فهرست مطالب نویسنده:
لیلا خضریان
-
مقدمهآکنه از جمله شایعترین بیماری ها در درماتولوژی است. گفته شده آکنه و افزایش وزن از جمله مارکرهای کلینیکال هایپرآندروژنیسم می باشند، و به نظر می رسد چاقی با افزایش پاسخ دهی به هورمون های آندروژن و نیز افزایش شدت آکنه همراهی دارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط شدت آکنه با BMI بیماران به منظور کمک به درمان و کنترل آکنه می باشد. از BMI به عنوان ایندکس قابل محاسبه ای از وزن بدن که در تحقیقات جهت تحلیل آماری مناسب تر به کار برده می شود، استفاده شده است.روش کاراین مطالعه به صورت مورد شاهدی انجام شد. پس از اخذ رضایت، 220 مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان وارد مطالعه شدند. همه افراد مورد مطالعه زن بودند. 110 نفر مورد مبتلا به آکنه و 110 نفر بدون بیماری آکنه در گروه شاهد قرار گرفتند. دو گروه از نظر سنی مشابه بودند، سپس دو گروه از نظر BMI با هم مقایسه شدند.یافته هادر مقایسه بین 110 بیمار زن با آکنه با 110 فرد سالم ارتباط معناداری بین BMI با آکنه به دست آمد. (001/0 = P)، اما از نظر آماری ارتباط مستقیم بین شدت آکنه با BMI پیدا نشد (384/0 = P).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد آکنه و BMI با هم مرتبط هستند و شناسایی و درمان این بیماران از نظر چاقی ضرورت دارد، هم چنین کنترل چاقی و سندرم متابولیک به روند درمان آکنه بیماران نیز کمک می کند.کلید واژگان: آکنه, توده بدنی, شدت بیماریIntroductionAcne is one of the most common diseases in dermatology. It has been claimed that acne and weight gain are clinical markers of hyperandrogenism, and it seems that obesity is associated with increased responsiveness to androgenic hormones and acne severity. This investigation may aid in finding the possible relationship between severity of acne and Body Mass Index (BMI) in order to improve the management of acne patients.MethodsThis was a case-control study. After signing a consent form, 220 individuals that had referred to the outpatient clinic of dermatology of Hamadan Farshchian Hospital were recruited. All of the participants in the study population were females. There were a total of 110 patients with acne serving as the case group and 110 females, without acne as the control group. Two groups were age-matched and compared with respect to BMI.ResultsThere was a significant relationship between weight and acne )P = 0.001), yet no correlation was found between acne severity and BMI )P = 0.348).ConclusionsThis study showed that acne and weight are related. Since overweight and metabolic syndrome is associated with higher risk of cardiovascular disease and diabetes, identification and treatment of obesity in these patients is essential. Therefore, it could be suggested that control of obesity and metabolic syndrome may also improve management of acne patients.Keywords: Acne, Body Mass Index, Severity
-
مقدمهسندرم پری رومبرگ بیماری نادر بصورت آتروفی نیمی از صورت بطور پیشرونده می باشد. این بیماری می تواند پوست، بافت زیر جلدی، عضلات، غضروف و ساختارهای استخوانی زیرین را درگیر کند.
معرفی مورد: یک زن 27 ساله با شکایت عدم قرینگی در ظاهر صورت به درمانگاه سرپایی پوست بیمارستان فرشچیان همدان مراجعه نمود. غیر قرینگی صورت از سن 16 سالگی شروع شده و طی 4 سال پیشرفت کرده و بعد از آن متوقف شده بود. در معاینه بالینی در سمت راست صورت، کوچک تر بودن اجزای صورت خصوصا در ناحیه چانه و فقدان بافت چربی زیر جلدی همراه با سفت شدن پوست دیده می شد. هیچ علامتی به نفع درگیری سیستمیک یا بیماری دیگری دیده نمی شد.نتیجه گیریاین بیماری خود محدود شونده است، اما می تواند با درگیری های سیستمیک مانند اختلالات نورولوژیکی همراه باشد. علائم بالینی بیماری برای تشخیص آن کلیدی می باشد. رویکرد درمانی چند جانبه برای کنترل بیماری ضروری است.کلید واژگان: غیر قرینگی, سندرم پری رومبرگ, صورتIntroductionParry-Romberg syndrome, a rare syndrome, is characterized by progressive atrophy affecting one side of the face. This disease can include the skin, subcutaneous tissue, muscles, cartilage, and underlying bony structures.Case PresentationA 27-year-old female was admitted to the outpatient clinic of dermatology of Farshchian Hospital, with chief complaint of asymmetric facial appearance. The asymmetry started at the age of 16 and developed over a period of 4 years, then stopped. A physical examination revealed that the right side of her face, especially her chin was smaller than the left side, and there was loss of subcutaneous fat, which was associated with skin tightness. There were no systemic symptoms of other illnesses or other signs.ConclusionThe disease is self-limiting, yet, can be associated with systemic involvement such as neurological disorders. Clinical symptoms are the keys of diagnosis. A muli-lateral approach is essential to control the disease.Keywords: Asymmetry, Parry Romberg Syndrome, Face -
مقدمهملاسما یک هایپرپیگمانتاسیون اکتسابی، مزمن، راجعه و قرینه است که با ماکول و پچ های خاکستری- قهوه ای با حاشیه های مشخص درناحیه صورت رخ می دهد. درمان های زیادی جهت بهبود آن به کار می رود که میزان تاثیر و عوارض جانبی متفاوتی را به همراه دارند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر درمانی هیدروکینون چهار درصد با آزلائیک اسید 20 درصد در درمان ملاسما انجام گرفت.روش کاردر این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، جامعه آماری عبارت بود از کلیه بیمارانی که در طی دوره زمانی دی ماه 1392 تا تیرماه 1393 به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان همدان مراجعه کرده بودند و تشخیص بالینی ملاسما برای آنها داده شده بود. انتخاب نمونه به روش سرشماری انجام گرفت و تعداد 44 بیمار وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت کاملا تصادفی در دو گروه درمان با آزلائیک اسید 20 درصد و هیدروکینون چهار درصد طی چهار ماه مورد درمان قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده از تک تک بیماران وارد نرم افزار SPSS نسخه 16 گردید و با آزمون های توکی، آنوا یک طرفه و مجذور کای تجزیه و تحلیل آماری شد.یافته هااز تعداد کل 44 نفر، 21 بیمار هیدروکینون 4 درصد و 23 نفر آزلائیک اسید 20 درصد به شکل تصادفی دریافت کردند. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمانی مورد مطالعه از نظر جنسیت و سن تفاوت معنی دار با هم نداشتند. در دو گروه درمانی با گذشت زمان و (،MASI score melasma area & severity index) سیر نزولی داشت و بین دو گروه در پایان ماه چهارم تفاوت معنی دار دیده شد (006/0=P). همچنین به صورت کلی اختلاف میانگین MASI Score در هر دو گروه مطالعه در زمان های متفاوت معنی دار بود و در تمام دوره های زمانی میانگین Score MASI برای آزلائیک اسید 20% نسبت به هیدوکینون 4 درصد کمتر بود (001/0 = P).نتیجه گیریاستفاده آزلائیک اسید 20 درصد نسبت به هیدروکینون 4 درصد اثر درمانی بهتری در درمان ملاسما دارد و شاید بتوان آزلائیک اسید 20 درصد را جایگزین مناسبی برای هیدروکینون 4 درصد در درمان ملاسما دانست.کلید واژگان: آزلائیک اسید, ملاسما, هیدروکینونIntroductionMelasma is a recurrent, symmetric, and chronic acquired hyperpimentation that presents gray-brown macules and patches with determined margins in areas exposed to light. There are many treatment options with different efficacies and side effects. In this study the therapeutic effect of 20% azelaic acid and 4% hydroquinone in treatment of melasma was assessed.MethodsIn this clinical trial, the study population consisted of all patients with clinical diagnosis of melasma, who referred to the outpatient clinic of dermatology of Hamadan, Farshchian Hospital from December 2013 to July 2014. A total of 44 patients were recruited. Patients were randomly divided to two groups and each group was treated with either azelaic acid or hydroquinone for four months. The MASI score was used to evaluate the improvement. P values of ≤ 0.05 were considered significant.ResultsOf 44 patients, 21 received 4% hydroquinone and 23 received 20% azelaic acid, with random allocation. Both groups were similar with respect to gender and age, and there were no significant differences between the two groups. The MASI score in both groups had a decreasing trend over time, and at the end of the fourth month, a significant difference was found between the two groups (P = 0.006). The overall mean MASI score in both groups had a significant difference at different times and during the entire trial period, mean MASI score of 20% azelaic acid was lower than 4% hydroquinone (P = 0.001).ConclusionBased on this study, we could conclude that 20% azelaic acid in comparison with 4% hydroquinone had better effects on treatment of melasma. Therefore, 20% azelaic acid is a good alternative for 4% hydroquinone in treatment of melasma.Keywords: Azelaic Acid, Hydroquinone, Melasma
-
مقدمهاز آنجایی که نقش وضعیت تستوسترون و دی هیدرو تستوسترون سرم در افراد سبوریک مورد بحث است، لذا این مطالعه با هدف تعیین سطح تستوسترون و دی هیدروتستوسترون (DHT) سرم در افراد مبتلا به سبوره (Seborrhea) انجام گرفت.روش کاردر این مطالعه مورد-شاهدی، تعداد 36 فرد مبتلا به سبوره و 36 نفر سالم زیر 40 سال سن که به بخش پوست بیمارستان فرشچیان شهر همدان مراجعه نموده بودند، ا نتخاب شدند. سطح این هورمونها در هر نمونه سرمی برحسب ng/mL برآورد شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 و آزمون t و کای اسکوئیر آنالیز آماری شد (05/0 = α).یافته هاتعداد زنان و مردان شرکت کننده به ترتیب برابر با 49 نفر (68%) و 23 نفر (32%) بود. توزیع سنی آنها بین 19 تا 39 با میانگین 71/5 ± 66/28 سال بود. در گروه کنترل و مورد، میانگین میزان تستوسترون بترتیب 09/1 ± 21/1،2/228 ± 99/ 350 بود. همچنین، میزان دی هیدروتستوسترون در گروه کنترل و مورد بترتیب 75/2 ± 83/ 2 و 82/373 ± 38/500 ng/mL بود. نتایج نشان داد تفاوت معنی دار آماری بین میانگین میزان تستوسترون (001/0 =P ) و دی هیدروتستوسترون (044/0 = P) در گروه کنترل و مورد وجود دارد.نتیجه گیریارتباط مثبتی بین سطح سرمی هورمونهای تستوسترون و دی هیدروتستوسترون و سبوره وجود دارد.کلید واژگان: سبوره, تستوسترون, دی هیدروتستوسترون, آندروژنIntroductionSeborrhea is a condition of sebaceous glands hyperactivity and increase in the secretion of sebum on head and face surface. Sebaceous glands hyperfunction causes oily and glassy appearance with large pores on the skin. The effect of androgens on providing seborrhea is controversial. Since sufficient and definite information about testosterone and dihydrotestosterone in seborrhic cases is not available, this study was carried out to evaluate effect of serum testosterone and dihydrotestosterone levels in the seborrheic patients.MethodsIn this case-control study, 36 patients with seborrhea and 36 control individuals, under 40 years of age were selected. Serum testosterone and dihydrotestosterone levels were measured in ng/mL. Data were analyzed using SPSS v.16, Chi-square and t-tests (α = 0.05).ResultsTwenty-three males and 49 females, who referred to the dermatology department of Farshchian Hospital of Hamadan, participated in this study. The age distribution of the participants was between 19 and 39 years old with mean age of 28.66 ± 5.71. The mean level and SD of serum testosterone in control and case groups was 2.83 ± 2.75 and 1.21 ± 1.09, respectively, while dihydrotestosterone level was 500.38 ± 373 and 350.99 ± 228.2 ng/mL. Means and SDs values of serum testosterone were 2.83 ± 2.75 and 1.21 ± 1.09 and dihydrotestosterone was 500.38 ± 373 and 350.99 ± 228.2 ng/mL in case and control groups, respectively. The findings showed that there were differences in serum testosterone and dihydrotestosterone values between case and control groups (PConclusionsAccording to the results of this study there is a positive relationship between serum testosterone and dihydrotestosterone values with seborrhea
-
مقدمه و هدفتکمه پوستی یا skin tag ضایعه کوچک، نرم و پایه داری است که معمولا در نواحی چین دار پوست مانند گردن و زیر بغل ایجاد می شود. در مطالعات متعددی ارتباط بین تکمه های پوستی با دیس لیپیدمی گزارش شده است. این مطالعه با هدف مقایسه سطح لیپیدهای سرم در افراد مبتلا به تکمه پوستی با افراد سالم انجام گرفت.روش کاردر این مطالعه مورد-شاهدی، پروفایل لیپید ](سطح سرمی کلسترول تام، تری گلیسرید،(LDL) low density lipoprotein و high density lipoprotein (HDL) [ 49 نفر مبتلا به تکمه های پوستی مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان فرشچیان همدان با پروفایل لیپید 49 نفر از افرادی که به عللی غیر از تکمه پوستی به این مرکز مراجعه نموده بودند مورد مقایسه قرار گرفت. داده های مربوطه پس از گردآوری با نرم افزار SPSS16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجمیانگین سطح سرمی کلسترول تام، تری گلیسرید،LDL و HDL در گروه بیماران به طور معنا داری بیشتر از گروه شاهدبود (P<0.05).
نتیجه نهایی: این مطالعه نشان داد که وجود تکمه های پوستی می تواند با افزایش سطح لیپیدهای سرم مرتبط باشد. پیشنهاد می شود پزشکان هنگام مواجهه با این ضایعات پوستی احتمال وجود دیس لیپیدمی را در فرد بیمار مد نظر داشته باشند.کلید واژگان: افزایش چربی خون, تکمه های پوستی, لیپیدهاIntroduction &ObjectiveSkin tag is a soft, small and pedunculated lesion that is usually located on the skin folds like neck and axilla. The relationship between skin tags and dyslipidemia has been reported in several studies. This study was conducted with the aim of comparing serum lipid levels in skin tag affected subjects with healthy individuals.Materials and MethodsIn this case-control study, lipid profile (serum levels of total cholesterol, triglyceride, low density lipoprotein (LDL) and high density lipoprotein (HDL)) of skin tag affected patients presenting to dermatology clinic of Farshchian hospital (Hamadan, Iran) was compared with lipid profile of individuals presenting to the same clinic for the reasons other than skin tags. All the data collected were analyzed with SPSS16 software.ResultsIn this study, lipid profile of 49 skin tag affected individuals was compared with lipid profile of 49 individuals not affected by such lesion. Mean serum levels of total cholesterol, triglyceride, LDL and HDL were significantly higher in the affected group in comparison to control group (PConclusionsThis study showed that the presence of skin tags could be related to increased levels of serum lipids. It is recommended that physicians consider the possibility of dyslipidemia in patients presenting with these skin lesions.Keywords: Dyslipidemia, Lipid Profile, Skin Tags -
زمینه و هدفآلوپسی سیکاتریسیل به ضایعاتی اطلاق می شود که باعث ریزش موی دائمی و غیرقابل برگشت شده و با تخریب فولیکول های مو همراه باشد. کلمه ی سیکاتریسیل یا همراه با جوشگاه به این معنی است که اپی تلیوم فولیکول های مو با بافت هم بند جایگزین شده است. بعد از بهبودی بیماری یا التهاب اولیه، احتمال رویش مجدد مو بسیار کم است.
روش اجرا: در این مطالعه ی مقطعی گذشته نگر، 222 پرونده ی مبتلایان به آلوپسی سیکاتریسیل ثبت شده در بیمارستان فرشچیان همدان بررسی و داده های دموگرافیک بیماران شامل سن، جنسیت، شغل و نیز علائم بالینی بیماری ازجمله محل ضایعه، مدت زمان بیماری، وسعت ضایعه و علائم بیماری استخراج شد.یافته هایکصد و ده بیمار (5/49%) لوپوس اریتماتوی دیسکوئید، 71 بیمار (9/31%) لیکن پلان، 23 بیمار (4/10%) سودوپلاد بروک، 11 بیمار (9/4%) کراتوزپیلاریس دکالونس و 3 بیمار (3/1%) آلوپسی سیکاتریسیل مرکزی مرکزگریز داشتند. آلوپسی موسینوز و تخریب سلولی یا فولیکولی هر کدام 2 نفر (9/0%) بودند. هم چنین ارتباط مدت، وسعت، سن، جنس، محل ضایعه، علائم بالینی و شغل با بیماری بررسی شد.نتیجه گیریآلوپسی های سیکاتریسیل ازجمله بیماری های مربوط به مو هستند که درصورت تشخیص و درمان به موقع می توان از پیشرفت ضایعه و عوارض ناشی از آن جلوگیری کرد. تشخیص این ضایعات با بررسی بالینی آسیب شناسی دقیق میسر است.
کلید واژگان: آلوپسی سیکاتریسیل, آسیب شناسی, لوپوس اریتماتوی دیسکوئید, لیکن پلان, سودوپلاد بروکBackground And AimCicatricial alopecia refers to lesions that result in permanent and irreversible hair loss and are associated with destruction of hair follicles. In this alopecias the hair follicle is replaced with connective tissue. After remission of initial infection or inflammation، hair regrowth is unlikely.MethodsIn this retrospective cross-sectional study، 222 patients with cicatricial alopecia، admitted to Farshchian Hospital، Hamadan، Iran were investigated. Hospital records of patients with cicatricial alopecia were reviewed، and their demographic as well as clinical data were extracted and entered into prepared data gathering forms.ResultsOne-hundred and ten patients (49. 5%) had discoid lupus erythematosus، 71 patients (31. 9%) had lichen planopilaris، 23 patients (10. 4%) had pseudopelade of Brocq، 11 patients (4. 9%) had keratosis pilaris spinulosa decalvans and 3 patients (1. 3%) had central centrifugal cicatricial alopecia. Each of alopecia mucinosa and dissecting cellulitis/folliculitis were observed in 2 patients (0. 9%). The correlation between of illness، extent of disease، gender، location، occupation، and clinical features of the disease were studied.ConclusionCicatricial alopecia usually results in irreversible hair loss، but early diagnosis and treatment can prevent the progression of the lesions and its complications. The diagnosis of this disease is possible with a clinicopathologic study.Keywords: cicatricial alopecia, pathology, disciod lupus erythematosus, lichen planus, psudoplade of Brocq -
مقدمه و هدفآلوپسی یا ریزش مو به صورت فقدان موهای سر و یا بدن تعریف می شود. با وجود پروگنوز خوش خیم ریزش مو، این بیماری به صورت واضحی بر روی کیفیت زندگی مبتلایان نقش دارد. علل بسیار متنوعی برای توضیح پاتوفیزیولوژی ریزش مو بیان شده است، در این میان فاکتور های تغذیه ای بسیاری از جمله ویتامین D در ایجاد آن نقش دارند. ویتامین D فعال یعنی 1و25 دی هیدروکسی ویتامین D از طریق تاثیر در بیان بعضی ژن ها در تمایز نرمال سلول های اپیدرمال و فولیکول های مو نقش دارد. هدف از این مطالعه، تعیین سطح ویتامین D و بررسی وجود ارتباط بین سطح آن با آلوپسی در بیماران مبتلا به ریزش مو درمقایسه با افراد سالم می باشد.روش کاراز پاییز 1392 تا پاییز 1393، 70 نفر شامل 40 زن و 30 مرد وارد این مطالعه ی مورد- شاهدی شدند و به دو گروه بیماران و کنترل تقسیم گردیدند. در هر دوگروه مورد مطالعه، 20 بیمار زن و 15 بیمار مرد وجود داشت، دو گروه از نظر جنس، سن و فصل بررسی مطابقت داده شدند. بعد از قطعی شدن ابتلا به ریزش مو توسط پزشک، کیت های نمونه خون بیماران به همراه نمونه خون افراد سالم جهت ارزیابی سطوح ویتامین D به یک مرکز آزمایشگاهی ارسال شدند.نتایجمیانگین سنی گروه بیماران82/0? 2/31 سال و گروه کنترل 92/0?8/33سال بود. گروه بیماران، نسبت به گروه کنترل، سطوح پایین تری از ویتامین D داشتند و ارتباط معناداری بین ریزش مو و سطوح پایین ویتامینD وجود داشت (ng/ml 91/6?188/16، 47/7?37/20 و 04/0=P). بیماران زن نیز سطوح پایین تری از ویتامینD را نسبت به گروه کنترل داشتند که ارتباط معنی داری بین آنها وجود داشت (ng/ml 8/5?4/14، 08/7?47/18 و 03/0=P). در مورد بیماران مرد در مقایسه با گروه کنترل سطوح ویتامین D پایین تری وجود داشت اما ارتباط آنها از نظر آماری معنی دار نبود (ng/ml 42/7?0/18، 6/7?5/22 و 05/0P>).
نتیجه نهایی: این مطالعه نشان داد که احتمالا بین سطح ویتامینD و ریزش مو در زنان ارتباط وجود دارد.
کلید واژگان: طاسی, کمبود ویتامین D, موIntroduction &ObjectivesAlopecia or hair loss is defined as the loss of hair on the head or body. Despite the benign prognosis of hair loss, it has a clear impact on the quality of life of the patients who are involved. There are many reasons to explain the pathophysiology of hair loss. Among many nutritional factors, vitamin D deficiency may play a role in hair loss too. Active vitamin D or 1, 25 dihydroxy vitamin D has an effect on the expression of some genes in normal differentiation of epidermal cells and hair follicles. The purpose of this study was to determine the level of vitamin D in patients with hair loss compared with healthy controls.Materials and MethodsFrom 2014 to 2015, 70 patients were enrolled in this case-control study. Including 40 women and 30 men, the mean age was 31.2 ± 0.82 years in the case group, 33.8 ± 0.92 years in the control group. Groups were matched by sex, age and season of review. In the both groups, there were 20 women (57.1%) and 15 men (42.5%). After the clinical diagno-sis of hair loss by the physician, patient's blood samples were sent for testing vitamin D levels by kits of a laboratory center.ResultsPatients, compared with controls, had lower levels of vitamin D and there was signifi-cant relationship between hair loss and low levels of vitamin D (16.188±6.91 vs 20.37±7.47, and P=0.04). Female patients had lower levels of vitamin D, compared with controls and there was significant relationship between hair loss and low levels of vitamin D (14.14±5.8 vs 18.74±7.08 and P=0.03). The group of male patients had lower levels of vitamin D, but in comparison with the control group, no significant relationship was found.ConclusionThis study showed that, there is a relationship between vitamin D levels and hair loss in women.Keywords: Alopecia_Hair_Vitamin D Deficiency -
مقدمه و هدفآلوپسی آره آتا از جمله شایعترین بیماری های پوستی است که بصورت مناطق فاقد مو، هر سطح مودار بدن را ممکن است درگیر کند. گزارشات مختلفی درمورد تغییرات چشمی در این بیماران ارائه شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تغییرات چشمی در بیماران مبتلا به این بیماری است.روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 251 بیمار مبتلا به آلوپسی آره آتا مورد مطالعه قرار گرفتند. خصوصیات و سوابق این بیماران شامل: سن، جنس، سن شروع بیماری، محل شروع درگیری، طول مدت بیماری، تعداد موارد عود بیماری، سابقه ی آتوپی و شدت بیماری آنان بررسی شدند. معاینه چشم در تمام بیماران توسط متخصص چشم انجام شد و نتایج آن ثبت گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای، آنوا یک طرفه و توسط نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل شدند.نتایجمیانگین سنی بیماران در مطالعه حاضر 92/5±86/24 سال بود. از میان 251 بیمار 200 بیمار (9/79%) فاقد هرگونه تغییرات چشمی بودند و 51 بیمار (1/20%) تغییرات چشمی را نشان دادند. بیشترین یافته چشمی مشاهده شده تغییرات پیگمانته در شبکیه بود که در 20 بیمار (8%) دیده شد. بین شدت بیماری و تغییرات چشمی ارتباط معنی داری وجود نداشت.
نتیجه نهایی: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تغییرات چشمی در درصدی از بیماران مبتلا به آلوپسی آره آتا دیده می شود ولی با شدت بیماری، میانگین سنی بیماران، جنسیت بیماران، سابقه خانوادگی آتوپی و حساسیت، میانگین سن شروع بیماری، میانگین تعداد عودهای بیماری و محل شروع بیماری ارتباط معنی داری ندارد.
کلید واژگان: بیماری های عدسی چشم, رنگدانه های شبکیه, طاسی موضعیIntroduction &ObjectiveAlopecia areata is the most common skin disease that presents as areas without hair and may affect any hair bearing area of body. Different reports about ocular alterations in patients with alopecia areata are presented. The aim of this study was to evaluate the ocular alterations in patients with this disease.Material and MethodsIn this descriptive - analytic study, 251 patients with alopecia areata were studied. Patients data including age, sex, age of disease onset,first site of involvment, disease duration, number of relapses,family history of atopy, and disease severity were recorded. Eye examination by an eye specialist was performed in all patients, and results were recorded. Findings were analyzed with SPSS 16 software, and using one way ANOVA and? 2 statisti-cal tests.ResultThe mean age of patients in this study was 24.86 ± 5.92 years. Of the 251 patients, 200 (79.9%) had no ocular alterations and 51 (20.1%) showed visual alterations. Most of ocular alterations observed in this study were pigmentary changes of retina seen in 20 patients (8%). There was no significant correlation between disease severity and ocular changes.ConclusionsThe results showed that ocular alterations were seen in some of patients with alopecia areata and not correlated with disease severity, mean patient age, patient gender, family history of atopy and allergy, the mean age of disease onset, mean number of relapses, and first site of involvment. (Sci J Hamadan Univ Med Sci 2014; 21 (3): 225-230)Keywords: Alopecia Areata, Lens Diseases, Retinal Pigments
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.