به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مجتبی رئیسی

  • شیما کاوه، علیرضا صادقی ماهونک*، وحید عرفانی مقدم، محمد قربانی، علی اکبر غلامحسین پور، مجتبی رئیسی

    اکسیداسیون در اندام های زنده باعث بیماری های خطرناکی از جمله سرطان و در مواد غذایی باعث فساد و ضررهای اقتصادی سنگین می گردد. آنتی اکسیدان های سنتزی عوارض نامطلوب و خطرناکی بر سلامتی انسان دارند، از این رو شناسایی ترکیبات ضداکسایشی طبیعی از نیازهای اصلی صنعت مواد غذایی است. در صنایع فرآوری ماهی ها حدود 70-50 % ماهی اولیه که منابع بالقوه ای از ترکیبات با ارزش تغذیه ای مانند آمینو اسیدهای ضروری هستند به عنوان ضایعات تولید می شود. بنابراین یافتن راهی جهت استفاده ی بهینه از این ضایعات و تولید ترکیبات سلامتی بخش با ارزش افزوده ی بالا مانند پپتیدهای زیست فعال از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش به بررسی تاثیر شرایط هیدرولیز (زمان: 300-30 دقیقه و غلظت آنزیم 3-5/0 درصد) و نوع پروتیاز (آلکالاز و پانکراتین) بر درجه هیدرولیز و ویژگی های ضداکسایشی (مهار رادیکال DPPH، شلاته کنندگی یون آهن، مهار رادیکال نیتریک اکسید، ظرفیت ضداکسایشی کل و احیاء کنندگی یون آهن) پروتیین هیدرولیز شده حاصل از امعاء و احشا ماهی هوور مسقطی با استفاده از روش سطح پاسخ پرداخته شد. نتایج نشان داد که شرایط بهینه جهت دستیابی به بیشترین ویژگی های ضداکسایشی با آلکالاز و پانکراتین به ترتیب عبارت بودند از: زمان هیدرولیز 9/146 و 67/171 دقیقه و غلظت آنزیم 94/1 و 17/2 درصد؛ در این شرایط درجه هیدرولیز پروتیین های هیدرولیز شده ی تولیدی 12/25 درصد و 35/20 درصد محاسبه شد. مقایسه ویژگی های ضداکسایشی هیدرولیز شده های تولیدی با هردو پروتیاز نشان داد که آنزیم آلکالاز  منجر به تولید پروتیین هیدرولیز شده با خواص ضداکسایشی قوی تری نسبت به پانکراتین شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که پروتیین هیدرولیز شده امعاء احشا ماهی هوور مسقطی با استفاده از آنزیم آلکالاز به عنوان یک محصول سلامتی بخش و با ارزش افزوده قابلیت کاربرد در تولید محصولات غذایی فراسودمند و مکمل های سلامتی بخش استفاده نمود.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, آلکالاز, پانکراتین, پروتئین هیدرولیز شده, هوور مسقطی
    Shima Kaveh, Alireza Sadeghi Mahoonak*, Vahid Erfanimoghaddam, Mohammad Ghorbani, Ali Akbar Gholamhossein Pour, Mojtaba Raeisi

    Oxidation in living organs causes dangerous diseases, including cancer, and in food, it causes spoilage and heavy economic losses. Synthetic antioxidants have adverse and dangerous effects on human health, therefore identifying natural antioxidant compounds is one of the main needs of the food industry. In fish processing industries, about 50-70% of fish, which are potential sources of valuable nutritional compounds such as essential amino acids, are produced as waste. Therefore, finding a way to optimally use these wastes and produce healthy compounds with high added value such as bioactive peptides has great importance. In this research, the effect of hydrolysis conditions (time: 30-300 min and enzyme concentration 0.5-3 %) and type of protease (alcalase and pancreatin) on the degree of hydrolysis and antioxidant properties (DPPH radical scavenging activity, Fe chelating activity, nitric oxide radical inhibition, total antioxidant capacity and Fe reducing power) of protein hydrolysate from skipjack viscera was investigated using the response surface methodology. The results showed that the optimum conditions for achieving the most antioxidant properties with alcalase and pancreatin were: hydrolysis time of 146.9 and 171.67 minutes and enzyme concentration of 1.94 and 2.17%; in these conditions, the degree of hydrolysis of the produced protein hydrolysates was 25.12% and 20.35%, respectively. Comparing the antioxidant properties of hydrolysates produced by both proteases showed that the alcalase enzyme led to the production of protein hydrolysates with stronger antioxidant properties than pancreatin. Therefore, it can be concluded that the protein hydrolysate of the skipjack fish viscera using alcalase enzyme as a healthy and value-added product can be used in the production of functional products and health supplements.

    Keywords: Antioxidant, Alcalase, Pancreatin, Protein hydrolysate, Skipjack
  • شیما کاوه، علیرضا صادقی ماهونک*، وحید عرفانی مقدم، محمد قربانی، علی اکبر غلامحسین پور، مجتبی رئیسی

    در صنایع فرآوری ماهی ها 70-50 % ماهی اولیه به عنوان ضایعات تولید می شوند درحالیکه منابع غنی از پروتیین و آمینواسیدهای ضروری هستند. استفاده ی بهینه از این ضایعات و تولید ترکیبات  با ارزش افزوده ی بالا که خواص سلامتی بخش قابل توجهی داشته باشند از چالش های مهم صنایع فرآوری ماهی ها است. در این پژوهش تاثیر شرایط هیدرولیز (زمان: 300-30 دقیقه و غلظت آنزیم 3-5/0 درصد) و نوع پروتیاز (پپسین و تریپسین) بر درجه هیدرولیز و ویژگی های آنتی اکسیدانی (مهار رادیکال DPPH، شلاته کنندگی یون آهن، مهار رادیکال نیتریک اکسید، ظرفیت ضداکسایشی کل و احیاء کنندگی یون آهن) پروتیین هیدرولیز شده حاصل از امعاء و احشا ماهی هوور مسقطی با استفاده از روش سطح پاسخ ارزیابی شد. نتایج نشان داد که شرایط بهینه برای تولید پروتیین هیدرولیز شده با بیشترین ویژگی های آنتی اکسیدانی با آنزیم های پپسین و تریپسین به ترتیب عبارت بودند از: زمان هیدرولیز 09/179 و 62/143 دقیقه و غلظت آنزیم 63/2 و 94/1 درصد؛ در این شرایط درجه هیدرولیز پروتیین های هیدرولیز شده ی حاصل از فعالیت تریپسین بیشتر از پپسین محاسبه شد. مقایسه ویژگی های آنتی اکسیدانی هیدرولیز شده های حاصل از دوآنزیم مورد استفاده نشان داد که پروتیین هیدرولیز شده حاصل از تریپسین از پتانسیل آنتی اکسیدانی قوی تری نسبت به پپسین برخوردار بود. بنابراین می توان بیان نمود که پروتیین هیدرولیز شده امعاء احشا ماهی هوور مسقطی با استفاده از آنزیم تریپسین به عنوان یک ترگیب سلامتی بخش و با ارزش افزوده بالا قابلیت کاربرد در تولید محصولات غذایی فراسودمند و مکمل های سلامتی بخش برای ورزشکاران و افراد سالمند را دارد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, پپسین, پپتید زیست فعال, تریپسین, هوور مسقطی
    Shima Kaveh, Alireza Sadeghi Mahoonak*, Vahid Erfani Moghadam, Mohammad Ghorbani, Aliakbar Gholamhosseinpour, Mojtaba Raeisi

    In fish processing industries, 50-70% of primary fish are produced as waste, while they are rich sources of protein and essential amino acids. The optimal use of these wastes and the production of compounds with high added value that have significant health-giving properties is one of the important challenges of fish processing industries. In this research, the effect of hydrolysis conditions (time: 30-300 minutes and enzyme concentration 0.5-3%) and type of protease (pepsin and trypsin) on the degree of hydrolysis and antioxidant properties (DPPH radical scavenging activity, Fe chelating activity, No radical scavenging activity, total antioxidant capacity and Fe reducing power) of hydrolyzed protein obtained from Skipjack viscera were evaluated using response surface methodology. The results showed that the optimal conditions for the production of hydrolyzed protein with the maximum antioxidant properties with pepsin and trypsin enzymes were respectively: hydrolysis time of 179.09 and 143.62 minutes and enzyme concentration of 2.63 and 1.94 %; In this condition, the degree of hydrolysis of the hydrolyzed proteins resulting from the activity of trypsin was calculated to be higher than that of pepsin. Comparing the antioxidant properties of the hydrolysates obtained from the two enzymes used showed that the hydrolyzed protein obtained from trypsin had a stronger antioxidant potential than pepsin. Therefore, it can be stated that the hydrolyzed protein of the Skipjack viscera using trypsin enzyme as a health-giving supplement and with high added value can be used in the production of functional food products and health supplements for athletes and elderly people.

    Keywords: Antioxidant, pepsin, bioactive peptides, trypsin, Skipjack
  • مجید عرب عامری، یحیی مقصودلو*، مهران اعلمی، نبی شریعتی فر، مجتبی رئیسی
    سابقه و هدف

    استفاده از ترکیبات فعال طبیعی در فیلم های خوراکی رویکرد مناسبی در تولید بسته بندی فعال است. هدف از این تحقیق، بررسی ویژگی های فیزیکوشیمیایی، و ضد قارچی فیلم های خوراکی ایزوله پروتیین سویا حاوی عصار تانن اکالیپتوس می باشد.

    مواد و روش ها

    عصاره حاوی تانن از برگ درخت اکالیپتوس استخراج و سپس در سه غلظت 1، 5/2 و 5 درصد به فیلم ایزوله پروتیین سویا اضافه شد. فعالیت ضد قارچی در مقابل کپک آسپرژیلوس، ایزوترم جذب رطوبت تعادلی توسط مدل گب GAB (Guggenheim-Anderson-de Boer)، میزان نفوذپذیری به بخار آب و فعالیت آنتی اکسیدانی فیلم های ایزوله پروتیین سویا با استفاده از مهار رادیکال های آزاد DPPH  مورد آزمون قرار گرفتند.

    یافته ها

    برازش داده های تجربی نشان داد که ایزوترم های جذب رطوبت به خوبی توسط مدل گب (92/0 2>R) توصیف شده است و ایزوترم جذب رطوبت تعادلی با افزایش غلظت تانن به سمت محتوای رطوبت پایین تر تغییر کرد. بر اساس نتایج تحلیل مولفه های اصلی (PCA)  ، سه مولفه اصلی 96 درصد واریانس از پارامترهای فیزیکوشیمیایی را به خود اختصاص دادند. فعالیت آنتی اکسیدانی  به روش DPPH به طور قابل توجهی از 43/6 درصد (در نمونه شاهد) به 92/56 درصد (در نمونه حاوی 5 درصد تانن) افزایش یافت. نمونه های حاوی تانن اکالیپتوس فعالیت ضد قارچی مناسبی در مقابل کپک آسپرژیلوس نایجر داشت و افزایش میزان تانن به 5% در نمونه ها منجر به افزایش معنی دار مهار فعالیت قارچی گردید (05/0<p).

    نتیجه گیری

    استفاده از افزودنی های طبیعی مانند عصاره حاوی تانن اکالیپتوس در فیلم های زیست تخریب پذیر را می توان برای بهبود عملکرد فیلم ایزوله پروتیین سویا و کمک به افزایش ماندگاری محصولات غذایی به دلیل خواص ضد قارچی و یا آنتی اکسیدانی آنها در نظر گرفت.

    کلید واژگان: فیلم خوراکی, خواص فیزیکو شیمیایی, ضد قارچی, ایزوله پروتئین سویا, تانن
    M .Arabameri, Y .Maghsoudlou*, M. Aalami, N .Shariatifar, M .Raeisi
    Background and Objective

    The use of natural active compounds in edible films is a suitable approach for active packaging production. The objective of this study was to investigate physicochemical and antifungal characteristics of soy protein isolate edible films containing eucalyptus tannin extract.

    Materials & Methods

    Tannin extract was prepared from eucalyptus leaves and then added to soy protein isolate films in three concentrations of 1, 2.5 and 5%. The antifungal activity against Aspergillus niger was evaluated,, along with the assessment of moisture sorption isotherms using Guggenheim-Anderson-de Boer (GAB), model permeability to water vapor and antioxidant activity of the films by inhibiting DPPH free radicals.

    Results

    The fitted moisture absorption experimental data demonstrated that the GAB provided accurate predictions of moisture absorption isotherms with a good fit to the water activity (R2 > 0.92). Based on the results of principal component analysis (PCA), three major components accounted for 96% of the variance of the physicochemical parameters. Antioxidant activity using the DPPH method increased significantly from 6.43 (in the control sample) to 56.92% (in the sample containing 5% tannin), while the vapor permeability decreased particularly at high loading contents of tannin, compared to the control films. Samples containing eucalyptus tannin included good antifungal activities against Aspergillus niger and increasing quantities of tannin in the samples led to significant increases in the inhibition of fungal activity (p < 0.05).

    Conclusion

    The use of natural additives such as eucalyptus tannin extract in biodegradable films can improve the functional performance of soy protein isolate film and help to increase the shelf life of food products due to their antifungal and antioxidant characteristics.

    Keywords: Edible film, Physicochemical characteristics, Antifungal, Soy protein, Tannin
  • شیما کاوه، علیرضا صادقی ماهونک، مجتبی رئیسی*

    بیاتی نان باعث غیرقابل پذیرش شدن آن می گردد. عصاره مالت سرشار از مواد مغذی، فیبر و ویتامین های B1 وB2 است که کاربرد آن به دلیل چسبندگی بالا و احتمال فسادمیکروبی در محصولات غذایی دشوار است. خشک کردن پاششی رایج ترین روش مورد استفاده برای افزایش پایداری و سهولت استفاده از انواع محصولات غذایی از طریق تبدیل آنها به شکل پودر است. هدف از این پژوهش تولید پودر عصاره مالت با استفاده از حامل های مالتودکسترین، کنسانتره پروتیین آب پنیر و ترکیبی از این دو و بررسی ویژگی های فیزیکی پودر حاصل بود. سپس تاثیر استفاده از عصاره مالت و پودر آن در سطوح (10 و 5/7، 5 ،5/2%) بر ویژگی های حسی، کیفی و بیاتی نان طی دوره نگهداری ارزیابی شد. نتایج نشان دادند که استفاده همزمان از مالتودکسترین و کنسانتره پروتیین آب پنیر به نسبت 1:1 به میزان قابل توجهی باعث افزایش بازده تولید پودر (58%) شد و پودر حاصل حلالیت و قابلیت جذب رطوبت مناسبی داشت. استفاده از عصاره مالت و پودر آن به میزان 5/7 % منجر به افزایش چشمگیر حجم و ارتفاع تاج نان شد، درحالیکه مولفه رنگی L* به میزان قابل توجهی کاهش یافت. افزودن عصاره مالت و پودر آن (حاوی مالتودکسترین و کنسانتره پروتیین آب پنیر به عنوان حامل و به نسبت 1:1) به میزان 10 درصد به ترتیب منجر به افزایش رطوبت نان تا 5/37 % و 53/34 % شد و تاثیر قابل توجهی در به تاخیر انداختن بیاتی در طول دوره نگهداری داشت. ارزیابی ویژگی های حسی نشان داد که بالاترین امتیاز پذیرش کلی مربوط به نمونه های حاوی 5 و 5/7 % پودر عصاره مالت و 5% عصاره مالت بود. بنابراین از نظر اقتصادی استفاده از عصاره مالت و پودر آن تا سطح 5% راهکاری مفید در تولید نان فراسودمند با ویژگی های حسی مطلوب می باشد.

    کلید واژگان: عصاره مالت, خشک کردن پاششی, مالتودکسترین, نان, بیاتی
    Shima Kaveh, Alireza Sadeghi Mahoonak, Mojtaba Raeisi*

    Bread staling makes it unacceptable. Malt extract is high in nutrients, fiber and B1 and B2 vitamins, which is difficult to apply due to its high adhesion and potential for microbial contamination in food products. Spray drying is a way to increase the stability and easy application of sugar-rich food ingredients in food products. The aim of this study was to produce malt extract powder using maltodextrin, WPC and their combination and investigation of the physical properties of the produced powder. Then, the effect of using malt extract and its powder on different levels (2.5, 5, 7.5, and 10%) on the sensory, qualitative and staling properties of bread during storage was evaluated. The results showed that use of combination of maltodextrin and WPC significantly increased the powder production efficiency (58%) and resulted in good solubility and moisture absorption. Using malt extract and its powder in level of 7.5% resulted in a significant increase in the bread volume and height, while the L * decreased significantly. Adding 10% malt extract and its powder (containing maltodextrin and WPC as carrier, in ratio of 1:1) increased the bread moisture content up to 37.5% and 34.53%, respectively, and had a significant effect on delaying staling during the storage period. Evaluation of sensory characteristics showed that the highest overall acceptability score belongs to samples containing 5 and 7.5% malt extract powder and 5% malt extract. Therefore, using malt extract and its powder up to 5% is a useful economical strategy in producing high-quality bread with desirable sensory properties.

    Keywords: Malt Extract, Spray Drying, Maltodextrin, Bread, Staling
  • صفورا ابرقویی، سید علی اکبر هدایتی*، مجتبی رئیسی، بهزاد شیرکوند هداوند، حسن رضایی، امیررضا عابد، علم دوست

    میکرو پلاستیک ها به عنوان آلاینده های نو ظهور شناخته شده اند و نگرانی های گسترده ای در مورد اثرات سمی بالقوه آن ها وجود دارد. بررسی عوارض آسیب شناسی بافتی یکی از روش های مناسب در تشخیص تاثیرات آلاینده های محیطی بر آبزیان است. در این تحقیق تجمع و جذب میکرو پلاستیک های پلی استایرن (PS-MPs) در آبشش ماهی کاراس طلایی (Carassius auratus) شناسایی و اثرات سمی آن بر بافت شناسی کلاسیک آبشش بررسی شد. تعداد 232 عدد ماهی مولد سالم با متوسط وزنی 41/2±55/18 گرم، جهت انجام آزمایش ها انتخاب شد. میکروپلاستیک ها در دو محدوده اندازه (μm) 25/0 و 8 با دو عملکرد متفاوت (فلیورسنت و غیر فلیورسنت) سنتز شدند. آزمایش ها در دو مرحله انجام شد. در ابتدا بعد از دوره سازگاری، 64 عدد ماهی در غلظت ثابت (PS-MPs)  µg/L300 از هر دو اندازه (μm) 25/0 و 8 (PS-MPs) فلیورسنت، قرار گرفتند. نمونه برداری از بافت آبشش در زمان های 24، 48 و 168 ساعت صورت گرفت و از نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ فلیورسنت تصویر برداری شد. سپس جهت تعیین عوارض هیستوپاتولوژیک 168 عدد ماهی به مدت 28 روز در معرض میکرو پلاستیک های غیر فلیورسنت در غلظت های متفاوت (ppm5، 5/0، 05/0، 0) ، قرار گرفته و به روش بافت شناسی کلاسیک آنالیز شدند. پس از 168 ساعت مواجهه ماهیان در غلظت ثابت µg/L300 از ذرات فلیورسنت، مشخص شد هر دو ابعاد (μm) 25/0 و 8 در بافت آبشش تجمع پیدا کرد. بالا ترین غلظت ذرات MPs تجمع یافته در بافت آبشش به طور متوسط در ذرات با ابعاد (μm) 8 (098/0 ± 701/0) و (μm) 25/0(046/0 ± 272/0)، میکرو گرم به ازای هر میلی گرم وزن خشک آبشش تعیین شد. با بررسی آسیب شناسی بافت آبشش عوارضی مانند آنوریسم لاملایی، برآمدگی اپیتلیوم تیغه ی ثانویه، انحراف لاملایی، اتصال تیغه های ثانویه، کوتاه شدگی لاملا و سنگفرشی شدن در هر دو گروه اندازه نسبت به گروه شاهد مشاهده شد، اما شدت بروز عوارض، در غلظت های مختلف متفاوت بود. می توان نتیجه گرفت اگرچه میکرو پلاستیک ها در آبشش ماهیان تجمع پیدا کرده اند و بر روی بافت تاثیر داشته اند ولی اثرات سمی بالقوه آن ها تا حدود زیادی نامشخص است و نیاز به مطالعات تکمیلی در این زمینه وجود دارد.

    کلید واژگان: آلودگی, بافت آبشش, سم شناسی, ماهی قرمز, میکروپلاستیک
    Safoura Abarghouei, Seyea Aliakbar Hedayati*, Mojtaba Raeisi, Behzad Shirkand Hadavand, Hasan Rezaei, Amirreza Abed Elmdoust

    Microplastics are known to be emerging contaminants and there are widespread concerns about their potential toxic effects. Histopathological study is one of the appropriate methods in diagnosing the effects of environmental pollutants on aquatics. In this study, the accumulation and adsorption of polystyrene microplastics (PS-MPs) in the gills of Goldfish were identified and its toxic effects on gill histology were investigated. A total of 232 healthy, productive fish, with an average weight of 18.55±2.41 g, were selected. Microplastics were synthesized in two size ranges (0.25 and 8 μm) with two different functions (fluorescent and non-fluorescent). The experiments were performed in two stages. Initially, after the adaptation period, 64 fish were exposed to a constant concentration (PS-MPs) of 300 µg/L of both sizes (0.25 μm) and 8 (PS-MPs) fluorescent. Gill tissue was sampled at 24, 48 and 168 hours and samples were taken using a fluorescent microscope. Then, to determine the histopathological lesions, 168 fish were exposed to non-fluorescent microplastics at different concentrations (0,0.05, 0.5 and 5 ppm) for 28 days and were analyzed for histological lesions. After 168 hours of exposure at 300 µg/L of fluorescent particles, it was found that both dimensions (0.25 and 8 μm) were accumulated in gill tissue. The highest concentration of MP particles accumulated in gill tissue averaged in particles with dimensions of 8 (0.701±  0.098) μm and 0.25 (0.272 ±  0.046) μm, was determined as μg of gill dry weight per milligram. Examination of gill pathology revealed complications such as lamellar aneurysm, secondary blade epithelium protrusion, lamellar deviation, secondary blade connection, lamella shortening and paving in both size groups compared to the control group, but the severity of complications was different in each concentration. It can be concluded that although microplastics have accumulated in the gills of fish and have affected tissues, their potential toxic effects are largely unknown and further studies are needed.

    Keywords: Gill tissue, Goldfish, Microplastic, Pollution, Toxicology
  • صفورا ابرقوئی، علی اکبر هدایتی*، مجتبی رئیسی، بهزاد شیرکوند، حسن رضایی، امیررضا عابدعلم دوست

    امروزه حضور میکروپلاستیک ها در اکوسیستم های آبی به عنوان چالش جدی آبزیان مطرح می باشد. در این تحقیق تجمع میکروپلاستیک های پلی استایرن (PS-MPs) در کبد و روده ی ماهی کاراس طلایی محاسبه و اثرات سمی آن بر عوارض بافتی این اندام ها بررسی شد. تعداد 231 عدد ماهی مولد سالم با متوسط وزنی 2/41±18/55 گرم جهت انجام آزمایش ها انتخاب شد. میکروپلاستیک ها در دو محدوده اندازه (μm) 0/25 و 8 با دو عملکرد متفاوت (فلیورسنت و غیر فلیورسنت) سنتز شدند. آزمایش ها در دو مرحله انجام شد، در ابتدا بعد از دوره ی آداپتاسیون، 63 عدد ماهی در غلظت ثابت (PS-MPs) µg/L 300 از هر دو اندازه ی (μm) 0/25 و 8 (PS-MPs) فلیورسنت، قرار گرفتند. نمونه برداری از بافت کبد و روده در مدت زمان 7 روز صورت گرفت و از نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ فلیورسنت تصویر برداری شد. سپس 168 عدد ماهی به مدت 28 روز در معرض میکرو پلاستیک های غیر فلیورسنت با غلظت های متفاوت (ppm5، 0/5، 0/05، 0) جهت تعیین عوارض هیستوپاتولوژیک، قرار گرفته و به روش بافت شناسی روتین بررسی شدند. نتایج نشان داد هر دو اندازه از این ذرات قابلیت تجمع در بافت کبد و روده را دارند. با بررسی آسیب شناسی بافت کبد عوارض متفاوتی مانند خونریزش، نکروز، تورم سلولی، رکودصفرا، رقیق شدن فضای سینوزویید و تجمع خونی نسبت به گروه شاهد مشاهده شد، شدت افزایش عوارض با افزایش غلظت ها در یک گروه از اندازه؛ روند قابل پیش بینی ای نداشت اما شدت تخریب در اندازه ی 0/25 میکرومتر بیشتر بود. با بررسی آسیب شناسی بافت روده عوارض متفاوتی مانند نکروز، ازبین رفتن پرز روده، واکویله شدن، فساد پرز ها و دژنره شدن اپیتلیوم نسبت به گروه شاهد در هر دو گروه اندازه نسبت به گروه شاهد مشاهده شد. در مجموع میکروپلاستیک اثرات مخرب بافتی بر ماهی کاراس طلایی دارد. بیشترین عوارض بافتی در بالاترین غلظت (5 میلی گرم بر لیتر) مشاهده شد. شدت عوارض ذرات با اندازه ی 0/25 میکرومتر نسبت به اندازه 8 میکرومتر بیشتر بود که تاثیرات مخرب ابتدا در روده و سپس کبد مشاهده شد.

    کلید واژگان: آلودگی, بافت شناسی, میکروپلاستیک, ماهی قرمز
    Safoura Abarghouei, Seyed Aliakbar Hedayati *, Mojtaba Raeisi, Behzad Shirkavand Hadavand, Hasan Rezaei, Amirreza Abed-Elmdoust

    Nowadays, the presence of microplastics in aquatic ecosystems is a serious challenge for aquatic animals. In this study, the accumulation of polystyrene microplastic (PS-MPs) and its toxic effects on histology of liver and intestines of goldfish was investigated. A total of 231 healthy fish with an average weight of 18.55±2.41 g was selected in the spring of 2019. Microplastic were synthesized in two size ranges (0.25 and 8 μm) with two different functions (fluorescent and non-fluorescent). The experiments were performed in two stages. Initially, after the adaptation period, 68 fish were exposed to a constant concentration (PS-MPs) of 300 µg/L of both 0.25 and 8 μm PS-MPs. Liver and intestinal tissue were sampled for 7 days and the samples were imaged using a fluorescent microscope. Then, 168 fish were exposed to non-fluorescent microplastics with different concentrations (0, 5, 0.5, 0.05 ppm) for 28 days to determine histopathological lesions. The results showed that both sizes can accumulate in liver and intestinal tissues. Examination of liver histopathology showed different complications such as bleeding, necrosis, cell swelling, bile stasis, thinning of the sinusoidal space and accumulation of blood compared to the control group, the severity of lesions increased with increasing concentrations in a group of size. There was no predictable trend, but the intensity of destruction was greater at 0.25 μm. Examination of intestinal tissue lesions showed different complications such as necrosis, loss of intestinal villi, vacuolation, villi decay and degeneration of epithelium in both size groups compared to the control group. In general, microplastics have destructive tissue effects on goldfish. Most tissue lesions were observed at the highest concentration (5 mg/l). The severity of particles with a size of 0.25 μm was higher than the size of 8 μm, with destructive effects observed first in the intestine and then in the liver.   

    Keywords: Pollution, histology, Microplastic, goldfish
  • لحاک برزگر، سید مهدی اجاق*، علیرضا عالیشاهی، مجتبی رئیسی، عباسعلی مطلبی

    ژلاتین یک پروتئین کلوییدی منحصر به فرد است که به شکل گسترده ای در صنایع غذایی، داروسازی، پزشکی و... مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این پژوهش بهبود خواص فیلم ژلاتین تولید شده از فلس کپور معمولی (Cyprinus carpio) با استفاده از موم عسل بود. نحوه استخراج ژلاتین از فلس ماهی کپور معمولی ، شامل تیمار قلیایی، تیمار اسیدی و استخراج حرارتی با آب بود. نخست میزان خاکستر، رطوبت، پروتئین و چربی ژلاتین استخراج شده اندازه گیری شد. فیلم‏ها با ترکیب ژلاتین استخراج شده و موم عسل،)شامل دو تیمار 9/3 و 5/6 درصد موم، با استفاده از روش محلول- قالب تهیه شدند. فیلم ها از نظر ویژگی های مکانیکی، فیزیکی، ظاهری و ضد میکروبی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد میزان حلالیت، نفوذپذیری به نور و نفوذپذیری به بخار آب در مقایسه با نمونه شاهد (نمونه فیلم ژلاتینی بدون موم عسل) کاهش معنی داری نشان داد (05/0>p) ولی میزان جذب آب، جذب نور، مقاومت کششی و افزایش طول در نقطه شکست فیلم ها در مقایسه با شاهد افزایش معنی دار نشان داد (05/0>p). از سوی دیگر، تغییرات رنگ در نمونه ها معنی دار نبود (05/0>p). نتایج مربوط به مطالعات پراش پرتو ایکس و میکروسکوپ الکترونی نشان داد که موم عسل به طور کامل و یکنواحتی در ژلاتین پخش شده است. همچنین، نتایج مطالعات میکروبی نشان داد ترکیب ژلاتین و موم عسل در هر دو نمونه در مقایسه با شاهد اثر ضد میکروبی معنی داری بر باکتری-های لیستریامونوسیتوژنز و اشرشیاکلی داشتند (05/0>p). بطورکلی موم عسل می تواند خواص فیلم ژلاتینی تولید شده ازژلاتین استخراج شده فلس ماهی کپور معمولی را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: ژلاتین, موم عسل, خواص فیلم, کپور معمولی
    Lahak Barzegar, Seyed Mahdi Ojagh *, Alireza Alishahi, Mojtaba Raeesi, Abbasali Motlebi

    Gelatin is a unique colloidal protein that is used extensively in the food, pharmaceutical, medical and other industries. The aim of this study was to improve the properties of gelatin films produced from common carp scales (Cyprinus carpio) using beeswax. The extraction method of gelatin from common carp scales was alkaline treatment, acid treatment and thermal extraction with water. First, ash, moisture, protein and fat content of extracted gelatin was measured. The films were obtained from gelatin mixture and beeswax (containing treatments of 3.9 and 6.5% wax) and were prepared using solvent-mold method. Films evaluated for mechanical, physical, apparent and antimicrobial properties. The results showed that solubility, permeability to light and water vapor permeability was significantly decreased (p <0.05) compared to control sample (gelatin film without  beeswax sample) while water absorption , Light absorption, tensile strength and elongation at break of films showed a significant increase compared to the control (p <0.05). On the other hand, the color changes were not significant in the samples (p> 0.05). The results of X-ray diffraction and electron microscopy showed that beeswax distribute in gelatin completely. In addition, the results of microbial studies showed that the composition of gelatin and beeswax in both of samples compared with the control, had a significant antibacterial effect on the bacteria of Listeria monocytogenes and Escherichia coli (p <0.05). Totally, beeswax can improve the properties of gelatin films produced from gelatin extracted from common carp scales.

    Keywords: Gelatin, Beeswax, Film properties, Common carp
  • لحاک برزگر، سید مهدی اجاق*، علیرضا عالیشاهی، مجتبی رئیسی، عباس علی مطلبی، مهدی عبدالهی، سراج بیتا
    در این مطالعه ژلاتین حاصل از فلس کپور معمولی(Cyprinus carpio)  با استفاده از روش های قلیایی، اسیدی و حرارتی تولید شد. سپس فاکتورهای فیزیکی، ممانعتی و خصوصیات ظاهری آن با استفاده از تغییر فاکتورهای موثر در استخراج ژلاتین اولیه آن بهینه سازی گردید. جهت بهینه سازی فیلم روش سطح پاسخ شامل یک طرح مرکب مرکزی برای فرایند استخراج در نظر گرفته شد، مجموعه ای از فاکتورهای موثر در استخراج شامل، غلظت سدیم هیدروکسید، مدت پیش تیمار قلیایی، غلظت هیدروکلریک اسید و دمای استخراج به عنوان متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته شامل خواص کششی، میزان حلالیت در آب و میزان نفوذپذیری به بخار آب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج  مربوط به غربالگری بر اساس مقاومت مکانیکی و حلالیت منجر به انتخاب 4 فاکتور از 9 فاکتور گردید. در مرحله ی غربالگری 4 متغیر شامل دوفاکتور pH مرحله استخراج و مدت زمان تیمار قلیایی که دارای بیشترین تاثیر روی مقاومت کششی بودند و دو فاکتور غلظت تیمار اسیدی و دمای مرحله استخراج که دارای بیشترین تاثیر بر میزان حلالیت فیلم ها بودند جهت انجام آزمایشات اصلی انتخاب شده اند. سایر متغیرها که تاثیر قابل توجهی روی ویژگی های مکانیکی و حلالیت فیلم ها نداشتند در معمول ترین مقدار خود قرار داده شدند. آزمایشات اصلی استخراج ژلاتین شامل 30 تیمار بود. حلالیت تغییرات معنی داری  (05/0>p) نشان داد. کم ترین حلالیت  08/25 درصد مربوط به تیمار شماره 9 با  تیمار قلیایی به مدت 195 دقیقه، تیمار اسیدی با غلظت 0.3 مولار و استخراج در دمای 63 درجه بوده است. کم ترین نفوذپذیری  مربوط به تیمار شماره 15 با تیمار قلیایی به مدت 140 دقیقه، تیمار اسیدی با غلظت 0.18 مولار و استخراج در دمای °C76 بوده است(05/0>p). در نهایت مشخص شد با تغییر برخی فاکتورهای موثر می توان خصوصیات فیلم ژلاتینی حاصل از فلس کپور معمولی را بهینه سازی نمود.
    کلید واژگان: ژلاتین, کپور معمولی (Cyprinus carpio), استخراج, بهینه سازی, فاکتورهای موثر
    Lahak Barzegar, S.M. Ojagh*, Alireza Alishahi, Mojtaba Raeesi, Abasali Motalebi, Mehdi Abdollahi, Seraj Bita
    In this study, gelatin from common carp scales (Cyprinus carpio) was produced using alkaline, acidic and thermal methods. Then, the physical factors, barrier properties and its appearance characteristics were optimized by changing effective factors in the initial gelatin extraction process. In order to optimize the film, the response surface methodology included a central composite design for extraction process, a series of effective factors in extraction including sodium hydroxide concentration, alkaline pre-treatment, hydrochloric acid concentration and extraction temperature as independent variables were investigated. The dependent variables including tensile properties, water solubility and water vapor permeability were investigated. The results of screening based on mechanical strength and solubility resulted in the selection of 4 factors of 9 factors. In the screening stage, four variables including two factor of the pH of extraction and the duration of the alkaline treatment that had the greatest effect on the tensile strength, and two factor including concentrations of acid treatments and the extraction temperature that had the most effect on the solubility of the films were selected for the the main experiments with gelatin extraction. Other variables that did not have a significant impact on the mechanical properties and film solubility were in their most common form. The main experiments of gelatin extraction included 30 treatments. Solubility showed significant changes (p <0.05). The lowest solubility was 25.08% for treatment No. 9 with alkaline treatment for 195 minutes, acid treatment with 0.3 molar concentration and extraction at 63 ° C. The lowest permeability was for treatment No. 15 with alkaline treatment for 140 minutes, acidic treatment with a concentration of 0.18 molar and extraction at 76 ° C (p <0.05). Finally, it was determined that by changing some of the extraction factors, the properties of gelatin film obtained from common carp scales could be optimized.
    Keywords: Gelatin, Cyprinus carpio, extraction, Effective factors
  • سید رضا فلسفی، یحیی مقصودلو *، مهران اعلمی، سید مهدی جعفری، مجتبی رئیسی
    در این پژوهش تولید نشاسته مقاوم از نشاسته معمولی ذرت توسط فرایند حرارتی رطوبتی، ترکیب شده با پیش تیمار هیدرولیز اسیدی به کمک فراصوت (USAH) و یا هیدرولیز اسیدی معمولی (AH) مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تهیه نشاسته USAH، نشاسته ها توسط اسید سیتریک (10%) به مدت 45 دقیقه در دمای 45 درجه سانتی گراد تحت امواج فراصوت (400 وات، 20 کیلو هرتز) قرار گرفتند. نشاسته AH نیز در شرایط مشابه بدون اعمال فراصوت تهیه گردید. در ادامه به منظور اعمال فرایند حرارتی رطوبتی، نشاسته های طبیعی و هیدرولیز شده در حضور رطوبت 30% برای مدت زمان 8 ساعت تحت دمای 120 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. میزان نشاسته مقاوم از 3/8 % در نشاسته کنترل به 2/13% در نشاسته طبیعی اصلاح شده (HMT-N) و 4/21% در نشاسته HMT-AH و 8/36% در نشاسته HMT-USAH افزایش پیدا کرد. اعمال فرایند حرارتی-رطوبتی-هیدرولیز اسیدی باعث کاهش میزان قدرت تورم نمونه ها و همچنین کاهش آنتالپی ژلاتینه شدن گردید. در حالی که، حلالیت، قابلیت جذب روغن، قدرت امولسیون کنندگی و دما های ژلاتینه شدن افزایش یافت. نتایج تعیین الگوی پراش اشعه ایکس نمونه ها نشان داد که اعمال فرایند حرارتی-رطوبتی در ترکیب با هیدرولیز اسیدی به کمک فراصوت، تغییری در الگوی پراش ایکس نمونه ها (الگوی A) ایجاد نمی کند.
    کلید واژگان: نشاسته مقاوم, فرایند حرارتی-رطوبتی, فراصوت, هیدرولیز اسیدی
    Reza Falsafi, Yahya Maghsoudlou *
    In this research the production of resistant starch (RS) from normal corn starch using heat moisture treatment (HMT) in combination with ultrasound assisted acid hydrolysis (HMT-USAH) or conventional acid hydrolysis (HMT-AH) was studied. USAH was carried out as follow: starch sample was suspended in 10% citric acid for 45 min at 45 ̊C under sonication (400 W, 20 kHz). AH starch was prepared similarly while no sonication was applied. Subsequently, USAH, AH and native starch were heat moisture treated at 120 ̊C at 30% moisture content for 8 hours. Resistant starch content of starch samples were increased from 8.3% in control sample to 13.2, 21.4 and 36.8 for HMT-native, HMT-AH and HMT-USAH samples. HMT-acid hydrolysis methods reduced the swelling power and gelatinization enthalpy of starch samples while, solubility, oil absorption, emulsion stability and gelatinization temperatures were enhanced. X-ray diffraction results revealed that HMT-USAH didn’t change the diffraction pattern of native starch.
    Keywords: Resistant starch, heat-moisture treatment, ultrasound, acid hydrolysis
  • مسعود امان محمدی، محمدرضا رستمی، مجتبی رئیسی، مهناز طبیبی آذر*
    تهیه نانو-میکروالیاف از پلیمرهای زیستی شامل پروتئین ها و پلی ساکارید ها با استفاده از تکنولوژی الکتروریسی بعلت تشکیل الیاف یا ذرات در مقیاس نانومتر، سطح و تخلل بالا، رفتارآبگیری قابل تنظیم، رفتار مکانیکی خاص مورد توجه محققین قرار گرفته است و می تواند در ریزپوشانی ترکیبات زیست فعال، تثبیت آنزیم ها و نیز بسته بندی های هوشمند مورد استفاده قرار گیرند. در روش الکتروریسی از ولتاژ بالا برای ایجاد نانوالیاف-ذره استفاده می شود. زمانی که میدان الکتریکی بر کشش سطحی قطره غلبه می کند یک جت از محلول پلیمری خارج شده و در حین کشیده شدن به سمت صفحه جمع کننده نانوالیاف-ذره در سطح صفحه جمع کننده شکل می گیرند. پارامترهای شامل وزن مولکولی و ویژگی های ریزساختاری پلیمر از جمله هدایت الکتریکی، ویسکوزیته و کشش سطحی و نیز پتانسیل الکتریکی اعمال شده توسط دستگاه، سرعت جریان محلول، فاصله بین نوک سوزن و صفحه جمع کننده و گاهی جنس صفحه جمع کننده در تشکیل الیاف و ذرات الکتروریسی شده موثر هستند. در این مطالعه مروری مراحل تهیه، نقاط ضعف و قوت الیاف تهیه شده از پروتئین ها و پلی ساکاریدها، خواص عملکردی و پتانسیل کاربردی آنها به ویژه در علوم غذایی و دارویی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: الکتروریسی, نانوالیاف, پلیمرهای زیستی
    Masoud Aman Mohammadi, Mohammad Reza Rostami, Mojtaba Raeisi, Mahnaz Tabibi Azar*
    Preparation of nano-microfibers from biopolymers (e.g., proteins and polysaccharides) by using electrospinning technology has been considered by researchers due to the formation of fibers or particles at the nano and micrometer scales, high porosity level, adjustable dewatering behavior, and special mechanical behavior. These products can be used in the microencapsulation of bioactive compounds, stabilization of enzymes and smart packaging. In the electrospinning method, a high voltage is used to create a nanofibers-particles. When the electric field overcomes the surface tension of the droplet, a jet exits the polymeric solution and is formed along the collector surface as it stretches toward the collector panel of the nanofiber. Parameters including molecular weight and polymer microstructure characteristics such as electrical conductivity, viscosity, surface tension, and the electrical potential applied by the device, solution flow rate, distance between the tip of the needle and the collector plate and sometimes the material of the collector plate are effective in the formation of electrospun fibers and particles. In this review, we discussed and evaluated the production stages, the strengths and weaknesses of the fibers produced from proteins and polysaccharides, and their functional properties and potentials, especially in food and drug sciences.
    Keywords: Electrospinning, Nanofiber, Biopolymers
  • سید کمال میرکریمی، مریم مقصودلو، رحمان بردی اوزونی دوجی، وحیده رئیسی، عبدالرحمان چرکزی، مجتبی رئیسی
    زمینه و هدف
    شیوع بالای فشارخون در سراسر جهان و ایجاد عوارض جدی بر ارگانهای بدن، این بیماری را به مشکل عمده بهداشتی در کلیه جوامع تبدیل نموده است. با توجه به بار بیماری زیاد ناشی از پرفشاری خون، مطالعه حاضر با هدف عوامل تعیین کننده بیماری فشارخون و تعهد به اجرای برنامه تغذیه ای بر اساس الگوی ارتقاء سلامت پندر انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی( توصیفی- تحلیلی) بر روی 420 نفر از بیماران مبتلا به پرفشاری خون تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری گرگان انجام شد. روش نمونه گیری در این مطالعه بصورت تصادفی- خوشه ایچند مرحله ای بود. اطلاعات بر اساس پرسشنامه استاندارد مبتنی بر سازه های مدل ارتقاء سلامت پندر جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون های آماری تی مستقل، آنووا یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که (91/90%) 386 نفر هیچگونه تغییر دارویی را از طرف پزشک نداشتند و (83/80 %) 352 نفر نیز هیچگونه دارویی جهت کنترل فشار خون مصرف نمی کردند. آزمونهای آماری نشان داد که تعهد به اجرای برنامه تغذیه ای با موانع درک شده (0/001=p)، خود کارآمدی (0/0010=p)، احساسات مرتبط با رفتار (0/001=p)، تعیین کننده های وضعیت (0/038=p) و عوامل بین فردی (0/001=p) ارتباط معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    نمره اغلب ساز های الگوی ارتقای سلامت پندر در حد متوسط بود. لذا، طراحی مداخلات اثربخش با استفاده از تئوری ارتقاء سلامت پندر می تواند در کنترل بیماری فشار خون، سودمند باشد.
    کلید واژگان: فشار خون, احساسات, ارتقای سلامت, خودکارآمدی
    Seyyed Kamal Mirkarimi, Maryam Maghsoudloo, Rahman Berdi Ozouni-Davaji, Vahideh Raeisi, Abdolrahman Charkazi, Mojtaba Raeisi
    Background And Objective
    The high prevalence of hypertension and its serious complications on body organs have made the disease a major health problem in all communities across the world. Given the high burden of hypertension, the present study was aimed at investigating the determinants factors of hypertension and commitment to implementing a nutritional program based on the Pender Health Promotion Model.
    Methods
    Across-sectional survey was conducted on 420 patients with hypertension supervised by the urban health centers of Gorgan city health district. Sampling technique was random multi-stage cluster sampling. Data was collected using a standard questionnaire based on the Pender Health Promotion Model (HPM). To analyze, descriptive methods and inferential statistical tests including independent t-test, one-way ANOVA, pearson correlation coefficient and linear regression model were used through SPSS version 18. The significance level was considered less than 0.05.
    Results
    The results showed that 386 (91.9%) had no drug changes based on doctor comment and 352 (83.8%) did not use any drugs to control blood pressure. Statistical tests reported that commitment to implementing nutrition program had a remarkable differences with perceived barriers (p=0.001), self-efficacy (p=0.001), feelings related to behavior (p=0.001), situational determinants (P=0.038), and interpersonal factors (p=0.001).
    Conclusion
    The score of most constructs of the HPM was moderate; therefore, designing the effective interventions using HPM may be helpful in controlling hypertension.
    Keywords: Blood pressure, Emotions, Health Promotion, Self, efficacy
  • معصومه احسان بخش، علیرضا صادقی*، مجتبی رئیسی، مریم ابراهیمی، مهدی کاشانی نژاد
    هدف از این مطالعه، ارزیابی خواص پروبیوتیکی و ضد باکتریایی لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم و پدیوکوکوس پنتازاسئوس جدا شده از خمیرترش های سبوس گندم و سبوس برنج بود. بدین منظور، زنده مانی این جدایه ها در شرایط شبیه سازی شده دستگاه گوارش، اثر آنتاگونیستی آنها در برابر استافیلوکوکوس اورئوس، لیستریا مونوسیتوژنز، اشریشیا کلی و سدوموناس پوتیدا به عنوان شاخص های باکتریایی غذازاد، قابلیت تجمعی جدایه های مذکور در برابر اشریشیا کلی به عنوان عامل عفونی روده و همچنین الگوی مقاومت آنها در برابر برخی از آنتی بیوتیک های رایج و قابلیت همولیز خون توسط این جدایه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج، لیستریا مونوسیتوژنز از بین شاخص های باکتریایی، بیشترین حساسیت را در برابر هر دو جدایه لاکتیکی از خود نشان داد. علاوه بر این، بیشترین درصد بازدارندگی پالیده های کشت این جدایه های لاکتیکی به ترتیب در مورد فازهای لگاریتمی و سکون لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم در برابر لیستریا مونوسیتوژنز و فاز سکون پدیوکوکوس پنتازاسئوس در برابر سودوموناس پوتیدا مشاهده شد. همچنین لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم در مقایسه با جدایه دیگر به شکل معنی داری از زنده مانی بیشتری در 3pH= و نمک صفراوی 3/0 درصد برخوردار بود (05/0>p). علاوه بر این، هر دو جدایه لاکتیکی در برابر آنتی بیوتیک های ونکومایسین، استرپتومایسین، نالیدیکسیک اسید، سیپروفلاکساسین و جنتامایسین مقاوم بودند. قابیلت تجمعی لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم و پدیوکوکوس پنتازاسئوس با اشریشیا کلی نیز به ترتیب معادل 52/31 و 90/16 درصد محاسبه شد و قابلیت همولیز خون توسط هر دو جدایه لاکتیکی نیز منفی بود.
    کلید واژگان: جدایه لاکتیکی, خواص پروبیوتیکی, اثر ضد باکتریایی, خمیرترش های سبوس گندم و سبوس برنج
    Masoumeh Ehsanbakhsh, Mojtaba Raeisi, Maryam Ebrahimi, Mahdi Kashani Nejad, Alireza Sadeghi *
    The aims of this study were to evaluate the probiotic and antibacterial properties of Lactobacillus paraplantarum and Pediococcus pentosaceus isolated from wheat bran and rice bran sourdoughs. For mentioned purpose, survival of the isolates in simulated conditions of gastrointestinal tract, their antagonistic activity against Staphylococcus aureus, Listeria monocytogenes, Escherichia coliand Pseudomonas putida as foodborne indicator bacteria, ability of aggregation with E. coli as an infection agent of intestine and profile resistance of these lactic acid bacteria (LAB) isolates against some of routine antibiotics and their hemolysis activity were also investigated. Based on the results, the highest sensitivity of the bacterial indicators towards LAB isolates was observed in L. monocytogenes. Furthermore, the highest inhibition of LAB cell-free culture filtrate (CCF) were belonged to L. paraplantarum logarithmic and stationary CCF, against L. monocytogenes and P. pentosaceus stationary CCF, against P. putida. The survival of L. paraplantarum was also significantly (P
    Keywords: LAB isolate, Probiotic properties, Antibacterial effect, Wheat bran, rice bran sourdoughs
  • عباس عابدفر، مرضیه حسینی نژاد *، علیرضا صادقی، مجتبی رئیسی، جواد فیضی

    کنترل تخمیر با عملکرد بالقوه خمیرترش سبوس گندم در تکنولوژی های نوین تخمیری به منظور ایجاد جایگزین های مناسب برای افزودنی های نانوایی، روز به روز در حال افزایش است. در این پژوهش پس از جداسازی آغازگر غالب موجود در خمیرترش سنتی حاصل از آرد سبوس گندم و تائید شناسایی آن با استفاده از PCRدارای پرایمر اختصاصی، از آغازگر مذکور جهت تولید خمیرترش سنتی و بررسی خصوصیات کیفی نان حجیم خمیرترشی به روش RSMتحت تاثیر زمان تخمیر (h8، h16 و h24)، دمای تخمیر (°C26، °C32 و °C38) و محتوی شکر (5/1درصد، 3 درصد و 5/4 درصد) استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش با ارزیابی تناسب مدل های برازش شده نشان داد که با افزایش دما و زمان تخمیر به ازای محتوی شکر ثابت، اسیدیته قابل تیتر، پایش جمعیت میکروبی، حجم مخصوص، تخلخل، شاخص اختلاف کلی رنگ پوسته نان و قابلیت جوندگینیز به طور معنی داری افزایش نشان داد. در مقابل آن،سفتی بافت نانروند کاهشی داشت (05/0p). علاوه بر این در یک دمای تخمیر ثابت،تاثیر زمان تخمیر و محتوی شکر سبب بهبود خصوصیات کیفی نان حجیم در سطح 5 درصد گردید در حالی که اثر متقابل دمای تخمیر و مقدار شکر با زمان تخمیر ثابت در مدل درجه دوم برازش شده، کاهش سفتی و بهبود سایر ویژگی های کیفی نان را به دنبال داشت (05/0p>).براساس نتایج حاصل از این پژوهش برای هر متغیر وابسته، مدلی تعریف گردید و سپس به منظور ارزیابی صحت مدل های برازش یافته، آزمون ضعف برازش (Lack of fit) انجام و مقادیر ضریب تغییراتتعیین شدند.

    کلید واژگان: تخمیر کنترل شده, خمیرترش سبوس گندم, خصوصیات کیفی نان خمیرترشی, روش سطح پاسخ لاکتوباسیلوس پلانتاروم
    Abbas Abedfar, Marzieh Hosseininezhad *, Alireza Sadeghi, Mojtaba Raiesie, Javad Feizy

    Fermentation control with potential application of wheat bran sourdough in novel fermentation technologies is increasing every day to come up to suitable alternatives for additives in bakery. In this research after isolating the dominant starter of the traditional wheat bran sourdough and its identification using PCR and specific primer, it was used to make a traditional sourdough and evaluating the sourdough pan bread qualities by RSM method, under the impression of fermentation time (8, 16 and 24 h), fermentation temperature (26, 32 and 38 °C) and sugar content (1.5, 3 and 4.5 %). In this research, results of evaluating the proportion fitted models showed that by increasing the temperature and fermentation time in a constant sugar content, the titratable acidity (TTA), microbial population dynamics, specific volume, porosity, the total color difference (TCD) and chewiness were significantly increased. However, there was a trend decreasing in the hardness of bread texture (P0.05). Based on the results obtained from the current research, for every dependent variable a model was defined. Also for evaluating the accuracy of the fitted models, lack of fit test was performed and coefficient of variations was determined.

    Keywords: Controlled fermentation, Lactobacillus plantarum, Response surface method, Sourdough bread qualities, Wheat bran sourdough
  • معصومه احسان بخش، علیرضا صادقی، مجتبی رئیسی، مریم ابراهیمی، مهدی کاشانی نژاد
    خمیرترش، اکوسیستم تخمیری مناسبی برای جداسازی باکتری های اسیدلاکتیک با اثرات ضدقارچی محسوب می شود. در این پژوهش، ابتدا جدایه های لاکتیکی غالب خمیرترش های سبوس برنج و سبوس گندم به روش مولکولی شناسایی شدند سپس فعالیت ضدقارچی این جدایه ها و پالیده کشت حاصل از فازهای رشد لگاریتمی و سکون آنها به ترتیب براساس روش های کشت دولایه و لکه گذاری اسپور قارچ در برابر آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نایجر مورد ارزیابی قرار گرفت. براساس نتایج توالی یابی محصولات PCR، لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم در خمیرترش سبوس گندم و پدیوکوکوس پنتازاسئوس در خمیرترش سبوس برنج به عنوان جدایه لاکتیکی غالب شناسایی شدند. نتایج حاصل از کشت دولایه نیز قابلیت بازدارندگی هر دو جدایه لاکتیکی از رشد شاخص های قارچی را در مقایسه با نمونه کنترل تایید نمود. علاوه بر این، تاثیر بازدارنده هر دو جدایه لاکتیکی بر علیه آسپرژیلوس فلاووس به شکل معنی داری بیشتر از آسپرژیلوس نایجر بود (05/0>P). همچنین تاثیر بازدارنده پالیده های کشت فاز لگاریتمی و سکون هر جدایه لاکتیکی علیه آسپرژیلوس فلاووس، به شکل معنی داری متفاوت بود اما اثر بازدارندگی پالیده کشت حاصل از فاز سکون لاکتوباسیلوس پاراپلانتاروم و فاز لگاریتمی پدیوکوکوس پنتازاسئوس بر این قارچ، تفاوت معنی داری نداشت (05/0P>). تاثیر بازدارنده پالیده کشت حاصل از فازهای رشد لگاریتمی و سکون این دو جدایه لاکتیکی بر علیه آسپرژیلوس نایجر نیز با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند (05/0P>).
    کلید واژگان: اثر ضد قارچی, جدایه لاکتیکی, خمیرترش سبوس برنج و گندم
    Masoumeh Ehsanbakhsh, Alireza Sadeghi, Mojtaba Raeisi, Maryam Ebrahimi, Mahdi Kashaninejad
    Sourdough is a proper fermented ecosystem for isolation of lactic acid bacteria (LAB) with antifungal effects. In this research, dominant LAB isolated from rice bran and wheat bran sourdoughs were identified based on molecular method. Antifungal activity of the isolates and their cell free culture filtrate (CCF) obtained from logarithmic and stationary phases were also investigated based on overlay and spore spot methods respectively, against Aspergillus flavus and Aspergillus niger. According to sequencing the results of PCR products, Lactobacillus paraplantarum in wheat bran sourdough and Pediococcus pentosaceus in rice bran sourdough were identified as dominant isolated LAB. The results of overlay method also confirmed the inhibitory potential of the isolates against indicator fungi in comparison to control sample. Furthermore, inhibitory effect of the LAB isolates against A. flavus was significantly higher than the A. niger (P
    Keywords: Antifungal Effect, LAB Isolate, Rice, Wheat Bran Sourdough
  • Aliakbar Gholamhosseinpour *, Maryam Ebrahimi, Mojtaba Raeisi
    In this study, the effect of barley sourdough containing Pediococcus stilesii starter with different dough yield (160, 270 and 450) on phytate content of produced dough and Barbari bread was investigated. For this purpose, after applying 28, 32, 36°C fermentation temperatures and 16, 24, 32 h fermentation times, the amount of phytate was evaluated using a spectrophotometric assay based on the measurement of iron absorption. The results of statistical analysis showed that the pH and phytic acid content of produced dough and Barbari bread were significantly (P ≤ 0.05) decreased with increasing fermentation time and temperature, while titratable acidity was significantly increased (P ≤ 0.05). Furthermore, increasing yield dough from 160 to 450 resulted in significant increase (P ≤ 0.05) in titratable acidity and significant decreases (P ≤ 0.05) in pH and phytic acid content of produced dough and Barbari bread. Regression equation between sourdough titratable acidity and phytic acid content of produced dough and Barbari bread had respectively correlation coefficients equal to 0.947 (linear model) and 0.842 (logistic power model), and by increasing of sourdough titratable acidity, the contents of phytic acid were also decreased. Based on obtained results, controlled fermentation of sourdough can effectively reduce the amount of phytic acid of Barbari bread in comparison to control sample.
    Keywords: Barbari bread, Barley sourdough, Pediococcus stilesii, Phytic acid
  • علیرضا صادقی، مجتبی رئیسی، مریم ابراهیمی، بلال صادقی
    سابقه و هدف
    همواره شناسایی و تعیین ویژگی های جدایه های لاکتیکی زیست بوم هایی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند احتمال مواجهه با باکتری های دارای قابلیت های منحصر به فرد را در پی داشته است. این مطالعه با هدف شناسایی مولکولی و ارزیابی خواص ضد باکتریایی جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش آرد جو انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی پس از تهیه خمیرترش از آرد کامل جو، باکتری اسید لاکتیک غالب آن جداسازی گردید. در ادامه، جدایه لاکتیکی با توالی یابی محصولات PCR، شناسایی شد و ویژگی های ضد باکتریایی آن و پالیده کشت خام و خنثی شده فازهای رشد لگاریتمی و سکون جدایه یاد شده به ترتیب بر اساس روش های انتشار چاهک و میکرودایلوشن در برابر برخی از شاخص های باکتریایی غذازاد مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    توالی یابی محصولات PCR، موجب شناسایی پدیوکوکوس پنتازاسئوس به عنوان جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش آرد جو شد. این جدایه از بین شاخص های باکتریایی مورد مطالعه، به شکل معنی داری (0.05>P) دارای اثر آنتاگونیستی بیشتری نسبت به لیستریا مونوسیتوژنز بود. علاوه بر این، پالیده خام حاصل از فاز رشد لگاریتمی جدایه یاد شده نسبت به سایر پالیده ها از فعالیت باکتریوسینی و همچنین تاثیر ضد باکتریایی بیشتری بر روی شاخص های باکتریایی غذازاد برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    پدیوکوکوس پنتازاسئوس جدا شده از خمیرترش آرد جو و پالیده های کشت آن دارای خاصیت بازدارندگی مناسبی در برابر شاخص های باکتریایی غذازاد مورد مطالعه بود. بنابراین می توان از این جدایه به عنوان کشت آغازگر و یا کشت همراه در فرآوری محصولات غذایی تخمیری به جای نگهدارنده های شیمیایی و آنتی بیوتیک های سنتزی با هدف بهبود ماندگاری و ارتقاء سلامت این فراورده ها استفاده نمود.
    کلید واژگان: خمیرترش آرد جو, پدیوکوکوس پنتازاسئوس, خواص ضد باکتریایی, پالیده کشت
    Alireza Sadeghi, Mojtaba Raeisi, Maryam Ebrahimi, Balal Sadeghi
    Background and Objectives
    Usually identification and characterization of ecosystems isolates of lactic acid bacteria (LAB) which have been rarely studied lead to obtaining LAB with unique characteristics. The aims of this study were molecular characterization and evaluation of the antibacterial properties of dominant LAB isolated from whole barley sourdough.
    Materials and Methods
    In this experimental study, first the sourdough was prepared from the whole barley flour, and subsequently its dominant LAB was isolated. LAB isolate was identified by sequencing of PCR products. Antibacterial properties of the isolate and its cell free culture filtrate (CCF) which was obtained from logarithmic and stationary phases as crud and naturalized form were also investigated for some food-borne indicator bacteria using well diffusion and microdilution methods, respectively.
    Results
    Sequencing results of PCR products lead to identification of Pediococcus pentosaceus as the dominant LAB in whole barley sourdough. This LAB isolate had more antagonistic effect (p
    Conclusion
    Whole barley sourdough P. pentosaceus isolate and its CCF have proper antibacterial properties against food-borne indicator bacteria used in this study. Therefore, P. pentosaceus has high potential to be used as microbial starter or adjunct culture in processing fermented foods instead of chemical preservatives or antibiotics in order to increase shelf life and safety of these products.
    Keywords: Barley sourdough, Pediococcus pentosaceus, Antibacterial properties, Cell free culture filtrate
  • علیرضا صادقی، مجتبی رئیسی، مریم ابراهیمی، عباس عابدفر، یوسف دادبان شهامت
    سابقه و هدف
    اسید فیتیک نقش زیادی در کاهش دسترسی به املاح موجود در مواد غذایی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی تاثیر تخمیر کنترل شده خمیرترش آرد گندم حاوی لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیلوس برویس بر کاهش اسید فیتیک خمیر و نان تولیدی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی که در دو دانشگاه علوم پزشکی گلستان و دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1394 انجام گردید، پس از جداسازی دو لاکتوباسیلوس غالب خمیرترش آرد کامل گندم و شناسایی مولکولی آن ها، تاثیر تخمیر کنترل شده خمیرترش حاوی جدایه های مذکور به صورت جداگانه و مخلوط با نسبت مساوی با اعمال محدوده های دمایی 28، 32، 36 درجه سانتی گراد و زمانی 16، 24، 32 ساعت مختلف تخمیر، بر میزان اسید فیتیک خمیر و نان تولیدی به روش جذب سنجی مبتنی بر تعیین میزان آهن مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی لاکتوباسیلوس پلانتاروم و برویس به عنوان دو جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش آرد کامل گندم شد. آنالیز آماری نشان داد که میزان اسید فیتیک خمیر و نان تولید شده با هر یک از این جدایه ها با افزایش دما و زمان تخمیر، به شکل معنی داری کاهش یافت(05/0p≤). به علاوه، تاثیر مخلوط جدایه های مذکور نسبت به هر یک از آن ها به طور مستقل، تاثیر بیش تری بر کاهش اسید فیتیک داشت.
    استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد که تخمیر کنترل شده خمیرترش گندم به نحو چشم گیری در کاهش اسید فیتیک و متعاقبا افزایش دسترسی به املاح موجود در خمیر و نان تولیدی موثر است.
    کلید واژگان: لاکتوباسیلوس برویس, لاکتوباسیلوس پلانتاروم, اسید فیتیک, خمیرترش
    Alireza Sadeghi, Mojtaba Raeisi, Maryam Ebrahimi, Abbas Abedfar, Yousef Dadban Shahamat
    Background and
    Purpose
    Phytic acid plays a major role in reducing the bioavailability of minerals in food. The aim of this study was to evaluate the effect of controlled sourdough fermentation on reduction of phytate content in dough and bread produced by whole wheat flour containing Lactobacillus plantarum and Lactobacillus brevis.
    Materials And Methods
    This experimental study was carried out as a joint project in Golestan University of Medical Sciences and Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources. After isolation of two dominant lactobacillus isolates from whole wheat sourdough and their molecular identification, the effect of controlled sourdough fermentation (dominant isolates were used as starter culture, under treatments (as separate or mixed with equal proportions) of 28, 32, 36 °C fermentation temperatures and 16, 24, 32 h fermentation times) was examined on phytate content of produced dough and bread, using a spectrophotometric assay based on the measurement of iron.
    Results
    Sequencing of PCR products led to identification of Lactobacillus plantarum and Lactobacillus brevis as the dominant lactobacillus isolates from whole wheat sourdough. According to statistical analysis, by increasing fermentation time and temperature, the amount of phytate significantly decreased in dough and bread produced by each of dominant isolates (P≤ 0.05). Furthermore, mixture of lactobacillus as starter culture was more effective on phytate reduction compared with using them separately.
    Conclusion
    Our results showed that controlled fermentation of whole wheat sourdough have significant effect on reduction of phytate and increasing the bioavailability of bread minerals.
    Keywords: Lactobacillus brevis, Lactobacillus plantarum, phytic acid, sourdough
  • علیرضا صادقی *، مجتبی رئیسی، مریم ابراهیمی، عباس عابدفر
    در این پژوهش، تاثیر استفاده از خمیرترش حاوی لاکتوباسیلوس سیکی و لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس (به صورت جداگانه و مخلوط با نسبت مساوی) با اعمال محدوده های دمایی 28، 32، °C36 و زمانی 16، 24،h 32 تخمیر، بر میزان اسید فیتیک خمیر و نان سنگک تولیدی به روش جذب سنجی مبتنی بر تعیین میزان آهن مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری نتایج نشان داد که میزان اسید فیتیک خمیر و نان سنگک تولیدشده با هر یک از این آغازگر ها با افزایش دما و زمان تخمیر، به شکل معنی داری (05/0p≤) کاهش یافت. علاوه بر این، مخلوط جدایه های مذکور نسبت به هر یک از آن ها به طور مستقل، تاثیر بیشتری بر کاهش اسید فیتیک داشت. رابطه رگرسیونی اسیدیته قابل تیتر خمیرترش با میزان اسید فیتیک خمیر و نان سنگک فرآوری شده نیز به ترتیب دارای ضرایب همبستگی 893/0 (مدل لجستیک) و 889/0 (مدل خطی) بود و با افزایش اسیدیته قابل تیتر خمیرترش، محتوای اسید فیتیک نیز روند نزولی داشت. بر این اساس، با کنترل شرایط تخمیر خمیرترش به نحو موثری می توان میزان اسید فیتیک نان سنگک تولیدی را در مقایسه با نمونه شاهد کاهش داد.
    کلید واژگان: نان سنگک, لاکتوباسیلوس سیکیلاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس, اسید فیتیک
    Alireza Sadeghi *, Mojtaba Raeisi, Maryam Ebrahimi, Abbas Abedfar
    In this study, the effect of sourdough fermentation containing Lactobacillus sakei and Lactobacillus acidophilus (as separate or mixed with equal proportions) on phytate content of produced dough and Sangak bread was investigated. For this purpose, after applying 28, 32, 36 °C fermentation temperatures and 16, 24, 32 h fermentation times the amount of phytate was evaluated, using a spectrophotometric assay based on the measurement of iron absorption. According to results of statistical analysis, with increasing fermentation time and temperature the amount of phytate was significantly (p
    Keywords: Sangak bread, Lactobacillus sakei, Lactobacillus acidophilus, Phytic acid
  • محمد عبدالله زاده، روشنک رفیعی نظری، نگار عباسی بسطامی، ابراهیم اسماعیلی، مجتبی رئیسی، مجید عرب عامری*
    مقدمه
    پیش بینی شاخص های کیفی تصفیه فاضلاب دارای اهمیت زیادی در روش های تصفیه فاضلاب مدرن است. یکی از مهمترین مشکلات در هنگام پیش بینی کارآیی فاضلاب تصفیه شده، پیچیدگی ویژگی های فیزیک و شیمیایی فاضلاب اولیه و اختلاف داده ها به علل مختلف است. مدل سازی تصفیه فاضلاب با استفاده از سامانه استنتاج فازی- عصبی تطبیقی می تواند به بهبود فرآیند کنترل کیفیت فاضلاب کمک کند. هدف از این مطالعه، مدل سازی تصفیه فاضلاب لبنی به روش انعقاد الکتریکی با استفاده از سامانه استنتاج فازی- عصبی تطبیقی است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از روش سامانه استنتاج فازی- عصبی تطبیقی برای پیش بینی فرآیند تصفیه فاضلاب به روش انعقاد الکتریکی استفاده شد. شاخص های زمان، ولتاژ، TSS (Total suspended solids) و BOD (Biochemical oxygen demand) به عنوان ورودی و راندمان حذف COD (Chemical oxygen demand) به عنوان خروجی در نظر گرفته شد. همچنین برای بهینه سازی مدل از توابع عضویت مختلف، تعداد توابع عضویت و دوره های یادگیری متعددی به شکل آزمون و خطا استفاده شد.
    نتایج
    بهترین مدل با استفاده از تابع عضویت زنگوله ایی، تعداد توابع 3 3 3 3 3 و چرخه یادگیری 300 به دست آمد که دارای کمترین میانگین مربعات خطا و بهترین ضریب تبیین (R2) بود. مقدار ضریب تبیین بهترین مدل و میانگین مربعات خطا به ترتیب 9912/0 و 012/0 بود.
    نتیجه گیری
    تجزیه و تحلیل مدل نشان داد که سامانه استنتاج فازی- عصبی تطبیقی یک ابزار قدرتمند برای پیش بینی کارآیی تصفیه فاضلاب لبنی به روش انعقاد الکتریکی است.
    کلید واژگان: فاضلاب لبنی, سامانه استنتاج فازی, عصبی تطبیقی (ANFIS), انعقاد الکتریکی
    Mohammad Abdollahzadeh, Roshanak Rafiei Nazari, Negar Abasi Bastami, Ebrahim Esmaeili, Mojtaba Raeisi, Majid Arabameri
    Introduction
    Forecasting of the wastewater quality parameters has great importance in modern wastewater treatment methods. One of the main problems in predicting the efficacy of a wastewater treatment is the complexity of physicochemical properties of raw sewage and data differences for different reasons. Modeling of wastewater treatment using Adaptive Neural Fuzzy Inference System (ANFIS)- can help to improve wastewater quality control process. The aim of the study was to modeling of treatment of dairy wastewaters by electrocoagulation process using ANFIS.
    Methods
    In this study, ANFIS was used to estimate the chemical coagulation of dairy wastewater treatment. The input parameters to the ANFIS model were time, voltage, total suspended solids and boichemical oxygen demand and the output was chemical oxygen demand removal efficiency. Also the membership functions, the number of membership functions and number of learning cycles (Epochs) were used for optimization of different models by trial and error.
    Results
    The best model was assessed by bell-shaped membership functions with number of membership functions as 3 3 3 3 3 and 300 epochs of training with lowest mean square error(MES) and the best coefficient of determination (R2). The coefficient of determination and MSE of the best ANFIS model were 0.9912 and 0.012, respectively.
    Conclusion
    Analysis of the model revealed that the ANFIS is a powerful tool to predict the dairy wastewater treatment using electrical coagulation.
    Keywords: Dairy wastewater, Adaptive neuro fuzzy inference system, Electrocoagulation
  • علیرضا صادقی*، مریم ابراهیمی، مجتبی رئیسی
    هدف از این مطالعه، ارزیابی مقدار آفلاتوکسین B1 و رشد آسپرژیلوس فلاووس تحت تاثیر لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیلوس سیکی جدا شده از خمیرترش آرد کامل گندم بود. پس از تایید شناسایی جدایه های لاکتیکی مذکور با استفاده از PCR دارای پرایمر اختصاصی، تاثیر این جدایه ها بر رشد آسپرژیلوس فلاووس و توانایی آنها در کاهش آفلاتوکسین B1 با کمک آزمون الایزای رقابتی مستقیم مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر زمان گرمخانه گذاری (دمای 37 درجه سانتی گراد به مدت 0، 24 و 48 ساعت) و تیمار حرارتی (اتوکلاو به مدت 15 دقیقه) بر میزان باقیمانده آفلاتوکسین B1 در حضور جدایه های لاکتیکی نیز ارزیابی شد. در پایان دوره شش روزه بررسی تاثیر جدایه های لاکتیکی بر رشد آسپرژیلوس فلاووس، قطر کلنی کپک مذکور در حضور لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس سیکی و نمونه کنترل به ترتیب 87/1، 5/6 و 9 سانتی متر بود. همچنین درصد باقیمانده آفلاتوکسین B1 پس از گرمخانه گذاری در حضور لاکتوباسیلوس پلانتاروم در زمان های 0، 24 و 48 ساعت به ترتیب 60/63، 28/50 و 34/45 و در حضور لاکتوباسیلوس سیکی به ترتیب 55/73، 70/71 و 17/63 بود. علاوه بر این، سلول غیر زنده (اتوکلاو شده) این جدایه ها در مقایسه با سلول زنده آنها به شکل معنی داری (05/0P<) توانست آفلاتوکسین B1 را کاهش دهد.
    کلید واژگان: لاکتوباسیلوس, خمیرترش, آفلاتوکسین
    Aliraez Sadeghi*, Maryam Ebrahimi
    The aim of this study was evaluatiing the amount of aflatoxin B1 and growth of Aspergillus flavus under effect of Lactobacillus plantarum and Lactobacillus sakei isolated from sourdough of whole wheat flour. After confirmation of mentioned isolated LAB with specific PCR, effects of these isolates on growth of Aspergillus flavus and their ability to reduction of aflatoxin B1 based on direct competitive ELISA, were examined. The effects of incubation time (37 °C in 0, 24 and 48 h) and heat treatment (autoclave for 15 min) on residue of aflatoxin B1 in present of mentioned isolated LAB were also determined. After six days period of investigation the effect of isolated LAB on growth of Aspergillus flavus, the diameter of fungi colonies in present of Lactobacillus plantarum, Lactobacillus sakei and control sample were 1.87, 6.5 and 9 cm, respectively. The amount of aflatoxin B1 residue, after 0, 24 and 48 h incubation in present of Lactobacillus plantarum were 63.6, 50.28, 45.34% and in present of Lactobacillus sakei were also 73.55, 71.7 and 63.17%, respectively. Furthermore, non-viable (autoclaved) cells of mentioned LAB reduced the amount of aflatoxin B1, more effective (P
    Keywords: Lactobacillus, Sourdough, aflatoxin
  • سید حسین حسینی فر *، محسن خلیلی، رودابه روفچایی، مجتبی رئیسی
    هدف از این مطالعه بررسی اثرات عصاره خرما بر شاخص های رشد، مصرف جیره و شاخص های ایمنی موکوسی بچه ماهی کپور معمولی (C. carpio) بود. بچه ماهی های کپور با میانگین وزنی (0/13±4/06 گرم) تامین و با تراکم 20 قطعه در 6 تانک فایبرگلاس، در سه تکرار ذخیره سازی شدند. بچه ماهی ها به مدت 8 هفته با جیره های غذایی آزمایشی حاوی صفر (شاهد) و 200 میلی لیتر بر کیلوگرم عصاره خرما (2 تیمار و 3 تکرار) تغذیه شدند. در انتهای دوره شاخص های رشد، کارایی مصرف جیره (وزن نهایی، ضریب رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی) و نیز شاخص های ایمنی موکوسی شامل (سطوح ایمونوگلوبین کل، فعالیت لیزوزیم، پروتئاز و آلکالین فسفاتاز) بررسی شد. نتایج بدست آمده نشان داد تیمار عصاره خرما به طور معنی داری سبب افزایش شاخص های رشد، وزن اکتسابی و کاهش ضریب تبدیل غذایی در مقایسه با تیمار شاهد گردید (0/05 >p). همچنین بررسی سطوح ایمونوگلوبین کل و فعالیت آنزیم های لیزوزیم، پروتئاز و آلکالین فسفاتاز در موکوس بچه ماهی های کپور تغذیه شده با عصاره خرما نشان دهنده افزایش معنی دار در مقایسه با تیمار شاهد بود. با توجه به این نتایج می توان گفت استفاده از عصاره خرما می تواند به عنوان یک مکمل غذایی مفید جهت افزایش رشد و بهبود ایمنی بچه ماهی کپور معمولی مطرح باشد.
    کلید واژگان: C, carpio, عصاره خرما, شاخص های رشد, پاسخ ایمنی موکوس
    Dr. Seyed Hossein Hoseinifar *, Mohsen Khalili, Rudabeh Rufchaei, Dr Mojtaba Raeisi
    The aim of the present study was to investigate the effects of date palm fruit extracts (DPFE) on growth performance, feed utilization and skin mucosal immunity of common carp fingerling. The sampled carp fingerlings (4.06±0.13 g) were supplied and randomly allocated in 6 tanks at density of 20 fish per tank in triplicate groups. The sampled fish were fed with experimental diets supplemented with 0 (control) or 200 ml kg-1 DPFE for 8 weeks (2 treatments with 3 replicates) for 8 weeks. At the end of feeding trial (8 weeks), growth performance and feed utilization parameters (final weight, Specific Growth Rate [SGR], Food Conversion Ration [FCR]) as well as skin mucus immune parameters (total immunoglobulin levels, lysozyme, protease and alkaline phosphatase activity) were measured. The results showed that dietary DPFE remarkably increased growth performance parameters and decreased FCR compared to the control group (p
    Keywords: C. carpio, Date palm fruit extracts, Growth indices, Mucosal immune response
  • محمدهاشمی، مجید امین زارع، سمانه نقیبی، مجتبی رئیسی، حسن حسن زاد آذر
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه بررسی اثر ضد باکتریایی، ضد قارچی و خصوصیات آنتی اکسیدانی گیاهان مریم گلی، نعناع فلفلی و پونه کوهی بود.
    روش بررسی
    در مرحله اول، آنالیز ترکیبات اسانس ها با استفاده از کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی صورت پذیرفت. سپس اثر ضد میکروبی و ضد قارچی اسانس های مورد مطالعه بر روی لیستریا مونوسیتوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس، سالمونلا تلیفی موریوم و اشریشیاکلی و دو سویه قارچی شامل آسپرژیلوس نایجر و آسپرژیلوس فلاووس بوسیله روش های انتشار از دیسک و میکرودایلوشن بررسی شد. خصوصیت آنتی اکسیدانی اسانس های مورد مطالعه بوسیله روش DPPH تعیین گردید.
    یافته ها
    لینالول (38/14%)، 1- منتون (03/19%) و گاما ترپینن (78/21%) به ترتیب عمده ترین ترکیبات اسانس های مریم گلی، نعناع فلفلی و پونه کوهی بودند. همه اسانس های مورد مطالعه دارای اثر ضد میکروبی بر روی باکتری های با منشا مواد غذایی بودند که این اثر با اثر ناشی از تتراسایکلین بر روی این باکتری ها قابل مقایسه بود. همه اسانس های مورد مطالعه دارای دارای اثر مناسب آنتی اکسیدانی در مقایسه با BHT بودند.
    نتیجه گیری
    گیاهان مریم گلی، نعناع فلفلی و پونه کوهی دارای توان مناسب برای استفاده به عنوان نگهدارنده های طبیعی می باشند.
    کلید واژگان: مریم گلی, نعناع فلفلی, پونه کوهی, اثر ضد باکتریایی
    Hashemim., Amin Zarem., Naghibis., Raeisim., Hasanzad Azar, H
    Background And Objective
    The aim of this study was to evaluate chemical composition, antibacterial and antifungal effect and antioxidant property of Salvia officinalis, Mentha piperita and Mentha Longifolia.
    Material And Methods
    At first, chemical analysis of essential oils was determined using GC/MS. Then the antibacterial and antifungal effect of tested essential oils on L. monocytogenes, S. aureus, S. typhimurium and E. coli and two fungal strains including A. niger and A. flavus were determined using disk diffusion agar and broth microdilution methods. The antioxidant property of essential oils was evaluated using DPPH assay.
    Results
    Linalool (14.38%), l. menthone (19.03%) and δ-terpinene (21.78%) were the major components of Salvia officinalis, Mentha piperita and Mentha Longifolia, respectively. all tested essential oils had antibacterial effect on foodborne pathogens, which was comparable with tetracycline’s effect. In addition, all essences had appropriate antioxidant potential compared with BHT.
    Conclusion
    based on the results, Salvia officinalis, Mentha piperita and Mentha Longifolia can be introduced as appropriate natural preservatives.
    Keywords: Salvia officinalis, Mentha piperita, Mentha Longifolia, Antibacterial Agents
  • وحید نظری، سید محمدحسین رضوی، سید عماد حسینی، مجتبی رئیسی
    مقدمه و هدف
    امروزه تغییرات مداومی که در محیط پدید می آید سازمان ها را با مسائل و تنگناهای فراوانی مواجه می کند. مدیران این دوره نیازمند کسب دانش، هوشمندی، تخصص و دید وسیع تری برای مقابله با تنگناهای فراروی هستند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی تنگناها و موانع والیبال ساحلی ایران با استفاده از تحلیل سوات است.
    روش تحقیق: روش تحقیق از نوع اکتشافی و میدانی است. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفر از خبرگان والیبال ساحلی کشور هستند. ابزار این پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته سوات شامل 61 سوال است که پس از تایید روایی و پایایی (84./=α) توزیع گردید. برای استخراج تنگناها و موانع، به مقایسه ضعف ها و قوت های درونی با تهدید های بیرونی والیبال ساحلی کشور پرداخته شد. برای تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار و همچنین آزمون رتبه ای فریدمن استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد فدراسیون والیبال در بخش والیبال ساحلی در وضعیت کنونی دارای 15 قوت و 21 ضعف و با 12 فرصت و 13 تهدید مواجه است. در بخش قوت؛ مطرح بودن ورزش والیبال ساحلی به عنوان تنها ورزش ساحلی در مسابقات المپیک، در بخش ضعف؛ نبود یک سیستم استعداد یابی، در بخش فرصت؛ وجود خط ساحلی 3000 کیلومتری در کشور و در بخش تهدید؛ وجود انگیزه های مالی بیشتر در رشته های دیگر بالاترین میزان اهمیت را دارند.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان می دهد که والیبال ساحلی ایران با تنگناها و موانع عدم وجود استعداد یابی، کمبود منابع انسانی، کمبود بودجه و فعالیت های مالی، ساختارسازمانی نامناسب، حضور اندک زنان، عدم برگزاری مسابقات لیگ و مسابقات در سطوح پایه، کمبود امکانات و تجهیزات، آگاهی و شناخت اندک عمومی، عدم حضور والیبال ساحلی در ورزش دانش آموزی و دانش جویی، کمبود تحقیقات و پژوهش، عدم توسعه باشگاه ها و حضوراندک نمایندگان ایران در مجامع بین المللی والیبال ساحلی روبرو است. در نهایت پبشنهاد می شود که در جهت حفظ و تقویت این قوت ها تلاش شود، از طریق مدیریت مناسب ضعف ها را اصلاح و برطرف نمود و با تدوین برنامه راهبردی و انتخاب راهبردهای مناسب آثار منفی این تنگناها و موانع را بر عملکرد فدراسیون والیبال در بخش ساحلی کاهش داد.
    کلید واژگان: تنگناها و موانع, تحلیل سوات, والیبال ساحل
  • علی احسانی، مجتبی رئیسی، علیجان تبرایی، فرهاد نیک نژاد، حسین نقیلی، مجید امین زارع
    هدف از این مطالعه بررسی خاصیت ضد میکروبی بوتیلیتدهیدروکسیآنیزول به صورت تنها و توام با اتیلن دی آمین تترا استیک اسیدبر باکتری های سالمونلا تیفی موریوم و لیستریامونوسیتوژنز در محیط کشت و در پنیر سفید ایرانی بود. در مرحله اول مطالعه، حداقل غلظت ممانعت کنندگی بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول بر روی باکتری های مورد مطالعه اندازه گیری شد. نمونه های پنیر تهیه شده از شیر پاستوریزه در یک گروه شاهد و سه گروه تیمار به صورت تجربی با سالمونلا تیفی موریوم و لیستریامونوسیتوژنز آلوده شدند. نمونه های تیمارها دارای مقادیر 2500، 5000 و 10000 میکروگرم در میلی لیتر از بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول به تنهایی و مقادیر 2500، 5000 و 10000 میکروگرم در میلی لیتر از بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول توام بااتیلن دی آمین تترا استیک اسیدبودند. در مرحله بعد باکتری های مورد نظر در روزهای مختلف شمارش شدند.نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد در صورت استفاده از بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول توام با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید، تعداد باکتری های سالمونلا تیفی موریوم و لیستریامونوسیتوژنز موجود در محیط کشت و همچنین در مدل پنیر سفید ایرانی به مقدار قابل توجهی کاهش می یابد.نتایج این مطالعه نشان داد که می توان از بوتیلیتدهیدروکسیآنیزول برای افزایش مدت زمان ماندگاری پنیر سفید ایرانی استفاده نمود.
    کلید واژگان: بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول, لیستریا مونوسیتوژنز, سالمونلا تیفی موریوم, پنیر سفید ایرانی
    Ali Ehsani, Mojtaba Raeisi, Alijan Tabarraei, Farhad Nik Nezhad, Hossein Naghili, Majid Aminzare
    The aim of this study was to evaluate antimicrobial effect of Butylated Hydroxy Anisole alone and in combination with EDTA against S. typhimurium and L. monocytogenes in culture media and Iranian White Cheese. At the first phase، Minimum Inhibitory Concentrations (MIC) of Butylated Hydroxy Anisole and EDTA against bacteria were measured. The samples of cheese made from pasteurized milk where infected experimentally with S. typhimurium and L. monocytogenes. They were divided as a control and other samples that have values of 2500، 5000 and 10000 μg/ml of BHA، and combination of 2500، 5000 and 10000 μg/ml of BHA and EDTA. In the next phase of study، bacteria were counted at different days. The results obtained from this study showed that using combination of BHA and EDTA can properly reduce number of S. typhimurium and L. monocytogenes in culture media and Iranian white cheese. This study demonstrated that BHA can be used for increase shelf life of Iranian white cheese
    Keywords: BHA, Salmonella typhymurium, Listeria monocytogens, Iranian White Cheese
  • مجید امین زارع، افشین آخوندزاده بستی، سید مهدی رضوی روحانی، علی خنجری، نگین نوری، اشکان جبلی جوان، علی طاهری میرقائد، مجتبی رئیسی، حسین نقیلی، فاطمه محمد خان
    مقدمه
    مطالعات مختلفی در ارتباط با اثر اسانس ها و بعضی آنزیم ها بر روی میکرواورگانیسم های بیماری زای مواد غذایی در محیط کشت و غذا انجام گرفته است.
    هدف
    هدف از این مطالعه تعیین میزان اثر اسانس آویشن شیرازی و لیزوزیم به صورت تنها و توام در مهار رشد ویبریو پاراهمولیتیکوس در محیط کشت بود.
    روش بررسی
    در مطالعه حاضر سعی بر آن شد تا اثر اسانس آویشن شیرازی و لیزوزیم به صورت جداگانه و توام از طریق اندازه گیری MIC آنها به دو روش ماکرودایلوشن و میکرودایلوشن، بر روی یکی از باکتری های مهم بیماری زای مواد غذایی (ویبریو پاراهمولیتیکوس)، مورد ارزیابی قرار گیرد.
    نتایج
    در این مطالعه MIC آویشن شیرازی به روش ماکرودایلوشن 01/0 درصد و به روش میکرودایلوشن 02/0 درصد محاسبه شد. لیزوزیم نیز تا غلظت 1000 میکروگرم در میلی لیتر نتوانست جلوی رشد باکتری را بگیرد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد اسانس آویشن شیرازی نسبت به لیزوزیم اثر مناسب تری در کاهش میزان ویبریو پاراهمولیتیکوس دارد. اگرچه حضور توام اسانس و لیزوزیم باعث کاهش MIC نشد، ولی نتایج بررسی منحنی رشد تحت تاثیر غلظت تحت بازدارندگی نشان می دهد که ترکیب این دو ماده باعث افزایش فاز تاخیری می شود که این اثر در میکروبیولوژی مواد غذایی دارای اهمیت بالایی می باشد.
    کلید واژگان: ویبریو پاراهمولیتیکوس, آویشن شیرازی, اسانس, لیزوزیم
    M. Aminzare, A. Akhondzadeh, Sm Razavi, A. Khanjari, N. Noori, A. Jebelli Javan, A. Taheri Mirghaed, M. Raeisi, H. Naghili, F. Mohammadkhan
    Background
    Various studies have been conducted to show the effects of essences and enzymes on foodborne pathogens in culture media.
    Objective
    The aim of this study was to determine the effect of Zataria multiflora Boiss. essential oil and lysozyme alone and in combination on preventing growth of Vibrio parahaemolyticus in culture media.
    Methods
    In this study, the MIC of Zataria multiflora Boiss. essential oil and lysozyme, together and alone, on Vibrio parahaemolyticus, was determined by using macro and microdilution methods.
    Results
    The MIC of Zataria multiflora essential oil determined 0.01% and 0.02% by using macro and microdilution methods, respectively and lysozyme at 1000 mg/mL concentration could not inhibit the growth of V. parahaemolyticus.
    Conclusion
    According to the results of current study, Zataria multiflora essential oil showed better results in comparison with lysozyme, moreover Applying lysozyme and essential oil together did not decrease MIC, but extended the latent phase of V. parahaemolyticus, which considered an important factor in microbiology.
    Keywords: Vibrio parahaemolyticus, Zataria multiflora, Essential oil, Lysozyme
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال