به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

لیدا سلیمی

  • نسطونا قنبری سقرلو، محمد ربانی، لیدا سلیمی*، حسین غفوریان، سید محمدتقی ساداتی پور
    زمینه و هدف

    آرسنیک یکی از فلزات سنگین با اولویت بهداشتی بسیار بالا است. لذا این تحقیق با هدف بررسی روش های حذف آرسنیک از آب آشامیدنی با تاکید بر نانوذرات فلزی (دی اکسید تیتانیوم و اکسید روی) و کربن فعال انجام گرفته است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع مروری است. در این مطالعه کلیه مقالات موجود در پایگاه های داخلی و خارجی از قبیل ایران مدکس، ایران داک، SID وGoogle Scholar ، Direct science، پایگاه علمی اطلاع رسانی سازمان بهداشت جهانی، Pubmed از سال 2010 تا 2021 مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    بررسی و مرور مطالعات انجام شده در زمینه حذف آرسنیک از منابع آبی نشان داد روش های مختلفی مثل انعقاد و لخته سازی، تعویض یون، فیلتراسیون و جذب برای حذف آرسنیک از آب مورد استفاده قرار گرفته اند. به دلیل کارائی مناسب، قیمت کم و راحتی به کارگیری و سایر ملاحظات راهبری و محیط زیستی، روش های جذب به خوبی برای حذف آرسنیک در منابع آبی معرفی شده اند. که یکی از روش های مطلوب کربن فعال است. در بین روش های مختلف جذب، کربن فعال جاذب خوبی برای حذف آرسنیک 5 ظرفیتی (As V) است و کارائی آن به منظور حذف آرسنیک 3 ظرفیتی (As III) نیاز به پیش اکسیداسیون دارد که این کار بهتر است با برخی اصلاحات بر روی کربن فعال انجام شود. به این منظور نانوذرات برای حذف آرسنیک بسیار بیشتر مورد نظر بوده است، چرا که کارائی حذف را می تواند بسیار بهبود ببخشد و نیاز به پیش اکسیداسیون در فرایند تصفیه آب را حذف کند.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که نانوذرات آهن به تنهایی یا در ترکیب با سایر فلزات، تیتانیوم در ترکیب با سایر فلزات به خصوص روی، سریوم و زیرکونیوم کارائی قابل توجهی دارد.

    کلید واژگان: کربن فعال, آرسنیک, نانوذرات, فرایند اصلاح شده, تصفیه آب
    Nastuna Ghanbari Sagharloo, Mohammad rabani, Lida salimi*, Hossein Ghafourian, Seyed mohammadtaghi SadatiPour
    Background and Objective

    Arsenic is one of the heavy metals with a very high health priority. High concentrations of arsenic in water sources can cause many problems, including gastrointestinal and cardiovascular problems, and even some cancers in consumer populations. Therefore, this study was conducted to investigate the methods of removing arsenic from drinking water with emphasis on metal nanoparticles (titanium dioxide and zinc oxide) and activated carbon.

    Material and Methodology

    This study was a review that was reviewed to study all articles in domestic and foreign databases such as IranModex, IranDock, SID and Google Scholar, Direct science, World Health Organization information base, Pubmed. The keywords heavy metals, arsenic, arsenic removal method, metal nanoparticles, surface water and groundwater were used to search.

    Findings

    A review of studies on the removal of arsenic from water sources showed that since the separation and removal of arsenic from drinking water is very important, various methods such as coagulation and flocculation, ion exchange, filtration and adsorption to remove arsenic from water have been used. Due to good efficiency, low cost and ease of use and other management and environmental considerations, adsorption methods for arsenic removal in water resources have been well introduced. Which is one of the optimal methods of activated carbon. Among the various adsorption methods, activated carbon is a good adsorbent for the removal of 5-valent arsenic (As V), and its efficiency requires pre-oxidation to remove 3-valent arsenic (As III), which is best done with some modifications on activated carbon. For this purpose, nanoparticles have been considered much more for arsenic removal because they can greatly improve the removal efficiency and eliminate the need for pre-oxidation in the water treatment process.

    Discussion and Conclusion

    The results showed that iron nanoparticles alone or in combination with other metals, titanium in combination with other metals, especially zinc, cerium and zirconium had significant efficiency.

    Keywords: Activated Carbon, Arsenic, Nano-particles, Process modification, water treatment
  • سید عبدالمحمد سادات، لیدا سلیمی*، حسین غفوریان، لیندا یادگاریان حاجی آبادی، سید محمدتقی ساداتی پور
    زمینه و هدف

    امروزه تولید پساب های حاوی ترکیبات دارویی، از جمله تتراسایکلین ها یکی از تهدیدات عمده محیط زیست و به خطر افتادن سلامتی انسان می باشند. بر این اساس، نیاز به یک سیستم کارآمد برای حذف این ترکیبات از محیط های آبی احساس می شود. لذا هدف از این تحقیق بهینه سازی و مدل سازی حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین با استفاده از نانوکاتالیست TiO2/N/S در حضور نور مریی در محلول های آبی بود.

    روش بررسی

    در این مطلعه تجربی که در سال 1398 انجام شد، ابتدا نسبت به سنتز نانوکاتالیست با روش سل ژل اقدام و سپس مشخصات آن با استفاده از آنالیزهای SEM، XRD ، EDS و BET مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله دوم، با تغییر شرایط واکنش از قبیل تغییر دوز فتوکاتالیست سنتز شده(12/0)گرم در لیتر، غلظت تتراسایکلین(501)میلی گرم در لیتر، زمان واکنش(902)دقیقه و pH محلول(102) و با تابش نور مریی جهت حذف تتراسایکلین از پساب سنتتیک و تاثیر این متغیرها بر روی عملکرد فرایند به روش سطح پاسخ و با متدCCD  و تعیین شرایط بهینه، بررسی سینتیک واکنش، میزان معدنی شدن تتراسایکلین و عملکرد فتوکاتالیست در تصفیه فاضلاب واقعی مورد ارزیابی قرار گرفت. تعیین میزان تتراسایکلین به روش فاز معکوس کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    حداکثر راندمان حذف تتراسایکلین با این فرآیند در شرایط بهینه با pH برابر 6 و زمان 56 دقیقه و غلظت تتراسایکلین 13 میلی گرم در لیتر و مقدار کاتالیست 2/1 گرم بر لیتر 77 درصد بود. راندمان معدنی شدن آنتی بیوتیک تتراسایکلین در شرایط بهینه 47 درصد و مطالعه سینتیک نشان داد که داده ها به خوبی از مدل شبه درجه اول پیروی و این فرآیند تتراسایکلین را در فاضلاب بیمارستان امام سجاد(ع) یاسوج 72 درصد حذف کند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که کارایی فرایند فوتوکاتالیستیTiO2/N/S  در معرض تابش نور مریی در حذف تتراسایکلین به دلیل عدم تولید محصولات جانبی و هم چنین محصولات نهایی معدنی(دی اکسید کربن و آب) به عنوان یک فرآیند مطلوب می باشد.

    کلید واژگان: حذف تتراسایکلین, مطالعه سینتیک, فرایند فتوکاتالیستی, نور مرئی, کاتالیست
    SA Sadat, L Salimi*, H Ghafourian, L Yadegarian Hadji Abadi, SM Taghi Sadatipour
    Background & aim

    Today, the production of effluents containing medicinal compounds, including tetracyclines, is one of the major threats to the environment and endanger human health. Accordingly, the need for an efficient system to remove these compounds from aquatic environments is felt. Therefore, the aim of this study was to optimize and model the removal of tetracycline antibiotics using TiO2 / N / S nanocatalyst in the presence of visible light in aqueous solutions.

    Methods

    In this experimental study conducted in 2019, nanocatalyst was synthesized by sol-gel method and then its characteristics were analyzed using SEM, XRD, EDS and BET analyzes. Secondly, by changing the reaction conditions such as changing the synthesized photocatalyst dose (0.1-2) g/l, antibiotic concentration (1-50) mg/l, reaction time (2-90) minutes and solution pH (2-10) and by visible light irradiation to remove tetracycline from synthetic effluent and the effect of these variables on process performance by response surface method and CCD method and determination of optimal conditions, investigation of reaction kinetics, tetracycline mineralization and photocatalyst performance in real wastewater treatment Was evaluated. Tetracycline was determined by reverse phase high performance liquid chromatography (HPLC). The collected data were analyzed using analysis of variance.

    Results

    The software has proposed a complete quadratic model as the best model, based on ANOVA analysis of variance. The maximum removal efficiency of tetracycline with this process in optimal conditions with a pH of 6 and a time of 56 minutes and a concentration of tetracycline of 13 mg/l was the catalyst value of 1.2 g/l was 77%. The mineralization efficiency of tetracycline antibiotics under optimal conditions was 47% and the kinetic study presented that the data followed the quasi-first-order model well and eliminate the tetracycline process in the wastewater of Imam Sajjad Hospital of Yasuj by 72%.

     Conclusion

    The results indicated that the efficiency of TiO2/N/S photocatalytic process exposed to visible light radiation in the removal of tetracycline due to lack of by-products as well as mineral end products (carbon dioxide and water) as a desirable process.

    Keywords: Tetracycline removal, Kinetics study, Photocatalytic process, Visible light
  • فرح حیدری*، لیندا یادگاریان حاجی آباد، لیدا سلیمی
    در این تحقیق از صدف دوکفه ای اسکالوپ جهت تصفیه زیستی پساب مزارع پرورش میگو در خلیج گواتر در فصل بهار 1397 استفاده گردید. بدین منظور،استخرهای رسوب گیر، زیستی و هوادهی در حاشی هاستخر اصلی جهت تصفیه زیستی احداث شد. سپس صدف های دوکفه ای از محیط طبیعی جمع آوری شده و در بستراستخرهای مذکور قرار داده شدند. غلظت پارامترهای کیفی در چهار ایستگاه شامل ایستگاه 1 (نمونه دریا)، ایستگاه 2 (آب ورودی)، ایستگاه 3 (پساب خروجی) و ایستگاه 4 (آب قبل از ورود به دریا) بررسی گردید. نتایج نشان داد، غلظت پارامترها در پساب خروجیاستخر اصلی (ایستگاه 3) به طور معنی داری از دیگر ایستگاه ها بالاتر است (05/0P<). نتایج آزمون همبستگی نشان داد که میزان تصفیه با پارامترهای کیفی همبستگی منفی معنی داری دارند به طوری که با افزایش تصفیه غلظت پارامترها کاهش می یابد. غلظت نیترات، فسفات، کدورت، EC،  TDSو اکسیژن محلول دراستخر اصلی به ترتیب 67/0، 52/1، 36/22، 78/39، 21/20 و 49/9 میلی گرم بر لیتر بود و بعد از تصفیه برابر 56/0، 79/0، 81/16، 68/38، 45/16 و 12 میلی گرم بر لیتر مشاهده شد. این نتایج نشان داد، اختلاف بین پارامترها قبل و بعد از تصفیه معنی دار هستند (05/0P<). همچنین میزان تصفیه زیستی در بازه زمانی مختلف دارای اختلاف معنی داری است (05/0P<) به طوری که بیشترین و کمترین نرخ تصفیه به ترتیب در روز پنجم و روز اول مشاهده گردید. میزان 20، 48، 27، 22 و 5/2 درصد به ترتیب از غلظت نیترات، فسفات، کدورت، مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی در فرآیند تصفیه از پساب حذف گردید. بنابراین بر اساس نتایج مشخص شد که دوکفه ای اسکالوپ توانایی بالایی در تصفیه زیستی پساب مزرعه پرورش میگو دارد و می تواند به عنوان شاخص مناسبی برای تصفیه مزارع پرورشی استفاده گردد.
    کلید واژگان: دوکفه ای, تصفیه زیستی, مزارع پرورش میگو, خلیج گواتر, چابهار
    Farah Heydari*, Linda Yadegarian Hajiabad, Lida Salimi
    In this study, the Scallop bivalves were used for biofiltration of wastewater in shrimp farms during spring 2018 from Guowater Bay. Sedimentation, biological and aeration ponds were prepared for biofiltration around the main pool, then, oyster bivalves were collected from natural environment (sea) and were placed in these pools. Concentration of quality parameters were investigated in four sampling stations including station 1 (sea water), station 2 (inlet water), station 3 (outlet waste) from main pond, and station 4 (water sampled before entering the sea). The results showed that the concentration of parameters were significantly higher in the outlet waste of main pond (station 3) than the other stations (P<0.05). The results of the correlation test showed there was significant negative correlation between biofiltration ratio and quality parameters, so that concentrations of parameters were decreased with increasing in filtration rate. The concentration of nitrate, phosphate, turbidity, EC, TDS and dissolved oxygen were 0.67, 1.52, 22.36, 39.78, 20.21 and 9.49 mg/l in main pond, and 0.56, 0.79, 16.81, 38.68, 16.45 and 12 mg/l after biofiltration, respectively. The results showed that there were significant differences between parameters before and after biofiltration. There were significant differences in the biofiltration rate between the different time intervals (P<0.05), so that the highest and lowest filtration rates were observed in the fifth and first day, respectively. The rate of 20, 48, 27, 22 and 2.5 % of nitrate, phosphate, turbidity, TDS and EC were removed from wastewater during biofiltration process. Therefore, the Scallop bivalve has a high ability for biofiltration of wastewater in shrimp farms that can be used as a good indicator for biofiltration of fish and shrimp farms.
    Keywords: Bivalve, Biofiltration, Shrimp Farms, Gouvatre Bay, Chabahar
  • لیدا سلیمی *، تهمینه باهری، سمیرا میرزایی
    هدف
    سوءمصرف مواد مخدر علاوه بر آسیب به سلامت فردی و اجتماعی می‏تواند از طریق ورود به اکوسیستم های آبی مخاطراتی جدی را متوجه محیط زیست آبی ‏نماید. در این تحقیق با استفاده از تکنیک میکرو استخراج با استفاده از فاز جامد مواد مخدر (متامفتامین، کوکائین، مرفین، و کدئین) در فاضلاب ورودی و خروجی و لجن حاصل از تصفیه فاضلاب در تصفیه خانه فاضلاب شهید محلاتی تهران، و نیز پساب خروجی یکی از بیمارستان های تهران (بیمارستان تهرانپارس) با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی GC در کنار روش میکرو استخراج فاز جامد مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش
    روش میکرو استخراج با استفاده از فاز جامد یک روش استخراج تعادلی است که در آن با کالیبراسیون مناسب می توان آلاینده ها را در غلظت های پایین و با حساسیت بسیار بالا و بدون استفاده از حلال انجام داد. دستگاه تجزیه ای که در ابتدا با SPME به کار گرفته شد کروماتوگرافی گازی بوده و تا به امروز نیز بسیاری از کاربردهای آن بر پایه جداسازی و آنالیز با این دستگاه می باشد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که مخدر های کدئین و مورفین با غلظت بالا در فاضلاب شهری وجود داشته و کارائی تصفیه خانه در حذف این آلاینده ها قابل ملاحظه نمی باشد (درصد حذف به ترتیب 23 و 43 درصد). همچنین مشاهده شده که در تمام نمونه های مورد بررسی مخدر کوکائین وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق دارای نکات بهداشتی-پزشکی می باشد.
    کلید واژگان: مواد مخدر, میکرواستخراج فاز جامد, کروماتوگرافی گازی, فاضلاب بیمارستانی
    Lida Salimi *, Tahmineh Baheri, Samira Mirzaei
    Objective
    In addition to damage to individual and social health, drug abuse can seriously endanger the aquatic environment through access to aquatic ecosystems. In this research, narcotic drugs (methamphetamine, cocaine, morphine, and codeine) in the input and output wastewater, the sludge arising from wastewater treatment in the wastewater treatment plant of Tehran municipality, and the output effluent in one of the hospitals in Tehran (Tehranpars Hospital) have been examined via GC gas chromatography and Solid Phase Micro Extraction.
    Method
    Solid-phase micro-extraction is an equilibrium extraction method through which it is possible to use pollutants in low concentrations and with high sensitivity without using solvents by means of a proper calibration method. Gas chromatography is the analyzer, initially used with SPME, and, to date, many of its applications are based on separation and analysis by this device.
    Results
    The results of this study showed that high concentrations of codeine and morphine exist in urban sewage and the efficacy of treatment plants in removing these contaminants was not significant (elimination percentages were 23% and 43%, respectively). It has also been observed that there is no cocaine in the study samples.
    Conclusion
    The findings of this study have health-medical implications and points.
    Keywords: narcotic drugs, solid phase micro-extraction, gas chromatography, hospital wastewater
  • مریم زرنگ، لیدا سلیمی، مجتبی صیادی
    آگاهی از شرایط کیفی منابع آب جهت ارزیابی روند آلودگی برای هر منطقه ضروری می باشد . محدوده مورد مطالعه روستاهای شهرستان دماوند در استان تهران قرار دارد ، که جهت بررسی پارامترهای کیفی آب ، در طول مدت 8 ماه ، از دیماه 1395 لغایت مردادماه 1396 ،ضمن نمونه برداری و سنجش متغیرهای فیزیکی (Ec ،TDS ، کدورت ، pH ، سختی و قلیائیت ) در آب 11 حلقه چاه از چاه های روستاهای شهرستان دماوند که با توجه به قرار گرفتن در بافت مسکونی روستا و نزدیکی به مناطق کشاورزی به عنوان چاه های نمونه انتخاب شده بودند ، با دو نوبت نمونه برداری و آنالیز به علت محدودیت ، کیفیت هر پارامتر در منطقه مورد بررسی و در نهایت نقشه کیفی مربوط به هر پارامتر تهیه شد.نتایج حاصل از این تحقیق مبین این نکته است که روستاهای حاشیه جنوبی منطقه دماوند بویژه روستای وادان در مورد اکثر پارامترهای کیفی آب دارای بیشترین غلظت بوده که این ناحیه را به عنوان پهنه باریک مخاطرات آلایندگی انسان ساز به علت بالا آمدگی سنگ کف و کاهش نفوذپذیری این منطقه نظیر معرفی می نماید . علاوه بر این وضعیت حاکمیت قرارگیری روستای وادان در انتهای حوضه رسوبگذاری و وجود شرایط کافی سبب شده است که نقش اثربخشی عوامل طبیعی (زمین شناسی) و هیدرژئولوژی در این بخش کاملا« مشهود باشد ، که اثرات آن افزایش غلظت پارامترهای قیزیکی در این منطقه می باشد . نظر به اینکه در مورد بعضی از پارامترهای کیفی مشکلاتی در منابع آب زیر زمینی منطقه مشاهده شده است و از طرفی تنها منبع تامین آب درمنطقه دماوند آبهای زیر زمینی می باشد، لازم است که همواره کیفیت آب شرب ساکنین منطقه مورد توجه قرار گیرد .
    کلید واژگان: شهرستان دماوند, آب زیر زمینی, آلودگی آب, کیفیت فیزیکی, GIS
    Maryam Zerang, Lida Salimi, Mojtaba Sayadi
    Awareness of the quality of water resources is essential for assessing pollution trends for each region. The study area is located in the villages of Damavand city in Tehran, which is used to study the water quality parameters . Within 8 months , from January to August 2016, has focused on sampling and measuring physical parameters (Ec, TDS, turbidity, pH, hardness and alkalinity) of the water from 11 wells in the villages of Damavand city, which was chosen according to the location of the village's residential texture and its proximity to agricultural areas as sample wells. Also, by sampling and analyzing for two times, the quality of each parameter in the studied area and finally a qualitative map for each parameter was prepared. The results of this study suggest that given the fact that the southern marginal areas of Damavand area, especially the village of Wadan, have the highest concentration in most water quality parameters, this area can be considered as a narrow zone of high-risk man-made pollution hazard due to the rise of the rock floor and reduced permeability. In addition, the state of governance of the village of Wadan at the end of sedimentation basin has caused the role of the effectiveness of natural (geological) and hydrogeological factors in this section to be quite evident, the effects of which are increasing the concentration of physical parameters in this area. Due to the fact that some of the qualitative parameters have been observed in the groundwater resources of the area and, on the other hand, the only source of water supply in the Damavand area is groundwater, it is necessary that the quality of drinking water of the inhabitants of the area should always be considered.
    Keywords: Damavand city, underground water, water pollution, physical quality, GIS
  • فاطمه عرب سرخی *، شیلا صفاییان، لیدا سلیمی

    پژوهش حاضر به بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی و میزان ترکیبات پلی فنولی پاستیل غنی سازی شده با جلبک سبز Chlorella vulgarisپرداخته است. همچنین میزان رطوبت، خاکستر و اسیدیته نمونه های تولیدی مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، نمونه های پاستیل با مقادیر 1، 3 و 5 گرم از پودر خشک شده جلبک Chlorella vulgaris تولید گردید. خاصیت آنتی اکسیدانی جلبک و فرآورده ها با استفاده از روش DPPH و میزان ترکیبات پلی فنولی با استفاده از روش فولین سیوکالتو مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان رطوبت، خاکستر و اسیدیته با استانداردهای پاستیل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج ارزیابی نشان دادند که پاستیل های تولیدی به دلیل وجود جلبک سبز کلرلا ولگاریس دارای خاصیت آنتی اکسیدانی برابر 3/0±  73/1بر حسب گالیک اسید بودند. همچنین، این جلبک حاوی میزان قابل قبولی از ترکیبات پلی فنولی 1/0± 27بر حسب گالیک اسید بود. میزان رطوبت در تمامی نمونه های تولید شده ثابت و برابر با 12/2 بود و میزان خاکستر در نمونه ها افزایش یافت و میزان اسیدیته کاهش نشان داد. مقایسه نتایج به دست آمده برای خاصیت آنتی اکسیدانی نمونه های تولیدی با مقادیر مشابه مواد غذایی به روش های DPPH، ABTS و ORAC، نشان می دهد که این محصولات در گروه سبزیجات با خاصیت آنتی اکسیدانی بالا قرارمی گیرند. میزان استاندارد خاکستر و اسیدیته برای محصول پاستیل به ترتیب برابر 5/0 و 5/2 بدست آمد. نتایج تحقیق برای هر نمونه تولیدی، هیچ یک از استانداردها را نقض نکرده است.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, پاستیل, کلرلا ولگاریس, DPPH
    F. Arabsorkhi *, S. Safaeian, L. Salimi

    Antioxidant is a substance which inhibits production of free radicals, autooxidation in foods and cancers. This study focuses on the antioxidant property and polyphenol compounds of enriched jelly gums enriched with green microalgae Chlorella vulgaris. Moisture, ash and acidity of samples were also evaluated. Jelly gums were produced with different amounts of dried powder of green microalgae Chlorella vulgaris. Antioxidant property of microalgae and products were evaluated by DPPH and polyphenol compounds were evaluated by folin-ciocalteu assay. Moisture, ash and acidity were compared with standards for jelly gums. According to the results, jelly gums hadsignificant antioxidant properties because of Chlorella vulgaris which was27 ± 0.3 mg gallic acid g/dw. This microalga contains the acceptable level of polyphenol compounds and also about 2 ± 1.3 mg equivalent gallic acid g/dw. Moisture was stable in all samples and equal to 12.2. Ash was increased in each evaluation but acidity was decreased every time. Comparing the results of antioxidant properties of these samples with different groups of foods in other studies, it can be perceived that the samples are in the category of high antioxidant property. Using green Chlorella vulgaris assures the presence of polyphenol compounds in the products. Neither moisture, ash nor acidity were non-compliant with the standards.

    Keywords: Antioxidant, Chlorella vulgaris, jelly gum, DPPH
  • لیدا سلیمی *، لیندا یادگاریان، مجید متشرعی

    هدف از انجام این پژوهش بررسی پارامتر های فیزیکی و شیمیایی و میزان دترجنت در رودخانه تار (دماوند) حد فاصل دریاچه تار تا دریاچه سد ماملو  می باشد. تحقیق حاضر در پاییز 1393  با در نظر گرفتن احتمال ورود پساب های خانگی و شهری و همچنین احتمال ورود آلودگی های ناشی از کارگاه های پرورش ماهی در طول رودخانه اقدام به بررسی پارامترهای DO، BOD، COD، pH، EC، Cl- و Detergent در 5 ایستگاه در طول رودخانه صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل، میزان pH در بین ایستگاه ها در محدوه  بین 12/10 – 49/8 و با میانگین 24/9 در نوسان بود. هدایت الکتریکی یا EC نیز بین s/cmµ 800-380 و میانگین s/cmµ 396/580 بدست آمد. به همین ترتیب اکسیژن محلول (DO) 8/2 -14/2 میلی گرم بر لیتر و میانگین 292/2 میلی گرم بر لیتر، اکسیژن مورد نیاز بیو شیمیایی (BOD) 16-0 میلی گرم بر لیتر و میانگین 864/8 میلی گرم بر لیتر، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (COD) 36-2 میلی گرم بر لیتر و میانگین 524/17 میلی گرم بر لیتر، یون کلرید Cl- 47-2/1 میلی گرم بر لیتر و میانگین آن 946/19 میلی گرم بر لیتر و در نهایت شوینده ها (Detergents) کمتر از 02/0  میلی گرم بر لیتر به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده و مطابقت آن بااستانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست درباره آب های جاری می توان نتیجه گرفت که آب رودخانه در مقطع نمونه برداری از سلامت بالایی برخوردار بوده و در نمونه های بررسی شده در محدوده استاندارد برای آب جاری قرار دارد .

    کلید واژگان: رودخانه تار, دترژنت, DO, BOD, pH, COD, Cl-, EC
    L. Salimi *, L. Yadegarian, M. Motesharrei

    The aim of this study was to investigate the physical and chemical parameters and determine detergent levels in Taar River (from Taar Lake to Mamlou dam region). In this study, physical and chemical parameters of the river, including pH, DO, EC, COD, BOD, Cl- l levelsand also detergent levels were determined. For this purpose, 5 stations were designated alongside the river. The results showed that the pH levels were between 8.89 -10.12, EC was measured between 380-800 µs/s, DO levels were between 2.14 – 2.8 mg/l, levels of Cl- were between 1.2 - 47 mg/l, BOD measurements showed levels between 0-16 mg/l, COD levels were between 2-36 mg/l and detergent concentrations were less than 0.02 mg/l in all stations. Comparing the results with Department of Environment standards for surface waters, at the time of sampling, the chemical and physical parameters measured and detergent levels of Taar river were in the recommended standard range.

    Keywords: Taar River, DO, BOD, COD, pH, Cl-, Detergent, EC
  • مژگان امتیازجو، لیدا سلیمی، مجید زینلی، بهار شهابی، مریم قاسم پورملکی
    زمینه و هدف
    امروزه اثرات مخرب آلودگی های نفتی حاصل از منابع مختلف در آب ها و نیز آب زیان شناسایی و مشخص گردیده است. به منظور بررسی اثرات نفت خام در غلظت های متفاوت، بر تغییرات سطح آنزیم های آنتی اکسیدانی(کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز) در بارناکل Tetraclita rufotincta و امکان معرفی این آنزیم ها به عنوان بیومارکرهای زیستی.
    روش
    بارناکل های Tetraclita rufotincta جمع آوری شده از منطقه نفتی بهرگان در معرض دوزهای نفتی ppb 250، 125، 62/5، 31/25، 15/625و ppb3 به عنوان شاهد قرار گرفتند. در بازه های زمانی 24، 48، 72و 96 ساعت، به طور متوسط تعداد 15 بارناکل از آکواریوم ها خارج، و برای تعیین سنجش میزان آنزیم های کاتالاز(CAT) و سوپراکسید دیسموتاز(SOD) مورد آزمایش قرار گرفتند.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد که در آکواریوم1، با غلظت ppb3 در طی دوره های زمانی 24، 48، 72و 96 ساعت فعالیت آنزیم SOD به ترتیب 98/ 128، 04/ 30، 8/ 75، U/ml/mg protein 62/05 می باشد. در آکواریوم2 و 3، با غلظت ppb 15/625 و ppb 31/25 در طی دوره های زمانی ذکر شده فعالیت آنزیم SOD به ترتیب 45/ 104، 95/ 74، 57/ 13، U/ml/mg protein109 و 96/ 69، 56/ 61، 5/ 60، U/ml/mg protein 86/46 ثبت گردید. در آکواریوم 4 و 5، با غلظت ppb 62/5 و ppb125 در طی دوره های زمانی یاد شده فعالیت آنزیم SOD به ترتیب 79/98، 9/193، 75/42، U/ml/mg protein 77/ 124 و 22/ 69، 08/ 40، 86/ 81، U/ml/mg protein 59/95 ثبت گردید. در آکواریوم6، با غلظت ppb250 در طی دوره های زمانی مذکور فعالیت آنزیم SOD به ترتیب11/ 62، 1/ 87، 71/ 20، U/ml/mg protein 93/47 ثبت گردید.
    نتایج همچنین نشان داد که در آکواریوم1، با غلظت ppb3 در طی دوره های زمانی 24، 48، 72و 96 ساعت فعالیت آنزیم CAT به ترتیب 29/ 13، 31/ 15، 5/ 15، nmol/min/ml/mg protein 16/258 می باشد. در آکواریوم2 و 3، با غلظت ppb 15/625 و ppb31/25 در طی دوره های زمانی یاد شده فعالیت آنزیم CAT به ترتیب 03/ 13، 74/ 16، 65/ 13، nmol/min/ml/mg protein 13/61 و 46/ 11، 54/ 16، 7/ 15، nmol/min/ml/mg protein 13/58 ثبت گردید. در آکواریوم4 و 5، با غلظت ppb 5/62 و ppb125 در طی دوره های زمانی یاد شده فعالیت آنزیم CAT به ترتیب74/ 18، 86/ 11، 91/ 11، nmol/min/ml/mg protein 16/22 و 1/ 21، 8/ 15، 04/ 15، nmol/min/ml/mg protein 22/ 39 ثبت گردید. در آکواریوم6، با غلظت ppb250 در طی دوره های زمانی یاد شده فعالیت آنزیم CAT به ترتیب 54/ 15، 8/ 18، 81/ 15، nmol/min/ml/mg protein 15/97 ثبت گردید.
    نتیجه گیری
    همبستگی بین فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و غلظت های مختلف نفت خام، در طول مدت در معرض گذاری به نفت خام وجود ندارد. همچنین مشخص شد که آنزیم CAT پارامتر حساس تری نسبت به SOD می باشد و می تواند بیومارکر مفیدی برای ارزیابی آلودگی در اکوسیستم های آبی در بارناکل های Tetraclita rufotincta باشد.
    کلید واژگان: آنزیم, کاتالاز, سوپراکسید دیسموتاز, نفت خام, بارناکل Tetraclita rufotincta, شرایط آزمایشگاه
    Mojgan Emtyazjoo, Lida Salimi, Majid Zeinali, Bahar Shahabi, Maryam Ghasempour Maleki
    Introduction
    Nowadays the destructive effects of oil pollutions that produced by different resources in waters and aquatic organisms have been defined with the intention of studying effects of crude oil in different concentration, on variations of anti-oxidant enzymes level (SOD, CAT)in Tetraclita rufotincta and the possibility of introduce these enzymes as biomarkers. Metod: Barnacles Tetraclita rufotincta were sampled in Bahrekan region. Barnacles exposed to 250ppb, 125ppb, 62.5ppb, 31.25ppb, 15.625ppb and 3ppb as a control, crude oil after 24,48,72 and 96 h. 15 barnacles removed from aquarium in average. Animals were examined for levels of Antioxidants enzymes (SOD, CAT) in their tissues.
    Results
    this study detected that in aquarium 1, with 3ppb concentration, after 24,48,72 and 96 h Superoxide dismutase(SOD) activities shown respectively 128/98, 30/04, 75/8, 62/0 U/ml/mg protein. In aquarium 2 and 3, with 15.625ppb and 31.25ppb concentration, after the period mentioned, superoxide dismutase(SOD) activities shown respectively 104/45, 74/95, 13/57, 10 U/ml/mg protein and 69/96, 61/56, 60/5, 86/46 U/ml/mg protein. In aquarium 4 and 5, with 62.5ppb and 125ppb concentration, after the mentioned period, Superoxide dismutase(SOD) activities shownrespectively 98/79, 193/9, 42/75, 124/77 U/ml/mg protein and 69/22, 40/08, 81/86, 59/95U/ml/mg protein and in aquarium 6, with 250ppb concentration, after the mentioned period, Superoxide dismutase(SOD) activities shown respectively 62/11, 87/1, 20/71, 93/47U/ml/mg protein. The results also detected that in aquarium 1, with 3ppb concentration, after 24,48,72 and 96 h Catalase (CAT) activities shown respectively 13/29, 15/31, 15/5, 16/25 U/ml/mg protein. In aquarium 2 and 3, with 15.625ppb and 31.25ppb concentration, after the mentioned period, Catalase (CAT) activities shown respectively 13/03, 16/74, 13/65, 13/61U/ml/mg protein and 11/46, 16/54, 15/, 13/58U/ml/mg protein. In aquarium 4 and 5, with 62.5ppb and 125ppb concentration, after the mentioned period, Catalase (CAT) activities shown respectively 18/74, 11/86, 11/91, 16/22U/ml/mg protein and 21/1, 15/8, 15/04, 39/22U/ml/mg protein and in aquarium 6, with 250ppb concentration, after the mentioned period, Catalase (CAT) activities shown respectively 15/54, 18/8, 15/81, 15/97U/ml/mg protein.
    Conclusion
    There was no correlation between Superoxide dismutase (SOD) activities and different concentrations of crude oil, during the animals exposed to crude oil. It also detected that CAT enzyme is sensitive parameter than SOD and that could be useful biomarker for the evaluation of contaminated aquatic ecosystems in Tetraclita rufotincta barnacles.
    Keywords: Enzymes, Catalase, superoxide dismutase, crude oil, Tetraclita rufotincta barnacles, lab conditions
  • پریسا نجات خواه معنوی، لیدا سلیمی، شیرین ولی پور

    آزولا (Azolla filiculoides) سرخس شناور آبزی است که در سطح کانال ها، دریاچه ها، تالاب ها و استخرها زندگی می کند. از آزولا به عنوان بیوفیلتری برای جذب فلزهای سنگین و حذف این مواد از فاضلاب های صنعتی و در مسیر ورودی آن ها به تالاب ها و رود خانه ها می توان استفاده نمود. تحقیق حاضردر تابستان(فصل گرم) و پاییز (فصل سرد) سال 1391 در سه منطقه در تالاب انزلی شامل دهانه پسیخان (بخش شرقی)، سیاه درویشان (بخش مرکزی) و سیاه کشیم و آبکنار (بخش غربی) انجام شده است. ریشه و برگ های آزولا به طور جداگانه مورد هضم قرار گرفته و سپس میزان غلظت کروم و روی با دقت میکروگرم بر گرم وزن خشک به وسیله دستگاه جذب اتمی کوره ای اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت فلزهای روی و کروم به ترتیب در بخش شرقی 3/13)± 84/62،±1/0714/3 (در بخش غربی (03/22 ± 64/ 27، 1/1، ±3/1 (و در بخش مرکزی ±23/3) 97/29 ±1/8, 33/2 ppm (بود، بنابر این بیشترین غلظت فلزهای بررسی شده به ترتیب در ناحیه شرقی، مرکزی و در نهایت غربی بدست آمد. نتایج بدست آمده بر روی نمونه های ریشه و برگ آزولا در تالاب انزلی نشان داد که در هر سه منطقه مورد بررسی غلظت کروم و روی به طور معنی داری در بافت ریشه بیشتر از بافت برگ انباشته شده بود)05/0>(P. همچنین در فصل تابستان در مقایسه با زمستان کروم و روی بیشتری در ریشه و برگ آزولا وجود داشته است. در مطالعه حاضر غلظت فلزهای کروم و روی در بافت های مورد بررسی دارای همبستگی مثبت معنی داری با دمای آب و هوا بودند ولی سایر پارامترهای محیطی همبستگی معنی داری با غلظت فلزها نداشتند. مقایسه نتایج نشان دهنده ی به طور معنی داری بالاتر بودن میزان فلز کروم در آزولای تالاب انزلی (25/2 ppm) با استاندارد WHO برای گیاه (3/1 میلی گرم در کیلوگرم) می باشد، در حالیکه روی (15/40 ppm)کمتر از حد مجاز اعلام شده توسط سازمان بهداشت جهانی برای گیاه (50 میلی گرم در کیلوگرم) بود.

    کلید واژگان: Azolla filiculoides, فلزهای سنگین, ریشه و برگ آزولا, تالاب انزلی
    P. Nejatkhah Manavi, L. Salimi, S. Vali Pour

    Azolla filiculoides Lam. a small aquatic and planktonic fern, is found floating on the surface of canals, lakes, wetlands and ponds. Azolla can be used as a bio-filter in the entrance pathway of industrial waste materials to wetlands and rivers, to absorb and remove heavy metals. This research was done in the summer (hot season) and the winter (cold season) of 2011-2012, in three stations Pesikhan (Eastern region), Siah Darvishan (Central region) and Siah Kashim and Abkenr (Western region), in Anzali lagoon. Roots and leaves of sampled Azolla were separated and after digestion, the concentration of chromium and zinc, in mg/kg of the dry weight, was measured using electrothermal atomic absorption. Results showed that the concentrations of zinc and chromium in the east of Anzali Lagoon were higher than the west and central regions. Average concentrations of zinc and chromium in the eastern section of the lagoon were (62/84 ±3/13, 3/14 ± 1/07), in the west (27/64 ±22/03, 1/3 ± 1/1) and in the center (29/97 ±23/3, 2/33 ±1/8) ppm, respectively. The highest contamination was noticed in the eastern area, then central, and finally in the western region of Anzali Lagoon. Results showed that in all regions of Anzali Lagoon, concentration of Cr and Zn were significantly higher in roots in comparison to leaves of Azolla (P<0.05). Also, in summer there were higher levels of heavy metals in roots and leaves than in winter. In present research, there were a positive correlation between concentration of heavy metals and temperature, but there was no correlation with other parameters. According to the results, the mean concentration ​​ of chromium (2.25 ppm) in Azolla was significantly higher than the permissible limit of chromium for plants (1.30mg/kg), recommended by WHO, while zinc (40.15 ppm) was lower than WHO’s recommended limit for zinc in plants (50 mg/kg).

    Keywords: Azolla filiculoides, Heavy metals, root, leave of Azolla, Anzali lagoon
  • تعیین مقدار نیکل، سرب و کادمیوم در ماهی گطان رودخانه دز
    لادن ظاهری عبده وند *، رضوان موسوی ندوشن، لیدا سلیمی، خدیجه نبی قهفرخی
    سابقه و هدف
    از آن جایی که اکوسیستم های آبی نقش مهمی را در تامین نیازهای انسان به خصوص تغذیه ایفا می کند، از طرفی در معرض آلودگی های متفاوتی قرار دارند، لذا لزوم اطمینان از سطح آلودگی در این اکوسیستم ها حائز اهمیت است. در تحقیق حاضر غلظت 3 عنصر سرب، کادمیوم و نیکل در آبشش و عضله ماهی گطان رودخانه دز مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    30 نمونه ماهی گطان از حوضه مرکزی رودخانه دز (شهرستان دزفول) توسط تور گوشگیر صید گردید. بافت های مورد نظر جدا گردید، نمونه های مورد نظر هضم گردید و سرب، کادمیوم و نیکل آن ها توسط دستگاه کوره گرافیتی مورد سنجش قرار گرفت.
    یافته ها
    بر اساس نتایج میزان سرب، کادمیوم و نیکل در آبشش ماهی گطان به ترتیب 0.322 ± 0.006، 0.182 ±0.006، 0.004 ± 0.219، و در عضله به ترتیب غلظت این فلزات 14/ 0±277/ 0، 005/ 0±146/ 0، 013 /0±169/ 0 می باشد و مقدار تجمع فلزات در آب شش بالاتر از عضله است. هم چنین نتایج به دست آمده در آزمون t حاکی از آن بود که اختلاف معنی داری بین میزان تجمع فلز سرب و کادمیوم و نیکل در عضله و آبشش مشاهده شد (05/ 0< p).
    استنتاج
    نتایج این تحقیق بیان گر این بود که خوشبختانه غلظت این عناصر خطرناک در عضله ماهی گطان رودخانه دز کم تر از میزان استاندارد سازمان بهداشت جهانی WHOاست.
    کلید واژگان: غلظت فلزات سنگین, ماهی شیربتBarbusgrypus, رودخانه دز
    Concentrations of Nickel, Lead and Cadmium in Barbusxanthopterusin Dez River
    Ladan Zaheri *, Rezvan Mousavi Nadoshan, Lida Salami, Khadijeh Nabigahfarokhi
    Background and
    Purpose
    Aquatic ecosystems are important sources of food for human which are sometimes highlycontaminated. It is important to determine their levels of contaminations, so, in this study, theconcentrations of lead, cadmium and nickel was investigated in the gills and musclesof Barbusxanthopterus captured from Dez River, Iran.
    Materials And Methods
    Thirty samples of Barbusxanthopterus were captured from the central basin of Dez River using gillnet. The tissues were isolated, and the samples were digested. The concentrations of lead, cadmium and nickel were measured using a PE-4100 graphite furnace atomic absorption spectrometer.
    Results
    The levels of lead, cadmium and nickel in gills were 0.322 ± 0.006, 0.182 ±0.006, and 0.004 ± 0.219, respectively. The concentration of these metals in muscle were 0.277 ± 0.014, 0.005 ± 0.0146, and 0.013 ± 0.165, respectively. Higher concentrations of heavy metals were found in gills. T-test revealed significant differences in the levels of nickel, lead, and cadmium between the gills and muscle.
    Conclusion
    According to thisresearchthe concentrations of studied metals were lower than the WHO standards.
    Keywords: Heavy metals, Barbusxanthopterus, Dez River
  • راضیه خانپور زارنجی، لیدا سلیمی، مریم قانع

    رودخانه ها یکی از منابع آبی مهم می باشند و کاربردهای گسترده ای دارند. فلزات سنگین از عوامل مهم آلودگی منابع آبی به شمار می روند. از طرفی ورود این آلاینده ها به رودخانه ها موجب تغییرات فیزیکی و شیمیایی در آنها می شود. از این رو شناخت این فلزات و شناخت پارامترها و روند تغییرات آنها امری ضروری است. این تحقیق با هدف تعیین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی (دما، pH، اکسیژن محلول، EC) و سنجش و اندازه گیری مقدار فلزات روی، نیکل و کادمیم در رودخانه شاطره (که آب آن در آبیاری مزارع کشاورزی استفاده می شود) واقع در جنوب غربی تهران انجام گرفته است. نمونه برداری در اواخر اسفند 1392 در 3 ایستگاه (قبل از پل شاطره، منطقه صنعتی و منطقه کشاورزی) با 3 بار تکرار انجام شد. میانگین دمای آب رودخانه 25/8 درجه سانتی گراد، میانگین اکسیژن محلول 3/8 میزان pH در محدوده 02/8 و میانگین مقدار EC 32/493 میکروزیمنس بر سانتی متر بود. میانگین مقدار فلزات سنگین روی، نیکل و کادمیم به ترتیب برابر 4206/0 ، 135/38، 180/39 میکرو گرم بر لیتر بوده، میانگین آنالیز واریانس مقادیر فلزات روی، نیکل و کادمیم نشانگر آن است که ایستگاه ها دارای تفاوت معنی داری با هم هستند (05/0>P). براساس استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست، پارامترهای اندازه گیری شده در تحقیق حاضر در حد قابل قبولی هستند. غلطت فلز روی در هر 3 ایستگاه در حد استاندارد بود در حالیکه مقدار فلز سنگین نیکل و کادمیم در هر 3 ایستگاه بیش از حد مجاز استاندارد بوده است.

    کلید واژگان: پارامترهای فیزیکی و شیمیایی, روی, نیکل, کادمیوم, رودخانه شاطره
    R. Khanpoor Zaranji, L. Salimi, M. Ghaneh

    Rivers are important water resources which to have broad application. Heavy metal are considered as important factors in pollution of water resources. On the other hand, the entry of pollutants into rivers, cause physical and chemical changes in them. The recognition of these metals and the knowledge of their parameters and trends is essential. This study aimed to determine physical and chemical parameters (temperature, pH, dissolved oxygen, EC) and the amount of zinc, nickel and cadmium of Shatereh river (Its water used to irrigate farm) located in the southwest of Tehran. Sampling was done at 3 stations in Esfand 1392 (Persian calender before the bridge Shatereh, industrial areas and agricultural areas) with 3 replications.Average ater temperature of 8.25 ° C, mean dissolved oxygen 8.03 , pH levels ranging 8.02 and the average amount were abserved EC 493.32 cm .Average amount of heavy metals, zinc, nickel and cadmium were respectively 0.4206, 38.135, 39.180 micrograms per liter. The variance of zinc, nickel and cadmium of there station at sig <0.05 showed that there was significant difference betwean 3 station. According to the EPA standard of measured parameters, the data are shown t in to be in the acceptable range and the results for zn showed that the levels in all 3 stations are within standard leveland heavy metal content of nickel a

    Keywords: Physical, Chemical parameters, Water Quality, Heavy metals, river Shatereh
  • افشین فلاح اسکندرپور، آریا اشجع آردلان، لیدا سلیمی*
    در این تحقیق مقدار و نوع هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (PAHs) درسه گروه سنی سه، پنج و هفت ساله ماهی کیلکای معمولی سواحل استان گیلان(بندرانزلی) که به جهت پایش زیستی منطقه و قرار داشتن در زنجیره غذایی انسان بسیار حائز اهمیت می باشد بررسی گردید. نمونه برداری در تیر ماه 1391 در تنها صیدگاه استان گیلان (بندر انزلی) صورت گرفت. حدود دو کیلوگرم از ماهی کیلکای صید شده بطور کاملا تصادفی از مخزن مخصوص حمل ماهی جدا و پس از کد گذاری سریعا منجمد و جهت انجام مراحل بیومتری شامل، اندازه گیری طول چنگالی، وزن و سن نمونه ها و پس از آن تعیین PAHs به روش HPLC به آزمایشگاه منتقل شد. طبق نتایج بدست آمده در ماهیان سه ساله از مجموع 16 ترکیب مورد آزمایش در جدول (EPA)، شش ترکیب نفتالن، ایندنو(1،2،3-cd) پایرن، پایرن، فلورن، آنتراسن و دی بنزو (a،h)آنتراسن به ترتیب با مقادیر 67/90، 19/7575/19، 8/4242/8، 5/9393/5، 30/33/30 و37/0 0/37 (ppb)، در ماهیان پنج ساله نفتالن، ایندنو(1،2،3-cd) پایرن و فلورن به ترتیب با مقادیر 74، 14/25 و 3/96 (ppb) و در ماهیان هفت ساله هیچ آلاینده آروماتیک شناسایی نگردید. نتایج نشان داد که در ترکیبات نفتالن، فلورن، آنتراسن، پایرن، ایندنو (1،2،3-cd) پایرن، دی بنزو (a،h) آنتراسن با افزایش سن ماهیان روند کاهشی معنی داری وجود دارد (P<0/05). همچنین نتایج آزمایشات نشان داد که خوشبختانه در حال حاضر میزان غلظت PAH ها در سنین مختلف کیلکای معمولی کمتر از حد استاندارد می باشد.
    کلید واژگان: PAHs, ماهی کیلکا, بندر انزلی, دریای خزر
    Eskandarpoura., Ashja Ardalan, Salimi, L.*
    In the present study common kilka from Guilan province coastal area (Port of Anzali) and fish meal produced from it، have been examined to investigate the type and amount of polyaromatic hydrocarbons (PAHs). Bio monitoring is very important because these pollutants are carcinogenic and mutagenic compounds، if they enter human food chain. Sampling process was completed in Anzali fishing port. For sampling 2 kg of fishes randomly selected and sent to laboratory for biometric experiments including fork length (cm)، weight (g) and age (year) by inner ear otolith method. For determining PAH''s frozen samples were eventually sent to laboratory. HPLC was used and a total 16 PAH''s in EPA table were determined. For 3 year old fish، the compounds found were: Naphthalene، Indeno (1،2،3…cd) pyrene، Pyrene، Fluorene، Anthracene and Dibanzo (ah) anthracene with quantities of 90. 67، 19. 75، 8. 42، 5. 93، 3. 30 and 0. 37 (ppb)، respectively. For 5 year old fish the PAHs were Naphthalene، Indeno (1،2،3…cd) pyrene and Fluorene found with quantities of 74، 14. 25 3. 96 (ppb)، respectively، while for 7 year old one no PAHs were found. The results also showed that PAHs amounts in tissues of kilka are fortunetly below the standard levels.
    Keywords: PAHs, Kilka, Naphthalene, Caspian Sea, Anzali Port
  • افشین فلاح اسکندرپور، آریا اشجع آردلان، لیدا سلیمی
    در پژوهش حاضر مقدار و نوع آلاینده ها (PAHs)، درکیلکای معمولی سواحل استان گیلان (بندر انزلی) و آرد تولید شده از آن به دلیل قرار داشتن در زنجیره غذایی، برای اولین بار بررسی شد. نمونه برداری، تیر ماه 1391 در تنها صیدگاه استان گیلان «بندر انزلی» صورت گرفت. حدود سیصد کیلوگرم از نمونه ها پس از کدگذاری مخزن حمل ماهی، جهت تولید آرد به کارخانه تحویل و دو کیلوگرم ماهی کیلکا نیز به طور کاملا تصادفی جداسازی شد. برای انجام مراحل زیست سنجی (اندازه گیری طول چنگالی، وزن و سن نمونه ها به روش اتولیت) ماهی کیلکا به همراه نمونه آرد تولید شده به آزمایشگاه منتقل و برای تعیین PAHها به روش HPLC آنالیز شد. طبق نتایج به دست آمده در ماهیان 3 ساله، از مجموع 16 ترکیب مورد آزمایش در جدول (EPA)، شش ترکیب نفتالن، ایندنو(1،2،3 cd)پایرن، پایرن، فلورن، آنتراسن و دی بنزو(a،h)آنتراسن با مقادیر 67/90، 75/19، 42/8، 93/5، 30/3 و (ppb)37/0، در ماهیان 5 ساله نفتالن، ایندنو(1،2،3 cd)پایرن و فلورن با مقادیر 00/74، 25/14 و (ppb)96/3 و در ماهیان 7 ساله هیچ مقداری شناسایی نشد. همچنین در تمام گروه های سنی، دو ترکیب نفتالن و ایندنو(1،2،3 cd)پایرن به ترتیب با مقادیر 67/17 و (ppb)97/8 مشاهده شد. در نمونه آرد ماهی کیلکای معمولی نیز تنها ترکیبات نفتالن و ایندنو(1،2،3 cd)پایرن با مقدار 73/11 و (ppb)98/5 ثبت شد. نتایج نشان داد که ترکیبات نفتالن، فلورن، آنتراسن، پایرن، ایندنو(1،2،3 cd)پایرن و دی بنزو(a،h)آنتراسن با افزایش سن روند کاهشی معنی داری داشتند (05/0P)، همچنین نتایج آزمایش ها نشان داد که مقادیر PAHها در کیلکای معمولی و آرد ماهی تهیه شده از آن کم تر از حد استاندارد بود. اختلاف معنی داری بین داده ها دیده نشد.
    کلید واژگان: آلودگی نفتی, PAH, ماهی کیلکا, آرد ماهی, بندر انزلی, دریای خزر
    Afshin Fallah Eskandarpour, Aria Ashja Ardalan, Lida Salimi
    In present study common Klika from Guilan province coastal area (Bandar–e- Anzali) and fish meal produced from that, has been examined to investigate types and amount of Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs). Bio-monitoring of pollutants is very important because they are carcinogenic and mutagen components, if they enter human food chain. Samples were collected from Anzali fishing port. 300Kg of fish sample sent to fish meal producing plant after fish containers were coded. 2 Kg of randomly selected sample was sent to laboratory for biometric analysis including fork length, weight and age determination by inner ear otolith method. For measuring PAHs, frozen samples were eventually taken to the laboratory and out of 16 PAH's compounds in EPA table for 3 year old fishes, 6 compounds were found namely: Naphthalen, Indeno (1,2,3…cd) pyrene, Pyrene, Fluorene, Anthracene and Dibanzo (ah) anthracene with quantity of 90.67, 19.75, 8.42, 5.93, 3.30 and 0.37 ppb respectively. In 5 years old fishes 74.00, 14.25 and 3.96 ppb Naphthalen, Indeno (1,2,3…cd) pyrene and Fluorene were determined respectively. While for 7 years old fishes no PHA has been found. For all age combinations 2 compounds i.e. Naphthalen and Indeno (1,2,3…cd) pyrene were present found with amount of 17.67 and 8.97 ppb respectively. In fish meal sample only Naphthalen and Indeno (1,2,3…cd) pyrene were recorded with amount of 11.73 and 5.98 ppb in order. The results also show that there is a significant difference between age increase and decline of Naphthalen, Pyrene, Indeno (1,2,3…cd) pyrene and Dibanzo (ah) anthracene. However there are no significances found between meal texture and produced meal in spite of decreasing trend. The results also showed that PAH amounts both in fresh Kilka and fish meal fortunately are below standard levels.
    Keywords: Petroleum pollutants, PAHs, kilka, Fish meal, Caspian Sea
  • محبوبه ستوده اصل، رضوان موسوی ندوشن، لیدا سلیمی

    تعداد 10 عدد ماهی سیاه کولی با استفاده از تور پره توسط صیادان محلی در آذر ماه سال 1392 در سواحل انزلی (دهانه تالاب انزلی) صید شد. نمونه ها پس از انتقال به آزمایشگاه، تعیین جنسیت و بیومتری شدند . از این تعداد 6 عدد ماده و 4 عدد نر بودند. میانگین طول ماده ها برابر 01/1 ±21/19 و نرها برابر 264/0± 65/18سانتی متر بود. میانگین وزن ماده ها برابر 160/8 ± 8/68 و در نرها برابر 201/2 ± 9/62 گرم بدست آمد . پس از هضم شیمیایی، با استفاده از دستگاه ICP میزان چهار فلز Al, Ni, Cr, Pb در عضله ماهیان سنجیده شد. سنجش Hg در عضلات با استفاده از دستگاه جذب اتمی به روش بخارات سرد اتمیCold vapour صورت گرفت. کلیه آزمایش ها دارای 3 تکرار بود. نتایج نشان داد که میزان فلزها در هر دو جنس نر و ماده ماهی ها از Al> Ni>Pb>Hg> Cr تبعیت می نماید. اختلاف معنی داری بین جذب این فلزات در دو جنس نر و ماده مشاهده نگردید (05/0≥p). با مقایسه غلظت فلزات سنگین مورد مطالعه با استانداردهای جهانی (WHO, FAO, SAW, FEPA) مشخص شد که میزان جیوه در نرها برابر05/0± 22 /0 و در ماده ها برابر06/0 ± 20/0میلی گرم در کیلوگرم (WHO=0/1-0/5)، کروم در هر دو جنس کمتر از 01/0 میلی گرم در کیلوگرم (WHO=0/15) ، سرب در نرها برابر 44/0±85/0 و در ماده ها برابر 36/0 ± 58/ 0میلی گرم در کیلوگرم (WHO= O/5-1/5) و در هر سه فلز کمتر از حد مجاز استاندارد جهانی بود. غلظت آلومینیوم در نرها برابر 51/0± 95/1 و در ماده ها برابر59/0 ±23/1میلی گرم در کیلوگرم (SAW=0/03) و نیکل در نرها برابر00/2 ±60/1 و در ماده ها برابر18/0 ±766/0میلی گرم در کیلوگرمو بیشتر از حد مجاز استانداردهای جهانی (WHO=0/5-0/6) تعیین شد.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, ماهی سیاه کولی, دهانه تالاب انزلی
    M. Sotudeh asl, R. Mosavi Nadushan, L. Salimi

    Ten specimen of Vimba vimba persa fish were caught using a bach seine net by local fishermen in December 2013 from the Anzali coasts (Anzali Wetland openings). Samples were transferred to the laboratory and then the fish gender was determined. Biometry of each was done. Samples consisted of 6 female and 4 male. Average length of females and males were 19.21 ± 1.01 and 18.65±0.264 cm respectively and the average weight of females and males were 68.8± 8.160 and 62.9±2.201 gr respectively. Then, 1 gram of every fish muscle was separated and Al, Ni, Cr, Pb were measured in the muscles after chemical digestion using ICP. Hg measurement in muscles was done by atomic absorption using cold vapor method. Each treatment had 3 replicates. The amount of metals in both females and males was as follows Al> Ni> Pb> Hg> Cr. Significant differences between the concentrations of these metals were not observed in both males and females (P≥0.05). By comparing the concentration of studied heavy metals with international standards (WHO, FAO, SAW, FEPA) showed that mercury levels in males and females were 0.22± 0.05 and 0.20±0.06 milligram in kilogram respectively (WHO=0.1-0.5), chromium in both sex was less than 0.01 milligrams in kilogram (WHO=0.15) and lead in males was 0.85± 0.44 and in females were 0.58± 0.36 milligram in kilogram (WHO= O/5-1/5) and each 3 metals were less than the international standard levels. The concentration of Aluminum in males was 1.95±0.51 and in females was 1.23±0.59 milligram in kilogram (SAW=0/03) and Nickel was 1.60±2.00 and 0.766± 0.18 milligram in kilogram in males and females respectively (WHO=0.5-0.6), which exceeded of international standards.

    Keywords: Heavy metals, Vimba vimba persa, Anzali lagoon mouth
  • لیدا سلیمی، علی مهدی نیا، پریسا حسنی شفیق

    تالاب انزلی جز تالاب های حفاظت شده بین المللی و از جمله تالاب های ارزشمند جنوب غربی دریای خزر است که به دلیل شرایط خاص اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی و تنوع گونه های مختلف گیاهان و جانوران آبزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به ورود پساب ها و آلاینده های مختلف از جمله فلزات سنگین به این تالاب و وجود گونه های خوراکی در این منطقه، در این تحقیق میزان برخی فلزات سنگین (As،Se،Mo،V،Hg،Ni،Cd،Pb،Fe) عضله اردک ماهی Esox lucius تالاب انزلی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از سه ایستگاه آبکنار، سیاه درویشان و کومه آقاجانی در اوایل شهریور ماه (فصل خشک) و دومین مرحله نمونه برداری در آبان ماه (فصل بارندگی) سال 1389 صورت پذیرفت. درهرفصل9 نمونه ماهی صید شده و به آزمایشگاه انتقال داده شد.به منظور هضم و سنجش فلزات سنگین از فریز درایر استفاده شده و سپس توسط دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی Spectrometer Atomic Absorption میزان فلزات سنگین قرایت شد. بیشترین مقدار غلظت جیوه، نیکل، سلنیم، روی، آلومینیم و آهن در فصل تابستان و مس در فصل زمستان مشاهده شد. بیشترین مقدار جیوه، نیکل ، روی و آلومینیوم در ایستگاه آب کنار، بیشترین مقدار سلنیم در ایستگاه سیاه درویشان، بیشترین مقدار مس و آهن در ایستگاه کومه آقاجانی مشاهده شد ولی مقادیر فلزات مولیبدن، کادمیوم ، وانادیوم و سرب در هر سه ایستگاه تفاوتی نداشت. آنالیزهای آماری این تحقیق با استفاده از نرم افزارSPSS مدل17 انجام گرفت. آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی مثبت قوی معنی داری را میان دما و میزان فلز آهن نشان داد (05/0< ,P 83/0= (r تنها اختلاف معنادار در فلز آهن در فصل تابستان و زمستان مشاهده شد (05/0< ,p16= ,df 016/0 = (P. تنها تفاوت معنادار در مقدار غلظت فلزات سنگین بین ایستگاه های مختلف در مقدار جیوه بین ایستگاه های آب کنار و کومه آقاجانی مشاهده شد.5/0= P و در مقدار سایر غلظت فلزات در ایستگاه های مختلف تفاوت معنا داری مشاهده نشد (05/0 <P) . در این مطالعه میزان کادمیوم و نیکل در نمونه عضله ماهیان مورد مطالعه بالا بوده و می بایست آن را به عنوان یک هشدار جدی در نظر گرفت.

    کلید واژگان: آلودگی, فلزات سنگین, اردک ماهیEsox lucius, تالاب انزلی, دریای مازندران
    L. Salimi, A. Mehdinia, P. Hasani Shafigh

    Anzali Lagoon is an internationally protected lagoon located in west-south of Caspian Sea which has special ecologic, economic, social importance with vast diversity of plants and animals. According to entrance of contaminants into this lagoon, concentration of several heavy metals in muscle of Esox lucius fish have been investigated in this study. First stage of sampling from three stations of lagoon, have been fulfilled at dry season of September and second stage have been implemented at rainy season of November 2010. In each season nine samples of fish have been collected and transported to laboratory in freezed condition. Evaluation and measurement of heavy metal concentration has been fulfilled by Graphite furnace atomic absorption equipment. Maximum mean concentration of Hg, Ni, Se, Zn, Al, and Fe have been detected in the summer and maximum mean concentration of Cu has been detected in the winter. Maximum mean value of Hg, Ni, Zn,Al in Abkenar, maximum mean value of Se in Siah Darvishan and maximum mean value of Cu, Fe in Komeh Aghajani have been detected, while concentraton of Mo, Cd, V and Pb are equal in the three above mentioned stations. Statistical analysis of this study has been fulfilled by SPSS, V14 software. Pearson correlation test, showed a positive strong correlation between temperature and the amount of Fe (r=0.83, P<0.05). Only significant difference in concentration of Fe has been obtained between summer and winter seasons (P=0.016, df=16, P<0.05). Significant difference in concentration was detected only for Hg between Abkenar and Komeh Aghajani stations (P=0.05).This study shown that, the concentration of Ni, Hg, and Cd in the muscle of Esox lucius are high and it is considered as a serious warning.

    Keywords: pollution, Heavy metal, Esox lucius, Anzali lagoon, Caspian Sea
  • رضوان موسوی ندوشن، لیدا سلیمی، لادن ظاهری عبده وند *
    سابقه و هدف

    آلودگی اکوسیستم های آبی با فلزات سنگین، یک نگرانی عمده برای موجودات و سلامتی انسان است. آلاینده هایی مانند فلزات سنگین در طول زنجیره غذایی تجمع می یابند و در انتها به بدن انسان منتقل می شوند. در تحقیق حاضر غلظت 3 عنصر سرب، کادمیوم و نیکل در آبشش و عضله ماهی شیربت رودخانه دز مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت، با استاندارد های جهانی مقایسه شد.

    مواد و روش ها

    30 نمونه ماهی شیربت از حوضه مرکزی رودخانه دز (شهرستان دزفول) توسط تور گوشگی صید گردید. سپس نمونه ها توسط اسید نیتریک غلیظ هضم گردیدند و سرب، کادمیوم و نیکل آن ها توسط دستگاه کوره گرافیتی مورد سنجش قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایح نشان داد میزان سرب، کادمیوم و نیکل در آبشش به ترتیب 013/0 ± 281/0، 009/0 ± 156/0 و 07/0 ± 315/0 میلی گرم در کیلوگرم بود و میزان این فلزها در بافت آبشش بیشتر ار عضله ماهی شیربت مشاهده شد. نتایج به دست آمده در آزمون t مقایسه شدند که اختلاف معنی داری بین میزان تجمع فلز سرب و کادمیوم در عضله و آبشش وجود داشت. همچنین در رابطه با فلز نیکل نیز نتایج نشان داد که تجمع این فلز در بافت های عضله و آبشش، ارتباط خطی و معنی داری وجود دارد (05/0 > P).

    استنتاج

    خوشبختانه غلظت عناصر خطرناک مورد بررسی در ماهی شیربت رودخانه دز کمتر از میزان استاندارد سازمان بهداشت جهانی WHO (World Health Organization) بود.

    کلید واژگان: غلظت فلزات سنگین, ماهی شیربت Barbus grypus, رودخانه دز
    Rezvan Musavi, Nadushan, Lida Salimi, Ladan Zaheri, Abdehvandabvehvand

    Background and

    Purpose

    Heavy metal contamination of aquatic ecosystems is a major concern for animals and human health. Pollutants such as heavy metals accumulate the food chain and at the end, they transmit to the human body. In this research, the concentrations of nickel, lead and cadmium in Barbus grypus of Dez River, Iran, were determined and compared with international standards.

    Materials And Methods

    30 Barbus grypus were caught from the central area of Dez River (city of Dezful). Then, the fishes were digested in concentrated nitric acid, and nickel, lead and cadmium concentrations were measured using graphite furnace device.

    Results

    The concentrations of lead, cadmium and nickel in the gill tissues were 0.281 ± 0.013, 0.156 ± 0.009, and 0.315 ± 0.070 ppm, respectively. The concentrations of lead and cadmium were significantly higher in gill tissue compared to muscle (P < 0.05).

    Conclusion

    The results indicate that the concentrations of nickel, lead and cadmium in Barbus grypus of Dez River were less than the World Health Organization standards.

    Keywords: Concentration of heavy metals, Barbus grypus, Dez River, Iran
  • عبدالرحیم وثوقی، لیدا سلیمی، محمود ابراهیمی، ریحانه صفائی

    برای تعیین میزان فلزات سنگین روی، سرب، کروم و مس در بافت نرم شکم پای Thais mutabilis ناحیه ی جزر و مدی در 3 ترانسکت در سواحل گلشهر جنوبی، پشت شهر و سورو در بندرعباس، در زمستان 1389 نمونه برداری انجام گرفت. هر ترانسکت دارای 3 ایستگاه بالا، میان و پایین بین جزر و مدی بود. نمونه برداری با انداختن کوآدرات به ابعاد 5/0×5/0 مترمربع در هر ترانسکت به صورت تصادفی، صورت گرفت. در هر ترانسکت 9 بار نمونه برداری صورت گرفت. نمونه ها برای تعیین میزان فلزات سنگین روی، سرب، کروم و مس مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان داد، بیشترین غلظت فلزات سنگین مربوط به فلز روی با میانگین (9/438±18/577 میلی گرم بر گرم) و کمترین غلظت مربوط به فلز سرب با میانگین(6/0 ±17/0 میلی گرم بر گرم) بود. به طور کلی بیشترین غلظت فلزات روی (9/438±18/577)، سرب (8/0±67/0) و کروم (8/0±23/1) در بافت نرم شکم پا در ترانسکت گلشهر جنوبی و بیشترین غلظت فلز مس (6/134±77/88) در نمونه های ترانسکت پشت شهر به دست آمد. نتایج آنالیز آماری نشان داد که غلظت فلز کروم در بافت نرم شکم پا در ترانسکت گلشهر با سورو اختلاف معنی داری دارد (05/0 ≤p). ولی اختلاف معنی داری میان غلظت فلزات سرب، مس و روی در نمونه های بافت نرم شکم پا، در ترانسکت ها، وجود نداشت (05/0≤P). غلظت فلزات سنگین سرب و کروم از حد مجاز (WHO) برای موجود آبزی پایین تر بوده و نشان دهنده ی کم بودن آلاینده های ورودی حاوی این فلزات به محیط است. غلظت فلزات سنگین روی و مس از حد مجاز (WHO) در هر 3 ترانسکت بالاتر بود. نتایج حاصل از بررسی انباشت زیستی فلزات سنگین (روی، سرب، کروم و مس) در بافت نرم گونه Thais mutabilis، به ترتیب Zn Cu Cr Pb بدست آمد.

    کلید واژگان: آلودگی, فلزات سنگین, انباشت زیستی, Thais mutabilis, بندرعباس
    A. Vosoughi, L. Salimi, M. Ebrahimi, R. Safaiy

    To determine the heavy metals Zinc, Lead, Chromium and Copper in soft tissues of Thais mutabilis (gastropod) in three transect of tidal coast of Bandar Abbas, sampling was done in winter of 1389 (2011). Each Transect had three stations; Upper, mid and lower tidal zone. Sampling was done randomly with 0.5 square meter quadrate. Each area was sampled 9 times. The samples were analyzed for determination of heavy metals (Zn, Pb, Cr, Cu). The results showed that in the gastropod, zinc (577/18 ±438.9 ppm) was at the highest concentration between the heavy metals and Lead (0/17±0/6 ppm) was at the lowest. Generally, the highest concentration of Zinc (9/438±18/577), Lead (8/0±67/0) and Chromium (8/0±23/1) in soft tissues of gastropod was in Golshahr jonobi station, and the highest concentration of copper (6/134±77/88) was in the Posht shahr station. Statistical analysis showed that there was a significant difference (P≤0/05) in the concentration of chromium metal in soft tissue of gastropod in Golshahr jonobi transect with Soro. However, there is no significant difference between the concentrations of lead, copper and zinc in samples of soft tissue of gastropod in each transect (P≥0/05). The concentration of lead and chromium in this aquatic environment is lower than admissible range (WHO, 1985). It shows that the input of pollution containing these metals to this environment is low. The concentration of heavy metals such as zinc and copper is higher than admissible range (WHO, 1985) in every 3 transect. The result of bioaccumulation of heavy metals (Zink, Lead, Copper, and Chromium) in soft tissues of Thais mutabilis (Gastropoda) exhibited the following order: Zn> Cu> Cr >Pb.

    Keywords: pollution, Heavy metal, Bioaccumulation, Thais mutabilis, Bandar Abbas
  • لیدا سلیمی
    اثر فلزات سنگین مس، روی و وانادیوم بر رشد جلبک Gracilaria salicornia در یک دوره 21 روز، تحت شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. جلبک گراسیلاریا از سواحل جزیره قشم در دی ماه 1390 نمونه برداری و در آکواریوم های 40×30×60 سانتی متر (20 لیتر) با روش معلق در 3 تکرار در شرایط استاندارد پرورش داده شد. نور مورد نیاز برای پرورش 4700 لوکس و دمای 25 درجه سانتیگراد و دوره نوری 12 ساعت تاریکی 12 ساعت روشنایی بود. تیمارهای مورد بررسی فلزات مس، روی و وانادیوم با غلظت های 50، 5، 5/0 ppm بود. جلبک ها در روزهای 21و14، 7، 5، 2 برداشته شدند.
    طول، عرض و وزن ریسه ها اندازه گیری و رشد نسبی محاسبه شد. نتایج نشان داد که فلزات سنگین در غلظت های آزمایش شده اثر معنی دار (05/0 p<) بر رشد جلبک G.salicornia داشتند. افزایش رشد در غلظت های پایین و کاهش آن در میزان زیاد فلزات مورد بررسی نشان می دهد که این فلزات ابتدا به عنوان عناصر ضروری برای رشد عمل کردند و پس از افزایش بیش از حد اثرات سمی بروز دادند.
    کلید واژگان: روی, مس, وانادیوم, Gracilaria salicornia, رشد
    Effect of Copper، Zinc and Vanadium on growth of Gracilaria salicornia were carried out over 21days under laboratory conditions. The macroalga was collected from coasts of Gheshm island in February 2012. For each treatment، the algae were inoculated into 20 litre water with diameters of 60×30×40 cm. The suspension method used for culture. All treatments (tanks) were carried out in triplicates. The length، width and weight of the thalli were measured on 2، 5، 7، 14، 21 days and relative growth was calculated. The results of this study showed significant differences on growth of G. salicornia between treatments (P<0. 05). Increased growth in low concentrations and reduce the high rate of the investigated metals shows that these metals initially as essential elements for the growth of the practice، and so increase the toxic effects too.
    Keywords: Gracilaria salicornia, Copper, Zinc, Vanadium, growth
  • لیدا سلیمی، پیمان اقتصادی عراقی، شهلا جمیلی، عباسعلی مطلبی، محمد ربانی

    در تحقیق حاضر هدف تعیین مقدار PAH ها در رسوب سطحی در دو ایستگاه اصلی ماهروزه و سلکه (هر ایستگاه سه نمونه رسوب)، و تعیین منشا این ترکیبات در نمونه های رسوب این ایستگاه ها در تالاب انزلی- شمال ایران جهت پایش تالاب نسبت به آلاینده های مذکور است. نمونه برداری در دو دوره زمانی متفاوت، یعنی فصل گرم وخشک (اواخر خرداد)، و فصل بارندگی (اواخر شهریور) صورت گرفته و نتایج نمونه های آن بررسی گردید. میزان تجمع و مقادیر PAH ها در نمونه های رسوب ایستگاه های مورد نظر توسط دستگاه دقیق گاز کروماتوگرافی طیف سنجی جرمی (GC-Mass) تعیین شده است. میانگین مقادیر PAH ها در رسوب ایستگاه ماهروزه در فصول گرم و بارندگی به ترتیب 839/34 و 439/ 61 نانوگرم بر گرم وزن خشک، و در رسوب ایستگاه سلکه در فصول گرم و بارندگی به ترتیب 432/80 و 439/45 نانو گرم بر گرم وزن خشک می باشد. با مقایسه مقادیر PAH∑ در تحقیق حاضر با مقادیر گزارش شده در رسوب برخی از کشورهای جهان، مشخص شد که در دو ایستگاه ماهروزه و سلکه نسبت به سایر کشورها، حداکثر دامنه PAH∑ کمتر ولی در مقایسه با کشورهای حوضه خلیج فارس ، مقدار PAH∑ از نمونه های رسوب امارات متحده عربی و عمان بیشتر می باشد. همچنین در مقایسه با کشورهای حوضه دریای خزر در شمال ایران مشاهده می شود که بیشترین PAH∑ در این دو ایستگاه از PAH∑ رسوب دریای خزر هم کمتر می باشد. همچنین منشا PAH ها در نمونه های رسوب ایستگاه های مذکور در تالاب انزلی مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به مشاهده هر دو منشا پیروژنیک و پتروژنیک در هر دو ایستگاه، نمی توان در مورد منشا PAH ها صراحتا قضاوت نمود. با توجه به آنالیزهای آماری بین مقادیر PAH ها، در نمونه های رسوب ایستگاه های ماهروزه و سلکه در دو فصل نمونه برداری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0>p).

    کلید واژگان: رسوب, گاز کروماترگرافی جرمی, تالاب انزلی
    L. Salimi, P. Eghtesadi Araghi, S. Jamili, A. Motalebi, M. Rabbani

    The objective of this study is to determine oil pollutants (PAHs) and investigate PAH source in the sediments of Anzali Lagoon (in Mahrozeh & Selke stations) that can be of high importance from monitoring. Therefore, sampling is made in two wet and dry seasons at Mahrozeh & Selke stations. Finally, making use of GC, the related analyses were performed to determine PAHs. The results showed that mean PAHs in sediments of Mahrozeh were 34.839 in dry season and 61.439 ng/g dw in wet season, and in Selke were 80.432 in dry season and 45.439 ng/g dw in wet season. The amounts of PAHs in Mahrozeh & Selke stations were lower than PAHs in sediments of the Persian Gulf countries, (except of UAE and Oman sediments).and also PAHs in Mahrozeh & Selke stations were lower than sediments of Caspian Sea. The source of PAHs in Mahrozeh & Selke sediments were both pyrogenic and petrogenic.Statistical examinations didn’t show significant differences between PAHs in sampling seasons.

    Keywords: Sediment, Anzali lagoon, PAHs, pollution
  • لیدا سلیمی، شهلا جمیلی، پیمان اقتصادی عراقی، عباسعلی مطلبی، مححمد ربانی

    تالاب انزلی یک تالاب بین المللی در شمال ایران بوده و دارای شرایط اکوسیستمی ویژه برای پرورش و رشد انواع آبزیان می‌باشد. بنابراین پایش آن بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر این تالاب در معرض تهدید آلاینده‌های نفتی و فلزات سنگین موجود در پسابهای صنعتی حوزه آبریز قرار دارد. با توجه به امکان انتقال آلودگیهایی نظیر فلزات سنگین از طریق زنجیره غذایی، همراه با افزایش غلظت این آلاینده‌ها (Bioaccumulation)، مصرف آبزیان آلوده تالاب توسط انسان می‌تواند خطرات جدی را به همراه داشته باشد. در این پروژه نسبت به تعیین آلاینده‌های نیکل و وانادیوم که دو فلز سنگین شاخص آلودگی نفتی هستند اقدام شد. نمونه‌برداری از رسوب و یکی از گونه‌های بومی تالاب انزلی یعنی دوکفه‌ای cygnea Anodont در ایستگاه‌های موسوم به (ماهروزه و سلکه) و در دو فصل خشک و مرطوب (اواخر خرداد و اواخر شهریورماه) سال 1389 صورت گرفت، نمونه‌ها به آزمایشگاه منتقل و بعد از آماده‌سازی و انجام آنالیزهای شیمیایی با استفاده از روش جذب اتمی، فلزات سنگین Ni و V در آنها تعیین‌گردید. نتایج نشان داد که مقدار وانادیوم در بافت نرم دوکفه ای و رسوب، به ترتیب در محدوده حداقل و حداکثر 3243/0 میکروگرم در گرم ND(not detected)-و 9603/306 - 2.1796 میکروگرم در گرم بوده و غلظت نیکل در بافت نرم و رسوب به ترتیب در محدوده حداقل و حداکثر 3351/1 – 0231/0 میکروگرم در گرم و 5326/19 – 4949/0 میکروگرم در گرم بود. مشاهده می‌شود که مقادیر نیکل و وانادیوم در رسوب پایین بوده و حتی غلظت نیکل در محدوده ERL هم قرار ندارد در مورد وانادیوم چونERL و ERM برای آن تعریف نشده نمی توان در این خصوص قضاوت کرد. فاکتور تجمع زیستی رسوبی (BASF) نیز در خصوص نیکل و وانادیوم کمتر از یک بود، و این امر حاکی از آن است که انتقال این دو عنصر از رسوب به بدن دوکفه ای بالا نبوده و در بافت نرم آنودونت مقدار آن‌ها پایین است. نتایج آماری هم  با استفاده از نرم‌افزار SPSS 13 نشان داد بین مقادیر نیکل در نمونه آنودونت‌های ایستگاه ماهروزه، در خرداد و شهریور ماه اختلاف معنی داری وجود داشت (50/0  >p). همچنین اختلاف معنی داری در میزان وانادیوم تعیین شده در نمونه آنودونت و رسوب ماهروزه در شهریور ماه دیده شد. علاوه بر آن اختلاف معنی داری در میزان وانادیوم تعیین شده در نمونه آنودونت و رسوب سلکه هم در شهریور ماه وجود داشت.05/0 P

    کلید واژگان: نیکل, وانادیوم, آنودونت, رسوب, تالاب انزلی, تجمع زیستی
    L. Salimi, Sh. Jamili, P. Eghtesadi Araghi, A. Motalebi, M. Rabbani

    Anzali Lagoon is an international lagoon in North of Iran. It has specific ecosystem characteristics and is a suitable environment for aquatic animals and molluscs, therefore environmental monitoring is very important in this lagoon. On the other hands in recent year'sattention to heavy metals increased. Entry of industrial sewage into aquatic environments and with consideration to bioaccumulation of heavy metals in food chain, the utilization of the polluted aquatic animals by human can bring about irrevocable hazards. The present research aimed to assess Ni, V levels, as oil pollution index, in surface sediments and bivalves (Anodonta cygnea) in 2 stations (Mahrozeh and Selkeh). Samples were collected during 2 different periods of the year, dry and rain seasons, (June & September 2009). Heavy metal (Ni, V) concentrations were determined by Atomic Absorption in Anodonta cygnea and the sediments in Anzali Lagoon. The vanadium concentration in bivalve and sediment was ND (not detected)- 0.3243 µg/g and 2.1796 -306.9603 µg/g respectively. Nickel concentration in bivalve and sediment was 0.0231-1.3351 µg/g, 0.4949-19.5326 µg/g respectively. These amounts in Anzali Lagoon were lower than those of Ni and V in aquatic ecosystems in other countries, and are not in the effect range low (ERL). Besides, the average Vanadium amount is much lower than the sediments in the similar spots, and since ERL and effect range medium (ERM) are not defined for Vanadium, there is no room for judgment. Bioaccumulation sediment factor (BASF) was low for Ni, V (

    Keywords: Ni, v, Anodont, sediments, bioaccumulation Anzali Lagoon
  • لیدا سلیمی*، آریا اشجع اردلان، مهدی سلطانی

    فلزات سنگین از جمله عناصری هستند که به دلیل خصوصیات جهش زایی و سرطان زایی اثرات بسیار خطرناکی را بر روی موجودات زنده به جا می گذارند. در تحقیق حاضر میزان پنج فلز سنگین (V ,Ni ,Cd ,Cr ,Co) در بافت نرم rosemaculatus Solenدر منطقه بندرخمیر طی دو فصل تابستان و زمستان 1389 تعیین گردید. بندرخمیر یکی از بنادر مهم صیادی در استان هرمزگان می باشد. بدین منظور نمونه ها با اندازه 5 تا 7 سانتی متر از 3 ایستگاه در منطقه جزر و مدی بندرخمیر برداشت شد. دوکفه ای ها به آزمایشگاه منتقل و پس از بیومتری، بافت نرم دوکفه ای ها جدا شده و بعد از انجام مراحل آماده سازی و هضم با استفاده از دستگاه جذب اتمی (کوره گرافیتی) میزان فلزات سنگین آن ها اندازه گیری شد. نتایج حاصله بیانگر میانگین غلظت کبالت، کروم، کادمیوم و نیکل در فصول تابستان و زمستان به ترتیب کبالت (026/0075/0و 034/0083/0)، کروم (038/0100/0و 042/0142/0)، کادمیوم (017/0026/0و 009/0013/0) و نیکل (287/0984/0و 344/0104/1) میکروگرم بر گرم وزن خشک تعیین شد. غلظت وانادیوم کمتر از حد تشخیص دستگاه بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مقادیر بدست آمده کمتر از حد مجاز استاندارد جهانی می باشد. آنالیزهای آماری نشان داد که اختلاف معنی دار در بین غلظت کروم بین ایستگاه های مختلفو همچنین در فصول مختلف دیده شد (05/0P <). همچنین اختلاف معنی داربین مقدار کادمیوم میان نمونه ها در فصول مختلف وجود دارد (05/0 <P).

    کلید واژگان: صدف دسته چاقویی, فلزات سنگین, آلودگی, بندرخمیر, خلیج فارس
    L. Salimi *, A. Ashja Ardalan, M. Soltani

    Five heavy metals (Co, Cr, Cd, Ni, V) in whole body tissue of Solen rosemaculatus of Bandar-e Khamir in summer and winter 2010 were determined. Bandar-e Khamir is one of the major fishing ports in Hormozgan Province in Iran. A sample size of 5-7 cm was harvested from three stations in tidal zone of Bandar-e Khamir. Bivalves transferred to laboratory and biometry whole tissue of  bivalves were separated after preparation and digestion process. Using Atomic Absorption Spectrometer (graphite furnace) amount of heavy metals were measured. Results indicated that: In summer and winter MeanSD concentrations of Cobalt, Chromium, Cadmium and Nickel were (0.0750.026 and 0.0830.034), (0.1000.038 and 0.1420.042), (0.0260.017 and 0.0130.009), (0.9840.287 and 1.1040.344) micrograms per gram dry weight, respectively. Vanadium concentration were in trace amounts below detection limit of the AAS. Results of this study showed that concentration of heavy metals in all samples were less than the permissive international standards. There was a significant difference in the specific concentration of Cr between samples from either different sites or seasons (P<0.05). A significant difference was also observed in comparison of Cd concentrations between samples of different seasons (P<0.05).

    Keywords: Razor clam, Heavy metal, Contamination, Bandar-e Khamir, Persian Gulf
  • لیدا سلیمی*، عباسعلی مطلبی، علی مهدی نیا، سمیه قربانی

    تالاب انزلی ازتالاب های بین المللی ایران است که گونه های زیادی درآن رشدوتکثیرمی یابند. درسال1389میزان PAHs که ترکیباتی سرطانزاهستند،دربافت عضله اردک ماهیEsox lucius تالاب انزلی بررسی گردید. دراین راستا نمونه برداری دردوفصل خشک(اوایل شهریور)وفصل مرطوب(اوایل آذر)درسه ایستگاه ماهروزه، کومه آقاجانی، سیاه درویشان صورت پذیرفت. درهرفصل15نمونه برداشت شد. متغیرهای محیطی شامل pH،اکسیژن محلول ودمای آب نیزتعیین گردید. نمونه هابیومتری وتعیین سن شده و پس ازآماده سازی میزان PAHهاباسه بارتکراردرهرنمونه و بااستفاده ازHPLC تعیین شد.درهردوفصل اسنفتن دارای بیشترین غلظت    (37/11 ±90/31ppb  (و بنزوآلفاپایرن دارای کمترین غلظت (1/0 ±2/0 ppb) شد. سپس داده ها با استفاده ازنرم افزارSPSS16، بررسی و ارتباط معنادار منفی بین نفتالن و اسنفتن باسن ماهی(زیریک سال ودوساله ها)درهردوفصل مشاهده شد(05/0  P<  ). بین بنزوبتافلورانتن وبنزو(g,h.i)پریلن بامیزان اکسیژن محلول نیزارتباط معنادارمنفی درهردوفصل دیده شد(05/0  P<). دردو فصلPAHها با عواملی چون اکسیژن و pHارتباط معناداری داشت(05/0  P<). در فصل سرد نیز بینPAHه ابا وزن نمونه ها ارتباط معناداری مشاهده شد(05/0   P< ). باتوجه به اینکه دراین تحقیق حداکثرمقدارPAH تعیین شده  برابر63 /52 ppbدر وزن خشک  بدست آمد و با توجه به حد مجازاعلام شده PAH درآبزیان (µg/kg 30دروزن تر)می توان اعلام کرد که درحال حاضردرنمونه های اردک ماهی درایستگاه های بررسی شده ، میزانPAH تقریبا"درحد مجازاست.

    کلید واژگان: آلودگی, PAHs, اردک ماهیEsox lucius, تالاب انزلی, دریای مازندران
    L. Salimi *, A. Motalebi, A. Mehdinia, S. Ghorbani

    Concentrations of PAH’s known as carcinogenic compositions were studied in the muscle of Pike fishes (Esox lucius) in Iranian international wetland of Anzali in year 2010. Fifteen samples were taken at three stations of Mahruzeh, Koumeh Aghajani and Siah darvishan in dry (early September) and wet (early December) seasons. Some environmental parameters like pH, dissolved oxygen and water temperature were also measured at the same time. Biometry and age determination were done for each sample prior to their preparation for measurement of PAH’s concentrations using HPLC method. Acenaphtene with the concentration of (31.9 ± 11.37 ppb) and Benzo[a]pyrene with (0.2 ± 0.1 ppb) were the highest and lowest recorded concentrations in each season respectively. In both seasons, significant negative correlations (P<0.05) were observed between Naphthalene and Acenaphtene with fish age (2 year and under 1 year) and also between Benzo[b]fluoranthene and Benzo[ghi]perylene with dissolved oxygen. In both seasons, significant correlation were observed between dissolved oxygen and pH with PAH’s while  between PAH’s and fish weight it was significant only in cold season (P<0.05).Considering the 52.63 ppb (dry weight) as the highest measured concentration of PAH’s in this study and 30 µg/kg (wet weight) as the maximum allowable contamination level for aquatic organisms it can be concluded that the PAH’s concentration in Pike’s muscle is almost within the allowable limit in Anzali Wetland.

    Keywords: pollution, PAHs, Esox lucius, Anzali lagoon, Caspian Sea
  • مرگ تالاب انزلی
    لیدا سلیمی
  • مژگان امتیازجو، لیدا سلیمی، ستاره صمدی*، فریده حیاتی

    غضروف ، کیسه صفرا و عضله ی کوسه ماهیان دارای ترکیبات زیستی فعالی می باشند  هر یک از ترکیبات به نوبه خود دارای اثرات ویژه ای نیز هستند. یکی از اثرات مطرح  شده اثرات ضد جهش زایی و ضد سرطانی است که ارتباط و همبستگی نزدیک بین این نوع اثرات وجود دارد. کاهش ضد جهش زاها و مواد ضد سرطانی در زندگی امروزی موثر ترین راه برای جلوگیری از سرطان در انسان و بروز بیماری های ژنتیکی است . در این کار تحقیقاتی اثرات ضد جهش زایی  سه بافت عضله ، غضروف و کبد کوسه ماهی گونه Sphyrna lewini از خلیج فارس ، از طریق تست Ames با استفاده از سوش باکتری سالمونلا تیفی موریوم جهش یافته مورد بررسی قرار گرفته است . در این پژوهش سوش 1535TAسالمونلاتیفی موریوم به روش Plate incorporation  در آزمون Ames ، جهت بررسی اثرات ضد جهش زایی مواد مورد آزمایش، به کار گرفته شد. هر آزمون شامل کنترل مثبت (آزایدسدیم یا پرمنگنات پتاسیم) و کنترل منفی (آب مقطر) به منظور مقایسه نتایج بدست آمده بود . در فاز دوم میکروزم های کبد موش (9S) که در شرایط کاملا" استریل از قبل تهیه شده بود ، جهت بررسی و تایید اثرات ضد جهش زایی غضروف افزوده گردید. نتایج به دست آمده از شمارش تعداد کلنی های برگشتی و مقایسه آن ها با کنترل های مثبت و منفی نشان داد که اثر ضد جهش زایی بافت غضروف بطور متوسط حدود  98 درصد، بافت کبد حدود 70درصد و عضله بطور متوسط 64  درصد  بود ، بافت غضروف اثرات ضد جهش زایی قوی تری نسبت به دیگر بافت ها نشان داد. با توجه به آزمون انجام گرفته بین دو مرحله(مرحله اول بدون حضور9S ،مرحله دوم حضور9S  (از نظر درصد بازدارندگی از موتاسیون عصاره غضروف  با حضور ماده جهش زای پرمنگنات پتاسیم و سویه1535TA نتیجه گرفته شد که بین این دو مرحله اختلاف معنی دار آماری وجود داشته است (05/0  <p).

    کلید واژگان: ضد جهش زایی, عضله, غضروف, سالمونلا تیفی موریوم, تست Ames, کوسه ماهی
    M. Emtiazjoo, L. Salimi, S. Samadi *, F. Hayati

    Shark cartilage, liver and muscle may have an inhibitory effect on mutagenicity and accordingly there is a correlation between antimutagenesis and anticarcinogenesis. The use of antimutagens and anticarcinogens in everyday life is the most effective procedure to preventing human cancer and genetic diseases. In this research, we studied the effects of cartilage, muscle and liver extracts of family Sphyrnidae in Persian Gulf on antimutagenicity and antioxidant by Ames test, using Salmonella typhimurium strains in the second phase, especially in the presence and absence of liver microsomal fraction (S9). The number of revertant colonies was compared with negative and positive controls. The results showed that, percentage of antimutagenic and antioxidant effect of cartilage was around 90%. Cartilage extract showed stronger antimutagenic effect in comparison with muscle and liver extracts.Antimutagenic substances may prevent cancer because they can destroy mutagens both inside and outside body cells, and block mutagens that damage DNA and cause mutation in cells. These extracts exhibited an antimutagenic activity that could be beneficial in late as well as early stages of cancer development

    Keywords: Antimutagenesis, Ames test, Shark, Salmonella typhimurium, Gallbladder, Muscle, cartilage. Persian Gulf
  • مژگان امتیازجو، مجید زینلی، لیدا سلیمی، نیلوفر نیک بین*
    آلودگی های محیط های دریایی نه تنها برحیات موجودات آبزی تاثیر می گذارد، بلکه تهدیدی جدی برای تمامی حیات موجود در کره زمین به شمار می آید. خلیج فارس به دلیل وجود صنعت پالایش نفت، تولیدات نفتی فراساحلی و بنادر دریایی، در معرض آلودگی نفتی قرار دارد. هیدروکربن های چند حلق های آروماتیک (PAHs) سمی ترین ترکیبات در بین فرآورده های نفتی هستند. هیدروکربن ها و متابولیت هایشان پس از جذب توسط جانداران دریایی، تولید گونه های ROS را توسط چند مکانیسم افزایش می دهند که خود باعث ایجاد آسیب سلولی از طریق اکسیدکردن پروتئین، پراکسید شدن چربی و صدمه DNA می شوند. برای جلوگیری از چنین صدمه هایی، آنتی اکسیدان آنزیمی و غیرآنزیمی برای حذف و برطر فنمودن تحریکات ROS فعال می شود و به موجود اجازه می دهد که استرس های اکسیداسیونی در محیط های آلوده را تحمل و بر آن ها غلبه کند. همچنین آنزیم های آنتی اکسیدان، نقشی اساسی در هموستازی سلول بازی می کنند. هدف از این مطالعه همانا بررسی اثر PAHs در تغییرات آنزیم CAT و SOD، در بافت بارناکل ها بود. بدین منظور بارناکل ها از 8 ایستگاه با درجات مختلف آلودگی جمع آوری شدند. برای اندازه گیری میزان PAHs در بافت بارناکل ها از GC.MS استفاده شد. همچنین از کیت سنجش آنزیم cayman برای اندازه گیری سطح آنزیم در بافت استفاده شد (superoxidase dismutase assay kit catalase assay kit (catalog no. 707002)) cayman از کیت سنجش آنزیم .no.706002) برای اندازه گیری سطح آنزیم در بافت استفاده شد. پارامترهای محیطی در هر ایستگاه نیز مورد سنجش قرار گرفت. بالاترین میزان غلظت PAHs متعلق به سکوی نفتی سروش (70/3ppb) و پایین ترین آن متعلق به ایستگاه دیلم (7/6ppb) بود. بیشترین فعالیت ویژه SOD مربوط به سکوی نفتی نوروز قدیم (512U/ml/mg protein) با غلظت PAHs برابر با ppb 59/1 و پایین ترین آن در اسکله بهرگان (U/ml/mg protein 4/95) با غلظت PAHs برابر با 12/4 ppb بود. نتایج نشان دادند که همبستگی مثبتی بین SOD و غلظت PAHs کل تجمع یافته در بافت دیده وجود دارد (0/3 =) بیشترین فعالیت ویژه کاتالاز در ایستگاه دیلم (U/ml/mg protein 41/92) و پایین ترین آن در سکوی نفتی نوروز قدیم (11/96 U/ml/mg protein) مشاهده شد. فعالیت ویژه کاتالاز در سکوی سروش برابر U/ml/mg protein 18/71 بوده است. نتایج نشان داد که همبستگی معنی دار مثبتی بین کاتالاز و غلظت PAHs کل تجمع یافته در بافت وجود نداد (0.5 =). همچنین، مشخص شد که SOD می تواند بیومارکر PAHs در بارناکل های منطقه بهرگان محسوب گردد.
    کلید واژگان: هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای, آنزیم های آنتی اکسیدان, کاتالاز, سوپراکسید دیسموتاز, بارناکل, خلیج فارس
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال