محمدرضا پهلوان نژاد
-
ضرب المثل ها در فرهنگ و افکار عمومی مردم ریشه دارند. از این رو می توان تا حدودی با فرهنگ، اندیشه و آداب و رسوم برخی از ملت ها آشنا شد. از این رو بررسی طرحواره های تصوری ضرب المثل های لهجه اماراتی، سبب آشنایی ژرف تر با فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن خطه خواهد شد؛ زیرا رابطه عمیق تر میان زبان و فرهنگ را بررسی می نماید و ما را به این نکته رهنمون می سازد که از طریق درک طرحواره های تصوری و مفاهیم انتزاعی می توان به فهم نسبتا بهتری از زبان و فرهنگ و برخی از کارکردهای آن ها نائل آمد. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، طرحواره های موجود در ضرب المثل های لهجه اماراتی را که از کتاب الرمسه الإماراتیه استخراج شده، بر اساس الگوی طرحواره های تصویری لیکاف و ایوانز در چارچوب معنی شناسی شناختی بررسی کند و بسامد هر کدام از این طرحواره ها را به تصویر کشیده و به تحلیل آن ها بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که از مجموع 22 ضرب المثل انتخاب شده از کتاب «الرمسه الإماراتی» طرحواره حرکتی با 30 درصد، طرحواره ظرف بودگی 22 درصد، طرحواره قدرتی 17 درصد، طرحواره انطباق 13 درصد و طرحواره های پیوستگی و شکافت هر کدام 9 درصد به ترتیب بیشترین میزان بسامد فراوانی را به خود اختصاص داده اند. همچنین بررسی ها نشان می دهند که حروف جر «علی و فی» یک معنای پیش نمونه ای و کانونی دارند که به ترتیب مفهوم (بر-در) را تبیین می کنند و هنگامی که در بافت های مختلف به کار می روند، دچار توسعه در معنا می شوند، به این معنا که در نتیجه تاثیرات واژه های همنشین، معانی دیگری غیر از آن معنای کانونی، پیرامونشان شکل می گیرند
کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, طرحواره های تصوری, طرحواره ظرف بودگی, ضرب المثل های عربی, لهجه اماراتیProverbs are rooted in the culture and public opinion of the people. Therefore, it is possible to get to know the culture, thought and customs of some nations to some extent. Therefore, examining the imaginary patterns of Emirati dialect proverbs will lead to a deeper acquaintance with the culture and customs of the people of that region; Because it examines the deeper relationship between language and culture. And it leads us to the point that through the understanding of conceptual schemas and abstract concepts, a relatively better understanding of language and culture and some of their functions can be achieved. The present study tries to use descriptive-analytical method to investigate the schemas in Emirati dialect proverbs extracted from the Emirati Al-Rumsa book, based on the model of Likaf and Evans' image schemas in the framework of cognitive semantics, the abundance of schemas It depicts the existing and frequency of each of these schemes and analyzes them. The results of this research indicate that from the total of 22 proverbs selected from the book "Al-Ramsa Al-Emirati" movement schema with 30%, capacity schema with 22%, power schema with 17%, adaptation schema with 13%, and schema with Continuity and fission have 9 percent each, respectively, with the highest frequency. Also, the studies show that the pronouns "Ali and Fay" have a pre-typical and focal meaning that explain the concept (on-in) respectively And when they are used in different contexts, they undergo development in meaning, in the sense that as a result of the effects of accompanying words, other meanings other than the focal meaning are formed around them
Keywords: Cognitive Semantics, Conceptual Schemas, Container Schema, Arabic Proverbs, Emirati Accent -
پژوهش حاضر به نقد و بررسی نظریه کمینه گرایی معنایی کاپلن و لپور می پردازد که در سال 2005 به عنوان یک نظریه معنایی همگانی در زبان شناسی مطرح شد. در مقاله حاضر همچنین، این نظریه در زبان فارسی و بر روی داده های این زبان بررسی خواهد شد. با بررسی انتقادات مطرح شده توسط برخی از صاحب نظران، ملاحظه می شود با توجه به ماهیت نظریه که از زبان های منطقی و ریاضی تبعیت می کند، در تحلیل معنا در زبان های طبیعی از جهت های مختلف ناکارآمد و غیرقابل قبول می باشد. در این مقاله، آرا صاحب نظران مختلف در خصوص این نظریه موردنقد و بررسی قرار گرفته است. همچنین مقاله حاضر، به ارزیابی نقاط ضعف و قدرت این آرا نیز پرداخته است. ایرادهای مهمی به این نظریه وارد است که از جمله آن می توان به مباحثی همچون جابجایی بافتی، ناتمام بودن و تغییرناپذیری شرایط صدق اشاره کرد.کلید واژگان: کمینه گرایی معنایی, کاپلن و لپور, کثرت گرایی کنش گفتاری, شرایط صدق, گزارهThe present study reviewed Herman Cappelen and Ernest Lepore’s theory of Semantic Minimalism. This theory was proposed as a universal semantic theory in linguistics in 2005. In this article, the Semantic Minimalism theory was examined in Persian language and on the data of this language. By examining the criticisms raised by some experts, it can be seen that considering the nature of the theory that follows logical and mathematical languages, it is inefficient and unacceptable in the analysis of meaning in languages that are natural. In this article, the opinions of different experts regarding the Semantic Minimalism theory of Cappelen and Lepore were reviewed. Moreover, this study evaluated the strengths and weaknesses of the viewpoints of experts in this field of study. There are important objections to this theory. Some of the objections context displacement, incompleteness, and unchangeability of truth conditions.Keywords: Semantic Minimalism, Cappelen, Lepore, Pluralism Of Speech Act, Truth Conditions, Proposition
-
این پژوهش به بررسی، توصیف و تحلیل خطاهای زبانی یک مورد دانش آموز تک زبانه فارسی زبان مبتلا به سندرم داون که در پایه سوم ابتدایی تحصیل می کند، می پردازد. در واقع، هدف پژوهش حاضر به کارگیری مفاهیم زبان شناسی شناختی در تحلیل نمونه گفتار روایی این دانش آموز است. به همین منظور داده های پژوهش توسط آزمون زبانی نیلیپور و همکاران (1402) و ارزیابی های گفتار درمانگر به وسیله ضبط صدای آزمودنی گردآوری شدند. بعد از گردآوری داده ها، نگارندگان داده ها را آوانویسی کرده و بر حسب نوع خطاها در قالب جداولی دسته بندی کردند. بررسی ها نشان داد که این دانش آموز در ساختار خرد نحوی بیشتر از ساختار کلان نحوی دارای مشکل است. در واقع، این دانش آموز از آنچه که توماسلو (2003) از آن تحت عنوان طرحواره محوری و ساخت نحوی عنصربنیاد یاد می کند، استفاده می کند ولی طرحواره های پیشنهادی لیکاف (1987) در این دانش آموز شکل نگرفته است. همچنین این دانش آموز از واژگان انتزاعی در گفتارش استفاده نمی کند و کاربرد صحیح افعال و واژگانی که نشانگر روابط زماندار هستند، نیز با مشکل روبرو است. پیشنهاد می شود در آموزش های گفتاردرمانی به این دانش آموز در کنار روش های فعلی آموزش، روش هایی مبتنی بر تقویت طرحواه های پیشنهادی لیکاف جهت بهبود ساختار کلان نحوی طراحی و انجام شود.
کلید واژگان: سندرم داون, زبان شناسی شناختی, طرحواره, ساخت نحوی, خطاهای زبانیThis research investigates, describes and analyzes the linguistic errors of a Persian speaking student with Down syndrome who studies in the third grade of elementary school. The aim of the research is to apply the concepts of Cognitive Linguistics in the analysis of the samples of this student's narrative speech. For this purpose, research data were collected by Nili-pour et al.'s language test (2023) and Speech Therapist assessment by recording the subject's speech. After collecting data, the researcher classified the errors in the form of tables. Investigations and analyzes showed that this person has more problems in micro-syntactic structure than macro-syntactic structure. In fact, this student has acquired what Tomasello (2003) has named to as core schema and syntactic construction. So, the schemas proposed by Lakoff (1987) have not been formed in this student. Also, this student does not use abstract words in his speech, and he don’t use the correct forms verbs and timed relations was also imperfect. It is suggested that in speech therapy training for this student, along with the current teaching methods, methods based on strengthening the schemas proposed by Lakoff should be designed and carried out to improve the macro-syntactic structure.
Keywords: Down Syndrome, Cognitive Linguistics, Schema, Syntactic Construction, Linguistic Errors -
حروف اضافه مکانی، از مهم ترین و پرکاربردترین کلمات نقش نمای هر زبانی هستند که نقش مهمی در بازنمایی مفاهیم ذهنی انسان در زبان دارند. اساسا حروف اضافه مکانی از نخستین کلمات نقش نمایی هستند که کودکان در روند فراگیری زبان اول دست به تولید آن می زنند و این خود از مهم ترین دلایل لزوم بررسی شناختی این حروف است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی چندمعنایی حرف اضافه مکانی «بین» در زبان فارسی است. برای تبیین این چندمعنایی، از اصول مکتب زبان شناسی شناختی و دو نظریه چندمعنایی اصولی تایلر و ایوانز (2001) و طرح واره های تصوری جانسون (1987) استفاده شده است. داده های پژوهش، از نسخه دوم پیکره همشهری و دو فرهنگ دهخدا (1377) و معین (1386) گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان دهنده این مطلب است که شبکه معنایی حرف اضافه «بین» دارای یک معنی پیش نمونه مکانی و چهار معنای حاشیه ای است. معنای پیش نمونه ای این حرف اضافه، مبین فضای میان دو چیز است و سایر معانی، به شکل شعاع هایی در اطراف آن قرار گرفته و از آن بسط یافته اند.
کلید واژگان: حروف اضافه مکانی, چندمعنایی, زبان شناسی شناختی, معنی شناسی, طرح واره های تصوریLocative prepositions are one of the most important and widely used prepositional words of any language, which play an important role in representing human mental concepts in language. Basically, locative prepositions are one of the first prepositions that children produce in the process of learning their first language, and this is one of the most important reasons for the need to examine these letters cognitively. The aim of the present research is to investigate the polysemy of the locative preposition "between" in Persian language. To explain this polysemy, the principles of the school of cognitive linguistics and two theories of Principled Polysemy Tyler and Evans( 2001) and Image Schemas Johnson (1987) have been used. The research data were collected from the second edition of Hamshahri corpus and two dictionaries of Dehkhoda (1998) and Moien (2007). The results of the research show that the semantic network of the preposition "between" has one prototype spatial and four radial meanings. The prototype meaning of this preposition indicates the space between two things, and other meanings are placed radially around it and are expanded from it.
Keywords: loactive prepositions, polysemy, Cognitive Linguistics, Semantics, Image Schemas -
یکی از روش های بررسی تحول گفتمان در آثار ادبیات داستانی، تحلیل کاربرد زبان بر پایه نظریه دستور نقش گرای هلیدی در چارچوب انتخاب گری در زبان و همچنین مولفه های سبک شناسی روایت بر اساس نظریه سیمپسون است. این تحقیق بر روی داستان سووشون اثر سیمین دانشور انجام شده و این دیدگاه ها در داستان مورد بررسی قرارگرفته اند. روش تحلیل بر اساس دستور نقش گرای هلیدی بر مبنای فرانقش اندیشگانی و تجربی، فرایند افعال و وجه، و نظریه سبک شناسی روایت سیمپسون، بر مبنای شخصیت پردازی، الگوهای جامعه شناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، انجام گرفته است. این تحقیق به روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که انتخاب نوع واژگان، فرایند افعال و همچنین کاربرد وجه در داستان سووشون و نحوه معرفی ویژگی شخصیت های داستان ارتباط معناداری وجود دارد که با تحلیل فرایندها و نحوه بازنمایی شخصیت های داستان مشخص شده است که سبک و انتخاب های نویسنده در زمینه مولفه های شخصیت پردازی، الگوهای جامعه شناختی زبان، ساختار متنی و بینامتنیت، به صورت دقیق و جزیی تر ویژگی شخصیت های داستان را معرفی و متمایز می کند.کلید واژگان: سبک شناسی روایت سیمپسون, دستور نقش گرا هلیدی, سووشون, شخصیت داستانیA Study on the Characters of “ Souvashoon ” through the Lens of Simpson ’s Narrative Stylistics and Halliday’s Functional GrammarAbstractThis paper employs Halliday Functional Grammar and Simpson ' s framework to conduct a stylistic analysis of Simin Daneshvar ' s " Souvashoon ". The analysis utilizes Systemic Functional Grammar to examine the novel's ideational and experiential meta function, verbal processes, and Mood. Additionally, Simpson's narrative stylistics is employed to analyze the characters, sociolinguistic codes, textual structure, and intertextuality. Data for this research is collected using library methods. The results indicate a significant correlation between word choice, verbal processes, Mood, and the representation of characters in " Souvashoon ". Based on these findings and evaluations, it is evident that the representation of characters can be discerned through an investigation of sociolinguistic codes, textual structures, and intertextuality.Keywords: Narrative Stylistics, Simpson, Functional Grammar, Halliday, " Souvashoon ", Character sKeywords: Simpson', s Narrative Stylistics, Halliday', s Functional Grammar, Souvashoon, Characters
-
تحلیل گفتمان انتقادی بعنوان یکی از رویکرد های تحلیل گفتمان تلاش می کند با طبیعی زدایی از متن و بررسی ساختارها و مولفه های گفتمان مدار متون ، روابط قدرت و ایدیولوژی نهفته در آنها را آشکار کند . در این مقاله به اختصار رویکردهای غالب تحلیل گفتمان وابزارهای تحلیل متن بر اساس الگوی ون لیوون (1996) معرفی شدند . سپس به کمک این ابزار و در چاچوب نظری گفتمان لاکلاوموف به تحلیل فیلم "سوته دلان" به نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی پرداخته شد و چگونگی شکل گیری گفتمان های دینی ، جنسیت و عقل گرایی و احساس گرایی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت . این پژوهش نشان می دهد چگونه ایدیولوژی و روابط سلطه می تواند در شکل دهی به نگرش و بینش افراد اثر گذاشته و در مناسبات و تعاملات اجتماعی آنان تجلی یابد. از نتایج دیگر تحقیق می توان گفت مطایق نگرش سنتی ، مرد با برجسته سازی مفاهیمی چون فرادستی و اعمال کننده قدرت حق سلطه بر زن را برای خود قایل می باشد. بنابراین علاوه بر عواملی مانند قدرت و ایدولوژی ، جنسیت نیز می تواند در برتری گفتمانی موثر باشد.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, گفتمان لاکلاموف, فیلم سوته دلان, مولفه های گفتمان مدار, ایدئولوژی و روابط سلطهCritical analysis as one of the discourse analysis approaches that tries to demystify power relationships and hidden ideologies in it by text denaturalization and review of structures and discourse-oriented components of texts. In the present research, dominant discourse analysis approaches and text analysis tools are briefly introduced based on Van Leeuwen pattern (1996); then, analysis of the movie “Souteh-delan”, written and directed by the late Ali Hatami is done with the help of these tools and in theoretical discourse framework of Laclau and Mouffe; religious discourses formation, sex, rationalism and emotionalism are also considered in detail. The present study objectively shows how ideologies and power relations can affect people attitudes and insights and manifest in their relations and social interactions. Other results of this study show that according to the traditional attitude, man believes in right of dominance to the woman by highlighting concepts like overtopping and executor of power.
Keywords: critical discourse analysis, Laclau Mouffe approach, Souteh- delan Film, discourse &ndash, oriented items, Ideology, power -
تحلیل مقابله ای محتوای دو مجموعه ی آموزشی آزفا بر پایه ی طبقه بندی اصلاح شده ی بلوم در حیطه ی شناختی
بررسی محتوای سوالات و تمرینهای منابع آموزش زبان فارسی به خارجیان میتواند ارتباط بین برخی از مشکلات یادگیری فارسیآموزان با برنامهی درسی را آشکار و کمک کند که مفاهیم برنامهی درسی بهشکل مناسبی در کتابهای درسی گنجانده شود. در پژوهش پیشرو دو مجموعهی آموزشی آموزش نوین زبان فارسی و فارسی بیاموزیم براساس طبقهبندی اصلاحشدهی بلوم ارزیابی شده است. پس از استخراج سوالات و تمرینهای کتابهای مذکور و کدگذاری افعال موجود در آنها، فراوانی و درصدهای مربوطه در هر یک از سطوح ششگانهی حیطهی شناختی بلوم از طریق فرمول «NX x 100/S» محاسبه و بهصورت نمودار رسم شدند. در این فرمول، «NX» تعداد تمرینها، عدد «100» درصد کل و «S» مجموع کل تمرینها را نشان میدهد. سپس میزان توزیع سوالها در هر یک از این سطوح شناختی و میزان انطباق آنها با سطح معرفیشده هر کتاب (آغازین، میانی و پیشرفته) سنجیده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در مجموعهی آموزش نوین زبان فارسی، توزیع سوالات از دورهی آغازین تا پیشرفته به میزان قابلتوجهی منطبق با حیطههای شناختی بلوم است، اما به نظر میرسد در برخی از جلدها، محتوای برخی از سوالات نیاز به بازبینی دارد. در جلد اول و دوم مجموعهی فارسی بیاموزیم رویکرد منطقی و قابلقبول منطبق با اهداف یادگیری دیده میشود، اما در جلد سوم این مجموعه در بسیاری از موارد، سلسلهمراتب حیطههای شناختی با نیاز زبانآموزان همسو نیست. پس از تحلیل نتایج پیشنهاداتی برای ویرایش کتابها نیز ارایه شده است.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, طبقه بندی تجدیدنظرشده بلوم, منابع آزفا, حیطه های شناختیStudy of Teaching Persian to Speakers of Other Languages (TPSOL) textbooks can reveal the relationship between some learning problems of Persian learners and the curriculum. The content of the questions and the exercises of these books are of a particular importance because of the function they have in achieving the goals. In the present study, two teaching series, "Let's learn Farsi" and "Modern teaching of Persian" have been analyzed based on Bloom's Revised Taxonomy (BRT). After extracting the questions and the exercises in the textbooks and codifying the verbs, frequency and percentage of the six levels of Bloom's cognitive domains were calculated using the NXₓ 100/S and then they were diagramed. In this formula, "NX" is the number of the exercises, "100" is the total percentage, and "S" is the total number of exercises. Then the distribution of the questions in these cognitive levels and their conformity with the related levels in the books (elementary, intermediate and advanced) were studied. The results showed that in "Modern Teaching of Persian" the distribution of the questions from elementary to advanced levels has a compatibility with Bloom's cognitive levels. However, in some volumes a revision is a need. In volume 1 and 2 of "Let's learn Persian" a logical and acceptable approach conformable to learning goals was observed. But in volume 3, in many cases, the hierarchy of cognitive domains was not in line with learner's need. At the end some recommendation for editing the textbooks were provided.
Keywords: Content Analysis, Bloom's Revised Taxonomy, Let's Learn Farsi, Modern Teaching of Persian, Cognitive Domains -
مقاله حاضر سعی دارد با استناد به مفاهیم بنیادین نظریه آمیختگی مفهومی نشان دهد چگونه فرایندهای شناختی باعث شکل گیری و خلق شخصیت های خیالی "متفاوت" در داستان های مختلف می شوند. تببین های نظریه آمیختگی از جنبه های خلاقانه معناسازی، می تواند تفسیری چهارچوب مند از فرایندهای شناختی درگیر در خلق شخصیت در متن روایی به دست دهد. این مقاله در نظر دارد با بررسی آمیختگی های شخصیت های اصلی داستان های کتاب های "فارسی خوانداری" دوره ابتدایی (گروه سنی ب و ج) و بازنمایی شبکه آمیختگی برای هر شخصیت، چگونگی "خلاقیت و نوآوری" در خلق "شخصیت های نوظهور" هر پایه تحصیلی را شناسایی کرده و یک تحلیل شناختی روش مند از فرایند خلق شخصیت در داستان های مقطع دبستان به دست دهد و به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به اصول حاکم آمیختگی، چه شخصیت های نوظهوری در داستان های هر پایه تحصیلی، نسبت به پایه های قبل و بعد، خلق شده اند و نویسندگان داستان های پایه های اول تا پنجم دبستان، برای این که بتوانند در خلق شخصیت های نوظهور خود، نسبت به پایه های قبل و بعد، نوآوری داشته باشند، از نظر شناختی چه ابزاری در اختیار داشته و چه انتخاب های متفاوتی انجام داده اند. فرض ما این است که شبکه های آمیختگی و معنای نوظهور برای شخصیت ها، در پایه های اول تا پنجم دبستان، تفاوت آشکاری دارد. یافته ها نشان می دهد نویسندگان متن کتاب های درسی برای خلق شخصیت های داستان های خود، فضاهای درونداد متفاوتی را برای هر پایه تحصیلی انتخاب کرده اند. همچنین با بالا رفتن پایه تحصیلی، فضاهای درونداد انتزاعی تر و شبکه های آمیختگی آن ها پیچیده تر شده است. نتایج این تحقیق می تواند چهارچوبی روش مند برای تحلیل شناختی فرایند خلق شخصیت در داستان های کودکان به دست دهد.
کلید واژگان: معنی شناسی شناختی, فضای درونداد, آمیختگی مفهومی, ساختار نوظهور, کتاب های درسی, دوره ابتداییThe present article focuses on the role of mental cognitive processes in creating novel imaginative characters in stories. To do this we apply the basic concepts of Conceptual Blending Theory (CBT) i. e. Input Spaces and Blending Networks. CBT accounts can provide a methodological tool for cognitive analysis of literal texts. Fauconnier and Turner (2002) provide an overview of how blending affects the course of a human life, and more specifically, how young children are engaged in building complex blends in very early stages of their life. In the present article we determine to show the cognitive bases for creation of "emergent characters" in stories of elementary studentschr('39') textbooks (Farsi Khandari). Our main question is what are novel/emergent characters in stories introduced in each grade and what are the available cognitive tools for the writers of each grade to make theirs characters creatively different from other writers. The result can provide a methodological cognitive framework for cognitive analysis of the process of novel character creation in children literature.
Keywords: cognitive semantics, input mental spaces, blending network, emergent structure -
با تغییرات در حوزه ی یادگیری زبان دوم، علاقه ی روزافزون به انجام تحقیقات انگیزشی مرتبط با کلاس های زبان دوم و خارجی، گسترش یافته است. با این حال، تاکنون پژوهش علمی ای درخصوص بررسی عوامل تاثیرگذار بر انگیزه ی یادگیری زبان فارسی (به عنوان زبان خارجی/ دوم) در میان فارسی آموزان غیرایرانی انجام نشده است. در این پژوهش، نخست بر اساس مدل سیستم های خودانگیزشی دورنی (2005)، و پژوهش های گاردنر و لامبرت (1972)، کلمنت (1980)، تاگوچی (2010)، پاپی (2010)، و ماگید (2011)، پیرامون انگیزش زبان آموزان، پرسش نامه ای 16 مولفه ای شامل 92 گویه برای فارسی آموزان آماده سازی گردید. سپس، 300 فارسی آموز زن و مرد، با ملیت های مختلف (و در بازه ی سنی 18-50 سال) از مراکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در قزوین، و دانشگاه علوم پزشکی تهران به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند. در نهایت، روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار پی ال اس مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی پایایی از سه معیار ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی ترکیبی و ضرایب بارهای عاملی استفاده شد و نتایح نشان داد که همه ی سازه ها از پایایی قابل قبولی برخوردار هستتد. همچنین روایی همگرایی قابل قبولی برای پرسشنامه به دست آمد. با روش فورنل و لارکر روایی واگرایی پرسشنامه نیز مورد تایید قرار گرفت. از آماره ی تی نیز به عنوان معیاری جهت بررسی معنی داری سوالات مربوط به هر سازه استفاده شد. و از آنجایی که این مقدار برای تمامی سوالات آماره ی تی بیش از 1.96 می باشد، نشان از مطلوب بودن سوالات و در مجموع برازش مناسب مدل ساختاری است.
کلید واژگان: پرسشنامه ی انگیزش زبان فارسی, روایی, پایایی, فارسی آموزان غیر ایرانی, زبان دومWith changes in the field of learning a second language, interest in conducting motivational research related to the second and Foreign language has expanded. However, so far, there has not been a complete scientific research on the motivation of learning Persian (as foreign / second language) among non-Iranian students in Persian. In this research, first on the base of model of Dorniey motivational self-systems (2005) and Gardner and Lambert's (1972), Clement (1980), Taguchi (2010), Papi (2009) and Magid (2011) researches on Students' motivation, a questionnaire consisting of 16 components including 91 items was designed for Persian students. The statistical sample of this study was 300 Persian-learners of male and female from Persian language teaching centers in Ferdowsi University of Mashhad, Imam Khomeini International University in Qazvin, and Tehran University of Medical Sciences. Validity and reliability of the questionnaire were evaluated using PLS software. the results showed that All of the constructs were of an acceptable reliability. Also, acceptable convergent validity was observed for the questionnaire. The divergent validity of the questionnaire was also confirmed. the relationship between the questionnaires constructs and the significance of the questions related to each structure was considered to be desirable and acceptable, and hence, the model has the proper fit and the power of predictive desirability. The t-test was used as a criterion for evaluating the questions of each construct. And since for all the statistical questions T is more than 1.96, it indicates the desirability of questions. Extended Abstract: With changes in the field of second language learning, there is a growing interest in motivational research related to second and foreign language classes. Despite the importance of motivation in language learning, no scientific research has been conducted to investigate the factors affecting Persian language learning motivation (as a foreign / second language) among non-Iranian Persian learners. In this study, first on the base of Dornyei's (2005) self-motivational systems model, and Gardner and Lambert's (1972), Clement's (1980), Taguchi's (2010), Papi's (2010), and Magid's (2011) studies aroundMotivation of the learners, a 16-factor questionnaire including 92 items was prepared for the students. The 16 factors or constructs that were assessed in the Persian Learning Motivation Questionnaire are: Criterion measure, Ideal L2 self, Ought-to L2 self, Second language learning experience, Family influence, Instrumentality-promotion, Instrumentality-prevention, Attitudes to L2 community, Cultural interest, Integrativeness, Linguistic self-confidence, Travel orientation, Fear of assimilation, Persian anxiety, Ethnocentrism, Interest in the Persian language. In other words, the main framework of this questionnaire was designed based on Dornyei model (Dörnyei, 2005), which is one of the newest research achievements in second language motivation and has theoretically strong support, and thus provides strong support for the tool designed in the present study. Then, in order to validate the questionnaire, 300 Farsi learners from Ferdowsi University of Mashhad, Imam Khomeini International University in Qazvin, Tehran University of Medical Sciences, were asked to answer the designed questionnaire. The sampling method in this study was also randomized.These Farsi students of different nationalities, ranged in age from 50 to 18 years and were studying Persian in the upper intermediate and advanced levels in academic years of 2017-2018. Finally, the validity and reliability of the questionnaire were evaluated using PLS software. In fact, since the Cronbach's alpha criterion is a traditional criterion for determining the reliability of constructs, the PLS method employs a more modern criterion than the Cronbach's alpha, called composite reliability. This criterion was introduced by Wertz et al. And its superiority to Cronbach's alpha is that the reliability of the factors is calculated not by absolute terms but by the correlation of their items with each other. As a result, in the PLS method, both criteria are used to better measure the reliability of questionnaire. If the composite reliability value for each construct is above 0.7, it indicates a good internal consistency for the measured models and a value below 0.6 indicates no reliability. The results of questionnaire constructs indicate that Cronbach's alpha coefficient and reliability values (more than 0.7) for all 16 model constructs. Also, in the present study, factor loadings were investigated with the use of PLS statistical software. The factor loadings of the questions for each of the research variables are more than 0.3, indicating the acceptable reliability of the research constructs. Convergent validity that correlated a construct with its indices was also evaluated and in all 16 constructs this value was in the acceptable range (more than 0.5). The criterion for measuring the divergent validity of the research variables is the use of Fornell and Larcker (1981) method. This criterion is the degree of relationship of a construct with its indices or items, compared to the relation of that construct with other constructs, so that the acceptable divergence validity of a model implies that a construct in the model interacts more with its indices than with other constructs. In the PLS this is done by a matrix. This matrix contains the absolute magnitude of the correlation coefficients between research constructs (bottom triangle coefficients) and the square root of average variance extracted for each construct (over the original diameter). Since the values on the original diameter are larger than the lower values of the matrix triangle, the validity of the model discriminant is confirmed by the Fornell and Larcker method.Also, using the t-statistic of each of the questions attributed to the research variables, the suitability of the questions and overall fit of the structural model were evaluated. If the t-coefficient is less than 1.96, that question should be omitted because that question is weak in explaining its own variable and its presence in the model increases the measurement error of subsequent calculations. In the present questionnaire, the coefficients of t for all questions are more than 1.96, indicating that the questions are desirable and overall fit to the structural model.Finally, we hope that this research will be a guide for future research to examine the relationship between second language learning motivation and other variables related to second language learning. Also, by identifying the Persian motivation of the students and the factors affecting their motivation in the educational centers and Persian language classes, we can plan how the teaching and the use of educational resources can be related to the type of learners’ motivation.
Keywords: Motivation Questionnaire, reliability, Validity, non-Iranian learners of Persian, learning Persian as a second language -
در تیوری سازی مربوط به انگیزش زبان دوم، خودهای ممکن و انگیزش یکپارچه به مثابه چارچوب های مکمل در نظر گرفته می شوند و تحقیقات انگیزشی ای که تیوری های مربوط به خود ها و هویت زبان آموزان را به ارمغان آوردند، بسیار نویدبخش بوده اند Macintyre et al., 2009: 14. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی چهار عامل انگیزشی خودباید، خودآرمان، یکپارچگی و ابزارسازی در میان فارسی آموزان کره ای و چینی می پردازد. بدین منظور، 20 دانشجوی کره ای و چینی، از مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. این فارسی آموزان به پرسش نامه ای 36 آیتمی برگرفته از پژوهش های دورنی (2009) وتاگوچی و همکاران (2009) پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین خودباید و خودآرمان فارسی آموزان کره ای با چینی تفاوت معنی داری وجود دارد، به گونه ای که خودآرمان فارسی آموزان کره ای بیشتر از چینی ها و خودباید فارسی آموزان چینی بیشتر از کره ای هاست. علاوه بر این، بین انگیزه ابزاری ارتقا دهنده فارسی آموزان چینی و کره ای تفاوت معنی داری مشاهده شد و این در حالی است که بین انگیزه های ابزاری بازدارنده این دو گروه از فارسی آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، نتایج پژوهش مبنی بر عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین انگیزه یکپارچه فارسی آموزان چینی و کره ای است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بین انگیزه یکپارچه دانشجویان چینی و کره ای و خودآرمان آن ها در یادگیری زبان فارسی، رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین، بین خودباید و انگیزه ابزاری بازدارنده فارسی آموزان کره ای رابطه معنی دار معکوسی مشاهده شد، در حالی که بین دانشجویان چینی، بین این دو متغیر، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
کلید واژگان: خودآرمان, خودباید, انگیزه یکپارچه, انگیزه ابزاری ارتقادهنده, انگیزه ابزاری بازدارنده, فارسی آموزان چینی و کره ایintegrative and instrumental motivation as well as Ideal self and Ought-to self on the motivation and success of language learners, the present study has investigated these issues among the learners in Persian language. For this purpose, 20 Korean and Chinese students (10 Chinese and 10 Korean students) were selected from the Persian language teaching center of Ferdowsi University of Mashhad. Thus, the statistical sample of the study consisted of 20 Persian-Chinese students and Korean men and women (8 men and 12 women) who were in the age group of 18 to 30 years and in the academic year 2016-2017. It is also worth mentioning that these Persian students have reached an advanced stage in this center, from the introductory course of Persian language. The Farsi students responded to a 36-item questionnaire based on the Dornyei Motivational Questionnaire (2010). Finally, the data were analyzed using SPSS software. six hypotheses were proposed and we used statistical tests to examine the hypotheses. First, the normality of the research variables was examined and the results showed that these variables have a normal distribution. Therefore, as mentioned, in the next step, we examined the research hypotheses. The results of the study showed that there is a significant difference between Ought-to selves of Korean learners and Chinese or Japanese tutors. However, there is no meaningful difference between Ought-to selves of Japanese and Chinese learners. There was a significant difference between Korean, Chinese and Japanese Ideal selves. In addition, there was no significant difference between the Chinese, Korean, and Japanese learners’ promotional instrumental motivations. While there was a significant difference between preventive instrumental motivation of Japanese learners and Chinese or Korean ones. And there was no significant difference between Chinese and Korean. The results of the research suggest that there is a significant difference between integrative motivation of the Chinese, Korean and Japanese learners. There was no meaningful relationship between integrative motivation of Chinese, Korean and Japanese students and their Ideal selves. There was a significant negative correlation between ought-to self and preventive instrumental motivating of Korean students, while there was no significant relationship between these two variables in Japanese and Chinese students. In addition, a comparison of the meanings of all four motivational factors in these two groups of Persian-learners showed that, in general, in these two groups of Persian-learners, the Preventing Instrumental motivation was with the highest average, and the Ought-to self motivation has the lowest average. Also, the comparison between the motivational factors of Ideal self and Ought-to self indicates that in these two groups of Persian-learners, the Ideal self factor is stronger than Ought-to self. Comparison between the motivational factors of integration and instrumentation also showed that the Preventing motivational factor is stronger than the integrative factor and the integrative factor is stronger than the promotional instrumental factor. Finally, it should be noted that the present study focuses only on Chinese and Korean Persian learners; for this reason, it is suggested that in future studies, Persian learners of other languages be examined. In addition, it is suggested that other motivational factors related to second language learning regarding non-Iranian learners of Persian, be examined separately and compared with each other. In this case, how to teach and use educational resources can be planned according to the type of related motivation.
Keywords: Ideal self, Ought-to self, Integrative motivation, Promotional instrumental motivation, Preventive instrumental motivation -
یکی از مسایل قابل توجه در حوزه زبان شناسی اجتماعی و دوزبانگی، پدیده رمزگردانی است. از جوامع بزرگ دوزبانه در ایران می توان به جامعه دوزبانه های ترکی آذری-فارسی زبان اشاره کرد که وقوع این پدیده در میان بسیاری از آنان امری معمول است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی علل عوامل رمزگردانی و انواع آن در میان تعدادی از دبیران دوزبانه ترکی آذری-فارسی زبان در شهر ارومیه می باشد. بدین منظور ابتدا داده های مرتبط با رمزگردانی این دبیران، از طریق مشاهده مستقیم گردآوری شد. این داده ها پس از آوانگاری، مورد تحلیل قرار گرفت. در پژوهش حاضر، از چارچوب نظری بلوم و گامپرز (1972) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که 15 عامل مختلف در وقوع رمزگردانی در میان این دبیران موثر بوده اند. همچنین مشخص گردید این دبیران دوزبانه در سه بافت اتاق دفتر، جلسات شورای دبیران، و کلاس های ضمن خدمت، در هنگام گفتگو درباره موضوعات آموزشی و غیرآموزشی از هر دو نوع رمزگردانی (استعاری و موقعیتی) استفاده می کنند.
کلید واژگان: زبان شناسی اجتماعی, دوزبانگی, رمزگردانی, زبان ترکی آذری, ارومیهIntroductionAs a remarkable topic in sociolinguistics, code-switching is a natural phenomenon among many bilingual communities throughout the world. Van Dulm (2007) describes this phenomenon as the use of two or more languages while making an utterance or a sentence. Azeri Turkish-Persian speaking bilinguals are one of these big communities which code-switching is a very common practice among them. The present study investigates code-switching and the goals of its occurrence among some of Azeri Turkish-Persian-speaking bilingual teachers in Urmia city. The study takes into consideration such social variables affecting code-switching as age, gender, education level, teaching experience, topic, and setting. Review of Literature One of the first studies in the United States of America in this regard is Barker (1947) that examined code-switching process among the Mexico-Americans in Tucson, Arizona. In addition to the analysis of the economic relations, social and geographical networks of the citizens of Tucson, the author saught an answer to the question that why bilingual people use different languages in different places or situations. One of the most important investigations on code-switching from social perspective was carried out by Bloom and Gumperz (1972). They believed that social events introduced under the title of participants, setting and topic would limit linguistic variables choice. They added in any given social situation, some forms of language are more appropriate than others. In a study in Ardabil province, northwest Iran, Heidari, Samaei, Latifi and Ruhi (2013), examined some primary school English teachers' views on code-switching process and factors which affect this phenomenon. Results showed that nearly all bilingual teachers agree with using code-switching in the classroom and asserted that repetition and translation have been the most effective factors involved in this process (Heidari et al., 2013). Sadat Giyasian and Rezaie (2014) examined different types of code-witching among Persian-Armenian bilinguals in Tehran. Inter-sentential code-switching was looked through Bloom and Gumperz’ (1972) and intra-sentential code-switching was surveyed through Myers-Scotton model (1993 and 2002). The results showed that, in their daily communications, both situational and metaphorical types of code-switching took place and the intra-sentential code-switching was turned to have a very high amount of frequency. Concerning different types of code-switch, Bloom and Gumperz (1972) believe that in metaphorical switching, speakers use two languages at the same time which occurs through topic switch and the speakers change their codes to achieve specific effects. And finally, examining different purposes of code-switching, Baker and García (1993) mentioned 13 basic types of purposes in making use of code-switching. Záňová (2011) enumerated some purposes of code-switching, i.e. putting emphasis on a particular point, reinforcement of request, clarification of a point-repetition, social distance-solidarity, quotinɡ, communicatinɡ common identity, excludinɡ people from a conversation, includinɡ people in a conversation, chanɡing attitude, arousinɡ attention, addressinɡ oneself, hedɡinɡ, expressinɡ opposition, topic chanɡe, showinɡ respect, no equivalence, introduction of certain topics, and substitution a word in one language. The present study is based on Bloom and Gumperz’ (1972), Gumperz’ (1982) and Baker's (2001) theoretical frameworks.
MethodStudies carried out on code-switching have been mostly conducted among the students' communications and interactions at school or university classes but not among the university or high school teachers. On the other hand, most of the classifications are done to clarify inter-sentential or intra-sentential nature of an existing code-switching phenomenon, but this study is to search the case among the teachers and the use of different type of classification. To carry out the study, relevant data on code-switching, produced by the teachers were collected through direct observation of their linguistic behaviour. The data were recorded and were later transcribed and analysed. To determine the function of social factors on code-switching, a researcher-made questionnaire was completed by 336 male and female Azeri Turkish-Persian-speaking bilingual teachers. Depending on the type of variables, tests as ne sample t-test, Independent t-test, Anova, Kalmogorov –Smiranov, Levene, and Structural equation modelling were used.
Results and DiscussionDescriptive results showed that 15 factors were involved in teachers’ code-switching occurrence and that the participants used situational, metaphorical, conversational, situational - metaphorical, situational - conversational and metaphorical-conver sational code - switching at school offices, teachers’ council meetings, and in service course sessions, while talking about educational and non-educational topics. The results of quantitative research also showed that there was no significant difference among code-switching according to the social factors mentioned above except for the in-service course sessions setting. In addition, the teachers preferred to switch from Persian to Azeri Turkish language in these settings and not vice versa.
ConclusionContrary to Bloom and Gumper'z framework, which had a clear boundary between different types of code-switching, the study showed that the difference between metaphorical and situational code-switching is in fact unclear and is not simple. There may also be more than one purpose for code-switching in a single conversation and overlapping among the goals. On the other hand, it seems that there is a direct relationship between code-switching and the goals. Also, in Urmia, the social factors mentioned above do not have a significant difference in the code-switching of teachers. Perhaps the reason for this is that Urmia is a Turkish-speaking city, and the teachers only need to speak Persian just in the classroom in teaching hours. On the other hand, they tend to keep their mother tongue. The results of this study can be regarded as a guideline for other research projects in bilingual or multilingual regions of the country. The following recommendations can be useful for those interested in conducting research in this field: Other bilingual and multilingual educational regions should be explored in amount of using their code-switching as well; Other descriptive features such as culture, identity, language, accent, etc., and their impact on the amount of the occurrence of code-switching should be investigated as well to determine the kinds of relationship with this generally happen phenomenon.
Keywords: Sociolinɡuistics, Bilinɡualism, Code-switchinɡ, Azeri Turkish lanɡuaɡe, Urmia City -
پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی فرآیند مفهوم سازی واژه ی هنوز و نیز استخراج مفاهیم و معانی آن در بستر دستور شناختی لانگاکر پرداخته است. پیکره های مورد مطالعه در این پژوهش شامل پیکره ی بی جن خان، تارنماهای فارسی زبان و نیز مکالمات ثبت شده ی روزمره می باشند که پس از بررسی دقیق و استحصاء گلوگاه هایی جامع، همگی در چهارچوب مدنظر مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج به دست آمده در قالب مفاهیم و معانی ارائه شده اند. بر این مبنا برای هنوز مفاهیم تداوم و استمرار فرآیند قبلی در فرآیند رویداد سخن (نوعی تجمیع)؛ تجمیع و تفکیک (به طور همزمان) و معانی تاکنون (عدم شمول حال)؛ علی الدوام (در فارسی معادل ندارد)؛ کماکان (در فارسی معادل ندارد)؛ تا، به مجرد اینکه به دست داده شدند. همچنین نقطه ی شناختی و مفهومی غایت به عنوان ابزاری جدید برای تحلیل در دستور شناختی مورد اکتشاف قرار گرفت تا لزوم رسیدن مسیرپیما به نقطه ای معین برای اطلاق معنا در حالت خاص نشان داده شود.کلید واژگان: هنوز, دستور شناختی, معنا شناسی شناختی, زبان شناسی شناختی, زبان فارسیThe current research analyzes the conceptualization of the word "still" as well as extracting its concepts and meanings through the Cognitive Grammar. The corpuses we used include BijanKhan Corpus, Persian weblogs and websites and the personal recordings collected from daily conversations carefully examined to bring about the word's most comprehensive semantic bottlenecks to be analyzed and the conclusion was provided in the forms of concepts and meanings. Hence, for the word "still", the concepts continuation of the previous process in the speech event process (sort of aggregation) and simultaneous differentiation and congregation, and the meanings so far (excluding the present), always and nonstop (no Persian equivalent in one word), the way it was (no Persian equivalent in one word), up to and as soon as were released. Besides, we discovered and coined the novel concept and term of extremity as a new analytical device in CG.Keywords: Still, Cognitive Grammar, Cognitive Semantics, Cognitive Linguistics, Persian Language
-
در این پژوهش، کارکرد نشانه شناسی لایه ای به مثابه روش تحلیل متن در پی.اس.ای.های شبکه رادیویی سلامت مورد بررسی قرار می گیرد تا لایه های نشانه ای موجود در این قالب مهم و نو برنامه سازی رادیو و سازوکار و ارتباط لایه ها و رمزگان تشکیل دهنده آنها مشخص شود. در پژوهش پیش رو پنج پی.اس.ای. از مجموع ده پی.اس.ای. پخش شده در نیمه اول سال 91 به روش نمونه گیری هدفمند به پیشنهاد مشاور شبکه که به یک پی.اس.ای. پیش نمونه نزدیک تر بودند، انتخاب شدند و لایه های نشانه ای آنها براساس طرحی از فرزان سجودی و با توجه به رمزگان بکاررفته در آنها مورد بررسی قرار می گیرند؛ سپس لایه های نشانه ای شکل گرفته براساس رمزگان زبانی و غیرزبانی آنها بررسی می شوند. رمزگان و نشانه های زبانی، غیرزبانی و همچنین عناصر پیرازبانی و روش رمزگشایی آنها در متون رادیویی تابعی از لایه های رسانه (شنیداری)، عنوان (شبکه، گروه و...)، پیام (موضوع، مضمون، پیام)، قالب (پی.اس.ای، برنامه تعاملی، مسابقه و جنگ، خبر و...)، نوع برنامه (زنده یا تولیدی)، مدت زمان ارایه (کوتاه یا بلند)، زمان پخش برنامه (صبحگاهی، ظهرگاهی و...) و مخاطب آن متن است. رمزگان غیرزبانی شامل موسیقی و افکت و عناصر پیرازبانی حول محور رمزگان زبانی انتخاب می شوند و رمزگان زبانی خود تابعی از زیرلایه ای به نام پیام است که زیرمجموعه لایه موضوع است. رمزگان زبانی رمزگان گرداننده و لایه پیام، در این قالب برنامه، لایه گرداننده نامیده می شوند. موسیقی به عنوان اصلی ترین نشانه در عوامل غیرزبانی، در قالب آگهی های خدمات عمومی به ندرت نقش تداعی گری دارد و عموما به عنوان موسیقی فاصله و جزء رنگ آمیز صوتی کاربرد دارد.
کلید واژگان: نشانه شناسی, رادیو, آگهی خدمات عمومی, (پی, اس, ای)Semiotics is one of the fields that its comprehension is very helpful in the process of producing new structures in the mass media programming; and Public Service Announcement (PSA) is no exception among them. According to farzan sojudi, the so called layer semiotics is the basis for these kinds of researches and here is taken in to account as a discourse analysis approach. The author examines the semiotics of factors and constructive elements of PSA in the radio channel of Health. A channel that in today’s world appears to have a very important tips in health realm. To highlight the subject, the author has used the structure of layer semiotics, but with some detailed conversion in the content and order of layers according to her own radio productions in different formats such as PSA.
Keywords: Semiotics, Radio, PSA (Public Service Announcement) -
نقدنامه زبان های خارجی، پیاپی 1 (شهریور 1397)، صص 107 -116
مقاله حاضر سعی دارد با بررسی شیوه تدوین و مطالب دستورزبان هایی که پژوهش گران و اساتید ایرانی در فاصله سالهای 1357 تا کنون به زبان فارسی برای زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و ترکی استانبولی نگاشته اند، پدیده دستورنویسی برای این زبان ها را با دیدی انتقادی مورد پژوهش قرار دهد. در مجموع 347 مورد به عنوان نمونه ها (داده ها)ی مقاله حاضر انتخاب شدند و از میان این موارد تعداد 100 مورد به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از تهیه کتاب های موردنظر، نحوه تدوین مطالب، نقاط قوت و کاستی های آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که دستورزبان های نگاشته شده دارای نقاط ضعف بنیادین و اساسی بوده و به هیچ وجه نتوانسته اند جایگزین متون درسی اصلی این زبان ها شوند؛ هرچند برای طیف خاصی از مخاطبان همیشه جذابیت داشته اند. از سوی دیگر، کتاب های حاضر بیشتر جنبه های اقتصادی را لحاظ کرده و عمدتا نیازهای بازار را مدنظر دارند و از این رو، هیچ اقبالی در آموزشگاه های زبان و دانشگاه های داخل کشور به چنین کتاب هایی نشان داده نمی شود. دوازده مورد از کاستی های این نوع دستورزبان ها و چهار مورد از مزیت های آنها به طور مفصل در متن مقاله توضیح داده شده اند.
کلید واژگان: دستورنویسی, زبان های خارجی, خودآموز, گرامر, نقطه ضعف ها و مزیت هاThe present paper is an attempt to investigate the methods and contents of grammar books which Iranian scholars and universities’ professors have written for the languages of English, German, French, Spanish, Italian and Turkish since 1978 and then to review the phenomenon of wetting grammar books for these languages critically. To do this, we initially searched grammar books’ names in the website of National Library and Archives of I. R. of Iran (www.nlai.ir) and then listed grammar books’ titles. The following items, then were removed from the samples: a) the books which have published before 1978, b) the books which their names aren’t included grammar (Persian: dastūrzabān), self-study book (Persian: khodāmūz), c) the books which are exactly Persian translation of original published books abroad, d) the books which only have compiled and published for undergraduate, graduate and PhD examinations and Language Competence Tests (such as IELTS, IBT, etc.). Removing this data, in general, there were 347 books as the samples of this article. We chose 100 books and then investigated the advantages and disadvantages of their methods and contents. The results showed that these grammar books because of their disadvantages haven’t been as reliable textbooks in Iranian University and Language Teaching Institutes. These books’ authors usually have been considered publishing market’s needs rather than needs of language learners.
Keywords: Phenomenon of Writing Grammar Books, Foreign Languages, Self-study Book, Grammar Book, Advantages, Disadvantages -
هدف از نگارش این مقاله بررسی شناختی معانی و مفاهیم موجود در واژه ی دیگر در زبان فارسی می باشد. لذا در این تحقیق، در چهارچوب زبان شناسی شناختی، از مفاهیم موجود در دستور شناختی لانگاکر و معناشناسی فضاهای ذهنی فوکونیه استفاده نمودیم تا برشی از فرآیند مفهوم سازی واژه ی دیگر را به دست داده باشیم. داده های مورد بررسی براده هایی از بافت های واقعی بوده اند که به صورت گلوگاهی مورد تحلیل قرار گرفته اند و بر اساس آن، معانی و مفاهیمی در چهارچوب شناختی برای واژه ی دیگر عرضه گردید که عبارتند از از این زمان به بعد؛ از این جا به بعد؛ عین، مثل؛ غیر از این، غیر از آن؛ علاوه بر این، علاوه بر آن؛ غیر از آن و علاوه بر آن در قالب مفاهیم تفکیک یا غیریت (این ناهمانی)؛ عینیت (این همانی) در جنبه یا جنبه هایی خاص در عین تفاوت در دیگر جنبه ها؛ تجمیع (علاویت)؛ غیریت و علاویت توامان (تجمیع و تفکیک باهم).کلید واژگان: دیگر, دستور شناختی, معنا شناسی شناختی, زبان شناسی شناختی, زبان فارسیThe purpose in writing this article is to Cognitively survey the meanings and concepts of the word DIGAR in the Persian language. In order to reach the result, in this research, in the framework of Cognitive Linguistics, we have made use of the concepts and topics of Langackers Cognitive Grammar and Fauconniers Mental Spaces Semantics to provide a facet for the conceptualization in the word DIGAR. The studied data have been some excerpts from real contexts. In the history of the research, having shown the weak points of the traditional analyses, the meanings and concepts extracted out of the Cognitive approach for DIGAR have been provided. For DIGAR the concepts of separation or differentiation (non-identicality); identicality in (a) characteristic(s) despite differences in other characteristics, aggregation (congregation), simultaneous differentiation and congregation have been extracted.Keywords: DIGAR, Cognitive Grammar, cognitive semantics, cognitive linguistics, Persian language
-
در این پژوهش به دنبال آن هستیم که اثر بخشی نقشه های مفهومی در درک مطلب نسبت به روش سنتی(آموزش مهارت خواندن بدون ارائه نقشه مفهومی) را مورد مقایسه قرار بدهیم و نیز شیوه های مختلف استفاده از نقشه های مفهومی از قبیل ارائه نقشه مفهومی توسط معلم در مقابل ترسیم نقشه مفهومی توسط زبان آموزان را به صورت گروهی و انفرادی با یکدیگر مقایسه کنیم. بدین منظور 126 نفر زبان آموزان مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین و علوم پزشکی دانشگاه تهران، پس از اجرای پیش آزمون انتخاب شدند، در چهار گروه آزمایش (گروهی، انفرادی، نقشه آماده شده توسط معلم، کشیدن نقشه توسط زبان آموزان) و دو گروه کنترل (گروهی انفرادی) به مدت ده جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت تدریس روش مبتنی بر نقشه مفهومی و گروه کنترل در همان مدت به روش سنتی مطالب آموزشی یکسان را آموزش دیدند. پس از آموزش توسط پس آزمون مهارت درک خواندن زبان آموزان ارزیابی شد. این پس آزمون با هدف سنجش تاثیر نقشه مفهومی بر تقویت مهارت خواندن برگزار شد و نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های آماری مناسب (لوین،تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین عملکرد گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر راهبرد نقشه مفهومی نقش پررنگ و تاثیر به سزایی در تقویت مهارت خواندن دارد.کلید واژگان: نقشه مفهومی, تقویت مهارت خواندن, یادگیری به صورت گروهی و یادگیری به صورت انفرادیThe present research seeks the notion of the effectiveness of conceptual mapping instruction in reading comprehension skill comparing to the traditional instructions (e.g. teaching reading skills without using conceptual maps). Moreover, the various ways of using these conceptual maps are compared; there is a comparison between teacher-made conceptual maps and students-made conceptual maps individually or in the groups. By considering the issue, 126 Persian language learners were studied. These learners were learning Persian in International Imam Khomeini University (IKIU) and Tehran University of Medical Sciences. They were chosen after a pretest and they were categorized in four experimental groups (student activities were considered individually, or in groups, and the teacher made maps, and the students made maps were regarded), and two control groups (students in groups or individually). The experimental and the control groups were taught during 10 sessions. It is necessary to mention that those students learned the same materials during those sessions. But the teacher applied conceptual maps for experimental groups, while she used traditional instructions for control groups. Then, the learner's reading comprehension skills were evaluated by a post-test. The post-test was held to measure the effectiveness of conceptual mapping in improving reading skills. And the results were compared by using descriptive statistical methods and appropriate statistical tests (Levin, ANOVA and Scheffe post hoc test). The results of data analysis showed that there is a significant difference between the mean performance of the experimental group and the control groups. So it can be concluded that teaching based on conceptual mapping has a noteworthy role and impact on improving reading skillsKeywords: conceptual map, improving reading comprehension skill, learning individually, learning in group
-
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی دبیران زبان انگلیسی دوره متوسطه دوم با خودکارامدی آن ها در شهر مشهد، هدف اصلی این پژوهش است. دبیران زبان انگلیسی دوره متوسطه دوم نواحی هفتگانه مشهد( تعداد 607 نفر)به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند که از میان آن ها تعداد 242 نفر براساس جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری به-روش تصادفی ساده انجام پذیرفت. نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش، روش توصیفی پیمایشی است. دو پرسش نامه خودکارامدی و سرمایه فرهنگی به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شدند. نرم افزارهای مورد استفاده برای بررسی-های آماری SPPS نسخه 23 و Amos نسخه 23 اند. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد، میان سرمایه فرهنگی دبیران زبان انگلیسی دوره متوسطه دوم با خودکارامدی آن ها رابطه ای معنا دار و مثبت وجود دارد. به عبارت دیگر، دبیرانی که سرمایه فرهنگی بالاتری دارند، خودکارامدترند که در نتیجه آن به موفقیت های بیشتری در آموزش زبان انگلیسی به دانش آموزان دست می یابندکلید واژگان: سرمایه, فرهنگی, خودکارآمدی, دبیران, زبان انگلیسی, دوره متوسطه دومThe main purpose of this study was to investigate the relationship between cultural capital of senior high school English teachers with their self-efficacy. To this end, senior high school teachers of seven districts in Mashhad (607) were selected as the study population, out of whom 242 were chosen through a simple random sampling as the sample population using Morgan sample size table. Applied research and survey method was used in this research. Self-efficacy and cultural capital questionnaires were used for data collection procedure. SPSS and Amos software version 23 were used for statistical analysis. Structural equation modeling was used to analyze the data. The result showed that there was a significant and positive relationship between cultural capital of senior high school English teachers with their self-efficacy in Mashhad. In other words, teachers with higher cultural capital are more efficient. As a result, they achieve more success in teaching English to students.Keywords: capital, cultural, self-efficacy, EnglishTeachers, senior high school program
-
به منظور فهم بهتری از خطبه جهاد در نهج البلاغه ،در این مطالعه به تحلیل و بررسی آن از منظر زبانشناسی و بر اساس فرانقش بینافردی دستور نفش گرای نظام مند هلیدی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تمامی صد بند خطبه مذکور تجزیه شد بطوریکه عناصر ساختار وجهی (فاعل و جزء خودایستا)از عناصر باقیمانده بند تفکیک شود. با توجه به تعریف ویژه فاعل در این دیدگاه، بررسی ها نشان داد که اعتبار تعداد زیادی از بندهای این خطبه به گوینده - حضرت علی (ع) – برگشته و در چند مورد نیز الله فاعل بند واقع شده است. در مواردی نیزمسئولیت و اعتبار بند به جامعه مخاطب، یعنی مردم کوفه ، برمی گردد که به عنوان فاعل بند انتخاب شده اند .بررسی مفاهیمی که در این نظریه از جزء خودایستا مورد انتظار است - یعنی زمان، قطبیت و وجهیت – نشان داد که در این زمینه بین زبان عربی و انگلیسی تفاوتها و همینطور وجوه مشترکی وجود دارد . در این خطبه عربی، عناصر وجهی عمدتا در خود فعل مستتر بوده و در مواقعی از برخی واژه ها چون ان، قد، ل ، ویا ترکیبی از آنها برای بیان قطعیت استفاده شده است. قطبیت غالب بندهای این خطبه مثبت بود اما برای نشان دادن قطبیت منفی نیز عناصر وجهی ای چون لا، لم ، ما و لما، در سیزده مورد بکاررفته است.بررسی وجهیت، که در این نطریه بخش مهمی از ساختار وجهی را به خود اختصاص می دهد ، نشان داد که در غالب بندهای این خطبه انتقال پیام با قطعیت از سوی منبعی آگاه - حضرت علی (ع) – برای مخاطبی ناآگاه و غافل ( مردم کوفه)، و به صورت ارائه اطلاعات در ساختار وجهیت خبری بوده و گوینده مسئولیت پیام را می پذیرد. البته نمونه هایی از ساختارهای دیگر وجهیت بند، چون پرسشی و امری نیز در این خطبه وجود داشت و در چند مورد بندهایی با وجوه خاص برای بیان تعجب، هشدار، دعاونفرین بکار رفته بود که نقش مهمی در نشان دادن بار معنایی بند ها داشتند.دو نوع ممکن ارزیابی نیز در جاهایی از متن خطبه آشکار بود ، مثلا ارزیابی کاملا مثبت از جهاد و کاملا منفی از ترک آن در بخش اول خطبه.کلید واژگان: فرانقش بینافردی, ساختار وجهی, جزء خودایستا, قطبیت, وجهیتTo have a better understanding of Jihad lecture in Nahj- Al Balagheh, this study has investigated it from a linguistic point of view based on the interpersonal metafuction of Hallidays Systemic Functional Grammar. All 100 clauses of the mentioned lecture have been first analyzed so that the mood structure was known from the residue. According to the specific definition of subject in this theory, the study showed that the validity of most of clauses in this lecture refer to the lecturer Imam Ali. In some cases Allah is the subject and in some others the addressed society The people of Koofa carry the responsibility of the validity of messages in clauses by being taken as the subject. The study of the finites corresponding concepts (tense, polarity and modality) showed that there are both differences and similarities between English and Arabic with this respect. In this Arabic lecture, mood elements like æn(Çä), ğæd(ÞÏ), læ(áÜ) or combinations of these, are used to indicate certainty. Most clauses have a positive polarity but the mood element indicating the negative polarity as la(áÇ), læm(áã), læmma(áãÇ) and ma(ãÇ), were used in 13 cases. The investigating of modality as the central concept of mood structure showed a kind of certainty in the messages of this lecture transferred from a knowledgeable source - Imam Ali - , to an unknowledgeable addressee the people of kofa-, by giving information through statements in which the speaker carries the commitment of the messages validity. Some other structures of modality like question, command and offer were also seen in this text. There were also some specific structures to show exclamation, warning, praying and damning, which played an important role in the meaning of the clause. Two possible evaluation types were also clear in some parts of this lecture, for example going to Jihad as been significantly good versus leaving it as being really bad.Keywords: Interpersonal Metafunction, Mood Structure, Finite, Polarity, Modalit
-
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 51 (بهار 1395)، صص 131 -146
این مقاله سعی می کند در قالب مطالعه ای موردی، کارایی الگوی تحلیل سیاق را در مطالعه گفتمان ادبی به بوته آزمایش گذارد؛ بدین منظور، پس از طرح مقدماتی مسئله تحقیق و مروری اجمالی بر سیر تاریخی نظریه سیاق در سنت زبانشناسی نقش گرا به معرفی اجمالی الگوی تحلیل سیاق مایکل هلیدی پرداخته، و در نهایت الگوی یادشده عملا در تحلیل مسئله چرخش سیاق در مدیر مدرسه جلال آل احمد به خدمت گرفته شد. یافته ها بیان می کند که آل احمد در سراسر داستان به تناسب تغییر بافت موقعیتی و به مجرد تغییر مشارکان رویدادهای کلامی و به اقتضای نوع روابط نقشی آنان با یکدیگر از شیوه چرخش سیاق بهره می جوید و در این کار، ضمن تلفیق عناصر زبانی و پیرازبانی، هر سه عامل سیاق سخن شامل «دامنه گفتمان»، «منش گفتمان» و «شیوه گفتمان» را به تناسب در تحقق عوامل سه گانه لایه معنایی زبان دخیل کرده است.
کلید واژگان: تحلیل سیاق در داستان امروز, زبانشناسی نقش گرا و ادبیات داستانی, نثر جلال آل احمد, تحلیل مدیر مدرسهThis article intends to test the efficiency of the model of style analysis in the study of literary dialog within the framework of case studies. To this end, after the preliminary presentation of the topic of research and a brief review of the historical trend of the theory of style in the tradition of functionalist linguistics, this article has briefly introduced the systemic functional linguistic model of language presented by renowned linguist, Michael Halliday, and ultimately the said model has been practically used in the analysis of change of style in the book titled:” The School Principal” authored by Jalal Al-e-Ahmad. Findings show that Al-e-Ahmad, throughout this novel, in line with change of situations, and change of participants in verbal accounts, and in accordance with the type of relationship of the characters’ roles with each other, changes the style and context, while blending the linguistic and paralinguistic elements of the three factors of style, namely the scope, the manner, and the terms of dialog, to fulfill the three factors of the semantic layer of language.
Keywords: Analysis of style in contemporary fiction, functionalistlinguistics, fiction, prose of Jalal Al-e-Ahmad, analysis of The School Principal -
در سال های اخیر پژوهش هایی در زمینه بررسی واجی، واژگانی و نحوی گویش های فارسی انجام گرفته اما مسائل مربوط به مردم شناسی آنها کمتر مورد توجه بوده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی واژگان نظام خویشاوندی هشت گونه زبانی استان کرمان (شامل کرمانی، بردسیری، کوهبنانی، بافتی، کهنوجی، جیرفتی، فاریابی و قلعه گنجی)می باشد. بر اساس نظر مورداک، واژگان خویشاوندی بر سه اساس طرز استفاده، ساخت زبانی و گستره کاربرد مورد مطالعه قرار می گیرند. با توجه به حجم مقاله،واژگان خویشاوندی برخی از این گونه ها تنها براساس گستره کاربرد مورداک تحلیل شده اند. در مجموع 45 واژه خویشاوندی از این گونه ها جمع آوری شده که 18 واژه مربوط به خویشاوندان نسبی، 21 واژه سببی و 6 واژه ناتنی می باشد. بررسی مقابله ای داده ها نشان می دهد که واژگان نظام خویشاوندی در گونه های کرمان جنوبی بیشترین تفاوت با فارسی معیار را دارند. بررسی نتایج برطبق الگوی گستره کاربرد نیز نشان می دهد که تمام معیارهای این الگو در واژگان گونه های شمالی اعمال می شود اما در گونه های جنوبی گاهی دو معیار جهت و جنس اعمال نمی شوند.کلید واژگان: واژگان خویشاوندی, گونه زبانی, استان کرمان, الگوی مورداکAt recent years, there have been several researches on phonological, morphological and syntactic structure of Persian dialects but anthropological aspects of these dialects have not been received enough attention. The goal of this research is to investigate Kinship terms in Kermani, Kuhbanani, Bardsiri, Bafti, Jirofti, Kahnuji, Fariyabi and Ghaleganji varieties of Kerman province. According to Murdak, Kinship Terms are divided into three categories: mode of use, linguistic structure and range of application. In this paper, Kinship Terms are investigated according to mode of use. In general, 45 Kinship Terms of these varieties are collected which can be divided into three categories. Contrastive investigations of these data show that Kinship Terms of south kerman varieties are more different than standard Persian in comparison with north kerman. Findings of the research show that Gender And bifurcation Criteria of Murdak mode of use pattern are ignored in some Kinship Terms of south kerman varieties but all of the Criteria of Murdak mode of use pattern are regarded in Kinship Terms of north kerman varieties.Keywords: Kinship Terms, language varieties, Kerman province, Murdak patterns
-
مقاله حاضر که بخشی از پژوهشی گسترده در مورد کاربست نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل متون روایی است، در پی آن است که یک تحلیل شناختی نوین و روش مندی از متن روایی به دست دهد و در پی ارائه پاسخی برای این پرسش در زبان شناسی شناختی باشد که چگونه فرایندهای زبانی مختلف می توانند در پیدایش «داستان نوظهور» در یک متن روایی به کار روند. نخستین و اساسی ترین گام در رسیدن به این هدف، ارائه الگویی شناختی-تحلیلی است که فرایندهای شکل گیری معنا را در متون روایی بررسی کند. در این راستا، نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه (1997، 1994، 1985) و روش شناسی دنسیگر بر پایه آن (2012، 2008)، استدلال های محکمی در مورد فرایند معناسازی در گفتمان ارائه می دهند. بر این اساس، این مقاله به تبیین چگونگی فرایند معناسازی در یک متن داستانی به زبان فارسی می پردازد. هدف از ارائه این تحلیل، در درجه اول، آزمایش کاربست مفاهیم بنیادین نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی متن های روایی، و در درجه دوم، معرفی الگوی ان ام اس بی، به عنوان یک ابزار شناختی نوین و روش مند در روایت شناسی شناختی است. یافته ها نشان می دهد فضاهای ذهنی روایی، افق هایی را برای کشف پیچیدگی ها و ویژگی های معناسازی در روایت های داستانی آشکار می سازد.کلید واژگان: تحلیل شناختی, معناسازی, فضاهای ذهنی روایی, داستان نوظهورIntroductionBased on the general issues in cognitive linguistics regarding the role of different linguistic processes in meaning construction in a narrative text, introducing a new methodological analysis of meaning construction process in the emergent story of a text needs a methodological model. Hence, the general purpose of this article is to introduce and apply a cognitive analytical model for investigating the meaning construction processes in narrative texts. In this line, Facuconnier Mental Space Theory (MST) (2008) and Dancyiger Methodology (2008, 2010) introduced powerful arguments about the meaning construction in discourse. Cognitive analysis of mental spaces is very helpful in determining writer`s/ reader's mind while producing/reading text. The present article accounts meaning construction in a Persian narrative text by exemplifying, as an example of five other texts which have been analyzed by the researchers in the main project. The aim is to test the application of MST principles in cognitive analysis of long narrative text along with introducing MST as a new methodological tool for cognitive narratology.MethodologyAs a qualitative research, this article uses descriptive-analytical method, i. e. after describing the narrative mental space representation in the story. Besides, the application of the fundamental theoretical research concepts in creating coherence and dynamism in the emergent story would be analyzed and discussed.
The data analysis has been divided into two stage based on the researchPurposeFistly, recognizing and representing narrative mental spaces, and secondly representing the blending of these spaces in the emergent story.ResultsThe present article, as a part of an extended project in the application of MST in narrative text analysis, attempts to answer the fundamental question in cognitive linguistics that how different language processes can play a role in the creation of an emergent story in a narrative text. The analyses practically shows mental spaces make the writer or reader able to create and understand the coherence and dynamism of the story. The findings clear the narrative counterpartsof fundamentalmental space concepts as elements, counterpartelements, propagator element, identity relation, reference chain, discourse management, and bidirectional projection. Narrative counterparts of these concepts can be participants, compression, and viewpoint management in a narrative text.
Narrative mental space representation and NMSB model show many complexities in the texts that cannot be seen or notified by the reader in the first reading.
Analyses also show that some mental technical concepts can have narrative equivalences as direct/indirect speech and feeling/belief citations which make the blended emergent story. By NMSB model we represent the topology of the story. The analyzed diagrams show how the emergent story will reach coherence and dynamism as a whole.
Thus, the findings can show the practical role of mental space concepts in analyzing the meaning construction process in narrative texts and as well as introducing Dancyiger methodology as a new methodological tool for narratology.
As the literature presents, the practical side of mental space theory has always been neglected by Persian researchers. So the present article seems to be somewhat, can fill this gap filling.Keywords: Cognitive Analysis, Meaning Construction, Mental Space Theory, Emergent Story -
انگاره های فعال سازی انتشاری ارائه شده از ساختار واژگان ذهنی، این مخزن را به چند سطح (معنایی، نحوی، آوایی) تقسیم می نمایند. هر سطح، شبکه ای از گره هایی است که با هم پیوند یافته اند. این پیوندها در هر سطح ماهیتی متفاوت دارند. مطالعات انجام شده بر روی زبان انگلیسی نشان داده است که در سطح آوایی، صورت های آوایی واژه ها از طریق پیوندهایی که بر اساس شباهت های واجی و هم چنین وزنی شکل گرفته اند، به یکدیگر متصل اند. در این پژوهش، با استفاده از یک آزمون انگیزش آوایی در پی شناخت نوع پیوندهای میان صورت های آوایی واژه ها در واژگان ذهنی فارسی زبانان بوده ایم. 30 نفر در این آزمون انگیزشی پوششی شرکت کردند و نتایج حاصل، پس از تحلیل های آماری، مشخص کرد که سطح آوایی واژگان ذهنی در فارسی زبانان وزن-محور است و شباهت های واجی نقش کم رنگ تری را ایفا می نمایند.کلید واژگان: واژگان ذهنی, سطح آوایی واژگان ذهنی, فعال سازی انتشاری, انگیزش آوایی, تشابهات وزنی0The spreading activation models of mental lexicon's structure have presented the lexicon in multiple layers (semantic- syntactic- phonological). Each layer is a network of nodes which are associated by links. The nature of these links is different from layer to layer. The literature for English speakers has shown that in the phonological layer, phonological forms of words have been linked based on phonological similarities and rhyme. In the present study, we have investigated the nature of the links in phonological layer in the Farsi speaker's mental lexicon based on a phonological priming experiment. 30 participants have taken part in the experiment. The result has shown that the phonological layer in Farsi speaker's mental lexicon is rhyme-oriented and phonological similarities has a less active role in making the links between the phonological forms of words.Keywords: Mental lexicon, Sound level, Spreading activation, Phonological priming, Rhyming
-
متخصصین علم آموزش زبان در طول تاریخ بر نظریات علم زبان شناسی تکیه داشته و جهت رسیدن به نتایج مطلوب تر از این یافته ها استفاده نموده اند. اما به نظر می رسد امر آموزش زبان در ایران، تاکنون چندان موفقیتی نداشته که متکی نبودن بر اصول علمی و کاربردی می تواند یکی از عوامل آن باشد. از زمان ظهور «نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی» بررسی های علمی فراوانی بر این اساس، جهت کاربردی کردن آن در آموزش زبان انجام گرفته است؛ تحقیق حاضر نیز سعی نموده است کتب زبان انگلیسی مقطع متوسطه در ایران را از منظر فراتقش متنی نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی بررسی کند و بسامد و نوع آغازگر متون خواندنی این چهار کتاب را مشخص نماید. آنچه پس از تحلیل 1303 بند موجود در منابع ذکرشده حاصل شد، نشان داد که تعداد و نوع بندها در این متون، تابع قاعده و روال خاصی نبوده و بر خلاف انتظار، نسبت بسامد بندهای با آغازگر نشاندار- که می تواند بر درجه مشکلی متن بیفزاید- از پایه پایین تر به بالا تر به بندهای با آغازگر نشاندار افزایش نداشته و حتی در پایه اول بیشتر نیز بوده است.
کلید واژگان: دستور نقش گرای نظام مند, آغازگر, مبتدا, پایان بخش, خبر, نشاندار, بی نشانHistorically, scholars of language teaching have got the advantage of linguistic theories and used their findings to get a better teaching outcome. However as many experts believe, English teaching in Iran has not been successful mostly because of the lack in scientific basis. Many studies have been conducted based on Halliday's systemic functional grammar since it emerged to apply its benefit in language teaching. This research has tried to have a textual analysis on Iranian high school English text books based on the mentioned theory to specify the kind and the frequency of themes in the text reading of these four books. After the analysis of 1303 clauses, the results showed that there is not a definite pattern in organizing the texts based on the kind or the frequency of the clauses and in opposition to our expectations, the frequency of marked themes, which can result in a higher difficulty level of a text, has not increased from lower levels to higher ones. Marked themes are even more frequent in grade one.Keywords: Systemic Functional Grammar, theme, rheme, marked, unmarked -
این مطالعه به بررسی ساختار گذرایی خطبه بیست وهفتم نهج البلاغه بر اساس فرانقش تجربی نظریه نفش گرا پرداخت.ابتدا تمامی بندهای خطبه تجزیه شده و نوع فرایند، تعداد مشارکین و نقش هر مشارک درهر بند مشخص شد. بیشترین بسامد مربوط به فرایندهای مادی (43 مورد) بوده و سپس فرایندهای رابطه ای با 24،ذهنی با 15،بیانی با 12،وجودی با 3 و رفتاری با 2 مورد در رتبه های بعدی قرار داشتند. بیش از 30 درصد فرایندها به صورت محذوف بکار رفته بود؛بطوریکه بعنوان مثال از مجموع 24 مورد فر ایند رابطه ای، 20 مورد به صورت فعل محذوف «کان» از متن قابل استنباط بود.بررسی ها نشان داد که موضوع هر بخش از خطبه در نوع و بسامد فرایندهای بکار رفته در آن تاثیر گذار بوده و باعث شده بود که مشارکین خاصی در فرایندها درگیر باشند. از مجموع 14 بند بخش اول،6بند دارای فرایند مادی،4 بند رابطه ای،3 بند ذهنی و 1 بند رفتاری بوده و مشارکین اصلی آن «جهاد» و « الله » بود. در بخش دوم نیز فرایندها به ترتیب 31 مورد مادی، 12 رابطه ای، 10بیانی، 4 ذهنی و 1 مورد رفتاری و «حضرت علی (ع)، » مردم کوفه «و» لشکریان معاویه«مشارکین اصلی این فرایندها بودند. بخش پایانی نیز با 27 فرایند 8 رابطه ای، 8 ذهنی، 6 مادی، 3 وجودی و 2 بیانی-، محل تقابل دو مشارک اصلی این بخش یعنی»حضرت علی (ع) و «مردم کوفه» است.در بخش پایانی به بررسی سه سوال مرتبط با ساختار گذرایی(نوع فرایند،تعداد و نقش مشارکین) بر مبنای متن خطبه جهاد پرداخته شده است.
کلید واژگان: ساختار گذرایی, فرانقش تجربی, نظریه نفش گرا, فرایند, مشارکThis study investigated the transitivity structure of the 27th lecture of Nahj-Albalagheh based on the experiential metafunction of the functional theory. All clauses were first analyzed to determine the kind of each process، and role and number of its participants. Material processes had the highest frequency-43 cases. Relational processes with 24، mental 15، verbal 12، existential 3 and behavioral 2 cases were in the next ranks. More than 30% of the processes were elliptical; e. g.، 20 out of 24 relational processes were in the form of the elliptical verb of kᴧnæ) (which could be understood from the text. The investigation showed that the subject of each part influences the kind and frequency of its processes، where specific participants were involved. Out of the14 processes in the first section، 6 were material،4 relational،3 mental and 1 behavioral one،while “Jihad” and “Allah” were the basic participants. In the second section، the order of processes was like this: 31 material، 12 relational، 10 verbal، 4 mental and 1 behavioral one. “Imam Ali”، “the people of Koofa” and “Moaviah soldiers” were the central participants. The final section where the two basic participants، “Imam Ali” and “Koofa people” contradict، was composed of 27 processes -8 relational،8 mental، 6 material، 3 existential، and 2 verbal ones. Finally، the three question associated to the concept of transitivity (Type of processes، participant number، and role) were answered based of the text of Jihad lecture.Keywords: Transitivity structure, Experiential metafunction, Functional theory, Process, Participant -
یادگیری زبان عموما با چهار مهارت زبانی در ارتباط است: شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن. هر یک از این چهار مهارت نقش بسزا و ویژه ای در امر یادگیری دارد. اما پرورش این مهارت نیازمند عواملی چند ازجمله مطالب آموزشی مناسب، معلم آگاه به اصول آموزش و نیز شیوه ها و راهکارهای آموزشی کارآمد است. مطالب آموزشی باید با جهت گیری های خاص و ویژگی های معین تهیه شده باشند، معلم زبان باید با اصول آموزشی زبان آشنا باشد و سرانجام باید از روش ها و راهکارهای نوین و نتیجه بخش آموزش زبان نهایت استفاده را ببرد. هدف از این پژوهش بررسی این نکته است که آیا داستان می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی در آموزش زبان دوم به کار برود یا نه. برای بررسی میزان موفقیت داده های داستانی در آموزش زبان دوم، در یک بررسی میدانی تعدادی از واژگان هم آوا- هم نویسه زبان فارسی در دو گروه (آزمایش، کنترل) به 7 دانشجوی خارجی زبان آموز زبان فارسی با استفاده از داستان و بدون داستان آموزش داده شد. برای بررسی نتایج و تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون t استفاده شده است. با توجه به این که سطح معناداری آزمون t کمتر از 05/0 (sig=0.00) می باشد، می توان گفت که نمره گروه آزمایش با نمره گروه کنترل تفاوت معناداری دارد و بنابراین یافته های پژوهش نشان می دهد که می توان از داستان به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای آموزش واژه های هم آوا- هم نویسه مدد جست و این شیوه یادگیری را تسهیل و جذاب می کند.کلید واژگان: واژگان هم آوا, هم نویسه, شیوه های آموزش, داستان کوتاهLanguage learning is generally associated with four language skills: listening، speaking، reading and writing. Each of these skills has a special role in learning a language but the improvement of these skills requires some factors such as proper materials،appropriate methods and teaching strategies. Materials should be prepared with special orientation and specific features. Teachers should be familiar with language teaching principles and s/he should use these new and useful methods and language teaching principles. The aim of this research was to investigate the application of short story as a teaching style in second language teaching. To achieve this purpose، some Homophone-homograph were taught to foreign learners who are learning Persian language. Fourteen learners were divided up into two groups; a control group and an experimental one in which learners were taught by applying short stories or without them. In order to investigate the results and analyze the data، a t-test was conducted. Since the mean of t-test was lower than 0. 05 (sig=0. 00)، it could be said that the experimental group gained a higher score than the control one. The results of the present study indicated a significant difference between the control group and the experimental one. Furthermore، applying short stories is an appropriate teaching style which made learning easy and engaging.Keywords: homophone, homograph words, teaching methods, short story
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.