به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا خواجوی

  • فرساد ایمانی، فرهاد اعتضادی، محمدرضا خواجوی، رضا شریعت محرری، اتابک نجفی
  • Mohammad, Reza Khajavi, Shokouh Sadr, Azodi, Mojtaba Mojtahed, Zadeh, Dariush Derakhshani Zenoz
    Background
    Postoperative nausea and vomiting (PONV) is a very common side effect of intrathecal use of meperdine. Several drugs for preventing the PONV due to opioids are available currently; but none ofthem can be considered as gold standard. This study was designed to compare effects of haloperidol, metoclopramide and promethazine in preventing of PONV due to intrathecal use of meperidine.
    Materials And Methods
    In a randomized clinical trial (RCT), effects of haloperidol, metoclopramide and promethazine in prventing PONV due to intrathecal use of meperidine were compared in 60 patients who had undergone orthopedic or urologic operations in Sina hospital from 2004 until 2006. In all patients spinal anesthesia protocol (100 mg lidocaine or 15 mg marcaine with 25 mg meperidine intrathecally) was the same. The patients were randomized to receive either haloperidol (2.5 mg IM, n=20) or metoclopramide (10 mg IM, n=20) or promethazine (25 mg IM, n=20). All the patients were evaluated for incidence of nausea and vomiting in definite intervals during first 24 hours after operation. The data were analyzed by SPSS with considering statistic level under 0.05.
    Results
    The prevalence of early nausea in haloperidol group (10%) was less in promethazine group (35%), and more in metoclopramide group (5%). Difference inearly nausea severity among study groups was statisitically significant (p=0.029). The prevalence of late nausea in study groups (5%) was the same, but severity of it was different. Only one patient in group had nausea in 12-24 hrs postoperation. The prevalence of early vomiting in haloperidol group (5%) was less in promethazine group (25%) (p=0.07) and the same in metoclopramide group (5%). The prevalence of late vomiting in haloperidol group (5%) was more in metoclopramide group (0) and the same in promethazine group (5%). None of patients in study groups had womiting in 12-24 hrs postoperation.
    Conclusion
    For prevention of nausea and vomiting due to intrathecal meperidine in 0-4 hrs after initiation of surgery, metoclopramide and haloperidol are more effective than promethazine.
    Keywords: Postoperative, Nausea, Vomiting, Meperidine, Intrathecal, Haloperidol, Metoclopramide, Promethazine
  • جواد سلیمی، محمدرضا خواجوی
    امروزه کاتتریزاسیون ورید مرکزی به عنوان یک وسیله تشخیصی و درمانیب به طور شایع در مراکز درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. آسیب شریان مجاور ورید شایع ترین عارضه آن است که می تواند منجر به عوارض خطرناکی گردد. آنوریسم کاذب یکی از عوارض تاخیری آسیب شریانی است که به صورت یک توده ضربان دار با اثر فشار بر ارگان های مجاور یا حتی خونریزی شدید و کشنده تظاهر می کند. در این مقاله یک مورد بسیار نادر آنوریسم کاذب بزرگ شریان ساب کلاوین به دنبال کاتتریزاسیون ورید معرفی می گردد.
    کلید واژگان: آنوریسم کاذب, کاتتریزاسیون ورید مرکزی, ورید ساب کلاوین
  • فرساد ایمانی، اتابک نجفی، سید حسین صدرالسادات، محمدرضا خواجوی، رضا شریعت محرری
    سابقه و هدف
    درمان درد بعد از جراحی عامل مهمی در بهبود بیمار است. منیزیم با مهار ورود کلسیم به داخل سلول و بلوک گیرنده های NMDA به طور غیر رقابتی در مغز باعث کاهش احساس درد می گردد. در این مطالعه ما اثر ضد دردی منیزیم را که قبل از القا بیهوشی تجویز گردید، در بیمارانی که به صورت الکتیو تحت جراحی ستون فقرات کمری قرار گرفتند. بررسی کردیم.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی که به صورت اتفاقی دوسوکور انجام شد بر روی 60 بیمار کلاس 1 و 2 انجام شد، بیماران به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. یک گروه از بیماران سولفات منیزیم 50 میلی گرم به ازا هر کیلوگرم وزن بدن قبل از القا بیهوشی به صورت انفوزیون دریافت کردند. گروه دیگر به همان حجم نرمال سالین دریافت کردند. القا و ادامه بیهوشی در هر دو گروه مشابه بود. میزان درد بعد از عمل از طریق استفاده از تکنیک معیار بصری سنجش درد هر دو ساعت تا شش ساعت مورد اندازه گیری قرار گرفت. اگر مخدر تجویز شده بود مورد ثبت گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده منیزیم برخلاف گروه دیگر مخدر کمتری دریافت کردند %53) در مقابل (%20. گروه کنترل نمره درد بیشتری نسبت به گروه دریافت کننده منیزیم داشتند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی می توان نتیجه گرفت که انفوزیون سولفات منیزیم را می توان به صورت بی خطری بلافاصله قبل از القا بیهوشی به منظور کاهش درد بعد از عمل به کار برد.
    کلید واژگان: سولفات منیزیم, درد, دیسک کمری
  • اتابک نجفی، سید رضاغفاری، مجتبی مجتهدزاده، محمدرضا خواجوی، فاطمه حاجی محمدی، مهرگان حاجی محمودی، آذر حدادی
    به منظور مقایسه کارآیی سوکرالفیت و رانیتیدین در پیشگیری از پنومونی آسپیراسیون به عنوان یکی از علل عمده مرگ و میر در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه مطالعه حاضر بر روی کلیه بیماران تحت تهویه مکانیکی بیمارستان سینا در سالهای 1382تا 1383 با معیارهای ورود به مطالعه انجام شد.
    در این مطالعه 80 بیمار ترومایی در دو گروه 40 نفری و تحت تهویه مکانیکی برای پیشگیری از استرس اولسر و پنومونی آسپیراسیون به طور اتفاقی تحت درمان با رانیتیدین یا سوکرالفیت قرار گرفتند و با یکدیگر مقایسه شدند.
    در گروه اول سوکرالفیت 1 گرم هر شش ساعت گاواژ در گروه دوم ابتدا 100 میلی گرم وریدی دوز اولیه و سپس 50 میلی گرم رانیتیدین تزریقی هر هشت ساعت تجویز می شد و بیماران تحت بررسی های سنجش اسیدیته داخل معده ای، گرافی قفسه سینه، سنجش گازهای خون شریانی، شمارش گلبول های خونی و بررسی معیارهای تشخیصی پنومونی آسپیراسیون شامل تب، لوکوسیتوز بالا رونده، ارتشاح ریوی خصوصا ریه راست، مثبت شدن کشت خونی و کشت ترشحات لوله تراشه قرار می گرفتند و وجود بیشتر از 5 گلبول قرمز در 1 سی سی از ترشحات شیرابه معده به عنوان زخم استرسی معده تلقی می شد.
    بر طبق بررسی های صورت گرفته در گروه تحت درمان با سوکرالفیت 3 نفر و در گروه رانیتیدین 11نفر دچار پنومونی آسپیراسیون شدند (0.019=p) که نشانگر تفاوت معنی دار مابین دو گروه درمانی است؛ در حالی که 6 نفر در گروه سوکرالفیت و 4 نفر در گروه رانیتیدین دچار استرس اولسر شدند (0.739=p) که اختلاف معنی داری ندارند.
    یافته های این مطالعه حاکی از آن است که با توجه به پیشگیری بهتر پنومونی آسپیراسیون توسط سوکرالفیت و عدم وجود اختلاف معنی دار بین دو دارو در پیشگیری از بروز استرس اولسر، استفاده از سوکرالفیت مناست تر است.
    کلید واژگان: پنومونی آسپیراسیون, استرس اولسر, سوکرالفیت, رانیتیدین, بخش مراقبت های ویژه
  • مجتبی مجتهدزاده، فردین یوسف شاهی، محمدرضا خواجوی، اتابک نجفی، آذر حدادی، شیرین افهمی، علی احمدی
    کاربرد مناسب مواد ضدعفونی کننده و استریلیزان با کنترل آلودگی های میکروبی محیط موجب کاهش عفونت های بیمارستانی، و کاهش موربیدیتی و مورتالیتی، کاهش مصرف آنتی بیوتیک ها و حفظ اثربخشی آنها، کاهش خطر ایجاد میکروب های مقاوم، و نیز کاهش چشمگیر هزینه ها می شود.
    در این کارآزمایی بالینی مقطعی open label، اثربخشی ضدعفونی سطوح وسایل و دستگاه ها در محیط بخش مراقبت های ویژه با هیپوکلریت سدیم و لوله های دستگاه تهویه با گلوتارآلدئید با ترکیب H2O2 و نقره تحت عنوان سانوسیل، براساس نوع میکروارگانیسم به دست آمده از کشت های محیط مقایسه شد.
    در ضدعفونی با سانوسیل کاهش قابل توجه میزان آلودگی های میکروبی محیط در مقایسه با هیپوکلریت سدیم از نظر تعداد کل کشت های مثبت (از 75.7% به 10.6%)، باکتری های گرم مثبت (از 72.1 به 10.6%) و گرم منفی (از 9.0% به 0.0%) از جمله پسودوموناس (از 7.2% به 0.0%)، آلودگی چندگانه (از 12.6% به 0.96%) و نیز قارچ ها (از 4.5% به 0.96%) مشاهده شد.
    در کشت لوله های دستگاه تهویه با وجود عدم مشاهده تفاوت معنی دار در مرحله بلافاصله بعد از ضدعفونی، کاهش تعداد کل کشت مثبت (از 76.7% به 68.5%)، آلودگی چندگانه (از 50.0% به 33.3%) و انواع باکتری های گرم مثبت (از 60.0% به 51.8%) و گرم و منفی (از 66.6% به 50.0%)، از جمله پسودوموناس (از 66.7% به 18.5%) و افزایش موارد انتروباکتریاسه (غیراز اشرشیاکولی و کلبسیلا) (از 0.0% به 24.0%) در کشت های انجام شده در حین استفاده مشاهده شد، که تنها در دو مورد آخر این تفاوت ها معنی دار بود.
    کلید واژگان: سانوسیل, هیپوکلریت سدیم, گلوتارآلدئید, پنومونی وابسته به دستگاه تهویه, ضد عفونی محیط
  • مقایسه وضعیت همودینامیک و عوارض دو روش بیهوشی عمومی و اپیدورال مداوم در بیماران گیرنده کلیه در بیمارستان سینا تهران
    شکوه صدر عضدی، محمدرضا خواجوی، مهدی پناهخواهی
    بیهوشی بیماران پیوند کلیه مشکلات زیادی به همراه دارد. استفاده از بیهوشی اپیدورال مداوم در این بیماران مورد بحث است. جهت ارزیابی کارآیی و کفایت بی حسی اپیدورال در این نوع جراحی یک مطالعه کارآزمایی بالینی با تعداد 60 بیمار کاندیدای پیوند کلیه در سنین55-20 سال طراحی شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه بیهوشی عمومی و اپیدورال مداوم تقسیم شدند. در بیهوشی عمومی از تیوپنتال سدیم، فنتانیل، میدازولام، هالوتان آتراکواریوم استفاده شد.
    در گروه دوم فضای مناسب مهره های Th12 - L3 سوزن بی حسی نخاعی، لیدوکایین، پتیدین، سالمندان اپیدورال وارد شد و لیدوکائین با دوز 4 میلی گرم/ کیلوگرم به حجم 18 سی سی + 2 سی سی بی کربنات تزریق گردید. سپس کاتتر اپیدورال به طول 8-5 سانتمتر در فضای اپیدورال گذاشته شد. بعد از یک ساعت 8 سی سی لیدوکائین 1% تزریق گردید. سپس لیدوکائین 1% به میزان 8 سی سی/ ساعت تا پایان عمل انفوزیون شد. به تمام بیماران میدازولام به عنوان آرام بخش داده شد. در هر گروه فشار خون سیستولیک و ضربان قلب، قبل از القاء بیهوشی و یک ساعت بعد از آن ثبت گردید. گازهای خون شریانی بیماران یک ساعت بعد از شروع عمل آنالیز شد. عوارض ضمن عمل در هر گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
    در دوگروه فشار خون سیستولیک اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشت. در بیمار اپیدورال ضربان قلب از دقیقه 15 تا پایان عمل کاهش یافت و اختلاف معنی داری پیدا کرد (p<0.04). اسیدوز متابولیک در بیماران بیهوشی عمومی نسبت به اپیدورال تا حدی جبران شد. تعداد چهار اپیدورال به دلیل عدم همکاری و احساس تنگی نفس در اواسط عمل بیهوشی عمومی گرفتند. در هیچ گروهی افت فشار خون شدید مشاهده نشد.
    در نهایت با شرط انتخاب صحیح و همکاری بیمار روش بی حسی اپیدورال مداوم را به دلیل حداقل مسمومیت برای بیماران، در پیوند کلیه توصیه می کنیم که از کاتتر آن جهت کنترل درد پس از عمل می توان استفاده کرد.
    کلید واژگان: پیوند کلیه, اپیدورال, بیهوشی عمومی
  • ابراهیم نصیری، محمدرضا خواجوی، یوسف مرتضوی
    ادم ریه با فشار منفی (NPPE) عارضه ای است که به دنبال رفع انسداد حاد راه هوایی فوقانی و فشار منفی داخل قفسه سینه ممکن است بروز کند و شیوع آن کمتر از 09/ 0 درصدبیمارانی است که تحت بیهوشی عمومی قرار می گیرند.
    این عارضه گاهی اوقات به دنبال رفع سریع انسداد های مزمن راه هوایی، ممکن است ظهور نماید. موارد ما شامل پنج مرد جوان 20 تا 33 ساله می باشند که تحت عمل جراحی هرنیورافی، بینی و اندام ها در طی سال های 78 لغایت 80 در بیمارستان های ابن سینا تهران و بوعلی ساری قرار گرفته اند. این بیماران بعد از خارج کردن لوله تراشه دچار لارنگوسپاسم شده بودند و حداکثر بعد از 2 دقیقه رفع انسداد شدند اما تا حداکثر 30 دقیقه بعد از رفع انسداد دچار علایم دیسترس تنفسی و NPPE شدند که بلافاصله اقدامات درمانی مناسب انجام گرفت و در ICU تحت مراقبت قرار گرفتند. پیشنهاد می شود در برخورد با هر نوع انسداد راه هوایی فوقانی به دنبال بیهوشی و عمل جراحی سریعا اقدام درمانی مناسب انجام گیرد و بعد از رفع انسداد حداقل تا 6 ساعت بیماران تحت نظر قرار گیرند.
    کلید واژگان: ادم ریه, انسداد راه تنفس, لوله گذاری نای, اسپاسم حنجره
    E. Nasiri, M.R. Khajavi, Y. Mortazavi
    Negative pressure pulmonary edema is a disease may be caused following removing acute upper air way obstruction and cardiac negative pressure. Ït’s prevalence is observed in less than 0.03 of the patients undergoing general anaesthesia. This condition, some times occurs following removing chronic air way obstruction. The cases under study comprises 5 comprises 5 young men of 20 to 33 years age undergone hernioraphy operation of nose and organs in 1999 through 2002, at Ëbne Sina and Boali hospitals in Tehran and Sari respectively. These patients had laryngeospasm after removing the tube, but the obstruction was cured maximum within 2 minutes. But they suffered respiratory distress and NPPË up to 30 minutes after curing of obstruction, immediate proper treatment measures were undertaken and the patients were under observation in ÏÇÜ. Ïn case of any upper air way obstruction following anaesthesia and operation, need of promt and proper treatment and under observation of patients at least up to 6 hours after curing is proposed.
    Keywords: Pulmonary Ëdema, Âir way obstruction, Ïntubation, Ïntratracheal, Laryngismus
  • آرمان طاهری، محمدرضا خواجوی
    سابقه و هدف
    اشعه لیزر به دلیل برش ظریف همراه با هموستاز، شرایط استریل و کاهش عوارض بعد از عمل جراحی های راه هوایی را آسان نموده ولی در مجاری هوایی فوقانی به دلیل نزدیکی لوله تراشه با محل عمل خطر اشتعال و سوختگی لوله تراشه و بافت های اطراف آن وجود دارد که خطر آن در هر عمل جراحی به حدود5/0 تا 5/1 درصد می رسد.این مطالعه عوارض دو روش بیهوشی عمومی تکنیک آپنه و ونتیلاسیون کنترله مداوم با لوله پوشش دار رادر بیمارستان امیر اعلم تهران درسال های 78تا 79 بررسی می کند.
    مواد و روش ها
    دو گروه 22 نفری از بیماران کاندید لیزر درمانی در سنین 10 تا 60 سال و ASA 1 تا 2 با وزن کمتر از 100 کیلو گرم را با دو روش فوق تحت بیهوشی عمومی قرار دادیم. داروهای القاء بیهوشی و نگهداری آن در هر دو گروه یکسان بود. مانیتورینگ ها شامل الکتروکاردیوگرافی (NIBP، (ECG 1پالس اکسی متر وکاپنوگراف بود.
    یافته ها
    تغییرات همودینامیک هر دو گروه یکسان بود ودر هیچ مورد هیپوکسی یا دیس ریتمی نداشتیم.در گروه تکنیک آپنه اکثر اعمال جراحی در 2 تا 3 نوبت آپنه انجام می شد که هر آپنه 2تا 4 دقیقه طول می کشد. در گروه تکنیک آپنه Petco2 در انتهای آپنه 38 تا 47 میلی متر جیوه بود. زمان لیزر درمانی گروه آپنه 9 تا 10 دقیقه کوتاه تر از گروه لوله پوشش دار بود.
    استنتاج
    با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش در گروه تکنیک آپنه هیپوکسی، دیس ریتمی و هیپوکاپنی خطرناک و طولانی مدت نداشتیم و به دلیل حذف لوله تراشه از محیط عمل، لیزردرمانی به راحتی و بدون خطر آتش سوزی و با زمان کمتر انجام می گیرد. جراح نیز محیط عمل مناسب و بدون خطر خواهد داشت.
    کلید واژگان: بیهوشی عمومی, جراحی لیزری, آپنه (تکنیک), ونتیلاسیون, بیماری های مجرای تنفسی
    A. Taheri, M.R. Khajavee
    Background and
    Purpose
    Laser bean produces thin incision along with hemostasis, sterility and decreased postoperative complications, hence facilitate air way surgery, but due to proximity of endotracheal tube to operation site, the risk of occupying and burning of endotrachel tube and surrunding tissues in each surgery is about 0.5% to 1.5%. This study is about the complications arised by apnea technigue of general naesthesia and continued controlled ventilation with coated endothracheal tube, done in Tehran Âmir Âlam hospital in 1998-1999.
    Materials And Methods
    Two groups of laser therapy candidates, each with 22 patients of 10 to 60 years of age and ÂSÂ 1 to 2 with less than 100kg weight, undergone anesthesia by the two above mentioned techniques. Both groups recieved the same anesthetic agent and mainteined in the same condition. Monitorings included electrocardiography (ËÇG, NÏBP) pulse oxymeter and capnograph.
    Results
    Hemodynamic changes were the same in both groups, hypoxia or arrythmia was not observed in any of the patients. Ïn the apnea technique operated patients, most of the surgical procdure was done in 2 to 3 a bneic episodes. Duration for each apnea was 2 to 4 minuts. Ïn the apnea technique group pet Ço2 was 38 to 47 mm Hg. Duration of laser therapy in apnea group was 9 to 10 minutes less than the coated tube group. Çonclusion: Çonsidering the results of this study, in the apnea technique group there was no hypoxia arrythmia and threatening prolonged hypocapnia. Due to omition of endotrachial tube from the laser field, laser therapy would be done without any risk of fire and is done in the shorter time. The surgon would do a good and non risky surgery.
    Keywords: Laser surgery, Petco2, Âpnea, Ventilation, Respivarory tract diseases
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمدرضا خواجوی
    دکتر محمدرضا خواجوی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال