شناسایی بدفهمی های دانش آموزان پایه هشتم در مهارت های هندسی در هندسه و استفاده از نظریه ون هیلی برای ارتقاء و بهبود سطح مهارت های هندسی دانش آموزان
نویسنده:
چکیده:
مدل ون هیلی یک مدل یادگیری است که انواع متفاوت تفکر را که دانش آموزان هنگام روبرو شدن با شکل های هندسی تجربه می کنند، عرضه می دارد و از مرحله برخورد بصری با شکل هندسی تا درک صوری اثبات هندسی را شامل می شود. بدفهمی ها ممکن است باعث سردرگمی و شکست دانش آموزان در حل مسائل شوند. گاهی نیز به دلیل ماهیت به هم پیوسته مفاهیم ریاضی، بدفهمی ها باعث ایجاد مشکل در یادگیری های آتی دانش آموزان می شوند.
هدف این پژوهش شناسایی بدفهمی های دانش آموزان پایه هشتم در مهارت های هندسی درس هندسه و استفاده از نظریه ون هیلی برای ارتقا و بهبود سطح مهارت های هندسی دانش آموزان بوده است. جامعه آماری آن دانش آموزان پسر پایه هشتم متوسطه دوره اول ناحیه یک شهرستان سنندج بودندکه در سال تحصیلی 96 -1395تحصیل می کردند. نمونه مورد نظر به صورت تصادفی خوشه ایبه تعداد 318 نفر درنظر گرفته شد. این مطالعه ازنظر هدف کاربردی، ازنظر اجرا توصیفی، و از نوع زمینه یابی است. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون کتبی بوده است. ضریب آلفا کرونباخ 896 /0 به دست آمد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اغلب دانش آموزان خطاهای متعددی در مباحث هندسه و مهارت های هندسی داشتند. میانگین نمرات دانش آموزان گروه آزمایش در بدفهمی ها پایین تر از میانگین نمرات دانش آموزان گروه گواه بود. بین عملکرد دانش آموزان گروه کنترل و آزمایش در سطوح تفکر ون هیلی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 وجود داشت. این تفاوت به سود دانش آموزان گروه آزمایش بود. همچنین، بین عملکرد دانش آموزان دو گروه در مهارت های هندسی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 به سود دانش آموزان گروه آزمایش وجود داشت. بنابراین اگر معلمان اگر از مدل ون هیلی در جهت آموزش مفاهیم و مهارت های هندسی استفاده کنند تا حدی بدفهمی های دانش آموزان کاهش می یابد.
هدف این پژوهش شناسایی بدفهمی های دانش آموزان پایه هشتم در مهارت های هندسی درس هندسه و استفاده از نظریه ون هیلی برای ارتقا و بهبود سطح مهارت های هندسی دانش آموزان بوده است. جامعه آماری آن دانش آموزان پسر پایه هشتم متوسطه دوره اول ناحیه یک شهرستان سنندج بودندکه در سال تحصیلی 96 -1395تحصیل می کردند. نمونه مورد نظر به صورت تصادفی خوشه ایبه تعداد 318 نفر درنظر گرفته شد. این مطالعه ازنظر هدف کاربردی، ازنظر اجرا توصیفی، و از نوع زمینه یابی است. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون کتبی بوده است. ضریب آلفا کرونباخ 896 /0 به دست آمد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اغلب دانش آموزان خطاهای متعددی در مباحث هندسه و مهارت های هندسی داشتند. میانگین نمرات دانش آموزان گروه آزمایش در بدفهمی ها پایین تر از میانگین نمرات دانش آموزان گروه گواه بود. بین عملکرد دانش آموزان گروه کنترل و آزمایش در سطوح تفکر ون هیلی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 وجود داشت. این تفاوت به سود دانش آموزان گروه آزمایش بود. همچنین، بین عملکرد دانش آموزان دو گروه در مهارت های هندسی تفاوت معناداری در سطح 05 /0 به سود دانش آموزان گروه آزمایش وجود داشت. بنابراین اگر معلمان اگر از مدل ون هیلی در جهت آموزش مفاهیم و مهارت های هندسی استفاده کنند تا حدی بدفهمی های دانش آموزان کاهش می یابد.
زبان:
فارسی
انتشار در:
صفحات:
123 تا 148
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1891385
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)
-
ارزیابی میزان سطوح تفکر جبری دانش آموزان پایه دهم هنرستانهای فنی وحرفه ای منطقه 19 تهران
ملوک حبیبی*، سید مهدی طاعت خرسند،
مجله پویش در آموزش علوم پایه، تابستان 1403 -
تاثیر عامل کنترل از دیدگاه شونفیلد بر کاهش بدفهمی های عبارت های جبری دانش آموزان پایه نهم شهرستان کمیجان
ملوک حبیبی*، محمدرضا اتراکی،
مجله پویش در آموزش علوم پایه، بهار 1401