محمد امین قانعی راد
-
این مقاله با هدف آسیب شناسی فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه های ایران با تحلیل مطالعات صورت گرفته در داخل کشور انجام شده است. این پژوهش کیفی و با روش تحلیل محتوا انجام شده است جامعه آماری این پژوهش کلیه مقاله های تدوین شده در خصوص فرهنگ دانشگاهی بود بدین منظور کلیه مقاله های موجود در پایگاه های اطلاع رسانی جهاد دانشگاهی، مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات کشور با کلیدواژه های فرهنگ، دانشگاه، فرهنگ دانشگاهی جستجو شد و از بین آنها 11 مقاله که با موضوع پژوهش مرتبط بود شناسایی گردید و به عنوان نمونه انتخاب گردید. مقاله ها مطالعه و تحلیل محتوا شد مقوله ها و گزاره های بدست آمده به عنوان آسیب های فرهنگ دانشگاهی در زیر ده محور شناسایی شده مطالعات قبلی برای فرهنگ دانشگاهی قرار داده شد. مهمترین آسیب های فرهنگ دانشگاهی براساس نتایج این تحقیق و به ترتیب اولویت عبارتند از: آسیب های مربوط به مدیریت دانشگاه، ارتباطات، اخلاق حرفه ای و یادگیری و آموزش. آسیب های مربوط به آزادی علمی در اولویت آخر قرار دارد. از نتایج این تحقیق می توان برای سیاستگذاری آموزش عالی در زمینه برطرف کردن آسیب های فرهنگ دانشگاهی استفاده نمود.
کلید واژگان: فرهنگ, دانشگاه, آسیب شناسی, تحلیل محتوا, اخلاق حرفه ایThis article aims at the pathology of university culture in Iran's universities by reviewing studies conducted within the country. This qualitative research was done by content analysis method. For this purpose, all articles in databases (sid, magiran, noormags) were searched with keywords of culture, university, university culture as a research population, among them 11 articles related to research topic Was identified and selected as a sample. Articles were studied and analyzed. The categories and statements obtained as pathology to academic culture were placed below the previous ten recognized axes for academic culture. The most important pathology to academic culture based on the results of this research and in order of priority are: pathology related to university management, communication, professional ethics, and learning and education. Scientific freedom pathology is in the top priority. The results of this research can be used for higher education policy in the field of eliminating academic culture damage.
Keywords: University Culture, Pathology, Content Analysis, Professional Ethics -
هدف
در این پژوهش چگونگی همکاریهای علمی در بین استادان رشته علوم تربیتی در بین گروههای علمی بررسی شده و مشخص میگردد که نحوه انتقال دانش در شبکههای همکاری علمی بین آنها چگونه بوده و سهم هریک از آنها در تولید مقالات علمی چاپشده در داخل کشور به چه صورت است. پژوهش حاضر به مطالعه شبکه همتالیفی اعضای هییت علمی رشته علوم تربیتی دانشگاههای دولتی شهر تهران و بررسی الگوهای نویسندگی در 2795 مقاله منتشرشده داخلی در نشریات علمی پژوهشی میپردازد.
روششناسی:
این پژوهش با رویکرد کتابسنجی و روش تحلیل شبکههای اجتماعی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل مقالات منتشرشده داخلی اعضای هییت علمی رشته علوم تربیتی دانشگاههای دولتی شهر تهران است که توسط مجلات و فصلنامههای علمی-پژوهشی چاپ شده و در نمایههای استنادی علوم جهان اسلام و مگیران بارگذاری شده است. با روش نمونه در دسترس2795 مقاله که از سال 1377 تا سال 1395 در این پایگاهها نمایه شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. ازآنجاییکه در فرایند انتخاب نمونه، به کلیه مقالات اعضای هییت علمی، امکان دسترسی وجود نداشت و در نتیجه نمیشد از روشهای تصادفی دست به انتخاب نمونهها زد؛ لذا از روش نمونه در دسترس برای انتخاب نمونهها استفاده شد. تعداد همنویسندگیها برای هریک از اعضا در جدولی در نرمافزار اکسل وارد گردید. ساخت ماتریس بهصورت دستی انجام شد. نتیجه کار تشکیل ماتریس 106 * 106 بود. پیکربندی شبکه همتالیفی مقالات منتشرشده داخلی با استفاده از شاخصهای کلان تحلیل شبکهها: چگالی، ضریب خوشهبندی، میانگین فاصله، اتصال و قطر شبکه بررسی شد و برای بررسی عملکرد هریک از اعضای هییت علمی دارای تالیف در شبکه از شاخصهای خرد تحلیل شبکهها: مرکزیت درجه، بینیت، نزدیکی و بردار ویژه استفاده شد. برای تحلیل و ترسیم اطلاعات مستخرج از شبکه همتالیفی از نرمافزار یو.سی.آی.نت و بسته مکمل آن نت دراو بهره گرفته شد.
یافتهها:
الگوی سهنویسندگی مهمترین الگوی همکاری بود(30 درصد). شبکه همنویسندگی از تعداد 106 گره و461 پیوند تشکیل شد. بررسی شاخصهای خرد نشان داد که علی دلاور، محمود مهرمحمدی، عباس عباسپور، محبوبه عارفی و خسرو باقری با دارابودن بیشترین میزان همکاری علمی با سایرین، مشارکتپذیرترین افراد در شبکه بودند. بر اساس تحلیل ساختار شبکه از لحاظ شاخصهای خرد که نشانگر عملکرد فرد در شبکه است، میتوان گفت که با توجه به شاخص مرکزیت درجه بهترتیب افرادی همچون محمود مهرمحمدی، کوروش فتحی واجارگاه، محمد عطاران و خسرو باقری، از جایگاهی برجسته برخوردار و میزان نفوذ و قدرت آنها در شبکه، نسبت به سایر اعضا بالاتر بوده و دارای بیشترین قدرت تاثیرگذاری علمی هستند و این افراد بهنوعی جریان اطلاعات در شبکه را کنترل میکنند. تحلیل شاخصهای کلان نشان داد که چگالی شبکه مذکور معادل 0.114 است، لذا شبکه از انسجام کافی برخوردار نبود. بنابراین شبکه حاضر از نوع گسسته بوده و در آن جریان اطلاعات بهکندی صورت میپذیرد. به عبارتی اتصال میان گرهها کم بوده و شبکه از انسجام پایینی برخوردار است و حفرههای زیادی در آن وجود دارد.
نتیجهگیری:
بررسی الگوهای نویسندگی استادان نشان داد که الگوی سهنویسندگی در مقالات داخلی منتشرشده بیشترین سهم را به خود اختصاص داد که بیشتر از آنکه همکاری استادان با یکدیگر باشد، حاصل همکاری استادان با دانشجویان و سایر پژوهشگران بوده است؛ همچنین بررسی شاخصهای خرد و کلان نیز نشان داد که وضعیت همکاری علمی استادان رشته علوم تربیتی در دانشگاههای دولتی شهر تهران از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.
کلید واژگان: اعضای هیئت علمی, شبکه هم تالیفی, روش تحلیل شبکه های اجتماعی, رشته علوم تربیتی, دانشگاه های دولتی شهر تهرانPurposeIn this research, the way of scientific cooperation among professors of educational sciences among scientific groups is investigated and it is clear how knowledge is transferred in scientific cooperation networks between them and what is the contribution of each of them in the production of scientific articles published in the country. The present study was conducted to study the Co-authorship network of faculty members in the field of education of Governmental universities of Tehran and review authorship patterns in 2795 published articles in scientific journals.
MethodologyThis study was conducted scientometric approach and social network analysis method. The statistical population of the research includes the internally published articles of the faculty members of educational sciences of Tehran universities, which were published by scientific research journals and periodicals and uploaded to the citation indexes of the sciences of the Islamic world science center and Magiran. 2795 articles that were indexed in these databases from 1377 to 1395 were examined with the available sample method. Since in the sample selection process, it was not possible to access all the articles of faculty members, and as a result, it was not possible to select samples using random methods, therefore, the available sample method was used to select the samples. The number of co-authors for each member was entered in a table in Excel software. The matrix was created manually. The result was a 106*106 matrix. Configure the Co-authorship network for the publication of internal papers was investigated using the macro indicators network analysis such as Density, clustering coefficient, mean distance, connectedness, and diameter of the network and for analyzing the performance of each faculty member with a compilation in the network, was used the micro indexes of the analysis of networks such as Indices degree centrality, betweenness, closeness, and eigenvector. To analyze and draw information obtained from the network were used U.C.I.Net software and its complementary package Net Drew.
FindingsThe pattern of three authorships has been the most important collaborative pattern in the articles studied (%30). The network is composed of 106 nodes and 461 ties. The study of micro indicators showed that individuals such as Ali Delavar, Mahmoud Mehrmohammadi, Abbas Abbaspour, Mahboobeh Arefi, and Khosrow Bagheri with the highest degree of scientific collaboration with other writers, are the most participant in the network. Based on the analysis of the network structure in terms of micro-indices that indicate the individual's performance in the network, it can be said that according to the degree centrality index, people such as Mahmoud Mehrmohammadi, Korosh Fathi Vajargah, Mohammad Attaran, and Khosro Bagheri have a prominent position and influence And their power in the network is higher than other members and they have the most scientific influence and these people somehow control the flow of information in the network. The analysis of macro indicators also showed that the density of the mentioned network was 0.114, so the network did not have sufficient Cohesion. Therefore, the current network is of a discrete type and the flow of information is slow. In other words, the connection between the nodes is low and the network has low coherence and there are many holes in it.
ConclusionExamining the writing patterns of the professors showed that the pattern of three writings in the published internal articles took the largest share, which was the result of the cooperation of the professors with students and other researchers rather than the cooperation of the professors with each other; Also, the examination of micro and macro indicators also showed that the scientific cooperation of professors in the field of educational sciences in the public universities of Tehran is not favorable.
Keywords: Faculty members, Co-authorship network, social network analysis method, Science Education, Governmental universities of Tehran -
آگاهی عمومی مردم نسبت به علم و فناوری در موفقیت و توسعه فناوری در جامعه تاثیرگذار است و لذا مطالعه شناخت و نگرش مردم به علم و فناوری بسیار اهمیت دارد. در این میان، فناوری نانو به عنوان یک فناوری با قابلیت فوق العاده برای تولید طیف متنوعی از محصولات در حوزه های مختلف تلقی می شود. لذا فهم عمومی مردم نسبت به این فناوری در توسعه آن تاثیرگذار خواهد بود. هدف اصلی این پژوهش ارایه چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی فهم عمومی از فناوری نانو در ایران بر اساس ابعاد مختلف و اجرای پیمایشی در این زمینه است. بر این اساس، پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و برای انجام آن از روش مطالعات کتابخانه ای (برای شناسایی ابعاد مختلف و تدوین چارچوب فهم عمومی نانوفناوری) و پیمایش (برای اجرای نسخه راهنما بر اساس چارچوب پیشنهادی) استفاده شده است. ابزارهای پیمایش نیز مصاحبه و پرسشنامه بوده است، که پرسشنامه آن، مجموعه ای از شاخص های فهم عمومی از علم و فناوری را در برمی گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان ادراک دانشجویان از مخاطرات و مزایای فناوری نانو و همچنین میزان آشنایی دانشجویان رشته های مختلف با فناوری نانو تفاوت وجود دارد؛ همچنین در میان متغیرهای جمعیت شناختی، جنسیت و گرایش مذهبی به ترتیب از جمله متغیرهای تاثیرگذار بر آشنایی و اعتماد به فناوری نانو بوده اند.
کلید واژگان: فهم عمومی علم و فناوری, فناوری نانو, درک عمومی از علم و فناوری, مدل کمبود, مدل مشارکتPublic understanding of science and technology is influential in the success and development of technology in society. Therefore, studying the knowledge and attitude of people towards science and technology is very important. Meanwhile, nanotechnology is considered as a technology with tremendous potential to produce a diverse range of products in various fields. Therefore, public understanding of this technology will be effective in its development. The main purpose of this study is to provide a framework for analyzing and evaluating the public understanding of nanotechnology in Iran based on various dimensions and conduct a survey in this field. The present research is descriptive and to conduct it, library studies (to identify different dimensions and provide a public understanding of nanotechnology) and survey (to implement the guide based on the proposed framework) have been used. The survey tools were also interviews and questionnaires, which include a set of indicators of public understanding of science and technology. Finally, the results of the present study in each of the dimensions of proposed framework were compared with the results of different studies and the differences and similarities regarding the achievements of different studies were presented. The results show that there is a difference between students' perceptions of the risks and benefits of nanotechnology and also the degree of familiarity of students in different fields with nanotechnology; Also, among the demographic variables, gender and religious orientation were among the variables affecting familiarity and trust in nanotechnology, respectively.
Keywords: Public Understanding of Science, Technology, Public perception of science, technology, Deficit Model, Engagement model, Nanotechnology -
فصلنامه راهبرد، پیاپی 88 (پاییز 1397)، صص 99 -131زمان، مقوله و بستری است که فعالیت اجتماعی و فردی انسان در آن روی میدهد و از جایگاهی مرکزی در انتظام و ساماندهی زندگی روزمره کنشگران، تحقق فرایندهای اجتماعی، توسعه برنامه ریزی شده و مدیریت جوامع برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، واکاوی نظام معنایی شهروندان اصفهانی از زمان، برحسب فهم و تجربه آنها از زمان و زمانمندی در زندگی روزمره است. روش مطالعه، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. پس از انجام مصاحبههای عمیق با 26 نفر و کشف مفاهیم اولیه و مقولات مهم از طریق کدگذاری به شیوه کولایزی، 7 مقوله اصلی حاصل شد: غلبه بیتعادلی بر تعادل در سرعت؛ حرکتهای توسعهمدار/ توسعهزدا در مسیر زندگی؛ جهتگیریهای ذهنی و کنشهای عینی پیشبرنده/ بازدارنده توسعه؛ تلفیق زمانی ناکارآمد حوادث در مسیر؛ سازمان زمانی رکودآور، غلبه زمانمندی دگرراهبر بر زمانمندی خودراهبر؛ غلبه حال بر گذشته و آینده. تمامی این مقولهها فضای مفهومی مقوله هستهای دوگانه «زمانمندی توسعه مدارانه/ توسعه زدا» را به تصویر میکشند. تجربه زیسته کنشگران، بازگوی آن است که حالگرایی، عدم قطعیت و کنشهای خودمدارانه با ریتم نامنتظم در مسیر زندگی بر آیندهگرایی، قطعیت و کنشهای توسعهمدارانه با سرعت اجتماعی متعادل غلبه یافته است. پیامد این امر، شکلگیری یک زمانمندی ناکارآمد است که مانع تحقق فرایندهای توسعه در پرتو افق و انتظارات مشترک می شود.کلید واژگان: جامعه شناسی زمان, زمان بیوگرافیکی, جهت گیری زمانی, پدیدارشناسی تفسیریRahbord Journal, Volume:27 Issue: 88, 2018, PP 99 -131Time "is the category where the social and individual acts of a human being take place, and it has a central place in the ordering and organizing of daily life of actors, the realization of social processes, planned development and management of societies. The purpose of this research is to examine the semantic system of Isfahanian citizens from time in terms of understanding, interpretation and their experience of time and temporality in everyday life. The study method is a qualitative type of interpretive phenomenology. After conducting in-depth interviews with 26 persons and discovering the basic concepts and important categories during coding with Colaizzi’s method, seven major categories were obtained: overcoming the imbalanced speed on balanced speed; development-oriented/depletion development movements in the path of life; development promoter/inhibitor orientations and actions; inefficient temporal combination of events on the path; stagnant temporal organization; the overcoming of passive temporality over self-directed temporality; the dominance of present on past and future. All of these categories depict the conceptual space of the dual-core theme of "development-oriented/depletion development temporality". The lived experience of individuals suggests that presentism, uncertainty and selfish actions with an erratic rhythm in the path to life have overcome on futurism, certainty, and developmental actions with balanced social speed. The consequence of this is the formation of an inefficient temporality that prevents the realization of development processes in the light of the common horizons and expectationsKeywords: sociology of time , temporal organization of everyday life , biographical time , time orientation , interpretive phenomenology
-
هدفشناسایی شبکه هم تالیفی اعضای هیئت علمی رشته علوم تربیتی دانشگاه های دولتی شهر تهران روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کتاب سنجی است. و به منظور مصورسازی از فن تحلیل شبکه ای استفاده شده است.یافته هاالگوی سه نویسندگی مهم ترین الگوی همکاری در مقاله های مورد بررسی بوده است (30 درصد). شبکه هم نویسندگی مقالات خارجی اعضای هیئت علمی رشته علوم تربیتی از تعداد 106 گره و 41 پیوند تشکیل شده است.نتیجه گیریبررسی شاخص های خرد نشان داد که به ترتیب افرادی چون عباس عباس پور، خسرو باقری، علی دلاور، حسن ملکی و اسماعیل زارعی با دارا بودن بیشترین میزان همکاری علمی با سایر نویسندگان، مشارکت پذیرترین افراد حاضر در شبکه بوده اند. شبکه مذکور با دارا بودن شاخص چگالی معادل (5. 0 درصد) انسجام کمی دارد، لذا شبکه از انسجام کافی برخوردار نبود.کلید واژگان: اعضای هیئت علمی, شبکه هم تالیفی, تحلیل شبکه اجتماعی, رشته علوم تربیتیThe present study was conducted to study the Co-authorship network of faculty members in the field of education of public universities of Tehran and reviewing authorship patterns in 199 foreign articles published in Web of Science and Scopus databases to pay in March 2017. This study was conducted scientometric approach and social network analysis. Configure the Co-authorship network for the publication of internal papers were investigated using the macro indicators network analysis such as Density, clustering coefficient, mean distance, connectedness and diameter of the network and for analyzing the performance of each faculty member with a compilation in the network, was used the micro indexes of the analysis of networks such as Indices degree centrality, betweenness, closeness, and eigen vector. To analyze and draw information obtained from the network were used a U.C.I.Net software and its complementary package Net Draw. The pattern of three authorship has been the most important collaborative pattern in the articles studied (%30). The network is composed of 106 nodes and 41 ties. The study of micro indicators showed that individuals such as Abbas Abbaspou , Khosrow Bagheri With the highest degree of scientific collaboration with other writers, they are the most participant in the network.Keywords: faculty members, Co-authorship Network, Social Network Analysis, Science Education
-
فصلنامه بهبود مدیریت، پیاپی 40 (تابستان 1397)، صص 141 -176با افزایش نیاز جوامع امروزی به ویژه جوامع درحال توسعه نظیر ایران به حامل های انرژی و با توجه به پایان پذیری سوخت های فسیلی و همچنین تاثیرات زیست محیطی این نوع سوخت ها، ضرورت کشف و استفاده از منابع انرژی جدید بیش ازپیش اهمیت یافته است. انرژی های نو و تجدیدپذیر به عنوان منابع انرژی تمام نشدنی، رایگان، دوستدار محیط زیست و قابل دسترس در اغلب نقاط، می توانند مکمل مناسبی برای سوخت های فسیلی باشند. در کشور ایران نیز با توجه به دلایل بیان شده، تمرکز بر این حوزه فناورانه بیشتر شده است. در این راستا، هدف از این مقاله توصیف فرآیند گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران است تا بتوان به این سوال پاسخ داد که آیا گذار در انرژی های تجدیدپذیر در ایران در حال وقوع است یا خیر؟ درواقع در این مقاله، روند توسعه انرژی های تجدیدپذیر در ایران با تکیه بر مطالعات گذار، براساس سطوح آشیانه، رژیم و دورنما توصیف شده است. ابتدا رویدادهای مهم در این حوزه از شروع تا به امروز در سه سطح آشیانه، رژیم و دورنما تشریح شده است و درنهایت، مراحل گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران در چهار مرحله با ترکیب رویکرد چندسطحی و چندمرحله ای توصیف شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه مشخص می شود که اولا ایران هم اکنون در ابتدای شروع فرآیند گذار و در مرحله اوج گیری است. همچنین در کشورهای درحال توسعه بهتر است دسترسی به آشیانه های بالغ به جای وجود آشیانه های بالغ در این کشورها مدنظر قرار گیرد تا بتوان تحلیل دقیق تری از گذار در این گونه کشورها ارائه کرد. ضمن اینکه جدای از عوامل فشار محیط کلان و دسترسی به آشیانه های بالغ دیگر کشورهای توسعه یافته، جایگزینی سیاست های معطوف به بازار به جای سیاست های تحریک طرف عرضه بدون توجه به بازارسازی، در مراحل اخیر گذار، یکی از عوامل اثرگذار بر تسریع روند شروع گذار در این نوع از فناوری ها در ایران بوده است.کلید واژگان: توصیف گذار فناورانه, تحلیل چندسطحی, مراحل گذار, انرژی های تجدیدپذیر, ایران
-
حفظ شرافت علم و ارتقای اخلاق علم در ایران مستلزم مشارکت کنشگران علم در تحول ساختاری نهاد علم و بهره گیری از تجربیات جهانی است. در این مقاله، با طرح سه پرسش اصلی به بررسی برنامه ها و عملکرد انجمن های علمی ایران در زمینه اخلاق علم می پردازیم؛ ازجمله اینکه انجمن های علمی برای ارتقای اخلاق علم چه فعالیت هایی انجام می دهند، بر سر راه فعالیت های خود با چه مشکلاتی روبه رو هستند، و درنهایت، این انجمن ها، در جایگاه بخشی از صاحبان نفع و نفوذ علم در ایران، برای ارتقای اخلاق علم چه پیشنهادهایی دارند. برای پاسخ به این پرسش ها، پیمایشی با استفاده از پرسش نامه و طرح پرسش های باز در میان انجمن های علمی ایران صورت گرفت که 113 انجمن پرسش ها را پاسخ دادند و بازگرداندند. تحلیل یافته ها نشان می دهد که انجمن های علمی در ایران به مسئله مندی و ضرورت توجه به اخلاق علم اذعان دارند و پیشنهادهای آنها برای مقابله با هنجارشکنی و پیش گیری از ناراستی های علمی در سه بعد «آموزش»، «الگوسازی حرفه ای» و پی گیری «تغییرات ساختاری و سازمانی» درخور توجه است، اما تحقق این اهداف مستلزم وجود ساختار پشتیبان، امکانات لازم برای پیش گیری از هنجارگریزی، مجازات هنجارگریزان و ازهمه مهم تر صیانت از استقلال انجمن های علمی است، مسئله ای که با توجه به ماهیت انجمن های علمی ایران و جایگاه ساختاری آنها در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به سادگی ممکن نیست.
کلید واژگان: اخلاق علم, انجمن علمی, اخلاق حرفه ای علمIn this paper, we study the programs and functions of Iranian academic communities in relation to the ethics of science. We are trying to figure out what scientific associations do to promote the ethics of science. What problems do they face with their activities? And; finally, as a part of the stakeholders and decision-makers in Iran, what suggestions do they offer to promote the ethics of science? The survey was conducted with open-ended questions on Iranian academic associations. Analysis of the findings shows that Iranian scientific associations acknowledge the problem, and the need to pay attention to the ethics of science. The proposals of Iranian scientific associations to counter and prevent academic misconduct can be categorized into three dimensions: “education”, “professional role models” and pursuing “structural and organizational changes.” But its realization requires the existence of a backup structure, the necessary facilities for preventing violations, punishing the offenders and most importantly, safeguarding the independence of scientific associations.
Keywords: Science, Ethics, Scientific Ethics, Scientific Association -
برساخت گفتمانی خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری های راهبردی؛ مطالعه موردی صنعت بالادستی نفت ایرانواکاوی خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری، نقشی مهم در فهم دلایل موفقیت و شکست سیاست های توسعه فناوری دارد. در این مقاله چارچوب تحلیلی برساخت گفتمانی خردمایه مداخله دولت فراتر از خردمایه های نظری ارائه شده است. با استفاده از این چارچوب تحلیلی و بررسی اسناد مهم با محوریت هشت برنامه وزرای نفت پس از انقلاب و همچنین مصاحبه های تکمیلی، خردمایه مداخله دولت در توسعه فناوری بالادستی نفت در ایران با استفاده از روش های تحلیل مضمون و تحلیل گفتمان در پنج دوره پس از انقلاب و در دو محورخردمایه نظری و ایده سیاستی مورد بررسی قرار گرفته است. در محور خردمایه نظری، مداخلات بیشتر مبتنی بر دیدگاه های ساختارگرایی و در برخی دوره ها نیز ورود دیدگاه های نئوکلاسیکی و نهادگرایی بوده است. در این مقاله ایده سیاستی به دو بعد ایده حکمرانی و ایده فنی تقسیم شده است. با توجه به غلبه گفتمان بهره برداری در صنعت نفت، ایده حکمرانی مبتنی بر تجمیع و هدایت خرید قطعات و تجهیزات به سمت ساخت داخل و انتقال فناوری از شرکت های خارجی در قالب قراردادهای نفتی شکل می گیرد و ایده فنی نیز از کپی سازی و مهندسی معکوس قطعات و تجهیزات آغاز و در یک سیر تکاملی - البته دیرهنگام - به کسب دانش و فناوری مطالعه و توسعه میادین و مدیریت طرح های توسعه منتهی می شود.کلید واژگان: خردمایه, مداخله دولت, توسعه فناوری, رویکرد گفتمانی, صنعت نفتDiscoursive Constraction of Government Intervention Rationale in Development of Strategic Technologies; The case of Upstream Oil Technology in IranExploring the Government intervention in technology development plays an important role in understanding the reasons for the success and failure of technology development policies. In this paper, an analytical framework for discoursive construction of government intervention rationale goes beyond theoretical rationale. Based on this,Using this analytical framework and reviewing the important documents centered on the eight programs of oil ministries and conducting supplementary interviews, the Government's intervention rationale in the development of upstream oil technology in I.R. of Iran has been examined by using thematic analysis and discourse analysis in the five post-revolutionary period in two theoretical rationale and policy idea. At the theoretical rationale, intervention in this era was more based on structuralist views and, in some periods, the introduction of neoclassical and institutional views. In this paper, the policy idea is divided into two dimensions: the governance idea and technical idea. Regarding the dominance of exploitation discourse in the oil industry, the governance idea is based on the integration and directing of the purchase of components and equipment for the inward construction and transferring technology from foreign companies in the form of oil contracts. The technical idea of copying and reverse engineering of components and equipment began in the course of an evolutionary but late development of the knowledge and technology of field study and development and management of development projects.Keywords: Rationale, Government Intervention, Technology Development, Discoursive Approach, Oil Industry
-
در این مطالعه به بررسی تمایزات برای تفاوت بخشیدن به جنبه های شناختی و اجتماعی کار علمی پرداخته شده است. تفاوت عمده بین ساخت های اجتماعی مورد بحث در این مقاله، درجه نهادی شدن است. این عامل در رابطه با توسعه علمی اهمیت زیادی دارد. از آنجا که علم اساسا با ساختارهای شناختی روبه رو بوده و توسط دانشمندان در سطوح متفاوتی عمل می کند، در این بررسی به توسعه شناختی پرداخته شده و دو قسم آن مورد بررسی قرار گرفته است. در تخصص های پژوهشی که نهادی شدن شناختی و اجتماعی پایینی دارند تعداد زیادی از داده ها به وسیله تجمعات کوچکی تولید می شود که لزوما به هم پیوسته و منسجم نیستند. در انتهای این مقاله چنین نتیجه گرفته شده که هویت یابی دانشمندان از حوزه های پژوهشی و تخصص هایشان باید در پرتو یک تحلیل ادبیاتی یکپارچه شود.This study examines the distinctions to differentiate the cognitive and social aspects of the work of science. The major difference between the social constructs discussed in this paper is the degree of institutionalization. This factor is important in relation to scientific development. Since science is essentially cognitive structures and it is operated by scientists at different levels, this study has been devoted to cognitive development and two parts of them were investigated. In the research specializations where cognitive and social integration are low, a large number data is generated by small gatherings that are not necessarily consistent and coherent. At the end of this paper, it is concluded that the identification of scientists from their research domains and their specializations should be integrated in the light of a literary analysKeywords: Scientific Specialties Cognitive, Social Aspects Research Areas Institutionalization
-
فشار مطالبات اجتماعی ودست یابی به منافع کوتاه مدت بهره برداری از ذخایر نفتی با توسعه درون زای فن آوری در حوزه بالادستی صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران دچار نوعی ناهم زمانی است.در مقاله حاضر این ناهم زمانی به عنوان یک امر راهبردی – گفتمانی و از طریق بررسی اسناد و مصاحبه با افراد مرتبط و با ترکیبی از دو روش تحلیل مضمون و تحلیل گفتمان بررسی شده است.اهمیت درآمدهای نفتی و تامین سوخت مصرفی مردم گفتمان بهره برداری را به گفتمان غالب در صنعت نفت تبدیل کرده است. در مقابل این گفتمان، سه گفتمان توسعه فن آوری شامل: گفتمان ساخت داخل،گفتمان پژوهش وگفتمان توسعه بهره ور میادین نفتی قرار می گیرند. منازعه بین گفتمان ساخت داخل با گفتمان بهره برداری بر سر ناهم زمانی در رقابت پذیری محصولات داخلی نسبت به کالاهای خارجی در سه حوزه قیمت ، کیفیت و سرعت است. منازعه گفتمان پژوهش با گفتمان بهره برداری در ناهم زمانی نتایج پژوهش با مساله های روز صنعت نفت و ریسک به کارگیری نتایج پژوهش هاست. اصلی ترین منازعه، گفتمان توسعه بهره ور میادین نفتی در ناهم زمانی فرآیند دست یابی به فن آوری با فرآیند اجرای طرح های توسعه است. با توجه به غلبه گفتمان بهره برداری این ناهم زمانی ها باید از طریق برقراری تعادل های راهبردی با تقویت گفتمان توسعه فن آوری مدیریت شود تا در یک افق بلندمدت هم برخورداری عادلانه از منافع اقتصادی ذخایر بین نسلی نفتی حاصل شود و هم فرصت توسعه درون زای فن آوری برای کشور فراهم شود.کلید واژگان: توسعه فن آوری, ناهم زمانی, تحلیل گفتمان, صنعت نفت
-
جهت اتخاذ سیاست های مناسب به منظور توسعه انرژی های تجدیدپذیر، لازم است تا تغییرات فناورانه تبیین شود. از طرف دیگر، با استفاده از مفاهیم مطرح در ادبیات «گذارهای فناورانه» ، مشخص می گردد که برای صورت پذیرفتن تغییرات فناورانه، تنها تغییر فناوری کافی نیست، بلکه تغییراتی در زمینه های اجتماعی، قانونی، صنعتی و اقتصادی لازم است. تحلیل همزمان این تغییرات در یک ساختار اجتماعی تحت عنوان «گذار فناورانه» شناخته می شود. لذا پیش از سیاست گذاری لازم است تا، نوع این تغییرات شناسایی گردد تا بتوان با اتخاذ سیاست های مناسب، مسیر گذار را هموار کرد. نوع شناسی این تغییرات، تحت عنوان «مسیرهای گذارهای فناورانه» نامیده می شود. بدین منظور هدف از این مقاله شناسایی مسیر گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران مبتنی بر مسیرهای مطرح در ادبیات این مطالعات است.
در این مقاله، با تکیه بر نتایج تحقیق دیگری در همین زمینه که براساس سطوح آشیانه، رژیم و دورنما (سطح کلان) گذار انرژی های تجدید پذیر در ایران در مراحل چهارگانه، توصیف شده است، سعی شده است تا با سنجش کیفی پارامترهای تعیین مسیرهای گذارهای فناورانه، مسیر گذار فناورانه ی انرژی های تجدیدپذیر در ایران شناخته و تبیین گردد.
بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه مشخص می شود که مسیر گذار فناورانه در ایران در فازهای دوم و سوم گذار، از جنس مسیر «دگرگونی (لایه بندی) » است و در فاز چهارم در حال تغییر از «مسیر دگرگونی» به مسیر «جایگزینی فناورانه» است.کلید واژگان: گذار فناورانه, انرژی های تجدیدپذیر, تحلیل چند سطحی, مسیرهای گذار, ایرانSubstituting renewable energy for part of fossil fuels in Iran, appropriate policies need to be adopted. Obviously, before policy making, the substitution pathway must be determined so that it can make the transition happen by adopting appropriate policies. To this end, the purpose of this paper is to define renewable energy transition pathway in Iran.
In this regard, firstly based on transition studies and also niche, regime and landscape levels (macro level), Iran renewable energy development process has been described and the parameters are simultaneously extracted to identify the transition pathway. Then it has been tried to obtain the technological transition pathway of Iran renewable energy by measuring these parameters.
Based on the results obtained from this study, Iran technological transition pathway in its second and third phases is a “transformation pathway (layering)” and in the fourth phase, it is changing from “transformation pathway (layering)” to “technological substitution”. It is necessary to adopt appropriate policies for facilitating the rest of the pathway for Iran renewable energy transition to reach its destination.Keywords: Technological Transition, Renewable Energy, Multi-level Perspective, Transition Pathways, Iran -
شریعتی فیلسوف زندگی و شاعر آزادی / چندگانگی ها، ناسازگاری ها و تناقض های زندگی و روح
-
کتاب بحران در جامعه شناسی: نیاز به داروین اثر جوزف لوپریاتو (2015 1928) جامعه شناس ایتالیایی و دانشجوی سابقش تیموتی آلن کریپن پس از هفده سال از انتشار متن اصلی (لوپریاتو و کریپن، 1999) با ترجمه حسین حسنی در تابستان 1395 به بازار کتاب عرضه شده است. نویسنده اصلی کتاب با ترجمه مقاله اش با عنوان «ویلفردو پارتو: دیدگاه زیست شناسی اجتماعی، نظام و انقلاب» (لوپریاتو، 1372) برای پژوهشگران ایرانی تاحدی شناخته شده است. کتاب از سه بخش و در مجموع نه فصل تشکیل شده است. بخش اول با عنوان «از نویدهای نخستین تا عمیق ترشدن بحران» به داعیه های تکاملی بنیان گذاران جامعه شناسی و سپس فراموشی آن ها و بالاخره عمیق ترشدن بحران در جامعه شناسی می پردازد. در بخش دوم با عنوان «عناصر نظریه تکامل» به بررسی نظریه انتخاب طبیعی داروین و عناصر علم رفتار تکاملی پرداخته می شود. در بخش سوم نیز با عنوان «انطباق پذیری گزینشی و دلالت های کاربردی آن» وابستگی امر فرهنگی به امر زیستی و به عبارت بهتر بنیادهای زیستی حوزه هایی چون تمایزات جنسیتی، قشربندی اجتماعی، و قومیت مورد بررسی قرار می گیرد. با توجه به مجموع آثار این دو نویسنده، آنان را می توان مدافع گسترش رویکرد نو داروینی، رویکرد نو پارتویی در جامعه شناسی یا هوادار زیست شناسی اجتماعی، جامعه زیست شناسی (ویلسون، 1975)، علم رفتاری تکاملی و علم اجتماعی تکاملی و رفتار اجتماعی حیوانی دانست. این نوشتار به نقد محتوایی اثر یعنی دیدگاه های نویسندگان کتاب می پردازد و بنابراین واجد نقدهای احتمالی درباره ویژگی های شکلی و ترجمه محتوایی کتاب نمی باشد.کلید واژگان: بحران در جامعه شناسی, زیست شناسی اجتماعی, جامعه زیست شناسی, تقلیل گرایی زیست شناختی, رویکرد نوداروینی, رویکرد نوپارتویی
-
نداشتن الگوی اختصاصی برای ارزیابی علوم انسانی و استفاده از شاخص های مشترک علوم طبیعی و مهندسی برای ممیزی این حوزه موجب انتقاد محققان، ناکارآمدی سنجش های صورت گرفته و ارائه تفاسیر غیردقیق از وضعیت علوم انسانی در کشور شده است. هدف این مقاله ساختن یک مدل مفهومی و پیشنهاد الگوی چندوجهی برای ارزیابی توسعه علوم انسانی است. با مرور پیشینه ای که به سرشت، ویژگی ها و نقش های علوم انسانی در بخش های مختلف جامعه پرداخته اند و با رویکردی تلفیقی، چارچوب انواع چهارگانه علوم اجتماعی بوروی را به علوم انسانی توسعه داده و از ترکیب انواع علوم انسانی شامل علوم انسانی حرفه ای، انتقادی، سیاستی و حوزه عمومی و نیز انواع مشارکت های ضروری اصحاب علوم انسانی شامل مشارکت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مشارکت در تولید دانش و ساختن شبکه های شناختی، مدلی تحلیلی به دست آمده است. سپس مدل فوق الذکر با استفاده از روش ترکیبی شامل تحلیل اسنادی مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته، تکمیل و در نهایت بر مبنای مدل حاصله و با الهام گرفتن از آئین نامه فعلی ارتقاء اعضاء هیات علمی، الگوی پیشنهادی ارزیابی فعالیت های اصحاب علوم انسانی ارائه شد. لحاظ چهار وجه برای این الگو، امکان طراحی شاخصی مشترک برای علوم انسانی از طریق تخصیص ضرایب اهمیت متفاوت بنا به ماهیت و کارکردهای خاص هر رشته در عین توجه به تفاوت های درون علوم انسانی را فراهم می کند. این الگو شامل پنج بعد اصلی در وجوه چهارگانه مفروض برای علوم انسانی است که عبارتند از آموزش (بعد اول) شامل دو بخش آموزش برای جامعه و آموزش دانشگاهی، پژوهش (بعد دوم) شامل سه بخش پژوهش آموزشی، پژوهش دانشگاهی و پژوهش برای جامعه، مشاوره و خدمات دانشگاهی و اجتماعی (بعد سوم) شامل مشاوره و خدمات مردم مدار، مشاوره ها و خدمات سیاستی و خدمات دانشگاهی و مشارکت در اجتماعات و انجمن های علمی (بعد چهارم) و در نهایت یادگیری (بعد پنجم).کلید واژگان: الگوی ارزیابی, علوم انسانی, روش ترکیبی, رویکرد تلفیقی, الگوی ارزیابی چند بعدی, علوم اجتماعی و انسانی, رویکرد یکپارچه, روش چندگانه, ا نواع علوم اجتماعی و علوم انسانیCurrently social sciences and humanities are evaluated by the same model and indicator with natural and engineering sciences and there is no specific model for its evaluation and this made lots of criticisms between scholars and researchers in these fields, deficiency of evaluations and misinterpretation of social sciences and humanities situation in Iran. Because of this necessity, aim of this paper is making a conceptual model and suggesting a multidimensional model for evaluating of social sciences and humanities. So with review of literature of roles of humanities and social sciences and choossing integrated approach and developing Burowoys 4 kind of sociology to 4 kinds of social sciences and humanities we came to a primary model and then correct it with using multiple research methods including content analysis of Iran and other countries s experiences and qualitative interview with 35 faculty members and research fellow by targeted sampling in 18 different disciplines in this field and finally having current upgrade instruction of faculty members and research fellows in mind, we propose the multidimensional model of evaluation of social sciences and humanities.Keywords: Multidimensional Evaluation Model, Social Sciences, Humanities, Integrated Approach, Multiple Method, 4 kinds of Social Sciences, Humanities
-
صنایع فرهنگی صنایعی هستند که کارکرد اصلی آن ها خلق، تولید و تجاری سازی مضامین فرهنگی در قالب انواع کالا یا خدمات است و صنایعی مانند بازی های رایانه ای، اسباب بازی، نشر و مد و لباس را شامل می شوند. آمارها نشان می دهد که صنایع فرهنگی کشور با وضع مطلوب فاصله دارند.کاهش این فاصله مستلزم تبیین وضع موجود و مطلوب این صنایع و طراحی سیاست هایی برای دستیابی به وضع مطلوب است.
مقاله حاضر رویکردهای فعلی در صنایع فرهنگی کشور را از منظر ذی نفعان بررسی می کند و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که در وضعیت مطلوب چه رویکردهایی باید بر این صنایع حاکم باشد. روش پژوهش صورت بندی رویکردهای بدیل در حیطه صنایع فرهنگی براساس مرور ادبیات و شناسایی رویکردهای موجود و مطلوب از طریق نظرسنجی از ذی نفعان است. برای شناسایی ذی نفعان از الگوی نظام نوآوری صنایع فرهنگی استفاده شده است. اعتبار پژوهش نیز در قالب مصاحبه با پنج صاحب نظر صنایع فرهنگی بررسی شده و اصلاحاتی در رویکردها صورت گرفته است.
تحلیل نتایج نظرسنجی نشان می دهد که در حال حاضر رویکرد حاکم بر صنایع فرهنگی، رویکرد «دفاعی، امنیتی و نظارتی» است که در وضع مطلوب باید جای خود را به رویکردهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بدهد.کلید واژگان: صنایع فرهنگی, ذی نفعان, نظام نوآوری, وضع موجود, وضع مطلوبCultural industries are those industries whose main functions are to create, produce, and commercialize themes with cultural nature in the form of products or services, and include industries like computer games, toys, publication, fashion and clothes. Given cultural, social, economic and even defensive importance of cultural industries, these industries play an important role in different aspects of national development.
Despite different functions of cultural industries, statistics show that there is a gap between current and desired status in their different branches. Bridging this gap requires developing desired status for these industries and designing and developing a set of policies and strategies to achieve it. One of the requirements for developing effective vision and strategies for cultural industries is to identify current and desired approaches regarding them.
The primary question of this paper is: what are the current approaches regarding national cultural industries, and what are the desired approaches?
The method used in this paper was identifying possible or alternative approaches to cultural industries by literature review, and then identifying current and preferred approaches by surveying cultural industries stakeholders with a close-ended questionnaire. Cultural industries innovation system model was used to identify stakeholders. Finally, the research methodology, survey questions and results were validated through in-depth interview with 5 cultural industries experts and the alternative approaches were modified accordingly.
Survey results analysis shows that "controlling, defensive and security" approaches are currently dominant regarding national cultural industries; however desired approaches, in order of importance, should be economic, social, and political.Keywords: Cultural industries, stakeholders, innovations system, Current status, desired status -
توسعه فناوری شبیه سازی به کاربردهای بازتولیدی و درمانی در سال های اخیر، حساسیت های گسترده ای را در جامعه جهانی برانگیخته است. از یک سو موافقان با طرح موضوعاتی نظیر توانمندی این فناوری در اصلاح نواقص زیستی و درمان بیماری ها از آن حمایت و از سوی دیگر، منتقدان با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی و اجتماعی، از ناتوانی بشر در کنترل پیامدهای این فناوری ابراز نگرانی می کنند. توسعه این فناوری در جامعه اسلامی ایران نظیر جوامع دیگر مستلزم درک عمومی مثبت و پذیرش اجتماعی آن است. هدف این پژوهش سنجش پذیرش فناوری شبیه سازی از دو نوع بازتولیدی و شبیه سازی درمانی در جامعه دانشگاهی ایران بوده و به این منظور از مدل پذیرش فناوری دیویس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان و اعضاء هیات علمی دانشگاه های شهر تهران و نمونه آماری آن شامل 316 نفر است. ابزار گردآوری داده ها هم پرسشنامه و روش تحلیل داده ها آمار توصیفی و آزمون های همبستگی و آزمون T است. یافته های پژوهش نشان می دهد که درک عمومی جامعه دانشگاهی از شبیه سازی انسانی با هدف بازتولید، منفی اما به منظور شبیه سازی درمانی، مثبت است. همچنین جنسیت، عاملی تاثیرگذار بر پذیرش این فناوری است بدین معنا که مردان نسبت به فناوری شبیه سازی خوش بین و زنان نسبت به آن بدبین هستند. یافته های این پژوهش می تواند دلالت های سیاستی قابل ملاحظه ای را برای سیاست گذاری های مرتبط با توسعه فناوری شبیه سازی در اختیار سیاست گذاران علم و فناوری کشور قرار دهد.
کلید واژگان: پذیرش فناوری, شبیه سازی انسانی, بازتولید انسان, شبیه سازی درمانی, مدل پذیرش فناوری دیویسCloning technology development into reproductive and therapeutic implications in recent years has evoked wide sensitivities across the international community. On one hand, advocates of this technology support it by posing issues like its capability in ameliorating biological deficiencies and curing diseases, and the critics, on the other hand, express concerns by taking moral and societal considerations into account. Developing this technology in Islamic society of Iran, as other societies, requires general understanding and social acceptance. The aim of this research, is evaluating cloning technology, in its two kinds, including reproductive and therapeutic cloning in Iran’s society. For this purpose, Davis technology acceptance model was used. Statistical society of this research includes habitants of Tehran who are 18 and more, and statistical sample, is 316 persons. Questionnaires were used as data gathering tool, and data analysis method contains descriptive statistics indexes, ANOVA test and correlation test through SPSS and smartPLS softwares. Research findings indicate that general understanding of reproductive human cloning is negative, whereas about therapeutic cloning, it is positive. Likewise, gender, is a factor affecting this technology’s acceptance, means that men are optimist about cloning technology and women are pessimist about it. This research findings can offer remarkable policy implications to science and technology policy makers of our country.
Keywords: Technology Acceptance, Human Cloning, Reproductive Cloning, Therapeutic Cloning, Davis Technology Acceptance Model -
در سراسر جهان، میلیون ها کارآفرین اجتماعی وجود دارند که با نوآوری های اجتماعی بالقوه شناخته می شوند. نگاهی دقیق به موانع اصلی پیش روی نوآوران اجتماعی و مهارت های رهبری لازم برای غلبه بر این موانع در ارتقای حوزه ی نوآوری اجتماعی نقش مهمی دارد. هدف این مقاله آن است که از طریق کاوش دقیق چرخه ی حیات نوآوری اجتماعی، ایفای چنین نقشی را پیشنهاد کند. در این پژوهش، ابتدا با روش تحلیل مضمون و پس از مرور ادبیات پژوهش، مدل چهار مرحله ای چرخه حیات نوآوری اجتماعی رصد شد. سپس جهت تکمیل، تعدیل و آزمون نتایج، از تکنیک دلفی مثلثی فازی استفاده شد که در نهایت، از مجموع گزاره ها، پنج مرحله شناسایی مشکل، مدل کسب و کار، تغییر مقیاس عمودی و متداول سازی و متغیر همه جانبه مهارت های رهبری مورد تایید نهایی قرار گرفت. سپس با توجه به ادبیات پژوهش،شبکه مضامین وآراء خبرگان، عوامل و مدل تشریح و پیشنهادهایی ارایه شده است.کلید واژگان: نوآوری اجتماعی, چرخه حیات نوآوری اجتماعی, کارآفرینی اجتماعیThere are millions of social entrepreneurs known to be potentially social innovations in around the world. A careful look at the major obstacles faced by social innovators and leadership skills necessary to overcome these barriers is to play an important role in promoting the field of social innovation. The purpose of this paper is to propose such a role by exploring the exact cycle of social innovation life. In this research, a four stage model of social innovation life cycle was observed through the method of thematic analysis and after reviewing the literature of the research. Then, Fuzzy triangular Delphi technique was used to complete, modify and test the results. Of the sum of propositions, five stages of problem identification, business model, vertical and vertical change, and a comprehensive variable of leadership skills were finalized. Then, according to the research literature, the content network and experts, factors and model of explanation and suggestions are presented.Keywords: Social Innovation, Social innovator, Social Innovation Life Cycle, Social Entrepreneurship
-
نقد متن، تفکر خلاق و تکوین الگوهای دگرواره اندیشهاشاره
نقد عبارت است از دروازه بانی و دروازه بانی ممانعت از ورود کسانی به عرصه علم است که صلاحیت و شایستگی علم و علم ورزی را ندارند.کار نقد کار خلاقانه است و فعالیت های پژوهشی خلاق به واسطه نقد شدن ایجاد می شوند. در عرصه هایی که نقد وجود ندارد و یا نقد از رونق کافی برخوردار نیست شکوفایی و زایایی خود را ازدست می دهند. چرا که نقد یک قدرت خلاق و زاینده ای دارد که همراه خود می آفریند و امکانات تازه ای را کشف می کند و به مفاهیم هیات تازه می دهد. یادداشت حاضر به نقش خلاقانه نقد در متن علوم اجتماعی تکوین الگوهای دگرواره اندیشه پرداخته است. -
در این پژوهش تلاش شده است تصورات دانش آموزان از دانشگاه به تفکیک جنسیت آن ها توصیف گردد. در این راستا از چارچوب آجیل پارسونز و مفاهیم زیست جهان – سیستم هابرماس استفاده شده است. برای انجام پژوهش از روش پیمایش و برای جمع آوری اطلاعات نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی در 4 شهر تهران، قم، کاشان و قائم شهر تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای، تعداد 773 دانش آموز از میان آن ها انتخاب شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در نظر دانش آموزان، دانشگاه به مفهوم زیست جهان هابرماس نزدیک تراز مفهوم سیستم است. همچنین متوسط دانش آموزان، دانشگاه را چیزی بین دو طرف ابعاد چهارگانه پارسونز می دانند و در هیچ یک از موارد، به یکی از منتهای ابعاد نزدیک نیستند. باوجوداین دانشگاه برای دانش آموزان دختر بیشتر جنبه ابرازی و فرهنگی داشته و برای پسران بیشتر با گرایش های ابزاری و اقتصادی همراه بوده است؛ بنابراین دختران برای ورود به آموزش عالی با نگاه زنانه و برای کسب معرفت زنانه و پسران با نگاه مردانه و برای کسب معرفت مردانه تلاش می کنند.کلید واژگان: جنسیت, فضای مفهومی دانشگاه, تصور از دانشگاه, زیست جهان, سیستم, دیدگاه ابزاری, دیدگاه ابرازی
-
دانش ریاضی در چشم انداز آموزش دو فرهنگی / (گزیده ای از یک سخنرانی)
-
خلاقیت مدرن: ارتجاع نوین / بررسی پایگاه فکری داعش: آنه ا هم می خواهند راه القاعده را بروند و هم نوستالژی خلافت را محقق کنند
-
افراد تحت تاثیر نوع جامعه پذیری که در آنها شکل گرفته اند، کنش ها و رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهند و نوع جامعه پذیری آنها بر سبک زندگی و ابعاد متفاوت زندگی آنها تاثیر می گذارد. از جمله بنیادی ترین جنبه سبک زندگی نوع مدیریت بدن است که دانشجو پس از این که در روند و فرآیند جامعهپذیری علمی قرار گرفت به طور آگاهانه یا ناآگاهانه تغییراتی را در این جنبه از زندگی خود لحاظ میکند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی از نوع پیمایشی صورت گرفته است، به بررسی تاثیر جامعه پذیری علمی بر مدیریت بدن می پردازد. در بخش مبانی نظری، نظریه های مرتبط ارائه و پس از چارچوب نظری، مدل تحلیلی طراحی گردیده است. جامعه و نمونه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در چهار گروه آموزشی علوم انسانی، علوم پایه، فنی و مهندسی و علوم پزشکی تشکیل داده اند که 356 نفر بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران به عنوان نمونه آماری تعیین شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که پس از تایید سوالات پرسشنامه توسط متخصصان و با استفاده از آزمون کرونباخ که بالای 7/ 0 به دست آمد، پرسشنامه در بین پاسخگویان توزیع گردید. بعد از تکمیل، پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار SPSS17 و ضرایب آماری متناسب با نوع متغیرها محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون فرضیه ها بیانگر این است که جامعه پذیری علمی بر توجه به رژیم غذایی، توجه به سلامتی، سبک پوشش و توجه به خودآرایی اثر معنادار و مستقیمی دارد، ولی بر گرایش به ورزش و همچنین انجام جراحی زیبایی دانشجویان اثرمعناداری نداشته است.
کلید واژگان: جامعه پذیری علمی, مدیریت بدن, تعاملات و ارتباطات و سلامتیPeople show different interactions affected by the type of internalized socialization and type of their socialization affects on the lifestyle and different aspects of life. The most fundamental aspect of life style is body management. After the students were in the process of socialization, they make changes in terms of this aspect of their life consciously or unconsciously. The method of the research was descriptive and was done by a survey. Theoretically, the present study focused on scientific socialization and body management, and then theoretical model of the research was designed. Indicators to be surveyed for measure of scientific socialization are: Interactions and communications in areas of science, scientific interest and enjoyment of the environment, scientific success and scientific ethical values and principle. To measure body management, indicators like: tend to exercise, attention to the diet, doing cosmetic surgery, attention to health, coverage style and the self-assembly are applied. The current study is done among students of Tehran University, Statistical universe and samples are all ph. D. and MA. Students in four educational groups of humanities, basic sciences, technical and engineering and medical sciences, of which 256 individuals were chosen as sample by Cochran sampling. To gather the data, questionnaires were distributed among participants. When questionnaires were filled, statistical coefficients which are relevant to the variables, (pierson correlation coefficient tests and multivariate stepwise regression analysis) were analyzed by using Spss 17 software. The final results according to the results of hypothesis revealed that there is a significant and direct relationship between scientific socialization and body management.Keywords: Scientific Socialization, Body Management, Student
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.