به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمود قربانی

  • شهین رمضانیان شهری*، محمدرضا اسماعیل زاده قندهاری، مهدی طالب پور، محمود قربانی

    هدف پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه گردشگری ورزشی پهنه شمالی کشور، با رویکرد آمایش سرزمین بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی است. داده ها به شکل میدانی با استفاده از پرسشنامه گردآوری شدند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین مدیریت ورزشی، بازاریابی و گردشگری ورزشی (15 نفر) و روایی سازه نیز با تحلیل عاملی تاییدی، تایید شد. پایایی یافته ها با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شد. جامعه آماری شامل کارکنان سازمان های مرتبط با حوزه گردشگری و ورزش (پژوهشگران و اساتید حوزه گردشگری ورزشی، مدیران اجرایی سازمان های گردشگری و میراث فرهنگی و سازمان های ورزشی) بود. نمونه گیری به شکل هدفمند و غیرتصادفی به تعداد قابل کفایت در رویکرد معادلات ساختاری (320 نفر) انتخاب شد. درنهایت داده های 300 پرسشنامه کامل تجزیه وتحلیل شد. تحلیل توصیفی داده ها با نرم افزار Spss و بخش استنباطی با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی) با نرم افزار PLS انجام شد. نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل موثر بر توسعه گردشگری ورزشی مناطق شمالی به ترتیب اهمیت و اولویت شامل جاذبه های طبیعی و رویدادها (89/0)، شرایط اقلیمی (84/0)، عوامل مدیریتی- اجرایی (70/0)، عوامل فرهنگی - اجتماعی (65/0)، قوانین و سیاست ها (64/0)، زیرساخت ها و اقامتگاه ها (51/0) و جریان حمل ونقل (46/0) هستند. توسعه گردشگری ورزشی مناطق شمالی کشور نیازمند توجه جدی به هفت گروه از عوامل موثر شناسایی شده در این پهنه است. همچنین ضرورت دارد در برنامه ریزی این صنعت در منطقه مذکور، مدیران و مسئولان مربوطه اولویت و میزان اهمیت هر یک از عوامل شناسایی شده را در نظر بگیرند.

    کلید واژگان: گردشگری ورزشی, آمایش سرزمین, توسعه ورزش.
    Shahin Ramazanian Shahri, Mohammad Reza Esmailzadeh Ghandahari, Mehdi Talebpour, Mahmoud Ghorbani

    The aim of the current research was to design a sports tourism development model in the northern region of the country with a land-use approach. The research method is descriptive-correlation. The data were collected in a field form using a questionnaire. The face and content validity of the questionnaire were confirmed by experts in sports management, marketing, and sports tourism (15 people), and the construct validity was also confirmed by confirmatory factor analysis. The reliability of the findings was confirmed using Cronbach's alpha and composite reliability. The statistical population included employees of organizations related to the field of tourism and sports (researchers and professors in the field of sports tourism, executive directors of tourism and cultural heritage organizations, and sports organizations). A sufficient number of targeted and non-random sampling were selected in the structural equation approach (320 people). Finally, the data from 300 complete questionnaires were analyzed. Descriptive data analysis was done with SPSS software, and the inferential part was conducted using the structural equation modeling method (factor analysis) with PLS software. The results showed that the most important factors affecting the development of sports tourism in the northern regions, in order of importance and priority, include natural attractions and events (0.89), climatic conditions (0.84), managerial-executive factors (0.70), cultural-social factors (0.65), laws and policies (0.64), infrastructure and accommodation (0.51), and transportation flow (0.46). The development of sports tourism in the northern regions of the country requires serious attention to seven groups of effective factors identified in this area. It is also necessary to consider the priority and importance of each of the identified factors in the planning of this industry in the mentioned region.

    Keywords: Sports Tourism, Land Development, Sports Development
  • سیده مهسا محمودزاده آخرت، مسعود طاهری لاری*، محمود قربانی، الهام فریبرزی
    زمینه و اهداف

    عوامل اجرایی دانشگاه های علوم پزشکی در شرایط تحمل فشار کاری بالا و نیز شیوع پاندمی کرونا و مشخص نبودن آینده آن، نیازمند تقویت توانمندی سازمانی در ایجاد انطباق پذیری و تاب آوری سازمانی هستند و این مقاله به دنبال مدل یابی و پیش بینی تاب آوری سازمانی با رویکرد آینده پژوهی در دانشگاه های علوم پزشکی است.

    روش بررسی

    پژوهش از حیث هدف توسعه ای-کاربردی بوده که دارای رویکردی آمیخته اکتشافی و به روش کیفی به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصین علوم مدیریتی و مدیران ارشد دانشگاه های علوم پزشکی (با دارا بودن خصوصیات و ضوابطی مشخص) بوده که 26 نفر از آنها به صورت روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند (قضاوتی) به عنوان اعضای گروه خبرگان و پانل دلفی انتخاب گردیدند.

    یافته ها

    برمبنای نتایج حاصل از مراحل سه گانه تکنیک دلفی و محاسبه شاخص های مختلف اجماع و توافق نظر، مدل تاب آوری سازمانی با رویکرد آینده پژوهی در دانشگاه های علوم پزشکی دارای 14 بعد و 71 مولفه است؛ به طوری که برای سنجش و ارزیابی متغیر تاب آوری سازمانی در مدل مذکور از 8 بعد و 38 مولفه و برای سنجش آینده پژوهی از 6 بعد و 33 مولفه بهره گیری شد.

    نتیجه گیری

    پیشنهاد می شود که مسئولین و مدیران ذیربط با بهره گیری از اجزاء مدل مستخرج و تبیین شده در بهبود وضعیت تاب آوری دانشگاه های علوم پزشکی با رویکرد آینده پژوهی استفاده کنند.

    کلید واژگان: تاب آوری, آینده پژوهی, روش دلفی
    Seyedah Mahsa Mahmoudzadeh Akherat, Masoud Taheri Lari*, Mahmoud Ghorbani, Elham Fariborzy
    Background and aims

    Medical sciences universities grapple with high work pressure and the ongoing challenges posed by the pandemic. Addressing the need to bolster organizational adaptability and resilience in the face of these stressors, this study aimed to identify and forecast models that can enhance organizational resilience through a future research lens.

    Methods

    This research follows a developmental-applicative objective by employing a mixed exploratory approach within a qualitative framework. The study's participants encompassed management science experts and senior managers from medical sciences universities, selected based on specific characteristics and criteria. A total of 26 individuals were chosen to form the expert group and Delphi panel using a non-probability targeted (judgmental) sampling method.

    Results

    Through the Delphi technique and the assessment of various consensus indicators, the study proposes an organizational resilience model incorporating a future research perspective for medical sciences universities. The model comprises 14 dimensions and 71 components, with eight dimensions and 38 components focusing on assessing organizational resilience, and six dimensions and 33 components dedicated to evaluating future research aspects.

    Conclusion

    The study advocates for officials and managers to use the model's components to enhance the resilience of medical sciences universities, particularly when adopting a future research-oriented approach.

    Keywords: Resilience, Futurology, Delphi Technique
  • علی شاه نظری، محمود قربانی*، نازیا سادات ناصری

    پژوهش حاضر از منظر هدف توسعه ای و کاربردی است و برای ارایه مدل جامع سرمایه فکری با رویکرد یادگیری سازمانی در نظامهای آموزشی انجام شده است. پژوهش از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و استراتژی تحقیق ترکیبی (کیفی و کمی) است. جامعه مورد مطالعه، خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آموزش و پرورش بودند و نمونه گیری به شکل هدفمند (گلوله برفی) انجام و در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام دادن مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، ابعاد و مولفه های متغیرهای پژوهش با روش دلفی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته که به رای و نظر خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع رسیده بود، گردآوری شد و براساس روش های آماری کیفی با نرم افزار SPSS22  تحلیل و نهایتا تناسب مدل به اجماع خبرگان رسید. در ادامه تحلیل عاملی تاییدی هر یک از متغیرهای پژوهش با نرم افزار PLS 3 به صورت جداگانه برای هر متغیر انجام شد تا تعیین شود که داده ها با یک ساختار عاملی معین هماهنگ اند یا خیر. یافته های پژوهش شامل توسعه مفهوم سرمایه فکری و یادگیری سازمانی، شناسایی و معرفی ابعاد مرتبط با سرمایه فکری(سرمایه انسانی، ساختاری، ارتباطی و نوآوری با بیست و یک مولفه) و شناسایی و معرفی ابعاد یادگیری سازمانی(فرایند یادگیری سازمانی، ویژگیهای یک سازمان یادگیرنده و سطوح یادگیرندگی سازمان با دوازده مولفه) است. از آنجایی که ساخت روایی مشترک متقاطع، میزان پایایی مرکب و میانگین واریانسهای استخراج شده در سطح قابل قبول بود، مدل مناسب تشخیص داده شد.

    کلید واژگان: آموزش و پرورش, سرمایه فکری, مدل, یادگیری سازمانی
    A. Shaahnazari, M. Ghorbaani*, N. S. Naaseri

    In order to improve any phenomenon, one must identify its basic concepts and components, and then define a model in which the identified concepts and components interrelate and collectively define the given phenomenon. As for the concepts of intellectual capital and organizational learning, and the design of a comprehensive model, a group of 25 university professional who are experts in education was selected using the snowball method, was given a questionnaire which was constructed by the author and verified by the experts as adequately valid and reliable. The collected data were analyzed using both qualitative and quantitate methods yielding a model that was eventually confirmed as appropriate by the experts. Furthermore, confirmative factor analysis of the data showed that they are well coordinated within a factorial structure. The model not only expands the two concepts, but identifies their dimensions as well. Given the validity, reliability, and the calculated variances were at an acceptable level, the model is considered as appropriate.

    Keywords: education, intellectual capital, model, organizational learning
  • راهله غریب نواز، الهام فریبرزی*، حسین کریمی مونقی، محمود قربانی
    مقدمه

    عدم آشنایی با نتیکت یا پروفشنالیسم مجازی، برای هر کدام از دو عنصر کلیدی سیستم آموزشی(استاد و دانشجو)، ایراد محسوب خواهد شد و باعث به وجود آمدن سوءبرداشت و بعضا"رفتارهایی به دور از شان و منزلت هر کدام از ایشان نیز می شود.هدف این پژوهش طراحی مدل نتیکت در آموزش مجازی دانشجویان پزشکی است.

    روش

    در ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و مطالعات کتابخانه ای،استخراج ابعاد و مولفه های مرتبط با موضوع صورت گرفت و سپس برای طراحی مدل مفهومی پژوهش با استفاده از روش تحقیق دلفی و پانل خبرگان مهمترین ابعاد و مولفه های نتیکت تعیین شدند. جامعه آماری شامل 15نفر خبره بود که با توجه به موضوع پژوهش انتخاب شد.

    نتایج

    در نهایت مدل نتیکت در آموزش مجازی با تعداد 10 بعد و 31 مولفه نهایی شد. ابعاد در متغیر نتیکت شامل راه اندازی،ارزشیابی و قوانین نتیکت و در متغیر یادگیری الکترونیک شامل فناوری، آموزشی،مدیریتی،طراحی رابط کاربری،اخلاقی،سازمانی وارزشیابی می باشد. معیار پذیرش هر مولفه،قرار گرفتن آن در چارک3 تا 4بود که بعد از سه راند، توافق در مورد ابعاد و مولفه ها حاصل شد.

    نتیجه گیری

    یکی از راه های جلوگیری از بروز اختلالات متعدد در برقراری ارتباطات بین استاد و دانشجو در آموزش های مجازی، آشناسازی آنان با نتیکت می باشد. عدم آشنایی با نتیکت در فضای مجازی، فعالیت هایی مانند طراحی آموزشی و تدوین محتوا را تحت الشعاع قرار خواهد داد.واژه های کلیدی: مدل نتیکت، آموزش مجازی، دانشجوی پزشکی، یادگیری الکترونیکی

    کلید واژگان: مدل نتیکت, آموزش مجازی, دانشجوی پزشکی, یادگیری الکترونیک
    Rahele Gharibnavaz, Elham Fariborzi *, Hossein Karimi Moonaghi, Mahmoud Ghorbani
    Introduction

    Lack of familiarity with netiquette or virtual professionalism will be considered a problem for each of the two key elements of the educational system(teacher and student)will lead to misunderstandings and sometimes behaviors that are far from their dignity.The aim of this study is to design the netiquette model in the virtual education of medical students.

    Method

    At first by reviewing the literature on the subject and library studies,the dimensions and components related to the subject were extracted and then to design the conceptual model of the research using the Delphi research method and an expert panel,the most important dimensions and components of Netiquette were determined.The statistical community included 15experts who were selected in relation to the research topic.

    Results

    the Netiquette model was finalized with 10dimensions and 31components.The dimensions in the Netiquette variable include setup,evaluation and Netiquette rules and in the e-learning variable it includes technology,education,management,user interface design,ethical,organizational and evaluation.The criteria for accepting each component was its placement in the 3rd to 4th quartile.In this regard according to the agreement,there is no need to continue the Delphi process.

    Conclusion

    In the virtual education of the University of Medical Sciences, one of the ways to prevent the occurrence of many disorders in communication between professors and students is to familiarize them with the Netiquette process. Lack of familiarity with netiquette in cyberspace will overshadow activities such as educational design and content editing

    Keywords: Netiquette model, Virtual education, Medical student, electronic learning
  • آسیه ملک جعفریان، مسعود طاهری لاری*، محمود قربانی، انیس ایرانمنش، علی وفایی نجار
    مقدمه

    سرمایه فکری و اجتماعی دارایی های مهم سازمانی هستند که می توانند به سازمان در خلق و تسهیم دانش در بهبود عملکرد سازمان کمک بسیار کنند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارایه مدل مذکور و اعتبار سنجی آن در دانشگاه علوم پزشکی مشهد تدوین گردیده است.

    روش کار

    این پژوهش از نوع ترکیبی است. استراتژی تحقیق در بخش کیفی، تحلیل محتوا و در بخش کمی، پیمایشی است. نمونه آماری در مرحله کیفی، 13 نفر از خبرگان و متخصصان دانشگاهی بود که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری هدفمند و قضاوتی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نمونه ی آماری در بخش کمی، کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به تعداد 15415 بوده اند. روش جمع آوری داده ها، در بخش کیفی مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. برای تحلیل داده های این پژوهش در بخش کیفی نرم افزار مکس کیودا نسخه 2018 و در بخش کمی از SPSS و معادلات ساختاری از AMOS استفاده شده است.

    نتایج

    یافته ها در مدل مذکور شامل سرمایه فکری در 4 بعد سرمایه انسانی، ساختاری، تکریم ارباب رجوع و نوآوری و سرمایه اجتماعی در 3 بعد سرمایه ساختاری، رابطه ای و شناختی می باشد. در بخش کمی نتایج نشان داد که الگوی مذکور از اعتبار لازم برخوردار است.

    نتیجه گیری

    بنابر نتایج پژوهش، برای تقویت سرمایه های اجتماعی در ابعاد ساختاری، رابطه ای و شناختی می توان از طریق تقویت سرمایه های فکری اقدام نمود.

    کلید واژگان: سرمایه فکری, سرمایه اجتماعی, تحقیق آمیخته
    Asyeh Malekjafarian, Masoud Taheri Lari *, Mahmoud Ghorbani, Anis Iranmanesh, Ali Vafaee Najar
    Introduction

    Intellectual and social capital are important organizational assets that can greatly help the organization in creating and sharing knowledge to improve the organization's performance. Therefore, the current research was developed with the aim of designing and presenting the mentioned model and validating it in Mashhad University of Medical Sciences.

    Methodology

    This research is of a mixed type. The research strategy in the qualitative part is content analysis and in the quantitative part, survey. The statistical sample in the qualitative stage was 13 experts and university specialists who were selected as the sample size using the principle of saturation and the purposeful and judgmental sampling method. The statistical sample in the quantitative section was all the employees and faculty members of Mashhad University of Medical Sciences in the number of 15415. The data collection method is indepth and semi structured interview in the qualitative part and questionnaire in the quantitative part. To analyze the data of this research, in the qualitative part of the software, Maxqda version 2018, and in the quantitative part, SPSS and structural equations were used from AMOS.

    Results

    The findings in the mentioned model include intellectual capital in 4 dimensions of human capital, structural, customer respect and innovation, and social capital in 3 dimensions of structural, relational and cognitive capital. In the quantitative part, the results showed that the mentioned model has the required validity.

    Conclusion

    According to the results of the research, it is possible to strengthen social capital in structural, relational and cognitive dimensions by strengthening intellectual capital.

    Keywords: Intellectual Capital, Social capital, Mixed research
  • فرشید علمی مهر، محمود قربانی*، اکبر حسن پور

    هدف از انجام این تحقیق، مطالعه مسیولیت اجتماعی در شرکت توزیع نیروی برق استان خراسان رضوی است. بدین منظور، انجام یک تحقیق با رویکرد آمیخته در دستور کار قرار گرفت. ابتدا در بخش کیفی، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، ابعاد، مولفه ها و شاخص های مسیولیت اجتماعی شرکتی در 6 بعد، 28 مولفه و 72 شاخص استخراج شد. جامعه آماری در این بخش، مشتمل بر تمامی متون علمی (کتب و مقالات) در حوزه مسیولیت اجتماعی شرکتی بود. سپس در بخش کمی، الگوی ارایه شده با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری در سه مرحله شامل: برازش مدل اندازه گیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل و با استفاده از نرم افزار PLS در شرکت توزیع برق استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گرفت. جامعه آماری در این بخش مشتمل بر کلیه مدیران عالی، میانی و عملیاتی شرکت برق استان خراسان رضوی به تعداد 167 نفر بود که از این میان با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 115 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سپس با توجه به نتایج حاصل شده، رتبه هر یک از ابعاد، مولفه ها و شاخص های موجود در مدل، در شرکت توزیع برق استان خراسان رضوی تعیین و نتایج آن گزارش گردید. مدیران شرکت برق می توانند از نتایج این پژوهش به منظور ارتقاء مسیولیت اجتماعی مدیران در مجموعه شرکت برق استان خراسان رضوی بهره گیرند.

    کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی شرکتی, تحلیل محتوا, مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی
    Farshid Elmi Mehr, Mahmoud Ghorbani *, Akbar Hassanpoor

    The purpose of this research is to study social responsibility in the power distribution company of Khorasan Razavi province. For this purpose, conducting a research with a mixed approach was put on the agenda. First, in the qualitative part, by using the content analysis method, dimensions, components and indicators of corporate social responsibility were extracted in 6 dimensions, 28 components and 72 indicators. The statistical population in this section included all scientific texts (books and articles) in the field of corporate social responsibility. Then, in the quantitative part, the model presented using the structural equation modeling technique in three stages including: fitting the measurement model, fitting the structural model and general fitting the model and using PLS software in the electricity distribution company of Razavi Khorasan province. was evaluated. The statistical population in this section consisted of all top, middle and operational managers of Khorasan Razavi Province Electricity Company, numbering 167 people, from which 115 people were selected as a statistical sample using the Karjesi and Morgan table. Then, according to the obtained results, the rank of each of the dimensions, components and indicators in the model was determined in Razavi Khorasan Electricity Distribution Company and the results were reported. Electric company managers can take advantage of the results of this research in order to improve the social responsibility of managers in the Razavi Khorasan province electric company complex.

    Keywords: Corporate Social Responsibility, Content Analysis, structural equation modeling with partial least squares approach
  • مریم قلی پور، رویا افراسیابی*، محمود قربانی، مریم حافظیان
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر ارایه مدل دانشگاه نوآور در دانشگاه های آزاد اسلامی خراسان شمالی است.
    روش
    در این تحقیق از رویکرد کیفی و تحلیل تم جهت تحلیل اطلاعات استفاده شده است.اعضای گروه خبرگان شامل متخصصین حوزه مدیریت بودند که محقق 20 نفر از آنها را به عنوان پانل خبرگان برگزید.با استفاده از ابزار مصاحبه و بهره گیری از نرم افزار تحلیل اطلاعات کیفی Nvivo،اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج این تحقیق نشان دادکه بر اساس دیدگاه اعضای گروه خبرگان دانشگاه نوآور در دانشگاه‎های آزاد خراسان شمالی دارای 5 کد انتخابی،13 کد محوری و 59 کد آزاد می‎باشند.برای سنجش روایی مرحله کیفی پژوهش حاضر،از روش" ممیزی کردن از سوی داور"استفاده شده است که این روند توسط دو نفر از اساتید حوزه مدیریت انجام شده است.در ادامه با استفاده از آزمون فریدمن به رتبه‎بندی کدهای انتخابی شناسایی شده پرداخته شده است.
    یافته ها
    نتایج حاصله از این بخش نشان دادند که به ترتیب:ویژگی های شخصیتی،ساختار سازمانی و فناوری اطلاعات دارای بیشترین میزان اهمیت در ساخت دانشگاه نوآور می باشند.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصله از تحقیق،جهت پیاده‎سازی دانشگاه نوآور توجه به ویژگی های شخصیتی،ساختار سازمانی و فناوری اطلاعات باید در اولویت قرار گیرند.
    کلید واژگان: دانشگاه نوآور, رویکرد کیفی, دانشگاه های آزاد خراسان شمالی
    Maryam Gholipour, Roya Afrassiabi *, Mahmoud Ghorbani, Maryam Hafezian
    Purpose
    The purpose of the present study was to present an innovative university model for and among the Islamic Azad Universities of North Khorasan.
    Method
    The researchers applied the qualitative method to carry out the study and the ‘theme analysis’ to analyze the data. The target population was comprised of the experts in the field of management of whom 20 subjects were selected as the expert panel. By applying an interview protocol, the data was collected and by using the software ‘NVIVO’ the data was analyzed. The findings of the study indicated that, based on the expert panel’s views, an innovative university among the Islamic Azad Universities of North Khorasan enjoyed five selective indicators (codes), thirteen indicators (codes) of orientation, and fifty nine free codes. To measure the validity of the qualitative phase of the study, the researchers used the expert-triangulation method which was conducted by two experts in management. Thence, the identified selective indicators (codes) were ranked by applying the Friedman Test.
    Results
    The results of this section showed that the personality, organizational structure, and information technology dimension characteristics respectively enjoyed the utmost significance in structuring an innovative university.
    Conclusion
    Therefore, according to the findings of the present study, to materialize an innovative university, one is required to closely prioritize the personality, organizational structure, and information technology characteristics.
    Keywords: an innovative university, qualitative approach, Islamic Azad universities of North Khorasan
  • احمد علی ابراهیمی*، فریده هاشمیان نژاد، محمود قربانی

    هدف پژوهش طراحی و تبیین مدل رهبری اخلاقی با رویکرد مسیولیت پذیری اجتماعی کارکنان دبیرستانهای مناطق هفت گانه مشهد بود. پژوهش از نوع توسعه ای -کاربردی وآمیخته بود. ابتدا با تکنیک دلفی نظرات24 نفر از خبرگان مدیریت آموزشی و مدیران باتجربه مناطق هفت گانه مشهد گردآوری شد. سپس پرسشنامه تحقیق براساس ابعاد و مولفه های بدست آمده ، طراحی و پس از تایید روایی صوری ، محتوایی (15 نفر از افراد خبره حوزه مطالعاتی) و پایایی از طریق آلفای کرونباخ (80/0) در بین 377 نفر از کارکنان دبیرستان های مشهد که به صورت تصادفی انتخاب شدند توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss و Amos انجام شد. سبک رهبری اخلاقی دارای 4 بعد (14 مولفه) بود که ابعاد فردی و مدیریتی بالاترین اهمیت را داشتند . همچنین مسیولیت پذیری اجتماعی سازمانی نیز دارای 4 بعد (16 مولفه) بود که ابعاد زیست محیطی و اجتماعی دارای بیشترین اهمیت بود. با توجه به اهمیت سبک رهبری اخلاقی با رویکرد مسیولیت پذیری اجتماعی سازمانی در ارتقای سطح بهره وری و اولویت جنبه های فردی و مدیریتی و ابعاد زیست محیطی و اجتماعی مدیران آموزش و پرورش و مدارس باید توجه ویژه ای را به این ابعاد و مولفه ها مبذول دارند.

    کلید واژگان: رهبری اخلاقی, مسئولیت پذیری اجتماعی, مدل اندازه گیری, دبیرستانهای مشهد
    Ahmmad Ali Ebrahimi *, Farideh Hashemiannejad, Mahmoud Qurbani

    The purpose of this study was to design and explain the model of ethical leadership with social responsibility of high school staff in the seven districts of Mashhad. The research was in development-applied and mixed method. First, with the Delphi technique, the opinions of 24 experts in educational management and experienced management of the seven districts of Mashhad were collected. Then, the research questionnaire was designed according to the obtained dimensions and components. The face , content validity (15 experts in the field of study) and reliability (Cronbach's alpha 0.80) confirmed, and among 377 Mashhad high school staff , which were selected randomly, distributed.Data analysis was performed using structural equation methods and Spss and Amos software. Ethical leadership style had 4 dimensions (14 components) that individual and managerial dimensions had the highest importance. Also, organizational social responsibility had 4 dimensions (16 components) which the environmental and social dimensions were the most important. Given the importance of ethical leadership with organizational social responsibility in promoting the level of organization productivity and individual , managerial, environment and social dimensions priorities , managers of education and schools should pay special attention to such components.

    Keywords: Ethical leadership, Social Responsibility, Measurement model, Mashhad high schools
  • مریم دهنوی، محمود قربانی *، محمد کریمی، احمد زنده دل

    با توجه به تحولاتی که امروزه در درون و بیرون سازمان ها صورت گرفته نیاز سازمان به نوآوری، انعطاف پذیری و پویایی بیش از پیش احساس می شود. تیم سازی در سازمان با ترکیب واقعیت ها و دیدگاه های متفاوت برای ایجاد قابلیت های جدید، باعث نوآوری در سازمان ها می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تدوین مدل سازمان تیم محور با رویکرد نوآوری سازمانی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر روش تحقیق آمیخته کمی و کیفی است، از نظر هدف اکتشافی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری کلیه کارکنان مراکز رشد و پارک های علم و فناوری در خراسان رضوی بوده که بر اساس فرمول کوکران 108 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل عاملی تاییدی به کمک نرم افزار آموس جهت میزان اعتبار مدل بهره گرفته شد. اجرای محاسبات لازم در نرم افزار ضمن تایید روابط بین متغیرهای مکنون در مدل ساختاری نشانگر این است که مقدار CFI برای مدل اندازه گیری مرتبه اول نوآوری و سازمان تیم محور و همچنین مدل تحلیل عاملی مرتبه دوم به ترتیب برابر 903/0، 901/0 و 908/0 است که با توجه به اینکه بیشتر از 9/0 می باشد می توان گفت که داده ها به طور بسیار مناسبی برازش یافته است. با توجه به نتایج تحقیق می توان عنوان نمود که تمرکز بر متغیرهای سازمان تیم محور می تواند نوآوری سازمانی کارکنان را افزایش دهد.

    کلید واژگان: سازمان تیم محور, نوآوری سازمانی, تحلیل عاملی تاییدی, مراکز رشد, پارک علم و فناوری
    maryam dehnavi, Mahmoud Ghorbani *, Mohammad Karimi, ahmad zendedel

    Due to the changes that have taken place inside and outside organizations today, the organization needs to be more innovative, flexible and dynamic. Team building, by combining different realities and perspectives to create new capabilities, leads to innovation in organizations. The present study aims to investigate and develop a team-based organization model with an organizational innovation approach. This research is exploratory In terms of purpose. Also, a combination of quantitative and qualitative research method is used. Moreover, data collection tools are questionnaires and interviews. The statistical population was all employees of incubators and science and technology parks in Razavi Khorasan, that 108 employees were selected as a sample based on Cochran's formula. Data analysis was performed by confirmatory factor analysis using Amos software to validate the model. Performing the necessary calculations in the software while confirming the relationships between the latent variables in the structural model indicates that CFI value for the first-order measurement model of innovation and team-based organization Also, the second-order factor analysis model is equal to 0.903, 0.901 and 0.908, respectively. Given that it is more than 0.9, we can say that the data is very well fitted. According to the research findings, it can be conducted that focusing on variables of team-oriented organization can increase the organizational innovation of employees.

    Keywords: Team-based Organization, Organizational Innovation, Confirmatory Factor
  • زهرا معین، فریده هاشمیان نژاد*، محمود قربانی
    مقدمه

    یکی از ابزارهایی که سازمان ها را در تامین اهداف به ویژه اهداف مرتبط با سلامتی یاری می کند، شفافیت سازمانی می باشد. بدلیل افزایش نقش روزافزون شفافیت سازمانی و سلامت سازمانی در نیل به اهداف سازمانی، بویژه تاثیر این دو بعد در سازمانهای بهداشتی درمانی مانند دانشگاه های علوم پزشکی که هدف شان ارتقای سلامت جامعه است،  این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های شفافیت سازمانی با رویکرد ارتقای سلامت سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی انجام شد.

    روش پژوهش: 

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی بود که به روش دلفی انجام شد. جامعه پژوهش خبرگان آشنا به موضوع پژوهشی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 25 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان انتخاب شدند. داده های پژوهش حاضر با ابزارهایی شامل مرور منابع کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان گردآوری و پس از سه دور دلفی تحلیل شدند.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که ابعاد و مولفه های موثر بر شفافیت سازمانی شامل ابعاد: شفافیت سازمانی با هشت مولفه، مدیریت اطلاعات، پاسخگویی سازمانی و مدیریت منابع انسانی هر کدام با هفت مولفه، اعتماد و نظارت پذیری و اتوماسیون اداری هر کدام با شش مولفه، آموزش دینی و معنوی، کنترل سازمانی، مشارکت، و ‏مسیولیت پذیری هر کدام با چهار مولفه، نبود پنهان کاری، فناوری اطلاعات، فرهنگ سازی و سوت زنی سازمانی هر کدام با سه مولفه بودند. هم چنین، ابعاد و مولفه های موثر بر سلامت سازمانی شامل ابعاد: اثربخشی با هفت مولفه، انسجام با شش مولفه، توزیع بهینه قدرت با پنج مولفه، روحیه، نوآوری، خودمختاری، کفایت ارتباط، و تمرکز اهداف هر کدام با سه مولفه بودند.

    نتیجه گیری:

     طبق نتایج این مطالعه، متخصصان سلامت می توانند برنامه هایی جهت بهبود شفافیت سازمانی با رویکرد ارتقای سلامت سازمانی طراحی و اجرا نمایند و دانشگاه علوم پزشکی برای سلامت سازمانی و شفافیت سازمانی مولفه های فوق را شناسایی نماید.

    کلید واژگان: شفافیت سازمانی, سلامت سازمانی, مسئولیت پذیری
    Zahra Moein, Faredeh Hashemian Nejad *, Mahmod Ghuorbani
    Introduction

    Organizational transparency is one of the tools that helps organizations in achieving goals, especially health-related goals. Due to the increasing role of organizational transparency and organizational health in achieving organizational goals, especially the impact of these two dimensions in healthcare organizations such as universities of medical sciences whose goal is to improve society's health, this study aims to identify the dimensions and components of organizational transparency with a health promotion approach It was organized in the University of Medical Sciences.

    Methods

    This study was applied in terms of purpose, which was carried out using the Delphi method. The research community was experts who were familiar with the research subject, and according to the principle of theoretical saturation, 25 of them were selected by purposeful and snowball sampling methods. The data of the current research were collected with tools including review of library resources and interviews with experts and analyzed after three rounds of Delphi.

    Results

    The results showed that the dimensions and components affecting organizational transparency include dimensions: organizational transparency with eight components, information management, organizational accountability and human resource management with seven components each, trust and monitor ability and administrative automation with six components each. Religious and spiritual education, organizational control, participation, and responsibility were each with four components, lack of secrecy, information technology, culture building, and organizational whistle-blowing were each with three components. Also, the dimensions and components affecting organizational health included: effectiveness with seven components, cohesion with six components, optimal distribution of power with five components, morale, innovation, autonomy, adequacy of communication, and goal focus with three components each.

    Conclusion

    According to the results of this study, health professionals can design and implement programs to improve organizational transparency with the approach of promoting organizational health, and the University of Medical Sciences can identify the above components for organizational health and organizational transparency.

    Keywords: Organizational Transparency, organizational health, Responsibility
  • الهام فریبرزی، محمود قربانی، عاطفه رضوی
    مقدمه

    از آنجا که مراکز آموزش عالی ودانشگاه هاازجمله سازمان های بزرگ و یچیده ای هستند که بیشتر ازسایرسازمان هابانیروی انسانی درارتباط اندوعهده دارتربیت نیروی انسانی متخصص وکارآمدجامعه هستند،ازحساسیت ویژه ای برخوردارهستند. همچنین باتوجه به اینکه توسعه انسان هادرراستای هماهنگی وهمخوانی باتحولات عظیم جامعه،وظیفه اصلی نظام آموزش عالی می باشد،این امرمستلزم برخورداری دانشگاه هاازمدیران آموزشی با صلاحیتهای لازم می باشد (اسماعیلی و همکاران، 1397). هدف این مطالعه طراحی مدل شایستگی برای مدیران آموزش مراکزآموزش عالی بارویکردمهارتهای حرفه ای بود

    روش ها

    این مطالعه ازنوع کاربردی وبه روش ترکیبی ازنوع آمیخته اکتشافی (کیفی– کمی) انجام شد.در بخش کیفی از هم اندیشی خبرگان برای تعیین ابعادومولفه های شایستگی ومهارت های حرفه ای براساس مبانی نظری استفاده شدودر بخش کمی از طیف افراد بالقوه برای مشاهده،کسانی انتخاب شدندکه بتواننددرفرآیندگردآوری اطلاعات خزانه داده های مورد نیاز را غنی نمایند.برای تحلیل داده هاازنرم افزارهای آموس و SPSS استفاده شدند.

    یافته ها

    شش بعدبرای مهارت های حرفه ای که شامل:1.فنی2 .انسانی 3 .ادراکی 4.ارتباطی 5.مهارت کارتیمی 6.مهارت ابتکاری می-باشدتعیین شد که این ابعادمی توانند شایستگی مدیران آموزش که دارای هشت بعد بشرح:1.ویژگی‌های فردی 2.مهارت‌های مدیریتی 3.عوامل سازمانی 4.شایستگی کارآفرینی 5.شایستگی کسب و کار6.رهبری7.تصمیم‌گیری 8.همکاری.می باشد را تبیین و پیش بینی کنند.نتایج محاسبات نشان داد عناصر و مولفه‌ها و زیر مولفه‌های مهارت های حرفه ای 75 درصد در شایستگی مدیران آموزش موثر هستند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که مراکز اموزش عالی درراستای تحقق این مقولات گام به گام وبه تدریج باتوجه به یک نقشه راه وبرنامه استراتژیک درازمدت عمل نمایندوبه منظورجامه عمل پوشاندن آن تدوین یک برنامه عملیاتی ضرورت دارد.داشتن رویکردپارادایمی با نگاه بومی ومنطقه ای نیزبه تحقق آن کمک می کند.

    کلید واژگان: شایستگی ها, شایستگی مدیران, مهارت های حرفه ای, دانشگاه های آزاد
    elham fariborzi, Mahmood Ghorbani, Atefe Razavi
    Introduction

    Since higher education centers and universities are among the large and complex organizations that are more specialized and efficient than the other human resources organizations in providing and manpower training, they have a special sensitivity. Also, considering that human development in line with coordination and harmony with the great changes of society, is the main task of the higher education system, this requires universities to have the necessary qualifications of educational administrators (Ismaili et al., 1397). The purpose of this study was to design a competency model for training managers of higher education centers to apply professional skills

    Methods

    This study was conducted in an applied type and in a combined method of exploratory mixed type (qualitative-quantitative). Expert concurrence was used to determine the dimensions of competency components and professional skills based on theoretical foundations.

    Findings

    Six dimensions for professional skills, which include: 1. Technical, human, 3. Perceptual, 4. Communication, 5. Cartesian skills, 6. Innovative skills. Managerial skills 3. Organizational factors 4. Entrepreneurial competence 5. Business competence 6. Leadership 7. Decision making 8. Collaboration. Explain and predict. Professionals are 75% effective in training competitors.

    Conclusion

    The results showed that higher education centers in order to achieve these categories step by step and gradually according to a roadmap and long-term strategic plan and in order to implement it, it is necessary to formulate an action plan. It helps.

    Keywords: Competence of managers, professional skills, free universities, education managers, model design
  • مهناز شریف الحسینی، محمود قربانی*، الهام فریبرزی
    مقدمه

    هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش گروه افزارها بر افزایش قابلیت یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان می باشد.  بدین منظور به واکاوی تاثیرات بازدارندگی (موانع) یا پیش برندگی (تسهیل کنندگی) گروه افزارها و فناوری اطلاعات در قابلیت یادگیری سازمانی پرداخته شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر، به روش آمیخته، انجام شد. در «روش کیفی»  با «مراجعه به نظر خبرگان دلفی» و «تحلیل اسنادی» این حوزه صورت گرفت. مولفه های اثرگذار بر قابلیت یادگیری دانشگاه فرهنگیان، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته «با متخصصان علمی و اجرایی»، شناسایی و در بخش کمی با روش های سنجش نسبت روایی محتوایی (Content validity ratio:CVR) و شاخص روایی محتوایی (Content validity index :CVI) 9 مولفه شناسایی و پایایی آن نیز از طریق یک پیش مطالعه دریک نمونه 30 نفره با استفاده از روش آلفای کرانباخ، مورد تایید قرار گرفت. این مطالعه در بازه زمانی سال تحصیلی 1398- 1399 انجام گرفت و یکی از مهمترین های شناسایی شده، فناوری سازمانی (گروه افزارها) بود که در این پژوهش به آن پرداخته شد.

    نتایج : 

    در بخش کیفی، با مراجعه به پانل تخصصی، مولفه یابی صورت گرفت و در بخش کمی، بعد از اعتباریابی و سنجش روایی، نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که از میان 6گویه "استفاده از تجارب قبلی "روایی کافی را به دست نیاورد  و از دور مطالعه حذف شد. محاسبات در نرم افزار SPSS22  انجام و گویه های "داشتن پایگاه اطلاعاتی مناسب"،"مهارت واهتمام مدیران"،"ساختار وارتباط شبکه ای "،"سرعت وکیفیت "و"اشتراک گذاری دانش"  مورد تحلیل و بررسی و همسوسازی با نتایج سایر پژوهش ها قرار گرفتند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داددردانشگاه فرهنگیان، به کمک گروه افزارها گام های خوبی برداشته شده است. گروه افزارها، نقش واسطه گری و میانجیگری را تا حدودی در اجرای فرآیندهای آموزشی، پژوهشی، اداری و توسعه سرمایه فکری در دانشگاه فرهنگیان ایفا کرده اند اما نیاز به شتاب بخشیدن به روند موجود دارد.در نهایت راهکارهای موثر در راستای ارتقا قابلیت یادگیری سازمانی به کمک گروه ا فزارها پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: گروه افزار, یادگیری سازمانی, قابلیت یادگیری سازمانی, دانشگاه فرهنگیان
    Mahnaz Sharifalhoseini, Mahmood Ghorbani*, Elham Fariborzi
    Introduction

    This study was carried out to investigate the role of group wares in increasing organizational learning capability in Farhangian University. In order to investigate the effects of deterrence (barriers) or promotion (facilitation) of the group ware and information technology on organizational learning capability was studied.

    Methods

    The present study was performed by mixed method. In the "qualitative method" with "referring to the opinion of Delphi experts" and "documentary analysis" this field was done. Components affecting the learning ability of Farhangian University, based on library studies and semi-structured interviews with "scientific and executive experts", are identified and in a small part then by methods of measuring content validity ratio (CVR) and content validity index (Content validity) index: CVI) 9 components were identified and its reliability was confirmed through a pre-study in a sample of 30 people using Cronbach's alpha method. One of the most important was organizational technology (software group) which was discussed in this study

    Results

     In the qualitative research section, by referring to the specialized panel, component identification was performed and In a small study, after validation and validity assessment, the results showed that. Among the 6 items, "Using previous experiences" did not have a favorable status, did not obtain sufficient validity and was excluded from the study. Calculations are performed in SPSS22 .

    Conclusions

    The results showed the group ware effective mediation role in the implementation of administrative, research and educational processes and also in the development of intellectual capital in the university in order to prevent disruption in the teaching-learning process. Finally, effective solutions were proposed to improve the organizational learning capability with the help of group wares.

    Keywords: Farhangian University, group ware, organizational learning, organizational learning capability
  • امیر رفسنجانی، محمود قربانی*، الهام فریبرزی
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد نوآوری سازمانی در اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام شد. تحقیق از منظر هدف، کاربردی و توسعه ای است.

    روش شناسی پژوهش: 

    پژوهش، از لحاظ روش، آمیخته(کمی- کیفی)است و از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان دانشگاهی و متخصصان آموزش و پرورش بودند. نمونه گیری از جامعه آماری هدفمند انجام شد که در آن 20 نفر انتخاب شدند. پس از انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، فهرستی از ابعاد و مولفه های متغیرهای تحقیق شناسایی شد. روایی محتوایی به تایید خبرگان دانشگاهی و متخصصان اداری رسید و در قالب پرسشنامه محقق ساخته طی سه مرحله دلفی پس از تایید پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ(.899)،(.842)و (947.) در اختیار اعضای دلفی قرار گرفت. داده های حاصل از تحقیق براساس روش های آماری مربوط و با استفاده از نرم افزار (Spss) بررسی و تحلیل شد و ابعاد و مولفه های تحقیق ازطریق ضریب توافق کندال به اجماع خبرگان رسید.

    یافته ها

    طبق یافته های پژوهش ابعاد سرمایه فکری دارای 3 بعد و مولفه های سرمایه فکری 25 مولفه و ابعاد نو آوری سازمانی 6 بعد و مولفه های نو آوری سازمانی 19 مولفه شناسایی شد.

    بحث و نتیجه گیری

    در پایان پژوهش مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد نوآوری سازمانی متناسب با نظر خبرگان تدوین شد.

    کلید واژگان: ابعاد سرمایه فکری, ابعاد نوآوری سازمانی, مولفه های سرمایه فکری, مولفه های نوآوری سازمانی, آموزش و پرورش
    Amir Rafsanjani, Mahmood Ghorbani *, Elham Fariborzi
    Introduction

    This study aimed to develop a qualitative model of intellectual capital promotion with an organizational innovation approach in the General Department of Education of Khorasan Razavi Province and the seven districts of the Mashhad Education Department. It was applied-developmental in terms of purpose, mixed (quantitative-qualitative) in terms.

    Research methodology

    This study method was descriptive in terms of data collection. The statistical population consisted of academic and professional education experts, of whom 20 people were selected using purposive sampling. After conducting library and exploratory studies, a list of the propositions concerning the dimensions and components of the research variables was provided and after receiving the quantitative and qualitative corrective comments, it was confirmed by academic and professional education experts. During the three stages of Delphi After determining and confirming the reliability  using Cronbach's alpha coefficient(.947),(.842) and(.947). it was distributed to the Delphi members in the form of a researcher-developed questionnaire. Data were analyzed by the statistical procedures and (SPSS) and experts reached a consensus about research dimensions and research components using Kendall's coefficient of concordance.

    Findings

    The results showed there were three dimensions and 25 components of intellectual capital and there were six dimensions and 19 components of organizational learning.

    Conclusion

    Finally,  the qualitative model of intellectual capital promotion with an organizational innovation approach was developed by experts.

    Keywords: Dimensions of intellectual capital, dimensions of organizational innovation, components of intellectual capital, components of organizational innovation, Ministery of Education
  • فاطمه طوسی *، الهام فریبرزی، محمود قربانی

    پژوهش حاضربا هدف شناسایی و تبیین شایستگیهای مدیران دانشگاه های کارآفرین و در چارچوب رویکردکیفی و تحلیل محتواصورت گرفته است.جامعه آماری شامل20نفرافراد خبره درحوزه آموزش کارآفرینی و یا اعضای فعال درمراکز کارآفرینی بودکه بر اساس منطق نمونه گیری در روش های کیفی به صورت هدفمند انجام شده است.باتشکیل پرسشنامه دلفی،ابعادومولفه‌هابراساس اتفاق‌نظرصاحبنظران تدوین شد.پرسشنامه دربین جامعه آماری توزیع گردیدودردوراول دلفی و باتوجه به نظر خبرگان برای متغیر دانشگاه کارآفرین 154بعد و 597مولفه و برای متغیر یادگیری سازمانی 37بعد و 14مولفه طراحی گردید.دردوردوم و پس ازجمع بندی نظرخبرگان،تعداد 46بعد و80مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین وتعداد11بعد و11مولفه برای متغیریادگیری سازمانی حاصل گردید.در نهایت وپس ازپایان دورسوم،مدل مفهومی تحقیق شامل22بعد و 34مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین و 6بعد و 6مولفه برای متغیر یادگیری سازمانی شدکه پرسشنامه نهایی را تشکیل می داد.نتایج به دست آمده ازپژوهش نشان دادکه شایستگیهای مدیران دانشگاه های کارآفرین دربعدرفتاری دانشگاه کارآفرین و درمولفه های مدیران دارای مهارت کار تیمی،مدیران خلاق ونوآور،مدیران دارای روحیه سازگاری بامحیط،مدیران دارای روحیه ریسک پذیری واعضای هیات علمی نوآوروخلاق وجود دارد.همچنین نتایج نشان دادکه شایستگیهای مدیران دانشگاه های کارآفرین دربعد رفتاری یادگیری سازمانی ومولفه تشویق اعضا به کار گروهی قابل دریافت است .از نظر اولویت بندی مولفه های بعد رفتاری در دانشگاه کارآفرین از نظرخبرگان: 1. مدیران دارای روحیه برونگرایی و سازگاری با محیط2. تشویق کارتیمی در دانشگاه3. مدیران دارای روحیه ریسک پذیری4.مدیران دارای مهارت کار تیمی 5.مدیران دارای روحیه خلاقیت و نوآوری 6.مدیران دارای ویژگیهای افراد نوآور . از نظر اولویت بندی مولفه های بعد رفتاری در یادگیری سازمانی از نظر خبرگان: 1. تشویق اعضا به کار گروهی.

    کلید واژگان: شایستگی های مدیران, دانشگاه کارآفرین, یادگیری سازمانی, دانشگاه آزاد
    Fatemeh Toosi *, Elham Fariborzi, Mahmood Ghorbani

    The aim of this study was to identify and explain the competencies of entrepreneurial university managers in the framework of qualitative approach and content analysis. The statistical population consisted of 20experts in the field of entrepreneurship education or active members in entrepreneurship centers. Delphi questionnaire, dimensions and components were compiled based on the consensus of experts. The questionnaire was distributed among the statistical community. Entrepreneurial University and the number of 11 dimensions and 11 components for the organizational learning variable were obtained. Finally, after the end of the third year, the conceptual model of the research included 22 dimensions and 34 components for the entrepreneurial university variable and 6 dimensions and 6components for the organizational learning variable that formed the final questionnaire.Managers of entrepreneurial universities in the behavioral dimension of entrepreneurial university and in the components of managers with teamwork skills, manager There are creative and innovative, managers with the spirit of adaptation to the environment, managers with the spirit of risk-taking and innovative and creative faculty members. Behavioral dimension in entrepreneurial university from the point of view of experts: 1. Managers with the spirit of extraversion and adaptation to the environment 2.Kartimi encouragement in the university 3. Managers with a spirit of risk-taking 4. Managers with teamwork skills 5. Managers with a spirit of creativity and innovation 6. Managers with the characteristics of innovative people. In terms of prioritizing the components of the behavioral dimension in organizational learning according to experts: 1. Encourage members to work in a team.

    Keywords: Managers&#39, Competencies, Entrepreneur University, Organizational Learning, Azad University
  • منصوره بختیاری فایندری، محمود قربانی*، احمد زنده دل، احمد اکبری
    تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل جانشین پروری مدیران آموزش و پرورش نواحی 7گانه مشهد انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش، کیفی است و از تکنیک دلفی برای طراحی مدل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه اساتید گرو ه های علوم تربیتی و مدیریت و مدیران ارشد ستادی موسسات آموزش عالی و همچنین، مدیران و معاونین آموزش و پرورش نواحی 7گانه مشهد در سال تحصیلی 97-1396 بوده که 81 نفر است. بعد از طراحی مدل مفهومی اولیه براساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاضر و تحلیل کیفی؛ ابعاد و مولفه های مدل برای 20 نفر از خبرگان ارسال شد و روایی هر یک از سوالات در سه مرحله مختلف دلفی سنجش و پایش شد. همچنین، بعد از اعمال برخی پیشنهادها و اصلاحات مورد نیاز در پرسشنامه تحقیق براساس یافته های حاصله، پرسشنامه نهایی تهیه و تنظیم شد. روایی ابزار تحقیق به صورت روایی صوری و تحلیل عاملی سنجش و ارزیابی شد. ضریب پایایی آلفای کرونباخ بزرگتر از 8/0 بوده که نشان از قابلیت اعتماد (پایایی) بالای ابزار تحقیق دارد. بر اساس یافته های این تحقیق، مدل جانشین پروری در چهار بعد تعیین خط مشی، ارزیابی داوطلب، پرورش داوطلب و ارزیابی اثربخشی شناسایی شده است. الگوی مربوطه شامل نه مولفه بوده که بیشترین تاثیر را بر جانشین پروری دارد.
    کلید واژگان: آموزش و پرورش, جانشین پروری, رویکرد کیفی, مدیران آموزش و پرورش
    Mansooreh Bakhtiari Fayendari, Mahmood Ghorbani *, Ahmad Zendedel, Ahmad Akbari
    This research is applied in terms of purpose and qualitative in terms of method. The statistical population in the qualitative section included all professors of educational sciences and management groups and senior staff managers of higher education institutions as well as managers and deputies of education in the seven districts of Mashhad. After designing the initial conceptual model based on the theoretical foundations and background of the present research and qualitative analysis; The dimensions and components of the model were sent to 20 experts, and the validity of each of the questions was measured and monitored in three different stages of Delphi. Therefore, the validity of the research instrument was assessed and evaluated as a formal validity according to the opinions of experts. Factor analysis was also used. Using pre-test data from a sample of 25 members, the Cronbach's alpha coefficient was calculated to be greater than 0.8. Based on the findings of this study, the succession model has been identified in 4 dimensions of policy determination, volunteer evaluation, volunteer training and effectiveness evaluation. The relevant model consists of 9 components that have the greatest impact on succession.
    Keywords: Education, Education managers, Qualitative approach, Succession
  • امیر رفسنجانی، محمود قربانی*، الهام فریبرزی

    آموزش وپرورش یک نهاد اجتماعی است که نقش اساسی در اداره امور جامعه دارد. تداوم بالندگی و بقای آن را با ارتقاء سرمایه فکری و حرکت به سمت نوآوری می توان تضمین کرد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، دستیابی به وضعیت موجود هر یک از دو متغیر سرمایه فکری و نوآوری سازمانی و همچنین ارتباط بین این دو متغیر در آموزش وپرورش بود. برای انجام تحقیق از رویکرد کمی در قالب استراتژی پیمایشی- تحلیلی استفاده شد. جامعه موردمطالعه را کلیه مدیران و کارشناسان اداری اداره کل آموزش وپرورش خراسان رضوی و نواحی هفتگانه شهر مشهد تشکیل داد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 282 نفر تعیین شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه در قالب مقیاس پنج امتیازی طیف لیکرت استفاده شد و برای روایی از روش محتوا و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد و مورد تایید واقع شد. برای آزمون مدل نیز از مدل یابی معادلات ساختاری در قالب PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد میانگین نمرات دو متغیر از متوسط به بالا بود و در ابعاد سرمایه فکری، سرمایه انسانی با میانگین رتبه ای 23/2 از بالاترین میانگین و در ابعاد نوآوری سازمانی، نوآوری فنی با میانگین رتبه ای 26/4 از بالاترین میانگین برخوردار بود. همچنین سرمایه فکری بر نوآوری سازمانی از تاثیر مثبت و معنادار برخوردار بود و در میان ابعاد سرمایه فکری سرمایه رابطه ای بیشترین اثر را بر نوآوری سازمانی دارد.

    کلید واژگان: سرمایه فکری, سرمایه انسانی, نوآوری سازمانی, نوآوری فنی, آموزش و پرورش
    Amir Rafsanjani, Mahmood Ghorbani *, Elham Fariborzi
    INTRODUCTION

    Organizations are increasingly facing dynamic and changing environments. Due to more complexity for organizations to adapt to environmental changes, the education organization like the other ones should be able to adopt new technologies to give appropriate responses to environmental changes. This social institution plays a critical role in the management of society and the sustainable development of the country. Therefore, its continued growth can be guaranteed by promoting intellectual capital and moving towards innovative behaviors. accordingly, the purpose of this research was to investigate the impact of intellectual capital on organizational innovation.

    THEORETICAL FRAMEWORK:

    A brief look at intellectual capital literature shows that there exists no consensus on its definition between scholars. However, there is agreement on its economy-oriented and knowledge-oriented approaches to it and researchers consider the main three components of intellectual capital as human, structural, and customer capital. Intellectual capital is the total hidden assets of the organization that are not shown in the balance sheet. Therefore, it includes both what is in the brains of the organization's members and what remains after people leave the organization. On the other hand, organizational innovation which is an intangible and inimitable resource can be defined as the successful implementation of new ideas encompassing changes in the structure and processes of an organization to apply new management, work, and operational concepts.

    METHODOLOGY

    A quantitative approach in the form of a survey-analytical strategy was used to conduct the research. The study population consisted of all managers and administrative experts of the General Department of Education of Razavi Khorasan province. Using Cochran's formula, the sample size was calculated to be 282 people. To collect data, a questionnaire with five-point Likert-type scales was utilized. Finally, Structural equation modeling was conducted in SmartPLS software to test the research hypotheses.

     RESULTS & DISCUSSION

    In terms of the components of intellectual capital, the findings showed that human, structural, and relational capital respectively has the highest mean. Regarding the components of organizational innovation, the components of technical and managerial innovation had the highest and lowest mean respectively. While all the path coefficients were significant, the component of relational capital had the strongest effect (β=0.532) on organizational innovation. This finding highlights the importance of relational capital. In total, intellectual capital was able to explain about 72 percent of the variance in organizational innovation.

    CONCLUSIONS & SUGGESTIONS:

    Since the effect of the three components of intellectual capital on organizational innovation was positive and significant, it can be recommended to investigate the affecting factors of these components separately in the organization of education. To facilitate the implementation of new ideas in this organization, we propose setting up a suggestion system using IT technology in line with promoting open innovation. Moreover, to implement more educational innovations, it is suggested to make strategic agreements and links with scientific centers such as universities, knowledge-based firms, and science and technology parks.

    Keywords: Intellectual capital, Human Capital, Organizational innovation, Technical innovation, Education
  • سیده فاطمه طوسی، الهام فریبرزی*، محمود قربانی
    هدف

    در قرن 21 رسالت دانشگاه، تربیت نیروی انسانی و نسل آینده‌ای متعهد، مبتکر و کارآفرین است و بنابراین ایجاد تفکر کارآفرینی و ورود به کسب‌ وکار در میان دانش‌آموختگان دانشگاهی باعث می‌شود که آنها با بهره‌گیری از استعدادهای بالقوه خود، افرادی خلاق، نوآور و کارآفرین شوند و خود را باور نمایند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، طراحی الگوی دانشگاه کارآفرین با رویکرد سازمانی در آموزش عالی بود.

    طراحی/ روش‌شناسی/ رویکرد:

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی-توسعه‌ای، از نظر ماهیت توصیفی و از لحاظ روش، ترکیبی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی20 نفر شامل افراد خبره در حوزه آموزش کارآفرینی و اعضای مراکز کارآفرینی و در بخش کمی اعضای هیات علمی دانشگاه‌های آزاد خراسان رضوی به تعداد 967 نفر بود که 258 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش  نمونه‌گیری در بخش کیفی روش هدفمند و گلوله برفی و در بخش کمی روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای بود. روش جمع‌آوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و میدانی و ابزار اندازه‌گیری در بخش کیفی استفاده از تکنیک دلفی و در بخش کمی با توجه به شرایط کرونا، پرسشنامه محقق ساخته آنلاین بود که سوالات آن برگرفته از داده‌های حاصل از مصاحبه بود. به منظور آزمون فرضیه‌های تحقیق، از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد و بدین جهت از نرم‌افزار آماری AMOS نسخه 24 استفاده گردید.

    یافته ‌های پژوهش: 

    در بخش کیفی در دور اول دلفی و با توجه به نظر صاحب‌نظران برای متغیر دانشگاه کارآفرین 154 بعد و 597 مولفه و برای متغیر یادگیری سازمانی 37 بعد و 14 مولفه طراحی گردید. در نهایت و پس از پایان دور سوم، مدل مفهومی تحقیق شامل 21 بعد و 34 مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین و 6 بعد و 6 مولفه برای متغیر یادگیری سازمانی شد که پرسشنامه بخش کمی را تشکیل می‌داد. نتایج این تحقیق، ابعاد دانشگاه کارآفرین و یادگیری سازمانی و اولویت هر کدام از آنها را مشخص نمود و نشان داد که هر 21 بعد دانشگاه کارآفرین از عوامل موثر بر مدل دانشگاه کارآفرین بود. با توجه به میزان تاثیر (بار عاملی) مشاهده شد که ابعاد عوامل محیطی، ایجاد کسب و کار جدید و رهبری کارآفرینانه به ترتیب دارای اثر بیشتری در دانشگاه کارآفرین بودند. همچنین نتایج نشان داد که هر شش بعد کار گروهی، ایجاد فرهنگ حمایتی در سازمان، سبک رهبری، استراتژی سازمان، ساختار سازمانی و نقش مدیریت عالی از عوامل موثر بر سنجش یادگیری سازمانی محسوب می‌شوند و مشاهده گردید که ابعاد استراتژی سازمان، ساختار سازمانی و سبک رهبری به ترتیب دارای اثر بیشتری در سنجش یادگیری سازمانی بودند. یافته‌ها حاکی از آن است که یادگیری سازمانی با ضریب تاثیر 79/0 در کارآفرین شدن دانشگاه نقش دارد و موثر است. چهارچوب حاصل از این بررسی منجر به ارایه مدل دانشگاه کارآفرین با رویکرد یادگیری سازمانی در آموزش عالی شد و زمینه توجه به اولویت عوامل دانشگاه کارآفرین را در دانشگاه‌های آزاد خراسان رضوی فراهم آورد.

    محدودیت ‌ها و پیامدها:

     این تحقیق به علت کمبود زمان و هزینه بر بودن در دانشگاه‌های سطح کشور صورت نپذیرفت. همچنین به دلیل وجود شرایط کرونا و به دلیل عدم استفاده از مشاهده از روش مثلث‌سازی استفاده نگردید و به همین دلیل، نمونه گیری در بخش کمی از نوع نمونه گیری سهمیه ای انجام شد.

    پیامدهای عملی:

     چهارچوب حاصل از این پژوهش می تواند منجر به ارایه مدل دانشگاه کارآفرین با رویکرد یادگیری سازمانی در آموزش عالی گردد و زمینه توجه به اولویت عوامل دانشگاه کارآفرین را در آموزش عالی فراهم آورد.

    ابتکار یا ارزش مقاله: 

    پژوهش حاضر تنها تحقیق در زمینه طراحی مدل دانشگاه کارآفرین در آموزش عالی بوده که با توجه به رویکرد یادگیری سازمانی صورت پذیرفته است.

    کلید واژگان: دانشگاه کارآفرین, یادگیری سازمانی, آموزش عالی, دانشگاه آزاد
    Sayyedeh Fatemeh Toosi, Elham Fariborzi *, Mahmoud Ghorbani
    Purpose

     In the 21st century, the mission of the university is to train human resources and the next generation to be committed, innovative and entrepreneurial. Be innovative and entrepreneurial and believe in yourself. Therefore, the purpose of this study was to design an entrepreneurial university model with an organizational approach in higher education.

    Design/ methodology/ approach:

       This research was conducted in terms of applied-developmental goal, in terms of descriptive nature and in terms of method, combined (mixed). The statistical population in the qualitative section was 20 people including experts in the field of entrepreneurship education and members of entrepreneurship centers and in the quantitative section was 967 faculty members of Khorasan Razavi Azad Universities, of which 258 people were selected as a statistical sample. The sampling method in the qualitative part was the targeted method and snowball and in the quantitative part was the quota sampling method. The method of data collection was library and field methods and measurement tools in the qualitative part using the Delphi technique and in the quantitative part according to the corona conditions was an online researcher-made questionnaire whose questions were taken from interview data. In order to test the research hypotheses, the structural equation modeling method was used and for this purpose, AMOS statistical software version 24 was used.

    Research Findings

      In the qualitative part, in the first round of Delphi and according to the opinion of experts, 154 dimensions and 597 components were designed for the entrepreneur university variable and 37 dimensions and 14 components for the organizational learning variable. Finally, after the end of the third round, the conceptual model of the research included 21 dimensions and 34 components for the entrepreneur university variable and 6 dimensions and 6 components for the organizational learning variable, which was a quantitative questionnaire. The results of this study identified the dimensions of entrepreneurial university and organizational learning and the priority of each of them and showed that all 21 dimensions of entrepreneurial university were effective factors on the entrepreneurial university model. Due to the degree of impact (factor load), it was observed that the dimensions of environmental factors, new business creation and entrepreneurial leadership had a greater impact on the entrepreneurial university, respectively. The results also showed that all six dimensions of teamwork, creating a supportive culture in the organization, leadership style, organizational strategy, organizational structure and the role of senior management are effective factors in measuring organizational learning and it was observed that the dimensions of organizational strategy, organizational structure and Leadership style had a greater effect on measuring organizational learning, respectively. Findings indicate that organizational learning with an impact factor of 0.79 has a role in creating entrepreneurship in the university and is effective. The framework of this study led to the presentation of the entrepreneurial university model with an organizational learning approach in higher education and provided the basis for paying attention to the priorities of the entrepreneurial university in the free universities of Khorasan Razavi.  Limitations & Consequences: The limitations of this research are: due to lack of time and cost, it was not carried out in the universities of the country. Triangulation method was not used in this research due to the lack of observation. Due to the Corona situation, sampling was done in a small part of the quota sampling type.

    Practical Consequences: 

    The framework of this research can lead to the presentation of the Entrepreneurial University model with an organizational learning approach in higher education and provide the context to pay attention to the priority of Entrepreneurial University factors in higher education.

    Innovation or value of the Article: 

    The present research is the only research in the field of designing an entrepreneurial university model in higher education, which has been carried out according to the organizational learning approach.

    Keywords: Entrepreneur University, Organizational Learning, Higher education, Azad University
  • آسیه ملک جعفریان، مسعود طاهری لاری*، محمود قربانی، انیس ایرانمنش، علی وفایی نجار
    مقدمه

    در حال حاضر سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی دارای قابلیت ها و دارایی های مهم سازمانی هستند که می توانند به سازمان در خلق و تسهیم دانش و بهبود عملکرد سازمان کمک بسیار کنند. از این رو برای سازمان های امروزی طراحی سنجه ها و شاخص های مرتبط با سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی و توسعه آن از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل مرتبط با ارتقا سرمایه فکری با رویکرد سرمایه اجتماعی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد در  سال 1400 تدوین گردیده است.

    روش کار

    پژوهش از نوع کیفی با رویکرد استقرایی می باشد و استراتژی تحقیق، تحلیل محتوا است. جامعه آماری خبرگان و متخصصان دانشگاهی بودند که با استفاده از اصل اشباع و روش نمونه گیری هدفمند و قضاوتی13 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل داده های کیفی موسوم از تحلیل محتوا از نرم افزار مکس کیودا  نسخه 2018 استفاده شد.

    نتایج

    براساس یافته های پژوهش، ابعاد و مولفه های سرمایه فکری در 4 بعد و 11 مولفه و ابعاد و مولفه های سرمایه اجتماعی در 3 بعد و 7 مولفه شناسایی شد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش، با سرمایه گذاری در سرمایه اجتماعی سازمان در ابعاد شناختی، ساختاری و رابطه ای می توان انتظار داشت سرمایه فکری سازمان شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، تکریم ارباب رجوع و سرمایه نوآوری آن افزایش یابد.

    کلید واژگان: سرمایه فکری, سرمایه اجتماعی, تحقیق کیفی
    Asyeh Malekjafarian, Masoud Taheri Lari *, Mahmoud Ghorbani, Anis Iranmanesh, Ali Vafaee Najar
    Introduction

    In today's world, Intellectual capital and social capital have important organizational capabilities and assets that can help the organization in creating and sharing knowledge to improve the performance of the organization. Hence, for today's organizations, the design of metrics and indicators related to intellectual capital and social capital and its development is of great importance. Therefore, the current research was compiled with the aim of explaining the factors related to the promotion of intellectual capital with the approach of social capital in Mashhad University of Medical Sciences in 1400.

    Methods

    The research method is inductive and qualitative. Also, the research strategy is content analysis. The statistical population consisted of university experts and specialists who were selected as the sample size using the saturation principle and snowball sampling method. In-depth and semi-structured interviews were used to collect data. Data analysis was done using the qualitative data analysis method known as content analysis, using Max Kyoda software version 2018.

    Results

    Based on the research findings, the dimensions and components of intellectual capital in 4 categories and 11 components and the dimensions and components of social capital in 3 categories and 7 components were identified.

    Conclusion

    Based on the findings of this research, by investing in the organization's social capital in cognitive, structural and relational dimensions, it can be expected that the organization's intellectual capital, including human capital, structural capital, respect for clients and innovation capital, will increase.

    Keywords: Intellectual Capital, Social capital, Qualitative research
  • علیرضا یاراحمدی خراسانی، محمود قربانی*، الهام فریبرزی
    زمینه

    شرکت های دانش بنیان در هر اندازه ای که باشند نیاز دارند عملکرد خویش را در قالب نوآوری سازمانی و در بعضی موارد تاب آوری سازمانی، بهبود بخشیده تا بتوانند به تعالی و اهداف مورد نظر خویش دست یابند.

    هدف

    شناسایی ابعاد و مولفه های قابلیت نوآوری سازمانی با رویکرد تاب آوری سازمانی در شرکت های دانش بنیان است.

    روش

    روش پژوهش حاضر به لحاظ پارادایم، تفسیری، به لحاظ رویکرد، استقرایی و به لحاظ روش کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز منابع کتابخانه ای و مصاحبه است. برای جمع آوری داده ها با توجه به شرایط کفایت نمونه گیری و دستیابی به اشباع نظری، 25 نفر از خبرگان بصورت گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که قابلیت نوآوری سازمانی دارای 13 بعد می باشد. این ابعاد تبیین می کنند که به منظور نوآوری تاب آورانه، بایستی به ایده ها و خصوصیات فردی، ظرفیت های سازمانی و ساختاری سازمان و همچنین میزان تکنولوژی محوری، آسیب پذیری و انعطاف پذیری شرکتهای دانش بنیان در برابر بحرانها توجه داشت. همچنین باید آگاهی شرکتها از محیط پیرامون و استراتژی ها وظرفیت های تاب آوری مورد توجه قرار گیرد. این ابعاد و مولفه ها شامل ابعاد فردی، ساختاری، عملیاتی، تکنولوژی، نوآوری، سازمانی، محیطی، آگاهی موقعیتی، آسیب پذیری، ظرفیت انعطاف پذیری، ظرفیت تاب آوری، استراتژی تاب آوری و توانمندسازی می باشد.

    کلید واژگان: تاب آوری سازمانی, شرکت دانش بنیان, توسعه قابلیت, نوآوری سازمانی
    Alireza Yarahmadi Khorasani, Mahmoud Ghorbani *, Elham Fariborzi
    Background

    Knowledge-based companies of any size need to improve their performance in the form of organizational innovation and in some cases organizational resilience in order to achieve excellence and their desired goals.

    Objective

    To identify the dimensions and components of organizational innovation capability with the organizational resilience approach in knowledge-based companies.

    Method

    The current research method is interpretive in terms of paradigm, inductive in terms of approach and qualitative in terms of method. The tools for collecting information are library sources and interviews. To collect data, according to the conditions of sampling adequacy and achieving theoretical saturation, 25 experts were selected in a snowball and targeted method.

    Findings

    The results showed that organizational innovation capability has 13 dimensions. These dimensions explain that for the purpose of resilient innovation, one should pay attention to the ideas and individual characteristics, the organizational and structural capacities of the organization, as well as the amount of core technology, vulnerability and flexibility of knowledge-based companies against crises. Companies' awareness of the surrounding environment and strategies and resilience capabilities should also be taken into consideration. These dimensions and components include individual, structural, operational, technology, innovation, organizational, environmental, situational awareness, vulnerability component, flexibility capacity, resilience capacity, resilience strategy and empowerment

    Keywords: Organizational Resilience, Knowledge-Based Company, Capability development .Organizational innovation
  • مریم قلی پور، رویا افراسیابی *، محمود قربانی، مریم حافظیان

    تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل دانشگاه نوآور با رویکرد یادگیری سازمانی در دانشگاه های  آزاد خراسان شمالی انجام شد. در این تحقیق از روش تحقیق  ترکیبی (آمیخته) استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان و متخصصین حوزه مدیریت بودند که محقق 20 نفر از آنها را به عنوان پانل خبرگان برگزید. با استفاده از ابزار مصاحبه و روش تحلیل تم و بهره گیری از نرم افزار تحلیل اطلاعات کیفی NVIVO ، اطلاعات این بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله از بررسی و تحلیل مصاحبه ها نشان داد که مدل دانشگاه نوآور با رویکرد یادگیری سازمانی در دانشگاه های آزاد خراسان شمالی دارای 139 کد آزاد (شاخص) می باشد که در قالب 27  کدمحوری طبقه بندی شدند. در نهایت این کدهای محوری و کدهای آزاد در قالب 10 کد انتخابی طبقه بندی شدند.برای سنجش روایی مرحله کیفی پژوهش حاضر، از روش "ممیزی کردن از سوی داور" استفاده شد. در پژوهش پیش رو این روند توسط دو نفر از اساتید  حوزه مدیریت انجام شد.در ادامه پرسشنامه بخش کمی تدوین شد و در بین اعضای نمونه آماری که شامل 124 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد خراسان شمالی بود، توزیع گردید. نتایج نشان داد وضع موجود دانشگاه نوآور و یادگیری سازمانی پایین تر از سطح متوسط است. بر اساس نتایج حاصله از معادلات ساختاری، از میان ابعاد تشکیل دهنده دانشگاه نوآور، بعد ویژگی های شخصیتی و از میان ابعاد تشکیل دهنده یادگیری سازمانی، بعد ساختار یادگیرنده دارای بیشترین میزان اهمیت می باشند. همچنین نتایج نشان داد که دانشگاه نوآور به میزان 0.79 درصد بر یادگیری سازمانی تاثیرگذار است. بنابراین جهت ایجاد یادگیری سازمانی در دانشگاه های آزاد خراسان شمالی، توجه به ابعاد تشکیل دهنده دانشگاه نوآور ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: نوآوری, دانشگاه نوآور, یادگیری, یادگیری سازمانی
    Maryam Gholipour, Roya Afrassiabi *, Mahmmod Ghorbani, Maryam Hafezian

    The present study was conducted with the intention of designing a conceptual model for an innovative university with a focus on the organizational learning approach in the Islamic Azad universities of North Khorasan. To carry out the study, the mixed-method was applied and the target population was the experts in the field of management of whom 20 subjects were selected as the expert panel. By applying the ‘theme analysis’, interview protocol, and qualitative data analysis software ‘NVIVO’, the data of the qualitative phase was analyzed.The findings indicated that, based on the experts’ opinions, an innovative university among North Khorasan universities possessed 139 free codes that were grouped into 27 axial codes. Finally they were classified into 10 selective codes. To measure and confirm the validity of the qualitative phase of the study, the investigator-triangulation was used where two university professors of management analyzed and judged the process and the instrument. To continue the study procedures, the questionnaire for the quantitative phase was developed whose face and content validity and reliability were confirmed by employing the Cronbach’s alpha. Thence, the questionnaire was administered to 124 faculty members of North Khorasan Islamic Azad universities, and the findings obtained from the quantitative section of the study indicated that the status-quo of the innovative university and organizational learning approach indices was far below average. Based on the structural equation analysis

    Keywords: an innovative university, organizational learning, Islamic Azad universities of North Khorasan
  • منصوره بختیاری فایندری، محمود قربانی*، احمد زنده دل، احمد اکبری

    این تحقیق از نظر هدف از پژوهشهای کاربردی و از نظر روش، کیفی است و در آن برای طراحی مدل، تکنیک دلفی به کار رفته است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل همه اساتید گرو ه های علوم تربیتی و مدیریت و مدیران ارشد ستادی موسسات آموزش عالی و همچنین مدیران و معاونان آموزش و پرورش نواحی هفتگانه مشهد در سال تحصیلی 97-1396 بوده اند. بعد از طراحی مدل مفهومی اولیه براساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاضر و تحلیل کیفی، ابعاد و مولفه های مدل برای 20 نفر از خبرگان ارسال شده و روایی هر کدام از سوالات در سه مرحله متفاوت دلفی مورد سنجش و پایش قرار گرفته است. همچنین پس از اعمال برخی از پیشنهادات و اصلاحات مورد نیاز در پرسشنامه تحقیق بر اساس یافته های حاصله، پرسشنامه نهایی تهیه و تنظیم شد. بنابراین روایی ابزار تحقیق  با توجه به نظرات خبرگان به صورت روایی صوری مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. همچنین از تحلیل عاملی استفاده شده است. با بهره گیری از داده های حاصل از پیش آزمون در یک نمونه 25 نفری از اعضای نمونه مورد بررسی، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد و این ضریب بزرگ تر از 0/8 بود که نشان دهنده قابلیت اعتماد بالای ابزار تحقیق است. بر اساس یافته های این تحقیق، مدل شایستگی دارای چهار بعد فردی، ارتباطی، سازمانی و حرفه ای و 32 مولفه بوده است. همچنین مدل جانشین پروری در چهار مرحله تعیین خط مشی، ارزیابی داوطلب، پرورش داوطلب و ارزیابی اثربخشی و شامل 9 مولفه بوده است.

    کلید واژگان: شایستگی, جانشین پروری, مدیران آموزشی, آموزش و پرورش مشهد, رویکرد کیفی
    M. Bakhtiari Fayandari, M. Ghorbani*, A. Zendehdel, A. Akbari

    Objective-wise, this research falls into the applied category, while a qualitative method has been used, and the model has been designed based on the Delphi method. The statistical population consisted of all educational and administration sciences professors, senior executives of higher education institutes, and deputy directors of the seven school districts in the city of Mashhad during the school year of 2017-2018. Having designed the initial conceptual model based on theoretical background and qualitative analysis, we sent the dimensions and components of the model to 20 well-informed individuals, and the validity of each question was assessed and surveyed in three different stages of the Delphi method. Moreover, after some recommended modifications were made in the questionnaire for this study based on the findings, the final draft of the questionnaire was prepared. Therefore, face validity has been the basis for the assessment of the validity of the research tool, for points of view of well-informed individuals have been used. Factor analysis has also been used. Using the data obtained from the pre-test for a sample consisting of 25 individuals, the Cronbach's alpha was calculated to be greater than 0.8, which indicates the high reliability of the research tool used. Based on the findings of this research, the competence model consists of four dimensions -- individual, communicative, organizational and professional -- and 32 components. Furthermore, the succession method consisted of four stages -- determining policies, assessing candidates, training candidates and evaluating their effectiveness -- and 9 components.

    Keywords: competence, succession, education managers, school districts in Mashhad, qualitative approach
  • علیرضا یاراحمدی خراسانی، محمود قربانی*، الهام فریبرزی
    هدف

    مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل ارتقای قابلیت های نوآوری سازمانی با رویکرد تاب آوری سازمانی در شرکت های دانش بنیان مشهد طی 18 ماه بین سال های 1397-1399 انجام شده است.

    طراحی/ روش شناسی/ رویکرد

    این پژوهش از نظر هدف جزو پژوهش های کاربردی، از نظر نوع، ترکیبی (کیفی و کمی) و از نظر روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری بخش کیفی 25 نفر از خبرگان در رشته های مرتبط و جامعه آماری بخش کمی مدیران و کارشناسان ارشد شاغل در شرکت های دانش بنیان مشهد به تعداد 650 نفر بود که 240 نفر بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نمونه گیری بخش کیفی به روش هدفمند و در بخش کمی روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.

    یافته های پژوهش

    یافته ها حاکی از آن است که ابعاد قابلیت نوآوری سازمانی در مسیر تاثیر بر تاب آوری سازمانی به این ترتیب اثرگذار بودند: بعد فردی (0.287)، بعد ساختاری (0.189)، بعد عملیاتی (0.130)، بعد نوآوری (0.126)، بعد تکنولوژی (0.111)، بعد سازمانی (0.117) و بعد محیطی (0.095).

    محدودیت ها و پیامدها

    عدم کنترل و بررسی نقش سایر عوامل تاثیر گذار بر مدل ارتقای قابلیت های نوآوری سازمانی با رویکرد تاب آوری سازمانی در شرکت های دانش بنیان محدودیت این تحقیق محسوب می گردد. برای پژوهش های آینده باید نقش متغیرهای میانجی به طور دقیق بررسی شوند تا دیگر روابط میان متغیرها هر چه شفاف تر و جامع تر شناخته شود.

    پیامدهای عملی

    با داشتن قابلیت های نوآوری سازمانی، شرکت های دانش بنیان می توانند فرصت های محیطی را تشخیص داده و تاب آوری سازمانی را افزایش دهند.ابتکار یا ارزش مقاله: در این پژوهش تاثیر قابلیت های نوآوری سازمانی بر تاب آوری سازمانی در شرکت های دانش بنیان بررسی می شود.

    کلید واژگان: قابلیت های نوآوری سازمانی, تاب آوری سازمانی, شرکت های دانش بنیان
    Alireza Yarahmadi Khorasani, Mahmoud Ghorbani *, Elham Fariborzi
    Objective

    The aim of this study was to design a model for promoting organizational innovation capabilities with an organizational resilience approach in Mashhad knowledge-based companies during 18 months between 2018-2020.

    Design / methodology / approach

    In terms of purpose, this research is applied research, in terms of type, combination (qualitative and quantitative) and in terms of method, descriptive-correlation. The statistical population of the qualitative section: 25 experts in related fields and the statistical population of the quantitative section: managers and senior experts working in knowledge-based companies in Mashhad was 650 people, of which 240 people were selected as a statistical sample. Qualitative sampling was purposeful and in the quantitative part was simple random sampling. The data collection tool was a questionnaire. Structural equation modeling was used to test the research hypotheses.

    Findings

    The findings indicate that the dimensions of organizational innovation ability in the direction of impact on organizational resilience were as follows: Individual dimension (0.287), structural dimension (0.189), operational dimension (0.130), innovation dimension (0.126), technology dimension (0.111), organizational dimension (0.117) and environmental dimension (0.095).Limitations and Consequences: Lack of control and study of the role of other factors affecting the model of promoting organizational innovation capabilities with organizational resilience approach in knowledge-based companies is the limitation of this research. For future research, the role of mediating variables should be carefully considered so that other relationships between variables are as clear and comprehensive as possible.

    Practical Implications

    By having organizational innovation capabilities, knowledge-based companies can identify environmental opportunities and increase organizational resilience.Initiative or value of the article: In this study, the effect of organizational innovation capabilities on organizational resilience in knowledge-based companies is investigated.

    Keywords: Organizational Innovation Capabilities, Organizational Resilience, Knowledge Based Companies
  • محمد رافتی، مرتضی موسی خانی، محمدرضا ذبیحی*، محمود قربانی، حامد رحمانی
    مربیگری، پارادایمی جدید در یادگیری و حلقه اتصال دو واژه توسعه سرمایه انسانی و یادگیری سازمانی است که افراد را قادر می سازد خودرا سریعتر با تغییرات محیطی وفق داده و ظرفیت ها و توانایی های خود را شناسایی کنند و از طریق بالفعل کردن استعدادهای بالقوه منابع انسانی سازمان که محرک های کلیدی موفقیت هر سازمانی هستند منجر به افزایش بهره وری سازمان می شود. لذا هدف پژوهش حاضر واکاوی عوامل موثر بر استقرار مربیگری در سازمانهای دولتی می باشدکه به روش کیفی و از نوع تحلیل محتوا انجام شده است . نمونه آماری در این پژوهش، 12 نفر از خبرگان در زمینه روش های آموزشی و مربیگری در سازمان بودند که دارای تالیفاتی در زمینه مربیگری در سازمان نیز بوده اند و به صورت روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است .نتایج حاصل از تحقیق، دو عامل منابع انسانی و سازمانی را شناسایی نمود. عامل منابع انسانی شامل دو بعد مربی و متربی و عامل سازمانی شامل دو بعد ساختاری و محتوایی می باشد.
    کلید واژگان: مربیگری, عامل منابع انسانی, عامل سازمانی, تحلیل محتوا
    Mohammad Rafati, Morteza Mousakhani, Mohammad Reza Zabihi *, Mahmoud Ghorbani, Hamed Rahmani
    Coaching is a new paradigm in learning and connecting the two words of human capital development and organizational learning that enables individuals to adapt more quickly to environmental change and identify their capacities and abilities and leads to increased organizational productivity through the actualization of the potential skills of organization human resources, which are key drivers of the success of any organization.Therefore, the purpose of this research is to inquiring the factors affecting the establishment of coaching in public organizations that have been done by qualitative method and content analysis. The statistical sample in this research consisted of 12 experts that had some published works in the field of coaching and selected by Snowballing sampling method and MAXQDA software is used for data analysis.The results of the research identified two factors of human and organizational resources. The human resources factor consists of two dimensions of coach and coachee and the organizational resources factor consists both structure and content dimensions.
    Keywords: Coaching, human resources factor, organizational resources factor, Content Analysis
  • محمود قربانی*، نازیاسادات ناصری، علی شاه نظری
    مقدمه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل کیفی سرمایه فکری با رویکرد یادگیری سازمانی در اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و نواحی هفتگانه آموزش و پرورش شهرستان مشهد انجام شد. تحقیق از منظر هدف، کاربردی و توسعه ای است.
    روش شناسی پژوهش: پژوهش، از منظر روش، آمیخته(کمی- کیفی)است و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی است. جامعه آماری تحقیق، خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آموزش و پرورش بودند. نمونه گیری از جامعه آماری به صورت هدفمند انجام شد که در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، فهرستی از گزاره ها پیرامون ابعاد و مولفه های متغیرهای تحقیق شناسایی شد و پس از اخذ نظرات اصلاحی کیفی و کمی به لحاظ روایی محتوایی به تایید خبرگان دانشگاهی و حرفه ای رسید و در قالب پرسشنامه محقق ساخته پس از تعیین و تایید پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در اختیار اعضای دلفی قرار گرفت. داده های حاصل از تحقیق براساس روش های آماری مربوط و با استفاده از نرم افزار (Spss22) تحلیل شد و ابعاد و مولفه های تحقیق با ضریب توافق کندال (723/0) به اجماع خبرگان رسید.
    یافته ها
    براساس یافته های پژوهش، ابعاد و مولفه های سرمایه فکری در4 بعد و21 مولفه و ابعاد و مولفه های یادگیری سازمانی در3 بعد و12 مولفه شناسایی شد.
    بحث و نتیجه گیری
    نهایتا تناسب مدل با نظر خبرگان با استفاده از آزمون t تک نمونه ای مورد تایید قرار گرفت.
    کلید واژگان: سرمایه فکری, یادگیری سازمانی, مدل کیفی
    Mahmood Ghorbani *, Naziasadat Naseri, Ali Shahnazari
    Introduction
    This study aimed to develop a qualitative model of intellectual capital based on the organizational learning approach in the General Department of Education of Khorasan Razavi Province and the seven districts of the Mashhad Education Department. It was applied-developmental in terms of purpose, mixed (quantitative-qualitative) in terms.
    research
    methodology
    This study method and descriptive in terms of data collection. The statistical population consisted of academic and professional education experts, of whom 25 people were selected using the purposive sampling. After defining the subject and conducting library and exploratory studies, a list of the propositions concerning the dimensions and components of the research variables was provided and after receiving the qualitative and quantitative corrective comments, it was confirmed by academic and professional education experts. After determining and confirming the reliability using the Cronbach's alpha coefficient, it was distributed to the Delphi members in the form of a researcher-developed questionnaire. Data were analyzed by the statistical procedures and (SPSS 22) and experts reached a consensus about research dimensions and research components using the Kendall's coefficient of concordance (0.723).
    Findings
    The results showed there were four dimensions and 21 components of intellectual capital and there were three dimensions and 12 components of organizational learning.
    Conclusion
    Finally, the appropriateness of the model was confirmed by the experts using one sample t-test.
    Keywords: Intellectual Capital, Organizational Learning, Qualitative Model
  • تکتم ثقفی، محمود قربانی*، نازیا سادات ناصری

    استقرار سازمان مربی‌گرا با بهبود شایستگی‌ و آموزش کارکنان به گسترش همزمان یادگیری سازمانی و توسعه سرمایه انسانی در آموزش عالی مرتبط است؛ ازاین رو هدف این پژوهش، طراحی مدل استقرار سازمان مربی‌گرا با رویکرد یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان است. پژوهش از بعد روش، ترکیبی؛ از بعد راهبرد، پیمایشی – توصیفی و از بعد هدف، کاربردی است. در بخش کیفی، جامعه شامل 25 نفر از خبرگان بودند که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان‌های خراسان به تعداد 397 نفر بودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و 196 نفر به روش تصادفی طبقه ای متناسب با جمعیت استان‌ها انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه برگرفته از بخش کیفی تحقیق بود که پس از تایید روایی صوری، محتوایی و سازه و تایید پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS و PLS و Amos استفاده شد. یافته‌ها حاکی از برازش مناسب مدل ارایه‌شده، بود. نتایج در مدلی متشکل از 2 متغیر، 7 بعد و 27 مولفه و 131 شاخص استخراج شد. ابعادی همچون فرایند استقرار و سطوح یادگیری به ترتیب بیشترین اهمیت را در متغیرهای سازمان مربی‌گرا و یادگیری سازمانی در دانشگاه دارا بودند. با توجه به نتایج می‌توان گفت استقرار سازمان مربی‌گرا می‌تواند موجب دستیابی به یادگیری سازمانی مطلوب در دانشگاه فرهنگیان‌ شود و زمینه ایجاد، فرآیند و سطوح فردی، گروهی و سازمانی می‌توانند در استقرار مربی‌گری سازمانی موثر باشند.

    کلید واژگان: سازمان مربی گرا, مربی گری سازمانی, یادگیری سازمانی, دانشگاه فرهنگیان
    Toktam Saghafi, mahmood gorbani*, naziya sadat naseri
    INTRODUCTION

    Coaching is a new and applied method for human resource development with such goals as improving organizational learning. Coach-oriented organizations, in addition to developing organizational learning patterns, can provide a good platform to enrich individual and organizational goals. In higher education for improving the universities’ organizational learning, it is a major priority in policy-makers agenda to design and evaluate programs such as coaching. Farhangian University is a higher education institute that seeks for sustainable development of human resources, and consequently, values human resource training. Therefore, the main purpose of this study is to develop a model for establishing a coach-oriented organization with the approach of organizational learning at Farhangian University.

     THEORETICAL FRAMEWORK:

    Coaching is a method to develop human resources. It can help organizations to create a favorable position compared to their competitors, improve organizational performance, and accelerate learning. A coach-oriented organization is an organization that seeks for growing and fostering its human resources through the coaching technique. By providing factors such as coaching culture, business background, and human resource management, this type of organization prepares a platform to enjoy the benefits of coaching. Organizational learning is a set of interactions to coordinate individual, group, and organizational levels. It is a dynamic process enabling the organization to quickly adapt to environmental changes. During the process of organizational learning, an educational unit continuously improves the level of thinking of members and knowledge acquisition and dissemination. By implementing this approach, the organization moves towards learning.

    METHODOLOGY

    This is a mixed-methods study. In the qualitative phase, needed data collected through library studies, face-to-face interviews, and the Delphi questionnaire. Delphi panel was comprised of 25 experts based on snowball sampling which is a non-random and purposeful method. In the quantitative phase, the statistical population was comprised of 396 employees of Farhangian University in Razavi, North, and South Khorasan provinces. The sample size of 196 was calculated using Morgan’s table and selected by conducting a stratified random sampling method. The questionnaire obtained from the first phase was utilized in the quantitative phase after evaluating and confirming face validity, content validity by CVI index, construct validity, and Cronbach's alpha reliability. The SPSS software was for descriptive statistics, and for inferential statistics, the structural equation modeling was conducted in SmartPLS and Amos software.

    RESULTS & DISCUSSION

    In the qualitative phase, the dimensions and components of the model were finalized after performing four Delphi rounds. In the quantitative phase, the findings indicated the model's goodness of fit. The results were based on a model consisting of 2 variables, 7 dimensions, 27 components, and 131 indicators. Dimensions such as “establishment process” and “learning levels” were the most important respectively in the variables of coach-oriented organization and organizational learning.

    CONCLUSIONS & SUGGESTIONS:

    The findings indicated that the establishment of coaching in the organization has an impact on organizational learning. Farhangian University was found to have the capacity of becoming a coach-oriented organization if utilizing all the processes of action, execution, and monitoring.

    Keywords: Coach-oriented Organization, Organizational coaching, Organizational Learning, Farhangian University
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • محمود قربانی
    محمود قربانی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال