به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا فرشاد

  • کوروش محمدی، محمدرضا فرشاد*، فرزاد شنبدی، طیبه رخشانی پور
    مقدمه

    در سال های اخیر، توجه پژوهشگران حوزه علوم رفتاری بیش از پیش به اهمیت سلامت روانی خانواده و اعضای آن و نقشی که در شکل گیری پویایی جامعه دارند، افزایش یافته است. لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری بر اساس شرم درونی شده و مهارت های ارتباطی در مادران دارای فرزند دانش آموز ابتدایی می باشد.

    روش کار

    این پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و در سال 1402 در شهر بندرعباس با جامعه آماری تمامی مادران دارای فرزند دانش آموز ابتدایی انجام شده است. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 222 تن از مادران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "پرسشنامه پرخاشگری" (Aggression Questionnaire)، "مقیاس شرم درونی شده" (Internalized Shame Scale) و "آزمون مهارت های ارتباطی تجدیدنظر شده" (Communication Skills Test-Revised) بود. روایی محتوا به روش کیفی ابزارها از طریق نظر خواهی از 4 تن از مدرسین گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه هرمزگان تایید شد. پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی و تایید شد. داده های پژوهش از طریق مراجعه حضوری به مدارس و پاسخگویی مادران واجد شرایط به ابزارها جمع آوری شد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 26 تحلیل شد. 

    یافته ها

    شرم درونی شده، پرخاشگری مادران را به صورت مثبت پیش بینی کرد (001/0> , P56/0=β). همچنین از بین مولفه های مهارت های ارتباطی، فقط مولفه ارتباط توام با قاطعیت، پرخاشگری در مادران را به صورت مثبت پیش بینی کرد (001/0> , P29/0=β). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 46/0 از کل واریانس پرخاشگری به وسیله شرم درونی شده و ارتباط توام با قاطعیت تبیین می شود.

    نتیجه گیری

    شرم درونی شده و مولفه ارتباط توام با قاطعیت به عنوان پیش بینی کننده های مهمی برای پرخاشگری مادران دارای فرزند دانش آموز ابتدایی می باشد. لذا پیشنهاد می گردد که روش های آموزشی جهت کاهش شرم درونی شده و ارتقاء مهارت های ارتباطی، به خصوص مولفه ارتباط توام با قاطعیت برای مادران دارای فرزند دانش آموز ابتدایی مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: پرخاشگری, شرم درونی شده, مهارت های ارتباطی
    Kourosh Mohammadi, MohamadReza Farshad*, Farzad Shanbedi, Tayebeh Rakhshani Pour
    Introduction

    In recent years, researchers in the field of behavioral sciences have paid more attention to the importance of the mental health of the family and its members and the role they play in shaping the dynamics of society. Therefore, the aim of the present study is to predict aggression based on internalized shame and communication skills in mothers with elementary school children.

    Methods

    This descriptive-correlational research was conducted in Bandar Abbas city in 2023 with the statistical population of all mothers with elementary school children. Using convenience sampling, 222 mothers were selected. The data collection instruments included a demographic questionnaire, "Aggression Questionnaire", "Internalized Shame Scale" and " Communication Skills Test-Revised ". The content validity of the instruments was confirmed by the qualitative method by asking the opinions of 4 lecturers of the Department of Counseling and Psychology of Hormozgan University. Reliability was checked and confirmed by internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. The data of the research was collected through in-person visits to schools and qualified mothers responding to the instruments. The data was analyzed with SPSS.26.

    Results

    Internalized shame positively predicted mothers' aggression (P<0.001, β=0.56). Also, among the components of communication skills, only communication with assertiveness positively predicted aggression in mothers. (β>0.001, P=0.29). The results of the regression analysis also showed that 0.46 of the total variance of aggression is explained by internalized shame and communication with assertiveness.

    Conclusions

    Internalized shame and communication with assertiveness are important predictors of aggression in mothers with elementary school children. 
    Therefore, it is suggested that educational methods to reduce internalized shame and improve communication skills, especially the component of communication together with assertiveness, should be considered for mothers with primary school children.

    Keywords: Aggression, Internalized Shame, Communication Skills
  • محمدرضا فرشاد*، سید عبدالوهاب سماوی
    زمینه و هدف

    ابرازگری هیجانی رکن مهمی از یک رابطه سالم و پویا می باشد. بنابراین شناخت عوامل موثر بر ابرازگری هیجانی در زنان متاهل امری ضروری است. در نتیجه پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ساده و چندگانه اجتناب تجربه ای و مهارت های ارتباطی با ابرازگری هیجانی در زنان متاهل شهر بندرعباس در سال 1401 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متاهل شهر بندرعباس در سال 1401 بودند که حداقل 3 سال از مدت ازدواج آنان سپری شده است که از میان آن ها 205 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه ابرازگری هیجانی، پرسش نامه اجتناب تجربه ای و پرسش نامه مهارت های ارتباطی بود. اطلاعات حاصل با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون خطی چندگانه به شیوه هم زمان تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ابرازگری هیجانی با اجتناب تجربه ای (19/0-=r، 001/0>P) همبستگی منفی و معنی دارد. اما ابرازگری هیجانی با مهارت های ارتباطی گوش دادن (18/0=r، 001/0>P) و بینش نسبت به فرآیند ارتباط (21/0=r، 001/0>P) همبستگی مثبت و معنی داری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 34 درصد از کل واریانس ابرازگری هیجانی به وسیله اجتناب تجربه ای و مهارت های ارتباطی گوش دادن و بینش نسبت به فرآیند ارتباط تبیین می شود.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که عوامل اجتناب تجربه ای کم تر و مهارت های ارتباطی گوش دادن فعال و بینش نسبت به فرآیند نقش مهم و تاثیرگذاری بر میزان ابرازگری هیجانی در زنان متاهل دارد. لذا بررسی دقیق تاثیرات ناشی از این عوامل احتمالا به متخصصان مشاوره و روان شناسی کمک کاربردی در برنامه های مداخله و مشاوره خواهد کرد.

    کلید واژگان: هیجانات, ابرازگری هیجانی, اجتناب تجربه ای, مهارت های ارتباطی, زنان متاهل
    Mohamad Reza Farshad*, Sayed Abdolvahab Samavi
    Background and Objectives

    Emotional expression is an important element of a normal and dynamic relationship. Therefore, it is essential to identify effective factors on emotional expressiveness in married women. As a result, the present study was conducted with the aim of determining the simple and multiple relationships between experiential avoidance, communication skills, and emotional expression in married women of Bandar Abbas City in 2022.

    Materials and Methods

    This study is a descriptive one. The statistical population of the present study included all married women in Bandar Abbas City in 2022, who have been married for at least 3 years, and 205 of them were selected by convenience sampling. Data collection tools included emotional expression questionnaire, experiential avoidance questionnaire, and communication skills questionnaire. The obtained data were analyzed simultaneously by using Pearson's correlation coefficient and multiple linear regression.

    Results

    The results showed that emotional expression has a significant and negative correlation with experiential avoidance (r=-0.19; p<0.001). But emotional expression has a positive and significant correlation with listening communication skills (r=0.18; p<0.001) and insight into the communication process (r=0.21; p<0.001). The results of regression also showed that 34 percent of the total variance of emotional expression is explained by experiential avoidance, communication skills of listening, and insight into the communication process.

    Conclusion

    The results of regression analysis showed that experiential avoidance factors, communication skills of active listening, and insight into the process play an important role in influencing the level of emotional expression in married women. Therefore, a detailed examination of the effects of these factors will probably help counseling and psychology professionals in a practical way in intervention and counseling programs.

    Keywords: Emotions, Emotional expressiveness, Experiential avoidance, Communication skills, Married women
  • محمدرضا فرشاد، آزیتا امیرفخرایی
    مقدمه

    مادران دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری به دلیل مشکلات و چالش های زیادی که تجربه می کنند، نیازمند بهبود خصیصه های روانشناختی به ویژه کیفیت زندگی می باشند. پژوهش حاضر با هدف تعیین پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس هوش معنوی و تاب آوری در مادران دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیشابور در سال 1397 انجام گرفت.

    روش کار

    مطالعه حاضر، پژوهشی توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی مادران دارای فرزند مبتلا به مشکلات رفتاری مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیشابور در سال 1397 بودند، که از میان آن ها 100 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با "پرسشنامه کیفیت زندگی" (WHOQOL-BREF)، "پرسشنامه هوش معنوی" (spiritual intelligence Questionnaire)" ، "پرسشنامه تاب آوری"  (Resilience Questionnaire) انجام شد. داده ها با نرم افزاد اس پی اس اس نسخه 23 تحلیل شدند.

    یافته ها

    هوش معنوی (66/0=r) و تاب آوری (68/0=r) با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنادار داشتند. همچنین متغیرهای هوش معنوی و تاب آوری توانستند به طور معناداری 53/0 درصد از تغییرات کیفیت زندگی مادران کودکان با مشکلات رفتاری را پیش بینی کنند. در ین پیش بینی سهم تاب آوری بیشتر از سایر متغیرها بود (001/0< P).

    نتیجه گیری

    نتایج حاکی از اهمیت متغیرهای هوش معنوی و تاب آوری در پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان با مشکلات رفتاری بود. لذا، پیشنهاد می شود مشاوران و روانشناسان از طریق افزایش آگاهی مادران نسبت به اهمیت هوش معنوی و تاب آوری میزان کیفیت زندگی مادران کودکان با مشکلات رفتاری را بهبود بخشند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, هوش معنوی, تاب آوری, مشکلات رفتاری کودکان
    MohammadReza Farshad, Azita Amirfakhraei, Roya Taghadosinia, Mahin Askari*
    Background and Objectives

    The challenges faced by the mothers of children with behavioral problems underline the necessity of improving psychological characteristics, especially quality of life, in this group. Regarding this, the present study was conducted to predict the quality of life in terms of spiritual intelligence and resiliency in mothers of children with behavioral problems in 2018.

    Methods

    This descriptive-correlational research was performed on 100 mothers of children with behavioral problems referring to the counseling centers of Neyshabour, Razavi Khorasan, Iran, in 2018. The participants were selected using the multistage random sampling technique. The data collection was performed using three questionnaires, namely the Connor-Davidson Resilience Scale, World Health Organization Quality of Life–BREF, and spiritual intelligence. Then data were analyzed in SPSS software (version 23).

    Results

    Based on the obtained results, quality of life showed a positive and significant relationship with spiritual intelligence (r=0.59, P<0.01) and resiliency (r=0.63, P<0.01). Furthermore, the results of the regression analysis showed that 66% and 68% of the variance in quality of life were explained by spiritual intelligence and resiliency, respectively. In this prediction, resiliency was more significant than spiritual intelligence (P<0.01).

    Conclusion

    The findings showed the importance of resiliency and spiritual intelligence variables in predicting the quality of life in mothers having children with behavioral problems. Therefore, it is suggested that counselors and psychologists consider the quality of life in this group. Additionally, they are recommended to apply spiritual intelligence and resilience strategies in their educational programs and treatments to increase the quality of life in mothers having children with behavioral problems.

    Keywords: Children with Behavioral Problems, Resiliency, Quality of Life, Spiritual Intelligence
  • موسی جاودان، عبدالوهاب سماوی، محمدرضا فرشاد
    مقدمه
    رضایت از زندگی زناشویی یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با زندگی زناشویی زوجین است و تحت تاثیر عوامل بسیاری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان همبستگی میزان تفاهم زوجین دارای تعارض با رضایت از زندگی زناشویی و نقش میانجی کیفیت زندگی انجام شد.
    روش کار
    روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری آن را کلیه زوج های دارای تعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بندرعباس در سال 1396 تشکیل دادند، از جامعه آماری مورد پژوهش، 380 زوج (760 نفر زن و مرد) با استفاده از رو نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در پژوهش حاضر سه "پرسشنامه هماهنگی و تفاهم عقلانی زوجین ایرانی" "پرسشنامه درک و هماهنگی عقلانی در زوجین ایرانی" (Iranian Couples Intellectual Mutuality and Coordination Questionnaire) ، "پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی" (World Health Organization Quality of Life Questionnaire) و "مقیاس رضایت زناشویی کانزاس" (Kansas Marital Satisfaction Scale) بوده است. روایی و پایایی ابزارها در مطالعات گذشته تایید شده است. داده ها با استفاده از آزمون های آماری و رویکرد الگو سازی معادله ساختاری توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و AMOSS نسخه 20 تحلیل گردید.
    یافته ها
    در الگوی معادلات ساختاری، روابط بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار بود و تمامی فرضیه های پژوهش مورد تایید قرار گرفتند. همبستگی میزان تفاهم با کیفیت زندگی (41/0 = β، 005/0 = P) ، همبستگی میزان تفاهم با رضایت زناشویی (54/0 = β، 004/0 = P) و همبستگی کیفیت زندگی با رضایت زناشویی (34/0 = β، 002/0 = P) بدست آمد.
    نتیجه گیری
    میزان تفاهم زوجین دارای تعارض هم به صورت مستقیم و بصورت غیر مستقیم از طریق کیفیت زندگی با رضایت زناشویی همبستگی دارد. لذا پیشنهاد می شود قبل از ازدواج آموزش های لازم برای مشابهت های عقلانی برای زوجین اجرا شود.
    کلید واژگان: تفاهم زوجین, رضایت از زندگی, رضایت زناشویی, کیفیت زندگی
    Mousa Javdan, Wahab Samavi, Mohammad reza Farshad
    Introduction
    Satisfaction with marital life is one of the most important concepts related to marital life of couples and is influenced by many factors. The purpose of this study was to determine the correlation between couples' mutuality afflicted to conflict with marital satisfaction and the mediating role of life quality.
    Methods
    The research method was descriptive-correlational. The statistical population consisted of all conflicting couples referring to counseling centers in Bandar Abbas in 2017. From the statistical population, 380 couples (760 men and women) were selected using convenience sampling method.
    The instrument of measurement was the three “Iranian Couples Intellectual Mutuality and Coordination Questionnaire”, “World Health Organization Quality of Life Questionnaire”, “Kansas Marital Satisfaction Scale”. Validity and reliability of instruments have been confirmed in previous studies. The data were analyzed by statistical tests and structural equation modeling approach using SPSS.23 and AMOSS version 20.
    Results
    In the structural equation model, the relationships between the variables were acceptable and all the research hypotheses were approved. The correlation between the level of mutuality with quality of life (β = 0.41, P = 0.005), correlation between marital satisfaction (P = 0.54, P = 0.004) and correlation between quality of life and marital satisfaction (β = 0.34, P = 0.002).
    Conclusions
    The level of mutuality of conflicting couples is directly and indirectly correlated with quality of life with marital satisfaction. Therefore, it is suggested that before marriage, training is needed for intellectual similarities for couples.
    Keywords: Couples Mutuality, Life Satisfaction, Marital Satisfaction, Quality of Life, Top of Form, Bottom of Form
  • محمدرضا فرشاد *، سمانه نجارپوریان، فرزاد شنبدی
    زمینه و هدف
    از آنجایی که سیک والدگری والدین بر بسیاری از جوانب زندگی فرزندانشان تاثیر عمده ای دارد، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش والدگری مثبت مبتنی بر روی آورد ساندرز بر افزایش شادزیستی و کاهش تعارض والد- فرزندی دانش آموزان صورت گرفت.
    روش
    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر شیراز در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای تعداد 30 نفر از مادرانی که فرزندان شان نمره پایینی در شادزیستی و نمره بالایی در تعارض والد- فرزندی داشتند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادزیستی آکسفورد آرگیل و لو (1990) و تعارض والد- فرزندی اشتروس (1996) بود. روش والدگری مثبت در 8 جلسه 2 ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آموزش والدگری مثبت مبتنی بر روی آورد ساندرز بر افزایش شادزیستی و کاهش تعارض والد- فرزندی دانش آموزان تاثیر معنی داری دارد (0/05P<).
    نتیجه گیری
    در مجموع نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی آموزش والدگری مثبت را به دلیل نقشی که در سلامت و شاد زیستی و کاهش تعارض والد- فرزندی بر عهده دارد مورد تایید و تاکید قرار می دهد.
    کلید واژگان: آموزش والدگری مثبت, تعارض والد, فرزندی, شادزیستی
    Mohammad Reza Farshad *, Samaneh Najarpourian, Farzad Shanbedi
    Background and
    Purpose
    The parenting style has a significant impact on many aspects of children's lives. The aim of this study was to investigate the effectiveness of the positive parenting education based on Sander's approach on happiness and parent-child conflict of students.
    Method
    The research method is semi-experimental with pre-test, post-test design with control group. The statistical population consisted of all male secondary school students in Shiraz during the academic year of 2016-2017. Using a multi-stage sampling method, 30 mothers whose children had low score in the happiness and a high score in parent-child conflict, were selected and assigned into experimental and control groups randomly. Data were collected by Oxford Happiness Inventory (Argyll and Levy, 1990) and Strauss's parent-child conflict questionnaire (1996). The positive parenting style was taught to the experimental group in 8 sessions. Data analysis was performed by using covariance analysis.
    Results
    The results showed that positive parenting education based on Saunder's approach had a significant effect on increasing happiness and reducing parent-child conflict in students (P
    Conclusion
    Overall, the results of this study confirm and emphasize the usefulness of positive parenting education because of its role in health and happiness and reduction of parent-child conflict.
    Keywords: Positive parenting style teaching, parent, child conflict, happiness
  • محمدرضا فرشاد *، سمانه نجارپوریان، مجتبی سلم آبادی
    مقدمه
    جو حاکم بر خانواده زمینه ساز بسیاری از مسائل افراد در تمامی مراحل زندگی است.وکارکرد خانواده تحت تاثیر عوامل متعددی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کارکرد خانواده بر مبنای الگوهای ارتباطی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پرستاران دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان صورت گرفت.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان متاهل پرستاری دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در سال تحصیلی 1396-1395 بودند. که با استفاده از جدول مورگان تعداد 221 نفر (126 مرد، 95 زن) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه عملکرد خانواده اپشتاین، بالدوین و بیشاب(1983)، الگوهای ارتباطی فیتزپاتریک و ریچی (1990) و حمایت ادراک شده واکس و همکاران(1986) را تکمیل نمودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار 16 SPSS و برای بررسی فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بین مولفه های الگوهای ارتباطی و حمایت اجتماعی ادراک شده با کارکرده خانواده رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. مولفه های گفت وشنود، همنوایی، حمایت خانواده و دوستان می توانند به شکل معنی داری کارکرد خانواده را پیش بینی نمایند.
    نتیجه گیری
    الگوهای ارتباطی و حمایت اجتماعی، در عملکرد وکارآرایی خانواده جامعه پرستاران، نقش به سزایی را ایفا می کنند.
    کلید واژگان: کارکرد خانواده, الگوهای ارتباطی, حمایت اجتماعی ادراک شده, پرستاران
    Mr Farshad *, S. Najarpourian, M. Salmabadi
    Introduction
    The prevailing atmosphere of the family is the foundation of many of the issues of people at all stages of life. Family function is affected by several factors. The purpose of this study was to predict family function based on communication patterns and perceived social support in Hormozgan University of Medical Sciences nurses.
    Method
    This descriptive study was of correlational type. The statistical population of this study was all married nursing students of Hormozgan University of Medical Sciences during the academic year 2012-2013. Using Morgan table, 221 people (126 males, 95 females) were selected using available sampling method and Epstein, Baldwin and Bisbev family function questionnaire (1983), Fitzpatrick and Ritchie communication patterns (1990) and perceived support Wax et al. (1986). SPSS 16 software was used to analyze the data and Pearson correlation and multiple regression tests were used in the same way to examine the hypotheses.
    Results
    The results showed that there is a positive and significant relationship between the components of communication patterns and perceived social support with family work. And the components of conversation, consistency, family support and friends can significantly predict the function of the family.
    Conclusion
    Communication patterns and social support play a significant role in the family function and function of the nursing community.
    Keywords: family function, communication patterns, perceived social support, nurses
  • کامران شیوندی *، مجتبی سلم آبادی، محمدرضا فرشاد
    فرسودگی شغلی یکی از عوامل اساسی در کاهش کارآیی، از دست رفتن نیروی انسانی و ایجاد عوارض جسمی و روانی، به خصوص در حرفه های خدمات انسانی، می باشد. پژوهش حاضر با هدف پیش بین فرسودگی شغلی بر مبنای تعارض زناشویی، خود متمایز سازی معلمان زن شهر تهران انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه معلمان زن ابتدایی شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ایتعداد 245 معلم انتخاب و با پرسشنامه های تعارض زناشویی ثنایی ، خود متمایزسازی بوئن و پرسشنامه فرسودگی شغلی گلدارد مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون به شیوه همزمان و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. تحلیل داده ها به شیوه رگرسیون همزمان نشان داد که که متغیر های پیش بین حدود 7/41 از واریانس فرسودگی شغلی را پیش بینی می نمایند. فرسودگی شغلی بر مبنای تعارض زناشویی و خود متمایز سازی قابل پیش بینی است. بنابراین ترسیم اهداف و ارزش های واقعی، دست یافتنی و درعین حال به دوراز تعارض برای یادگیری فراگیران نقش موثری در عملکرد آتی و آینده ی شغلی شان ایفا می نماید. همچنین این پژوهش می تواند چراغ راهی برای مدیران برای کارآمدسازی نیروی انسانی در رسیدن به اهداف سازمانی باشد.
    کلید واژگان: فرسودگی شغلی, تعارض زناشویی, خودمتمایز سازی
    Kamran Sheivandi *
    Burnout is one of the most important factors in reducing productivity in organizations and involves physical and mental signs, especial lly in the human service professions. The purpose of this study was to Perdiction of Burnout Based on Marital Conflict and Self-Differentiation. In this research a total sample of 245 teachers were chosen by cluster sampling. The sampled teachers were asked to fill out the Marital Conflict Questionnaire, Bowen self- differentiation Questionnaire, and Geldard Burnout Questionnaire. The data were analyzed using simultaneous regression and by SPSS software. The outcomes of the regression showed that prospective variables can predict 41/7 variance of burnout. Marital conflict and self-differentiation can predict the occupational burnout; therefore, drawing the actual goals and values is achievable and at the same time plays an effective role in learners’ learning in future performance and future job far from any comflict.The research can be a light EFFECTIVE way for administrators to achieve organizational goals is manpower.
    Keywords: burnout, marital conflict, self, differentiation
  • کامران شیوندی*، ابراهیم نعیمی، محمدرضا فرشاد
    ارتقاء بهزیستی روان شناختی افراد جامعه، از اهداف مهم هر کشور است. پژوهش حاضر باهدف تدوین مدل ساختاری خود- دلسوزی و بهزیستی روان شناختی با میانجی عزت نفس و تصویر بدنی در دانشجویان دختر دانشگاه شیراز انجام شد. جامعه ی پژوهش حاضر دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بودند، به این منظور 280 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه اییک مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های تصویر بدنی، بهزیستی روان شناختی، خود دلسوزی، عزت نفس استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخورداراست. بر اساس نتایج مدل ساختاری، خود دلسوزی پیش بینی کننده ی تصویر بدنی و عزت نفس، تصویر بدنی پیش بینی کننده ی بهزیستی روان شناختی و همچنین عزت نفس پیش بینی کننده ی تصویر بدنی است. تاثیرات غیرمستقیم شامل تاثیر خود دلسوزی بر عزت نفس، تصویر بدنی و خود دلسوزی بر تصویر بدنی و بهزیستی روان شناختی می باشد. لذا پژوهش حاضر اهمیت عزت نفس، تصویر بدنی و خود- دلسوزی را در بهزیستی روان شناختی نشان می دهد.
    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, تصویر بدنی, خود -دلسوزی, عزت نفس
    Kamran Sheivandi *, Ebarhim Naeimi, Mohammad Reza Farshad
    Wellbeing of the population is the main goal of each country. This study aimed to the structural model of self-compassion and psychological well-being, self-esteem and body image among female students of Shiraz University with mediator. The study population consisted girl students of Shiraz University. For this purpose, a sample of 280 student were selected using a one-step cluster sampling. The scale body image, well-being, self-compassion and self-esteem was used to collect data. Data were analyzed using path analysis by AMOS software. The proposed model is based on the hypothesis was tested. The results show that the model is a good fit. Based on the results of the structural model, "self-compassion is a predictor of body image and self-esteem", "body image is a predictor of well-being” and so "self-esteem is a predictor of body image". Indirect influences are consisting of "self-compassion influences on self-esteem on body image" and "influences self-compassion on body image on well-being ". Study the importance of self-esteem, body image and self-pity in well-being shows
    Keywords: model, self-esteem, body-image, self-compation, well-being
  • محمدرضا فرشاد، حسین سلیمی بجستانی، کوروش اسماعیلی، یوسف حبیبی
    عزت نفس یکی از مباحث مهم روان شناختی و روان درمانی هست و عوامل زیادی از قبیل کیفیت روابط والدین و انگیزه پیشرفت در آن تاثیر می گذارند. هدف این پژوهش بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم کیفیت روابط والدین (پدر و مادر)، انگیزه پیشرفت و انگیزه تحصیلی بر عزت نفس دانش آموزان هست. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی در پایه ششم شهر تهران در سال 1393 بودند که تعداد 247 نفر از دانش آموزان شهرستان شهریار تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی والدین و انگیزه پیشرفت و همچنین انگیزه تحصیلی به عنوان متغیر میانجی بر عزت نفس دانش آموزان تاثیر داشته است (01/ 0> p). با توجه به یافته های این پژوهش می توان چنین نتیجه گیری کرد که کیفیت روابط والدین و انگیزه پیشرفت و همچنین داشتن انگیزه تحصیلی باعث افزایش عزت نفس دانش آموزان شده و به طورکلی مدل پژوهش تایید می شود.
    کلید واژگان: انگیزه تحصیلی, انگیزه پیشرفت, کیفیت روابط والدین, عزت نفس, دانش آموزان
    Mohamadreza Farshad, Hossein Salimi Bajestani, Koroushe Esmaeili, Yousef Habibi
    Self esteem is a one of the important issues in psychology and psychotherapy, on which so many factors have influence. The goals of this research, surveyed direct and indirect effects and achievement motivation and academic motivation with students self esteem. The statistical population consisted of all the students in sixth grade at primary schools in Tehran in 1393. And 247 students were chosen for the investigation based on stratified sampling. The results showed parents relations quality and motivate achievement and also academic motivate as a moderate variable influencing students self esteem (p < 0/01). Based on the results of this study, we can say parent's relations quality and achievement motivate and also having academic motivate increasing students self esteem and study model verifying in totality.
  • محمدرضا فرشاد *، سید محمد کلانتر کوشه، کیومرث فرحبخش
    سابقه و هدف

    بهزیستی روان شناختی ازجمله مباحث مطرح در حوزه نگرش مثبت است. در دهه های اخیر توجه جدی ای به آن مبذول گشته است. تعاریف متعدد و نیز تبیین انواع مختلفی از بهزیستی روان شناختی امروزه در جهان علم بسیار رایج شده است. در این بین نقش نگرش های مثبت به طور عام و بهزیستی روان شناختی به طور اخص جای کندوکاو علمی دارد. بر همین اساس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش آرامش روان شناختی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر مدارس شاهد می پردازد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با روش نمونه گیری در دسترس مدرسه پسرانه شاهد انتخاب و در مرحله بعد از میان سه کلاس هشتم و با استفاده از جدول کوکران و فرمول تعدیل نمونه به طور تصادفی 15 نفر پسر در گروه کنترل و 15 نفر پسر در گروه آزمایش قرار گرفتند، برای سنجش بهزیستی روان شناختی از پرسشنامه ریف (1989) استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل کوواریانس داده ها تحلیل شدند.

    یافته ها

    بین دو گروه آزمایش و کنترل به جزء خودمختاری و تسلط بر محیط تفاوت معناداری دیده شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها می توان اظهار داشت که آرامش روان شناختی مبتنی بر آموزه های اسلامی تاثیر معناداری بر بهزیستی روان شناختی دارد.

    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, آرامش روان شناختی, آموزه های اسلامی, دانش آموزان پسر
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال