به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمد سیدی

  • سرور خرم دل *، پرویز رضوانی مقدم، هما عزیزی، جواد شباهنگ، محمد سیدی
    این آزمایش با هدف ارزیابی نقش مدیریت تلفیقی کودهای آلی، شیمیایی و بیولوژیک بر خصوصیات رشد، عملکرد گل و بذر و اجزای عملکرد گیاه دارویی ختمی (Althea officinalis L.) ، به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور انواع کود و تلقیح با باکتری تیوباسیلوس با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 92-1391 به اجرا درآمد. فاکتور کود در چهار سطح شامل کود دامی (40 تن در هکتار) ، کمپوست (40 تن در هکتار) ، کود شیمیایی متداول NPK (114، 18 و 220 کیلوگرم در هکتار) و عدم کاربرد کود (شاهد) و فاکتور تلقیح با باکتری تیوباسیلوس همراه با مصرف گوگرد در چهار سطح شامل تلقیح با باکتری تیوباسیلوس، 200 کیلوگرم گوگرد در هکتار+ تلقیح با باکتری تیوباسیلوس، 200 کیلوگرم گوگرد و شاهد بودند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ حداکثر، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک کل، اجزای عملکرد شامل تعداد شاخه جانبی، تعداد کپسول، تعداد دانه و وزن هزار دانه و عملکرد گل، بذر و بیولوژیکی ختمی بودند. نتایج نشان داد که اثر کودهای آلی، شیمیایی و بیولوژیک بر ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ حداکثر، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک کل، اجزای عملکرد و عملکرد گل، بذر و بیولوژیکی ختمی معنی دار (01/0p≤) بود. بالاترین شاخص سطح برگ حداکثر در پایان فصل رشد برای تیمار تلفیقی کود شیمیایی و تیوباسیلوس+گوگرد با 3/12 و پایین ترین شاخص سطح برگ حداکثر برای شاهد با 3/1 به دست آمد. بالاترین عملکرد گل و بذر برای تیمار تلفیقی کود شیمیایی و تیوباسیلوس+ گوگرد به ترتیب برابر با 33/175 و 91/99 گرم بر متر مربع و کمترین میزان برای شاهد به ترتیب برابر با 33/32 و 31/9 گرم بر متر مربع به دست آمد. در شرایط کاربرد کودهای شیمیایی، دامی و کمپوست در سطوح جداگانه تیوباسیلوس و گوگرد و عدم کاربرد، عملکرد گل بیش از 100 درصد نسبت به شاهد بهبود یافت، در حالی که مصرف کودهای شیمیایی، دامی و کمپوست به همراه کاربرد تیوباسیلوس+گوگرد به ترتیب توانستند منجر به بهبود 106، 89 و 72 درصدی عملکرد گل در مقایسه با شاهد شوند. با توجه به بالا بودن اسیدیته خاک در اکثر خاک های زراعی ایران می توان مصرف تلفیقی گوگرد همراه با تلقیح با تیوباسیلوس را به عنوان راهکاری موثر برای بهبود جذب عناصر غذایی خاک مدنظر قرار داد.
    کلید واژگان: اسیدیته خاک, تیوباسیلوس, حاصلخیزی خاک, کشاورزی پایدار}
    S. Khorramdel*, P. Rezvani Moghaddam, H. Azizi, J. Shabahang, M. Seyedi
    Introduction
    Medicinal plants have an important role in different industries. So, increasing production of their yields is necessary. Medicinal plants contain phytochemical compounds which have demonstrated bioactive properties. The active principles of the plants are generally secondary metabolites. The use of ecological farming methods, may improve yield and quality. In the last decade, agricultural production, which is mainly based on the use of chemical material, is causing environmental problems. One of the pathways to mitigate this environmental impacts, is to apply the long-term approaches based on the principles of ecological agriculture. Soil microorganisms are the primary metabolites production in the soil can affect the results in the release of phosphorus. Compost can be used as an organic matter in controlling different types of debris and the reduction in fertilizer consumption in agricultural products and mineral absorption elements improve low consumption by plants. Present study aims to investigate the possibility of improving the growth, flower yield, shoot yield, seed yield and yield components of marshmallow as a medicinal plant affected as integrated management of organic, chemical and biological fertilizers.
    Materials and Methods
    A field experiment was performed as factorial layout based on a randomized complete block design with three replications at Agricultural Research Station, College of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during growing season of 2012-2013. The experimental treatments were all combination of organic and chemical fertilizers in four levels (cow manure (40 ton.ha-1), urban compost (40 ton.ha-1), NPK as chemical fertilizer (114, 18 and 220, 40 kg.ha-1) and control) and inoculation with Thiobacillus and sulphur application in four levels (including inoculation with Thiobacillus, 200 kg.ha-1 sulphur + inoculation with Thiobacillus, 200 kg.ha-1 sulphur and control). plant height, leaf areal indexmax (LAImax), leaf dry weight, stem dry weight, total dry weight, flower, seed yield and yield components such as branch number, capsule number, number seed per capsule and 1000-seed weight and flower, seed and biological yield of marshmallow.
    To analyze the variance of the experimental data and drawing of diagrams, MSTAT-C 8 and Excel software was used. All the averages were compared according to Duncan’s multiple range test (p≤0.05)
    Results and Discussion
    The results showed that the effect of organic, chemical and biological fertilizers were significant (p≤0.01) on plant height, LAImax, leaf dry weight, stem dry weight, total dry weight, flower and seed yield, yield components and biological yield of marshmallow. At the end of the growing season, the highest and the lowest LAImax were observed in chemical fertilizer with Thiobacillus +sulphur (12.3) and control (1.3). The maximum flower and seed yields were recorded in chemical fertilizer with Thiobacillus +sulphur (175.33 and 99.91 g.m-2, respectively) and the minimum were obtained in control treatments (32.33 and 9.31 g.m-2, respectively). Flower yield enhanced up to 100% under chemical, cow manure and compost fertilizers without Thiobacillus +sulphur, Thiobacillus, sulphur compared to control treatment. Flower yield improved up to 106, 89 and 72% for chemical fertilizer, cow manure and compost application with Thiobacillus +sulphur, respectively.
    Conclusion
    According to the results obtained in the present study, organic, chemical and biological fertilizers had significant effects on growth, shoot yield, flower yield, seed yield, biological yield and yield components of marshmallow. Therefore, due to the high pH of soils in agroecosystems, integrated application of sulphur with Thiobacillus inoculation could be considered as an effective approach for soil fertility improvement. organic matter increase soil water holding capacity, improving plant hormone-like activity, increase nutrient uptake by plants, and generally improve the growth and yield of medicinal plant.
    Keywords: Soil fertility, Soil pH, Sustainable agriculture, Thobacillus}
  • وحید عالمیان، محمد سیدی، ملوک حبیبی
    مدل ون هیلی یک مدل یادگیری است که انواع متفاوت تفکر را که دانش آموزان هنگام روبرو شدن با شکل های هندسی تجربه می کنند، عرضه می دارد و از مرحله برخورد بصری با شکل هندسی تا درک صوری اثبات هندسی را شامل می شود. بدفهمی ها ممکن است باعث سردرگمی و شکست دانش آموزان در حل مسائل شوند. گاهی نیز به دلیل ماهیت به هم پیوسته مفاهیم ریاضی، بدفهمی ها باعث ایجاد مشکل در یادگیری های آتی دانش آموزان می شوند.
    هدف این پژوهش شناسایی بدفهمی های دانش آموزان پایه هشتم در مهارت های هندسی درس هندسه و استفاده از نظریه ون هیلی برای ارتقا و بهبود سطح مهارت های هندسی دانش آموزان بوده است. جامعه آماری آن دانش آموزان پسر پایه هشتم متوسطه دوره اول ناحیه یک شهرستان سنندج بودندکه در سال تحصیلی 96 -1395تحصیل می کردند. نمونه مورد نظر به صورت تصادفی خوشه ایبه تعداد 318 نفر درنظر گرفته شد. این مطالعه ازنظر هدف کاربردی، ازنظر اجرا توصیفی، و از نوع زمینه یابی است. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون کتبی بوده است. ضریب آلفا کرونباخ 896 /0 به دست آمد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اغلب دانش آموزان خطاهای متعددی در مباحث هندسه و مهارت های هندسی داشتند. میانگین نمرات دانش آموزان گروه آزمایش در بدفهمی ها پایین تر از میانگین نمرات دانش آموزان گروه گواه بود. بین عملکرد دانش آموزان گروه کنترل و آزمایش در سطوح تفکر ون هیلی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 وجود داشت. این تفاوت به سود دانش آموزان گروه آزمایش بود. همچنین، بین عملکرد دانش آموزان دو گروه در مهارت های هندسی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 به سود دانش آموزان گروه آزمایش وجود داشت. بنابراین اگر معلمان اگر از مدل ون هیلی در جهت آموزش مفاهیم و مهارت های هندسی استفاده کنند تا حدی بدفهمی های دانش آموزان کاهش می یابد.
    Vahid Alami?n, Mohammad Seyyedi, Molook Habibi
    The Van Hiele is a learning model that offers different types of thinking which students experience, when faced with geometric shapes. It includes the stage of visual encounter with the geometric shape, to the formal perception of geometrical proof. Misunderstandings can cause confusion and failure of students to solve problems. Sometimes, because of the interrelated nature of mathematical concepts, misunderstandings cause problems in the future learning of students. The purpose of this study was to identify the misconceptions of 8th grade students in geometrical skills and its related subjects. It also intends to use Van Hiele's theory to improve geometrical skills of the students. The statistical population of this study included 8th grade male students, at junior high schools, in the first district of Sanandaj educational department in the academic year of 1395-96. The sample consisted of 318 students who were selected by random cluster sampling method. Regarding its purpose, this study was applied, and in terms of its implementation, it was descriptive and a kind of field study as well. The measuring scale of this study consisted of written tests. Cronbach alpha coefficient was 0/896. The result of this research showed that most students had many various errors in geometry and its related subjects. The mean score of students in the experimental group was lower than that of the control group in terms of the misconception. There was a significant difference between students’ performance at the control and experimental groups at Van Hiele's thinking level. This difference was in favor of the experimental group students. There was also significant difference at 0/05 level between students at both groups in geometrical skills and this difference was in favor of the experimental group, as well.
    Keywords: Misconception, Geometry, Van Hiele Theory, Geometric Skills}
  • سرور خرم دل*، رضا قربانی، هما عزیزی، محمد سیدی
    به منظور بررسی اثر روش های مدیریت علف های هرز بر اجزای عملکرد، عملکرد کمی و کیفی زیره سبز (Cuminum cyminum L.)، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 92-1391 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با نه تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل شخم در شب، بستر کاذب، سه گیاه پوششی ماشک گل خوشه ای(Vicia villosa L.)، خلر (Lathyrus sp.) و شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.)، بقایای گیاهی سیر (Allium sativum L.)، آفتابگردان (Helianthus annuus L.) و جو (Hordeum vulgare L.) و شاهد (بدون کنترل علف های هرز) بودند. عملیات خاک ورزی تیمار شخم در شب با استفاده از نور ماه انجام شد. برای تیمار بستر کاذب، پس از تهیه بستر کاشت و آبیاری، علف های هرز با شخم سطحی در نیمه اول اسفند ماه حذف شدند. در نیمه دوم اسفند ماه گیاهان پوششی به خاک برگردانیده شدند. پس از عملیات آماده سازی زمین، 5/2 تن در هکتار بقایای گیاهی به خاک افزوده شد. گیاهان پوششی به صورت متراکم در نیمه اول آبان ماه کاشته و سپس کلیه کرت ها آبیاری شدند و سپس کاشت زیره سبز انجام شد. صفات اندازه گیری شده شامل ارتفاع، اجزای عملکرد، عملکرد بیولوژیکی و دانه، محتوی و عملکرد اسانس زیره سبز بودند. نتایج نشان داد که خصوصیات رشدی، اجزای عملکرد و عملکرد بیولوژیکی، دانه و اسانس زیره سبز به طور معنی داری تحت تاثیر روش های مدیریت غیرشیمیایی علف های هرز قرار گرفت (01/0p≤). بیشترین عملکرد بیولوژیکی و دانه به-ترتیب 7/220 و 1/103 گرم بر متر مربع برای تیمار ماشک گل خوشه ایو کمترین میزان به ترتیب 4/72 و 6/28 گرم بر متر مربع برای شاهد مشاهده شد. میانگین این صفات در تمام تیمارهای مدیریتی در مقایسه با شاهد بیش از 100 درصد بهبود یافت. بالاترین عملکرد اسانس (8/2 گرم در متر مربع) برای گیاه پوششی ماشک گل خوشه ایو کمترین میزان (6/0 گرم در متر مربع) برای شاهد به دست آمد. کاشت گیاهان پوششی و کاربرد بقایای گیاهی در سطح خاک از طریق بهبود خصوصیات فیزیکوشیمیایی و محتوی رطوبتی خاک باعث افزایش آماس سلولی شده که این موضوع موجب بهبود رشد و تولید ماده فتوسنتزی و افزایش عملکرد زیره سبز گردید.
    کلید واژگان: بقایای گیاهی, دگرآسیبی, شخم در شب, کنترل نوری علف هرز, گیاه پوششی}
    Surur Khorramdel *, Reza Ghorbani, Homa Azizi, Mohammad Seyedi
    IntroductionMedicinal and aromatic plants are major crops of domestic and industrial interest. The essential oil yield, seed yield and biomass of medicinal and aromatic plants are seriously affected by interspecific competition, meaning proper weed management becomes crucial. Competition with weeds is detrimental for medicinal and aromatic plants production for two main reasons. The first reason is that, in acting as an important stress factor, the interference of weeds is supposed to generate variations in photosynthesis rate and direction, pushing plants to allocate more carbon to roots (competition for nutrients or water) or shoots (competition for light). These plants are increasingly organically grown to improve profitability. However, the presence of weeds may lead to a decline in both yield and quality. Therefore, nonchemical methods of weed management are needed. More attention has been paid worldwide about the technical means for weeding, generally addressed to a removal of weeds as complete as possible, and sometimes to the effects of weeds on medicinal and aromatic plants yields and quality.Cumin (Cuminum cyminum L.) is an herbaceous and annual plant belonging to Apiaceae family which is planted in arid and semi-arid regions of Iran as medicinal plant. About 26% of the total area under cultivation of medicinal plants in Iran is allocated to cumin cultivation. This paper studied the methods of non-chemical weed control on yield components and quantitative and qualitative yield of cumin.
    Materials and MethodsIn order to study weed management methods, an experiment was conducted based on a randomized complete block design with nine treatments and three replications at the Agricultural Research Station, Ferdowsi University of Mashhad during growing season 2012-2013. Treatments included tillage at night, false seed bed, three cover crops such as hairy vetch, chuckling vetch and fenugreek, crop residues of sunflower, barley and garlic and weed infested control. Operation of tillage at night performed with moon light. Seed bed prepared, irrigated and weed removed at 28th February by using surface cultivation for false seed bed treatment. Cover crops removed and added to the soil at 5th March. After land preparation, 2.5 t.ha-1 crop residues of each species added to the soil. Cover crops planted as dense at 5th November then all plots irrigated and then seeding operation was done. Plant height, yield components, biological yield, seed yield, essential oil content and essential oil yield of cumin were measured accordingly. The treatments were run as an analysis of variance (ANOVA) to determine if significant differences existed among treatments means. Multiple comparison tests were conducted for significant effects using the LSD test.
    Results and DiscussionThe results showed that the growth characteristics, yield components, biological yield, seed yield and essential oil yield of cumin were significantly affected by non-chemical management procedures (p≤0.01). The maximum biological and seed yield were observed in hairy vetch with 220.7 and 103.1 g. m-2 and these minimum were for control with 72.4 and 28.6 g. m-2, respectively. These traits enhanced more than 100% for all management treatments compared to control. The highest essential oil yield of cumin was recorded in hairy vetch (2.8 g. m-2) and the lowest was for control (0.6 g.m-2).
    ConclusionNon-chemical weed management strategies had significantly effect on plant height, yield components and yield of cumin. Cover crops and crop residues enhanced cumin yield due to physical and chemical soil characteristics, moisture conservation and cell swelling improvement that they increased growth and production of photosynthetic matters. Generally, cover crop is a safe and effective technique for weed control that may decrease the necessity for chemical approaches to crop and soil.
    Keywords: Allelopathy, Cover crop, Crop residue, Photocontrol of weed, Tillage at night}
  • محمد نعیمی، محمد سیدی، کیارش قزوینی، محمود باقری، منور افضل آقایی
    زمینه و هدف
    ریفلاکس لارنگوفارنژیال (LPR) محتویات معده موجب ایجاد علائم و بیماری های متفاوتی می گردد که از آن جمله رینوسینوزیت مزمن (CRS) است. در تعیین پاتوفیزیولوژی ریفلاکس لارنگوفارنژیال به نقش هلیکو باکتر پیلوری توجه شده است ولی در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد. بنابراین در این مطالعه به نقش هلیکو باکتر پیلوری در رینوسینوزیت مزمن و ارتباط آن با آلودگی هلیکو باکتر پیلوری معده پرداختیم.
    مواد و روش ها
    این تحقیق یک مطالعه بالینی کوهورت است، که در آن یک گروه 18 نفری از بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن با گروه 18 نفری افراد شاهد از نظر وجود هلیکو باکتر پیلوری در سینوس و معده مورد مقایسه قرار گرفتند و از تست(Polymerase Chain Reaction) PCR با حساسیت و ویژگی بالا برای یافتنDNA هلیکو باکتر پیلوری استفاده شده است.
    یافته ها
    در نمونه های سینوس فقط در دو مورد از گروه بیمار هلیکو باکتر پیلوری مثبت بود که این میزان در گروه شاهد 6 مورد بود که این دو ارتباط معنی داری در جهت معکوس با هم داشتند و در هر گروه به تنهایی بین موارد مثبت معده و سینوس ارتباطی وجود نداشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    هلیکو باکتر پیلوری نقشی در رینوسینوزیت مزمن ندارد و سینوس فقط به عنوان مخزن، میزبان هلیکو باکتر پیلوری بدون ایجاد بیماری زایی در آن است.
  • مرتضی نورالهیان، محبوبه نادری نسب، محمد سیدی، مریم صالحی، منور افضل آقایی
    مقدمه
    سینوزیت مزمن درصد قابل توجهی از جامعه را مبتلا می کند و ناراحتی طولانی مدت را برای افراد به دنبال دارد. مصرف آنتی بیوتیک های با طیف وسیع می تواند باعث تغییر در ترکیب و فراوانی پاتوژن ها گردد. از طرفی با توجه به این که وجود ترشحات پشت حلق با منشا سینوزیت مزمن جز علایم شایع است. در این مطالعه برآنیم که علاوه بر تعیین باکتریولوژی سینوس های مبتلا پس از درمان طولانی مدت آنتی بیوتیکی، ارتباط نتایج کشت در سینوس های پاتولوژیک را با نتیجه کشت ترشحات نازوفارنکس مقایسه کنیم.
    روش کار
    این مطالعه به صورت آینده نگر انجام شده است. 50 مورد بیمار شامل 21 زن و 29 مرد مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران افرادی بودند که علیرغم درمان آنتی بیوتیکی طولانی مدت و وسیع الطیف، پس از سه ماه از درمان، علایم پایدار داشتند. بنابراین به عنوان خط بعدی درمان، بیماران تحت جراحی آندوسکپی سینوس قرار گرفتند و در طی عمل از کانون های ابتلا و نازوفارنکس با سواب نمونه برداری شده، کشت هوازی و بی هوازی برایشان انجام شد و نتایج با هم مقایسه گردید.
    نتایج
    استاف کوآگولاز منفی (36%)، آنتروباکترآئروژنز (36%)، استاف اورئوس (20%) شایع ترین باکتری های جدا شده از سینوس بودند. کشت سینوس در دو مورد (4%) استریل بود و در 96 درصد بقیه کشت مثبت حاصل شد. در مقایسه آماری شایعترین باکتری های کشت شده از سینوس که 88 درصد موارد را تشکیل می دادند، ارتباط معنی داری بین نتایج کشت سینوس و نازوفارنکس وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با مقایسه نتایج کشت سینوس و کشت نازوفارنکس به این نتیجه رسیدیم که می توان از نازوفارنکس به عنوان شاخصی از سینوس جهت تعیین باکتریولوژی استفاده نمود.
    کلید واژگان: باکتریولوژی, سینوزیت مزمن, آندوسکپی سینوس, نازوفارنکس}
  • مهدی پورصادق، محمد سیدی، عادل محمدی
    زمینه و هدف
    نقش ویتامین C به عنوان عاملی در روند ترمیم زخم ثابت شده است و مطالعات قبلی نشانگر تاثیر مثبت آن در ترمیم زودتر زخمهای جراحی، بستر و سوختگی قرنیه می باشد. در این تحقیق تاثیر ویتامین C در موفقیت ترمیم گرافت پرده تمپان به روش Underlay و با استفاده از گرافت فاسیای عضله تمپورالیس مورد بررسی قرار گرفت.
    روش تحقیق: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی اجرا شد، در سالهای 1381 تا 1382، بیماران مراجعه کننده به بخش گوش و گلو و بینی بیمارستان امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد که به دلیل سوراخ بودن پرده تمپان، داوطلب عمل تیمپانو پلاستی بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران واجد شرایط به صورت تصادفی به دو گروه 30 نفری (آزمون و شاهد) تقسیم شدند؛ پس از انجام عمل تمپانوپلاستی گروه آزمون به مدت یک ماه ویتامین C خوراکی دریافت نمودند؛ گروه شاهد، دارونما دریافت کردند. بیماران به مدت سه سال پیگیری شدند. وضعیت پرده تمپان و آزمونهای شنوایی قبل از عمل در دو گروه با نتایج بعد از عمل (2.5 ماه و 3 سال بعد) مقایسه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری t و t زوج شده در سطح معنی داری P?0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    در این بررسی به ترتیب %86.7 و %83.3 از گروه آزمون و شاهد، گرافت موفق داشتند. در گروه آزمون دریافت ویتامین C، تاثیری در موفقیت پیوند پرده تمپان نسبت به گروه شاهد نشان نداد. ویتامین C باعث بهبود معنی دار آزمونهای شنوایی بعد از تمپانوپلاستی نسبت به گروه شاهد شد (P<0.01).
    نتیجه گیری
    در این تحقیق، ویتامین C، تاثیری بر موفقیت گرافت پرده تمپان نشان نداد ولی موجب بهبود وضعیت شنوایی گردید.
    کلید واژگان: تمپانوپلاستی, ویتامین C, ترمیم زخم}
    M. Poursadegh, M. Seyyedi, A. Mohammadi
    Background And Aim
    Vitamin C has proved to be an influential factor in wound repair and previous studies showed that it can accelerate the repair of surgical incisions and bed wounds and cornea burns. In this study the effect of vitamin C in the success of tympanic graft repair applying underlay technique and by means of tympanic membrane muscle was evaluated.
    Materials And Methods
    In this clinical trial study which carried in 2002-2003, 60 patients referring to the ENT ward of Imam Reza Hospital- affiliated to Mashhad University of Medical Sciences- demanding voluntary tympanoplasty, were examined. The clients were randomly divided into two groups case and control, each with 30 individuals. After tympanoplasty the case group took oral vitamin C for one month, but the control group received placebo. The patients were then followed up for three years. Preoperative and postoperative condition of tympanum and audiometry results in the two groups were compared (2.5 months and 3 years later). The obtained data were analysed by means of SPSS software, using paired t-test at the significant level P≤0.05.
    Results
    Respectively, 86.7 and 83.3% of the case group and control group had successful tympanoplasty. vitamin C did not have any effect on the success of tympanoplasty in the case group compared with the control group. But, it had a significant impact on their audiometry scores in comparison with the control (P≤0.01).
    Conclusion
    According to the study, vitamin C administration had no effect on successful tympanoplasty. But, it improved hearing status.
  • مقایسه دو روش استئوتومی لترال اکسترنال و اینترنال در کاهش ادم و اکیموز پس از رینوپلاستی
    احمد میمنه جهرمی، مرتضی نور الهیان، محمد سیدی، مریم صالحی، منور افضل آقایی
    مقدمه
    رینوپلاستی را به جرات می توان شایعترین عمل جراحی زیبایی در ایران نامید که هر روزه به تعداد آن افزوده می شود. استئوتومی لترال در غالب موارد از مهمترین مراحل انجام آن است که عمده ترین انواع آن عبارتند از: نوع داخلی (داخل بینی) به روش ممتد و خارجی (از طریق پوست) به روش منقطع. انتخاب روش بر اساس سلیقه، توانایی و تجزیه جراح صورت می پذیرد. ادم و اکیموز شایعترین سکل های جراحی در هر دو گروه هستند. در این مطالعه مقایسه ای بین دو روش استئوتومی لترال از جهت سکل های فوق الذکر انجام شده است.
    مواد و روش کار
    مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی تصادفی آینده نگر برروی 80 بیمار در دو گروه 40 نفری که کاندید عمل رینوپلاستی بودند با رضایت قلبی بیماران انجام شده است. در گروهی استئوتومی لترال به شیوه داخلی و در گروه دیگر به شیوه خارجی انجام شده است. داده ها بر اساس روش امتیاز دهی بصری در مقایسه بیمار با شکل ضمیمه پرسشنامه ها توسط دو نفر به صورت کور به دست آمده و ثبت شده است و این سکلها در دو روش، بر اساس نتایج حاصله در روزهای دوم و هفتم پس از عمل با هم مقایسه شده اند.
    نتایج
    ادم در دو گروه در روزهای دوم و هفتم با هم مشابه بود و اختلاف معنی داری نداشتیم همچنان که اکیموز در روز هفتم در نزد دو گروه مشابه بود ولی با توجه به تحلیل آماری یافته ها، اکیموز در روز دوم به طرز معنی داری در روش اینترنال کمتر بود. (P<0.05).
    نتیجه گیری
    روش انجام استئوتومی لترال چه از نوع خارجی و یا داخلی تاثیری در ادم پس از عمل جراحی ندارد ولی اکیموز در روش داخلی در روز دوم به طریق معنی داری کمتر بود.
    کلید واژگان: رینوپلاستی, استئوتومی لترال, ادم, اکیموز}
  • بررسی نقش E-Cadherin در متاستاز لنفاوی و ارتباط آن با تمایز سلولی در سرطان سلول سنگفرشی حنجره
    لیلا مستعان، محمدرضا عباس زادگان، کامران غفارزادگان، محمد سیدی، آزاده اعرابی، مریم صالحی. منور افضل آقایی
    مقدمه
    متاستاز لنفاوی فاکتوری اساسی در تعیین نوع درمان و پروگنوز سرطان سلول سنگفرشی حنجره (S.C.C) می باشد. متاستاز در اثر جدا شدن سلول تومورال از کانون اولیه و قرار گیری در نقطه ای دیگر حادث می گردد که به علت تضعیف ارتباط بین سلولی اتفاق میافتد. لذا تعیین مارکرهایی که ایجاد متاستاز را پیش گویی کنند از ارزش بالایی برخوردارند. E-cadherin مولکولی جهت اتصال سلول به سلول است که در صورت تغییر در بیان، می تواند موجب تضعیف اتصال بین سلولی و ایجاد متاستاز گردد. در این مطالعه سعی شده است تا ارتباط بین تغییر بیان این مولکول با متاستاز لنفاوی و درجه تمایز سلولی بررسی شود.
    مواد و روش کار
    این مطالعه به صورت تحلیلی مقطعی بر روی 47 بیمار با S.C.C حنجره انجام شده است. نمونه های حاصل از حذف تومور را ابتدا از نظر وجود یا عدم وجود متاستاز بررسی نمودیم، سپس آنها را جهت تعیین بیان E-cadherin به روش ایمونو هیستوشیمی ارزیابی کردیم. این مطالعه به صورت Single Blind انجام شد. در این مطالعه از سیستم امتیاز دهی جهت تبدیل نتایج کیفی به نتایج کمی استفاده شده است.
    نتایج
    از مجموع 47 مورد 21 مورد متاستاز داشتند و 26 مورد بدون متاستاز بودند. مجموعا، در حدود 70% موارد، تغییراتی در بیان این مولکول داشتند و ارتباط آماری معنی داری بین تغییر بیان E-cadherin با متاستاز لنفاوی وجود داشت (p=0.002). همچنین کاهش یا عدم بیان E-cadherin با کاهش درجه تمایز سلولی (grade) ارتباط معنی دار داشت(p=0.000). به علاوه در این مطالعه عدم تمایز سلولی با ایجاد متاستاز ارتباط معنی دار داشته است (p=0.006).
    نتیجه گیری
    تغییر در بیان E-cadherin به طور شایعی در S.C.C حنجره اتفاق می افتد و چنین تغییری با عدم تمایز سلولی و همچنین ایجاد متاستاز لنفاوی ارتباط دارد لذا می توان از این مولکول به عنوان مارکر جهت پیش گویی متاستاز لنفاوی استفاده نمود و به منظور افزایش موفقیت، درمانی کامل تر و وسیع تر را انجام داد.
    کلید واژگان: E, Cadherin, متاستاز لنفاوی, سرطان حنجره}
  • محمدرضا مجیدی، محمد سیدی
    مقدمه
    سندرم Eagle مجموعه ای از علایم است که درد راجعه گلو، احساس جسم خارجی، دیسفاژی، ادینوفاژی و یا درد صورتی از آن جمله هستند و تمام اینها نتایج بلندی زایده استیلویید و یا کلسیفیکاسیون لیگامان استیلوهیویید است. اتیلوژی سندرم Eagle به درستی شناخته نشده است و تئوری های متعددی برای آن مطرح است و البته در مورد پاتوفیزیولوژی علایم نیز بحث هایی شده است.
    تشخیص بر اساس معاینه بالینی و رادیولوژی و درمان شامل جراحی یا روش های غیر جراحی می باشد. در این مقاله یک گزارش موردی از دیسفاژی و ادینوفاژی که نهایتا سندرم Eagle تشخیص داده شد ارایه و بحث شده است.
    کلید واژگان: سندرم Eagle, بلندی زائده استیلوئید, دیسفاژی}
سامانه نویسندگان
  • سید محمد سیدی
    سیدی، سید محمد
    بانکدار
  • سید محمد سیدی
    سیدی، سید محمد
    دانشجوی دکتری دانشکده اقتصاد و علوم اداری، دانشگاه فردوسی مشهد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال