به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد گلی طالب

  • عباس علیمرادیان، معصومه گرشاسبی، محدثه آصفری، محمد گلی طالب، رضا منصوری تبار، سپیده مرتجی خیابانی، رضا تاجیک*
    زمینه و هدف

    متوتروکسات دارویی مهم، در درمان آرتریت روماتویید (RA) ولیکن همراه با عوارض کبدی است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر سیلی‎مارین بر مسمومیت کبدی ناشی از متوتروکسات و نیز اثرات ضد دردی آن در بیماران مصرف کننده این دارو است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر روی 58 بیمار مبتلا به RA انجام شد. بیماران که به مدت شش ماه تحت درمان با متوتروکسات با دز معمول2/5 میلی گرمی 3 بار در هفته بودند به صورت تصادفی به دو گروه A و B تقسیم شدند. درمان در گروه A با متوتروکسات و در گروه B علاوه بر متوتروکسات با قرص سیلی مارین 280 میلی‎گرم روزانه طی دو دز به مدت دو ماه ادامه پیدا کرد. قبل از شروع آزمایش ها و در پایان دو ماه در هر دو گروه پرسشنامه VAS (Visual Analogue Scale) تکمیل و تست های کبدی و آزمایشگاهی از جمله آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، کراتینین، نیتروژن اوره خون (Erythrocyte Sedimentation Rate)ESR ، (Hemoglobin) HB، (white blood cell) WBC و (Platelet) PLT مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج متغیرها با آزمون t-test تحلیل شد.

    یافته ها

    در گروه B میزان دو آنزیم ALT و AST و همچنین متغیرهای آزمایشگاهی ESR، Cr، BUN سرمی کاهش چشمگیر و معناداری داشته است. علاوه بر شواهد آزمایشگاهی، علایم بالینی که نشان دهنده شدت درد می باشند نیز کاهش معناداری را نشان داده است.

    نتیجه گیری

    تجویز سیلی مارین در بیماران مبتلا به RA موجب کاهش آنزیم های کبدی، مسمومیت کبدی و عوارض کلیوی شد که این اثر ممکن است به دلیل خواص آنتی اکسیدانی و تثبیت غشای سلولی باشد.

    کلید واژگان: متوتروکسات, سیل مارین, عوارض کبدی, آلانین ترانسفراز, آسپارتات ترانسفراز
    Abbas Alimoradian, Masoume Garshasbi, Mohaddeseh Asafari, Mohammad Golitaleb, Reza Mansouri Tabar, Sepideh Mortaji Khiabani, Reza Tajik*
    Background and Aim

    Methotrexate is an important drug for treatment of rheumatoid arthritis (RA) but is associated with adverse side effects on liver. In this study we evaluated the effect of silymarin on methotrexate induced hepatotoxicity and its analgesic effects in the patients taking this drug.

    Materials and Methods

    This study inclouded 58 patients with RA. Patients who had been treated with 2.5 mg methotrexate three times a week for six months were randomly divided into two groups of A and B. Group A received methotrexate and group B treated with 280 mg of silymarin tablets daily (two doses for 2 months) in addition to methotrexate. At baseline (before tests) and after two months, both groups completed the VAS (Visual Analogue Scale) questionnaire and Cr (Creatinine), BUN (Blood Urea Nitrogen), ESR (Erythrocyte Sedimentation Rate), Hemoglobin, WBC (white blood cell), PLT (Platelet) and the liver tests including ALT (Alanine Transaminase) and AST (Aspartate Aminotransferase) were evaluated. We used t-test for data analysis.

    Results

    In the group B, ALT, AST and ESR, Cr and BUN decreased significantly. Also clinical signs of pain which were indicative of pain intensity were decreased.

    Conclusion

    Use of silymarin in the patients with RA reduced liver enzymes, liver toxicity and renal complications, which may be due to its antioxidant and cell membrane stabilization properties.

    Keywords: Methotrexate, Silymarin, Liver complications, Alanine transferase, Aspartate transferase
  • سیده صدیقه موسوی، سید مجید یوسفی، محبوبه سادات یوسفی*، محمد گلی طالب، سمیه مومنیان، فاطمه پاشایی ثابت، حکیمه دهقانی خرم آبادی
    مقدمه
    با توجه به ارتباط نزدیک بین صلاحیت بالینی و مفهوم کیفیت مراقبت، صلاحیت بالینی در حرفه پرستاری به عنوان رشته ای عملی، از جایگاهی منحصر به فردی برخوردار است. از طرفی یکی از مهم ترین چالش های مدیریت پرستاری در جهت ارتقاء کیفیت خدمات پرستاری حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی کاری پرستاران می باشد. لذا این پژوهش با هدف تاثیر ارتقای صلاحیت بالینی بر کیفیت زندگی کاری پرستاران در بخش های کودکان بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1393 انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد است که بر روی 62 پرستار شاغل در بخش های کودکان بیمارستان مفید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1393 انجام شد. ابتدا صلاحیت بالینی و کیفیت زندگی کاری پرستاران با استفاده از پرسش نامه سنجیده شد. جهت تعیین روایی ابزار از روش اعتبار محتوا و جهت پایایی ابزار از همسانی درونی استفاده شد. جهت ارزیابی صلاحیت بالینی 16 مهارت در پرستاران ارزیابی شد. بدین صورت که هر پرستار 3 تا 5 بار مورد مشاهده قرار گرفت. کیفیت زندگی کاری پرستاران هم با استفاده از پرسش نامه سنجیده شد. سپس اصول و فرآیندآموزش به کودک و خانواده، در 5 جلسه دو ساعته به پرستاران آموزش داده شد. بعد از فاصله زمانی 3 ماه مجددا صلاحیت بالینی و کیفیت زندگی کاری پرستاران مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی زوجی آنالیز شد. سطح معناداری 05/0 درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    سطح صلاحیت بالینی همه افراد مورد بررسی قبل از آموزش متوسط و کم بود. در مرحله بعد از مداخله صلاحیت بالینی 5/93 درصد پرستاران از سطح کم به سطح متوسط ارتقاء یافت. تفاوت معناداری بین میانگین صلاحیت بالینی قبل و بعد از مداخله وجود داشت (01/0 > P). در مرحله قبل از مداخله، 1/66 درصدپرستاران و نیز در مرحله بعداز مداخله 8/75 درصدپرستاران کیفیت زندگی کاری خود را متوسط برآورد نمودند. امتیاز کیفیت زندگی کاری نیز، قبل و بعد از مداخله دارای تفاوت معناداری می باشد (01/0 > P).
    نتیجه گیری
    ارتقاء صلاحیت بالینی، حتی در یک حیطه بر بهبود کیفیت زندگی کاری پرستاران تاثیر گذار می باشد. لذا پیشنهاد می شود که با توجه به رسالت حاکمیت بالینی در مراکز درمانی و تامین ایمنی بیشتر و ارتقای کیفیت مراقبت ارائه شده به مددجویان، ارتقای صلاحیت بالینی پرستاران با ارائه دوره های آموزش مداوم به عنوان یک برنامه مدون و به صورت سالانه انجام شود.
    کلید واژگان: ارتقاء, صلاحیت بالینی, کیفیت زندگی کاری, پرستاری کودکان
    Mahboubeh Yousefi *
    Introduction
    Because of the relationship between clinical competency and quality care concept, clinical competency in nursing, as a practical discipline, has a unique status. On the other hand, one of the most important challenges of nursing management for promotion of quality of nursing services is to improve nurses’ occupational quality of life. Therefore, the aim of this study was to evaluate the impact of promoting nurse's clinical competency on the occupational quality of life in pediatric nurses.
    Methods
    This study was a quasi-experimental, before, and after study that was done on 62 pediatric nurses at selected Hospital of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. First nurse's clinical competency and occupational quality of life was measured. For evaluation of nurse's clinical competency, a check list was used. Sixteen skills were evaluated to assess the clinical competency of nurses. Thus, nurses were observed 3 to 5 times. Occupational quality of life was evaluated by the questionnaire. Then, in five meetings that lasted two hours, the process of educating about child and family was trained to the nurses. After 3 months, nurse's clinical competency and occupational quality of life were evaluated. Data were analyzed by the SPSS 21, using descriptive statistics and paired t-test at significance level of P = 0.05.
    Results
    Before the intervention, level of clinical competency of all nurses was at a medium and low level. After the intervention, clinical competency of 93.5% of the nurses was promoted from the low level to the medium level. There was a significant difference between mean clinical competency before and after the intervention. Before the intervention, the majority of nurses (66.1%) had medium occupational quality of life. After the intervention, occupational quality of life of most nurses (75.8%) was reported as medium. There was a significant difference between the mean occupational quality of life before and after the intervention.
    Conclusions
    Promoting clinical competency, even in a scope, improves occupational quality of life. For this reason and regarding the mission of clinical governance at health centers and providing more safety and quality of care provided to patients, it is recommended to promote clinical competency by planning for a period of continuing medical education, as a program to be carried out annually.
    Keywords: Promotion, Clinical Competency, Occupational Quality of Life, Pediatric Nursing
  • علی جدیدی *، محمد گلی طالب، غلامرضا صدرکیا
    مقدمه
    گیاه دارویی اسپند با نام علمی Peganum harmala L.، از مهم ترین گونه های علفی-دارویی است که به دلیل خاصیت ضدمیکروبی آن به طور سنتی در درمان بیماری های عفونی استفاده می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثر ضدمیکروبی اسپند و محلول پراکسید هیدروژن بر بار میکروبی بخش های بیمارستانی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک کارآزمایی بود که در بخش های مختلف یک بیمارستان آموزشی انجام شد. در این مطالعه از هر بخش دو عدد ترالی جمع آوری شد. سپس از آن ها یک نمونه کشت اولیه اخذ شد. نمونه ها به دو بخش تقسیم شدند؛ یک بخش با 10 گرم دود اسپند در هر مترمکعب و بخش دیگر با محلول پراکسید هیدروژن گندزدایی شد. پس از گذشت زمان کافی، نمونه گیری مجدد انجام شد و نمونه ها در محیط بلادآگار و مک کانکی کشت شدند. در پایان، نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد محلول پراکسید هیدروژن بیشتر بر استافیلوکوک ها و باسیل های گرم مثبت و دود اسپند بیشتر بر باسیل های گرم منفی اثر ضدمیکروبی دارد. آزمون کای دو نشان داد اثر ضدمیکروبی دود اسپند تفاوتی با اثر ضدمیکروبی محلول پراکسید هیدروژن ندارد.
    نتیجه گیری
    باتوجه به اینکه دود اسپند می تواند به اندازه پراکسید هیدروژن خاصیت ضدمیکروبی داشته باشد و به شکلی مناسب از باسیل های گرم منفی گندزدایی کند، می توان از آن به عنوان یک روش کمکی در گندزدایی محیط های درمانی استفاده کرد.
    کلید واژگان: اسپند, گندزدایی, ضدعفونی, عفونت های بیمارستانی, گیاهان دارویی
    Ali Jadidi *, Mohammad Golitaleb, Gholamreza Sadrkia
    Introduction
    March medicinal plant with the scientific name of Peganum harmala L., is considered as herbaceous species which is traditionally used as an antimicrobial drug in the treatment of infectious diseases. This study aimed to compare the antimicrobial effect of Peganum harmala smoke and hydrogen peroxide solution on the microbial load in the hospital wards.
    Methods
    This study was a trial study done in indifferent parts of a teaching hospital. Two trolleies were collected from each ward of the hospital, then a primary culture samples were taken. The sample were divided into two halves. One was disinfeted with smoke harmala (10gr/m3) and the other with Hydrogen peroxide. After the appropriate time, the re-sampling was carried out on blood agar and Mac Cancan. The results were analyzed using the software SPSS16.
    Results
    The results showed that hydrogen peroxide had some antimicrobial effects on staphylococs and gram-positive, and Peganum harmala smoke had the effects on the gram-negative bacilli. Chi-square test revealed no differences in their antimicrobial effects between Peganum harmala smoke and Hydrogen peroxide solution.
    Conclusions
    Since Peganum harmala smoke can be as effective disinfectant as hydrogen peroxide in their properties, and regarding its effects on the Gram-negative bacilli, it can be used as an auxiliary disinfectant in the theraputic wards.
    Keywords: Smoke Peganum harmala, disinfection, sterilization, hospital infections, medicinal plants
  • مهدی هرورانی، عبدالقادر پاک نیت، علی جدیدی، هاجر صادقی، پوران وروانی فراهانی، محمد گلی طالب، مسعود بساطی، مهدی صفرآبادی *
    مقدمه
    از منظر اخلاق پرستاری امروزه حفظ حریم بیماران به عنوان بخشی از حقوق بیمار اساس و بنیاد مراقبت از بیمار، می باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان رعایت حریم بیماران بستری در بخش اورژانس انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در بخش های اورژانس بیمارستان های آموزشی شهر اراک انجام شد. نمونه گیری به روش در دسترس و از بیماران بستری در بخش اورژانس انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای روا و پایا بود که علاوه بر اطلاعات دموگرافیک حاوی 25 سوال جهت بررسی ابعاد فیزیکی، اطلاعاتی و روانی – اجتماعی حریم بیماران بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS ویرایش 16 تجزیه تحلیل شدند.
    یافته ها
    در نهایت اطلاعات حاصل از 300 بیمار با میانگین سنی 22/7 ± 41 سال مورد بررسی قرار گرفت (60 درصد مرد). از میان بیماران مورد مطالعه 2/62 درصد بیماران میزان رعایت حریم خود را ضعیف و فقط درصد اندکی7/1 درصد از شرکت کنندگان میزان رعایت حریم خود را در سطح خوب ارزیابی کردند. در مطالعه حاضر میزان رعایت حریم بیماران با سن (04/0 = p)، وضعیت تاهل (04/0 = p) و سطح تحصیلات (03/0 = p) ارتباط معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر به نظر می رسد که میزان رعایت حریم بیماران از دیدگاه ایشان توسط پرسنل درمانی مراکز مورد مطالعه در حد ضعیف باشد.
    کلید واژگان: فضای شخصی, حریم, حقوق بیمار, خدمات اورژانس, بیمارستان, بیماران
    Mahdi Harorani, Abdol Ghader Pakniyat, Ali Jadidi, Hajar Sadeghi, Pouran Varvanifarahani, Mohammad Golitaleb, Masoud Basati, Mahdi Safarabadi *
    Introduction
    Today, from the viewpoint of nursing ethics, maintaining the privacy of patients as a part of patient rights is the base and foundation of caring for the patient. Therefore, the present study was done with the aim of evaluating the extent to which the privacy of patients hospitalized in emergency department (ED) is maintained.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out in EDs of educational hospitals in Arak, Iran. Convenience sampling was used to include patients hospitalized in ED. The tool used for data gathering was a valid and reliable questionnaire that consisted of demographic data as well as 25 questions to assess the physical, informational and mental-social aspects of patient privacy. Gathered data were analyzed with SPSS software version 16.
    Results
    In the end, data extracted from 300 patients with the mean age of 41 ± 7.22 years were evaluated (60% male). Among the studied patients 62.2% of the participants rated the maintenance of their privacy as poor and only a few (1.7%) of them rated their privacy maintenance as good. In the present study, maintaining the privacy of the patients had a significant correlation with age (p = 0.04), marital status (p = 0.04), and level of education (p = 0.03).
    Conclusion
    Based on the results of the present study, it seems that from the patients’ point of view, maintenance of their privacy by the staff is poor in the studied centers.
    Keywords: Personal space, privacy, patient rights, emergency service, hospital, patients
  • مهدی هرورانی، پوران وروانی فراهانی، سیدآرش یزدانبخش، عبدالقادر پاک نیت، هاجر صادقی، معصومه نوروزی، محمد گلی طالب
    زمینه و هدف
    خشونت شغلی به صورت افزاینده ای به عنوان یک مشکل در نظام مراقبت سلامت شناخته شده است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مستعدکننده خشونت شغلی علیه کارکنان درمانی شاغل در اورژانس بیمارستان های آموزشی شهر اراک انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی، 108 نفر از کارکنان درمانی شاغل در بخش اورژانس بیمارستان های منتخب اراک درباره خشونت های کلامی و فیزیکی در سال 1394 مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه خشونت محل کار در واحدهای سلامت، مشتمل بر چهار بخش (اطلاعات جمعیت شناختی، تهدید، خشونت کلامی و خشونت فیزیکی) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 تجزیه تحلیل شد.
    ملاحظات اخلاقی: هدف مطالعه برای شرکت کنندگان توضیح داده شده و درباره بی نامی و محرمانگی اطلاعات به آنان اطمینان داده شد. همچنین رضایت شفاهی کارکنان درکانی برای شرکت در مطالعه کسب گردید.
    یافته ها
    28/7 درصد از کارکنان درمانی در طی 12 ماه گذشته مورد خشونت فیزیکی و 77/7 درصد مورد خشونت کلامی قرار گرفته بودند. 13/1 درصد از شرکت کنندگان تعداد دفعات آزار لفظی را خیلی زیاد، 15/7 درصد زیاد، 28/7 درصد متوسط و بقیه آن را کم یا خیلی کم گزارش کردند. بیشترین علت محرک بروز خشونت شلوغی و ازدحام بخش بوده و بیشترین عامل منجر به خشونت فیزیکی (85/4 درصد) و کلامی (60/5 درصد) همراهان بیمار بودند.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان دهنده شیوع بالای خشونت به ویژه از نوع کلامی، علیه کارکنان اورژانس می باشد. در این مطالعه خشونت بیشتر از طرف همراهان اعمال شده بود که می توان با مدیریت و برنامه ریزی و آموزش همگانی از آن پیشگیری نمود.
    کلید واژگان: خشونت شغلی, عوامل مستعدکننده, کارکنان درمانی, طب اورژانس
    Mehdi Harorani, Pouran Varvanifarahani, Seyed Arash Yazdanbakhsh, Abdol Ghader Pakniyat, Hajar Sadeghi, Masoomeh Norozi, Mohammad Golitaleb
    Background And Aim
    Occupational violence increasingly has been known as a problem in health care system. Emergency personnel, because of direct contact with patients and their relatives are exposed of the most invasions. Multiple refers to emergency unit than other hospital parts increase threat occurrences, physical and verbal violence and cause to physical and mental injury in medical personnel. In Gerberich et al viewpoint, working in ICU (intensive care unit), psychological and emergency unit is of important factors for exposure of violence. This study aims to determine the vulnerable factors of occupational violence against practitioner medical personnel in the emergency units of training hospitals of Arak city.
    Materials And Methods
    In this descriptive-sectional study, 108 of practitioner medical personnel of the emergency units were studied in verbal and physical violence in 1394. Studied society were practitioner medical personnel of emergency unit of training hospitals of Vali-Asr, Amir- Almumenin and Amir-Kabir of Arak. Entry measures were self-desire of personnel in all educational levels and occupational grades with one year work experience in current unit in turning shift. In order to collect information of violence in work place questionnaire in health units were used which include four parts (demographic information, threat, verbal and physical violence). This questionnaire is derived from standardized questionnaires of international labor office, WHO, international council of nurses, public services international which are balanced based on environmental and social conditions and its reliability and validity were confirmed. Data were analyzed by SPSS software version 21.
    Ethical Considerations: This paper is a part of issued investigational plan of medical sciences of Arak University, by ethical committee confirmation of IR.ARAKMU.REC.1394.148. The goal of study was explained for participants and secrecy and anonymity were ensured to them. Also, verbal satisfaction was obtained from medical personnel for contribution in study.
    Findings: Participants had average age of 31.45±6.26 years, total work experience mean 6.85±5.09 years and work experience mean 3.49±3.22 years in emergency unit. 28.7% of medical personnel were exposed of physical violence and 77.1% of them were exposed of verbal violence. 17.9% of participants reported verbal violence very much, 20.2% moderate and 36.9% low or very low. The most motivating reason of violence was crowdedness of unit and the most factors resulted to physical and verbal violence was patient's relatives. The most physical violence factor (856.4%) and verbal (60.5%) were for relatives.
    Conclusion
    Findings showed high prevalence of violence, especially verbal violence against medical personnel. According to occupational characteristics of practitioner personnel in emergency unit, it can be said that violence emergence in work place is inevitable and impossible work. Therefore, the best approach is to identify amount and vulnerable factors in regions violence and to program for reducing its occurrences as low as possible. It should be noted that workplace violence is a multidimensional problem which its destructive dimensions has adverse effects on emergency personnel performance and also on hospital performance. Thus, creating a supportive environment, preparing continual training programs, financial resources and enough human force, restricting visit hours, also observation and answering in patients care are recommended in order to successful performing care programs. In this study, violence was forced from patient relatives more which can be prevented by managing, planning and public training.
    Keywords: Occupational Violence, Contributing Factors, Health Personnel, Emergency Medicine
  • پروانه عسگری، فاطمه بهرام نژاد *، محمد گلی طالب، مختار محمودی
    اهداف انفارکتوس میوکارد یکی از علل اصلی مرگ و ناتوانی در دنیاست. تبعیت از برنامه درمانی گزینه مراقبتی مهم در این بیماران است؛ لذا، پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر آموزش خانواده محور بر شاخص های آزمایشگاهی بیماران پس از آنفارکتوس حاد میوکارد انجام شد.
    مواد و روش ها این کارآزمایی بالینی از مهر تا اسفند 1393 در بخش مراقبت ویژه قلبی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک انجام شد. نمونه های پژوهش 60 بیمار پس از بروز اولین سکته قلبی بودند که به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (آموزش بیمارمحور: 30 نفر) و مداخله (آموزش خانواده محور: 30 نفر) قرارگرفتند. در بدو بستری، میزان قندخون و لیپیدهای خون (Chol،TG،HDL،LDL) بررسی شد. سپس، برای گروه مداخله آموزش بیمار به همراه عضو فعال خانواده از طریق رایانه در سه حیطه غذایی، دارویی، حرکتی در سه جلسه 30-45 دقیقه ای انجام شد. در گروه کنترل همان محتوای آموزشی فقط به بیمار (بدون حضور خانواده) داده شد. سه ماه پس از مداخله، موارد ذکرشده مجدد بررسی شد. در نهایت، تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده آزمون های آماری کای دو، تی مستقل انجام شد.
    یافته ها یافته ها نشان داد که نتایج درمانی شامل میزان قند خون با 03/0P=، لیپیدهای خون شامل Chol،HDL،LDL،TG با 0001/0 P= در گروه خانواده محور اختلاف آماری معنا داری با گروه بیمارمحور داشت. این در حالی است که قبل از مداخله، در موارد ذکرشده تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد الگوی آموزشی خانواده محور بهبود شاخص های آزمایشگاهی بیماران دچار انفارکتوس میوکارد را به دنبال دارد. لذا، توصیه می شود مداخلات آموزشی مربوط به برنامه درمانی در این بیماران با مشارکت خانواده ها انجام شود.
    کلید واژگان: آموزش بیمارمحور, آموزش خانواده محور, چندرسانه ای, شاخص های آزمایشگاهی, نرم افزار
    Parvaneh Asgari, Fatemeh Bahramnezhad *, Mohammad Golitaleb, Mokhtar Mahmoudi
    Background and Objectives
    Myocardial infarction is one of the main causes of death and disability in the world. Adherence of therapeutic regimen is an important caring option in these patients. This study has been conducted to determine the effect of family-centered education on laboratory index of patients after acute myocardial infarction.
    Materials and Methods
    This clinical trial was performed between October and March 2014 in CCUward of Amirkabir hospital of Arak. Research samples were 60 patients with 30-70 years old who had been selected by convenience method after the first heart attack and randomly assigned into two groups: control (patient-centered education: 30 individuals) and intervention (family-centered education: 30 individuals). On admission, blood sugar and blood lipids (Chol, TG, HDL, LDL) were examined. Theneducation to patients was done in the intervention group associated with close family member through computers in three domains (diet, pharmaceutical regimen and exercise program) in three sessions of 30-45 minutes and the same educational content were taught to the patient (without family members) in the control group. Three months after the intervention, all aforementioned items were recorded again in two groups and, finally, data were analyzed using independent t-test and Chi-square test.
    Results
    The results indicated that laboratory indexincluding blood sugar (P=0.03), blood lipids (P=0.0001) in the family-centered group was better than patient-centered group. However, there was not a significant difference between the two groups in aforementioned items before the intervention (P> 0.05).
    Conclusion
    According to the findings of this study, it seems that family-centered education model improves laboratory index of the patients with myocardial infarction. It is recommended that the educational interventions for the patients with myocardial infarction to be done with the participation of the family.
    Keywords: family-centered education, laboratory index, multimedia software, myocardial infarction
  • مختار محمودی، پروانه عسگری*، فاطمه بهرام نژاد، محمد گلی طالب، فاطمه رفیعی
    مقدمه
    با توجه به روند روبه رشد پیچیدگی های مراقبت های بهداشتی نیاز به استفاده از روش هایی است که توانایی تفکر انتقادی، تصمیم گیری و حل مشکلات را در پرستاران ارتقاء دهد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به شیوه کاوشگری بر رضایتمندی و مهارتهای عملکردی دانشجویان پرستاری در محیط های بالین انجام شد.
    روش کار
    این کارآزمایی بالینی در سال 93 در بخش ICU، بیمارستان ولیعصر اراک انجام شد. تعداد 40 دانشجوی عرصه پرستاری که به روش سرشماری انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم شدند. پس از اجرای پیش آزمون دانشجویان گروه کنترل به روش معمول(سنتی) و گروه مداخله به روش کاوشگری به مدت 10 روز تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان کارآموزی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت داده ها با آزمون آماری تی مستقل و تی زوجی و کای اسکوئر و با استفاده از نرم افزار SPSS.V16 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، که قبل از انجام مداخله بین دو گروه در مهارتهای بالینی اختلاف معناداری وجود نداشت. اما بعد از انجام مداخله نمرات گروه مداخله در حیطه مهارتهای بالینی شامل تهیه نمونه خون شریانی(0001/0 (P=، اتصال به ونتیلاتور(0001/0 (P=، ساکشن (0001/0 (P=، تغذیه از طریق لوله غذایی(001/0 (P=، و مراقبت از پوست(001/0 (P=، به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. امتیازات رضایتمندی گروه مداخله با میانگین تغییرات 75/12± 76/16 به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل با میانگین تغییرات 51/7±06/10 بود(042/0 .(P=
    نتیجه گیری
    شیوه آموزشی کاوشگری نسبت به روش معمول باعث افزایش مهارتهای بالینی و رضایتمندی دانشجویان پرستاری می گردد. لذا به نظر می رسد، که این روش آموزشی برای آموزش استدلال بالینی و رویه های عملی روشی موثر و مفید باشد.
    کلید واژگان: آموزش کاوشگری, رضایتمندی, مهارت بالینی, دانشجویان پرستاری
    Mahmoudi M., Asgari P.*, Bahramnezhad F., Golitaleb M., Rafiei F
    Introduction
    Due to the growing complexities of health care, the use of methods that improve the ability to think critically, decision-making and problem-solving in nursing is mandatory. This study aimed to determine the effect of inquiry-based learning on student's performance skills, satisfaction and clinical environments. This study was carried out with the aim of determining the effect of inquiry-based teaching on student's operational skills and satisfaction in clinical environments.
    Materials And Methods
    This clinical trial was conducted in the ICU unit of Valie Asr hospital of Arak in 2014. A total of 40 nursing students were selected through census method and randomly divided into two 20-member groups. After the pre-test, students in the control group and those in the intervention group received conventional (traditional) and inquiry-based training for 10 days, respectively. At the end of training, both groups took post-test. Finally, independent and paired-t and chi-square tests and using SPSS.V16 software were analyzed.
    Results
    The results showed that there was no significant difference between the two groups in clinical skills prior to training. But after the intervention, the intervention group scores in the areas of clinical skills such as arterial blood sample preparation (P=0.0001), connection to ventilator (P =0.0001), suction (P =0.0001), tube feeding stuffs (P =0.001) and skin care (P =0.001) were significantly higher than in the control group. Satisfaction points in the intervention group with a mean of 12/75±16/76 was significantly higher than those of the control group with a mean of 7/51 ± 10/06 was (P=0.042).
    Conclusion
    Inquiry-based training, compared to the usual method, leads to an improvement in clinical skills and the satisfaction of nursing students. Hence, it seems that this educational method is effective and beneficent for teaching clinical reasoning and practical procedures.
    Keywords: Inquiry, Based Training, Satisfaction, Clinical Skills, Nursing Students
سامانه نویسندگان
  • محمد گلی طالب
    محمد گلی طالب
    مربی گروه پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی اراک، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال