including the importance of delegation at the university management levels, barriers to delegation at university and effective strategies for delegation to administrators at the university) and four sub-themes (including clarification of the delegation process, teaching how to delegate, establishing methods Correct monitoring and evaluation and the use of motivational methods appropriate to the performance of managers) were identified.

    Conclusion

    with regard to the most important barrier to delegation at the managerial level is process-related, it is suggested that the training method and process of performance appraisal and organizational reward be reviewed to increase skills and motivate further delegation. So that, measure the effectiveness and implementation considerations, it is recommended to conduct further studies on the effective implementation of strategies and to monitor and evaluate the effects of the implementation of strategies.

    Keywords: Delegation, Responsibility, Management, University, Manager
  • فرید ابوالحسنی، آزاده سیاری فرد، لاله قدیریان، مژگان فرشادی، فاطمه رجبی*
    مقدمه

    ناکارآمدی ارتباطات بین دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستان های آموزشی وابسته آن، می تواند در مدیریت بیمارستان و کارکردهای مختلف آن مانند ارایه خدمات، آموزش و پژوهش مشکلاتی ایجاد کند. این مطالعه به منظور درک دقیق این ارتباطات و نیز چالش های موجود از دیدگاه ذی نفعان مختلف در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی مستقر در شهر تهران، انجام شد.

    روش پژوهش

    در این مطالعه کیفی، برای جمع آوری داده ها، 33 مصاحبه حضوری نیمه ساختارمند و یک بحث گروهی متمرکز انجام شد. شرکت کنندگان از طریق نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، از بیمارستان های آموزشی و واحدهای ستادی انتخاب شدند. برای تحلیل داده های مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای قراردادی و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA استفاده شد. کدزنی و طبقه بندی کدها توسط دو پژوهشگر به صورت مستقل انجام شد.

    یافته ها

     از چالش های موجود در ارتباطات بیمارستان ها و واحدهای مختلف ستادی دانشگاه، 1275کد به دست آمد که پس از دسته بندی های مفهومی، به 14 ساب تم و 4 تم اصلی «تصمیم گیری و سیاست گذاری»، «تامین منابع»، «نظارت و ارزیابی» و «جریان اطلاعات» طبقه بندی شدند که همه این تم ها زیرمجموعه یک تم محوری به نام «یکپارچگی» قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    تحلیل وضعیت موجود و چالش های ناشی از آن، لزوم بازنگری ارتباطات بین بیمارستان های آموزشی با واحدهای ستادی دانشگاه را نشان داد. این بازنگری باید به سمت کاهش تمرکزگرایی و افزایش قدرت تصمیم گیری در بیمارستان ها در ابعاد مختلف باشد. بدیهی است با توجه به مسئولیت اجتماعی و لزوم پاسخگویی دانشگاه و بیمارستان ها به انتظارات آموزشی و نیازهای درمانی جامعه، باید نقش حاکمیتی و نظارتی ستاد دانشگاه به خوبی مشخص و به درستی اجرا گردد.

    کلید واژگان: ارتباطات سازمانی, چالش, ستاد, صف, بیمارستان, دانشگاه علوم پزشکی
    Farid Abolhassani, Azadeh Sayarifard, Laleh Ghadirian, Mojgan Farshadi, Fatemeh Rajabi *
    Introduction

    The relationship between medical universities and teaching hospitals is a challenging issue. Lack of appropriate relations can create challenges in hospital management and its various functions, such as providing services, education and research. Therefore, this study was conducted to understand the current challenges of the relationship a university of medical sciences using different stakeholders' perspectives.

    Methods

    For data collection, 33 semi structured in-depth interviews and one focused group discussion were conducted. The participants were selected through targeted and snowball sampling, from educational hospitals and university departments. Qualitative content analysis method using qualitative analysis software, MAXQDA, was used for analyzing data. Coding and classification of codes were done by two researchers independently.

    Results

    After conceptual categorization, the obtained categories were turned into 14 sub-themes and 4 main themes of “decision and policy making”, “resource provision”,” supervision and evaluation” and “information flow”. All these themes are subsets of the main “unity” theme.

    Conclusion

    analysis of the condition and related challenges emphasized the need for a revision of the relationships between educational hospitals and university departments. According to scientific evidence, this reform should focus on decentralization in order to increase hospitals decision-making power in different aspects. Obviously, due to social responsibility of university and hospitals and the necessity of their accountability to educational expectations and therapeutic needs of the community, the university governance and supervision role should be well defined and implemented correctly.

    Keywords: Organizational relationship, Challenges, Line, Staff, Hospital, University Medical Center
  • فرید ابوالحسنی، آزاده سیاری فرد*، لاله قدیریان، مریم نظری، مژگان فرشادی
    مقدمه
    تصمیم گیری درباره ویژگی های نظام پاداش، از چالش های اصلی سازمان های امروزی است، در این راستا مطالعه حاضر باهدف طراحی و ارائه یک مدل برای نظام پاداش دهی به کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. مواد و روش کار: این پژوهش طی دو مرحله از اردیبهشت ماه 1393 تا دی ماه 1395 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. در این مطالعه، پژوهشگران براساس مصاحبه نیمه ساختاریافته با ذی نفعان و صاحب نظران، محورهای اصلی نظام پاداش دهی را شناسایی کردند؛ سپس لیست معیارهای پاداش دهی نهایی تعیین شده و وزن هر معیار با استفاده از «تحلیل مقایسه زوجی» محاسبه شد. به منظور شناسایی الزامات اجرایی مدل، در یکی از بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران مطالعه مقدماتی انجام شد.
    یافته ها
    ابعاد اصلی مدل پیشنهادی این مطالعه شامل امتیازدهی، تعیین نوع پاداش، استقرار الزامات اجرایی (شامل: تعیین ساختار و فرایند) ، اطلاع رسانی و ارزشیابی بود که پس از مطالعه مقدماتی الگو، معیارها و روش امتیازدهی آن اصلاح شد.
    بحث و نتیجه گیری
    اگرچه در تنظیم مدل پیشنهادی، جامعیت و نظام مند بودن در نظر گرفته شد؛ اما تضمین موفقیت آن در تعمیم به سایر بیمارستان های کشور، مستلزم تعریف الزامات استقرار آن (شامل فرآیند و ساختار) متناسب با ظرفیت های موجود در سازمان مجری و جلب حمایت روسا و مدیران ارشد سازمان است.
    کلید واژگان: مدل, پاداش, بیمارستان ها, مدیریت کارکنان
    Farid Abolhasani, Azadeh Sayarifard, Laleh Ghadirian, Maryam Nazari, Mojgan Farshadi
    Objective (s): Decision making about characteristics of reward system is one of the main challenges in organizations. The current study was carried out in order to design and provide a reward system for staff working in hospital affiliated to Tehran University of Medical Sciences (TUMS) hospitals.
    Methods This study was performed in two steps from May 2014 to January 2016 in Tehran. First, the research team identified the main axes of reward system using semi-structured interviews with experts and stakeholders. Then the list of final criteria for rewarding was prepared in addition to weight for each criterion using ‘pairwise comparison analysis’. Secondly, in order to identify the executive requirements, the model was implemented in one hospital as a pilot.
    Results
    The main aspects of reward system were scoring method; type of reward; awareness program; evaluation; executive requirements (including structure and process). After pilot study criteria and scoring method were improved.
    Conclusion
    Although the findings were promising, it seems for model success defining executive requirements (including process and structure) proportionate to available capacities and advocacy from head and senior managers is essential.

    Keywords: Reward, Hospitals, Personnel Management
  • لیلا مونسان، آزاده سیاری فرد، محسن پرویز، مهدی کاموس، فرساد نوری زاده، لاله قدیریان

    پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک در سال تحصیلی 98-97 انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر بصورت توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان کنارک به تعداد ‎400 نفر است و حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران ‎196 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی (هوی و فیلدمن، 1996) و توانمند سازی (حسنلو و ولایی ملکی ،1396) است که پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 790/0و764/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در بخش آمار توصیفی با استفاده از جداول فراوانی و نمودارهای ستونی، توصیفی از ویژگی های جمعیت شناختی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک ارایه شد و در بخش آمار استنباطی نیز برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون، و آزمون های رگرسیون خطی چند گانه و نیز از نمودار پراکنش برای نشان دادن روابط خطی بین متغیرها، استفاده شد. براساس نتایج این تحقیق رابطه معناداری بین سلامت سازمانی با توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان کنارک وجود داشت. همچنین ملاحظه گردید که بین ابعاد سلامت سازمانی با توانمند سازی ارتباط مثبت و منفی معنی دار یا غیر معنی دار وجود داشت و بین ابعاد سلامت سازمانی(یگانگی نهادی و ملاحظه گری) با توانمند سازی رابطه مستقیم و معنادار و بین (ساخت دهی) با توانمند سازی رابطه معکوس و معنادار وجود داشت؛ اما بین ابعاد سلامت سازمانی(نفوذ مدیر، پشتیبانی منابع، روحیه و تاکید علمی) با توانمند سازی رابطه معناداری بدست نیامد.

    کلید واژگان: سلامت سازمانی, توانمند سازی, معلمان, دوره ابتدایی, شهر کنارک

    The present study was conducted to investigate the relationship between organizational health and empowerment of primary school teachers in Kanarak city in the 2-7 academic year. The method of the present study was descriptive and correlational. The statistical population of this study includes all primary school teachers in the city of Konarak in the number of 400 people and its sample size was determined using the Cochran's formula of 196 people. Data collection tools in this study are two standard questionnaires of organizational health (Hui and Feldman, 1996) and empowerment (Hasanlu and Velayi Maleki, 1396) whose reliability was calculated by Cronbach's alpha method of 0.790 and 0.764, respectively. To analyze the research data in the descriptive statistics section using frequency tables and bar graphs, a description of the demographic characteristics of primary school teachers in Konarak city was presented and in the inferential statistics section to examine the research hypotheses of Pearson torque correlation coefficient. Multiple linear regression tests as well as distribution diagrams were used to show linear relationships between variables. According to the results of this study, there was a significant relationship between organizational health and empowerment of primary school teachers in Kanarak city. It was also observed that there was a significant or non-significant positive and negative relationship between the dimensions of organizational health and empowerment, and a direct and significant relationship between the dimensions of organizational health (institutional unity and consideration) and empowerment (empowerment) with the empowered. There was an inverse and significant relationship; But there was no significant relationship between the dimensions of organizational health (manager influence, resource support, morale and scientific emphasis) with empowerment.

  • آزاده سیاری فرد، فرید ابوالحسنی *، لاله قدیریان، مریم نظری، فاطمه رجبی، لیلا حق جو، لیلا مونسان
    مقدمه و هدف
    نظام پاداش دهی، ابزار سرمایه گذاری سازمان به منظور بهبود کیفیت خدمات است. مطالعه حاضر باهدف شناسایی چالش های نظام پاداش دهی و راهکارهای بهبود آن براساس دیدگاه گروه های ذینفع در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای جهت دار بود که در دانشگاه علوم پزشکی تهران و در نیمه دوم سال 1393 و نیمه اول سال 1394 انجام گرفت. نمونه گیری هدفمند بود و با طیف متنوعی از صاحب نظران و افراد مجرب شامل مدیران، اعضا هیئت علمی و کارکنان بیمارستان ها به صورت نیمه ساختاریافته عمیق و چهره به چهره مصاحبه شد. پس از پیاده سازی کلمه به کلمه متن مصاحبه ها و استخراج کدها (عبارات معنادار)، مجددا این عبارات به منظور دستیابی به زیرطبقات مرور گردید. براساس زیرطبقات، اطلاعات به طبقات مرتبط دسته بندی گردید. برای اطمینان از روایی، پایایی و مقبولیت داده ها نیز از روش بازنگری مشارکت کنندگان و نظرات تکمیلی همکاران و اعضاء هیئت علمی استفاده شد.
    یافته ها
    درمجموع با 29 نفر مصاحبه گردید و نظرات، در 6 طبقه اصلی، 19 زیرطبقه و 1100 کد دسته بندی گردید. طبقات اصلی عبارت از سازوکارهای موجود در بیمارستان به منظور افزایش انگیزه کارکنان، چالش های سازوکارهای پاداش دهی، فرصت های منتج از تجارب پاداش دهی، اقدامات نظام مند برای پاداش دهی، انواع پاداش مناسب برای کارکنان، بسترسازی برای اجرای بهتر نظام پاداش دهی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به جنبه های متعدد نظام پاداش د هی و نقش پاداش موثر در افزایش انگیزه کارکنان و پاداش ناکارآمد در کاهش آن، استقرار یک نظام پاداش دهی موثر در بیمارستان ها، از طریق طراحی الگویی مناسب براساس عوامل کلیدی شناسایی شده در این مطالعه پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: نظام پاداش دهی, بهبود عملکرد, کارکنان, بیمارستان
    Dr Azadeh Sayarifard, Dr Farid Abolhasani *, Dr Laleh Ghadirian, Maryam Nazari, Dr Fatemeh Rajabi, Dr Leila Haghjou, Leila Mounesan
    Background
    Reward system program is an investment tools in order to improve quality of services. Accordingly, this study was conducted aimed to identify the challenges of the reward system and the solutions for improving that based on the views of stakeholders in Tehran University of Medical Sciences hospitals.
    Materials And Methods
    This directional content analysis qualitative study was performed in Tehran University of Medical Sciences during 2014and 2015 using content analysis method. Targeted sampling was done and in-depth semi structured and face to face interviews were performed with a wide variety of experts and professionals including managers, faculties and hospital staffs. After word by word transcripting and extracting codes (meaningful phrases), these codes was reviewed again in order to achieve subcategories. Based on subcategories, information was classified to assossiated categories. For validity and reliability checking, stakeholders and faculties member check and peer debriefing were used.
    Results
    Eventually, a total of 29 interviews were held. The comments were classified within 6 main categories, 19 subcategories and 1100 codes. The main categories included existing arrangements in hospitals in order to improve staff motivation; reward system challenges; derived opportunities from rewarding experiences; rewarding systematic actions; types of appropriate rewards and making infrastructure for better rewarding system implementation.
    Conclusion
    Regarding multiple aspects of a reward system which could have an effective role in increasing staff motivation or a contradictory effect when it is inefficient, implementation of an effective reward system in hospitals by designing an appropriate model based on identified key factors in this study, is recommended.
    Keywords: Reward system, Improvent of performance, Staff, Hospital
  • فرزانه اثنی عشری، آذر پیردهقان، فاطمه رجبی، آزاده سیاری فرد، لاله قدیریان، نرگس رستمی، معصومه پیردهقان
    مقدمه و هدف
    سواد سلامتی میزان ظرفیت هر فرد برای کسب، تفسیر و درک اطلاعات اولیه و خدمات سلامتی است که برای تصمیم گیری مناسب لازم میباشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان سواد سلامت کارمندان دانشگاه بوعلی سینا همدان در رابطه با عوامل خطر بیماری های مزمن، جهت مداخلات بعدی توسط سیاست گذاران نظام سلامت است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، سواد سلامت 206 نفر از کارمندان با استفاده از ابزار محقق ساخته اندازه گیری گردید. سواد سلامت در مورد عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی، سرطان و دیابت در 7 حیطه نگرش به سلامت، درک اطلاعات، حمایت اجتماعی، شرایط اقتصادی اجتماعی، دسترسی به سرویس سلامت، ارتباط با متخصص سلامت و به کار بستن اطلاعات سلامتی اندازه گیری شد.
    نتایج
    میانه سطح کلی سواد سلامت در شناخت عوامل خطر هرسه بیماری، 7/3 و میانه سطح سواد سلامت در شناخت عوامل خطر بیماری های قلبی، دیابت و سرطان به ترتیب 53/3، 44/3، 58/3 گزارش شد. بجز درحوزه سرطان، سطح سواد در شناخت عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی و دیابت در زنان به طور معنی داری بیش از مردان بود (02/0=P). با افزایش سطح تحصیلات نیز فراوانی سواد سلامت کافی بطور معنی داری افزایش نشان می داد (008/0=P).
    نتیجه نهایی: در مجموع 2/75% از افراد در مورد شناخت عوامل خطر هر 3 بیماری سواد سلامت ناکافی داشتند. کمترین سطح سواد مربوطه به بکار بستن اطلاعات سلامت بود. با توجه به اهمیت موضوع سواد سلامت و ارتباط آن با پیامدهای مرتبط با سلامت، به نظر می رسد در برنامه ریزی های آینده توسط سیاست گذاران سلامت توجه بیشتری به ارتقای سواد سلامت به خصوص در حوزه بکار بستن اطلاعات سلامت مورد نیاز می باشد.
    کلید واژگان: بیماری مزمن, سواد سلامت, عوامل خطر, کارمندان
    F. Esna Ashari, A. Pirdehghan, F. Rajabi, A. Sayarifard, L. Ghadirian, N. Rostami, M. Pirdehghan
    Introduction &
    Objective
    Health literacy is the degree to which individuals obtain، interpret and understand basic health information and services to make appropriate health decisions. The aim of this study was to describe health literacy of Bu Ali Sina university staff to help health care policy makers for proper interventions.
    Materials and Methods
    In this descriptive-analytical study، health literacy of 206 employees was measured using a researcher-made questionnaire. Health literacy about risk factors of cardio-vascular diseases، cancers and diabetes was measured in 7 areas including: “attitude to health”، “understanding the information”، “social support”، “socio-economic conditions”، “ac-cess to health services «،» communication with health professionals«and “application of health information”.
    Results
    Median of overall health literacy level in identification of risk factors for all three dis-eases was 3. 7، and median of health literacy level in “identification of risk factors” for heart diseases، diabetes and cancers were reported 3. 53، 3. 44، and 3. 58، respectively. Except for cancer، health literacy levels about identification of cardiovascular disease and diabetes risk factors were significantly higher in women (P= 0. 02). Educational level increase showed a significant rise in health literacy score (P= 0. 008).
    Conclusion
    As a whole، 75. 2% of cases had inadequate health literacy about risk factors of all three diseases. The lowest level of health literacy was related to the” application of health in-formation”. So، regarding the importance of health literacy and its link to health outcomes، it seems that policy makers need to pay more attention to health literacy improvement، particu-larly in the “application of health information”.
    Keywords: Chronic Disease, Health Literacy, Risk Factors, Staff
  • رقیه برجی، سید محمدرضا خاتمی*، محمدرضا عباسی، علی پاشا میثمی، خسرو برخورداری، فرح ایت الله اصفهانی، مینا پاشنگ، لاله قدیریان
    زمینه و هدف
    مرگ و میر بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه پس از عمل بای پس کرونر بیش از افراد با عملکرد کلیه طبیعی است. این مطالعه با هدف بررسی اثر دیالیز پیشگیرانه بر روی کاهش مرگ و میر بیماران با نارسایی کلیه غیردیالیزی پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر Coronary Artery Bypass Graft (CABG) انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه 50 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیه غیردیالیزی که نیاز به CABG داشتند، به روش آسان انتخاب شده و بر اساس روش بلوک بندی تصادفی وارد یکی از دو گروه دیالیز پیشگیرانه و بدون دیالیز شدند. معیارهای خروج شامل سن زیر 18 سال و CABG بار دوم بود. پس از عمل میزان مرگ و میر و بروز عوارض مختلف در دو گروه مقایسه گردید. P کم تر از 05/0 از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سن افراد 9/9±3/65 بود. زنان 16% (هشت نفر) و مردان 84% (42 نفر) بیماران را تشکیل می دادند. مشخصات اولیه مانند سن، جنس در دو گروه مشابه بود (به ترتیب 06/0=P و 1=P). مقایسه بین گروه مداخله و گروه کنترل از نظر میزان مرگ و میر (14/0=P)، نارسایی حاد کلیه (4/0=P) و حوادث عروقی مغزی (1=P) در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، دیالیز پیشگیرانه قبل از جراحی بای پس قلب در بیماران مبتلا به نارسایی کلیه غیردیالیزی به جز عوارض ریوی، اثری بر کاهش عوارض و مرگ و میر پس از عمل ندارد.
    کلید واژگان: نارسایی کلیویی, دیالیز کلیوی, پیشگیری, جراحی بای پس قلب, مرگ و میر
    Roghayyeh Borji, Mohammad Reza Khatami *, Mohammad Reza Abbasi, Alipasha Meysamie, Khosro Barkhordari, Farah Ayatollah Esfahani, Mina Pashang, Laleh Ghadirian
    Background
    The mortality due to Coronary Artery Bypass Graft (CABG) in patients with chronic renal failure is more common than normal population. This study evalu-ates the impacts of prophylactic dialysis on decreasing mortality and morbidity of non- dialysis-dependent patients with renal failure after CABG surgery.
    Methods
    In this study، fifty non-dialysis-dependent patients who were suffering from renal failure and needed to CABG، were selected by convenience sampling method. Se-quentially، they were allocated to prophylactic dialysis (n=20) and no prophylactic dialysis (n=30) groups، using a randomized block design. Exclusion criteria were under 18 year old patients and doing CABG for second time. Mortality rate and some complications such as acute renal failure، brain accident and atrial arrhythmias were compared between two groups after CABG. All cardiac surgeries were performed in a single centre and through a median sternotomy. P value less than 0. 05 was considered as significant.
    Results
    The mean age of patients was (65. 3±9. 9). The patients included %16 (n. 8) of women and %84 (n. 42) of men. There were 20 patients in intervention and 30 patients in control groups. Baseline characteristics were similar in two groups. Comparison be-tween intervention and control groups after surgery did not show any difference in mortality (P=0. 14)، acute renal failure (P=0. 4)، cerebrovascular accidents (P=1) and atrial arrhythmias (P=0. 3)، need to second surgery due to bleeding (P=1)، need to dialysis (P=0. 14)، need to rehospitalization (P=1)، duration of ventilator use (P=0. 4)، duration of need to hospitalization (P=0. 11)، duration of a patients stay in the Intensive Care Unit (P=0. 4) and deep sternal infection (P=0. 7) rates.
    Conclusion
    According the results of this study، prophylactic dialysis، before conduct-ing CABG، does not have any significant effect on mortality and other complications. The only exception is lung complications in non-dialysis-dependent patients with renal failure.
    Keywords: coronary bypass graft surgery, mortality, prevention, renal insufficiency renal dialysis
  • صنمبر صدیقی، عیسی جهانزاد، لاله قدیریان، جهانگیر رافت، ساقی وزیری، صبا واحدی
    سابقه و هدف
    بروز تومورهای نورواندوکرین در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. تومورهای نورواندوکرین تنوع زیادی از نقطه نظر تظاهرات بالینی، مرحله و درجه بدخیمی دارند. همچنین استفاده از مارکرهایی چون Ki67 می توانند به تعیین مرحله بیماری کمک نمایند. بررسی شیوع بیمارستانی تومورهای نورواندوکرین، منشا اولیه تومور، بررسی ارتباط تشخیص پاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی با سطح Ki67، هدف انجام این تحقیق بود.
    مواد و روش ها
    کلیه پرونده های بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی طی سال های 89-83 بررسی و موارد با تشخیص تومور نورواندوکرین انتخاب گردید، سپس بلوک های پاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی این بیماران تحت بررسی مجدد قرار گرفت. مشخصات بیماران، نوع، مرحله و محل اولیه تومور در چک لیست وارد شد.
    یافته ها
    شیوع تومور نورواندوکرین حدودا 8 در 1000 بیمار بود. داده ها از 189 بیمار با یافته پاتولوژیک تومور نورواندوکرین مورد تحلیل قرار گرفت. میانگین سنی 6/49 سال و 9/52 درصد بیماران مرد و 1/47 درصد زن بودند. تشخیص پاتولوژی اولیه در 27 درصد موارد کارسینوئید تومور، 2/21 درصد تومور سلول گرد (Round cell tumor)، 5/18 درصد کارسینوم تمایز نیافته بود. میانگین سطح ki67 در بیماران بر حسب Tumor grade، محل تومور، نکروز تومور، ایمونوهیستوشیمی و تشخیص پاتولوژی، تفاوت معنی دار داشت.
    استنتاج
    بر اساس این مطالعه استفاده از مارکر Ki67، می تواند در تشخیص و تعیین وضعیت تومورهای نورواندوکرین، که بر تصمیم گیری در مورد درمان تاثیر گذار است، کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: شیوع, تومورهای نورواندوکرین, Ki67, درجه بدخیمی تومور, پاتولوژی تومور
    Background and
    Purpose
    Incidence of neuroendocrine tumors in the world is increasing during these years. These tumors have a high complexity in clinical presentation, tumor stage and grade. In addition, using of markers like Ki67 level could help to estimate tumor grade. Assessing hospital prevalence of neuroendocrine tumors, Their origin and association between pathology and immunohistochemistry with Ki67 level was the purpose of conducting this study.
    Materials And Methods
    All patients’ records during 2004-2010 were reviewed to select patients with neuroendocrine diagnosis, then their pathology and histochemistry samples were examined again. Patients’ characteristics in addition to type, grade and origin of tumors were entered to check list.
    Results
    Incidence of neuroendocrine tumors was 8 in 1000 patients. Data was gathered from 189 patients with neuroendocrine tumor diagnosis. Mean age was 49/6 years and Prevalence of each sex was 52/9% and 47/1% in men and women respectively. Pathology diagnoses were Carcinoid (27%), Round cell tumor (21.2%) and undifferentiated carcinoma (18.5%). Mean of Ki67 levels were significantly different by tumor grade, location, necrosis, pathology and immunohistochemistry.
    Conclusion
    Based on this study, using Ki67 marker is helpful for diagnosing and determining tumor status, which could be effective on choosing the type of treatment.
    Keywords: Prevalence, endocrine tumors, Ki67, tumor grade, tumor pathology
  • منوچهر نخجوانی، سحر رجب زاده کنفی، علیرضا استقامتی، احسان مرادی فارسانی، لاله قدیریان
    مقدمه
    شیوع دیابت و عوارض ناشی از آن در حال افزایش بوده و استرس اکسیداتیو به عنوان یکی از عوامل مهم پاتوژنیک در رابطه با ایجاد عوارض آن شناخته شده است. هدف از این مطالعه اندازه گیری نیتروتایروزین به عنوان نشانگری برای استرس اکسیداتیو در بیماران دیابتی است.
    روش ها
    این مطالعه مورد شاهدی برای مقایسه بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان امام شهر تهران با افراد سالم انجام شد. در هر گروه 70 نفر وارد شدند و معیارهای خروج شامل سطح کراتینین خون بالای mg/dl 2 ابتلا به نارسایی احتقانی قلب، مصرف آنتی اکسیدان ها، مشکلات کبدی، عفونت فعال و ابتلا به سرطان بود. گروه کنترل از لحاظ سن و جنس مشابه بیماران بودند(Paired match). اندازه گیری سطح نیتروتایروزین به روش ELISA انجام گردید. داده های به دست آمده، توسط نرم افزار آماری(version 13) SPSS و با کمک آزمون های آماری کای دو، t test و ضریب همبستگی اسپیرمن و در سطح معناداری 05/0 آنالیز گردید. اطلاعات بیماران محفوظ و ورود به مطالعه پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه از افراد انجام شد.
    یافته ها
    شیوع جنسی و میانگین سنی در دو گروه مشابه بود (در گروه دیابت (34/11±)4/54 سال و در گروه شاهد (76/10±)1/51 سال). سطح نیتروتایروزین در سرم بیماران مبتلا به دیابت با گروه شاهد تفاوت معنی دار داشت (001/0P<) و در بیماران دیابتی با افزایش سن مربوط بود (27/0r =، 025/0P<).
    نتیجه گیری
    بر اساس این مطالعه سطح سرمی نیتروتایروزین در بیماران دیابتی بالاتر از افراد سالم است بنابراین استرس اکسیداتیو می تواند به عنوان علتی برای عوارض بیماری دیابت مورد بررسی قرار گرفته و برای طراحی مداخلات به منظور پیشگیری از عوارض مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: نیتروتایروزین, دیابت نوع 2, استرس اکسیداتیو
  • محمد تقی خرسندی آشتیانی، زهرا مختاری، فاطمه حاجی محمدی، لاله قدیریان
    زمینه
    تهوع و استفراغ بعد از جراحی های گوش میانی یکی از شایع ترین عوارض بعد از عمل محسوب گشته که خود زمینه ساز بروز دیگر پیامدهای نامطلوب نیز می گردد. هدف این مطالعه ارزیابی اثر پروفیلاکسی 16 میلی گرم دگزامتازون وریدی بر روی تهوع و استفراغ بعد از عمل استاپدکتومی می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور شاهددار تعداد 70 بیمار کاندید عمل استاپدکتومی به دو گروه مساوی تقسیم گشته با روش سداسیون یکسان و توسط یک جراح مورد عمل جراحی استاپدکتومی قرار گرفته در حالی که به بیماران گروه مورد، نیم ساعت قبل از عمل مقدار 16 میلی گرم دگزامتازون وریدی و به گروه شاهد 4 میلی لیتر نرمال سالین وریدی (پلاسبو) تزریق گردید. بیماران در فاصله 24-1 ساعت بعد از عمل از لحاظ بروز تهوع و استفراغ و متغیرهای وابسته مثل سرگیجه و وزوز گوش مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    تمامی 70 بیمار وارد مطالعه گردیدند 38 زن و 32 مرد و میانگین سنی 12±37 بود که بین دو گروه اختلاف معنی داری از این لحاظ دیده نشد. از نظر بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل از میان 35 بیمار گروه مورد 11 نفر (4/31%) تهوع و استفراغ داشته اند که این میزان در گروه کنترل 21 نفر (60%) بوده است که با گزارش P=0.03 اختلاف معنی داری بدست آمد 95%=%299-%916، CI524%=OR.
    نتیجه گیری
    استفاده پروفیلاکسی 16 میلی گرم دگزامتازون وریدی نیم ساعت قبل از جراحی به طور قابل ملاحظه ای شیوع تهوع و استفراغ بعد از عمل استاپدکتومی را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: دگزامتازون, استاپدکتومی, تهوع و استفراغ
    Mohammad Taghi Khorsandi, Ashtiani, Zahra Mokhtari, Fatemeh Hajimohammadi, Laleh Ghadirian
    Background
    Nausea and vomiting after middle ear surgery as one of the most common complications after surgery is considered to become the ground for the incidence of other adverse consequences. The aim of this study was to evaluate the effect of 16 mg prophylactic intravenous dexamethasone on postoperative nausea and vomiting after stapedectomy.
    Methods
    In a randomized double-blind controlled trial study, 70 patients candidate for stapedectomy divided into two equal groups, using the same sedation by single surgeon. While the case group received 16 mg Dexamethasone half an hour before surgery, thecontrol group received 4ml intravenous saline as a placebo. Patients controlled 1-24 hours after the surgery in terms of nausea and vomiting and dependent variables such as vertigo and tinnitus.
    Results
    70 patients (38 females and 32 males) were enrolled in this study. The rate of postoperative Nausea and vomiting in Case group was 31/4% (equal to 11 paticents) and in control group was 60% (equal to 21 patients). The different was statisticall significant(p=%3).
    Conclusion
    The prophylactic use of 16 mg intravenous dexamethasone half an hour before surgery can significantly reduce incidence of nausea and vomiting after stapedectomy.
سامانه نویسندگان
  • دکتر لاله قدیریان
    دکتر لاله قدیریان
    استادیار مرکز تحقیق و توسعه سیاست های دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال