محمد رادمهر
-
مقدمه
در اعمال جراحی تعویض مفصل، به علت مصرف سیمان، بی حسی نخاعی به دلایل متعدد بر بیهوشی عمومی ترجیح داده می شود. اثرات جانبی سیمان بر سیستم قلب و عروق بیماران می تواند فاجعه بار باشد، یافتن روش های درمانی مناسب در جهت کاهش عوارض سیمان ضروری می باشد.
روش کاردر این کارآزمایی بالینی 90 نفر از بیماران کاندیدای عمل تعویض مفصل به سه گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول 25میلی گرم پرومتازین وریدی، گروه دوم 10 میلی گرم افدرین وریدی و گروه کنترل معادل حجم دو گروه موردمطالعه‚ آب مقطر وریدی 10 دقیقه قبل از تزریق سیمان دریافت کردند.علایم حیاتی بیماران بدو ورود به اتاق عمل، بعد از بی حسی نخاعی، بلافاصله قبل از تزریق دارو، بعد از تزریق، پنج دقیقه و ده دقیقه بعد از تزریق سیمان ثبت گردید. تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد.
نتایجبین گروه های پرومتازین و افدرین و کنترل از نظر فشارخون سیستول در زمان های بعد از تزریق دارو و پنج و ده دقیقه بعد از سیمان و فشارخون دیاستول نیز در ده دقیقه بعد از سیمان تفاوت معنی دار بود (05/0>p). بین گروه های مطالعه، ازلحاظ ضربان قلب در پنج دقیقه بعد از سیمان تفاوت معنی دار بود (0.041=p). اما بین گروه های مطالعه از نظرO2 SAT تفاوت معنی دار نبود (0.09=p).
نتیجه گیری:
براساس نتایج پژوهش، در بیماران تعویض مفصل با تزریق سیمان به علت تغییرات علایم حیاتی، استفاده از افدرین و پرومتازین می تواند بر ثبات علایم حیاتی بیماران موثر باشد و به پایداری فشارخون سیستول(افدرین)و فشارخون دیاستول و ضربان قلب(پرومتازین)کمک کند تا عوارض این اعمال جراحی به حداقل برسد.
کلید واژگان: ارتروپلاستی, سیمان, افدرین, پرومتازینIntroductionIn arthroplasty, spinal anesthesia was preferred to general anesthesia for a variety of reasons due to the use of cement. the side effects of cement on the cardiovascular system of patients, which can be catastrophic, it,s necessary to find appropriate treatment methods to reduce side effects of cement.
methodIn this clinical trial, 90 patients were arthroplasty candidates divided into three groups. The first group 25 mg intravenous promethazine, the second 10 mg intravenous ephedrine and the control group the equivalent volume of distilled intravenous water 10 minutes before cement injection received. Hemodynamic symptoms of patients entering the operating room, after spinal, immediately before injection. The drug was recorded after injection, five and ten minutes after cement injection. Data analysis by descriptive and inferential levels.
Resultspromethazine and ephedrine and control groups in systolic blood pressure at the time after drug injection and five and ten minutes after cement and diastolic blood pressure at 10 minutes after cement were significant(p<0.05). There was a significant difference between the study groups in heart rate at five minutes after cementing (p = 0.041) and also in terms of O2 SAT at time of arrival (p = 0.001).
ConclusionAccording to the results of the study, in patients with arthroplasty by injection of cement due to hemodynamic changes, the use of ephedrine and promethazine can affect the hemodynamic stability of patients and help stabilize systolic blood pressure (ephedrine) and diastolic blood pressure and heart rate (promethazine) To minimize the complications of these surgeries
Keywords: Arthroplasty, Cement, Ephedrine, Promethazine -
زمینه و هدف
پرستاران نسبت به سایر پرسنل درمانی مدت زمان بیشتری در ارتباط با بیماران هستند و این امر نیازمند تصمیم گیری مناسب پرستاران در خصوص کنترل مناسب و موثر درد در بیماران است؛ بنابراین این مطالعه با هدف تعیین دانش و نگرش در پرستاران دانشگاه علوم پزشکی جهرم نسبت به مدیریت درد انجام پذیرفت.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی تحلیلی روی 142 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی جهرم در سال 1400 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه، پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه دانش و نگرش پرستاران در مورد درد است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 و آزمون های آماری توصیفی و آزمون های استنباطی صورت گرفت.
یافته هامیانگین± انحراف معیار نمره دانش پرستاران نسبت به مدیریت درد 3/3± 8/10 و میانگین± انحراف معیار نمره نگرش پرستاران نسبت به مدیریت درد 9/7± 1/63 بوده است. سطح دانش بیشتر پرستاران ضعیف 130 نفر (5/ 91درصد) و سطح نگرش بیشتر پرستاران نسبت به مدیریت درد متوسط 112 نفر (9/ 78درصد) بوده است. تنها 24 نفر (9/ 16درصد) از پرستاران نگرش مثبت به مدیریت درد داشتند. ضریب همبستگی پیرسون بین نمره دانش و نمره نگرش پرستاران ارتباط مثبت و معنا دار نشان داد (248/0= r، 003/0=P).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که اغلب پرستاران، دانش و نگرش کافی نسبت به مدیریت درد ندارند؛ بنابراین آموزش و برگزاری کلاس های بازآموزی برای همه پرستاران شاغل مد نظر پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: دانش, نگرش, مدیریت دردBackground and ObjectivesNurses spend more time with patients than other medical personnel and this requires proper decision making by nurses regarding proper and effective pain control in patients. Therefore, this study was conducted to determine the knowledge and attitude of nurses in Jahrom University of Medical Sciences towards pain management.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 142 nurses working in hospitals of Jahrom University of Medical Sciences in 2021. Data collection tools in this study are demographic information questionnaire and nurseschr('39') knowledge and attitude questionnaire about pain. Data analysis was performed using SPSS software version 21 and descriptive statistical tests and inferential tests.
ResultsThe Mean score of nurses chr('39')knowledge about pain management was 10.8±3.3 and the mean score of nurseschr('39') attitude towards pain management was 63.1±7.9. The level of knowledge of the majority of nurses was 130 (91.5%) and the level of attitude of the majority of nurses towards pain management was 112 (78.9%). Only 24 (16.9%) nurses had a positive attitude towards pain management. Pearson correlation coefficient showed a positive and significant relationship between knowledge score and nurseschr('39')attitude score (r=0.248, P=0.003).
ConclusionThe results of the present study showed that most nurses do not have sufficient knowledge and attitude towards pain management. Therefore, training and holding retraining classes are recommended for all nurses in modern jobs.
Keywords: Knowledge, Attitude, Pain Management -
هدف
داروهای گوناگونی به عنوان داروهای کمکی به منظورهای مختلف از جمله افزایش بی دردی،کاهش عوارض بی دردی و به طور کلی بهبود کیفیت بی حسی به همراه بی حس کننده های موضعی مورد استفاده قرار می گیرند. اخیرا استفاده از آلفا 2 آگونیست ها مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این داروها، دکس مدتومدین است که اخیرا تحت مطالعه قرار گرفته است. لذا هدف از انجام این مطالعه اثر بی دردی دکس مدتومدین به عنوان داروی کمکی با بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی در عمل های جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور بر روی 60 بیمار 18 تا 50 سال با کلاس بی هوشی I و II که کاندیدای عمل جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور بودند، صورت پذیرفت. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله: 5/12 میلی گرم بوپیواکایین (5/2 سی سی) و 5 میکروگرم دکس مدتومدین (5/0 میلی لیتر) و شاهد: 5/12 میکروگرم بوپیواکایین و نیم میلی لیتر نرمال سالین تقسیم شدند. فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی و تعداد نبض در زمان های قبل از بی حسی اسپاینال، بعد از بی حسی و سپس هر 15 دقیقه تا اتمام عمل جراحی و در زمان ریکاوری ثبت گردید. در زمان های 2، 8،4، 12 و 24 ساعت پس از عمل، بیماران از نظر میزان درد، میزان تجویز مخدر طی 24 ساعت پس از عمل و زمان تجویز اولین ضد درد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته هابین دو گروه بوپیواکایین-نرمال سالین و بوپیواکایین-دکس مدتومدین از لحاظ فشارخون سیستول و دیاستول در زمان های 15، 30، 45 و 60 دقیقه در حین عمل جراحی، تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0<p). از لحاظ فراوانی درد بین دو گروه گروه بوپیواکایین-نرمال سالین و بوپیواکایین-دکس مدتومدین در زمان های 4، 8 و 24 ساعت بعد از عمل تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد (05/0<p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که افزودن 5 میکروگرم دکس مدتومدین به بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی باعث طولانی شدن زمان بی دردی، کاهش شدت درد، کاهش نیاز به مخدر بعد از عمل می شود. این دارو در مقایسه با سایر داروهای مورد استفاده حتی در دوز بالاتر خطر سرکوب تنفسی ندارد. بنابراین به نظر می رسد دکس مدتومدین مکمل مناسبی برای اضافه شدن به بوپیواکایین برای کم کردن دردهای بعد از عمل جراحی می باشد.
کلید واژگان: بوپیواکایین, دکس مدتومدین, بی حسی نخاعی, بی دردی, فمور, تیبیاKoomesh, Volume:22 Issue: 4, 2020, PP 678 -685IntroductionVarious drugs are used as adjuvants for various purposes such as increasing analgesia, reducing analgesic complications and generally improving the quality of anesthesia with topical anesthetics. The use of alpha-2 agonists has recently been considered. One of these drugs is dexmedetomidine, which has been studied recently. The aim of this study was to evaluate the effect of dexmedetomidine as an adjunct to bupivacaine in spinal anesthesia in femoral fracture orthopedic surgery.
Materials and MethodsThis double-blind randomized clinical trial study was performed on 60 patients 18-50 years old with Class I and II anesthesia who were candidates for tibia and femur orthopedic fracture surgery. Patients were randomly divided into two groups of intervention: 12.5 mg bupivacaine (2.5 cc) and 5 µg dexmedomidine (0.5 ml) and control group: 12.5 mg bupivacaine and 0.5 ml normal saline. Systolic, diastolic, and mean arterial blood pressure and pulse counts were recorded before spinal anesthesia, after anesthesia and then every 15 minutes until surgery and at recovery time. At 2, 8, 4, 12, and 24 hours postoperatively, patients were evaluated for pain, opioid administration during the first 24 hours, and the time of first analgesic administration.
ResultsThere was a significant difference between the bupivacaine-normal saline and bupivacaine- dexmedetomidine groups in terms of systolic and diastolic blood pressure at 15, 30, 45 and 60 minutes during surgery (P<0.05). There was a significant difference in the frequency of pain between the Bupivacaine-Normal Saline and Bupivacaine- dexmedetomidine groups at 4, 8 and 24 hours postoperatively (P<0.05).
ConclusionThe results of this study showed that addition of 5 μg dexmedetomidine to bupivacaine in spinal anesthesia method prolonged analgesia time, decreased pain intensity, decreased postoperative opiate requirement. Conspicoiusly, there was no risk of respiratory suppression even at higher doses than other medicines used. Conclusively, dexamethasone seems to be an appropriate supplement to be added to bupivacaine to reduce postoperative pain.
Keywords: Bupivacaine, Dexmedetomidine, Spinal Anesthesia, Analgesia, Femur, Tibia -
مقدمه
لرز پس از بیهوشی باعث احساس ناراحتی در بیمارمی شود. بسیاری از داروها جهت جلوگیری یا کاهش لرز مورد مطالعه قرار گرفته اند،اما هنوزداروی ایده آل مورد تایید نهایی قرار نگرفته است.هدف از مطالعه حاضرتعیین اثر دکس مدتومدین به همراه بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی بر پیشگیری از بروز لرز در عمل های جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور بود.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 60 بیمار 18تا 50 سال با کلاس بی هوشی (ASA class) 1و2که کاندیدای عمل جراحی ارتوپدی شکستگی تیبیا و فمور بودند، در سال 1397 صورت پذیرفت.بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه مداخله: 5/12میلی گرم بوپیواکایین (5/2 سی سی) و 5میکروگرم دکس مدتومدین (5/0میلی لیتر)و گروه شاهد: 5/12 میکروگرم بوپیواکایین و5/0 میلی لیتر نرمال). فشارخونسیستولی،دیاستولیومتوسط خون شریانی و درصد اشباع اکسیژن خون درزمانهای قبل از بی حسی اسپاینال، بعدازبی حسی وسپس هراز 15دقیقه تااتمام عمل جراحی ودرزمان ریکاوری ثبت گردید.درزمان های2، 4، 8، 12 و 24 ساعت پس ازعمل ازنظرمیزان لرزموردارزیابی قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات بوسیله شاخص های آمار توصیفی(میانگین و درصد و انحراف معیار) و آزمون های آماری استنباطی (کای اسکویر، تی تست، من ویتنییو)با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد.
یافته هامیانگین سنی بیماران در گروه شاهد 7/14 ± 6/36 سال و در گروه مداخله 6/8 ± 7/32 سال بود. دو گرو ه مداخله وشاهد از لحاظ فراوانی لرز در زمان های2 (3/4% و 1/7%) و 4 (5/4% و 1/24%) ساعت بعد از عمل تفاوت معنی داری نداشتند. هر چند افراد گروه مداخله در ساعت های 8، 12 و 24 بعد از عمل جراحی هیچ گونه لرزی را گزارش نکردند اما با گروه شاهد (1/7%، 6/3% و 6/3%) تفاوت معنی دار نداشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان می دهد که افزودن 5میکروگرم دکس مدتومدین به بوپیواکایین در روش بی حسی نخاعی باعث کاهش میزان بروز لرز بعد از عمل می شود،ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبوده است بنابراین به نظر می رسددر این زمینه، نیاز به مطالعات جامع تر و با حجم نمونه زیادتری می باشد.
کلید واژگان: بوپیواکایین, دکس مدتومدین, بی حسی نخاعی, لرز, شکستگی های اندام تحتانیIntroductionPost-anesthesia shivering causes discomfort in the patient. Many drugs have tried to prevent or reduce shivering, but the ideal drug has not been finalized yet. The purpose of this study was todetermine the effect of dexodomodinewith bupivacaine in spinal anesthesia to prevent shivering in orthopedic fracture surgeryof femur and tibia.
MethodsThis randomized clinical trial study was performed on 60 patients 18-50 years old with ASA class 1 and 2 who were candidates for tibia and femur orthopedic fracture surgeryin 2018. Patients were randomly divided into two groups; Intervention group: 12.5 mg bupivacaine (2.5 cc) and 5 μgdexmedetomidine (0.5 ml) and control group: 12.5 mg bupivacaine and 0.5 ml normal. Systolic, diastolic, and mean arterial blood pressure and blood O2% saturationwere recorded before spinal anesthesia, after anesthesia and then every 15 minutes until surgery and recovery time. At 2, 4, 8, 12 and 24 hours postoperatively shivering was evaluated. Data were analyzed using descriptive statistics indices (mean, percentage and standard deviation) and inferential statistical tests (chi-square, t-test, and Mann-Whitneyu) using SPSS 21 software.
ResultsThe mean age of patients in the control group was 36.6 ±14.7 years and the intervention group was 32.7± 8.6 years. There was no significant difference in the frequency of shivering between the control and intervention groups at 2(4.3% vs. 7.1%) and 4(4.5% vs. 24.1%).Although, intervention subjects had no any shivering state at hours of 8, 12 and 24, but there was no significantly different compared to control group (7.1%, 3.6% and 3.6%, respectively).
ConclusionThe results of study showed that addition of 5 μgdexmedetomidine to bupivacaine in spinal anesthesia reduces the incidence of postoperative shivering, but this difference was not statistically significant. Thus, in this subject seems bee need to studies with whole and large sample of participants.
Keywords: Bupivacaine, Dexmoderodine, Spinal Anesthesia, Chills, Lower extremity fractures -
مقدمهپاراستامول یک پیش داروی استامینوفن می باشد که جهت بی دردی و اثرات ضد التهابی مورد بررسی قرار گرفته و علاوه بر داشتن خاصیت ضد درد، عوارض کمتری را به همراه دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثر بی دردی پاراستامول جهت تسکین درد حین و بعد از اعمال جراحی ارتوپدی اندام فوقانی می باشد.مواد و روش هامطالعه حاضر به صورت دو سویه کور و trial Randomized controlled، بر روی 44 بیمار 15 تا 55 ساله که همگی دارای ASA یک بوده و کاندیدای عمل جراحی ارتوپدی اندام فوقانی بودند، انجام شد. روش بیهوشی در همه بیماران یکسان بود و بیماران به طور تصادفی به دو گروه مساوی 22 نفره تقسیم شدند. گروه اول دریافت کننده 15 میلی گرم بر کیلوگرم پاراستامول و گروه دوم گروه شاهد بودند که هیچ دارویی دریافت نکردند.یافته هابر اساس آزمون کلموگروف-اسمیرنوف در توزیع داده ها درد قبل از عمل، نرمال(p-value < 0.05، ) وبعد از عمل نرمال نبودند(p-value < 0.05). نتایج آزمون من ویتنی(Mann-Whitney Test) نشان داد که میانگین ماده مخدر مصرفی بین دو گروه مورد و شاهد در طول کل مطالعه تفاوت معنی داری نداشته است(P-value > 0.05).نتیجه گیریداروی پاراستامول جهت کاهش دردهای شدید پس از عمل جراحی ارتوپدی اندام فوقانی کافی نمی باشد ولی اثر ضد درد آن باعث می شود میزان مصرف مواد مخدر تا 1 ساعت بعد از پایان عمل جراحی به مقدار 40 درصد کاهش یابد، لذا می توان از داروی پاراستامول به عنوان داروی کمکی جهت کاهش درد بیماران استفاده نمود.
کلید واژگان: پاراستامول, کاهش درد, عمل جراحی ارتوپدیIntroductionParacetamol is a pre-acetaminophen drug that has been administered for analgesic and anti-inflammatory effects. In addition to having analgesic properties, it is associated with fewer complications. The aim of this study is to evaluate the analgesic effect of paracetamol for pain relief during and after surgery of the upper limb.Materials And MethodsThe present study, double-blind and trial Randomized controlled, was performed on 44 patients from 15 to 55 years old, all with ASA1 and candidates of the upper extremity orthopedic surgery. The method of anesthesia was the same in all patients, and 22 patients were divided randomly into two equal 22-member groups. The first group received 15 mg kg paracetamol and the second group was the control group that did not receive any medication.FindingsAccording to Kolmogorov-Smirnov test on the distribution data, the pain before surgery was normal (p-value <0.05,), while was not normal after surgery (p-value <0.05). The results of Mann-Whitney test (Mann-Whitney Test) showed that the average drug consumption between the two groups during the whole study had no significant difference (P-value> 0.05).ConclusionsParacetamol is not enough to reduce severe pain after orthopedic surgery of the upper limb. However, its analgesic effect brings out a 40 percent drop in drug use 1 hour after the end of surgery; so, paracetamol can be used as an aid to reduce pain.Keywords: paracetamol, pain reduction, orthopedic surgery -
مقدمهمطالعات مختلفی در زمینه پیش بینی سرنوشت نهایی بیماران با ترومای متعدد انجام و عوامل مختلفی در این زمینه شناسایی شده اند. در این مطالعه اثر درجه حرارت اولیه بیماران ترومایی بستری در بخش مراقبت های ویژه بر سرانجام آن ها و ارتباط آن با سایر عوامل بالینی و آزمایشگاهی بررسی شده است.روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه کوهورت می باشد. در دوره زمانی فروردین 1388 لغایت فروردین 1389 بیماران ترومایی 16 تا 75 ساله بستری شده در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان رسول اکرم (ص) وارد مطالعه شدند. دمای آگزیلاری روز اول و دوم بستری، درجه کمای گلاسکو، فشار خون سیستولی، قند خون و تعداد گلبول های سفید خون بیماران در زمان ورود ثبت و ارتباط آن ها با یکدیگر و سرانجام بیماران بررسی شد.یافته هادر طول یک سال 93 بیمار وارد مطالعه شدند. دمای زیر بغلی روز اول و دوم بیماران با مرگ و میر و درجه کمای گلاسکو ارتباط آماری معناداری داشت. همچنین درجه حرارت روز اول با فشار خون سیستولی در زمان پذیرش ارتباط داشت. به بیان دیگر، دمای پایین تر نشانه مرگ و میر بیش تر، درجه کمای گلاسکو کم تر و فشار خون سیستولی پایین تری در این بیماران بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه حاکی از آن است که درجه حرارت اولیه بیماران ترومایی بستری در بخش مراقبت های ویژه می تواند فاکتوری قابل اعتماد برای پیش بینی سرنوشت نهایی این بیماران باشد، به طوری که بیماران تب دار در مقایسه با بیماران با درجه حرارت پایین تر سرانجام بهتری را پیش رو خواهند داشت.
کلید واژگان: تروما, تب, بخش مراقبت های ویژه -
زمینه و هدفدرد یکی از عوامل مهم در پذیرش انجام جراحی در بیماران بوده و شاید مهمترین عامل ترس از جراحی باشد. استاندارد طلایی در کنترل درد بعد از عمل، استفاده از داروهای مخدر می باشد، ولی استفاده از آن بعلت عوارض جانبی محدود می گردد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر افزودن استامینوفن وریدی به فنتانیل در پمپ وریدی کنترل درد (PCIA) بر میزان درد بیماران تحت جراحی ارتوپدی اندام تحتانی طراحی وانجام شده است.روش مطالعهدر این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور 120 بیمار کاندید جراحی ارتوپدی اندام تحتانی (ASA I-II) در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) طی مدت 12 ماه بررسی شدند. جهت کنترل درد بعد از عمل پمپ وریدی کنترل درد برای تمام بیماران گذاشته شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه فنتانیل (60 نفر) و ترکیب فنتانیل و استامینوفن وریدی (60 نفر) تقسیم شدند. تنظیم پمپ کنترل درد بصورت انفوزیون مداوم 5 میلی لیتر در ساعت، مقدار بولوس 2 میلی لیتر و زمان قفل شدن 30 دقیقه گذاشته شد. هر میلی لیتر از محلول پمپ در گروه فنتانیل حاوی 10 میکروگرم فنتانیل و در گروه ترکیب فنتانیل و استامینوفن حاوی 5 میکروگرم فنتانیل و 20 میلی گرم استامینوفن بود. نمره درد، نمره آرام بخشی، رضایتمندی، تهوع و استفراغ تا 48 ساعت بعد از عمل توسط فرد دیگری بررسی شد.یافته هامشخصات دموگرافیک در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشت. نمره درد قبل از شروع مطالعه در دو گروه فنتانیل و ترکیب فنتانیل و استامینوفن به ترتیب 6/1±8/6 و 4/1±5/6 بود. پس از 24 و 48 ساعت نمره درد به ترتیب در گروه فنتانیل (8/0±4/2، 7/0±7/1) و در گروه ترکیب فنتانیل و استامینوفن (6/0±9/1، 5/0±2/1) کاهش یافت (Pکمتر از 001/0). تغییرات نمره درد در هر دو گروه مشابه یکدیگر بود. میزان آرام بخشی، تهوع و استفراغ در گروه فنتانیل و رضایتمندی در گروه استامینوفن بالاتر بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان می دهد که افزودن استامینوفن وریدی به فنتانیل در پمپ وریدی درد در کنترل درد بیماران جراحی ارتوپدی اندام تحتانی موثر می باشد. هم چنین، استامینوفن دارای عوارض کمتری مانند تهوع، استفراغ و آرام بخشی و نیز رضایتمندی بیشتری نسبت به فنتانیل می باشد.
کلید واژگان: فنتانیل, استامینوفن, پمپ کنترل درد وریدی, جراحی ارتوپدی اندام تحتانیBackground And AimsPostoperative analgesia is one of the most concerns of anesthesiologist and patients. Systemic opioids administration is the gold standard in reducing the severe pain after surgery but some side effects prevent the use of adequate doses of opioids. The aim of this study was evaluation of adding acetaminophen on fentanyl in patient-controlled iv analgesia (PCIA).Materials And MethodsIn this randomized clinical trial, 120 patients candidate for lower limb orthopedic surgery (ASA I-II) were recruited in Rasoul-Akram Medical Center in a 12- month period. They randomly allocated in two groups for postoperative pain, group F (Fentanyl) ((n=60) and group AF (Acetaminophen/ Fentanyl) (n=60) by patient-controledl intravenous analgesia (PCIA) groups. The pump has a continuous infusion of 5 ml per hour, bolus dose 2 ml and the lock out time 30 minutes was left. Each ml of solution in group F containing 10 mcg of fentanyl and in the group AF containing 5 mcg fentanyl and 20 mg acetaminophen. Pain score, sedation score, satisfaction, nausea and vomiting was evaluated for 48 hours after surgery.ResultsThe demographic characteristics of the two groups did not differ significantly. Pain scores befor pump in F and AF groups were 6.8±1.6 and 6.5±1.4, respectively. After 24 and 48 hours pain scores (2.4± 0.8, 1.7± 0.7) and (1.9± 0.6, 1.2± 0.5) decreased (P<0.001). Changes in pain scores were similar in both groups. Level of sedation, nausea and vomiting in the F group and satisfaction in the AF group was higher.ConclusionThis study showed adding iv acetaminophen to fentanyl through an PCIA is effective in controlling pain in patients undergoing lower limb orthopedic surgery. Moreover, acetaminophen and fentanyl combination and has fewer side effects such as nausea, vomiting and sedation and more satisfaction than fentanyl alone.Keywords: Fentanyl, Acetaminophen, PCIA, lower limb orthopedic surgery -
Line S-80-18 (Deberia) a spring bread wheat line with pedigree of HD160/5/Tob/Cno/23854/3/Nai60//Tit/Son64/4/LR/Son64 was selected from the High Temperature Wheat Yield Trial, received from CIMMYT and evaluated at Zabol research station in 1994-95 cropping season. As a superior line, it was advanced to the Preliminary Yield Trial at Zabol station in 1995-96 cropping season. Due to high grain yield and desirable agronomic characteristics, it was further evaluated in a replicated yield trial at Zabol during 1998-99 cropping season and later in the Preliminary Regional Wheat Yield Trial of the southern warm and dry agro-climatic zone of Iran in five research stations of Ahvaz, Darab, Zabol, Iranshahr and Dezful in 1999-2000, where this line out-yielded Chamran (improved check) by more than 7%. The new line was advanced to the Advanced Regional Wheat Yield Trial for further evaluation in Ahvaz, Darab, Zabol and Dezful in 2001-01, and again yielded 5.2% more than Chamran. The adaptability and grain yield stability of this line was evaluated for two years in Elite Regional Wheat Yield Trial in six stations of Ahvaz, Darab, Zabol, Iranshahr, Dezful and Khorramabad during 2001-2003 cropping seasons. The results confirmed the wide adaptability and grain yield stability of the new line, therefore, it was finally evaluated in on-farm trials in different locations across the southern dry and warm areas of Iran in 2003-04 cropping season. Considering high grain yield, high resistance to stripe and leaf rust, exhibited in different hot spots locations, good grain quality (protein contents of 11-13.2%) as well as good agronomic performance including earliness, resistance to terminal heat stress and shattering, this line was officially introduced in Iran with the name of Aflak in 2010.
-
زمینه و هدفشدت درد در 48 ساعت اول پس از جراحی ارتوپدی پا، باعث درخواست نیاز به مقدار زیاد مسکن بخصوص است که نسبت NMDA مخدرها میگردد که با عوارض ناراحت کنندهای همراه است. منیزیوم یکی از آنتاگونیستهای گیرنده به مخدرها در درمان درد پس از عمل سودمند است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر انفوزیون ترکیب سولفات منیزیم و لیدوکائین پس از بلوک مداوم عصب سیاتیک پوپلیتال در کنترل درد پس از جراحی ارتوپدی پا انجام شد.
مواد وروشدر این مطالعه 44 بیمار که برای جراحی ارتوپدی پا انتخاب شده بودند پس از بلوک مداوم عصب سیاتیک تقسیم شدند.گروه کنترل لیدوکائین 1 درصد (5 میلی- (II) و منیزیم (I) پوپلیتئال به شکل کاملا تصادفی به دو گروه کنترل و گروه منیزیوم، ترکیب لیدوکائین 1 درصد (5 میلی لیتر در ساعت) و (PCRA) لیتر در ساعت) ازطریق پمپ کنتر ل درد سولفات منیزیم (5 میلیگرم در ساعت) دریافت کردند. سپس از 48 ساعت اول پس از عمل، هر شش ساعت شدت درد میزان داروی مخدر مصرفی، نمره آرامبخشی، میزان تهوع و استفراغ اندازهگیری و ثبت شد.، (VAS) براساس نمره درد و در زمان های (P=0/یافته هامیزان درد در 30 ساعت پس از تزریق در گروه کنترل بطور معنی داری بیشتر بود (001دیگر طی 48 ساعت پس از اتصال پمپ تفاوت معنی داری گزارش نشد. میزان مرفین دریافتی در روزهای اول و دوم پس از اتصال پمپ بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد. نمره آرامبخشی در روزهای اول و دوم پس از اتصال پمپ بین دو نمره تهوع و استفراغ در روزهای اول و دوم پس از. (P=0/ روز دوم 007، P=0/ گروه تفاوت معنی داری داشت. (روز اول 001 اتصال پمپ بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد. شروع به حرکت بیمار در روزهای اول و دوم پس از اتصال پمپ بین 85 درصد بیماران شروع / دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری را نشان داد و در گروه درمان روز اول پس از اتصال پمپ 7. (P=0/ به حرکت کردند (001نتیجه گیریبلوک مداوم عصب سیاتیک پوپلیتئال با انفوزیون ترکیب سولفات منیزیوم (5 میلیگرم در ساعت و لیدوکایین1 درصد (5 میلیلیتر در ساعت) منجر به کاهش درد پس از عمل، کاهش مصرف مرفین، بهبود خواب و افزایش آرام بخشی بیمار، زمان سریعتر شروع به حرکت و کاهش تهوع و استفراغ، پس ازجراحی های دردناک ارتوپدی پا میشود.
کلید واژگان: سولفات منیزیوم, لیدوکائین, مرفین, بلوک پوپلیتئال, جراحی ارتوپدی پاBackground And AimsAt the first 48 hours after orthopedic surgery opioids are used for analgesia.Continuous popliteal nerve block has been performed with increasing frequency for postoperative analgesia after foot surgery and provide better analgesia than traditional systemic opioid-based analgesia.Several additives have been combined with local anesthetics for peripheral nerve blocks. Magnesium is well known as an antagonist of N-methyl-d-aspartate receptors and has some analgesic property.The aim of this study was addition of magnesium to lidocaine in patient- controlled regional analgesia (PCRA) through the popliteal catheter.Materials And MethodsForty four patients scheduled for hospital admission after foot surgery entered into this study and divided two group,control(I) and magnesium(II).In control group lidocaine %1(5ml/h) and group II lidocaine %1(5ml/h) + magnesium (5mg/h) infused with (PCRA) pump. Patient characteristics, pain scores (VAS), use of analgesic medications (iv morphine), and side effects of analgesic therapy were recorded for 48 hours after surgery.ResultsPain score (VAS) was more in control group than group II (P=0.001).there was no ignificant difference between two groups in morphin consumption and nausea and vomiting (P=0.12). There were significant difference between two groups in Sedation score(P=0.007) and motion (P=0.001).DiscussionThis study showed addition of magnesium to lidocaine %1 in patient-controlled egional analgesia (PCRA) through the popliteal nerve block catheter have advantages for post operative pain, sedation, motion, reductionof morphin consumption and nausea and vomitig after the foot surgery.Keywords: sulfate magnesium, lidocaine, morphine, popliteal nerve block, orthopedic surgery -
زمینه و هدفدرد بعد از عمل یکی از شایعترین مشکلات بعد از عمل جراحی مخصوصا جراحی ارتوپدی است که در صورت عدم پیشگیری از شروع و یا درمان ناکافی آن بویژه در سنین بالا میتواند عوارض جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. ایجاد بی -دردی با استفاده از روش انفوزیون مداوم اپیدورال در جراحی های اندام تحتانی با استفاده همزمان از داروهای بیحس کننده موضعی و مخدرها یکی از موثرترین و کم عارضهترین روش های ایجاد بیدردی نسبت به سایر روش های سیستمیک است.
8 بیمار کاندیدای جراحی ارتوپدی اندام مواد وروشمطالعه حاضر بصورت کار آزمایی بالینی دوسوکور طراحی و اجرا شد، 2تحتانی در دو گروه 41 نفری بصورت تصادفی تقسیم شده و بعد از کارگذاری کاتتر اپیدورال در قبل از عمل، در مرحله بعد از0 % + فنتانیل 5 / بوپیواکائین 125) F جراحی به همه بیماران پمپ بیدردی اپیدورال با انفوزیون مداوم با دو رژیم داروئی 0 میکروگرم بر میلیلیتر) با سرعت 5 میلیلیتر بر ساعت / 0 درصد + سوفنتانیل 5 / بوپیواکائین 125) S میکروگرم بر میلیلیتر) وو عوارض مانند بلوک حرکتی، تهوع و استفراغ، خارش، احتباس ادراری، افت فشار (VAS) وصل گردید. سپس نمره درد بر اساس24، و 48 بعد از عمل در دو گروه سنجش و ثبت گردید.، 16، 8، 3، خون، و تضعیف تنفسی در ساعات 1در حین فعالیت بیشتر از (VAS)یافته هایافته های دموگرافیک در هر دو گروه مشابه یکدیگر میباشد. میانگین نمرات دردمیانگین نمره درد در حین فعالیت و استراحت کمتر از 3 بوده و اختلاف F و S زمان استراحت بوده ولی در مجموع در هر دو گروه به طور معنیدار افزایش S نسبت به گروه F معنی داری را در ساعات مختلف نشان نمیدهد. افت فشار خون در ساعت اول در گروه بود F بیش از گروه S داشته ولی در سایر ساعات اختلاف آنان معنیدار نمیباشد. بلوک حرکتی و تهوع و استفراغ هر چند در گروه ولی اختلاف در بین دو گروه معنیدار نبود. اختلاف سایر عوارض (خارش، خواب آلودگی، تضعیف تنفسی) در بین دو گروه معنیدار نمیباشد.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان میدهد که هر دو رژیم فنتانیل و سوفنتانیل به همراه بوپیواکائین در بیدردی با انفوزیون مداوم اپیدورال به صورت مشابه باعث بیدردی قابل قبول شده و عوارض آنها به جز افت فشار خون ساعت اول بعد از عمل در بقیه موارد اختلاف معنی داری با هم نداشتند.
کلید واژگان: انفوزیون مداوم اپیدورال, درد بعد از عمل, بوپی واکائین, فنتانیل, سوفنتانیلBackground And AimsPostoperative pain is one of the most common problems after surgery،especially orthopedic surgery which if not prevent the onset or inadequate treatment، especially in older irreparable adverse reactions to be followed. Analgesic use of continuous epidural infusion in lower limb surgery with simultaneous use of local anesthetic drugs and narcotics is one of the most effective and safest methods of analgesic than the other methods is systemic.Materials And MethodsThis study as double blind clinical trial was conducted، 82 patients undergoing lower limb orthopedic surgery in two groups randomly divided into 41 equal and after insertion of the epidural catheter before surgery، after surgery in all stages Patients pump analgesia epidural continuous infusion with two diet drug F (bupivacaine 0. 125 % + fentanyl 5 micr/ ml) and S (bupivacaine 0. 125 % + sufentanil 0. 5 micr/ ml) with a speed of 5ml/ h Connected. The pain intensity based on (VAS) and side of motor block، nausea and vomiting، itching، urinary retention،hypotension and respiratory depression during 1، 3، 8، 16، 24، 48 hours after surgery in both groups measured and recorded.ResultsThe demographic in both groups، similar to one another. The mean pain scores (VAS) during activity than resting there، but the total in both S and F mean pain scores during activity and rest less than 3 was And a significant difference does not show the different hours. Hypotension in the first hour in group F than the S group had significantly increased، but at other hours is not a significant difference. Motor block and nausea and vomiting، although in Group S than Group F، but the difference was not significant. Difference in other complications (pruritus، sedation،respiratory depression) between the two groups is not significant.ConclusionThis study shows that both fentanyl and sufentanil regimen with bupivacaine in epidural analgesia with continuous infusion led to similar analgesia and acceptable side effects except the first hour of hypotension after surgery.Keywords: Continuous infusion epidural, postoperative pain, Bupivacaine, entanyl, sufentanil -
هدفهدف ار انجام این مطالعه مقایسه اثرات مرفین و لورنوکسیکام در پمپ کنترل درد PCA بر میزان درد بعد از جراحی لاپاراسکوپیک بایپس معده بوده است.روش کاردر این مطالعه کارآزمایی بالینی 60 بیمار کاندید جراحی لاپاراسکوپیک بایپس معده قرار گرفتند. برای کنترل درد بعد از عمل بیماران بطور تصادفی به دو گروه لورنوکسیکام (30 نفر) و مرفین (30 نفر) بوسیله پمپ کنترل درد وریدی (PCIA) در پایآن عمل قرار داده شدند. تنظیم پمپ کنترل درد بصورت انفوزیون مداوم 5 میلیلیتر در ساعت، مقدار بولوس 2 میلیلیتر، و زمان قفل شدن 30 دقیقه گذاشته شد. هر میلیلیتر از محلول پمپ در گروه مرفین دارای 200 میکروگرم و در گروه لورنوکسیکام 160 میکروگرم بود. نمره درد، نمره آرامبخشی، تهوع و استفراغ تا 24 ساعت بعد از لاپاراسکپی توسط فرد دیگری بررسی گردید.نتایجاختلاف آماری معنی داری از نظر سن، جنس، شاخص توده بدن بین دو گروه نبود. نمره درد در قبل از شروع مطالعه در گروه مرفین و لورنوکسیکام به ترتیب 7/1 ± 3/6 و 5/1 ± 6/6 بود. پس از 24 ساعت، نمره درد به 8/0 ± 6/1 و 5/0 ± 7/1 کاهش یافت (p کمتر از 001/0). تغییرات نمره درد در هر دو گروه مشابه همدیگر بود. میزان تهوع و استفراغ، و آرامبخشی در گروه مورفین بالاتر از گروه لورنوکسیکام بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان میدهد که تجویز لورنوکسیکام به اندازه مرفین از طریق پمپ وریدی درد PCIA در کنترل درد بعد از بیماران تحت جراحی لاپاراسکوپیک بایپس معده موثر میباشد. بعلاوه، لورنوکسیکام دارای عوارض کمتری مانند تهوع و استفراغ و آرامبخشی نسبت به مرفین میباشد.
کلید واژگان: مرفین, لورنوکسیکام, پمپ کنترل درد وریدی, جراحی لاپاراسکوپیک بایپس معدهBackground And AimsThe objective of our study was so to show the efficacy of PCIA with morphine or lornoxicam on the attenuation of postoperative pain after laparoscopic gastric bypass surgery.MethodsIn this randomized clinical trial، 60 patients who were candidates for laparoscopic gastric bypass surgery were included. Patients were randomly receiving morphine (n=30) or lornoxicam (n=30) through PCIA for postoperative pain relief، at the end of the procedure. Visual analogue scale (VAS)، sedation score، and nausea and vomiting score (N&V score) were used up to 24 hours after laparoscopy. A physician، who was not aware of the therapy undertaken، evaluated the patients.ResultsThere were no statistically significant differences between two groups according to age، gender، and body mass index. Before intervention، the means of pain intensity (VAS) in the morphine and lornoxicam groups were 6. 3±1. 7 and 6. 6±1. 5، respectively. After 24 hours، the means reduced to 1. 6±0. 8 and 1. 7±0. 5، respectively (p<0. 001). The changes of pain score were the same in two groups. During 24 hours follow-up، the means of sedation and N&V scores in patients receiving morphine were higher than the patients receiving lornoxicam significantly.ConclusionOur finding suggests that administration of lornoxicam through PCIA is as effective as administration of morphine through PCIA with in management of post-operative pain in patients undergone laparoscopic surgery. In addition، lornoxicam has less side-effect such as sedation، nausea and vomiting than morphine. -
سابقه و هدفامروزه در بسیاری از اعمال جراحی، به علت وجود احتمال خونریزی، رزرو خون انجام می شود که با توجه به محدودیت فرآورده های خونی، میزان رزرو باید تحت دستورالعمل استانداردی باشد تا از ذخیره بی مورد خون جلوگیری گردد. به همین دلیل در اکثر مراکز درمانی از روش حداکثر میزان رزرو خون لازم استفاده می شود. در این مطالعه به بررسی میزان و علت عدم مصرف خون های بانک درخواست شده در اعمال جراحی الکتیو بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) در تهران پرداخته شد.
مواد وروش هادر مطالعه توصیفی انجام شده، فرم های پرسشنامه تهیه شده، در پرونده کلیه کسانی که در طول سال 83 کاندید عمل جراحی الکتیو در اتاق عمل های بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) بودند گذاشته شد و توسط پزشک درخواست دهنده خون، فرم ها پس از ترخیص از اتاق عمل تکمیل و در نهایت توسط منشی بخش ها، فرم های پر شده به کمیته انتقال خون فرستاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها به کمک روش های آمار توصیفی(درصد فراوانی) و نرم افزار 5/11 SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هاتعداد کل کیسه های خون رزرو شده جهت اعمال جراحی الکتیو در طول یک سال، 8385 کیسه بود که از این تعداد 1460 کیسه خون(4/17 درصد)، تزریق شد. نسبت خون کراس مچ شده که تزریق شده بود، 12/3 محاسبه گردید. بیشترین علت عدم مصرف خون های درخواست شده، تخمین اشتباه گروه های جراحی(6/44 درصد) بود.
نتیجه گیریاین پژوهش نشان می دهد که رزرو خون بر اساس دستورالعمل مشخصی انجام نمی شود و نیاز به کنترل کمی و کیفی در زمینه رزرو و مصرف خون در مراکز درمانی امری لازم می باشد.
کلید واژگان: گروه خون و کراس مچ, جراحی, بانک های خونBackground and ObjectivesBlood reservation is done in many surgical operations because of the risk of bleeding. However, reservation should be based on a standard protocol so as to prevent blood loss. In this study, we deal with the ratio and causes of unused blood ordered from blood bank in elective surgeries in Rasoul-e-Akram hospital in Tehran. Materials and MethodsIn this descriptive study, a questionnaire was added to file records of patients who were candidates for elective surgery in Rasoul-e Akram Hospital during 2005. Questionnaires were filled out by the physicians who had ordered blood after patient's discharge; these questionnaires were ultimately sent to blood transfusion committee. The collected data were then analyzed using descriptive statistic methods and SPSS version11.5. ResultsThe total number of reserved blood bags for elective surgeries was 8385 in one year out of which 1460 (17/4%) were transfused. The ratio of transfused cross-matched blood was 3.12; the major reason for ordered blood not to be used was incorrect surgical team estimation (44.6%). ConclusionsThis study revealed that blood reservation is not performed based on any definite protocol and it is necessary to control the reservation and use of blood both qualitatively and quantitatively in medical centers. -
زمینه و هدفاگر چه لرز، یکی از نتایج هیپوترمی حول و حوش عمل بوده و به ندرت شدیدترین عارضه آن محسوب می شود، اغلب با آن مواجه می شویم. مکانیسم آن تا به حال کاملا مشخص نشده است. لرز القا شده توسط سرما، دارای مکانیسم کاملا واضح و روشنی است، اما لرز بعد از بیهوشی عمومی به عوامل متعددی ارتباط داده شده است. دگزامتازون، تاکنون برای درمان لرز پس از بیهوشی عمومی به کار گرفته شده است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثرات دگزامتازون وریدی در پیشگیری از بروز لرز پس از بیهوشی عمومی می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده با پلاسبو دو سویه کور تصادفی انجام شد. 80 بیمار، کاندید عمل جراحی الکتیو آرتروسکوپی زانو انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بلافاصله بعد از مرحله اینداکشن بیهوشی یکسان برای دو گروه، 15/0(میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)(mg/kg) دگزامتازون وریدی برای گروه مورد و به همان میزان حجم آب مقطر، برای گروه شاهد تزریق شد. دمای اتاق عمل بین 20 تا 25 درجه سانتیگراد حفظ شد. بعد از پایان جراحی، امتیاز لرز توسط یک پرستار آموزش دیده در اتاق ریکاوری اندازه گیری و ثبت شد. بیماران و پرستار مربوطه، نسبت به چگونگی تقسیم بندی بیماران به دو گروه نامبرده آگاه نبودند(کور کردن). آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 به صورت تست دقیق فیشر جهت مقایسه تفاوت میانگین ها و تست مربع کای جهت مقایسه متغیرهای کیفی انجام شد. میزان خطای نوع اول 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین سن، تفاوت دمای بدن بیمار و اتاق عمل و امتیاز لرز به ترتیب 34/27 سال، 52/9 درجه سانتیگراد و 76/1 بودند. دو گروه مورد و شاهد، براساس سن، وزن، تفاوت دمای بدن بیمار و اتاق عمل، زمان جراحی، زمان ریکاوری و حجم مایع تزریق شده همسان بودند. ولی، تفاوت آماری آشکاری در امتیاز لرز و میزان بروز لرز، بین دو گروه وجود داشت. همچنین، ارتباط خطی آشکاری بین حجم مایع دریافتی و امتیاز لرز در دو گروه بدست آمد.
نتیجه گیریاین مطالعه، نتایج مطالعات قبلی مبنی بر اثربخشی دگزامتازون وریدی در جلوگیری از بروز لرز پس از بیهوشی عمومی را تایید کرده و بر مکانیسم مرکزی لرز پس از بیهوشی عمومی در مقابل مکانیسم محیطی تاکید می کند.
کلید واژگان: لرز پس از بیهوشی عمومی, دگزامتازون وریدی 3 - آرتروسکوپی زانوBackground and AimAlthough shivering is one of the consequences of perioperative hypothermia and is rarely considered as the most serious complication, it occurs frequently and remains poorly understood. While cold-induced shivering has an obvious etiology, post-general anesthetic shivering is attributed to numerous causes. Until now, dexamethasone has been used for the treatment of post-general anesthetic shivering. The objective of the present study is to evaluate the effects of intravenous dexamethasone on the prevention of post-general anesthetic shivering. Patients andMethod80 patients who were candidates for elective knee arthroscopic surgery were selected and randomly divided into case and control groups. Immediately after the induction stage of anesthesia, which was the same for both groups, 0.15 mg/kg of intravenous dexamethasone was administered to the case group. The same amount of distilled water was intravenously administered as placebo to the control group. The temperature of the operating room was kept between 20 and 25 degrees centigrade. When the operation ended, shivering score was measured and recorded by a trained nurse in the recovery room. The patients and the nurse were blind to case and control allocation of the patients.ResultsThe mean age of the patients, the temperature difference between operating room and patient's body, and shivering score were 27.34 years, 9.52 degrees centigrade and 1.76 respectively. Both groups were matched for age, weight, operating room and patient's body temperature difference, surgery time, recovery time, and the amount of administered fluids. There were statistically significant differences in score and incidence of shivering between the two groups. A statistically significant correlation was also found between administered fluid volume and shivering score in both groups.ConclusionThe obtained results revealed that intravenous dexamethasone is effective in the prevention of post-general anesthetic shivering. This confirms previous studies and it seems that this study supports central mechanism of post-general anesthetic shivering rather than peripheral one.Keywords: 1) Post, Anesthetic Shivering 2) Intravenous Dexamethasone 3) Knee Arthroscopy -
زمینه و اهدافمراقبت های یش بیمارستانی یک جزء سرنوشت ساز در درمان بیماران بد حال می باشد. امروزه در سیستم مراقبت سلامت شهری، عموما بررسی و درمان اولیه بیماران بحرانی توسط اورژانس یش بیمارستانی صورت میگیرد و هر چه این برخورد صحیحتر، دقیقتر و سریعتر باشد، میزان مرگ و میر و معلولیتهای ناشی از بیماری ها کاهش و اعتماد مردم به این سیستم افزایش می یابد. جهت ارتقا کیفیت در چگونگی ارا خدمات درمانی یش بیمارستانی بایستی وضعیت موجود مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. با توجه به اهمیت این موضوع و عدم وجود مطالعات مشابه در ایران، این ژوهش با هدف ارزیابی عملکرد کیفی اورژانس یش بیمارستانی و مقایسه آن با استاندارد های جهانی انجام شده است.روش بررسینوع ژوهش توصیفی _ مقطعی می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری آسان، 500 بیمار منتقل شده توسط اورژانس یش بیمارستانی بر اساس رسشنامه و مصاحبه با تکنسین اورژانس مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات خام با استفاده از شاخص های آماری توصیفی تفسیر شدند.یافته هامیانگین زمان رسیدن فوریت ها از یگاه اورژانس به محل حادثه 12 دقیقه و 54 ثانیه با انحراف معیار 1 دقیقه و 24 ثانیه و از محل حادثه به بیمارستان34 دقیقه و 37 ثانیه با انحراف معیار 2 دقیقه و 40 ثانیه بود. میانگین زمان از اعلام موریت به یگاه تا رسیدن به بیمارستان 47 دقیقه و 31 ثانیه بود. در 3/92 درصد از افراد فشار خون، 88 درصد تعداد نبض، 07/83 درصد تعداد تنفس در دقیقه، 15/71 درصد دمای بدن و در 07/73 درصد موارد GCS اندازه گیری شده بود. 93 درصد بیماران آنژیوکت داشتند که 95/84 درصد آنها کار می کرد. نوع برخورد و اقدامات درمانی انجام شده جهت هر یک از این تشخیصها در مقایسه با روتکلهای استاندارد جهانی تفاوت قابل ملاحظه ای داشتند.نتیجه گیرینتایج ژوهش ما نشان می دهد به منظور بهبود ارا مراقبتهای یش بیمارستانی ضروری است که بررسی های منظم کیفی، بهبود تجهیزات، اراء کیفی کوریکولوم آموزشی و روتکلهای درمانی لحاظ گردد.
کلید واژگان: اورژانس یش بیمارستانی, خدمات درمانی یش بیمارستانی, ارتقا کیفیت -
بررسی عکس العمل ژنوتیپ های دیررس، متوسط رس و زودرس گندم نان نسبت به تاریخ کاشت های متفاوت 1- اثر تاریخ کاشت بر خصوصیات فنولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد چهار ژنوتیپ گندم نان
به منظور بررسی عکس العمل ژنوتیپ های دیررس، متوسط رس و زودرس گندم نسبت به تاریخ کاشت، این طرح تحقیقاتی از سال زراعی 1377-78 به مدت سه سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اهواز اجرا گردید. این تحقیق به صورت آزمایش کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل سه تاریخ کاشت (8.14،9.15، و10.21) و فاکتور فرعی شامل چهار ژنوتیپ گندم با دوره های متفاوت رشد و نمو (استار، چمران، داو و فونگ) بود.نتایج نشان داد که ژنوتیپ ها نسبت به تاریخ های کاشت، عکس العمل های متفاوتی داشتند. ژنوتیپ دیررس استار (Star) در تاریخ کاشت اول، بالاترین عملکرد دانه را تولید نمود. عملکرد این ژنوتیپ در تاریخ کاشت های بعدی به علت تاخیر در ظهور سنبله و مواجه شدن دوره پر شدن دانه با دمای بالای آخر فصل، به شدت کاهش یافت. رقم چمران و ژنوتیپ داو (Dove) که الگوی نمو فنولوژیک آن ها با شرایط محیطی تاریخی کاشت دوم متناسب بود، در این تاریخ کاشت بالاترین عملکرد را تولید کردند و بالاخره ژنوتیپ زودرس فونگ (Fong) نسبت به تاریخ کاشت حساسیت کمتری نشان داد. تعداد روز از کاشت تا گرده افشانی با طول دوره رشد دانه همبستگی منفی نشان داد، در نتیجه ژنوتیپی که زود به گلدهی رسید طول دوره رشد دانه آن بیشتر بود.
-
به منظور تعیین منشاء محدودیت عملکرد دانه در شرایط محیطی متفاوت و نیز محدودیت ناشی از گرمای دوره آخر رشد و نمو گندم این تحقیق با شرکت 20 ژنوتیپ گندم نان و دوروم و در دو آزمایش جداگانه هریک در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دو سال زراعی 79-1378 و 80-1379 اجراء گردید. آزمایش اول در اوائل آذرماه به عنوان شرایط مساعد ((Favourable conditions و آزمایش دوم در اوائل بهمن ماه به عنوان شرایط نامساعد محیطی، (Unfavourable conditions) کشت گردید. پنج تا هفت روز پس از گرده افشانی، تیمار حذف برگ پرچم برای مطالعه محدودیت مخزن و تیمار حذف سنبلچه های یک طرف سنبله برای مطالعه محدودیت منبع اعمال گردید. پس از برداشت، درصد محدودیت های منبع و مخزن بر اساس متوسط وزن دانه های باقی مانده سنبله های تیمار و سنبله های شاهد(بدون حذف برگ پرچم و سنبلچه های یک طرف سنبله) و میزان تشدید محدودیت منبع محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کلیه ژنوتیپ ها فاقد محدودیت مخزن بودند و سهم برگ پرچم در اندوخته دانه به طور متوسط 12 درصد بود. اغلب ژنوتیپ های مورد مطالعه محدودیت منبع داشتند. این محدودیت در شرایط مساعد بین 8/34 –0 درصد (متوسط 6/12%) و در شرایط نامساعد بین 2/41-7/5 درصد (متوسط 2/17%) متغیر بود. بنابراین در اثر مواجه شدن با گرمای آخر فصل محدودیت منبع به طور متوسط حدود 6% تشدید گردیده است. هم چنین نتایج نشان دادند، ژنوتیپ هایی که اندازه دانه بزرگ تری داشتند، محدودیت منبع آن ها نیز بیشتر بود. وزن دانه نقش اساسی در تعیین عملکرد نهایی نداشت و کمبود عملکرد دانه را باید در دو مولفه دیگر عملکرد یعنی تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله (تعداد دانه در مترمربع)، جستجو نمود.
کلید واژگان: تنش گرما, آخر فصل, محدودیت, منبع, مخزن, شرایط مساعد, شرایط نامساعدIn order to determine, source of grain yield limitation under different enviromental conditions, as well as indentifying the rate of restrication caused by terminal heat stress on development and growth of wheat, this research was conducted with twenty wheat genotypes using Randomized Complete Block Design (RCBD) with three replications, in two separate experiments in two years(1998-2000). The experiments were sown in late of december and january to stimulate favoarable and unfavourable conditions, respectively. Five to seven days after anthesis flag leaf and spikelets from one side of spike were removed to stimulate, sink and source limitation respectively. Aftert harvest, source and sink restrication percentage were calculated according to the mean of remaining grains in treated spike and control (without removal of flag leaf and spikelets). Results indicated that all genotypes had not sink restrication and the contribution of flag leaf to grain dry weight was 12%. However, some genotypes showed source restrication. This restrication was estimated from 0 to 34% (mean: 12.6%) and 5.7 – 41.2% (mean:17.2%) for favourable and unfavourable conditions, respectively. Therfore, source restrication caused by exposure to terminal heat stress was greater by 6%. Likewise, results indicated that source restrication was higher in genotypes with large grain size. Grain weight had not significant effect in the determination of final yield. Reduction in grain yield must be sought in other yield components, such as grain number per spike and spikes number per sqaure meter.Keywords: Restrication, Unfavourable condition, Favourable conditions, Source, Sink, Terminal heat stress -
بررسی اثر رقم و تاریخ کاشت بر عملکرد دانه و انتقال مجدد مواد ذخیره ای جو
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.