به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محسن مقدمی

  • ابراهیم فتحی، علیرضا پویا، محسن مقدمی*
    در عصر حاضر، بهره گیری از رادیو، تلویزیون، ماهواره و شبکه های اجتماعی به عنوان رسانه های ارتباطی سریع و در دسترس، ضرورتی اجتماعی و بخشی جدایی ناپذیر از زندگی شده است. از سویی در جهان امروز، رسانه ها به ابزارهایی برای نشر اندیشه و ایدئولوژی های گوناگون در سراسر جهان تبدیل شده اند و همین نفوذ رسانه ها، پیامدهای شایان توجهی در جنبه های گوناگون زندگی انسان ها، از جمله نگرش آنها داشته است. این مقاله درصدد بررسی رابطه بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با نگرش به جامعه در بین دانشجویان شهر قم است. جامعه نمونه تحقیق 638 نفر انتخاب شد و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده توزیع و جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با نگرش به جامعه در بین دانشجویان 381/0 r = رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین رابطه بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی با نگرش به جامعه با متغیرهای کنترلی جنسیت، وضعیت تاهل، وضعیت شغلی، مثبت و معنادار است. همچنین بین این متغیر با ابعاد نگرش مانند عاطفی، شناختی و رفتاری رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: وسایل ارتباط جمعی, نگرش, جامعه ایران
    Ebrahim Fathi, Alireza Pooya, Mohsen Moqadami *
    In the present day, the use of radio, television, satellite and social networks as fast and accessible communication media, has become a social necessity and an integral part of the life. On the other hand, in the world today, the media have become tools for the dissemination of ideas and ideologies around the world, and this media influence has had significant implications for many aspects of human life, including their attitude. This article attempts to investigate the relationship between the use of mass media and attitudes toward the society among the university students in Qom. A sample of 638 people was selected and the questionnaire was distributed and collected randomly. Pearson correlation coefficient and multiple regression were used to analyze the data. Findings show that there is a positive and significant relationship between the amount of utilization of mass media and the attitude toward society among students (r = 0.381). Also, there is a positive and significant relationship between the mass media usage and the attitude towards society with control variables of gender, marital status, and employment status. Also, there is a relationship between this variable and the dimensions of the attitude such as emotional, cognitive and behavioral.
    Keywords: mass media, attitude, Iranian society
  • میترا امینی، راضیه کاظم پور، محسن مقدمی، فرهاد لطفی، الهه ابوالفتحی
    مقدمه
    استدلال بالینی نقشی اساسی در توانایی تشخیص و تدبیر پزشکان دارد. در این تحقیق به استفاده از یک ابزار ارزشیابی جدید (آزمون نکات کلیدی) در زمینه حل مسائل کلینیکی پرداخته شده است. مهمترین هدف این تحقیق مقایسه آزمون نکات کلیدی با آزمون های چهار جوابی متداول در بخش داخلی دانشکده پزشکی شیراز بود.
    روش کار
    تمامی دانشجویان سال آخر پزشکی در بخش داخلی دانشکده پزشکی شیراز (تعداد 100 نفر) در این تحقیق شبه تجربی شرکت کردند. پس از برگزاری آزمون چهار گزینه ای، آزمون نکات کلیدی جهت آنان برگزار گردید. همبستگی آزمون نکات کلیدی با آزمون چهارگزینه ای محاسبه شد. پایایی آزمون نکات کلیدی با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب دشواری سوالات با روش ویتنی و سابرز تعیین شد و ضریب همبستگی هر سوال با کل آزمون به عنوان شاخص ضریب تمیز، مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    در آزمون نکات کلیدی، حداقل نمره دانشجویان 7/23، حداکثر 2/41 و میانگین نمرات آنان برابر با 9/30 شد. پایایی آزمون نکات کلیدی برابر 68/0، ضریب دشواری سوالات بین 8/0–3/0 و ضریب همبستگی هر سوال با کل آزمون بین 54/0-16/0 شد. ضریب همبستگی بین آزمون نکات کلیدی و آزمون چهار گزینه ای، 25/0 (05/0P<) بدست آمد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد سنجش مقوله استدلال بالینی توسط آزمون چهارجوابی امکان پذیر نبوده و استفاده از روش ابزار ارزشیابی جدید در حیطه بالینی از جمله ازمون نکات کلیدی توصیه می شود.
    کلید واژگان: بخش داخلی, دانشجویان پزشکی, شیراز
    M. Amini, M. Moghadam, F. Lotfi, R. Kazempour, E. Abdolfathi
    Introduction
    Clinical reasoning skills play a major role in the ability of doctors to make diagnosis and reach treatment decisions. This study is a report of use an innovative assessment tool: key feature exam, in problem solving domain. The main purpose of this study was to compare key feature results with routine multiple choice questions in internal medicine department.
    Methods
    Final year internal medicine students (n=100) of Shiraz medical school participated in this study. They implemented in multiple choice questions exam; then participated in key feature exam. Reliability, item’s difficulty level and item’s total correlation as discriminative index, about key feature exam have been considered.
    Results
    The maximum, minimum and mean scores of the students in key feature exam were 23.7, 41.2 and 30.91, respectively. The reliability of key feature exam was 0.68 (chronbach’s alpha). The item’s difficulty level scores were between 0.3-0.8 in all key feature questions and item’s total correlation was 0.16-0.54. Correlation between key feature exam and multiple choice questions exam was 0.25 (P<0.05).
    Conclusion
    The results of the present study suggest that key feature examination may be a better method for evaluating clinical reasoning skills of medical students
    Keywords: Internal Medicine Department – Medical Students_Shiraz
  • علیرضا میراحمدی زاده، فاطمه رضایی، عبدالرسول همتی، شهلا اسدافروز، بهروز شریفی، صمد محمدی، محسن مقدمی
    زمینه
    اصلاح و ارایه خدمات مراقبت اولیه بهداشتی در دو دهه گذشته توانسته است تاثیر شگرفی بر شاخص های سلامت، به خصوص در جوامع روستایی، داشته باشد. نشانگر میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال همیشه مورد توجه سیاست گزاران بخش سلامت بوده و به عنوان یک نشانگر مهم بهداشتی در نظر گرفته شده است. این مطالعه به بررسی روند 20 ساله این نشانگر و ارتباط آن با برخی از نشانگرهای موثر بر سلامت از سال 1369 تا 1388 در جوامع روستایی استان فارس می پردازد.
    روش کار
    در این مطالعه سری های زمانی، با استفاده از داده های اکولوژیک گرفته شده از زیج حیاتی و با استفاده از مدل رگرسیونی، ابتدا تغییرات زمانی و سپس اثر برخی از نشانگرهای موثر بر سلامت بر میزان مرگ ومیر کودکان زیر یک سال بررسی شد. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال در این دوره 20 ساله روند نزولی داشته است. این میزان از 31.5 در 1000 در سال 1369 به 16.19 در سال 1388 کاهش یافته است. (p<0.001) متغیرهای پیشگویی کننده شامل روند 20 ساله سرانه تولید ناخالص داخلی، درصد باسوادی زنان بالای 15 سال و درصد زایمان در بیمارستان ارتباط معنی داری با روند میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال داشت. (p<0.05)
    نتیجه گیری
    کاهش 50 درصدی میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال و بهبود سایر شاخص های سلامت و بهداشت حاکی از تاثیر نظام مراقبت های اولیهی بهداشتی بوده و با ادغام برنامه های جدید و اصلاح نظام مراقبت های اولیهی بهداشتی می توان نسبت به بهبودی بیشتر این شاخص ها دست یافت.
    کلید واژگان: میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال, روند, فارس, ایران
    Alireza Mirahmadizadeh, Fatemeh Rezaee, Abdolrasul Hemmati, Shahla Asadafrooz, Behrooz Sharifi, Samad Mohammadi, Mohsen Moghadami
    Background
    Reforming and providing primary health care services in the past two decades had a wonderful impact on health indicators, particularly in rural communities. Infant Mortality Rate (IMR)always regarded as an important indicator of health system. This study conducted to show the twenty-year IMR trend and its relationship with some of socio-economic indicators in Fars province, south of Iran, during 1990 -2009.
    Methods
    In this time-series study, using ecological data from vital horoscope and also regression model, we showed trend of IMR and also affecting some health and non-health indicators on twenty-year IMR trend. P value under 0.05 was considered as significant level.
    Results
    During this 20-years period, IMR had a downward trend from 31.5 to 16.2 in 1000 live births (p<0.001). There is a significant relation (p<0.05) exist between IMR and predictive variables such as Gross Domestic Product (GDP), literacy of women above 15 and rate of deliveries in hospital, and IMR.
    Conclusion
    Decreasing and improving IMR during the past twodecades period showed that the government health policy and investment had achieved a successful result. However, with promotion and renewing primary health cares, we can improve IMR and other health indicators than before.
    Keywords: Infant Mortality Rate, Trend, Fars, Iran
  • علیرضا میراحمدی زاده، پروین زارع، فریبا مرادی، مهراب صیادی، الهام حسامی، محسن مقدمی
    مقدمه و هدف
    علاوه بر اهمیت تغذیه انحصاری با شیر مادر در شش ماه اول زندگی، قطع به هنگام آن نیز دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف تعیین الگوی قطع تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل موثر بر آن در استان فارس اجراشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی همگروهی تاریخی، پرونده 751 کودک بین شش تا دوازده ماه (شهری و روستایی) به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب و علاوه بر داده های موجود در پرونده، دیگر داده ها موردنیاز از طریق انجام مصاحبه جمع آوری شد. علاوه بر آمار توصیفی، با استفاده از آزمون های آماری و تحلیل بقا، تاثیر برخی از متغیرهای جمعیت شناختی و متغیرهای مرتبط با زایمان بر زمان قطع تغذیه انحصاری بررسی شد.
    یافته ها
    میانگین زمان قطع شیردهی انحصاری 68/1±64/4 ماه بود و 4/78 درصد از کودکان تا سن چهار ماهگی و 7/50 درصد تا سن شش ماهگی از شیر مادر به صورت انحصاری استفاده می کردند. متغیرهایی نظیر قومیت، تحصیلات و شغل والدین، جنس و رتبه تولد کودک و روش و محل زایمان، در مدت زمان تغذیه انحصاری با شیر مادر، تاثیری نداشت، (05/0 P>).
    نتیجه گیری
    مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در جمعیت مورد بررسی، بیش از بسیاری از مطالعات دیگر بوده، نبود تاثیر متغیرهای دموگرافیک، فرهنگی و همچنین متغیرهای مرتبط با زایمان بر مدت زمان تغذیه انحصاری با شیر مادر، نشانگر وجود آموزش قابل قبول است؛ برای ارتقای این شاخص ها، علاوه بر افزایش پوشش خدمات مراقبتی و آموزشی، راه اندازی مراکز مشاوره نیز ضروری است.
    کلید واژگان: تغذیه انحصاری, شیر مادر, فارس
    Alireza Mirahmadizadeh, Parvin Zare, Fariba Moradi, Mehrab Sayadi, Elham Hesami, Mohsen Moghadami
    Background And Objective
    In addition to the importance of exclusive breast-feeding (EBF) in the first six months of life, its weaning is also important. This study aimed to determine the pattern of EBF weaning and its associated determinants in Fars province (southern Iran).
    Materials And Methods
    In this historical cohort study, records of 751 infants 6 to 12 months (urban and rural) were selected as multi-random sampling method. Other necessary data were also collected through questionnaires and interviews. In addition to descriptive statistics using statistical tests and survival analysis, the effect of demographic, cultural and labor-related variables on exclusive EBF weaning was also studied.
    Results
    Averaged time of EBF weaning was 4.64±1.68 months and 78.4% of infants have exclusive EBF for 4 months and 50.7% for 6 months. There were not any association between race, official education, sex and birth rank with time of EBF weaning, (p>0.05). Most children (68.5%) began their supplementary food with porridge.
    Conclusion
    Duration of EBF in this study was more than other studies. Lack of significant association between demographic variables, cultural and labor-related variables with duration of EBF, indicated acceptable public health education and lack of wrong beliefs among parents. To promote breast feeding indices, education of parents and breast feeding clinic establishment are necessary.
    Keywords: Exclusive breast, feeding, Weaning, Fars province
  • فاطمه رضایی، احمد رضازاده، محسن مقدمی، علیرضا میراحمدی زاده، فاطمه رضازاده
    تب خون ریزی دهنده ی کریمه کنگو یک بیماری خون ریزی دهنده ویروسی است. این بیماری جزء بیماری های مشترک بین انسان و دام است و در کسانی که از نظر حرفه ای با دام سر و کار دارند، مانند دامداران و قصابان شایع تر می باشد. تشخیص بیماری از طریق شناسایی آنتی‎بادی اختصاصی ضد CCHFصورت می گیرد. در تابستان سال 1390 تعداد پنج مورد بیماری در روستای فتح آباد در استان فارس رخ داد. محدوده ی سنی بیماران 46-25 بود. هر پنج مورد مرد بودند. از نظر شغلی سه نفر دامدار و دو نفر قصاب بودند. نمونه سرم هر پنج مورد توسط آزمایشگاه رفرنس ملی بیماری های آربوویروسی انستیتو پاستور ایران در تهران مثبت تشخیص داده شد. هیچ یک از موارد بیماری فوت نکردند. با توجه به اینکه بیماری CCHF نادر می باشد، مطالعه حاضر به بررسی علت اپیدمی بیماری و علایم بالینی و آزمایشگاهی بیماران می پردازد.
    کلید واژگان: تب خون ریزی دهنده, کریمه کنگو, اپیدمی, استان فارس
    Fatemeh Rezaei, Ahmad Rezazadeh, Mohsen Moghaddami, Alireza Ahmadizadeh, Fatemeh Rezazadeh
    Crimean-Congo Hemorrhagic Fever (CCHF) is a viral hemorrhagic disease and a zoonosis disease that has been developed in people who deal with animals such as cattle and butchers. The diagnosis of CCHF is performed by detection of human antibodies (IgG and IgM) against CCHF virus. Five Patients with CCHF occurred in Fath Abad’s village (in Fars province) in the summer of 2011. All patients were men and aged 25-46 years old. Three patients were farmer and two other ones were butchers. The samples were sent to the National Reference Laboratory for Arboviruses and Viral Haemorrhagic Fevers (Pasteur Institute of Iran) in Tehran. The result of laboratory test for all patients was positive. None of the patients had died. Since the CCHF is rare, present study was aimed to assess the causes of the disease’s epidemic and clinical and laboratory symptoms stones.
    Keywords: hemorrhagic fever, Crimean, Congo, epidemic, Fars province
  • حسین روزبهانی، پریسا بدیعی، مریم برخوردار، عبدالرضا بدیعی، ابوالحسن فرامرزی، محسن مقدمی*، رضا روزبهانی
    مقدمه

    هدف از انجام مطالعه ی حاضر، تعیین عوامل موثر در بروز عفونت های قارچی مهاجم سینوس در بیماران بستری در بیمارستان های دانشگاهی شیراز بود.

    روش ها

    36 بیمار مشکوک به سینوزیت قارچی مهاجم، که دارای شرایط انجام بیوپسی بافتی بودند، در طول 18 ماه (از اول فروردین 1388 تا پایان شهریور 1389) از بخش های داخلی سه بیمارستان دانشگاهی شیراز در این مطالعه وارد شدند. تمامی نمونه ها هم از جهت یافته های هیستوپاتولوژی ارزیابی شدند و هم کشت و آنتی بیوگرام آن ها مورد بررسی قرار گرفت. همه ی بیماران ضمن انجام سی تی اسکن سینوس از نظر عوامل خطرزا بررسی و به سه سطح قطعی (Proven)، محتمل (Probable) و ممکن (Possible) تقسیم شدند. برای تحلیل آماری داده ها در نرم افزار 14SPSS از آزمون آماری 2χ و جداول توصیفی استفاده شد.

    یافته ها

    در مجموع 35 نفر از بیماران با یکی از بیماری ها یا درمان های ضعیف کننده ایمنی یا با دیابت به طور منفرد یا به طور همراه با دیگر بیماری ها درگیر بودند. تعداد 20 نفر از بیماران، یافته های رادیولوژیک تهاجم بیماری به خارج از سینوس یا نکروز را نشان دادند که 18 نفر در معاینه دارای علایم نکروز، خوردگی استخوان های بینی و کام یا درگیری حدقه چشم و... را نشان دادند. 21 نمونه دارای یافته های هیستوپاتولوژی بودندکه این 21 نفر در گروه Proven قرار داشتند و 16 نمونه کشت حاصل شد: 4 کاندیدا 7 آسپرژیلوس (6 فلاوس و1 فومیگاتوس) و 5 موکورمایکوزیس. از مجموع 16 ارگانیسم رشد یافته تمامی دارای هیستوپاتولوژی مثبت) بودند. از بین 8 بیماری که هیستوپاتولوژی به نفع موکور مایکوز داشتند، 6 نفر به دیابت مبتلا بودند، بنابراین موکورمایکوزیس با دیابت بیشترین ارتباط را دارد (05/0 > P). هیچ یک از داروهای ضد قارچ موجود توان لازم جهت پوشش هر سه دسته ارگانیسم شایع را ندارند.

    نتیجه گیری

    باید شرایطی که زمینه ساز بیماری سینوزیت قارچی مهاجم بوده یا مانع درمان می شود را اصلاح کرد. پیش از بررسی نتایج وقت گیر کشت و آنتی بیوگرام می توان درمان را بر پایه ی هیستوپاتولوژی با اعتماد زیاد آغاز نمود ولی انجام دبریدمان وسیع جراحی بافت آلوده و نکروزه و آغاز داروی ضد قارچ مناسب با شک بیشتر به موکور یا آسپرزیلوس الزامی است. تا کامل شدن داده ها و انجام مطالعات بیشتر، درمان ترکیبی برای عفونت های مهاجم قارچی مجاز نیست.

    کلید واژگان: سینوزیت قارچی, موکورمایکوز, آسپرژیلوس, قارچ مهاجم, ووری کونازل, آمفوتریسین
    Hossein Rouzbahani, Parisa Badiee, Maryam Barkhordar, Abdolreza Rabiee, Abolhassan Faramarzi, Mohsen Moghadami, Reza Rouzbahani
    Background

    This study aimed to determine the causes of invasive fungal sinusitis in patients of Shiraz University hospitals, Iran.

    Methods

    This cross sectional study was conducted during 18 months (from 21 March 2009 till 22 September 2010) in three Shiraz University Medical Hospitals Thirty six patients with sings of invasive fungal sinusitis were enrolled, and tissue samples were investigated for histopathology, culture and antifungal susceptibility test. The laboratory results with host factor and sinus computed tomography scan were evaluated for classification of patients as proven, probable and possible invasive fungal sinusitis.

    Findings

    Thirty five patients have involved with at least one risk factor (immune compromised disease, diabetes mellitus, or use of immune suppressed drugs). Radiological findings of para sinus invasion or necrosis were present in 20 patients. By histopathology, 21 patients was considered as proven, from these 17 samples had positive growth. The culture etiology agents were 4 Candida, 8 Aspergillus, and 5 Mucor. All positive culture samples were “Match”ed with histopathology findings. Significant association were considered for radiologic finding and histopathology and culture (P < 0.05). From 8 patients with mucormycosis histopathology, 6 suffered from diabetes mellitus. None of the antifungal agents were effective on these three types of infections.

    Conclusion

    Imaging procedures can be used for diagnosis of infection in early stage of complication in high risk patients.

  • مهین فرهمند، امیر الماسی حشیانی، جعفر حسن زاده، محسن مقدمی
    سابقه و هدف
    بیماری سرطان در کودکان بسیار نادر می باشد و کم تر از یک درصد از کل سرطان ها را شامل می شود. با این حال یکی از علل اصلی منجر به مرگ در بین کودکان به شمار می رود. هدف این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی انواع سرطان ها در کودکان در استان فارس می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه اپیدمیولوژیک که در آن از داده های ثبت سرطان استان فارس استفاده شده است، توزیع فراوانی سرطان بین سال های 1380 تا 1387 (به مدت 8 سال) در کودکان زیر 19 سال مورد بررسی قرار گرفته و میزان بروز در هر یک میلیون نفر محاسبه شده است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 16 و نرم افزار MS Excel 2007 انجام گرفت.
    یافته ها
    موارد سرطان ثبت شده مربوط به ساکنین استان فارس طی این سال ها 1610 مورد بوده که در این بین سرطان های خون بیش ترین فراوانی را داشته است. 57 درصد موارد در جنس مرد مشاهده شده است و گروه سنی 18-15 سال (7/30 درصد)، در مقایسه با سایر گروه های سنی بیش ترین فراوانی را داشته است. میانگین سن در زمان تشخیص 3/10 سال برآورد شد. کم ترین و بیش ترین میزان بروز استاندارد شده سنی در این دوره 8 ساله، به ترتیب برابر با 64 مورد (سال 1380) و 235 مورد (سال 1385) در هر یک میلیون نفر برآورد شده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه و بر خلاف انتظار ما مشخص شد که میزان بروز سرطان در بین کودکان زیر 19 سال در استان فارس با کشورهای پیش رفته اختلاف زیادی ندارد.
    کلید واژگان: نئوپلاسم, کودکان, ثبت سرطان, اپیدمیولوژی, میزان بروز
    Mahin Farahmand, Amir Almasi-Hashiani, Jafar Hassanzade, Mohsen Moghadami
    Introduction
    Childhood cancers are very rare diseases and accounting for about one percent of all cancers, also it is one of the main causes of death among children. The aim of this paper was to ascertain of childhood cancers epidemiology in Fars province.
    Materials And Methods
    In this epidemiological study that Fars province cancer registry was used, frequency distribution of childhood cancers in less than 19 year old in 2001up to 2008 was evaluated and incidence rates were calculated per 1000,000 people a year. Data were analyzed by running SPSS software, version 16 (SPSS Inc., Chicago, IL) and M.S. Excel version 2007.
    Results
    Out of 1610 registered new cancer cases that were resident of Fars province, blood cell cancers were most common type of cancers. 57 % of cases were male and 15-18 year old age group in comparison to other groups has been the most frequent (30.7%). The mean age of cases at diagnose time was 10.3 years old. Over in eight years period, lowest and highest age standardized incidence rate was 64 (year 2001) and 235 (year 2006) cases per every one million person, respectively.
    Conclusion
    Based on this paper’s results, and despite of our prospect, childhood cancer incidence rate in less than 19 year age in Fars province was similar to developed countries.
  • علیرضا میراحمدی زاده، مجتبی نقشواریان، محسن مقدمی، عبدالرسول همتی، رکسانا پارساپور
    اهداف
    محیط های نظامی به دلیل حضور افراد در معرض خطر، می تواند زمینه ساز بسیاری از بیماری های رفتاری باشد. دوره آموزشی فرصتی مغتنم برای آموزش و افزایش آگاهی این گروه را فراهم می سازد. به همین دلایل، این طرح را با هدف بررسی تاثیر برنامه های آموزش پیشگیری از سو مصرف مواد، از طریق اسلاید و پمفلت، بر آگاهی و نگرش سربازان اجرا گردید.
    مواد و روش ها
    این برنامه آموزشی در 14 مرکز نظامی و انتظامی استان فارس در 2 مرحله به اجرا در آمد. در مرحله اول، نمایندگان معرفی شده از هر پادگان را به عنوان گروه همتا آموزش دیدند و در مرحله دوم، این افراد به سربازان پادگانهای مربوطه آموزش می دادند. ابزار آموزش شامل انواع پمفلت، اسلاید و کتابچه آموزشی بود. ابزار بررسی تاثیر آموزش نیز شامل یک پرسشنامه کتبی بود. برای مقایسه قبل با بعد از آموزش از آزمون t جفتی و برای تاثیر بعضی از متغیرها بر میزان آگاهی و نگرش و تغییرات آنها در اثر آموزش از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی سربازان شرکت کننده 77/3 ± 41/22 سال بود. میانگین سالهای تحصیلی سربازان شرکت کننده مطالعه 5/3 ± 22/11 سال تحصیلی بود. آموزش پیشگیری از اعتیاد به طور معنی داری باعث افزایش آگاهی و بهبود نگرش سربازان شرکت کننده شد. (001/0 P<) از بین سه متغیر سن، سواد و تاهل، فقط متغیر سن ارتباط معنی دار با آگاهی قبل از آموزش داشت. (OR=1.23، 95%CI: 1.065-1.41)
    نتیجه گیری
    برنامه های پیشگیری از اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی در محیط های نظامی لازم بوده و نتایج این مطالعه و سایر مطالعات مشابه نشان می دهد که آموزشهای پیشگیری از اعتیاد در محیط های نظامی نه تنها افزایش آگاهی و بهبود نگرش را به دنبال دارد، بلکه باعث ارتقای عملکرد افراد نیز می شود. اجرای برنامه های آموزشی در مراکز نظامی با بسیاری از مشکلات و محدودیت ها روبرو است، که با وضع قوانین و هماهنگی بین بخشی می توان بر این مشکلات چیره گشت.
    کلید واژگان: سربازان, سوء مصرف مواد, پیشگیری, آگاهی و نگرش, استان فارس
    Mirahmadizadeh A. R. *, Naghshvarian M., Moghaddami M., Hemmati A. R., Parsapour R
    Aims
    Due to the presence of individuals at high risk situations, military environment can dispose many behavioral diseases. Educational period is a valuable opportunity for instructing and enhancing the soldiers’ awareness. This study was conducted to investigate the effectiveness of educational programs of preventing from substance abuse on the soldiers’ awareness and attitude.
    Methods
    This educational program was conducted in 14 military and police force centers in Fars province at two stages. At the first stage, introduced representatives from each camp or garrison were trained as the peer group and at the second stage they trained conscripts of relevant garrisons. Educational materials included a series of pamphlet, slides and booklets. Also, a written questionnaire was used to investigate the effect of training. Paired t-test was used for comparing the pre-training and post-training and logistic regression was used to assess the effect of variables on the amount of awareness and attitude.
    Results
    The mean participants’ education was 11.22±3.5 years. The prevention program of addiction significantly increased the knowledge and improved the attitude of conscripts (p<0.001). Among three variables including age, sex and marital status, only age variable had significant correlation with pre-training knowledge.
    Conclusion
    Addiction prevention programs in military environments not only promote the levels of awareness and knowledge, and improve the attitude, but also enhance individual’ performance.
  • میترا امینی، د کتر محمد مهدی ثاقب، محسن مقدمی، صدیقه شایق
    زمینه و هدف
    پزشکی مبتنی بر شواهد (Evidence Based Medicine، EBM)، عبارت از استفاده دقیق از بهترین شواهد پژوهشی در تصمیم گیری در مورد یک بیمار خاص میباشد که به دلیل اهمیت، در سالهای اخیر توجه زیادی به آن شده است. این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی و استفاده دستیاران بالینی به عنوان یکی از مهمترین گروه های آموزش دهنده و آموزش گیرنده، از پزشکی مبتنی بر شواهد صورت گرفت.
    روش کار
    این بررسی یک مطالعه مقطعی است که نمونه آن 71 نفر از دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1385 بودند.
    داده ها توسط پرسشنامهای که روایی محتوای آن به وسیله صاحبنظران و پایایی ثبات درونی آن در یک مطالعه اولیه مورد تایید قرار گرفت، جمع آوری گردید.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده حاکی از آن است که 9/93 درصد از دستیاران معتقد بودند استفاده از نتایج تحقیقات میتواند سبب بهبود تصمیمگیری روزانه آنان گردد، لیکن 3/80 درصد از آنان آموزش مدونی در زمینه پزشکی مبتنی بر شواهد ندیده بودند. 85 درصد از پاسخ دهندگان به اینترنت دسترسی داشتند، لیکن بیش از 70 درصد از آنان از منابع پزشکی مبتنی بر شواهد بی اطلاع بودند و 9/60 درصد اعلام کردند که در سال گذشته کمتر از 10 بار از مدلاین (Medline) یا سایر موتورهای جستجوی اطلاعات پزشکی جهت بیماران خود استفاده کرده بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی نشان داد که دستیاران تخصصی با وجود نگرش مثبت نسبت به پزشکی مبتنی بر شواهد و دسترسی به اینترنت جهت تصمیمگیری بالینی، عملا از پزشکی مبتنی بر شواهد استفاده نمیکنند و همچنین از سایتهای تخصصی پزشکی مبتنی بر شواهد بی اطلاع هستند. شاید علت این امر این باشد که آموزش مدونی در این زمینه ندیدهاند. به دلیل اهمیت این گروه در تصمیم گیری های بالینی و همچنین آموزش رده های پایینتر، نیاز مبرمی به آموزش جامع و صحیح در خصوص استفاده از پزشکی مبتنی بر شواهد در این گروه وجود دارد.
    کلید واژگان: پزشکی مبتنی بر شواهد, دستیار تخصصی, آگاه
    Mitra Amini, Mohammad Mehdi Sagheb, Mohsen Moghadami, Sedighe Shayegh
    Background and Objective
    Evidence-based medicine (EBM) is defined as the application of the best research evidence in making decisions in the management of the individual patient. EBM, due to its importance, has obtained great consideration in recent years. This study was designed to determine the knowledge of Medical residents in Shiraz School of Medicine about EBM and the application of it by them.
    Methods
    In this cross-sectional study performed in 2006, 71 residents of Shiraz School of Medicine were studied by using a questionnaire. The validity of the questionnaire was approved by getting experts’ opinions and internal consistency reliability was determined in a pilot study.
    Results
    In whole, 93.9% of residents had positive attitudes toward EBM, but 80.3% of them reported that they had not passed any formal education in this field. From all participants, 85% have access to internet but more than 70% of them were not aware of EBM resources and 60.9% of them mentioned that for the management of their patients during the previous year they had used Medline or other search engines less than 10 times.
    Conclusion
    According to the obtained results, in spite of positive attitude toward EBM and internet access, residents have not yet integrated the use of EBM with their professional practice widely, and also they are not familiar with specific EBM Sites. This may be due to the lack of education in the field of EBM. Because of the important role of Medical residents in making clinical decisions and also their role in training Medical students, inclusion of EBM training courses in their educational program is highly necessary.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال