مجید آجورلو
-
مجله جغرافیا و توسعه، پیاپی 60 (پاییز 1399)، صص 117 -136
هدف این مطالعه، مکان یابی عرصه مناسب برای اجرای پروژه های بذرپاشی و بذرکاری، کپه کاری، کنتور فارو، پیتینگ و پخش سیلاب در مراتع دشت قاین، استان خراسان جنوبی می باشد. وسعت مراتع محدوده مورد مطالعه 7300 هکتار بود که مکان یابی عرصه مناسب برای اجرای پروژه ها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. ابتدا، بر اساس مستندات علمی، معیارهای موثر در انتخاب عرصه مناسب برای اجرای هر یک از پروژه های مذکور تعیین شد. سپس، با توجه به معیارهای انتخاب شده، تعداد 80 پرسشنامه به صورت ماتریس زوجی برای هر یک از پروژه ها طراحی گردید. برای تکمیل پرسشنامه، از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان خواسته شد که وزن هر معیار را تعیین و در نهایت وزن نهایی (اهمیت نسبی) هر معیار، بر اساس میانگین هندسی تمامی پرسشنامه های تکمیل شده محاسبه شد. درخت سلسله مراتبی با نرخ ناسازگاری مناسب با استفاده از نرم افزار Expert Choice ترسیم گردید. در نهایت، نقشه مکان یابی عملیات مورد نظر با استفاده از نرم افزار ArcGIS و اهمیت نسبی هر معیار تهیه گردید. نتایج نشان داد که مصاحبه شوندگان معتفد بودند که در مکانیابی عرصه مناسب برای عملیات پیتینگ مقدار بارش و شیب منطقه و برای عملیات پخش سیلاب شیب، حجم رواناب و نفوذپذیری خاک اهمیت بیشتر دارند. به علاوه، معیار اقلیم و شیب اهمیت نسبی بیشتری در تعیین عرصه مناسب برای بذر پاشی و بذرکاری؛ بارندگی بیشترین اهمیت نسبی در مکانیابی عرصه برای عملیات کپه کاری و در نهایت در تعیین عرصه مناسب برای عملیات کنتورفارو، شیب و حجم رواناب بیشترین اهمیت نسبی را نشان دادند. براساس نقشه های مکانیابی تولید شده، 628 هکتار از مراتع منطقه برای انجام پخش سیلاب مناسب بودند. به علاوه، وسعت عرصه مناسب برای عملیات کنتور فارور و پیتینگ به ترتیب 103 و 199 هکتار برآورد گردید. وسعت عرصه های مناسب برای اجرای عملیات بذرکاری و کپه کاری هم به ترتیب برابر با 3623 و 2750 هکتار محاسبه شد.
کلید واژگان: بذرپاشی و بذرکاری, کپه کاری, کنتور فارو, پیتینگ, پخش سیلابThis study aimed to select favorable site using analytic hierarchy process (AHP) for practices including seeding and seed broadcasting, hoeing and seeding, contour furrowing, pitting and flood spreading to restore degraded rangelands Ghayen Plain, Iran. First, major effective criteria in selecting favorable sites for range restoration measures were adopted from the reputable literatures. Then, 80 questionnaires in the form of pair matrix were designed for each restoration measure with regard to the selected criteria. Questionnaires were distributed among lecturers, experts and authorities in local universities and offices. Final score and relative importance of criteria were calculated on the basis of geometric mean of questionnaires. Hierarchical tree structure with appropriate adaptability was generated in Expert Choice software. Results showed that rainfall and slope played an important roles in selecting favorable site for pitting. Soil infiltration rate and runoff volume had the highest relative importance in selecting suitable site for flood spreading project. Furthermore, for seeding and seed broadcasting practices climate and slope showed high relative importance. Rainfall expressed high relative importance in selecting favorable site for hoeing and seeding projects. Finally, slope and runoff volume were the major criteria in selecting site for contour furrowing project. Based on the generated location maps, 628 ha were suitable for flood spreading. In addition, the suitable area for the contour-furrowing and pitting operations was estimated to be 103 and 199 ha, respectively. The area of suitable sites for direct seeding and hoeing and seeding operations was calculated to be 3623 and 2750 ha, respectively.
Keywords: seeding & seed broadcasting, hoeing & seeding, Pitting, contour-furrow, flood spreading -
This study aimed to identify the most important physical variables affecting the distribution of four range plants species (Tamarix aphylla, Calligonum comosum, Prosopis spicigera and Salsola rigida) habitats and to prepare potential habitat map of the species using Maximum Entropy (MaxEnt) method in rangelands of Jiroft city, Kerman province, located in SE Iran. To this end, sampling of vegetation including species type and percent cover was conducted with randomized-systematic method in 2015. Sample size was determined as 60 plots with a quadrat size of 25-100 m2. For soil sampling, eight profiles were dug in each habitat and samples were taken at two depths, i.e., 0–30 and 30–60 cm. Results indicated that the classification accuracy of the model was acceptable and soil variables including EC, percentage of lime, organic matter, moisture content and texture had the greatest effect on the distribution of the studied plant species habitats. Correlations between the actual and predicted maps for Tamarix aphylla and Calligonum comosum habitats were at a very good level, Kappa = 0.81 and 0.79, respectively, for Prosopis spicigera habitat was at a good level, Kappa = 0.75, and finally for Salsola rigida was at a moderate level, Kappa = 0.53. These results indicate that the MaxEnt method can provide valuable information about the physical conditions of plant habitats in arid rangeland. Knowledge on physical characteristics of plant habitats can be useful in determination of potential habitats and rangeland improvement projects.
Keywords: Plant distribution, Potential habitat, MaxEnt, Kappa index, Jiroft rangelands -
جداسازی گونه های گیاهی مهاجم از دیگر گونه ها در مطالعات مربوط به تنوع گیاهی برای جلوگیری از هرگونه قضاوت گمراه کننده در مورد تنوع گیاهی اکوسیستم مورد نیاز است. هدف این مطالعه، بررسی اثر شدت چرای دام بر تنوع، غنا و یکنواختی گونه های مهاجم در منطقه کبیرکوه استان ایلام بود. سه منطقه چرا شده با شدت های سنگین، متوسط، سبک با سه تکرار و یک منطقه چرا نشده انتخاب گردیدند. نمونه برداری پوشش گیاهی به روش تصادفی- منظم با استفاده از ترانسکت (طول 100 متر با فاصله 50 متر) و قطعه نمونه (1×1 متر) انجام شد. سپس شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی گونه ای با نرم افزار Past و Ecological Methodology محاسبه شد. داده ها با تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون حداقل تفاوت معنی داری (LSD) تحلیل شدند. مقدار شاخص های تنوع در تیمارهای شدت چرا متفاوت بود بطوریکه بیشترین مقدار شاخص سیمپسون و شانون به ترتیب در مراتع تحت چرای سنگین (974/0) و سبک دام (69/4) و کمترین مقدار این شاخص ها در منطقه قرق (964/0)، (501/4) بود. مقدار شاخص های غنای گونه ای در منطقه تحت چرای سنگین دام بیشتر از سایر تیمارهای این تحقیق بود. شاخص غنای منهینیک نشان داد که غنای گونه های مهاجم در منطقه تحت شدت چرای سنگین به ترتیب 5/25 و 73/15 درصد بیش تر از منطقه چرا شده با شدت سبک و متوسط بود. یکنواختی گونه ای در مناطق چرا شده با شدت های مختلف یعنی سنگین، متوسط، سبک و قرق شده از لحاظ آماری تفاوت معنی داری نداشت. بیشترین مقدار شاخص های پیت و شلدون در منطقه تحت چرای سبک دام بود.کلید واژگان: تنوع زیستی, چرای دام, گونه های گیاهی, مراتع نیمه استپی
-
سابقه و هدف
حضور، تردد و چرای مداوم دام ها در رویشگاه گونه های غیرعلوفه ای مراتع مانند گون زارها و آنغوزه زار ها، می تواند از طریق اثر بر ویژگی های خاک، بر رشد و نمو گیاهان و تولید محصولات غیرعلوفه ای (محصولات فرعی) مرتع اثر گذارد. بیشتر مطالعات انجام شده در مراتع، به رابطه بین خصوصیات مختلف خاک و تولید علوفه پرداخته اند و اطلاعات اندکی درباره ارتباط بین تغییرات ویژگی های مختلف خاک و مقدار تولید محصولات غیرعلوفه ای (مانند کتیرا، اسانس، ترنجبین، باریجه و غیره) در مراتع وجود دارد. دانستن اثر چرای دام بر ویژگی های خاک در این رویشگاه ها و رابطه بین تغییرات خاک با مقدار تولید محصولات فرعی در تعیین شدت چرای مناسب جهت حفاظت از منابع خاک و گیاه و تولید حداکثر محصولات فرعی مرتع حائز اهمیت است. هدف این مطالعه، تعیین اثر شدت چرای دام بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک رویشگاه گون سفید (Astragalus gossypinus) و بررسی رابطه بین خصوصیات خاک و تولید صمغ کتیرا در این رویشگاه ها بود.
مواد و روش ها:
این مطالعه در رویشگاه های گون سفید در مراتع شهرستان گلپایگان، استان اصفهان انجام شد. تیمارهای تحقیق شامل سه شدت چرای سبک، متوسط و سنگین با سه تکرار در رویشگاه های گون سفید بود. نمونه برداری خاک و پایه های گون (صمغ کتیرا) برروی ترانسکت به طول 100 متر و به فاصله 100 متر از یکدیگر در تابستان سال 1392 انجام شد. ویژگی های خاک شامل سرعت نفوذپذیری، وزن مخصوص ظاهری، تخلخل، pH، EC، کربن آلی، فسفر و ازت قابل جذب با روش های استاندارد اندازه گیری شدند. رابطه بین ویژگی های خاک با مقدار تولید صمغ کتیرا با همبستگی پیرسون بررسی شد.
یافته ها:
بیشترین و کمترین مقدار تولید صمغ کتیرا به ترتیب در رویشگاه های گون سفید تحت شدت چرای سبک و سنگین مشاهده شد. نفوذ پذیری خاک در شدت چرای متوسط و سبک به ترتیب 15/40 و 17/32 درصد کمتر از شدت چرای سنگین بود (05/0 > (P. مقدار متوسط EC خاک در گون زار های چرا شده با شدت سبک کمتر از شدت های چرای متوسط و سنگین بود (05/0 > P). متوسط مقدارکربن آلی خاک در رویشگاه چرا شده با شدت متوسط 38 درصد بیشتر از خاک رویشگاه تحت شدت چرای سبک و سنگین بود (05/0 > P). بیشترین و کمترین مقادیر فسفر به ترتیب در شدت چرای سنگین و متوسط بود. مقدار ازت قابل جذب در گون زار چرا شده با شدت متوسط بیشتر از رویشگاه های تحت شدت چرای سبک و سنگین بود (05/0 > P). در شدت های مختلف چرا، بین وزن مخصوص ظاهری خاک و تولید صمغ کتیرا رابطه معکوس، ولی بین تخلخل و سرعت نفوذپذیری خاک با تولید کتیرا رابطه مثبت وجود داشت. همه متغیرهای شیمیایی خاک، به جز EC، رابطه مستقیم با تولید کتیرا داشتند. در بین متغیرهای شیمیایی خاک، بیشترین همبستگی مثبت بین مقدار کربن آلی و ازت قابل جذب خاک با تولید کتیرا در گون زارهای تحت چرای متوسط (05/0 > P) و کمترین همبستگی بین مقدار فسفر خاک و مقدار کتیرا در رویشگاه تحت چرای سبک مشاهده شد (05/0 < P). در شدت چرای متوسط، ویژگی های شیمیایی خاک قوی ترین همبستگی را با تولید کتیرا در مقایسه با شدت چرای سبک و سنگین داشتند. در رویشگاه های تحت شدت چرای متوسط، مقدار کربن آلی و ازت قابل جذب خاک با تولید صمغ کتیرا رابطه معنی دار مثبت و قوی داشتند (05/0 > r = 0.74 ; P).
نتیجه گیری:
همبستگی بین ویژگی های شیمیایی خاک و تولید صمغ کتیرا در رویشگاه گون سفید قوی تر از همبستگی بین ویژگی های فیزیکی خاک و مقدار تولید کتیرا بود. این مطالعه گزارش می کند در صورتی که چرای دام در رویشگاه های گون سفید غیرقابل اجتناب باشد برای حصول مقدار بیشتر صمغ کتیرا از گون سفید و هم چنین جهت حفظ و بهبود کیفیت منابع خاک و گیاه رویشگاه، شدت چرای دام نباید از حد متوسط بیشتر باشد.
کلید واژگان: چرای دام, خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک, صمغ کتیرا, گون سفید, محصولات فرعی مرتعBackground and objectivesContinuous grazing and treading of animal in non-forage plant species habitats e.g. Astragalus gossypinus and Ferula assa-foetida can considerably affect plant growth and non-forage products (by-products) such as gum tragacanth yield through alteration of soil characteristics. Most studies in rangelands have addressed the relationship between different soil characteristics and forage production, and there is little information on the relationship between changes in soil properties and the amount of non-forage products (such as gum, essential oil, tangerine, assa-foetida, etc.) in rangelands. Knowing the effect of grazing on soil properties in these habitats and the relationship between soil changes and the amount of by-products is important in determining the optimal grazing intensity for soil and plant conservation and the production of maximum products. This study aimed to investigate the relationship between soil physico-chemical characteristics and gum tragacanth production in Astragalus gossypinus habitats.
Materials and methodsThis study was carried out in A. gossypinus habitats at the rangelands of Golpayegan, Isfahan Province, Iran. Treatments included lenient, moderate and heavy grazing intensities in A. gossypinus habitats. Soil and plant (gum tragacanth) sampling were carried out on transect with 100 m length and 100m space from each other in summer 2013. The quantity of gum tragacanth was measured on five randomly selected individual plants on transect lines. Soil physico-chemical variables, i.e., bulk density, porosity, infiltration rate, pH, EC, OC, available P and N were measured with standard methods. Relationship between soil variables and gum tragacanth production was investigated with the Pearson correlation coefficient.
ResultsThe highest and lowest amount of gum production was observed in habitat with light and heavy grazing, respectively. Soil infiltration rate in moderate and lenient grazing intensities was 40.15 and 32.17 percent, respectively, lower than that in the habitats under heavy grazing intensity (P < 0.05). Mean value of soil EC in habitat with light grazing was lower than that in the habitats with moderate and heavy grazing intensities (P < 0.05). Mean value of soil organic carbon in moderately grazed habitat was 38 percent greater than that in lightly and heavily grazed habitats (P < 0.05). The highest and the lowest values of P were in heavily and moderately grazed habitats, respectively. Available N in moderately grazed habitat was greater that in lightly and heavily grazed habitats (P < 0.05). In different grazing intensities, there was a negative correlation between soil bulk density and gum production, but there was a positive correlation between soil porosity and infiltration rate with gum production (P > 0.05). All soil chemical variables, except EC, had a direct relation to gum production. Among soil chemical variables, the strongest positive correlation was found between the amount of organic carbon and soil available nitrogen with gum production in moderate grazing (P < 0.05) and the lowest correlation between the amount of available phosphorus and gum production in the light grazing (P > 0.05). In moderately grazed habitats, soil chemical properties had the strongest correlation with the gum production in comparison with light and heavy grazing intensities. In moderately grazed habitats, the amount of soil organic carbon and available nitrogen were significantly and positively correlated with gum production (r = 0.74; P < 0.05).
ConclusionThe correlation between soil chemical properties and gum production was stronger than the correlation between soil physical properties and gum production in A. gossypinus habitats. This study reports that if the livestock grazing is inevitable in A. gossypinus habitats, the stocking rate should not be higher than moderate intensity to obtain more gum as well as maintain soil and plant health.
Keywords: Livestock grazing, Soil physico-chemical properties, gum tragacanth, Rangeland by-products -
هدف این مطالعه بررسی اثر شدت چرای دام (سبک، متوسط و سنگین و قرق کوتاه مدت) بر تنوع و ترکیب گونه های علفی (گندمیان و پهن برگان علفی) زیراشکوب درختان بلوط و بنه در مراتع مشجر دامنه های کبیرکوه شهرستان دره شهر، استان ایلام است. نمونه برداری از گونه های علفی به روش تصادفی- منظم در زمان گلدهی گونه های غالب در اردیبهشت سال 1396 انجام شد. در داخل هر قاب، تعداد و نام گونه ، تراکم، فرم رویشی و خوشخوراکی برای گیاهان علفی ثبت شد. تنوع گونه ای با شاخص های سیمپسون و شانون-وینر، غنای گونه ای با شاخص های مارگالف و منهینک و یکنواختی با شاخص های پیت و شلدون در نرم افزار Ecological Methodology نسخه 6.1.4 محاسبه شدند. بیشترین مقدار شاخص سیمپسون برای گونه های گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب 972/0 (چرای متوسط) و 969/0 (قرق) بود. همچنین، بیشترین مقدار شاخص شانون برای گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب 51/4 (چرای سنگین) و 56/4 (چرای سنگین) بود. بیشترین غنای گونه های گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب در منطقه چرا شده با شدت متوسط دام و منطقه قرق مشاهده شد. در منطقه بدون چرا، غنای پهن برگان علفی براساس شاخص های مارگالف و منهینک به ترتیب 4/4 و 75/2 بود. مقدار شاخص غنای مارگالف و منهینک برای گندمیان در منطقه چرا شده با شدت متوسط 18 و 15 درصد بیشتر از منطقه چرا شده با شدت سنگین بود. بیشترین مقدار شاخص های یکنواختی پیت و شلدون برای گندمیان و پهن برگان علفی در منطقه چرا شده با شدت سنگین بود.
کلید واژگان: پهن برگان علفی (فورب), غنا و یکنواختی گونه ای, گندمیان, مرتع مشجر, دره شهرThis study aimed to investigate the effects of livestock grazing intensities (lenient, moderate, heavy and no-grazing) on herbaceous plant species composition and diversity (grasses and forbs) in understory of Quercus spp. and Pistacia spp. forest in Kebirkouh Mountain, Darehshahr city, Ilam Province, Iran. Vegetation sampling was carried out with randomized-systematic method at flowering time of the dominant plant species in April 2017. Within each quadrat, number of species, name of plants, density, life form and palatability class were recorded for herbaceous plants. Species diversity with the Simpson’s and Shannon-Weiner indices, species richness with Margalef and Menhinick indexes, and evenness with Peet and Sheldon indices were calculated in Ecological Methodology software version 6.1.4. The highest value of Simpson index for grasses and forbs was 0.972 (moderate grazing) and 96.95 (exclosure). Also, the highest value of Shannon index for grasses and forbs was 4.51 (heavy grazing) and 4.56 (heavy grazing), respectively. The highest richness of grasses and forbs was observed in grazed area with moderate intensity and no-grazing area, respectively. In the area without grazing, the richness of forbs was 4.4 and 2.75 according to Margalef and Menhinick indexes. The values of the Margalef and Menhinick richness indexes for grasses in grazed area with a moderate intensity were18 and 15 percent higher than the grazed area with heavy intensity. Peet and Sheldon evenness indexes were the highest for grasses and forbs in heavily grazed area and the lowest for grasses in the moderate grazing intensity and for forbs in the exclosure.
Keywords: Forbs, Species richness, evenness, grasses, Wooded rangeland, Darehshahr -
سابقه و هدفعلیرغم اهمیت کیفیت لاشبرگ در حفاظت و پایداری خاک، اصلاح خصوصیات شیمیایی آن، و افزایش تولید علوفه در اکوسیستم مرتع، مطالعات بسیار کمی درباره کیفیت لاشبرگ گونه های مرتعی و میزان تجزیه پذیری آنها انجام شده است؛ عمده مطالعات انجام شده در خصوص کیفیت گیاهان، محدود به کیفیت علوفه و اندام های زنده گیاهی بوده است. هدف این پژوهش، اندازه گیری و مقایسه کیفیت لاشبرگ سه گونه مرتعیArtemisia aucheri ،Centaurea virgata و Scariola orientalis و بررسی رابطه آن با برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در مراتع حاج بیگی تربت حیدریه بود.مواد و روش هانمونه برداری لاشبرگ به روش تصادفی- سیستماتیک بر روی سه ترانسکت به طول 200 متر با استفاده از پلات یک مترمربعی انجام شد. در هر پلات یک نمونه لاشبرگ از گونه های مورد نظر و همچنین یک نمونه خاک از عمق صفر تا 15 سانتی متری از پای بوته برداشت شد. پارامترهای مربوط به کیفیت لاشبرگ شامل فسفر (P)، پتاسیم (K)، کلسیم (Ca)، منیزیم (Mg)، فنل و لیگنین به روش استاندارد اندازه گیری شد. همچنین، متغیرهای مربوط به ویژگی های خاک شامل بافت، درصد آهک، هدایت الکتریکی (EC)، وزن مخصوص ظاهری، واکنش خاک (pH)، فسفر (P)، پتاسیم (K) و کربن آلی خاک با روش های استاندارد اندازه گیری شد. برای مقایسه کیفیت لاشبرگ گونه ها از تجزیه واریانس یک طرفه و برای تفکیک میانگین های دارای تفاوت معنی دار، از آزمون دانکن استفاده شد. رابطه بین کیفیت لاشبرگ و خصوصیات خاک با استفاده از همبستگی پیرسون بررسی گردید.یافته هابیشترین مقدار فسفر در لاشبرگ گونه C. virgata، بیشترین مقدار پتاسیم در لاشبرگ گونه A. aucheri و بیشترین مقدار لیگنین در لاشبرگ گونه S. orientalis بود. بیشترین مقدار فسفر، آهک، سیلت، رس، pH، کربن آلی و وزن مخصوص ظاهری در خاک پای گونه A. aucheri و بیشترین مقدار پتاسیم و شن در خاک پای گونه S. orientalis وجود داشت. میزان کلسیم لاشبرگ گونه A. aucheri با آهک خاک و مقدار منیزیم لاشبرگ با EC و pH خاک رابطه معنی دار داشت. میزان فسفر لاشبرگ در گونه C. virgata با pH خاک و همچنین مقدار پتاسیم لاشبرگ با درصد شن و سیلت خاک رابطه معنی دار داشت. میزان فسفر لاشبرگ گونه S. orientals با پتاسیم، کربن آلی، آهک، شن و سیلت خاک رابطه معنی دار داشت.نتیجه گیریلیگنین و فنل ترکیبات شیمیایی ضد کیفیت در لاشبرگ می باشند. مقدار لیگنین در لاشبرگ سه گونه گیاهی یکسان بود ولی مقدار فنل در لاشبرگ گونه A. aucheri بیش از دو گونه دیگر بود. مقدار منیزیم و کلسیم هم در هر سه گونه یکسان بود ولی مقدار فسفر در C. virgate بیشتر از دو گونه دیگر بود. در این مطالعه، رابطه مشخصی بین ترکیبات شیمیایی لاشبرگ گونه های گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیای خاک پای بوته ها مشاهده نشد.Background and ObjectivesDespite the importance of litter quality in soil conservation and stability, improvement of soil chemical properties, and increasing forage production in the rangeland ecosystem, very few studies have been carried out on the litter quality of range plant species and most studies on plant quality are limited to forage quality of plants in rangeland. This study aimed to measure and compare the litter quality of three range plant species, i.e., Artemisia aucheri, Centaurea virgata and Scariola orientalis and its relationship with some physico-chemical characteristics of soils in Hajibeyggi rangeland, Torbat Heidarieh, eastern Iran.Materials and MethodsPlant litter was sampled through systematic-randomize sampling method on three transects with a length of 200 meters and 1 m2 quadrat. One litter sample of plant species along with one soil sample was collected from 0-15 cm depth in each plot. Parameters related to litter quality including phosphorus (P), potassium (K), calcium (Ca), magnesium (Mg), phenol and lignin were measured by standard methods. Also, soil characteristics including texture, lime percentage, EC, bulk density, pH, phosphorus (P), potassium (K) and organic carbon were measured by standard methods. One-way ANOVA was used to compare the litter quality of species and Duncan test was used to separate means with significant difference. The relationship between litter quality and soil characteristics was investigated using Pearson correlation.ResultsThe highest amount of P was in litter and dead materials of C. virgata, the highest amount of K was in A. aucheri and the highest amount of lignin was in S. orientalis. The highest amount of soil P, lime, silt, clay, clay+silt, pH, organic carbon and bulk density was found under A. aucheri canopy and the highest amount of K and gravel under S. orientalis canopy. The amount of calcium in A. aucheri litter was significantly correlated with soil lime, and its Mg content was related to soil EC and pH. The amount of P in C. virgata litter was significantly correlated with soil pH, and its K content was related with soil gravel, silt and clay + soil silt. The amount of P in S. orientalis litter was significantly correlated with soil K, organic carbon, lime, clay, silt, sand and silt.ConclusionLignin and phenol are anti-quality chemical consitituents in plant litter and dead materials. Mean values of lignin in all plant species were similar, but the quantity of phenol in the litter of A. aucheri was higher than that in other two species. The amount of Mg and Ca were also similar in all plant species, but mean value of P in C. virgate was greater than that in other two species. It was not found clear relationships between litter quality and soil physico-chemical variables in this study.Keywords: Artemisia aucheri, Centaurea virgata, Scariola orientalis
-
سابقه و هدف
اتنوبوتانی ابزاری نیرومند جهت کسب اطلاعات بسیار باارزش از گیاهان دارویی به کار برده شده در فرهنگ های گوناگون است که زمینه را برای کشف داروهای جدید فراهم می سازد. هدف از این پژوهش شناخت گیاهان دارویی است که در منطقه خاش کاربرد سنتی دارند.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در دو روستای «ایرندگان» و «کارواندر» واقع در جنوب شهرستان خاش در بهار سال 96، با استفاده از پیمایش های صحرایی، مطالعه باور ها، اطلاعات مردمی و مطالعات اسنادی، شناسایی، دسته بندی و معرفی گیاهان دارویی انجام شد. ابتدا لیست فلورستیک گونه های منطقه تحت مطالعه از اداره منابع طبیعی شهرستان خاش تهیه و با توجه به آن گونه های دارویی بومی منطقه مشخص شد. برای هر گونه نام علمی، نام محلی، اندام مورد استفاده، خاصیت درمانی رایج، نحوه استفاده دارو از طریق پرسشنامه و مصاحبه با افراد محلی معلوم شد.
یافته هابه طور کلی 22 گونه گیاه دارویی در منطقه خاش مربوط به 14 خانواده شناسایی شد. شایعترین کاربرد دارویی گیاهان به ترتیب برای مشکلات گوارشی، درد مفاصل، امراض زنانه و بیماری های عفونی بود. مردم منطقه به صورت ویژه گیاهان مختلف نظیر گز، درمنه، پنیرباد و مواردی از این دست را با هم ترکیب و می سوزاندند. خاکستر و دود ناشی از این گیاهان را به عنوان یک مسکن خوب و قوی جهت تسکین درد مفاصل استفاده می کردند.
نتیجه گیریتنوع گسترده ای از گیاهان دارویی در منطقه خاش وجود دارد که مردم خاش شماری از گیاهان را برای درمان بیماری هایی به کار می برند که ویژه این منطقه است. پژوهش پیرامون این گیاهان دارویی می تواند آغازگر راهی برای کشف داروهای جدید در عرصه درمان باشد.
کلید واژگان: اتنوبوتانی, خاش, گیاهان دارویی, مصارف سنتیBackground and purpose:
Ethnobotany is a powerful tool for obtaining valuable information about the medicinal plants used in various cultures which provides the ground for discovering new drugs. The purpose of this research was to identify medicinal plants which have traditional uses in the Khash city.
Methods and Materials:The study was carried out in two villages of Irrandegan and Karavandar in the south of Khash city using field surveys, studying beliefs and popular information, documentary studies, identifying, categorizing and introducing medicinal plants. At first, the floristic list was prepared from the Khash natural resources office. According to the list, the native medicinal species of the region was determined. For each herbal medicine, we determined the scientific name, the local name, and the used parts. In addition, the common therapeutic properties were identified through questionnaires and interviews with local people.
Results:
In general, 22 species of medicinal plants were identified in 14 families in Khash region. The most commonly medicinal application of plants was for digestive problems, joint pain, female’s illnesses, and infectious diseases, respectively. The people of the region combine and burn the plants specially Tamarix, Artemisia, and Withania. Ash and smoke which driven from these plants are used as a strong substance to relieve joint pain.
Conclusion:
There is a wide variety of medicinal plants in the Khash area. People use a number of herbs to treat diseases that are special to this region. Research on these medicinal plants could pave the way to discover new drugs.
Keywords: Ethnobotany, Kash, Medicinal Plants, Traditional Uses -
مجله مراتع، سال هشتم شماره 4 (Autumn 2018)، صص 383 -393Knowledge of the relationships between biotic components of rangeland ecosystem i. e. herbivores and plants is important for range managers. In order to study herbivorse grazing intensity on plant species diversity, an experiment was conductef using fuor grazing treatments in darrehshar rangelands, Ilam province in 2015. Plant species data were taken based on a randomized-systematic sampling method. Numerical values of diversity, richness and evenness indices were calculated using PAST as well as Ecological Methodology softwares. Significant differences were observed between grazing treatments for all diversity indices, except Camargo evenness index (P ≤ 0. 05). The highest values of Simpson and Shannon diversity indices as 0. 916 and 3. 96 respectively were obtained in the ungrazed site and the lowest values of those indices as 0. 87 and 3. 36 were obtained in the heavy grazing treatment. Ungrazed site had 6. 4٪ and 12. 2٪ higher diversity than the heavily grazed site. The highest values of Margalef and Menhinick richness as 4. 66 and 0. 91 were obtaned in the moderately grazed site. The lowest values of those indices as 2. 71 and 0. 598 were occurred in the heavy grazing site. Margalef and Menhinick indices values in the moderately grazed site were 36. 8٪ and 46% higher than those in the heavy grazing treatment, respectively. The highest modified and Smith & Wilson evenness indices with average values of 0. 163 and 0. 272 were obtained in the heavy grazing site and the lowest values with the average of 0. 101 and 0. 178 were in the ungrazed area. This study concludes that heavy grazing intensity can adversely affect plant species diversity in semi-steppe rangelands.Keywords: Diversity indices, Margalef, Biological community
-
گونه های گیاهی مراتع در مکان ها و زمان های مختلف، ارزش غذایی متفاوتی دارند. دانستن چگونگی تغییرات ارزش غذایی گیاهان مرتعی با مرحله فنولوژیکی در هر منطقه مشخص، می تواند مرتعداران را در انتخاب زمان مناسب برای چرا و تنظیم تعداد دام در مرتع کمک نماید. هدف این مطالعه، بررسی کیفیت علوفه سه گونه از گندمیان یعنی Agropyron elongatum، Hordeum glaucum و Avena fatua در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در مراتع آسلمه کلاته چنار، شهرستان درگز، استان خراسان رضوی بود. نمونه برداری برای هر گونه در هر مرحله فنولوژیکی به تعداد 30 عدد انجام شد که هر نمونه متشکل از 5 پایه گیاهی بود. نمونه ها طبق روش استاندارد برای ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، خاکستر، دیواره عاری از همی سلولز، ماده خشک قابل هضم، انرژی قابل هضم و انرژی متابولیسمی تجزیه شیمیایی شدند. جهت بررسی اثر گونه بر کیفیت علوفه، از آنالیز واریانس یک طرفه و برای بررسی اثر مرحله فنولوژی و اثر متقابل گونه و مرحله فنولوژی بر کیفیت علوفه از آزمون اندازه گیری مکرر (Repeated measures) استفاده شد. اثر مرحله فنولوژی بر کیفیت علوفه هر سه گونه معنی دار بود (05/0کلید واژگان: کیفیت علوفه, فنولوژی, Agropyron elongatum, Hordeum glaucum, Avena fatua, مرتع ییلاقیاین مطالعه با هدف تاثیر لگد کوبی دام بر خاک در مراتع شهرستان دره شهر در قالب طرح کامل تصادفی صورت گرفت. تیمارهای تحقیق شامل خاک لگد کوبی شده توسط دام و خاک فاقد آثار دام (شاهد) در سه تکرار بود. با توجه به این تحقیق میزان جوانه زنی موجود در بانک بذر خاک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که چرا و لگدکوبیدام اثر مستقیم بر جوانه زنی بذور مدفون شده در بانک بذر خاک در هر دو عمق 5-0 سانتیمتر و همچنین 10-5 سانتیمتر خاک دارد. بطوریکه مقدار شاخص های تنوع و غنای گونه ای در خاک فاقد آثار دام بیشتر از خاک لگد کوبی شده توسط دام می باشد. نتایج تجزیه واری انسنشانداد مقدار شاخص های غنای مارگالفومنهینگ و همچنین شاخص های تنوع شانون- وینروسیمپسون تفاوت معنی داری وجود دارد (05>P). مقدار شاخصهای غنای مارگالفومنهینگ به ترتیب 6/29 درصدو 62/8 درصد و مقدار شاخص های تنوع سیمپسون و شانون- و ینر به ترتیب 66/51 درصدو 27/25 درصد در خاک فاقد آثار دام بیشتر از خاک لگدکوبی شده بود. درک این تغییرات می تواند راهنمای مناسبی در تفسیر تغییرات پوشش گیاهی مرتع و چگونگی مدیریت آن در آینده باشد.کلید واژگان: بانک بذر, جوانه زنی, دره شهر, لگدکوبی, مرتعThis study aims at investigating the effect of herd trampling on soil in Darrehshar town pasture in a complete random survey.Regarding to this study the amountcof germination of soil seed bank wil be investigated.Treatment of the study involves trampled soil by herd, and the soil without herds trace on repeated three times.In order to compare the means (averages), . The indices of Simpson and Shannon-Wiener and richness indices were studied and Menhing.The obtained results of the research indicated that grazing livestock stomping had a direct effect on the germination of borried seeds in seed bank soil in both 0-5 cm and 5-10 cm soil depth, so that stamping of Livestock on the amount of indexes of species diversity and richness in the soil free from livestoch sings and effects was more them livestoch stamping. The results of variance analysis showed that there is a significant difference between the values of Margalof enrichmentindices and Manhing, and also between Shanoun- winner variety indices and Simpson ( P .(05>The value of Margalof enrichmentindices and Manhing was 29/6 and 8/62, respectively. And the value of Shanoun- winner variety indices and Simpson was 51/66 and 25/27, respectively, showed that in the soil without herds trace on was greater than trampled soil. Understanding these changes can be an appropriate guideline in interpretation of plantcoverchanges and how to manage it in future.Keywords: seed bank, Germination, Darehshahr, Trampling, Rangelandبه دلیل محدود بودن رویشگاه های گونه قدومه (Alyssum homalocarpum) در اکوسیستم های مرتعی، بررسی جنبه های مختلف رشد این گیاه تحت شرایط مختلف محیطی از جمله تنش های غیرزیستی ضرورت دارد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر تنش خشکی و شوری بر خصوصیات جوانه زنی بذر قدومه در شرایط آزمایشگاهی بود. این آزمایش در پاییز سال 1392 در آزمایشگاه کشت و تکثیر گیاهان مرتعی دانشگاه زابل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار انجام شد. برای ایجاد سطوح مختلف خشکی و شوری به ترتیب از پلی اتیلن گلیکول 6000 و کلرید سدیم استفاده شد. تیمارهای خشکی شامل چهار سطح (صفر، 25/0-، 41/0-، 99/0- مگا پاسکال) و تیمارهای شوری شامل پنج سطح (صفر، 50، 100، 150، 200 میلی مول در لیتر کلرید سدیم) بود. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تیمارهای مختلف تنش خشکی و شوری بر خصوصیات جوانه زنی بذر قدومه تاثیر معنی داری داشت (05/0p<). مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش سطوح شوری و خشکی، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه و طول ریشه چه و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه کاهش یافت (05/0 p<). همچنین، بذور قدومه پتانسیل خشکی تا سطح 25/0- مگا پاسکال را تحمل کردند و بیشترین درصد جوانه زنی را داشتند ولی افزایش سطوح خشکی باعث کاهش درصد و سرعت جوانه زنی شد. با توجه به جوانه زنی بیشتر بذر این گونه در سطوح مختلف خشکی نسبت به شوری چنین استنباط می شود که محلول کلرید سدیم درصد و سرعت جوانه زنی را بیشتر از پلی اتیلن گلیکول کاهش داده است که این نشان دهنده حساسیت بیشتر این گونه نسبت به شوری است.کلید واژگان: تنش خشکی, تنش شوری, جوانه زنی, قدومه, گیاه داروییDue to the limited Alyssum habitats (Alyssum homalocarpum) in rangeland ecosystems, it is necessary to study various aspects of plant growth under different environmental conditions such as abiotic stresses. The aim of this study was to evaluate the effect of salinity and drought on Alyssum seed germination characteristics in laboratory conditions. The experiment was conducted based on completely randomized design with four replications in the fall of 2014 in the culturing and Proliferation laboratory of Zabol University. To create different levels of drought and salinity, polyethylene glycol 6000 and NaCl were used respectively .Drought treatments were included four levels (zero, -0/25, -0/41, -0/99 MPa) and five levels of salinity (zero, 50, 100, 150, 200 mM). Variance analysis results showed that drought and salinity stress significantly affected Alyssum seed germination characteristics (pKeywords: Alyssum, Drought stress, Germination, Medicinal plant, Salinity stressپژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی روش های رگرسیون لجستیک، آنتروپی حداکثر و پرسپترون چندلایه در ارائه مدل پیش بینی پراکنش رویشگاه گونه بادامک (Amygdalus scoparia) در مراتع استان قم انجام گرفت. برای این منظور، بعد از شناسایی رویشگاه های خالص این گونه، نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی- منظم انجام گرفت. برای نمونه برداری از خاک رویشگاه، هشت پروفیل حفر و از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متری نمونه برداری شد. بعد از اندازه گیری خصوصیات خاک و تهیه لایه های مربوط به خصوصیات فیزیوگرافی (شیب، جهت، ارتفاع)، زمین شناسی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، مدلسازی پیش بینی پراکنش انجام گرفت و نقشه پیش بینی رویشگاه گونه مورد مطالعه تهیه شد. در مرحله بعد، میزان تطابق نقشه پیش بینی حاصل و نقشه واقعی رویشگاه بررسی شد. براساس مقادیر ضریب کاپای محاسبه شده، مدل رگرسیون لجستیک توانسته است پراکنش رویشگاه گونه مورد مطالعه را در سطح عالی (ضریب کاپای 91/0) پیش بینی کند؛ این در حالی است که نقشه پیش بینی حاصل از روش پرسپترون چندلایه و آنتروپی حداکثر دارای تطابق خیلی خوب (به ترتیب ضریب کاپای 85/0 و 8/0) با نقشه واقعی بود. این نتایج نشان می دهد که روش رگرسیون لجستیک در برآورد دامنه پراکنش رویشگاه این گونه در مقایسه با دو روش دیگر، از دقت بیشتری برخوردار است. براساس مدل رگرسیون لجستیک، نوع سازند زمین شناسی (سازند آذرین) و مقدار سنگریزه عمق اول خاک، موثرترین عوامل در حضور این گونه در رویشگاه مورد مطالعه اند. این نتایج گویای آن است که در انتخاب روش بهینه مدلسازی، علاوه بر قابلیت های هر روش، باید به دامنه آشیان بوم شناختی گونه های مورد مطالعه نیز توجه ویژه شود.کلید واژگان: بادامک, پیش بینی پراکنش, پرسپترون چند لایه, رگرسیون لوجستیک, روش یادگیری ماشینی, مراتع استان قlThis study aims at comparing the performance of logistic regression, maximum entropy, and multilayer perceptron techniques in preparing the predictive habitat distribution map of Amygdalus scoparia in rangelands of Qom province. For this purpose, vegetation sampling was done using random systematic methods after identifying pure habitats of this species. For soil sampling, eight profiles were excavated and two samples were taken from 0-30 and 30-80 cm depth. After analyzing the soil characteristics in the laboratory and generating the layers of physiographic characteristics (slope, aspect, and elevation), geology and physical and chemical characteristic of soil, predictive habitat distribution modeling was performed. Then the accuracy of generated map was evaluated by kappa. Based on the calculated kappa coefficient, logistic regression model was able to predict the habitat distribution of studied species at the excellent level (kappa= 0.91). Meanwhile, predictive maps derived from maximum entropy and multi-layer perceptron had very good aggrement with actual map (kappa 0.85 and 0.8, respectively). These results indicate that the logistic regression model is more accurate than other methods for predicting the distribution of this species due to specific circumstances. Based on logistic regression model, geological formation (Igneous formations) and soil gravel amount are the most influential factors effecting the the presence of this species in this habitat. These results indicate that in order to select the optimal modeling approach, it should be given special attention to the ecological niche of the species studied in addition to the capabilities of each method.Keywords: Amygdalus scoparia, Predictive distribution, Multi, layer perceptron, Logistic regression, Machine learning method, Rangelands of Qomتحقیق حاضر جهت مطالعه تاثیر عملیات اصلاحی اجرا شده بر سلامت مرتع در مراتع جیرفت اجرا گردید. در این تحقیق از مدل آنالیز عملکرد چشم انداز (LFA) برای ارزیابی سلامت مرتع استفاده شد. بدین منظور سه سایت مرتعی شامل مرتع قرق شده (مرتع جبالبارز)، مرتع تحت مدیریت چرا به همراه عملیات کنتورفارو و مرتع تحت مدیریت چرا به همراه عملیات هلالی آبگیر (مراتع عنبرآباد) انتخاب شد. نمونه برداری به روش تصادفی-سیستماتیک با استفاده از ترانسکت های 50 و 100متری انجام و در هر ترانسکت قطعات (پوشش گیاهی) و میان قطعات (فاصله بین دو قطعه) مشخص شدند. سپس طول و عرض قطعات و فاصله بین آنها در هر ترانسکت ثبت و پس از تعیین موارد فوق، 5 تکرار از هر قطعه و میان قطعه به صورت تصادفی انتخاب و 11 فاکتور مربوط به خصوصیات سطح خاک بر روی آنها اندازه گیری شد. در سه سایت و مناطق شاهد آنها سه شاخص نفوذپذیری، پایداری و چرخه عناصر غذایی با جمع امتیازات مربوطه با استفاده از نرم افزارLFA محاسبه و به صورت درصد بیان گردید. نتایج نشان داد که در فعالیت های مدیریتی اعمال شده، شاخص ها و ویژگی های عملکردی مرتع تغییر یافته اند به طوری که عملیات قرق باعث بهبود مرتع شد. همچنین مقایسه منطقه هلالی آبگیر، کنتورفارو و شاهد نشان داد که در این سایت ها، شاخص های سلامت مرتع در قطعات اکولوژیکی عملیات اصلاحی دارای میانگین مقادیر بیشتری نسبت به قطعات اکولوژیکی شاهد است. نتایج آزمون دانکن نشان داد که بین سه شاخص عملکردی در عملیات اصلاحی قرق، هلالی آبگیر و کنتورفارو با مناطق شاهد نیز اختلاف معنی داری وجود دارد. به طوری که عملیات اصلاحی قرق، احداث هلالی آبگیر و کنتورفارو باعث بهبود ویژگی های عملکردی مرتع شدند.کلید واژگان: شاخص های عملکردی, عملیات اصلاحی, مراتع جیرفت, ویژگی های سطح خاک, تحلیل عملکرد چشم اندازThis research was aimed to investigate the effects of restoration practices on rangeland health in Jiroft. The study was conducted using landscape function analysis (LFA). Three study sites including exclosure (Jebalbarz), contour furrow, and crescent pond in rangelands under grazing management (Anbarabad) were selected. Sampling was performed in a random-systematic manner using transects of 50 m and 100 m length, and patches and inter-patches were identified on each transect. Then, the length and width of the patches and distance between them were measured. Five replicates of each patches and inter-patches were selected and 11 soil factors were assessed. In the three study sites and control groups, functional indexes including infiltration, stability, and nutrient cycling were calculated through sum of scores using LFA software and changed to percent values. According to the results, the management activities applied could change the rangeland functional indicators and characteristics, so that range condition improved by exclosure. In addition, the average values recorded for the rangeland health indicators in ecological patches of restoration practices were higher as compared with control group. Duncan test results showed that there were significant differences for three functional indicators among all treatments, so that restoration practices could improve the rangeland function.Keywords: Functional indexes, Restoration Practices, Jiroft rangeland, Soil surface properties, Landscape function analysisمجله مراتع، سال ششم شماره 2 (Spring 2016)، صص 122 -134Water harvesting is the collection of runoff for productivity purposes, instead of runoff being left to cause erosion. In arid and semi-arid drought-prone areas, micro-catchments are widely used as a water harvesting method to improve rangeland condition. The aim of present study was to investigate the effects of micro-catchment on ecological indices of rangeland health in Ghick-Sheikhha, Jiroft, Iran using LFA (Landscape Function Analysis) method. A free micro-catchment area (as control) was selected to compare the effects of micro-catchment on the soil and vegetation cover. In this method 11 soil parameters were assessed (transects of 100m length) to recognize three functional properties, including stability, infiltration and nutrient cycling. Statistical data analyses were done using analysis of landscape function and paird t test to compare the performance indicators in the control and micro-catchment. To determine best factors affecting the health of the range, multivariate regression model was used. The results showed that in the micro-catchment treatment, the length of patches were more than that in the control area. Significant differences were observed between the areas in terms of three indices (p≤0.05). Regression models suggested that the parameters of soil sedimentation, soil resistance to humidity, soil surface roughness and canopy cover in the micro-catchment area and soil surface roughness, litter cover and surface resist to disturb in the control area had respectively, the higher impact on rangeland health indices. Generally, the present study suggested the effectiveness of micro-catchment compared to the control area.Keywords: Micro, catchment, Soil surface properties, Ecological indices, Jiroft Rangelands
برای شناخت تغییرات رخ داده در اجزای زنده و غیرزنده اکوسیستم مرتع در اثر عوامل طبیعی و انسانی، ارزیابی به هنگام وضعیت اکولوژیکی و سلامت مرتع ضرورت دارد. هدف این مطالعه، ارزیابی وضعیت (سلامت) بخشی از مراتع اطراف شهرستان گرمی استان اردبیل، با روش چهار عاملی، شش عاملی و شاخص های اکولوژیک سلامت مرتع و انتخاب روش مناسب از طریق تحلیل میزان صحت و دقت روش ها بود. برای انجام مطالعه، سه مرتع قرق شده و در کنار هر یک از آنها، یک مرتع تحت چرای دام انتخاب شدند. برخی از ویژگی های پوشش گیاهی مانند درصد تاج پوشش و ویژگی های سطح خاک مانند درصد خاک لخت بر روی ترانسکت 50 متری و کوادرات 5/1×1 متر اندازه گیری شدند. در روش شاخص های اکولوژیک سلامت، ابتدا توان رویشگاه در مراتع قرق شده (منطقه مرجع) بررسی، سپس درجه انحراف هر شاخص در مرتع چرا شده نسبت به منطقه مرجع ارزیابی شد. نتایج نشان داد که در هر دو روش شش عاملی و چهار عاملی، طبقه نهایی وضعیت در مراتع قرق شده «خوب» و در مراتع تحت چرای دام «ضعیف» می باشد. در روش شاخص های اکولوژیک سلامت مرتع، در دو مرتع چرا شده، درجه انحراف اغلب شاخص ها از منطقه مرجع متوسط تا شدید بود که سلامت نهایی این دو مرتع «ناسالم» ارزیابی شد. در مرتع سوم، میزان انحراف شاخص ها از منطقه مرجع در حد متوسط بود که سلامت نهایی آن «در خطر» ارزیابی شد. صحت و دقت روش چهار عاملی بیشتر از روش شش عاملی بود. بنابراین، روش چهار عاملی برای تعیین وضعیت مراتع نیمه استپی منطقه مناسب تر بود. اگر هدف از تعیین سلامت مرتع، تصمیم گیری برای امور حساس و مهم در خصوص مراتع منطقه باشد و منطقه مرجع در دسترس باشد، استفاده از روش شاخص های اکولوژیک سلامت مرتع توصیه می گردد، زیرا دانستن وضعیت اکولوژیکی مرتع پیش از اجرای عملیات مدیریتی، می تواند در شناخت فرآیندها و شاخص های سلامت که بیشتر به ترمیم و بازسازی نیاز دارند، کمک نماید.
کلید واژگان: سلامت مرتع, روش شش عاملی, روش چهار عاملی, شاخص های اکولوژیکPunctual assessment of rangeland health is essential for detection of occurred alterations in biotic and abiotic components of rangeland ecosystems. This study aimed to assess rangeland condition in Gremi, Ardabil Province, northern Iran in three methods, i.e., four-factor, six-factor and rangeland health indicators; also it was aimed to designate the best method by analyzing the accuracy and precision of methods. Three exclosures (reference sites) and three range sites under continuous grazing (evaluation sites) adjacent to them were selected. Some attributes of vegetation and soil e.g. canopy cover, bare soil and liter percent were measured on transect lines (50 m) and quadrats (1×1.5m). In rangeland health indicators method, indicators of reference site were firstly evaluated and then the departure degree of evaluation site (grazed rangeland) from reference site was scored. The health of all exclosures and grazed rangelands were categorized ‘good’ and ‘poor’, respectively, by both four-factor and six-factor methods. Departure degree of most indicators from reference site was moderate to extreme in evaluation sites 1 and 2. These sites were marked ‘unhealthy’. The departure degree of evaluation site 3 from reference site was moderate, then, this site was marked ‘at risk’. Accuracy and precision level of four-factor method was greater than those in six-factor method. Consequently, four-factor method was found as appropriate method for assessment of rangeland condition (health) in Gremi. In the case that the aim of rangeland health assessment is to make decision about important issues of management and the reference site is available, we recommend the use of rangeland health indicators method.
Keywords: Rangeland health, Four-factor method, Six-factor method, Ecological indicatorحضور و تردد زیاد دام های اهلی و چرای مفرط از گونه های علوفه ای همراه در رویشگاه های گون مولد صمغ کتیرا، می تواند سبب کاهش پتانسیل تولیدی کتیرا در گون ها شود. هدف این مطالعه، تعیین اثر شدت های مختلف چرای دام بر تولید صمغ کتیرا در رویشگاه های گون سفید پنبه ای (Astragalus gossypinus) در گون زارهای شهرستان گلپایگان، استان اصفهان بود. مقدار تولید صمغ کتیرا در هر بوته گون و متغیرهای رو-زمینی بوته های متناظر شامل ارتفاع از سطح خاک، قطر تاج پوشش و درصد تاج پوشش به روش نمونه برداری تصادفی- سیستماتیک بر روی مجموع ترانسکت ها در سه تیمار چرای سبک، چرای متوسط و چرای سنگین در تابستان 1392 اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تجزیه واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل و میانگین های دارای تفاوت معنی دار، با آزمون توکی در سطح اطمینان 95 درصد تفکیک شدند. مقدار تولید صمغ کتیرا در گون زار تحت شدت چرای سنگین با گون زار تحت شدت چرای متوسط تفاوت معنی دار داشت (P < 0.05). مقدار تولید صمغ کتیرا در گون زار تحت شدت چرای سنگین 75/ 54 درصد کم تر از مقدار تولید صمغ کتیرا در گون زار تحت شدت چرای متوسط بود. تولید صمغ کتیرا در گون زار تحت شدت چرای سنگین 18/ 60 درصد کم تر از تولید صمغ کتیرا در شدت چرای سبک بود (P > 0.05). نهایتا، تولید صمغ کتیرا در گون زار تحت شدت چرای متوسط با گون زار تحت شدت چرای سبک تفاوت معنی دار نداشت (P < 0.05). شدت چرای دام بر متغیرهای روزمینی گون شامل ارتفاع، قطر تاج پوشش و درصد تاج پوشش تاثیر معنی داری داشت (P > 0.05). کم ترین مقدار متغیرهای مذکور در رویشگاه تحت شدت چرای سنگین و بیش ترین مقدار آن ها در رویشگاه تحت شدت چرای سبک بود. در ضریب همبستگی (r) بین قطر و ارتفاع هر بوته با مقدار تولید صمغ کتیرا در بوته های متناظر به ترتیب 33/ 0 و 21/ 0 بود (P > 0.05). به علاوه، درصد تاج پوشش هر بوته با مقدار تولید صمغ کتیرا رابطه معنی داری داشت (r = 0.45; P < 0.05). حضور و چرای دام در رویشگاه های گون با تغییر ویژگی های ظاهری بوته ها، به-ویژه در شدت چرای سنگین، بر تولید صمغ کتیرا در گون سفید پنبه ای اثر منفی می گذارد.
کلید واژگان: شدت چرا, صمغ کتیرا, گون سفید پنبه ای, متغیرهای روزمینی گون, مراتع گلپایگانEffect of livestock grazing on the yield of gum tragacanth in Astragalus gossypinus Fischer habitatsLivestock grazing and trampling on Astragalus sp habitats can negatively affect gum production potential in these natural habitats. This study aims to evaluate the effect of livestock grazing intensity on gum tragacanth yield in Astragalus gossypinus habitats of Golpayegan, Esfahan province, central Iran. Quantity of discharged tragacanth in each individual plant and above-ground attributes including height from soil surface, canopy diameter and canopy size of corresponding plants were measured using randomized-systematic sampling procedure on all transects in three grazing intensities, i.e., low, moderate and heavy in 2014. Data were analyzed with One-way Analysis of Variance and the means with significant difference were separated with Duncan test. Tragacanth production in habitats with heavy grazing intensity was differed from that in habitats grazed moderately by animals. The quantity of tragacanth secretion in habitats of A. gossypinus with heavy grazing intensity was 54.75% lower than that in the habitats grazed moderately (P < 0.05). Tragacanth yield in heavily grazed habitats was 60.18% lower than that in the habitats with low grazing intensity (P < 0.05). However, gum production in habitats with moderate and low grazing intensities was generally similar (P > 0.05). Correlation coefficient (r) between individual plant height from the soil surface and canopy diameter with the quantity of tragacanth were 0.21 and 0.33, respectively (P < 0.05). In addition, there was a positive significant relationship between canopy size and the quantity of gum in A. gossypinus habitats (r = 0.45; P < 0.05). Livestock grazing affects gum yield in A. gossypinus through changing of above-ground attributes of individual plant particularly in heavily grazed sites.Keywords: above, ground attributes of A. gossypinus, grazing intensity, gum tragacanth, Rangelands of Golpayeganهدف این مطالعه کمی سازی واکنش ریشه گونه Brachiaria decumbens به چرای گاو در چراگاه استوایی در کشور مالزی بود. تیمارها عبارت بود از: چرای تناوبی با شدت متوسط (7/2 واحد دامی در هکتار) در بلندمدت (33 سال) و عدم چرا. نمونه های ریشه همراه با خاک تا عمق 30 سانتی متر برداشت شد. خصوصیات مورفولوژیک ریشه یعنی طول، قطر، سطح، و حجم آن با استفاده از دستگاه WinRhizo Root Scanner اندازه گیری شد. چگونگی توزیع ریشه در واحد حجم خاک با استفاده از روابط مربوطه محاسبه شد. داده ها با روش تجزیه واریانس، اندازه گیری های مکرر، و آزمون t تجزیه و تحلیل شد. اثر چرا در طول ریشه و توزیع آن در خاک و متوسط قطر ریشه معنی دار نبود) 05/0(P >. قطر ریشه در عمق میانی (10-20) و زیرین (20-30 سانتی متر) خاک در منطقه چراشده به ترتیب 50 درصد و 72 درصد بیش از مقادیر آن در سایت چرانشده بود)05/0(P <. حجم و مساحت سطح ریشه و چگونگی توزیع آن ها در واحد حجم خاک در هر دو منطقه چرا و عدم چرا یکسان بود) 05/0(P >. چرا، عمق خاک، و اثر متقابل آن ها تاثیر معنی داری در وزن ریشه و تراکم وزن ریشه در واحد حجم خاک داشت)05/0(P <. در هر سه عمق خاک، وزن ریشه در سایت چراشده بیش از مقدار آن در سایت چرانشده بود)05/0(P <. چرای تناوبی با شدت متوسط در بلندمدت تاثیر منفی در خصوصیات مورفولوژیک ریشه Brachiaria decumbens و نحوه توزیع آن ها در واحد حجم خاک نداشته است.
کلید واژگان: چراگاه استوایی, حجم ریشه, سطح ریشه, طول ریشه, قطر ریشه, وزن ریشهRoot morphological and distribution responses of signal grass (Brachiaria decumbens) to long-term cattle grazing were examined in a tropical pasture in Malaysia. The treatments were no grazing by cattle and grazing at a moderate stocking density (2. 7 animal unit/ha) under rotational grazing for 33 years. The method consists of taking soil core using a soil corer to a depth of 30 cm and extracting roots from cores by hand-washing and subsequent measuring of root morphological characteristics including length، surface area، average diameter and volume using WinRhizo Root Scanner. Root length density، mass density، surface area density، and volume density were calculated as indicators of root distribution pattern in the soil volume. Data were analyzed using repeated measure analysis of variance and independent t-test. Root diameter، length and length density were affected neither by grazing treatment nor the interaction between them (P > 0. 05). Root diameters in the middle (10–20 cm) and lower (20–30 cm) soil layers of grazed site were 50% and 72% greater than that in the ungrazed site. Root volume، surface area and their densities were not affected (P > 0. 05) by grazing and the interaction between grazing and soil depth. Mean root mass and mass density were affected (P < 0. 05) by moderate grazing and soil depth، and the interaction between them. Mean root mass in all soil depths in grazed site was greater than that in the ungrazed site. Long-term rotational moderate grazing has no negative impact on root variables of signal grass in tropical pasture.Keywords: root diameter, root length, root mass, root surface area, root volume, tropical pastureThis study investigates the impact of cattle grazing intensity at long-term (LT, 2.7 AU/ha/y for 33 years) and short-term heavy (ST, 5 AU/ha/y for 2 years) on the heavy metal concentrations in soils of tropical pastures, Malaysia. Soil samples were collected at randomly selected points at 0-10 and 10-20 cm depth in both grazed and ungrazed treatments. The concentration of heavy metals (Cd, Fe, Mn, Cu, Cr, Pb, and Zn) was measured by inductively coupled plasma (ICP) spectrophotometry. The heavy metal concentrations in the soil were not affected by ST grazing intensity. The concentrations of Fe, Mn and Zn were significantly affected (P £ 0.05) by LT grazing intensity. The concentrations of Fe, Mn, Cu and Zn in LT grazed pasture soil were 127.9, 194.8, 54.8 and 39900% higher, respectively, than ungrazed pasture. Soil Fe, Mn and Zn concentrations were significantly higher (P < 0.05) in surface (0-10 cm) than subsurface (10-20 cm) soils. Results suggest that the excreta of grazing cattle can be an important source of heavy metals in intensively managed pastures in the long-term. However, metal concentrations were maintained below the maximum standard limits and were not high enough to be dangerous from the toxicological point of view.Keywords: Grazing intensity, Heavy metals, Malaysia, Topical pasture
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.